💜سخنان ، کتابها و ویدیوهای اوشو💜 کانال دیگر : https://t.me/sufianehh
✳️اشو عزیز :
من می خواهم به دیگران کمک کنم و آنها را در مسیر روحانی قرار دهم.
لطفاً نظرتان را بیان کنید ...
هرگز سعی نکن یک خیر باشی.
خیرین مردمانی خطرناك هستند.
مردم به نام عمل خیر، سعی می کنند در امورِ دیگران دخالت کنند. تو کیستی که به دیگران کمک کنی؟ تو هنوز به خودت کمک نکرده ای.
اگر طبیبی، نخست خودت را معالجه کن!
این بارها در اطراف من رخ می دهد؛
تو به من گوش می دهی، ذهنت هر چه بیشتر اطلاعات کسب می کند و شروع می کنی به انباشتن دانش، و سپس ناگهان آرزو می کنی تا به دیگران خدمت کنی.
آنچه تو می خواهی واقعاً این است که آشغال های خودت را بر سر دیگران خالی کنی. می خواهی به دیگران کمک کنی تا روحانی شوند.
لطفاً، تا ندانسته ای من چه می گویم، سعی نکن آن را به دیگران منتقل کنی.
زیرا حرفهای مرا تحریف خواهی کرد.
راستش را بخواهی، همیشه احساس می کردم که تکرار کردن حرف های دیگران کار خوبی نیست!
دست کم همین قدر فرزانه باش!
💜اوشو
📗هنر سکوت
ترجمه محسن خاتمی
@oshowords
✳️ رویای زندگی
زندگی بسیار اغواکننده و هیپنوتیزمکننده است. زندگی زیباست یک معجزه است یک دنیای جادویی…ولی جنس آن از جنس رویاهاست.
بیدارشدن در این رویای زیبا دشوار است.
وقتی یک رویای زیبا میبینی…شاید با مرلین مونرو همسفر شدهای یا چیزی شبیه این؛ و یا رییسجمهور آمریکا شدهای… وقتی یک رویای شیرین میبینی، چیزی که همیشه آرزویش را داشتی حالا در خواب اتفاق افتاده است؛ و سپس کسی تو را تکان میدهد و تو هشیار میشوی ـــ ولی آن رویا از دست رفته است. آزرده میشوی: “حالا وقتش بود؟ نمیتوانستی قدری صبر کنی؟ من یک رویای قشنگ میدیدم!”
ولی رویا، رویاست؛ زیبا یا نازیبا. یک رویای زیبا نیز یک رویاست؛ بسیار بیهوده، یک اتلاف.
بودا میگوید: بیدارشدن از یک رویای زیبا دشوار است.
کسانی که مشتاق بیداریاند افرادی هستند که بودا آنان را سروتاپانا میخواند ـــ آنان که از ساحلِ امن گذشته و برای رسیدن به اقیانوس وارد جریان رودخانه شدهاند، آنان که سفر معنوی خویش را شروع کردهاند، آنان که گامی را برای درک آنچه که واقعی است و آنچه واقعی نیست برداشتهاند؛ آنان که از تفاوت بین رویا و واقعیت هشیار شدهاند.
#اشو
📚آموزش فراسو
@oshowords
You are cute 💜
تو ناز (بانمک، دلربا) هستی.
@oshowords
✳️اجازه دادن
سرّ بزرگ دانش معنوي، اين است كه بدون انجام دادن كاري، اجازه مي دهيد همه چيز رخ دهد.
ذهن بسيار سطحي و كم عمق است.
با درك همين نكته، ديدگاهي جديد در ما پديد مي آيد؛ رها كردن امور.
ذهن هميشه دوست دارد در امور مختلف دخالت كند و آرزوهاي خود را دخالت دهد. ذهن دوست دارد همه چيز براساس خواسته هايش پيش رود و مشكل اصلي همين است.
ما ذراتي بسيار كوچك دراين هستي بي كرانيم و اين كه دوست داشته باشيم دنيا مطابق عقايدمان پيش رود، احمقانه است. معناي واقعي حماقت، همين است.
درست مثل اينكه موجهاي اقيانوس بكوشند به تنهايي كار كنند. آنها بخشي از اقيانوس وسيع هستند... آنها از وجود خود چيزي ندارند؛ زيرا فقط تجلي اقيانوسند.
ما نيز دقيقا به همين گونه ايم. سپس جايي براي رفتن و هدفي براي رسيدن وجود نخواهد داشت. پس شكستي در پي نخواهد بود و آرامشي عميق ما را فرا مي گيرد. معناي اعتماد و تسليم، همين است. در اينصورت، زندگي رنگ جديد به خود مي گيرد و به اين ترتيب، تنشي كه بطور معمول وجود دارد، ناپديد مي شود.
#اوشو
@oshowords
✳️بهترین دارو بی خوابی و زیاد فکر کردن
#اوشو
@oshowords
حق با مسیح است وقتی میگوید ”دشمنت را دوست داشته باش.“
این یک راز بزرگ است.
اگر با دشمن بجنگی، به دشمن انرژی میدهی و در عین حال در سطح دشمن باقی میمانی و نمیتوانی پرواز کنی.
#اوشو
@oshowords
من از کسانی که مرا مسموم کردهاند شکایتی ندارم.
به راحتی میتوانم آنها را ببخشم.
آنها یقیناً نمیدانند که در حال انجام چه کاری هستند.
میگویند تاریخ تکرار میشود.
این تاریخ نیست که خود را تکرار میکند؛
این ناخودآگاه انسان است،
کوری انسان است که خود را تکرار میکند.
روزی که انسان هوشیار و آگاه شود،
دیگر هیچ تکراری وجود نخواهد داشت.
سقراط مسموم نمیشود، عیسی مصلوب نمیشود،
منصور حلاج کشته و سلاخی نمیشود.
#اشو
@oshowords
جامعهی مذهبی، یک ذهن سرکوبگر خلق کرده است، ذهنی که نگرشی منفی به زندگی دارد، ذهنیتِ ضدِشادمانی.
این نوع جامعه بسیار با طبیعی زندگیکردن مخالف است، با سکس مخالف است. و چرا این جامعه اینهمه با سکس مخالف است؟ زیرا اگر به مردم اجازه دهید که از سکس لذت ببرند، نمیتوانید آنان را به بردگان تبدیل کنید. غیرممکن است ـــ انسان شادمان را نمیتوان به بردگی کشاند.
حقّه در همین است. فقط افراد غمگین را میتوان به بردگی وادار کرد. انسان شاد، فردی آزاده است؛ او نوعی استقلال از خودش دارد.
نمیتوانی مردمان شادمان را برای ارتش و جنگ بهکار بگیری. غیرممکن است. چرا باید به جنگ بروی؟
ولی یک فرد مذهبی که قوای جنسی خودش را سرکوب کرده باشد آماده است به جنگ برود، مشتاق رفتن به جنگ هستند، زیرا او از آفرینندگی و خلاقیت ناتوان است. اینک فقط یک کار میتواند بکند ـــ میتواند بکُشد، نابود کند. زیرا تمام انرژیهایش مسموم و ویرانگر شده است. بنابراین او آماده است به جنگ برود ـــ نه تنها آماده است، بلکه شوق آن را هم دارد. او مشتاق کشتن است، میخواهد نابود کند.
در واقع، وقتی او انسانهای دیگر را میکُشد، لذتی نیابتی از عمل دخول را پیدا میکند. این دخول میتوانست در یک رابطهی عاشقانه باشد و زیبا میبود؛ وقتی در عشق وارد بدن یک زن میشوی، این یک نکته است؛ امری روحانی و معنوی است.
ولی وقتی وضعیت عوضی میشود و تو با یک شمشیر، یک نیزه وارد بدن دیگری میشوی: این زشت است، خشن است، نابود کننده است. ولی تو به دنبال یک جایگزین برای دخول هستی.
اگر جامعه به افراد آزادی کامل برای شادمانی بدهد، هیچکس ویرانگر نخواهد بود. مردمی که بتوانند به زیبایی عشق بورزند هرگز ویرانگر نیستند.
#اشو
📚«الماسهای بودا»
سخنان اشو از ۲۱ تا ۳۱ دسامبر ۱۹۷۷
مترجم: م.خاتمی / شهریور ۱۴۰۱
@oshowords
✳️پرسش نخست:
مرشد عزیز! من ذهنم را رد میکنم و به آگاهی میچسبم.
✳️بخش اول
پاسخ
:
ذهن نباید ابداً رد شود؛ اگر آن را مردود کنی، باقی خواهد ماند. مردود کردن یعنی سرکوب.
هر چیزی که رد شود هرگز تو را ترک نمیکند؛ فقط از خودآگاه به ناخودآگاه حرکت میکند، از بخش روشنِ وجودت به لایههای تاریک، که نمیتوانی با آن روبهرو شوی، منتقل میشود. آن را از یاد میبری، ولی وجود دارد؛ زندهتر از همیشه.
بهتر است با دشمن روبهرو باشی تا اینکه دشمن را در پشت سرت نگه داری، این بسیار خطرناکتر است.
و من به شما نگفتهام که ذهن را رد کنید. ذهن یک مکانیسم زیباست، یکی از معجزات هستی است. ما هنوز قادر نبودهایم که چیزی را که قابل رقابت با ذهن باشد بسازیم. حتی پیچیدهترین کامپیوترها قابل رقابت با ذهن نیستند. فقط یک ذهن انسان میتواند تمام کتابخانههای دنیا را در خودش جا بدهد؛ ظرفیتهای ذهن تقریباً نامحدود هستند.
ولی ذهن یک ماشین است، تو نیستی. هویتگرفتن با ذهن اشتباه است، آن را ارباب خودت ساختن خطا است، هدایتشدن توسط آن اشتباه است. ولی وقتی تو ارباب و راهنمای ذهن باشی، کاملاً درست است. ذهن بعنوان یک «خادم» ارزش عظیمی دارد؛ پس آن را رد نکن. مردود کردنِ ذهن تو را فقیر خواهد ساخت، غنی نخواهی بود.
من با ذهن مخالف نیستم؛ من با رفتن به ورای آن موافق هستم. و اگر ذهن را رد کنی نمیتوانی به ورای آن بروی. از آن بعنوان یک تختهپرش استفاده کن.
و تمامش بستگی به خودت دارد: اگر شروع کنی به اینکه ذهن را باید رد کرد، انکار کرد و نابود کرد؛ میتوانی از آن یک مانع بسازی؛ یا اینکه اگر آن را بپذیری و سعی کنی آن را درک کنی، میتوانی از آن یک تختهپرش بسازی. همان تلاش برای درک ذهن، سبب رفتن به ورای آن میشود. به فراسوی ذهن میروی؛ یک «شاهد» میشوی.
و نکتهی دوم: میگویی: “… به آگاهی میچسبم.”
بله این باید که رخ بدهد. اگر ذهن را رد کنی شروع خواهی کرد به چسبیدن به آگاهی. و «چسبیدن» چیزی نیست جز عملکرد ذهن از درِ عقب! چسبیدن، یک روند ذهنی است. و این برای کسانی که رد میکنند و سرکوب میکنند باید اتفاق بیفتد.
موضوع، دگرگون شدن است.
از ذهن باید به درستی استفاده شود؛ آنگاه دیگر چسبیدن به آگاهی وجود ندارد. وگرنه، با هراس از ذهن که شاید بازگردد، به آگاهی خواهی چسبید! و در همین چسبیدن است که ذهن پیشاپیش بازگشته و وجود دارد.
«چسبیدن» همان ذهن است در عمل؛ و نچسبیدن، کیفیت ذاتی آگاهی است. نمیتوانی به آگاهی بچسبی؛ اگر بچسبی،
این تنها یک پدیدهی ذهنی است. آن آگاهیات نیز یک آگاهی کاذب است که توسط ذهن خلق شده، زیرا که درخواست زیادی از آن داشتهای.
اگر مجبور هستی که به آگاهی بچسبی، آن آگاهی کاذب است، کاملاً دروغین است.
آگاهی واقعی با تو میماند؛ نیازی نداری که به آن بچسبی. چه کسی به آن خواهد چسبید؟ تو خودت آگاهی هستی. پس چه کسی به چه کسی میچسبد؟!
در آگاهی دو چیز وجود ندارد ــ کسی که میچسبد و موضوعی که به آن میچسبد ــ در آگاهی تو یکی هستی. فقط یک آگاهی وجود دارد و نه هیچ چیز دیگر. کسی نمیتواند به آگاهی بچسبد. ولی اگر تو ذهن را مردود کنی، این باید که رخ بدهد؛ همان نخستین گام به اشتباه برداشته شده.
ذهن را رد نکن؛ آن را درک کن.
#اشو
📚«دامّا پادا / راه حق»
تفسیر سخنان بودا
جلد نهم
مترجم: م.خاتمی / بهار ۱۴۰۰
@oshowords
بودا میگوید:
“آموختن با تمامیت و کاملبودن در تحقیقات دشوار است.”
تمایل ذهن به تنبلی است ـــ تمام تنبلیها در ذهن است. ذهن میخواهد از هر کوششی پرهیز کند. برای همین است که ذهن نمیخواهد در ابعاد جدید حرکت کند؛ به دنیای کهنه و آشنا میچسبد، زیرا میداند که در آنجا بسیار کارآمد است.
ذهن با چیزهای آشنا نوعی مهارت و کارآمدی دارد. پس وقتی که به چیزی عادت کردی، نمیخواهی آن را تغییر بدهی.
مردمان بسیاری هستند که با یک زن یا یک مرد به زندگی ادامه میدهند، نه اینکه به آن زن یا مرد عشقی داشته باشند؛ بلکه فقط به این دلیل که این یک رابطهی آشنا است. حالا جدا شدن و رفتن با یک زن و یا مرد دیگر و دوباره شروع کردن از الف ب، دردسر دارد، دشوار است. آنان فقط تنبل هستند.
مردم همانگونه که همیشه زندگی کردهاند به زندگی ادامه میدهند ـــ حتی اگر رنجآور و دردناک باشد، حتی اگر حاصل این رابطه، چیزی جز رنج و تشویش نباشد؛ ولی ادامه میدهند؛ زیرا دستکم آشنا و شناختهشده است؛ به این نوع زندگی عادت کرده و در آن مهارت دارند. و اینگونه میتوانند به خوابیدن (ناهشیاری) ادامه دهند. ذهن تنبل است. و این تنبلی یکی از موانع است.
آموختن با تمامیت و کاملبودن در تحقیقات دشوار است.
✳️مرشد عزیز : با خشمی که نسبت به والدینام دارم چه کنم؟ من دوران بسیار سختی را با مادرم داشتهام و از دست او بسیار ناراحت و خشمگینام ...
✳️پاسخ اشو:
هر کودکی از دست والدیناش خشمگین خواهد شد اگر بفهمد آنها ناآگاهانه و ناخودآگاه، چه بلایی بر سرش آوردهاند!
تمام تلاشهایشان از سر خیرخواهی برای فرزندشان بوده؛ نیتشان خوب بوده اما آگاهی و خرد در کار نبوده است ...
و نیت خوب در دست افراد ناآگاه به چیزی خطرناک بدل میشود.
آنان نه تنها نتیجه مطلوب را بدست نمیآورند بلکه حتی ممکن است چیزی متضاد بیافرینند.
بچهدار شدن آسان است.
از عهده هر جانوری برمیآید.
اما پدر و مادر بودن هنری است که باید آموخته شود، و چه کسی باید آن را به والدین شما میآموخت ؟!
خشم تو طبیعی است.
طبیعی اما بیفایده.
این خشم نه تنها کمکی به آنها نمیکند
بلکه به خودت نیز آسیب میرساند.
گوتام بودا جمله شگفتانگیزی دارد:
وقتی از دست کسی خشمگین میشوید، در واقع خودتان را به خاطر گناه دیگری، مجازات میکنید !
والدین شما توسط والدین خودشان شرطی شده بودند و شما هرگز نمیتوانید مسبب اصلی این جریان را بیابید.
زیرا نسل اندر نسل منتقل شده
تا به شما رسیده است ...
والدینتان با شما درست همان کاری را کردهاند که بر سر خودشان آمده است.
آنها خودشان نیز قربانی بودهاند.
با دانستن این مطلب دلتان برایشان میسوزد و دست کم میتوانید خوشحال باشید.
شما همان کارها را تکرار نخواهید کرد و این چرخه منحوس سرانجام بدست شما شکسته شده و به فرزندانتان منتقل نخواهد شد و بدین ترتیب خط پایانی بر این روند خواهید شد.
شما باید با حسی از ترحم و دلسوزی به آنها نگاه کنید. هر آن چه آنها کردند ناآگاهانه و غیرعمد بوده است.
کار دیگری از دستشان بر نمیآمده. موجوداتی گرفتار بودهاند.
خودتان را جای والدینتان بگذارید.
آنها سخت کوشیدند و هر آن چه در توان داشتند انجام دادند اما آنها کوچکترین دانشی نسبت به ساز و کارهای روانشناختی نداشتهاند. آنها به جای این که چگونه مادر و پدر بودن را بیاموزند، مسیحی یا مارکسیست بودن را آموختهاند یا این که چگونه خیاط، لولهکش یا فیلسوف باشند.
همه این چیزها خوب است و مورد نیاز اما مهمترین چیز از قلم افتاده است.
زمانی که کسی تصمیم میگیرد بچهدار شود مهمترین آموزه برای او هنر پدر و مادر بودن است و گر نه، حیوانات نیز این کار را به خوبی و در حد کمال انجام میدهند.
پرندگان و حتی درختان نیز تولید مثل را خیلی خوب بلدند ...
اما به دنیا آوردن فرزند یک چیز است
و پدر و مادر بودن، چیزی کاملا متفاوت.
این امر به آموزش بسیار نیاز دارد.
زیرا شوخی نیست.
شما دارید یک انسان خلق میکنید !
شما فقط با بدل شدن به شخصی که من از آن سخن میگویم میتوانید به آنها کمک کنید. شخصی که بیشتر خودآگاه؛ بیشتر هشیار و بیشتر عشقورز باشد.
دیدن شما میتواند آنها را نیز دگرگون سازد. شاید دیدن تغییرات ناگهانی شما بتواند آنها را به فکر وادارد که «نکند ما در اشتباهیم»
راه دیگری وجود ندارد.
شما نمیتوانید با دلیل و برهان متقاعدشان کنید. با بحث و جدل هیچکس متحول نمیشود ...
یگانه عامل تحول انسانها، کاریزماست. مغناطیس است و جادویی که از شخصیت نوین شما برمیخیزد.
شما اکسیری میشوید که هر آن چه را لمس کند به طلا بدل میکند.
از این رو به جای اتلاف وقت و انرژیتان بر سر خشم و جنگیدن با گذشتهای که دیگر وجود ندارد، تمام انرژیتان را صرف فردیتِ شگفتانگیز خویش کنید ...
#اوشو
@oshowords
بودا میگوید:
“ارباب خویش ماندن در تمام اوقات دشوار است.”
چیزهای جزیی تو را اثبات میکنند ـــ که تو یک برده هستی. کسی توهین میکند ـــ و خشم در تو برمیخیزد. بنابراین تو فقط اثبات میکنی که آن شخص ارباب است. او هر زمان میتواند توهین کند و خشم را در تو ایجاد کند ـــ تو ارباب خشم خودت نیستی.
کسی میآید و تملّق تو را میگوید و تو لبخند میزنی. اوست که لبخند تو را ایجاد کرده؛ ارباب اوست؛ تو ارباب نیستی.
ارباب ماندن بسیار دشوار است، ولی آزمایش کن... من شما را سوامی swami میخوانم. واژهی سوامی به معنی ارباب است. سعی کن در هر موقعیتی ارباب باقی بمانی. اجازه نده هیچکس تو را دستکاری کند. اجازه نده که هیچکس تو را فقط به یک «مکانیسم» تنزّل بدهد. در هر موقعیتی ارباب خویش باقی بمان.
و اگر تلاش کنی، دیریازود شروع میکنی به احساس کردن یک نیروی جدید، یک موج جدید از انرژی در تو برمیخیزد.
#اشو
📚«آموزش فراسو»
@oshowords
اگر آشفته ای لطفا به یاد داشته باش به کسی کمک نکن زیرا کمکت سمی خواهد بود.
اگر آشفته ای خودت را درگیر دیگران نکن ، زیرا در حال ایجاد دردسر هستی
بیماری ات واگیردار میشود .
به کسی پند و اندرز نده .
و اگر کمی شفافیت ذهنی داری از کسی که آشفتگی دارد نصیحت نپذیر .
هوشیار باش ! زیرا آشفتگان همواره دوست دارند دیگران را نصیحت کنند و این کار را مجانی انجام می دهند .
هوشیار بمان !
از آشفتگی فقط آشفتگی زاده میشود.
📗قایق خالی
#اوشو
@oshowords
💠از من میپرسی “شما چگونه روشنضمیر شدید؟”
💠من هرگز روشنضمیر نشدم. من همیشه روشنضمیر بودهام، درست مانند تو، درست مانند هرکس دیگر. تنها اتفاقی که افتاد این بود: آن را تشخیص دادم.
و همانطور که میتوانی تصور کنی، این سفری طاقتفرسا بود. برای من بیشتر از تو طاقتفرسا بود چون من مرشد نداشتم که مرا هدایت کند و اشارهای داشته باشم!
من بدون مرشد بودم. من در تاریکی به تنهایی دستوپا میزدم. کار سختی بود، دیوانهکننده بود، زیرا هیچکس وجود نداشت که حتی امیدی به من بدهد، هیچ تضمینی بدهد یا حتی فقط با من همدردی کند که من در مسیر درست قرار دارم. من وارد یک دریای ناشناخته شده بودم، بدون هیچکس که به من شهامتی بدهد.
شما بسیار بیشتر خوشاقبال هستید. من میتوانم به شما بگویم چه وقت در راه درست هستید و چه وقت در اشتباه هستید. میتوانم شما را صدا بزنم: “ادامه بده، در مسیر درستی هستی، آن لحظه دور نیست که اوضاع شروع به تغییر خواهد کرد؛ بهار در راه است. هر لحظه ممکن است فرا برسد. در واقع، نخستین گلها پدیدار گشتهاند. شاید قادر نباشی آن نخستین گلها را ببینی. من میتوانم ببینم، ادامه بده.”
👇
بشریت یکی است.
من به مرزها اعتقادی ندارم
@oshowords
✳️ استادنما
مرشد واقعی کسی است که به مرید کمک کند که عاقبت از خودِ مرشد نیز خلاص شود، تا مرید بتواند مستقیم و بیواسطه با واقعیت برخورد کند
مرشد کاذب کسی است که مرید را بیشتر و بیشتر وابسته بهخود میکند؛ او را یک برده میسازد؛ تاجایی که مرید حتی نتواند فکر کند که بدون آن مرشد بتواند باشد
این چیزی است که در تمام دنیا رخ میدهد. بسیاری از باصطلاح قدیسان پیوسته در شما وابستگی ایجاد میکنند؛ تمام تلاش آنان این است که چگونه مردم را به بردگان تبدیل کنند
آنان چنان شما را شرطی میسازند که نتیجهگیریهای آنان نتیجهگیریهای شما میشود
آنان به شما چشم نمیبخشند،
به شما مفاهیم و ایدهها میدهند
مرشد واقعی به تو چشم میدهد و نه ایده
او به تو بینشی به واقعیت میدهد و آنگاه تو را در آزادی کامل رها میکند تا از همان بینش عمل کنی.
💜اشو
#استادنما
@oshowords
✳️سفر عرفانی
در این سفر، مسافر نیست که حرکت میکند بلکه مسیر حرکت میکند. سالک مرکز است و راز موفقیت این است که او با هیچ حرکتکنندهای حرکت نکند.
بگذار شادیها بیایند و بروند، غمها بیایند و بروند، ترسها بیایند و بروند؛ تو فقط بمان و از دنبالکردن چیزها دست بردار... سزاوار نیست که آسمان به دنبال ابرها راه بیاُفتد.
سالک هدف است و همهی هستی، دست به دست هم داده است تا او را نشانه رود، تا او را آباد کند، پس تو فقط بمان و از تیررس چیزها مگریز.
وقتی سالک آماده باشد، استاد از راه میرسد. استاد در لباس تمام پیشآمدهایی است که برایت رخ میدهند؛ چه خوشایند و چه دردناک؛ پیشآمدها در قالب مرشد نمایان خواهند شد.
وقتی همهی وجودت صرف صبوری میشود، صرف مشاهده میشود، صرف سکوت میشود..، همهی هستی به هلهله میآید، تو متبرک میشوی، تسلیم میشوی و هستی ترا غرق در رضایتی عظیم خواهد کرد.
#اشو
#بشنو_از_این_خموش
@oshowords
اجازه بده زندگی جریان یابد
دخالت نکن...
#اوشو
@oshowords
📖مجموعه اى از سخنان و تعاليم اوشو
#اوشو
📗ريشه ها و بالها
📝مسيحا برزگر
@oshowords
✳️خاص بودن
انسان ها سعی می کنند که ثابت کنند که خاص هستند. آن ها تلاش می کنند که به خود و دیگران بقبولانند که مرکز جهان هستی هستند ولی همهٔ ما خوب میدانیم که این مسئله حقیقت ندارد.
شما چگونه می توانید مرکز جهان باشید در حالی که جهان سال های سال بوده و شما اصلا نبودید و روزی خواهد رسید که باز شما نباشید و جهان همینطور وجود داشته باشد؟
همهٔ ما تنها موج هایی هستیم که می آیند و می روند و در نهایت تنها اقیانوس است که باقی می ماند.
📗کتاب_این_نیز_بگذرد
@oshowords
شخصیت تو ،آفریده توست.
جامعه همه انگیزه های لازم برای خلق آن را به تو دو دستی تقدیم می کند، زیرا آدم های دروغین را می توان به اسارت کشید.
آدم های دروغین می توانند آمریکایی، هندی، عرب یا چینی باشند.
آدمهای دروغین راهی کلیسا و مسجد می شوند.
آدم واقعی کنیسه خود را، معبد خود را در درون خویشتن خویش می یابد.
💜اوشو
@oshowords
✳️ کیفیت زندگی
شخصی که فقط از قدم زدن در طبیعت لذت میبرد نشان میدهد که زیبایی را میتوان در چیزهای ساده و معمولی زندگی پیدا کرد.
ما این دنیای زیبا را که در آن زندگی میکنیم خیلی دست کم گرفته ایم. نظافت خانه، باغبانی کردن، پختن يك خوراك .... معمولي ترين كارها زمانی که با درگیر شدن کامل و با عشق و برای خودشان انجام شوند بدون توقع پاداش و يا تحسين، كيفيتي مقدس خواهند یافت.
اکنون زمانی است که این رویکرد آسان طبيعي و معمولی نسبت به امور زندگی نتایج بسیار بهتری برایت دارد تا اینکه سعی کنی، زرنگ باشی و یا غیر معمولی رفتار كني. از فکر اینکه دوستان و همکاران را با شیرین کاری هایت و کیفیت ستاره بودنت شگفت زده کني بيرون بيا. هديه ي ويژه اي که اکنون میتوانی تقدیم کنی این است که سخت نگیری و کارها را آهسته و معمولی انجام دهي.
گاهی چنین روی میدهد که تو یکی میشوی در لحظاتي بسيار كمياب. اقیانوس را تماشا کن وحشی بودن عظیم آن را و ناگهان تو شکاف خودت را اسکیزوفرنی خودت را فراموش مي كني : آسوده مي شوي. و یا در هیمالیا حركت ميکني و برفهای دست نخورده ي قله هایش را می بینی ناگهان خنکی مطبوعی تو را فرا میگیرد و دیگر نيازي نداري تا كاذب باشی. زیرا که انسان دیگری نیست تا برایش کاذب باشی. تو به هم ميرسي. هرگاه و هر کجا که با خودت یکي شوي، يك آسايش يك سرور یک خوشبختی تو را احاطه میکند تو ارضاء گشته ای.
نیازی نیست تا منتظر این لحظات بشوی این لحظات میتوانند زندگی طبیعی تو بشوند
و این است تمام تلاش ذن. تو میتوانی در یك زندگي بسيار معمولي، بسيار غير معمولي زندگي كني. بریدن چوب، آوردن آب از چاه میتوانی با خودت بسیار در آسایش باشی، تمیز کردن کف اتاق، آشپزی کردن، لباس شستن.. ميتواني كاملاً در راحتي باشي: زیرا که تمام رمز کار در این است که اعمالت را با تمامیت انجام دهی و از آن لذت ببري.
#اوشو
📕کتاب بازی ماورایی ذن
@oshowords
عشق یعنی اینکه تو بقدری سرشار از شور زندگی هستی، که نمیدانی با آن چه بکنی و بنابراین شروع به شریک شدن آن با دیگران میکنی.
یعنی اینکه بقدری ترانه در قلب تو جاری است که تو ناخودآگاه آنها را میخوانی، بدون اینکه شنوندهای حضور داشته باشد .
#اشو
@oshowords
⚜️ در بامداد که از خواب بیدار میشوی یک چیز را به یاد داشته باش که یک روز جدید یک فرصت جدید بار دیگر به تو داده شده است. احساس سپاسگزاری کن .... جهان هستی بسیار سخاوتمند است تو روزهای زیادی را هدر داده ای و بار دیگر یک روز جدید به تو بخشیده شده جهان هستی خیلی به تو امید بسته است. تو همیشه هدر داده ای و تلف کرده ای و هیچ کاری نکرده ای فرصت های بسیار با ارزش و زمان و انرژی بسیاری را هدر داده ای ولی جهان هستی باز هم به تو امیدوار است یک روز دیگر به تو داده شده است.
از اعماق قلبت تصیمی بگیر که امروز این فرصت زندگی کردن را هدر نخواهم داد. امروز من هشیار خواهم بود
امروز گوش به زنگ خواهم بود ....
امروز تا حد ممکن روی تمام اعمالم مراقبه خواهم کرد
کیفیت هشیاری را وارد تمام کارهای روزمره ام خواهم کرد .....
از ته دلت خوشامدی جانانه به روز تازه بگو احساس شکرگزاری و خوشحالی کن که جهان هستی هنوز به تو اعتماد دارد و دگرگونی هنوز هم میتواند رخ بدهد. روزت را با یک عزم بزرگ آغاز کن و زندگی ات را جشن بگیر و آن را به یک ضیافت تبدیل کن شاید فردایی نباشد.
# اُشو
@oshowords
ترس کمکی نمیکند!
ترس همیشه یعنی ترس از ناشناخته.
ترس همیشه یعنی ترس از مرگ.
ترس همیشه یعنی ترس از گم شدن.
اما اگر تو واقعا میخواهی زنده باشی باید احتمال گم شدن را نیز بپذیری. باید آن عدم امنیتِ آن ناشناخته را نیز بپذیری. باید آن عدم آسایش و عدم راحتی آن ناآشنا و غریبه را بپذیری.
این بهایی است که باید برای آن نعمت و سعادتی که در ادامه میآید پرداخت، و اگر این بها را نپردازی هیچ چیزی به دست نخواهی آورد.
باید بهایش را بدهی وگرنه همچنان ترس تو را فلج خواهد کرد و اینگونه تمام زندگیات را از دست میدهی.
#اشو
@oshowords
👌👌👌
✅دیر یا زود سیاستمداران نیز خواهند رفت ، همانطور که جادوگران و کشیشان و پادشاهان رفتند ، سیاستمداران نیز می روند.
آگاهی بشر بزرگتر و بزرگتر می شود ، روشن تر و روشن تر می شود، تمام این بیماریهایی که دور و بر ما را گرفته به تاریخ خواهد پیوست.
انسان جدید چیزی درباره سیاست نخواهد دانست. انسان جدید ملی نخواهد بود.
به دولت باور نخواهد داشت ، او به برادری کیهانی باور خواهد داشت.
بله نوعی دولت بین المللی وجود خواهد داشت اما عملکردش در حد اداره پست خواهد بود.
شما چیز زیادی درباره رئیس پست نمی دانید. کارشان اهمیت چندانی ندارد. یک کار خدماتی است.
کار نخست وزیر و رئیس جمهور نیز باید همینگونه باشد.
بعضی ها باید کار خدماتی انجام دهند زیرا جمعیت زیاد است و نیاز به نظم دارد اما این کارها چیزی نیستند که بخواهی در موردشان لاف بزنی.
سیاست کارش تمام است. به زودی به موزه ها خواهد پیوست. آینده از آنِ سیاست نیست.
آینده به نوع کاملا متفاوتی از انسان تعلق دارد. انسانی که می داند چطور عشق بورزد، نه اینکه تصاحب کند.
انسانی که می داند چطور قدرتمند و نفسانی نباشد ؛ انسانی که تمام این بازیها را رها کرده و یک زندگی اصیل و مراقبه گون دارد که سرشار از شعر و عشق است.
💜اوشو
📗 میهمان/جلد سوم
/channel/oshowords
تو نیاز به روندهایی داری که در آنها تو به خودِ اصیلِ خودت آورده شوی تا این زندگی دوگانه ترک شود، تا بتوانی برای نخستین بار ببینی که کی هستی.
اخلاقیات شما، به اصطلاح مذاهب شما، همگی به شما نوعی از دوگانگی را آموزش میدهند، همگی شما را موجوداتی تقلبی میسازند. آنها در مورد حقیقت حرف میزنند، ولی فقط حرفزدنِ محض است. آنان شما را واقعی نمیسازند، شما را واکس میزنند، بهاصطلاح باادب و بااخلاق میسازند. به شما آموزش میدهند چطور بصورت تشریفاتی خوب باشید! آنان یک ظاهر زیبا به شما میدهند و هیچ علاقه و توجهی به وجود درونی شما ـــ چیزی که خود واقعی شماست ـــ ندارند.
و البته تمایل انسان این است که خود واقعیاش را فراموش کند.
اشراق یعنی دیدن خودِ واقعی خودت. و تو به خودِ غیرواقعیات بسیار عادت کرده و وابسته شدهای. تو باید به واقعیت خودت بازگردی!
من روشهای پویا و پرتحرکی ابداع کردهام، فقط برای اینکه بار دیگر لمحهای از کودکیِ پاک شما را به خودتان نشان بدهم ـــ آن جا که هنوز توسط جامعه آلوده، مسموم، شرطیشده و ناپاک نشدهای؛ زمانی که همانطوری بودی که متولد شدهای، وقتی که طبیعی بودی.
جامعه تو را در الگوهای خاصی شکل میدهد. آزادیِ تو را نابود میکند. جامعه تمام راههای جایگزین را از تو میگیرد؛ یک راه حل خاص را بر تو تحمیل میکند. جامعه به راههای ظریف بسیاری به تو فشار میآورد که انتخابهای خاصی داشته باشی. البته، این فکر را هم به تو میدهد که تو خودت انتخاب میکنی!
* شنیدهام، وقتی فورد شروع کرد به تولید اتوموبیلهایش، فقط یک رنگ تولید کرده بود: سیاه. او این اتوموبیلها را به مشتریان نشان میداد و میگفت: “هر رنگی را که دوست دارید انتخاب کنید، به شرطی که سیاه باشد!”
این کاری است که مردم با فرزندانشان میکنند: تو میتوانی هر که بخواهی باشی، بهشرطی که یک هندو یا یک مسیحی یا یک محمدی باشی! به شرطی که چنین رفتار کنی، آزاد هستی، کاملاً آزاد هستی!
آنان همواره ظاهری از آزادی را درست میکنند و همزمان یک بردگی عمیق را خلق میکنند.
شما نیاز دارید که به واقعیت خودتان بازگردید... روزی که بتوانی این دوگانگیها را در جامعه و در خودت مشاهده کنی، این شروع کار تو است به سمت یک تحول عمیق درونی؛ حرکت بسوی خودِ واقعیات.
من تاحد ممکن [در مسیر خودشناسی] سخت کار میکردم، ولی روزی که شناختم کی هستم یک طلوع بزرگ بود. هرگز در مورد آن فکر نکرده بودم که چنین خواهد بود. خداوند هرگز از دست نرفته بود، فقط من آن زبان را فراموش کرده بودم. خداوند پیشاپیش حضور داشت، همیشه وجود داشته؛ خداوند درونیترین ذات و طبیعت ما است. روزی که این را تشخیص دادم شروع کردم به خندیدن. آن روز دانستم که زندگی یک شوخی بزرگ است ـــ خداوند یک شوخی بزرگ را بازی میکند، یک بازی بزرگ قایمباشک؛ ولی درهرصورت یک بازی است.
بنابراین، این بازی را سخت و جدی نگیر. اشراق را جدی نگیر. بازیگوشانه آن را بگیر. هرچه نرم و بازیگوشتر باشی، به آن نزدیکتر خواهی بود.
#اشو
📚«دامّا پادا / طریق حق»
جلد ۷
مترجم: م.خاتمی / اَمرداد ماه ۱۴۰۱
@oshowords
ذهن همه چیز را به مسئله تبدیل می کند وگرنه زندگی ساده است، اصلا مشکلی وجود ندارد.
اما ذهن فریب می دهد که هر لحظه مشکلی هست و باید حل شود.
وقتی این گام را بر می دارید که هر چیزی مسئله است آنگاه چیزی نمی تواند حل شود زیرا گام اول کاملا اشتباه است.
ذهن نمی تواند هیچ راه حلی بدهد، ذهن مکانیسمی است که فقط به تو مسئله و مشکلات می دهد.
حتی اگر فکر کنی که مشکلی را حل کرده ای از حل آن هزاران مشکل جدید ایجاد می شود.
#اوشو
📗قایق خالی
@oshowords