یک تیم حرفه ای با حفر تونل هایی ظرف دو سال به داخل پالایشگاه تهران نفوذ کرده و به لوله اصلی خروجی فرآورده های پالایشگاه نفت تهران فلکه زده و شروع به سرقت فراوردههای نفتی کرده اند!!!!
khabarkotahe
آزادی در شرق تنها به مفهومِ رهایی از قید استعمار و استثمار بیگانگان شناخته شده، و حال آن که این یک بند است (گرچه بندی گران)؛ شرق بندهای دیگری بر پای دارد که باید بگسلد تا بتواند به آزادی برسد: بند فقر، بند جهل، بند اوهام و تعصب.
#کتاب
#نوشتههای_بیسرنوشت
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
ژامه
🔴 تلاش بیش از حد یک حکومت در راه مذهبیسازی جامعه به این دلیل است که آنها به خوبی میدانند جوامع مذهبی دارای آستانه تحمل بسیار بالاتری، در برابر بیعدالتی، نسبت به جوامع عادی هستند، زیرا معتقدند خدا در دنیایی دیگر انتقامشان را خواهد گرفت؛ پس هیچگاه تلاشی برای احقاق حق خود نمیکنند.
#الکساندر_آستروفسکی
نقاشی شمسیه حسنی، هنرمند افغان روی دیواری در کابل
پرتره زنان در این نقاشیها دهان ندارد.
آهنگ زیبای "این عشق است" با صدای دین مارتین در صحنه ای از فیلم The caddy، محصول ۱۹۵۳، با بازی دین مارتین و جری لوییس
🎶 #موزیک #این_عشق_است
🎞 #سینما #فیلم
#جری_لوییس
#دین_مارتین
🎶 #That_s_amore
🎞 #The_Caddy
قطعه "یک نفس آرزوی تو"
🎤 همایون_شجریان
💃طراحی و رقص: درسا_داوودآبادی
ای که همه نگاه من،
خورده گره به روی تو
تا نرود نفس ز تن،
پا نکشم ز کوی تو
مســـــــتی هر نگاه تو،
به ز شراب و جام می
کی ز سرم برون شود،
یک نفس آرزوی تو؟!
✍ کمال_جعفری_امامزاده
برای پیریزی جامعهای بکوشیم که در آن بلای ویرانگری به نام گرسنگی جایی نداشته باشد، فقر تنها آفت یک طبقه نیست بلای همه جامعه است...!
ويكتور هوگو
،
آگهی فروش میراث ثبت_جهانی شده در روزنامهی رسمی کشور!
کاروانسرای سنگی آهوان ۷میلیارد تومان! و کاروانسرای آجری آهوان ۱۱ میلیارد تومان؟!
در کجای جهان، میراثجهانی و ثبت شده در فهرست یونسکو به فروش میرسند که اینطور دست به فروش میراث ایران زدهاید؟!
شرمآور است!
ستاد اجرایی فرمان امام کاروانسراهای ثبت جهانی سمنان را با قیمت ۱۸ میلیارد تومان به فروش گذاشته!
تاریخ و جغرافیای کشور را یکجا به تاراج میبرند، این مرحله از غارت برای چنگیز مغول و محمود افغان هم قفل بود.
اگر زلفت به هر تاری، اسیر تازهای دارد
مبارک باشد اما دلبری اندازهای دارد
تغافل بُرد از حد، شوخ چشم من نمیداند
جفا قدری، ستم حدی و ناز اندازهای دارد
محبت را لبِ خاموش و گویا هردو یکسان است
چو بلبل، آتشِ پروانه هم اندازهای دارد
اگر سودای لیلی بر سرت افتاد، مجنون شو
که هرشهری به صحرای جنون دروازهای دارد
دل مجذوب خود را با تغافل بیش از این مشکن
که در قانون خوبان، امتحان اندازهای دارد
#مجذوب_تبریزی
🄱🄰🅉🄼🄴🄼🄾🅄🅂🄸🄶🄷🄸
قطعهی بیکلام «زاگرس»
موسیقی: لته ایندن
فرهاد زمانی: تنظیمکننده و گیتار
آرمیتا سلیمی: تار
ساناز رادین: آکورد گیتار
سارینا رها: گیتار بیس
✧ کانال بزم موســیقی ✧
مردم اینجا زندگی نمی کنند تا پولدار شوند ،بلکه به دلیل احساس با شکوهی که از دیدن غروب خورشید و رودخانه ی پالمیکو به آنها دست می دهد اینجا هستند و به دلیل اینکه بچه هایشان با خیال راحت می توانند در اطراف بدوند و نگران غریبه ها نباشن و همسایگانشان را می شناسند و به آنها اعتماد دارند،برایشان این شهر منحصر به فرد است... ما اینجا جامعه ای داریم که همه همدیگر رو می شناسن و به وضع همدیگه توجه دارن ...
📗: باورم کن
👤: نیکلاس اسپارکس
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، جنبش رئالیسم که در قرن نوزدهم به اوج خود رسید، زمینه پیدایش نویسندگانی را فراهم کرد که برخیشان از بزرگترین چهرههای تاریخ ادبیات به شمار میآیند. نویسندگان رئالیست در پی این بودند که تصویری واقعی از جهان به نمایش بگذارند با شخصیتهایی که نه ابرقهرمانانی بی عیبونقص و دستنیافتنی، بلکه از جنس مردم عادی باشند.
سی. پی. اسنو (۱۹۰۵-۱۹۸۰) نویسنده کتاب رئالیستها که خود از نویسندگان انگلیسی و شهرتش بیشتر برای مجموعهای یازده جلدی به نام «بیگانگان و برادران» است در این کتاب، با بررسی ابعاد مختلف زندگی و شخصیت و دیدگاههای هشت نویسنده به خواننده کمک میکند شناخت عمیقتری از آنان به دست آورد. این نویسندگان نیز همچون تمام انسانها با مسائل و مشکلات روزمره دستبهگریبان بودهاند و نقاط ضعف و قوتی داشتهاند مختصِ خود، اما آنچه در همهشان مشترک است چشمان تیزبین و ذهن تحلیلگری است که اوضاع تاریخی و اجتماعی دوران را با تمام جزئیاتش بازآفرینی و شخصیتهایی خلق میکند ملموس و باورپذیر. نویسنده کتاب رئالیستها به هشت چهره یعنی استاندال، بالزاک، دیکنز، داستایفسکی، تالستوی، گالدوس، هنری جیمز و پروست میپردازد.
آنچه این کتاب را به اثری خواندنی و جذاب تبدیل کرده این است که نویسنده در مقام تاریخنگار و زندگینامه نویسی دقیق به وقایعی که در جامعه و زندگی خصوصی این نویسندگان رخ میدهد میپردازد. اغلب نویسندگانی که در این کتاب به آنها پرداخته شده در ایران شناخته شدهاند و مطالعه کتاب برای دانشجویان، نویسندگان، مترجمان، منتقدان ادبی و خوانندگان علاقهمند به ادبیات لذتبخش است.
رمانهای رئالیستی بزرگ، جهان را از منظری خاص به ما نشان میدهند. این رمانها متاثر از همان جامعهای هستند که شخصیتهاشان را در دل خود جای داده است. جهانی که از دریچه این آثار برای ما آشکار میشود، واقعیتهای ملموس آن و جلوههای گوناگوناش از لحاظ هنری اهمیت زیادی دارد چراکه نویسنده نه تنها تصویری از مردم را منعکس میکند بلکه دانش روانشناختی و درکشناختی خود را نیز به کار میگیرد تا آنها را به طور کامل به خواننده بشناساند. هر دو این این ویژگیها در رمانهای رئالیستی یافت میشود.
نکته جالب و مهم این است که اغلب بصیرت درونی و شناخت فکری نویسنده دست به دست هم میدهند و حقایقی را آشکار میکنند که در آینده فقط از راه منطق میتوان به آن دست یافت.
با وجود ابعاد گوناگون و گاه متناقض رمانهای رئالیستی میتوان با اطمینان گفت که این رمانها قادرند چیزهای زیادی به کسانی که مشتاق دانستن هستند بیاموزند. در مورد تصویری که این رمانها از جامعه ارائه میدهند همانطور که در متن کتاب ذکر شده از اظهارنظر انگلس در مورد آثار بالزاک مدد گرفته شده است. مهمتر از همه این است که این گونه رمانها شناختی بسیار عمیقتر و کاملتر درباره فردفرد انسانها به دست میدهند.
🔹 ویدیوی جنجالی سفارت انگلیس در تهران برای چهارشنبهسوری؛ سفیر حافظ خواند و از روی آتش پرید
اینا از ما ایرانیتر شدن
چقدر اعمال ما رو زیر نظر دارند
🏴 گرامیباد یاد و خاطرهیِ موسیقیدانِ بزرگ، نوازندهیِ برجستهیِ ویولون و سهتار، آهنگساز و پژوهشگرِ موسیقی و آفرینندهیِ ملودیهای جاودانه، زندهیاد استاد علی تجویدی. 🖤🙏🌸
[ زادهیِ ۱۵ آبان ۱۲۹۸ - تهران
در گذشتهیِ ۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - نهران ]
🎶 آواهایِ کم شنیده از دیروز تا امروز
🎤 علی تجویدی
[ مروری کوتاه بر زندگی و آثارِ استاد علی تجویدی و پخشِ ترانهیِ جاودانهیِ سفرکرده با صدایِ بانو دلکش ]
🎙 اسکندر آبادی - میترا خلعتبری
✍ رحیم معینیکرمانشاهی
⌛️ ۲۸ دقیقه
کجا سفر رفتی؟
که بیخبر رفتی؟
اشکم را چرا ندیدی؟
از من دل چرا بریدی؟
پا از من چرا کشیدی؟
که پیشِ چشمم
برِ دگر رفتی؟
بیا به بالینم
که جانِ مسکینم
تابِ غم دگر ندارد
جز بر تو نظر ندارد
جان بی تو ثمر ندارد
مگر چه کردم
که بیخبر رفتی؟
چه قصّهها تو از وفا گفتی با من
تو بیمحبّتی کنون جانا یا من؟
تو چنان شرر
به خدا خبر
زِ خدا نداری
رَوَد آتش از
سرِ آن سرا
که تو پا گذاری
سوزِ دلم را تو ندانی
آتشِ جانم ننشانی
با غمت در آمیزم
از بلا نپرهیزم
بیش از آن برَم بنشین
کز میانه برخیزم
رو به تو کردم
بهخدا
خو به تو کردم
که همآغوشِ تو باشم...
چند دقیقه درباره ی جعبه ی پاندورا
طبق افسانه های یونانی، جعبه ی پاندورا جعبه ای بود با محتوای تمامی بلاها و شوربختی های ناشناخته ی بشریت از قبیل بیماری، مرگ و غیره. زئوس این جعبه را به پاندورا، اولین زن فانی، داد و به او سفارش کرد، هرگز درِ آن را باز نکند؛ اما پاندورا نتوانست بر کنجکاوی خود غلبه کند و با گشودن جعبه مصیبت ها بر روی زمین پراکنده شدند.
در این ویدیو جزئیات این افسانه را خواهید دید. (زیرنویس فارسی)
#درس_گفتار: #ایزولت_گیلسبی
راوی: #کریستینا_گریر
ترجمه: #صادق_ذبیحی
#جعبه_پاندورا
🎞 DailyTED1
✍️🌺درود صبح بخیر و شادی روزتان بر مدار عشق و احترام کامیاب.به بهار طبیعت ، سالی نو ونوروز این یادگار کامرانی ها نزدیک می شویم وعشق به طبیعت وانسانیت شعله فروزانی است که به سور چهار شنبه سپرده شده است وما پاسداران این یادگار نیاکان تا به یاد داشته باشیم به غیر از عشق، دوستے و زیباییهاے هنر، چیز قابل توجه دیگرے نیست ڪه بتواند به زندگے معنا بدهد! دراین چرخه ی تغییر سفره انسانیت را بگسترانیم و عشق را نثار همه ی اهالی زمین کنیم با ارزوی جهانی سبز با صلح سپید بر گونه های هستی
🖋️🌿عید است وخیال سفره ها رنگین است
هر چند که خرج شادیش سنگین است
«سالی که نکوست از بهارش پیداست»
تا گوش جهان به غره اهنگین است
🖋️🌿به شمع دانی ها گفتم
حالا که خواب پله ها
از خیال شما رنگین است
انگشتان شکوفه ها را نشمارید
گل کنید
واز لای جرز گلدان ها
کپکها را برانید
این خانه بوی مرگ می دهد
و بوی اختناق
و سورش به چهارشنبه
در انفجار پیچیده است
و دستها و پاهای زخمی
در کوچه ها وقتی که می رقصند
درگوش باد زمزمه می کنند
آزادی را
حالا که بهار نزدیک است
لبهای تشنه وچشم های گرسنه
در جستجوی ارضای شهوت بارانند
که نمی بارد
وخود را به خیال دخترانی سپرده اند
که بر بام ها می رقصند
و از تارهای افشان موی شان
در اتش بازی یک بعد از ظهر طولانی
خرگوش های بازیگوش
دنبال هویج اند
که زیر پستان بند پنهان کرده اند
تا سورپرایز شان کنند
و دست های گم شده ،
چشم های وغ زده
و پیراهن های پاره ی شهری را
رفو می کنند
خیاط های ناشی پایین شهر
وسیب های گلوی بغض کرده ی
کودکان دستفروش را
بار فروش ها
به سکه ی سیاهی نمی خرند
و پل ها و رفت گران
در توطئه ای ناشیانه
تصمیم گرفته اند
تا سقوط شان را
به روزنامه هایی بکشانند
که اخبار دشمنان را
جعل می کنند
وحساب های خالی جواب گوی
برداشتهای شکار بانان نیست
که راه درامد تازه ای کشف کرده اند
در صید اهوان گریز پا
واتش به شهری افتاده است
که لمبرها را از بی خیالی می تکاند
وجار می زند سبزه ها
وماهی ها را
#ایرج_جمشیدی(بینا)
✍️📒میان صاحبان نظریههای سیاسی اعم از چپ یا راست اجماعی وجود دارد مبنی براینکه خشونت چیزی نیست بجز واضح ترین جلوهٔ قدرت یا اقتدار.
رایت میلز، جامعه شناس آمریکایی: "سیاست سراسر مبارزه ایست برای کسب قدرت، بالاترین نوع قدرت، خشونت است."
به عقیده ماکس وبر، دولت عبارت است از "حکومت انسانها بر انسانها بر پایهٔ وسایل مشروع (طبق ادعا مشروع) اعمال خشونت." این اجماع بسیار عجیب است چون اقتدار سیاسی را با "خشونت سازمان یافته" برابر دانستن، تنها در صورتی حاوی معناست که از ارزیابی مارکس پیروی کنیم دایر بر اینکه دولت آلتی است برای ستمگری در دست طبقه حاکم.
ولتر میگفت: "قدرت عبارت از این است که دیگران را وادار کنم آنگونه که من میل دارم عمل کنند"؛ یا به گفتهٔ ماکس وبر، هرجا برای من فرصتی دست دهد که "ارادهٔ خود را در برابر ایستادگی دیگران مستقر سازم"، قدرت وجود دارد. ژووئل مینویسد: "بدون فرمان و اطاعت، قدرت وجود ندارد."
اگر ماهیت قدرت عبارت از موثر بودن فرمان باشد، پس بزرگترین قدرت، قدرتی است که از لوله تفنگ بیرون میآید و دشوار است بگوییم "تفاوت دستور یک پلیس و دستور یک هفتتیربند در چیست"
#هانا_آرنت
کتاب: خشونت
ترجمه: عزت الله فولادوند
💥بشر اندیشمند در جستجوی تسخیر فضا و واقتدارگرایی در فکر تسخیر زمین با جنگ وخون ریزی💥
«چیزی که کامل و رسیده است، میخواهد بمیرد... چیزی که هنوز نرسیده، میخواهد زندگی کند.
همهی آنهایی که رنج میبرند، میخواهند زندگی کنند تا شاید برسند و شاد شوند و اشتیاقی بیابند؛ اشتیاقی به آنچه دورتر، بالاتر و روشنتر است.»
📗: وقتی نیچه گریست
👤: اروین یالوم
🧡
I see trees of green
Red roses too
I see them bloom
For me and you…
هنرمند: جکی ایوینکو
آلبوم: Songs from the Silver Screen
تاریخ انتشار: ۲۰۱۲
ژانرها: کلاسیک، Holiday
دیدگاه هشت نویسنده رئالیست در یک کتاب
«رئالیستها» نوشته سی.پی.اسنو با ترجمه اکرم رضایی بایندر منتشر شد.