parnian_khyial | Unsorted

Telegram-канал parnian_khyial - پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

1157

پرنیان خیال با ارایه مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد. ای کاش همه مادران شاعر باشند تا بچه ها بارنگ عشق آشناباشند      #بینا نقل مطالب کانال باذکر نام نویسنده ازاد است

Subscribe to a channel

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

کتابی که می ‌خوانی، نباید به جایِ تو بیندیشد.. باید تو را به اندیشیدن
وادار کند.

✍🏻
#شارل_دو_مونتسکیو

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🎧 فریدون فروغی -- نیاز 📌
⁦〰️⁩

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

♻️وقتی پرتقال‌ها ناف دارند، ذرت‌ها دندان دارند و پسته‌ها دهان دارند، بعید نیست که از ما خیلی آدم‌تر باشند.
تازه من هندوانه‌هایی را میشناسم که بیشتر از ما تُخم دارند.
گیلاس‌هایی را دیدم که کمتر از آدمی کِرم دارند.
فندُقی را دیدم که مغزش از خیلی از انسان‌ها بیشتر است.‌ نارگیلی دیدم که پشم دارد و پشمش از دست انسان‌ها ریخته.
گلابی‌هایی را دیدم که بدون عمل، باسنِ زیبایی دارند.
میوه‌ای میشناسم که بدون آرایش، هلوست.
موزی میشناسم که لباسش مارک‌دار است.
دیروز یک "کلم ِ قُمری" خریدم و دیدم که برعکسِ خیلی از آدم‌ها ریشه دارد.
برعکس، آدم هایی را میشناسم که انگار "تره‌بار" هستند.
مثلا دور و بر ما سیب‌زمینی کم نیست. جماعتی روان‌آزرده که مثل فلفل، تند هستند. مسئولینی را دیدم که از هندوانه پوست کلفت‌ترند.
دیروز یکی را دیدم انگار سیر بود. آنقدر سیر بود که خودش را از پُل پرت کرد.
پدرانِ زحمت کشی را میشناسم که مثل بعضی پرتقال‌ها دلشان خون است.
... و ملتی را میشناسم که آنها را برگ چغندر فرض میکنند.
بیخود نیست که پادشاهان می‌گویند: ملت کیلو چند؟؟
پادشاهانی که مثل بادمجان، تاج بر سرِ خود میگذارند، ولی نمیدانند که تخمی هستند.

و ما شاعرها، توت‌فرنگی‌هایی هستیم که زبانِِ سُرخمان، سرِ سبزمان را به باد میدهد.


محمود برزین📚

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

یک شهروند شوروی به دلیل این‌که با به کار بردن واژه‌ی خوک به همسر یکی از وزیران بی‌احترامی کرده بود، دستگیر و دادگاهی می‌شود. قاضی او را به پرداخت بیست روبل جریمه‌ی نقدی و‌ ده روز حبس محکوم می‌کند. پس از اتمام جلسه‌ی دادگاه، محکوم از قاضی می‌پرسد: «رفیق قاضی، آیا اگر من یک خوک را «سرکار خانم» بنامم، باز هم باید در دادگاه پاسخگو باشم؟» قاضی پس از اندکی فکر پاسخ می‌دهد: «خیر!» در این هنگام محکوم رو به زن وزیر می‌کند و می‌گوید: «پس خداحافظ، سرکار خانم!»

#به_آن_می‌خندم
#میخاییل_میلنیچینکو


بریده ی کتاب
با ما هر روز چند خط کتاب بخوانید.

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

▪️Яблочко: Балет Игоря Моисеева


خدا كند انگورها برسند
جهان مست شود
تلوتلو بخورند خیابان‌ها
به شانه‌ی هم بزنند رئیس جمهورها و گداها...

مرزها مست شوند،
برای لحظه‌ای
تفنگ‌ها یادشان برود دریدن را
كاردها یادشان برود بریدن را،
قلم‌ها آتش را آتش‌بس بنویسند.

✍الیاس علوی

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

.✍️🌺درود صبحتان دلنشین بر پرندی از شادی و همراهی روزتان بخیر کامیاب وفرخ. از اتفاقات مهمی که در زندگی انسان معاصر رخ داده است دسترسی به اطلاعات و داده ها از طریق رسانه های جمعی وبالاخص فضای مجازی است.اما واقعیت این است که ما صرفنظر از این که چه می خواهیم مرتب توسط انواع تبلیغات واخبار مورد بمباران قرار می گیریم حتی این خطر وجود دارد که به بردگان این فضا تبدیل شویم.حضور در فضای مجازی و استفاده از اطلاعات این فضا باید هدفمند وبرنامه ریزی شده بتشد والا به چرخه ای باطل تبدیل می شود که عنان را از دست ما می گیرد و از مسیر اصلی منحرفمان می کند و می تواند باعث تعارضات روحی وروانی برای هرکسی گردد.اختلال اعتباد به این فضا خطرات خود را دارد و باید مورد توجه قرار گیرد .با استفاده بهینه از این فضا چه در کسب وکار وچه پر لالابردن اطلاعات سعی کنیم عنان واختیار خود را له دست ان ندهیم واز پرسه بیهوده در ان خودداری کنیم.استفاده بیش از حد از هر دارویی باعث مسمومیت می شود
🖋️🌿مرداد وگرما دل برده از ما
تا شوخ چشمی الله الله
لبخند شوخش در صبحگاهی
صد فتنه داردحاشاک الله
🖋️🌿شب سیاه وتیره می پالود
رنج ها بر پیکر
از  پروای صبح روشنی دیگر
خفته گان را سر برهنه پای درزنجیر
مرغ کولی را قفس می‌کرد
تا نفس حبس از سیاهی ها
دشمن هر دار را
دستش تبر می کرد
پای دیوار بلند تیره گی می شست
روشنی را از قبای خویش
سایه های دیو را
بگرفته در آغوش
سر به چاه ویل تا خاموش
بختک شب را خبر می کرد
تا هوا گرم وپریشان باد
بر کلاهش دست می مالید
فتنه ها را جار می زد باز
بر پر شالش چو می آورد
تا ره آوردش عذاب دیگری باشد
صبح اما سربلند و سرکش و سرخوش
نوش داروی سحر را
بر دماغ صبح می مالید
تا شفق پا در رکابش سرخ می تابید
بازهم خورشید روشنگر
از دماوند بلندش نور می تابید
صبح می خندید
صبح می خندید
  
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا

✍️📒۱۰ جمله‌ی فوق العاده

1⃣ جهان ما فرایند تفکرات ماست. پس برای تغییر آن اول باید تفکراتمان را تغییر دهیم.

2⃣ زندگی مانند راندن یک دوچرخه است. برای اینکه تعادل خود را حفظ کنید فقط باید به حرکت ادامه دهید.

3⃣ هر انسان بخشی از کل است که جهان هستی نامیده می‌شود.

4⃣ تخیل همه چیز است؛ در واقع یک پیش نمایش از چیزهایی است که می‌توانید در آینده داشته باشید.

5⃣ انسان باید به دنبال این باشد که کیست، نه اینکه به دنبال چیزی باشد که فکر می‌کند باید باشد.

6⃣  هرگز فکرت را درگیر آینده نکن، چون خودش به زودی می‌آید.

7⃣ از دیروز یاد بگیر، امروز زندگی کن و به فردا امیدوار باش. مهم این است که دست از پرسش برنداری.

8⃣ کسی که هرگز اشتباه نکند، چیز جدیدی یاد نمی‌گیرد.

9⃣ سعی نکنید یک انسان موفق باشید. بلکه سعی کنید یک فرد ارزشمند شوید.

🔟 هیچ مشکلی با همان سطح آگاهی که آن را ایجاد کرده است حل نمی‌شود.

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

▪️Яблочко: Балет Игоря Моисеева


خدا كند انگورها برسند
جهان مست شود
تلوتلو بخورند خیابان‌ها
به شانه‌ی هم بزنند رئیس جمهورها و گداها...

مرزها مست شوند،
برای لحظه‌ای
تفنگ‌ها یادشان برود دریدن را
كاردها یادشان برود بریدن را،
قلم‌ها آتش را آتش‌بس بنویسند.

✍الیاس علوی

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

♥️💥👆
آلبانو و روميناپاور دو خواننده اي هستند که جوانان زمان شاه حتماً آنها را بياد دارند.
آنها بعد از خواندن آهنگ معروف 🌹فليچيتا🌹 با يکديگر ازدواج عاشقانه اي داشتند. حاصل اين ازدواج دختري بود که در سنين نو جواني *توسط مافياي ايتاليا ربوده شد و هيچگاه پيدا نشد...*

رومينا که آمريکايي الاصل بود دچار افسردگي شديد شد و از همسر عاشقش جدا شد.
پس از ۳۳ سال که از ازدواج آنها گذشته بود، در حاليکه رومينا حالت روحي مناسبي نداشت توسط تني چند از طرفدارانش به کنسرتي که آلبانو هم در آن حضور داشت دعوت شد. در آن جشن از آن دو دعوت به خواندن دوباره آهنک فليچيتا با يکديکر شد و معجزه عشق دوباره زن افسرده حال را با ياد آوري و خواندن آن آهنگ به وضعيت عادي باز گرداند.
حال اجراي اين دو ترانه را با هم مشاهده کنيد⚘🌹🌹🌹🌹
یکی ترانه‌ی اصلی .... و
دیگری اجرا بعد از ۳۳ سال💓

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

اجرای موسیقی بسیار زیبای El Condor Pasa بصورت ارکسترال و با محوریت فلوت و پن فلوت نوازی دلنشین لئو روخاس

#video #Orchestra
#Leo_Rojas #Pan_Flute
#El_Condor_Pasa

#خوان لئوناردو سانتیلیا روخاس (به انگلیسی: Juan Leonardo Santillia Rojas) (متولد ۱۸ اکتبر ۱۹۸۴) یک نوازنده پن فلوت اهل اکوادور است

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

‍ 
🖋️🌿وقتی بهار
تکرار می کند
جاده ی چشمانت را
ودر قلبت گل می روید
به یاد بیاور
که از چه شبان سخت زمستانی
گذشته ایم
از میان مه و یخبندان
وچند انگشت یخ زده نوازش داده اند
گونه های صبح را
وما که غریبانه
درمعلق گرگ ومیش شان
گم شده ایم

🖋️🌿تخم مرغهای رنگی امید
شاید این  بهار شکستند
وجوجه های
خوش رنگ بازیگوش
در کوچه‌ها
دوباره رقصیدند
حالا که هرعید
روایت خود را دارد
وعمو نوروز با طمانینه
در کوچه های بارانی
رقصیده است

#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

آتش در جنگلهای استان کهگیلویه وبویراحمد

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🖋️🌿ساز را به باغ می برند
سهره ها
فصل دل تکانی بهار
تا رسیده است
غنچه ها سر از نگاهشان زده
در تفکرند شاخه ها
قطره قطره چون شراب
می چکد به کامشان نسیم
ابر پاکشیده خیمه می زند
به روی سبزه زار
تا نگار سوی خیمه ها دویده است
اسب باد شیهه می کشد
گو‌پیامشان رسیده است
ابر وباد ومه
فلک به کار کاه وگل
سوز تازه ای دمیده است
گرگ ومیش صبح و دامن خیال
سیل از کجا رسیده است
سیلی حیات
تا خیاط شب به قامتش
چه ها تنیده است
باد در لفافه صیحه می زند
این خبر بگو زکی شنیده است
هم تگرگ وباد
دامن که را گرفته است
می نویسد از نصیب
قسمت که آب می رود
بند ناف فصل را کجا بریده است
گفت از عجایب بهار بین
دست کو تهی به دامنش رسیده است
بخت خواب نه
تا همای سر زد از خیال
استخوان خرد غم جویده را
دریده است
تنگ می کشد به بر
هناسه های سرد را
خون‌به جوش ودل به افتاب داده
تا طلوع کند
   
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
درودها عصرتان دلنشین ومملو از آرامش شاد باشید

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

این به نفع حاکم ظالم است که رعایای خود را فقیر کند... مردم چنان درگیر کارهای روزمره خود می شوند که مجالی برای مقابله ندارند.

ارسطو

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🌿برادران، شما را سوگند می دهم که به زمین وفادار بمانید و باور ندارید آنانی را که با شما از امیدهای ابر زمینی سخن می گویند. اینان زهر پالای اند، که خود دانند یا ندانند. اینان خوار شمارندگان زندگی اند و خود زهر نوشیده و رو به زوال که زمین از ایشان به ستوه است. پس بهل تا سر خویش گیرند.

نیچه
چنین گفت زرتشت

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

☑🎥


جردن پیترسون:
واقعیت؟...
عشق!

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

🖋️🌿کبوتران بی دل رویا
پا پر بودند
تا دوردست دور می پریدند
شب  چشمانت نمی رسید
و ماه چراغ خاموش چشمک می زد
جای پای تو را در ایوان
و زخم سایه ها را
در ظلمات ذهن
چه نقش ها بر می گرفتم
در اشکوب ترد لحظه های تنهایی
زمان آسیابی بود
در میان چرخ دنده هایش
استخوان خرد می کردیم
تا مالون پیر اربابش را صدا می زد
بر تن سماجت
رخت حوصله پوشانده
زنجیره های غفلت شکل می گرفت
صلیب افتاده بود
روی دیوار ندبه شوالیه ای یادگاری می نوشت
وعربی سنگ می زد شیطان را
کابوس ها یکی یکی می رسیدند
و کاووس دیوانه ی خشم
هر کس را می راند
که زنی ذهنش را جویده بود
وسیاووش از اتش می گذشت
ومن هنوز مبهوت پیراهنی بودم
که پاره نشده بود
   
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا

شبتان رویایی ومملو از آرامش❣

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

دکلمه زیبای نامه خداحافظی گابریل گارسیا مارکز
با صدای بی نظیر و جاودانه  نصرالله مدقالچی

فردا برای هیچکس تضمین نشده پیر یا جوان
شاید امروز آخرین باری باشد
که کسانی را می‌بینی که دوستشان داری
همیشه آنچه را بگو که احساس می‌کنی
و عمل کن به آنچه می‌اندیشی
اگر مرا قلبی بود تنفرم را می‌نوشتم روی یخ
و چشم می‌دوختم به حضور آفتاب

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

گریستن، طعم هرروزه‌ی خود را از دست داده است. مردم از گریستن پرهیز می‌کنند چرا که به‌نظر می‌آید اشک، افراطی، زنانه و ضعیف است. حداقل زنان هنوز اجازه‌ی گریستن دارند: وقتی مردان می‌گریند، به‌طور کلی، تصور می‌شود که بر فاجعه‌ای مهیب یا برخی ناامیدی‌های پنهان و جبران‌ناپذیر اشک می‌ریزند. بیش از این نمی‌دانیم چگونه اشک‌های ملایم بریزیم.


📘#اشک‌ها و تصویرها
👤:جیمز الکینز

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

می‌دانم كه اين افكار زيان‌بخش است زيرا نشانه‌ی بدبينی است. اما حق و عدالت اين سوال را ايجاب می‌كند كه چرا همای خوشبختی و سعادت بر سرِ گروهی از مردم در آن هنگام كه در شكم مادرند سايه می‌افكند. و چرا گروهی ديگر در يتيم‌خانه و دارالمساكين چشم به اين جهان می‌گشایند..؟


از کتاب 📕مردم فقير
#داستایفسکی

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

مردم عاشق کسانی میشوند که هیچ شناختی از آن‌ها ندارند. در عشق حقیقی، دیگری را دقیقاً انسانی عادی مانند خودت می‌بینی. عاشق کسی میشوی که میدانی کیست و چیست و در نتیجه او را مجبور نمیکنی کسی غیر از خودش باشد.
رابطه‌ی عاشقانه‌ی مورد حمایت من، رابطه‌ای است که در آن، چشم دو طرف رابطه کاملاً باز باشد.

📗: روان درمانگر قصه‌گو
👤: اروین د بالوم

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

✍️🌺درود صبح بخیر وشادی روزتان پر از مهر وراستی پایان هفته ای شاد ودلنشین داشته باشید.جامعه موفق جامعه ای است با رویکردی فرهنگی و تغییر در اخلاق اجتماعی .استبداد در خاورمیانه معلول است نه علت و تا زمانی که تحول فرهنگی ریشه دار در آینجا رخ ندهد و اخلاق اجتماعی تغییر نکند در بر همین پاشنه خواهد چرخید.جایی که گروههایی چون داعش می توانند آنچنان بر مردم تاثیر بگذارند که رویای خلافت رادر ذهنشان زنده کند هنوز تا تمدن وبرکردن چراغ فرهنگ فاصله هاست.تمدن وفرهنگ را نمی توان چون کالاهای دیگر خرید باید مردم به این ضرورت برسند و خواهان آن باشند وگرنه استبداد هر روز در شکلی باز تولید می شود
🖋️🌿به سودای تو دیدم ماه لغزید
غزل های مرا تا نغزتر دید
کشیداز مهر ماهی با ستاره
بگفتا گوش شیطان کر به تردید۰
🖋️🌿صبح است وخیال از تو در جولان است
مرداد رسیده باز هم طوفان است
هر خاطره را مرور کردم صد بار
بر دفتر شعر نقش ها  عریان است
🖋️🌿صبح پنجه های آفتاب
شانه می زنند زلف باغ را
چشم تا گشوده
غنچه های خنده  برلب غزل
واژه ها دوان دوان به روی سطر می دوند
پاکشان ومست در هوای تازه
لب به بوسه های شعر می دهند
می پراکنند بوی حرفهای تازه را
عطر شعر با نسیم می دمد
مثل بوی نان تازه
در میان باغ
می شکوفد از ترانه بر لب غزل
قصه های نغز  وشعر تر
اسب شعر زین
سرزمین افتاب فتح
تا پرندگان واژه بال می زنند
دفتر خیال را
گفته بود دوش
نقشه ها کشیده ام برای خاطرش
آسمان شعر روشن است  وماه
می دمد میان ان نگاه پر زمهر
باغ در هوای تازه می کشد نفس
دست می برم قلم به روی پرده می دود
نقش می زند دوچشم مست را
با هراس اهویی دوان
و گرگ از پی اش روان
اتش هوس گرفته دامن سپیده را
تازه می کشم خیال گرگ نفس را
تیر تا نهاده چله
خواب گرگ دود می شود
رنگ می زنم هوای گرگ ومیش صبح را
تا امید می دود به روی پرده در میان شعر
روشن نگاه شهر را به پرده می برم
باز می کنم چو پنجره
می دمد هوای صبح
می برد خیال دوردست
شهر خفته زنده می شود
روزه های تازه ی امید
بذر گندمی است در میان شعر
شاید این جهان
دوباره همنوا زعشق خواند
   
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
✍️📒در سريال معلم دهكده، نامزد معلم ازش میپرسه: شما كه قاضی بوديد چرا شغلتو رها كردی و معلم شدی؟؟

جواب ميده: چون وقتی به مراجعينم و مجرمينی كه پيش من می‌اومدند دقت می‌کردم می‌ديدم كه اونها کسایی هستند كه یا آموزش نديده‌اند و يا آموزش درستی نديده‌اند و به خودم گفتم: به جای پرداختن به شاخ و برگ بايد به اصلاح ریشه بپردازیم.

و ما چقدر به معلم دانا بیش از قاضی عادل نیازمندیم...

#علی_قاضی_نظام

✍️تاریخ دروغ‌های طرف پیروز و خودفریبی‌های طرف شکست خورده است. همان داستان همیشگی٬ همان کشمکش بین استبداد و طغیان٬ جنگ و صلح٬ نعمت و فلاکت. تاریخ مثل یک ساندویچ پیاز خام است که آروغ می‌زنی طعم پیاز برمی‌گردد توی دهنت. همه‌اش تکرار است.

📕
#حس_یک_پایان

#جولین_بارنز♦️

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

💫 جاری شو ...


#Music
Albano ft.
Romina Power
Felicita

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

💖💖💖💖💖
💖🌸🌸💖
💖🌸💖
💖💖
💖

#غزل_۱۴۹

دلم جز مِهرِ مَه‌رویان، طریقی بر نمی‌گیرد
ز هر در می‌دهم پندش، ولیکن در نمی‌گیرد

خدا را ای نصیحت‌گو، حدیثِ ساغر و مِی گو
که نقشی در خیالِ ما، از این خوش‌تر نمی‌گیرد

بیا ای ساقی گُل‌رُخ‌، بیاور بادهٔ رنگین
که فکری در درونِ ما، از این بهتر نمی‌گیرد

صُراحی می‌کشم پنهان و مردم دفتر انگارند
عجب‌! گر آتشِ این زَرْق در دفتر نمی‌گیرد

من این دَلقِ مُرَقَّع را، بخواهم سوختن روزی
که پیرِ مِی فروشانش‌، به جامی بر نمی‌گیرد

از آن رو هست یاران را، صفا‌ها با مِی لَعلَش
که غیر از راستی نقشی، در آن جوهر نمی‌گیرد

سر و چَشمی چُنین دلکَش، تو گویی چشم از او بردوز؟
برو کاین وعظ بی‌معنی‌، مرا در سر نمی‌گیرد

نصیحتگو‌‌یِ رندان را، که با حکمِ قضا جنگ است
دلش بس تنگ می‌بینم، مگر ساغر نمی‌گیرد

میانِ گریه می‌خندم‌، که چون شمع اندر این مجلس
زبانِ آتشینم هست، لیکن در نمی‌گیرد

چه خوش صیدِ دلم کردی، بنازم چَشمِ مستت را
که کَس مُرغانِ وحشی را، از این خوش‌تر نمی‌گیرد

سخن در احتیاجِ ما و اِسْتِغنا‌یِ معشوق است
چه سود افسونگر‌ی ای دل؟ که در دلبر نمی‌گیرد

من آن آیینه را روزی، به دست آرَم سِکَنْدَر‌وار
اگر می‌گیرد این آتش زمانی‌، ور نمی‌گیرد

خدا را رحمی ای مُنْعِم‌، که درویشِ سرِ کویت
دری دیگر نمی‌داند، رهی دیگر نمی‌گیرد

بدین شعرِ ترِ شیرین‌، ز شاهنشَه عجب دارم
که سر تا پایِ حافظ را، چرا در زر نمی‌گیرد


#حضرت_حافظ
💖
💖💖
💖🌸💖
💖🌸🌸💖
💖💖💖💖💖

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

✔️🎼 با گذر زمان
خواننده: دالیدا

این ترانه را نخستین‌بار، لئو فره؛ شاعر، موسیقی‌دان و خواننده‌ی آنارشیست و از نام‌دارترین شخصیت‌های هنری فرانسه پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۷۰ سرود، ساخت و اجرا کرد. بعد از آن هنرمندان سرشناسی مثل سلن دیون، ژاک برل، کاترین ساوِگ
و... بازخوانی کردند اما ظرافت و لطفی که در اجرای دالیدا هست چیز دیگری‌ست.
دالیدا، خواننده و مدل مصری‌تبار فرانسوی و ملکه زیبایی مصر در سال ۱۹۵۴ بود؛ کسی که از انور سادات تا آلن دلون عاشقش بودند، به خاطر آسیب‌های فراوان روحی در ۵۴ سالگی با مصرف قرص در هتلی در پاریس در نیمه‌شب ۲ می ۱۹۸۷ خودکشی کرد.
«مرا ببخشید! زندگی دیگر برای من قابل تحمل نبود.»

/channel/andaki_az_man

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

پرنده های دلخوشی
یکی یکی از شانه های
سایه های تاریک
می پرند در محاق
وحس بودنشان
در سایه ها گم می شود
وتو بر دهان مهر می زنی
تا شب اخته بیاساید
در کام تاریکی
وانگشتهای ستاره ها
یک یک چیده می شوند
تا مسکوت بماند اشاره ها
وماه پشت پنجره بسته
گم می شود
پرده را می کشی
وتاریخ را
به گوشه ای پرت می کنی
ازمیانش سایه هایی
به هم تنه می زنند
وزنی با موهای بلوندو شلوارک
کنار آینه می رود
دست بر سرش می کشم
تا به کتاب برگردد
صدای خنده مهتاب
از پشت پنجره بلند می شود
پرده را کنار می زنم
ایستاده ای
بالبخند، پستانهای پر شیر
ودستی
که به‌من اشاره می کنی
سرم گیج می رود
و از آینه می گذرم
باید درخت شوم
تا گنجشکها شانه هایم را
گم نکنند
وتو دستانم را
ریشه ام با تو یکی است
به بستر می رویم
خواب هایم
یکی یکی تعبیر می شوند

      
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا


دوستان جان عصرتان دلنواز❣

انتخاب از کانال #گم_شده_در_خیال

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

شازده كوچولو پرسيد:
دوست داشتناتو می خوای ببری تو گور
باهاشون چی كار كنی كه ابرازشون نمیکنی؟!
روباه گفت:
من ديگه دوست داشتن ندارم.
شازده كوچولو گفت: مگه ميشه؟!
روباه گفت: آره...
همه دوست داشتنامو دادم به يكی
ولي اون گمشون كرد،
حالا هم هرجا دنبالشون ميگردم
پيداشون نمیكنم.


🖋آنتوان دو سنت اگزوپری

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

✍️نوبهار از عشق می گوید تو هم از آفتاب
نقش دل کن این بهاره تازه را
پرده از گل می کشد نقاش زیبا رو متاب
#ایرج_جمشیدی_بینا

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

نام این شعر تصويری «گرد باد» است از شاعر خوب معاصر رضا امیری
حال و هوا و فُرم شعر همان گردباد است (مخروطی دایره وار)
اما واژگان همراه چندان حمایتش می کنند که تا شعر بتواند چهره های دیگر خود را هم به ما نشان بدهد مثل زمان چرخشی، مثل هندسه ی طلایی
پس آنچه روبروی ماست یک تصوير دایره ای ساده و چند کلمه نیست ، بلکه منشور فلسفی چند چهره ای است.
رضا اميری در مورد این شعر در جایی می گويد: نسبتِ طلایی یک نسبت ریاضی است که طبیعت پيوسته آن را در پديده هايش به ما نشان می دهد، مثلاً می توان در توفان و گردباد و گل آفتابگردان و خیلی چیزهای دیگر آن را رؤيت کرد.
(البته او بسیار دقیق تر و مفصل تر از اینها در مورد هندسه طلایی می گوید که من بسیار خلاصه کردم.)


از این روست که این گردباد شاعرانه ی فلسفی دامن مان می گیرد و در خود می پيچاند و در چرخش زمان ما را تا کلاه آسمان به سفر می برد.

پانویس 1: شعر تصویری همان (شعر کانکريت) است که به آن (شعر دیداری) هم می گويند.
پانویس 2: در بخش کامنت ها دو تصویر از هندسه طلایی طبیعت برای شما عزیزان به اشتراک می گذارم، تا نکته ملموس تر بشود
پيرايه
.
t.me/pirayeh_y

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

من هرگز شر موجود در درون انسان را دست کم نمیگیرم

اسلاوی ژیژک

Читать полностью…

پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)

رقص شاخه های سنجد در باد همراه با قطعه ی #دانوب_آبی اثر #یوهان_اشتراوس


موسیقی برای ادامه ی حیات بشر ضروری است و قوه‌ ی تدقیق، هوش، حُسن مشاهده، استنباط و عواطف روحی بشر را می‌ افزاید.

شما ثقیل‌ ترین روح را در اختیار من بگذارید، من قادرم به نیروی موسیقی، ثقل و کدورت عارضی را از روان او زدوده، مردمی هوشمند و سلحشور به شما تحویل دهم.

#افلاطون

Читать полностью…
Subscribe to a channel