ای صبح بجز نام تو را صادق نیست
زیرا که دلت چون دلِ من عاشق نیست
چون تو ز خورشید پشت گرم میداری
با خنده دم سرد بهم لایق نیست
#عطار
🍃💔🍃
.با غمش خو کردم امشب،
گر چه در زاری گذشت ...
یاد میکردم ازان شبها ،
که در یاری گذشت ...
#امیرخسرو_دهلوی
🍃💔🍃
در فراسوهاى عشق
تو را دوست دارم
در فراسوى پرده و رنگ
در فراسوى پيكرهايمان
به من وعدهى ديدارى بده
#احمد_شاملو
🍃💔🍃
دوست داشتنم را به تعويق نيانداز!!!
من همان شنبه اى هستم
كه سالها برايش برنامه داشتى!!!
شروعم كن...
#علي_قاضي_نظام
🍃💔🍃
زندگی ذره کاهیست ، که کوهش کردیم
زندگی نام نکویی ست که خارش کردیم
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار ،
زندگی نیست بجز دیدن یار ،
زندگی نیست بجز عشق ،
بجز حرف محبت به کسی ،
ورنه هر خار و خسی ،
زندگی کرده بسی ،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد ،
دو سه تا کوچه و پس کوچه و
اندازه ی یک عمر بیابان دارد .
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد
در این فرصت کم ؟!
#سهراب_سپهری
🍃💔🍃
اے ڪه،از صبح بهار
نیز دل انڪَیزترے
شاخهے نسترنے پیچڪ آغوش منے
صبح آغاز شد وچشم دلم منتظرت
پلڪ بڪَشاے ڪه آغاز من و جان منے...!!!
#هماکشتگر
🍃💔🍃
هیچوقت آدمی که به شما میگه
حالم خوب نیست رو
به حال خودش رها نکنین....
آدم به هرکسی نمیگه حالم بَده!!!
🍃💔🍃
#علی_عباسی
تو که باشی به برم، جمعه ام از درد تهیست
با تو هر جمعه من شاد و پر از لبخند است
#خالقوردی
🍃💔🍃
چه بگویم
سحرت خیر ٺو
خودت صبح جهانی
من شیدا
چه بگویم که ٺو
هم این و هم آنی
#شهریار
🍃💔🍃
#بهرام_حصیری
#بی_تو_خاکسترم
بی تو خاکسترم ، بی تو ای دوست
بی تو تنها و خاموش ،
آخرین برگ این دفترم
بی تو در آسمان اخترانند،
بی تو نیلوفران آذرانند
🍃💔🍃
"پنج شنبه" كه می شود،
به طرز عجيبی دلتنگ می شوم
از همان اول صبح
دلم گير می دهد به نبودنهايی كه سر از تو در مياورند!
ميروم سراغ خنده هايی كه پيش تو جا مانده
هيچ چيز ارامم نمی كند
انگار روی دست دنيا باد كرده ام
زخم هايم دهان باز می كنند
پاهايم از من دور می شوند
همه تنهايی ام را تماشا مي كنند
با شتاب پرت ميشوم سمت تويی كه
هر صبح در اينه ميبينم
هزار بار به لهجه ی باران صدايت می كنم
در غروبی كه؛
شادی ام را با قاصدك تقسيم ميكنم
#رويا_اسداللهی
🍃💔🍃
🎊✨ میلادحضرت زینب(س)
⚪️✨ روز آفرینش صبر، روز وقار
🎊✨ روز شکوفایی دست های مهربان
⚪️✨ پرستاری است
🎊✨و روز پرستار مبارکــ⚘ـ🎉ـ⚘ـــَ باد
🍃💔🍃
#احسان_خواجه_امیری
دلتنگی،یک شب هایی را
هیچ خیابانی گردن نمی گیرد ..
تاریکی ،یک شب هایی را
هیچ مهتابی روشن نمی کند ..
گرد و غبار یک شب هایی را
هیچ بارانی شستشو نمی دهد ..
و تمام این شبهارا،نبودن تو رقم می زند ...
#علی_سلطانی
🍃💔🍃
صبح است ، باید بلند شد
در امتداد وقت قدم زد
گل را نگاه کرد ، ابهام را شنید
باید دوید تا ته بودن ...
#سهراب_سپهری
🍃💔🍃
بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت.
سیلاب محبتم ز دامن بگذشت.
دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز.
تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت
#سعدی
🍃💔🍃
در انتظار تو تا كی سحر شماره كنم؟
ورق ورق شب تقويم كهنه پاره كنم؟
نشانههای تو بر چوبخط هفته زنم
كه جمعه بگذرد و شنبه را شماره كنم
#حسین_منزوی
🍃💔🍃#
#شاد_باش_زندگی_کوتاهه
می توان ساده زندگی کرد
ساده زیست
و از شادی های کوچک لذت برد
فقط کافیست باور داشته باشیم لذت
شادی در داشتن چیزهای بزرگ نیست.
🍃💔🍃
#ابی
چقدر ملموس مي نويسم ...
از آغوشت از لب هايت
از بوي موهايت
از آرامشِ دستهايت
مني كه از بودنت
تنها نبودنت را ديده ام!
اي بزرگترين،ايهامِ شعرهايم ...
#بنياد_صوفی_وند
🍃💔🍃
یڪی از همین روزها
تقویم را بهم می ریزم.
دلتنگی ام را می دهم باد ببرد،
پیچڪی میشوم بر دست هاے عاشق تو...
و دیگر
هیچ غروبی
غروب جمعه نیست ...
#معصومه_صابر
🍃💔🍃
#زانیار_خسروی
بالاخره یک روز،سهمم را
از این جمعه های دلتنگی میگیرم !!!
روزی که صبح و شب اش
در کنار تو بخیر شود ...
جمعه ها این روز را،به من بدهکارند
#مریم_موسوی
🍃💔🍃
جمعه و نم نم باران...
#و_خیالی_از_تو...
#دست_در_دست_تو...
امید محالی دارم...
#علیرضا_پناهی_وفا
🍃💔🍃
تنهایی ام امشب که پر است از غم غربت
آنقدر بزرگ است که در خانه نگنجد
بیرون زده ام تا بدرم پرده ی شب را
کاین نعره ی دیوانه به کاشانه نگنجد
#حسین_منزوی
🍃💔🍃
شب را نوشیدهام
و بر این شاخههای شکسته میگریم.
مرا تنها گذار
ای چشم تبدار سرگردان!
مرا با رنج بودن تنها گذار.
مگذار خواب وجودم را پرپر کنم.
مگذار از بالش تاریک تنهایی سر بردارم.
و به دامن بی تار و پود رؤیاها بیاویزم...
جهنم سرگردان!
مرا تنها گذار.
#سهراب_سپهری
🍃💔🍃
یک گوشه از قلب هست
نمیدانم اسمش چیست...
جای دوست داشتن آدمهاییست
که هیچوقت نمیآیند...
#معصومه_صابر
🍃💔🍃
صبح استــــــــ زخرمی جهان میخنـدد
هر قطـره به بحـــــر بیڪران میخنـدد
بـو درگل و نشــئه در می و می در جام
از شــــوق، زمیـن و آســــمان میخنـدد
#مولانـــــــــــــــــــا
🍃💔🍃
هرگز این
قصه ندانست کسی:
آن شب آمد به سرایِ
من و خاموش نشست،
سر فرو داشت نمی گفت
سخن،
نگهش از نگهم داشت
گریز، مدتی بود که دیگر
با من برسرِ مهر نبود ...
#هوشنگ_ابتهاج
🍃💔🍃