امشب همه شب نشسته اندر حزنم فردا بروم مناره را کارد زنم خشم آلودست اگرچه با ماست صنم در چاه رسیدهام ولی بیرسنم #مولانا 🌼❤با ما همراه باشید ❤🌼
جز در عشق بهر در که شدم خوار شدم
خار بودم همه از عشق تو گلزار شدم
داشتم تا خبر از خویش نبودم خبری
تا شدم مست می عشق تو هشیار شدم
حرف ما گوش نمیکرد چه گفتیم رضی
کو همه گوش شد و من همه گفتار شدم
رضیالدین آرتیمانی
┄✨❊🌼❊✨┄
و کلمه بود و جهان در مسیر تکوین بود
و "دوستداشتن" آن کلمهی نخستین بود
خدا امانت خود را به آدمی بخشید
که بار عشق برای فرشته سنگین بود
و زندگانی و مرگ آمدند و گفته نشد
کزین دو، حادثهی اولی کدامین بود
اگر نبود، به جز پیش پا نمیدیدیم
همیشه عشق، همان دیدهی جهانبین بود
به عشق، از غم و شادی کسی نمیگیرد
که هر چه کرد، پسندیده و بهآیین بود
اگر که عشق نمیبود، داستان حیات
چگونه قابل توجیه و شرح و تبیین بود؟
و آمدیم که عاشق شویم و درگذریم
که راز زندگی و مرگ آدمی، این بود
حسين_منزوى
┄✨❊🌼❊✨┄
بگذار من برایت چای بریزم
آیا گفتم که تو را من دوست دارم؟
آیا گفتم که من خوشبخت هستم
زیرا که تو آمده ای ...
و حضورت مایه خوشبختی است
چون حضور شعر
چون حضور قایق ها و خاطرات دور ...
بگذار پارهای از سخن صندلیها را
آن دم که به تو خوشامد میگویند، برگردان کنم ...
بگذار آنچه را که از ذهن فنجانها میگذرد
آنگاه که در فکر لبان تواند ...
و آنچه را که از خاطر قاشقها و شکردان میگذرد، بازگو کنم ...
بگذار تو را چون حرف تازهای
بر ابجد بیفزایم...
خوشت آمد از چای؟
کمی شیر نمیخواهی؟
و چون همیشه به یک_حبه_قند اکتفا میکنی؟
اما من
رخسار تو را
بی هیچ قندی
دوست_دارم...
#نزار_قبانی
┄✨❊🌼❊✨┄
هرکجا ساخت غمی دایره مسمار شدم
هر کجا نقطه شد انده خط پرگار شدم
بوی یار من ازین سست وفا می آید
گلم از دست بگیرید که از کار شدم
بس کزو شد برم آسوده، دو دستم در خواب
همچنان زیر سرش بود که بیدار شدم
دل دیوانه من قابل زنجیر بود
به شکنج سر زلف از چه سزاوار شدم
من دگر قوت پرواز ندارم در دام
کاش صیاد بداند که گرفتار شدم
قیمت زخم بلا درد طلبکاری بود
نرخ کالا نشنیدم چه خریدار شدم
کس در آتش به دل خویش «نظیری » نرود
زان نگه سوخته بودم که خبردار شدم
#نظیری_نیشابوری
┄✨❊🌼❊✨┄
میوه تاریک
باغ باران خورده می نوشید نور
لرزشی در سبزه های تر دوید
او به باغ آمد درونش تابناک
سایه اش در زیر و بم ها ناپدید
شاخه خم می شد به راهش مست بار
او فراتر از جهان برگ و بر
باغ سرشار از تراوش های سبز
او درونش سبزتر سرشار تر
در سر راهش درختی جان گرفت
میوه اش همزاد همرنگ هراس
پرتویی افتاد در پنهان او
دیده بود آن را به خوابی ناشناس
در جنون چیدن از خود دور شد
دست او لرزید ترسید از درخت
شور چیدن ترس را از ریشه کند
دست آمد میوه را چید از درخت ...
✍سهراب_سپهری
📖دفتر شعر آوار آفتاب
📜میوه تاریک
┄✨❊🌼❊✨┄
گر دست دهد خاکِ کفِ پایِ نگارم
بر لوحِ بَصَر خطِّ غباری بنگارم
بر بویِ کنارِ تو شدم غرق و امید است
از موجِ سرشکم که رسانَد به کنارم
ای باد از آن باده نسیمی به من آور
کان بویِ شفابخش بُوَد دفعِ خُمارم
#حافظ
#صبح_بخیر
┄✨❊🌼❊✨┄
هر روز مرا عشق نگاری بهسر آید
در باز کند ناگه و گستاخ درآید
ور در به دو سه قفل گرانسنگ ببندم
ره جوید و چون مورچه از خاک برآید
ور شب کنم از خانه بهجای دگر آیم
او شب کند از خانه به جای دگر آید
جورم ز دل خویشست از عشق چه نالم
عشق ارچه درازست هم آخر به سرآید
دل عاشق آنست که بیعشق نباشد
ای وای دلی کو ز پی عشق برآید
#فرخی_سیستانی
┄✨❊🌼❊✨┄
دستانِ قلم ،پینـه زد از شعـرِ خیـانت
صدها غزل از سوختنِ شمعِ مزار است
غم همدمِ ما مردمِ غم دیده ی دنیاست
تاریخ پُر از حسرتِ دل بستنِ یار است
#مهدی_خسروی
📙آشوبِ زمان
┄✨❊🌼❊✨┄
عاشق چو من هنوز به دنیا نیامدهست...
#حامد_عسکری
┄✨❊🌼❊✨┄
🔺️🔻پویشِ نمیدانم
خوب است در این شرایط جنگی ما هم مثل یمنیها، پویش "نمیدانم" را شروع کنیم.
یمنیها در حملهی آمریکا به کشورشان این پویش را در فضای مجازی راه انداختند. کاربران در پاسخ به هر سوالی با "نمیدانم" جواب دادند و از دادن اطلاعات خودداری کردند.
در ساعت آینده این پویش "نمیدانم" میتواند از دادن اطلاعات دربارهی محل شلیک موشکها و پهبادها و... موثر باشد.
میتوان به اطلاعات صداوسیما بسنده کرد.
🔹️کمک کنید این پروتکل رسانه ای به گوش همه برسه
*مردم در جواب چه چیزهایی بگویند نمیدانم*
1_ از کجا موشک ها پرتاب شد؟
نمیدانم
2_ کی موشک ها پرتاب میشود ؟
نمیدانم
3_ کجاها آسیب دیده ؟
نمیدانم
4_ چه کسانی شهید شدند؟
#نمیدانم
┄✨❊🌼❊✨┄
آی عشق، با مردمان چه میکنی؟
از خونشان بساط افسانه میکنی.
وصل اگر باشد دیر میدهی
هجر به قامت اندازه میکنی.
کشتهی غم را زندگی نو میآوری
در چهرهی مرگ باز جلوه میکنی.
بر شادیها رنج میتنی
پیراهن صبر را پاره میکنی.
شادی را قطره قطره میبخشی
به دریا رنج را پیمانه میکنی.
خود در قلب کسی خانه کردهای
از خانه او را آواره میکنی.
آی عشق، با مردمان چه میکنی؟
#بهرام_بیضایی
┄✨❊🌼❊✨┄
به بوسهای ز دهان تو آرزومندم
فغان که با همه حسرت به هیچ خرسندم
تو از قبیله خوبان سست پیمانی
من از جماعت عشاق سخت پیوندم
برید از همه جا دست روزگار مرا
بدین گناه که در گردنت نیفکندم
شرار شوق تو بر میجهد ز هر عضوم
نوای عشق تو سر میزند ز هر بندم
اگر تو داغ گذاری چگونه نپذیرم
و گر تو درد فرستی چگونه نپسندم
پدر علاقه به فرزند خویشتن دارد
من از تعلق روی تو خصم فرزندم
زمانه تا نکند خیمهات نمیدانی
که من چگونه از آن کوی خیمه برکندم
به راه وعده خلافی نشستهام چندی
که زیر تیغ تغافل نشانده یک چندم
معاشران همه در بزم پسته میشکنند
شکسته دل من از آن پستهٔ شکرخندم
به گریه گفتم از آن پسته یک دو بوسم بخش
به خنده گفت مگس کی نشسته بر قندم
ز باده دوش مرا توبه داد مفتی شهر
بتان ساده اگر نشکنند سوگندم
نجات داد ملک هر کجا اسیری بود
من از سلاسل زلفش هنوز در بندم
ستوده ناصردین شه که از شرف گوید
به هیچ دوره ندید آفتاب مانندم
کسی سزای ملامت به جز فروغی نیست
که دایم از می و معشوق میدهد پندم
#فروغی_بسطامی
┄✨❊🌼❊✨┄
اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب
هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب
که را مجال نظر بر جمال میمونت
بدین صفت که تو دل میبری ورای حجاب
درون ما ز تو یک دم نمیشود خالی
کنون که شهر گرفتی روا مدار خراب
به موی تافته پای دلم فروبستی
چو موی تافتی ای نیکبخت روی متاب
تو را حکایت ما مختصر به گوش آید
که حال تشنه نمیدانی ای گل سیراب
اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد
و گر بریزد کتان چه غم خورد مهتاب
دعات گفتم و دشنام اگر دهی سهل است
که با شکردهنان خوش بود سؤال و جواب
کجایی ای که تعنت کنی و طعنه زنی
تو بر کناری و ما اوفتاده در غرقاب
اسیر بند بلا را چه جای سرزنش است
گرت معاونتی دست میدهد دریاب
اگر چه صبر من از روی دوست ممکن نیست
همیکنم به ضرورت چو صبر ماهی از آب
تو باز دعوی پرهیز میکنی سعدی
که دل به کس ندهم کُلُّ مُدِّعٍ کَذّاب
#سعدی
┄✨❊🌼❊✨┄
سوداے عشق از زیرڪے جهان بهتر ارزد و دیوانگے عشق بر همه عقلها افزون آید.
هر ڪه عشق ندارد مجنون و بیحاصل است.
هر ڪه عاشق نیست خودبین و پرڪین باشد و خودرأے بود.
عاشقے بیخودے و بیراهے باشد.
دریغا همه جهان و جهانیان ڪاشڪے عاشق بودندے تا همه زنده و با درد بودندی.
#عین_القضات_همدانی
┄✨❊🌼❊✨┄
شجریان
┄✨❊🌼❊✨┄
وقتی تو را در آغوش میگیرم،
همه چیز را از یاد میبرم!
یادم میرود سبزی از درختان است
و آبی از آنِ آسمان...!
باور کن خودم را نیز از یاد میبرم
و حتی یادم میرود،
زمستان سرد است
و تابستان را باید در خُنَکای سایهای سر کرد.
میترسم در آغوشت،
حتی نفس کشیدن را فراموش کنم،
و حیات را ببازم !
و تو ...
#مهران_رمضانیان
#صبح_بخیر
┄✨❊🌼❊✨┄
کبوتر های شهرم را هزاران نامه بر کردم
که شاید آسمان بردارد آن درد و بالم را
تو هم پرسیده بودی که چه خواهی کرد با دوری
صبوری کن برایت مینویسم شرح حالم را
#علیرضا_آذر
┄✨❊🌼❊✨┄
آنگاه که تَرَکِ هراس،
بر پیشانیِ روزنههایِ امید
خاکستر تکاند
و غبارِ غربت،
حنجرهٔ باورها را فشرد،
در توفانِ سکوتِ شبهای بیدریچه
کدامین فانوس،
راه تباهی را به تو نشان داد؟
هنگامی که هر واژه
چون شیشهی خردهای
بر زخمِ سالیان نشست
و طنینِ ناگفتهها
در سرزمینِ قلبت
بذرِ یأس پاشید،
شکوهِ خاطراتِ کدر را
در کدام آینه میجستی؟
چه امیدی،
در جیبِ خالی از فرداها
برای رهگذری بینام باقی مانده است؟
آیا هنوز،
در هجومِ سایههای بیقرار
صدایی نامِ تو را
از لابهلای خاکسترِ فراموشی
به تکرار خواهد خواند؟
✍الهام_صالحی
📘 آبیهای بیقرینه
┄✨❊🌼❊✨┄
طاقتم ده یا ساغرم شکست ای ساقی...
طاقتم ده یا ساغرم شکست ای ساقی ترانه مشهور و ماندگاری است با شعر معینی کرمانشاهی و آهنگسازی همایون خرم در گوشه بیداد دستگاه همایون...
┄✨❊🌼❊✨┄
پیام شهید آوینی که سال ها قبل گفته است.
┄✨❊🌼❊✨┄
پی ام نده با بیوت دلتنگش کن♥️ :)
@Booghz_shabaneh
@Booghz_shabaneh
قول میدم همین الان بهت پی ام میده !☝️🏾
مهم ترین چیزی که ایران رو تهدید میکنه ...
┄✨❊🌼❊✨┄
ساده دل بودم و یا مست و یا دیوانه
ترس ترسان ز زر خویش همیدزدیدم
از ره رخنه چو دزدان به رز خود رفتم
همچو دزدان سمن از گلشن خود می چیدم
#مـولانـا
┄✨❊🌼❊✨┄
الا ای گل لاله رخسار من
مکن بیش ازین قصد آزار من
تو سلطانی و من ترا بنده ام
نظر زین بِه انداز در کار من
تو در خواب نازی و آگه نیی
ز طوفان این چشم بیدار من
هَمَت رحمتی در دل آید اگر
به گوشَت رسد ناله زار من
هم از پرتو آتش سینه است
که زرد است چون شمع رخسار من
من اندر فراق تو جان می دهم
نپرسی که چون است بیمار من
مرا جان و دل آرزومند تُست
اگر تو ملولی ز دیدار من
نه جز ناله یک دم مرا همدمی ست
نه جز غم کسی هست غمخوار من
نشد کام حاصل به سعی جلال
دریغ آن همه سعی و تیمار من
#جلال_عضد
#صبح_بخیر
┄✨❊🌼❊✨┄
در خاطر من که عشق ورزد
عالم همه حبّهای نَیَرزد
در خود غلطم که من چه نامم
معشوقم و عاشقم، کدامم؟
#نظامی
┄✨❊🌼❊✨┄
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حال مردمان چون است
به یاد لعل تو و آن دو چشم میگونت
ز جام غم می لعلی که میخورم خون است
از آن زمان که ز دستم برفت رود عزیز
کنار دامن همچو رود جیحون است
دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است
سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است
حافظ
• آواز: همایون شجریان
• سنتور: سیامک آقایی
کنسرت بزرگداشت پرویز مشکاتیان
┄✨❊🌼❊✨┄
چگونه
خنیاگر لب دوخته چگونه تواند که نغمه سر دهد
آیا که هست کس که بر این جنازه
مرحوم شعر عرب!
نماز کند ؟
شعر من
شعر دست بوسی پادشاهان نبوده است!
باید که پادشاه بیفتد
بر پای شعر من
✍ نزار قبانی
📙کتاب : : قصائد مغضوب عليه
📜چگونه
┄✨❊🌼❊✨┄