برای پیوستن به گروه واتساپ من، این پیوند را دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/CpwgF2W76zu7GbLLCkzx1V
Читать полностью…قدم سوم 🔹🔹🔹
۳۰ ) چگونه تفاوت بین اراده شخصی و اراده نیروی برتر را تشخیص می دهم ؟
@mojezeh_f
قدم سوم 🔹🔹🔹
۲۹ ) آیا زمانهای خاصی وجود دارد که من در اعتماد کردن به نیروی برترم ناتوان هستم ؟ توضیح دهید .
@mojezeh_f
قدم سوم 🔹🔹🔹
۲۸ ) از چه راه هایی در برابر راهکارهای راهنمایم مقاومت می کنم ؟
@mojezeh_f
قدم سوم 🔹🔹🔹
۲۷ ) از چهراه هایی تمایل دارم که راهکارهای راهنمایم را دنبال کنم ؟
@mojezeh_f
قدم سوم 🔹🔹🔹
۲۶ ) آیا من در هر جا که لازم است یا می توانم ، با راهنمایم مشورت می کنم ؟ توضیح دهید .
@mojezeh_f
قدم سوم 🔹🔹🔹
۲۵ ) آیا من تمایل داشته ام که از یک عضو در نیکوتینی های گمنام بخواهم راهنمای من باشد ؟ توضیح دهید .
@mojezeh_f
قدم سوم 🔹🔹🔹
۲۳ ) کدام یک از رفتارهایم تحت تاثیر اراده شخصی من بوده است ؟
@mojezeh_f
قدم سوم 🔹🔹🔹
۲۲ ) از چه راه هایی مایل به پذیرش گرایش ها و باورهای جدید درباره مصرف نیکوتین هستم ؟
@mojezeh_f
@mojezeh_f
این سوال کاملا شخصی است .
سوال میگه چه کسانی در زندگی ام تحت تاثیر دیدگاه های اراده شخصی ما بوده ، پس باید اسم ببرم .
مهمترین شخص پدرم بود ، همیشه با اراده شخصی زندگی می کرد و همیشه نیروی برتر من بود ، پدرم مهمترین کسی بود که دیدگاه من رو تحت تاثیر می گذاشت . اولین کسی که به من مواد مخدر و نیکوتین داد ، پدرم بود ، البته از روی نا آگاهی و باورهای غلط که می گفت پسرم مرد بشه . پدرم همیشه با اراده شخصی خودش زندگی می کرد و این تاثیر منفی به من انتقال داد ، خیلی دوسش داشتم ، مهربون بود ، ولی خیلی من رو کتک میزد ، از ترس همیشه حرف هاشو گوش می کردم ، تمام خانواده ما تحت تاثیر این اراده شخصی پدرم زندگی می کردیم و الان هم که دارم زندگی خانواده یعنی مادر ، خواهر و برادر را نگاه می کنم هنوز با این نواقص زندگی می کنیم . البته من با کارکرد قدم ها بهتر شده ام . این چرخه مسموم در زندگی شخصی من هم شکل گرفته ، یعنی اراده شخصی من تحت تاثیر خانواده ام شکل گرفت و رفتارهای ناسالم که شامل اراده شخصی من بود ، زندگی رو نابود کرد . اصلا بیماری اعتیاد ما در دو بخش خلاصه شده : ۱ - ذاتی ۲- اکتسابی .
به خاطر بیماری من ، همه کسانی که با من زندگی می کردند ، از خانواده بگیر تا جامعه تحت تاثیر بوده اند .
البته این سوال در مورد زمان مصرف است ، آخر سوال نوشته شده ؛ بوده اند ، یعنی گذشته .
البته پدرم فوق العاده خوب بود و با اعتیاد فعال فوت کرد ، خداوند بیامورزتش .
@mojezeh_f
@mojezeh_f
معنی اراده یعنی ؛ همت راسخ ، میل و آهنگ و تعریف اراده یعنی ؛ قوه محرکه ای که در جهت یک خواسته درونی فعال باشد ، یعنی خواستنی که توام با عزم راسخ باشد ، یعنی استفاده حداکثری از تمام توانیها و ظرفیتها برای دست یافتن به یک خواسته یا انگیزه . اصولاً هر اراده ای حاصل یک تصمیم است و اراده بدون تصمیم نمیتواند به خودی خود وجود داشته باشد و همینطور تصمیم بدون انگیزه و هدف هم نمیتواند معنای داشته باشد ، بنابراین هر کدام از فاکتورهای فوق در راستای معنا بخشیدن به هم در یک زنجیره قرار میگیرند در واقع این فرایند به این شکل است ؛
( انگیزه ---- > تصمیم -----> اراده )
اما مصدر و سرچشمه این خواسته ها یا انگیزهها و یا اهداف از کجا سرچشمه میگیرد جواب این سوال بستگی به این دارد که چه قسمتی از وجود ما در حال فعال بودن باشد ، ( بیماری یا بهبودی ) ، اگرقسمت بیماری در وجود ما فعال باشد طبیعیست که انگیزهای ما هم بر اساس جاذبه های آن شکل میگرد ، اما اگر برعکس در شرایط بهبودی باشیم بدیهیست انگیزه های ما بر اساس اصول بهبودی شکل میگیرد . اراده یک ابزار فرمانبردار است و لذا یک عامل خنثی می باشد و بر اساس تصمیمی که از انگیزه های درونی گرفته شده است در آن فعال میشود ، اما سستی و یا سفتی آن بستگی به چگونگی و نوع تصمیمی که گرفته ایم مربوط میشود ، اگر از روی احساس نیاز واقعی باشد این تصمیم محکم و با اراده پولادین است ، فرایند اراده به دو شکل ممکن است در ما رخ بدهد ،
شکل اول ؛
عقل سالم + نفس سالم ---> انگیزه سالم ---> تصمیم سالم ---> اراده سالم
نتیجه میدهد ---> ( اراده الهی ، بهبودی )
شکل دوم ؛
عقل ناسالم + نفس ناسالم---> انگیزه ناسالم --> تصمیم ناسالم -->اراده ناسالم
نتیجه میدهد ---- >(اراده شخصی ، بیماری )
اراده شخصی ما همیشه از نمودار دوم بوجود آمده است ، چون سلامت عقل و سلامت نفس نداشتیم و در کل در شرایط بیماری فعال بودیم لذا طبیعیست که اراده شخصی مان جز در مسیر منفی و ویرانگر برای خودمان و اطرافیانمان هیچ ثمر دیگری نداشت . ما ، در مقابل اراده شخصی خود علیرغم اینکه زندگیمان را آشفته کرده بود بازهم مطیع آن بودیم ، با آنکه روز به روز زندگیمان بدتر میشد و دائماً در رنج و عذاب بودیم اما هیچگونه یارای مقابله با آن را نداشتیم ، حتی در زندگی چندین بار اقدام به مبارزه با این نیروی مخرب کردیم اما هربار شکست خوردیم ، نیروی ارداه شخصی ما بسیار ، سرکوبگر ، بی رحم ، دیکتاتور ، لجباز و یک دنده است و علاوه بر اینها بی عقل و بی منطق و قدرتمند است و در کل ضد حیات و ضد آرامش و ناهنجار است و لذا ، وقتی این اراده در ما فعال میشود در مقابل آن گویا مسحور شده و به زانو در میائیم ، و سرانجام در شرایط مسخ قرار میگریم .
@mojezeh_f
@mojezeh_f
معنی لغت مراقبت یعنی ؛ مراقبه ، نگاهبانی ، مواظبت
و تعریف آن یعنی اینکه چیزی و یا کاری را بخواهیم به کسی بسپاریم و یا به عبارت دیگر بخواهیم آنرا واگذر به کس دیگر کنیم ، بنابراین ، همینطور که متوجه شدیم مفهوم مراقبت بدون فعل سپردن بی معنا می باشد ، لذا ، برای اینکه بتوانیم چیزی را به مراقبت کسی بسپاریم باید ابتداء مراتبی را طی کنیم و در واقع برای این منظور زمینه های مساعدی بوجود بیاوریم ، تا ما بتوانیم خواسته مَد نظر خود را به آن شخص بسپاریم . مهمترین عاملی که میتواند در این راستا به ما کمک کند قوه شناخت ما نسبت به کسی است که میخواهیم چیزی را به آن بسپاریم ، لذا در اثر همین شناخت در نهایت به او اعتماد میکنیم ، بنابراین ، مراقب ما در درجه اول باید مورد اعتماد ما باشد .
مفهوم مراقبت کردن برای ما مترادف با معنای کنترل کردن نمی باشد بلکه بخاطر اعتمادی که به مراقب خود داریم نه ما او را کنترل میکنیم ، و نه او ما را کنترل میکند و لذا این عدم کنترل دو طرفه می باشد . مفهوم مراقبت کردن برای ما معنای واگذاری را میدهد و واگذاری یعنی رها کردن ، شاید این مثال بهتر بتواند مفهوم ما از واگذاری را بیان کند ؛ فرض کنیم که راننده اتوبوسی هستیم وقتی خسته میشویم هدایت اتوبوس را به راننده کمک خود واگذار میکنیم و در قسمت استراحتگاه با اعتماد کامل و بدون دغدغه و با آرامش به استراحت میپردازیم زیرا میدانیم او به وظایف خود آشناست ، بنابراین ما در گذشته راننده اتوبوس وجود خودمان بوده ایم و میخواهیم از این به بعد ، فرمان زندگی و اراده خود را به مراقبت خداوند بدانگونه که آنرا درک میکنیم بسپاریم ، در واقع ما میخواهیم در اثر این واگذاری اولاً ، از اراده شخصی خود رها شویم و ثانیاً با سپردن زندگیمان به مراقبت خداوند از بسیاری از دغدغه ها و ترسهای که در متن زندگی ما قرار دارند ، رها شویم ، بنابراین مفهوم کلی مراقبت ، در فعل سپردن و رها شدن برای ما معنا میدهد .
@mojezeh_f
@mojezeh_f
همینطور که میدانیم تصمیم بدون عمل در واقع تصمیم نیست ، بلکه یک شور و هیجانِ لحظه ایی و آنی میباشد ، روش های ما باید مراقبت از خودمان عمیق و قلبی باشه ، بنابراین هر تصمیم درستی که عمیق و قلبی باشد ، باید لاجرم فاکتورهای لازم وعملی را برای به فعل در آوردن آن ، در خود دارا باشد ، بنابراین ، لازم است برای به کار گرفتن تصمیم خود و به اجرا در آوردن آن ، اعمال زیر را تقویت تحکیم بخشیم .
- سعی و کوشش برای ارتقاء اعتماد و اطمینان و اعتقاد به نیروی برتر
- اعتماد بنفس - آگاهی - برنامه ریزی – تحرک و دوری از تنبلی – همت - شهامت – صبوری - دوراندیشی - نقشه کشی – زمانبندی - ایمان – دعا و مراقبه – استقامت - امیدواری - تراز گرفتن از پیشرفت - مطالعه و کسب مهارتهای لازم - تمرکز - صداقت - اعتماد - خوش بینی واقعگرایانه - نیت خیر وانسانی - خدمت کردن - روشن بینی - تواضع وفروتنی - و ، . . .
اما یکی از کارآمدترین روشها برای اجرایی کردن تصمیمات بزرگ ( بخصوص تصمیمات معنوی ) این است که ما بطور روزانه ، مختصات و شاخصه ها و عوامل و یا عناصر تشکیل دهنده آنرا تمرین کنیم ، درواقع ما از فرمول " فقط برای امروز " تصمیمات خود را عملی میسازیم و این فرمول باعث می شود که ما انعطاف پذیر باشیم و از اشتباهات خود سرخورده و مایوس نشویم ، ضمن اینکه این فرمول باعث میشود تا از استرس ها و اضطراب های ما وقتی به تصمیمات بزرگ خود از منظرِ بُعد زمان نگاه میکنیم مرعوب نگردیم .
@mojezeh_f
@mojezeh_f
ما چون روش مواجه با مشکلات و مسائل زندگی را نمی دانستیم خیلی زود عصبانی می شد یم به خاطر داشتن بیماری از روی نواقصی مثل ترس و غرور و یا خشم زندگی میکردیم که قدرت مواجه با انها را نداشتیم ؛ که برای مراقبت از خودمان مجبور بودیم به نیکوتین پناه بیاوریم .
اصلا به خطرناک بودن انها پی نبرده بودیم و فقط برای ما یک شوخی فریبنده بود .
برای فرار از واقعیت و تحمل فشارهای زندگی از آن استفاده می کردیم و چه تحقیرآمیز بود و زندگی ما را به نابودی کشید .
تعادل زندگی ما را به هم زده بود ؛ به جای مواجه شدن با زندگی به واسطه مصرف از خودمان و دیگران و نیروی برتر فرار می کردیم .
امروز خیلی خوشبخت هستیم که در کنار هم از هم مراقبت می کنیم با رعایت اصول روحانی قدم ها .
@mojezeh_f
@mojezeh_f
🦋 اصولاً هر جا از واژه (( من )) در راستا و فرهنگ بهبودی استفاده میکنیم در واقع منظورمان همان بخش از وجودمان می باشد که تحت لوا و در سیطره بیماریست ، بنابراین ، اراده من همان اراده شخصی است که ابزاری شده در جهت خواسته های نفسانی وبیماری اعتیاد ، لذا اراده من همیشه ماهیتی بیمار گونه و شهوانی و اهریمنی دارد .
🌈 اما ، هر جا از واژه (( ما )) در راستا و فرهنگ بهبودی استفاده میکنیم در واقع منظورمان همان بخش از وجودمان می باشد که تحت لوا و در سیطره الهیست ، یعنی همان اراده واقعی و حقیقی که سرشار از معنویت است ، البته این اراده هر چند فردیست اما متوسل و متصل به نیروی برتر است ، بنابراین ، اراده خداوند همانا اراده روحانی جمعی است که ابزاری شده در جهت خواسته های معنوی وبهبودی ، لذا اراده ما همیشه ماهیتی ، روحانی و قدسی دارد .
💐 نیروی اراده من همیشه در تضاد و مقابله با نیروی اراده خداوند است ، ولذا همیشه در جنگ و پایداری می باشد و نمی خواهد تن به اراده خداوندی بدهد ، و سعی میکند با تمام امکانات خود از قبیل ؛ دانش منفی ، انکار ، توجیه و بهانه ، و سفسطه و استدلالهای بی پایه و اساس ، از موجودیت و ماهیت خود پاسداری و در مقابل اراده و روحانیت خرد جمعی تا آخرین سنگرهای خود مقاومت کند .
✨ نیروی اراده من ( بیماری ) سمت راست ⏪ ⏪⏪ نیروی اراده خداوند ( بهبودی ) سمت چپ 👇👇👇
ضعیف تر ♋️ قویتر ☑️
خودمحور ♋️ جمع محور و خدامحور ☑️
ناهنجار ♋️ هنجار ☑️
مضر ♋️ مفید ☑️
نامهربان ♋️ مهربان ☑️
ستمکار ♋️ عادل ☑️
لاقید ♋️ مقید ☑️
حوس گرا ♋️ عقل گرا ☑️
مخرب ♋️ سازنده ☑️
منفی گرا ♋️ مثبت گرا ☑️
خودخواهی ♋️ ایثار ، گذشت و پذیرش ☑️
خشم ♋️ صبر ، بخشش ، محبت ☑️
@mojezeh_f
@mojezeh_f
سوال گفته زمان های خاصی وجود دارد که ما در اعتماد به نیروی برتر ناتوان هستیم ، جواب :
بله .
حالا سوال گفته توضیح بدید ، یعنی چه زمان هایی خاصی ناتوان هستم :
بسیاری از ما در بعضی قسمت های زندگی برای سپردن به خداوند مشکل داریم یا بهتر بگوییم ، ترس داریم ، که دلیل اکثر ترس ها و موانع ما نواقصی چون ، طمع ، انکار ، غرور ، لذت جویی ، تایید طلبی ، عدم مسئولیت و ...
یه وقت هایی در شرایط خاص با استفاده از تجربه خودمان تصمیم نهایی را بگیریم . ولی مواقعی شده و قسمت اراده زندگیمان مختل شده ، مثال مواجه با مصرف کننده و وسایل مصرف به طور ناگهانی روبرو شدن و ...
زمانی که خودمان را باور نداشته ایم ، با کارکرد قدم ها و کمک گرفتن از راهنما ، دو بال برای پرواز داریم که باید آنها را داشته باشیم .
وقتی از روی نواقصمان زندگی و همچنین زمانی که خودمحوری و بدون مشورت زندگی می کنیم ، تراز دیگران و قضاوت می کنیم ، وقتی از دعا و مراقبه دور می شویم و مطالعه نمی کنیم برای اعتماد کردن به نیروی برترمان ناتوان می شویم .
@mojezeh_f
@mojezeh_f
مهمترین راه ها و مقاومت در برابر راهکارهای راهنما :
دلیل تراشی می کردیم ، دنبال مخفی کاری بودیم ، لذت جویی ، تایید طلبی ، عدم مسئولیت پذیری ، زیاده خواهی ، شهامت حرف نزدن ، میل به تک روی ، توجیه و بهانه ، خودبزرگ بینی بی اعتمادی ، نداشتن اعتماد به نفس ، انکار ، خودآزاری ، عدم صداقت ، غرور ، خودخواهی ، بی ملاحظگی ، ماسک زدن و ...
دلیل تراشی می کنن که او تو موقعیت من نیست و الان نمی دونه صلاح من چیه .
شک و دودلی نسبت به راهکار و تجربه ، چشم گفتن و عمل نکردن ، مشارکت و اقرار نکردن وسوسه ها .
از راه های مثل رهجوی افکار خود شدن ، دور زدن راهنما ، تراز راهنما را گرفتن .
حرفش را نی شنوم اما به آن توجه نمی کنم ، چون قبلا خودم حلش کرده ام .
بیماری اعتیاد برای من لیوانی پر است از آب است که با کوچکترین واکنش لبریز می شود و حالم را به هم می ریزد .
تماس نمی گیرم ، اگر هم تماس بگیرم ماسک میزنم و چیزی که باید رو مشارکت نمی کنم و جوری مشارکت می کنم که جوابی که خودم ، می خواهم رو بگیرم .
بزرگترین مانع برای من انکار هست ، وقتی که ماهیت بیماریم را نپذیریم و انکار کنم ، در مقابل راهکارهای راهنمایم مقاومت می کنم .
@mojezeh_f
@mojezeh_f
ما در پروسه اعتیاد فعال به نیکوتین ، عاقبت به نقطه ایی رسیدیم که دیگر زندگیمان غیر قابل اداره شده بود ، بنابراین ، با تمام وجود احساس کردیم که نیاز به پاکی داریم و لذا بر حسب همین احساس نیاز وارد انجمن نیکوتینی های گمنام شدیم ، و چون نیاز ما یک اشتیاق واقعی بود به همین دلیل برای بدست آوردن پاکی ، بدون پیش شرط خود را تسلیم برنامه کردیم ، گاهی در اولین گامهای خود در راستای پاکی تمایل و اشتیاق زیادی به دیگر اصول روحانی بهبودی از خود نشان نمیدادیم ، ما بر اثر نیاز به قطع مصرف ، بیشتر راغب بودیم تا پاک از نیکوتین بمانیم ، اما برای همین پاک ماندن هم ، متوجه شدیم لازم است ابتدا تسلیم شویم و لذا وقتی پذیرفتیم که باید تسلیم شویم اولین سنگ بنای بهبودی ما شکل گرفت و با حضور مرتب در جلسات ، رفته رفته ، تمایل ما به اصول روحانی رو به فزونی گرفت و به همین دلیل ما از راه های مختلفی تمایل خود را افزایش و آنها را از خود بُروز و نشان دادیم ، ما متوجه شدیم به تنهایی نمی توانیم با این مشکل رو به رو شویم ، و متوجه شدیم یک تیروی برتر مثل راهنما می تواند ، تجربیاتش را در اختیار ما قرار دهد ، وقتی دیدیم راهنمایمان زندگی خوبی پیدا کرده و وقتی دیدم راهنمایمان بطور کامل تسلیم شده و دیدم بطور مثال ؛ حضور مرتب در جلسات – اقدام به کارکرد قدمها – تمرین اصول روحانی حاصل از قدمها در زندگی روزمره ، و و
بنابراین ، اصل روحانی تمایل ، بستگی مستقیم به نحوه و چگونگی تسلیم ما دارد . وقتی ما در قدم سوم تسلیم اراده شخصی خود می شویم و آنرا با کمک راهنما به خداوند می سپاریم و همچنین میکوشیم تا زندگی خود را هم نیز بر اساس مفاهیم توکل بخداوند بسپاریم ، همه اینها نشانگر این است که ، اصل روحانی تمایل در ما فعال شده است .
یکی دیگر از نشانهای تمایل ما برای بهبودی ما توسط راهنما تکرار حضور در جلسات است ، یعنی جلسات خود را بطور تکراری هم که شده ادمه میدهیم ، هر چند بی انصافی است اگر بخواهیم بگویم با حضور در جلسات هیچ تغییری نکرده ایم ، اماگاهی ممکن است فکر کنیم برنامه بهبودی به ما جواب نمیدهد و تغییری در خود احساس نمیکنیم ، اما ، ما نباید دلسرد بشویم ، وظیفه ما این است در هر شرایطی دست از تکرار برنداریم و مطمئنیم سرانجام در زمان مناسب تغییرات مثبت را متوجه خواهیم شد ، همانطوریکه بسیاری اعضاء با تکرار کردن برنامه بهبودی ، اینک در مرحله حتی تغییرات بنیادین قرار گرفته اند .
وقتی ما نگاه میکنیم که راهنمایمان در چرخه بهبودی قرار دارد و زندگی خوبی دارد ، متوجه شدیم علتش این بوده که در هفته چند جلسه میرود و خودش خدمت دارد باعث می شود تمایل ما برای بهبودی و استفاده از تجربیاتش بیشتر شده و ما نیز راه او را دنبال می کنیم .
تغییرات بنیادین ، یعنی تغییرات مثبتی که هم در ظاهر و هم در باطن ما رخ میدهد .
اصولاً اعمال و کارهایی که در راستای با بهبودی انجام میدهیم ، محک تمایل ما را نشان میدهد . در واقعه شاخص تمایل ما برای تجربیات راهنمایمان بستگی به میزان اعمال و رفتار و همچنین حضور مستمر ما در فضاهای بهبودی دارد ، ضمن اینکه پذیرش درونی(( واقعیت بیماری ))توام با روشن بینی و صداقت مهمترین عامل در کیفیت و نوع شکل گیری تمایل را در ما تبین میکند ، بنابراین سعی و کوشش های ما در بهبودی نشانگر تمایل ما به مشورت به خصوص راهنمایمان می باشد . تمایل یعنی نشان دادن علاقه و شوق درونی توسط اعمال و رفتار و کردارمان ، بطور مثال کارهای که انجام میدهیم یا تمایل داریم که تجربیات راهنما را دنبال کنیم و در واقع سلامت عقل به ما بر می گردد :
حضور مرتب در جلسات - انتقال و منتقل کردن قدمها - ارتقاء سواد بهبودی - مطالعه - مشورت با صاحب نظران – مشارکت در جلسات بهبودی – درخواست کمک از راهنما - حرف شنوی و صبوری کردن – با برنامه زندگی کردن – تسلیم شدن _ عملکرد _ فقط برای امروز زندگی کردن و ، و . . .
@mojezeh_f
@mojezeh_f
بله ؛
چون من به تنهای سلامت عقل ندارم و محکوم به شکست هستم و این را گذشته به وضوح در قدم یک و دو به من ثابت کرده من با کمک راهنما به نیروی برتر وصل می شوم تا بتوانم مشکلات را یک به یک به کمک راهنما از سر راه بردارم .
من در هر جا که لازم است باید با راهنمایم مشورت کنم و فرصت را از دست ندهم وقتی با راهنما مشورت میکنم سلامت عقل به من باز می گردد دست از خود محوری بر میدارم و میتوانم به افق هایی جدید دسترسی پیدا کنم .
@mojezeh_f
@mojezeh_f
بله . من تمایل زیادی دارم که از یک عضو در نیکوتینی های گمنام نه انجمن دوازده قدمی دیگر ، بخواهم راهنمای من باشد ، او باید حتما در هفته چند جلسه را پر کند و در چرخه خدمت باشد و در واقع کلام خداوند از دهان راهنما به ما انتقال داده می شود .
در سوال پرسیده شده توضیح دهید :
تصمیم یعنی اراده و حرکت کردن برای بدست آوردن یک خواسته یا میل درونی ، لذا هر تصمیمی باید دارای هدف باشد ، بنابراین هدف ما از تصمیم گیری در قدم سوم در غایت ( سپردن ) است ، یعنی اگر بتوانیم به فعل سپردن برسیم در واقع تصمیم ما عملی شده است و در راستای تصمیم خود گام برداشته ایم .
اعظم قسمتهای زندگی ما همیشه در زیر سلطه بیماری بوده است و متاسفانه در اثر هم نشینی طولانی که ما با بیماریمان داشته ایم متاسفانه به شاخصه ها و یا عوارض های آن در عین حالی که ما را اذیت میکند نوعی وابستگی هم پیدا کردیم دقیقآً مثل رابطه با دوست منحرفی که مرتب از او ضربه میخوریم ولی بازهم از او دست نمی کشیم .
ما بمدت طولانی تمامی قسمت های زندگیمان تحت فرمانبرداری از بیماری بوده است و ما به تجربه درک کرده ایم که در مقابل بیماریمان عاجز و ناتوانیم و بعلت همین عجزها همیشه زندگی ما در یَد قدرت مخرب بیماری بوده است در واقع بیماری است که ما را وامیدارد تا از نواقص خود علیرغم صدمه ها و آزارها و زیانها ، لذت و حظ های بیمارگونه ببریم . هر چند میدانیم بیماری و شاخصه های آن زندگی ما را آشفته و آرامش را از ما میگیرد اما بخاطر عجز در مقابل بیماری نمیتوانیم آنرا رها کنیم ، بیماری ما شاخصه های گسترده و منفی فراوانی دارد که در تمامی قسمت های زندگی ما سایه افکنده و حضور فعال دارد بطور مثال ؛
خودمحوری - قضاوت کردن - غیبت کردن - سرزنش کردن - مقایسه کردن - کنترل کردن - بی نظمی و بی برنامه گی - تنبلی - بد خلقی - لذت پرستی - سوء استفاده کردن - افراط و تفریط - خود آزاری - دیگر آزاری - وقت تلف کردن - دروغ گفتن - بدحرف زدن و رکیک سخن گفتن - زیاد حرف زدن – کم گوش کردن - و . . ، بنابراین مشکل اساسی که ما در همه قسمتهای زندگی در فعل سپردن داریم (( بیماریست )) و ما طبق این تصمیمی که گرفته ایم تمایل داریم تا بیماریمان و اراده مخرب آن را بخدواند بسپاریم و تنها کسی که می تواند مشکل ما را حل کند ، فقط راهنماست ، چون کلام خداوند از دهان راهنما جاری می شود ، در واقع ما باسپردن آن بخش از وجودمان که چهره در تاریکی های درون منفی یمان دارد و مجموعه ایی از زشتیها و پلیدیهاست که همیشه زندگی ما را تباه کرده است ، مشکل داریم .
به خاطر همین تنها کسی که می تواند به ما کمک کند راهنما می باشد ، راهنما به ما کمک میکند که نواقص مان را با کارکرد قدم شناسایی کنیم و مهمترین رکن شناسایی در نواقص فقط راهنماست ولاغیر . اگر ما تمایل داریم که در چرخه بهبودی حرکت کنیم باید راهنما داشته باشیم و الا به تنهایی و خودمحوری به هیچ جا نمی رسیم .
@mojezeh_f
@mojezeh_f
وقتی بیماری ما در حالت فعال قرار میگیرد خواسته های خود را توسط ابزاری به ما دیکته میکند که در کل ما به آن اراده شخصی میگوییم در واقع یعنی ما اختیار خود را بطور تام و کامل بخاطر عجز در مقابل بیماری از دست میدهیم . بنابراین ما هرگاه به روی بهبودی خود متمرکز نباشیم اراده شخصی سررشته زندگی ما را بدست میگیرد و چون این اراده از بیماری و خودمحوری انباشته است لذا به روی اعمال و رفتار ما در زندگی تاثیرات منفی و ناهنجار به بار میاورد و ادامه این رفتارها همراه با افراط و تفریط و خودمحوری عاقبت زندگی ما را از چرخه معمولی و طبیعی بیرون آورده و آنرا نهایتاً غیرقابل اداره میکند . بنابراین اراده شخصی ما یک اراده منفی و تاثیرات مخرب آن در زندگی ما غیر قابل انکار است . اراده شخصی ما روز به روز زندگی ما را تباه میکرد و ما مثل کسانی که طلسم شده باشند توان مقابله با این اراده شوم و منحوس را نداشتیم . اراده شخصی یعنی ابزاری محرکه که از بیماری و هواهای نفسانی و از نواقص ما دستور میگیرد ، و لذا جز خرابکاری ره آورد دیگری برای ما ندارد ، از طرفی ما در اثر بیماری مزمن و همینطور زندگی طولانی که با این اراده داشته ایم مثل پرنده ایی که به قفس خود خو میکند ما هم به این اراده ویرانگر ، خو و انس گرفته ایم و با اینکه مدتیست که در مسیر بهبودی گام برمیدارم و به روی خودمان کارمیکنیم ، اما گاهاً به علت عدم تمرکز باز اراده شخصی وارد جریان زندگیمان میشود و زندگی ما را به طرف ناآرامی سوق میدهد ، ما هر زمانی که با اراده شخصی خود زندگی میکنیم بازتابها و تاثیرات مخرب آنرا بشکل و فرم های مختلف در زندگی خود مشاهده میکنیم بطور مثال ؛
ترس – هرگاه در زندگی با اراده شخصی زندگی میکنیم ، ترس به عنوان یک عامل بازدارنده در تمام سطوح زندگی ما سایه می افکند ، بنابراین اوقاتی که ما با ترس و تشویش سپری میکنیم معنایش این است که اراده شخصی کنترل زندگی ما را بدست گرفنه است .
دغدغه - از آنجائیکه اراده شخصی میل به خرابکاری و وابستگیهای منفی دارد ، لذا شرایط ناپایدار و سست را در زندگی برای ما رقم میزند که نتیجه آنها باعث دغدغه و پریشانحالی در زندگی ما میشود
ناامیدی - اراده شخصی ما فرمانبردار بیماریست و در نهایت با تکیه کردن بر خود اتکایی میخواهد یک تنه حللال همه مسائل باشد ولذا این امکان پذیر نمی باشد و عاقبت در ما باعث سرخوردگی و ناامیدی میشود .
بنابراین ، هرگاه ما دست به عملی بر اساس اراده شخصی خود میزنیم ، بازتاب آن زندگی ما را تحت تاثیر منفی و مخرب خود قرار میدهد بطوریکه سرانجام زندگی ما را تحت الشعاع خود قرار داده و ما را آشفته و در نهایت زندگی را برای ما غیر قابل اداره میکند .
ما هرگاه با ارده شخصی خود به زندگی ادامه میدهیم ، خود را با چالش ها و معضلات جدی مواجه میکنیم ، بطور مثال ، مشکلاتی از قبیل ؛
بی هویتی - بی اعتمادی - سوء ظن - حال خرابی - تشنجات در طیف های مختلف زندگی ( کار ، خانواده ، روابط اجتماعی ) - پوچی - بدخلقی - تنبلی - افراط و تفریط - خودآزاری - دگرآزاری - فعال شدن نواقص و سرانجام یاس و انزوا و تنهایی . . .
@mojezeh_f
@mojezeh_f
ما همیشه خواسته ایم تمام کارها طبق میل ما انجام شود و همه طبق میل و سلیقه ما عمل کنند ؛ که انگیزه تمام آنها ناشی از نواقصی چون :
غرور . شهوت . تسورات باطل . خودخواهی . ترس . بی ملاحظگی . طمع . خشم . عدم صداقت . کینه . لذت طلبی . خودکامگی . خود مشغولی . تایید طلبی . چاپلوسی . ماسک زدن . چشم چرانی . پرش افکار . افراط و تفریط . نا امیدی . رویایی بودن . خودآزاری . تغییر دیگران . احساسی بودن . انتقام جویی . انحراف فکری . انکار . خود بزرگ بینی . دروغ گویی . خودنمایی . بد دهنی . بهانه گیری . امروز و فردا کردن .فرار از واقعیت . شکاکی . حسادت . منفی گرایی . زیاده خواهی کنترل و قضاوت . ناسپاس . لج بازی . فضولی . مردم فریبی . تنوع طلبی . دوست نداشتن دیگران . توجیه و بهانه . شهامت حرف نزدن . میل به تک روی . خفاش صفت . برده عادات و .....
@mojezeh_f
@mojezeh_f
این سوال در مورد تمایل ما برای پذیرش گرایش های جدید است . یعنی اراده شخصی را کنار بگذاریم و اراده خداوند را در زندگیمان جاری کنیم .
نیکوتین دیگر در زندگی ما نقشی ندارد ، سوال در مورد زمان حال است نه گذشته . این سوال در مورد تغییر شخصیت ماست .
اول در مورد پذیرش جمله ای رو میگم :
پذیرش از نظر من لذت بردن از آن چه که داریم ، در لحظه است . یک جو " تمایل " برای پذیرش زندگی آن طور که هست ، به خرمنی از آرامش تبدیل می شود . در صورتی که من حتی وقتی که اوضاع بر وفق مرادم نیست به خود بقبولانم که بپذیرم ، زندگیم به صورت مثبتی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت .
در دعای آرامش ، ما از خداوند می خواهیم به ما آرامشی عطا فرماید که به کمک آن ، چیزهایی را که نمی توانم تغییر دهیم ، بپذیریم ، که در واقع ، تقریبا همه چیز را در بر می گیرد . تنها چیزی که من می توانم تغییر دهم فقط خودم هستم . من فرهاد نباید قره بشم که مقطع بهبودی من رفته بالا ، به جای خدا محوری ، خودمحوری انجام بدم ، من فرهاد با تغییر مشکل دارم ، بنابراین به خود یادآوری می کنم که همه چیز از درون من شروع میشه و بهترین و تنها نمونه ای که برای کار کردن بر آن در دست دارم ، فقط خودم هستم . می تونم با خودمحوری خسارت زیادی بزنم .
مراحل پذیرش
1 _ دیگران مقصرند .
2 _ من مقصرم .
3 _ دیدن و پذیرش نقش خود ، مسئولیت خود و پذیرش این که شاید در قسمت های دیگر نیز مقصر باشم .
کارکرد قدم برای کسانی عمل میکنه ، که تغییر پیدا کنند .
راه های تمایل من برای تغییر برای گرایش ها و باورهای جدید :
عشق ، حرف گوش کردن ، سکوت ، مشورت ، اعتماد به نفس ، قضاوت و کنترل نکردن ، خدا محوری ، مطالعه ، ادب ، فروتنی ، تواضع ، ایمان به برنامه ، دعا ، خدمت درست در انجمن ، تماس با راهنما ، خویشتن پذیری ، روشن بینی ، سخاوت ، شکر گزاری ، تعادل ، دوربین خاموش ، پذیرش دیگران ، مسئولیت پذیری ، کار کرد روی خود با هر مقطعی ، فقط برای امروز زندگی کردن ، اقرار به اشتباه ، بخشش و گذشت ، صبر و تحمل ، عاقلانه فکر کردن و ....
@mojezeh_f
این سوال کاملا شخصی است .
سوال میگه چه کسانی در زندگی ام تحت تاثیر دیدگاه های اراده شخصی ما بوده ، پس باید اسم ببرم .
قبل از این که در مورد اراده شخصی ام صحبت کنم باید علتش را شناسایی کنم یعنی تراز رفتارم را معلوم کنم. الگو و نیروی برترم آن زمانها پدرم بود ، همیشه با اراده شخصی زندگی می کرد و همیشه نیروی برتر من بود ، پدرم مهمترین کسی بود که دیدگاه من رو تحت تاثیر می گذاشت . اولین کسی که به من مواد مخدر و نیکوتین داد ، پدرم بود ، البته از روی نا آگاهی و باورهای غلط که می گفت پسرم مرد بشه . پدرم همیشه با اراده شخصی خودش زندگی می کرد و این تاثیر منفی به من انتقال داد ، خیلی دوسش داشتم ، مهربون بود ، ولی خیلی من رو کتک میزد ، از ترس همیشه حرف هاشو گوش می کردم ، تمام خانواده ما تحت تاثیر این اراده شخصی پدرم زندگی می کردیم و الان هم که دارم زندگی خانواده یعنی مادر ، خواهر و برادر را نگاه می کنم هنوز با این نواقص زندگی می کنیم . البته من با کارکرد قدم ها بهتر شده ام . این چرخه مسموم در زندگی شخصی من هم شکل گرفته ، یعنی اراده شخصی من تحت تاثیر خانواده ام شکل گرفت و رفتارهای ناسالم که شامل اراده شخصی من بود ، زندگی رو نابود کرد . اصلا بیماری اعتیاد ما در دو بخش خلاصه شده : ۱ - ذاتی ۲- اکتسابی .
به خاطر بیماری من ، همه کسانی که با من زندگی می کردند ، از خانواده بگیر تا جامعه تحت تاثیر بوده اند .
البته این سوال در مورد زمان مصرف است ، آخر سوال نوشته شده ؛ بوده اند ، یعنی گذشته .
البته پدرم فوق العاده خوب بود و با اعتیاد فعال فوت کرد ، خداوند بیامورزتش .
قدم سوم 🔹🔹🔹
۲۱ ) چه کسانی در زندگی ام تحت تاثیر اراده شخصی ام بوده اند ؟
@mojezeh_f
قدم سوم 🔹🔹🔹
۲۰ ) کدامیک از دیدگاه های من تحت تاثیر اراده شخصی ام بوده اند ؟
@mojezeh_f
قدم سوم 🔹🔹🔹
۱۸ ) آیا من هم اکنون روشهایی برای مراقبت از خودم دارم ، اگر دارم آن ها چه هستند ؟
@mojezeh_f
قدم سوم 🔹🔹🔹
۱۷ ) به چه شکل هایی نیکوتین را برای مراقبت از خودم مصرف می کردم تا در طول روز از من حمایت کند ؟
@mojezeh_f