parnian_khyial | Unsorted

Telegram-канал parnian_khyial - پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

1157

پرنیان خیال با ارایه مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد. ای کاش همه مادران شاعر باشند تا بچه ها بارنگ عشق آشناباشند      #بینا نقل مطالب کانال باذکر نام نویسنده ازاد است

Subscribe to a channel

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

مادرم به پرستارهايی که در بيمارستان‌های مختلف از پدرم مراقبت کرده بودند حسادت می‌کرد.
دلش می‌خواست پدرم سلامتی‌اش را فقط مديون او بداند،
می‌خواست پدرم به وفاداری خستگی ناپذير او اهميت دهد.

ديکتاتوری روی ديگر فداکاری است.




#مارگارت_اتوود

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

📘روزها در راه
#شاهرخ_مسکوب

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

«۱۳ نحس نیست»، آن را به‌در کنیم.
بخش ۲ از ۲

در کتاب “نوروز” ص ۵۹۴ از کتاب آثارالباقیهٔ ابوریحان بیرونی آمده است:
روز سیزدهم نوروز بسیار خجسته و نیک و در حقیقت به منزلهٔ جشن بزرگ است.
این روز بسیار نیکو و خرّم است و به هیچ‌وجه کراهت ندارد؛ ایرانیان قدیم بعد از ۱۲ روز جشن و شادی که به یاد ۱۲ ماه از سال می‌باشد، روز سیزدهم نوروز را که روزی فرخنده و نیک است به باغ و صحرا رفته و شادی می‌کردند ...

در ص ۸۹۸ رضا مرادی غیاث‌آبادی در مورد “نحس!” بودنِ عدد ۱۳ می‌نویسد: نحس بودن عدد ۱۳ ارتباطی به فرهنگ ایرانی ندارد و متعلق به جوامع غربی و اروپایی‌ست ...

پیشتر گفتیم که در هر ماه یک روز به دلیل همنامیِ روز و ماه، جشن گرفته می‌شود. برای مثال شانزدهم مهر (جشن مهرگان) و پنجم اسفند (جشن اسفندگان).
بر این پایه، در طول سال، ۱۲ بار (به دلیل همنامی) جشن گرفته می‌شود. این جشن‌ها چون فقط یک روز است، در میان دوستانی که فاصلهٔ مکانیِ نزدیک دارند برگزار می‌شد. مردم اما تمایل دارند به دیدار فامیل و دوستانی که در شهرهای دیگر زندگی می‌کنند هم بروند و جشن و شادی را با آنان نیز قسمت کنند.
بر این اساس، از اول فروردین به مدت ۱۲ روز به‌نام “ایّامِ نوروز” به ‌این امر اختصاص داده می‌شود.

مردم که از اول فروردین به مدت ۱۲ روز به دید و بازدید و راه‌های دور و نزدیک مشغول بودند، حالا خسته هستند و آمادگی برای رفتن به سرِ کار را ندارند.
بر این پایه، روز سیزدهم را، که در سال‌های اخیر به‌درستی “روز طبیعت” نام‌گذاری شده است، برای استراحت و تفریح، به دشت و صحرا و در کنار آب روان می‌روند ...

آغوش طبیعت به روی همه باز است. طبیعت بدون هیچ‌گونه چشم‌داشتی، همه چیز را به رایگان در اختیار ما می‌گذارد. شاید به‌راحتی بتوان گفت که انسان همه چیزش را از طبیعت دارد.

ما انسان‌ها توان و شایستگی آن را نداریم که در مقابل این همه مَحَبَت از طبیعت، چیزی به آن بدهیم. تنها کاری که می‌توانیم بکنیم، آن‌هم نه به‌خاطر طبیعت بلکه بخاطر خودمان و انجام وظیفهٔ انسانی خودمان، آن‌ست که به محیط‌زیست آسیب نرسانیم ...

*** ما، انسان‌یارانِ صلح‌طلبِ عدالت‌پرورِ طبیعت‌گرا، از همگان دعوت می‌کنیم:
«آب را گل نکنیم، هوا را آلوده نکنیم، خاک را مسموم نکنیم»
«طبیعت را که همه چیزمان از آن است، دوست بداریم»

تقی عطایی

🌿 @sazotabiat 🌿

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

از نگاه یاران به یاران ندا میرسد

ڪلیپی زیبا ازخانم شهلا سرشار

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

من شایسته ی این تدریس نیستم!!!

قرار بر این شد تا یکی از دروس مقدماتی رشته ی مهندسی عمران را برای دانشجویانِ سال اول تدریس کنم، عنوان درس این بود:

CE 1210: Introduction to Smart Infrastructure

همچنان که از عنوان مشخص است هدف از این درس ایجاد یک آشنائی اولیه برای دانشجوی سال اول است تا بداند این رشته ی مهندسی که انتخاب کرده اساسا چیست و چه افق‌های کار و اشتغال را در آینده دارا خواهد بود و در احداث زیربناهای کشور چه نقشی خواهد داشت؟

مدیر گروه گفت لطفا چندان روی بحث سازه مانور نده و در باره ی گرایش های دیگر عمران مثل ژئوتکنیک هم برای بچه ها به قدر کافی صحبت کن

توضیح دادم که مدتهاست درگیر پروژه یا کار ژئوتکنیکی نبوده ام لذا برای یکی از جلسات کلاس از یک مهندس با تجربه در صنعت و با سابقه ی ژئوتکنیک دعوت خواهم کرد

بدین منظور ایمیلی زدم به خانم دکتر Jennie Watson-Lamprey که مدیر عامل شرکت مهندسین مشاور مطرح SLATE در سانفرانسیسکو است. این شرکت SLATE پروژه های بزرگی در این حوزه دارد. از جمله پروژه های آنها برج ملنیوم است که اخیرا در سانفرانسیسکو کج شده و به خاطر مشکلات ژئوتکنیک، ترکهائی در دیوار و سقف برخی آپارتمان ها شکل‌گرفته و صدها پرونده ی حقوقی در دادگاه دارد. اکنون شرکت خانم Jennie در حال بررسی اشکالات طراحیِ مشاور قبلی این پروژه است تا ببینند در‌ کجا اشتباه شده و چطور می شود راهکاری برای تقویت فونداسیون برج داد. عملا شرکت ایشان درگیر کارهائی در این سطح و تراز است

وقتی ایمیل دعوتنامه را فرستادم بلافاصله با پاسخ جالب خانم Jennie مواجه شدم، نوشته بود:

سلام محمدرضا، وای که چقدر خوشحال شدم از اینکه دیدم به یاد من هستی. باورم نمیشود که من را در خاطر داری. راستش خیلی مشتاقم در این کلاس، تدریس در باره ی ژئوتکنیک داشته باشم ولی من شایسته ی این تدریس نیستم چون چند سالی است عمدتا درگیر امور مدیریت شرکت مهندسی مشاور هستم و عملا چندان آدم فنی ای محسوب نمی شوم، بنابراین پیشنهاد می کنم مدیر فنی شرکت ما آقای Nathaniel Wagner این تدریس را انجام دهد

جمله ای که نوشته بود دقیقا این بود:
I would do a disservice to your students to accept.

قدری جا خوردم، کنجکاو شدم و مجددا رفتم و رزومه ی خانم Jennie را بررسی کردم. بله درست است ایشان لیسانس را در دانشگاه کلمبیا بوده، و سپس کارشناسی ارشد و دکترای ژئوتکنیک را از دانشگاه برکلی گرفته، یعنی یکی از بهترین دپارتمان های ژئوتکنیک دنیا، ولی با وجود این سابقه، به دلیل اینکه مدتی است عمدتا درگیر کارهای مدیریتی است خودش را شایسته ی تدریس آنهم فقط یک جلسه، در کلاس درس نمی داند

واقعا به فکر فرو رفتم، آیا من هم با خودم همین قدر صادق هستم؟

آیا من هم اگر فردی متخصص تر و شایسته تر از خودم وجود داشته باشد، از پذیرفتنِ کار امتناع خواهم کرد؟

آیا من هم جرأت دارم اینقدر به صراحت و مکتوب بنویسم شایسته ی فلان کار نیستم؟ یا بلافاصله چنگ می اندازم تا کار را روی هوا بگیرم و از هر فرصتی برای مطرح شدن استفاده خواهم کرد؟

این فکر ها آمد و رفت

گفتم پرینت ایمیل Jennie را می گیرم و یادگاری برای پسرم نگه می دارم تا بداند در دنیا اینگونه انسانهائی هم هستند. فقط  آدم های شکارگر در این دنیا نیستند. بلکه حضور دارند آدم هائی که اصول رفتار حرفه ای برایشان مهمتر از بیزینس و شکارگری است

سه هفته ی بعد، آن جلسه ی کلاس برگزار شد و مدیر فنی شرکت آقای Nathaniel آمد و با بچه ها در باره ی مبانی ژئوتکنیک صحبت کرد. در باره ی زندگی حرفه ای یک مهندس ژئوتکنیک سخن گفت و توضیح داد که چرا به سمت این حرفه آمده ‌و درآمدش چقدر است و...

رفتارهای توسعه یافته در افراد باعث توسعه ی یک کشور می شود. وقتی کسی خودش، خودش را متخصص و واجد صلاحیت نداند، مسئولیت قبول نمی کند. از نشانه های توسعه یافتگی‌ این است که برای علم و تجربه احترام قائل باشیم. آن کس که بدون هیچ تجربه ی فنی سکان مدیریت یک مجموعه ی عظیم خودروسازی را به عهده می گیرد، شخصیت توسعه نیافته ای دارد. با خودش صادق نیست. او نمی تواند باعث توسعه ی کشورش شود

آن استاد دانشگاهی که همزمان با وظایف دانشگاهی و به جای تمرکز بر تربیت دانشجو و پژوهش، همزمان در چندین شرکت مهاب قدس و سابیر و توانیر و پتروپارس و نظام مهندسی و... سمت مدیریتی دارد و دائم خارج از دانشگاه رفت و آمد دارد، شخصیت توسعه نیافته دارد. او نمی تواند دانشجویان توسعه آفرین تربیت کند

توسعه ی یک کشور، محصول شخصیت های توسعه یافته است!
#ارسالی #اجتماعی #اندیشه #انتقادات
Roshanfkrane

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

سلام مهربانان
یکشنبه تون فرخنده
خونه تون
گرم وپراز امید
روزگارتون
شادوآرام
بزم عشقتان پرسرور
امروزتون
پرازلبخند
و لبریز از شادی در
کنارعزیزانتان
صـــــبح
یعنی " عشق "

"عشق " یعنی
حس خوب  "زندگی "

"زندگی" یعنی
  زیباترین هدیه خدا

سلام صبح یکشنبه تون بخیروشادیها

❤️🌹🙏🌺

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی

دردمندان بلا زهر هلاهل دارند
قصد این قوم خطا باشد هان تا نکنی

رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی

دیده ما چو به امید تو دریاست چرا
به تفرج گذری بر لب دریا نکنی

نقل هر جور که از خلق کریمت کردند
قول صاحب غرضان است تو آن‌ها نکنی

بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهد
از خدا جز می و معشوق تمنا نکنی

حافظا سجده به ابروی چو محرابش بر
که دعایی ز سر صدق جز آن جا نکنی
 



#حافظ
دوستان جان شبتون بخیر وآرامش فالتون نیکو❤️

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🖋️دماوند نگاهت خیره برمن
به لب لبخند و با ابرو اشاره ست
سپاه بیدلی پاتک زنان تا
بگوید چاره در  بوسی کناره ست
🖋️🌿گنجشکهای پریشان
آوار درختان شده اند
وباهمهمه هنوز
به عمق فاجعه پی نبرده اند
تبر به ریشه جنگل
هجوم آورده است
وشاخه های نورس را
به نام هرس از ریشه می زند
طوفان هنوز نرسیده است
و صبح انتظار افتابی
که بر نمی آید
مگر خورشید چند دست دارد
که این همه برسرش آوار است
فاجعه
طنابها پیوست فجرند
وگونه های خونین اش
چکمه های شب را می بوسند
این آژیرها در گرگ ومیش صبح
اشاره به سونامی دارند
که خواب را می تکاند
وگنجشکهای بی پناه را
از لانه ها می راند
تا فردا نعش که بر سر دست است
وهندسه در نقش تازه اش
چه گورستانی می کشد
از ثلاثه ی قدرت
میان اتش وباد و آب
وخاک این عنصر عزیز
به دست که به تاراج می رود

  
#ایرج_جمشیدی_بینا

درودها دوستان بزرگوارم عصرتان دلنواز وبهاری❤️

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

هزارپایی بود وقتی می‌رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می‌شدند تا او را تحسین کنند؛ همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت.
یک لاک‌پشت حسود ...

او یک روز نامه‌ای به هزارپا نوشت :
ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شما هستم. و می‌خواهم بپرسم چگونه می‌رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می‌کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می‌کنید؟ در انتظار پاسخ هستم. با احترام تمام، لاک پشت.

هزارپا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می‌کند و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می‌کند؟
و بعد از آن کدام پا را؟
متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد.

☑️ سخنان بیهوده دیگران آزروی بدخواهی و حسادت می‌تواند بر نیروی تخیل ماغلبه کرده و مانع پیشرفت و بلند پروازی ما شود.

📕دنیای سوفی
#یوستین_گردر

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🖋️🌿صبح دم او نقش خیالی کشید
چشمه ای و آب زلالی کشید
برلب ان چشمه در آمد ز شوق
نقش دو چشمی لب وخالی
🖋️🌿این باغ بی برگی شما راست
پاییز تان رفته است
در خواب زمستانید
تندیس آدم برفی
هر کوی و بستانید
طفل دبستان می شناسد
هم شما را خوب
بی رحم تر
از سیلی سرد زمستانید
وقتی بهار از راه می آید
با آفتابی گرم
محو از نگاه پاک انسانید
تا بند پوتین کرده است
محکم
پوتین به کار جنگ وعصیان اید
با مرگ شادی می کنید هرگاه
خود محملی از بهر طغیان اید
با دستهای خونی پوتین
جهان خونی است
از چه کفن پوشان شیطان اید
ادم که ان انجیر واتش را
طلب می کرد
دانست از انسانیت
اسان گریزان ید
باری خلایق دست بردارید
از دشمنی دشمن نگردانید
خلق جهان را بیش
زیتون بنشانید
بر جای هر کشته
این چرخه ی خونین بچرخانید
با پرچم  صلحی جهان آباد گردانید

  
#ایرج_جمشیدی_بینا
درودها دوستان همراه صبحتون شاد شاد❤️🌹

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

اگر نویسنده انسانی آزاد بود و نه یک برده، اگر می‌توانست آن‌چه را بنویسد که خود برمی‌گزیند نه آن‌چه که باید، اگر می‌توانست اثر خود را بر اساس احساس خود نه بر پایه‌ی قراردادها بیافریند، آن گاه هیچ طرح داستانی، کمدی، تراژدی، ماجراهای عشقی و یا فاجعه‌ها به سبک‌های پذیرفته شده بیان نمی‌شد و شاید حتی دکمه‌ای را به شیوه‌ی خیاطان خیابان باند نمی‌دوختند

ویرجینیا وولف

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

من گور کسانی را دیدم که برای حق خود نجنگیدند، مبادا کشته شوند!




#ارنستو_چگوارا

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🖋️🌿بر تپه های خیالم
تاریخ گم شده بود
و نعش ازادی را
به خاک می سپردند
طوفان تونل ها را
بهم ریخته بود
وگریزگاهی  اگر بود
مرگ در ان لانه‌ داشت
طبل بزرگ زیر پای چپ بود
و جنگ رژه ی عظیمش
را الاقصی باریده بود
وسرنوشت را
انگشتهای بر ماشه تعیین می کنند

🖋️🌿چشمانت اتش باری است
در گردانهای افتابگردان
که آزادی را
نشانه رفته اند
وخواب تونل زمان
که خیال را 
به زمانهای دور برده است
پای کدام انجیر
دستانمان را گره زده بودیم
واز کدام چشمه نوشیده بودیم
که در سرزمین کف
خیال مان را نقاشی کرده اند
   
#ایرج‌_جمشیدی‌_بینا

درودها دوستان همراه وبزرگوارم صبحتون مملو از شادیها وآرامش❤️❤️🌹🌺🙏

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🔸نگاه برایان مگی فیلسوف بریتانیایی به تفاوت میان ادبیات و‌فلسفه
از «ایهام تا ایضاح»
سهند ایرانمهر

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

اگه ازت میپرسیدم تا همه چیزایی که دوستشون داری رو اسم ببری، چقدر طول میکشید تا "خودت" رو بگی؟

#مازیتوفسکی

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

📘روزها در راه
#شاهرخ_مسکوب

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🔳⭕️برای قوهای سیاه شمع بخرید!
مجتبی لشکربلوکی

بگذارید با یک سوال چالشی شروع کنم صادقانه جواب دهید: برگردید به سی سال پیش، آیا آن موقع می توانستیم رییس جمهور شدن ترامپ را پیش بینی کنیم؟ ظهور بیت کوین را چی؟ ۱۱ سپتامبر را چی؟
می توانستیم پیش بینی کنیم یک چیزی وارد زندگی مان می شود که صبح را با آن آغاز می کنیم، شب با آن به رخت خواب می رویم. مونس همیشگی ماست؛ داخل مترو، تاکسی، کلاس، اداره، مدرسه حتی دستشویی و حمام، موقع غذا خوردن و ... هم آن را چک می کنیم (موبایل را می گویم). قطعا نه! رای آوردن خاتمی سال ۷۶؛ احمدی نژاد ۸۴ و روحانی ۹۲ را چه؟ ممکن است الان بگویید قابل پیش بینی بود. این همان خطای رایجی است که به آن می گویند پس بینی! شما کرونا را هم پیش بینی می کردید که در طول دو سال ۹ هزار میلیارد دلار به اقتصاد جهان ضربه بزند؟ احتمالا این را دیگر نمی توانستید!

به این ها می گویند قوی سیاه! داستان قوی سیاه چیست؟ قبل از اینکه استرالیا کشف شود، همه ما فکر می کردیم که قوها سفیدند تا اینکه فهمیدیم در استرالیا قوهایی هستند که سفید نیستند اتفاقا برعکس، سیاه هستند! میلیون ها بار دیدن قوهای سفید باعث نمی شود که قوهای سیاه وجود نداشته باشند.

قوهای سیاه نماد، رخدادهای مبهوت کننده هستند. از آن جهت مبهوت کننده اند که کسی آن را پیش بینی نمی کرد و برای آن هم آماده نبود. چرا؟ به این دلیل که ما آدم ها با نگاه کردن به تجربه گذشته (تاریخ)، می خواهیم آینده را پیش‌بینی کنیم. و خوب بدیهی است که در گذشته موبایل اختراع نشده بود. داعش وجود نداشت. هیتلر به دنیا نیامده بود. اتحاد جماهیر شوروی فرو نپاشیده بود و جنگ روسیه و اوکراین پیش نیامده بود و یا اگر آمده بود ما اکنون فراموش کردیم.

قوهای سیاه سه ويژگی را دارند:
▫️اول؛ دور از انتظار هستند. بنابراین ما احتمال رخداد آن را بسیار پایین ارزیابی می کنیم.
▫️دوم؛ اگر رخ بدهند تأثیرات خیلی مهم و یا وحشتناکی دارند.
▫️سوم؛ بعد از وقوع، انسان‌ها ادعا می‌کنند که چنین رویدادی قابل پیش‌بینی بود!
دقت کنید که قوهای سیاه همیشه منفی نیستند بلکه می توانند تاثیرات مثبت داشته باشند: متاورس، اینرنت ماهواره ای، موبایل، هوش مصنوعی، رمزارزها و رای آوردن مهاجرین و اقلیت ها در انتخابات کشورهای پیشرفته؛ همه قوهای سیاه مثبت هستند.

☑️⭕️تجویز راهبردی:
اولین کار این است که بپذیریم که تعیین احتمال رخداد کشف قوهای سیاه با استفاده از روش‌های علمی قابل محاسبه نیست. متاسفانه خبرگان هم در این زمینه به اندازه عوام قدرت پیش بینی دارند. پیش فرضهای ما باعث می شود که نسبت به دیدن قوهای سیاه کور باشیم. یک جمله بامزه از نسیم نیکلاس طالب (نظریه پرداز قوی سیاه) است که می گوید: مشکل خبرگان این است که نمی دانند که چه چیزهایی را نمی دانند.

دومین کار این است که علاوه بر توجه به پارامترهای قطعی (آینده قطعی) و سناریوهای احتمالی (آینده های محتمل)، قوهای سیاه (آیندهای نامحتمل) را هم در نظر بگیریم. چگونه؟ به آینده های نامحتمل فکر کنیم از بین آینده های نامحتمل آنهایی که تاثیرات خیلی اساسی روی ما دارند را شناسایی کنیم و سپس از خود بپرسیم که اثرات آن چیست و سپس چگونه می توان از اثرات منفی آن آسیب ندید؟ مثلا ما فکر می کنیم تاکنون هیچ بانکی در ایران ورشکست نشده، اگر هم ورشکست شود بانک مرکزی جبران می کند. چرا؟ چون در گذشته چنین چیزی رخ نداده. اما شاید یک دفعه فهمیدیم یک قوی سیاه لعنتی وجود دارد و دقیقا همان بانکی که ۱۰۰٪ سپرده ما در آن است ورشکست شد و...
ما شاید نتوانیم جلوی سیل، زلزله، جنگ، تورم هزار درصدی را بگیریم. اما می توانیم در معرض یک رخداد باشیم یا نباشیم و یا می توانیم اقدامات جبرانی- پوششی برای آن ها داشته باشیم یا خیر. کسی که روی گسل خانه‌ دارد، نسبت به زلزله بسیار آسیب‌پذیرتر از دیگران است. ما نمی توانیم جلوی زلزله را بگیریم، حتی نمی‌توانیم بگوییم چه زمانی زلزله می آید؟ اما می توانیم در منطقه خطر زندگی نکنیم.
چند روزی میهمان خانواده ای در اروپا بودم. دیدم ۴۰۰ شمع کوچک خریداری کرده اند و نگهداری می کنند. از آنان پرسیدم داستان چیست؟ گفتند دولت الزام کرده برای سه ماه غذا و گرما و روشنایی باید برای خود تامین کنید که در صورت جنگ های داخلی!!! از سرما و تاریکی و گرسنگی در امان باشید. با خودم فکر کردم چقدر احتمال دارد که آن کشور درگیر جنگ شود، احتمال= صفر. از خودم پرسیدم اگر رخ دهد، تاثیر آن چقدر است؟ تاثیر=بی نهایت. دقیقا این همان قوی سیاه بود.

تجربه تاریخی نشان داده، ایران سرزمین قوهای سیاه است (از بلایای طبیعی گرفته تا غیرطبیعی)، قوهای سیاه هم تاثیرات مثبت هم تاثیرات منفی بالایی دارند. نمی توانیم قوهای سیاه را صید کنیم یا رام کنیم، اما می توانیم شمع بخریم و خود را برای قوی سیاه بعدی آماده نگاه داریم.


/channel/Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

✍️🌺درود شب تان به عشق وشادکامی، ایامتان فرخ و فرهمند به شوق وخرد.این روزها که به پایان تعطیلات نوروزی می رسیم ذکر دونکته بسیار ضروری است الف  اینکه قدرت ساخت واحیای طبیعت و حیات بسیار محدود وآسیب پذیر است  و قدرت مخرب انسان بی نهایت  این هشدار را جدی بگیرید.از آغاز حیات هرچه بشر برای آبادانی ، صلح ،ارامش و آسایش خود وکوشیده است بسیار کمتر از دستاوردهای او در تخریب بوده است.حتی تفریحات بشر هم ای بسا که مایه ی آسیب بوده است.ظرفیت طبیعت در دفن زباله محدود است واتش سوزی جنگلها ضرباتی جبران ناپذیر.ب: حضور شما در این رالی تفریح باعث تکدرخاطر واسیب به طبیعت و همینطور تصادفات نگردد که خود یا عزیزی را دچار صانحه کنید نگاهی به امار کشته ها و زخمی های تصادفات وحشتناک واز آمار جنگ غزه برای اسرائیل بیشتر است .چه شده است که به خود رحم نمی کنیم شاید درصدی خطاهای زیر ساختی در این موارد وجود داشته باشد ولی خطای انسانی به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست.فقط یک نگاه به رانندگی در جاده ها نشان دهنده عمق زیست فرهنگی ما  واینکه چگونه باید زندگی کنیم ، می باشد.فالعتبروا یا اولی الابصار!
🖋️🌿بهار از خنده ی گل گشته مدهوش
هوا بارانی و دل می زند جوش
تو هم برخیز و بر صحرا نظر کن
به شوری تازه در این دشت بخروش

🖋️🌿بهار از عشق لبریز است، شور است
گل آمد، سبزه آمد، غرق نور است
به نوروز آتش افروزند و سرخوش
هوا هم همنوا با عیش جور است۰

🖋️🌿ساز را به باغ می برند
سهره ها
فصل دل تکانی بهار
تا رسیده است
غنچه ها سر از نگاهشان زده
در تفکرند شاخه ها
قطره قطره چون شراب
می چکد به کامشان نسیم
ابر پاکشیده خیمه می زند
به روی سبزه زار
تا نگار سوی خیمه ها دویده است
اسب باد شیهه می کشد
گو‌پیامشان رسیده است
ابر وباد ومه
فلک به کار کاه وگل
سوز تازه ای دمیده است
گرگ ومیش صبح و دامن خیال
سیل از کجا رسیده است
سیلی حیات
تا خیاط شب به قامتش
چه ها تنیده است
باد در لفافه صیحه می زند
این خبر بگو زکی شنیده است
هم تگرگ وباد
دامن که را گرفته است
می نویسد از نصیب
قسمت که آب می رود
بند ناف فصل را کجا بریده است
گفت از عجایب بهار بین
دست کو تهی به دامنش رسیده است
بخت خواب نه
تا همای سر زد از خیال
استخوان خرد غم جویده را
دریده است
تنگ می کشد به بر
هناسه های سرد را
خون‌به جوش ودل به افتاب داده
تا طلوع کند
   
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒کندتر، پیرتر، ولی باهوشتر؛

ایرباس ۳۸۰ در حال عبور از اقیانوس اطلس است، این هواپیما به طور مداوم با سرعت ۸۰۰ کیلومتر در ساعت پرواز می‌کند، ناگهان یک جت جنگی با نهایت سرعت ظاهر می‌شود. سرعت جنگنده کاهش می‌یابد، به کنار ایرباس می‌رسد و با بیسیم از خلبان هواپیمای مسافربری می پرسد ایرباس پروازی خسته کننده است، اینطور نیست، حالا یه نگاه به من بنداز

بعد، خلبان به صورت عمودی هواپیمای ​​خود را بالا می بَرَد، با سرعت به ارتفاع گیج کننده‌ای می‌رسد، و سپس تقریباً تا سطح دریا در شیرجه‌ای نفس گیر فرود می‌آید، او دوباره کنار ایرباس می‌چرخد ​​و می‌پرسد خوب، چطور بود؟

خلبان ایرباس پاسخ می‌دهد بسیار چشمگیر و عالی بود لذت بردم، اما حالا تو نگاه کن

خلبان جت با تمام دقت، ایرباس مسافربری را تماشا می‌کند، اما تا یک ربع ساعت هیچ اتفاقی نمی‌افتد. ایرباس به مسیر مستقیم با همان سرعت ادامه می‌دهد

پس از ۱۵ دقیقه خلبان ایرباس به خلبان جت می‌گوید خوب، چطور بود؟

خلبان جت که گیج شده بود می‌پرسد مگه چه کار کردی، تو که کاری نکردی؟

خلبان ایرباس می‌خندد و می‌گوید‌ من از جایم بلند شدم، قدری نرمش کردم، برای استفاده از سرویس به عقب هواپیما رفتم، سپس یک فنجان قهوه و یک شیرینی شکلاتی خوردم و برگشتم داخل کابین


❤️وقتی جوان هستید، سرعت و آدرنالین، عالی به نظر می‌رسد. اما با افزایش سن و عاقلتر شدن، می‌آموزیم که راحتی و آرامش مهمتر است

این را S.O.S می‌نامند:

Slower, Older, Smarter

کندتر، پیرتر، اما باهوشتر

قابل توجه ی همه کسانی که سنشان به ۵۰  رسیده

اکنون وقت آن رسیده که سرعت خود را کم کرده و از بقیه‌ ی مسیر سفر لذت ببریم، چرا که مقصد، جائی در انتهای جاده نیست، گاهی مقصد می‌تواند تماشای طلوع آفتاب، دیدن لبخند یک کودک، شنیدن صدای دلنشین یک دوست، سلام به یک عابر، ایجاد امنیّت برای یک پرنده و یا گوش دادن به یک موسیقی باشد

می تواند دستگیری یک نیازمند باشد
می تواند صداقت در گفتار و رفتار باشد

مسافرت کنید

اگر میتوانید دنیا را ببینید اگر نمیتوانید قسمت های مختلف و دیدنی کشورتان را ببینید

زندگی را سخت نگیریم
زندگی فقط کار کردن نیست
زندگی فقط مال اندوزی نیست
زندگی فقط کسب موفقیت نیست

زندگی ابعاد وسیعی دارد که از آن غافلیم!
#مفهومی #اندیشه #انگیزشی
#روشنفکران

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🎉🎁 هدیه‌ی نوروزی: دانلود رایگان کتاب «بنویس تا زنده بمانی»

📘 کتاب «بنویس تا زنده بمانی» درباره‌ی کاربردهای نوشتن در زندگی روزانه است. سعی کردم در این کتاب نشان بدهم نوشتن فقط برای تولید آثار ادبی نیست. شما می‌توانید از نوشتن برای کنار آمدن با خاطرات تلخ گذشته، خودشناسی، یافتن راه‌حل‌های خلاقانه برای مشکلات روزانه، بهبود روابط، تخلیه‌ی خشم و احساسات منفی، و حتا افزایش درآمد استفاده کنید. با خواندن این کتاب می‌آموزید چطور نوشتن را وارد زندگی خود کنید و از آن برای خلاقانه زیستن بهره ببرید.

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

فقط مرغ‌های دريايی‌اند كه از طوفان نمی‌هراسند، حتی وقتی در ميان درياها جهت خود را گم می‌كنند و جايی برای نشستن پيدا نمی كنند، آن ‌قدر بال می‌زنند كه طوفان فرو نشيند و زمينی برای‌ نشستن بيابند يا در همان اوج جان می‌دهند، آن كه در ميان امواج می‌افتد مرغ دريايي نيست... مرغ دريايی در اوج می‌ميرد... آخرين توان خود را صرف اوج گرفتن می‌كند تا سقوط را نبيند ...!



#آندره_مالرو

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

✍️🌺درود شب تان به عشق وشادکامی، ایامتان فرخ و فرهمند به شوق وخرد.این روزها که به پایان تعطیلات نوروزی می رسیم ذکر دونکته بسیار ضروری است الف  اینکه قدرت ساخت واحیای طبیعت و حیات بسیار محدود وآسیب پذیر است  و قدرت مخرب انسان بی نهایت  این هشدار را جدی بگیرید.از آغاز حیات هرچه بشر برای آبادانی ، صلح ،ارامش و آسایش خود وکوشیده است بسیار کمتر از دستاوردهای او در تخریب بوده است.حتی تفریحات بشر هم ای بسا که مایه ی آسیب بوده است.ظرفیت طبیعت در دفن زباله محدود است واتش سوزی جنگلها ضرباتی جبران ناپذیر.ب: حضور شما در این رالی تفریح باعث تکدرخاطر واسیب به طبیعت و همینطور تصادفات نگردد که خود یا عزیزی را دچار صانحه کنید نگاهی به امار کشته ها و زخمی های تصادفات وحشتناک واز آومار جنگ غزه برای اسرائیل بیشتر است .چه شده است که به خود رحم نمی کنیم شاید درصدی خطاهای زیر ساختی در این موارد وجود داشته باشد ولی خطای انسانی به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست.فقط یک نگاه به رانندگی در جاده ها نشان دهنده عمق زیست فرهنگی ما  واینکه چگونه باید زندگی کنیم ، می باشد.فالعتبروا یا اولی الابصار!
🖋️🌿بهار از خنده ی گل گشته مدهوش
هوا بارانی و دل می زند جوش
تو هم برخیز و بر صحرا نظر کن
به شوری تازه در این دشت بخروش
🖋️🌿لب به اتش سوده پیوندش به خواب
دل رها از بند و می کردش جواب
هرکس از خود بیشتر در بند بود
آتشش می سوخت و بر لحنش عتاب
🖋️🌿صبح بهار
پنجره می کرد تا نماز
بر قامت رشید صنوبر میان باغ
بر سرو و کاج سر تعظیم داشت
و هر هزار
در گوشه ای به نغمه
به گوش گل
گنجشک ها به کل کل هر روزه
مشغول جیک جیک
دو کاکلی رها شده از قفس
در گوش هم نوای دلکش عشق را
در ساز حنجره انگونه می نواختند
گویی آبستن است باغ
از قصه هایشان
وشکوفه های نارنج با غنچه های سیب
در یک رقابت پنهان
آراسته چو تاج بر سر باغ
شاید که رخت تازه عروسی را
می دوخت باغ
در هم نوایی سازی  بر دهان سهره ها
شاید هنوز هم تا می شکفت غنچه
کسی در فکر چیدن وگل دسته کردن آن بود
ما باغ را از پنجره می دیدیم  ولذت این بهار را
اما در ذهن ترد وبلورین سبزه ها
حقیقت شکل دیگری داشت
ودر جهان کانتی آنها هر درخت نماد مسلم یک رویا بود که روزی روئیده بر نجابت خویش
  از هگل این درس راگرفته بودند
که قدرت بن مایه ی حیات است
واز خجالت زرد می شدند
وبه حماقت داروین خندیده بودند
که اصل اصلح را پیش می کشید
و زرافه های گردن کشیده
به انکار خود برخاسته بودند
دستان خونی تروریست ها
بی هیچ ملاحظه ای
خط می زدند اخلاق را
در هر کجا که فرصت شأن بود
ومرگ محصول  کج اندیشی بود
که تفکرات بدوی خود را
حقیقت مسلم پنداشته بودند
ونمی دانستند پدر خوانده هایشان بودند
که نقشه ی راه را می نوشتند
و وقتی سقف سالن کنسرت مسکو
فرو می ریخت
ان روز را بخاطر می آوردم
که بایدرمانهوف  فوتبالیست ها را درو می کرد
عده ای در پشت صحنه هورا می کشیدند
و سرخپوستی در لاک تنهایی خود
پفلوتش را می نواخت و از درد این جهان وخشونت می نالید
مردان سیاست دست در دست
برای قرن بعدی توطئه می نوشتند
وان سوی پنجره هنوز هم کورسوی امیدی سوسو می زد
ورژی دبره را همراه با تئوری هایش از خاطر خود خط زده  به خاک می سپردند
اما در انجماد ذهنی رهبران جهان
جز جنگ راه گریزی نبود
وخالقان آن خود را مبشرانی می پنداشتند
که اینده را رقم می زدند واز سر اخلاص
هر قتل را پیروزی توهمات خود می دانستند
وبشر با این غارنشینان بدوی
حماقت خود را به چالش می کشید

    
#ایرج_جمشیدی_بینا

✍️📔☕️ قطعه‌ای از کتاب

از پلیدی‌های استبداد، یکی هم این است که شریف زیستن را مدام دشوارتر می‌کند. 

استبداد کارش این است که هر روز آدم‌های بیشتری را مجبور به انتخاب بین شرافت و آسایش کند.  استبداد کارش این است که هر روز شریفانه زیستن را دشوار‌تر کند.

استبداد کارش این است که هر روز بنشیند به  تماشای آدم‌هایی که در ترجیح شرافت بر آسایش یک جا می‌لغزند ( و از چشم دیگران می افتند. )

استبداد کارش این است که هر روز هزینه شرافت را بالا ببرد تا تعداد کمتری قادر به پرداخت آن باشند. استبداد کارش همین است،
تهی‌سازی جامعه از شرافت.

📕 قدرت بی قدرتان

✍ واتسلاو هاول

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

همه‌روز روزه بودن، همه‌شب نماز كردن
همه‌ساله حج نمودن،سفر حجاز كردن

شب جمعه‌ها نخفتن به‌خدای راز گفتن
ز وجود بی‌نیازش، طلب نیاز كردن

به مساجد و معابد همه اعتكاف جستن
ز مناهی و ملاهی همه احتراز كردن

ز مدینه تا به كعبه، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به وظیفه باز كردن

به‌خدا كه هیچ‌یک را ثمر آنقدر نباشد
كه به‌روی ناامیدی درِ بسته باز كردن...

        
#شیخ_بهایی
🍃🍃

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

صد فصل بهار آید و بیرون ننهم گام
ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم

#وحشی_بافقی

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

هاوكينگ دانشمند قرن معتقد است تنها راه بشريت براى ادامه بقا رفتن از زمين مى باشد در واقع انسان كمتر از 200 سال وقت دارد تا براى فرار از انقراض در سياره اى ديگر سكونت كند

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🖋️🌿شب شعر چشمانت را
پیراهن می کرد
و موهایت را
در  باد می بافت
اما تو رفته بودی
🖋️🌿به صبح گفتم
به خنده ملتزمش کن
به باد گفتم
به شانه های سرانگشت
شانه کن مویش
به شانه هایش گفتم
قوی تراز همیشه
نگهدار گیسوانش باش
و به او گفتم
به شعر بیا و واژه های تازه بیار
لبش خندید
به باد داد موها را
در ان پریشانی
خیال را بوسیدم
شعر جاری شد
هنوز سودا بود
و هر غزلی خواند
عاشقانه ترین بود
در برهنگی خیال
به ایینه خندیدم
که در مجازی تصویر خویش
بامن بود
وذهن هم برهنه تراز او
شکسته هر هنجار
وهرچه میرفتم
میان جاده فرصت بود
که تا نگاهی به پشت سر  بیندازم
واو به ظن قوی
تمام مسیر را
لحظه شماری می کرد

#ایرج_جمشیدی_بینا

درودها دوستان همراه شبتون بخیر وآرامش
❤️

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

✍️🌺درود صبح بهاری تان به رنگ عشق وشادی. روزتان فرخ ،دلنشین و کامیاب.نوروز تنها پاسداشت آیین کهن نیست بلکه باید همانگونه که ایرانیان به پاکی وپاکیزگی علاقه مند بودند بر منش انان بود و از رها کردن زباله در طبیعت آلودن انهار ، کنار رودخانه ها، جنگلها وسواحل دریا خودداری کرد.اسیب به طبیعت هم آسیب به سلامت جامعه است و هم دیدن این بی نظمی و آلودگی دل آزار است.لطفا اگر برای تفریح بیرون می روید مسبب آزار دیگران والودگی طبیعت نباشید
🖋️🌿چشمان تو خواب را غزل می کردند
در جام نگاه زآن عسل می کردند
پروانه که در طواف چشمانت بود
آرامش لحظه را بغل می کردند
🖋️🌿خزانی در بهار امد تبر دار
درخت خانه را پی کرد این بار
عزیزی را که خود بودش ستونی
زپا انداخت طوفان اف بر این کار
به یاد آن سفرکرده
🖋️🌿صبح
تا به چشمهای مهربان عشق
می کنی گذر
هر نظر به زندگی
نگاه تازه ای است با خبر
ما به چشمه های تازه ای
رسیده ایم ودیده ایم
عشق در نگاه تازه
نقش می زند به نغمه هر نظر

قلب اسمان‌به شعر می تپد
این بهار هم به شعر
نغمه ها سروده است
ومی کند اثر
بر جماد وجانور
درخت و آدمی به هر گذر
رهگذر به هوش باش
عشق با بهار می رسد
همیشه بی خبر
کاش:
آنکه گفت دوست دارمت
به دست خنجرش نبود
یا نداشت باخودش تبر
شاخه های ترد را هرس نکرد
باغبان پیر
یا به داس سرنوشت
دل نداده بود سبزه ها در این بهار
آه آرزو همیشه هم نمی کند اثر
چرخ روزگار را ببین
که گشته لنگ و پر خطر
لیک ما بهار را به خانه می بریم
هرچه هم شود در این مسیر
بی خیال
عشق نقش می زند 
به چشمهای بی رمق
نور تازه ای همیشه
تا فروغ بر دمد براین محال
وخود دهد ثمر
   
#ایرج_جمشیدی_بینا

✍️📒*آقامحمدخان قاجار به علت افراط در خوردن دچار بیماری معده شد.*
*طبیب آوردند. و طبیب با توجه به امکانات آن زمان اماله (تنقیه) تجویز کرد.*
*اماله وسیله ای به شکل قیف است که انتهایی دراز دارد و نوک آن کج میباشد مایعات روان کننده به وسیله آن از پایین به روده بیمار وارد می گردد*

*آقامحمدخان که فردی متعصب بود و اماله را باعث تحقیر و توهین به خود می پنداشت فریاد زد: چه کسی را اماله کنند*
*حکیم ترسید و گفت: هیچ قربان گفتم بنده را اماله کنند تا شما خوب شوید.*

*آقامحمدخان بدون تفکر و شاید از روی عصبانیت دستور به اماله حکیم داد*
*در همین زمان درد معده شاه قاجار نیز فرو کش کرد. شاه این را به فال نیک گرفت و از آن به بعد هر گاه آقا محمدخان مریض می شد دستور می داد طبیب را دراز کنند و طبیب بی چاره مجبور بود در حضور شاه اماله شود.*

*مملکت ما هم امروز همینطور اداره میشود.*

*هر گاه فسادی برملا میشود، دستور می رسد که افشاکننده را دراز کنند و اماله نمایند تا فساد از مملکت رخت بربندد.🤡*

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

کیش شخصیت...

کیش شخصیت پدیده‌ای است که در آن یک شخص با استفاده از رسانه‌های گروهی و تبلیغات سیاسی از خود وجهه‌ی عمومیِ آرمانی و قهرمانانه‌ای ارائه می‌دهد.





#تاریخ_معاصرایران

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

‏😍بانوی خیر شیرازی خانه 600میلیاردیش را برای بهبود بیماران سرطانی بخشید.

امید که تمام بانوان و مردان مهربان و ارزشمند سرزمین مون ایران رو که درس انسانیت رو به ما آموزش میدن پایدار باشند 💚
💌این کلیپ رو دیدم و به این فکر میکنم که چرا از این مدل کلیپ‌ها کمتر در فضای مجازی وایرال میشن، چرا اغلب ما ایرانی‌ها علاقه‌ی شدیدی به پخش کردن کلیپ هایی داریم که سرشار از حس ناامیدی و خشم و نفرت انگیزیِ، اما به کلیپ هایی که سرشار از مهر و انسانیتِ، کمتر بها میدیم و به راحتی از کنارشون عبور میکنیم.
بیایید از همین امروز و همین ساعت
برای بهبود حال خودمون، عزیزانمون، مردم شهر و کشورمون و حتی مردم جهان، سفیر مهربانی باشیم و به دنبال زیبایی و عشق باشیم و تنها مواردی که باعث بهبود حال دیگران و تکثیر مهربانی و آرامش میشه رو انتشار بدیم، و هر کسی ما رو میبینه، با دیدن ما به یاد امید و انسانیت و آرامش بیافته.🪴
مهربانی_را_تکثیر_کنیم🙏🙇‍♂️.

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🔺برای ما که امروز در زمانه‌ی به اصطلاح مدرن زیست می‌کنیم، هر نوع تلاش برای احیای سنت و بازگشت به ریشه‌ها به‌معنای خنثی ساختن و بی‌اثر کردن همان میراث است. زیرا بازسازی گذشته جز در قالب آنچه اکنون در جریان است، ممکن نخواهد بود. لذا سنت‌گرایی کاملا مواجهه‌ی مدرن با آن چیزی است که سپری شده است. از سوی دیگر، وانهادن گذشته و بی‌توجهی به آن و نیز انکار روایت فراتاریخی‌اش مستلزم‌ پرتاب شدن به فراسوی مدرنیته و پست‌مدرن بودن است. بنابراین ما در هیچ صورتی مدرن نخواهيم بود و تجربه‌ی از زمان وجود دارد که برای ما ناممکن است. گویا انتخاب ما بین سنت‌گرایی و پست مدرنيسم منحصر شده است‌. ما صرفا از طریق سنت‌گرایی و پست‌مدرنيسم است که می توانیم مدرن باشیم. خواست مدرنیته بصورت مستقیم برای‌مان امر محال است. مدرنیته پاره‌ای از زمان است که گمشده‌ و بناچار وجود ندارد. با اینکه وجود ندارد اما برای ما سرنوشت ساز است‌. قطعه‌ی غایبی که در عین غیابش اثر گذار است و حضور دارد.
🔺از این حیث سنت‌گرایی و پست مدرنيسم دو واکنشی است به یک انسداد، امر ناشدنی و عدم پیوستگی که واقعیت تاریخی ما را نشان می‌دهد. همچنان که لیبرال سرمایه‌داری و سوسیالیسم دو پاسخ موقتی به یک مخمصه و انسداد است. این دو، صرفا دو نوع رویکرد معرفتی و گفتمانی نیستند، بلکه دو نوع موجودیتی را به نمایش می‌گذارند که به‌صورت قیاس‌ ناپذیر و بی‌ربط می‌توانند فعلیت پیدا کنند. این دوگانگی از جنس تقابل، تضاد، تفاوت، توازی، تناقص نیست، شاید بتوان آن را دوگانگی ناهمگون و نامتقارن نامید. در اینجا لازم است در یک حرکت ضد ارسطویی و حتی ضد برخی خوانش‌های هگلی از هستی‌شناسی‌‌ای دفاع کنیم که در آن فعلیت همواره، فعلیت چیزی است که هیچ بالقوه‌گی ندارد. آنچه بالفعل است بر هیچ تکیه دارد، و متقابلا آنچه بالقوه است، بالفعل نخواهد شد. بالقوه‌گی در امتناع ذاتی‌اش صورتی دیگر از بودن را محقق می‌سازد. تلاش ناشدنی برای مدرن بودن، ما را به سمت سنت‌گرایی و پست‌مدرنيسم سوق می‌دهد.
🔺 هستی‌شناسی فوق الذکر به هیچ نوع مقوله‌بندی تن نمی‌دهد و مفاهیمی نظیر علیت، وحدت و کثرت و بالقوه‌گی نمی‌تواند آن را توضیح دهد. با دو نوع بودن سروکار داریم که هر قیاس، اتصال و گذر بین آن دو مسدود است. به همین دلیل این قسم از هستی‌شناسی ساختار صوری بحران را ارائه می‌دهد. بحران‌های واقعی مواضعی هستند که درمیان امور امکان داوری وجود ندارد، زیرا بحرانِ خود معیار است. نقطه ارجاعی در بین نیست که سنجش طرفین را ممکن سازد. اما آنچه در اینجا خطاست، تصور رایجی است که گمان می‌کند بحران امری موقت است و دائما باید درپی ایجاد تعادل و نوعی موازنه باشیم. هستی در ذاتش بحرانی است و هر شکلی‌ از تعادل و انسجام امری موقتی است.
🔺 زمانی که در شرایط بحرانی قرار می‌گیریم باید هر گفتگویی را انکار کرد. گفتگو درپی اتصال میان مواضعی است که ذاتا آشتی‌ناپذیر هستند و نمایندگان مدعی گفتگو به وضعیت سابق تعلق دارند. مواضع بحرانی نسبت‌های جدیدی برقرار می‌سازند و طرفین تازه‌ای به وجود می‌آورند‌. آنهایی که درپی مصالحه هستند بخشی از وضعیت پیشین محسوب می‌شوند که به‌دنبال خنثی ساختن آشوب شکل گرفته هستند. در آستانه‌ی بحران، تمام کسانی که در عرصه‌ی بالفعل نقش آفرینی می‌کنند، چه موافق و چه مخالف، در یک سو قرار دارند و آنهایی که پس  از بحران، ظهور می‌کنند در سویه‌ی دیگر قرار گرفته‌اند. لنین در آستانه پیروزی انقلاب با یک حرکت هوشمندانه، برای اینکه نماینده اصلی جریانی باشد که پس از انقلاب شکل می‌گیرد، به هم‌رزمان خود و بلشویک‌ها و حتی به کشورش خیانت کرد. در اولین اقدام پس از ورود به روسیه به‌طرز غافلگیرانه‌ای اظهار کرد که تقسیم قدرت با دولت موقت کافی است‌ و همه قدرت باید در دستان شوراها قرار گیرد.
✍ رضا احمدی

Читать полностью…
Subscribe to a channel