🎯 اگر در فضای مجازی به دوستمان حمله کردند، باید از او دفاع کنیم؟
🔴 فرهنگ شبکههای اجتماعی مملو از خشونت کلامی است. آدمها همدیگر را مسخره میکنند، ناسزا میگویند، برچسبهای ناخوشایند به دیگران میزنند یا اصلاً دروغ میگویند. شاید بهعنوان نظارهگر، گاهی این رفتارها برایمان خندهدار به نظر برسد، یا نمود بیانصافی و حرمتشکنی باشد. اما اگر کسی که مورد حمله قرار گرفته، آدمی باشد که از نزدیک میشناسیمش و با او صمیمیتی داریم، داستان شدیداً تغییر میکند. فرض کنید به دوست چندین ساله، همکار نزدیک، یا خواهر و برادرتان حمله کرده باشند، چه باید بکنید؟
🔴 اگنس کالارد، فیلسوف پرآوازه، چند سال پیش بعد از نوشتن یادداشتی جنجالی در توییتر مورد حملۀ مجازی قرار گرفت. در آن چند روز سخت، احساس میکرد هر کس در توییتر از او دفاع میکند، مرهمی بر زخمهایش گذاشته.
🔴 او مینویسد: «روشنترین خاطرهام از آن دوران این است که وقتی مردم در توییتر از من دفاع میکردند حس بسیار خوبی داشت: بدجور دلم میخواست مردم به دفاع از من به پا خیزند. خودم نیز دوست داشتم از خود دفاع کنم.» اما همسرش جلوی او را میگرفت. از نظر همسرش، آن جنگ هیچ برندهای نداشت: «هرگونه دفاع و هرگونه موضعگیری فقط به جنگ دامن میزند و کشمکش را تداوم میبخشد. همین است که هرچقدر مردم علیه این فرهنگ مبارزه میکنند، هیچکس هنوز نتوانسته است نفرتپراکنها را شکست دهد.
🔴 در دعواهای رایج در شبکههای اجتماعی، گاهی احساس میکنیم «جنگ» تمامعیاری بین دو طرفِ مشخص وجود دارد. اما دقیقاً همین نکته اشتباه است؛ چون در این دعواها، تودههایی بیشکل که موضع و استدلال روشنی ندارند، نقش اصلی را ایفا میکنند.
🔴 پس شاید بهترین راه، کنار کشیدن از این مبارزهها باشد. جنگیدن در جنگی که امکان برندهشدن در آن وجود ندارد، منطقی نیست. کالارد مینویسد: اگر روزی مورد حملۀ مجازی قرار بگیرم «نقشهام این است که مبارزه نکنم. اگر بتوانم با کمی توضیح و شفافسازی به اتهامات پایان دهم، چنین میکنم: مردم حق دارند حقیقت را بشنوند. اما، قبل از اینکه نقاب عمومیام را کاملاً حول محور این نبرد سازماندهی کنم، دست از تلاش برمیدارم». همین تحلیل، میزان انتظار او از دفاع دیگران از خودش را نیز مشخص میکند.
🔴 این انتظار که در حین حملههای مجازی، دوستانمان «شجاعت» به خرج دهند و در دفاع از ما صحبت کنند، نخستین گام در راه از دست دادن دوستانمان است. بنابراین نباید حملههای مجازی را به آزمون رفاقت و وفاداری تبدیل کرد.
🔴 اگر چنین انتظاری داشته باشیم، اتفاقی که میافتد از این قرار است: چند تن از دوستانمان، کم و بیش از ما دفاع میکنند، در نتیجه، به کسانی که ساکت ماندهاند (یعنی اکثر دوستان) مشکوک میشویم. حالا باید دوستان جدیدی بهجای آنها پیدا کنیم که در چنین موقعیتهایی بیملاحظه موضع عمومی بگیرند. بعد از چند وقت، در محاصرۀ آدمهایی قرار میگیریم که فکر میکنیم «دوستان واقعی» ما هستند، اما درواقع دیگر دوستی نداریم. و فقط تعدادی متحدِ پرسروصدا داریم که سرشان درد میکند برای دعواهای مجازی.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «اگر در فضای مجازی به من حمله کردند، بگذارید زنده به گورم کنند»که در بیستوپنجمین شمارۀ فصلنامۀ ترجمان علوم انسان منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۴ بهمن ۱۴۰۱ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ اگنس کالارد است و علیرضا شفیعی نسب آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://b2n.ir/q19375
شاخهی عشق را شکستم
آن را در خاک دفن کردم
و ديدم که
باغم گلکرده است.
کسی نمی تواند عشق را بکشد
اگر در خاک دفنش کنی
دوباره میرويد
اگر پرتابش کنی به آسمان
بالهايی از برگ در میآورد
و در آب میافتد.
با جویها میدرخشد
و غوطهور در آب
برق میزند.
خواستم آن را در دلم دفن کنم
ولی دلم خانهی عشق بود
درهای خود را باز کرد
و آن را احاطه کرد با آواز از ديواری تا ديواری
دلم بر نوک انگشتانم میرقصيد
عشقم را در سرم دفن کردم
و مردم پرسيدند
چرا سرم گل داده است
چرا چشم هايم مثل ستارهها میدرخشند
و چرا لبهايم از صبح روشنترند
می خواستم اين عشق را تکهتکه کنم
ولی نرم و سيال بود، دور دستم پيچيد
و دستهايم در عشق به دام افتادند
حالا مردم میپرسند که من زندانی کيستم...!
هالینا پوشویاتوسکا
برگردان: محسن عمادی
🔎جالب است بدانید که مهاباد اولين شهرى در جهان است كه سد داخل شهر قرار گرفته است ! سد مهاباد قبل از پیروزی انقلاب و در سال 1348 توسط مهندسان یوگوسلاوی ساخته شده است.
شاهنامه وطن است
عاطفه طیه
نام شادروان ابوالفضل خطیبی با شاهنامه پیوند خورده است. هرآنچه این محقق ایراندوست دربارهٔ جایگاه و اهمیت شاهنامه میگوید درخور توجه است:
▫️خانم گلرخسار شاعر نامدار تاجیک شعری دارند که میگوید «شاهنامه وطن است، وطن بیمرگی»؛ من در میان شاعرانی که در ایران دربارهٔ ایران و وطن شعر گفتهاند، به ژرفاندیشی گلرخسار در این شعر ندیدهام. این شعر نشان میدهد که وطن میتواند یک کتاب باشد. کتابی مثل شاهنامه که مفهوم وطن را از قرن چهار تا امروز برای ما حفظ کرد؛ کشور یکپارچهای که دارای یک مرکزیت واحد به نام ایران است.
▫️شاهنامه چند ویژگی مهم دارد: یکی یکپارچگی سیاسی است. یعنی از آغاز تا پایان شاهنامه پنجاه پادشاه یکی پس از دیگری حکومت میکنند و در هیچ زمانی ما خلأ قدرت سیاسی نداریم. دوم یکپارچگی جغرافیایی است، یعنی همهٔ کارهای این پادشاهان و پهلوانان، ازخودگذشتگیها و شهادتها به خاطر حفظ یک منطقهٔ جغرافیایی خاص به نام ایران است.
▫️تا زمانی که شاهنامه هست ایران هم وجود خواهد داشت. شاهنامه همیشه پشتوانهٔ فرهنگی برای وحدت ملّی اقوام ایرانی ساکن در این سرزمین، و هویت مستقل همهٔ آنها بوده است. وقتی که ما میگوییم وحدت ملّی منظورمان چیست؟ این مؤلفههای هویت ملّی کدامند؟ آیا فقط منظورمان آب و خاک است؟ زبان است؟ دین و آداب و رسوم است؟ قوم و نژاد است؟ به بیانی بله، ولی سرزمین مشترک رکن مهمی است؛ یعنی ما نمیتوانیم مثلا فقط به یک زبان مشترک اتّکا کنیم بدین جهت که در این مجموعهای که وطن نام گرفته ممکن است زبانهای مختلفی وجود داشته باشد ولی همه احساس تعلّق به یک سرزمین دارند. ممکن است مذاهب و اعتقادات مختلف داشته باشند ولی باز همه تعلّق به یک سرزمین دارند.
در قرن دوم هجری تابوتی از یک مسیحی کشف شد که روی تابوت این مسیحی که «خرداد» نام دارد چنین نوشته شده: «ازمانِ ایرانشهر...» در قرن دوم هجری که اصلا ایرانشهر به لحاظ یکپارچگی سیاسی وجود نداشته و هر کدام از ولایات ما دست یک حاکم عرب بوده چرا میگوید من از سرزمین ایرانشهرم؟ برای این که ایدهٔ ایرانشهر برای این هموطن مسیحی از بین نرفته بوده. این هموطن مسیحی به همان اندازه به ایرانشهر تعلّق خاطر داشته که یک هموطن زرتشتی یا مسلمان.
▫️برخلاف آنچه تصور میشود ما یک ملّیگرایی کور در شاهنامه نداریم. در شاهنامه هیچکس نمیتواند حتّی یک بیت نشان بدهد که با یک نژادپرستی دُگم و سازمانیافته سروکار داشته باشیم. در طول هزاروصدسال که از سرایش شاهنامه میگذرد هیچ گروهی را سراغ نداریم که با اتّکا به پشتوانهٔ فکری شاهنامه دست به کشتار مردمی با نژادهای دیگر بزند. در شاهنامه ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم جایی تلاقی میکنند و همان جاست که بر اصول بنیادین اخلاقی سخت تأکید میشود. بسیاری از مواقع شاعر با تورانیان همدلی میکند مثلا با «پیران» جهانپهلوانِ افراسیاب. یا مثلا با «اغریرت» برادر افراسیاب. در شاهنامه آنگونه نیست که انسانهای خوب همیشه طرف ایران باشند و دشمنان، انسانهای بد باشند. از ایران هم پادشاه فرّهمندی چون کیکاوس خودکامه خوانده میشود. در ماجرای سیاوش او مرزهای ملّیت را بههم میریزد و آنچه برایش اهمیت دارد پافشاری بر رعایت اصول اخلاقی و تأکید بر انسانیت است.
▫️در ده سال اخیر در شهرهای مختلف چند نفر نقّال خانم ظهور کردهاند. فرهنگ شاهنامهخوانی دارد در خانوادهها گسترش پیدا میکند. بچهها را هم تشویق به خواندن شاهنامه میکنند. قبول دارم که آمار مطالعه در ایران بسیار پایین است و شمارگان کتاب محدود. نظام آموزشی ما پر از اشتباه است و انگیزهها را از بین میبرد و اکثر جوانها به سبب شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر جامعه بیشتر انگیزهٔ کسب درآمد دارند. با همهٔ اینها من بسیار خوشبینم!
(خلاصهای از گفتوگوی ابوالفضل خطیبی با خانم ندا عابد، نشریهٔ آزما، فروردین ۱۳۹۹، شمارهٔ ۱۴۵، صفحهٔ ۲۶ تا ۲۹).
💢تجارت غیرنفتی امارات در سال ۲۰۲۳ به حدود ۹۵۳ میلیارد دلار رسید.
شیخ محمد بن راشد آل مکتوم نخست وزیر امارات متحده عربی روز یکشنبه اعلام کرد تجارت غیرنفتی این کشور به رکورد سه و نیم تریلیون درهم، نزدیک به ۹۵۳ میلیارد دلار، در سال ۲۰۲۳ رسید.
🔹همزمان، ثانی الزیودی وزیر تجارت خارجی امارات نیز در پستی در شبکههای اجتماعی نوشت تجارت کالاهای غیرنفتی این کشور از سال ۲۰۲۲ میلادی ۱۲ و شش دهم درصد افزایش یافته است.
✔️اگر مجبور شویم، با سلاح هستهای به کییف، برلین، لندن و واشنگتن حمله میکنیم
👤«دیمیتری مدودف» در صفحه تلگرام خود نوشت:
🔅فروپاشی روسیه به عواقب بسیار بدتر از نتایج یک جنگ عادی و یک جنگ طولانی مدت منجر خواهد شد.
🔅تلاش برای بازگردان روسیه به مرزهای ۱۹۹۱ میلادی تنها به یک چیز منجر می شود و آن هم جنگ جهانی با کشورهای غربی با استفاده از زرادخانه استراتژیک هسته ای روسیه برای حمله به کی یف، برلین، لندن، واشنگتن و هر مکان تاریخی زیبای دیگری است که مدت هاست در فهرست اهداف سه گانه هسته ای ما بوده اند.
🔅 از کشورهای غربی خواست قبل از آنکه دیر شود، همه چیز را به روسیه برگردانند که در غیر این صورت، آنها را با بیشترین تلفات ممکن بازمی گردانند همانطور که در آودیوکا اتفاق افتاد.»
🔅وزارت دفاع روسیه شنبه از آزادسازی شهر استراتژیک آودیوکا در جمهوری دونتسک خبر داد و تایید کرد که این امر باعث دور شدن نیروهای کی یف از شهر دونتسک و جلوگیری از بمباران آن توسط طرف اورکراینی می شود./شفقنا
🔰 پایگاه خبری توانا
پ.ن:وقتی بیشعورها در حاکمیت اند
هنگام فوران خشم به عواقب آن فکر کن.
انسان بزرگ همیشه به تقوا و پاکدامنی میاندیشد امّا انسان معمولی در پی راحتی و آسودگی است.
👤:کارل یاسپرس
📗:کنفوسیوس.
📎 #_یک_تکه_کتاب
ستوان شادمانه گفت خوب ما هم به همین دلیل انقلاب کردیم. حالا دیگر هرج و مرج تمام شده. حالا که ارتش سرکار است هرکس حساب کارش را خواهد کرد. خودتان میبینید که در حکومت او دریا اوضاع بهتر میشود.
برمودس خمیازه کشید: واقعا؟! ستوان، اینجا آدمها عوض میشوند نه اوضاع.
ستوان لبخند زنان اصرار میکرد: مگر روزنامه ها را نمیخوانید. مگر به رادیو گوش نمیدهید؟پاکسازی از همین حالا شروع شده. آپریستاها، حقه بازها، کمونیستها، همه شان دستگیر شده اند. از این به بعد یکی از این حشرات را در خیابان نمیبینید.
برمودس با خشونت گفت: دیگران پیداشان میشود. برای اینکه پرو را از شر حشرات خلاص کنید باید چندتا بمب رویش بیندازید و ما را از روی نقشه پاک کنید.
سانتیاگو گفت: باید چیزی را برایت بگویم چون دارد از تو میسوزاند و سوراخم میکند.
کارلیتوس گفت: اگرحالت را بهتر میکند بگو. اما درباره اش فکر کن. وقتی که حالم بحرانیست شروع میکنم به گفتن یک راز اما بعد پشیمان میشوم و از کسانی که به نقطه ضعفم پی برده اند نفرتم میگیرد. خوش ندارم که فردا از من متنفر شوی زاوالیتا
📕 کتاب:گفتگو در کاتدرال
✍🏻 اثر: #ماریو_بارگاس_یوسا
📸 عکس روز: جایزه برای بازیگر گوشهگیر
از ۷ جایزهای که روز یکشنبه در ۷۷مین دوره از جوایز بفتا در لندن به فیلم "اوپنهایمر" رسید، یکی هم از آن کیلین مورفی شد که نقش اول در این فیلم را بازی میکند. این بازیگر ایرلندی اهل موسیقی و خوانندگی هم است، اما به گوشهگیری هم شهرت دارد و در شبکههای اجتماعی اثری از او پیدا نمیکنید؛ حالا اما او به خاطر فیلم اوپنهایمر اینجا و آنجا زیر نورافکن جشنوارهها ظاهر میشود و حضور عمومی گستردهای دارد.
dw_farsi
تسلیت نامه:
بازهم یک سکوت دیگر(دولتمند خال؛ آوازخوان و نوازنده سرشناس تاجیکستان درگذشت)
هیأت رهبری بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش، درگذشتِ هنرمند پرآوازه، خوش صدا و فلک خوانِ تاجیک( دولتمند خال) را به خانواده محترم و تمام هنرمندان فارسی زبان جهان تسلیت عرض میدارد.
سبزمنش؛ جایگاه خودباوری و خرد، پایگاه بهسازی و بهنامی و زیستگاه اندیشه ورزانسبزنگر بوده؛ پالایشگاه فکر و خلاقیت میباشد!
#سبزمنش
#روزنامه
#ایران
#اقتصادی
#گزارش
#نوروزی
بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش
بنیاد جهانی سبزمنش
#پژوهش
#پروفسور
#زرین_کوب
#بنياد
#محقق
#جهانی
بسم الله شریفی
Bismillah Sharifi بسم الله شریفی
حامیان بسم الله شریفی
Www.sabzmanesh.net
اگر به خانۀ من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
چراغ آوردن در اینجا نیز همان معنای نور بر تاریکی است.
نکته سوم در اندیشه فروغ این است که او توانسته با شعر خود واقعیت جدید تولید کند. اسکار وایلد میگوید: «ادبیات همیشه زندگی را پیشبینی میکند، آن را کپی نمیکند و آن را بر اساس اهداف خود میسازد». قرن نوزدهمی که ما میشناسیم تا حدود زیادی اختراع بالزاک است. حال با این نگاه میتوان گفت قرن بیستویک، قرن فروغ فرخزاد است، چرا که او توانسته نگا متفاوتی به انسان، زن و جامعه داشته باشد. از این منظر میتوان او را جزو شعرای ادبیات توسعهگرا به حساب آورد.
العربیة
English
صفحه اصلی
ادبیات
چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۶

یک شاعر و جامعهشناس مطرح کرد؛
فروغ به آنچه در شعر بود رضایت نمیداد
پوریا گلمحمدی، شاعر و دانش آموخته دکترای جامعهشناسی گفت: فروغ یک نابغه بودکه به آنچه در شعر هست رضایت نمیداد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پوریا گلمحمدی در نشست «فروغ فرخزاد؛ نابغه ای که باید از نو شناخت» که ۲۴ بهمن ماه در گروه جامعه شناسی ادبیات انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد، عنوان کرد: نابغه کسی که بتواند از هوش و استعداد خود را تشخیص بدهد و به سمت آن برود و آن را شکوفا کند؛ نابغه ابتدا استعداد خود را کشف میکند و بعد دست به شکوفا کردن آن میزند. نوابغ همیشه جلوتر از زمان خود هستند و در بیشتر مواقع این باعث میشود به سختی بتوانند حرف خود در زمان خود به کرسی بنشانند. فروغ یک نابغه بود که به آنچه در شعر هست رضایت نمیداد. زمان حال را خوب میدید و میفهمید و به آینده هم توجه داشت. فروغ استعداد خود را در شعر و مستندسازی پیدا کرد. در هر دو در کوتاهترین زمان درخشید و خود و هنرش را به اثبات رساند. عمر کوتاه فرصت نداد که آثار بیشتری خلق کند اما با همین شعرها در تاریخ شعر ایرانی و فارسی از تاثیرگذارترین و بزرگترین شاعران شد.
وی ادامه داد: نبوغ شعری فروغ به او میگفت که مسایل اجتماعی و شناخت و بیان آنها بسیار مهم است و میتواند در توسعه جامعه نقش داشته باشد. شعر فروغ یک شعر توسعه یافته است که همه جوانب شعری را در نظر میگیرد و به توسعه جامعه فکر میکند. شعر فروغ توسعه یافته است یعنی به همه جوانب شعر توجه دارد و اعتبار شعری خود را از بیرون نمی گیرد بلکه از درون شعرش گرفته است. همچنین توسعه گراست چون به سرنوشت جامعه توجه دارد و همه مسایل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی را شعرش به شکلی مستقیم و نمادین بیان میکند. فروغ در شعر، جامعه ما را در عصر خودش به تصویر کشیده و این ویژگی نگاه اجتماعی داشتن در فروغ نسبت به شاعران دیگر پررنگتر و ملموستر است.
گلمحمدی تاکید کرد: فروغ در شعر ابتدا بر علیه جامعه مرد سالار قیام کرد. در این حرکت خودش را به عنوان زن پیدا کرد و بعد خودش را به عنوان زنی شاعر در جامعه معرفی کرد. بهعمد زن بودن خود را به رخ کشیده تا از زیر سلطه شعر مردانه خارج شود. در سه مجموعه شعر اول میتوان این اندیشه را بهخوبی دید که مدام از عشق و علاقه و عشق زنانه حرف میزند. در ادامه به «شاعر زن» رسیده یعنی شاعری او بر زن بودنش غلبه میکند و اینجا «تولدی دیگر» اتفاق میافتد. در پایان از او «شاعر» مانده، شاعری که اول شاعر است بعد زنی مبارز و سنتشکن که توانست خودش را به عنوان یک نابغه در کنار شاعران بزرگ طول تاریخ ای آن به ثبت برساند. فراموش نکنیم که فروغ منتقد مرد سالاری در جامعه بوده اما طرفدار بینظمی و ناهنجاری در جامعه نبوده است. او فقط شاعری با نبوغ شعری و روشنفکر بوده است.
شعر زنانه نداریم
در ادامه، لیلا درخش، شاعر و مستندساز در سخنانی با تاکید بر اینکه ما شعر زنانه نداریم یعنی تعریفی با عنوان شعر زنانه غلط است، گفت: ما لحن زنانه داریم و فروغ علاوه بر تسلط بر لحن زنانه، آن قدر صادقانه از دنیای خود پرده برداشته که بی هیچ نقابی با شعر زنی صریح مواجه هستیم؛ زنی که بیپرده و حتی برای نخستین بار از عاشقیهای خود میگوید؛ از احساس و علایقش و حتی از ظلمی که بر او و جهان زنانهاش روا داشتهاند سخن میگوید و مصرانه تاکید دارد «من یک زن هستم و تصمیم دارم که در شعرم همچنان زن باقی بمانم و به هیچ وجه خیال بازگشت ندارم.» در یکی از مصاحبههایش گفته که آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است و در جایی دیگر گفته که من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت بر اثر بیعدالتی متحمل میشوند کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار میبرم «من دلم میخواهد / که بگویم نه، نه، نه» و این نه در حقیقت، نه به تمام تحمل ظلم و استبداد و پدرسالاریهایی است که فروغ به جان تجربه کرده است. فرزند سرهنگ فرخزاد بودن، همسر پرویز شاپور کاریکلماتوریستی که سر آخر رهایی فروغ را تاب نیاورد و حتی بعد از جدایی اورا از دیدن فرزندش محروم ساخت تنها بخشهایی از نفوذ پدرسالاریهای تحمیلشده از سوی بیعدالتیهای اجتماعی است که فروغ به جان زیسته بود.
وی تاکید کرد: شعر فروغ را میتوان به سه دوره تقسیم کرد. دوره نخست و وفاداری او به سبک نیمایی در مجموعههای اسیر، دیوار وعصیان، دوره دوم با تولدی دیگر که زبان و بینش فروغ کاملاً به پختگی رسیده و در آخر ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد.
سونامی فقر در خانوادهها؛ افزایش سالمندان رها شده در خیابان
mahdokht_reza کی چی میگه ۲ روز پیش ۰ کلیک ۷۶۰ بالابلاگ
یک روزنامه چاپ تهران در گزارشی به تبعات فقر در خانوادهها و تاثیرات آن بر مناسبات خانوادگی پرداخته و از رها کردن سالمندان در پارکها، پاتوقهای مواد مخدر و مراکز بهزیستی نوشته است. فعالان اجتماعی و تعدادی از مسئولان میگویند که آمار «سرراهی»ها افزایش یافته است. روزنامه هممیهن در شماره امروز شنبه ۲۸ بهمن ماه خود به نقل از محمد اسماعیلیمحجوب
پاداش امیر قطر به بازیکنان تیم ملی کشورش بابت قهرمانی در جام ملتهای آسیا:
✔️یک آپارتمان در لندن
✔️جیپ لکسوس
✔️پاداش ۱۰ میلیون ریال قطری (معادل یک تیلیارد و نیم تومان پول ایران)
✔️مستمری ماهیانه مادام العمر
#خبر #جالب
Roshanfkrane
✍️🌺درود صبح زیبایتان بخیر وشادی روزتان بر مدار عشق وعزت مندی سرافرا ز وکامیاب باشید.جهان متاورس فاصله ها را کم خواهد ساخت و جهانی موازی با ایدال هایی نو ودلخواه بر پا خواهد ساخت.ذهن های کهنه وکج اندیش این جهان را هرگز درک نخواهند کرد و جهان آینده جهان تقابل نو وکهنه است.نوی که سعی می کند از پیله ی زمینی رها شود دنیای خود را تحت کنترل بگیرد و در فضای دیجیتال آرمان شهر خود را بنا کند اما کهنه هنوز در ذهنیت شوالیه ای وجنگ افروزیها بدنبال قدیسین فریبکاری است که سعی دارند تابوهای خود را بر جهان تحمیل کنند و حاضرند برای دستمالی جهانی را به آتش بکشند.جنگ اکراین ،جنگ اسراییل وحماس و هر جنگی که بعد از این اتفاق بیفتد را در این چالش باید بررسی کرد و خیر وشری در دوطرف آن قرار ندارد بلکه شرارت دوجبهه ای است که کمر به نابودی هم گشوده اند و توسعه طلبی ناتانیاهو را عملیات حماس به خوبی پوشش داده ومجاز نموده است اکراین خط مقدم توسعه طلبی پوتین است برای التیام زخمهای فروپاشی هیجانی شوروی.به اینده سلام کنیم وبا آینده همراه شویم
🖋️🌿اسفند که می شود دلم می لرزد
لرزیدن دل به دیدنت می ارزد
ترسم که میان آتشت دود شوم
تا چشم حسود بر خطت می لغزد
🖋️🌿🖋️🌿به دندان لب می گزید
شعرم
درآن سکوت دل آزار
وقتی که چموش
چنبر زده بود چونان ماری
بدور خود عشق
ودرخت پیر
پیرهن از تن می کند
از حرص
تا ابرها سگ دوزنان
از گوشه ای به گوشه ای می دویدند
وماه در بازی گرگم به هوایشان
هربار از گوشه ای سر می کشید
خنده بر لب می ماسید
ودیواره ها ترک برمی داشتند
زمین لرزیده بود
وانتظار سقوط بیش از ایستادن بود
در نوسان پاندولی سایه ها
ودستان زخمی اش را
بر سر می برد
در کنجکاوی حفره ای
که در قلبش ایجاد شده بود
وهیچ واژه ای خلایی را
که داشت پر نمی کرد
تغاری شکسته بود وماست ریخته
در نفس شب گم می شد شهر
جای پای عطارد
رد خونی بود که برسر می کشید
وآن دشنه بدستش
هلال ماه بود
که از آسمان کنده بود
تا راست کند یکسره کارش را
وکار شعر یک سره شده بود
در پیراهنش
و مزه خون را
در دهانش مزمزه می کرد
سرابی بود به آبادی ختم نمی شد
و واژه ها یک یک می پریدند
بر آتش زمزمه کنان
سرخی تو...
و رد خون جوی باریکی بود
بر گوشه دهانش
کدام گاو ماهی...
خوابش پوزخند می زد
و حواسش با خواب کلنجار می رفت
شعر ع اش را می فروخت
در معامله ای پایاپای
وآستین شر را گرفته بود
در سر مرور می کرد
نیچه را
که از ابر انسان می گفت
ان که زمان رافراموش می کند
زندگی را فراموش می کند
واین حکمی تاریخی بود
#ایرج_جمشیدی(بینا)
✍️📒به زبان سوزان نایمن، اندیشوران قدیم در برابر حادثهای مانند زلزله میپرسیدند چگونه خدایی قادر مطلق و عادل میتواند چنین نظامی طبیعی بیافریند که درآن بیگناهان رنج ببرند؟ ولی در عصر جدید، پرسش فیلسوفان پس از وقوع شر نامتصوری مانند هولوکاست این بود چگونه انسانها میتوانند این چنین سنگدلانه و در چنان ابعاد هولناکی، بر هنجارهای عقلانیت و معقولیت هردو پانهند؟! این پرسش، نشانه تحول نگرش انسان مدرن به شر از واقعیتی طبیعی به صفتی اخلاقی است.
سوزان نایمن میگوید که فیلسوفان پیشامدرن درباره سرشت چیزها، کیهان، انسان و طبیعت میاندیشیدند ولی فیلسوفان مدرن، از دکارت و کانت گرفته تا دیگران، با شکاف انداختن میان پدیدار و واقعیت، در توانایی ما برای فهم سرشت چیزها تردید کردند.
نایمن میگوید که تردید فیلسوفان در امکان واقعیت نداشتن یا واقعنما نبودن
پدیدارها نبود، بلکه از قضا به عکس آنها میترسیدند جهانی بدین زشتی، زمختی و زخم زنندگی واقعیت داشته باشد.
از اینرو، آنان میکوشیدند در پس این پدیدارها چیزی زیباتر، حقیقیتر و پایدارتر بیابند تا مگر جهان را جایی زیستنیتر کنند.
✍🏻 #هانا_آرنت
📚 #انسانها_در_عصر_ظلمت
وقتی گفتم:
«دوستات دارم»
میدانستم...
وحشیها به دنبالام خواهند آمد
با نیزههای زهرآلود و تیر و کمان
عکسام روی همهی دیوارها چسبانده میشود
اثر انگشتام در تمام پاسگاهها پخش میشود
جایزهی بزرگ را
به کسی میدهند که سر مرا برایشان ببرد
و آن را مانند پرتقالی فلسطینی
بر دروازهی شهر خواهند آویخت
روزی که نامات را بر برگهای گلها نوشتم
میدانستم
همه بیسوادان در برابرم میایستند
عثمانیها با من مخالفاند
درویشها با من مخالفاند
کلاه نمدیها مخالفاند
آنان که عشق را تجربه نکردهاند
مخالفاند
بیماران جنسی
مخالفاند
وقتی تصمیم گرفتم آخرین خلیفه را بکشم
و حکومتی برای عشق پایهگذاری کنم
که تو پادشاه آن باشی
میدانستم
تنها گنجشکها...
به همراه من انقلاب خواهند کرد...
نزار قبانی
برگردان: اصغر علیکرمی
سعدی علیه الرحمه می نویسد ؛ در سفرم به روستایی بزرگ برخوردم که هیچ کس در آن نبود ،به بیرون روستا متوجه شدم دیدم جماعت انبوهی بیرون بر تپه ای گرد درخت کهن سالی جمع اند.
به آنان نزدیک شدم ،مشغول عبادت درخت بودند و نذورات فراوان به پای درخت می ریزند و درخت با آنان سخن میگوید!
هرکس مال بیشتری هدیه می کند ،درخت با نام و کنیه وی را مورد تفقد قرار میدهد!
ساعت ها به کناری ایستادم تا مراسم تمام شد ،گوشه ای مخفی شدم ببینم این چه معرکه ای است ؟!
ساعتی پس از رفتن مردم ، مردی از درون درخت بیرون آمده و شروع به جمع آوری غنائم جهل مردم شده!
خودم را به وی نزدیک کردم، نزدیک بود از ترس قبض روح شود.
گفت:کیستی!؟
گفتم :من ازطایفه جهال نیستم!؟ ولی چرا بر سر این مردم این چنین میکنی ؟!
گفت:سزای مردمی که نه" فکرمی کنند و نه" تعقل همین است!؟
♡
به درون روستا رفتم و شب را در خانه بزرگ طبق رسومشان مهمان شدم.
از او پرسیدم حال این درخت چیست؟
آن مرد بزرگ دهها حدیث و قصه بر اثبات کرامات درخت گفت!!؟؟؟
القصه مدعی شد که این همان درخت است که خدا با موسی از درون آن سخن گفت!
گفتم: ای مرد! خداوند، خالق و صاحب اشیاء است و قادر متعال و بر همه ذرات احاطه دارد و پیامش را به بندگان خاصش از طرق مختلف می رساند. این چه ربطی به این جادو دارد؟!
به من فرصتی ده تا فردا این حقه بازی را رسوا سازم و با او هم سوگند شده و اسرار آن مرد را گفتم .
چند روزی در خانه اش مخفی شدم تا روز موعود که مجددا مردمان برای سخنرانی درخت جمع شدند.
مقداری آتش و هیزم تهیه کرده و با بزرگ روستا به کنار درخت آمدم و فریاد زدم ای شیطان از آن درخت بیرون می آیی یا تورا با درخت بسوزانم .
مقداری آتش و دود راه انداختم ،به یکباره مردک از میان درخت بیرون پرید و رسوا شد!؟
*مردم که سالیان سال دچار جهل و حماقت و جادوی تقدس درختی به خود شرم کرده بودند ،درخت را با تبر قطع و هیزمش کردند*.
به گفته:مارتین لوترکینگ
تا «خَم» نشوید، کسی «سوار»تان نمیشود!
اگر کسی یک بار، مرا فریب داد..
*شرم براو باد..!!*
اگر دو بار مرا فریب داد: *شرم بر من باد..!!*
🌿🌹🌿🌹
💜჻ᭂ࿐
play━━━━━━●─────
↻ㅤ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆
🎧غروبتون شاد و پرانرژی🎧
انسانها دوگونه هستند:
یکی آنان که
در تاریکی بیدار هستند
و دیگری
آنها که
در روشنایی هم خوابیدهاند...
👤 #جبران_خلیل_جبران
هنگام فوران خشم به عواقب آن فکر کن.
انسان بزرگ همیشه به تقوا و پاکدامنی میاندیشد امّا انسان معمولی در پی راحتی و آسودگی است.
👤:کارل یاسپرس
📗:کنفوسیوس.
📕 این صدای مزاحم جستاری درباره آزادی بیان
✍ رامین کامران
روشن است که آزادی یعنی انتخاب در جایی که انتخابی هست و اینکه آزاد باشیم که فقط یک کار بکنیم، دیگر آزادی نیست. ولی این تعریف، بر خلاف ظاهر قانع کننده اش، قابل استفاده نیست. کسانی که معتقد به این یا آن نوع جبر هستند، منکر این نیستند که افراد بشر در طول عمر خویش هزاران هزار انتخاب انجام می دهند؛ می گویند این انتخاب ها «آزاد» نیست، چون تحت تأثیر عواملی واقع گشته که فرد به آنها تسلط و گاه حتی آگاهی هم ندارد.
🔔 کانال اندیشه و تفکر 🔔
🔴 ادیان بیش از هر چیز عزم خود را جزم نمودهاند که سالهای ابتدایی حیات انسان را به تملک خود درآورند. نتیجه این است که ایمان، حتی بیشتر از معجزاتی که از آنها سخن میگوید، عقلانیت را زیر سوال میبرد، زیرا هنگامی که در دوران کودکی با تکرار بسیار، اصول و قواعدی را به فرد دیکته کنند و تمام راههای شک و تردید را بسته نگه دارند، آثاری که در ذهن فرد به جا میگذارد چنان عمیق است که میتوان گفت همان طوری که آن شخص به وجود خودش اطمینان دارد، در وجود آن اصول نیز تردیدی به خود راه نمیدهد و به ندرت و احتمالاً یکی در میان هزاران نفر یافت میشود که به عقلش رجوع میکند و از خود میپرسد؛ تا چه میزان مسائلی که آموختم حقیقت دارد؟
📕 ✍ترسها و مزخرفات ذهنی
✍آرتور شوپنهاور
کانال اندیشه در تلگرام
مصاحبهای از فروغ در مجله «سپید و سیاه» هست که فروغ در مورد اشعار دوره نخستش اشعار اسیر، دیوار، عصیان میگوید: «شعر من با خود من پیش آمده است من متاسفم که کتابهای «اسیر»، «دیوار» و «عصیان» را بیرون دادهام. افسوس میخورم که چرا من این کار را با «تولدی دیگر» شروع نکردهام.»
این منم زنی تنها
در آستانه فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده زمین
و یاس ساده و غمناک آسمان
و ناتوانی این دستهای سیمانی
پرسش اینجاست که جهانبینی فروغ در تمام این آثار و حتی در تنها مستندش بر محور چه واژه یا واژگانی میگردد؟ به نظر من پاسخ فقط یک واژه است «انسان». گاه اسارت انسان چه در سنتها و چه در تابوهای خود ساختهاش؛ گاه عصیان انسان چه در برابر جهان چه در چالش با خویش گاه انسان محصور در حصار چه این حصار واقعی باشد چه برساخته ذهنیاش و حصارهایی که وادارت میکند به تولدی دیگر و در نهایت انسانی که باید ایمان بیاورد به آغاز فصل سرد....
این مستندساز همچنین گفت: فروغ در گفتوگو با فرج صبا، «خانه سیاه است» را تصویری از اجتماع دربسته و محصور ایران دهه ۴۰ نامیده و این مستندی است از زندگی جذامیها و در عین حال از خود زندگی، نمونهای از زندگی عمومی و این تصویری است از هر اجتماع دربسته و محصور و تصویری است از عاطل بودن، منزوی بودن، بیهوده بودن و حتی آدمهای سالم نیز ممکن است در اجتماع به ظاهر سالم بیرون از جذام خانه، همین خصوصیات روحی را داشته باشند. یا در گفتوگوی فرج صبا با فروغ، در مجله روشنفکر، اسفند ۱۳۴۲ زندگی را چنین تعریف میکند «زندگی یک چیز جبری است. زندگی است که این انسان جذامی را اداره میکند، نه او زندگی را. او مثل یک ذره است از زندگی.» اگر به تدوین فروغ و انتخاب میزانسنها و متنهای نریشن بیشتر دقت کنید نخست متوجه طعنههای پی در پی فروغ به نه فقط هستی و خالق که خود انسان میشوید صحنههای آرایش و پیرایش زنان و مردان، سکانسهای به غایت کافکایی از انزوا و تکرار تنهایی آدمی است سکانس عبادت بیماران و توسل جستنشان بر منبر و تکیه، حتی سکانس عروسی که اینجا معلوم نیست بر پایه کدام فلسفه شکل گرفته است؟ عشق؟ رهایی از غریزه؟ تولید مثل؟ و فروغ با چشمان رو به بیهوشی عروس این گرفتاری آدمی در امید ِعبث ِ نافرجام را نشان میدهد. علاقه فروغ به زنان در این مستند هم به شدت پیداست زنان بر خلاف مردان که یا کشتی میگیرند یا قمار میکنند یا بیهوده روزگار میشمارند و فقط در پنبه زنی و آرایشگاه شاهد کار آنها هستیم زنان را که یا پرستارند یا نخ میریسند یا کودکان را در آغوش دارند یا لباس میبافند یا در صف غذا پرشمارند و رزق خانه را فراهم میکنند و یا در شستن و روفتن ظاهر میشوند به نوعی مفیدتر نشان میدهد آن هم با تمام زخمهای جسمی مشترک با مردان و این کادرها همان تاکید بر زجر فروغ بر زجر مداوم زنان است.
وی تاکید کرد: برای من هر ساله سالروز مرگ فروغ پارادوکسی غریب است؛ از دست دادن چنین نابغهای، این چنین نابهنگام قطعاً تلخ است اما رهایی آن روح بیقرار و ناآرام از کالبدی سنگین شاید رهایی از زجر زیستن است برای او.
فروغ با شعر خود واقعیت جدید تولید کرد
مهرداد ناظری، عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد و مدیر گروه جامعهشناسی ادبیات انجمن جامعهشناسی ایران نیز در سخنانی عنوان کرد: هر کشوری به شیوهای مسیر تحول و توسعه را طی میکند. به عنوان نمونه در غرب دکارت نقش پر رنگی در ایجاد تفکر آزاد و شک کردن در همه چیز را داشته است. به واقع تمدن غرب محصول انسانهایی است که در قالب فلسفه دیدگاههای خود را مطرح کردهاند. اما در ایران بدون شک ادبیات در این مسیر گام برمیدارد. در هر دورهای شعرا و نویسندگان ایرانی توانستهاند نقش فراگیری در گسترش تمدن ایرانی داشته باشند. شاید به نوعی بتوان گفت فروغ در دوره معاصر، همانند دکارت توانسته است عبور از قواعد اجتماعی دست و پا گیر ایجاد کند. او در وجوه مختلف فرهنگ پدرسالاری را با نقد مواجه ساخته است. نکته دیگر در خصوص فروغ فرخزاد توجه به دیالکتیک تکاملی در ارائهی یک عشق بالغ است که از منظری با مولانا مقایسه میشود. در اندیشه مولانا میخوانیم:
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود جستهایم ما گفت آنکه یافت مینشود، آنم آرزوست
هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد کان عقیق نادر ارزانم آرزوست
پنهان ز دیدهها و همه دیدهها از اوست آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست
این نگاه نشان میدهد که اندیشیدن و اندیشهورزی موضوعی است که در حرکت به سوی نور معنا دارد. در واقع انسان شدن نوعی عبور از تاریکیها و رسیدن به نور است. همین اندیشه را در نگاه فروغ فرخزاد شاهد هستیم.
دوست عزیز
امروزتان پراززیبایی
امیدوارم
دلتون پرازشادی
خونتون پرازعشق
عشقتون پرازصداقت
زندگيتون پرازرفاقت
وامیدتون فقط بخداباشه ...
و ایام بکامتان شیرین
صبحتان بخیر و شادی ....
فرهنگ دیکتاتور ساز
تو یکی از سفرها به نیکیتا خروشچف، دبیر اول حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی یه قواره پارچه گرون قیمت هدیه میدن. او در برگشت به مسکو، میده خياط مخصوص کرملین تا براش کت و شلوار بدوزه. خياط بعد از سایزسنجی میگه قربان متراژ پارچه برای شما کمه و به اندازه کت و شلوار جنابعالی نمیشه. خروشچف در سفر بعد میره بلگراد مرکز یوگسلاوی و پارچه رو میده به یه خياط مشهور صرب. خياط اندازه گیری می کنه و میگه پارچه زیاد میاد. می خواین یه جلیقه و یه کراوات هم براتون تهیه کنم؟ خروشچف میگه پس چرا خياط روس نتوانست از این پارچه کت و شلوار بدوزه و گفت اندازه نیست ؟ خياط صرب پاسخ داد: قربان تقصیر اون نیست، جنابعالی رو در مسکو زیادتر از اون چیزی که هستید خیال می کنند.
واقع مطلب اینه که یکی از گرفتاری های ملت های زیر حکومت های دیکتاتوری، خود بزرگ بینی و یا حاکم(ان) بزرگ پنداری است. کسی که در کشورش خدا و نیمه خدا پنداشته شده و غیر قابل دسترسی تبلیغ می شود، در دیار دیگر آدمی عادی مانند بقیه آدما است.
بارالها، ای نیکو باغبانِ عالمِ هستی،
امروز دوشنبه سی ام بهمن ماه
مزرعه ی میهنم را، شهرم را،
خانواده ام را، وجودم را و
همه ی عالم هستی را به
تو میسپارم ای نیکو حکیمِ
توانمند و مهربان، خودت حال
ما را خوب کن که این روزها
سخت محتاج شــاد بودنیم...
❖
Tahavol_nab