mohsenjalalpour | Unsorted

Telegram-канал mohsenjalalpour - ✍️ محسن جلال‌پور

11132

فعال بخش خصوصی و تحلیل‌گر مسائل اقتصادی

Subscribe to a channel

✍️ محسن جلال‌پور

به سمت بحران

آب در ایران با سرعت هرچه تمام تر به سمت تبدیل شدن به یک بحران اقتصادی،اجتماعی،سیاسی و امنیتی پیش می‌رود. با وجود این‌که کشورما یکی از قدیمی‌ترین و بهترین ساختارها را برای بهره برداری از منابع آبی داشته،اکنون به دلیل سیاست‌گذاری های نادرست، با سرعتی باور نکردنی دارد به سمت یک بحران غیر قابل مهار پیش می‌رود.
افت شدید میزان بارش‌ها، ضعف سیاست‌گذاری و اوج گرفتن تقاضای آب، منجر به بهره‌برداری بیش از حد منابع آب در ایران شده است. این روند پایه گذار بحرانی است که آینده این سرزمین را تحت تأثیر قرار خواهد داد چرا که سرعت مصرف آب‌های زیرزمینی بسیار بیشتر از سرعت جایگزینی این آب‌هاست. این عدم تعادل، در نهایت منجر به تخلیه پایدار منابع آب زیرزمینی می‌شود و این آغاز یک فاجعه بسیار نگران کننده است که علاوه بر آثار زیست محیطی،آثار اقتصادی، اجتماعی و امنیتی فراوانی هم به دنبال خواهد داشت.
اقتصاددانان بارها هشدار داده‌اند که با وجود کمیابی شدید منابع آبی ، قیمت آب در ایران به قدری ناچیز است که به مردم سیگنال‌های نادرست می‌دهد. ما قدر آب،نان ، انرژی و منابع تجدید ناپذیر خود را نمی‌دانیم و از آن جا که هزینه ناچیزی بابت آنها می‌پردازیم، هرگز قادر به اصلاح الگوی مصرف خود نیستیم.
یارانه‌ گزافی که دولت بابت آب و برق و انرژی ارزان متقبل می‌شود، باعث شده که انگیزه‌ها برای مصرف بهینه این منابع از بین برود.
بخشی از چالش آب در کشور ما به مدیریت تقاضا و ایجاد انگیزه برای مصرف بهینه آب ارتباط پیدا می‌کند.سیاستمداران برای این که محبوبیت بخرند،واسطه شده‌اند تا منابع به صورت ارزان در اختیار ما قرار گیرد ما هم خوشحالیم که از این خرس ول خرج و پول هدرده، مویی بکنیم. اما غافلیم از این که داریم سهم فرزندانمان را می‌خوریم. اخیرا معاون وزیر نیرو در امور آب و فاضلاب گفته: هیچ سالی کمتر از امسال نسبت به پنجاه سال اخیر کاهش بارش نداشتیم.
اگر باران و نبارد و ما به همین شکل آب را هدر دهیم،دیری نمی‌پاید که باید از این سرزمین کوچ کنیم. ادامه این مسیر غیر ممکن است و قطعا در آینده‌ای نزدیک به صورت یک بحران غیر قابل مهار،عواقب بسیاری برای همه ما به دنبال خواهد داشت.

☑️محسن جلال پور

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

حفره ها و سیاهچاله ها

وقتی فضای نارضایتی در جامعه ایجاد شده و متعاقب آن مسائل به خیابان کشیده می‌شود، آنچه شنیده نمی‌شود، دیدگاه‌های اصولی و مبتنی بر اصلاح اقتصاددانان است.
معتقدم در دو مقطع حرف اقتصاددانان شنیده نمی‌شود. یک مقطع زمانی است که اوضاع به ظاهر خوب است و سیاستمداران خرسند و خوشحالند و میلی به اصلاح اقتصادی نمی‌بینند. مقطع دیگر زمانی است که اوضاع خیلی بد است و سیاستمدار برای اینکه موقعیت خود را در افکار عمومی در خطر می‌بیند، باز هم به حرف اقتصاددان گوش نمی‌کند.
اینجاست که نسخه‌های اصلاحی به حاشیه می‌رود.
به نظرم اکنون هم زمانی است که سیاستمدار در مجلس و دولت بهانه لازم را برای به تعویق انداختن اصلاحات اقتصادی پیدا کرده و احتمالاً باز هم مانع جراحی اقتصاد خواهد شد.
اما واقعیت این است که بحران امروز، نتیجه حرف‌ناشنوی دیروز سیاستمداران است و امروز هم اگر اصلاحات ضروری صورت نگیرد، سال آینده بحران دیگری رخ می‌دهد و این چرخه تداوم پیدا می‌کند. مثلاً تحت تاثیر مسائلی که این روزها در کشور می‌بینیم، نمایندگان مجلس معتقدند قیمت آب و برق نباید افزایش پیدا کند. مشخص است که این نظرات برای جلب نظر مردم مطرح می‌شود اما واقعیت این است که سال آینده قطعاً با بحران آب و برق مواجه خواهیم شد. در حال حاضر دی‌ماه هم به نیمه رسیده اما میزان بارش‌ها به شدت کاهش یافته است. اگر قرار است سال آینده، آب جیره‌بندی شود، بهتر نیست از همین حالا اصلاح قیمتی و مدیریت مصرف شروع شود؟
به تعویق انداختن مشکلات، چند نتیجه مشخص دارد:
نخست اینکه اعتماد مردم را به دولت و مجموعه حاکمیت کاهش می‌دهد.
دوم اینکه بحران را بزرگ‌تر و عواقب آن را بیشتر می‌کند.
سوم اینکه از حوزه اقتصادی خارج شده و تبدیل به معضلات اجتماعی و سیاسی و امنیتی می‌شود.
چهارم اینکه امید را از مردم می‌گیرد و به عاملی برای یأس و ناامیدی تبدیل می‌شود.
نتیجه اینکه روزبه‌روز میان مردم و حاکمیت فاصله می‌افتد و از سرمایه اجتماعی کشور کاسته می شود.

معتقدم مشکلات اقتصاد ایران از فاز اجماع و وفاق گذشته و حتی اگر اجماعی هم حاصل نشود، مشکلات اقتصادی خود را به جامعه و حاکمیت تحمیل می‌کنند. آنچه در چند روز گذشته در خیابان‌ها گذشت، مصداق این واقعیت بود.
بارها هشدار داده شده که اقتصاد کاری به سیاستمداران ندارد و راه خودش را می‌رود. هشدار داده شد که اگر به ابر‌چالش‌های اقتصادی به وقت و به موقع رسیدگی نشود، از زمین اقتصاد خارج می‌شوند و به مسائل اجتماعی و امنیتی تبدیل می‌شوند. به این هشدارها متاسفانه بی‌توجهی شد و امروز در خیابان‌ها می‌بینیم که چگونه کشور دچار مسائل و مشکلات عدیده شده است. اگر امروز هم به فکر ترمیم حفره‌های اقتصاد نباشیم، فردا باید فکری برای پر کردن سیاهچاله‌ها کنیم.آن وقت شاید کمی دیر شده باشد.


☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

تلاش کرده‌ایم با بررسی اقتصاد سیاسی بودجه، ترجیحات ذهنی دولت را در تخصیص منابع بررسی کنیم. آیا حسن روحانی با این بودجه پاسخ مناسبی به مردمی که او را انتخاب کردند داده است؟
#بودجه

@tejaratefarda

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

نقش حزب توده در تدوین اصل 44 قانون اساسی


نام حزب توده به سرنوشت سازترین اصل اقتصادی در قانون اساسی ایران گره خورده و هرچه زمان می‌گذرد،ابعاد تازه‌ای از نقش این حزب چپ‌گرا در شکل‌گیری اصل 44 قانون اساسی مشخص می‌شود.
مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی نشان می‌‌دهد متن اولیه اصل 44، پیش از جلسه رای‌گیری تغییر کرده است. اما چگونه و توسط چه کسی؟
نخستین بار شائبه تغییر متن اولیه اصل 44 قانون اساسی توسط سید محمد خامنه‌ای در جلسه رای‌گیری اعلام می‌شود. او می‌گوید: «متن آن چیزی که صبح بحث و توافق شد، نیست». مهندس طاهری‌اصفهانی نیز می‌گوید: "متن خوانده شد و رأی آورد و این متن غیر از آن است".آیت‌الله منتظری هم می‌گوید: «متنی که ما تنظیم کرده بودیم با این فرق دارد». هرچند نمایندگان دیگری این تغییرات را رد می کنند اما توضیحات آقای منتظری پرسش بزرگی در تاریخ ایجاد می کند.
ایشان می گوید‌: «اول من خودم راجع به این سه بخش متنی تهیه کرده بودم. وقتی برای آقایان خواندم، اصلش مورد موافقت آقایان قرار‌گرفت منتها سرجزئیات اختلافاتی بود و آن‌وقت هم که من خواندم اولش آقای ربانی تشریف نداشتند. بعد هم مطابق آنچه خواندم رای گرفتیم، رای دادند و بعد آقای ربانی آمدند و متنی را از یک کتاب خواندند و بعد آقای دکتر بیت‌اوشانا یک متنی را تهیه کردند یعنی همان را به عبارت دیگری نوشته بودند. آقای ربانی‌املشی آمدند و خواندند و گفتند این بهتر است و دادند به آقای ربانی. آقای مکارم هم آنجا بود. من هم یک مقدارش را بودم و بعد رفتم که اینها با هم آن سه بخش را تنظیم کردند. بعد من دیگر نبودم که آنچه را که تنظیم کردند برای آقایان خواندند یا نه، این را نمی‌دانم... آن را که من اول خواندم و رای گرفتم کمی با این فرق می‌کرد."
نام سرگون بیت اوشانا به شائبه تغییر متن اصل 44 قانون اساسی گره خورده است. یعنی متنی که مبنای تصویب اصل 44 قرار گرفت، توسط او پیشنهاد شد.
📌بیت اوشانا که بود؟
سرگون بیت اوشانا نماینده کلیمیان در مجلس اول بوده است. درباره او اطلاعات بسیار کم و پراکنده ای وجود دارد.اما در حالی که هنوز مجلس اول به پایان نرسیده بود،آقای بیت اوشانا به اتهام جاسوسی دستگیر و زندانی می‌شود. آیت الله هاشمی رفسنجانی هم در خاطراتش یادی از بیت اوشانا کرده و نوشته‌است:«شب‌ با مسئولان‌ قضایی‌ و امنیتی‌ و اجرایی‌ در دفتر آيت‌الله خامنه‌ای‌، برای‌ مشخص‌ کردن‌سیاست‌ محاکمه‌ و کیفر توده‌ایها جلسه‌ داشتیم‌. قرار شد، محاکمه‌ علنی‌ باشد و قرار شد [سرگون‌]بیت‌ اوشانا نماینده‌ [مسیحیان‌]آشوری‌ در مجلس‌ را با قید ضمانت‌ آزاد کنند.»
تا این جا متوجه شدیم که بیت اوشانا به حزب توده نزدیک بوده و در جریان تصویب قانون اساسی هم متهم به دستکاری متن مربوط به اصل 44 قانون اساسی شده است.
اکنون سند دیگری رو شده که نشان می‌دهد متنی که بیت اوشانا دستکاری کرده،پیشنهاد رسمی حزب توده بوده است.
رامین فروزنده در شماره 250 هفته نامه تجارت فردا به این سند اشاره کرده است:
«مرداد ماه 1358، شماره اول دوره چهارم نشریه حزب توده با عنوان «دنیا» منتشر شد. نشریه عنوان بنیان‌گذار آن، دکتر تقی ارانی، را روی جلد داشت و در مطلبی به قلم حمید صفری، به پیشنهاد حزب توده درباره پیش‌نویس قانون اساسی می‌پرداخت. این پیشنهاد، شباهت بسیار زیادی به آن چیزی دارد که بعداً تحت عنوان اصل 44 قانون اساسی به تصویب رسید.»
📌پیشنهاد حزب توده چه بود؟
«حزب توده ایران بر آن است که نظام اقتصادی ایران از نظر شکل مالکیت در مرحله کنونی می‌باید بر سه پایه زیر استوار گردد: مالکیت دولتی یا مالکیت عموم خلق، که بر پایه آن بخش دولتی به وجود می‌آید؛ مالکیت تعاونی یا مالکیت گروهی، که بر پایه آن بخش تعاونی ایجاد می‌گردد؛ مالکیت خصوصی یا مالکیت فردی، که بر پایه آن بخش خصصوی تشکیل می‌شود.این پیشنهاد که از جانب حزب توده ایران به هنگام نظرخواهی درباره پیش‌نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی در معرض قضاوت افکار عمومی گذارده شده، در صورت پذیرش آن، دارای اهمیت زیادی در تعیین راه رشد اقتصادی آتی کشور است.»

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

چرا رضا نیازمند مدیری موفق بود؟

✍️ علی‌اصغر سعیدی
نویسنده کتاب تکنوکراسی و سیاستگذاری اقتصادی درایران :

مطالعه زندگی مدیریتی #رضا_نیازمند برای رده‌های مختلف مدیران مفید است. اولاً، چون مدیریت را از مدیریت فنی کارخانه آغاز کرد فهمید اگر بخواهید کارخانه را بچرخانید باید بتوانید هر سوال فنی کارگران را جواب دهید. او می‌گفت بیشتر مدیران فنی کارخانه‌ها از ترس سوالات کارگران خودشان را در دفترشان حبس می‌کنند.
الگوی دیگری که مدیران رده بالا می‌توانند از الگوی مدیریتی او بگیرند استفاده از مشاور با‌تجربه در همان صنعت است. در مس سرچشمه و سازمان گسترش از بهترین مشاوران استفاده می‌کرد، حتی مشاوران خارجی. او معتقد بود هرچه مشاور دانشش از مدیر بیشتر باشد، نشان از چشم‌انداز و دید بالاتر مدیر دارد. الگوی دیگری که می‌توان از زندگی دکتر نیازمند اخذ کرد تغییر رفتار و ذهنیت دستگاه بوروکراسی است، بوروکراسی در هر نوعش با تکنوکراسی سر‌ستیز دارد. بوروکراسی دولتی گمان می‌کند با گسترش بخش خصوصی و سایر بخش‌های غیردولتی اقتدارش را از دست می‌دهد. تمرکزگرایی قدرت تولید می‌کند و توزیع آن برای بوروکراسی عذاب‌آور است، از این‌رو سازمان‌های دولتی راضی نیستند بخش خصوصی وظایف آنها را انجام دهد.
نیازمند به کارمندانش می‌گفت هرچقدر صاحبان صنایع و معادن پولدارتر بشوند ما باید خوشحال‌تر شویم. باید کاری کنیم که کارمندان کاغذبازی را کنار بگذارند و مثل ما تکنوکرات‌ها کارخانهبازی کنند. باید وضع را چنان عوض می‌کردم که وقتی کسی برای گرفتن مجوز مراجعه می‌کند مدیر کشوی میزش را بکشد و مجوز صادرشده را به او بدهد نه اینکه از متقاضی بخواهد چیزی درون کشوی او بگذارد.

رضا نیازمند به‌ویژه به «جسارت» نزد مدیران برای اجرای برنامه‌ها سفارش می‌کرد. وقتی از ایشان پرسیدم چطور می‌توان جسارت داشت، گفت هرچقدر مدیر درستکارتر باشد جسارتش بیشتر خواهد بود.
ویژگی دیگری که او موکداً سفارش می‌کرد این بود که هر مدیری باید به مدیران مافوقش هر زمان که بخواهد دسترسی داشته باشد. ویژگی دیگری که مدیران می‌توانند از او الگو بگیرند بازاندیشی‌اش در تمام طول زندگی بود. او به نقد برنامه‌های گذشته نیز می‌پرداخت، به‌ویژه گلایه خود را از مقاماتی که باعث توقف برنامه‌های صنعتی کردن ایران در دهه ۴۰ شدند پنهان نمی‌کرد. به ‌تدریج ضعف‌هایش را برطرف می‌کرد و همین یکی از رموز موفقیتش بود.
منبع: #هفته_نامه #تجارت_فردا

@tejaratefarda

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

کرمان روی ویبره

كرمانیان و كرمانشاهیان اين شب‌ها خواب ندارند.
لولوی زلزله دست بردار نیست.
گاهی به کرمان می‌زند و گاهی به کرمانشاه.
روزگار سختی را می‌گذرانیم اما خوبی‌اش این است که کنار هم هستیم و حتی در این روزگار هول و هراس، روحیه طنز خود را از دست نداده‌ایم.
امروز یکی از دوستان برایم نوشته:
«زلزله هم کرمان و کرمانشاه رو با هم اشتباه میگیره. یه بار اینو میزنه میگه نه این نبود. اون یکی رو میزنه میگه فکر کنم اشتباه زدم باز قبلی رو میزنه.»

دیگری هم نوشته:
«امسال به جای این‌که برف و بارون بیاد، زلزله و تکون تکون می‌آد.»

یکی هم نوشته:
«تو رو خدا کرمان رو از ویبره بردارید»

دعاكنيم بلاياي طبيعي جایشان را با نزولات آسمانی عوض کنند اگرنه خدا می‌داند چه بلایی سرمان خواهد آمد.


@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

فردا روز خداحافظي با يكي از قابل احترام ترين مديران اقتصادي تاريخ اين مرز و بوم است.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

رضا نيازمند یکی از سرشناس‌ترین تکنوکرات‌های عصرما درگذشت.
آقای نیازمند بنیان‌گذار خیلی از صنایعی بودکه این‌روزها دوره عسرت را می‌گذرانند.
پیکر پاکش فردا ساعت 10 صبح تشيع می‌شود.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

اقتصاد در گروه مرگ

زیاد فوتبالی نیستم اما فوتبال پدیده‌ای است که خودش را به جامعه تحمیل می‌کند. این‌روزها هرجایی و با هرکس که هم صحبت می‌شوم، از جام‌جهانی می‌گوید و از گروه سختی که ایران در آن گرفتار شده‌است.
قطعا دو کشور اسپانیا و پرتغال جزو بهترین‌های حال حاضر فوتبال جهان هستند و مراکش هم در رده بندی فیفا جایگاه بدی ندارد. تأخیر در یکی از پروازها و کنجکاوی درباره کشورهای هم‌گروه ایران، باعث شد روی ویژگی‌های اقتصادی آنها تمرکز کنم. به هر سه کشور سفر کرده‌ام اما تنها با تجار اسپانیایی مراوده دارم. اسپانیا بعد از آلمان و ایتالیا بزرگ‌ترین مشتری پسته ایران است. دو کشور پرتغال و اسپانیا با بحران اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند. این دو کشور جزو گروه خوک‌ها محسوب می‌شوند. در اصطلاح به چهار کشور پرتغال، ایتالیا، یونان و اسپانیا PIGS می‌گویند که برگرفته از حروف اول این کشورها و به معنای خوک‌ها است. گروه خوک‌ها در سال‌های گذشته به شدت با بحران اقتصادی درگیر بوده‌است. با این مقدمه اجازه بدهید با شاخص‌های اقتصادی به این کشورها نگاه کنیم تا ببینیم در رقابت اقتصادی و اجتماعی، کدام کشور وضعیت بهتری دارد.

پرتغال در رده بندی فیفا سومین تیم جهان است. از نظر جمعیت،در رتبه 84 جهان قرار دارد.نمره حکمرانی‌اش 25 است و از نظر تولیدناخالص داخلی،چهل و هفتمین اقتصاد جهان به شمار می‌رود. جایگاه پرتغال از نظر درآمد سرانه 66 ، از نظر رتبه آزادی اقتصادی 77 و از نظر مساعد بودن محیط کسب وکار 37 است. پرتغالی‌ها دهمین کشور جهان از نظر آزادی فردی هستند که رتبه سلامت‌شان 36 و رتبه سرمایه اجتماعی‌شان 46 است.

اسپانیا بیست و‌ هشتمین کشور پر‌ جمعیت جهان،ششمین کشور در رده بندی فیفا است که رتبه‌اش در حکمرانی 30 ،در تولید ناخالص داخلی،14 و در شاخص در آمد سرانه، 52 اعلام شده است.اسپانیایی‌ها رتبه 16 آزادی های فردی را دارند و درجه آزادی اقتصادشان 69 و رتبه محیط کسب وکارشان 33 است. اسپانیایی‌ها با ثبت رتبه 25 جزو با سوادترین و با ثبت رتبه 16 جزو سالم‌ترین مردمان جهان هستند که جایگاه سرمایه اجتماعی آنها نیز 29 است.

رتبه ایران در رده بندی فیفا 32 است. ما هفدهمین کشور پر حمعیت هستیم که بیست و هفتمین اقتصاد جهان را داریم اما از نظر در آمد سرانه، نود و دومین کشور جهان محسوب می‌شویم و در شاخص حکمرانی نیز، در رتبه 133 قرار گرفته‌ایم. آزادی فردی در ایران از دیگر کشورهای گروه C وضعیت بدتری دارد و در آزادی اقتصادی و محیط کسب وکار هم به ترتیب در رتبه‌های 155 و 122 قرار گرفته‌ایم. از نظر شاخص سلامت از کشورهای هم‌گروهمان وضعیت بدتری داریم اما در زمینه تحصیلات وضعمان از مراکش بهتر است. سرمایه اجتماعی در ایران 134 است که باز هم ما را در وضعیت بهتری نسبت به مراکش قرار می‌دهد.

فیفا در رده بندی‌اش، رتبه‌ای پایین‌تر از ایران به مراکش داده‌است. این کشور در رده 40 کشورهای پر جمعیت جهان قرار دارد. نهادهای بین المللی به حکمرانی این کشور رتبه 116 داده‌اند. مراکش از نظر تولید ناخالص داخلی در رتبه 60 و از نظر درآمد سرانه در رتبه 148 جهان است. وضعیت این کشور در آزادی‌ فردی 112 در آزادی اقتصادی 86 و در محیط کسب وکار 88 است که این کشور را در وضعیت بهتری نسبت به ایران قرار می‌دهد. مراکشی ها از نظر سلامت در رتبه 77 جهان قرار دارند اما در شاخص تحصیلات رتبه 119 را از آن خود کرده‌اند و در نهایت این که سرمایه اجتماعی آنها 144 است و 10 پله پایین‌تر از ایران قرار می‌گیرد.


☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

وقتی دنیا تکان خورد

بيداربودم و داشتم اخبار را مرور می‌کردم.
یک آن احساس کردم زمین زیر پایم می‌لرزد.احساس کردم سقف دور سرم می‌چرخد.
دیدم لوستر دارد تکان می‌خورد.
آن قدر سریع بود که در لحظه وقوع، حتی فرصت خروج از اتاق را نداشتم.
از خانه بیرون آمدیم.مردم هم بیرون آمدند.
به فاصله چند دقیقه از وقوع زلزله،تلفن‌ها از داخل و خارج شروع شد.هنوز این یکی تمام نشده بود،باید به آن یکی جواب می‌دادم.همه نگران بودند.
در این میان با دوستان مطلعم تماس گرفتم.گفتند مرکز زمین لرزه، حوالی هجدک بوده و شکر خدا،آسیب جانی نداشته اما چند خانه و تأسیسات دولتی آسیب دیده‌اند.
خدا را شکر می‌کنم که این زلزله، آسیب چندانی نداشته اما واقعیت این است که زمین لرزه در این خاک قدیمی و فرسوده،نتیجه‌ای جز فاجعه به دنبال ندارد.
هربار که زمین می‌لرزد،باید انتظار خرابی و تلفات داشته باشیم.
هنوز هموطنان کرمانشاهی،لباس عزای عزیزان از دست رفته را تن خارج نکرده‌اند که زمین لرزه‌ای اندازه زمین لرزه بم در کرمان رخ می‌دهد.
زلزله می‌آید و می‌رود اما تدبیر ما تکان نمی‌خورد. هیچ زحمتی به خود نمی‌دهیم و هیچ خیالمان نیست که حادثه همواره روی سقف خانه هایمان در کمین است.
ما باید به واسطه این که در کانون زمین لرزه‌های بزرگ خاورمیانه قرار داریم،در سریع‌ترین زمان ممکن، سبک زندگی خود را تغییر دهیم.زندگی در کشوری فرسوده که هرآن امکان زمین لرزه در آن وجود دارد،استانداردهای خودش را می‎طلبد.ژاپن چگونه به این وضع رسید؟ چگونه زلزله به عنوان یک احتمال قطعی به همه شئونات این کشور الصاق شد؟ ژاپن کشوری است با بیشترین احتمال وقوع زلزله اما با کمترین احتمال تلفات.
در مقابل،ایران به اندازه ژاپن ریسک وقوع زلزله ندارد اما احتمال تلفات بعد از هر زمین لرزه در ایران، ده‌ها برابر ژاپن است.
تدبیر حکم می‌کند که خانه‌هایمان را مستحکم کنیم. سرسختانه ترین استانداردها را داشته باشیم.قوانین مان باید بازنگری شوند و رویه‌هایمان باید تغییر کند.باید بهترین مراکز لرزه نگاری،بزرگ ترین مراکز تحقیق و پژوهش،بهترین روش‌های امدادی،پیشرفته ترین تجهیزات و ...را در اختیار داشته باشیم اما نداریم و نمی‌خواهیم داشته باشیم.
دوستی می‌گفت ما مردمان سوگواری پس از حادثه هستیم.



☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

چراغ كَلوت

یکی دو النگو و یک جفت گوشواره و شاید هم حلقه نامزدی،تنها دارایی آنها بود.
مرد از مدت‌ها پیش بیکار بود و زن، کاری ازدستش برنمی‌آمد.
نداری و بیکاری بدجوری به آنها فشار آورده بود. باید کاری می‌کردند. یک روز تصمیم گرفتند با فروش همین مقدار طلا،کاری دست و پا کنند. مرد طلاهای زنش را برداشت و به بازار رفت. فروخت و با پول اندکی که به دست آورد،خاک و آجر و چوب تهیه کرد.آن طرف حیاط،کنار در ورودی، دو اتاق ساخت.
شبیه اتاق‌های قدیمی. ديوارهاي خانه را سفيد كرد و روی طاقچه فانوس گذاشت.
قاليچه رنگ و رو رفته یادگار عمه‌اش را پهن كرد و کرسی قديمي را وسط اتاق برپا کرد.
عروسک‌های دست ساز همسرش را روی صندوق چوبی گذاشت و قابلمه های مسی مادرش را از انبار بیرون آورد.
موتورش را سوار شد و به کلوت رفت .غروب کلوت دیدنی است و هرکس که می‌خواهد غروبش را ببیند،به شب می‌خورد. به گردشگران خبر داد که سرپناهی ساخته و می‌تواند با غذای محلی میزبانشان باشد.
اوایل کسی رغبت نمی‌کرد. اما یکی دو نفر که آمدند و لذت خواب در خانه کویری را چشیدند ،به دیگران هم گفتند. اتاق‌های گِلي کم کم شهره شدند و مرد با درآمد اندکی که به دست آورد،دو اتاق دیگر ساخت.
نان و گوشت محلی با خاطره شب بیداری و نجوا زیر آسمان کویر ، خیلی‌ها را وسوسه کرد.آن قدر آمدند و رفتند که مرد دوباره توانست کمر راست کند.برای زنش طلا خرید و به دخترش لباس و کفش هدیه داد و برای مهمانخانه اش،ظرف و گلیم تهیه کرد.
شهرتش آن قدر فراگیر شد که به گوش مقامات دولتی هم رسید.
خواستند تکریمش کنند. صدایش کردند تا در جمع نامش را بلندآوازه کنند. خودش نرفت و دختر 12 ساله اش را به مراسم فرستاد. مقام دولتی از موفقیت‌هایشان گفت و از دختر خواست،خواسته‌اش را بگوید.
گفت: هیچ نمی‌خواهیم،فقط مرحمت کنید و تیر برق را به خانه مان برسانید.مهمان‌ها طاقت گرما و سرما ندارند و از تاریکی گلایه می‌کنند.
مقام دولتی قول داد سه ماهه،روشنایی را به مهمانسرایشان هدیه کند.همه دست زدند و دختر با خوشحالی به خانه بازگشت.
سه ماه و 365 روز از وعده دولت گذشت اما تیر برق به مهمانسرا نرسید.
روزها نگاهشان به در بود و شب‌ها در تاریکی انتظار می‌کشیدند.طاقتشان طاق شد و صبرشان به پایان رسید.
مرد مثل آن‌روز که به بازار رفت تا طلای زنش را بفروشد، راه شهر و اداره برق در پيش گرفت.
از بدعهدی مقام دولتی گفت و از این که چشم به راه است تا دولت چراغی هدیه‌اش کند.خدا خیرشان دهد. خیالش را راحت کردند. گفتند معطل این وعده‌ها نباش.
پرسید چه کنم؟
گفتند: خودت. این کار فقط از خودت بر می‌آید.
راه و چاه را نشانش دادند.
دست در جیب کرد و به حساب دولت پولی ریخت و مدتی بعد،تير به خانه‌اش رسید.
با آمدن برق و روشن شدن مهمانسرایش،رفت و آمدها چند برابر شد.
دوباره آوازه‌اش در شهر پیچید و مقامات دولتی این بار خواستند شخصا به مهمانسرایش بروند.
به راه افتادند.
مرد که شنیده بود دولتی‌ها قرار است به دیدنش بیایند،پیام داد «بیایید،قدمتان روی چشم،اما قلبم با شما نیست.مرد کویری مهمانش را پس نمی‌زند اما شما قول دادید و عمل نکردید.»
پیامش،مقامات دولتی را شرمنده کرد و از رفتن پشیمان شدند.

***
با شربت خرما از مهمانانش پذیرایی می‌کند.شیرین سخن می‌گوید.خوشمزه و دلچسب. پیش خودم فکر می‌کنم بخش خصوصی که می‌گویند،یعنی این مرد.نه زیاد،نه کم.
نه وابسته است و نه دل‌بسته.آزاد است و بی منت زندگی می‌کند. چراغش را خودش روشن كرده و چرخ كسب و كارش را خودش مي گرداند.
روشنایی خانه‌اش بیش باد.

پ ن: در نواحی بیابانی، به برجستگی‌های بین شیارهای U شکل کَلوت می‌گویند.


☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

عزت و ذلت
داستان موگائه و موگابه

فستوس موگائه و رابرت موگابه دو سیاستمدار سرشناس در دو کشور آفریقایی به شمار می روند.اولی از سال 1988 رئیس جمهور کشور بوتسوانا بود و در سال 2008 از قدرت کناره گرفت و دومی از اوایل دهه 1980 تا دو روزپیش که در 93 سالگی از قدرت کناره گیری کرد، هم چنان رئیس جمهور زیمبابوه بود.اولی بوتسوانا را از کشوری فقیر به یکی از پر رشد ترین کشورهای آفریقایی تبدیل کرد اما دومی زیمبابوه را به خاک سیاه نشاند.

📌عزت موگائه
ازمیان کشورهایی که در زمینه دموکراسی،مدیریت منابع و گردش قدرت خوب عمل کرده اند،کشور بوتسوانا یک مثال خوب است. بوتسوانا بیشترین ذخیره الماس را در دنیا دارد و به تناسب، رتبه اول کشورهای صادر کننده الماس نیز در اختیار این کشور است. بوتسوانا در زمان استقلال از بریتانیا در زمره یکی از فقیرترین کشورهای آفریقا محسوب می شد اما پس از استقلال به یکی از بهترین کشورهای آفریقایی تبدیل شد .بوتسوانا تا امروز سه رئیس جمهور داشته است. اولی "سر سرتسه خاما" بود که پس از استقلال این کشور در سال 1966 تا سال 1988 قدرت را در دست داشت. فستوس موگائه که در سال ۱۹۸۸ میلادی به سمت رئیس جمهور بوتسوانا برگزیده شد تا سال ۲۰۰۸ بستر مناسبی برای رشد اقتصادی کشورش فراهم کرد.او در حالی که برای استقرار دموکراسی،از میان بردن فقر و سرکوب ایدز در کشورش تلاش زیادی کرده بود، به شکلی دموکراتیک از قدرت کناره گرفت. پس از او " یان خاما " پسر اولین رئیس جمهور این کشور از سال 2008 قدرت را در دست دارد و هم چنان رئیس جمهور این کشور است. از جمله کارهای بسیار اثر گذار او در بوتسوانا،بسیج مردمی برای شکوفایی اقتصاد بوده است.
یان خاما وقتی به قدرت رسید، درسایه دموکراسی و بستری که فستوس موگائه ایجاد کرد، در پیامی تصویری،واقعیت های کشور خود را برای مردم بازگو کرد. او گفت :"ما هیچ چیز نداریم، پس بیایید توافق کنیم هر چیزی که به دست می‌آوریم متعلق به همه است." او همزمان با اعلام این پیام، به سراسر کشور سفر کرد تا مطمئن شود روسای تمام قبیله‌ها پیام او را گرفته اند و با آن موافقند. به این ترتیب موفق شد نظر قبایل قدرتمند کشور خود را برای رشد و توسعه جلب کند. هرچند رشد اقتصادی در این کشور به دلیل افت وخیز قیمت جهانی الماس در نوسان بوده اما در نهایت این کشور موفق شده حتی به رشد 11 درصدی دست پیدا کرده و به خوبی منابع طبیعی خود را مدیریت کند.اکنون بوتسوانا را معجزه اقتصادی آفریقا می دانند.

📌ذلت موگابه
رابرت موگابه، از زمان استقلال زیمبابوه در سال 1980 تا دو روز پیش قدرت را دردست داشت. او در سال 1980 به عنوان یکی از اعضای گروه شورشی علیه حکمرانی اقلیت سفیدپوست به سمت نخست‌وزیری زیمبابوه منصوب شد و تا سال 1987 در این مقام ماند. موگابه در 31 دسامبر سال 1987 به ریاست جمهوری این کشور رسید و از این به بعد،زیمبابوه در مسیری نادرست قرار گرفت. زیمبابوه با منابع طبیعی، معادن و اراضی حاصلخیزش به سبد نان آفریقا معروف بود. اما رابرت موگابه با اصلاحات ارضی و بی‌توجهی به اصول اقتصاد و تدوین قوانین غیر عقلانی، موفق شد طی سه دهه، زیمبابوه پر‌رونق را به خرابه‌ای تبدیل کند و پول کشور خود را به اندازه ای بی ارزش کند که مردم برای خرید روزمره از گاری برای حمل آن استفاده کنند.در سال 2008 اقتصاد زیمبابوه رکورددار سریع‌ترین نرخ رکود شد و تورم سالانه در این کشور به رقم نجومی 231 میلیون درصد رسید و در همین دوره بیش از نیمی از جمعیت کشور بیکار بودند. رابرت موگابه عملکرد ویران گری در زمینه تخریب موتور تولید، دفن حقیقت، سرکوب مخالفان، تصویب قوانین غیرممکن، آموزش نفرت، ترساندن خارجی‌ها، تجاوز به کشور همسایه ، اقدام به کشتار دسته‌جمعی، نادیده گرفتن دشمن مرگباری مانند ایدز و... داشته است. در حقیقت موگابه همواره درگیر این مساله بوده است که چگونه کیک را قسمت کند و ظاهرا به این فکر نکرده است که چطور کیک را بزرگ کند. این بزرگ ترین اشتباه موگابه بوده است. اکنون که موگابه در 93 سالگی قدرت را رها کرده،روز خوشحالی مردم زیمبابوه است.

☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

ماموریت اقتصادی پسازلزله؛
محسن جلال‌پور

✍️ ایران همواره در معرض حوادث طبیعی خسارت‌آفرین قرار دارد، با این حال هیچ نشانه‌ای دال بر اینکه سیاست‌گذاران از حوادث قبل درس گرفته‌اند وجود ندارد.

✍️ زمان زیادی از وقوع زلزله بم نگذشته بود که روزهایی دشوارتر از روزهای زلزله برای بازماندگان این حادثه تلخ فرارسید: فراموشی فاجعه در ذهن مردم و سیاستمداران، فسادها و ریخت‌و‌پاش‌‌ها و طرح وعده‌های توخالی و اتخاذ تصمیم‌های غیر‌کارشناسی سیاستمداران و بی‌برنامگی روزهای پس از زلزله.

✍️ دیری نپایید که بیکاری به‌صورت یک بحران جدی خودش را نشان داد. هیچ‌کس فکر این روزها را نکرده بود. هیچ‌کس به فکر احیای کسب‌وکار مردم نبود.

✍️ زلزله غرب ایران نیز نکات عبرت‌آموز زیادی داشت. اول از همه نشان داد که حوزه مدیریت حوادث طبیعی در ایران متولی مشخصی ندارد. به‌عبارت دیگر، کشور فاقد وحدت فرماندهی و ساختاری در مدیریت حوادث طبیعی است. متوجه شدیم کشور فاقد متخصص و نیروی تربیت‌شده برای مدیریت و یکپارچه کردن سیستم‌های امدادرسانی است؛ اعتماد مردم به نهادهای رسمی امدادرسان و خیریه‌های دولتی و بخش عمومی به شدت خدشه‌دار شده و نیاز به بازسازی دارد و درنهایت متوجه شدیم نه سیاستمداران، نه سیاست‌گذاران و نه حتی نهادهای مردمی ایده‌ای برای فردای آسیب‌دیدگان زلزله کرمانشاه ندارند.

✍️ حجم انبوهی از کمک‌های مردمی در همان ساعات اولیه وقوع زلزله برای آسیب‌دیدگان ارسال شد. هزاران هموطن خیرخواه به هردلیلی ترجیح دادند وجوه جمع‌آوری‌شده را شخصا در شهرها و روستاهای آسیب‌دیده هزینه کنند. در این میان تنها چند کمپین برای بازسازی مدارس و برخی زیرساخت‌ها شکل گرفت.

✍️ به همین دلیل با در نظر گرفتن عواقب اجتماعی زلزله بم به مردم خیرخواه و نهادهای خیریه مردمی و همین‌طور سیاستمداران پیشنهاد می‌کنم فرصت را از دست ندهند و احیای فرصت‌های کسب‌وکار و ایجاد اشتغال برای مردم مناطق غرب کشور را نیز مدنظر قرار دهند. زلزله قطعا مصیبتی بزرگ است؛ اما مصیبتی بالاتر از فقر و بیکاری پس از زلزله نمی‌شناسم.

کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد
@den_ir

http://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3317220

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

پیشنهادی برای کمک به هموطنان آسیب دیده

همه ما اخبار زلزله اخیر را خوانده‌ایم و تحت تأثیر تصویرهای تکان دهنده‌اش قرار گرفته‌ایم و بدون شک همه دوست داریم برای کاستن از آلام و مشکلات مردم آسیب داده،کاری کنیم.
یکی از دوستان بزرگوارم که از مدیران قابل احترام کشور هستند، پیشنهاد بسیار خوبی مطرح کرده‌اند که قابلیت فراگیری در قالب یک پویش مردمی را دارد.
نام ایشان پیش من و عده‌ای از دوستان و اجرش پیش خداوند محفوظ است اما پیشنهادشان را این جا مطرح می‌کنم:
« آيا فرصت و امكاني هست كه كمپيني آغاز شود كه منابع در نظر گرفته شده براي نذري هاي ٢٨ صفر، صرف كمك به آسيب ديدگان زلزله شود؟ فرصت كم است ولي به نظرم امكان زيادي براي بسيج امكانات مردمي وجود دارد.»
بیایید در سالروز رحلت پیامبر مهربانی‌ها حضرت رسول اکرم و شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام پیام آور مهربانی باشیم و آستین بالا بزنیم و از همه مردم هم بخواهیم برای کمک به هموطنان آسیب دیده، بخشی از نذری های سفره پر برکت پیامبر مهربانی ها را برای هموطنان عزیزمان ارسال کنیم.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

این رتبه‌ها شایسته کشور ما نیست.بانک‌جهانی ما را از نظر سختی کسب وکار در ردیف کشورهایی مثل مصر، لبنان، عراق، سوریه و یمن قرار داده است. واقعا جای ما این جاست؟ منبع: تجارت فردا ✔️ @mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

چه عواملی رشد سرمایه‌گذاری را کند می‌کنند؟

یکی از کلیدی‌ترین متغیرهای اثرگذار بر رشد اقتصادی، سرمایه‌گذاری است. همان طور که در سال‌های گذشته رشد اقتصادایران تحت تأثیر این متغیر قرار داشته،در آینده هم عنصر سرمایه به شدت در این روند نقش ایفا خواهد کرد. اگر نگاه ما معطوف به آینده باشد، متوجه خواهیم شد که عوامل زیادی می‌توانند بر روند سرمایه‌گذاری سال‌های آینده تاثیر منفی بگذارند.این عوامل عبارتند از:

📌 قیمت نفت: نخستین عاملی که می‌تواند بر این روند اثر منفی بگذارد،قیمت نفت است. در دهه های گذشته بخش مهمی از سرمایه‌گذاری‌ها در اقتصاد ایران ناشی از درآمدهای نفتی بوده است. مطالعاتی که در دومین کنفرانس اقتصاد ایران ارائه شد،نشان می‌دهد اگر قیمت نفت در محدوده‌های فعلی باقی بماند،نباید انتظار داشته باشیم از این محل رشد اقتصادی قابل توجهی ایجاد شود.
📌مازاد اقتصادی: کالا یا خدماتی که تولید می‌شود یا در بازار داخل مشتری دارد یا ممکن است صادر شود. اگر بازار به درستی کار کند و تقاضایی وجود داشته باشد، بنگاه‌های تولیدی می‌توانند ازطریق فروش محصول، مازادی ایجاد کنند که با این مازاد، هم مالیات بپردازند و هم برای تأمین زیرساخت‌های مورد نیاز خود منابع ذخیره ‌کنند. اما اقتصاد کشور در شرایطی قرار گرفته که نمی‌تواند مازاد زیادی ایجاد کند که این مازاد به سرمایه‌گذاری تبدیل شود. بنابراین برای ایجاد رشدهای بالا این منابع باید از جای دیگری تامین شود.
📌 شرایط مالی دولت: دولت‌ها هرگاه دچار کسری بودجه می‌شوند از هزینه‌های عمرانی می‌کاهند. در حال حاضر نیز توان مالی دولت برای تخصیص اعتبارات عمرانی کاهش یافته است. تحقیقات نشان می‌دهد که هرگاه اعتبارات عمرانی کاهش یافته، رشد اقتصادی نیز تحت تأثیر قرار گرفته است. در حال حاضر اقتصاد کشور نیازمند سرمایه‌گذاری‌های گسترده در زیرساخت‌ها است و اگر این سرمایه‌گذاری صورت نگیرد،رشد اقتصادی باز هم تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.
📌 نرخ سود حقیقی: اگرچه نرخ سود بانکی در تابستان کاهش پیدا کرد اما به نظر می‌رسد این نرخ باز هم مشوق سرمایه‌گذاری در تولید نیست. تا زمانی که این نرخ تداوم داشته باشد سرعت رشد سرمایه‌گذاری را کند می‌کند.
📌 افزایش ریسک: هرچند برجام توانسته بهبود قابل ملاحظه ای در شرایط مبادلات خارجی و همین طور کاهش ریسک کلان اقتصاد ایجاد کند اما به قدرت رسیدن دونالد ترامپ منجر به افزایش نااطمینانی در اقتصاد ایران شده است. در حال حاضر نااطمینانی نسبت به تداوم برجام، افزایش تحریم ها مانند قانون کاتسا و شدت گرفتن تنش‌های منطقه‌ای که به نظر می‌رسد با تحریکات آمریکا مرتبط است،منجر به افزایش ریسک سرمایه‌گذاری در ایران شده است.

نتیجه این که با وجود عوامل بازدارنده و تداوم روند موجود، رشد اقتصادی سال 1396 در حدود 4 درصد و متوسط رشد اقتصادی کشور در سال‌های آینده کمتر از 3 درصد پیش بینی می‌شود.

پ ن:
آن چه مطالعه کردید،برداشت‌های شخصی از سخنرانی دکتر مسعود نیلی در کنفرانس اقتصاد ایران و دکتر مهدی برکچیان در چهارمین همایش انجمن پسته ایران است.



☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

خاوری‌ها

امروز چهاردهمین سالگرد زلزله بم است. هر سال این روزها یاد آن زلزله،روح کرمانی‌ها را خراش می‌دهد.آنها که عمق فاجعه را دیدند،احتمالا تا مدت‌ها نتوانستند به زندگی عادی بازگردند. خیلی‌ها هنوز هم نیمه شب‌ها صدای ناله آدم‌های زیر آوار مانده را می‌شنوند.
به خاطر دارم یکی دو هفته‌ای از زلزله بم گذشته بود و دیگر صدایی از زیر آوارها شنیده نمی‌شد.آنها که بیرون مانده بودند،دیگر امیدی نداشتند که عزیزانشان را زنده از دل خاک بیرون بکشند.حتی خیلی‌ها امیدی به پیدا کردن جسد عزیزانشان را هم نداشتند. فقط خاک بود و آوار.
یکی دو هفته اول که گذشت،رفت و آمد سیاستمداران هم کم شد. به جایش مردم از داخل و خارج کشور می‌آمدند و می‌رفتند.
کار زیاد بود. سازمان‌ها،تشکل‌ها و گروه‌های کوچک و بزرگ مردمی هرکدام گوشه‌ای از کار را برعهده گرفته بودند. آن روزها تازه مسوولیت ریاست اتاق بازرگانی کرمان روی دوش من قرارگرفته بود. ما تلاش می‌کردیم از خیرین بخش خصوصی برای آواربرداری و بازسازی بم کمک بگیریم. اتاق کرمان وظیفه داشت مهمانان رسمی داخلی و خارجی را پذیرش کرده و مقدمات بازدید آنها را از شهر بم فراهم کند.هرکس به کرمان می‌آمد،مهمان اتاق بود.آنها را اسکان می‎دادیم و برای بازدید به بم می‌بردیم. آن روزها اتاق کرمان یک خودروی پیکان داشت.ماشین شخصی من هم پژو پارس بود. این دو خودرو مدام بین بم و کرمان در رفت و آمد بودند. جز آن، از خودروهای کرایه‌ای هم استفاده می‌کردیم. اما مدتی بعد دیدیم هزینه‌های اتاق به شدت بالا رفته و مهمانان هم از برخورد رانندگان راضی نیستند. تصمیم گرفتیم برای انجام بهتر کار، چند خودروی مناسب تهیه کنیم اما اتاق کرمان بودجه‌ای در اختیار نداشت. اولین کاری که کردم این بود که به دیدار رئیس وقت اتاق ایران بروم. گفتند خوب است در نشست هیأت رئیسه اتاق،گزارشی از وضعیت زلزله ارائه کنید. آن روزها علینقی خاموشی رئیس اتاق ایران بود. در نشست، از بم و گرفتاری‌هایش گفتم و از مردمی که همه چیزشان را از دست داده بودند. من روایت می‌کردم و آنها می‌گریستند. آن‌روز آقای خاموشی دستور خرید یک دستگاه پرشیا را صادر کرد. در قدم اول دست پر برگشتم.چند روز بعد هم موفق شدم سه دستگاه خودرو دیگراز شركتهاي بزرگ براي مدتي به امانت بگيرم. کارمان راحت شده بود و هر روز چند مهمان رسمی و غیر رسمی را به بم می‌بردیم و بر می‌گرداندیم. خیلی از این رفت و آمدها برای بم عایدی داشت اما وعده بعضی‌ها هم هرگز به سرانجام نرسید.
به خاطر دارم یکی از روزهای پایانی دی ماه بود که اعلام کردند محمودرضا خاوری، مدیرعامل وقت بانک سپه قرار است به کرمان سفر کند و این بانک تصمیم دارد در بازسازی ویرانه بم نقش مهمی داشته باشد. به استقبالش رفتیم و از فرودگاه مستقیم به سمت بم حرکت کردیم.
وقت نماز که شد آقای خاوری اصرار کرد که در اولین روستا توقف کنیم و بعد از اقامه نماز به راه خود ادامه دهیم. از جاده اصلی خارج شدیم و در مسجد کوچکی در یک روستای دور افتاده، نماز را به امامت آقای خاوری اقامه کردیم.
پس از آن به بم رفتیم و خاوری روی ویرانه‌های شهر کلی اشک ریخت. از آن دسته مدیرانی بود که به شدت تحت تأثیر قرار گرفت به گونه‌ای که تمام راه بازگشت،از ایده‌هایش برای بازسازی بم گفت. در طول راه با چند نفر از مدیران و مشتریان عمده بانک سپه صحبت کرد و من پیش خودم فکر کردم اگر این وعده‌ها عملی شود، دست کم نیمی از ویرانه‌ بم ساخته خواهد شد.
خاوری در طول راه چند بار گریه کرد و بارها گفت تا به حال این قدر از موضوعی عمیقا متأثر نشده است.
به هرحال سفر آن روز سفر آقای خاوری هم به پایان رسید اما پس از آن، از جانب او هیچ کاری برای بازسازی ویرانه‌ها انجام نشد و هیچ کدام از وعده‌هایی که داد به سرانجام نرسید. ممکن است اشتباه کرده باشم و خدا می‌داند راضی نیستم حتی درباره فردی مثل خاوری بی انصافی کرده باشم اما تا جایی که به خاطر دارم او هیچ گام مؤثری برای بازسازی بم برنداشت.
امروز وقتی در چهاردهمین سالگرد زلزله بم، خبری خواندم و تصویری دیدم که هنوز بازسازی این شهر به سرانجام نرسیده است، یاد وعده‌های بی‌شمار خاوری‌ها می‌افتم.
خاوری‌ها می‌آیند و وعده می‌دهند و می‌روند و بردنی‌ها را با خود می‌برند .


☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

آیا بودجه 97 توان تحرک بخشی به اقتصاد کشور را دارد؟

بودجه نقشه‌ای است که سیاستمدار برای اداره کشور کشیده و به طور دقیق ترجیحات ذهنی او را نمایان می‌کند. تحلیل بودجه، آدرس‌های دقیقی از جهت‌گیری اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور می‌دهد. بنابراین به قول اقتصاددانان؛ وضعیت یک کشور را از بودجه آن می‌توان فهمید.
در شرایطی که اقتصادکشور زمین‌گیر ابرچالش‌های اقتصادی شده، لایحه بودجه 97 به مجلس تقدیم شده‌است. این بودجه سیاسی‌تر از بودجه سال‌های گذشته به نظر می‌رسد. البته هیچ بودجه‌ای نیست که سیاسی نباشد. ریشه مناقشه‌های سیاسی در تخصیص‌های دولت است. جز این در سیاست اختلاف فاحشی وجود ندارد.
به هرحال دولت آقای روحانی هم مثل هر دولتی برای تقسیم کیک بودجه، ترجیحاتی دارد. این ترجیحات می‌تواند بستری برای تحولات آینده باشد یا اینکه از برخی اتفاقات خوب و بد آینده جلوگیری کند. همیشه دولت‌ها به متحدان خود سهم بیشتری می‌دهند و تلاش می‌کنند از سهم مخالفان خود بکاهند. انگار کیک بودجه امسال به گونه‌ای تقسیم شده که مخالفان خیلی ناراضی نیستند.
اما ردیابی این‌گونه تخصیص‌ها در لایحه بودجه، باعث شده مردم واکنش‌های زیادی داشته باشند. قاعدتا آنها که به روحانی رأی داده‌اند از این‌که دولت او به مخالفان هم سهم داده ناراضی‌اند و در عین حال مخالفان هم از برخی تخصیص‌های بودجه به متحدان این دولت شکایت دارند.
در این شرایط، بودجه نهادها و شخصیت‌ها به‌شدت مورد توجه مردم قرار گرفته و تقریباً همه را مجبور به ارائه توضیح کرده است. تا به حال سابقه نداشته که افکار عمومی تا این اندازه روی اقتصاد سیاسی بودجه تمرکز کند. مردم درباره بند بند بودجه نظر داده‌اند و شبکه‌های اجتماعی پر‌ شده از مقایسه برش‌های کیک بودجه. مردم می‌پرسند چرا باید در این تنگنای مالی، به برخی موسسه‌ها و شخصیت‌ها بودجه پرداخت شود در حالی که بخشی از هموطنان ما در شرایط بسیار بدی زندگی می‌کنند. حرف آنها این است که آلودگی هوا هر سال دارد زندگی ما را به تعطیلی می‌کشاند، پس چرا بودجه آقای ایکس از بودجه سازمان محیط زیست بیشتر است؟ یا در بحث مرزبانی، چرا بودجه مرزبانی‌های ما از بودجه برخی نهادهای سیاسی کمتر است؟ یا چرا به معلولان و بیماران خاص و نابینایان در بودجه توجهی صورت نگرفته است؟
اما جز این، بودجه 97 یک حفره بزرگ دارد. این که در آن تمهیدات موثری برای حل ابرچالش‌های اقتصاد ایران اندیشیده نشده است. شاید تلقی من اشتباه باشد اما در بودجه، برای حل‌و‌فصل مشکلاتی نظیر بحران آب و محیط زیست، صندوق‌های بازنشستگی،کسری بودجه، بحران بانکی و دیگر مشکلات اساسی کشور راه‌حل شفاف و عملیاتی اندیشیده نشده است.
این یک واقعیت است که دولت با مشکلات پیچیده و چندلایه در اقتصاد مواجه است. بنابراین هر سیاستی باید با هدف حل و فصل این مشکلات تدوین شود اما وقتی به مجموعه جهت‌گیری‌های دولت نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم این اصل مورد توجه قرار نگرفته است.
دولت آقای روحانی نشان داده خیلی اهل ریسک نیست. اگر بزرگ‌ترین توفیق آقای روحانی را برجام بدانیم، هیچ‌گاه در عرصه اقتصادی، چنین ریسکی و چنین تلاشی صورت نگرفته و هرگز در عرصه اقتصاد به توصیه‌های ظریفان این حوزه توجه نشده است.
مجموعه سیاستگذاری‌ها هم این پیام را نمی‌دهد که قرار است مثلاً فضای کسب‌وکار بهبود پیدا کند یا گشایش‌هایی در اقتصاد ایجاد شود.
چون رئیس جمهور از آحاد اقتصادی خواست تا بودجه را به صراحت نقد کنیم،صادقانه نظرم را می‌گویم؛ این بودجه برای اداره یک سال دیگر اقتصاد کشور هم کارایی ندارد چه برسد به اینکه امیدوار باشیم با آن تحرک جدی در اقتصاد ایجاد کنیم. مشکل اصلی این است که در این لایحه، ما باز هم حل مشکلات کشور را به تعویق انداخته‌ایم و قصد اصلاح نداریم. حتی قصد قرار گرفتن در مسیر اصلاح هم نداشته‌ایم.

☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

آن چه نشریه دنیا-ارگان حزب توده- در مرداد ماه 1358پیشنهاد کرد، شباهت زیادی به اصل 44 قانون اساسی دارد که سه ماه بعد در آبان ماه همان سال در مجلس خبرگان قانون اساسی به تصویب رسیده است.
@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

هفته گذشته رضا نیازمند بنیان‌گذار بسیاری از صنایع بزرگ ایران در تهران درگذشت.این شماره تجارت‌فردا ادای احترام به تکنوکراتی است که در وطن خویش، غریب مرد.
#رضا_نیازمند
@tejaratefarda

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

در وطن خویش غریب

از صبح منتظرم گزارش‌های مراسم تشییع رضا نیازمند را در خبرگزاری‌ها ببینم. اما نه یک خط خبر دیدم و نه یک فریم عکس. انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و متأسفانه شواهد نشان می‌دهد پیکر بنیان‌گذار بزرگ‌ترین صنایع کشور با مظلومیت تمام به خاک سپرده شده است.
خیلی از روزنامه‌ها امروز از کنار خبر درگذشت رضا نیازمند گذشتند و تنها دو روزنامه اصلی کشور در صفحه اول خود به این ضایعه اشاره کردند. روزنامه دنیای اقتصاد و روزنامه ایران درباره جایگاه آقای نیازمند گزارش‌های خوبی انعکاس دادند و تفاوت خود را این گونه به رخ کشیدند.
از صبح چند بار اخبار گروه اقتصادی و خروجی گروه عکس خبرگزاری‌ها را دیده‌ام و باورم نمی‌شود با رضا نیازمند این گونه برخورد شده است. در صدا و سیما هم ظاهرا هیچ اشاره‌ای به این ضایعه نشده است.
باخودم فكر مي‌كنم اگر توسعه و اشتغال، امروز به عنوان دغدغه‌های اصلي كشور مطرح مي‌شود آيا چنين برخوردي با بنيان‌گذار بسياري ازصنايع كشور كه هم پايه توسعه بوده‌اند وهم اشتغال‌آفرینی كرده‌اند رواست؟
امیدوارم آنها که نتوانستند در تشییع جنازه‌ آقای نیازمند شرکت کنند،ترحیمش را فراموش نکنند.


☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

تکنوکراتی که قرآن پژوه شد

رضا نیازمند از آخرین یادگارهای دهه طلایی اقتصاد ایران بود، باقی مانده تکنوکرات‌های جوان و تحصیل کرده‌کرده ای که در دهه 40 زمام امور را در دست گرفتند و بنیان‌های صنعت ایران را پایه گذاشتند، صنایع سنتی را به مدرن تغییر دادند و زمینه ساز رشد اقتصادی کشور را فراهم آوردند.
بعد از انقلاب، بیشتر زمانش را در ساختمان کامرانیه به پژوهش های قرآنی اختصاص داد، روزی هشت ساعت قرآن می خواند و قرآن به ترتیب نزول را چاپ کرد و قرآن به ترتیب موضوع را نیز آماده چاپ داشت. رضا متولد 1300 در همدان بود و در 22 سالگی در رشته مهندسی معدن فارغ‌التحصیل شد.
نیازمند یکی از تکنوکرات‌هایی است که تاریخ ایران به او مدیون است. بنیان‌گذاری سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و بنیان‌گذاری سازمان مدیریت صنعتی را در کارنامه خود داشت و اولین مدیرعامل شرکت ملی مس ایران بود. با دولتمردان زیادی کار کرده بود، اما اوج فعالیت‌هایش در دهه 40 به همراه علینقی عالیخانی در وزارت اقتصاد بود که فصلی نو در صنعت ایران ورق زدند.
نیازمند، تاریخ زنده صنعتی شدن ایران بود و از هر کدام از صنایع دهه چهل خاطره ای با خود داشت، و چه خوب که از آن مردانی بود که خاطرات و تجربیاتش را در کتاب «تکنوکراسی و سیاستگذاری اقتصادی در ایران» روایت کرد و برای ما به یادگار گذاشت.
خدا او و همه مردان بی ادعای این سرزمین را قرین رحمت کند

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

درس‌های دو زلزله

سیاست‌گذار نباید درس‌های زلزله کرمانشاه و هجدک را از یاد ببرد. هر دو زلزله پیام‌های خاصی داشتند و انعکاسی از درستی یا نادرستی دو شیوه سیاست‌گذاری در بخش مسکن بودند.

چند روز پیش زلزله ای به بزرگی 6.3 ریشتر مردم منطقه هجدک کرمان را غافلگیر کرد اما این زلزله جز تخریب برخی خانه‌های قدیمی و فرسوده، خسارت جانی نداشت. سال گذشته اوایل مهرماه، زلزله ای به بزرگی 4.8 ریشتر منطقه راور کرمان را لرزاند که این زلزله هم خسارت جانی نداشت و تنها 24 نفر را با آسیب‌های جزئی روانه بیمارستان کرد.
سؤال این است که چرا زلزله کرمانشاه آن اندازه که می‌دانید،خسارت جانی و مالی به دنبال داشت اما چند زلزله اخیر کرمان خسارت جانی نداشته و حتی خسارت مالی آن نیز ناچیز بوده است؟
قبل از آن که به این پرسش پاسخ دهم،یک بار دیگر شما را به گذشته می‌برم. سال 1382 یکی از تلخ‌ترین حوادث طبیعی ایران در منطقه بم کرمان رخ داد و طی آن حدود 50 هزار نفر از اهالی این شهر زیر آوارهای زلزله جان دادند.
یک سال بعد در چهارم اسفندماه 1383 زمین لرزه دیگری در شهر زرند رخ داد که در آن حدود هزار نفر از اهالی این منطقه زیر آوار جان دادند و صدها خانه ویران شد. بعد از این حوادث تلخ، نوسازی و مقاوم سازی بناهای ساختمانی در بخش‌های مختلف استان کرمان با دو شکل سیاست‌گذاری آغاز شد.
در مهم‌ترین رویکرد، دولت به مردم تسهیلات ارزان قیمت پرداخت کرد تا شخصا نسبت به مقاوم‌سازی بناهای خود اقدام کنند. در این رویکرد، دولت نقش نظارتی‌اش را حفظ کرد اما ساخت و ساز را به خود مردم سپرد. هرکس می‌خواست تسهیلات دریافت کند،باید به استانداردهای تعیین شده برای مقاوم‌سازی بناها تن می‌داد. به این ترتیب در مدت زمانی کوتاه، خیلی از خانه‌های این منطقه بازسازی یا نوسازی و مهم‌تر این که با استانداردهای مشخص، مقاوم‌سازی شدند.
رویکرد دیگر این بود که دولت تصمیم گرفت برای آسیب‌دیدگان زلزله زرند، خانه بسازد. خیلی‌ها درباره این سیاست هشدار دادند و گفتند خانه سازی دولتی، خطاست. دولت این توصیه را گوش نکرد و به ساخت خانه در برخی روستاهای منطقه زرند پرداخت. اکنون بخشی از همان خانه‌ها به آغل گوسفند یا محل انبار علوفه تبدیل شده است. چرا که اصولا روستاییان این نوع خانه سازی را قبول ندارند و به جد معتقدند که خانه را خودشان باید بسازند.
نشانه دیگری از اشتباه بودن تصمیم دولت‌ها در ساخت خانه برای مردم،حوادث تلخی است که در کرمانشاه رخ داد. در این منطقه، دولت برای مردم، مسکن مهر ساخت و بیشترین خسارت از همین ناحیه به مردم وارد شد در حالی که خانه‌های شخصی ساز مناطق زلزله زده از آسیب مصون ماند.
📌 نتیجه گیری:
زلزله کرمانشاه نشان داد دولت نمی‌تواند خانه ساز خوبی باشد و اگر بسازد،به فاجعه منتهی می‌شود.در مقابل،زلزله هجدک نشان داد که سیاست مقاوم‌سازی قطعا جواب می‌دهد و اگر در کرمان جواب داده،باید در بقیه کشور هم پیاده شود. نباید بعد از رخ دادن فاجعه سیاست‌گذاری‌ کرد چرا که تجربه نشان می‌دهد هزینه پیش‌گیری خیلی پایین تر از هزینه بازسازی و نوسازی است.
سیاست‌گذار باید با وسوسه هرگونه دخالت در بازار ساخت و ساز مقابله کند. مردم باید خانه‌های خود را در برابر زلزله مقاوم کنند. مردم باید برای خود خانه بسازند نه دولت. دولت می‌تواند از منابعی که در اختیار دارد به مردم روستاها و شهرهای کوچک تسهیلات پرداخت کند و پرداخت این تسهیلات باید منوط به رعایت استانداردهای مقاوم‌سازی در برابر زلزله باشد در غیر این صورت بهتر است دولت و نهادهای حاکمیتی از بازار ساخت و ساز خارج شوند.


☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

کشورهای هم‌گروه ایران در جام جهانی روسیه، در فوتبال،اقتصاد و جامعه چه جایگاهی دارند؟

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

جهان نو

بعد از دیدن گوشه‌ای از جنب و جوش‌های پارک فن‌آوری پردیس تغییر فصل در اکوسیستم کارآفرینی ایران را با تمام وجودم حس کردم.نه این که نسبت به این تحولات بیگانه باشم اما برای نخستین بار یک سبد از انواع ایده‌های خلاقانه کسب وکار را یک جا دیدم و دو روز است دارم فکر می‌کنم به عنوان یک تاجر کلاسیک،این دیدار را چگونه روایت کنم.
«شزان» نام یکی از شتاب‌دهنده‌های تخصصی در حوزه فن‌آوری است که نوآفرینان را برای رسیدن به اهدافشان یاری می‌کند.به دعوت مدیران و سرمایه‌گذاران اصلی شزان به همراه جمعی از دوستان به پارک فن آوری پردیس رفتیم تا از نزدیک در جریان فعالیت های این شتاب دهنده قرار گیریم.
کار این استارت آپ، توسعه زیست‌بوم کارآفرینی و حمایت از تیم‌های خلاق و نوآور است.
بعد از اینکه گزارش‌های آقای رضا کلانتری‌‌نژاد، مدیرعامل شرکت را شنیدیم، به اتفاق دیگر مهمانان، به میان تیم‌های مورد حمایت شزان رفتیم و از نزدیک با ایده‌های جوانان خلاق آشنا شدیم.
یکی از تیم‌ها به دنبال اجرایی کردن ایده «مودم امن» بود.تیمی دیگر روی ایده جالب «نیمکت خورشیدی» کار می‌کرد.یکی از جالب‌ترین ایده ها،ایده «کامپوزیست» بود که با تلقیح قارچ روی کاه و خرده چوب،ماده‌ای به عنوان جایگزین پلاستیک خلق می‌کند.
گروهی دیگر در حال مطالعه و اجرایی کردن ایده «کفی طبی سیال» بودند. چند نفر هم داشتند ایده خلاقانه «دستگاه هوشمند هشدار دهنده مونواکسید کربن» را مطالعه می‌کردند.
ایده «نانو سلوپان» و «زخم پوش‌های مبتنی بر نانو الیاف» هم جالب بود.عده‌ای هم داشتند روش‌های تشخیص زود هنگام حمله قلبی را پیش می‌بردند.
دو خانم خلاق برایمان توضیح دادند که چگونه در حال تحقیق روی سیمان های استخوانی هستند که این روزها در جراحی ارتوپدی و دندانپزشکی و پزشکی ترمیمی کاربرد فراوان دارد.
شنیدن صحبت‌های تیمی که به دنبال اجرایی کردن جدیدترین ایده‌ها برای دست یابی به فن‌آوری تشخیص انواع بیماری ها از جمله سرطان هستند،واقعا امیدوار کننده بود.
توضیحات گروهی که در زمینه اینترنت اشیا تحقیق می‌کنند،واقعا جالب توجه بود و از توضیحات جوان خلاقی که ایده‌های زیادی درباره انجام آزمایش‌های زیستی در ابعاد قطره داشت شگفت زده شدم.
دو جوان دیگر توضیح دادند که به دنبال روشی برای ارتقای توانمندی و کارایی افراد در حین کار هستند و چهار خانم هم توضیح دادند که چه تحقیقاتی درباره استخراج فرمان‌های کنترلی از سیگنال مغزی داشته اند.
به گمانم یکی دیگر هم توضیح داد که با الهام‌گیری از طبیعت و شیوه‌ای مشابه با بینی پستانداران قصد دارد وسیله‎ای بسازد که هر بویی را در پایین‌ترین غلظت ممکن شناسایی و اعلام کند.
در میان این همه تحقیق و تلاش پزشکی و تکنولوژی،چند جوان هم از اجرایی کردن ایده «فرارسانه اینترنتی» خبر دادند. تیواباکس» دستگاه کوچکی است که توسط این گروه به بازار خواهد آمد و این قابلیت را دارد که تکنولوژی تلویزیون را دوباره به متن زندگی ما برگرداند.
قطعا موارد زیادی از توضیحات جوانان فعال در عرصه کسب وکارهای نوین از حافظه من جا مانده است.مواردی که اطمینان دارم در سال‌های آینده در زندگی همه نقش آفرین خواهند بود.

شاید شش سال پیش بود که هنوز فعالیت شتاب دهنده‌ها در ایران به خوبی پا نگرفته بود و من به عنوان یک تاجر کلاسیک که دستی در تشکل‌گرایی داشتم تلاش کردم از این فعالیت‌ها دفاع کنم.در این مدت نشست‌های زیادی با دوستان فعال در زمینه سرمایه‌گذاری های خطر پذیر داشتم و با خیلی از کارآفرینان و نوآفرینان ملاقات کردم. اما باید اعتراف کنم که سرعت تحولات در این عرصه به قدری زیاد است که در تصور من هم نمی‌گنجد.

استارت آپ‎ها، شتاب‌دهنده‌ها و صندوق‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر و نوآفرینی،دیگر پدیده‌های ناشناخته‌ای برای جوانان ما نیستند.
جوانانی که سال‌ها درس خوانده‌اند تا کسب وکاری آبرومند را آغاز کنند،نومیدانه از بازار کار به خانه بازگشته‌اند.قرار بوده دولت برای آنها کار ایجاد کند اما به هردلیلی این اتفاق نیفتاده و تعداد زیادی از این جوانان تحصیلکرده از ایران رفته‌اند. در حال حاضر با شکل‌گیری استارت آپ‌ها، امیدتازه‌ای در دل بخشی از آنها که مانده‌اند زنده شده است.
جوانان امیدوار و خلاق ، نه دنبال حمایت هستند و نه رانتی می‌خواهند.تنها خواسته آنها این است که دولت و قوه قضائیه و دیگر نهادها اجازه بدهند آنها کار خودشان را بکنند.
معمولا علاقه به مداخله در کسب وکارها در ایران وجود دارد و این روزها نشانه‌های زیادی از این علاقه را به وضوح می‌بینیم اما باید جدی و محکم از نهادهای مداخله گر بخواهیم دست از سر این جوانان خلاق و پر تلاش بردارند.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

رقابت با دوپینگی ها

نشانه‌های فساد در بخش هایی از نظام اداری چنان بر همگان روشن شده که دیگر جای هیچ‌گونه پرده‌پوشی و پنهان‌کاری وجود ندارد. وقتی خواندم رئیس سازمان بازرسی کل کشور گفته« کار سالم اقتصادی در کشور سخت شده است» خوشحال شدم که بازوی نظارتی قوه قضائیه به این عارضه نگران‌کننده اشراف پیدا کرده‌است.
مدت‌هاست در گفتارها و نوشتارهایم روی این موضوع متمرکز شده‌ام که متاسفانه فضای سیاسی و اقتصادی کشور به گونه‌ای است که انجام فعالیت‌های اقتصادی از مسیر صحیح، تقریباً غیرممکن شده است.
یک فعال اقتصادی را به مثابه دونده‌ای در نظر بگیرید که باید در میدان مسابقه ظاهر شود. دوندگانی پا به رقابت در این میدان بزرگ گذاشته‌اند که بیشتر آنها دوپینگ کرده‌اند. در این شرایط، دونده سالم چگونه می‌تواند با دوپینگی‌ها رقابت کند؟
به منظور درک بهتر موضوع، خود را در جایگاه یک فعال اقتصادی تصور کنید؛ در این شرایط شما به دریافت برخی مجوزها، استفاده از تسهیلات، و طی کردن برخی رویه‌های اداری نیاز دارید. حال اگر بخواهید در مسیرهای قانونی و متعارف حرکت کنید، ممکن است با وجود صرف زمان طولانی، هزینه‌های قابل توجهی نیز به شما تحمیل شود. در این شرایط اگر سیگنالی دریافت کنید که بر اساس آن بتوانید با هزینه و زمان کمتر کار خود را پیش ببرید،چه خواهید کرد؟ اگر مقاومت کنید و به انجام امور اداری از طریق رویه‌های قانونی اصرار داشته باشید، عملاً از دور رقابت حذف می‌شوید. چراکه توان ادامه کار را نخواهید داشت و این در حالی است که سایرین به سرعت پیش می‌روند. به این ترتیب افراد سالم عملاً از میدان خارج می‌شوند؛ افرادی که به گفته رئیس سازمان بازرسی کل کشور، دیگر نمی‌توانند به طور سالم امور خود را به پیش برانند و حتی ترجیح می‌دهند، فضای اقتصادی کشور را ترک کنند. در این فضا اگر کسی بخواهد در میدان رقابت باقی بماند، چاره‌ای جز تن دادن به این شرایط ندارد و عملاً باید همرنگ دیگران باشد. به عبارت دیگر، وجود رقابت ناسالم یا سبب حذف افراد سالم می‌شود یا آنها را نیز آلوده می‌کند.
بخشی از فعالان اقتصادی که نسبت به فعالیت سالم اقتصادی اصرار داشتند و سال‌ها مقاومت کردند، متاسفانه از فضای اقتصادی کشور کنار رفته‌اند. در سال های اخیر و از زمانی که فضای رقابتی ناسالم و غیرمنصفانه بر اقتصاد حاکم شده، بخش خصوصی سالم و درستکار از عرصه فعالیت خارج شده و آنچه در فضای امروز مشاهده می‌شود عملاً بخشی است که خواسته یا ناخواسته، اختیاری یا اجباری، خود را تا حدود زیادی هم سو با رانت های موجود کرده است. بخشی از بخش خصوصی ما ذی نفع ادامه وضع موجود است.
بنابراین اعتراض و تقاضا برای مبارزه با فساد محلی از اعراب ندارد و بخش خصوصی خود، آلوده به این فضا شده است. متاسفانه ظرف پنج دهه گذشته، رویکرد دولتمردان و سیاستگذاران به گونه‌ای بوده که سرمایه نسل‌های گذشته و آینده مورد تعرض قرار گرفته و این امر در حالی صورت گرفته که نسل‌های آینده اساساً در عرصه تصمیم‌سازی حضور ندارند تا از حق خود دفاع کنند.
از سوی دیگر طی نیم قرن اخیر، جریان حاکمیت و مجموعه دولت‌ها، بخش خصوصی و مردم را نیز شریک این گرفتاری و استفاده نابجا از منابع کرده‌اند و این مساله به یک عادت تبدیل شده است. در واقع بخش خصوصی این شرایط را قبول کرده و در این فضا حرکت می‌کند. بنابراین امروز دیگر مطالبه چندانی ندارد.

☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

بعد از این همه خسارت،هنوز برای مدیریت حوادث طبیعی، متولی مشخصی نداریم و فاقد انسجام در مدیریت حوادث طبیعی هستیم. @mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

غم بم (2)

بیست روزی از زلزله گذشته بود. مردم از شوک درآمده بودند اما اندوهی سهمگین رهایشان نمی‌کرد.
در دفتر کارم نشسته بودم که مردی غریبه با ظاهری پریشان وارد اتاق شد.نمی‌شناختمش اما چهره‌ای آشنا داشت.
به سویم آمد و زیرلب چیزهایی گفت که متوجه نشدم. به گمانم احوالم را پرسید. گیج و مبهوت به نظر می‌رسید. به چشمانم زل زد.رنجور و خاکی بود.
پرسید محسن جلال‌پور تو هستی؟
نگاهش عصبانی بود و صدایش می‌لرزید.جا خورده بودم. گفتم: بله خودم هستم.گوشی تلفن را برداشتم تا از نگهبانی بپرسم چطور به یک غریبه اجازه داده وارد دفترم شود.گوشی را از دستم گرفت و سرجایش گذاشت.گفت: بنشین.
نشستم و منتظر ماندم.نشست و تکیه داد.سرش را پایین انداخت و گفت: چرا نگذاشتی من هم بمیرم؟ چه اصراری داشتی که بارت را به بندر امیرآباد ببرم؟
نیم خیز شدم.پرسیدم جریان چیست؟ تو کی هستی؟ کدام بار؟
همانطور که تکیه داده بود،صورتش را با دست‌هایش پوشاند.بغضش ترکید و های‌های گریه کرد.
در میان هق‌هق‌های بی امانش شنیدم که گفت: اهل بم هستم.راننده‌ام و گاهی بارهاي شركتت راجابجا می‌کنم. روز چهارشنبه تماس گرفتند و سفارش بار دادند.گفتم می‌خواهم آخر هفته را کنار خانواده‌ام باشم.اصرار کردند که باید همین امروز حرکت کنی. گفتم بار متعلق به کیست؟ گفتند متعلق به محسن جلال‌پور است.پذیرفتم و همان روز به سمت ساری حرکت کردم. صبح فردای آن روز درحين رانندگي دررادیو شنیدم که در بم زلزله آمده است. مي داني چه برمن گذشت تا فهمیدم زن و بچه‌ام زیر آوار مانده‌اند؟این چه کاری بود با من کردی؟ چرا من را از خانواده‌ام جدا کردی؟من با این درد چه کنم؟
بیش از 30 نفر از اعضای خانواده‌اش را از دست داده بود و خوب که نگاهش کردم،دیدم تلی از خاک است. ویرانه‌ای که 30 انسان زیر آوارش دفن شده‌اند.
به صندلی تکیه دادم و به حالش گریستم.
راست می‌گفت.آن روز اصرار کردم که بار باید همین امروز به سمت بندر امیر آباد حمل شود.همکارانم گفتند راننده می‌گوید شنبه اول وقت راه می‌افتد.گفتم امکان ندارد. چون باید محموله تا شنبه براي حمل به روسيه برسد و اگر نرسد،یک هفته زمان می‌برد تا دوباره کشتی روسی برگردد و تا آن روز،پسته ها در رطوبت بندر آسیب می‌بیند.گفتم اگر حاضر نیست حرکت کند،با راننده‌ای دیگر توافق کنید.اطلاع دادند که راننده پذیرفته که حرکت کند.
وقتی سیر گریست، بلند شد.بلند شد که برود.ناگهان آمده بود و ناگهان می‌خواست برود.هرچه اصرار کردم بماند،نپذیرفت.آمده بود بارسنگینش را خالی کند و برود.خالی کرد و رفت.دیگر هیچ وقت هیچ کجا ندیدمش.


@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

غَمِ بَم

پنج‌شنبه‌ها در دفتر كارم به کارهای عقب مانده رسیدگی می‌کردم.کارهای شخصی‌ام که در طول هفته به دلیل حضورم در اتاق به تعویق می‌افتاد.آن روز شوم،ساعت 11 کارهایم را تمام کردم.کیفم را برداشتم که بروم.
موقع خداحافظی،پیش پایم ایستاد.مرخصی می‌خواست. بیست سال بیشتر نداشت.دختری مهربان و صادق و همکاری محترم و قابل اتکا.شوق کار در چشمانش موج می‌زد. لهجه بمی‌اش را نمی‌توانست پنهان کند.
مخالفت کردم.گفتم حتی جمعه هم باید سرکار باشیم.گفتم فصل بارگیری پسته است و سفارش زیادی داریم.
سرش را پایین انداخت و اصرار کرد.باز هم مخالفت کردم.من مرد برخوردهای سخت نیستم اما آن روز،سرسخت بودم.دوباره اصرار کرد.گفت: آن قدر کارم گیر است که همین حالا باید از شرکت بیرون بروم.نمی‌دانم چه مشکلی داشت.گفتم دخترم کجا می‌خواهی بروی؟ گفت:همین حالا سوار اتوبوس می‌شوم و بم می‌روم.متقاعد نشدم.به حضور همه همکارانم در شرکت نیاز داشتم.اما آن‌قدر معصومانه درخواستش را تکرار کرد که سرانجام پذیرفتم.آماده بود و همان لحظه کیفش را برداشت و خداحافظی کرد.من هم از شرکت خارج شدم.
پنج‌شنبه شب به اتفاق جمعی از مسئولان استان به منزل یکی از فعالان اقتصادی کرمان رفتیم.رسم همین بود.هر پنج شنبه مهمان یکی از فعالان اقتصادی استان بودیم.آن شب علی ابراهیمی میزبان ما بود.یکی از بزرگان صنعت کرمان.
استاندار کرمان هم حضور داشت.متوجه رفت و آمدها و صحبت های درگوشی شدم.ماجرا چه بود؟ می گفتند بم چند بار لرزیده است.استاندار گفت خوشبختانه خسارت بار نبوده.خدا را شکر کردیم.آن شب به خانه برگشتم.همه در خواب بودند.یک لحظه فکر کردم؛ زلزله،آوار،خواب ...صلواتی فرستادم.لعنت خدا بر دل سیاه شیطان.
خوابیدم.نزدیکی های اذان صبح بود که با تکان عجیبی از خواب پریدم.همه بیدار شدیم.به حیاط دویدیم.همه هستند؟رامین،امین،زهره...
گفتم خدایا رحم کن.حتما در بم اتفاقی افتاده. ناخودآگاه یاد دوستان و آشنایان بمی‌ام افتادم. یاد همکارم.دختر بیست ساله و خوش لهجه بمی که پیش از ظهر پنج شنبه با اصرار مرخصی گرفت و رفت.دیگر خوابم نبرد.تلفن ها شروع شد. رفت وآمدها و سرانجام خبرهای بد رسید. بم به ویرانه ای تبدیل شده بود.
فقط من و همشهریانم و آنها که بم را از نزدیک دیدند،عمق فاجعه را درک می‌کنند.بم،دیگر بم نبود. کوهی از غم بود. تلی از خاک و ویرانه ای در کویر.
همکارم ،خانواده اش و هزاران نفر از اهالی بم زیر آوار ماندند و شنیدم آن دختر مهربان در حالت نیم خیز،زیر آوار جان داده بود.نیم خیز.دست به زانو و هراسان.جنازه اش را از زیر خروارها خاک و خون بیرون کشیدند.
کاش آن روز سرسختی می کردم.کاش نمی گذاشتم برود.

@mohsenjalalpour

Читать полностью…

✍️ محسن جلال‌پور

چرا نسبت به جایگاه نگران کننده کسب وکار در کشور بی تفاوت هستیم؟

کوچک‌ترین تغییر در جدول رقابت‌های لالیگا یا لیگ برترانگلیس،حال چند میلیون جوان ایرانی را دگرگون می‌کند.تغییرات جزئی در جایگاه تیم ملی، در رده‌بندی فیفا انتشار هزاران تحلیل و نظر را به دنبال دارد. قلیان کشیدن دو بازیکن یا رانندگی پر خطر دو بازیکن دیگر تا مدت‌ها تیتر اول رسانه‌های ورزشی می‌شود. ده ها رسانه ورزشی داریم که کوچک‌ترین تحرکات در میادین فوتبال را رصد می‌کنند و چند میلیون علاقه‌مند که هیچ حرکتی را از نظر دور نمی‌دارند و من در عجبم که چرا تغییرات در مهم‌ترین شاخص‌های اقتصادی،خمی به ابروی آنها نمی‌اندازد.
ظرف روزهای گذشته در حالی که رسانه‌های اصلاح‌طلب و اصول‌گرا به تخریب هم مشغول بودند و در حالی که سیاستمداران داشتند انتصاب استانداران را تجزیه و تحلیل می‌کردند، پانزدهمین گزارش بانک‌جهانی درباره سهولت کسب وکار منتشر شد.
چند روز پیش که «ستاره معروف ترکیه به ایران آمد» یا شاید همان روز که «سجاد ابراهیمی به امیرعباس کچلیک پیشنهاد داد زن بگیرد» یا شاید روزی که «اشک بدل ایرانی مسی» در آمد،جایگاه ایران در پانزدهمین گزارش سهولت کسب و کار بانک جهانی کاهش یافت اما جز یکی دو روزنامه اقتصادی و چند سایت مخالف دولت و چند کانال تلگرامی،کسی زحمت تجزیه و تحلیل گزارش را نکشید.
گزارش جدید بانک جهانی می‌خواهد بگوید کسب وکار در ایران به نسبت بقیه کشورها چقدر سخت است و چه با چه موانعی مواجه است.
جایگاه فعلی ایران بدترین رتبه در سه سال اخیر است. ما اصلا کشور خوبی برای کسب وکار نیستیم. حتی در میان کشورهای بحران زده منطقه خاورمیانه هم رتبه خوبی نداریم. ایران در رتبه‌بندی امسال با قرار گرفتن در رتبه دوازدهم منطقه منا، پایین‌تر از کشورهایی نظیر امارات، ترکیه و بحرین قرار گرفته و بوده و تنها از کشورهایی نظیر مصر، لبنان، عراق، سوریه و یمن وضعیت بهتری دارد.
خوب است آنها که مدام اخبار سیاسی را دنبال می کنند،یا آنها که پیوسته نگران جابه جایی کشورها در رده بندی فیفا هستند یا آنها که به اخبار سلبریتی ها علاقه دارند،گاهی هم نیم نگاهی به وضعیت اقتصادی کشور خود داشته باشند. یکی دو لایک و دو سه کامنت و چند فروارد،احتمالا باعث می شود سیاستمداران،روزنامه نگاران و روشنفکران هم نسبت به جایگاه ناراحت کننده ایران در زمینه سهولت کسب وکار کنجکاو شوند. آن وقت شاید یادشان افتاد که با یک حرکت کوچک می توانند ده ها مانع را از پیش پای کارآفرینان خرد و کلان کشور بردارند.


✔️ @mohsenjalalpour

Читать полностью…
Subscribe to a channel