parnian_khyial | Unsorted

Telegram-канал parnian_khyial - پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

1157

پرنیان خیال با ارایه مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد. ای کاش همه مادران شاعر باشند تا بچه ها بارنگ عشق آشناباشند      #بینا نقل مطالب کانال باذکر نام نویسنده ازاد است

Subscribe to a channel

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

فقط مرغ‌های دريايی‌اند كه از طوفان نمی‌هراسند، حتی وقتی در ميان درياها جهت خود را گم می‌كنند و جايی برای نشستن پيدا نمی كنند، آن ‌قدر بال می‌زنند كه طوفان فرو نشيند و زمينی برای‌ نشستن بيابند يا در همان اوج جان می‌دهند، آن كه در ميان امواج می‌افتد مرغ دريايي نيست... مرغ دريايی در اوج می‌ميرد... آخرين توان خود را صرف اوج گرفتن می‌كند تا سقوط را نبيند ...!



#آندره_مالرو

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

✍️🌺درود شب تان به عشق وشادکامی، ایامتان فرخ و فرهمند به شوق وخرد.این روزها که به پایان تعطیلات نوروزی می رسیم ذکر دونکته بسیار ضروری است الف  اینکه قدرت ساخت واحیای طبیعت و حیات بسیار محدود وآسیب پذیر است  و قدرت مخرب انسان بی نهایت  این هشدار را جدی بگیرید.از آغاز حیات هرچه بشر برای آبادانی ، صلح ،ارامش و آسایش خود وکوشیده است بسیار کمتر از دستاوردهای او در تخریب بوده است.حتی تفریحات بشر هم ای بسا که مایه ی آسیب بوده است.ظرفیت طبیعت در دفن زباله محدود است واتش سوزی جنگلها ضرباتی جبران ناپذیر.ب: حضور شما در این رالی تفریح باعث تکدرخاطر واسیب به طبیعت و همینطور تصادفات نگردد که خود یا عزیزی را دچار صانحه کنید نگاهی به امار کشته ها و زخمی های تصادفات وحشتناک واز آومار جنگ غزه برای اسرائیل بیشتر است .چه شده است که به خود رحم نمی کنیم شاید درصدی خطاهای زیر ساختی در این موارد وجود داشته باشد ولی خطای انسانی به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست.فقط یک نگاه به رانندگی در جاده ها نشان دهنده عمق زیست فرهنگی ما  واینکه چگونه باید زندگی کنیم ، می باشد.فالعتبروا یا اولی الابصار!
🖋️🌿بهار از خنده ی گل گشته مدهوش
هوا بارانی و دل می زند جوش
تو هم برخیز و بر صحرا نظر کن
به شوری تازه در این دشت بخروش
🖋️🌿لب به اتش سوده پیوندش به خواب
دل رها از بند و می کردش جواب
هرکس از خود بیشتر در بند بود
آتشش می سوخت و بر لحنش عتاب
🖋️🌿صبح بهار
پنجره می کرد تا نماز
بر قامت رشید صنوبر میان باغ
بر سرو و کاج سر تعظیم داشت
و هر هزار
در گوشه ای به نغمه
به گوش گل
گنجشک ها به کل کل هر روزه
مشغول جیک جیک
دو کاکلی رها شده از قفس
در گوش هم نوای دلکش عشق را
در ساز حنجره انگونه می نواختند
گویی آبستن است باغ
از قصه هایشان
وشکوفه های نارنج با غنچه های سیب
در یک رقابت پنهان
آراسته چو تاج بر سر باغ
شاید که رخت تازه عروسی را
می دوخت باغ
در هم نوایی سازی  بر دهان سهره ها
شاید هنوز هم تا می شکفت غنچه
کسی در فکر چیدن وگل دسته کردن آن بود
ما باغ را از پنجره می دیدیم  ولذت این بهار را
اما در ذهن ترد وبلورین سبزه ها
حقیقت شکل دیگری داشت
ودر جهان کانتی آنها هر درخت نماد مسلم یک رویا بود که روزی روئیده بر نجابت خویش
  از هگل این درس راگرفته بودند
که قدرت بن مایه ی حیات است
واز خجالت زرد می شدند
وبه حماقت داروین خندیده بودند
که اصل اصلح را پیش می کشید
و زرافه های گردن کشیده
به انکار خود برخاسته بودند
دستان خونی تروریست ها
بی هیچ ملاحظه ای
خط می زدند اخلاق را
در هر کجا که فرصت شأن بود
ومرگ محصول  کج اندیشی بود
که تفکرات بدوی خود را
حقیقت مسلم پنداشته بودند
ونمی دانستند پدر خوانده هایشان بودند
که نقشه ی راه را می نوشتند
و وقتی سقف سالن کنسرت مسکو
فرو می ریخت
ان روز را بخاطر می آوردم
که بایدرمانهوف  فوتبالیست ها را درو می کرد
عده ای در پشت صحنه هورا می کشیدند
و سرخپوستی در لاک تنهایی خود
پفلوتش را می نواخت و از درد این جهان وخشونت می نالید
مردان سیاست دست در دست
برای قرن بعدی توطئه می نوشتند
وان سوی پنجره هنوز هم کورسوی امیدی سوسو می زد
ورژی دبره را همراه با تئوری هایش از خاطر خود خط زده  به خاک می سپردند
اما در انجماد ذهنی رهبران جهان
جز جنگ راه گریزی نبود
وخالقان آن خود را مبشرانی می پنداشتند
که اینده را رقم می زدند واز سر اخلاص
هر قتل را پیروزی توهمات خود می دانستند
وبشر با این غارنشینان بدوی
حماقت خود را به چالش می کشید

    
#ایرج_جمشیدی_بینا

✍️📔☕️ قطعه‌ای از کتاب

از پلیدی‌های استبداد، یکی هم این است که شریف زیستن را مدام دشوارتر می‌کند. 

استبداد کارش این است که هر روز آدم‌های بیشتری را مجبور به انتخاب بین شرافت و آسایش کند.  استبداد کارش این است که هر روز شریفانه زیستن را دشوار‌تر کند.

استبداد کارش این است که هر روز بنشیند به  تماشای آدم‌هایی که در ترجیح شرافت بر آسایش یک جا می‌لغزند ( و از چشم دیگران می افتند. )

استبداد کارش این است که هر روز هزینه شرافت را بالا ببرد تا تعداد کمتری قادر به پرداخت آن باشند. استبداد کارش همین است،
تهی‌سازی جامعه از شرافت.

📕 قدرت بی قدرتان

✍ واتسلاو هاول

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

همه‌روز روزه بودن، همه‌شب نماز كردن
همه‌ساله حج نمودن،سفر حجاز كردن

شب جمعه‌ها نخفتن به‌خدای راز گفتن
ز وجود بی‌نیازش، طلب نیاز كردن

به مساجد و معابد همه اعتكاف جستن
ز مناهی و ملاهی همه احتراز كردن

ز مدینه تا به كعبه، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به وظیفه باز كردن

به‌خدا كه هیچ‌یک را ثمر آنقدر نباشد
كه به‌روی ناامیدی درِ بسته باز كردن...

        
#شیخ_بهایی
🍃🍃

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

صد فصل بهار آید و بیرون ننهم گام
ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم

#وحشی_بافقی

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

هاوكينگ دانشمند قرن معتقد است تنها راه بشريت براى ادامه بقا رفتن از زمين مى باشد در واقع انسان كمتر از 200 سال وقت دارد تا براى فرار از انقراض در سياره اى ديگر سكونت كند

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🖋️🌿شب شعر چشمانت را
پیراهن می کرد
و موهایت را
در  باد می بافت
اما تو رفته بودی
🖋️🌿به صبح گفتم
به خنده ملتزمش کن
به باد گفتم
به شانه های سرانگشت
شانه کن مویش
به شانه هایش گفتم
قوی تراز همیشه
نگهدار گیسوانش باش
و به او گفتم
به شعر بیا و واژه های تازه بیار
لبش خندید
به باد داد موها را
در ان پریشانی
خیال را بوسیدم
شعر جاری شد
هنوز سودا بود
و هر غزلی خواند
عاشقانه ترین بود
در برهنگی خیال
به ایینه خندیدم
که در مجازی تصویر خویش
بامن بود
وذهن هم برهنه تراز او
شکسته هر هنجار
وهرچه میرفتم
میان جاده فرصت بود
که تا نگاهی به پشت سر  بیندازم
واو به ظن قوی
تمام مسیر را
لحظه شماری می کرد

#ایرج_جمشیدی_بینا

درودها دوستان همراه شبتون بخیر وآرامش
❤️

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

✍️🌺درود صبح بهاری تان به رنگ عشق وشادی. روزتان فرخ ،دلنشین و کامیاب.نوروز تنها پاسداشت آیین کهن نیست بلکه باید همانگونه که ایرانیان به پاکی وپاکیزگی علاقه مند بودند بر منش انان بود و از رها کردن زباله در طبیعت آلودن انهار ، کنار رودخانه ها، جنگلها وسواحل دریا خودداری کرد.اسیب به طبیعت هم آسیب به سلامت جامعه است و هم دیدن این بی نظمی و آلودگی دل آزار است.لطفا اگر برای تفریح بیرون می روید مسبب آزار دیگران والودگی طبیعت نباشید
🖋️🌿چشمان تو خواب را غزل می کردند
در جام نگاه زآن عسل می کردند
پروانه که در طواف چشمانت بود
آرامش لحظه را بغل می کردند
🖋️🌿خزانی در بهار امد تبر دار
درخت خانه را پی کرد این بار
عزیزی را که خود بودش ستونی
زپا انداخت طوفان اف بر این کار
به یاد آن سفرکرده
🖋️🌿صبح
تا به چشمهای مهربان عشق
می کنی گذر
هر نظر به زندگی
نگاه تازه ای است با خبر
ما به چشمه های تازه ای
رسیده ایم ودیده ایم
عشق در نگاه تازه
نقش می زند به نغمه هر نظر

قلب اسمان‌به شعر می تپد
این بهار هم به شعر
نغمه ها سروده است
ومی کند اثر
بر جماد وجانور
درخت و آدمی به هر گذر
رهگذر به هوش باش
عشق با بهار می رسد
همیشه بی خبر
کاش:
آنکه گفت دوست دارمت
به دست خنجرش نبود
یا نداشت باخودش تبر
شاخه های ترد را هرس نکرد
باغبان پیر
یا به داس سرنوشت
دل نداده بود سبزه ها در این بهار
آه آرزو همیشه هم نمی کند اثر
چرخ روزگار را ببین
که گشته لنگ و پر خطر
لیک ما بهار را به خانه می بریم
هرچه هم شود در این مسیر
بی خیال
عشق نقش می زند 
به چشمهای بی رمق
نور تازه ای همیشه
تا فروغ بر دمد براین محال
وخود دهد ثمر
   
#ایرج_جمشیدی_بینا

✍️📒*آقامحمدخان قاجار به علت افراط در خوردن دچار بیماری معده شد.*
*طبیب آوردند. و طبیب با توجه به امکانات آن زمان اماله (تنقیه) تجویز کرد.*
*اماله وسیله ای به شکل قیف است که انتهایی دراز دارد و نوک آن کج میباشد مایعات روان کننده به وسیله آن از پایین به روده بیمار وارد می گردد*

*آقامحمدخان که فردی متعصب بود و اماله را باعث تحقیر و توهین به خود می پنداشت فریاد زد: چه کسی را اماله کنند*
*حکیم ترسید و گفت: هیچ قربان گفتم بنده را اماله کنند تا شما خوب شوید.*

*آقامحمدخان بدون تفکر و شاید از روی عصبانیت دستور به اماله حکیم داد*
*در همین زمان درد معده شاه قاجار نیز فرو کش کرد. شاه این را به فال نیک گرفت و از آن به بعد هر گاه آقا محمدخان مریض می شد دستور می داد طبیب را دراز کنند و طبیب بی چاره مجبور بود در حضور شاه اماله شود.*

*مملکت ما هم امروز همینطور اداره میشود.*

*هر گاه فسادی برملا میشود، دستور می رسد که افشاکننده را دراز کنند و اماله نمایند تا فساد از مملکت رخت بربندد.🤡*

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

کیش شخصیت...

کیش شخصیت پدیده‌ای است که در آن یک شخص با استفاده از رسانه‌های گروهی و تبلیغات سیاسی از خود وجهه‌ی عمومیِ آرمانی و قهرمانانه‌ای ارائه می‌دهد.





#تاریخ_معاصرایران

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

‏😍بانوی خیر شیرازی خانه 600میلیاردیش را برای بهبود بیماران سرطانی بخشید.

امید که تمام بانوان و مردان مهربان و ارزشمند سرزمین مون ایران رو که درس انسانیت رو به ما آموزش میدن پایدار باشند 💚
💌این کلیپ رو دیدم و به این فکر میکنم که چرا از این مدل کلیپ‌ها کمتر در فضای مجازی وایرال میشن، چرا اغلب ما ایرانی‌ها علاقه‌ی شدیدی به پخش کردن کلیپ هایی داریم که سرشار از حس ناامیدی و خشم و نفرت انگیزیِ، اما به کلیپ هایی که سرشار از مهر و انسانیتِ، کمتر بها میدیم و به راحتی از کنارشون عبور میکنیم.
بیایید از همین امروز و همین ساعت
برای بهبود حال خودمون، عزیزانمون، مردم شهر و کشورمون و حتی مردم جهان، سفیر مهربانی باشیم و به دنبال زیبایی و عشق باشیم و تنها مواردی که باعث بهبود حال دیگران و تکثیر مهربانی و آرامش میشه رو انتشار بدیم، و هر کسی ما رو میبینه، با دیدن ما به یاد امید و انسانیت و آرامش بیافته.🪴
مهربانی_را_تکثیر_کنیم🙏🙇‍♂️.

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🔺برای ما که امروز در زمانه‌ی به اصطلاح مدرن زیست می‌کنیم، هر نوع تلاش برای احیای سنت و بازگشت به ریشه‌ها به‌معنای خنثی ساختن و بی‌اثر کردن همان میراث است. زیرا بازسازی گذشته جز در قالب آنچه اکنون در جریان است، ممکن نخواهد بود. لذا سنت‌گرایی کاملا مواجهه‌ی مدرن با آن چیزی است که سپری شده است. از سوی دیگر، وانهادن گذشته و بی‌توجهی به آن و نیز انکار روایت فراتاریخی‌اش مستلزم‌ پرتاب شدن به فراسوی مدرنیته و پست‌مدرن بودن است. بنابراین ما در هیچ صورتی مدرن نخواهيم بود و تجربه‌ی از زمان وجود دارد که برای ما ناممکن است. گویا انتخاب ما بین سنت‌گرایی و پست مدرنيسم منحصر شده است‌. ما صرفا از طریق سنت‌گرایی و پست‌مدرنيسم است که می توانیم مدرن باشیم. خواست مدرنیته بصورت مستقیم برای‌مان امر محال است. مدرنیته پاره‌ای از زمان است که گمشده‌ و بناچار وجود ندارد. با اینکه وجود ندارد اما برای ما سرنوشت ساز است‌. قطعه‌ی غایبی که در عین غیابش اثر گذار است و حضور دارد.
🔺از این حیث سنت‌گرایی و پست مدرنيسم دو واکنشی است به یک انسداد، امر ناشدنی و عدم پیوستگی که واقعیت تاریخی ما را نشان می‌دهد. همچنان که لیبرال سرمایه‌داری و سوسیالیسم دو پاسخ موقتی به یک مخمصه و انسداد است. این دو، صرفا دو نوع رویکرد معرفتی و گفتمانی نیستند، بلکه دو نوع موجودیتی را به نمایش می‌گذارند که به‌صورت قیاس‌ ناپذیر و بی‌ربط می‌توانند فعلیت پیدا کنند. این دوگانگی از جنس تقابل، تضاد، تفاوت، توازی، تناقص نیست، شاید بتوان آن را دوگانگی ناهمگون و نامتقارن نامید. در اینجا لازم است در یک حرکت ضد ارسطویی و حتی ضد برخی خوانش‌های هگلی از هستی‌شناسی‌‌ای دفاع کنیم که در آن فعلیت همواره، فعلیت چیزی است که هیچ بالقوه‌گی ندارد. آنچه بالفعل است بر هیچ تکیه دارد، و متقابلا آنچه بالقوه است، بالفعل نخواهد شد. بالقوه‌گی در امتناع ذاتی‌اش صورتی دیگر از بودن را محقق می‌سازد. تلاش ناشدنی برای مدرن بودن، ما را به سمت سنت‌گرایی و پست‌مدرنيسم سوق می‌دهد.
🔺 هستی‌شناسی فوق الذکر به هیچ نوع مقوله‌بندی تن نمی‌دهد و مفاهیمی نظیر علیت، وحدت و کثرت و بالقوه‌گی نمی‌تواند آن را توضیح دهد. با دو نوع بودن سروکار داریم که هر قیاس، اتصال و گذر بین آن دو مسدود است. به همین دلیل این قسم از هستی‌شناسی ساختار صوری بحران را ارائه می‌دهد. بحران‌های واقعی مواضعی هستند که درمیان امور امکان داوری وجود ندارد، زیرا بحرانِ خود معیار است. نقطه ارجاعی در بین نیست که سنجش طرفین را ممکن سازد. اما آنچه در اینجا خطاست، تصور رایجی است که گمان می‌کند بحران امری موقت است و دائما باید درپی ایجاد تعادل و نوعی موازنه باشیم. هستی در ذاتش بحرانی است و هر شکلی‌ از تعادل و انسجام امری موقتی است.
🔺 زمانی که در شرایط بحرانی قرار می‌گیریم باید هر گفتگویی را انکار کرد. گفتگو درپی اتصال میان مواضعی است که ذاتا آشتی‌ناپذیر هستند و نمایندگان مدعی گفتگو به وضعیت سابق تعلق دارند. مواضع بحرانی نسبت‌های جدیدی برقرار می‌سازند و طرفین تازه‌ای به وجود می‌آورند‌. آنهایی که درپی مصالحه هستند بخشی از وضعیت پیشین محسوب می‌شوند که به‌دنبال خنثی ساختن آشوب شکل گرفته هستند. در آستانه‌ی بحران، تمام کسانی که در عرصه‌ی بالفعل نقش آفرینی می‌کنند، چه موافق و چه مخالف، در یک سو قرار دارند و آنهایی که پس  از بحران، ظهور می‌کنند در سویه‌ی دیگر قرار گرفته‌اند. لنین در آستانه پیروزی انقلاب با یک حرکت هوشمندانه، برای اینکه نماینده اصلی جریانی باشد که پس از انقلاب شکل می‌گیرد، به هم‌رزمان خود و بلشویک‌ها و حتی به کشورش خیانت کرد. در اولین اقدام پس از ورود به روسیه به‌طرز غافلگیرانه‌ای اظهار کرد که تقسیم قدرت با دولت موقت کافی است‌ و همه قدرت باید در دستان شوراها قرار گیرد.
✍ رضا احمدی

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

[اریک وگلین کیست؟]
✍مرتضی شیرودی
برگرفته از مقاله‌ی «چیستی حقیقت در دستگاه فلسفه‌ی سیاسی اریک وگلین»/ فصلنامه آینه‌ی معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۳.

اریک وگلین (Eric Voegelin) به سال ۱۹۰۱ در آلمان زاده شد. تحصيل، تدریس و تحقیق خود را در دانشگاه‌هایی چون مونیخ به انجام رساند. وی پس از نگارش کتاب «تاریخ اندیشه‌های سیاسی»، در حد و قواره‌ی یک متفکر اندیشمند ظاهر شد و از این رو مورد توجه حزب ناسیونال سوسیالیست قرار گرفت؛ اما او که نمی‌خواست به خواسته‌های آن حزب در حمایت از هیتلر تن دهد و نیز به دلیل نارضایتی از سیاست‌های گشتاپو، در سال ۱۹۳۸ از آلمان گریخت و به آمریکا رفت و در دانشگاه‌های آمریکا به تدریس و تحقیق پرداخت. او متأثر از آرای ماکس وبر بود؛ ولی از منتقدان اصلی او هم به شمار می‌رفت.
او را به اعتبار حجم و کیفیت کارهای تاریخی با ویل دورانت مقایسه می‌کنند. در قلمرو فلسفه‌ی تاریخ او را هم ردیف هگل و توين بی می‌دانند. در زمینه‌ی مسائل فلسفی وی را هم عرض هاید‌گر و برگسون خطاب می‌کنند. بعضی او را بزرگ‌ترین فيلسوف قرن ۲۱ دانسته‌اند. عده‌ای هم او را پایان بخش انقلاب کوپرنیکی در تاریخ نوین قلمداد می‌نمایند. ایلی( Ealy) وگلین را به همراه مايكل اوكشات و لئواشتراوس، یکی از سه فیلسوف برتر قرن بیستم در نزد محافظه کاران آمریکایی برشمرده. ومک آلیستر، وگلین و اشتراوس را دو تن از محرک‌ترین و پایدارترین فیلسوفان سیاسی قرن معاصر دانسته است. وگلین به زبان‌های انگلیسی، ایتالیایی، فرانسوی، روسی، عبری و یونانی مسلط بود. هانا آرنت، کتاب «اندیشه نژادپرستی» وگلین را بهترین تحلیل در این زمینه دانسته است، کتاب «علم جدید سیاست» وی در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های سیاسی ثبت شده است. برجسته‌ترین اثرش، کتاب پنج جلدی «نظم و تاریخ» است که اتمام آن سی سال طول کشید. راجرشین( Roger Shinn ) کتاب «نظم و تاریخ» را مهم ٫‌ترین کار تاریخی قرن نامید و از آن به عنوان کاری بزرگ و روشنفکرانه و تلفيق ماهرانه‌ی دانش، تخصص و روشن‌بینی یاد کرده است.
وگلین در مجموع، ۳۳ کتاب در ۱۰ هزار صفحه دارد که مهم‌ترین آنها كتاب سخت فهم «نظم و تاريخ» است. علی‌رغم این همه توانایی و فعالیت علمی، وگلین ناشناخته مانده است. دلایل ناشناخته ماندن وگلین بسیار است از جمله: تدریس بیشتر در دانشگاه‌های حاشیه‌ای (غير مهم) آمريكا، عدم اهتمام به پذیرش و تربیت دانشجوی دکتری، استقلال نظر از همه جریان‌های فکری زمانه، صعوبت زبان و دشواری درک اندیشه‌های وگلین، متهم شدن به کمونیست، لیبرال، فاشیست، یهودی، افلاطونی، هگلی و غیره و عدم پاسخ‌گویی به انتقادات.
اما مهم ترین دلیل ناشناخته ماندن وگلین آن است که به مخالفت با تجدد و مدرنیته در غرب پرداخت. وگلین تجدد و مدرنیته را بدعتی از مسيحيت می‌دانست و تجربه‌ی مذهبی را جایگزین آن می‌نمود. به همین دلیل او را به عنوان طغيان‌گري عليه تجدد می‌شناختند. او بارها به عنوان اندیشمندی خداپرست به تجدد ازخدا روی‌برتافته، تاخته است. توصیفی که از خالق هستی و منشأ ناب حقیقت می‌کند، خداگرایی مسیح اش را این صورت به تصویر می کشد:
در اینجا به راستی یک خدای مهربان وجود دارد، انسانی است ولی فوق بشری، دوستانه اما مقدس که موعظه نمی‌کند، تهدید نمی‌نماید، احكام محال و عبوس برای روح‌های ما نمی‌گذارد، او بی‌گناهی چیزهایی که ما از آن‌ها متنفریم و شفافیت چیزهایی که ما نمی‌پسندیم یا نمی‌پذیریم را به ما نشان می‌دهد. (2007:Holl wedk) و لذا نقد او یک نقد درونی از تجدد نیست به این معنا که نقد وگلین زمینه گسترش و نهادینگی تجدد را فراهم نمی‌آورد، او چون هابر ماس، تجدد را به دلیل آن که طرح روشنگری را به طور کامل اجرا نکرده، نقد نمی‌کند. وگلين در ایران هم ناشناخته است و تنها اثر فارسی در این زمینه، تجدد از نگاهی دیگر به قلم دکتر حسین کچویان است. در سال‌های اخیر گرایش تازه‌ای برای شناخت وگلین پیدا شده که علت آن ،زنده شدن میل به مذهب در غرب است. از این روست که در حال حاضر ۳۸ مرکز وکلین‌شناسی در غرب تأسیس شده است؛ البته همچنان درک اندیشه‌های وگلین به دلایل زیر بسیار دشوار است :
۱- نظم از پیش تعیین شده‌ای بر کار او استوار نیست.
۲- دائما دیدگاه‌های وگلین در حال تغییر بوده است، به همین دلیل اجازه انتشار کتاب تاریخ اندیشه‌های سیاسی‌اش را در اواخر عمر داده است.
۳- قلم و زبان وی سخت فهم و دشوار است، از این رو تفسیرهای مختلفی از سخنانش شده است.
#تبارشناسی_کتاب

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

انتظار
#مهديه_محمدخانى
(سروده سجاد عزيزى آرام)

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

📕 کنسرتویی به یاد یک فرشته
👤
#اریک_امانوئل_اشمیت

#معرفی_کتاب
در نیمه ی اول قرن بیستم، باغبانی بود که از گورستانی که مقبره ی ژولیت در آن بود، مراقبت می کرد. گردشگرها برای دیدن آرامگاهش به این قبرستان می آمدند، تیره بختان در آنجا گریه می کردند. صحنه هایی که باغبان هر روز شاهد آن ها بود، تحت تاثیرش قرار می داد، از این رو، پرنده هایی را تربیت کرد که به دستورش روی شانه های روح های غمگین می نشستند  و با نوکشان آن ها را یواشکی می بوسیدند.این موضوع کم کم کنجکاوی همه را برانگیخت و نامه هایی از سراسر دنیا به ژولیت ارسال می شد و از او نصیحت های عاشقانه در خواست می کردند.

📕 کنسرتویی به یاد یک فرشته
👤
#اریک_امانوئل_اشمیت

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

#هنر
#داوینچی «نابغه یا فراتر از انسان»

نگاهی موجز به زندگی جالب و پر رمز و راز انسان مستعدی که در تمام علوم و هنرهای زمان خود سرآمد بود. نقاشی که برخی آثارش امروز قابل قیمت گذاری نیست.

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

جشن نوروز 65 هزار نفری استان ایلام بزرگترین جشن مردمی ایران

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی

دردمندان بلا زهر هلاهل دارند
قصد این قوم خطا باشد هان تا نکنی

رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی

دیده ما چو به امید تو دریاست چرا
به تفرج گذری بر لب دریا نکنی

نقل هر جور که از خلق کریمت کردند
قول صاحب غرضان است تو آن‌ها نکنی

بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهد
از خدا جز می و معشوق تمنا نکنی

حافظا سجده به ابروی چو محرابش بر
که دعایی ز سر صدق جز آن جا نکنی
 



#حافظ
دوستان جان شبتون بخیر وآرامش فالتون نیکو❤️

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🖋️دماوند نگاهت خیره برمن
به لب لبخند و با ابرو اشاره ست
سپاه بیدلی پاتک زنان تا
بگوید چاره در  بوسی کناره ست
🖋️🌿گنجشکهای پریشان
آوار درختان شده اند
وباهمهمه هنوز
به عمق فاجعه پی نبرده اند
تبر به ریشه جنگل
هجوم آورده است
وشاخه های نورس را
به نام هرس از ریشه می زند
طوفان هنوز نرسیده است
و صبح انتظار افتابی
که بر نمی آید
مگر خورشید چند دست دارد
که این همه برسرش آوار است
فاجعه
طنابها پیوست فجرند
وگونه های خونین اش
چکمه های شب را می بوسند
این آژیرها در گرگ ومیش صبح
اشاره به سونامی دارند
که خواب را می تکاند
وگنجشکهای بی پناه را
از لانه ها می راند
تا فردا نعش که بر سر دست است
وهندسه در نقش تازه اش
چه گورستانی می کشد
از ثلاثه ی قدرت
میان اتش وباد و آب
وخاک این عنصر عزیز
به دست که به تاراج می رود

  
#ایرج_جمشیدی_بینا

درودها دوستان بزرگوارم عصرتان دلنواز وبهاری❤️

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

هزارپایی بود وقتی می‌رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می‌شدند تا او را تحسین کنند؛ همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت.
یک لاک‌پشت حسود ...

او یک روز نامه‌ای به هزارپا نوشت :
ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شما هستم. و می‌خواهم بپرسم چگونه می‌رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می‌کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می‌کنید؟ در انتظار پاسخ هستم. با احترام تمام، لاک پشت.

هزارپا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می‌کند و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می‌کند؟
و بعد از آن کدام پا را؟
متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد.

☑️ سخنان بیهوده دیگران آزروی بدخواهی و حسادت می‌تواند بر نیروی تخیل ماغلبه کرده و مانع پیشرفت و بلند پروازی ما شود.

📕دنیای سوفی
#یوستین_گردر

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🖋️🌿صبح دم او نقش خیالی کشید
چشمه ای و آب زلالی کشید
برلب ان چشمه در آمد ز شوق
نقش دو چشمی لب وخالی
🖋️🌿این باغ بی برگی شما راست
پاییز تان رفته است
در خواب زمستانید
تندیس آدم برفی
هر کوی و بستانید
طفل دبستان می شناسد
هم شما را خوب
بی رحم تر
از سیلی سرد زمستانید
وقتی بهار از راه می آید
با آفتابی گرم
محو از نگاه پاک انسانید
تا بند پوتین کرده است
محکم
پوتین به کار جنگ وعصیان اید
با مرگ شادی می کنید هرگاه
خود محملی از بهر طغیان اید
با دستهای خونی پوتین
جهان خونی است
از چه کفن پوشان شیطان اید
ادم که ان انجیر واتش را
طلب می کرد
دانست از انسانیت
اسان گریزان ید
باری خلایق دست بردارید
از دشمنی دشمن نگردانید
خلق جهان را بیش
زیتون بنشانید
بر جای هر کشته
این چرخه ی خونین بچرخانید
با پرچم  صلحی جهان آباد گردانید

  
#ایرج_جمشیدی_بینا
درودها دوستان همراه صبحتون شاد شاد❤️🌹

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

اگر نویسنده انسانی آزاد بود و نه یک برده، اگر می‌توانست آن‌چه را بنویسد که خود برمی‌گزیند نه آن‌چه که باید، اگر می‌توانست اثر خود را بر اساس احساس خود نه بر پایه‌ی قراردادها بیافریند، آن گاه هیچ طرح داستانی، کمدی، تراژدی، ماجراهای عشقی و یا فاجعه‌ها به سبک‌های پذیرفته شده بیان نمی‌شد و شاید حتی دکمه‌ای را به شیوه‌ی خیاطان خیابان باند نمی‌دوختند

ویرجینیا وولف

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

من گور کسانی را دیدم که برای حق خود نجنگیدند، مبادا کشته شوند!




#ارنستو_چگوارا

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🖋️🌿بر تپه های خیالم
تاریخ گم شده بود
و نعش ازادی را
به خاک می سپردند
طوفان تونل ها را
بهم ریخته بود
وگریزگاهی  اگر بود
مرگ در ان لانه‌ داشت
طبل بزرگ زیر پای چپ بود
و جنگ رژه ی عظیمش
را الاقصی باریده بود
وسرنوشت را
انگشتهای بر ماشه تعیین می کنند

🖋️🌿چشمانت اتش باری است
در گردانهای افتابگردان
که آزادی را
نشانه رفته اند
وخواب تونل زمان
که خیال را 
به زمانهای دور برده است
پای کدام انجیر
دستانمان را گره زده بودیم
واز کدام چشمه نوشیده بودیم
که در سرزمین کف
خیال مان را نقاشی کرده اند
   
#ایرج‌_جمشیدی‌_بینا

درودها دوستان همراه وبزرگوارم صبحتون مملو از شادیها وآرامش❤️❤️🌹🌺🙏

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🔸نگاه برایان مگی فیلسوف بریتانیایی به تفاوت میان ادبیات و‌فلسفه
از «ایهام تا ایضاح»
سهند ایرانمهر

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

" به کنارم بنشین "
#بانو_دلکش🍃

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🔹پلات شگرف در هایکوهای ایرانی
✍سینا جهاندیده

هایکو شعری نیست که بسیار کوتاه و داری ایجاز باشد. هایکو حتی شعر کوتاهی نیست که تلگرافی گفته شود اما مخاطب آن را چون متنی منسجم دریافت کند. هایکو شعر بسیار کوتاهی است که با «پلات شگرف» ساخته می‌شود. سازه‌ها و اتصالات معناشناختی و نشانه‌شناختی این پلات، از یک‌سو برآمده از فرهنگی است که شاعر در آن زیست می‌کند(اتصالات فرهنگی) و از سوی دیگر برسازنده و تحریک کننده‌ی تخیل خواننده است(اتصالات فردی، بیناذهنی و تجربی). بنابراین تصاویر و کلمات تلگرافی‌ای که به امید تخیل خواننده کنار هم می‌نشیند نه تنها هایکو نیستند بلکه حتی شعر هم فرض نمی‌شوند.
ساختار‌آفرینی شاعر هایکوسرا که با زبان تصویری- روایی به اجرا در می‌آید، با سه تخیل ممکن می‌شود: تخیل زبان‌شناختی، تخیل فرهنگی و تخیل خواننده. تخیل زبان‌شناختی از سنت می‌آید؛ تخیل فرهنگی از تجربه و شاعرانگی جهان شاعر اما فعال کردن تخیل خواننده در مسیر تخیلاتی که شاعر از زبان، تجربه و سنت برساخته است معمولا سخت‌ترین کنش شاعرانگی شاعر است. شعر هایکو بدون فعال کردن زیبایی‌شناختی تخیل خواننده، شعر پویایی نیست.
#تبارشناسی_کتاب

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

ضرب‌المثلی هست که میگه: «یک اتاق آشفته مساوی با یک ذهن آشفته‌ست.»

همچنین توی کتاب تخت‌خوابت را مرتب کن از دریاسالار مک‌ریون می‌خونیم: «اگر می‌خواهید دنیا را تکان دهید، ابتدا این کار را با مرتب‌کردن تخت‌خوابتان شروع کنید.»

حقیقت اینه که خیلی‌از ما فکر می‌کنیم که تغییرات بزرگ، نیازمندِ کارهای بزرگه؛ درصورتی که اتفاقا کارهای کوچیک زمینه‌ساز تغییرات بزرگن.

تغییرات رو به‌شکل یه دومینو ببین. برای اینکه یه دومینو تا آخر منظم پیش بره، نیازه که اولین قطعه رو بندازی. اون قطعه می‌تونه همین مرتب‌کردنِ اتاقت یا شونه‌کردنِ موهات یا حتی یه دوش‌گرفتن باشه.

کافیه یه‌بار این کار رو در ابتدای روز انجام بدی تا ببینی چقدر احساس مفید‌بودن سراغت میاد. همین احساس کمکت می‌کنه تا درطول روز بهره‌وری بیشتری داشته باشی و کمتر درگیر حواس‌ پرتی بشه و به فعالیت‌‌هایی مشغول بشی که واقعا اهمیت دارن.

@RavanTrapy | روانشناسی

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

کوکاکولا در اواخرِ قرن گذشته (قرن 19) توسط پزشکی داروساز به اسم دکتر "و.پامبرتون" در آلاباما در ایالت جورجا، اختراع شد؛ ولی به عنوان یک دارو، نه به عنوان یک نوشابه. آن را در شیشه‌های کوچک دارو می‌فروخت. از همان موقع هم روی برچسب اسمش را می‌نوشت. دارویی بود برای درمان درد قاعدگی زنان و اصولاً برای دل‌پیچه و ناراحتی‌های روده در صبحگاه.

نام نوشابه و زمانش تو را به این فکر می‌اندازد که در واقع آن را با برگ‌های کوکا درست می‌کرده‌اند؛ از برگ‌هایی که از آن کوکایین می‌ساخته‌اند و در آن عهد و زمانه که فقط داروهای آرامبخش مثل بلادون وجود داشت، تنها علاج دردهای مختلف و رایج بود.

دکتر پامبرتون در سال 1910 فرمول آن را به یک شرکت نوشابه‌سازی فروخت و شرکت، نوشابه را در سراسر جهان پخش و مشهور کرد. از آنجا که در فرمول نوشابه عنصری سِرّی وجود داشت، او رقم شگفت‌انگیزی دریافت کرد که بنا بر ارقام آن زمان بسیار قابل ملاحظه است: پانصددلار.

با تمام این احوال مقامات مربوطه‌ی کشور پرو در سال 1970 محتوی کوکایین بودنِ نوشابه را تکذیب کردند و اگر جز این بود بدون شک فروشش را ممنوع می‌کردند.


📚
#یادداشت‌های_پنج‌_ساله
🖊
#گابریل_گارسیا_مارکز
📖
#کتاب_بخوانیم
#کتاب_درمانی

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

انسان اندوهش را
فراموش نمی‌کند، بلکه
خود را وادار می‌کند
آن را تاب بیاورد!




#ژرژ_ساند

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

Ⓜ️ ویژگی‌های معلمان امروزی از دیدگاه یونسکو

➖ ۱. معلمان موفق امروزی آماده‌اند بگویند: ما نمی‌دانیم اما با هم می‌آموزیم.

➖ ۲. می‌دانند که در وهله نخست معلم دانش‌آموزان هستند نه معلم کتب درسی.

➖ ۳. معلمان فقط عرضه‌کنندگان دانش نیستند، بلکه تسهیل‌گر روند یادگیری‌اند.

➖ ۴. معلمان موفق امروزی می‌دانند که اثرگذاری بردانش‌آموزان بی‌انگیزه نیز از اهداف مهم آن‌هاست.

➖ ۵. می‌دانند زنگ تفریح و بازی حق مسلم کودکان است.

➖ ۶. می‌دانند برداشتن دیوارهای میان کلاس درس و جامعه از اهداف آن‌هاست.

➖ ۷. می‌دانند کلید موفقیت قرن اخیر یادگیری مداوم است.

➖ ۸. می‌دانند باید فرصت‌های مناسب برای احساس امنیت در دانش‌آموزان فراهم نمایند.

➖ ۹. می‌دانند سهم هر دانش‌آموز از یادگیری اهمیت دارد.

➖ ۱۰. می‌دانند آن‌ها علاوه بر نیازهای علمی نیازهای معنوی و اخلاقی دانش‌آموز را رفع می‌کنند.



#فرهنگ
#آموزش


|| مدرسه علوم انسانی

Читать полностью…
Subscribe to a channel