اینجا با هم تاریخ کمتر دیده شده ی شهرمون رو مرور میکنیم ارتباط با ادمين ، ارسال عکس و انتقاد @old244 صفحه اینستاگرام ما www.instagram.com/oldahvaz پست نخست ↓ https://telegram.me/oldahvaz/6 لطفا بجای ترک کانال انتقاد کنید تا حتما برطرف بشه @old244
سلام. با تشکر از صفحه جالبتون.
در حال مطالعه کتاب "گزارشها" از مرحوم جلال آل احمد بودم که به این مطالب برخوردم در صفحات ۷۳ و ۷۴ در مورد سفر ایشان در سال ۱۳۴۳به خوزستان برخوردم و چه سخت به واقع.
گفتم شاید برای شما هم جالب باشد
#داستان_اهواز
هر بار که از خیابان کاوه می گذرم و چشمم به مغازه های قفل سازی می افتد، به یاد اولین مغازه قفل سازی می افتم که متعلق به مرحوم استاد «غلامحسین قفلساز زاده» بود. از حدود شصت سال پیش آن مغازه را می دیدم. با مغازه های قفل سازی امروزی خیلی تفاوت داشت. در آن مغازه خبری از میز کار نبود. همان طور که در عکس دیده می شود استاد روی زمین می نشست و کار می کرد. در جلوی او یک گودال پر از آتش بود که حکم کوره را داشت و در آن آهن را می گداخت و به آن حالت می داد تا در ساختن قفل از آن استفاده کند. در آن زمان یک قفلساز واقعاً قفل می ساخت و در کنار آن کلید سازی و تعمیر قفل های کارخانه ای را هم انجام می داد. برای ساختن یک کلید یدکی دستگاه های برقی امروزی وجود نداشت که در زمانی کوتاه، به آسانی و با دقت بسیار کلید یدکی بسازند. او یک کلید خام را با کلید اصلی جفت می کرد و لای گیره می بست و بعد با یک سوهان تخت که لبه های تیزی داشت کلید خام را دنده به دنده مطابق کلید اصلی می تراشید تا یک کلید یدکی ساخته شود.
در عکس اول مرحوم استاد غلامحسین را در وسط می بینید. در سمت چپ عکس مرحوم حسن مهدی قلب، داماد او و در سمت راست حاج سامی جبلی نشسته اند. در عکس های دیگر مغازه فعلی استاد غلامحسین دیده می شود که توسط نوه او اداره می شود.
بعد از فوت استاد غلامحسین داماد او مرحوم حسن مهدی قلب چراغ مغازه را روشن نگاه داشت و پس از درگذشت او فرزندش عبدالکریم مهدی قلب، کار پدر و پدر بزرگش را ادامه می دهد. پسران استاد غلامحسین کار پدر را دنبال نکردند و به دنبال ورزش رفتند. یکی از آنها رضا قفلساز است که دروازه بان سابق تیم پاس تهران و تیم ملی و یکی از رکورد داران کلین شیت در لیگ فوتبال ایران است. پسر دیگرش مرحوم علی قفلساز بود که کشتی گیر بود و به کار تعمیر قفل و شیشه اتوموبیل اشتغال داشت.
متن و عکسها از جناب علی اکبر قلمی عزیز
اهواز یکم شهریور یکهزار و چهارصد و دو
#غلامحسین_قفلساز #رضا_قفلساز #علی_قفلساز #اهواز #گمرک_اهواز #پاس_تهران #تیم_ملی_فوتبال
فیلم مستند یک آتش - پارت دو
کارگردان : ابراهیم گلستان
تدوین گر : فروغ فرخزاد
@oldahvaz
یکآتش داستان مهار چاههای نفت در حال سوختن اهواز در سال 1337 است
فیلم مستند "یک آتش"
کارگردان : ابراهیم گلستان
تدوین گر : فروغ فرخزاد
بهار سال 1337 نزدیک شهر اهواز
( کانال تلگرام اهواز قدیم @oldahvaz )
یکآتش درباره مهار چاههای نفت در حال سوختن اهواز است، برخی آن را یکی از بزرگترین آتشسوزیهای تاریخ نفت دانستهاند که خاموشکردن آن ۶۵ روز طول کشیدهاست.
گلستان این مجموعهفیلم ( چشم اندازها) را به سفارش کنسرسیوم نفت ساخت.
یک آتش در سال ۱۳۴۰ برنده جایزه مرکور طلایی بخش فیلمهای مستند جشنواره فیلم ونیز و پس از آن شیر سنمارکو شد. این فیلم نخستین اثر سینمایی ایران بود که یک جایزه جهانی گرفت.
https://telegram.me/joinchat/BYiDpjuhySdhz0OfoBsKAw
https://youtu.be/jWKgQIaVlx0
اینم یه فیلم جالب از اعزام سربازان اهوازی در سال ۱۳۳۸
سلام به همگی ، این مدت و بعد از آزادیم کمتر توی کانال تلگرام فعال بودم ولی سعی میکنم مجدد مثل قدیم اینجا هم فعال بشه .
این چند روز کانال یوتیوب اولداهواز رو هم فعال کردم و اگه توی یوتیوب فعال هستین خوشحال میشم اونجارو هم دنبال کنید. محتواهای ویدیویی رو اونجا ارسال میکنم.
oldahvaz" rel="nofollow">https://youtube.com/@oldahvaz
https://youtu.be/NIvykKNgCNY
اجرای زیبای گلوریا روحانی از موسیقی محلی بیو بریمش
نسخه یک دقیقهایش رو در اینستاگرام ارسال کرده بودم و استقبال بالایی شد ، نسخه کامل تر رو در یوتیوب فرستادم واستون
سلام ، امیدوارم همگی شاد و سلامت باشین.
خیلی لطف داشتین که توی این مدت و بعد از مشکلاتی که پیش اومد پیگیر حالم بودین.
متاسفانه فعلا به پیج اینستاگرام دسترسی ندارم تا بتونم از تمام دوستان تشکر کنم .
بی نهایت از همگی ممنونم و امیدوارم بتونم جبران کنم☘❤️
ارادتمند همگی اشکان شمی پور
در دهه چهل،چند دکّان آهنگری در گوشه و کنار شهر بود،یکی در خیابان نظامی (بازار عبدالحمید) و دیگر در خیابان پهلوی نرسیده به چهار راه آبادان.
کانال تلگرام اهوازقدیم👇👇
🆔 @oldahvaz
🆔 @oldahvaz
بچه که بودم مادرم دستمو میگرفت و میبردم بازار که معمولا با زوق و خنده شروع میشد و به گریه و بعضا مختصر کتکی ختم میشد. من محو شلوغی و زرق و برق خیابونا میشدم مخصوصا بازار امام(پهلوی) که پر از فروشگاه اسباب بازی و دست فروشهایی بود که از زُل زدن بهشون سیر نمیشدم و به هر کدومشون میرسیدم با اصرار و پاکوبیدن به زمین از مادرم میخواستم یچیزی برام بخره و کلی اذیتش میکردم تا حدی که از کوره در میرفت و منو مثل گونی پیاز رو زمین میکشید و میگفت《دِ بیو دیَه عِندِقداروم کِردی》(🤔احتمالا یعنی دقم دادی)
و منم گریه کنان دنبالش کشیده میشدم.
بین این همه هیاهو و فریادِ دست فروشها سکوت و آرامش یک نفر توچه منو جلب میکرد،مردی که با چکشی کوچیک و ظریف با سرعت و دقت خاصی سقز تیکه میکرد و توی پلاستیکهای کوچیک بسته بندی میکرد،این تنها جایی بود که فقط نگاه میکردم و چیزی از مادرم طلب نمیکردم و تا امروز در ذهنم حک شده.
اما
این روزا همه جای بازار امام تغییر کرده از نمای خیابون گرفته تا دکور و ویترین و حتی خیلی از آدماش، تنها چیزی که اصالتشو حفظ کرده همین یه گُله جاست که بکر و دست نخورده باقی مونده و در مقابل حجوم بیرحمانهی تکنولوژی و ادااصولای این دوره هنوز به زانو درنیامده،جایی که عمو سقز فروش با یک چهار پایه ساده،ترازوی سنگی و چند کیلو سقز و کُندر یک عمرِه نون حلال در میاره.ای کاش امسال این آدما حمایت بشن تا با دیدنشون یاد روزهای خوب گذشته در ذهنمون زنده بشه.کمترین کاری که از دست ما بر میاد اینه که ازشون خرید کنیم تا کسب و کارشون رونق بیشتری بگیره.
🆔 @oldahvaz
خانه سبزه زاری اهواز بنایی ۲ اشکوبهای است که یک ورودی آن در خیابان کاوه اهواز و در دیگر آن در کوچه پشتی سینما قدس باز میشود به گفته کارشناسان میراث فرهنگی خانه سبزهزاری از جمله خانههای قدیمی است که از ویژگیهای منحصر به فرد همچون بالکنهای چوبی و معماری خاص برخوردار است.
خانه سبزه زاری از خانههای تقریبا سالم در بافت تاریخی است اما از آنجایی که سرنوشت بسیاری از خانههای قدیمی واقع در بافت تاریخی اهواز همانند سرای عجم تخریب یک شبه شده، بیم ونگرانی این مساله نیز برای خانه سبزه زاری اهواز از سوی دوستداران میراث فرهنگی وجود دارد.
هرچند مسئولان میراث فرهنگی خوزستان خبر از آیندهای خوش برای این خانه تاریخی میدهند اما وعده خالی برای یک خانه تاریخی که بخش بزرگی از تاریخ و هویت مردمان یک منطقه را به دوش میکشد کافی نیست و نیازمند عزمی جدی برای حفظ و احیا آن است.
خانه تاریخی سبزهزار متعلق به دوره قاجار و در بافت تاریخی اهواز واقع شده است و در حال حاضر در تملک اداره اوقاف و یک شخص حقیقی است که سه دانگ آن به اداره اوقاف و سه دانگ دیگر به مالک خصوصی تعلق دارد.
عکس از بابک رستمی
۲۶/فروردین/۱۴۰۱
این ترانه قدیمی با صدای ناصر مسعودی از آرشیوِ سال 1340 رادیو ایران ، تقدیم به همه دوستان به مناسبت شب چهارشنبه سوری
🆔 @oldahvaz
جشن چهارشنبه سوری
دبستان گلستان اهواز
سال 1349
تشکر از زهره زرگر بابت ارسال این عکس زیبا
از راست به چپ: مازیار فرتاش - فایزه آل یاسین
کانال تلگرام اهوازقدیم
🆔 @oldahvaz
#چهارشنبه_سوری
#راه_آهن_اهواز
یکی از قدیمیترین عکسهای ایستگاه راه آهن #اهواز
.
ممنون میشم برای بیشتر دیده شدن عکسها پست رو لایک کنید❤
.
راهآهن سراسری ایران نام راهآهنی که در دوران #رضاشاه ساخته شد و تهران را از طریق بندر شاه (بندرترکمن امروزی) به دریای خزر و از طریق بندر شاهپور (بندر امام خمینی امروزی) به خلیج فارس متصل میکند. در دوران محمدرضاشاه این راهآهن گسترش پیدا کرد و تهران را به مشهد، تبریز و اصفهان نیز متصل ساخت.
خط آهن بر اساس لایحه ای که دراسفند ۱۳۰۵ به پیشنهاد نخستوزیر وقت در مجلس تصویب گردید ساخته شد. پیش از ساخت این خط، ۲۳۰ کیلومتر خط آهن در دوران قاجار در ایران ساخته شده بود.
.
Ahvaz Railway Station in 1943
-
#معماری_معاصر_اهواز
#اهوازقدیم
کانال تلگرام اهوازقدیم👇👇
🆔 @oldahvaz
https://telegram.me/joinchat/BYiDpjuhySdhz0OfoBsKAw
«در شب یلدا که شب کارزار روشنایی و تاریکی است، کسی نمیخوابد؛ ایرانیان گرد هم میآیند تا به نیروی عشق و نیروی مهر، به نور دل بدهند تا به جنگ سیاهترین و شومترین شب سال برود. خوراکیهای شبچره را بر سفرهی کرسی میگسترانند و تا صبح شعر میخوانند، قصه میگویند، فال حافظ میگیرند و بیدارمیمانند تا بیداری آنها کمکی باشد هرچند اندک به فرشتهی پیمان، فرشتهی راستی، فرشتهی نظم. همه نگران و منتظرند تا نتیجهی این کارزار را با دمیدن صبح و دیده شدن نخستین فروغ، جشن بگیرند». ( سخن شفاهی استاد آموزگار در مقاله خانم سیما سلطانی نقل شده است: بخارا، ش۵۷ ٬صص۲۷۹-۲۷۸).
شب در فرهنگ و ادب ما یک نماد کهن است برای سیطرهی ظلم و ظلمت بر آفاق زندگی ایرانی. وقتی شکست میخوریم، سرودمان این است: چرا شب ما سحر ندارد؟ یلدا هم دیرندهترین شب است و آغازی بر سرمای سوزندهی زمستان.
اما از دل این شب سیاه برای مردم ما خورشید میزاید... این یعنی به نیروی عشق و امید یلدای دیجور تبدیل میشود به شبی روشن؛ شبی شاد و چراغان. پس در اعماق درازترین شب سال، امید به پیروزی خورشید و نور و گرما را عشق است!
دکتر ژاله آموزگار
همیشه شاد و سلامت باشید
یلدا مبارک ☘️❤️
@OLDAHVAZ
https://youtu.be/KpIqt7b8B_s?si=ze3TWd-yNKR8TKiX
داستانِ دبیرستان بهشتی اهواز
.
یکی از اتفاقات خوب سفر اخیرم به اهواز سر زدن به دبیرستانم بود.
دبیرستان تیزهوشان شهید بهشتی که یادآور تحصیل در سالهای ٧۴ تا ٧٧ است. یادآور شیطنتهای نوجوانی؛ یادآور قشنگترین خاطرات و بهترین روزهای زندگیم که تکرار نشدنی هستند و با هیچ چیز عوضشون نمیکنم.
.
برای مرور خاطرات، خیلی چیزا سر جاشون بود اما حیف که دیگه خبری از معلم و ناظمهای زمان ما نبود.
البته تعداد زیادی از دوستان صمیمی و درجه یک امروزم، با افتخار رفقای قدیمی روزهای دبیرستان هستند.
.
اهواز- کیانپارس
.
.
ویدیو از جناب بهنام کیامرزی
.
.
ویدئو کامل (نسخه شش دقیقهای) رو میتونین در کانال یوتیوب اهوازقدیم ببینین و لینک کانال یوتیوب رو در بایو پیج پیدا کنین.
.
youtube.com/oldahvaz
…
every house is a story
ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی دیروز سهشنبه در منزل خود در بریتانیا درگذشت. او در ۲۶ مهر ۱۳۰۱ در شیراز به دنیا آمد. از آثار داستانی او میتوان به مد و مه، خروس و اسرار گنج درّهٔ جنّی اشاره کرد.
تپههای مارلیک، گنجینههای گوهر آثار مستند او است. گلستان همچنین سازنده فیلم داستانی خشت و آینه است.
فیلم مستند یک آتش
کارگردان : ابراهیم گلستان
تدوین گر : فروغ فرخزاد
@oldahvaz
یکآتش داستان مهار چاههای نفت در حال سوختن اهواز در سال 1337 است .
https://ig.me/j/Abb-47BDnUyEZBa4/
کانال ( broadcast *) اینستاگرام اهوازقدیم هم فعال شد . خوشحال میشم عضو بشین
https://youtu.be/isgkTNb3YnE
این ویدیوی رو هم یکی از دوستان عزیز از خانه پدریشون در محله پاداد گرفته که دیدنش خالی از لطف نیست.❤️ دوست داشتید چک کنید
https://youtube.com/shorts/YPbU5xXpWMM?feature=share4
Читать полностью…https://www.instagram.com/p/CoVUTSqSfuH/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
Читать полностью…#آبادان
• این مردم
در شادی زیبا هستند.
در جشن زیبا هستند .
در جنگ زیبا هستند .
در خاک و در خون زیبا هستند.
در سوگ عزیزانشان هم زیبا هستند !
عَزای مظلوم ، عَزا و ماتِمِ
به ظلم گفتید؛« آبادان دیگر بس است»
صدای سوگواری این مردم به شما نرسد به خدای شما خواهد رسید .
صدای مظلومیت مردمم را تا ابد برگوشم حلقه میکنم و از قلم براهنی زمزمه میکنم :
در هر وجبت یک جوان می کاریم
حالا تو زمین ما هستی
حالا تو گورستان ما هستی
حالا تو مرگ ما هستی
حالا تو مرگ ما هستی
ای «وطن»
سوزِ نِی : @amir_tangsiri
تصویر :@arvand.carsss
.
متن از دوست عزیز @i1080x
https://www.instagram.com/tv/Cd-YKReDZJ5/?igshid=MDJmNzVkMjY=
#پدر
پدرم تمام زمستان بیکار بود. حالا که هوا رو به گرمی می رود باز هم بیکار است. صبح ها راه می افتد می رود دکان و شب ها دست خالی بر می گردد. این روز ها کار آهنگری کساد است.
- حالا حتی دسته بیل رو هم از خارج میارن، حتی میخ طویله رو حتی کلنگ و تیشه رو.
از بام تا شام، کنار دم می نشینم و کوره خاموش است. پدرم تا نیمه شب می نشیند و فکر می کند. فقط از توتون سیگار بگویم که سی و پنج پاکت از مهدی بقال نسیه گرفته ایم.
همسایه ها - احمد محمود
کانال تلگرام اهوازقدیم👇👇
🆔 @oldahvaz
https://telegram.me/joinchat/BYiDpjuhySdhz0OfoBsKAw
اعلانی مورخ ۱۳۱۵/۸/۹ با مضمون جالب ممنوعیت کشت خشخاش در اهواز و عواقب آن.
Читать полностью…جشن چهارشنبه سوری در باشگاه نفت کوت عبدالله(استشین) ،۵۵ سال پیش.
عکس از آقای داریوش خمسه
کانال تلگرام اهوازقدیم👇👇
🆔 @oldahvaz
https://telegram.me/joinchat/BYiDpjuhySdhz0OfoBsKAw
#چهارشنبه_سوری
«شبِ چهارشنبه سال» - گروه کر دانش آموزان دختر
پیانو و تنظیم "انوشیروان روحانی"
.
شب چهارشنبه سال چهار ور دنیا نيت كردم كه بنشينم سر راه
نه نیت کن نه بنشین برسر راه مرادت حاصل است امروز و فردا
شب مهتاب و ابر پاره پاره شراب خلّر و می در پیاله
رفیقان جمع شوید می را بنوشید خدا کی میدهد عمر دوباره
بلند بالا به بالات اومدم من برای خال لبهات اومدم من
شنیدم خال لبها ر می فروشی خریدارم به بازار اومدم من
تو که نوشم نیی نیشم چرایی تو که یارم نیی پیشم چرایی
تو که مرهم نیی زخم دلم را نمک پاش دل ریشم چرایی
@oldahvaz
پیرمرد جنگ جهانی دوم را در اهواز روایت میکند
جنگ جهانی دوم،شبی که با خانواده روی پشت بام خوابیده بودند و پرواز هواپیماهای جنگنده بر آسمان اهواز آنها را از جنگ با خبر می کند صبح روز بعد پسربچه دست در دست پدر به خیابان می آید و سربازهای امریکایی و هندی مسلح را در خیابان و محله
می بیند
که گروه گروه در کوچه ها و خیابان ها نشسته اند یا راه می روند خبری از تیراندازی و درگیری نیست
پسربچه بی خبر از اشغال و معنای جنگ به سربازی نزدیک می شود و می گوید:
جانی بخشش جانی بخشش این را پیرمرد توی قاب برایمان تعریف میکند و سرباز بیگانه قوس پیراهن بچه را با شکلات و شیرینی پر میکند و پسرک خوشحال و راضی به خانه باز می گردد.
این بخش کوچکی از خاطرات کودکی اقای یدالله حقیقت زاده است ساکن قدیمی خیابان خوانساری اهواز که در زمان وقوع جنگ جهانی دوم کودک بوده است.
.
پ ن: در این گفته ها به صورت مستقیم به قحطی،فقر و گرسنگی مردم در زمان جنگ جهانی دوم و اشغال اشاره ای نشده است اما به گمانم در خواست کمک کودک از سرباز بیگانه گواهی بر این سند تاریخی است
.
عکس و متن: نگار نخلی عزیز
.
#داستان_یک_شهر
کانال تلگرام اهوازقدیم👇👇
🆔 @oldahvaz
#داستان_اهواز
آن زمان که مثل امروز همه موبایل نداشتند ، محل قرار همه اینجا بود ، اینجا عجیب ترین محل قرار دنیا بود ، روی این پل محکومین به اعدام رو اعدام می کردند و خیلی ها به این پل می گفتند پل اعدام . اما زیر پل یه گل فروشی بود که محل قرار همه بود ، همیشه اینجا چند نفر منتظر ایستاده بودند ، بالا محل ملاقات با خدا ، پایین محل ملاقات عشاق ، الان حدود ۱۰ سال است که این پل را خراب کردند و مردم برای ملاقاتاشون لوکیشن سند می کنن.
.
متن و عکس از "بنیامین بهادری" عزیز و دوست داشتنی
کانال تلگرام اهوازقدیم👇👇
🆔 @oldahvaz
https://telegram.me/joinchat/BYiDpjuhySdhz0OfoBsKAw