تمام زندگی ام صرف شعر گفتن شد از آن زمان که شنیدم تو شعر می خوانی عباس_رازقی
همه چی از یاد آدم می ره
مگه یادش که همیشه یادشه
یادمه قبل از سوال
کبوتر با پای من راه می رفت
جیرجیرک با گلوی من می خوند
شاپرک با پر من پر می زد
سنگ با نگاه من برفو تماشا می کرد
مست می کردم من با زنبور ، از گس عطر گل بابونه
سبز بودم در شب رویش گلبرگ پیاز
هاله بودم در صبح ، گرد چتر یاس
گیج می رفت سرم ، در تکاپوی سر گیج عقاب
نور بودم در روز
سایه بودم در شب
خود هستی بودم
روشن و رنگی و مرموز و دوان
من عفریته مرا افسون کرد
مرا از هستی خود بیرون کرد .
راز خوشبختی آن سلسله خاموشی بود
خود فراموشی بود...
#حسین_پناهی
@nabzeshear
روز نخست ، نوبت تقسیم تاب و تب
تابش به مویِ تو ، به منِ خسته تب رسید....
#عاصی_خراسانی
@nabzeshear
تو این دنیا
چیزی که
ارزش به دست آوردن
داشته باشه،
آسون به دست نمیاد...
📕 اول شخص مفرد
✏️ #هاروکی_موراکامی
@nabzeshear
گر هر ستاره ماه شود؛
باز شب،
شب است...!
#مهدی_اخوان_ثالث
@nabzeshear