🔷 هدف: ● ترویج آگاهی ● خرافه زدایی ● دعوت به تفکر ● آزادی انسان 🔷 موضوع: ● بریده هایی از کتاب ● متون فلسفی، روانشناسی، علمی و... ● نوشته های خودم 🔱 مرگ تقدس 🔱 عصیان میکنم پس هستم آیدی بنده:👇 @voco24
❓تنفس دیافراگمی چیست؟
تنفس دیافراگمی، که به آن تنفس شکمی نیز گفته میشود، نوعی روش تنفس عمیق است که در آن به جای استفاده از قفسه سینه، از عضله دیافراگم استفاده میکنیم. در این روش، هنگام دم شکم به سمت بیرون حرکت میکند و هنگام بازدم به داخل بازمیگردد. این نوع تنفس برخلاف تنفس سطحی معمولی، عمیقتر و آرامتر است و به همین دلیل فواید بسیاری برای جسم و روان دارد.
🔻از جمله:
کاهش استرس و اضطراب: این روش باعث تحریک عصب واگ میشود که سیستم عصبی پاراسمپاتیک را فعال کرده و بدن را در حالت آرامش قرار میدهد.
بهبود عملکرد دستگاه گوارش: حرکات دیافراگم میتواند به هضم بهتر غذا کمک کند.
تقویت ریهها: تنفس عمیق باعث افزایش ظرفیت ریهها میشود و اکسیژنرسانی به بافتها را بهبود میبخشد.
کاهش فشار خون: به دلیل کاهش استرس و افزایش آرامش، فشار خون نیز کاهش مییابد.
تقویت تمرکز ذهنی: با آرامسازی ذهن، تمرکز و آگاهی فرد افزایش مییابد.
❓چگونه تأثیر میگذارد؟
وقتی بهطور دیافراگمی نفس میکشیم، دیافراگم بهصورت مؤثرتری حرکت میکند. این حرکت عمیق باعث میشود اکسیژن بیشتری وارد ریهها شود و دیاکسیدکربن بهطور کاملتری خارج گردد. علاوه بر این، تنفس دیافراگمی سیگنالهایی به مغز میفرستد که بدن در حالت آرامش قرار دارد، و این فرآیند منجر به کاهش ضربان قلب و سطح هورمونهای استرس میشود.
❓چگونه شروع کنیم؟
روی یک صندلی راحت بنشینید یا به پشت دراز بکشید. شانهها و گردن خود را رها کنید. یک دست را روی شکم و دست دیگر را روی قفسه سینه قرار دهید تا حرکات آنها را حس کنید.
از طریق بینی به مدت 4 ثانیه نفس بکشید. تمرکز کنید که شکمتان به سمت بیرون حرکت کند، نه قفسه سینه. بعد بهآرامی و با دهان باز در طی 6 ثانیه نفس را خارج کنید. هنگام بازدم، شکمتان به داخل برگردد.
این تمرین را 5 تا 10 دقیقه در روز انجام دهید. میتوانید در مواقع استرس یا قبل از خواب نیز از این روش استفاده کنید.
با تمرین مداوم تنفس دیافراگمی، بهتدریج تأثیرات مثبت آن را در جسم و روان خود مشاهده خواهید کرد.
🟪 #علم
☑️ #عصیانگر | OSIANGAR ☑️
🟨 ديكتاتور
🔴شاخص ترين ديكتاتور قرن بيستم و قدرتمندترین فرد کشور تا ساعت ها بعد از سكته، هنوز در بسترش زنده بود و در تنهايي، جان مي كند. در حالي كه تيم پزشكي، تنها چند قدم دورتر مستقر بودند، اما او از رسيدن ساده ترين امداد پزشکی، محروم ماند.صبح بعد از سكته، عليرغم تاخير طولاني و بي سابقه براي آغاز برنامه روزانه اش، هيچ يك از اعضای دفتر و گارد حفاظت، جرات نداشتند در بزنند و حالش را بپرسند. چرا؟ چون شب قبل، دیکتاتور وقتي مي رفت بخوابد گفته بود كسي مزاحمش نشود! فرمان او، هرچه بود، درست یا غلط، مقدس بود و نباید شکسته می شد.
🔴ساعت ها طول كشيد تا مسئولين دفتر جرات كردند تا به هيات رييسه اتحاد جماهير شوروي خبر دهند كه وی از اتاق خواب خارج نشده است. اعضاي دفتر و افسران گارد، مي ترسيدند تمام اينها، نقشه او براي سنجش ميزان وفاداري آنها باشد. اعضاي كادر رهبري شوروي هم تا همه شان جمع نشدند، جرات نكردند در اتاق خواب را بگشايند. آنها هم مي ترسيدند مانند دهها چهره شاخص حزب و ارتش، به اتهام واهي دسيسه، راهي سياه چاله هاي موحش كا.گ.ب. در ميدان لوبيانكا شوند.
🔴نام این فرد چه بود؟ یوسب بساریونیس دزه جوغاشویلی! نشنیده اید؟ بگذارید نام مشهورترش را بگویم: ژوزف استالین. دلیل مرگ استالین پس از ۶۰ سال در گزارش ۱۱ صفحهای کالبدشکافی اعلام شد: وی به مرگ طبیعی و بر اثر خفگی در اثر سکته مغزی مرد. گزارش مرگ وی تا تاریخ مارس ۲۰۱۳ در صندوقخانه آرشیو دولتی تاریخ اجتماعی و سیاسی روسیه نگهداری میشد.
🔴اگر دقیق و عمیق نگاه کنیم درخواهیم یافت که جلال و شکوه ديكتاتورها خیلی تو خالی است. با وجود هزاران فدایی و جان نثار و پیرو، آن ها به طرز رقت باري، بي كس و تنهايند. اما نکته اینجاست که نباید فکر کنیم که دیکتاتورها معدودند و انگشت شمار. توجه به سه نکته زیر می تواند راهگشا باشد:
🔴1، در اولین گام به آیینه نگاه کنید. دیکتاتور بودن را در دیگران تشخیص می دهیم اما در خودمان نه. هر کدام از ما می تواند یک دیکتاتور باشد. یکی در خانواده 3 نفری اش، دیگری در اداره 30 نفری و دیگری در سازمان 30 هزار نفری اش. دیکتاتورها مانند ضحاک نیستند که با ماری بر دوش شان از دیگران بازشناخته شوند.
🔴2، سه پرده وجود دارد که شما را در گرداب دیکتاتوری هر روز بیشتر از پیش به قعر می برد. پرده ترس، پرده شرم و پرده شیفتگی. برخی از اطرافیان شما از سر ترس و برخی دیگر از سر شرم و در انتها برخی نیز از سر شیفته شما بودن، در مقابل شما سکوت می کنند. هر چقدر که ترس، شرم و شیفتگی بیشتر باشد، شما بیشتر در معرض سانسور هستید. حرف می زنید، دیگران به به و چه چه می کنند و می گویند که چه گهربار سخن می گویید. سخنان شما بر سر درها نوشته می شود و بر سربرگ ها نقش می بنندد اما هیچ تاثیر مثبتی بر خانواده، اداره و جامعه نمی گذارید. چرا؟ چون دیگران از سر ترس، شرم یا شیفتگی، نتوانستند به شما بگویند که مزخرف گفته اید. به همین خاطر در حضور شما تایید و تمجید می کنند و در اجرا آن را به فراموشی می سپارند.
🔴3، فریب نخوریم سکوت همیشه نشانه رضایت نیست. هر چقدر دیکتاتورتر باشید تنهاترید و فضای اطراف تان ساکت تر. اما نه سکوتی که از سر رضایت است؛ سکوتی سراسر از نفرت. فراموش نمی کنیم صدام در آخرین انتخابات بالای 95% رای آورد. ساكت ترين انسانها، پر صداترين ذهنها را دارند. اطرافیان دیکتاتور سکوت می کنند؛ سکوت فردی، سکوت سازمانی و سکوت اجتماعی. اما ذهن شان را که نمی توانید کنترل کنید. در اولین فرصت ممکن اعتراض می کنند. کمترین نشانه اعتراض فرار است. فرار نوجوانان از خانه. فرار کارکنان کلیدی از سازمان و فرار مغزها از کشور. این ها نشانه اعتراض است.
❤️پایان سخن آن که؛
🔴هزینه انتقاد را پایین بیاوریم. آخرین باری که فردی بدون لکنت به شما انتقاد کرده است کی بوده است؟ اینکه ساعت ها در زمینه اهمیت انتقاد سخن فرسایی کنیم اما در مقابل اولین خرده انتقاد، عکس العمل کهکشانی داشته باشیم، نشانه آن است که نه تنها دیکتاتور هستیم که دروغ گو نیز هستیم.
🔴پرده های شرم و شیفتگی را کنار بزنیم. بهترین راهکارش این است که خود به اشتباهات خود اعتراف کنیم تا همه بدانند که ما خطاپذیر هستیم و عادی. آخرین باری که به اشتباهات خود اعتراف کردید کی بوده است؟
🔴سکوت را نشانه رضایت نگیریم. شاید این سکوت، آرامش قبل از طوفان باشد.
👤#مجتبی_لشکربلوکی
🔴#سیاست
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
🟢احساسات بدِ تجربه شده با سرکوب و اجتناب فراموش نمیشوند، اصلا احساسات فراموش نمیشوند!، نهایتا بتوانیم با آن ها کنار بیاییم.
🟢احساسات بدی که تجربه میشوند، تبدیل به ابزار هایی میشوند برای بقای ما. به این معنا که تمام عواملی که باعث تجربه آن احساس شده را مغز ذخیره میکند و زمانی که کوچکترین نشانه ای مبنی بر اینکه قرار است آن احساس دوباره تجربه شود ببینید، مکانیسم های دفاعی را در ما فعال میکند و از ما محافظت میکند.
🟢مثلا دختری که توسط یک مرد قد بلند و کچل مورد تجاوز قرار گرفته، هر وقت مردی را ببیند که کچل است، حالش بد میشود و میخواهد فرار کند. چرا که مغز او دارد هشدار میدهد که: "مواظب باش، اینم مثل قبلی بهت تجاوز میکنه"
🟢یا مثلا کسی که خیانت را تجربه کرده است در روابط های بعدی، مغزش مدام هشدار میدهد که: "مواظب باش، اینم مثل قبلی خیانت میکنه"
🟢نتیجه این میشود ک فرار کردن راه حل نیست، شاید موقتی فکر کنید فراموش کرده اید ولی در شرایط های خاص واکنش های دفاعی نشان میدهید. به بیان دیگه هر چقدر سعی کنید فرار و فراموش کنید، بدنتان فراموش نمیکند.
🟢پس اگر قصد داریم چیزی اذیتمان نکند باید با آن مواجه شویم، آن را بشناسیم و عوامل به وجود آمدن آن را بدانیم.
🟢زمانی احساسات منفی تجربه شده ما را اذیت نمیکند که در مواجهه با آنها بگوییم: "خب اوکی، اتفاقیه که افتاده، خیلی اذیتم کرد ولی درسای زیادی ازش گرفتم، اصلا چرا انتظار داشتم اتفاق نیفته؟، نمیشه که اتفاق بد نیوفته، دنیا که جای خوبی نیست و.. "
👤#وکو
🟢#روانشناسی
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
در راستای اون پیامی که راجب خودارضایی بود باید بگم که
منم تجربه ی مشابه داشتم اول تجربه تعرض در سن خیلی خیلی کم زیر ۳ سال توسط یه نوجوون و این یادم نبود فقط یسری چیزا همیشه تو ذهنم بود و یسری تیکه های پازل که عذابم میدادن بعده ها یبار توی یه دعوای خانوادگی متوجه شدم که این اتفاق افتاده و یسری چیزا که ناخوداگاه بهشون فکر میکردم واقعی بودن:) بعد اون اتفاق من حالا یادم نمیاد ولی به یه شکلی خودارضایی رو تو همون سن وسال یا توسط همون شخص یا هم که...یاد گرفته بودم و در مواقع اضطراب و استرس یا خشم انجامش میدادم بدون اینکه بدونم چیه...
از یجا به بعد متوجه شدم کم کم و خب بخاطر مذهب و...عذاب وجدان و حس شرم خیلی خیلی خیلی خیلی شدید داشتم و همیشه از خودم بدم میومد و فکر میکردم ادم خیلی وحشتناکیم ولی حتی یادم نمیومد دقیق که از کی این حالت شروع شد و چرا و همیشه برام سوال بود که من چرا انقد زود تر از بچه های دیگه اگاهی جنسی پیدا کردم و انقد دید جنسی دارم و حتی بعضی وقتا بی دلیل وقتی بابام میومد بغلم کنه حالم بد میشد و اینکه لمس میکرد حس چندشی بهم میداد...
از اون طرف چون حین تعرض مامان من متوجه اتفاق میشه و میاد بالای سر اون آدم مامانم بشدت روی من حساس شد همه جا میخواست کنار هم باشیم و بشدت کنترلم میکرد و ازونجایی که مذهبی بود بشدت میل به چادر پیچ کردن من داشت که مثلا از پسرا آسیب نبینم درصورتیکه کار درست مراجعه به تراپیست بود....
و منی که هیچ خاطره ی واضحی نداشتم این وسط فکر میکردم مشکل منم و از خودم حالم به هم میخورد و کل بچگیم روح و روانم در گیر این چیزا بود..
اتفاقات زیادی هست که دلم میخواد بگم ولی نگفتم و شاید بعدا بخوام بگم...اینم نوشتم برای همدردی با اون دوستی که راجب خودارضایی نوشته بودن🫂💔
#ترومای_من
#شما_نوشتید
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
وقتی بچه بودم هروقت شب خونه یکی از اقوام نزدیک میخوابیدم با اینکه همسن و همجنس خودم هستش به بدنم دست میزد. جاهای خصوصیم رو لمس میکرد و روش خودارضایی رو بهم آموزش میداد. کلا یه مدت طولانی از خانواده دور بودم و ایشون هربار اینکارو انجام میداد و با اینکه آگاهی نداشتم که اصلا چی هست ازشون خوشم اومده بود و دیگه دفعه های بعد خودم میخواستم به اینکار انجام بشه. لمس زیاد.
وقتی بزرگتر شدم و فهمیدم که اوضاع از چه قراره کلی عذاب وجدان و کوله ای از حسرت و ندونم کاری پشتم بود ولی بدنم نسبت به این کار جاذبه پیدا کرده بود و حتی اگه اون نبود خودم انجام میدادم. مثل یه عادت و لذت. و یه چیز دیگم که هست من از پرده بکارت اون موقع هیچی نمیدونستم و رفته رفته که فهمیدم کلی درگیری ذهنی برام پیش اومد که اگه باکره نباشم چی..
با اینکه خیلی وقته ازین موضوع میگذره ولی هنوز اذیتم میکنه. هنوزم گاهی وقتا لمس میشم. هنوزم خودم اون عادت رو دارم ولی اینبار آگاهانه
نمیدونم باید چیکارکنم. دلم میخواد تموم شه. ولی انگاری نمیشه.
شاید در حالت عادی خودارضایی عادی باشه ولی اینکه توسط یکی دیگه انجام بشه و بعد تو نسبت بهش آگاهی پیدا کنی که اصلا چی بوده چیز خوبی نیست. همیشه وقتی طرف مقابلتو میبینی این اتفاق برات مجسم میشه و اون عذاب وجدانه که گفتم.
الان تازه میفهمم چرا بعضی از خانواده ها نمیذارن بچه هاشون خونه کسی بمونن.
#ترومای_من
#شما_نوشتید
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
سلام
چیزی که من رو اذیت میکنه طلاق پدر و مادرم در ۱۲ سالگی بود که بلوغ به تعویق افتاد و مجبور به مصرف قرص شدم و همیشه احساس می کردم با بقیه متفاوتم و هیچ وقت نمیتونم ازدواج کنم و خودم سر بار میدیدم طوری که هرچی بقیه تصمیم گرفتن گفتم چشم و رشته ای که دوست نداشتم خوندم الان دارم دنبال علایقم میرم که میبینم خیلی دیر شده اما تلاشم میکنم گذشتم کنار بذارم و به زندگی عادی برگردم.
#ترومای_من
#شما_نوشتید
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
درود و وقت بخیر خدمت تمامی اعضا
در راستای شنیده شدن و به رسمیت شناختن احساسات از شما میخوام که اگر مایلید داستان و ترومای خودتون (تجربه تلخ و وحشتناک که هیچوقت فراموش نمیکنید) رو بنویسید و با استفاده از لینکی که در انتها قرار میدم، به صورت ناشناس برام ارسال کنید.
داستان شما رو در قالب #ترومای_من و #شما_نوشتید در کانال منتشر میکنم.
داستان شما خونده میشه بدون اینکه عکس یا اسمی از شما منتشر بشه. با خوندن تجارب تلخ همدیگه شاید بتونیم بهتر هم رو بشناسیم و درک کنیم.
موفق باشید ❤️
ارسال پیام به صورت ناشناس👇👇👇
/channel/BChatBot?start=sc-4eadf630ac
⚪️هفت سالم بود. نه، هشت سال، نمیدانم. در مدرسه بودم، زنگ آخر بود، منتظر بودم زنگ بخورد و مامانم بیاید دنبالم که بروم خانه. البته از مدرسه تا خانه فاصله چندانی نبود، شاید دویست متر. اما مامان من خیلی به من میرسید، همه کارهایم را انجام میداد و نمیگذاشت آب در دلم تکان بخورد. حتی لباس هایم که خودم میتوانستم بپوشم هم او برایم میپوشید، در درس خواندن کمکم میکرد، و کلا نمیگذاشت که خودم کاری را انجام بدهم. من آن موقع فکر میکردم چقدر مامان خوبی دارم که انقدر به فکر من است، نمیدانستم که در بزرگسالی مضطرب و وابسته خواهم شد.
⚪️اصلا مگر غیر از این میتوانستم فکر کنم؟ کودک، دنیا را از چشمان خانواده میشناسد، با دیدن ارتباطات انسانی در خانه، تصورش از رابطه شکل میگیرد. بنابراین من نمیتوانستم غیر از این فکر کنم، او تمام زندگی من بود و من جهان را به واسطه او میشناختم. بگذریم، داشتم میگفتم: چند دقیقه ای صبر کردم اما نیامد، نمیدانستم باید چه کاری کنم، آخه خودش بارها تاکید کرده بود که بعد از زنگ آخر جلوی در بایستم. وقتی دیدم نیامد تصمیم گرفتم خودم بروم خانه. راهی نبود، نهایتا پنج دقیقه طول میکشید.
⚪️در طول مسیر با خودم فکر میکردم که چقدر خوشحال میشود وقتی ببیند تنهایی آمدم خانه و خودم توانستم کاری انجام دهم. تمام مسیر را با ذوق سپری کرده بودم، خوشحال بودم و در پوست خود نمیگنجیدم. خوانندگان، کدام کودک هفت یا هشت ساله را میشناسید که در این شرایط خوشحال نباشد؟، من هم مثل همه ذوق داشتم و سعی کرده بودم سریع تر به خانه برسم. به آپارتمان رسیدم، در باز بود چرا که بچه های همسایه و در واقع همبازی هایم از مدرسه آمده بودند و درِ حیاط را باز گذاشته بودند، داخل شدم و از بس ذوق داشتم سریع به سمت پله ها رفتم، انگار اصلا ندیدم آنها حضور دارند، بی تابانه منتظر چشمان پر از ذوق مادرم بودم، میخواستم او هم مثل من خوشحال شود و ببیند پسرش خودش از مدرسه آمده و توانسته یک کاری انجام دهد.
⚪️به واحد رسیدم، زنگ زدم. فکر میکنید چه شد؟ فکر میکنید چه واکنشی نشان داد؟ مطمئنا بخشی از شما فکر میکنید که تو ذوقم خورده و بخشی دیگر فکر میکنید مادرم از من استقبال کرده. باید بگویم که واکنش آن چیزی بیشتر از تو ذوق خوردن بود، خیلی بیشتر. خوانندگان، خیلی سخت است که حق مطلب را ادا کنم، باور کنید همین الان که دارم مینویسم اشک در چشمانم جمع شده است. با لبخند و ذوق وصف ناپذیری منتظر باز شدن در بودم، منتظر بودم شادی را در او ببینم و ذوق را در چشمان او دریابم.
⚪️در را باز کرد، وای، ای کاش باز نمیکرد، ای کاش میمردم و آن صحنه را نمیدیدم، ای کاش به دنبالم می آمد، ای کاش بیشتر صبر میکردم. خوانندگان، میدانم که اگر این اتفاق برایم نمی افتاد الان نمیتوانستم بنویسم اما بگذارید منطقی نباشم و احساساتم را بنویسم. داشتم میگفتم: در را باز کرد، با چشمانی مضطرب و کمی اشک آلود به من نگاه کرد، شوک شده بود، سریع من را به داخل برد، به من گفت اینجا چیکار میکنی، چرا خودت اومدی خونه؟، مگه بهت نگفتم منتظر باش تا من بیام؟، اگه دزدیده میشده چی؟، من به پدرت گفتم بیاد دنبالت، داشتم میمردم وقتی گفت که نیستی، باید صبر میکردی و ..
⚪️این حرف هارا با لحنی تحقیر آمیز میزد، انگار که دشمن او بودم، انگار نه انگار که من پسر او هستم. خوانندگان، باور کنید بسیار سخت است حس و حال آن لحظه خودم را توصیف کنم اما تلاشم را میکنم. خیلی ترسیده بودم، دائما با خودم فکر میکردم چه کار بدی انجام دادم؟، خودم را بی ارزش میدیدم که باعث ناراحتی مادر خود شدم. تمام انتظارات و دنیای درونی خود را نابود شده میدیدم، نمیدانستم چی درست است چی غلط، آخه فکر میکردم خوشحال میشود ولی اصلا اینگونه نشد. من مثل درختی بودم که قرار بود شکوفه دهد ولی نه تنها شکوفه نداد بلکه قطع شد!!
⚪️خوانندگان، من کتک هم خوردم به این خاطر که باید صبر میکردم اما نکردم، باورتان میشود؟، بله من کتک خوردم به این خاطر که خودم تنهایی به خانه آمدم. وقتی میگویم مثل درختی بودم که قطع شده، منظورم همین است، من قطع و نابود شدم. الان میدانم که اضطراب، چشمان او را کور کرده و علت تحقیر ها و پرخاشگری های اوست، اما چه فایده؟ اینکه الان میدانم آیا باعث میشود زخمی که در گذشته خوردم را فراموش کنم؟، نه فراموش نمیشود، نهایتا بتوانم با آن کنار بیایم. مهم این است که ذوق من در آن سن کور شد و من نابود شدم.
ادامه ⬇️⬇️⬇️
احمقانه است از کشوری دفاع کنم که در آن خانه ای ندارم.
احمقانه است که خودم را قربانی کنم و فرزندانم بعد از من بی خانمان شوند.
احمقانه است که مادرم برای از داست دادنم ناراحت شود، در حالیکه نمیداند چرا من مُردم.
شرم آور است که همسرم را رها کنم برای طعمهٔ سگ های بعد از خودم.
وطن جایی است که برای من مایحتاج زندگی را فراهم میکند نه دلایل مرگ را !!
تعلق دروغی است که توسط سیاستمداران اختراع شده تا بتوانیم برای آنها بمیریم.
من به مردن برای کشور اعتقادی ندارم، وطن هیچوقت بازنده نیست، ما بازنده ایم !
وقتی وطن درگیر جنگ میشود، فقیر ها را صدا میزنند تا از آن دفاع کنن، و وقتی جنگ تمام میشود، ثروتمندان را صدا میزنند تا غنائم را تقسیم کنند.
باید این را خوب دانست که در وطن، سینه قهرمانان پر از گلوله است و جیب خائنان پر از پول؛ و میمیرد کسی که مستحق مرگ نیست به دست کسی که مستحق زندگی کردن نیست.
🔴#سیاست
◀️#جنگ
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
❓ویژگی و تفاوت های گزارههای علمی، شبهعلمی و غیرعلمی چیست؟
1. گزارههای علمی
🟣این گزارهها بر پایه روش علمی شکل میگیرند و از شواهد تجربی و قابل آزمون پشتیبانی میشوند.
💜ویژگیها:
🟣قابلیت آزمونپذیری: گزارههای علمی باید بتوانند در شرایط مشخص آزمایش شوند و نتایج مشابهی ارائه دهند. مثال: «آب در فشار استاندارد در دمای 100 درجه سانتیگراد میجوشد.»
🟣ابطالپذیری: یک گزاره علمی باید بهگونهای باشد که بتوان آن را رد یا تأیید کرد. مثال: نظریه نسبیت اینشتین قابل آزمون و ابطالپذیر است.
🟣استناد به شواهد تجربی: بر اساس مشاهده و دادههای جمعآوریشده از آزمایشها و تحقیقات است. مثال: «سیگار کشیدن خطر ابتلا به سرطان ریه را افزایش میدهد.»
🟣بازنگریپذیری: نتایج و نظریههای علمی دائماً در معرض بازنگری و بهبود قرار دارند. مثال: نظریه زمینمرکزی در گذشته جای خود را به نظریه خورشیدمرکزی داد.
🟣عینیتگرایی: سوگیریهای شخصی محقق نباید در نتایج تأثیرگذار باشد.
2. گزارههای شبهعلمی
🟣این گزارهها ظاهر علمی دارند، اما فاقد روشهای دقیق علمی هستند و معمولاً بر شواهد ناقص یا غیرقابلتکرار استوارند.
💜ویژگیها:
🟣نبود ابطالپذیری: گزارههای شبهعلمی بهگونهای بیان میشوند که نمیتوان آنها را آزمود یا رد کرد. مثال: «کریستالها انرژی مثبت را افزایش میدهند.»
🟣اعتماد به شواهد حکایتی: بیشتر به تجربیات شخصی و داستانهای غیرمستند تکیه دارد. مثال: «دوستم بعد از مصرف مکمل خاصی وزن کم کرد، پس این مکمل مؤثر است.»
🟣پرهیز از نقدپذیری: نظریههای شبهعلمی معمولاً از بازبینی علمی خودداری میکنند و ادعاها را مطلق میدانند.
🟣استفاده از اصطلاحات علمی: با استفاده از واژگان علمی پیچیده، سعی در جلب اعتماد مخاطب دارند. مثال: «این دستبند بیوانرژتیک با ارتعاشات کوانتومی بدن شما را متعادل میکند.»
🟣عدم پشتیبانی از دادههای قابل تکرار: ادعاها معمولاً در شرایط آزمایشگاهی قابل بازتولید نیستند.
3. گزارههای غیرعلمی
🟣این گزارهها نه علمی هستند و نه تظاهر به علمی بودن دارند. معمولاً بر اساس باورهای شخصی، ادبیات، فلسفه، یا مذهب است.
💜ویژگیها:
🟣فاقد شواهد تجربی: بر پایه اعتقادات، ارزشها، یا تخیلات استوارند. مثال: «زندگی پس از مرگ وجود دارد.»
🟣قابلیت آزمونپذیری ندارند: نمیتوان آنها را با ابزارهای علمی آزمود یا اثبات کرد. مثال: «خداوند جهان را خلق کرده است.»
🟣تکیه بر باورهای فرهنگی یا احساسی: بیشتر به حیطههای انسانی، هنری، یا معنوی تعلق دارند. مثال: «زیبایی در چشم بیننده است.»
🟣غیرمنطقی یا مغالطهآمیز: ممکن است شامل مغالطههای منطقی باشند که شواهد عینی ندارند.
🟣تمایز بین گزاره های علمی، شبهعلمی و غیرعلمی از گمراه شدن مردم، ترویج خرافات، و استفاده نادرست از منابع جلوگیری میکند. این تمایز به ما کمک میکند اطلاعات قابل اعتماد را از اطلاعات غیرقابل اعتماد تفکیک کنیم و تصمیمات آگاهانهتری بگیریم.
🟣#علم
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
❓چه چیزی علم را از شبه علم جدا میکند؟
🟣علم از روش علمی استفاده میکند که شامل مشاهده، فرضیهسازی، آزمایش، تجزیه و تحلیل دادهها و نتیجهگیری است. روش علمی بر شواهد تجربی و آزمونپذیر بودن فرضیهها تأکید دارد. فرضیهها باید قابل ابطال باشند، یعنی بتوان آنها را از طریق آزمایش رد کرد.
🟣شبهعلم اما اغلب فاقد روششناسی دقیق و نظاممند است. ادعاهای شبهعلمی معمولاً بر اساس حکایات، شهادتهای شخصی، باورهای غیرقابل اثبات و تفسیرهای دلبخواهی از شواهد بنا شدهاند. فرضیهها در شبهعلم معمولاً به گونهای طراحی میشوند که قابل ابطال نباشند.
🟣علم دارای رویکردی انتقادی و شکگرایانه است. دانشمندان همواره در حال بررسی و نقد نظریهها و فرضیههای موجود هستند و به دنبال شواهد جدید برای تأیید یا رد آنها میگردند. علم به دنبال کشف حقیقت است، حتی اگر این حقیقت با باورهای قبلی در تضاد باشد.
🟣شبهعلم اما معمولاً رویکردی غیرانتقادی و جزماندیشانه دارد. طرفداران شبهعلم اغلب به دنبال شواهدی هستند که باورهای آنها را تأیید کند و شواهدی را که با باورهایشان در تضاد است نادیده میگیرند یا رد میکنند. آنها معمولاً نسبت به انتقاد مقاوم هستند و تغییر عقیده نمیدهند.
🟣بنابراین علم یک فرایند پویا و در حال پیشرفت است و شبه علم ایستا و بدون پیشرفت
🟣علم از زبان دقیق و اصطلاحات تخصصی استفاده میکند که به طور واضح تعریف شدهاند. این امر به دانشمندان کمک میکند تا به طور دقیق با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و از ابهام جلوگیری کنند.
🟣شبه علم اما اغلب از زبان مبهم، اصطلاحات نامشخص و تعاریف متناقض استفاده میکند. این امر باعث میشود که ادعاهای شبهعلمی به راحتی قابل فهم و ارزیابی نباشند.
💜نمونههایی از شبهعلم:
🟣طالعبینی: ادعا میکند که موقعیت ستارگان و سیارات بر زندگی انسانها تأثیر میگذارد.
🟣هومیوپاتی: ادعا میکند که مواد بسیار رقیقشده میتوانند بیماریها را درمان کنند.
🟣کفبینی: ادعا میکند که میتوان از روی خطوط کف دست، آینده افراد را پیشبینی کرد.
🟣انرژیدرمانی: ادعا میکند که میتوان با دستکاری "میدانهای انرژی" بیماریها را درمان کرد.
🟣تمایز بین علم و شبهعلم برای تفکر انتقادی و تصمیمگیریهای آگاهانه ضروری است. با شناخت ویژگیهای علم و شبهعلم میتوانیم ادعاهای مختلف را به طور دقیقتر ارزیابی کنیم و از پذیرش باورهای غیرمستند و مضر خودداری کنیم. به یاد داشته باشید که علم بر شواهد تجربی، روششناسی دقیق و نگرش انتقادی استوار است، در حالی که شبهعلم فاقد این ویژگیهاست و بر باورهای غیرقابل اثبات و شواهد غیرقابل اعتماد متکی است.
🟣#علم
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
دوستان این شعر به هیچ عنوان نقد منطقی، تحلیلی و خلاصه چیزی نیست که در ساحت اندیشه باشه، صرفا خشم برخاسته از یک ایرانی هست، بهتر هست این متن رو صرفا با دید تخلیه خشم بخونید.
گاهی خشم رو باید به رسمیت شناخت.
تشکر از همراهی❤️
❓چه عواملی بیشترین اثر رو روی افزایش طول عمر میزاره؟
🟢در حدود چهل سال پیش، گروهی از پژوهشگران دانشگاه ییل به سرپرستی دکتر برکمن(Berkman) و سیمه(Syme)، دنبال این بودن ببینن "چه عامل یا عواملی بیشترین اثر رو روی طول عمر آدمها میگذاره؟" و چیکار کنیم طول عمر بیشتر و با کیفیتتری رو خواهیم داشت؟
🟢پژوهشگران مطالعه سخت اما جالب و پراستنادی رو راه انداختن. روش کارشون هم اینطوری بود که تو یه مطالعه طولی نه ساله (از سال 1965 تا 1974) حدود هفت هزار زن و مرد 30 الی 70 ساله رو انتخاب کردن و از جهات مختلفی (جسمانی، روانشناختی، اجتماعی و ...) اونها رو ارزیابی کردن.
🟢دادههای این افراد به مدت 9 سال نگهداری شد و بعد از اون پژوهشگرها برگشتن ببینن کدوم یک از این هفت هزار نفر زنده هستن و چه کسانی از دنیا رفتن، و اطلاعات از دنیارفتگان بیشتر چی میگه و خلاصه یه بررسی جامعی رو مجدد روی این گروه از شرکت کنندگان انجام دادن.
🟢یافتههای عجیب این مطالعه نشون میداد: اونچه که باعث مرگ زودهنگام خیلی از افراد فوت شده بود: "نه میزان کلسترول بالا، نه رژیم غذایی نامناسب، نه ورزش نکردن و نه یه شاخصه زیستی پر رنگبود"، بلکه "کیفیت روابط اونها در زندگی و سطح تنش و تعارض تجربه شده در رابطه بود".
🟢به زبان ساده "کیفیت رابطه عاطفی ما با آدمهای درجه یک زندگی به خصوص شریک زندگیمون، خط اول تعیین کننده طول عمر ما به حساب میاد و بقیه میرن تو مراحل بعد. پس اینکه الان با شریک عاطفیمون چه مدلی زندگی رو میگذرونیم، بهترین پیش بینی کننده طول عمر ماست.
🟢این نتایج حکایت از اون دارن که: ورزش عالیه، رسیدگی به تغذیه محشره و خودمراقبتی واجب، اما همه اینها زمانی اثرات واقعی خودشون رو نشون میدن که کیفیت رابطه (خصوصا رابطه عاطفی) خط اول اولویتهای زندگی ما قرار بگیره !!
🟢و به قول دکتر گاتمن، احتمالا شما هم فکر میکنید میتونید طول عمرتون رو با خوردن غذای مناسب و باشگاه رفتن افزایش بدید. اما تحقیقات نشون میده که اگه همین میزان زمان رو تو پیوند عاطفی با نزدیکترین آدما به ویژه شریک زندگیتون سرمایهگذاری کنید، سلامتی و طول عمرتون رو تضمین کردید.
⬇️و اینجاست که اروین یالوم میگه:
از رابطه به دنیا میاییم، در رابطه رشد میکنیم، با رابطه خودمون رو میشناسیم و تو رابطه آسیب میبینیم یا درمان میشیم.
🟨 مغالطهٔ پنجرهٔ شکسته و اثر کبرا
‼️تحریمها و جنگ برای ایران نعمت هستند.
🔵در این ادعا یا گزاره که بارها از زبان مقامات و سیاستمداران کشورمان شنیدهایم، مغالطهٔ پنجرهٔ شکسته یا مغالطهٔ شیشهبر وجود دارد.
🔵مغالطهٔ پنجرهٔ شکسته یا شیشهبر زمانی اتفاق میافتد که فرد تصور کند نابود کردن چیزی و پول خرج کردن برای بازسازی یا تعمیر آن برای جامعه مفید و سودمند است.
پنجرهٔ شکسته تمثیلی برای توضیح این ایده است که اگر کودکی بهطور تصادفی یا عمدی شیشهٔ مغازهای را بشکند، پدر کودک خسارت آنرا به مغازهدار پرداخت میکند. مغازهدار آن پول را به شیشهبر میدهد، شیشهبر هم به خیاط، و خیاط به کفاش ... . و این روند باعث رونق اقتصادی میشود.
💙الگوی منطقی این مغالطه عبارتاست از:
فاجعهٔ "الف" رخ داده است.
فاجعهٔ "الف" خوب و خیر است، چون "ب" بدست آوردهایم.
❓سوالیکه دراینجا مطرح میشود این است که: از کجا معلوم میشود که شیشهبر آنرا به خیاط بدهد؟ یا اگر بدهد دقیقاً معادل همان مبلغیست که مغازهدار به او داده است؟
🔵پدر کودک میتوانست آنرا مستقیماً برای رفع نیاز پوشاک فرزند خود به خیاط بدهد. بنابراین، اگرچه شیشهبر سود برده است؛ اما هم پدر کودک و هم خیاط ضرر کردهاند.
🔵این مغالطه با اثر مار کبری ارتباط دارد. اثر مار کبری یک خطای شناختی است که در آن یک راهحل برای حل مسئله باعث بدتر، پیچیدهتر، و بغرنجتر شدن آن مسئله میشود. این خطای شناختی در اقتصاد، سیاست، مذهب، اجتماع، و آموزش پیامدهای منفی جبرانناپذیری دارد.
🔵اثر کبری از یک داستان سرچشمه میگیرد. زمانی که هند مستعمرهٔ بریتانیا بود، دولت بریتانیا متوجه مارهای سمی زیادی در دهلی شد. دولت پیشنهاد داد به هر فردی که مار مردهای بیاورد پاداش داده میشود. در ابتدا این سیاست موفقیت آمیز بود و مارهای سمی زیادی کشته شدند. اما نهایتاً این سیاست باعث شد افراد شجاع و سودجو به پرورش مارهای سمی بهمنظور پاداش بیشتر روی بیاورند. زمانی که دولت متوجه این کار شد، پاداش را قطع کرد و باعث شد که پرورش دهندهها، مارها را در شهر رها کنند. در نتیجه، جمعیت مارها چند برابر شد.
👤#محمدرضا_سلیمی
🔵#تفکر_نقادانه
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
🚩فقط زمان حال حقیقت و واقعیت دارد. زمان حال، آن چیزی است که به طور واقعی محقق شده است و زندگی ما در آن جای دارد. بنابراین، بهتر است که پیوسته با شادمانی، قدر آن را بدانیم و در نتیجه، از هر دمی که قابل تحمل و فارغ از زشتی یا رنج است، آگاهانه لذت ببریم. یعنی دم را با یاد آرزوهای از دست رفته در گذشته با نگرانیها دربارهی آینده با ترشرویی تیره و تار نکنیم، زیرا از خود راندنِ لحظههای نیک حال برای ناراحتیهای گذشته یا نگرانیهای مربوط به آینده ابلهانه است.🚩
👤#آرتور_شوپنهاور
📚#در_باب_حکمت_زندگی
🟠#بریده_کتاب
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
🟡برای زندگی کردن در میان آدمیان، باید برای همه، با هر خصوصیتی که دارند، هر قدر هم نا به هنجار باشد، حقِ وجود قائل باشیم و فقط میتوانیم بکوشیم که از خصوصیاتشان بر حسب نوع و کیفیتی که دارند استفاده کنیم.
🟡اما نه میتوانیم امیدی به تغییرشان ببندیم، نه چنان که هستند محکومشان کنیم. این درست مصداق این مثال است که: زندگی کن و بگذار زندگی کنند.
🟡اما این رفتار آن قدر که درست است، آسان نیست و آن کس سعادتمند است که از برخورد با بعضی از همنوعان، همیشه در امان باشد.
🟡هنر تحمل کردن انسانها را می توان با تحمل کردن اشیاء بی جان تمرین کرد که به علت خواص مکانیکی یا خواص دیگر فیزیکی شان با سرسختی سد راه ما میشوند، تمرینی که هر روز میسر است.
🟡وقتی شکیبایی را از این راه کسب کردیم، میتوانیم در مورد انسان ها نیز به کار گیریم. به این منظور، باید خود را به این فکر عادت دهیم که این مردم نیز مانند اشیاء بی جان، اگر مانع آزادی و فعالیت ما میشوند، به علت ضرورت ناگزیر طبیعتشان چنین تأثیری دارند.
🟡بنابراین، بر آشفته شدن در برابر چنین انسان هایی همان قدر احمقانه است که از سنگی که پیش پایمان می غلطد و راهمان را سد می کند، خشمگین شویم.
👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #در_باب_حکمت_زندگی
🟡#فلسفه
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
‼️دور عقب ماندگی
🔴بحران کلیدی این کشور " دور عقب ماندگی" است.دور عقب ماندگی چه معنایی دارد؟ در کلیتی به نام نظام سیاسی "جمهوری اسلامی" زندگی میکنیم که ریشه عمده مشکلات و بحران های کشور است و در عین حال همین نظام سیاسی به طور دوره ای این ذهنیت را در شما ایجاد می کند که بیاید با انتخاب رئیس جمهور در حل مشکلات کشور سهیم شوید و آرام آرام و به طور تدریجی تغییرات را ممکن کنید.
🔴ما می دانیم تا این کلیت تغییر نکند هیچ یک از ابعاد خرد این کشور تغییر نمی کند و در عین حال می دانیم تا جزییات و ابعاد خرد را تغییر ندهیم آن کلیت تغییر نمیکند.به این وضعیت می توان گفت گرفتار شدن در وضعیت " دور عقب ماندگی": تا کل درست نشود، اجزا درست نمی شوند و تا اجزا درست نشوند کل درست نمی شود.پرسش همه این است: چگونه می توان این چرخه دور عقب ماندگی را شکست و اندکی در آرامش زندگی کرد؟
🔴مشکل وقتی جدی تر می شود که نظام سیاسی به دلیل ضعف کارآمدی و ستمی که بر مردم روا داشته از مشروعیت برخوردار نیست و مردم جامعه نیز به دلیل تنفری که از نظام سیاسی در وجود خود درونی ساخته اند، باوری به این نظام سیاسی نداشته و به کمتر از سقوط آن راضی نمی شوند. باز پرسش آن است با چنین نظام سیاسی و مناسک آن چون انتخابات چگونه می توان برخورد کرد؟ اگر این مناسک تنها مکانیسم اصلاح جزء به جزء سیستم باشد چگونه باید با آن برخورد کرد؟ آیا راهی جز انتخابات در شکل شورای نگهبانی آن برای ایجاد تغییر در کلیت نظام سیاسی وجود ندارد؟ مهمترین پاسخ به این پرسش در مفهوم " جامعه مدنی" یا " قدرت جمعی مردم" نهفته است به خصوص آنکه می دانیم سیاست در معنای " حکمرانی عقلانی" در کشور ما پایان یافته است.
🔴جامعه مدنی چه می تواند بکند؟ مردم چه می توانند بکنند؟ مردم در ابتدا باید اعتماد به نفس کاذب نظام سیاسی مبنی بر وجود حمایت همیشگی مردم را از نظام سیاسی بگیرند و وجود این حمایت را منوط به پاسخگویی حکومت در برابر خواسته هایشان سازند.اینکار تنها با گفتن " نه" دائمی به نظام سیاسی و مناسک های مختلف آن از قبیل انتخابات و شرکت در راهپیمایی و ...ممکن می شود.
🔴دوم، مردم باید دائما به بیان مسالمت آمیز مطالبات و خواسته های خود در فضای مدنی بپردازند تا "حکومت را به شکل خود درآورند". اینکار نیازمند مطالبه گری دائمی مردم در حوزه های متفاوت زندگی اجتماعی ست که خود نیازمند شورمندی و تلاش مستمر مردم است.باید به سان یک عاشق برای دست یافتن به معشوق " زندگی خوب" شور داشت و وفادار بود: تغییرات سیاسی جز با وجود سوژه وفادار شورمند در فضای مدنی ناممکن است.اگر زندگی خوب می خواهید باید با وجود همه مشکلات تا بی نهایت خوب زندگی کنید.
🔴بنابراین، داشتن زندگی سیاسی شورمندانه تحول آفرین چندان کار سخت و پیچیده ای نیست: اول با حکومت همکاری نمی کنید، دوم از حکومت خواسته هایتان را به طور مستمر می خواهید. برخورد اول به حکومت می گوید چون مردم با تو نیستند ضعیفی و چون مردم با هم هستند قوی اند.برخورد دوم به حکومت می گوید خواسته های مردم را برآورده کن و گرنه از تو عبور می کنند. در چنین وضعیت هیچ مدل از سرکوب نمی تواند به کمک یک نظام سیاسی بیاید و آن را از ایجاد تغییر در خود بازدارد: نظام سیاسی یا به شکل مردم متحد خود در می آید یا مردم از آن عبور خواهند کرد.
🔴همه آنچه همچون مساله حجاب یا به استادیوم رفتن زنان یا تغییر برخی حکم های قضایی یا به عقب راندن گشت ارشاد و....در این سالها در جامعه ممکن شده است حاصل فعالیت های مردم،خصوصا زنان و جوانان در فضای مدنی است: کاش همه مردم از زنان و جوانان بیاموزند که چگونه شورمندانه خواسته های خود را پیگیری کنند.زنان و جوانان در یک چیز مشترکند: داشتن شور و داشتن ایده تغییر.تا احساس ظلم نکنی کاری نمیکنی.زنان و جوانان ما احساس ظلم داشتند.همه مردم باید احساس ظلم کنند تا تغییر ممکن شود.
👤#مصطفی_مهرآیین
🔴#سیاست
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
درود خدمت همگی
من سالیان ساله در راه خودشناسی و آگاهی قدم برداشتم و هر چی جلو تر میره سنگین تر و عمیق تر میشم و این خیلی واسم گاهی اوقات دردناکه حالا بگذریم
من راستش ترسی ندارم ولی بعنوان یک پسر که تو دوراهی عجیب و تموم نشدنی گیر کرده خیلی در عذابم
من گرایش همجنسگرایی ندارم و به دختر بیشتر حس دارم ولی هر بار آدم ها منو یک همجنس گرا جلوه میدن با گفتن صفت هایی (مثل بچه خوشگل،بچه خونگی،بچه.. و این کاملا اعتماد به نفسمو تضعیف کرده ولی هر بار دارم سعی میکنم قوی تر بشم.
#ترومای_من
#شما_نوشتید
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
مامانم تازه زایمان کرده بودن. یه روزی که اتفاقی گوشی بابام دست من بود وقتی وارد گالری شدم فیلم های نامشروع دیدم. و خب اولش تعجب کردم و باورم نمیشد و فکر میکردم حالا صرف کلیپه ولی خب خیلی واقعی بود.
چند وقت بعدش دیدم یکی از همکارای شرکتشون که دختری بسیار جوان بود، بهشون پیام میده و خب پیام ها و گفتگوشون درحد یک همکار عادی نبود.
اون زمان توی دوره بلوغ هم بودم و علاوه بر مشکلات خودم که حالا هرادمی داره حالا با همچین چیزی دست و پنجه نرم میکردم که چیکار کنم.
اینم بگم که بابام دیگه ظهرا نمیومد. شبا دیر میومد. هروقت میومد تو اتاق بود و درشو قفل میکرد و رمز گوشیشون رو هیچکس نمیدونست.
حتی یه بار تو لپ تابشون اینجور کلیپ هارو دیدم...
کل سرچ گوگل و همه جام شده بود راه حل که من باید چیکار کنم.
اون زمان که حالا گاهن دفتر کارشون میرفتم و اون دخترخانم رو میدیدم. با اون آرایش غلیظ و کفشای پاشنه بلندی که هنوز تو گوشمه و اون خط چشم گربه ای برام نماد جندگیه رو هیچوقت یادم نرفته. خنده هاش ...
فکر کنیننن. من که دختر بابامم رو ببینه و بازم اینجوری...
تا اینکه یه شب طاقت نیاوردم و به مامانم همه چیزو گفتم. و ازون شب به بعد شبا به هوای پیاده روی میرفتم پیش بابام و بهم گفتن که اره اون دختر خانم تا آخر تایم میمونه که بابام برسونتش.
وقتی مامانم میرفت. خواهرم که تازه به دنیا اومده بود نوزاد بود و همش گریه میکرد. اداره خونه با من بود. شام با من. درسای خودم و درگیری فکری و کلی چیز دیگه و اینقدر فشار بهم وارد شد که یه روز نشستم به گریه کردن و گفتم نمیتونم این خونرو تحمل کنم و بدون اینکه بدونم کجا میخوام برم رفتم بیرون.
ولی وقتی سرمای بیرون به سرم خورد یادم اومد جایی رو برای رفتن ندارم و همونجا گریه کردم و برگشتم خونه.
دیگه ازون به بعدش دخالت نکردم که چیشد، مامان همدیگه نرفت. و خب دیگه نمیدونم ...
#ترومای_من
#شما_نوشتید
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
سلام وقتتون بخیر
از وقتی یادمه ، والدین من دعواهای شدیدی داشتن و انقدر این دعواها تکرار میشدن و ادامه داشتن که تقریبا هیچوقت اونها رو صمیمی و آشتی نمیدیدم. از مدرسه با استرس برمیگشتم که ببینم اتفاقی براشون نیفتاده یا طلاق نگرفته باشن ، این استرس از دست دادن اعضای خانواده هنوز هم با من هست و تو همه روابطم میترسم که آدم ها رو از دست بدم یا کمرنگ بشم براشون .
علاوه بر اون ،من از بچگی خودم رو مسئول ایجاد صمیمیت بینشون میدونستم و هر کاری میکردم که حداقل برای مدتی بشیم همان خانواده صمیمی و ایده آلی که تو ذهنم داشتم و اینکه تلاش هام اونموقع نتیجه نمیدادن ، باعث شد دیدگاه خیلی بدی نسبت به ازدواج و خانواده داشته باشم و با اینکه همه تلاشم رو میکنم که برای خودم خانواده خوبی داشته باشم ، اما ترس شدیدی تو دلم هست که نکنه من هم عاقبتم مثل اونا بشه!
#ترومای_من
#شما_نوشتید
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
من مشکلی با شناس یا ناشناس بودن ندارم
ولی چیزی که یادم نمیره حالا اسم گذاریش کنیم تروما یا هرچیزی دوتاست
یکیش اذیت و تمسخری که از جانب دیگران ( اطرافیان و مدرسه) بخاطر مشکل چشمیم بعد از چندین حادثه متناوب در دوران کودکیم افتاد هستش
یکیش هم دعواهای پشتسر هم بابام با داداش یا مامانم و هر بار اومدن همسایهها برای آروم کردن قضیه(اشتباه نکین بابام نه معتاد بود نه بیکار بلکه برای خارج از محیط خونواده فردی آرام و شیک بود، حالا شاید بگین موضوعات حاد بودن! ولی باید بگم اصلا! کاملا میشد در کمال آرامش حلش کرد، دلیل؟ مشکل عصبانیت بیش از حد دائمی پدر)
#ترومای_من
#شما_نوشتید
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
یاد نوشته ای از صادق هدایت افتادم:
همه گمان میکنند بچه خوشبخت است. نه خوب یادم است، آن وقت بیشتر حساس بودم، آن وقت هم مقلد و آب زیرکاه بودم. شاید ظاهرا میخندیدم یا بازی میکردم، ولی در باطن کمترین زخم زبان یا کوچکترین پیش آمد ناگوار و بیهوده، ساعت های دراز فکر مرا به خود مشغول می داشت و خودم، خودم را میخوردم.
❓متافیزیک چیست؟
🟡متافیزیک (Metaphysics) شاخهای از فلسفه است که به مطالعه اصول اولیه، واقعیتهای بنیادین، و پرسشهایی میپردازد که فراتر از تجربههای حسی و علوم تجربی قرار دارند. واژه «متافیزیک» از زبان یونانی گرفته شده و به معنای "فراتر از فیزیک" است. این اصطلاح ابتدا توسط شاگردان ارسطو برای اشاره به آثاری استفاده شد که پس از نوشتههای او درباره طبیعت (فیزیک) قرار داشتند.
💛متافیزیک به مسائل کلی و بنیادی میپردازد که در علوم دیگر به آنها پاسخ داده نمیشود مانند:
● بررسی ماهیت وجود و واقعیت.
● پرسشهایی مانند "چرا چیزی بهجای هیچچیز وجود دارد؟" یا "ماهیت هستی چیست؟"
● مطالعه رابطه علت و معلول.
● پرسشهایی مانند "چه چیزی باعث رویدادها میشود؟" و "آیا هر چیزی علتی دارد؟"
● بررسی مفاهیمی که فراتر از تجربه مستقیم هستند، مانند روح، خدا، و سرنوشت.
● مطالعه ماهیت زمان و فضا.
● پرسشهایی مانند "آیا زمان واقعی است یا صرفاً مفهومی ذهنی است؟" و "آیا فضا محدود است یا بیپایان؟"
● چگونگی تغییر و ثبات اشیا در طول زمان.
● پرسشهایی مانند "چه چیزی باعث میشود یک شیء در طول زمان همان شیء باقی بماند؟"
🟡متافیزیک به معنای کلاسیک خود، فراتر از علوم تجربی حرکت میکند، زیرا این علوم به دادههای قابلمشاهده و آزمایش محدودند. برای مثال:
🟡علم به چگونگی رویدادها پاسخ میدهد، اما متافیزیک به "چرا" میپردازد. فیزیک ممکن است به قوانین طبیعت اشاره کند، اما متافیزیک پرسش میکند: "چرا این قوانین وجود دارند و چرا اینگونه عمل میکنند؟"
🟡در نبود متافیزیک، بسیاری از پرسشهای بنیادی بشر بیپاسخ میماندند. متافیزیک به ما کمک میکند فراتر از ظواهر و تجربیات علمی بیندیشیم و درک عمیقتری از جایگاه خود در جهان پیدا کنیم. این شاخه فلسفه بستری برای تفکر انتقادی و فلسفی درباره هستی، آگاهی، و معنای زندگی فراهم میآورد.
🟡#فلسفه
◀️#متافیزیک
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
❓آیا خود علم را میشود با روش علمی اثبات کرد؟
🟣پاسخ کوتاه این است: نه، علم را نمیتوان با روش علمی اثبات کرد، زیرا خود علم به عنوان یک چارچوب نیاز به پیشفرضهایی دارد که بیرون از روش علمی قرار دارند.
🟣علم بر اساس مجموعهای از اصول اولیه (مانند قابلمشاهده بودن جهان، وجود قوانین طبیعی ثابت، و امکان شناخت از طریق تجربه و آزمایش) بنا شده است. این اصول به خودی خود آزمونپذیر نیستند و به عنوان مبانی پذیرفته میشوند. به عبارت دیگر، پیشفرضها در خارج از خود روش علمی قرار دارند.
🟣اگر بخواهیم علم را با روش علمی توجیه کنیم، درگیر دور منطقی میشویم، زیرا برای اثبات اعتبار روش علمی، به اعتبار همان روش نیاز داریم. مثل اینست بگوییم این جمله درست است، چون خودش میگوید که درست است.
🟣علم به پرسشهای فلسفی بنیادینی مانند "چرا قوانین طبیعت یکسان هستند؟" یا "چرا مشاهده و تجربه معتبرند؟" پاسخ نمیدهد. این پرسشها در حیطه فلسفه قرار دارند و توسط روش علمی قابل پاسخگویی نیستند.
🟣اعتبار علم ناشی از کارآمدی عملی آن است، نه اثبات خود آن از طریق روش علمی. در طول تاریخ، علم توانسته است: پیشبینیهای دقیق ارائه دهد، فناوریهای مؤثری بسازد و زندگی انسانها را بهبود بخشد. این موفقیتها باعث شدهاند که علم به عنوان یک چارچوب معتبر برای شناخت پذیرفته شود، حتی اگر مبانی آن اثبات علمی نداشته باشد.
🟣عدم توانایی اثبات علم با روش علمی، نقصی در علم نیست بلکه نشاندهنده مرزهای متافیزیکی آن است. علم ابزاری قدرتمند برای شناخت طبیعت است، اما ادعا نمیکند که به تمام جنبههای هستیشناسی و معرفتشناسی پاسخ میدهد. اینجاست که فلسفه، هنر، و اخلاق وارد عمل میشوند تا جنبههای دیگر زندگی را بررسی کنند.
🟣#علم
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
بسیار قابل درکه که بعد از دیدن این ویدیو عصبانی بشید و فحش بدید. اما بیاید فکر کنیم که چی میشه شخضی همچین حرفایی بزنه؟ چه چیز هایی باعث میشه یک انسان، همچین باور و خواسته ای داشته باشه؟ در مغز این آدم چی میگذره؟
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
🚩تازهمسلمان مومنِ دوآتشه کسی است که به امید لذتهای موهوم شهوانی و شکمپرستیِ آن دنیا با فقر و فلاکت و بدبختی عمر را بسر برد و وسایل عیش و نوش نمایندگان مذهبش را فراهم بیاورد. همهاش زیر سلطه اموات زندگی میکنند و مردمان زنده امروز از قوانین شوم هزار سال پیش تبعیت مینمایند، کاری که پستترین جانور نمیکند.🚩
👤#صادق_هدایت
📚#توپ_مرواری
🟠#بریده_کتاب
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
بر هر چه دین ریدم
لعنت بر محمد، بر ذات و دینِ کثیفش ریدم
آورندهِ قرآن، از فرق سرش تا به لبانش ریدم
خواندم متون سراسر کذب و ریاِ کتابِ او
بر هر سوره، هر آیه و کل صفحاتش ریدم
گفته خدایش از غیب با وی سخن گفت
بر راویِ شیاد، محمد و بر خدایش ریدم
سرتاسر اسلام نباشد جز تهدید و کشتار
بر نماز و روزه و خمس و ذکاتش ریدم
هیچ دین و پیامبرانِ دروغین ثمر ندارند
فریاد زن که بر همه ادیان و کتابشان ریدم
فرقی نیست میانِ مسجد و گنیسه و کلیسا
بر خاخام و کشیش و بر آخوندِ ریاکار ریدم
بودا و زرتشت، هندو و بهاالله و هر چه دین
سودی ندارند برایت، بر آیینِ تمامشان ریدم
موجودی کثیف، آخوندِ مفتخورِ ستمگر
بر عمامه و عبایش، بر جانمازش ریدم
ضحاکِ ماردوش که کُشتی جوانانِ وطنم را
بر تو و اجدادِ جاکشِ تو علی و حسین ریدم
بر لشکر دزدانِ فرقهِ تبهکار که مجیزت گویند
سپاه و بسیج٫ جانیانِ آتش به اختیارت ریدم
پاینده ایران وطنم که گرفتار اهریمنان است
بر دجالِ هندی که آورد این بلا بر سر ما ریدم
👤#آزاد_فارسانی
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
گفتم تو مگه اسلام رو قبول داری که تولد فاطمه رو به عنوان روز مادر به مامانت تبریک میگی؟
گفت نه، ولی روز مادره به هر حال همه تبریک میگن، ربطی به فاطمه نداره
گفتم خب روز مادر به چه مناسبت؟ این همه روز های دیگه، چرا دقیقا روز تولد فاطمه تبریک میگی؟
گفت چون روز مادره و بقیه میگن
گفتم چرا انقدر مقاومت میکنی؟ روز مادره چون تولد فاطمس. اگه تولد اون نبود روز مادر هم نبود. پس نگو ربطی به مناسبت نداره، چرا که دقیقا روزی رو تبریک میگی که تولدشه
گفت باشه راست میگی اما خب که چی؟
گفتم خب که چی نداره، دورو و دروغگویی، پیش من به فاطمه فحش میدی، ولی از اونور تولدش رو به مامانت تبریک میگی
گفت آره میگم، چون خوشحال میشه و منم دوست دارم خوشحالیشو ببینم
گفتم واقعا دوست داری خوشحالی مامانت رو ببینی؟
گفت اره چرا که نه
گفتم توی 364 روز دیگه چیکار میکنی واسش؟
گفت نه بحث رو عوض نکن، این یه بحث دیگس
گفتم اتفاقا بحث همینه. تو اگه خوشحالی مامانت واست مهم بود، تو یکی از این روزهای سال واسش کادو میخریدی و ازش قدر دانی میکردی
گفت خب مامانم تو این روز از من انتظار داره اگه تبریک نگم ناراحت میشه
گفتم یعنی مثلا سه ماه پیش واسش کادو میگرفتی و ازش قدردانی میکردی، ناراحت میشد و میگفت صبر کن روز موعود برسه بعد کادو بده؟
گفت نه اخه ...
گفتم آخه نداره که، تو و امثالت یه مشت دورو و دروغگویین. شما حتی کادو گرفتنتون هم فیکه، شما به خاطر خود طرف محبت نمیکنید، شما اصلا طرف رو دوست ندارید. فقط میخواید مثل بقیه باشید بدون اینکه بفهمید اصلا دارید چیکار میکنید. آره شما تکلیف خودتون با خودتون هم معلوم نیست. 364 روز کاری نمیکنید بعد دقیقا روز تولد یکی که اتفاقا بهش فحش میدی رو به مامانت تبریک میگی
گفت دوست دارم اصلا، به تو چه
گفتم آره، راست میگی به من چه، هر غلطی میخوای بکن. من تمام هدفم اینه که به تو و بقیه دورو ها بفهمونم که تناقض و دورویی تاوان داره، نمیتونید از مسئولیت حرفتون شونه خالی کنید. تاوانش اینه که در وهله اول بهتون میگم که چقدر دورو و کثافتین و بعد باهاتون بر اساس چیزی رفتار میکنم که در ظاهر دارید تاییدش میکنید، و اونم فرهنگ مرد سالاره. تولد فاطمه روز مادره چون فاطمه کسی بوده که کارهای خونه رو میکرده و از بچه ها مراقبت میکرده و به نوعی هدفش فقط خدمت به شوهر و بقیه بوده، اصلا نیاز های خودش مهم نبوده، باید در خدمت مرد میبوده، درست چیزی که امروزه در جوامع مدرن زن ستیزی حساب میشه، تو با تبریک تولد این شخص به مامانت، در واقع داری به مامانت میگی که تو هم مثل فاطمه ای، وظیفت اینه که نیاز های مارو براورده کنی، فقط باید تو خونه باشی و ظرف بشوری، لباست هم شوهرت تعیین میکنه که چی بپوشی و نپوشی. خلاصه که از این به بعد من هم بر اساس این ایدئولوژی باهات رفتار میکنم چرا که میبینم در عمل باهاش موافقی !!
وی مکان را ترک میکند.
***
ما نشان میدهیم دیگری را دوست داریم چون بقیه هم همینکار را میکنن.
چرا عشق و محبت ما وابسته به مناسبت ها است؟
364 روز را فراموش میکنیم و فقط در آن روز مثلا خاص، یادمان میاید باید محبت کنیم؟
اگر کسی را دوست داریم، چرا زمانی ابراز علاقه میکنیم که دیگران میکنند؟
محبت ما، محرک بیرونی دارد یا درونی؟
آیا ما محبت میکنیم که دیگران ببینند و نزد آنها انسان خوب تلقی بشویم؟، یا محبت میکنیم به این هدف که تجربه دیگری را از زندگی بهتر کنیم؟
اگر اولی است پس محبت ما مشروط است، تایید بیرونی نباشد محبت هم نیست.
حال، چگونه میتوان فهمید که این تبریک ها و کادو ها، به خاطر خودمان است یا رسم و رسوم و عادات؟
👤#وکو
◀️#دروغ
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
🔴دختری پانزده ساله گم میشود، خانواده او به دنبال او میگردند، چیزی پیدا نمیکنند، سال ها میگذرد، همچنان بی خبرن، مادر او به شدت پریشان است، اوضاع خانواده تعریف چندانی ندارد، پس از ده سال پلیس شواهدی پیدا میکند و ...
👤#لیزا_جوئل
📚#وقتی_که_او_رفت
🔴#معرفی_کتاب
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅
‼️ضرورت وجود دشمن برای یک دیکتاتور
🔴همیشه کاری کن که کشورت حداقل یک دشمن، یا اگر امکانش بود یک دشمن خارجی داشته باشد.
❤️دشمنان به دو دلیل مفیدند:
🔢اول، اگر کسی را داشته باشی که بتوانی علیه او فحش و ناسزا بگویی، از این طریق میتوانی قدرت «رهبریات» را نشان دهی و در واقع ثابت کنی مردم فقط با «هدایت» و «راهنمایی» تو میتوانند از خطرات مهلکی که آن هارا تهدید میکند، نجات یابند.
🔢دوم، تو میتوانی گناه و تقصیر هر نارسایی و کمبودی، از جمله خطاهایی که خودت مسببش بودهای، را به گردن دشمن بیندازی.
🔴مردم ذاتاً ثنویتگرا هستند و همه چیز را سیاه و سفید میبینند و به همین دلیل مایلند درباره هر چیزی بر اساس الگوی «ما علیه آنها» یا «خوب علیه بد» بیندیشند. تو با مطرح کردن و قبولاندن خودت به عنوان «ما/خوب» میتوانی به این گرایش دامن بزنی و کاری کنی که آنها تو را قطبِ «خوب» و دیگری یا همان دشمن را قطبِ «بد» ماجرا تلقی کنند.
🔴جورج واکر بوش رئیس جمهور سابق ایالات متحده آمریکا در جریان یکی از سخنرانیهایش در سازمان ملل متحد، از ایران، عراق و کره شمالی به عنوان «محور شرارت» نام برد. این مصداق بارزی از دشمن سازی و سیاهوسفید کردن قضایاست.
🔴نیکاراگوئه ای ها و کاستاریکایی ها از دیرباز دشمن یکدیگر بوده اند و رهبران این کشور ها با دامن زدن به این دشمنی ها، پایه های قدرتشان را مستحکم تر کرده اند. کوبای کمونيست نیز آمریکای امپریالیست را دشمن خود میداند. از نظر هوگو چاوز، گرینگوها آمریکای شمالی، دشمن اصلی ونزوئلا و مردم آمریکای لاتین هستند. در کره شمالی هیچ دشمنی خبیث تر از کشور کره جنوبی نیست و در مراتب بعدی ایالات متحد امریکا و ژاپن قرار دارد. در یک نظام دیکتاتوری فایده داشتن دشمن خارجی آن قدر زیاد است که حتی اگر چنین دشمنی وجود نداشته باشد، باز باید آن را ساخت.
🔴همیشه به مردم کشورت یادآوری کن نیروهایی در حال برنامه ریزی برای بی ثبات کردن کشور و ایجاد ناامنی اند و تنها نیرویی که میتواند جلوی این دشمنان بداندیش را بگیرد، تویی. ترساندن مردم از این دشمنان نامشخص اغلب منجر به ابراز همدلی ملت با تو و رژیمت میشود.
👤#رندال_وود و #کارمینه_دولوکا
📚#خودآموز_دیکتاتورها
🔴#سیاست
✅#عصیانگر | OSIANGAR✅