مجالتان به نیکی و شادی
هدیه امروز حافظ شیرین سخن به شما مهربان
دیوان حافظ غزل شماره ۳۲۱
💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜
هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا
بر منتهای همت خود کامران شدم
ای گلبن جوان بر دولت بخور که من
در سایه تو بلبل باغ جهان شدم
اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود
در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم
قسمت حوالتم به خرابات میکند
هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم
آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
کز ساکنان درگه پیر مغان شدم
در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
با جام می به کام دل دوستان شدم
از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید
ایمن ز شر فتنه آخرزمان شدم
من پیر سال و ماه نیم یار بیوفاست
بر من چو عمر میگذرد پیر از آن شدم
دوشم نوید داد عنایت که حافظا
بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم
معنی لغات غزل:
مُنتها : نهایت، آخرین حدّ .
همّت : عزم و اراده؛ آرزو و خواهش، و در اصطلاح صوفیه عبارت است از توجه کامل قلب به حق برای رسیدن به کمال .
کامران شدن : بهره مند شدن و دست یافتن .
گُلبُن : بوته و نهال گل، درخت گل .
گلبن جوان : مراد یک نفر جوان طرف صحبت است، ممدوح جوان .
بَرِ دولت : میوه خوشبختی و اقبال .
تحت و فوق : زیر و بالا، زیر و رو، فرود و فراز .
تحت و فوق وجود : کنایه از روح جمادی و نباتی و حیوانی است که مرحله تحت و روح انسانی که مرحله فوق وجود است، می باشد و در مجموع از تحت به فوق، ذرّات عالم به سوی کمال در حرکتند .
مکتب غم تو : مکتب غم عشق تو، شاعر همه مشقّات و رنجهایی را که در اثر عشق به درک حق و حقیقت متحمّل می شود، در کلمه غم گنجانیده است .
قسمت : سرنوشت، تقدیر ازلی .
حوالت : حواله، فرستادن .
دَرِ معنی : دَرِ عالم معنا، دَرِ عالم حقیقت .
دولت سرمَد : دولت ابدی، بخت و اقبال همیشگی و جاویدان .
تخت بخت : (اضافه تشبیهی) بخت به تخت تشبیه شده .
فتنه : بلا، آشوب .
شرّ : آسیب، بدی .
آخر زمان : آخر الزمان، فُرجه زمانی پایان دنیا که عمر دنیا به سر می آید و زمان به آخرت و قیامت میپیوندد وبنابر روایات مذهبی پر از فتنه و آشوب است .
…. بر من چو عمر میگذرد : دلدار مثل عمر گذران از کنار من می گذرد .
نوید : مژده، خبر خوش، بشارت .
عنایت : اعتنا و توجه، و در اصطلاح عرفا توجه حضرت احدیّت به سالک عارف .
نوید داد عنایت : عنایت دوست و محبوب به من مژده داد .
ضَمان : ضامن، کفیل .
از آثار نوشتاری وی میتوان به کتاب دختری در پاریس (نشر ۱۹۸۸) اشاره کرد که خاطرات دوران کودکی وی در پاریس است.او همچنین فیلم مستندی به نام مردمان باد (۱۹۷۶) در مورد کوچ ایل بختیاری ساختهاست.
شمسی در ۱۹۶۱ با نیکولا گوپی، کارشناس آثار هنری ازدواج کرد و به اسم شوشا گوپی به زندگی ادامه داد و در ۱۹۷۶ از او جدا شد. وی از دهه شصت میلادی تا هنگام مرگ در لندن اقامت داشت و در ابتدای بهار سال ۱۳۸۷ شمسی بر اثر ابتلا به سرطان در لندن درگذشت و پیکرش به ایران انتقال داده شد و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.روحش شاد.
سیده شمسی عصار ( شوشا گوپی ) معروف به شوشا ( 1314 - 1387) چهره برجسته موسیقی بومی ایران در جهان.
یکی از جذاب ترین زنان تاریخ معاصر ایران، شمسی عصار یا شوشا گوپی متولد دی ۱۳۱۴ تهران خواننده، فیلمساز و نویسنده ایرانی بود که با تسلط به زبانهای فرانسوی و انگلیسی و فارسی مینوشت و آواز می خواند.
شمسی دختر آیتالله محمد کاظم عصار،( سید محمدکاظم عصار تهرانی ) روحانی روشنفکر برجسته دانشگاه تهران و استاد فلسفه دانشگاه و استاد بزرگانی مثل جلال الدین آشتیانی ،سید احمد فردید ، بدیع الزمان فروزانفر، . حمید فرزام ، عبدالجواد فلاطوری ، مهدی محقق ، سید حسین نصرو نصرالله شاه آبادی و... بود.
Love Is The Sweetest Thing
با اجرای شوشا_گوپی
دلآهنگان
گنجینه موسیقی ایران و جهان از دیروز تا امروز
دست تقدیر بود که همانقدر که موسیقی محلی سیما بینا و پری زنگنه در ایران مشهور شد شوشا در اروپا و جهان مشهور شد و ایرانی ها چندان با نام او آشنا نیستند.
Читать полностью…#موسیقی_کلاسیک
Piano Sonata No.23, In F minor
اثری از لودویگ فان بتهوون
پیانیست: میخائیل پلتنف
شنیده ای که می گویند:
«هیچ وقت اب آلوده مانع رشد گیاه نمیشه.»نگذار کلمات منفی مانع پیشرفتت بشوند.
*تاثیر جغرافیای محل تولد بر سرنوشت دو زن که در یک سال در دو کشور مختلف به دنیا اومدن...*
Читать полностью…حجت اشرف زاده - باران ببارد
گفتم خداحافظ ولی در دل چه آهی دارم ای عشق..
عالی عالی عالی👌👌
✍️🌺درود بامدادتان بر مدار خرد ،بهروزی وروشنی آفتاب اندیشه هایتان تابان و کامگار. ملتی که نتواند به خود تکیه کند و قبل از هرکس در درون خود به صلح مدارا و همزیستی و وفاق برسد طعمه گرگانی می گردد که ان را برای پل پیروزی می خواهند نگاه واقع بینانه به توان وجایگاه خود ودست برداشتن از اتوپیای رهبری جهان و هزینه های عاطل وباطل و بیرون امدن عاقلانه از سیلابی که براه افتاده است درایت و همت می طلبد نقد عالمانه واگاهانه خود و توجه به توان مان وجایگاه مان در چرخه اقتصادی جهان که جایگاه هر دولت ملت را تعیین می کند می تواند ما را از سرگردانی دراین چرخه مداوم دورخود چرخیدن باز دارد و دریچه ی روشنی از هستی برما بگشاید که نه محفلی وگروهی بیندیشیم و نه سبب استخفاف خود در انظار جهانیان را فراهم آوریم به امید بهروزی و عروج انسانیت
🖊️🌿چشم تو سرچشمه صد شورش است
پلک قشنگ تو برآن پوشش است
مست مرا تا که نگاه می کنی
باز در ان قاب پر از جوشش است
🖊️🌿خندان رسید آذر
واز سر نهاده بود
کله
و از شاخه ها تکانده
همه برگهای زرد
با هر نسیم نفسی تازه می نمود
از شاخه های عور
دستان خویش را
در رقص داشت
وروای قصه های دور
گویی خبر گرفته
که از راه می رسد
میهمان تازه ای
شب در نفس به زایش ابری
صبح وتلنگری
به دم سوز، وابسته خویش را
پا می کشید زمستان
و رفته بود خشک
پاییز بی بری
و از گرد گرد راه رسیده
اهنگ داشت تا بدمد
در کوره ی خیال ز سرما
و دسته دسته کلاغان
خوش کرده جا به جالیز
واز چشمهای مترسک
تا می ربودند
اخرین نور حیات را
بر دیوار دور باغ
نشسته در بزم قار قار
و با وقار
بر می زدند میان گله ی گنجشکان
سهم خویش را
خورشید هم لُک لُک کنان
گویی تهی ز ظرف همیشگی
آهنگ کندی داشت
بر سینه های سرکش کوه
وراز انجبروت
از پرده افتاده بود
و کور عصاکش کور
می رفت لنگ لنگ
و بر گرد خویش می چرخید
اسب عصاری روزگار
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📔#تلنگر 📚
چه وقت باید احساس بزرگی کرد؟
1- هر گاه از خوشبختی کسانی که
دوستمان ندارند خوشحال شدیم.
2- هر گاه برای تحقیر نشدن دیگران
از حق خود گذشتیم.
3 - هرگاه شادی را به کسانی که
آن را از ما گرفته اند هدیه دادیم.
4- هرگاه خوبی ما به علت نشان دادن
بدی دیگران نبود.
5- هرگاه کمتر رنجیدیم و بیشتر بخشیدیم.
6- هرگاه به بهانه ی عشق از دوست
داشتن دیگران غافل نشدیم.
7- هرگاه اولین اندیشه ما برای
رویارویی با دشمن انتقام نبود.
8- هرگاه دانستیم عزیز خدا
نخواهیم شد. مگر زمانی که
وجودمان آرام بخش دیگران باشد.
9- هرگاه بالاترین لذت ما شاد کردن دیگران بود.
10- هرگاه همه چیز بودیم و گفتیم :
هیچ نیستیم ...
کانال پرنیان خیال را فراموش نکنید
▫️امراض روحی در اثر تربیت به وجود می آید. در اثر آن مزخرفاتی که از طفولیت در سر انسان پر می کنند. در اثر وضع زشت اجتماع . خلاصه ، اجتماع را اصلاح کنید ، دردها ناپدید می شوند ...
✍️ : ایوان تورگینف
📕 : پدران و پسران
.
شوشا که در کنار ادبیات علاقه شدیدی هم به موسیقی محلی ایران داشت،او که گیتار را به خوبی می نواخت از همان زمان به آهنگسازی و ترانهسرایی به زبانهای فارسی و فرانسوی و انگلیسی پرداخت و در مدت کوتاهی یک خواننده حرفهای شد. شوشا به عنوان خواننده ترانههای محلی گیلکی، لری و سایر گویشهای ایرانی ترانههای بسیاری را خواند و منتشر کرد که در سطح جهان مشهور شد .از دهه هفتاد میلادی ده آلبوم موسیقی محلی توسط وی وارد بازار شد.یکی نقش های مهم او در موسیقی بومی ایران این بود که اروپا موسیقی محلی ایران را به واسطه اثار او که در انگلیس منتشر می شد شناخت و هنوز نام او در جهان نه به واسطه اثار انگلیسی و فرانسوی بلکه بیشتر برای آوازهای محلی ایرانی اوست.به عبارتی شوشا همانقدر در اروپا مهم بود که پری زنگنه در ایران.
تاثیر زندگی در غرب
یکی از نادر نوارهایی که نام تمامی نوازنده ها و تهیه کننده روی جلد درج شده است .به یاد ندارم اطلاعات آلبومی در ایران اینچنین کامل منتشر شده باشد.
در فرانسه بود که "شوشا" در فرانسه خوانندگی اپرا هم آموخت. علاقه او به آوازهای محلی ایرانی باعث شد که برای اولین بار آلبومی از آوازهای اقوام مختلف ایرانی منتشر کند. او که با فرهنگ فرانسه به خوبی آشنا بود و وقتی به انگلستان آمد خیلی زود توانست به زبان انگلیسی هم به خوبی حرف بزند و آواز بخواند.
دوستان و معاشران او غول هایی مثل لویی اراگون و ژان پل سارتر در فرانسه و "تد هیوز" شاعر نامدار انگلیسی بودند که "شوشا" در مجلس ترحیم او که در کلیسای "وست مینستر" لندن برگزار شد آواز خواند. ( احتمال زیاد چون با شریعتی هم سن و هم دانشگاهی بود در دهه 60 با او هم در سوربن دمخور بود)
در انگلستان به طور حرفه ای کار خوانندگی می کرد و آلبومی به زبان انگلیسی منتشر کرد. مضمون ترانه های این آلبوم تلفیقی از موضوعات عاشقانه و اجتماعی است."شوشا" که با سه فرهنگ و زبان بسیار متفاوت دنیا به خوبی آشنایی داشت، در همه این فرهنگ ها و زبان ها آثار ماندگاری خلق کرد.
داستان "دختری در پاریس" او یکی از بهترین نوشته هایی است که شرایط اجتماعی بعد از جنگ در فرانسه را شرح می دهد.آثار او به زبان انگلیسی، مجموعه ترانه هایی است که به این زبان نوشته و اجرا کرده است.
کسانی که او را می شناختند می گویند که موسیقی و آهنگ در خون او بوده و در تمام کارهایش حضور موسیقی محسوس است. او که مانند پدر خود به خدا اعتقاد داشت معتقد بود روح و سرچشمه موسیقی خداست.
شوشا در سال دو هزار و شش بعد از سی سال دوری، به ایران بازگشت و چند برنامه رادیویی برای شبکه سه رادیو بی بی سی درست کرد.این برنامه درباره این بود که چگونه فیلسوفان اسلامی تفکر متفکران یونان را به غرب بردند.او برای تهیه این برنامه به دانشگاه تهران، محل کار پدرش رفت و با ساخت این برنامه دینش را به پدر ادا کرد.
"شوشا گاپی"، در بیست و چهارم مارس دوهزار و هشت مصادف با دوم فروردین ماه سال هزارو سیصد و هشتاد و هفت در لندن از دنیا رفت. دوستانش می گویند کسی را از دست داده اند که مهربانیش چیزی از مهربانی مادرانه فراتر بود.
نویسنده ای که در روزنامه "گاردین" درباره "شوشا" نوشته است، محبت او را به تجلی عشق تعبیر کرده است، درست همانطور که در عرفا می توان سراغ گرفت.
روحش شاد و یادش گرامی
✍️🌺درود صبح تان زیبا و خیال انگیز روزتان رویایی وپر از خاطرات شیرین تداوم ایام برایتان آغاز نابترین لحظات و توفیق مداوم باشد فرخ وکامیاب بمانید.جهان اکنون دوباره در حال پوست اندازی است .تقابل نو وکهنه تقابل تفکرات منسوخ و درک مدرن از هستی وتفاوت درک از دولت وملت وتقابلها،خود را در رویای تقسیم جهان پیچیده وبراین چرخه زخمهای تفکرات جاهلانه ی تروریستی والقائات توتالیتریسم را افزوده است جنگ سرد بعد از جنگ جهانی اگرچه رویای صلح را سعی داشت تا تزریق کند فروپاشی بلوکهای جهانی ترس از برهمخوردن توازن قدرت در شیپور جنگها دمیده است وصبح روشنی را که در چشم انداز بشر قرار داشت در هاله ای از محاق وتیرگی فروبرده است.اشباح تاریک قدرتهای در سایه جهان رابه اشوب کشیده اند و بسیاری از دستاوردهای قرن نوزده وبیست در کل جهان مورد یورش قرار گرفته اند.سرعت تحولات عقب ماندگی بخش وسیعی از جهان از این تحولات و اتوپیاهای وهم انگیز وخطرناک طیف عقب مانده تر جهان را در خطر اوار جنگ،،تخریب طبیعت وبحرانهای زیست محیطی شدید قرار داده است اگر بشر دیر بجنبد بسیاری از دستاوردهایش در این تنازع غم انگیز به فنا خواهد رفت
🖋️🌿میان قاب خالی بی ملالی
سمندر وار می جوید چه حالی
نشسته باز خورشید فروزان
پس ابر است گاهی در زوالی
🖋️🌿صبح شد ومن به خیال توام
دربدر از چشم زلال توام
هر نفسم بوی تو را می دهد
من که اسیر خط وخال توام
🖋️🌿خندان رسید آذر
واز سر نهاده بود
کله
و از شاخه ها تکانده
همه برگهای زرد
با هر نسیم نفسی تازه می نمود
از شاخه های عور
دستان خویش را
در رقص داشت
وراوی قصه های دور
گویی خبر گرفته
که از راه می رسد
میهمان تازه ای
شب در نفس به زایش ابری
صبح وتلنگری
به دم سوز، وابسته خویش را
پا می کشید زمستان
و رفته بود خشک
پاییز بی بری
و از گرد گرد راه رسیده
اهنگ داشت تا بدمد
در کوره ی خیال ز سرما
و دسته دسته کلاغان
خوش کرده جا به جالیز
واز چشمهای مترسک
تا می ربودند
اخرین نور حیات را
بر دیوار دور باغ
نشسته در بزم قار قار
و با وقار
بر می زدند میان گله ی گنجشکان
سهم خویش را
خورشید هم لُک لُک کنان
گویی تهی ز ظرف همیشگی
آهنگ کندی داشت
بر سینه های سرکش کوه
وراز انجبروت
از پرده افتاده بود
و کور عصاکش کور
می رفت لنگ لنگ
و بر گرد خویش می چرخید
اسب عصاری روزگار
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒پیری میگفت: کاش تا جوان هستید و در چشمهاتان برقی برای دویدن و رسیدن هست، بدوید و برسید اما از مسیر لذت ببرید. از جزئیات شاد شوید و از کلیات نرنجید. کاش فراموش نکنید که سیاهها رو به سپید میروند و راستها به خمیده متمایل میشوند و روزی میرسد که آدمیزاد هرچقدر هم که بخواهد نمیتواند. نمیتواند بدود و برقصد و سفر کند و تمام ذرات آرامش کائنات را نفس بکشد. نمیتواند و فرصت ندارد در آغوش بکشد و دوست بدارد و عاشق باشد.
میگفت: شاد و آرام و عاشق باشید، بهجای من و تمام کسانی که این کار را به وقتش نکردیم و دیر شد.
میگفت: زمان منتظرِ هیچکس نمیمانَد.
و راست میگفت...
✍️پ. ن: زمان بی تکرار وبدون بازگشت است سرمایه ای که به تساوی تقسیم شده است اما عده ی کمی ان را درک و از ان بقدر کافی بهره می برند
✍️محمد درویش فعال محیط زیست: توی مشهد ۷ هزار هکتار رو با فاضلاب بیمارستان بردن زیر کشت و این یعنی یک فاجعه بسیار خطرناک!!
Читать полностью…دانشمندان از سلولهای ریه انسان ربات ساختند!
🔹دانشمندان آمریکایی از ابداع رباتهای کوچکی خبر دادهاند که از سلولهای ریه انسان ساخته شدهاند و میتوانند در ترمیم بافت آسیبدیده و درمان بیماریها موثر باشند.
به یاد شاهرخ که در پاییزِ عریون درگذشت...
و چه خاطراتی با این ترانه برای ما به جا گذاشت
🎶 #موسیقی
#شاهرخ
#درگذشت
🔍آزادی
▫️اگر در اختیار نداشتن وسایل مادّی مربوط به نداشتن توانایی ذهنی یا جسمی باشد، آنگاه من دیگر صرفن از فقر سخن نخواهم گفت، بلکه پای محرومیت از آزادی را به میان خواهم کشید، البته صرفن اگر این نظریه را پذیرفته باشیم که چنین وضعی علل اجتماعی دارد و انسانها مسئول وضع موجود هستند. معیار ستم آن نقشی است که به گمان من دیگران، مستقیم و غیرمستقیم، خواسته یا ناخواسته، در عقیم گذاشتن آمال من ایفا کنند.
📕چهار مقاله دربارهی آزادی
✍️آیزایا برلین
🔍در جهان سه گونه دزد هست:
١-دزد معمولی
٢-دزد سیاسی
٣-دزد مذهبی
▫️دزدان معمولی : کسانیاند که پول، کیف، جیب، ساعت، زر و سیم، وسایل خانه و... شما را برای سیر کردن شکمشان میدزدند.
▫️دزدان سیاسی :کسانیاند که
آینده، آرزوها، رویاها، کار، زندگی، حق، حقوق، دسترنج، دستمزد، تحصیلات، توانایی، اعتبار، آبرو، سرمایههای ملی شما و حتی مالیات شما را میدزدند و چپاول میکنند و شما را در سیهروزی و بدبختی نگه میدارند.
▫️دزدان مذهبی : کسانی هستند که
این دنیای زیبایتان را، جرات اندیشیدنتان را، علم و دانشتان را، عقل و خردتان را، جشن و شادمانیتان را، سلامتی تن و روانتان را، دارایی و مالتان را و... میدزدند...
و تازه یک چیزهایی نیز به شما گران میفروشند، مانند: خدا، دین، بهشت، خرافات، جهل، غم، اندوه، سوگواری، افسردگی و...
دزدان مذهبی با سخنان فریبنده باغ بهشت را به شما نشان می دهند و دروغ میگویند، میفریبند، سواری میگیرند شما را در فرومایگی و فقر، بدبختی و نکبت و... نگه میدارند.
تفاوت جالب اینها اینجاست که
دزدان معمولی.. شما را انتخاب میکنند.
اما شما دزدان سیاسی را انتخاب میکنید.
همینطور شما مکتب دزدان مذهبی را انتخاب کردید و به آنان ارج مینهید و بزرگشان میدارید.
▫️تفاوت دیگر و بزرگتر اینکه
دزدان معمولی, تحت تعقیب پلیس قرار میگیرند، دستگیر میشوند، شکنجه میشوند، شلاق میخورند، زندان میروند، دست و پایشان را به چپ و راست میبرند، تحقیر میشوند و...
▫️اما دزدان سیاسی و مذهبی؛ هر دو توسط قانون حمایت و توسط پلیس محافظت میشوند.
پست و مقام بالاتری میگیرند، زور میگویند، ستم میکنند. از شما نیز طلبکار هم هستند و...
#ماكسيم_گوركى
@CE7EN