💠سخنرانی بسیار زیبا و ژرف "آریانا سعید" خواننده افغانستانی. وی در سخنرانی خود باکلمات فارسی - دری اصیل، از جملات و اصطلاحات پرمغز بدون نگاه به هیچ نوشته ای استفاده کرد که براستی احساس و عقل آدمی را تکان میدهد.💎
Читать полностью…🔻ما عدالت را باختیم..
🔸این بچه ها در کدام خانواده بزرگ شده اند؟ پدران و مادرانشان چه کاره اند؟ این جا کجای تهران است که انگار به اندازه چند صد سال نوری از ما فاصله دارد؟
🔹چرا همه چیز این قدر غریب است. ما بچه های دهه پنجاه و شصت، چرا این تصاویر برایمان این قدر اندوه بار است. کجا انقلاب امام خمینی قرار بود این شکلی باشد؟ کجای راه را اشتباه رفتیم؟
🔸می دانی؟ من فکر می کنم این جنگ فرهنگی را و این تهاجم وحشیانه فرهنگ غرب را آنجایی باختیم که عدالت را باختیم. این توحش ریخته در صورت این کودکان، این وقاحت و پررویی و گستاخی حاصل غلاف کردن شلاق عدالت اجتماعی است. نتیجه بی عدالتی هاست. نتیجه چاق شدن دهک های برخوردار از رانت و ثروت های بادآورده، حاصل باز گذاشتن دست خصوصی خواران و زمین خواران و پتروشیمی خواران است. حاصل دهه ها فرارهای مالیاتی است.
🔹تازه این که خوب ماجراست. هزاران پله بدتر از این را برداشتند و خوردند و بردند به کانادا.
🔸حالا شما توی سرت بزن که حداقل حقوق کارگر ما ده میلیون باشد یا پانزده. تصویر واقعی جامعه ما در همین چند ثانیه تهوع آور است عزیز جان.
هاتف
مکشوفات
✍️📒کتابی شگفت انگیز و سه بعدی، که شهری نهفته در دل دارد
✍️⊹ زندگی نباید به معنای زنده ماندن باشد، بلکه باید به معنای زندگی کردن باشد
⊹ چشم ها غالبا آنچه را سعی داریم با زبان انکار کنیم بی پروا لو می دهند
⊹ عمرم را با نگاه کردن به چشم های مردم گذرانده ام. چشم ها تنها جای بدن است که شاید هنوز روحی در آن باقی باشد
⊹ همانطور که لباس زیبا نشانِ آدمیت نیست، با داشتن عصایِ سلطنت هم نمی شود پادشاه شد. این نکته را هرگز نباید از یاد برد
📕 کوری
👤 #ژوزه_ساراماگو
📗: از ولگردی تا دیکتاتوری
👤: ویلیام لارنس شایرر
ترجمه :کاوه دهگان
تم اصلی کتاب زندگینامه هیتلر برای کسانی که فرصت نکرده اند تا جنگ دوم جهانی و وقایع آن را از زبان نوشته های «ویلیام شایرر» در تاریخ نویسی مفصل او مطالعه کنند کتاب «از ولگردی تا دیکتاتوری» نوشته ای عبرت انگیز، جذاب و تاریخی از شخصیت محوری جنگ دوم جهانی است. شخصیتی که بیشتر به دیوانه ها شبیه هستند تا رجال سیاسی و ترجمه بدون نقص کاوه دهکان به این کتاب کوچک از انتشارات فرهنگ جذابیت بیشتری میدهد.
خواننده از آغاز تا پایان این کتاب همچنان در تعجب باقی میماند که چطور این افراد با شخصیتی این چنین توانستند جهان را به آتش و خون بکشند و قتل عامی فجیع و بی سابقه در تاریخ به راه بیاندازند که البته در نهایت به تاریکخانه تاریخ سپرده شدند. با مطالعه این کتاب بخشی از علل و موجبات بروز جنگ دوم جهانی و نتایج آن را میتوان مورد تحقیق و بررسی قرار داد.
تا نقش خیال دوست با ماست دلا
ما را هم عمر خود تماشاست دلا
وانجا که مراد دل برآرید ای دل
یک خار به از هزار خرماست دلا
#مولانا
لحظه دقیق تحویل سال ۱۴۰۳
چهارشنبه 1 فروردین
ساعت 6:36 دقیقه صبح
حیوان سال : اژدها
رنگ سال هلویی مخملی
" پیشاپیش سال 1403 مبارک "
❖
همه را دوست بدار،
به همه خوبی کن،
و اگر بد دیدی، دل
به دریای محبت
بزن و بخشش کن...
درود صبح آخرین روز زمستان بخیر باد و باعشق سالی نیکو ونوذوزی شاد همراتان باد
✍️برتولت برشت؛ نویسنده، شاعر و اندیشمند آلمانی میگوید:
«کسانی که خودشان را از سیاست به دور نگه میدارند، توسط احمقها اداره میشوند»
سواد سیاسی بعداز سواد زندگی، از ضروریات زندگی امروزی است و منجربه انتخاب سیاستمداران حرفهای برای اداره حکومت توسط شهروندان میشود.
در صورت نا آشنایی شهروندان با دانش سیاسی، پوپولیستها بر عرصه قدرت رسوب میکنند و فقر و فساد را در جامعه حاکم مینمایند.
بدترین بیسواد، بیسواد سیاسی است:
بیسواد سیاسی کور و کر است، درک زندگی ندارد و نمیداند که هزینههای زندگی از قبیل قیمت نان، آزادی، مسکن، دارو و درمان همگی وابسته به تصمیمات سیاسی هستند. او حتی به جهالت سیاسی خود افتخار کرده، سینه جلو میاندازد و میگوید:
«از سیاست بیزارم، من سیاسی نیستم!»
چنین آدم عوام و بیمسئولیتی نمیفهمد که بیتوجهی به سیاست است که زنان فاحشه و کودکان خیابانی میسازد، قتل و غارت را زیاد میکند و از همه بدتر بر فساد صاحبان قدرت میافزاید و استبداد را دامنگیر میکند!
برتولت برشت، میگوید:
این نوع از بیسوادی نه سن میشناسد، نه جنس، نه تحصیلات. میتوان تحصیلکردههای بیشماری یافت که دچار مشکل حاد بیسوادی سیاسی هستند و فقدان دادههای سیاسی در ذهنشان تمام قوای آنان را متمرکز بر "رجحان منافع فردی" کرده و آنانرا بیگانه با منفعت جمعی مینماید.
شعور سیاسی، حس مصالخ اجتماعی میآفریند و نبودش فرد را محصور در دایره تنگ منافع شخصی میکند.
سواد و شعور سیاسی، مدیریت کلان را برای دولتمردان و حاکمان پوپولیست سخت مینماید. از اینرو حکومتهای مستبد از رشد سواد سیاسی در جامعه جلوگیری میکنند و دشمن آزادی بیان و شفافیت سیاسی هستند. ولی بیشعوری سیاسی کار دولتمردان را سهل و بالطبع زندگی شهروندان را مشکل و طاقتفرسا مینماید.
شعور سیاسی در دنیای امروز نه اطلاعاتی فانتزی، بلکه یک نیاز اساسی است. برای راحت نفسکشیدن، در رفاه زندگیکردن و احساس شهروند مطالبهگر شدن، قدمگذاشتن به میدان سیاست عاری از دغلبازی، فریب و کاسبکاری معمولاً کار انسانهای از خودگذشته و بزرگ است که تنها به منافع و بهروزی جمع و به مردم و وطن خود میاندیشند.
یک ملت غیرسیاسی و ناآگاه را به آسانی میتوان فریب داد و بههر راهی که سود طبقات ستمگر و مستبد در آن مثمر باشد، کشانید!
فرد غیرسیاسی قادر نیست که رویدادهای جامعه را تحلیل نموده، عوامل پنهان در پس تبلیغات جاری را دریابد.
کانال تفکر واندیشه
کانال پرنیان خیال
✍️🌺درود صبح تان بخیر وشادی روزتان فرخنده به مهر وفرزانگی.هیچ زمستانی تا ابد نمی ماند .تغییر در ذات طبیعت است که با طلیعه ی بهار می آید وعشق همزاد این تغییر .واین یادوری می کند که ذهن ها را بشویید و اندیشه ها را نو کنید تا عشق و تغییر را دریابید.بیایید همپای طبیعت تغییر از خود را آغاز کنیم با انسانی تر اندیشیدن ،با عشق به همنوع ومهر به همه مردم جهان صرف نظر از رنگ نژاد وآیین شان و وبا عشق به طبیعت به استقبال سال نو برویم ونوروز را جشن بگیریم به این امید که نوروز آغاز شادی وفرخندگی برای همه ی مردم جهان پایان خصومت ها و برقراری صلح در بین همه مردم جهان و بهار فصل تغییر اندیشه ی حاکمانی باشد که با کج اندیشی و عدم مدارا بذر خشونت را در جهان می کارند
پیشاپیش سال نو ونوروز بر شما فرخنده باد
🖋️🌿زمستان رفت وآغاز بهار است
نقاش عشق گرم کار وزار است
به هرسو گل نفسها عطرباران
هزار از شوق گلها بیقرار است
دم سرد زمستان رفت وگرم است
هوای عیش وشادی بر قرار است
غزل خوانان به سودای نگاهت
ببین سرمست در رقص بهار است
🖋️🌿بهاران نقش زیبا آفریده
هزاران گل ز رویا آفریده
غزل را تا ردیف عاشقانه
سپیدم را فریبا آفریده
چو چشمت نیست شعری عاشقانه
به مژگانت ردیف است بی بهانه
به سودای تو دل لرزیده باعشق
زلبها دوست دارمها چکیده
سپیدی تازه ای شعری همایی
همان نقش قشنگ قصه هایی
تو مضمون تمام دفتر شعر
برایم شعر شیرین وفایی
میان خواب وبیداری قشنگی
برای دوستت دارم به جنگی
تفنگ برنوی بر دوش سالار
ستار انقلابی چون پلنگی
تو که مشروطه خواهی در خیابان
علیه روس واستبداد و خاقان
به چشمت انقلابی تازه داری
به روی دوش موها کرده توفان
بیا لبریز از عشقت رهایم
زبیداد وستم در شعرهایم
تو هم با دوستت دارم ردیفی
میان دفترم با بوسه هایم
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️🌺🔹دام خودشیفتگی فرهنگی
هر نسلی به ضرورت زمانهی خود آثار ادبی گذشتهاش را میخواند تا اکنون خویش را در گذشتهی قومیاش بیابد و هویت خویش را با جوهرهی ملیاش پیوند زند. این قرائت مولود یک ضرورت تاریخی برای احیای گذشتهی معنادار و تداوم هویت است. در این مقام هوشیار باید بود که پژوهشهای ادبیات ملی ما را به دام خودشیفتگی فرهنگی نیفکند؛ زیرا خودشیفتگی و احساسات وطنپرستانه افراطی هم ممکن است مانع بزرگی بر سر راه تفکر انتقادی باشد. اگر با تاریخ ادبیات، چونان فیلسوفان مواجه شویم و بیدغدغه آن که «نقد گذشته و اکنون چه به بار خواهد آورد؟» همه شئون و فنون فرهنگ و ادبیات را به مطالعه بگیریم و در همه حال، تنها به کشف حقایق امور بیندیشیم در آن صورت میتوانیم در پژوهشهای بومی، بویژه در نقد عملی از چنگ خودشیفتگی و جزمگرایی ایدئولوژیک برهیم و در ساحتی روشن از اندیشیدن و پژوهیدن گام نهیم(محمود فتوحی؛ نظریهی تاریخ ادبیات، انتشارات سخن، چاپ اول، ۱۳۸۷، ص ۲۳- ۲۲).
1959 پلی بر روی البه شمالی در هامبورگ. اکنون فقط در عکس ها قابل مشاهده است. در سال 1959 تخریب شد !
Читать полностью…فیلمی که در شبکه های مجازی روسیه با عنوان حمله اتمی روسیه به آمریکا منتشر شده که این گونه خواهد بود!
پ.ن: این اواخر پوتین از حمله اتمی صحبت میکنه و بایدن هم از چین و هند میخواد جلو پوتین را بگیرند! اما اگر واقع گرا باشیم این صحبتها بیشتر از آنکه ترسناک باشد، خنده دار هست چرا که پوتین که شیفته و شیدای مقام و قدرت هست ن بخاطر کره زمین و جان انسانها بلکه بخاطر موقعیت خودش غیرممکنه دست به چنین اقدامی بزنه و تهدیداتش رو فقط یکی که شیفته تر از او به دنیاست (مثل بایدن و ملکه انگلیس) باور میکند البته روسیه خیلی قبلتر از پوتین چندین بار با تهدید انگلیس و فرانسه به حمله اتمی امتیازاتی گرفته که پوتین دقیقا دنبال همین هست و بس! اما دیدن این فیلم خالی از لطف نیست و جذابیت خودشو داراست.
🔹چرا نقد ادبی از دههی هفتاد به بعد کانون اندیشهپردازی دربارهی علوم انسانی میشود؟
پیش از دههی هفتاد نقد ادبی جایگاه مهمی در علوم انسانی ایران نداشت؛ اما بعد از این دههی کانون اندیشهپردازی دربارهی علوم انسانی واقع شد. بنابراین جای تعجب نیست که اندیشهی بزرگترین نظریهپردازان و اندیشمندان غرب مثل مارکس، فروید، یونگ، الیاده، دریدا، فوکو دلوز و دیگران از چشمانداز نقد و نظریه ادبی فهمیده میشود.
اما چرا این اتفاق افتاد؟ زیرا نقد ادبی از آغاز پیدایش چیزی تزیینی برای ادبیات نبود. و اصلا شعر در عصر ارسطو معنایی چنین مبتذل نداشت. از نظر ارسطو شعر مدیوم حقیقت است؛ چیزی که هایدگر در قرن بیستم دوباره به آن باز میگردد. ارسطو مهمترین کتاب خود را به این دلیل به فن شعر یا بوطیقا اختصاص نمیدهد که چیزی دربارهی شعر و فنون آن بنویسد. از نظر ارسطو شعر مهمترین دروازه جهت ورود برای کشف جهان است به همین دلیل دو کتاب مهم در ذیل منطق مینویسد به نام بوطیقا و رتوریکا.
روی آوردن به نقد ادبی در دههی هفتاد همراه با یک اتفاق عجیب بوده است: شعر کارکرد اجتماعی و مردمی خود را از دست داده است. اکنون شعر و شاعری آنچنان برای مردم ایران و حتی جهان مهم نیست به همین دلیل شعر در ذیل امر شناختی فهمیده میشود.
شعر از دههی هفتاد به این سو به آن تعریفی نزدیک شده است که ارسطو از آن در ذهن داشت. ارسطو شعر را برتر از تاریخ میدانست اکنون فهم برتری شعر بر تاریخ تنها از معبر نقد ادبی ممکن است.
به نظر من یکی از مهمترین تحقیقاتی که باید در بارهی تبارشناسی شعر در ایران صورت گیر تحقیق دربارهی پارادایمها و گفتمان های فهم شعر و نسبت آن با حقیقت است. اگر کسی شعر حافظ را با شعر مشروطه مقایسه کند به راحتی میفهمد که آنچه شاعرانی امثال نسیم شمال، لاهوتی، فرخی یزدی و .. از شعر میفهمیدند هیچ نسبتی با شعری ندارد که حافظ میفهمید. به نظر من شعر مشروطه روح هستیشناسانه شعر را از یاد برده بود اگر چه نیما سعی کرد که این روح از دست رفته را به شعر بازگرداند اما کاملا موفق نشد. شعر معاصر دچار یک دوگانگی پارادوکسیکال شد؛ از یک سو شعر را چون ابزار سیاست به کار میگرفت و از سوی دیگر آن را ابزار شناخت میدانست.
ارسطو اگرچه از نسبت سیاست و شعر غافل نبود اما شعر را مدیوم حقیقت میدانست از نظر او شاعرانی چون هومر و هسیود شاعرانی نبودند که تنها روایت میسازند و زبان را میآرایند بلکه پیامبرانی بودند که از حقیقت میگفتند. از این جاست که میتوان فهمید که چرا افلاطون شاعران را از جمهوری خود بیرون میکند زیرا افلاطون شاعران بزرگی چون هومر و هسیود را رقیب سرسخت فیلسوفان میدانست. اقتدار شاعرانی چون هومر و هسیود مخالف نظریهی ولایت مطلقهی افلاطون بود. افلاطون معتقد بود تنها حکمایی چون او شایستگی رهبری جامعه را دارند نه شاعرانی که با رتوریک حقیقت کاذب خلق میکنند.
از دههی هفتاد به بعد دهها کتاب دربارهی نقد ادبی ترجمه و تألیف شده است. هر چقدر این کتابها بیشتر شده فهم تزیینی، تفریحی و سیاسی آن کاسته میشده است. جالب این است که از دههی هفتاد به بعد شعر مانیفستی هم بالا گرفته است. در این دهه شاعرانی پدیدار شدند که اگرچه یک مجموعه شعر هم چاپ نکرده بودند اما مدام در جستجوی کشف شعرهایی برآمدند که نسبت به شعر شاعران دیگر خلاقانهتر و عجیبتر و نامتعارفتر باشد و در چارچوب نظریهای بازنمایی شود. به همین دلیل شعر ایران از دههی هفتاد به بعد مخاطب عام خود را از دست داد زیرا از این دهه به بعد دیگر شعر ابزار تهییج سیاسی نبود بلکه مدیومی است برای خودشناسی و اندیشهی بازگشت به خویشتن از دست رفته. از این نظر شعر معاصر ایران از دههی هفتاد خود جمعی و سیاسیاش را که از عصر مشروطه ساخته شده بود از دست داد. بنابراین عجیب نیست اگر در دههی چهل و پنجاه شاعران جزو خیل سیاسی و رهبران مخالف خوان بودند اما در دههی نود تفکر عامه دیگر مشروعیت سیاسی آنها را نپذیرد و هنرمندان و ورزشکاران را سیاسیتر از آنها بفهمد.
برگرفته از کانال تبارشناسی کتاب
⛄️❄️
کتاب، انسانی است که حرف میزند. اما از طرف دیگر کتاب نوعی گفتگو هم هست. وقتی شما با کسی صحبت میکنید، طرف مقابل پاسخی میدهد و هر کسی پاسخهای متفاوتی دارد و این چیزی است که اهمیت دارد.
#اینگرید_بتانکورت
🎼
#وحید_تاج
#نوروز
آهنگساز و سرپرست گروه: #کیوان_ساکت
شعر: #فریدون_مشیری
یک روز دیگر از پگاه
چو چشم باز می کنی،
زمانه زیر و رو
زمینه پر نگار می شود
زمین، شکاف می خورد
به دشت، سبزه می زند
هر آن چه مانده بود، زیر خاک
هر آنچه خفته بود، زیر برف
جوان و شسته رفته آشکار می شود.
به تاج کوه
ز گرمی نگاه آفتاب
بلور برف آب می شود
دهان دره ها پر از سرود چشمه سارمی شود
نسیم هرزه پو
ز روی لاله های کوه
کنار لانه های کبک
فراز خارهای هفت رنگ،
نفس زنان و خسته می رسد
غریق موج کشتزار می شود.
در آسمان
گروه گله های ابر
ز هر کناره می رسد
به هر کرانه می دود
به روی جلگه ها غبار می شود.
در این بهار، آه
چه یادها
چه حرف های ناتمام
دل پر آرزو
چو شاخ پر شکوفه، باردار می شود.
نگار من،
امید نوبهار من،
لبی به خنده باز کن
ببین، چگونه از گلی
خزان باغ ما بهار می شود!
#سیاوش_کسرایی
۱۴۰۳/۰۱/۰۴
باد بهاری وزید، از طرف مرغزار
باز به گردون رسید، ناله ی هر مرغ زار
سرو شد افراخته، کار چمن ساخته
نعره زنان فاخته، بر سر بید و چنار
گل به چمن در برست، ماه مگر یا خورست !؟
سرو به رقص اندرست بر طرف جویبار
شاخ که با میوههاست، سنگ به پا میخورد
بید مگر فارغست از ستم نابکار !؟
شیوه ی نرگس ببین، نزد بنفشه نشین
سوسن رعنا گزین، زرد شقایق ببار
خیز و غنیمت شمار جنبش باد ربیع
ناله ی موزون مرغ، بوی خوش لالهزار
هر گل و برگی که هست، یاد خدا میکند
بلبل و قمری چه خواند ؟ یاد خداوندگار
برگ درختان سبز، پیش خداوند هوش
هر ورقش دفتریست، معرفت کردگار
وقت بهارست خیز تا به تماشا رویم
تکیه بر ایام نیست، تا دگر آید بهار
بلبل دستان بخوان، مرغ خوش الحان بدان
طوطی شکرفشان، نقل به مجلس بیار
بر طرف کوه و دشت، روز طوافست و گشت
وقت بهاران گذشت، گفته ی سعدی بیار
سعدی
⚜
🔮⚜
✍️🌺درود عزیزان صبحتان عاشقانه همراه با آرامش و عشق و محبت.روزتان سرشار از کامیابی وشادی.جهان در کشاکش دونیروی قدرت وسفاهت باخرد ومدارا درگیر است،مافیاهای رنگ وارنگ همچون مافیای قاچاق اسلحه،دارو، انسان،اعضا، و مواد مخدر در پیوند با نیروی قدرت وسفاهت است وهمه ی توان خود را از آن می گیرد.جنگ ،خشونت،تحریم وتضییع حقوق انسانی وچرخه ی تجاوز به طبیعت مسیر انتخابی است که حتی به قیمت نابودی جهان قدرت با تکیه بر نابخردی حاضر به پا پس کشیدن از ان نیست.تروریسم وتروریسم حاکمیتی شوکی است که در توجیح این چرخه به جهان وارد می شود وهر روز رنگی ولعابی به خود می گیرد و هر بارسر از جایی برای توجیح رفتارهای نابخردانه ی قدرت سیاسی در اورده و بکار گرفته می شود و رنج ناشی از آن دامن محرومترین مردم را در اقصا نقاط جهان می گیرد. تنها با تکیه بر خرد ومدارا و برداشتن نقاب از چهره ی این قدرت متکی بر سفاهت است که جهان می تواند از این چالش پیش رو موفق بگذرد.اما مهمترین نوید را علم دارد که در کنارخرد ومدارا به خلق جهانی زیبا مشغول است و هر روز نوید تازه ای برای جهانیان دارد به امید روزهای بهتر ،بدون جنگ وسفاهت وصلح ومدارا برای همه ی مردم جهان
🖋️🌿دیدم به بغل ترانه می خواند غزل
تا رفت زمستان و شد آغاز حمل
نوروز نگاه تازه ای داشت به شوق
او هم که به سودای تو و چشم عسل
🖊️🌿نوای عاشقی بر ساز کردند
به چشمان تو تا پرواز کردند
کبوترهای عاشق گرم شادی
بهار تازه را آغاز کردند
🖋️🌿صبح تازه رنگ زد خیال را
تازه شد هوا
نسیم تا تکاند شاخه های نورسیده را
کوچ شد به فصل تازه
وبهار نقش زد به ابر
تا بشوید این مسیر
از غبار کهنه را
نم نمک پرنده ها
سر نموده تا سرود
غنچه ها نموده چشم باز و خفته ها
گرچه شادمانی از حصار پرکشیده
نقش ها
در میان سفره های هفت سین
هنوز هم به رسم کهنه پا بجاست
سین های سفره پابرهنه
در خیال می دوند
کودکان به عادت همیشگی
عیدی نهاده می کنند طلب
شمع گریه می کند
سیب ها هنوز در میان کاسه
خنده می کنند
ادم از خجالتش دست را
نموده حایل نگاه خویش
سنبل از لطافتش
به سیر وسرکه طعنه می زند
تخم مرغهای رنگی هوس به شادباش
در میان آینه
حافظ از نگاه فال خوانده تا غزل
«در میان پختگان عشق..»می زند قدم
تا رها شود زبند
بر رکاب دوست بوسه می زند
گل نموده رنگ و پای در حنا
بر سواد دیده نقش می کشد
شعر تازه ای به لب
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📔زندگی همچون نیای توخالیست.
در درون خالی و تهی است، ولی در عین
حال ظرفیتی بینهایت برای نتهای خوشآوا دارد.
ولی همهاش بستگی به نوازنده دارد. زندگی همانی میشود كه تو از آن میسازی؛ آفریدهی خود فرد است.
زندگی فقط یك فرصت است. اینكه شخص بخواهد چه نوع نوایی را بنوازد، تماما تصمیم خودش است.
شرافت انسان چنین است، كه او آزاد است تا هم نوای بهشت را سر دهد و هم نوای دوزخ را...
مایلم برای هر قلبی بگویم، "فلوتت را بردار. زمان با سرعت میگذرد.
مراقب باش كه فرصت آواز خواندن از كف نرود. پیش از اینكه پرده پایین بیفتد، باید نوای زندگیات را خوانده باشی."
✍ #اشو🌽🍋🫐🍅🍑🍓🍉
✍️🌺درود مهربانان صبح زیبایتان بخیر وشادی پرنیان خیال هر روزتان پراز شادیهای بی نظیر و دلتان مملو از مهر میهن اسفند اسپندش را دود کرد و در مقدم بهار چه روایتها که سر نکرد و باعشق به شادی،وزیباییها دل به فروردین سپرد تا پرچم سال نورا برافروزد
وعشق و شادی را به ارمغان آورد.سال نو طلیعه بهار و جشن نوروز بر شما فرخنده ومبارک باد
🖋️🌿بامداد است و هوای خوش فروردین است
هرکجا روی کنی غرق گل نسرین است
ای خوشا خوشدلی و عشق و صبوری که بهار
موسم همدلی و مهر به هر آیین است
🖊️🌿مسیحای جهان تا رخت شادی می کند برتن
نفسها تازه می گردد، یقین نو می شود حتمن
خوشا وقتی که باشد شاد احوال وطن ان روز
بود جشنی که در رقصند ازان فارغ از پیر وجوان ایمن
🖋️🌿صبح بوی عید ،
بوی نا و بوی رطوبت باران
اسپندهای دیشب را
طاق زده است
و درخت
در شامه های تیز سگی
گاز می زند
لبخندهای بی خیالی را
و می پیچد در میان
دستمالی
که فین بلند عابری را
بر کوچه داده است
ودر غفلت باد
به پاچه بی آب جوی
پیچیده است
هر جا که نان به قیمت جان
وزخمهای خیابان را
باوصله بانداژ کرده اند
شاخه شکسته ی دستها
اندوه بی ثمری را
به خانه می برند
وسفره عید
رنگین به سبزه ی سین هایی است
که از زبان فراموش می شوند
و ماهی خیال فلسش را گاز می زند
تا تنگ خالی بازیگوش
لب شکسته خشکیده است
وخیال عید آواز کرده است
تصنیف قدیمی
شب عید است ..را
بر پیراهن چرک زمستانی
تا خواب تخم مرغهای رنگی
جوجه شوند
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📗باشد که همهی رؤیاهای ناممکن و آرزوهای دور و دراز ما و تمام ملل جهان به حقیقت بپیوندد و جهان، جهانی بهتر و انسان، انسانی والاتر از این که هست شود و آسایش و امنیت و رفاه که نیاز هر انسانی است برای یک "زندگی معمولی" نصیب همه انسان ها شود.
و انسان نه گرگ انسان که پشتیبان و یاور انسان باشد.
#سال_نو_مبارک
#نوروزتان_به_شاذی
#کانال_پرنیان_خیال
࿐ྀུ༅࿇༅═┅
بیا که تُرکِ فلک خوانِ روزه غارت کرد
هلالِ عید به دورِ قدح اشارت کرد
ثوابِ روزه و حجِ قبول آن کس بُرد
که خاکِ میکدهٔ عشق را زیارت کرد
مُقامِ اصلیِ ما گوشهٔ خرابات است
خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد
بهایِ بادهٔ چون لعل چیست؟ جوهرِ عقل
بیا که سود کسی بُرد، کاین تجارت کرد
نماز در خَمِ آن ابروانِ محرابی
کسی کُنَد که به خونِ جگر طهارت کرد
فغان که نرگس جَمّاشِ شیخِ شهر امروز
نظر به دُردکشان از سرِ حقارت کرد
به رویِ یار نظر کن ز دیده مِنّت دار
که کاردیده، نظر از سرِ بِصارت کرد
حدیثِ عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
اگر چه صنعتِ بسیار در عبارت کرد
خوانش #فریدون_فرح_اندوز
Roshanfkrane
⚡( گرفتند )⚡
از دختر «کبری» دلِ «تصمیم» گرفتند
ایامِ خوشِ اوّلِ تقویم گرفتند
با اینکه معلّم شده اینک خود «سارا»
آسان چه از او جرأت تعلیم گرفتند
«دارا» که نشسته بغلِ تودهی آوار
از او خَزهها قدرتِ ترمیم گرفتند
میخورد کسی نان «پدر» را به سهولت
اربابِ جفا فرصتِ تقسیم گرفتند
«کوکب» به فراموشی مرموز دچار است
زنها همه بیماری بدخیم گرفتند
میرفت همین که «حسنک» خانهی پیری
یک قوم بر او مجلس ترحیم گرفتند
خالی شده موجودی « دهقان فداکار»
وقتی که همه، عارضهی بیم گرفتند
«فهمیده» زیاد است در این پهنه، ولیکن
بر مُرده چرا محفل تکریم گرفتند ؟
با اسب نیامد دگر آن «مرد» به اینجا
چون راه گذر را صفِ دژخیم گرفتند
بستند کتابی که پُر از خاطرهها بود
جامِ طرب از مردم اقلیم گرفتند
⚡⚡⚡⚡
غزلی از : معین حجّت ( سرکش کرمانی )
۱۴۰۲/۲/۳۱
📕 پلی به سوی جاودانگی
✍ #ریچارد_باخ
تا به حال احساس کرده اید که دلتان برای کسی تنگ شده که هیچ وقت ملاقاتش نکرده اید؟ ریچارد باخ که روح خردمند، اسرارآمیز و دوست داشتنی زنی به سراغش آمده، تصمیم می گیرد تا آن زن را پیدا کند و عشق و جاودانگی را نه در دنیای پس از مرگ، بلکه در لحظه ی حال بیاموزد. با این حال، باخ در طوفان ثروت، موفقیت، مشکلات و خیانت گرفتار می شود و دست از جست و جو می کشد. اما باخ با پیشروی داستان، زنی زیبا و دلنشین را ملاقات می کند که می تواند او را از این بندهای اسیرکننده رها سازد. شخصیت اصلی داستان به همراه این زن، سفری دگرگون کننده به منظور کشف عشق و خوشحالی در زندگی را آغاز می کند.
ساخت جاده گچساران. به تاریخ میلادی درون عکس توجه کنید!!!!
این عکس از آرشیو نفت بریتانیا استخراج شده است. جالب است که در کپشن تصویر هم مشخص است که نام گچساران ابتدا گچ قره گُلی بوده است که بعدا به گچساران تغییر یافته است.
#britishpetroleum
#gachsaran
#iran
#persia
✍️🌺درود صبحتان دل انگیز ،شاد وبخیر روزتان در ارامش ،کامیاب،یکی از پستهایی که این روزها ذیدم مربوط به تهدید پوتین به جنگ هسته ای است چیزی که سلف پوتین هم برای امتیازگیری به ان متوسل شده بود.این تهدید بیشتر به یک جک می ماند و باورکنندگانش کودنهایی است که از سن تشخیص گذشته اند وکبر سن اجازه ی درست اندیشیدن را به آنها نمی دهد.چنین چیزی هیچ گاه اتفاق نخواهد افتاد .پوتین آنقدر جاه طلب است که حتی در آخرین لحظه هم شکست خود را باور ندارد و می داند توسل به بمب هسته ای یعنی ویرانی روسیه در چند ثانیه ی بعدی،اما به یک نکته باید توجه داشت اقتدارگراها لرای حفظ قدرت تنها خشونت را می فهمند حتی لیبرال ترینشان چنانچه فرصت بیابد از استراتژی خون تا رکاب برای رهایی خود استفاده می کند آنچنان که اسد در سوریه نشان داد. کسی با تحصیلات آکادمیک و همسری اروپایی وادعای روشنفکری بسیار جهان به صلح ورهبران جوان خردمند نیاز دارد!
🖋️🌿عید است و پر از شکوفه گردیده بهار
لبخند به لب بیا که عشق آمد یار
هم پیرهن از گل تو به تن کن امشب
هم دامنی از شکوفه با خویش بیار
🖋️🌿صبح است واشاره می کند با ابرو
لبخند به لب چه می شود رودر رو
شیرینی صبح تا بود لبخندش
یک روز قشنگ می شود در هر سو
🖋️🌿باغ با عروض تازه همنشین شده
فاعلن ،مفاعلن به شاخه ها طنین شده
فصل نوبهار قد کشیده
از میان تازه ی جوانه ها
افتعال بر کشیده با نوای هر هزار
گل به شوق تا به مصدر خیال
نقش می زند
خود نشسته صدره
و تو را صدا زده
تازه ها چه شوق تازه ای دمیده است
ابر هم برای همنوایی از لطافتش
رهسپار باغ وکوچه ها شده
بارش قشنگ برف با زمین
به عشق بازی است
با لبان سرخ لاله شبنم همنوا شده
تا شنیده در میان کوچه نوبهار
با ترانه های پر ترنم ببار
هم صدا شده
دوستان که راهی اند به باغ
و دلبران به صف
نغز در نمایشی به دشت پاکشیده
دست، ها، شده
رقص بر خیال ودر خیال رقص
سیم تن به روی سبزه ها رها شده
شوق ومهربانی از نگاه رهگذر
تا نثار کوچه ها شده
ای بهار دلنشین به این ترنم هوا
هر زمان که اقتدا شده
چرخ روزگار بر مراد ما شده
سال سال نیک وفال نیک
عشق این شراب کهنه هم
جام جم به ساز شوق همنوا شده
تا همای سرزده رسیده است
سنگ های تازه بر بنا شده
سال نیک وفال نیک و روزگار بر مراد
این جوانه های عشق از آن به پاشده
#ایرج_جمشیدی_بینا
درود سال نو پیشاپیش مبارک
https://goo.gl/yMocU9
هنوز زوده ولی دوست دارم اولین نفری باشم که به شما تبریک می گویم عیدتان مبارررررک. لینک را باز کنید 🎊
✍️📒با آنکه چند هزار سال است که بشر مشغول آزمایش و محاسبه است، هنوز «فرمولِ» خاصّی برای خوشبختی پیدا نکرده است. کم و بیش هر کسی در این شعرِ "تاگور" زبانِ حالِ خود را مییابد: «آن را میجویم که نمیتوانم یافت، آن را مییابم که نمیجویم».
از کتاب 📕 بازتاب ها
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
🔹دام خودشیفتگی فرهنگی
هر نسلی به ضرورت زمانهی خود آثار ادبی گذشتهاش را میخواند تا اکنون خویش را در گذشتهی قومیاش بیابد و هویت خویش را با جوهرهی ملیاش پیوند زند. این قرائت مولود یک ضرورت تاریخی برای احیای گذشتهی معنادار و تداوم هویت است. در این مقام هوشیار باید بود که پژوهشهای ادبیات ملی ما را به دام خودشیفتگی فرهنگی نیفکند؛ زیرا خودشیفتگی و احساسات وطنپرستانه افراطی هم ممکن است مانع بزرگی بر سر راه تفکر انتقادی باشد. اگر با تاریخ ادبیات، چونان فیلسوفان مواجه شویم و بیدغدغه آن که «نقد گذشته و اکنون چه به بار خواهد آورد؟» همه شئون و فنون فرهنگ و ادبیات را به مطالعه بگیریم و در همه حال، تنها به کشف حقایق امور بیندیشیم در آن صورت میتوانیم در پژوهشهای بومی، بویژه در نقد عملی از چنگ خودشیفتگی و جزمگرایی ایدئولوژیک برهیم و در ساحتی روشن از اندیشیدن و پژوهیدن گام نهیم(محمود فتوحی؛ نظریهی تاریخ ادبیات، انتشارات سخن، چاپ اول، ۱۳۸۷، ص ۲۳- ۲۲).
#تبار شناسی کتاب
نيچه چنين ميگويد كه افسردگی به انسان
فرصت اندیشیدن نمیدهد.
بنابراین برای نادان نگهداشتن انسان؛
باید به هر روش ممکن اندوهگینش کرد...
#اندکی_تفکر
🔴 تاریخ بدون سانسور !!!
«وطن من»
خوانندہ و نوازندهے تار: نوا قهرمانی
آهنگساز: پرویز مشڪاتیان
شاعر: ملڪالشعراے بهار
اجراے اصلے: ایرج بسطامی
اے خطهے ایرانِ مهین
اے وطن من.....