وبسایت no-atheism.net اینستاگرام instagram.com/no_atheism فیسبوک fb.com/islamway1434 آپارات aparat.com/asteira ربات کانال(برای ارسال شبهات و دریافت پست تصادفی) @NoAtheism_bot ⚠توجه: سؤالات فقهی و مباحث مربوط به اختلاف فرق اسلامی پاسخ داده نمیشود.
📚عنوان کتابچه: صهیونیسم مسیحی؛ از باور دینی تا نفوذ سیاسی
✍️نویسنده: رُبیٰ الحسنی
📝مترجم: مرکز مطالعات متین
📄تعداد صفحات: 46
📖 ناشر: مرکز مطالعات متین
bit.ly/4euP6NG
#معرفی_کتابچه
حمایتهای بیقید و شرط ایالات متحده و انجیلیهای متعصب این کشور از صهیونیست گاه حتی منافع آمریکا را به خطر میاندازد؛ امری که اغلب جوامع مسلمان از درک آن عاجزند. این در حالی است که بنابر روایت مسیحیان، یهودیان عامل توطئه علیه مسیح و به صلیب کشیدن او بودند و در طول قرون وسطی به همین دلیل توسط جوامع مسیحی طرد میشدند. پرسش اینجاست که چگونه امروزه این حمایتهای گسترده غربی از یهودیان و در نتیجه رژیم صهیونیستی شکل گرفته و دلیل این حمایتهای بیدریغ و متعصبانه چیست؟ صهیونیسم مسیحی چگونه شکل گرفت و این تغییر رویکرد بزرگ از چه مراحلی عبور کرد؟
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
اغلب، تنها تغییرات کوچکی در عملکرد آنزیم یا سازگاری آن با شرایط جدید محیطی مشاهده میشود و هرگز شاهد پیدایش یک عملکرد کاملاً جدید یا یک خانوادهٔ آنزیمی نوین نیستیم. اگر ما با تمام تواناییهای هوشمندانهٔ خود نمیتوانیم جهشهای بزرگی در عملکرد آنزیمها ایجاد کنیم، چگونه میتوان انتظار داشت که فرآیندهای کور و تصادفی طبیعت، این کار را در مقیاس بسیار بزرگتر و پیچیدهتر انجام داده باشند و کل تنوع زیستی را پدید آورده باشند؟ این مانند آن است که بگوییم با دستکاری جزئی در موتور یک خودروی سواری، میتوانیم آن را به یک هواپیمای جت تبدیل کنیم!
📝 پیچیدگی کاهشناپذیر در سطح مولکولی: لیسولا، همصدا با مایکل بِهی، بر مفهوم «پیچیدگی کاهشناپذیر» در سامانههای بیوشیمیایی تأکید میکند. بسیاری از مسیرهای متابولیکی و ماشینهای مولکولی در سلول، از اجزای متعددی تشکیل شدهاند که همگی باید به طور همزمان و هماهنگ حضور داشته باشند تا سیستم بتواند عملکرد خود را انجام دهد. حذف حتی یکی از این اجزا، کل سیستم را از کار میاندازد. توضیح گام به گام و تدریجی پیدایش چنین سیستمهایی از طریق فرآیند داروینی (که مستلزم عملکردی بودن هر مرحلهٔ میانی است) بسیار دشوار و در بسیاری موارد غیرممکن به نظر میرسد. لیسولا با نگاه یک مهندس که با طراحی سیستمهای پیچیده آشناست، این معضل را به خوبی درک میکند. او میپرسد چگونه میتوان یک موتور جت را به صورت قطعه به قطعه و به گونهای ساخت که هر قطعهٔ اضافهشده، به تنهایی یک مزیت عملکردی داشته باشد و در نهایت به یک موتور کامل و کارآمد منجر شود؟ این چالش، قلب نظریهٔ فرگشت تدریجی را نشانه میرود.
📝 سکوت و سرکوب در جامعهٔ علمی: یکی از جنبههای مهم و تکاندهندهٔ کتاب لیسولا، افشای جوّ ارعاب و سرکوبی است که علیه دانشمندانی که جرأت زیر سؤال بردن دگمهای داروینیسم را دارند، اعمال میشود. او از تجربیات شخصی خود و دیگران میگوید که چگونه ابراز شک و تردید نسبت به نظریهٔ فرگشت، میتواند به طرد شدن از جامعهٔ علمی، از دست دادن موقعیتهای شغلی، و برچسب خوردن به عنوان «ضد علم» منجر شود. این فضای غیر علمی و متعصبانه، مانع از بحث آزاد و تبادل نظر سازنده در مورد یکی از اساسیترین سؤالات مربوط به وجود ما میشود. لیسولا با شجاعت، این «امپراتور برهنه»ی جامعهٔ علمی را رسوا میکند و خواستار بازگشت به اصول اولیهٔ تحقیق علمی، یعنی پرسشگری، نقد، و پیروی از شواهد، به هر کجا که رهنمون شوند، است.
✨ماتی لیسولا، با شهامت یک «بدعتگذار» علمی، نشان میدهد که ایمان کور به داروینیسم، نه تنها از نظر علمی قابل دفاع نیست، بلکه مانعی بر سر راه پیشرفت واقعی علم است. او با استدلالهای قوی و مستند از حوزهٔ تخصصی خود، ثابت میکند که پیچیدگی و اطلاعات موجود در جهان حیات، به بهترین وجه با مفهوم طراحی هوشمند قابل توضیح است. سخنان او، نه تنها برای دانشمندان، بلکه برای هر انسان کنجکاو و حقیقتجویی که به دنبال درک عمیقتری از رازهای خلقت است، روشنگر و الهامبخش خواهد بود. او ما را فرا میخواند تا از خواب غفلت بیدار شویم و چشمان خود را به روی شواهد انکارناپذیر طراحی در طبیعت باز کنیم، پیش از آنکه جزماندیشی علمی، آخرین کورسوهای حقیقت را نیز خاموش سازد.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
⭕️کمپین جمع آوریکمکهای مالی برای غزه
💢با مالتان جهاد کنید که جهاد با مال در ردیف جهاد با جان قرار گرفته است.
🔹خداوند متعال فرموده:
▪️{إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ} (حجرات: 10)
▫️ترجمه: «در حقیقت مؤمنان با هم برادرند.»
▪️{وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى} (مائده: 2)
▫️ترجمه: «و در نیکوکاری و پرهیزگاری با یکدیگر همکاری کنید.»
▪️{إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ} (حجرات: 15)
▫️«مؤمنان فقط كسانىاند كه به خدا و پيامبرش ايمان آوردهاند، آن گاه [در حقّانيّت آنچه به آن ايمان آوردهاند] شک ننموده و با اموال و جانهايشان در راه خدا جهاد كردهاند اينان [در گفتار و كردار] اهل صدق و راستىاند.»
🔸سیدنا رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند:
▪️«مَن فرج عن مسلم كُربة فرج الله عنه كُربة من كُرَبِ يومِ القيامةِ والله في عونِ العبدِ ما كان العبد في عونِ أخيه» (صحیح ابن حبان، ح534).
▫️ترجمه: «هر كس گرفتاری و مشكل برادر مسلمانش را برطرف كند خداوند در روز قيامت گرفتاريش را برطرف میكند، خداوند یار بنده است تا وقتی که بنده یار برادر خود باشد.»
✨شماره کارت جهت واریز به کمپین حامیان غزzه:✨
📄 مصطفی بازدار (بانک ملت)
◀️شماره کارت: 6104338769015112
◀️شماره شبا: 530120010000002301741956
📄 یعقوب سعیدی (بانک ملت)
◀️ شماره کارت: 6104337498838513
◀️شماره شبا: 020120000000008660994745
📄 ایوب انصاری (بانک ملی)
◀️شماره کارت: 6037997297539471
◀️شماره شبا: 730170000000307027609009
⤵️جهت کسب اطلاع و گزارش کمکهای جمع آوری شده میتوان به لینک تلگرام ذیل مراجعه شود.
♾️ لینک تلگرام
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
#معرفی_دانشمندان
#نقد
#فرگشت
✔️ ٨: مارکوس اِبِرلین (Marcos Eberlin)
✔️ شیمیدان برجسته و صاحبنام برزیلی و عضو آکادمی علوم برزیل است. او بنیانگذار و برای سالها مدیر آزمایشگاه طیفسنجی جرمی تامسون در دانشگاه ایالتی کامپیناس (یونیکَمپ) برزیل بوده است. تخصص اصلی پروفسور اِبِرلین در حوزهٔ طیفسنجی جرمی و کاربردهای آن در زمینههای مختلف شیمی، بیوشیمی، داروسازی، علوم غذایی و پزشکی قانونی است. او به دلیل نوآوریهایش در توسعهٔ روشهای جدید طیفسنجی جرمی، از جمله «طیفسنجی جرمی واکنش یون/یون الکترواسپری» که به «واکنش اِبِرلین» نیز معروف است، شهرت جهانی دارد. پروفسور اِبِرلین بیش از ۷۰۰ مقالهٔ علمی داوری شده منتشر کرده و جوایز متعددی از جمله مدال تامسون (۲۰۱۶) را برای دستاوردهای برجستهاش در طیفسنجی جرمی دریافت کرده است.
او همچنین نویسندهٔ کتابی است که در آن دیدگاههای انتقادی خود را نسبت به جنبههای مختلف نظریهٔ فرگشت داروینی، با تمرکز بر شواهد طراحی در طبیعت، بیان میکند:
📚 کتاب «پیشبینی» ، «خواندن ذهن طبیعت از طریق نشانههای علم»: این کتاب که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، با بهرهگیری از دانش عمیق نویسنده در شیمی و بیوشیمی، استدلال میکند که بسیاری از ساختارها و فرآیندهای موجود در حیات، از سلول گرفته تا موجودات پیچیده، نشانههای آشکاری از پیشبینی، برنامهریزی و طراحی هوشمندانه را به نمایش میگذارند که با سازوکارهای کور و تصادفی فرگشت داروینی قابل توضیح نیستند.
📝 پروفسور مارکوس اِبِرلین، با کولهباری از افتخارات علمی و شهرتی جهانی در عرصهٔ طیفسنجی جرمی، شمشیر برندهٔ منطق و شواهد شیمیایی را علیه دژ مستحکم اما پوشالی داروینیسم به کار گرفته است. او، که سالیان متمادی با دقت و وسواس یک شیمیدان تحلیلی به بررسی ساختار مولکولی جهان هستی پرداخته، به این نتیجهٔ انکارناپذیر رسیده است که پیچیدگی، ظرافت، و هماهنگی شگفتانگیز موجود در عالم حیات، فریادرسِ وجود یک طراح هوشمند و با بصیرت است و نمیتواند محصول تصادفات کور و فرآیندهای بیهدف داروینی باشد. اِبِرلین، با جسارت یک کاشف حقیقت، «شهود طراحی» را که نظریهپردازان ماتریالیست سعی در سرکوب آن دارند، احیا کرده و نشان میدهد که این شهود، نه تنها احساسی خام، بلکه ریشه در دلایل علمی و منطقی عمیق دارد.
📝 نقد ویرانگر اِبِرلین، به ویژه در کتاب خواندنی و روشنگر «پیشبینی»، بر این اصل استوار است که بسیاری از سامانههای زیستی، از مولکولهای منفرد گرفته تا ارگانیسمهای کامل، ویژگیهایی را به نمایش میگذارند که مستلزم «پیشبینی» (Foresight) هستند، یعنی توانایی دیدن آینده و برنامهریزی برای نیازها و چالشهای آتی. چنین قابلیتی، ذاتاً با فرآیندهای کور و بیهدف فرگشت داروینی که تنها بر اساس بقای لحظهای و بدون هیچگونه هدف یا دوراندیشی عمل میکنند، در تضاد آشکار است. اِبِرلین با مثالهای متعدد و مستند از دنیای شیمی و زیستشناسی، این ایده را به زیبایی به تصویر میکشد:
📝 معماری سلولی و غشاهای هوشمند: سلول، این واحد بنیادین حیات، خود یک شاهکار مهندسی و طراحی است. غشای سلولی، نه یک دیوارهٔ ساده، بلکه یک مرز هوشمند و پویاست که با دقت شگفتانگیزی ورود و خروج مواد را کنترل میکند. این غشا باید بتواند مواد مغذی ضروری را تشخیص داده و به داخل هدایت کند و مواد زائد سمی را به بیرون براند. ساخت چنین غشایی با تمام اجزای پروتئینی و لیپیدی پیچیدهاش، که باید از همان ابتدا به طور کامل و هماهنگ عمل کنند، نیازمند «پیشبینی» نیازهای سلول و محیط اطراف آن است. چگونه فرآیندهای تصادفی میتوانستند چنین ساختار پیچیده و هدفمندی را بدون هیچگونه نقشه یا طرح قبلی ایجاد کنند؟ اِبِرلین این را به ساختن یک شهر با تمام زیرساختهایش (آب، برق، فاضلاب، ارتباطات) به صورت همزمان و بدون هیچ مهندس یا برنامهریز شهری تشبیه میکند، امری که عقل سلیم آن را محال میداند.
📝 پروتئینها، ماشینهای مولکولی هدفمند: پروتئینها، این کارگران ماهر سلولی، نه تنها از نظر ساختاری پیچیدهاند (همانطور که داگلاس اَکس نشان داده است)، بلکه وظایف بسیار خاص و هدفمندی را نیز انجام میدهند. بسیاری از پروتئینها مانند ماشینهای مولکولی عمل میکنند که برای انجام یک کار خاص طراحی شدهاند، از کپیبرداری دیانای گرفته تا انتقال پیامها و تولید انرژی. این ماشینها اغلب از چندین جزء پروتئینی تشکیل شدهاند که باید با دقت و هماهنگی کامل با یکدیگر تعامل داشته باشند (پیچیدگی کاهشناپذیر بِهی را به یاد آورید).
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
برای جهان غرب پذیرفتنی نیست...
برای جهان غرب به سردمداری آمریکا، هیچگاه پذیرفتنی نیست که کشوری یا جریانی اسلامی، بهویژه در منطقهٔ پیچیده و بسیار حساس غرب آسیا، قدرتنمایی کند و خارج از حلقۀ قواعد تحمیلشده حرکت کند، حتی اگر آن جریان کاملاً تسلیم و وابسته باشد. هر شکلی از استقلال در برابر منطق سلطهجویانهٔ نظام سلطه، تهدیدی محسوب میشود که با آن مقابله خواهد شد.
در این جنگ بیپایان و تاریخی که جبهۀ متحد کفر جهانی، هر کس که در برابر ایدئولوژی استیلاگر و جهانبینی امپریالیستی آن بایستد، بلافاصله به عنوان دشمن نشانگذاری میشود. دشمنی آنان با امت اسلام نه سطحی، نه آنی، بلکه از دیرباز ریشه در اختلافات تاریخی و عقیدتی دارد؛ اختلافاتی که هرگز در قاب نمایشهای دیپلماتیک یا مذاکرات رنگباخته، کاهش نیافته و نخواهد یافت.
تا آنگاه که سلطهگری مغرورانه و متکبرانه آمریکایی فرو نریزد، این نظم ستمآلود و استعماری نیز دستنخورده باقی خواهد ماند. بر همین اساس، هر جنبش یا فردی که تصمیم به مبارزه با این نظام طاغوتی بگیرد یا بخواهد پا بر مسیر مخالف سیاستهای استکباری نهد، با سیل عظیمی از موانع سیاسی، اقتصادی و در نهایت نظامی روبرو خواهد شد. سازوکارهای پیچیدهای که همگی هدفی جز خاموشکردن فریاد عدالتطلبی و آزادیخواهی ندارند.
آنچه باید مورد توجه دقیق قرار دهیم، این حقیقت است که آنان تمام جبهههای مخالف خود را با عینکی مشحون از خصومت نگاه میکنند؛ حتی اگر سطح و شدت دشمنی آنان نسبت به هر گروه یا فرد متفاوت باشد. هیچکس از تیررس کینه و نفرت این نظام ظالمانه مصون نیست. تمامی نیروهای مقاوم در مقابل این طاغوت مدرن، به درجات مختلف، در معرض خشونت و بیرحمی قرار میگیرند. اما واقعیتی انکارناپذیر این است که برای آنان هر کسی که به نابودی پایههای نظم فاسدشان کمر همت ببندد، به هدف اصلی تبدیل میشود.
از اینرو تنها راه مقابله با این توطئهها، بیشک در وحدت، ایستادگی، تقویت اراده جمعی و ایمان به توانایی تغییر معادلات گره خورده است. آزمون تاریخ بارها نشان داده است که تنها مقاومت صادقانه و تلاشهای خستگیناپذیر است که میتواند بنیان ستم را بلرزاند و آیندهای روشنتر را برای نسلهای آتی رقم زند.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
▪️وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ [التوبة: ۱۴]
▫️و دلهای مومنان را شفا میدهد [و خنک میگرداند].
الله متعال بر تعداد و قدرت موشکهای ایرانی که بهسوی رژیم صهیونیستی پرتاب میشوند برکت نهد؛ که اصابت هر موشک بر پیکر این رژیم خونخوار و یهودیان صهیونیست، دل هر مسلمان از امت محمد ﷺ را شاد میگرداند.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
🔸حكمت تحریم احتکار چیست؟
قبلاً دلایلی را مستنداً از شرع مقدس بیان کردیم که احتکار حرام است اما حكمت تحریم این است که با احتکار و انحصار کالا موجبات «زیان به مردم» فراهم میشود و اضرار به مردم خلاف مبانی شریعت و نیز در تعارض جلب مصالح عام می باشد بنابراین شرعاً و عقلاً احتکاری که منجر به زیان به مردم شود ممنوع و حرام است.
▫️امام ابن حزم (رحمه الله) میگوید: «علماء اتفاق نمودهاند که احتکار و انحصاری [که موجبِ] ضرر به مردم شود جائز نیست.» [10]
▫️امام ابن رشد (رحمه الله) میگوید: «اختلافی نیست [بین علماء که] احتکار نمودن چیزی از طعام جائز نیست و همچنین غیر آن در زمانی که انحصارش موجب خسارت به مردم شود اعم از طعام و غیره جائز نیست.» [11]
▫️امام ابوالعباس القرطبی (رحمه الله) میگوید: «به اتفاق – علماء - آنچه خرید و احتکارش موجب زیان به مردم نشود، خريدار [و احتکار کننده] آن مرتکب گناه نشده است.» [12] مفهوم مخالف این سخن این است که به اتفاق علماء احتکاری که موجب زیان به مردم شود در این حالت مرتکب آن گناهکار است.
▫️امام نووی (رحمه الله) میگوید: «علماء فرمودند: حکمت در تحریم احتکار، دور کردن ضرر و زیان از عموم مردم است همانگونه که علماء اجماع نمودهاند بر اینکه اگر شخصی طعامی داشته باشد و مردم به آن نیاز مبرم داشته باشند و جز از طریق او یافت نشود در این حالت برای دفع ضرر از مردم [جائز است] او را بر فروش آن طعام مجبور کرد.» [13]
▫️امام تاج الدین سُبکی (رحمه الله) میگوید: «رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: "هرکس احتکار کند گناهکار است." کسی که لفظ حدیث را مدنظر گرفته، احتکار کردن را در هر موضع و کالایی – اگر چه این احتکار موجب ضرر هم نشود – حرام میداند و این از [امام] مالک بن انس (رحمه الله) نقل شده است و کسی که معنا و مفهوم حدیث را مدنظر گرفته آن را به وقت گرانی تخصیص داده است و مذهب ما (شافعیه) بر آن است.» [14]
🔹در چه شرایطی نگهداری کالا، احتکار تلقی میگردد؟
علماء شروطی را برای ممنوعیت احتکار بیان کردهاند که بارزترین آنها به قرار ذیل است:
▪️تملک کالا از طریق خریدن باشد و این دیدگاه جمهور فقهاء است.
▪️خریدن در وقت گرانی برای تجارت در جهت انتظار برای ازدیاد گران شدن باشد.
▪️انبار کردن کالا برای مدت معینی باشد لیکن نزد جمهور برای آن مدتی معین نشده است.
▪️احتکار کننده به قصد گرانفروشی و عرضه در زمان گرانی اقدام به احتکار کرده باشد. [15]
🔸آیا احتکار فقط در قُوت (طعام مصرفِ روزمره) ممنوع است؟
اولاً: همانطور که قبلاً بیان شد اصل در تحریم احتکار بنابر حکمتی که علماء بیان نموده اند مربوط به دفع ضرر از مردم است. و این به قُوت تخصیص داده نمیشود بلکه هرچیزی که انبار کردنش به مردم ضرر برساند احتکار محسوب میشود اگرچه طلا یا نقره یا لباس یا سایر موارد باشد. اين نظر امام ابویوسف (رحمه الله) از حنفیه [16] و مذهب مالکیه[17] و بنابر قولی از حنابله [18] و همچنین مذهب ظاهریه است. [19]
ثانیاً: روایات وارد شده در ممنوعیت احتکار، هم به صورت مطلق و هم به صورت مقید به طعام نقل شدهاند. در نزد جمهور اصولیین، چنانچه روایتی مطلق و روایتی دیگر مقید باشد، روایت مطلق با روایت مقید، تقیید نمیشود؛ زیرا تعارضی بین آن دو وجود ندارد و روایت مطلق بر اطلاق خود باقی میماند. مقتضای این استدلال، عمل به منع احتکار به طور مطلق است و این منع، به قوتین مقید نمیگردد، چنانکه برخی از علما قائل به تقیید شدهاند و ائمه اصول این نظر را مردود دانستهاند.
به نظر میرسد جمهور، با توجه به حکمتِ مناسب برای تحریم احتکار، که همانا دفع ضرر از عموم مردم است، حدیث را به قوتین تخصیص دادهاند؛ زیرا غالباً دفع ضرر از مردم، تنها در قوتین مصداق مییابد. لذا ایشان، مطلق را به حکمتِ مناسب، مقید نمودهاند. [20] به بیان دیگر، احادیث وارد شده در منع احتکار، چه از حیث اطلاق و چه از حیث عموم، تعارضی با یکدیگر ندارند تا موجب تقیید اطلاق یا تخصیص عموم گردند؛ بنابراین، این احادیث بر منع احتکار در هر چیزی دلالت دارند.
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
خدایا، اسلام و مسلمانان را پیروز گردان، پرچم حق و حقیقت را برافراشته دار، و یاریگر بندگان مستضعف و مظلوم خود باش.
Читать полностью…سخنی با خانوادهها در گسترش طلاب دینی
ای مادرانِ متعهّد و پدرانِ دینباور، همانگونه که سعی وافر در تأمین آیندۀ شغلی و تحصیلی فرزندان خویش مبذول میدارید، شایسته است دغدغهای همسان را نسبت به پرورش علمای صالح و فقهای آینده ابراز نمایید. بیتردید، یکی از راهکارهای اساسی در این مسیر، تشویق و ترغیب افرادی مستعد و نخبه از هر خانوادۀ مؤمن به سوی حوزۀ علمیه و تحصیل معارف دینی است.
حقیقت آن است که پیشرفت و تعالی جامعۀ اسلامی، تبلیغ صحیح دین مبین اسلام و نیز اصلاح امور مسلمین، در گرو حضور طلاب فاضل، اندیشمند و کارآمد میباشد. اگر چه ممکن است برخی خانوادهها به دلایلی قادر به اعزام فرزندان خود برای تحصیل علوم دینی نباشند، لیکن حداقل وظیفۀ آنان، حمایت مادی و معنوی از طلاب علوم دینی است تا این عزیزان با آسودگی خاطر و اطمینانِ بال، به فراگیری و ترویج معارف اسلامی مشغول شوند.
این امری خطیر و مسئولیتی بس سنگین است که به هیچوجه نباید مورد غفلت قرار گیرد یا با بیتوجّهی از کنار آن گذشت. پرسشی سزاوار تأمل در اینجا رخ مینماید: خانوادههای مسلمان در اشاعه و ترویج دین خدا چه نقشی بر عهده گرفتهاند؟ آیا تنها به رعایت فرایض فردی اکتفا کردهاند یا در جهت تربیت و حمایت از مبلّغان راستین دین نیز احساس مسئولیت میکنند؟
بدیهی است که بقا و گسترش اسلام ناب محمدیﷺ در گرو تلاشهای خالصانۀ عالمان دینی است و این مهم بدون همراهی و مساعدت خانوادههای متدیّن تحقق نخواهد یافت. بنابراین، بر همۀ افراد جامعۀ اسلامی است که یا در تربیت فرزندان خود به عنوان طلبهای فاضل بکوشند و یا با پشتیبانی مالی و معنوی خویش، زمینۀ رشد و تعالی طلاب علوم دینی را فراهم آورند.
این تکلیفی الهی و مسئولیتی اجتماعی است که غفلت از آن، خسرانی جبرانناپذیر برای امت اسلامی به همراه خواهد داشت.
bit.ly/3FKm3bZ
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
زخمی کهنه، سوزشی جاودان
الحاد، این مهمان ناخواندهٔ تاریخ، همچون شبحی فرسوده در گذرگاه قرون پرسه میزند، همواره درگیر پرسشهایی که خود از پاسخگویی بدانها عاجز است. گویی در چاهی از تعصب و لجاجت افتاده که حتی نور حقیقت را نیز به چشم کینه مینگرد. این سرگشتگی بیهوده، زخمی است کهنه بر پیکرهٔ اندیشهٔ آنان، زخمی که با مرور زمان نه که التیام یافته، که عفونتی ژرفتر گرفته است.
از سپیدهدم تاریخ، اندیشمندانِ منحرف و گمراه، با کجفهمیهای کودکانه، نخستین سنگهای بنای الحاد را نهادند. اما چه سان؟ با دستانی لرزان و چشمانی کور، که نه عظمت آسمان را میدیدند و نه ژرفای زمین را درمییافتند. و اینگونه بود که با گذر زمان، این بنای کج، کجتر شد، تا آنجا که به ورطهٔ خداناباوریِ محض فروغلتید.
اگر دفتر ایام را از نخستین سطور تا کنون ورق زنیم، در هیچ برگی از آن همآغوشی علم و الحاد را نخواهیم یافت. الحاد در یونان باستان نیز چیزی نبود مگر تمسخر خدایان افسانهای به دست شاعران هزلسرا و نمایشنامهنویسان بذلهگو. و شگفت آنکه ما امروز همان اندازه به خدایان افسانهای کافریم که آنان! چه، نه چندخدایی را میپذیریم و نه نقص و نیاز را در ساحت مقدّس پروردگار روا میداریم.
دانشمندان ملحد آن دیار بر این باور بودند که زمینلرزه از گرم و سرد شدن زمین پدید میآید، یا ستارگان را ابرهایی میپنداشتند که از بخار آب دریاها شکل گرفتهاند! آیا این را میتوان دانش نامید؟ یا وهمی است که ردای فلسفه بر تن کرده؟ عقل آنان درکی از عظمت آفریدگار نداشت، پس چگونه میتوانست عظمت آفرینش را دریابد؟
و اکنون بنگرید به گفتار آنان که اساساً منکر خدایند؛ مارکی دوساد، آن فیلسوف فرانسوی قرن هجدهم، با قلمی آغشته به پوچی- با این مضمون- مینویسد:
«هیچ چیز تباه نمیشود، هیچ چیز نابود نمیگردد. امروز انسان، فردا کرم، پسفردا مگس. اگر این زندگی جاودان نیست، پس چیست؟»
آری، این است نهایت انکار، فروکاستن انسان به کرم، و حیات ابدی را در چرخهای پوچ و بیمعنا خلاصه کردن!
با آمدن نظریهٔ تکامل، جهل ملحدان جامهٔ علم بر تن کرد. جسارتاً ادعا کردند که حیات از ماهیای آغاز شد که بر خشکی خزید و سپس به هزاران شکل جانوری دگرگون گشت! اگر از همان آغاز به پیشوایان الحاد گفته میشد که «نادانی عیب نیست، اما انکار حقیقت ننگ است»، شاید امروز حتی یک ملحد بر پهنهٔ گیتی یافت نمیشد.
اگر تاریخ اندیشههای خداناباوران را واکاوی کنیم، در خواهیم یافت که در میان انبوه نوشتههایشان ذرهای از منطق و دانش وجود ندارد. آیا این را میتوان استدلال نامید؟ یا هذیانگویی کسانی است که خرد را قربانی تکبر کردهاند؟
در حقیقت، الحاد هیچ پیوندی با خردورزی ندارد و زاییدهٔ زیادهگویی و سخنپراکنی است. همانگونه که نخستین ملحدان یونان شاعران و افسانهپردازان بودند، امروز نیز بیشتر خداناباوران را نویسندگان، شاعران و فیلسوفان پوچاندیش تشکیل میدهند. و اگر هم دانشمندی در میانشان یافت شود، چنان انبوهی از باورهای وهمآلود و ضدعلمی در اندیشهاش موج میزند که نام علم بر آن نهادن، توهین به خرد است.
صادق هدایت، راسل، مارکس، نیچه، سارتر، دوبوار، فوکو، دلوز، گی دبور، لنین، استالین، همگی نمونههای بارز انسانهای پوچگرا و ادیبنما بودند، نه دانشمند. به همین دلیل است که بیشتر برندگان جایزهٔ نوبل ادبیات را ملحدان تشکیل میدهند، حال آنکه در عرصهٔ علوم تجربی حضوری کمرنگ و ناچیز دارند. این خود گواهی است بر اینکه الحاد از آغاز با خرافهپردازی و چاپلوسی فکری عجین بوده است.
bit.ly/4jGUiiy
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
در سوگ بانویی گمنام و خشم بر شیاطین تشویش
اخیراً پیکر بیجان بانوی جوانی 24 ساله، الهه حسیننژاد، پس از روزها انتظار تلخ خانوادهاش، در حاشیۀ تهران یافت شد. جنایتی که خون هر انسان غیرتمندی را به جوش میآورد؛ زنی بیپناه، به دست مردی سفاک، نهتنها جان باخته، که گویا مورد تجاوزی وحشیانه نیز قرار گرفته است. [1] اما دریغ و درد که برخی مارگزیدگان رسانهای و مزدوران معلومالحال، به جای همدردی با این خون تازۀ ریختهشده، باز هم زخم کهنۀ کینهتوزی را میخراشند و از این فاجعه، بهانهای برای حمله به احکام اسلام میسازند!
اولاً: آیا این جنایتکار، تنها مستحق قصاص است؟! نه! چنین وحشی،- با توجه به تجاوزی که کرده در صورت صحت آن- مفسد فیالارض است و سزاوار اعدام است![2] شرع مقدّس، بینیاز از دیه و گذشت، خون این زن مظلوم را طلبکار است، پس این سخنان پوچ و شبههافکنانِ مرتجع چه معنا دارد؟! آیا عدالت الهی را به سخره گرفتهاند، یا چشمبسته بر حقایق میتازند؟!
ثانیاً: در خطاب به مدعیان ناآگاه! قانون مجازات اسلامی ایران، بر اساس فقه امامی است، و آنچه دربارۀ تفاوت دیه گفته شده[3]، در هیچیک از مذاهب اربعۀ اهل سنّت وجود ندارد! در آنجا، قصاص زن و مرد، همسان و برابر است [4] و نیازی به جبران تفاوت دیه نمیباشد. بنابراین این حکم تعمیمی نیست، پس این معترضان این دروغبافیها را برای چه میبافند؟!
ثالثاً: اگر این جنایت در دیار به اصطلاح متمدنِ غرب رخ میداد، قاتل متجاوز، در کلوبهای زندان، با امکانات رفاهی میخندید و پس از چند سال، آزادانه به زندگی ننگین خود ادامه میداد! اما در اسلام، قصاص، حق مسلم مظلوم است، و این قاتل، اگر هزار بار هم دیه پرداخت کند، باز شایستۀ مرگ است! پس چگونه جرأت میکنند بر احکام اسلام خرده بگیرند؟!
رابعاً: این غافلان! آیا قلبهایشان چنان از زهر حقد انباشته شده که آرزوی جنایت میکنند، تنها برای آنکه دین اسلام را آماج تهمت سازند؟! اینها که با شایعات سمی خود، آتش تفرقه میافروزند، آیا یک لحظه هم به درد خانوادۀ داغدیدۀ این بانو اندیشیدهاند؟! نه! زیرا آنها جز تخریب، هیچ هنری ندارند!
خامساً: این معاندین در لباس انسانیت! نه درد مردم را میفهمند، نه حقیقت را میجویند؛ تنها از خون بیگناهان، پلکانی برای اهداف شوم خود میسازند! آیا این همان وجدان دروغین آنهاست؟! آیا این همان انسانیتی است که دم از آن میزنند؟!
سادساً: چرا رسانهها، آنگاه که بانویی به ناحق کشته میشود، فریاد برمیآورند و پرده از نقض حقوق بشر برمیدارند، اما هنگامی که مردان یا فرزندان بیگناه به دست زنان به کام مرگ فرستاده میشوند، سکوت اختیار میکنند؟ گویی این مردان و کودکان، نه انسانند، نه از تبار بشر، تا کسی داد مظلومیتشان را بر سرِ حقوق ازدسترفتهشان بزند!
آیا جنایت، رنگ و جنسیت میشناسد؟ آیا خون مردان، سرختر است یا درد کودکان، سبکتر؟ پر واضح است که دستهایی آلوده در پسِ این گزینشهای شوم خبری نهفتهاند؛ کسانی که جنایت را نه به چشمِ فاجعه، که به دیدِ ابزاری برای پیشبرد اهداف خود مینگرند. جنایت، جنایت است، زشت و نفرتانگیز، چه قاتل زن باشد، چه مرد. اما دریغ و درد که برخی سودجویان، حتی از اشک بیوهگان و یتیمان نیز سکه میزنند و خونِ بیگناهان را به پای هیاهوی رسانهای خود قربانی میکنند!
اگر عدالت واقعی را میطلبید، اگر انصاف را به راستی میستایید، پس چرا تنها نیمی از ماجرا را فریاد میزنید؟ چرا فریادتان به اندازۀ همۀ مظلومان بلند نیست؟
📚پینوشتها:
[1] البته اخبار مربوط به تجاوز به این بانوی محترمه، با شکوتردید فراوان همراه بوده و بعضاً توسط مقامات قضایی ردّ شده است.
[2] جرایم ارتکابی این مردِ قاتل، علاوه بر قتل عمد شامل آدمربایی و سرقت نیز است که اساساً این جنایت، نظم و امنیت عمومی را بر هم زده و احساسات عمومی را جریحه دار کرده است و همین- بدون در نظر گرفتن تفاوت دیه- موجب حکم اعدام است.
[3] البته پرداخت تفاوت دیه تا سقف دیۀ مرد، مادامی که نوع قتل موجب جریحه دار شدن احساسات عمومی گردیده باشد، هیچ نیازی به پرداخت هزینه از سوی خانوادۀ مقتول نیست بلکه با درخواست دادستان و تأیید رئیس قوه قضائیه، مقدار مذکور از بیت المال پرداخت میشود. (نک: ماده 428 قانون مجازات اسلامی).
[4] نک: اختلاف الأئمة العلماء، ابن هبیرة، ج2، ص293؛ المغنی لابن قدامة، ج8، ص26.
bit.ly/443Q27T
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
📚عنوان مقاله: قربانی در اسلام و پاسخ به شبهات پیرامون آن
✍️نویسنده: وزیر احمد عظیمی
📄تعداد صفحات: 81
🗂بازبینی و نشر: رد شبهات ملحدین
bit.ly/45p8lpx
#معرفی_کتابچه
عقلانیت انسان معاصر، در گرداب مادیگرایی و اسارت هویوهوس گرفتار آمده است؛ چنان که جز محسوسات و ملموسات را نمیبیند و سودجویی را صرفاً در انباشت سرمایه، خوردنیها و نوشیدنیها، و ارضای امیال نفسانی محدود میسازد. از همین روست که منفعت عبادات را انکار میکند و برخی از مناسک دینی را نابخردانه، و پارهای دیگر را غیراخلاقی و حتی وحشیانه میپندارد.
رساله پیشرو، به واکاوی یکی از برجستهترین عبادات اسلامی - فریضه قربانی - میپردازد؛ آیینی که هر ساله تجدید میشود و همواره مورد هجمه ملحدان و معاندان دین مبین اسلام قرار گرفته است. در این پژوهش، با بررسی همهجانبه ابعاد مختلف این عبادت، کوشیدهایم تا به شبهات مطرح شده پیرامون آن، پاسخی مستدل و قانعکننده ارائه نماییم.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
پرسش: آیا دینداران فرگشت را بدون درک کافی نقد میکنند؟
پاسخ:
الف) این تعمیم نادرست است و نمیشود ادعا کرد که هر نقدی نشانۀ نفهمیدن و نبود درک مناسب است بلکه باید معیارهایی وجود داشته باشد که درستی نقد و درک افراد را با آن سنجید و اتفاقاً بسیاری از دینداران مسلمان، مسیحی و غیره فرگشت را به خوبی فهمیدهاند.
ب) اگر اشتباهات برخی از دینداران در فهم فرگشت دلیل نادرستی تمام نقدها باشد، چرا اشتباهات فجیع دینستیزان در نقد دین را دلیل نادرستی تمام نقدهایشان نگیریم؟ ملاحدۀ شبکههای اجتماعی -که حتی مورد اعتنای غیر مسلمانانی که چیزی خوانده باشند هم نیستند- به کنار کتابهای مشاهیر دینستیزان پر از اشتباهاتی است که شاید هیچ دانشجوی مبتدی اسلامشناسی مرتکب نشود. [۱] ریچارد داوکینز که شاید سرشناسترین شخصیت خداناباوری جدید (New Atheism) باشد را خداباوران و خداناباوران غربی به سطحیاندیشی و ندانستن فلسفه و الهیات مسیحی متهم کردهاند، از جمله تری ایگلتون (Terry Eagleton) که میگوید افرادی چون داوکینز «کمترین آمادگی را برای درک آنچه که مورد انتقاد قرار میدهند دارند، زیرا اصولاً باور ندارند که چیزی برای فهمیدن وجود دارد، یا دستکم چیزی که ارزش فهمیدن داشته باشد. لذا در غالب موارد کاریکاتورهای مبتذلی از ایمان دینی ارائه میدهند که حتی یک دانشجوی سال اول الهیات را به خجالت میاندازد. هرچه دین را بیشتر دشمن میدارند، نقدهایشان ناآگاهانهتر و سطحیتر میشود!» [۲]، و مایکل روس (Michael Ruse) که خود یک خداناباور است میگوید: «کتاب The God Delusion -اثر داوکینز- باعث شد از الحاد خود شرمسار باشم و این را با جدیت عرض میکنم!» [۳]، و خداناباوری دیگر چون جان گری (John Gray) نوشته است: «داوکینز عملاً هیچچیز دربارۀ فلسفۀ علم نمیداند و دانش او نسبت به الهیات و تاریخ دین حتی کمتر است!». [۴] بلکه زیستشناسی چون ادوارد ویلسون (Edward Wilson) که «وارث داروین» لقب گرفته است، داوکینز را دانشمند نمیداند و میگوید: «هرگز هیچ اختلافنظری بین من و ریچارد داوکینز وجود نداشته و ندارد، زیرا او یک روزنامهنگار است؛ روزنامهنگاران کسانی هستند که یافتههای دانشمندان را گزارش میکنند. بحثهای من در حقیقت با دانشمندان اهل تحقیق بوده است!». [۵]
پ) باور ما بر این است که نباید در هیچ مسئلهای بدون دانش کافی سخن گفت، هرچند صحبت بیدانشان دربارۀ دین به دلیل حساسیت موضوع زشتتر بدفرجامتر است.
ت) شاید مرتبطساختن نقد فرگشت و دینداری در ذهن مخالفان، برخاسته از تصور ایدئولوژیک نسبت به این نظریه است؟ یعنی برای آنان، فراتر از نظریهای علمی، به اعتقادی دینی شبیه شده است که میتواند با هواخواهی حماسهگونه و ولاء و براء همراه گردد.
ث) آیا اصل امکان نقد فرگشت توسط یک خداناباور را میپذیرند یا اینکه عدم ایمان به آن را از نواقض الحاد و مایۀ ارتداد از آن میدانند؟
نویسنده: محمد عمر خسرو
ناشر: «رد شبهات ملحدین»
bit.ly/4kpyrNz
📚پینوشتها:
[۱] امیدوارم کسی این آفتاب فاش را انکار نکند که ناچار باید چند روزی به تورّق آثار حضرات و گردآوری نمونههایی بپردازم که غمگین را بخنداند و شادمان را بگریاند.
[۲] bit.ly/3SzIrYl
[۳] bit.ly/43EEmHu
[۴] bit.ly/4ksze0l
[۵] bit.ly/4jC1xrH
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
📝 پلیمریزاسیون و مشکل آب: مولکولهای بزرگ حیات (مانند پروتئینها و اسیدهای نوکلئیک) از به هم پیوستن واحدهای کوچکتر (مونومرها) طی فرآیندی به نام پلیمریزاسیون تشکیل میشوند. این واکنشها معمولاً با آزاد شدن مولکول آب همراه هستند. انجام چنین واکنشهایی در یک محیط آبی (مانند سوپ اولیه) از نظر ترمودینامیکی بسیار نامطلوب است، مثل این است که بخواهید چوب خیس را با کبریت خیس آتش بزنید. دانشمندان راهکارهای مختلفی مانند سطوح معدنی یا چرخههای خشک و مرطوب را پیشنهاد دادهاند، اما هیچکدام نتوانستهاند به طور قانعکنندهای این مشکل را حل کنند.
📝 اطلاعات و توالی: حتی اگر بتوانیم مونومرها را به هم متصل کنیم، مسئلهٔ بسیار بزرگتر، چگونگی ایجاد توالی صحیح و معنادار این مونومرهاست. ترتیب آمینواسیدها در یک پروتئین یا نوکلئوتیدها در یک رشته دیانای، حاوی اطلاعات ژنتیکی است که عملکرد آنها را تعیین میکند. این اطلاعات از کجا آمده است؟ هیچ قانون شیمیایی شناختهشدهای وجود ندارد که بتواند توضیح دهد چرا مونومرها باید در یک توالی خاص و نه هر توالی تصادفی دیگری به هم بپیوندند تا یک مولکول عملکردی ایجاد شود. این مانند آن است که حروف الفبا خود به خود و بدون دخالت یک نویسندهٔ هوشمند، یک شعر زیبا یا یک کتاب راهنمای پیچیده را تشکیل دهند.
📝 خودسامانی و اولین سلول: و اما غول مرحلهٔ آخر، چگونگی خودسامانی این مولکولها برای تشکیل اولین سلول زنده است. یک سلول زنده، یک کارخانهٔ شیمیایی فوقالعاده پیچیده و مینیاتوری است که در آن هزاران نوع مولکول مختلف با هماهنگی و دقت باورنکردنی با یکدیگر همکاری میکنند. غشای سلولی، ماشینآلات تکثیر دیانای، سیستمهای تولید انرژی، و مکانیسمهای ساخت پروتئین، همگی باید به طور همزمان و یکپارچه وجود داشته باشند تا حیات ممکن شود. ایدهٔ اینکه چنین سیستم پیچیده و درهمتنیدهای بتواند به طور تصادفی و گام به گام از یک سوپ بیجان پدید آید، به گفتهٔ تور، نه تنها از نظر علمی غیرمحتمل، بلکه خندهدار است. او با طعنهای گزنده میگوید که محققان منشأ حیات، حتی نمیتوانند مولکولهای مورد نیازشان را به صورت خالص و در غلظت مناسب در یک لولهٔ آزمایش کنار هم قرار دهند، چه رسد به اینکه انتظار داشته باشند این مولکولها خود به خود در طبیعت اولیه چنین کاری را انجام دهند و سپس به صورت یک سلول زنده سازمان یابند!
📝 جیمز تور با صراحت اعلام میکند که جامعهٔ علمی، به ویژه در کتابهای درسی و مستندهای علمی عمومی، تصویری کاملاً نادرست و بیش از حد خوشبینانه از وضعیت تحقیقات منشأ حیات ارائه میدهد. او معتقد است که دانشمندان باید صادق باشند و به جهل عظیم خود در این زمینه اعتراف کنند. به جای سرپوش گذاشتن بر مشکلات و ارائهٔ راهحلهای خیالی، باید به عمق این راز بزرگ پی برد. نقد او، نه تنها به نظریهٔ منشأ حیات، بلکه به خودِ روششناسی علمی رایج که گاه حقیقت را فدای حفظ پارادایمهای مسلط میکند، نیز تسری مییابد. تور با سخنان بیپردهٔ خود، جامعهٔ علمی را به فروتنی و بازگشت به اصول اولیهٔ تحقیق علمی – یعنی مشاهده، آزمایش و استنتاج منطقی – دعوت میکند و یادآور میشود که در برابر عظمت و پیچیدگی حیات، هنوز در ابتدای راه هستیم و ادعای فهم کامل آن، چیزی جز غرور علمی نیست. جهل در مورد منشأ حیات، پاشنه آشیل نظریه فرگشت است و تا زمانی که این حفرهٔ عظیم با شواهد محکم و قانعکننده پر نشود، کل بنای داروینی بر پایههایی سست و لرزان استوار خواهد بود.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
📽 کشاورزِ دلیرِ دیارِ اقلیم کردستان، در سَبیلِ ایثار و انفاق، ثمرهی رنجِ سی و پنج هَکتار زَمینِ گندمزارِ خویش را به مردمِ دربندِ غزّه پیشکش نمود.
✨ آری، هنوز در گوشهگوشهی این جهان پهناور، مردمانی هستند که برادریِ ایمانی را بر زر و زورِ دنیا ترجیح مینهند و جان و مال را در راهِ خدا فدا میکنند.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
آیا خداوند «حقالله» را میبخشد؟
یکی از برداشتهای نادرستی که برخی مردمان از موضوع حقوق خداوند/مردم/نفس دارند، این است که خداوند حق مردم را هرگز نمیبخشد، اما حق خود را خواهد بخشید. این امید کاذب باعث شده که با آسودگی از عبادات مهمی چون نماز و روزه دست بکشند و خود را مؤمن و نجاتیافته بپندارند!
در ابتدا لازم است بدانیم که امیدواری شرعی و حسنظن به پروردگار با بیخیالی تفاوت دارد. دربارۀ ملائکۀ خداوند گفته شده است: {وهم من خشيته مشفقون} [الأنبیاء: ۲۸]، یعنی «همیشه از خشیت او هراسانند»، چگونه کسی که ارکان اسلام را رها کرده است چنین نباشد و با آسودگی بگوید خدا من را خواهد بخشید؟ چرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) فرمودند «ای امت محمد! به الله سوگند که اگر آنچه میدانم را میدانستید، کم میخندیدید و بسیار میگریستید»؟ [۱] چرا اصحاب پیامبر (صلی الله علیه وسلم) چنین آسودگی و راحتی در گفتار و کردارشان نبود و از نفاق میترسیدند؟ پس این همه آیات خوف و عذاب که در قرآن آمده برای چه کسی نازل شده است؟ چرا از اینکه کسی بگوید «من مؤمنم» نهی میکردند؟ [۲] چرا باید عمر (رضی الله عنه) بگوید «هرکس بگوید من در بهشتم، در جهنم است»؟ [۳]
بعد به مفهوم اشتباه دیگر میرسیم که «خداوند تنها حقالناس را نمیبخشد». با افراد متعددی که این سخن را تکرار میکنند صحبت کردهام و پرسیدهام این را از کجا آوردهاید و همه خیال کردهاند که در قرآن آمده است. بعد برایشان توضیح دادهام که در قرآن چنین چیزی نیست و خلاف آن هست.
خداوند در سورۀ نساء میفرماید: {إن الله لا يغفر أن يشرك به ويغفر ما دون ذلك لمن يشاء...} [النساء: ۴۸] یعنی «بیگمان خداوند شرک به خود را نمیبخشد، ولی گناهان جز آن را از هرکس که خود بخواهد میبخشد»، و مانند همین را در آیۀ صد و شانزدهم این سوره میبینیم.
بر اساس این آیه:
۱) شرک که «حقالله» است از مدار مغفرت خارج است و خداوند مشرک را جز با توبه در دنیا نخواهد بخشید.
۲) شرک از هر گناهی که بتوان اسم برد بزرگتر است.
۳) نمیتوان با قاطعیت گفت که گناهکار غیر مشرک برای گناهانش عذاب میشود.
۴) نمیتوان با قاطعیت گفت که گناهکار غیر مشرک برای گناهانش عذاب نمیشود.
بنابراین شرک که «حقالله» است مورد بخشش قرار نمیگیرد و هر گناهی پایینتر از آن هم -بدون توبه- میتواند منجر به عذاب شود! از برخی پیشوایان اسلام نقل شده است که شرک را «ظلمٌ لا یُغفر» و حقالناس را «ظلمٌ لا یُترک» نامیدهاند [۴] و گناهان دیگر هم تحت مشیئت خداوند هستند که ممکن است ببخشد و ممکن است نبخشد. در نتیجه گفتن «خدا حقالله را میبخشد» مخالف قطعیات قرآنی است و حتی اگر منظور از آن گناهان -غیر از کفر و شرک- باشد باز هم اشتباه است.
📚پینوشتها:
[۱] صحيح البخاري (۱۰۴۴).
[۲] الخلال، السنة، دار الأوراق الثقافية، ج۱، صص۵۳۲-۵۲۳.
[۳] همان، ج۱، ص۶۲۷.
[۴] عبد الرزاق الصنعاني، المصنف، دار التأصيل، ج۱۰، ص۲۳۴.
bit.ly/4k9HAsB
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
#معرفی_دانشمندان
#نقد
#فرگشت
✔️ ۹: ماتی لیسولا (Matti Leisola)
✔️ مهندس بیوشیمی برجسته و استاد بازنشستهٔ فنلاندی است که در طول دوران فعالیت علمی خود، در زمینههای مختلفی از جمله مهندسی آنزیم، بیوتکنولوژی و بیوشیمی فعالیتهای گستردهای داشته است. او سالها به عنوان استاد و رئیس آزمایشگاه بیوتکنولوژی و مهندسی شیمی در دانشگاه صنعتی هلسینکی (دانشگاه آلتو کنونی) مشغول به کار بوده و همچنین سابقهٔ فعالیت به عنوان مدیر پژوهشی در شرکتهای بزرگ بیوتکنولوژی را در کارنامهٔ خود دارد. پروفسور لیسولا بیش از ۱۴۰ مقالهٔ علمی داوری شده در مجلات معتبر بینالمللی منتشر کرده و به عنوان یک متخصص در حوزهٔ آنزیمشناسی و کاربردهای صنعتی آن شناخته میشود. علاوه بر فعالیتهای علمی و آکادمیک، او به دلیل دیدگاههای انتقادیاش نسبت به نظریهٔ فرگشت داروینی و دفاع از مفهوم طراحی هوشمند، به ویژه در میان جوامع علمی و فکری اروپا، چهرهای شناخته شده است.
یکی از آثار مهم او در این زمینه، کتابی است که تجربیات شخصی و علمی او را در مواجهه با پارادایم داروینی و سیر تحول فکریاش به سوی پذیرش طراحی هوشمند بازگو میکند:
📚 «تکامل بدعتآمیز من: چگونه یک دانشمند به طراحی هوشمند گروید»: این کتاب که در اصل به زبان فنلاندی منتشر شده و سپس به انگلیسی و زبانهای دیگر ترجمه شده است، روایتگر داستان شخصی پروفسور لیسولا و چالشهای فکری و علمی است که او را از یک پذیرندهٔ متعارف نظریهٔ فرگشت به یک منتقد صریح و مدافع طراحی هوشمند تبدیل کرد. او در این کتاب، با استناد به دانش تخصصی خود در بیوشیمی و مهندسی آنزیم، مشکلات ذاتی نظریهٔ داروینی در توضیح منشأ اطلاعات زیستی و پیچیدگی سامانههای مولکولی را مورد بررسی قرار میدهد.
📝 پروفسور ماتی لیسولا، با کولهباری از تجربه در دنیای واقعی مهندسی آنزیم و بیوتکنولوژی صنعتی – جایی که نتایج عملی و کارایی، حرف اول و آخر را میزنند – نقاب از چهرهٔ ناتوانیها و تناقضات عمیق نظریهٔ فرگشت داروینی برمیدارد. او که سالها در خط مقدم تلاش برای «مهندسی» و بهبود آنزیمها برای کاربردهای صنعتی بوده است، با نگاهی نافذ و بیرحمانه، ادعاهای گزاف داروینیستها مبنی بر قدرت خلاقانهٔ جهشهای تصادفی و انتخاب طبیعی را به چالش میکشد. کتاب «تکامل بدعتآمیز من» نه تنها یک سفرنامهٔ فکری جذاب، بلکه یک کیفرخواست علمی علیه جزماندیشی و سرکوبگری حاکم بر بخشی از جامعهٔ علمی است که جرأت زیر سؤال بردن «گاو مقدس» داروینیسم را ندارد. انتقادات لیسولا، همچون پتکی سنگین، بر پایههای لرزان فرگشت، به ویژه در سطح مولکولی و بیوشیمیایی، فرود میآید. او با زبانی ساده اما برنده، نشان میدهد که چگونه واقعیتهای علمی که او روزانه در آزمایشگاه با آنها دست و پنجه نرم میکند، با افسانههای شیرین و سادهانگارانهای که در کتابهای درسی فرگشت به خورد دانشجویان داده میشود، در تضاد کامل قرار دارد:
📝 معضل اطلاعات ژنتیکی و پیدایش آنزیمهای جدید: قلب تپندهٔ نقد لیسولا، مسئلهٔ منشأ اطلاعات ژنتیکی است. آنزیمها، این کاتالیزورهای پروتئینی حیات، برای عملکرد صحیح خود نیازمند توالیهای بسیار دقیق و خاصی از آمینواسیدها هستند که توسط اطلاعات ذخیره شده در دیانای کدگذاری میشوند. لیسولا با تکیه بر دانش عمیق خود در مهندسی آنزیم، استدلال میکند که احتمال پیدایش تصادفی حتی یک آنزیم عملکردی جدید از طریق جهشهای کور و انتخاب طبیعی، به قدری ناچیز و غیرمحتمل است که عملاً صفر محسوب میشود. او توضیح میدهد که فضای توالیهای ممکن برای یک پروتئین، به طرز نجومی وسیع است و تنها بخش بسیار کوچکی از این فضا به پروتئینهای عملکردی اختصاص دارد. پیدا کردن این «سوزن در انبار کاه» از طریق جستجوی تصادفی جهشها، شبیه به آن است که بخواهید با چشم بسته و با پرتاب تصادفی دارت به یک دیوار عظیم پوشیده از حروف، یک غزل کامل از حافظ را بنویسید! این ادعای داروینیستها که فرآیندهای کور میتوانند چنین شاهکارهای اطلاعاتی را خلق کنند، در برابر واقعیتهای مهندسی آنزیم، رنگ میبازد.
📝 محدودیتهای تکامل آزمایشگاهی آنزیمها: لیسولا به تجربهٔ مستقیم خود و دیگران در زمینهٔ «تکامل هدایتشده» آنزیمها در آزمایشگاه اشاره میکند. در این آزمایشها، دانشمندان با استفاده از تکنیکهای مهندسی ژنتیک، سعی در بهبود یا تغییر عملکرد آنزیمهای موجود دارند. او خاطرنشان میکند که حتی با بهکارگیری هوش، دانش، و ابزارهای پیشرفته، دستاوردهای حاصل از این روشها بسیار محدود و جزئی هستند.
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
اِبِرلین استدلال میکند که طراحی و ساخت چنین ماشینهایی نیازمند «پیشبینی» عملکرد نهایی و چگونگی تعامل اجزای مختلف است. ایدهٔ اینکه چنین ماشینهای دقیقی بتوانند به طور تصادفی و گام به گام از طریق جهشهای کور و انتخاب طبیعی پدید آیند، مانند این است که انتظار داشته باشیم یک ساعت سوئیسی با تمام چرخدندهها و فنرهای دقیقش، خود به خود از تکان دادن تصادفی قطعات فلزی در یک جعبه به وجود آید!
📝 سیستم ایمنی، ارتش پیشگیرانه: سیستم ایمنی بدن موجودات زنده، نمونهٔ بارز دیگری از «پیشبینی» است. این سیستم باید بتواند میلیونها نوع مهاجم خارجی (باکتریها، ویروسها، قارچها) را شناسایی کرده و با آنها مقابله کند، حتی مهاجمانی که بدن قبلاً هرگز با آنها روبرو نشده است! این توانایی شگفتانگیز برای «پیشبینی» و آمادگی برای مقابله با دشمنان ناشناخته، چگونه میتواند محصول فرآیندهای تصادفی باشد؟ این مانند آن است که یک ارتش، بدون هیچگونه اطلاعات قبلی در مورد دشمنان آینده، سلاحها و استراتژیهای دفاعی کاملی را برای مقابله با هر نوع تهدید احتمالی، از قبل آماده کرده باشد.
📝 آب، حلال شگفتانگیز حیات: اِبِرلین حتی به خواص منحصربهفرد مولکول آب – این حلال جهانی حیات اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه خواص فیزیکی و شیمیایی آب (مانند ظرفیت گرمایی بالا، کشش سطحی، توانایی تشکیل پیوندهای هیدروژنی، و چگالی کمتر در حالت جامد) به طرز شگفتانگیزی برای پشتیبانی از حیات «تنظیم دقیق» شدهاند. او این سؤال را مطرح میکند که آیا این «تنظیم دقیق» کیهانی و شیمیایی، که شرایط لازم برای پیدایش و بقای حیات را فراهم کرده، میتواند صرفاً یک تصادف خوششانس باشد، یا نشانهای از یک «پیشبینی» و طراحی هوشمندانه در مقیاس کیهانی است؟
📝 پروفسور اِبِرلین با استفاده از مثالهای متعدد از دنیای زنده و غیرزنده، نشان میدهد که شواهد «پیشبینی» و طراحی در طبیعت آنچنان فراوان و آشکار است که نادیده گرفتن آنها، مستلزم نوعی کوری تعمدی یا تعصب ایدئولوژیک است. او استدلال میکند که علم، به جای محدود کردن خود به توضیحات صرفاً مادی و تصادفی، باید آغوش خود را به روی احتمال وجود یک هوش و هدفمندی در پس پدیدههای طبیعی باز کند. اصرار بر اینکه تمام این پیچیدگیها و هماهنگیهای شگفتانگیز، محصول فرآیندهای کور و بیهدف هستند، نه تنها خلاف شهود عقلانی است، بلکه به معنای چشم بستن بر روی پیام آشکاری است که از دل ساختار مولکولی جهان به گوش میرسد: پیام طراحی، هدفمندی و پیشبینی. کتاب «پیشبینی» مارکوس اِبِرلین، نه تنها یک چالش علمی جدی برای داروینیسم، بلکه دعوتی به سوی یک نگاه عمیقتر و خاضعانهتر به شگفتیهای خلقت است. سکوت در برابر این شواهد، خیانت به رسالت علم در جستجوی حقیقت است.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
شهروندان اسرائیلی ارزشی برای جان مردم ایران قائل نیستند!
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
نتانیاهو: «من و ترامپ گفتیم که صلح از راه قدرت میآید؛ اول قدرت، سپس صلح».
اما کتابها و برنامههای درسی در مدارس مسلمانان و «علوم انسانی» در دانشگاهها میگویند:
«باید ای عزیزان با مردم دنیا با تسامح و صلح زندگی کنیم و خشونت و افراط را کنار بگذاریم و در مقابل زبان قدرت و هرکس که آن را به کار میبرد، مقابله کنیم و بایستیم. چرا که طبق منشور سازمان ملل متحد مصوب ۱۹۴۵، ماده ۱ (بند ۱):
«حفظ صلح و امنیت بینالمللی، و تلاش برای جلوگیری از علل تهدیدکنندهٔ صلح و از بین بردن آنها و سرکوب اقدامات تجاوزکارانه و دیگر موارد اخلال در صلح و حل منازعات یا وضعیتهایی که ممکن است به اخلال در صلح منجر شود، از طریق شیوههای مسالمتآمیز…».
راستی، نام رسمی این منشور چنین است:
«صلح، کرامت و برابری در سیارهای سالم و باطراوت»…
خب، آیا منظورشان سیارهٔ زمرد «در کارتونهای اسپایستون!» بوده؟!
نویسندگان «روشنفکرنما» که توسط رژیمهای وابسته محافظت میشوند و یوتیوبرهایی که غرب از آنان حمایت میکند، میگویند:
«اسلام دینی است که خشونت را ترویج میدهد و بذر نفرت از دیگران را در خود دارد و مناسب دنیای گشودهشده و مبتنی بر همزیستی، تمدن، گفتوگو و طرد خشونت و افراط نیست».
و هرچه پیش میرویم، اوضاع شفافتر میشود…
«ليهلك من هلك عن بينة ويحيى من حَيَّ عن بينة» (تا آنکه هلاک میشود با آگاهی هلاک شود، و آنکه زنده میماند با آگاهی زنده بماند).
✍️دکتر ایاد قُنَیبی
📄ترجمه: صبغت الله عاکف
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
📢نتیجه: با استناد به ادله شرعی، احتکار کالایی که سبب کمبود آن در بازار شده و تقاضا برای آن را افزایش دهد، به نحوی که مردم به آن نیازمند بوده و در نتیجه متضرر گردند، حرام است. در چنین شرایطی، بر حاکم شرع لازم است که از احتکار جلوگیری نموده و شخص یا اشخاص محتکر را ملزم به عرضه و توزیع کالای احتکار شده در بین مردم نماید.
🔖این مطلب، ویرایش جدید است.
📚پینوشتها:
[1] الزواجر عن اقتراف الكبائر، ابن حجر الهيتمی، ج1، ص389.
[2] الجامع لأحكام القرآن، القرطبی، ج12، ص35.
[3] ر.ک: التفسیر الکبیر، الفخرالدین الرازی، ج23، ص218.
[4] ر.ک: الاختيار لتعليل المختار، ابن مودود الحنفی، ج4، ص160.
[5] إحياء علوم الدين، أبو حامد الغزالی، ج2، ص73.
[6] صحیح مسلم، ج3، ص1228 ح1605؛ صحیح ابن حبان، ج11، ص308 ح4936؛ مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج25، ص37 ح15758.
[7] نيل الأوطار، الشوكانی، ج5، ص261.
[8] مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج33، ص425 ح2031؛ مسند أبی داود الطيالسی، ج2، ص242 ح970؛ السنن الكبرى للبيهقی، ج6، ص49 ح11150 -: «صحیح». [ر.ک: الصحيح المسند مما ليس فی الصحيحين، ج2، ص191].
[9] مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج1، ص283 ح135؛ مسند أبی داود الطيالسی، ج1، ص58 ح55؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص729 ح2155 -: «سند آن حَسَن است.» [ر.ک: فتح الباری لابن حجر العسقلانی، ج4، ص348؛ إرشاد الساری، القسطلانی، ج4، ص57؛ الزواجر عن اقتراف الكبائر، ابن حجر الهيتمی، ج1، ص388].
[10] مراتب الإجماع، ابن حزم، ص89.
[11] التاج والإكليل لمختصر خليل، المَوَّاق، ج6، ص254؛ همچنین بنگرید به: [البيان والتحصيل، ابن رشد، ج17، ص284].
[12] المفهم، القرطبی، ج4، ص521.
[13] المنهاج شرح صحيح مسلم بن الحجاج، النووی، ج11، ص43.
[14] الأشباه والنظائر، السبکی، ج1، ص155.
[15] ر.ک: الموسوعة الفقهية الكويتية، ج2، صص93 – 94.
[16] بدائع الصنائع فی ترتيب الشرائع، الکاسانی، ج5، ص129؛ فتح القدير للكمال ابن الهمام، ج10، ص58؛ حاشية ابن عابدين، ج6، ص398.
[17] المدونة لمالک بن أنس، ج3، ص313؛ المنتقى شرح الموطإ، الباجی، ج5، ص16؛ مواهب الجليل، الرعينی، ج4، ص227.
[18] المبدع فی شرح المقنع، ابن مفلح، ج4، ص47؛ الإنصاف، المرداوی، ج4، ص338.
[19] المحلى بالآثار، ابن حزم، ج7، ص572.
[20] ر.ک: سبل السلام، الصنعانی، ج2، صص33 – 34.
bit.ly/2T53d2J
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
🚀احتکار در شرایط بحرانی (جنگ)🚀
بسم الله الرحمن الرحیم
در شرایط کنونی که با تجاوز و هجوم صهیونیستهای جنایتکار و تحمیل جنگ بر ایران مواجه هستیم، متأسفانه این نگرانی مطرح است که برخی افراد سودجو با احتکار کالاها و مایحتاج ضروری مردم، به دنبال برهم زدن آرامش جامعه باشند. از این رو، تاکید بر این نکته بسیار حائز اهمیت است که از دیدگاه شرعی، عمل احتکار گناهی کبیره محسوب میشود. [1]
فرد محتکر (احتکار کننده) با نگهداری و انبار کردن اجناس مورد نیاز مردم و فروش آنها با قیمتی گزاف، نه تنها باعث ضرر و زیان مالی و روانی به جامعه میشود، بلکه سلامت و آسایش افراد را نیز به خطر میاندازد. هر کسی که به خداوند متعال و روز قیامت ایمان دارد، باید از پیامدهای وخیم چنین عملی آگاه باشد و از آن دوری کند.
🔹مستندات تحریم احتکار از قرآن و سنت
علماء با استناد به قرآن و احادیث پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)، حکم به حرام بودن احتکار دادهاند که این مستندات به ترتیب به قرار ذیلاند:
▪️«إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فيهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَليم» [حج: 25]
▫️ترجمه: «بیگمان، كسانى كه كافر شدند و از راه خدا و مسجدالحرام -كه آن را براى مردم، اعم از مقيم در آنجا و باديهنشين، يكسان قرار دادهايم- جلوگيرى میكنند، و [نيز] هر كه بخواهد در آنجا به ستم [از حق] منحرف شود، او را از عذابى دردناک میچشانيم.»
وجه استدلال: امام قرطبی (رحمه الله) در ذیل تفسیر این آیه نوشته است: «ابوداود از یعلی بن أمیه (رضی الله عنه) روایت کرده که رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: "احتکارِ طعام در حرم (مکه) ظلم است." و این قول [ و مذهب] عمر بن خطاب (رضی الله عنه) است.» [2] هرچند قول محققین بر این است که الحاد به ظلم در حرم، عموم معاصی و گناهان را دربرمیگیرد [3] و باتوجه به حدیث مذکور که احتکار در زمرهی ستم در حرم تلقی شده معلوم میشود که این عمل (احتکار) جزو گناهان میباشد. از اینرو امام ابن مودود حنفی (رحمه الله) – از کبار علمای حنفیه و صاحب کتاب فقهی الاختیار – این آیه را اصل در نهی از احتکار بیان نموده است. [4] و امام غزالی (رحمه الله) نیز با استناد به آیه مذکور بیان داشته است که «احتکار از ظلم است و در تحت آن داخل است.» [5]
▪️رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «لا يحتكر إلا خاطئ» [6]
▫️ترجمه: «جز کسی که عاصی و گناهکار است احتکار نمیکند.»
وجه استدلال: تصریح به اینکه شخص احتکار کننده گناهکار است دلیل کافی در افادهی عدم جواز این عمل میباشد چونکه خاطی به معنای گناهکار و عاصی است. [7]
▪️پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «من دخل في شيء من أسعار المسلمين ليغليه عليهم كان حقاً على الله أن يقعده بعظم من النار يوم القيامة.» [8]
▫️ترجمه: «كسی كه در موردی از نرخهای مسلمانان دخالت كند تا قيمت آنها را بر ايشان گران سازد، بر خداوند متعالی است كه او را به سختترين جای جهنم بنشاند.»
وجه استدلال: این حدیث صراحت دارد که سرانجام مرتکبِ احتکار مستحق آتش دوزخ است، پس دلیل بر تحریم است.
▪️عمر بن خطاب (رضی الله عنه) از پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت کرده که فرمودند: «من احتكر على المسلمين طعامهم، ضربه الله بالجذام والإفلاس» [9]
▫️ترجمه: «هرکس طعام و خوراک مسلمانان را احتکار کند، خداوند او را به بیماری پیسی و ورشکستگی مبتلا میسازد.»
🔖توجه: با توجه به احادیثی که پیشتر به آنها اشاره شد و همچنین سایر روایات معتبر در زمینه تحریم احتکار، به وضوح روشن است که عمل احتکار از منظر شرع حرام بوده و احتکارکننده مرتکب گناه و معصیت بزرگی میشود. بنابراین، بر مسلمانان شایسته است که به شدت از این عمل مذموم اجتناب کرده و دوری گزینند.
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
وقتی رزق دستاویزی برای توجیه فقر میشود!
bit.ly/3Zkndl9
این چه بازی با الفاظ است که برخی برای توجیه بیعدالتیهای اجتماعی به آن متوسل میشوند؟! آیا میتوان با استناد به مفاهیم گستردۀ قرآنی درباره "رزق"، چشم را بر ظلم سیستماتیک برخی ثروتمندان بست؟!
اولاً: اینکه رزق تنها به معنای لقمهای نان که وارد حلقوم میشود نیست! این تفسیر کوتهبینانهای است از مفهومی که قرآن با عظمت از آن سخن میگوید. رزق شامل تمام مواهب حیات است، از سلامت جسم و جان گرفته تا امنیت اجتماعی و کرامت انسانی. وقتی نظام اقتصادی جامعه را عدهای سودجو به تباهی میکشند، آیا میتوان به بهانه "خدا رازق است" از کنار این فاجعه گذشت؟!
ثانیاً: اینکه خداوند رزاق مطلق است، هرگز به معنای نفی مسئولیت انسان در قبال همنوعانش نیست! در سوره قصص آیه 77 میفرماید: {وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا}، ترجمه: «و با آنچه خدایت داده سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن.» این آیه به روشنی مسئولیت ثروتمندان در برابر محرومان را گوشزد میکند. و همچنین در آیات دیگر خداوند متعال فرموده: {وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ} (معارج: 24 - 25). اینجا باز خداوند ثروتمندان را مسئول میداند. آیا این آیات را باید نادیده گرفت؟!
ثالثاً: این چه استدلال مغلطهآمیزی است که میگوید "اگر کسی فقیر است حتماً مقصر خودش است"؟! مگر نه این است که نظام بانکی ربوی، تحریمهای ظالمانه، و سیاستهای اقتصادی نادرست، میلیونها انسان بیگناه را به ورطه فقر میکشاند؟ آیا کودکان یتیم و زنان سرپرست خانوار هم "در قمار، ثروتشان را از دست دادهاند"؟!
رابعاً: بالاخره اینکه اسلام بر حلال و حرام روزی تأکید دارد، دقیقاً به این معناست که باید نظام اقتصادی جامعه را اصلاح کرد! نه اینکه با دستاویز قرار دادن "رزاقیت خدا"، از زیر بار مسئولیت اجتماعی شانه خالی کرد. مگر سیدنا رسول اللهﷺ از فقر به خدا پناه نبرد؟[1] یا اینکه نقل شده: «کاد الفقر أن یکون کفراً»، ترجمه: «نزدیک است فقر به کفر بینجامد»؟[2] آیا این روایت و همانندش به روشنی نشان نمیدهد که فقرزایی مذموم است؟!
پس به جای توجیه فقر با تفسیرهای نادرست از مفاهیم قرآنی، بهتر است به فکر اجرای عدالت بود. قرآن کتاب زندگی است، نه کتابی برای توجیه فقر در جامعه!
🔗 در رابطه با همین موضوع به مقالۀ تو را متقاعد خواهند کرد بنگرید.
📚پینوشتها:
[1] نک: مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج34، ص52ح20409؛صحیح ابن خزیمة، ج1، ص367ح747-: «حدیث صحیح.»
[2] المعجم الأوسط للطبرانی، ج4، ص225ح4044؛ شعب الإیمان للبیهقی، ج9، ص12ح6188.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
🎙 پپ گواردیولا، سرمربی تیم منچسترسیتی
▪️وضعیت غزه بسیار اسفناک است!
▪️[حرف زدن از غزه] ربطی به ایدئولوژی ندارد.
▪️حرف از یک نفر نیست بلکه این یک انتخاب است.
▪️سکوت، نه!
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
دوخته در نقابِ تزویر!
آیا جز این است که ایالات متحدهٔ آمریکای خونآشام با دندانقروچه بر شکستن حصر غزه خط بطلان میکشد تا مبادا نقضِ حقوقِ بشری را که خود بانی آن بوده است، به حساب وجدان بیدار جهانیان گذارده شود؟
در طول این دو سالِ سیاه، حمایت بیقیدوشرط کاخ سفید از رژیم صهیونیستی نه تنها یک واقعیت انکارناپذیر، که گویای عمق وابستگیِ وجودی این دو موجودیت خونخوار به یکدیگر است! صهیونیسم برای آمریکا تنها یک متحد استراتژیک نیست، بلکه جگرگوشۀ سیاستهای امپریالیستی و قلب تپندۀ پروژۀ سلطهگری غرب در غرب آسیا است. چگونه میتوان انتظار داشت که ابرقدرتی که خود بانی اصلی تروریسم دولتی در جهان معاصر است، دست از حمایتِ فرزند نامشروع خود بردارد؟
و این شعارِ تجملی آنان "حقوق بشر" چه رسواییای است در کارنامۀ سیاهشان! آیا این همان حقوق بشری نیست که در گوانتانامو به مسخره گرفته شد؟ همان که در کشتارهای افغانستان، عراق، ویتنام و... به فراموشی سپرده شد؟ همان که در برابر جنایات روزمرۀ رژیم صهیونیستی به سکوت مرگبار تن داد؟ آنان برای "بشر" ارزشی قائلاند که رنگ، نژاد و مذهبش با معیارهای خودشان همخوانی داشته باشد. برای این رسوایان تاریخ، زنان و کودکان غزهای هرگز در زمرۀ "بشر" به حساب نیامدهاند و نخواهند آمد!
مگر نه این است که هر روز بر مردم بیپناه غزه، بمبهای ساخت کارخانههای مرگ آمریکا فرو میریزد؟ مگر نه این است که کودکان فلسطینی با همان دستهایی به قتل میرسند که بر رویشان نشان "ساخت آمریکا" نقش بسته است؟ آیا این همان "تمدن" مورد ادعای غرب است؟ تمدنی که بر پایۀ استخوانهای کودکان بیگناه بنا شده است؟
و دیگر کشورهای جهان در این میان چه نقشی دارند؟ جز عدهای معدود که هنوز جرأت ایستادن در برابر این شیطان بزرگ را دارند، بقیۀ آنان بازیگران نمایش مضحک دیپلماسی بینالمللی هستند. آنان گاهبهگاه، برای فریب افکار عمومی و خواباندن خشمِ تودهها، بیانیههایی از سر اجبار صادر میکنند، اما در پشت پرده، در همان باندهای مافیایی قدرت شریکاند. سکوت آنان در برابر جنایاتِ غزه، گویاترین اعتراف به همدستیشان با جلادان تاریخ است.
آری، پیوند آمریکا و صهیونیسم، پیوندی است ناگسستنی؛ پیوند دو هیولایی که حیات هر یک به دیگری وابسته است. آنان چون دو مار سمیاند که به دور تن بشریت حلقه زدهاند و هر دم بر گرههای این اتحاد شوم میافزایند. اما بدانند که تاریخ، هرگز چنین جنایاتی را فراموش نخواهد کرد. روزی خواهد رسید که نسلهای آینده، نام آنان را در زمرۀ سیاهترین چهرههای بشریت ثبت خواهند کرد. روزی که عدالت تاریخ، بر دژخیمان انسانیت فرود خواهد آمد و این رسوایی بزرگ را به گوش نسلهای آینده خواهد رساند.
ننگ بر شما باد، ای دژخیمان بشریت!
bit.ly/3SDKlaz
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
مجموعۀ رد شبهات ملحدین، عید سعید قربان را به همۀ مسلمانان جهان، بهویژه شما مخاطبین گرامی و خانوادۀ محترمتان، صمیمانه تبریک و تهنیت عرض مینماید.
این روز فرخنده، یادآور ایثار و اطاعت بیچونوچرای ابراهیم (علیهالسلام) و اسماعیل (علیهالسلام) در راه پروردگار است؛ نماد بندگی خالصانه و پیروزی ایمان بر تمامی آزمونهای سخت الهی.
باشد که این عید بزرگ، مایۀ برکت، وحدت و سربلندی امت اسلام باشد، و دلهای ما را از نور تقوا و معنویت روشن سازد.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
🔘فضیلت روزهی روز عرفه
▪️فردا (پنجشنبه) روز عرفه است. خود را از این عبادت بزرگ محروم نکنیم...
▫️پیامبر ﷺ میفرمایند: خداوند در هیچ روزی به اندازه روز عرفه، بندگان خود را از آتش جهنم آزاد نمیکند. (صحیح مسلم/حدیث 1348)
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
صلح نمیفروشند؛ جنایت را با آرایشِ حقوق کودک میپوشانند.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
#معرفی_دانشمندان
#نقد
#فرگشت
✔️ 7: جیمز تور (James Tour)
✔️ جیمز تور، یکی از برجستهترین و تأثیرگذارترین شیمیدانان آلی سنتزی و نانوتکنولوژیستهای معاصر جهان است. او استاد شیمی، علوم رایانه، و علوم مواد و مهندسی نانو در دانشگاه رایس هیوستون، تگزاس میباشد. حوزهٔ تخصصی دکتر تور بسیار گسترده و شامل سنتز مولکولهای پیچیدهٔ آلی، توسعهٔ مواد نانومتری مبتنی بر کربن (مانند گرافین و نانولولههای کربنی)، کاربردهای نانوتکنولوژی در پزشکی و الکترونیک، و همچنین پژوهش در زمینهٔ منشأ حیات است. او دارای بیش از ۷۰۰ مقالهٔ علمی داوری شده، بیش از ۱۲۰ اختراع ثبت شده، و جوایز و افتخارات علمی متعددی است. دکتر تور به دلیل صراحت لهجه و انتقادات علمیاش از برخی جنبههای نظریهٔ فرگشت، بهویژه در حوزهٔ شیمی پیشزیستی (شیمی قبل از پیدایش حیات)، شناخته شده است. اگرچه تمرکز اصلی آثار مکتوب او مقالات تخصصی و فنی است، اما سخنرانیها، مصاحبهها و مناظرات عمومی او بازتابدهندهٔ دیدگاههای انتقادیاش هستند. او به طور خاص بر دشواریهای عظیم سنتز مولکولهای زیستی ضروری برای حیات از مواد غیرزنده و چالشهای مربوط به خودسامانی این مولکولها برای تشکیل اولین سلول زنده تأکید میکند.
🔴 مهمترین دلایل انتقاد از فرگشت:
📝 پروفسور جیمز تور، با صلابت یک استاد مسلم شیمی آلی سنتزی و با نگاه موشکافانهٔ یک نانوتکنولوژیست خبره، پرده از یکی از بزرگترین و در عین حال پنهانماندهترین رسواییهای علمی عصر ما برمیدارد: افسانهٔ پیدایش خودبهخودی حیات از مواد بیجان یا همان «آبیوژنز» که سنگ بنای لرزان کل عمارت فرگشت داروینی است. تور، برخلاف بسیاری از همکارانش که شاید از ترس طرد شدن از جامعهٔ علمی، سکوت اختیار کردهاند، با شجاعت فریاد میزند که هیچکس، تأکید میکنم، "هیچکس" در کرهٔ زمین، کوچکترین ایدهای دربارهٔ چگونگی آغاز حیات از مواد شیمیایی ساده ندارد! این ادعای جسورانه، نه از سر جهل، بلکه از عمق آگاهی و تسلط بینظیر او بر پیچیدگیهای باورنکردنی شیمی حیات نشأت میگیرد.
📝 نقد آتشین تور، بیش از هر چیز، متوجه ادعاهای گزاف و غالباً فریبندهٔ پژوهشگران حوزهٔ منشأ حیات است. او با بیرحمی علمی، آزمایشهای مشهوری مانند آزمایش میلر-یوری (که زمانی به عنوان مدرکی برای امکان پیدایش خودبهخودی آمینواسیدها در «سوپ اولیه» زمین معرفی میشد) را تشریح و بیاعتبار میکند. تور نشان میدهد که حتی در بهترین و کنترلشدهترین شرایط آزمایشگاهی، با تمام دانش و ابزارهای پیشرفتهٔ شیمیدانان قرن بیست و یکم، ما هنوز فرسنگها با سنتز چهار دستهٔ اصلی مولکولهای حیات – یعنی کربوهیدراتها، اسیدهای نوکلئیک (دیانای و آرانای)، لیپیدها (چربیها) و پروتئینها – از مواد اولیهٔ ساده و در شرایطی که بتوان آن را به زمین اولیه نسبت داد، فاصله داریم.
🔻بیایید به برخی از موانع غولآسایی که تور با دقت یک جراح ماهر به آنها اشاره میکند، نظری بیفکنیم:
📝 مشکل همدستی یا کایرالیته: بسیاری از مولکولهای زیستی، مانند آمینواسیدها و قندها، دارای خاصیتی به نام «کایرالیته» هستند، یعنی در دو شکل آینهای (چپدست و راستدست) وجود دارند. حیات، به طرز شگفتانگیزی، تنها از آمینواسیدهای چپدست و قندهای راستدست استفاده میکند. سنتزهای شیمیایی معمول در آزمایشگاه، همواره مخلوطی پنجاه-پنجاه از هر دو شکل را تولید میکنند. هیچ فرآیند طبیعی شناختهشدهای وجود ندارد که بتواند این «همدستی خالص» را که برای عملکرد صحیح مولکولهای زیستی حیاتی است، در مقیاس وسیع و پایدار ایجاد کند. این به تنهایی یک معمای لاینحل برای نظریهپردازان منشأ حیات است. چگونه طبیعت کور توانست این گزینش فوقالعاده دقیق را انجام دهد؟
📝 پایداری و تخریب: حتی اگر فرض محال کنیم که مولکولهای زیستی به نحوی در «سوپ اولیه» تشکیل شدهاند، مشکل بعدی پایداری آنهاست. این مولکولها در محیط آبی و در حضور اکسیژن یا پرتوهای فرابنفش خورشید، به سرعت تخریب و تجزیه میشوند. چگونه این مولکولهای شکننده توانستند برای مدت کافی دوام بیاورند تا به هم بپیوندند و ساختارهای پیچیدهتر را تشکیل دهند؟ این مانند آن است که بخواهید با آجرهای شنی در زیر بارش مداوم باران، یک کاخ بسازید!
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
📝 زوال گریزناپذیر ژنوم: نتیجهٔ این دو عامل – فراوانی جهشهای مضر و ناتوانی انتخاب طبیعی در پاکسازی کامل آنها – چیزی نیست جز «آنتروپی ژنتیکی» یا «فرسایش ژنتیکی» ژنوم موجودات زنده، به ویژه آنهایی که نرخ تولید مثل پایینی دارند (مانند انسان)، به جای صعود در نردبان تکامل و کسب اطلاعات جدید، در سراشیبی انحطاط و از دست دادن اطلاعات قرار دارد. هر نسل، بار ژنتیکی سنگینتری از جهشهای مضر را از نسل قبل به ارث میبرد. این فرآیند، مانند یک کتابچه راهنمای بسیار پیچیده است که با هر بار کپیبرداری، تعدادی غلط املایی جدید به آن اضافه میشود، تا جایی که در نهایت متن کتاب بیمعنی و غیرقابل استفاده میگردد.
📝 این یافتهها، پیامدهای ویرانگری برای جدول زمانی طولانی و ادعاهای خلاقانهٔ فرگشت داروینی دارد. اگر ژنومها در حال زوال هستند، چگونه میتوانند میلیونها سال دوام آورده و به طور همزمان پیچیدگیهای حیرتانگیز حیات را به وجود آورده باشند؟ سنفورد با محاسبات خود نشان میدهد که با نرخ جهشهای مشاهده شده در انسان، ژنوم ما نمیتواند قدمتی بیش از چند هزار یا حداکثر چند ده هزار سال داشته باشد، وگرنه دچار «مرگ ژنتیکی» یا «خطای فاجعهبار» (Error Catastrophe) میشد. این با ادعای میلیونها سال فرگشت انسان از اجداد میموننما در تضاد کامل است.
📝 سنفورد با صراحت اعلام میکند که ایدهٔ «ماهی به انسان» از طریق انباشت جهشهای تصادفی و انتخاب طبیعی، نه تنها از نظر بیوشیمیایی (همانطور که دانشمندانی چون مایکل بِهی نشان دادهاند) با موانع غیرقابل عبور روبروست، بلکه از نظر ژنتیکی نیز یک افسانهٔ علمی است. ژنومها اطلاعات پیچیده و هدفمندی را حمل میکنند که نمیتواند محصول فرآیندهای کور و بیهدف باشد. زوال ژنتیکی یک واقعیت علمی انکارناپذیر است که نظریهٔ نئوداروینی پاسخی قانعکننده برای آن ندارد. اصرار بر اینکه ژنومها میتوانند از این فرسایش اجتنابناپذیر بگریزند و همزمان ساختارهای جدید و پیچیدهتری را ایجاد کنند، مانند این است که باور داشته باشیم یک اتومبیل فرسوده با گذشت زمان و بدون هیچگونه تعمیر و نگهداری هوشمندانه، خود به خود به یک فضاپیمای پیشرفته تبدیل میشود!
📝 کتاب «آنتروپی ژنتیکی» دکتر سنفورد، زنگ خطری جدی برای جامعهٔ علمی است تا در مورد بنیانهای لرزان نظریهای که برای دههها بر زیستشناسی سیطره داشته، بازنگری کنند. این اثر، نه تنها یک نقد علمی قدرتمند، بلکه دعوتی به سوی تحقیقی صادقانه و بدون پیشداوری در مورد منشأ واقعی اطلاعات و پیچیدگی در عالم حیات است. игнорировать این چالش ژنتیکی، به معنای نادیده گرفتن یکی از مهمترین و مستندترین یافتههای علمی عصر ما در حوزهٔ ژنومیک است.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین