✍️🌺درود صبح بخیر وشادی روزتان بر پرنیانی از عشق ،آرامش وکامیابی.انسان موجودی است اجتماعی وجمع گرا.این خصیصه ی انسانی باعث شده تا حفظ حریم شخصی برای افراد دارای اهمیت ویژه شود.چرا که زندگی در کنارهم مرزهایی رامی طلبد که برای آسایش همدیگر باید رعایت شوند.حفاظت ازاین حریم در جمع های وسیع تر توسط جامعه باید صورت گیرد اما هرشخص هم برای اسایش خود وهم دیگران باید ازحریم شخصی خود محافظت کند.بنابراین در ورود وخروج و در همنشینی ها رعایت این مرزها بسیار ضروری است ویادمان باشد مرزهای کلامی و سرک کشیدن در امور خصوصی یکدیگر جزیی از این مرزهاست.
متاسفانه در جامعه ما بدلیل اعمال برخی سلیقه ها ورود به حریم خصوصی و وشکستن این حریم توسط کسانی که سلائق خاصی را در جامعه اعمال می کنند به یک معضل اساسی تبدیل شده است.امری که در جوامع پیشرفته جزو بدیهیات است.وقانون هم به شدت از ان حمایت می کند
🖋️🌿صبح نوازش چو کند چشم را
باز ستایش بکند چشم را
نور بپاشد چو به شوق از خیال
پرده ی خواهش بکند چشم را
🖋️🌿تو شورانگیز وسرشار خیالی
هوای صبحدم ،آبی، زلالی
نسیم تازه ای بر ما دمیدی
چه روز دلنشینی بی ملالی
🖋️🌿پرنده های حقیقت
نوک می زدند خیال را
تو رفته ای و در ختان زینتی
خشکیده اند
و نقاشی های ما بر دیوارها
خط خورده اند
حتی خیابان ها
از نفس افتاده
و چاله هایشان راهبندانی است
برای کشتن خاطرات
تا یادآوری کنند
زمان می میرد
و سایه ی مرگ
از هر کجا می گذرد
بخصوص حالا
که دیگر کسی با بوق
صبح بخیرش را
پیغام نمی کند
وتن فرتوت دیوارها داد می زند
که همه چیز به پایان خود رسیده است
وشاید توهمِ خاطرات را
در لفافی از الزایمر وزمان
از یاد برده باشی
🖋️🌿شب ستاره ها
شوالیه هایی سرگردان بودند
در جستجوی رویاهای دور ودراز کودکی
که خواب هایش را کارتن می کرد
و ماه سرگشته تر از همیشه
خانه ای را می جست
که ناف سرگردانی را
در ان بریده بودند
چه خوابی داشت کوچه
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒*داستان کوتاه
ﻣﺮﺩﯼ ﻗﻮﯼ ﻫﯿﮑﻞ ﺩﺭ ﭼﻮﺏ ﺑﺮﯼ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺷﺪ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﻮﺏ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﺪ. ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ۱۸ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺮﯾﺪ، ﮐﺎﺭﻓﺮﻣﺎﯾﺶ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺗﺒﺮﯾﮏ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﮐﺎﺭ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﮐﺮﺩ. ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩ، ﻭﻟﯽ ۱۵ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺮﯾﺪ. ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﻓﻘﻂ ۱۰ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺮﯾﺪ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮﺵ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﺿﻌﯿﻒ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﭘﯿﺶ ﮐﺎﺭﻓﺮﻣﺎﯾﺶ ﺭﻓﺖ، ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺗﻼﺵ ﻣﻦ ﮐﻨﻢ، ﺩﺭﺧﺖ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﻣﯽ ﺑﺮﻡ. ﮐﺎﺭﻓﺮﻣﺎﯾﺶ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﮐﯽ ﺗﺒﺮﺕ ﺭﺍ ﺗﯿﺰ ﮐﺮﺩﯼ؟ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ : ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻭﻗﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ، ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺪﺕ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﺮﯾﺪﻥ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ.
🌙🌺🌙
«*پ ن*»
*ﺭﺍﺯ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻤﻴﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺎﻱ ﻇﺮﻳﻒ ﺍﺳﺖ ، ﻓﻜﺮ، ﺟﺴﻢ، ﺭﻭﺡ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺷﻮﻧﺪ. در هیاهوی زندگی وقتی رو برای مطالعه*، *آرامش، در کنار خانواده بودن و تفریح قرار بدیم*. *دوست عزیز هر چندوقت تبر زندگیتو تیز کن*.
🌙🌺🌙انتخاب متن از کتاب یار
شازده کوچولو پرسید:از کجا بفهمم وابسته شدم؟
روباه جواب داد:تا وقتی که هست نمیفهمی..
✍🏻 #آنتوان_دوسنت_اگزوپری
📕 #شازده_کوچولو
🖋️🌿کبوتران بی دل رویا
پا پر بودند
تا دوردست دور می پریدند
شب چشمانت نمی رسید
و ماه چراغ خاموش چشمک می زد
جای پای تو را در ایوان
و زخم سایه ها را
در ظلمات ذهن
چه نقش ها بر می گرفتم
در اشکوب ترد لحظه های تنهایی
زمان آسیابی بود
در میان چرخ دنده هایش
استخوان خرد می کردیم
تا مالون پیر اربابش را صدا می زد
بر تن سماجت
رخت حوصله پوشانده
زنجیره های غفلت شکل می گرفت
صلیب افتاده بود
روی دیوار ندبه شوالیه ای یادگاری می نوشت
وعربی سنگ می زد شیطان را
کابوس ها یکی یکی می رسیدند
و کاووس دیوانه ی خشم
هر کس را می راند
که زنی ذهنش را جویده بود
وسیاووش از اتش می گذشت
ومن هنوز مبهوت پیراهنی بودم
که پاره نشده بود
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
شبتان رویایی ومملو از آرامش❣
دکلمه زیبای نامه خداحافظی گابریل گارسیا مارکز
با صدای بی نظیر و جاودانه نصرالله مدقالچی
فردا برای هیچکس تضمین نشده پیر یا جوان
شاید امروز آخرین باری باشد
که کسانی را میبینی که دوستشان داری
همیشه آنچه را بگو که احساس میکنی
و عمل کن به آنچه میاندیشی
اگر مرا قلبی بود تنفرم را مینوشتم روی یخ
و چشم میدوختم به حضور آفتاب
گریستن، طعم هرروزهی خود را از دست داده است. مردم از گریستن پرهیز میکنند چرا که بهنظر میآید اشک، افراطی، زنانه و ضعیف است. حداقل زنان هنوز اجازهی گریستن دارند: وقتی مردان میگریند، بهطور کلی، تصور میشود که بر فاجعهای مهیب یا برخی ناامیدیهای پنهان و جبرانناپذیر اشک میریزند. بیش از این نمیدانیم چگونه اشکهای ملایم بریزیم.
📘#اشکها و تصویرها
👤:جیمز الکینز
میدانم كه اين افكار زيانبخش است زيرا نشانهی بدبينی است. اما حق و عدالت اين سوال را ايجاب میكند كه چرا همای خوشبختی و سعادت بر سرِ گروهی از مردم در آن هنگام كه در شكم مادرند سايه میافكند. و چرا گروهی ديگر در يتيمخانه و دارالمساكين چشم به اين جهان میگشایند..؟
از کتاب 📕مردم فقير
#داستایفسکی
مردم عاشق کسانی میشوند که هیچ شناختی از آنها ندارند. در عشق حقیقی، دیگری را دقیقاً انسانی عادی مانند خودت میبینی. عاشق کسی میشوی که میدانی کیست و چیست و در نتیجه او را مجبور نمیکنی کسی غیر از خودش باشد.
رابطهی عاشقانهی مورد حمایت من، رابطهای است که در آن، چشم دو طرف رابطه کاملاً باز باشد.
📗: روان درمانگر قصهگو
👤: اروین د بالوم
✍️🌺درود صبح بخیر وشادی روزتان پر از مهر وراستی پایان هفته ای شاد ودلنشین داشته باشید.جامعه موفق جامعه ای است با رویکردی فرهنگی و تغییر در اخلاق اجتماعی .استبداد در خاورمیانه معلول است نه علت و تا زمانی که تحول فرهنگی ریشه دار در آینجا رخ ندهد و اخلاق اجتماعی تغییر نکند در بر همین پاشنه خواهد چرخید.جایی که گروههایی چون داعش می توانند آنچنان بر مردم تاثیر بگذارند که رویای خلافت رادر ذهنشان زنده کند هنوز تا تمدن وبرکردن چراغ فرهنگ فاصله هاست.تمدن وفرهنگ را نمی توان چون کالاهای دیگر خرید باید مردم به این ضرورت برسند و خواهان آن باشند وگرنه استبداد هر روز در شکلی باز تولید می شود
🖋️🌿به سودای تو دیدم ماه لغزید
غزل های مرا تا نغزتر دید
کشیداز مهر ماهی با ستاره
بگفتا گوش شیطان کر به تردید۰
🖋️🌿صبح است وخیال از تو در جولان است
مرداد رسیده باز هم طوفان است
هر خاطره را مرور کردم صد بار
بر دفتر شعر نقش ها عریان است
🖋️🌿صبح پنجه های آفتاب
شانه می زنند زلف باغ را
چشم تا گشوده
غنچه های خنده برلب غزل
واژه ها دوان دوان به روی سطر می دوند
پاکشان ومست در هوای تازه
لب به بوسه های شعر می دهند
می پراکنند بوی حرفهای تازه را
عطر شعر با نسیم می دمد
مثل بوی نان تازه
در میان باغ
می شکوفد از ترانه بر لب غزل
قصه های نغز وشعر تر
اسب شعر زین
سرزمین افتاب فتح
تا پرندگان واژه بال می زنند
دفتر خیال را
گفته بود دوش
نقشه ها کشیده ام برای خاطرش
آسمان شعر روشن است وماه
می دمد میان ان نگاه پر زمهر
باغ در هوای تازه می کشد نفس
دست می برم قلم به روی پرده می دود
نقش می زند دوچشم مست را
با هراس اهویی دوان
و گرگ از پی اش روان
اتش هوس گرفته دامن سپیده را
تازه می کشم خیال گرگ نفس را
تیر تا نهاده چله
خواب گرگ دود می شود
رنگ می زنم هوای گرگ ومیش صبح را
تا امید می دود به روی پرده در میان شعر
روشن نگاه شهر را به پرده می برم
باز می کنم چو پنجره
می دمد هوای صبح
می برد خیال دوردست
شهر خفته زنده می شود
روزه های تازه ی امید
بذر گندمی است در میان شعر
شاید این جهان
دوباره همنوا زعشق خواند
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
✍️📒در سريال معلم دهكده، نامزد معلم ازش میپرسه: شما كه قاضی بوديد چرا شغلتو رها كردی و معلم شدی؟؟
جواب ميده: چون وقتی به مراجعينم و مجرمينی كه پيش من میاومدند دقت میکردم میديدم كه اونها کسایی هستند كه یا آموزش نديدهاند و يا آموزش درستی نديدهاند و به خودم گفتم: به جای پرداختن به شاخ و برگ بايد به اصلاح ریشه بپردازیم.
و ما چقدر به معلم دانا بیش از قاضی عادل نیازمندیم...
#علی_قاضی_نظام
✍️تاریخ دروغهای طرف پیروز و خودفریبیهای طرف شکست خورده است. همان داستان همیشگی٬ همان کشمکش بین استبداد و طغیان٬ جنگ و صلح٬ نعمت و فلاکت. تاریخ مثل یک ساندویچ پیاز خام است که آروغ میزنی طعم پیاز برمیگردد توی دهنت. همهاش تکرار است.
📕#حس_یک_پایان
✍#جولین_بارنز♦️
💖💖💖💖💖
💖🌸🌸💖
💖🌸💖
💖💖
💖
#غزل_۱۴۹
دلم جز مِهرِ مَهرویان، طریقی بر نمیگیرد
ز هر در میدهم پندش، ولیکن در نمیگیرد
خدا را ای نصیحتگو، حدیثِ ساغر و مِی گو
که نقشی در خیالِ ما، از این خوشتر نمیگیرد
بیا ای ساقی گُلرُخ، بیاور بادهٔ رنگین
که فکری در درونِ ما، از این بهتر نمیگیرد
صُراحی میکشم پنهان و مردم دفتر انگارند
عجب! گر آتشِ این زَرْق در دفتر نمیگیرد
من این دَلقِ مُرَقَّع را، بخواهم سوختن روزی
که پیرِ مِی فروشانش، به جامی بر نمیگیرد
از آن رو هست یاران را، صفاها با مِی لَعلَش
که غیر از راستی نقشی، در آن جوهر نمیگیرد
سر و چَشمی چُنین دلکَش، تو گویی چشم از او بردوز؟
برو کاین وعظ بیمعنی، مرا در سر نمیگیرد
نصیحتگویِ رندان را، که با حکمِ قضا جنگ است
دلش بس تنگ میبینم، مگر ساغر نمیگیرد
میانِ گریه میخندم، که چون شمع اندر این مجلس
زبانِ آتشینم هست، لیکن در نمیگیرد
چه خوش صیدِ دلم کردی، بنازم چَشمِ مستت را
که کَس مُرغانِ وحشی را، از این خوشتر نمیگیرد
سخن در احتیاجِ ما و اِسْتِغنایِ معشوق است
چه سود افسونگری ای دل؟ که در دلبر نمیگیرد
من آن آیینه را روزی، به دست آرَم سِکَنْدَروار
اگر میگیرد این آتش زمانی، ور نمیگیرد
خدا را رحمی ای مُنْعِم، که درویشِ سرِ کویت
دری دیگر نمیداند، رهی دیگر نمیگیرد
بدین شعرِ ترِ شیرین، ز شاهنشَه عجب دارم
که سر تا پایِ حافظ را، چرا در زر نمیگیرد
#حضرت_حافظ
💖
💖💖
💖🌸💖
💖🌸🌸💖
💖💖💖💖💖
✔️🎼 با گذر زمان
خواننده: دالیدا
این ترانه را نخستینبار، لئو فره؛ شاعر، موسیقیدان و خوانندهی آنارشیست و از نامدارترین شخصیتهای هنری فرانسه پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۷۰ سرود، ساخت و اجرا کرد. بعد از آن هنرمندان سرشناسی مثل سلن دیون، ژاک برل، کاترین ساوِگ
و... بازخوانی کردند اما ظرافت و لطفی که در اجرای دالیدا هست چیز دیگریست.
دالیدا، خواننده و مدل مصریتبار فرانسوی و ملکه زیبایی مصر در سال ۱۹۵۴ بود؛ کسی که از انور سادات تا آلن دلون عاشقش بودند، به خاطر آسیبهای فراوان روحی در ۵۴ سالگی با مصرف قرص در هتلی در پاریس در نیمهشب ۲ می ۱۹۸۷ خودکشی کرد.
«مرا ببخشید! زندگی دیگر برای من قابل تحمل نبود.»
/channel/andaki_az_man
پرنده های دلخوشی
یکی یکی از شانه های
سایه های تاریک
می پرند در محاق
وحس بودنشان
در سایه ها گم می شود
وتو بر دهان مهر می زنی
تا شب اخته بیاساید
در کام تاریکی
وانگشتهای ستاره ها
یک یک چیده می شوند
تا مسکوت بماند اشاره ها
وماه پشت پنجره بسته
گم می شود
پرده را می کشی
وتاریخ را
به گوشه ای پرت می کنی
ازمیانش سایه هایی
به هم تنه می زنند
وزنی با موهای بلوندو شلوارک
کنار آینه می رود
دست بر سرش می کشم
تا به کتاب برگردد
صدای خنده مهتاب
از پشت پنجره بلند می شود
پرده را کنار می زنم
ایستاده ای
بالبخند، پستانهای پر شیر
ودستی
که بهمن اشاره می کنی
سرم گیج می رود
و از آینه می گذرم
باید درخت شوم
تا گنجشکها شانه هایم را
گم نکنند
وتو دستانم را
ریشه ام با تو یکی است
به بستر می رویم
خواب هایم
یکی یکی تعبیر می شوند
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
دوستان جان عصرتان دلنواز❣
انتخاب از کانال #گم_شده_در_خیال
https://www.facebook.com/share/p/49CwD51H7C9ifEw7/?mibextid=JOZb8W
آشنایی با آرامگاه حافظ
به عهد خواجه ی رندان قبای شوق بپوش
کله به سر نهاده چو حافظ به رمل واسطرلاب
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
کتابی که می خوانی، نباید به جایِ تو بیندیشد.. باید تو را به اندیشیدن
وادار کند.
✍🏻 #شارل_دو_مونتسکیو
♻️وقتی پرتقالها ناف دارند، ذرتها دندان دارند و پستهها دهان دارند، بعید نیست که از ما خیلی آدمتر باشند.
تازه من هندوانههایی را میشناسم که بیشتر از ما تُخم دارند.
گیلاسهایی را دیدم که کمتر از آدمی کِرم دارند.
فندُقی را دیدم که مغزش از خیلی از انسانها بیشتر است. نارگیلی دیدم که پشم دارد و پشمش از دست انسانها ریخته.
گلابیهایی را دیدم که بدون عمل، باسنِ زیبایی دارند.
میوهای میشناسم که بدون آرایش، هلوست.
موزی میشناسم که لباسش مارکدار است.
دیروز یک "کلم ِ قُمری" خریدم و دیدم که برعکسِ خیلی از آدمها ریشه دارد.
برعکس، آدم هایی را میشناسم که انگار "ترهبار" هستند.
مثلا دور و بر ما سیبزمینی کم نیست. جماعتی روانآزرده که مثل فلفل، تند هستند. مسئولینی را دیدم که از هندوانه پوست کلفتترند.
دیروز یکی را دیدم انگار سیر بود. آنقدر سیر بود که خودش را از پُل پرت کرد.
پدرانِ زحمت کشی را میشناسم که مثل بعضی پرتقالها دلشان خون است.
... و ملتی را میشناسم که آنها را برگ چغندر فرض میکنند.
بیخود نیست که پادشاهان میگویند: ملت کیلو چند؟؟
پادشاهانی که مثل بادمجان، تاج بر سرِ خود میگذارند، ولی نمیدانند که تخمی هستند.
و ما شاعرها، توتفرنگیهایی هستیم که زبانِِ سُرخمان، سرِ سبزمان را به باد میدهد.
محمود برزین📚
یک شهروند شوروی به دلیل اینکه با به کار بردن واژهی خوک به همسر یکی از وزیران بیاحترامی کرده بود، دستگیر و دادگاهی میشود. قاضی او را به پرداخت بیست روبل جریمهی نقدی و ده روز حبس محکوم میکند. پس از اتمام جلسهی دادگاه، محکوم از قاضی میپرسد: «رفیق قاضی، آیا اگر من یک خوک را «سرکار خانم» بنامم، باز هم باید در دادگاه پاسخگو باشم؟» قاضی پس از اندکی فکر پاسخ میدهد: «خیر!» در این هنگام محکوم رو به زن وزیر میکند و میگوید: «پس خداحافظ، سرکار خانم!»
#به_آن_میخندم
#میخاییل_میلنیچینکو
بریده ی کتاب
با ما هر روز چند خط کتاب بخوانید.
▪️Яблочко: Балет Игоря Моисеева
خدا كند انگورها برسند
جهان مست شود
تلوتلو بخورند خیابانها
به شانهی هم بزنند رئیس جمهورها و گداها...
مرزها مست شوند،
برای لحظهای
تفنگها یادشان برود دریدن را
كاردها یادشان برود بریدن را،
قلمها آتش را آتشبس بنویسند.
✍الیاس علوی
.✍️🌺درود صبحتان دلنشین بر پرندی از شادی و همراهی روزتان بخیر کامیاب وفرخ. از اتفاقات مهمی که در زندگی انسان معاصر رخ داده است دسترسی به اطلاعات و داده ها از طریق رسانه های جمعی وبالاخص فضای مجازی است.اما واقعیت این است که ما صرفنظر از این که چه می خواهیم مرتب توسط انواع تبلیغات واخبار مورد بمباران قرار می گیریم حتی این خطر وجود دارد که به بردگان این فضا تبدیل شویم.حضور در فضای مجازی و استفاده از اطلاعات این فضا باید هدفمند وبرنامه ریزی شده بتشد والا به چرخه ای باطل تبدیل می شود که عنان را از دست ما می گیرد و از مسیر اصلی منحرفمان می کند و می تواند باعث تعارضات روحی وروانی برای هرکسی گردد.اختلال اعتباد به این فضا خطرات خود را دارد و باید مورد توجه قرار گیرد .با استفاده بهینه از این فضا چه در کسب وکار وچه پر لالابردن اطلاعات سعی کنیم عنان واختیار خود را له دست ان ندهیم واز پرسه بیهوده در ان خودداری کنیم.استفاده بیش از حد از هر دارویی باعث مسمومیت می شود
🖋️🌿مرداد وگرما دل برده از ما
تا شوخ چشمی الله الله
لبخند شوخش در صبحگاهی
صد فتنه داردحاشاک الله
🖋️🌿شب سیاه وتیره می پالود
رنج ها بر پیکر
از پروای صبح روشنی دیگر
خفته گان را سر برهنه پای درزنجیر
مرغ کولی را قفس میکرد
تا نفس حبس از سیاهی ها
دشمن هر دار را
دستش تبر می کرد
پای دیوار بلند تیره گی می شست
روشنی را از قبای خویش
سایه های دیو را
بگرفته در آغوش
سر به چاه ویل تا خاموش
بختک شب را خبر می کرد
تا هوا گرم وپریشان باد
بر کلاهش دست می مالید
فتنه ها را جار می زد باز
بر پر شالش چو می آورد
تا ره آوردش عذاب دیگری باشد
صبح اما سربلند و سرکش و سرخوش
نوش داروی سحر را
بر دماغ صبح می مالید
تا شفق پا در رکابش سرخ می تابید
بازهم خورشید روشنگر
از دماوند بلندش نور می تابید
صبح می خندید
صبح می خندید
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
✍️📒۱۰ جملهی فوق العاده
1⃣ جهان ما فرایند تفکرات ماست. پس برای تغییر آن اول باید تفکراتمان را تغییر دهیم.
2⃣ زندگی مانند راندن یک دوچرخه است. برای اینکه تعادل خود را حفظ کنید فقط باید به حرکت ادامه دهید.
3⃣ هر انسان بخشی از کل است که جهان هستی نامیده میشود.
4⃣ تخیل همه چیز است؛ در واقع یک پیش نمایش از چیزهایی است که میتوانید در آینده داشته باشید.
5⃣ انسان باید به دنبال این باشد که کیست، نه اینکه به دنبال چیزی باشد که فکر میکند باید باشد.
6⃣ هرگز فکرت را درگیر آینده نکن، چون خودش به زودی میآید.
7⃣ از دیروز یاد بگیر، امروز زندگی کن و به فردا امیدوار باش. مهم این است که دست از پرسش برنداری.
8⃣ کسی که هرگز اشتباه نکند، چیز جدیدی یاد نمیگیرد.
9⃣ سعی نکنید یک انسان موفق باشید. بلکه سعی کنید یک فرد ارزشمند شوید.
🔟 هیچ مشکلی با همان سطح آگاهی که آن را ایجاد کرده است حل نمیشود.
▪️Яблочко: Балет Игоря Моисеева
خدا كند انگورها برسند
جهان مست شود
تلوتلو بخورند خیابانها
به شانهی هم بزنند رئیس جمهورها و گداها...
مرزها مست شوند،
برای لحظهای
تفنگها یادشان برود دریدن را
كاردها یادشان برود بریدن را،
قلمها آتش را آتشبس بنویسند.
✍الیاس علوی
♥️💥👆
آلبانو و روميناپاور دو خواننده اي هستند که جوانان زمان شاه حتماً آنها را بياد دارند.
آنها بعد از خواندن آهنگ معروف 🌹فليچيتا🌹 با يکديگر ازدواج عاشقانه اي داشتند. حاصل اين ازدواج دختري بود که در سنين نو جواني *توسط مافياي ايتاليا ربوده شد و هيچگاه پيدا نشد...*
رومينا که آمريکايي الاصل بود دچار افسردگي شديد شد و از همسر عاشقش جدا شد.
پس از ۳۳ سال که از ازدواج آنها گذشته بود، در حاليکه رومينا حالت روحي مناسبي نداشت توسط تني چند از طرفدارانش به کنسرتي که آلبانو هم در آن حضور داشت دعوت شد. در آن جشن از آن دو دعوت به خواندن دوباره آهنک فليچيتا با يکديکر شد و معجزه عشق دوباره زن افسرده حال را با ياد آوري و خواندن آن آهنگ به وضعيت عادي باز گرداند.
حال اجراي اين دو ترانه را با هم مشاهده کنيد⚘🌹🌹🌹🌹
یکی ترانهی اصلی .... و
دیگری اجرا بعد از ۳۳ سال💓
اجرای موسیقی بسیار زیبای El Condor Pasa بصورت ارکسترال و با محوریت فلوت و پن فلوت نوازی دلنشین لئو روخاس
#video #Orchestra
#Leo_Rojas #Pan_Flute
#El_Condor_Pasa
#خوان لئوناردو سانتیلیا روخاس (به انگلیسی: Juan Leonardo Santillia Rojas) (متولد ۱۸ اکتبر ۱۹۸۴) یک نوازنده پن فلوت اهل اکوادور است
🖋️🌿وقتی بهار
تکرار می کند
جاده ی چشمانت را
ودر قلبت گل می روید
به یاد بیاور
که از چه شبان سخت زمستانی
گذشته ایم
از میان مه و یخبندان
وچند انگشت یخ زده نوازش داده اند
گونه های صبح را
وما که غریبانه
درمعلق گرگ ومیش شان
گم شده ایم
🖋️🌿تخم مرغهای رنگی امید
شاید این بهار شکستند
وجوجه های
خوش رنگ بازیگوش
در کوچهها
دوباره رقصیدند
حالا که هرعید
روایت خود را دارد
وعمو نوروز با طمانینه
در کوچه های بارانی
رقصیده است
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا