✍️درحلقه ی موی تو
چرا موج
افتاده و دل می برد از
ساحل زیبا
دریا
همه طوفانی چشمت شده
اما
هر موج گره خورده
به موهای تو لیلا
حالا که غروب است
ودر افتاده به مویت
تصویری ازاین جنبش ودریا
تا غرق تماشای غروبی
ما را مبر از یاد
ای غنچه بشکفته بر این ساحل
و سودا
نگاره زیبای تو
روزی بشود مشق غزل ها
ما هم غزلا نغز سپیدت بسرائیم
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖋️🌷درود عصرتان بخیر وفرحبخش غروبتان دلنشین
دبیرکل سازمان بهداشت جهانی وضعیت غزه را «فراتر از فاجعه» توصیف کرد
۰۲ خرداد ۱۴۰۳

پخش زنده
جستجو
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ایران ۱۴:۳۱
جهان
دبیرکل سازمان بهداشت جهانی وضعیت غزه را «فراتر از فاجعه» توصیف کرد
۰۲ خرداد ۱۴۰۳

تدروس آدهانوم، دبیرکل سازمان بهداشت جهانی، روز سهشنبه در یک کنفرانس خبری در ژنو، وضعیت نوار غزه را «فراتر از فاجعه» توصیف کرد و از اسرائیل خواست محدودیتها را کاهش دهد.
در شمال نوار غزه، بیمارستان العوده، از یکشنبه تاکنون در محاصره است و ۱۴۸ کارمند آن از جمله مدیران، کارکنان بهداشتی، نظافتچی و داوطلبان، به همراه ۲۲ بیمار و همراهانشان، گرفتار شدهاند.
دبیرکل سازمان بهداشت جهانی میگوید همچنین در بیمارستان کمال عدوان، که یکی دیگر از دو بیمارستان باقیمانده در شمال غزه است، ارائه خدمات درمانی به بیماران دشوارتر شده است.
خبرگزاری رویترز به نقل از پزشکان این بیمارستان گزارش داده موشکهای اسرائیلی به بخش اورژانس اصابت کردند که باعث شد کارکنان، بیماران را روی تختها و برانکاردها به خیابان پر از آوار ببرند.
ارتش اسرائیل به رویترز گفته است گزارشهای این حادثه را دیده و منبع حمله «در دست بررسی» است.
#نقد_نگاه_تو_دلدارم
وقتی که از جبال آئینه
سرمیکشی چنان پرشور
مست شکار خود
چشمان مخمورت
جام شرابی را مانند، آتشین
جان را به اتش میکشند، بی محابا
ولبانت در جنبشی شعرگونه
سلام را به بوسه ای گرم ختم میکنند
وچال گونه هایت به لبخندی دل میبازند
تا گیسوان پریشانت چون آبشاری
در جنبشی نرم شانه هایم را بتکانند
وحس لطیف ابریشمی موهایت بر صورتم
رعشه نسیمی را بنمایند
جان را به تو میسپارم
درین یگانگی
سرشار از بوی تو فضای تنم
استحاله سکری روحبخش
عشق را از دستان تو میگیرم
درین خیال لطیف
وشوق نوشتن قلم را به رقص وامیدارد
به نام تو نازنین که لوح ازتو جان میگیرد
وناز تو کرشمه بی مدعای قلم
که بهترینی درین بهشت خیال
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
درودها دوستان جان عصرتان بخیر وشادیها
❣🔸🕊🕊
.
شاید باید جهان را رها کرد
و فنجانی چای خورد☕️
مبادا که خودمان را از یاد ببریم
بی گمان لایق ترین فرد در زندگیمان
اول خودمان هستیم
21 می روز جهانی چای گرامی
✍️🌺درود صبحتان بر پرنیانی از اندیشه واحساس شاد،روزتان بخیر و کامیاب باد.اردیبهشت ردا از تن کند و تاج وتخت بنهاد تا خرداد بر اریکه بنشیند در میان انبوهی از عطر گل و احساس بدیع وحوادث بی شمار
وچون همیشه تن به جریان سیال هستی بسپارد وتاریخی را رقم بزند که بدون انسان شاید محاسبه نمی شد ودر زیر چتر این پهنه ی نیلگون به فراموشی می رفت.اما انسان خاطره ساز وتاریخ ساز است و آنچه از ما به یادگار می ماند را آیندگان قضاوت خواهند کرد.
«چنان با نیک وبد سرکن که بعد از مردنت عرفی
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزند»
#عرفی
🖋️🌿صبح است وبراین پرده عبوری داری
بلبل تو بر این مصطبه شوری داری
تا خیمه زند گل به همه دشت ودمن
شوریده چو خورشید حضوری داری
🖋️🌿پیراهن از شعرم تو پوشیدی
وقتی صدایم پیرهن می شد
گل واژه ها تا بر تو پوشیدم
دیدم کسی در شعر می رقصد
در پیرهن نقش تو پیدا بود
شب شعر می بافید
با هر چه با خود داشت
گاهی ستاره ،ماه
گاهی درختی، سایه ای ،حرفی
وقتی هوا ابری است
در کوچه باغ قصه ها
گم می شود تصویر
دیگر امیدی نیست
حالا غزل
سردر گم این واژه های گنگ
از خویش می ترسد
وقتی به روی لب
آواش می رقصد
در پشت شعری قصه می بافد
رویای نابش را
اما سیاهی می زند غیغاچ
روی لبانش شعر می خشکد
دیده مزار آرزویش را
🖋️🌿شب گنگ ومه گرفته
پیراهنش هم از ابر
می رفت و باز می گفت
فردا اگر شود برف
با باد داشت آشوب
موهای او پریشان
بر شانه حس تازه
با ماه درد دل داشت
اقبالمان بلند است
جنگل به دست طوفان
تا تیشه ای بیارند
یا اره ای بدین سان
ما دارها بریدن
از بهر خویش پنهان
خورشید پشت ابر است
پیدا نه راه اسان
این کوه واین کمرها
تا دست برده انسان
ما در خطا نهانیم
در غار ژرف کیهان
شاید تبسمی کرد
اقبال نیمروزی
تا نیم روز راه است
از استخوان انسان
این کولی خیالم
گاهی به قندهار است
گاهی به بلخ خیزان
ای ماه پنج شیری
خود رقص خنجرت کو
حالا که مه گرفته
دامن به دشت رقصان
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📔انسانِ گرسنه در درجه نخست هدفی جز سیر شدن شکم ندارد. چون غمِ نان اجازه نمیدهد که انسان به تماشای جهان بنشیند؛ در زندگی عمیق شود؛ کتاب بخواند؛ یاد بگیرد و آگاهیاش را بالا برده و به جهان اطراف خود بیاندیشد.
آدمی در نتیجه ی زندگیِ فقیرانه، پا را فراتر از جهل نمیگذارد.
به همین دلیل است که گرسنه نگه داشتن اکثریتِ ملتی، ضامن بقای طبقات حاکمه است. چیزی که با فقر یکجا جمع نمیشود، آگاهی است.
یک شگرد دیگر برای به بردگی گرفتن ملت ها غمگین کردن آنهاست. انسان وقتی غمگین باشد، قدرت اندیشیدن و تصمیم گیری منطقی ندارد. این است راز عزاداری ها و غم و اندوه های همیشگی...
«دین را نگاه داشتن نتوان الا به علم و ملک را الا به حلم » سعدی
🖌🌿پیراهنی از شعر
با واژه های رنگین آتشین
طعم آغوش عصر خرداد را
دارد
زیر درخت انجیر
ومن که نقش می زنم
پیراهن خیالت را
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
درودها دوستان جان غروبتان دلنشین🦋🦋🕊🕊🕊🌹🌹🌹
🔸تلاطم شدید در یک پرواز خطوط هوایی سنگاپور از مبدا لندن به مقصد سنگاپور یک کشته و دهها زخمی برجای گذاشت.
🔸خطوط هوایی سنگاپور روز سهشنبه اول خرداد در اطلاعیهای در شبکههای اجتماعی تایید کرد که یک فروند هواپیمای بوئینگ ۷۷۷ این شرکت با ۲۱۱ مسافر و ۱۸ خدمه پروازی ساعت ۳:۴۵ بعدازظهر به وقت محلی مجبور به فرود اضطراری در شهر بانکوک در تایلند شد.
🔸براساس اطلاعات منتشرشده، این هواپیما مدتی بعد از پرواز از فرودگاه هیترو در لندن بهدلیل شرایط نامساعد جوی، به طور ناگهانی از ارتفاع ۳۷ هزار پایی به ارتفاع ۳۱ هزارپایی رسید.
🔸این هواپیما بعد از گذشت ۱۰ دقیقه در این ارتفاع، مجبور به انجام فرود اضطراری در بانکوک شد.
🔸مسئولان خطوط هوایی سنگاپور اعلام کردهاند که در حال همکاری با مقامهای محلی برای خدماترسانی به مجروحان حادثه هستند.
@RadioFarda
🎥 یهودیان این گونه در نیویورک راه بروند
جیکوب برگر- بازیگر یهودی-آمریکایی و خالق محتوا- در برابر تهمتهای اسرائیلی ها که یهودیان دیگر در ایالت نیویورک به دلیل تظاهرات طرفداران آزادی 🇵🇸💔 فلسطین و مخالف نسل کشی اسرائیل در 🇵🇸💔 غزه احساس امنیت نمی کنند، این یهودی مشهور در طنزگونه خود به آنها آموزش داد که «چگونه به عنوان یک یهودی در نیویورک راه برویم». برگر ویدئوی خود را در «فلسطین کوچک» بروکلین، نیویورک فیلمبرداری کرد که یکی از مهمترین و گرانقمیت ترین محله های یهودی نشین نیویورک است. مهمترین بخش مسئله این است که ادعاهای صهیونیست های اسرائیلی از سوی خود یهودی ها به تمسخر گفته می شود.
چرا؛
۱. مستعد پذیرش شایعات هستیم.
۲. حرفهای تکراری میزنیم.
۳. دایرهی واژگانمان بسیار محدود است.
۴. بخش استدلالی ذهنمان تقریبا تعطیل است.
۵. استعداد پوپولیستشدن را پیدا میکنیم.
۶. قوای عقلیمان پرورش نیافته است.
۷. میزان یادگیریمان بهشدت کاهش مییابد.
۸. اهمیت متفاوتبودن انسانها را نمیدانیم.
۹. مغزمان حالت سولفاته پیدا میکند.
۱۰. خیلی راحت تحت تأثیر تبلیغات قرار میگیریم.
۱۱. با واژهی انتقاد بیگانهایم.
۱۲. زمینههای تداوم اقتدارگرایی را فراهم میکنیم.
۱۳. حرفهای نسنجیده زیاد میزنیم.
۱۴. منافع خود را بهخوبی تشخیص نمیدهیم.
۱۵. با واژهی مشورت ناآشناییم.
۱۶. زود عصبانی میشویم.
۱۷. از حقوق شهروندی خود و دیگران ناآگاه هستیم.
۱۸. در همه زمینهها، اظهارنظر میکنیم.
۱۹. تفاوت بین توهم و غیرتوهم را نمیدانیم.
۲۰. تعریفمان در خصوص زندگی، از غرایز انسانی فراتر نمیرود.
دکتر محمود سریعالقلم معتقدند چون کتاب نمیخوانیم.
شما چه فکر میکنید؟
سیاستمداران و رهبران سیاسی جهان که در جریان حوادث جان خود را از دست دادند
جان گارنگ، رئیس جمهوری سودان جنوبی
جان گارنگ، رهبر سودان جنوبی سال ۲۰۰۵ در سانحه سقوط هلیکوپتر جان خود را از دست داد.
او در طول مبارزهی سودان جنوبی برای رهایی از حاکمیت سودان که آنرا «ظالمانه» میخواند، ارتش جنبش آزادیبخش خلق سودان را رهبری میکرد که امروزه با نام «نیروهای دفاعی خلق سودان جنوبی» شناخته میشود.
بالگرد حامل جان گارانگ که برای ملاقات با یووری موسوینی، رئیس جمهوری اوگاندا عازم این کشور شده بود، حین بازگشت به سودان جنوبی دچار سانحه شد.
گارنگ بدون اطلاع قبلی دربارهٔ مقصد سفر خود اقدام به پرواز کرد که این موضوع منجر به صرف زمان زیاد برای جستجوی هلیکوپتر و همچنین شکلگیری شایعاتی دربارهٔ علت احتمالی سقوط شد.
با این وجود، مقامات علت سقوط را برخورد هلیکوپتر با کوه به دلیل شرایط بد آب و هوایی اعلام کردند.
در این سانحه، هفت خدمهی اهل اوگاندا به همراه شش نفر از همراهان گارنگ کشته شدند
#تاریخ_معاصرایران
شفقنا – کلمات قصار / سعدی:
ای دوست بر جنازهٔ دشمن چو بگذری
شادی مکن که با تو هَمین ماجرا رود
متن کامل شعر سعدی:
بسیار سالها به سر خاک ما رود
کاین آب چشمه آید و باد صبا رود
این پنج روزه مهلت ایام، آدمی
بر خاک دیگران به تکبر چرا رود؟
ای دوست بر جنازهٔ دشمن چو بگذری
شادی مکن که با تو همین ماجرا رود
دامن کشان که میرود امروز بر زمین
فردا غبار کالبدش در هوا رود
خاکت در استخوان رود ای نفس شوخ چشم
مانند سرمهدان که درو توتیا رود
دنیا حریف سفله و معشوق بیوفاست
چون میرود هر آینه بگذار تا رود
اینست حال تن که تو بینی به زیر خاک
تا جان نازنین که برآید کجا رود
بر سایبان حسن عمل اعتماد نیست
سعدی مگر به سایهٔ لطف خدا رود
یارب مگیر بندهٔ مسکین و دست گیر
کز تو کرم برآید و بر ما خطا رود
8 نکته از روانشناس دیل کارنگی❤️
1. هر فردی حداقل پنج دقیقه در روز احمق است.
2. خرد واقعی این است که از این محدودیت زمانی تجاوز نکنید.
3. اگر سرنوشت به شما لیمو داد، از آن لیموناد درست کنید.
4. در کار و روابط بفهمید که او به چه چیزی نیاز دارد، نه شما. تمام دنیا با کسی خواهد بود که بتواند این کار را انجام دهد.
5. مشغول و پرکار بمانید. این ارزان ترین دارو روی زمین است - و یکی از موثرترین آنها.
6. اگر می خواهید افراد را تغییر دهید، از خودتان شروع کنید. این هم سالم تر و هم ایمن تر است.
7. بدترین عواقبی که ممکن است کار شما به دنبال داشته باشد را از قبل تصور کنید بعد آن را بپذیرید و بعد اقدام کنید!
8. لبخند هیچ هزینه ای ندارد، اما بسیار باعث شادی قلبها می شود
😘☺️
#عشق
از حصار شب میگذرد
بر شانه سپیده
می نشیند
صبحگاهان
با تبسمی کنار تو
روز را به سلام
می نشیند
تو صبح بخیر میگویی
او لبخند میزند
وخمیازه صبحگاهی
بر بال نسیم
طلوع را جشن میگیرد
چه عطری میپراکند
گیسوان صبح
که رایحه دل انگیزش
شهر را به جنبش میکشاند
وچه سرودی نغز
که درگامهای شتابان مسافران روز
تکرار میشود
به احترام زندگی
به صف می ایستند مدارس
وعشق
بوسه هایش رانثار تو میکند
حیات بخش
"زندگی".....
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
درودها دوستان جان شبتان مملو ازآرامش ❤️❣🕊🕊
نگاه میکنم
حس غریبی است
در چشمان صورتکهای قاب بر دیوار
ودستان مترسکها
به استغاثه بلند است
سال، سال خوبی نیست
و عشق در ذائقه مردم
طعم شیرینش را
به خاک سپرده است
مهربانی گس،
تلخ قبای عاریتی برتن دارد
درویی وتزویر
قدرت،
خیانت
دستان خبیثش را
در دستان شوم شب دارد
وطاعون اعتماد کشنده تر از هرزمان
مقاصد شومش را به پیش میبرد
چون زهری کشنده
بر پیکر خلایق...
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
در نامه نگاری میان هانا آرنت و مری مککارتی دوست نزدیک او پرسش و پاسخی است که ما را از دیدگاه دیگری به این پرسش اخلاقی فلسفی میرساند. مککارتی با اشاره به کتاب «جنایات و مکافات» داستایوفسکی از آرنت میپرسد: «چرا اگر بخواهم، نباید مادر بزرگم را بکشم؟ یک دلیل عاقلانه به من بگو.»
هانا آرنت با اذعان به سختی این پرسش جواب میدهد: پاسخ فلسفی به این پرسش پاسخ سقراط خواهد بود: از آنجا که من مجبورم با خودم زندگی کنم، یعنی از آنجا که در واقع من تنها کسی هستم که هرگز نمیتوانم از خودم جدا شوم و باید برای همیشه معاشرت با خودم را تحمل کنم، من نمیخواهم قاتل باشم. من نمیخواهم زندگی خود را در کنار یک قاتل سپری کنم. نظر آرنت به این جملهی مشهور سقراط است: «تحمل بیعدالتی از ارتکاب آن بهتر است.»
🖌🌿صبح ماه خیره سر
کشیده داس تا درو کند
در آسمان
گندم ستاره های شب دمیده را
دست کیست پشت داس
لب به خنده تا گشوده
بر فراز قله بلند کوه
نم نمک سپیده می دمد
میان دشت وکشتزار در درو
فصل خرمن ودرو رسیده است
روی شانه ها نسیم
می تکاند از میان جعد موی
گرد ناملایمات را
بوسه می فرستد از لبان داغ صبح
خنده های ریز باد
صبح از میان ابرویت
روی پلکها نشسته است
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
درودها دوستان جان صبح زیبایتان بخیر ❣🕊🕊
🖋️🌿از حجم شعر من
تا واژه ی سکوت
اخمی نشسته بود
و به ابرو اشاره داشت
اما هنوز هم آن ماه
از پشت ابر سر می کشید
و می خندید
گویی کسی به عمد
خنجر کشیده بود
و او دستان قاتل شب را می دید
که بی هیچ حساب
یک یک ازدفتر خط می زد
چشمان روشن صبح را
🖋️🌿در من تو بیشتر از حرفی
چیزی برای گفتن
چیزی برای نوشتن
درمن تو بیداری
مانند خون در رگ زمین
درمن تو زنده ای جریان داری
اه ای سکوت بگو
روشن تر ازاین
حرفی برای گفتن
حرفی برای نوشتن هست
پس هیچ نگو !
که دوست دارمت
🖋️🌿شبم زخمی تراز همیشه
حرفی برای گفتن نیست
واین خون
که چکه چکه می ریزد
از زخم کهنه ام
برهنه براین چاقو
تا نبض می برد
اینک صدای کدام تاریخ
درمن است
که هنوز بر سرخی گونه های شفق
می چکد در چکاچک شمشیر
.و هنوز نمرده است
بر دستان این قلندر لرزان
واین لیقه در دوات می خشکد
و این خط سرخ نستعلیق
برهنه نوشته است
نمی پاید را
وشب داستانش تکرار می شود
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
درودها دوستان جان شبتون مملو از عشق❤️🦋❣
نامه یک مدیر مدرسه در آلمان به والدین در آستانه امتحانات که به نظرم نیازه هر سال والدین ایرانی مطالعش کنن و اونو الگوی خودشون قرار بدهند.
والدین عزیز
امتحانات فرزندان شما نزدیک است. می دانم که همه شما امیدوارید که بچه شما از عهده آنها به خوبی برآید.
اما لطفا به این فکر کنید که از بین دانش آموزان در امتحان هنرمندی وجود دارد که نباید لزوما چیزی از ریاضی بداند.
یا یک کارآفرینی وجود دارد که تاریخ ادبیات انگلیسی برای او اهمیتی ندارد. یا یک موسیقی دان که نمره شیمی برای او اهمیتی ندارد.
اگر فرزند شما نمره خوبی کسب کند، که چه عالیست! اگر نه، لطفا اعتماد به نفس و کرامت را از او نگیرید. به فرزندتان بگوئید که مشکلی نیست. این تنها یک امتحان است.
فرزند شما برای چیزهای بزرگتری ساخته شده است. به او بگوئید که به او عشق می ورزید و او را بخاطر نمراتش سرزنش نمی کنید.
خواهید دید که فرزند شما دنیا را فتح می کند. تنها یک امتحان یا یک نمره بد استعداد او را از او نمی گیرد. لطفا اینطور تصور نکنید که تنها پزشکان و مهندسان خوشبخت ترین انسان های روی زمین هستند.
با درود مدیر مدرسه
#اجتماعی
✍️ روزی فرزاندنمان یاد خواهند گرفت چگونه خورشیدی بر تخته سیاه کلاسشان بکشند که نورش خفاشها را فراری دهد.
«دکتر ابولحسن خانعلی معلمی که در تظاهرات معلمین در سال ۱۳۴۰کشته شد»
معلمها دو دستهاند: آرایشگران و پیرایشگران
آرایشگران آنهایی هستند که بر تو میافزایند؛ بر دانشِ تو، بر معلوماتت، حتی بر اخلاق و تربیت و فضیلتها و استعدادهایت.
اما پیرایشگران آنهایی هستند که از تو کم میکنند. از بارِ خرافات تو. از بارِ کلیشهها و عادتهایت. از فشارِ رسومِ مزخرفِ جامعه ساختهات. و از هر آنچه که تو را سنگین کرده است. و چقدر کارِ اینها سختتر است و گاه بیاجرتر و منفورترند!
حتی ممکن است به خاطر این "خارکَنی" از سوی خیلیها لگد بخورند. #بلاتشبیه، و فقط از باب داستانگویی، اینان شبیه آن استادی هستند که مولوی در دفترِ اول مثنوی میگوید:
کَس به زیر دُمِ خر خاری نَهد
خر نداند دفع آن بَرمیجهد
بَر جَهد وان خارْ محکمتر زند
عاقلی باید که خاری برکند
خر زِ بهرِ دفعِ خار از سوز و درد
جُفته میانداخت، صد جا زخم کرد
آن حکیمِ خارچین استاد بود
دست میزد جابجا میآزمود
✍🏼 #محسن_زندی
✍️شما چطور یک مطلبی را یاد می گیرید؟
بسیاری از نویسندگان درجه یک (برای مثال وینستون چرچیل) در مدرسه عملکرد ضعیفی داشتند. آنان دوره مدرسه را شکنجه تمام عیار میدانند؛ در صورتی که بسیاری از همکلاسیهایشان چنین دیدی ندارند.
در آن زمان مدارس بر این فرضیه بنا شده بودند که فقط یک راه درست برای یادگیری وجود دارد و برای همه نیز یکسان است. چرچیل نویسنده بود و با شنیدن و خواندن یاد نمیگرفت، بلکه راه یادگیری مناسب او نوشتن زیاد بود.
بتهون دفاتر زیادی از قطعاتش به جای گذاشته است، حال آنکه میگوید هرگز هنگام ساخت آهنگهایش به سراغ آنها نرفته است. از بتهون پرسیدند چرا دفترها را نگه داشتی و او پاسخ داد:
"اگر به سرعت ننویسم خیلی زود آنها را از یاد خواهم برد. اگر آنها را در دفاتر قطعاتم بنویسم، هرگز فراموش نمیکنم و هیچ وقت به اینکه دوباره به آنها نگاهی بیندازم احتیاج نخواهم داشت."
علاوه بر نوشتن، بعضی افراد از طریق انجام دادن کار آن را یاد میگیرند و بعضی باید موضوع را با صدای بلند برای خودشان توضیح دهند.
یک مدیر اجرایی را میشناسم که کسب و کار خانوادگی کوچک و متوسط را به کارخانهای پیشرو در صنعت تبدیل کرد.
یادگیری او با صحبت کردن بود و عادت داشت هر هفته، همه مدیران ارشدش را به دفترش فرابخواند و دو تا سه ساعت برای آنها صحبت کند.
او به ندرت از شریکانش نظرخواهی و سوال میکرد، و مشخص بود که این مدیر به افرادی احتیاج داشت که سخنانش را بشنوند.
این روشی بود که با آن یاد میگرفت.
او شخصی افراطی بود، اما یادگیری با صحبت کردن روش عجیبی نیست. وکیل های موفق و متخصصان پزشکی عموما از این طریق یاد میگیرند و همینطور من(پیتر دراکر)
در بین همه بخش های خودآگاهی، شناخت روش یادگیری از همه آسان تر است.
وقتی از مردم میپرسم "چگونه یاد میگیرید؟"
بسیاری پاسخ را میدانند.
اما وقتی میپرسم "آیا بر اساس این آگاهی عمل میکنید؟" کمتر پاسخ بله میشنوم.
اگر کسی بر اساس این آگاهی عمل نکند محکوم به عملکرد ضعیف است.
پیتر دراکر
درختان خجالتی
پدیده ای بنام Crown Shyness در گونه های خاص ازدرختان رخ میدهد
دراین حالت،درختان هرگزبهم برخورد نمیکنند. این پدیده سالهاست که برای دانشمندان یک معما باقی مانده است
اطلاعات عمومی
- جوزپه تارتینی آهنگساز و نوازنده ویولن و یکی از برجستهترین مکتبآفرینان نوازندگی ویولن در ایتالیا بود.
شبی در خوابی شیطان را میبیند و از او می پرسد:
- ای ابلیس! تو هیچ از موسیقی سر رشته ای داری؟
ابلیس پاسخ مثبت می دهد و می گوید:
- بله. تعریف از خود نباشد، ویولنیست ماهری هستم.
تارتینی برای آزمایش ابلیس، ویولنش را به او می دهد و از او می خواهدآهنگی بنوازد و مهارتش را نشان دهد. ابلیس ویولن تارتینی را می گیرد و نغمه ای چنان دلنشین و جذاب می نوازد که تارتینی را مسحور و مجذوب و مفتون می کند. تارتینی چنان هیجان زده می شود که از شدت هیجان از خواب می پرد و چون هیچ جوری نمی تواند از نفوذ این آهنگ عالی و اسرار آمیز شیطانی خارج شود و آن را فراموش کند، همان نیمه شب بر می خیزد و نت های آهنگی را که ابلیس برایش نواخته و با آن هنر نمایی کرده، بر روی کاغذ نت می آورد و نام سونات ویولنش را به افتخار آموزگار و الهام بخش خود، «سونات ابلیس» می گذارد.📓📓
✍️🌺درود صبح بهاری تان دلنشین آغاز خرداد ماه بر شما مبارک ومغتنم باد.زندگی رشته ای است تنیده در دوستی ها،مفارقت ها همراهی ها وهمدلی ها.اما همیشه آنچنان که انتظار داریم پیش نمی رود و چه گردبادها که بر مسیر زندگی طوفان به پا نمی کنند و چه غیره منتظره همه چیز در کوره ی امتحان نمی ریزد و این سرنوشتی محتوم در پیش روی انسانی است که زندگی را برگزیده است و از ورای همه ی طوفان ها دست بلند زندگی است که جهان رامی چرخاند و بشر بر جبالی ایستاده ناظر بر تغییراتی است که گاه هیچ نقشی دران ندارد. اما چه خوش آنان که خردمندانه نگاهی به هستی دارند و علیرغم دلبستگی تمام هم خود را برای جهانی بهتر ودرک روشن تر هستی بکار می بندند وبا عشق جهان را لبریز می کنند سفیران صلح جهانی
🖋️🌿زمین فیروزه از بوی بهار است
به شیدایی به روی گل هزار است
ندارد اعتبار این عمر و دنیا
کنون برخیز هستی را قمار است
🖋️🌿چو با اردیبهشت از رنگ گفتیم
گلش خندید و ما چون گل شکفتیم
نموده کفش ها را جفت خرداد
که راز بی دلیها را شنفتیم
🖋️🌿من کی ام
آیینه ای در ذهن آب
یا کلامی خسته
بر برفی مذاب
یا نفس های بریده
در میان ابر وباد
من صدای جنبش هر برگ
من نوای تازه ی تنبور یک کولی
صدای نغمه ی گنجشک
من هوای تازه ی ایوان
من صدای اب
من صدای خنده ی اطفال در کوچه
من نفس های شمایانم
بند بند رویش یک شاخه ی تازه
گلبنی از نو شکوفانم
خاک خیس تازه ی گلدان
من عبور نور از تاریکی یک شب
یا صدای مرغ طوفانم
کم کمک با من بیا
و اشنا می باش
من هراس چشمهای اهویی
لرزان، گریزانم
تا سحوری نغمه می خواند
من نوای مرغ بارانم
زندگی نامیده من را
شوق در چشمان عریانم
قصه من تا نفس ها هست
داستانم، شعر
ان دمِ آغاز وپایانم
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒ما هميشه زندگى را بديهى فرض مىكنيم، نه؟ فكر مىكنيم سالهاى زيادى پيشِ رو داريم و براى تمام كارهايى كه قرار است در آينده انجام دهيم برنامه ريزى مىكنيم، به اين فكر كردم كه هر كدام از ما چه زمان زيادى را با ناراحتى تلف مىكنيم، كارهايى را كه نمىخواهيم انجام مىدهيم و هرگز خودمان را راضى نمىكنيم؛ چرا كه فكر مى كنيم براى آنكه بالاخره، كارى را كه مىخواهيم انجام بدهيم، وقت زيادى باقى مانده است، اما اين طور نيست، زندگى ممكن است در يك ثانيه تغيير كند، ممكن است در يك لحظه متلاشى شود و در هم بريزد و آن وقت، براى انجام دادن كارهايى كه به تاخير انداخته ايم، خيلى دير است. ديگر خيلى دير است كه بخواهيم بر اساس روياهايى كه تمام اين مدت در سر مىپرورانده ايم، زندگى كنيم.
📗: وقتى خاطرات دروغ می گويند
👤: سى بل هاگ
حافظ » غزلیات »
غزل شمارهٔ ۴۱۲
مرا چشمیست خونافشان ز دست آن کمانابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی
نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو
هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش
که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو؟
رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم
هزاران گونه پیغام است و حاجب در میانْ ابرو
روان گوشهگیران را جبینش طرفه گلزاریست
که بر طرف سمنزارش همیگردد چمان ابرو
دگر حور و پری را کس، نگوید با چنین حسنی
که این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابرو
تو کافردل نمیبندی نقاب زلف و میترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو
اگر چه مرغ زیرک بود، حافظ در هواداری
به تیر غمزه صیدش کرد، چشم آن کمانابرو