درختِ دوستی بنشان که کامِ دل به بار آرد
نهالِ دشمنی بَرکَن که رنج بیشمار آرد
چو مهمانِ خراباتی به عزت باش با رندان
که دردِ سر کشی جانا، گرت مستی خمار آرد
شبِ صحبت غنیمت دان که بعد از روزگارِ ما
بسی گردش کُنَد گردون، بسی لیل و نهار آرد
عَماری دارِ لیلی را که مَهدِ ماه در حکم است
خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد
بهارِ عمر خواه ای دل، وگرنه این چمن هر سال
چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هِزار آرد
خدا را چون دلِ ریشم قراری بست با زلفت
بفرما لعلِ نوشین را که زودش باقرار آرد
در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
نشیند بر لبِ جویی و سروی در کنار آرد
خوانش #عندلیب
#غزل_حافظ_شماره 115
✍️🌺درود صبحتان بخیر وبا شادی روزتان فرخنده وفرخ یادمان باشد ما نقطه ای در بی نهایت این جهانیم که در درخششی کوتاه خاموش می شویم پس بیایید خوب زندگی کنیم و به اطراف نور خود را ببخشیم ما آمده ایم تا جهان را بهتر از آنکه دریافت کرده ایم تحویل دهیم و این ممکن نیست مگر اینکه نقش خودرا به درستی بازی کنیم وبرای دیگران مسبب خیر وشادی باشیم به امید بازگشت صلح وارامش به جهان وکاستن از الام مردم غزه واکراین در همدردی جهانی
🖋️🌿صبح که سر می زند از کوچه باغ
نغمه ی جانبخش بگیری سراغ
بلبل سرمست هم از شاخ گل
تازه چه حالی بشود زین بلاغ
🖋️🌿به باغ شعر من گاهی بیا بنشین که این دیوان
چه ها از عشق در خاکستر خود زیر سر دارد
🖋️🌿گفتم این چهره ی زیبات چه گیراباشد
گفت این معجزه از چشم فریبا باشد
گفتم از اتش لبهات نسوزم خوب است
گفت که این سوختنت را چه تماشا باشد
🖋️🌿صبح فال چشم تو
کولی خیال را
به دشتهای تازه می برد
می گزد لب از نگاه غنچه ها
تازه با ترنمی
چه حال می شود خیال
🖋️🌿آغوش مارپله باز بود
مهره های سرگردان
در یک سقوط سخت
رفتن به ماز انتهای نردبان را
کاویده بودند
در کام مارها
ودر یک رقابت تنگا تنگ
هرکس که جفت شش می اورد
از پا به سقف آویزان می شد
این اکتشاف تازه ی بازیگردان بود
تا هیچ کس سری نباشد
و مارها ونردبانها را
پیاده ها بر دوش خود داشتند
وگاهی در پیچ یک دالان
در گوش هم پچ پچ می کردند
که ما برده ایم
ونمی دانستند
مهره های برنده
از قبل چیده اند
وهر یک در پشت پرده
سرداری است
که وقت بازی بازنده می شود
اه از نهاد اسب بر امد
پس در میانه ی شطرنج قیقاچ می زنم
ورخ در رخ وزیر به بازی
من مات فیلم یا سرباز
هرکس به گوشه ای
در صفحه ی خود مشغول بازی است
و نردبازهای قهاری
از دور می شنیدند
این داستان مجازی را
در صفحه قهر بود که می نوشت
کی پای رفتن باشد
ومهره های سوخته
بی اختیار سرگرم کشتن هم بودند
گاهی که پات می شد
بازی بهم می خورد
و ازنو دوباره بازیگردان
تاسها را می ریخت
تا هیچ کس
از پشت پرده با خبر نباشد
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒آدم ها به دو شکل در خاطر ما میمانند.
نخست آن هایی که دیدهایم و میشناسیم و از آنها خاطرهای داریم. این آدمها با مرگشان و مرگ کسانی که آنها را میشناختهاند در تاریکی عدم ناپدید میشوند.
ولی گروه اندکی هستند که ما آن ها را هرگز ندیدهایم اما میشناسیم. درک و شناختن آن ها محدود به پیکر انسانی شان نیست و ما ندیده آن ها را به یاد میآوریم.
بودن این آدمها فراتر از زندگی جاری ست.
بودن آن ها وابسته به بودن هیچ کسی نیست و از نسلی به نسل دیگر زنده میمانند. آنها کسانی هستند که به کاخ درخشان جاودانگی قدم میگذارند.
📕 جاودانگی
✍🏻 #میلان_کوندرا
.
*" بـرژنسکـی " انتخابات در کشورهای غیـردموکراتیـک و دیکتاتوری :
*« مراسم سرشماری احمقهاست!! »*
.
انسانها از دنبال کردن مهم ترین رویاهایشان میترسند
چون احساس میکنند لیاقت رسیدن به آنها را ندارند یا اینکه
قادر نیستند به آنها برسند ...!
👤: پائولو کوئلیو
📗: کیمیاگر
سقراط می گوید:
وقتی دیدید سایه انسان های کوچک در حال بلند شدن است...
بدانید آفتاب سرزمین شما در حال غروب کردن است...
سرزمينی كه متفكرانش بيكار باشند و بیسوادانشان شاغل
مشاورانش بيمار باشند، و وكلايش ساكت
جوانانش دل مرده باشند، و سالخوردگانش بلند پرواز
مردانش لحن زنانه داشته باشند، و زنانش ژست مردانه
اغنيايش دزدی كنند، و فقرايش كارگری با حقوق بخور و نمیر
صادراتش فيلسوف باشد، و وارداتش مواد مخدر
قبرهايش خريده شوند، و مغزهايش فروخته
گورستان تاريخ است ...
🕦فریادهای تند و از سر خشم دکتر عبدالکریمی در مناظره با مهدی جمشیدی، راجع به سیاست های مسئولان در مواجهه با حجاب و دهه هشتادی ها که شاید حرف دل خیلی از هموطنان باشد!😡
💻📱کانال لالالند
استالین متعصبانه به مکتب کمونیسم معتقد بود و بورژوازی، کولاکها، سرمایهداران، امپریالیستها، مرتجعین، ضدانقلابیون و خائنان را دشمن خود میدانست و از آنها متنفر بود؛ اما از عقایدشان بیشتر از خودشان متنفر بود.
Читать полностью…شام نوشه ای شیرین
🎶 #موسیقی
#اله_منی_بارگ
خواننده: #محمدرضا_هدایتی و گروه #رستاک
فردوس دمی ز وقت آسوده ی ماست
✍️دوچشمت مظهر عشق وقرار است
لبت سیبی که در نقش قمار است
به موها هر گره تابیده دل را
بگو ای ماه با صیدت چکار است
✍️دل از عشق تو لبریز وهراسان
نگاهت برده دل ای ماه تابان
به مژگان چند باید کرد مجروح
مرا ای بامروت کن تو درمان
✍️لبت بادام هندی چشم نرگس
گره بر مو زدی ای ماه مجلس
نگفتی دام کردی گیسوان را
رها کن بند را بردار این حس
✍️مرا تا بیقرار این دل به بازی است
به موهای تو سرگرم است و راضی است
به چشمانت تو گرم نرد و شطرنج
از ان الوی لب با غنچه رازی است
✍️لبت شیرین تر از قند وعسل باد
دو چشمت مهربان ضرب المثل باد
تو شیرین کلک شهد است بر زبانت
به شاگردی دو عالم در عمل باد
#ایرج_جمشیدی_بینا
درود شبتان بخیر وباشادی
در جستوجوی شریعت: نگاهی به سرچشمههای فقه اسلامی از منظر وائل حلاق
حمیدرضا تمدن
وائل حلاق، استاد شریعت اسلامی در دانشگاه کلمبیا را چه در ایران و چه در جهان عرب، بیش از هرچیز با کتاب جنجالانگیزش یعنی The Impossible Stateیا همان دولت ممتنع میشناسند اما او آثار دیگری هم دارد که تا کنون کمتر مورد توجه قرار داشته ولی غفلت از آنها فهمی ناقص از اندیشه وی به دست خواهد داد. حلاق در سال ۲۰۰۵م کتابی با عنوان The Origins and Evolution of Islamic Law نوشت که بلافاصله توسط ریاض المیلادی به زبان عربی ترجمه و در سال ۲۰۰۷م توسط انتشارات «دار المدار الإسلامی» منتشر شد. شاید در نگاه نخست چنین به نظر آید که این نوشته حلاق ارتباطی با نوشتههای بعدی او نداشته و یا دستکم در مقایسه با آنها کم اهمیت باشد، اما مطالعه آثار بعدی او نشان میدهد که هسته اصلی اندیشهاش درباره شریعت، فقه و شرقشناسی را باید در همین کتاب جستوجو کرد.
او در آخرین نوشتههایش بارها بر این مطلب تأکید کرده است که برداشت قانونی و فقهی از شریعت، برآمده از مدرنیته و اتفاقات پس از آن در کشورهای اسلامی بوده و شریعت در معنای پیشامدرن آن، هرگز محدود به امر قانونگذاری نبوده است. اینجا میتوان پی برد که چرا حلاق به تاریخ شریعت، کارکرد آن در میان مسلمانان سدههای نخستین و آمیختگیاش با سیاست، اقتصاد و دیگر ابعاد جامعه توجه نشان داده است. بر همین پایه میتوان گفت که مبنای ارزیابی حلاق از کارکرد شریعت در دوران مدرن، وضعیت آن در دوران پیشامدرن و بهویژه سدههای نخستین است که پژوهش او در این اثر بر محور آن میچرخد.
در هیچ عصر و زمانهای مانند دوران
ما کلمات را از هـدف ساده و طبیعی
خویش که مرتبط ساختن انسانها به
یکدیگــر اسـت منحـرف ننمــودهاند.
حــرف زدن و فــریب دادن امــروزه
تقریبا مترادفند...
نان و شراب
اینیاتسیو سیلونه
میلادا🎥
1️⃣.در سال 1948 کمونیستها با رهبری کلمنت گوتوالد در چکسلواکی به قدرت رسیدند و بر اساس شیوههای استالینی (خشونت، بیرحمی و حذف صداهای مخالف) گام برداشتند. در دوره کمونیستی، برای یکصدا جلوهدادن جامعه برخی از شخصیتهای سیاسی همچون رودلف اسلانسکی، ولادیمیر کلمنتیس و... اعدام شدند و پاسخ حکومت به افراد و صداهای مخالف با رفتارهایی وحشیانه آمیخت. حذف فیزیکی افراد مخالف نیز تنها کاری نبود که انجام میگرفت بلکه با حذف عکسها و تصویرهای مخالفان و اعدامشدهها، به گونهای در جهت خاطرهزدایی هم تلاش میکردند. تلاشهایی بیهوده از سوی خودکامهها و دیکتاتورها که هر بار مردم چکسلواکی برای آزادی و عدالت به حرکت درآمدند (چه در سال 1968 و چه در سال 1989) نقش بر آب شد. هنگامی که دوره کوتاه اما باشکوهِ بهار پراگ با رهبری الکساندر دوبچک آغاز شد، و اراده محکمی برای برچیدن وضعیتی جهنمی و پیوستن به جهان آزاد (استقرار آزادی، عدالت، دموکراسی و حقوق بشر) شکل گرفت، یکی از مهمترین برنامههای دوبچک، اعاده حیثیت از قربانیان سرکوبهای کمونیستی بود. دوبچک این را با همه قلب خود میخواست ولی هجوم ارتش شوروی و ارتشهای کمونیستی همسو با آن، به بهار پراگ پایان داد و باز حکومت وحشت برقرار شد. سرانجام در سال 1989 که ملت چکسلواکی با رهبری واسلاو هاول در مبارزهای شرافتمندانه و بدون خشونت، به حکومت کمونیستها پایان دادند، آرزوهای مردم چکسلواکی در سال 1968 برآورده شد.
2️⃣. در سال 2017 فیلمی با نام Miladaبر اساس زندگی میلادا هوراکووا (Milada Horakova) ساخته شده که ما را با زنی شجاع در تاریخ چکسلواکی آشنا میکند. میلادا در دو دوره پرفلاکت، یعنی دوره سلطه نازیها و سلطه کمونیستها در کشورش، باورهای خود (آزادی، عدالت، حقوق بشر و شفقت) را لحظهای از یاد نمیبرد و بر ضد روشها و نگرشهای هیتلری و استالینی ایستادگی میکند. در سال 1940 به خاطر همکاری با نهضت مقاومت، نازیها او را دستگیر و محاکمه کرده و به زندان میاندازند. با پایان جنگ جهانی دوم از زندان رها شده و فعالیتهای سیاسی خود را پی میگیرد. هنگامی که کمونیستها قدرت را در چکسلواکی در دست میگیرند، فضای کار سیاسی برای او تنگ و تار میشود و با وجودی که ماندن در کشور برایاش خطر و گرفتاری در پی داشته، کشورش را ترک نمیکند و سرانجام به اتهام توطئه بر ضد رژیم کمونیستی بازداشت و زندانی میشود. او در دادگاه شجاعانه سخن میگوید، باورهای انسانی خود را کتمان نمیکند و در 27 ژوئن 1950 به دار آویخته میشود...
🎬فیلم با تصویری کوتاه و زیبا آغاز میشود. تصویری از به میدان آمدن مردم چکسلواکی در سال 1989، تصویری از مبارزه برای آزادی، برای عدالت و برای انسانبودن. تصویری که میلادا تا 49 سالگی، یعنی زمانی که به زندگی اصیل او پایان دادند، در نامه به تنها دخترش (که حتی نگذاشتند برای آخرین بار او را در آغوش بگیرد) به آن چشم دوخته بود. تصویری از سیاستمداران و رهبرانی (الکساندر دوبچک و واسلاو هاول) که نه برای در آغوش گرفتن قدرت، بلکه برای در آغوش گرفتن مردم و «نه» به هر شکل از خشونت و بیرحمی به میدان آمده بودند.
محمد صادقی
لیبراسیون
هانا آرنت؛ فیلسوفی که از عادی بودن «شر» شگفتزده بود
از نظر آرنت، درک و شناسایی «شر» و چگونگی وقوع رویدادهایی مانند کشتارهای جمعی، یکی از پرسشهای عمدهی تحقیق فلسفی است.
☑️ مشکل بنیادی همیشه این بوده که آیا سوسیالیسم قادر به انجام وعدههایش هست یا نیست، و این مشکلی صرفا علمی است، ولو پاسخ بعضا به نکاتی وابسته باشد که بر اساس آنها صحت پاسخمان را ثابت میکنیم. با اینهمه، پاسخهای ما به هر سه سوال منفی بود.
🔸از جنبه اخلاقی، سوسیالیسم به ناچار اساس کل اخلاق و آزادی و مسئولیت فردی را نابود میکند.
🔸از جنبه سیاسی، دیر یا زود به حکومت توتالیتر میانجامد.
🔸از جنبه مادی، حتی اگر مسبب فقر نشود، به شدت مانع تولید ثروت خواهد بود.
📚📖 در سنگر آزادی، فردریش فون هایک ترجمه و مقدمه از عزت الله فولادوند
🎞 #فیلم_۱۹۸۴ به کارگردانی #مایکل_ردفورد و هنرمندی #ریچارد_برتون، محصول ۱۹۸۴، بر اساس رمان ۱۹۸۴ اثر #جورج_اورول
▪️۱۹۸۴ در رد نظام های توتالیتر و کمونیسم است. داستان در کشوری با حکومتی تک حزبی و توتالیتر که کنترل زندگی مردم را به شدت در دست دارد، اتفاق می افتد. تمامی حرکات و رفتار آدم ها رصد می شود؛ عشق ممنوع است؛ ازدواج ممنوع است مگر برای تولید مثل و تفکر و مطالعه نیز ممنوع است. اجازه ی همه چیز در دست حزب و حکومت است! حکومتی که شعارِ فریبنده ی برابری و برادری را جار می زند؛ اما حقیقت چیزی دیگر است.
حزب، سه شعار معروف دارد:
جنگ صلح است!
آزادی بردگی است!
جهل قدرت است!
کتاب صوتی ۱۹۸۴ نیز در کانال موجود است.
#سینما #دانلود
بی ارزش ترین نوعِ افتخار، افتخار به داشتن ویژگی هایی است که خود انسان در داشتنشان هیچ نقشی ندارد مثلِ چهره، قد، رنگ چشم، ملیت، ثروت خانوادگی و خیلی چیزهای دیگر...
از چیزهایی که خودتان به دست آورده اید حرف بزنید مثل انسانیت، شعور، مهربانی، گذشت، صداقت و ...
آدمی را آدمیت لازم است
عود را گر بو نباشد هیزم است...
✍️🌺درود پگاهتان نیک فرجام روزتان برمدار شادی وعشق فرخ وفرخنده پایان فصل تان آغاز فرهی ونیک فرجامی نیک اندیش بمانید.ماه ها ،فصل ها وسالها از پی هم روانه اند و چه با شتاب می گذرند اما آنچه چشم گیر است سیر تحول جهان است که آنچنان پرشتاب است گویی پرده ای سینمایی که هیچ دو لحظه اش شباهتی ندارد تا همین چند سال پیش حمل ونقل وجابجایی ضرورتی ساده می نمود که با موجی آهسته از اتومبیل به وسایل نقلیه عمومی بعدتر قطار وترموا و هواپیما بر جاده های نه چندان امن ان روزگار و رقابت محدود شکل گرفت در قرن بیستم گردش گری چون یک ارمان و منبعی برای درامد وارتباط عرصه ی پویایی به خود گرفت اما قرن بیست ویکم با سرعتی باورنکردنی این فضا با رویاهای جدیدی جانشین شد نه تنها سد ارتباط زمینی وهوایی شکسته شد،حاگمیت ها دچار تحول شگرف شدند بلکه پهبادها وفناوریهای جدید از یک سو وتوسعه ی فضای مجازی ودنیای متا از سوی دیگر نوید جدیدی به بشر در دستیابی به گستره جهان دادند و پی ریز معماری نوین جهانی شدند که از زاغه وکپر نشینی، رقابت فضایی وتوریسم فضا را نوید دادند و دیکتاتورها عموما رخت خود را در رقابتی سخت وانهادند واخرین هسته های سخت قدرت در مقابل آمال وارزوهای انسانی لیبرالیسم ودموکراسی سپر وامی گذارد جنگ ها وخشونتهای قرن بیست ویکم معلول این رویارویی و حل نهایی این اختلاف در عرصه قدرت به نفع لیبرال دموکراسی است وهر روز برگی از این کتاب در تاریخ بی بازگشت بشر به احقاق حقوق انسانی و لغو قوانین ارتجاعی ورق می خورد و اتفاقی را که در فرانسه در حقوق زنان اتفاق افتاد باید از این منظر ارزیابی کرد جهان آینده جهانی پویا روشن و انسانی خواهد بود که فلسفه، روانشناسی،وبطورکلی فرهنگ وادبیات را دگرگون خواهد کرد وپابه پای رشد تکنولوژی قدرت های سیاسی هم دچار تغییر ماهوی خواهند شد و خوی دیکتاتوری برای همیشه در جهان بگور خواهد پیوست وهوش مصنوعی علیرغم همه ی تهدیدها نویدبخش یک جهش شگرف وباورنکردنی در روابط جهانی خواهد بود وهمین خواب از ارتجاع و اقتدارگرایی گرفته است وشاهد برخوردهای وحشیانه در غزه وقتلهای حکومتی در کرملین وجنگ در نقاط بحرانی جهانیم جهان بزودی به سوی صلح وثبات پیش خواهد رفت وتنش ها وتناقضات موجود به نفع مردم حل خواهد شد وانچه درخشان است ستاره درخشان امید است که بر پیشانی جهان می درخشد ودرخت معرفتی که بارور خواهد شد به امید ان صبح روشن
✍️دوچشمت مظهر عشق وقرار است
لبت سیبی که در نقش قمار است
به موها هر گره تابیده دل را
بگو ای ماه با صیدت چکار است
✍️دل از عشق تو لبریز وهراسان
نگاهت برده دل ای ماه تابان
به مژگان چند باید کرد مجروح
مرا ای بامروت کن تو درمان
✍️لبت بادام هندی چشم نرگس
گره بر مو زدی ای ماه مجلس
نگفتی دام کردی گیسوان را
رها کن بند را بردار این حس
✍️مرا تا بیقرار این دل به بازی است
به موهای تو سرگرم است و راضی است
به چشمانت تو گرم نرد و شطرنج
از ان الوی لب با غنچه رازی است
✍️لبت شیرین تر از قند وعسل باد
دو چشمت مهربان ضرب المثل باد
تو شیرین کلک شهد است بر زبانت
به شاگردی دو عالم در عمل باد
🖋️🌿باران ارضای شهوت گیاه است
وباد پی نوشت ناله ها ی برگ
در تقابل ماندن ورفتن
وقتی بر اندیشه چوب حراج می زنند
ومرگ می جوشد
بر سرانگشتانی
که روزگاری شکوفه بوده اند
باید به حس باغچه احترام گذاشت
که لقلقه زبانش
صدای پای ماندگار مادر بزرگی است
که گالشش از روی پا لنگ می زند
و ویلچر پدربزرگ را
که چیزی از زمان را بخاطر نمی آورد
به حیاط پشتی می برد
تا دوش افتاب بگیرد
درختها عمودی فکر نمی کنند
ودر ذائقه شان دور تسلسلی است
که گاه وبیگاه بیدار می شود
ومرغهای فنج بهاری باز گشته اند
شاید اسفند در زیر گوششان
از بهار گفته است
که گرفتار وسوسه ی آوازند
شاید هم صدای تحولی در راه است
هرچند مرگ از کوچه های بغل
آواز می دهد
وقطره قطره سم نبودن
در رگهای احساس تزریق می شود
ورنگ گلبهی خیال کدر،زرد می شود
وتمام سین ها بر سر سفره
سوالاتی هستند
که بی پاسخ مانده اند
هنوز نپرسیده ام
چند قدم دیگر...؟
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📔کتابهایی میتوانند بیشتر به شما کمک کنند که بیشتر شما را به فکر کردن وادارند . سختترین راه یاد گرفتن ، سطحی خواندن است ؛ اما ، یک کتاب برجسته که از ذهن نویسندهای متفکر آمده باشد ، همچون کشتی افکار است که با حقیقت و با زیبایی به عمق دریا میرود .
#تئودو_پارکر ، نظریه پردازد و متفکر قرن نوزدهم📚
✍️برانداختن بی عدالتی ها کافی نیست،باید خلقیات مردم را تغییر داد...
دیگر آسیابی نیست،اما باد هم چنان می وزد...
#ویکتور_هوگو
🕦این فرودگاه نماد و معیاری از حکمرانی موفق و کارامد است! این نقاشی نیست، پرتره بهشت هم نیست! اروپا و آمریکا هم نیست! این نمایی از فرودگاه چانگی سنگاپور است که بهترین و زیباترین فرودگاه جهان شناخته شده است! باغهای زیبا برای تردد مسافران و سینمای ٢۴ ساعته و آبشار ۴٠ متری و هتل های شیک و شهربازی از جمله امکاناتی است که در این فرودگاه ایجاد شده تا انسانی که وارد سنگاپور می شود، احساس کرامت و احترام و آسایش و لذت کند و این شاهکار معماری و مهندسی جز با سرمایه گذاری خارجی، رابطه خوب با جهان، شایسته سالاری در حکمرانی و تکیه بر دانش و تجربه و پرهیز از خرافات و قبیله پرستی میسر نمی شود! این فرودگاه نمادی و معیاری از حکمرانی موفق و کارامد است! هر حکمرانی که چنین دستاوردهایی ندارد، بیشتر به غارت مشغول است!👌
💻📱ԼαԼαԼαɴƊ™⭐
💻📱ԼαԼαԼαɴƊ™⭐
💻📱ilalaland">ԼαԼαԼαɴƊ™⭐
جفری رابرتز (متولد 1952) مورخ بریتانیایی جنگ جهانی دوم است که در دانشگاه کالج کورک کار می کند. او در تاریخ دیپلماتیک و نظامی شوروی در جنگ جهانی دوم تخصص دارد. او استاد تاریخ مدرن در دانشگاه کالج کورک (UCC) در ایرلند و رئیس دانشکده تاریخ در UCC بود.رابرتز در سال 1952 در دپتفورد، جنوب لندن به دنیا آمد. او در مقطع کارشناسی، روابط بینالملل را در پلیتکنیک استافوردشایر شمالی تحصیل کرد و دانشجوی کارشناسی ارشد تحقیقاتی در دانشکده اقتصاد لندن بود.رابرتز یکی از اعضای انجمن سلطنتی تاریخ است،...
Читать полностью…کتاب کتابخانه استالین
بخشی از داستان جذاب زندگی استالین است که یکی از مطلعترین فرمانروایان مستبد قرن بیستم بود. جفری رابرتز، نویسندۀ این کتاب، توضیح می دهد استالین چه کتابهایی میخوانده، چگونه میخوانده و از آنها چه آموخته است. استالین معتقد بود کلمات میتوانند انسان را دگرگون کنند و اشتهای بینظیرش برای مطالعه در تمام سالهای عمر چراغ راهش بود. این کتاب، در قالب زندگینامه و با هدف توصیف اندیشههای استالین، تمام ابعاد سیاست و نیز حیات پرفرازونشیب استالین را بررسی میکند.
ژوزف استالین از سن کم بهشدت به مطالعه علاقه داشت و به همین دلیل در طول عمرش هزاران کتاب متنوع گردآوری کرد که بسیاری از آنها را علامتگذاری و حاشیهنویسی کرده است و افکار، احساسات و باورهای خود را در آنها آشکار کرده است. رابرتز با بررسی دقیق آرشیوهای روسیه، اطلاعاتی گردآوری کرده و بر اساس آنها توضیح میدهد کتابخانۀ استالین چطور شکل گرفت، چطور تکهتکه شد و چطور پس از مدتی دوباره احیا شد.
کتاب کتابخانه استالین
یادها و خاطره ها
🎶 #موسیقی
#بی_تو
#جمشید_شیبانی
▪️جمشید شیبانی در سال ۱۳۱۹ همزمان با افتتاح رادیو به همکاری با آن پرداخت و با اجرای ترانهٔ "بی تو" عملاً موسیقی پاپ را در ایران رواج داد.
اگر تو موسیقی بودی
بیوقفه به تو گوش می سپردم
و اندوهم به شادی بدل می شد!
#آنا_آخماتووا
بعد از جنگ جهانی اول اتریش ویران شده بود و فقر و گرسنگی در آن بیداد میکرد... دولت آمریکا مقداری پول به اتریش داد تا شهرها و کارخانه هایش را دوباره بسازد و اقتصادش را ترمیم کند...
اما اتریش به جای ساخت کارخانه، سالن اپرا ساخت، سالن های تئاتر ساخت و کتابخانه احداث کرد... آمریکا علت این کار را از اتریش پرسید و اتریش پاسخ داد: تا فرهنگ و تمدن کشوری ساخته نشود و پیشرفت نکند کارخانه ویران میماند...
حالا وین پایتخت اتریش مناسب ترین جا برای زندگی در جهان شناخته شده. تفریح مردم کتابخوانی است و تعهد شرط اول استخدام در این کشور است. همچنین درآمد اصلی این کشور نیز از گردشگری است...
انسان بدون امید چیزی جز یک حشره نیست، موجودی بی فکر و بدون آینده.
و مَرد بدون آینده فقط می تواند
به عقب بازگردد.
زوال کلنل
محمود دولت آبادی
هیچکس در این کشور [چکسلواکی] نباید به خاطر بیان اعتقاداتش بمیرد یا به زندان بیفتد. ✅
این آخرین کلمات میلادا هوراکووا قبل از به دار کشیده شدنش توسط رژیم کمونیستی چکسلواکی بود.
✍️ بیژن اشتری
این روزها مردم جمهوری چک به صورت گسترده یاد این قهرمان ملی خودشان را گرامی میدارند.
میلادا در دورانی که کشورش در اشغال آلمان نازی بود در جنبش مقاومت زیر زمینی علیه نازی ها مبارزه کرد. آلمانیها دستگیرش کردند و به اردوگاهی در آلمان فرستادند.
پس از پنج سال، به دنبال سقوط هیتلر، آزاد شد و به کشورش برگشت.
میلادا که تحصیلکرده رشته حقوق بود برای حقوق برابر زنان کشورش مبارزه میکرد. او در حزبی فعالیت میکرد که طرفدار دموکراسی بود. اما در پی کودتای کمونیست ها در هزار و نهصد و چهل و هشت، همه احزاب جز حزب کمونیست غیرقانونی اعلام شدند.
میلادا که نماینده پارلمان بود در اعتراض به این اقدام کمونیستها استعفا کرد.
کمی بعد ماموران امنیتی به سراغش آمدند و سپس اتهام سرنگونی دولت و اتهام جاسوسی برای امریکا، بریتانیا و فرانسه به او زدند. شکنجههای بسیاری را تاب آورد اما حاضر به اعتراف علیه خودش و دیگران نشد. دادگاه که زیر نظر مشاوران روسی برگزار میشد سرانجام میلادای چهل و نه ساله را به اعدام با دار محکوم کرد. حکم بلافاصله اجرا و جنازه میلادا سوزانده شد. عاقبت در دهه نود، در پی سقوط کمونیسم، نسبت به میلادا اعاده حیثیت شد. لودمیلا برازووا، یکی از دادستانهایی که حکم مرگ میلادا را صادر کرده بود در سال دو هزار و پنج، در هشتاد و سه سالگی، به جرم مشارکت در دادگاه نمایشی میلادا و صدور حکم اعدام برای وی به ده سال زندان محکوم شد. فیلمی که از زندگی میلادا ساخته شده هم اینک در شبکه نتفیلیکس قابل دسترس است.
هانا آرنت؛ فیلسوفی که از عادی بودن «شر» شگفتزده بود
از نظر آرنت، درک و شناسایی «شر» و چگونگی وقوع رویدادهایی مانند کشتارهای جمعی، یکی از پرسشهای عمدهی تحقیق فلسفی است.