paiezsher | Unsorted

Telegram-канал paiezsher - برسد بدست دلبر

-

بَِرَِسَِــَِدَِ بَِدَِسَِــَِتَِ دَِلَِبَِرَِ2 کانال ویژه چندین هزار شعر بلندِ ناب مخصوص دکلمه http://t.me/paiezsher

Subscribe to a channel

برسد بدست دلبر

‌‌‌  ‌                         ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܨ ࡅߺ߳❟

من همان عشقم که در فرهاد بود
او نمی‌دانست و خود را می‌ستود!

"من" همی کنـدم نه تیشه! کوه را
عشـق  شیـرین می‌کند انـــدوه را

در رخ لیـــلی نمــــودم خویش را
سوختـم مجنـون خـام اندیش را

می‌ گِرستـم در دلش با درد دوست
او گمان می‌کرد اشک چشم اوست


#هوشنگ_ابتهاج

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

‌‌‌  ‌                         ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܨ ࡅߺ߳❟

ما در دو جهان ، غیر خدا یار نداریم
جز یاد خدا ، هیچ دگر ، کار نداریم

درویش فقیریم و در این گوشه دنیا
با نیک و بد خلق جهان ، کار نداریم

گر یار وفادار ، نداریم عجب نیست
ما یار ، بجز حضرت جبار ، نداریم

با جامه صد پاره و با خرقه پشمین
بر خاک نشینیم و از آن عار نداریم

ما شاخ درختیم و پر از میوه ی توحید
هر رهگذری ، سنگ زند باک نداریم

ما صاف دلانیم و ز كَس کینه نداریم
گر شهر پر از فتنه و ما با همه یاریم


#مولانا

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

‌‌‌  ‌                         ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܨ ࡅߺ߳❟

آن ترک پری‌چهره، که مانند فرشته‌ست
یارب، گِل پاکش ز چه ترکیب سرشته‌ست؟

انصاف توان داد که: با لطف وجودش
بنیاد وجود دگران از گِل و خشتست

زین بیش مده وعده به فردای بهشتم
کامروز به نقد از رخِ او خانه بهشتست

با قامت او هر که نشاند پس ازین سرو
بسیار کند سرزنش آن سرو که کشتست

گفتم که: بگویم به کسی درد دل خویش
از خود به جهان یک دل بی‌درد نهشتست

جان را نبوَد قیمت و دل چیست برِ او؟
کس نام چنین‌ها نتوان برد، که زشتست

ای اوحدی، از سر بنهی بر خط او نه
کامروز کسی بهتر ازین خط ننوشتست


#لاادری

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

‌‌‌  ‌                         ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܨ ࡅߺ߳❟

    
من می‌روم ز کوی تو و دل نمی‌رود
این زورق شکسته ز ساحل نمی‌رود

گویند دل ز عشقِ تو برگیرم، ای دریغ
کاری که خود ز دستِ من و دل نمی‌رود

گر بی تو سوی کعبه رود کاروانِ ما
پیداست آن که جز رهِ باطل نمی‌رود

در جست‌وجوی روی تو هرگز نگاه من
بی کاروانِ اشـک ز منزل نمی‌رود

خاموش نیستم که چه طوطی و آینه
آن روی روشنم ز مقابل نمی‌رود


#لاادری

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

‌‌‌  ‌                         ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܨ ࡅߺ߳❟

زندگی مجموعه‌ای از رنج و حسرت‌های ماست
آه از این دنیا که لبریز از شکایت‌های ماست

کاش جای شرم، گاهی دل به دریا می‌زدیم
این که تنهاییم، تاوان خجالت‌های ماست

از خدا می‌خواستم جام شراب عشق را
این خمار غصه تاثیر عبادت‌های ماست!

از دویدن‌های ما این چرخ، چرخیدن گرفت
آه، بازار زمین گرم از مصیبت‌های ماست!

بیقراری‌های من، حاضرجوابی‌های دوست
شعرهای ساحلم سرشار از حکایت‌های ماست!


#حسین_دهلوی

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

‌‌‌  ‌                         ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܨ ࡅߺ߳❟

من را به گناهی که" نگاه تو "در آن بود
بردند سرِ دار و... تو انگار نه انگار

اوج غمِ اين قصه در اين شعر همين جاست:
من بی‌تو پریشان و تو انگار نه انگار

دل‌تنگی و بی‌هم‌نفسی حالِ خرابی‌ست
روی دلم آوار و تو انگار نه انگار

دور از تو شده سنگ صبور منِ دل‌تنگ
یک گوشه‌ی دیوار و تو انگار نه انگار

جان می‌کنم و محوِ تماشایی و هر روز
این حادثه تکرار و تو انگار نه انگار

با عشق تو می‌مانم و می‌میرم اگرچه
من می‌شوم آزار و تو انگار نه انگار...


#حسین_عابدی

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

‌‌‌  ‌                         ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܨ ࡅߺ߳❟

در آن نگاه که از شعر دلنوازتر است
غمی نهفته که از گریه جانگدازتر است

پناه این دل شوریده آن دو ابروی توست
که از دو جانب محراب هم‌ترازتر است

نبسته‌ام درِ دل گرچه بر پری‌رویی
ولی به روی تو این در همیشه بازتر است

اگرچه پیرهن گل درید در ره عشق
ولی درون چمن غنچه سرفرازتر است!

دل از هوا چو تهی نیست نرد عشق مباز
حباب‌وار خوشا آن‌که پاکبازتر است

خموش ماند لبم تا نگه سخن گوید
چو لب خموش شود، دیده کارسازتر است

#علی_موسوی_گرمارودی

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

‌‌‌  ‌                         ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܨ ࡅߺ߳❟

مهمان دلم باش، دلم جای بدی نیست
این خانه به غیر از تو، سرای احدی نیست

هر لحظه به این ذوق که می آیی و هستی
می مانم و اندوه؛ که عمرم ابدی نیست

هرچند ؛ پر از زخم زمانه است ؛ ولی امن
آرام بیا ؛ در دل من دیو و ددی نیست

من خسته - دلم خسته تر از من
من ساحل متروکه ! مرا جزر و مدی نیست

سرد است زمستان چرا پالتو تنم نیست؟
بگیر دست مرا دوست مرا هیچ مددی نیست

مبادا سوی چشمم برود تا تو بیایی
بیا قاصدک باد بیا تا اجلی نیست

#لاادری

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

سلام و درود خدمت همگی

بالاخره تونستم مدیریت کانال رو دوباره داشته باشم😍

امیدوارم بتونیم اشعار بهتری باهم جمع آوردی کنیم
مرسی که هنوزم هستین

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

با جوانی چند در عین وفا می‌بینمش
باز با جمع غریبی آشنا می‌بینمش !

باز تا امروز دارد با که میل اختلاط
زانکه از یاران دیروزی جدا می‌بینمش

ماه رخسارش که چون آیینه بودی در صفا
بی‌صفا گردید با من بی‌صفت می‌بینمش

آنکه هر دم در ره او می‌فکندم خویش را
راه می‌گردانم اکنون هر کجا می‌بینمش

مرغ دل وحشی که از دامی بچندین حیله‌جست
از سر نو باز جایی مبتلا می‌بینمش

#وحشی‌بافقی

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

با جوانی چند در عین وفا می‌بینمش
باز با جمع غریبی آشنا می‌بینمش !

باز تا امروز دارد با که میل اختلاط
زانکه از یاران دیروزی جدا می‌بینمش

ماه رخسارش که چون آیینه بودی در صفا
بی‌صفا گردید با من بی‌صفت می‌بینمش

آنکه هر دم در ره او می‌فکندم خویش را
راه می‌گردانم اکنون هر کجا می‌بینمش

مرغ دل وحشی که از دامی بچندین حیله‌جست
از سر نو باز جایی مبتلا می‌بینمش

#وحشی‌بافقی

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

بر سر آتش تو سوختم و دود نکرد
آب بر آتش تو ریختم و سود نکرد

آزمودم دل خود را به هزاران شیوه
هیچ چیزش به جز از وصل تو خشنود نکرد

آنچ از عشق کشید این دل من که نکشید
و آنچ در آتش کرد این دل من عود نکرد

گفتم این بنده نه در عشق گرو کرد دلی
گفت دلبر که بلی کرد ولی زود نکرد

آه دیدی که چه کردست مرا آن تقصیر
آنچ پشه به دماغ و سر نمرود نکرد

گرچه آن لعل لبت عیسی رنجوران‌ست
دل رنجور مرا چاره بهبود نکرد

جانم از غمزه تیرافکن تو خسته نشد
زانک جز زلف خوشت را زره و خود نکرد

نمک و حسن جمال تو که رشک چمن است
در جهان جز جگر بنده نمک‌سود نکرد

هین خمش باش که گنجی‌ست غم یار ولیک
وصف آن گنج جز این روی زراندود نکرد

#مولانا

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

آمدی ، دیرآمدی...!! من مثل سابق نیستم
ترک عادت کرده ام ، آن مرد عاشق نیستم

دیگر از آن مرد راسخ غیر از این باقی نماند
جز همین اندوه و غم ، لابد که لایق نیستم

تا تو رفتی کوچه ها را یک به یک سگ دو زدم
یافتم من صد عذابی را ، که فایق نیستم

تا شدم بیمار چشمت رنگ عالم تیره گشت
از همان شب ، عشق را دیدم که شایق نیستم

خسته از هر انتظارم ، خسته از این زندگی
از سرک ها تازه فهمیدم که واثق نیستم

گفته بودی میروی ، گفتم که می میرم نرو
شرم دارم زنده ام ، هم این که صادق نیستم

#لاادری

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

عاقلی بودم ک عشق  آمد امانم را  گرفت
بندبند جسم و جان و استخوانم  را گرفت

لال گشتم  تا که عشق  آمد به ایوان دلم
در  ازای  این  محبت  او   زبانم  را   گرفت

با اشاره من بدو گفتم که خوشحالم  ولی
او  بحالم گریه کرد, شوق  نهانم  را  گرفت

کور و کر بودم  نفهمیدم که عقلم  را ربود
با جنون آمد  سراغم وای, ایمانم  را گرفت

من شدم کافر پرستش  کردم او را تا خدا
او خدایم گشت و از من آسمانم را گرفت

برزبان  راندم  بگویم حرف دل را  با کسی
او ز من غارت  نمود  شرح بیانم را گرفت

#لاادری

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

رفته ام لیک دلم پیش تو جا مانده هنوز
من کجا مانده ام و دل به کجا مانده هنوز

بُعد این فاصله ها درد مرا می فهمد
خاطراتم همگی یاد ترا مانده هنوز

اگر از دست قَدر من برهانم دل خویش
پیش رویم خطر دام قضا مانده هنوز

در دیاری که پُر از همهمه ی تنهایی است
بعدِ تو، کار دل من به خدا مانده هنوز

باد پیچید اثرت رفت، زمان بی تو گذشت
راه هموار شد و پیچ به جا مانده هنوز

گفتنی ها همه اش مال شما بود که من
خوب قانع نشدم، چون و چرا مانده هنوز

بر وصال تو مرا فرصت اگر یار شود
می توان گفت که سهمم ز دعا مانده هنوز


#لاادری

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

‌‌‌  ‌                         ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܨ ࡅߺ߳❟

زنـدگے را مزه ڪـردم ذرهّ‌اے شیرین نبود
بُرد با فرهادِ عاشق پیشه‌ء مسڪین نبود

باختم در زندگے ‌و دیده‌ام با چشم خود
رویِ دوش آرزویم مـرغک آمیـن نبـود

عشق‌ را در جایِ‌ دیگر دیـدم و فهمیده ‌ام
عشق ورزیدن به رنگ‌و مذهب و آیین نبود

بی‌هوا خوردم زمین و بی‌هوا حوّا شدم
آدمـے را دیـدم امـّا آدمیت ایـن نبـود

من هوس ڪردم بنوشم جامِ تلخ مرگ را
زنـدگے را مـزه ڪردم ذرهّ‌اے شیرین نبود


#لاادری

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

‌‌‌  ‌                         ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܨ ࡅߺ߳❟

شعر اگر دل به دل ِ شاعر ِ رسوا بدهد
واژه را در بغل ِ بغض ، اگر جا بدهد..

آنچنان سجده به درگاه قلم خواهم زد
که خداوند تو را بر من ِ تنها بدهد

پشت این قافیه‌ ها حرف زیاد است ولی
عشق باید غزلی ناب و مقفا بدهد

فال حافظ زدم و گفت که: می‌آید او
نگرانم، نکند وعده به فردا بدهد

عشق،زخمی است که از زندگی ات می بینی
صبر کن مرگ به این درد تسلا بدهد

بر من از یوسفِ من هیچ نشانی نفرست
نکند پیرهنش بوی زلیخا بدهد

در تلاشم که خودم را بسپارم به کسی
که صمیمانه مرا در بغلش جا بدهد


#حسین_منزوی

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

‌‌‌  ‌                         ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܨ ࡅߺ߳❟

بوی رفتن می دهد با من مدارا کردنت
سخت دلتنگم برای اخم و دعوا کردنت

عطر خوبی می زنی از در که بیرون می روی
دلخورم از این همه خود را فریبا کردنت

گفتم آیا خسته ای از زندگانی پیش من؟
سخت رنجیدم من از اینگونه حاشا کردنت

گفتمت میل سفر دارم تو گفتی صبر کن
خسته ام، دلخسته از امروز و فردا کردنت

می شنیدم دیشب آن لحن پر از افسوس را
صورت گریان و آن آه و دریغا کردنت

می هراسم از نگاه خیره تو سمت در
رنگ حسرت دارد آخر این تماشا کردنت

با زبان بی زبانی حرف خود را گفته ای
می روم دیگر نمی خواهم مدارا کردنت


#لاادری

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

‌‌‌  ‌                         ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܨ ࡅߺ߳❟

کاش میشد که کمی شعر برایش بخرم
یا  همین  دفتر  اشعار  خودم  را  ببرم

کاش میشد بنویسم که چه دردی دارد
جای ِدندان ِ فرو رفته ی ِروی ِ جگرم

مشکلی نیست اگرحال مرا درک نکرد
خودم  از حالت  دیوانگی ام  با خبرم

و هر از گاه به  این  پنجره  می اندیشم
احتمالا  که  از این  پنجره  امشب بپرم

به خدا دست خودم نیست بهم میریزم
تا به این حال  پریشان خودم می نگرم

و  همین  حال مرا  سمت غزل هل داده
مدتی هست که شاعر شده ام خیرسرم

تا خودش نیست که احوال مرا درک کند
خودم  از خیر غزل های  ترم  می گذرم

#لاادری

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

‌‌‌  ‌                         ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܨ ࡅߺ߳❟

بی‌قرار تؤام و در دل تنگم گِله‌هاست
آه! بی‌تاب شدن عادت کم حوصله‌هاست

مثل عکس رُخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست

بی‌تو هر لحظه مرا، بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گُسل زلزله‌هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟
دیدنت آرزوی روز و شب چلچله‌هاست

باز می‌پرسم از آن مسئله ی دوری و عشق
و ظهور تو جواب همه ی مسأله‌هاست

#فاضل_نظری

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

‌‌‌  ‌                         ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܨ ࡅߺ߳❟

گر تو پنداری که رازم بی‌تو پیدا نیست، هست
یا دلم مشتاق آن رخسار زیبا نیست، هست

یا ز عشق لولو و یاقوت شَکَّر بار تو
چشم ‌گوهر بار من هر شب چو دریا نیست، هست

ور تو را صورت همی‌بندد که از چشم و دلم
آب و آتش تا ثَری و تا ثُریّا نیست، هست

گر تو پنداری که بی‌وصل تو جان اندر تنم
مستمند و دردمند و ناشکیبا نیست، هست

ور تو پنداری که از جور و جفای روزگار
در دِماغ و طبع من سودا و صفرا نیست، هست

گر گمان تو چنان است ای صنم ‌کز عشق تو
این بلاها بر من بیچاره تنها نیست، هست

این همه زشتی مکن کامروز را فردا بُود
ور تو گویی از پس امروز فردا نیست، هست

#امیر_معزی

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

‌‌‌  ‌                         ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܨ ࡅߺ߳❟

گر تو پنداری که رازم بی‌تو پیدا نیست، هست
یا دلم مشتاق آن رخسار زیبا نیست، هست

یا ز عشق لولو و یاقوت شَکَّر بار تو
چشم ‌گوهر بار من هر شب چو دریا نیست، هست

ور تو را صورت همی‌بندد که از چشم و دلم
آب و آتش تا ثَری و تا ثُریّا نیست، هست

گر تو پنداری که بی‌وصل تو جان اندر تنم
مستمند و دردمند و ناشکیبا نیست، هست

ور تو پنداری که از جور و جفای روزگار
در دِماغ و طبع من سودا و صفرا نیست، هست

گر گمان تو چنان است ای صنم ‌کز عشق تو
این بلاها بر من بیچاره تنها نیست، هست

این همه زشتی مکن کامروز را فردا بُود
ور تو گویی از پس امروز فردا نیست، هست

#امیر_معزی

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

‌‌‌  ‌                         ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܨ ࡅߺ߳❟

‌            لطفا یک حرف را انتخاب ڪنید
‌ 
                   ـ👌🏽👌🏽       👌🏽👌🏽ـ
                 ـ👌🏽🕊   👌 🕊❄️👌🏽ـ
              ـ👌🏽🕊 🍃🌹🍃 🕊❄️👌🏽ـ
            ـ👌🏽🕊🌨ܩܝܝ݅ܝߺߊ‌‌ࡏܝ‌ܘ🕊🌨👌🏽ـ
               ـ👌🏽🦋🕊  پائیز  🕊🦋👌🏽ـ
                 ـ👌🏽🌦🕊🕯🕊❄️👌🏽ـ
                    ـ👌🏽🌦 🌨 ❄️👌🏽ـ
                        ـ👌🏽 🦋 👌🏽ـ
                              ـ👌🏽ـ

‌ 
شروع ڪانال           الف.              مدیریت

ب.     پ.    ت.    ث.       ج.     چ.    ح.   خ.

د.      ذ.     ر.      ز.        س.    ش.   ص.  ض.

ط.    ظ.   ع.     غ.        ف.     ق.    ڪ.   گ.

‌       ل.    م.     ن.         و.     ه.      ے

‌  گروه ما.            ڪانالها.             اشعار بلند

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

دردی‌ست در دلم که دوایش نگاه توست!
هیچکس چون تو حریف لب خاموشم نیست
جز صدای سخن عشق تو در گوشم نیست

آه از این غربت نزدیک و از آن حسرت دور
عشق در سینه‌ی من هست و در آغوشم نیست

آنچنان مست خیال تو می‌افتم هر شب
که حواسم به تن خسته‌ی بی‌هوشم نیست

تشنه‌ام، تشنه و بالای سرم کاسه‌ی آب
ماه روی تو در این آب که می‌نوشم نیست

هستی و نیستی؛ آن‌قدر که جز عطری دور
هیچ در حافظه‌ی خالی تن‌پوشم نیست

تا می‌آیم سرِ دل وا کنم از تو، انگار
جز سرانگشت تو روی لب خاموشم نيست...

#اصغر_معاذی

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

بر سر آتش تو سوختم و دود نکرد
آب بر آتش تو ریختم و سود نکرد

آزمودم دل خود را به هزاران شیوه
هیچ چیزش به جز از وصل تو خشنود نکرد

آنچ از عشق کشید این دل من که نکشید
و آنچ در آتش کرد این دل من عود نکرد

گفتم این بنده نه در عشق گرو کرد دلی
گفت دلبر که بلی کرد ولی زود نکرد

آه دیدی که چه کردست مرا آن تقصیر
آنچ پشه به دماغ و سر نمرود نکرد

گرچه آن لعل لبت عیسی رنجوران‌ست
دل رنجور مرا چاره بهبود نکرد

جانم از غمزه تیرافکن تو خسته نشد
زانک جز زلف خوشت را زره و خود نکرد

نمک و حسن جمال تو که رشک چمن است
در جهان جز جگر بنده نمک‌سود نکرد

هین خمش باش که گنجی‌ست غم یار ولیک
وصف آن گنج جز این روی زراندود نکرد

#مولانا

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

🍫برترین کانال‌های علمی و فرهنگی 🍫


✅ با گرانی و تورم زیاد شما موافق فرزند آوری زیاد هستید؟

🔺
یک فرزند
🔺
دو فرزند
🔺
سه فرزند

حتی یک فرزند هم نمیخوام

♦️لطفا همه شرکت کنید
♦️

تاریخ 11 \ 6 \ 1403

جهت هماهنگی 👇👇
@HHo_bb

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

ساقی بده پیمانه‌ای زآن می که بی‌خویشم کند
بر حسن شورانگیز تو عاشق‌تر از پیشم کند

زان می که در شب‌های غم بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند

نور سحرگاهی دهد فیضی که می‌خواهی دهد
با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند

سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا
وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند

بستاند ای سرو سهی! سودای هستی از رهی
یغما کند اندیشه را دور از بداندیشم کند

#رهی_معیری

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

به منزل تا فرود آید مسافر‌های چشمانش
دل من پیر میگردد به تلخی‌های هجرانش

کسی کو؟ تا به چشم من گلاب از قامتش بوید
کسی کو؟ تا به چشم من بپیچد گرد دامانش

هزار آیینه پردازی است در کار تماشایش
خداوندا که می آویزد از باغ گریبانش؟

چراغ کوچک اقبال ما را در غریبی ها
کی می‌بردارد آیا ناز احوال پریشانش؟

کی در چشم شبانش خواب را آواز می‌خواند
کی می‌افروزد از خورشید ساز صبح عریانش

غزل، رنگ دگر باییستن پرداخت از جسمش
سخن، چیز دگر باییستن پیمود از جانش

دلم امروز ویران است، آیا رو برویش کیست؟
سرم امروز سنگین است، آیا کیست مهمانش؟

#قهار_عاصی

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

من اگر روزی شود نقاش این دنیا شوم
این جهان را عاری از هر غصه وغم میکشم

بهر دلها مهربانی بی قراری یک دلی
هر دلی را در کنار شاخه ای گل میکشم

اندر این دنیا کسی بر کس ندارد برتری
من غنی را با فقیر، یکجا یکسان میکشم

زشت وزیبا خالق وپروردگار ما یکیست
زشت وزیبا ، پیش هم ، اما انسان میکشم

عشق هایی که در آن بوی خیانت میدهند
تا ابد محکوم دل تنگی به زندان میکشم

هرکجا قلبی شکست ، مابی تفاوت بوده ایم
اری اری بهردلهای شکسته ، نیز درمان میکشم

من در این دنیا تمام مردمش را بی درنگ
با تنی سالم ، لب خندان ،خرامان میکشم

#

Читать полностью…

برسد بدست دلبر

آمــدم عـرض ادب بـر قـدمِ یـار کنم
دل و جان را بـه فدایِ گلِ بی خار کنم

آمدم تاکه شوم بر درِ توحلقه به گوش
دل دهم بر تو و خودرا به تو دلدار کنم

کرده بودند رقیبان همه روزم شب تار
همــهٔ روز رقیبــان چـو شبِ تار کنم

گر تـو خواهی که بیایی ز دلم یاد کنی
گل بپاشم بـه رهت، شهـر خبردار کنم

یا که خواهی تو بیایی به رقیبم برسی
ســرِ راه تـو بگیـرم ز تــو دیـدار کنم

اۍخلیل ازغم عشقِ چه کسی مینالی؟
گــو کـه دل را بدهـم شهرهٔ بازار کنم.

#لاادری

Читать полностью…
Subscribe to a channel