☑️برای خانم عالیه روحانی (مطهری)
🖌عفت مرعشی
وقتی ناگهان خبر فوت عزیزی را میدهند، خاطرات و روزهایی که با او گذراندی، از جلوی چشمانت به سرعت عبور میکند و احساس دلتنگی فورا فرا میگیرد، دوست داری به هر صورت ممکن خاطرهاش را زنده کنی.
اولین دیدار من با عالیه خانم، به سالها قبل از پیروزی انقلاب باز میگردد. آشیخ اکبر را در دهه 1340 به زندان برده بودند و آیتالله مطهری به همراه همسرشان سری به ما زدند و باعث آشنایی اولیه شد.
گویا در 14 سالگی با شهید مطهری ازدواج کرده بودند و در کمتر از 30 سالگی به نظرم هفت فرزند را که فاصله کمی با هم داشتند، اداره میکردند. من هم سه فرزند داشتم که فاصله یکساله با هم داشتند.
شهید مطهری، انسان وارسته و با دانشی بود که رابطه بسیار نزدیکی با آشیخ اکبر داشت. اهل رویای صادقه بود.
خانم مطهری میگفت که شب آخر زندگی ایشان، نیمهشب از خواب بلند شد. گریه میکرد و پا بر زمین میکوبید و میگفت: الان پیامبر را در خواب دیدم، ایشان به من گفت که فردا مهمان ما هستی.
خود خانم مطهری هم خوابهایی میدید که شبیه به رویای صادقه بوده و حتی بعد از شهادت آیتالله مطهری، بارها میگفتند که ایشان را در خواب میبینند و هدایت زندگی و بچهها را از آن دنیا نیز دارند.
هر دو در میانسالی و پیری به شوخی و جدی میگفتیم که اگر ما نبودیم، با این تعداد فرزند و مشکلات زندگی، موفقیت در اهداف، برای همسرانمان امکانپذیر نبود.
متاسفانه در جمهوری اسلامی، نقش همسران شخصیتها دیده نمیشود و جالب اینکه همیشه هزاران تعریف و تمجید از آیتالله مطهری میشد، بدون اینکه یک کلمه از تمام مشکلاتی که این خانم فرهیخته تحمل و فرزندان و خانواده را اداره میکرد و مواظب رشد همهجانبه فرزندان بود، گفته شود.
متاسفانه بعد از پیروزی انقلاب، آیتالله مطهری در میانسالی (حدود 59 سالگی) توسط گروه انحرافی فرقان که این روزها هم گروههایی با همان افکار افراطی به صورت علنی دیده میشوند و مسموم کردن دختر مدرسهایها، میتواند از نمونههای آن باشد، شهید شدند .
@mohsenhashemi_ir
«بغض لِأبیک»
🔴 رنجنامه خانواده آیت الله هاشمی رفسنجانی:
قرار بود این رنجنامه را پس از ششمین سالگرد رحلت پدرمان، آیت الله هاشمی رفسنجانی منتشر کنیم، اما اندیشیدیم که او که قلبش تا واپسین لحظات برای ایران وانقلاب می تپید ودر این راه رنجها کشید، شاید راضی نباشد گه ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را با بازگوکردن دردهایمان برای مردمی که در این روزگار سخت، بار بزرگ مشکلات را بردوش می کشند، تلخ کنیم، بنابراین تصمیم گرفتیم اکنون وپس از برگزاری مراسم 22 بهمن، از او بگوییم.
او که تحمل رنج شکنجه های طاقت فرسای ساواک که آثارش تا پایان عمر در بدنش باقی بود، ترورشدن بوسیله فرقان با دوگلوله ای که در بدنش نشست، حضور درروزهای سخت جبهه ها، مجاهدت شبانه روزی برای سازندگی و سرانجام تحمل تخریبها، تهمتها و توهین های فراوان آن هم از سوی مدعیان انقلابی که هاشمی در کنار یارانش طالقانی، منتظری، بهشتی، مطهری، رجایی، باهنر، خامنه ای و... تحت رهبری امام خمینی آن را به ثمر رسانده بودند، او را پیراسته از هر نام و تعلقی به دیدار معبود رساند.
شاید این انتظار نابجا باشد که ما فرزندان هاشمی در سالگرد درگذشت پدر خود، اگر تسلیت و احترامی از سوی نشستگان بر سرسفره انقلاب نمی بینیم، شاهد تداوم توهین ها، تهمت ها وتخریبهای ناجوانمردانه او با بودجه بیت المال نباشیم و اگر تکریم نمی شویم تاوان بغض وکینه اصحاب قدرت را نسبت به پدر پس ندهیم، اما هرچه که هست
امروز از پنج فرزند هاشمی، دخترکوچکش در زندان، دوفرزند رد صلاحیت شده اند، دختر دیگرش غیرقانونی از تدریس در دانشگاهی که پدر موسسش بود، اخراج شدند و همه فرزندان بدلیل زنده نگهداشتن یاد و افتخار به نام پدر، تحت فشارند ومادر رنجور و بیمارمان که عمری پشت در زندانهای رژیم گذشته وفعلی رنج می کشید، امروز در فراق دختر زندانیش بی تابی می کند ودخترش می شنود که جرمش فرزند هاشمی بودن است.
اگرچه در تاسی به سیره پاک امام حسین(ع)، که روز عاشورا در پاسخ به این پرسش که "مگر من به شما کوفیان چه بدی کرده ام که اینگونه بر من وخانواده ام حمله می برید؟"، شنید: "بغضا لابیک" و شهادتی را که نام پرافتخار پدرش علی(ع) برایش رقم زده بود، برگزید
ما نیز به دادن تاوان نام هاشمی و تحمل آتش کینه هایی که هنوز از سینه های اصحاب قدرت، از آن بزرگمرد روستایی زاده که عمرش را برای ایران ورفاه وتوسعه این کشور صرف کرد، زبانه می کشد، افتخار می کنیم
اما از دشمنان ومخالفان هاشمی می خواهیم که در این پرسش ها تامل کنند و اگرهم جوابی هم برای افکار عمومی که از اینهمه تناقض سردرگم است، ندارند به وجدان خود پاسخگو باشند:
یکم: اگر به مکتب وخط امام خمینی، معتقدید، چه کسی نزد امام معتمدتر ونزدیکتر و مورد اتکاتر از هاشمی بود؟ ....
🔆 متن کامل را در جماران بخوانید:
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1585002
حضور سید محمد خاتمی و اعضای مجمع روحانیون مبارز بر مزار آیت الله هاشمی رفسنجانی
@mohsenhashemi_ir
آیتالله هاشمی و مردم معترض
در آستانه فرارسیدن دهه فجر و چهلوچهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم. هرچند بخش قابلتوجهی از جامعه بهویژه نسل جوان، ابهاماتی نسبت به دستاوردهای انقلاب بهخصوص در حوزه معیشتی و آزادی دارند، اما رسانههای رسمی بر سیاق سابق با نادیده گرفتن بسیاری از واقعیتها و شخصیتها به ارائه روایت مورد علاقه خودشان درباره انقلاب اسلامی و دورانهای پرفراز و نشیبش میپردازند.
شاید مهمترین بخش از حقایق سانسورشده در این روایت، تنوع سلایق، علائق و دستاوردهای مردم در پیروزی و تداوم انقلاب بود که اگر این تکثر و گستردگی تبدیل به یک سلیقه و قشر محدود شود، طبیعتا روح انقلاب اسلامی مسخ خواهد شد.
پرسش اساسی این است که چگونه میتوان اکثریت جامعه و اقشار گوناگون مردم را همراه انقلاب نگه داشت؟ آیا با این شیوه نگاه و عملکرد رسانهها و تریبونهای رسمی ممکن است؟
این امیدواری وجود داشت که با بروز مشکلات اقتصادی، سیاسی و ناآرامیهای اجتماعی، افراطیون در رویه خود تجدیدنظر کنند، اما دریغ از عبرتگرفتن و اصلاح روش، با فروکشکردن اعتراضات همچنان اشتباهات تداوم دارد.
اکنون و در فضای نسبتا آرام فعلی جامعه، جای طرح این سؤال است که چرا معترضان دوره اخیر، برخلاف دورههای گذشته به جای آنکه مسئولان مختلف اعم از رؤسای قوا یا فرماندهان مورد اعتراض واقع شوند، اصل نظام مورد اعتراض واقع شد و شعارها بسیار رادیکالتر از گذشته بود؟
برای پاسخدادن به این پرسش، خالی از فایده نیست که یادی از مرحوم آیتالله حائریشیرازی داشته باشیم. ایشان به مناسبت رحلت آیتالله هاشمیرفسنجانی، در فرصت کوتاهی که رسانه ملی در اختیارش گذاشته شده بود، در توصیف نقشی که آیتالله هاشمیرفسنجانی در سال 1388 ایفا کرد، گفته بودند: «آقای هاشمی تلاش کرد معترضان را در خانواده انقلاب نگه دارد تا آنها گوشی برای شنیدن و شخصیتی برای گفتوگوکردن داشته باشند تا از نظام و انقلاب عبور نکنند».
متن کامل مقاله در روزنامه شرق بخوانید
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-868735
@mohsenhashemi_ir
💎حکمرانی عقلانی وجای خالی هاشمی
در ششمین سالگرد رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی، شاهد شرایط بسیار سخت و ویژه ای در کشور هستیم که شاید بیش از هرزمان دیگری نیاز به عقلانیت در حکمرانی داریم و خلا حضور آیت الله هاشمی بعنوان نماد عقلانیت در حکمرانی بیش از گذشته احساس می شود.
یکی از ارکان عقلانیت در حکمرانی به معنای سنجش، تعادل و توازن در تصمیم گیری برای جامعه است، عقلانیت اقتضا می کند تا تصمیمات براساس محاسبه هزینه/فایده و تامین مصالح اجتماعی و منافع ملی گرفته شود.
از پیش از انقلاب و در دوران مبارزه، شاهد سه رویکرد عمده در نگاه به حکمرانی در میان انقلابیون بودیم.
رویکرد اول را که می توانیم رویکرد ایدئولژیک بنامیم، رسالت انقلابی وایدئولژیک را اولویت نخست می داند و معتقد است که باید آرمان ها با هر هزینه ای محقق شود. شاید بتوان در جهان اسلام سید قطب را نظریه پرداز این رویکرد دانست.
رویکرد دوم، رویکرد تکنوکراسی وتخصص گرا به حکمرانی است که معتقد است که نباید در حکمرانی مولفه های غیرتخصصی و به اصطلاح ارزشها را دخیل کرد و به حکومت مسلمانان نه حکومت اسلامی اعتقاد دارد
اما رویکرد سوم را که می توانیم رویکرد عقلانی در حکمرانی اسلامی نام بگذاریم بر تامین منافع ملی ومصالح جامعه در عین توجه به ارزشها وآرمانهای اسلامی در حد مقدورات تاکید دارد.
ما می توانیم شخصیتهایی نظیر شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر و آیت الله هاشمی رفسنجانی را در این رویکرد قرار دهیم که در عین انقلابی بودن، بر عقلانیت و غلبه منطق بر احساسات وشور انقلابی تاکید داشتند.
می توان در حوزه های مختلف تفاوتهای این سه رویکرد را نشان داد که با توجه به محدودیت فرصت، به دو حوزه اصلی اشاره می کنم:
در حوزه سیاست خارجی، رویکرد ایدئولژیک، براستکبارستیزی ومبارزه با غرب وامپریالیسم تاکید دارد وهویت خود را از این مبارزه می گیرد، حال این مبارزه چه نتایجی در داخل کشور وچه هزینه ای به مردم تامین می کند، تعیین کننده نیست!
در رویکرد دوم، سیاست خارجی، مشابه سایر کشورها وصرفا براساس مصالح ژئوپولتیک، ژئواستراتژیک و منافع ملی تعیین می شود که رویکرد دولت موقت را می توان مصداق آن دانست.
اما رویکرد سوم، سیاست خارجی را متاثر از آرمانها اما در چارچوب منافع ملی تعیین می کند، در "دکترین ام القری" آیت الله هاشمی رفسنجانی، سیاست خارجی در راستای تقویت ایران بعنوان ام القری جهان اسلام می دانست و هر اقدامی که به تضعیف وانزوای ایران می انجامید را برخلاف ارزشهای اسلامی ارزیابی می کرد.
تنش زدایی با قدرتهای جهانی همراه با حرکت بسوی وحدت در جهان اسلام از مهمترین راهبردهای این دکترین در دوره سازندگی وریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی بود که بطور نسبی در دولت اصلاحات ودولت تدبیر وامید نیز پیگیری شد وبرجام حاصل این رویکرد بود.
در اقتصاد رویکرد ایدئولژیک، در اقتصاد عدالت را از طریق کمک به طبقات فرودست، نگاه منفی به انباشت سرمایه و تولید ثروت و به نوعی اقتصاد چپگرا و دولتی می داند.
رویکرد دوم، مدل اقتصادی آزاد و سرمایه داری را دنبال می کند که در برخی از کشورهای غربی وشرق آسیا اجرا شده است.
اما رویکرد سوم، بر توسعه متعادل، متوازن وپایدار تاکید دارد که عدالت اجتماعی را نه در توزیع فقر بلکه در تولید ثروت وبازتوزیع آن بوسیله ابزارهای حاکمیتی می داند، دراین رویکرد انباشت ثروت وسرمایه منفی تلقی نمی شود بلکه مقدمه لازم برای تولید انبوه کالا وخدمات محسوب می شود اما این سرمایه باید
در رقابت و تحت نظارت قوانین فعالیت کرده وموتور توسعه کشور باشد.
تنها مقطعی که در آن شاهد رشد اقتصادی متوسط شش درصد و کاهش بیکاری وافزایش درامد سرانه ورفاه عمومی هستیم، دولتهای سازندگی، اصلاحات و دوسال اجرای برجام بود و در بقیه سالها، عمده اقتصاد بصورت دولتی و با مصرف درامد نفتی وتضعیف بخش خصوصی و رشد نهادهای خصولتی فعالیت کرده است که نتیجه این رویکرد فقر عمومی وافزایش شاخص فلاکت یعنی تورم وبیکاری است.
البته سیاست خارجی واقتصاد ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند و آیت الله هاشمی رفسنجانی آنگونه که در خاطرات خود مرقوم داشته اند در دومقطع، یعنی در میانه دهه هفتاد و هشتاد، نسبت به پیامدهای خصومت با آمریکا و پرونده هسته ای به رهبرانقلاب یاداور می شوند که این دومساله می تواند به فقر و فلاکت در کشور منجر شود و عواقب منفی در درازمدت خواهد داشت که امروز شاهد تحقق این پیش بینی هستیم.
البته در مواضع امام خمینی ومقام معظم رهبری، نشانه هایی از هر دو رویکرد اول وسوم، یعنی ایدئولژیک و عقلانی وجود دارد که این هنر دولتها ومسئولان وقت کشور بوده است که به رهبری کمک کنند تا تصمیمات سخت را بدرستی وبراساس مصالح کشور نه شعارها وهیجانات بگیرند.
🎤سخنرانی در مراسم ششمین سالگرد رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی
@mohsenhashemi_ir
دکترین "صلح وتوسعه" آیتالله برای بحران امروز ما
با گذشت شش سال از رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی، زمان مناسب آن فرارسیده است که با عبور از احساسات و عواطف، به عمق دیدگاهها و مبانی اندیشه ایشان توجه کنیم.
بهویژه آنکه امروز جامعه ما در شرایط بسیار خطیری بهسر میبرد و حجم انبوه نارضایتی انباشته در جامعه که در اعتراضات اخیر نمود یافت، در کنار مشکلات سخت اقتصادی کشور و تورم رکودی، زندگی عادی اکثریت جامعه را دچار اختلال نموده است به نحوی که بخشی از جامعه بهخصوص نسل جوان نسبت به اصل انقلاب و توانایی جمهوری اسلامی برای حل مشکلات و تأمین یک زندگی حداقلی و طبیعی شبیه بسیاری از کشورهای منطقه با پرسش مواجه شدهاند.
البته شاید این بحران را بتوان بحران دورة بلوغ نظام دانست و برخی این بحران را نتیجه دوری از اهداف و آرمانهای انقلاب میدانند. در هرصورت دوران بلوغ وکمال هر نظامی، نیازمند نظریه و نظریهپردازی است تا بتوان فراتر از سعی و خطا، فراز و فرود و تصمیمات لحظهای و مقطعی به آینده کشور نگاه کرد.
ویژگی منحصر بفرد آیتالله هاشمی رفسنجانی، جامع الابعاد و جامع الاضداد بودن ایشان است، اکبرهاشمی رفسنجانی که از ۱۴ سالگی با حضور در حوزة علمیه قم، علوم دینی را در محضر اساتید بزرگ آن دوران فراگرفت، مجتهدی مأنوس به قرآن کریم و محققی مسلط در سیره نبوی و ائمه اطهار علیهمالسلام بود، فعالیت در گروههای فرهنگی و مبارزات، موجب ایجاد ذهنیت تشکیلاتی و سیستماتیک برای وی گردید و فعالیتهای اقتصادی که در جهت تامین معیشت و هزینههای نهضت وهمچنین پوشش مبارزات صورت داد، شناخت دست اول وعینی از اقتصاد خرد و واقعیتهای بازار برای او فراهم آورد.
حضور در مناصب قانونگذاری در سطوح عالی، که از عضویت در حلقه نخست شورای انقلاب آغاز و به ریاست سه دوره مجلس شورای اسلامی، شش دوره مجمع تشخیص مصلحت نظام و ریاست و نایب رئیسی مجلس خبرگان رهبری و اصلاح قانون اساسی انجامید، از وی حقوق دان و کارشناسی مسلط به قانونگذاری پدید آورد.
قرار گرفتن در مسئولیتهای فرماندهی جنگ و ریاست دولت نیز، وی را با معضلات و دشواریهای تصمیمگیری و پیشبرد اهداف راهبردی کشور آشنا ساخت و در همه مسئولیتها، ارتباطات رسمی با دولتها و سازمانهای بینالمللی موجب تسلط وی به حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی گردید.
حضور در ۱۴ رقابت سیاسی و آزموده شدن با صندوقهای رای، وی را در حوزه سیاست خبره کرد و همه این ابعاد دکترین آیتالله هاشمی رفسنجانی را برای اداره کشور در قالب دو کلید واژه «صلح و توسعه» شکل داد.
واژگانی که رهاورد شصت سال مجاهدت، مبارزه و مدیریت در بالاترین سطوح جامعه و نظام بود، این دکترین از سویی ریشه در استبداد و استعمار ستیزی او که از شخصیت نگاری امیرکبیر و ترجمه و نگارش سرگذشت فلسطین دارد و از سوی دیگر، در مطالعات کتابخانهای و مشاهدات میدانی از جوامع در حال توسعه و توسعه یافته در قارههای مختلف جهان.
مجموعه اطلاعات، مطالعات، اجتهاد و رهیافتهای نظری آیتالله هاشمی رفسنجانی، موجب شکلگیری نظریهای جامع نسبت به نیازها، اهداف و روشهای اداره کشور در ذهن ایشان گردید که اگرچه فرصت نگارش و تدوین آن در قالب اثری مشخص را نیافتند اما اجزا و ابعاد مختلف آن را میتوان در صدها نوشته، مصاحبه و سخنرانی ایشان بهویژه در دهه پایانی حیات آیتالله، که دوران جمعبندی و نتیجه گیری از تجربیات و نظرات ایشان بود، مشاهده کرد.
اکنون این آثار گرانسنگ به عنوان مکتبهاشمی در اختیار پژوهشگران و صاحب نظران است و میتوان با بهرهگیری از آن، بخشی از حلقههای مفقوده جامعه درتثبیت تحقق آرمانهایی نظیر صلح وتوسعه را تکمیل کرد.
در رابطه با مباحث مطرح در خاطرات روزنوشت ایشان نیز باید گفت: آیتالله هاشمی رفسنجانی با نگارش مستمر و بیوقفه ۳۶ سال خاطرات روزنوشت، رکوردی دست نیافتنی را درمیان شخصیتها و مقامات رسمی در جهان به خود اختصاص دادهاند و طرح موضوعات کلیدی و نکات ناگفته تاریخی بهصورتی مختصر و مفید اهمیت بیشتری نسبت به بعد کمی آن دارد.
طبیعتاً با فرصت محدود ایشان، به گزیده گویی بسنده میشده است، طبعاً پرداختن به نکات تکمیلی و تفصیلی این خاطرات موضوع جذابی برای محققین و مورخین بوده و خواهد بود.
برخلاف برخی نظرات که مدعی کم توجهی هاشمی به فرهنگ و رسانه شده اند، ایشان از ابتدای مبارزه، حوزه فعالیت خود را در رسانه متمرکز کردند و نشریات متعددی همچون مکتب تشیّع و بعثت را با کمترین امکانات در دهه سی و چهل منتشر کرده و پس از انقلاب نیز در دوره سازندگی منشأ تحول و مدرنیزاسیون در مطبوعات ایران و تأسیس روزنامههایی نظیر همشهری و ایران و صدها مجله و نشریه گردید.
ادامه مقاله را در روزنامه اطلاعات بخوانید
https://www.ettelaat.com/archives/666663#gsc.tab=0
@mohsenhashemi_ir
پی نوشت رییس جمهور وقت در گزارش بررسی علت فوت آیت الله هاشمی این بود که گزارش استحکام ندارد وقانع نشدم
در مورد وقایع اخیر، تصور ما این است که مردم فقط وظیفه دارند، آیا مردم ومعترضان هیچ حقی ندارند؟، آیا متهمان ومحکومان حق قانونی ندارند؟
اگر به توصیه های آخرین خطبه آیت الله در تاکید بر حق در تعیین حکومت مردم و پرهیز از خشونت وقانونگرایی عمل شود، بسیاری از مسائل حل می شود.
https://isna.ir/xdN67D
از فرمانده جنگ تا فرمانده صلح
تجربه پایان دیرهنگام جنگ را تکرار نکنیم، فرصتها از دست می روند!
در آستانه ششمین سالگرد رحلت آیتالله هاشمیرفسنجانی هستیم، ایامی که بر جامعه ایران سخت میگذرد، فشارهای شدید اقتصادی همراه با تلخی اعتراضات اخیر و تهدیدهای پیشروی کشور در پرونده هستهای، جنگ اوکراین و حقوق بشر که ممکن است به شورای امنیت ارسال شود، نگرانیهای گستردهای را برای مردم بهوجود آورده و شاید همین نگرانی از آینده موجب التهاب در بازار ارز و طلا و تنزل پول ملی شده است. شاید شرایط امروز از جهاتی شبیه به فضای آغاز جنگ تحمیلی در 42 سال پیش باشد.
چهار دهه از 31 شهریور 1359 گذشته است، آغاز دورانی سخت برای مردم ایران، دورانی که با سردرگمی آغاز شد و با سرافرازی پایان یافت. نظامی نوپا و فاقد تجربه و ساختار تثبیتشده سیاسی، امنیتی، نظامی و دیپلماتیک، مورد هجمه یکی از مجهزترین و آمادهترین ارتشهای خاورمیانه قرار گرفت و طبیعتا غافلگیر شد.
شاید در شرایط امروز خلأ وجود چهرهای نظیر آیتالله هاشمیرفسنجانی که نماد عقلانیت و میانهروی در نظام بود و توانست گرههای فراوانی را از امور کشور باز و شکافهای عمیقی را ترمیم کند، بیش از گذشته احساس میشود، به این مناسبت خالی از فایده نیست که نقش آیتالله هاشمیرفسنجانی در طول 10 سالی که ایران سرانجام به صلحی پایدار در تابستان 1369 دست یافت، مرور شود.
در نخستین روز پس از حمله عراق، ایشان جلسه علنی مجلس شورای اسلامی را تشکیل داد و پس از بمباران تهران، با خونسردی در برابر دوربینها و رسانهها ظاهر شد و از تشکیل شورای عالی دفاع و عملیات مقابله به مثل نیروی هوایی خبر داد. هاشمیرفسنجانی بلافاصله به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی و نماینده امام خمینی در شورای عالی دفاع حضور یافت و هشت ماه بعد ناگزیر به پذیرفتن بار مسئولیت سنگینتری در جبههها شد.
با آزادسازی خرمشهر در خرداد سال 1361، اگرچه پیروزی شیرینی به دست آمد، اما بالاگرفتن ناهماهنگی میان ارتش و سپاه، دو بازوی نظامی کشور، پیشرفت را دشوار میکرد و انجام بعضی عملیاتهای ناکام در طول یکسالونیم پس از آزادسازی خرمشهر موجب شد امام خمینی، در سال 62 برای هماهنگیهای بیشتر و حمایت مجلس و دولت با صدور حکمی رسما آیتالله هاشمی را به عنوان فرمانده عملیات خیبر منصوب کنند و پس از آن تا پایان جنگ این مسئولیت هماهنگی که منجر به حکم جانشین فرماندهی کل قوا شد، ادامه داشت. عملیاتهای بزرگی نظیر والفجر هشت و کربلای پنج به سرانجام رسید و در نهایت با موافقت با قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل، پایهگذار آتشبس و صلح شد، با ایجاد هماهنگی و پشتیبانی همه مسئولان، دستگاهها و آحاد مردم به دست آمد.
ملت ایران به رهبری امام خمینی با تمام توان جنگید و از سرزمینش دفاع کرد و آنگاه که بستر ایجاد صلحی پایدار را فراهم دید، تمامقامت و به دور از فریبکاریهای سیاسی، صلح را پذیرفت و اینجاست که دشواری کار آیتالله هاشمیرفسنجانی در فرماندهی صلح که سختتر از فرماندهی جنگ بود، آشکار میشود.
اگر در جنگ سخن از شور و شهادت و ایثار جان بود، تحقق صلح، میدان کیاست و عقلانیت و شعور و درایت است که باید آبروی خویش را ایثار کرد و اینجا بود که اکبر هاشمیرفسنجانی و مرادش روحالله خمینی، حماسهای دیگر رقم زدند؛ یکی برای پذیرش مسئولیت و اعدام داوطلب شد و دیگری سبکبارانه جام زهر را نوشید تا شهد شیرین صلح در کام ملتش نوش شود.
شاید اگر برخی آرمانگراییهای بدون پشتوانه جنگ تحمیلی میتوانست حدود یک سال زودتر پایان یابد، اما واقعیت نظامی در شکستهای بهار 1367 و ازدسترفتن فاو و شلمچه عملگرایی را جایگزین شعارگرایی کرد و سرانجام آتشبس در26 تیر سال 1367، آتش هشت سال جنگ را خاموش کرد و نوبت به میدان دیپلماسی رسید تا ظرف دو سال بتواند به تعبیر صدام، همه اهداف ایران در جنگ بهویژه حفظ تمامیت ارضی، تثبیت قرارداد 1975 الجزایر و آزادی اسرای ایرانی را محقق کند.
آری، تاریخ درسآموز و عبرتانگیز است. امروز در کنار افتخارات دفاع مقدس برای ملت ایران، درس بزرگی نیز در جهت لزوم توجه بیشتر به عقلانیت و واقعگرایی در برابر افراط و هیجانزدگی آموختنی است که میتواند در سرنوشت کشور مؤثر باشد.
اگر تصمیمات سخت بهموقع گرفته نشود طبیعتا هزینههای آن افزایش و منافع آن کاهش مییابد. به نفعی که همان تصمیم یک سال بعد با جبر واقعیات پذیرفته میشود اما منافع سابق خود را ندارد، اگرچه بازهم از سردرگمی و بلاتکلیفگذاشتن یک کشور بسیار بهتر است.
متن کامل را در روزنامه شرق بخوانید.
@mohsenhashemi_ir
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-866526
مشروح سخنران آیت الله سروش محلاتی در نشست علمی «حکمرانی عقلانی» بمناسبت ششمین سالگرد رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی در سرای فرهنگ و قرآن
https://www.khabaronline.ir/news/1715562/
⭕️آغاز نشست علمی «حکمرانی عقلانی»
🔻بمناسبت ششمین سالگرد رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی
با سخنرانی
🔹آیت الله سروش محلاتی
🔹دکتر مجتبی امیری
🔹و مهندس هاشمی رفسنجانی
در سرای قرآن آیت الله هاشمی رفسنجانی
@mohsenhashemi_ir
ادامه یاداشت پست قبل 👆🏻
منظور از نخبگان تنها سیاسیون نیستند، حتی نخبگان مذهبی و مراجع تقلید نیز در شرایط فعلی فاقد اثرگذاری تعیینکننده در اکثریت جامعه هستند واز این رو با وجود دعوت حاکمیت ومعترضین برای ورود مراجع تقلید و علما در حمایت از خود، شاهد سکوت آنها هستیم چون اعلام موضع خود را فاقد تاثیرگذاری لازم میبینند.
احزاب سیاسی اصلاح طلب در بدنه اجتماعی خود نیز مرجعیتشان را از دست دادهاند و علت آن نیز حذف آنها از حضور و تعیین کنندگی در حوزه عمومی طی سالهای اخیر بوده است، روزنامه نگاران و تحلیلگران وسخنرانان مشهور وبا نفوذ نیز شامل همین قاعده میشوند و میبینیم که وقتی سعی در تعدیل مواضع طرفین میکنند با چنان هجومی ازسوی جامعه رادیکال شده مواجه میشوند که مجبور به سکوت وکناره گیری از سیاست میشوند.
اگر آیتالله هاشمی رفسنجانی امروز بودند، شاید همان راهکارهای خطبه تاریخی و آخرین خطبه نمازجمعه خود در سال 1388 را تکرار میکردند که چکیده آن، بازگشت به مردم وترمیم شکاف دولت – ملت و پایبندی به قانون بویژه حقوق ملت در قانون اساسی و توقف تندروی وخشونت ازسوی طرفین بود، اگر حاکمیت از این راهکار حتی امروز هم استفاده کند، امکان بازگشت روزنههای امید به این جامعه ناراضی و دوقطبی و رادیکال شده وجود دارد.
روزنامه جمهوری اسلامی
@mohsenhashemi_ir
🔶️ خاطره هاشمی رفسنجانی از چگونگی پایان جنگ
🗣 مرحوم هاشمی رفسنجانی:
🔸️ واقعیتهای جبهه را به امام گفتم؛ امام مشکلشان این بود که با آن همه تصریحات که تا آخرین نفر و آخرین قطره خون و تا رفع فتنه میجنگیم، چگونه ناگهان اعلان پذیرش قطعنامه کنیم؟ گفتند از مسئولیت رهبری کنار میروند تا ما کشور را اداره کنیم.
🔸️ در نهایت قبول کردند خودشان بپذیرند، ولی از ما خواستند که دیگران را توجیه کنیم.
🔸️ در روزهای آخر جنگ روشن بود که ادامه جنگ مصلحت نیست. واقعیتهای جبهه را که با هیاهوی ... روشن نبود به مسئولان و سپس به امام گفتم.
🔸️.امام گفتند خودشان از مسئولیت رهبری کنار میروند و ما اداره کنیم؛ گفتم این که کار را مشکلتر میکند.
🔸️ گفتم بهتر است من به عنوان فرمانده جنگ قطعنامه را امضا کنم و شما برای حفظ حیثیت من را محاکمه کنید./ روزنامه جمهوری اسلامی
❇️ @eslahaat_press
افتتاح متروي پرند با قطار خیالبافی؟!
آقای رییسی از پروژه در حال احداث متروي پرند بازديد و با توضيحات مديران پروژه قول داده، سوم خرداد 1402 پروژهاي كه 14 سال پيش آغاز شده و سالهاست مردم اين شهر چشم انتظار رسيدن قطار مترو هستند (قطار مترو و نه ايستگاه مترو) مورد بهرهبرداري قرار گيرد.
پرند در 30 كيلومتري جنوب غربي تهران در شهرستان رباطكريم در كنار آزادراه تهران-ساوه از سال 1373 به شهر جديد تبديل شده و براساس سرشماري سال 95 حدود 100 هزار نفر جمعيت داشته ولي هماكنون با 17 هزار هكتار صحبت از 250 هزار نفر جمعيت ميشود. براساس نقشههاي اوليه داراي 6 فاز بوده است. فازهاي اوليه شخصيساز و ويلايي و باغ ويلا و فازهاي بعدي به انبوهسازي با نامهاي مختلف از جمله كوزو، كيسون، مسكن مهر و اخيرا طرح ملي مسكن اختصاص داده شده است.
از گذشته اين شهر داراي خط مستقل راهآهن بوده و روزانه قطار حومهاي شركت راهآهن تا ايستگاه راهآهن تهران كه خط 3 مترو نيز از آن عبور ميكند و بالعكس تردد مينمايد و به تبادل مسافر با مترو نيز ميپردازد، لذا از اين طريق به شبكه مترو در تهران متصل است. سفر با قطارهاي حومهاي براي شهرهاي اقماري كلانشهرها ارزان، امن، غيرآلاينده و جذاب است مخصوصا كه اگر سرعت مناسبي هم داشته باشد. هماكنون حداقل 12 حركت قطار حومهاي بهطور متوسط هر ساعت يكبار از نيمه شب تا ساعت 9 شب با ريلباسها كه از قطارهاي اتوبوسي كشور است با قيمت مناسب به مسافران خدمت ميرسانند و اگر اعزام قطار سريعالسير فراهم باشد امكان رساندن زمان سفر به نصف هم وجود دارد، چراكه سرعت قطارها ميتواند تا 120 كيلومتر در ساعت هم برسد.
هماكنون مسير تا پرند با عبور از 6 ايستگاه مياني حدود يك ساعت طول ميكشد. و اما مسير جديد ريلي مذكور، مسيري است با طول 50 كيلومتر كه از طريق توسعه خط يك متروي تهران به فرودگاه بينالمللي امام خميني و بعد پرند ميرسد كه كلنگ آن در بهمن 1387 با حضور وزراي راه و مسكن و شهرسازي به زمين زده شد. در آن زمان، هدف از احداث اين مسير، ترغيب مردم به استقبال از پروژه چند دههزاري مسكن مهر در پرند بود. براساس اعلام مديرعامل وقت حمل و نقل و ترافيك شركت عمران شهرهاي جديد، در آن موقع قرار بود اين پروژه حداكثر تا سال 92 آماده بهرهبرداري شود.
آن زمان صحبت از هزينه 300 ميليارد توماني شد. خوشبختانه بخش اوليه آن از ايستگاه شهرآفتاب خط يك متروي تهران تا فرودگاه امام خميني توسط شهردار تهران به طول 28 كيلومتر در تابستان سال 96 با نام خط 8 متروي تهران افتتاح شد، ولي بخش فرودگاه تا پرند كه البته كلنگ اوليه آن همان سال 87 از پرند زده شده بود و اجراي آن در وظايف وزراي راه و شهرسازي قرار گرفت هنوز به اتمام نرسيده است و همانگونه كه گفته شد اخيرا با حدود 70درصد پيشرفت كل مورد بازديد و قول جديد مسوولان مربوط براي افتتاح تا 3 خرداد سال 1402 داده شد. ميدانيم كه اجراي يك خط مترو فقط ساخت اجراي زيربناي ساختماني آن نيست بلكه با تجهيزات ثابت و متحرك ميتواند به خدمترساني مطمئن و امن و با ظرفيت مناسب اقدام نمايد.
براي مسير 50 كيلومتري تا پرند فقط با ريلگذاري و تست سرد و ساخت ايستگاه، امكان مسافرگيري انبوه فراهم نميشود و لازم است براي حركت قطارها برق كافي، كنترل، سيگنالينگ و مخابرات مطمئن و البته تجهيزات ثابت ديگري تامين و نصب و راهاندازي گردد، ولي آنچه شاخص و لازم است نياز به حداقل 10 قطار براي تامين سرفاصله زماني جذاب و مطمئن ميباشد. با توجه به اينكه متروي تهران هماكنون با كمبود حداقل 100 قطار (700 واگن) براي خطوط موجود در حال بهرهبرداري مواجه است، لذا براي اينكه اين قول از حالت پيشرفتنمايي خارج شود لازم است از هماكنون در بودجه 1402 مبلغ حداقل 3 هزار ميليارد تومان براي تامين تجهيزات متحرك تامين و قرارداد ساخت و تامين قطارها با واگنسازان داخلي منعقد شود.
تا آنجايي كه خبر دارم متاسفانه هنوز چنين مبلغي در قانون بودجه 1402 در بخش هزينهها براي تكميل متروي پرند درنظر گرفته نشده است. اميد است سازمان برنامه و بودجه براي قول به رييسجمهور اهميت قائل شود و براي جلوگيري از پيشرفتنمايي، تامين اعتبار براي اين اقدام مثبت را در نظر بگيرد.
در مجموع ميتوان گفت كه گزارشها و وعدههايي كه بعضي از مديران اجرايي كشور به سران نظام ميدهند آنقدر با وضع موجود كشور فاصله دارد كه حتي اگر بخشي از آن هم محقق شود شاهكار است، اما در عمل شاهد هستيم به جاي پيشرفت در شاخصها، پسرفت اتفاق ميافتد و ريشه نارضايتي و مشكلات اجتماعي، معيشتي و اقتصادي كشور هم شكاف ميان فضا و زمين، وعده و عمل و واقعگرايي با خيالبافي است كه فقط ميتوان به آن، عنوان پيشرفتنمايي يا فعالنمايي به جاي واقعگرايي و عملگرايي اطلاق كرد.
روزنامه اعتماد
@mohsenhashemi_ir
پیشرفت یا پیشرفتنمایی
جناب آقای رئیسی اخیرا فرمودهاند: برخی در پیشرفتها تردید کردهاند، اما ما میگوییم قطار پیشرفت کشور در حال حرکت است.
اگر کسی نگاههای کارشناسی در موضوعات تخصصی را مطالعه کند خوشبینانهترین فرضش این خواهد بود که مدیران زیرمجموعه ایشان و سایر مسئولان کشور، گزارشهای فریبندهای به مسئولان بالاتر میدهند و برای آنها فرضهای نادرست ایجاد میکنند که نتیجهاش این تصور از پیشرفت میشود.
چند عنوان از «پیشرفتنمایی» در مدیریت شهری تهران:
نخست، تأمین واگن اجارهای برای متروی تهران
خطوط متروی هر شهری مختص آنجا طراحی و ساخته شده است؛ بنابراین نمیتوان از واگنهای مترو مستعمل یا دست دوم یا حتی استفادهنشده سایر شهرها برای متروی تهران استفاده کرد
ازاینرو حتی اگر قرار باشد که قطار متروی اجارهای برای تهران تأمین شود، باید ابتدا تولید شود که با توجه به وجود مجموعه واگنسازی تهران، سادهتر است با تأمین بودجه ارزی توسط دولت و ریالی توسط شهرداری، این کارخانه تعطیلشده راهاندازی شود و واگن تولید کند
اما به دلیل آنکه دولت همسو با مدیریت شهری فعلی از اختصاص اعتبار قانونی برای خطوط مترو خودداری میکند، به جای فشار مدیریت شهری به دولت برای دریافت اعتبار، ایده بیپشتوانه اجارهکردن واگنهایی که وجود ندارد و اگر قرار باشد تولید شود هم به عمر این دولت و شهرداری نمیرسد، مطرح میشود تا «پیشرفتنمایی» در حوزه حملونقل عمومی صورت گیرد.
دوم، ساخت مسکن در تهران
دولت آقای رئیسی وعده ساخت سالانه یک میلیون واحد مسکن در کشور را داده است، این در حالی است که متوسط ساخت مسکن در کشور طی دهههای گذشته حدود 300 هزار واحد بوده و در شرایط فعلی با توجه به تورم رکودی در کشور، رسیدن به این مقدار نیز بعید به نظر میرسد. حال شهرداری تهران با تبلیغات فراوان خبر از انعقاد قرارداد ساخت مسکن در تهران توسط بخش خصولتی و نهادی داده تا وانمود کند وعده دولت در تهران در حال تحقق است، درحالیکه میزان قرارداد منعقدشده، حتی اگر محقق هم بشود، حدود هزارو 100 واحد است
بخش خصوصی بهطور طبیعی قبلا در تهران سالانه بیش از صد هزار واحد میساخته است، اما در یک سال گذشته به دلیل رکود اقتصادی و عدم کارایی، میزان صدور پروانه ساخت در تهران به کمتر از نصف متوسط دهه گذشته کاهش یافته است؛ یعنی شهرداری تهران به جای فعالکردن بخش خصوصی برای ساخت صد هزار واحد بهطور طبیعی، قرارداد یک درصد این حجم با بخش نهادی و خصولتی را «پیشرفتنمایی» میکند.
سوم، واردات اتوبوس دست دوم
هماکنون در کشور بیش از 10 کارخانه اتوبوسسازی مجهز و توانمند وجود دارد که همه آنها به دلیل عدم سفارش دولت و شهرداریها، یا با بخشی از ظرفیت خود کار میکنند یا تعطیل شدهاند. در این شرایط وضعیت شهر تهران از نظر ناوگان اتوبوس بحرانی است و بیش از 90 درصد ناوگان شش هزار اتوبوس فعلی تهران، عمری بیش از 10 سال دارند و مطابق با مقررات، فرسوده تلقی میشوند و شهرداری با کمک دولت باید حدود 9هزار دستگاه اتوبوس نو تأمین کند
حال شهرداری تهران به جای این اقدام، طرح واردات اتوبوس دستدوم خارجی را مطرح کرده که پس از تبلیغات بسیار تعداد کمی اتوبوس دیزلی وارد شده، درحالیکه سالهاست به دلیل آلودگی هوا، ورود اتوبوسهای دیزلی به تهران ممنوع است و باید ناوگان اتوبوسرانی تهران با اتوبوسهای برقی یا گازسوز تجهیز شود؛ بنابراین به جای تأمین هزاران دستگاه اتوبوس، چندده دستگاه اتوبوس دست دوم دیزلی، به عنوان «پیشرفتنمایی» جلوه داده شد.
چهارم، آلودگی هوا
وضعیت آلودگی هوای تهران بحرانی و امسال در 270 روز گذشته تنها دو روز هوای پاک در پایتخت داشتیم. در کنار اهمیت سیستم حملونقل عمومی در کاهش استفاده از خودروهای شخصی و آلاینده، یکی از منابع اصلی آلایندگی هوا، زبالهسوزی و تولید گاز متان و همچنین استفاده نیروگاهها و برخی صنایع حاشیه تهران از مازوت برای سوخت است
اما طرح جامع پسماند که مستلزم برچیدن سوزاندن غیراصولی زبالهها در کهریزک و همچنین تولید برق از پسماند است، رها شده و مدیریت شهری اقدامات تبلیغاتی در حوزه هوای پاک را «پیشرفتنمایی» جلوه میدهد.
البته انصاف آن است که بگوییم مشکلات فعلی، یکشبه حاصل نشدهاند و محصول دهههای گذشته نیز هستند و البته با یکدستشدن حاکمیت و رفع موانع قبل در ناهماهنگی دولت، مجلس، شورای نگهبان، قوه قضائیه و سیاست خارجی، مردم آماده حلشدن فوری، سریع و انقلابی مشکلات بودند
اما از مدیریتی که کلا عملکرد گذشته را زیر سؤال میبرد و مدیران قبلی را بیعرضه و ناکارآمد و پررو معرفی میکرد، انتظار بود در این 16 ماه، اگر گرهی از مشکلات گذشته باز نمیکند، بر گرهها نیفزاید که متأسفانه این رخ داده و امروز وضعیت مدیریت شهری تهران بدتر از دیروز است.
روزنامه شرق
🔴 اعتراض « تابو» نيست
☑️سهگانه گفتوگو، اعتراض و همهپرسي در قانون اساسي وجود دارند
اعتماد: اخیرا دولت از تخصيص جايگاههايي در شهر تهران براي برگزاري اعتراضات خبر دادهاند. اين در حالي است كه در شوراي پنجم شهر تهران اين ايده دنبال شد، اما نماينده هيات تطبيق دستگاه قضايي با يك چنين مصوبهاي مخالفت كردند.
محسن هاشمی: در شوراي پنجم بر اساس مصوبهاي قرار شد محلهايي براي اعتراض شهروندان تهراني تخصيص داده شود. مصوبه به فرمانداري رفت و فرمانداري به اين دليل كه اين تصميم به عهده شوراي تامين است و شورا نميتواند به موضوع ورود كند، موضوع را رد كرد.
🔹در مرحله بعد مصوبه به شوراي شهر عودت داده شد و وقتي اعضا اصرار كردند، پرونده به هيات تطبيق و كميته سه نفره رفت كه باز هم موضوع به همان دليل قبلي رد شد. در واقع شوراي پنجم همه سعي خود را براي تحقق اين مطالبه به كار گرفت، اما بنا به دلايل ذكر شده با آن موافقت نشد.
اساسا هر زمان كه احزاب اصلاحطلب درخواست برگزاري تجمع را ميدهند، وزارت كشور به بهانههاي عجيبي اين درخواستها را رد ميكند.
❓در زمان تحصيل من در خارج از كشور در روزهاي منتهي به روز قدس براي حمايت از فلسطين، راهپيمايي برگزار ميكرديم. ما به عنوان انجمن اسلامي دانشجويان مقيم آن كشور كه حتي ثبت رسمي هم نشده بوديم اما نامهاي به شهرداري منطقه مينوشتيم و براي فلان روز تقاضاي تظاهرات ميكرديم، آنها فرمي به ما ميدادند و بعد از درج اطلاعاتي چون محل برگزاري تجمع اعتراضي و... مجوز تظاهرات را صادر ميكردند. مثلا ميگفتيم در شلوغترين محل شهر، قصد داريم تظاهرات برگزار كنيم. جالب اينجاست افراد زيادي از كشورهاي عربي و اسلامي و... در اين تجمعات حضور پيدا ميكردند و عليه رژيم صهيونيستي شعار ميدادند. اما نهتنها مخالفتي با آن صورت نميگرفت، بلكه پليس از تجمعات حفاظت ميكرد.
اما در ايران به احزاب رسمي و شناسنامهدار كشور به بهانههای اجازه داده نمی شود
❓اين ضرورت قانوني را چگونه ميتوان در ايران ساماندهي كرد؟
معمولا مسائل مرتبط با اعتراضات، تجمعات و پيگيري مطالبات بايد از فرهنگ گفتوگو آغاز شود. خوشبختانه برخي طيفهاي خاص در حاكميت از گفتوگو سخن گفتهاند. مانند فراخواني كه آقاي اژهاي رييس دستگاه قضا در خصوص گفتوگو دادند. اين روند بايد تقويت شود و از آن حمايت شود.
❓ اما برخي طيفهاي تندرو حتي به آقاي اژهاي هم انتقاد كردند كه چرا از گفتوگو سخن ميگويد. با اين روند ميتوان به يك فضاي تعامل و مدارا بر سر گفتوگو رسيد؟
هر گفتوگويي آدابي دارد كه بايد رعايت شود.
🔹نخست اينكه شهروندان بايد اعتماد متقابلي با حاكمان داشته باشند كه پس از بيان اعتراضشان، برخوردي با آنها صورت نگيرد. اينكه يك گروه، حزب و جماعتي گفتوگو كند، تجمعي برگزار كند، قطعنامه يا بيانيهاي بخواند و... پس از پايان تجمع و اعتراض با آنها برخورد شود، فايدهاي نخواهد داشت.
🔹بايد اعتماد متقابل بين گروههاي سياسي و تشكلها و تصميمسازان شكل بگيرد. در وهله بعدي بايد گفتوگوها را به گونهاي سازماندهي كرد كه بر اشتراكات تاكيد شود. در مراحل بعدي است كه موارد اختلافي ميان طرفهاي مختلف طرح ميشوند. قانون اساسي ما بسيار جامع است و هم بحث اعتراض و هم بحث همهپرسي در آن طرح شده است.
🔹 در واقع گام نخست، گفتوگوست؛ در مرحله بعد تجمعات اعتراضي و در مراحل بعدي در صورت عدم اقناع ميتوان سراغ همهپرسي رفت.
❓شما از سهگانه گفتوگو، اعتراض و همهپرسي صحبت كرديد. اما اين گزاره براي بسياري از جريانهاي نزديك به حاكميت به عنوان تابو مطرح است.چگونه ميتوان از اين تابوها عبور كرد؟
🔹خطوط قرمز مهم، ايرانيت يا تماميت ارضي كشور و اسلاميت است و به جز اين دوگانه، ديگر موضوعات را ميتوان روي ميز گفتوگوها قرار داد. اين گزارهها در قانون اساسي تصريح شده است. وظيفه روساي جمهوري هم حفاظت از قانون اساسي است. البته همه اصول قانون اساسي محقق نشده است.
🔹 آيتالله هاشميرفسنجاني در سال 93 مصاحبهاي داشتند و اعلام كردند در صورتي كه اين نتيجه حاصل شود كه بايد اصلاحاتي در قانون اساسي صورت بگيرد.
پيش از اين دو بار همهپرسي در خصوص قانون اساسي در خصوص موضوعات بنيادين كشور صورت گرفته است.
🔹طبيعي است كه اين روند ميتواند دوباره تكرار شود. نخستينبار در سال 58 هم در خصوص اصل جمهوري اسلامي مورد همهپرسي قرار گرفت و پس از آن يكبار ديگر در سال 68 اين همهپرسي بر سر موضوعات بنيادين صورت گرفت.
🔹در آينده نيز اگر نقاط افتراق جدي وجود داشته باشد كه اين نقاط باعث شود تا اسلاميت و جمهوريت نظام دچار مشكل شود، از اين ظرفيت ميتوان براي حل مشكلات استفاده كرد.
متن کامل گفتگو را در روزنامه اعتماد بخوانید
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/192150/
@mohsenhashemi_ir
☑️خانواده محترم شهید مطهری
درگذشت مادر گرامیتان و همسر آیت الله شهید مطهری را در ایام معنوی ماه شعبان و شب میلاد سالار شهیدان؛ از طرف خانواده آیت الله هاشمی رفسنجانی صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای آن بانوی مومنه رحمت و مغفرت الهی و همجواری با مادر مولود امشب؛ صدیقه طاهره سلام الله علیها؛ و برای فرزندان ایشان صبر و اجر را آرزو داریم
همسر و فرزندان آیت الله هاشمی رفسنجانی
@mohsenhashemi_ir
کشتینشینان نگران و ملوانان باایمان
انقلاب اسلامی وارد چهلوپنجمین سال عمر خود شد و مطابق با هر سال راهپیمایی 22 بهمن، طلیعه سال جدید عمر انقلاب بود.
من در شهرستان رفسنجان در راهپیمایی حضور داشتم و جمعیت درخور توجهی از مردم هم در راهپیمایی امسال شرکت داشتند که البته باید ضمن قدردانی از حضور مردم، مسئولان به دو نکته توجه داشته باشند:
نخست اینکه حاضران در راهپیمایی همه مردم نیستند، مثلا در شهری مثل تهران، حتی اگر 500 هزار نفر هم در راهپیمایی شرکت کرده باشند، حدود پنج درصد شهروندان تهرانی هستند، بنابراین باید به 95 درصد دیگر مردم توجه داشت که البته نمیتوان همه آنها را مخالف دانست اما بخش شایان توجهی نیز به دلایل مختلف از حضور در راهپیمایی خودداری کردند.
دوم آنکه خواستههای همان بخشی از جامعه را نیز که در راهپیمایی حضور یافتند، نباید مصادره کرد و به معنای تأیید و حمایت از عملکرد مسئولان دانست.
اکثر راهپیماییکنندگان اتفاقا از اقشار پایینتر از متوسط جامعه هستند و بهشدت درگیر مسائل معیشتی و با این حال حفظ اصل انقلاب را بر هر چیز دیگر ترجیح میدهند و با هر اقدامی حتی شرکت در راهپیمایی سعی میکنند اصل انقلاب حفظ شود تا اصلاح صورت گیرد و مشکلات حل شود.
برای اینکه موضوع روشنتر شود، به مثالی اشاره میکنم. همه کسانی را که در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کردند، میتوان به حاضران در کشتی تشبیه کرد که در توفانی گرفتار شده است و این سرنشینان با هر وسیلهای سعی میکنند از غرقشدن کشتی جلوگیری کنند و آب داخل کشتی را تخلیه کنند.
در این میان، برخی از ملوانان و پرسنل کشتی هم با بی توجهی مشغول سوراخکردن بدنه کشتی برای ایجاد تغییرات دلخواه در آن هستند که خود باعث میشود حجم زیادی از آب وارد کشتی شود و تلاشهای سرنشینان برای بیرونریختن آب از کشتی بیثمر شود.
ناخدای کشتی نیز به پرسنل خود و مسیر ایمان کامل دارد و با خیال آسوده، به مسیر که در دل توفان است، میرود و اضافه بر توفان خطر حمله کشتیهای جنگی رقیب نیز سرنشینیان را نگران کرده است.
حال وضعیت راهپیمایی ما و سخنرانی جناب آقای رئیسی بیشباهت به این حکایت نیست. همه کسانی که دل در گرو انقلاب دارند، از جریانات سیاسی تا مردم عادی، از متدینین و سنتیها تا دانشگاهیان و هنرمندان، همه و همه تلاش میکنند با انگشتان یک دست خود جلوی سوراخهایی را که در بدنه کشتی ایجاد شده، بگیرند و با دست دیگر با سطلی آب را از درون کشتی خالی کنند تا خدای نکرده، کشتی آسیب نبیند
اما ملوانان که همان مسئولان باشند، در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مشغول سوراخکاریهای جدید در بدنه کشتی هستند و رئیسجمهور نیز بهعنوان ناخدا، با ایمان کشتی را به سمت توفان و تله کشتیهای جنگی دشمن میبرد و به درستی مسیر اطمینان دارد.
با وجود خدماتی که انقلاب در ۴۴ سال گذشته در حوزههای مختلف نظیر آموزش، صنایع مادر، راهها و سلامت به کشور ارائه داده است،
اما جامعهای که خط فقر در آن 15 میلیون تومان اعلام شده و اکثریت جامعه زیر این رقم درآمد دارند، یعنی در حال غرقشدن در مشکلات اقتصادی است
جامعهای که هزینه اجاره خانه از حقوق کارگر و کارمند عادی بیشتر شده است، جامعهای که مصرف گوشت و مرغ و لبنیات آن در دو سال گذشته کمتر از نصف شده و بسیاری از مردم بهخصوص کودکان و سالمندان از سوءتغذیه رنج میبرند، جامعهای که وضعیت فرهنگی و اجتماعی آن در محدوده هشدار قرار دارد، بهعنوان یکی از بزرگترین منابع انرژی دنیا، در زمستان کمبود گاز دارد و در تابستان کمبود برق و در سراسر سال مشکل آلودگی هوا به دلیل زیرساختهای فرسوده، این جامعه، همان کشتی در حال حرکت است.
حالا ناخدا به سرنشینانی که تا کمر در آب فرورفتهاند، از دهههای روشن بعد مژده میدهد و در کابین خود مراسم جشن پیشرفت و دعوت میهمانان ویژه برگزار میکند و اگر هم وجود مشکلی را بپذیرد، آن را گردن برخی سرنشینانی میاندازند که بیشترین تلاش را برای غرقنشدن کشتی دارند.
مسئولان محترم جمهوری اسلامی، بهویژه سران قوا:
اولا، بپذیرید که شاخصهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور در مرحله هشدار قرار دارد؛ پس لطفا از ایجاد سوراخهای بیشتر در بدنه این کشتی خودداری کنید.
ثانیا، مسیر حرکت کشتی را تغییر دهید و از رفتن به دل توفان و تله دشمن خودداری کنید .
روزنامه شرق
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-870037
@mohsenhashemi_ir
وصال پس از سالها فراق
با آنکه آیت الله هاشمی رفسنجانی، از نزدیکترین ومعتمدترین شخصیت های مبارز به امام محسوب می شد، بدلیل وجود بحرانهای چندگانه وخطر کودتا و کشتار مردم توسط ارتش، بخش عمده وقت ایشان صرف چالشهای ضروری می شد و پس از دو روز از اقامت امام در مدرسه علوی، سرانجام زمان دیدار مرید با مراد و دلداده ودلدار فراهم آمد.
جالب اینجا بود که آخرین دیدار ایشان با امام نیز در نجف و در جوار حرم حضرت علی(ع) در منزل امام صورت گرفته بود و امام خمینی هنگام خداحافظی، از آقای هاشمی خواسته بودند با توجه به خطرجدی دستگیری و اعدامی که در صورت بازگشت ایشان وجود داشت، به ایران برنگردند
اما پدر با اظهار اینکه حضور در زندان داخل کشور را موثرتر از مبارزه در خارج می داند، خطر دستگیری، شکنجه واعدام را پذیرفت و بلافاصله پس از بازگشت به کشور، شب در خانه توسط ماموران ساواک دستگیر شد و سختترین شکنجه ها را تحمل کرد، کیفرخواست اعدام برای او صادر شد اما با وساطت برخی از متنفذین سرانجام در دادگاه تجدید نظر به سه سال زندان محکوم گردید.
حالا سه سال پس از آخرین دیدار واینهمه رنج و فراق، فرصت دیدار فراهم آمده است که بهتر است آن را به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی بخوانیم:
"من با همه عشقی که به امام داشتم به خاطر گرفتاریهای مبارزه به پاریس نرفتم؛ البته با پاریس ارتباط مرتب داشتم اما چون شب و روز گرفتار مسائل جاری انقلاب بودم فرصت هیچ مسافرتی برایم فراهم نبود گاهی هم حاج احمد آقا و برخی از دوستان تلفن میکردند که امام احوال میپرسند و مسأله رفتنم را به پاریس، پرس و جو میکنند، که من میگفتم از ایشان اجازه بگیرید که به دلیل اهمیت مسائل داخلی، فعلاً در تهران باشم؛ در حالی که به شدت مشتاق زیارت امام هستم.
اما سرانجام روز دیدار فرا رسید من به مدرسه علوی که محل اقامت امام تعیین شده بود رفتم در اتاقی که ایشان می ایستادند و مردم را از پنجره می دیدند و جواب احساسات آنها را میدادند خدمتشان و رسیدم و ایشان را دیدم.
وقتی وارد شدم امام با یک لحن که هم حالت گله در آن بود و هم محبت، فرمودند: کجائید؟ ما دو روز است که اینجا هستیم ،گفتم کارهای فوری تری داشتم و نشد خدمت برسم.
ایشان هم که توقع داشتند ما به اینگونه مسائل بیشتر برسیم، عذرم را در تاخیر دیدار پذیرفتند و جویای حالم شدند. این اولین بار بود که بعد از مدتها امام را رو در رو در ایران میدیدم دستشان را لمس کردم و بوسیدم؛ لحظه بسیار شیرینی بود و کلی لذت بردم."
@mohsenhashemi_ir
متن کامل را در جماران بخوانید
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1583145
آرزوهاي دراز، آفت حکمراني
تفکر شیعه نیز با وجود آموزههای صریح اهل بیت(ع) در مذمت طول امل، از این آفت بدون آسیب نمانده است، بهخصوص در نیم قرن اخیر که انقلاب اسلامی شکل گرفته است، برخی جریانهای افراطی و متأثر از تفکرات تندرو اهل سنت نظیر سیدقطب، آرمانهایی را ارائه کردند که تحقق آن، نیازمند منابع و امکاناتی است که در توان ایران و تشیع نیست و نتیجه این بلندپروازی، آسیب دیدن جامعه و ایجاد اختلال در معیشت عمومی، گسترش فقر و فلاکت و ایجاد چالشهای اجتماعی است.
تشیع در طول ۱۴ قرن سابقه، عموماً با عملگرایی، واقع بینی و عقلانیت خود را حفظ کرده و روحانیت شیعه با تدابیری بسیار ظریف در برابر دشمنان و موانع و تهدیدهای گوناگون این نهاد را نگهبانی کرده است و اگر امروز با آرمانگرایی غیرواقع بینانه، ماجراجویی و تصمیمات و رفتارهای هیجانی برای تحقق اهداف و آرمانهایی هرچند به ظاهر ارزشمند اما نشدنی، کیان تشیع و ایران را به خطر اندازیم، چه پاسخی برای تاریخ خواهیم داشت؟
امام خمینی(ره)، نمونهای برجسته از آرمانگرایی در عین واقعگرایی بود و مخالفت ایشان با اعزام نیرو به لبنان در اوج شور انقلابیون یا پذیرش قطعنامه، نمونههایی از پرهیز ایشان از طول امل به شمار میآید که امیدواریم نظام جمهوری اسلامی از این آسیب مصون بماند.
متن کامل سرمقاله در روزنامه اطلاعات
https://www.ettelaat.com/archives/671629#gsc.tab=0
@mohsenhashemi_ir
آینده نگری هاشمی وبحران امروز روحانیت
از مهمترین ویژگی های نخبگان، به خصوص کسانی که در مصدر مسئولیت های مهم جامعه قرار می گیرند، آینده نگری و پیش بینی مقصد مسیر امروز جامعه وپیامدهای اقدامات در آینده است.
در زمانی که اکثر مردم ومسئولان و رسانه ها درگیر مسائل روزمره وحل مشکلات جاری هستند، نخبگان آینده نگر، به فردا می اندیشند ودر پی راهکار برای پیشگیری از بحرانهای پیش رو وحل معضلات آینده هستند.
آینده نگری فرصتی گرانبها برای نسل فعلی و نسلهای بعد بشمار می آیند که علاج واقعه را قبل از وقوع می کنند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، که خواسته یا ناخواسته، بخش قابل توجهی از توان کارشناسی و بوروکراسی سیستم مدیریتی کشور، دچار فروپاشی، مهاجرت یا عزلت گردید، شاهد بروز رویه های پرشور وکم عمق در برخی حوزه های مدیریت کشور و به اصطلاح «تصمیمات انقلابی» و یک شبه بودیم که بدون توجه به پیامدهای آتی این تصمیمات، براساس هیجانات و اقتضای امروز خواست جناح و یا گروهی تصمیمی گرفته می شد که پیامدهای منفی در آینده کشور برجای می گذاشت.
تصمیماتی نظیر لغو قراردادهای خرید تجهیزات نظامی پیشرفته از آمریکا یا توقف پروژه متروی تهران به عنوان یک پدیده لوکس یا توقف فعالیت های کشور در حوزه انرژی هسته ای.
در این شرایط بودند مسئولانی که در عین انقلابی بودن، آینده نگر نیز بودند وتلاش می کردند که از آسیب های تصمیمات یکشبه وبدون عمق کارشناسی وبرخاسته از هیجانات وشورانقلابی به منافع ملی ومصالح عمومی جلوگیری کنند.
یکی از این شخصیتهای کم نظیر، آیت الله هاشمی رفسنجانی بود که از همان سالهای نخست انقلاب، در پی پیش بینی و پیشگیری از بحران های آینده کشور بود
بحران آینده سیستم حمل ونقل عمومی شهرهای بزرگ را در اوج نیاز کشور به امکانات دفاعی، پیش بینی کرد و فعال سازی پروژه مترو را بدون استفاده از بودجه دولتی وبراساس اعتبارات سیستم بانکی پیگیری نمود و اگر آن اقدامات نبود امروز با معضل آلودگی هواوترافیک در تهران وشهرهای بزرگ چندین برابر وضعیت فعلی می شد و عدم توجه کافی در 12 سال گذشته به این پروژه موجب مشکلات فعلی گردیده است.
معضل آینده دفع پسماند و فاضلاب را در شرایط سخت دهه شصت پیش بینی کرد و سیستم جمع آوری و بازیافت پساب وفاضلاب تهران را پایه گذاری نمود.
البته آینده نگری ایشان منحصر به دهه شصت نبود و از اواخر جنگ و در دوران سازندگی، پیامدهای تنش زایی وخصومت با قدرت های بزرگ بخصوص آمریکا را براقتصاد وامنیت کشور پیش بینی کرد و با تمام توان کوشید که حاکمیت را نسبت به عواقب این خصومت برای منافع ملی و معیشت عمومی آگاه کند و در سیاست خارجی اعم از روابط دوجانبه وچندجانبه و پرونده هسته ای، عقلانیت واحتیاط را جایگزین مواضع هیجانی وشعاری برخی مسئولان وقت نماید که شاید در این حوزه به نتایج مدنظر دست نیافت.
یکی دیگر از پیش بینی های بزرگ آیت الله هاشمی رفسنجانی، نگرانی در مورد عواقب استفاده سیاسی و جناحی وقدرت محور از مفاهیم دینی و نهاد روحانیت و آسیب هایی که این رویکرد به محبوبیت وجایگاه با ارزش و هزارساله نهاد مرجعیت وروحانیت شیعه وارد می کند، بود.
ایشان خطر این استفاده ابزاری از دین و نهاد روحانیت را همچون مبارزه رضاخان با حوزه ونمادهای دینی وحتی خطرناکتر از آن می دانستند ونسبت به تاثیر این گونه اقدامات در دین گریزی وروحانیت ستیزی جامعه بخصوص نسل جوان در آینده هشدار می دادند.
در این فرصت برای نخستین بار بخشی از خاطرات ایشان در سال 1391 را که به صورت طبیعی در دهسال آینده قرار بود منتشر شود را روایت می کنم تا افکارعمومی و نخبگان بخصوص مراجع تقلید و علما، نسبت به ریشه های برخی از رفتارهای امروز جامعه ونسل جوان نسبت به روحانیت ونمادهای دینی، توجه بیشتری داشته باشند.
ایشان در روز 11 بهمن سال 1391 در خاطرات روزنوشت خود تقریر کرده اند:
«جمعی از اساتید و فضلای قم آمدند. آقایان قادری و مرتضوی و شریعتی سبزواری و سلطانی و .... صحبت کردند. از وضع جاری کشور و خطرهای آینده ابراز نگرانی نمودند و از مطرح شدن احتمال حضور من در انتخابات ابراز امید کردند و از مشکلاتی که حوزه به خاطر کمبود امکانات دارد گفتند. من هم از نقش روحانیت در مشروطه و انقلاب گفتم و سرکوب روحانیت بعد از مشروطه توسط رضاخان با نقشه اجانب و برنامه شاه، برای تضعیف حوزه بعد از رحلت آیتالله بروجردی و هوشیاری آنها و برگرداندن نقشه در علیه خودرژیم را توضیح دادم و گفتم: اکنون با بی لیاقتی مدیران و تحریمهای قدرتها و و مشکلات سنگین که ایجاد شد و عمدتاً به حساب عملکرد روحانیت و رهبری و حتی امام راحل و بالاتر ناکار آمدی دین در اداره کشور یا شبکه است، گذاشته می شود عملاً همان توطئه حذف روحانیت را دارند».
متن کامل مقاله را در جماران بخوانید
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1580233
بانیان امنیت کشور چه کسانی بودند؟
در سالهای اخیر یکی از پاسخهایی که به انتقادات و مطالبات جامعه از مشکلات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور داده میشد این بود که در عوض امنیت داریــم.
البته، این امنیت در چند ماه گذشته هم به دلیل اعتراضات و هم بهدلیل افزایش بزهکاریها دچار اختلال شده و موجی از ناامنی کشور را فرا گرفته است، حضور نمایان و علنی نیروهای امنیتی و انتظامی در خیابان، خود دلیلی بر عدم احساس امنیت اسـت، حال پرسش این است که امنیت پایدار و آرامش روانی جامعه که امروز شــاهد کاهشاش هستیم، چگونه و با چه نگاهی به دست آمده بود.
۴۰ سال از اولین ناامنیهای داخلی و ۳۴ سال از پایان جنگ تحمیلی بهعنوان مهمترین ناامنی گذشته است و باید تامل کرد که در آن دوران سخت، چه کسانی و با چه رویکرد و دیدگاهی ناامنی را تبدیل به امنیتی پایدار کردند که البته این امنیت امروز مورد تهدید واقع شده است. در این سالها شاهدیم که در رسانه ملی و رسمی،با میدانداری افراطیون به اسم انقلابیون خدمات بسیاری از شخصیتهای انقلاب بهویژه آیتالله هاشمی را به فراموشی میسپارند.
حتی گاهی طرح تخریبها و تهمتهای ناروایی علیه ایشان و بعضی از مسئولان سابق کشور مطرح میشود. این نحوه برخورد نه تنها با گذشت ۶ سال از رحلت ایشان متوقف نشده بلکه ابعاد تازهای به این فراموشیها و ناسپاسیها میافزاینــد. افراطیون یا تفکر و گفتمان هاشـمی را همچنان زنده و پرقدرت میدانند که هنوز برای مقابله با آن نیازمند فراموشی یا تخریب هستند یا ناکارآمــدی را در زیر موج این اعمال پنهان میکنند
اگرچه آگاهی و روشنبینی افکار عمومی و مردم به حدی رسیده است که میدانند اگر تلاشهای هاشمی در دوران جنگ تحمیلی، مجلس اول و در دولت و سازندگی نبود همین میــزان امکانات و تولیدات، چه تولیــدات صنعتی و نظامی و موشکی، از موشکهای ضدتانک و کوتاه و دوربرد گرفته تا تولیدات صنعتی از قبیل ســیمان، فولاد و پتروشــیمی نیز بدینصورت وجود نداشت. برای مثال خودروی پژو و پراید ۳۰ سال قبل توسط دولتسازندگی بهعنوان یک خودروی نسبتا روز اروپا و شرق آسیا در کشور تولید شد و هنوز هم با عناوین دیگری به مردم فروخته میشود. طرحها و پروژههایی همچون اتوبان و سد آبی که در دولت سازندگی شاخته شد، بحران آب را برطرف کرد.
اما شاید مهمتر از همه موضوعات، امنیت جامعه باشد، امنیتی که مرهون ایثارگری و فداکاری مردم و مسئولان کشور در دهه تثبیت انقلاب است. فراموش نمیکنیم روزهایی را که ترورها، سایه شوم وحشــت را بر جامعه افکنده بود و یا تجاوز نظامی ارتش بعثی عراق موجب تصرف بخش بزرگی از خاک ایران عزیز توسط اشغالگران شد.
در آن روزهای سخت بسیاری از مدعیان که کنج عافیت گزیده بودند، نه هدف ترورها قرار داشــتند و نه در جبهه جنگ دیده میشدند. اینان آن روز جــان خود را به خطــر نمیانداختند و امروز از اهمیت حفظ نظام و حکومت دینیمیگویند، با همین روش کسانی کــه جان و آبرو و نزدیکان خویش را در معرض خطر قرار داده بودند را فراموش میکنند یا به آنها توهین میکنند.
افراطیونی که انواع ناسزاها را نثار بانیان وضع موجود میکنند باید بگویند که بانی امنیت موجود کیست؟چه کسـانی هدف ترور منحرفین و منافقین بودند؟ چه کسانی در اوج بحران و خطر، کشــور را نگه داشتند؟ معتمدین امام چه کسانی بودند که امام برای سلامتی آنها در جبهه نذر میکرد؟ در شبهای سخت عملیات و تصمیمگیری در جبهه بار سنگین مسئولیت بر دوش چه کسـانی بود؟ در یورش فروغ جاویدان منافقین که با انتقام سخت مرصاد در هم تنیده شد، چه کسانی در عمق جبهه خطر اسارت و شهادت را عاشقانه پذیرفتند تا هم خط سقوط نکند و هم کشور در امنیت بماند؟
آیتالله هاشمیرفسنجانی،امنیت داخلی را در دو عنصر رضایت عمومی و رفاه مردم می دانست و امنیت خارجی کشور را نیز نتیجه میانهروی، تنشزدایی و دوری از ماجراجویی در دیپلماسی و میدان ارزیابی میکرد و به همین دلیل در پایان دادن به جنگ،دوران سازندگی، پرونده هستهای، وقایع سال ۱۳۸۸و برجام این مســیر را دنبال کرد و توانست به دسـتاوردهای چشمگیری برسد.
اگر ما از رضایت عمومی که نتیجه ادای حقوق مردم در قانون اساســی توسط حاکمیت اســت همچنین رفاه عمومی که محصول توسعه پایدار و متوازن و متعادل اسـت، فاصله بگیریم با خشم اجتماعی و فقر بزهآفرین مواجه خواهیم شد و امنیت را از دست خواهیم داد. همچنین اگر ما در دیپلماسی و میدان،منافع ملی را که تابع عقلانیت و آرامش است تحت تاثیر شـعارزدگی، هیجانات و ماجراجویی قرار دهیم، کشور را در وضعیتی دشــوار و بغرنج و توأم با تهدید و ناامنی قرار میدهیم و طبیعتاً احســاس ناامنی بینالمللی و انزوا جایگزین امنیت خارجی ایران خواهد شد.
متن کامل را در روزنامه سازندگی بخوانید
http://saazandegi.ir/post-1327
@mohsenhashemi_ir
◾️بازگشت همه بسوی اوست
▫️به اطلاع می رساند مراسم ترحیم مرحوم حاج علی هاشمی پور، پدر همسر مهندس هاشمی روز سه شنبه از ساعت ۱۵ تا ۱۶:۳۰ در مسجد جامع شهرک غرب برگزار می گردد
@mohsenhashemi_ir
مراسم ششمین سالگرد رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی
امسال در آستانه میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) و ولادت امام خمینی(ره)
با سخنرانی مهندس محسن هاشمی، مهندس حسین مرعشی و آیت الله سیدحسن خمینی برگزار می گردد.
زمان: پنجشنبه 22 دیماه از ساعت 18 الی 20
مکان: مرقد امام خمینی
@mohsenhashemi_ir
📡📸گزارش تصویری
بزرگداشت آیت الله هاشمی در سرای فرهنگ و قرآن قم
با سخنرانی آیت الله سروش، دکتر مجتبی امیری و مهندس محسن هاشمی
انتشار ناگفته هایی از خاطرات آیت الله هاشمی در آستانه سالگرد ایشان
محسن هاشمی در یاداشتی در روزنامه جمهوری اسلامی، بخش مهمی از خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی را که توصیه کرده بودند، پس از مرگ ایشان منتشر گردد و بصورت طبیعی قرار بود 15 سال بعد در دسترس عموم قرار گیرد، منتشر کرد که حاوی مطالب بسیاری مهم و ناگفته ای از جمله تصمیم امام خمینی به کناره گیری از رهبری هنگام پذیرش قطعنامه 598 می باشد.
بخشی از خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی در واپسین سالهای حیات را که خود نوشتند و بصورت عادی، سالها بعد نوبت انتشار پیدا میکرد، به مخاطبان گرامی تقدیم میکنم.
ایشان در روزنوشت 13 فروردین سال 1394، حدود 20 ماه قبل از فوت پس از امضای بیانیه توافق هستهای در لوزان و عبور کشور از خطر جنگ و تحریم در دفترخاطرات روزانه خود نوشتهاند:
انشاءالله در موقعی که این خاطرات بعد از مرگ من منتشر میشود، به شیوهای که این سالها، خاطرات بیست سال قبل را آماده و منتشر میکنیم، در اینجا لازم است برای درج در تاریخ نقش خود را هم بنویسم چون بنا نیست فعلاَ بگویم. از لحظه شروع انقلاب تاکنون در پیچهای مهم انقلاب نقشهایی داشتهام. سه مورد آنها به نظرم مهمتر است.
1 – در روزهای آخر جنگ 9 ساله با عراق روشن بود که ادامه جنگ مصلحت نیست. ولی با وجود شعارهای جنگ جنگ تا پیروزی و تایید امام، نقش مهمی ایفا کردم به عنوان فرمانده جنگ و جانشین فرمانده کل قوا، واقعیتهای جبهه را که با هیاهوی سپاه و... روشن نبود به مسئولان و سپس به امام گفتم و سپس در جلسه سران قوا، در خدمت امام، عدم امکان پیروزی نظامی را ثابت کردیم.
امام مشکلشان این بود که با آن همه تصریحات که تا آخرین نفر و آخرین قطره خون و تا رفع فتنه میجنگیم، چگونه ناگهان اعلان پذیرش قطعنامه نماییم؟ و اضافه کردند، خودشان از مسئولیت رهبری کنار میروند و ما اداره کنیم.
من در جواب گفتم: این که کار را مشکلتر میکند و بهتر است، من به عنوان جانشین فرمانده کل قوا و فرمانده جنگ قطعنامه را امضا کنم و شما برای حفظ حیثیت من را محاکمه کنید و با قربانی شدن من کشور و مردم و انقلاب نجات پیدا میکنند. امام با نظر عطوفانهای به من، آن را نپذیرفتند و پذیرفتند خودشان بپذیرند، ولی از ما خواستند که دیگران را توجیه کنیم.
2 – در انتخابات اخیر ریاست جمهوری که کشور به بنبست رسیده بود و اصولگرایان به پیروزی خود در ادامه راه احمدینژاد مطمئن بودند. مردم و مراجع تنها راه را در نامزدی من میدانستند. من موافق نبودم. در شب روز آخر نام نویسی، احساس کردم که دچار استبداد نظر شدهام.
تصمیم گرفتم که اسم بنویسم و عصر شنبه در وزارت کشور ثبتنام کردم و از همانجا موج شادی مردم برخاست و ظرف چند ساعت تمامی کشور را لرزاند، گرچه شورای نگهبان با اصرار مصلحی وزیر اطلاعات من را به بهانه سن زیاد رد صلاحیت کرد و من این موج عظیم مردمی را پشت سر دکتر روحانی قرار دادم که پیروز شد و دولت از دست تندروها نجات یافت، اعتدال و امید حاکم شد؛ ولی تندروها میدان را خالی نکردند و مانع حل مشکل تحریمها میشدند.
3 – عصر شنبه که بنا بود فردای آن نتیجه مذاکرات یک هفتهای لوزان اعلان شود، هم روحانی و هم ظریف سرگردان بودند. ساعت 45/3 بعد از ظهر به دفتر روحانی رفتم و در مدت کوتاهی او را قانع کردم، اقدام کند و توطئه تندروها را گفتم که ایشان هم منکر نبود. ایشان هم فوراً ظریف را قانع کرد، صفحه برگشت و یاسها رفت و امید و تصمیم آمد.
@mohsenhashemi_ir
اگرهاشمی امروز بود چه می کرد؟
یک- شرایط امروز اقتصادی جامعه ما، به لحاظ معیشتی از وضعیت بحرانی گذشته است، شاخص فلاکت (تورم + بیکاری) به مرز انفجار رسیده، خط فقر رسمی که از مرز 15 میلیون تومان برای هر خانوار گذشته، بیش از 70 درصد جامعه را به زیرخود کشیده و درآمد سرانه ایرانیان برای نخستین بار طی 70 سال اخیر به زیردرآمد سرانه جهانی سقوط کرده است.
در چنین شرایطی اولویت برای حاکمان وسیاستمداران، تامین زندگی و جبران فقرعمومی جامعه است واین بر هرارزش و شعاری ارجحیت دارد که به فرموده پیامبر اکرم(ص) در شعب ابیطالب، خداوندا به ما نان بده، که اگر نان نباشد نه نماز داریم نه روزه.
اگر آیتالله هاشمی رفسنجانی امروز حضور داشت و در حکومت میتوانست تاثیری بگذارد، قطعا فقر را به عنوان دشمن اول جامعه وپیش از استکبارجهانی و صهیونیسم تعیین میکرد وتمام امکانات را برای تامین حداقل معیشت شامل غذا، مسکن، بهداشت و آموزش برای جامعه بسیج میکرد همانگونه که در دولت سازندگی این هدف را محقق نمود.
دو- شرایط امروز سیاسی جامعه ما، به یک انسداد و بن بست سیاسی رسیده است، با یکدست کردن حاکمیت و حذف جریان میانه رو واصلاح طلب در انتخابات مجلس وریاست جمهوری اخیر، جریان انقلابی هرسه قوه و همچنین سایر نهادها نظیر صداوسیما، شورای نگهبان، نیروهای مسلح و همه ارکان نظام را در اختیار دارد و در این شرایط از یکسو نمیتوان مشکلات را به گردن دیگری انداخت و اصطلاح «بانیان وضع موجود» هم تاریخ مصرفش را از دست داده است و ازسوی دیگر، راهی برای برون رفت از این وضعیت وجود ندارد، چون نگاههای دیگر از حوزه سیاست حذف شدهاند، و حال در این مسیر با موانع داخلی و بینالمللی این پیشرفت ممکن نیست و عقب گرد و بازگشت به گذشته نیز برای بدنه جریان انقلابی قابل پذیرش نیست.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در این شرایط نجات ایران و انقلاب را برآبرو و اعتبار خود مقدم میدانست و همانگونه که در پایان جنگ تحمیلی، بن بست نظامی کشور را با فداکاری و پیشنهاد به امام خمینی(ره) برای قبول مسئولیت آتش بس وسپس محاکمه واعدام خود پذیرفت، امروز نیز با ایثار خود، کشور را از بنبست سیاسی خارج میکرد. همانگونه که در انتخابات سال 1392 با علم به عواقب کار، آبرو و اعتبار 60 ساله خویش را در طبق اخلاص گذاشته وبرای مردم فدا کرد و مردم نیز با آفرینش حماسهای ماندگار به او آبرویی مضاعف بخشیدند.
سه- شرایط امروز سیاست خارجی کشور، در وضعیت بلاتکلیفی موثر همراه با خطر قرار دارد. اجماعی که درحال حاضر علیه جمهوری اسلامی در جهان شکل گرفته است، نه تنها برای ایران، بلکه حتی برای سایر کشورهای جهان نیز، سابقه نداشته است. تحریمهای موثر 15 ساله که بنیه کشور را ضعیف کرده و درآمد ملی را کاهش داده و قطعنامه اخیر شورای حکام و مقدمه چینی برای ارجاع پرونده ایران به فصل هفتم شورای امنیت در حالیکه ایران هنوز از برجام خارج نشده است، در کنار تصویب تعیین کمیته حقیقت یاب با اختیارات ویژه توسط شورای حقوق بشر سازمان ملل درحالیکه چنین قطعنامهای حتی در مورد عراق، لیبی، سوریه، یوگسلاوی و کشورهای آفریقایی که شاهد قتل عام دهها هزار انسان بودند نیز تصویب نشده است، نشان میدهد که با تهدیدات جدی مواجه هستیم.
علاوه برآن اجماع دولتها بخشی از مشکل ماست و اجماع افکارعمومی بخصوص در کشورهای غربی پدیدهای بیسابقه است. حتی در مورد حمله به عراق با وجود آنکه صدام صدها هزار نفر از شهروندانش را کشته بود و راهپیماییهایی چندده هزار نفری در اروپا علیه جنگ انجام میشد، اما امروز هیچ مخالفت جدی در افکار عمومی غرب برای مداخله در ایران صورت نمیگیرد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی، سه دهه قبل این خطر را احساس کرده بود و در خاطرات ایشان به صراحت آمده که در پاسخ به نگرانی رهبرانقلاب در مورد اداره کشور پس از دوران ریاست جمهوری ایشان میگویند، نگران بعد از من نباشید بلکه نگران خصومت آمریکا باشید. آیتالله هاشمی رفسنجانی در سالهای پایانی عمر خود با راهبری برجام، کشور را از آستانه خطر و جنگ رهانیدند و اگر امروز بودند هم همینگونه عمل میکردند.
چهار- شرایط امروز اجتماعی کشور به تعبیر اساتید دانشگاه، در مرحله دو قطبی و فروپاشی و مرگ جامعیت است. تشدید شکافهای اجتماعی و دو قطبی سازیها که نمونههای آن را پس از خوشحالی بخشی از جامعه از باختهای تیم ملی فوتبال در جام جهانی دیدیم، در هیچ دورهای از تاریخ ایران سابقه نداشته است. اساسا میتوان گفت جامعه ایران از کاریزماها و نخبگان عبور کرده است وعلت اصلی آن عدم وجود دستاوردسازی توسط نخبگان است.
ادامه یاداشت در پست بعد👇
@mohsenhashemi_ir
محسن هاشمی: نگرش حاج قاسم جذب حداکثری و دفع حداقلی بود
رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران در گفتگو با ایسنا:
🔹پشتوانه فکری و معنوی حاج قاسم، انقلاب اسلامی و مکتب امام خمینی(ره) و در حیطه عمل فرامین رهبری بود؛ مکتبی که با افراط وتفریط، با انحراف و تحجر، با غربزدگی و شرقزدگی مرزبندی داشت و به هیچ قدرتی جز خدا و مردم وابسته نبود.
🔹نگاه حاج قاسم به همه دختران ایران به عنوان فرزندان خود، صرف نظر از نوع پوششان یا نگاهش، برخاسته از همین بینش بود که همه را بخاطر انسانیتشان صرف نظر از عقایدشان شایسته کرامت می دید.
🔹نگرش حاج قاسم بر جذب حداکثری و دفع حداقلی بود.
🔹اکثریت مطلق جامعه، حاج قاسم را از خود میدیدند.
🔹همه مردم با گرایشهای گوناگون از اصلاح طلب تا اصولگرا و ملی مذهبی، روشنفکر، هنرمند و ورزشکار از شهادت حاج قاسم ناراحت شدند و به مراسم تشییعاش رفتند.
🔹نیاز امروز ما به ترمیم شکافهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که اعتراضات اخیر نیز برخاسته از همین شکافهاست.
🔹اگر بخواهیم دو صفت ممتاز در حاج قاسم نام ببریم که در کمتر شخصیتی در انقلاب سراغ داریم، اخلاص وتواضع ایشان بود.
isna.ir/xdN26M
@isna94
وعده های حیرت انگیز و پیشرفت مسئولان در فضا بجای زمین!
اخیرا جناب آقای بذرپاش و مدیران اجرائی در اظهارات خود به مناسبت روز جهانی حملونقل در نمایشگاه حملونقل از برنامه نوسازی صنعت هواپیمایی ایران گفتهاند که با نبود برجام و FATF و وجود تحریمهای 40ساله صنعت هوایی، قابل تأمل است. اگر فرض کنیم که کاندیداهای ریاستجمهوری و وزارتخانهها و شهرداریها برای گرفتن رأی، وعدههای بدون پشتوانه میدهند، از ایشان و همکاران به عنوان مسئول سابق دیوان محاسبات که وظیفه تطبیق عملکرد مالی دستگاهها با قوانین را بر عهده دارند، تعجببرانگیز است که چنین وعدههایی بدهند.
جهت اطلاع، وضعیت صنعت هوایی ایران، به دلیل 40 سال تحریم بحرانی است، حدود حداقل یکچهارم از 270 هواپیماها به دلیل فرسودگی و کمبود قطعات یدکی زمینگیر است. 175 هواپیمای فعال، عمر متوسط حدود 20 سال دارند، درحالیکه عمر متوسط در هواپیمایی در منطقه مانند قطر پنج سال، هواپیمایی امارات 9 سال و ترکیه 10 سال با مجموعا حدود (335+265+200) 800 هواپیماست که به بیش از 300 مقصد جهانی پرواز میکنند.
اگر صنعت هوایی ایران بخواهد نوسازی شود و جایگاه خود را در صنعت هوایی جهان بازیابی کند، نیاز به خرید دستکم 375 هواپیمای نو یا دستدوم با طول عمر زیر پنج سال با ظرفیت متوسط 120 صندلی دارد، یعنی حدود 45 هزار صندلی درحالیکه صندلیهای فعال امروز در صنعت هوایی ایران به 10 هزار صندلی فرسوده هم نمیرسد.
این حرکتی بود که وزیر راهوشهرسازی وقت آقای روحانی بعد از امضای برجام شروع کرد و صحبت از سفارش و تأمین300 هواپیما میشد که مورد تمسخر اصولگراها در آن زمان قرار گرفت؛ چراکه آن را در اولویت فعالیتها ندانسته و حرکتی لوکس فرض کردند.
این نوسازی در ابتدا نیاز به حداقل 30 میلیارد دلار اعتبار ارزی دارد، درحالیکه ارزش روز کل ناوگان صنعت هوایی ایران به دومیلیارد دلار نمیرسد. میدانیم در جهان معمولا هواپیما نقد خریداری نمیشود و از روش فاینانس درازمدت 20ساله خریدار یا فروشنده
Buyers یا sellers
یا اجاره به شرط تملیک استفاده میشود
درصورتیکه فعلا ایران حتی برای خرید نقد هم دچار مشکل خرید هواپیمای نو از شرکتهای معتبر بوئینگ یا ایرباس به دلیل تحریمهاست.
بنابراین راهی جز رفتن به سوی خرید هواپیماهای دست دوم با فرض عمر زیر پنج سال نیست. هرچند هماکنون از قول بعضی از مقامات تلویحا صحبت از تأمین چند هزار صندلی شده که از کم و کیف آن به دلیل نگرانی از اعمال تحریمها خبری داده نشده و تا در فرودگاههای ایران به زمین ننشینند، قابل ارزیابی نیستند.
برای فهم دقیق این عدد باید اشاره کرد که بودجه عمرانی سال گذشته کل کشور برابر با 168 همت یعنی حدود پنج میلیارد دلار است و سهم صنعت هوایی در تولید ناخالص داخلی حدود دو درصد است
برای خرید هواپیمای نو حتی اگر هیچگونه تحریمی وجود نداشته باشد و برجام و FATF توسط دولت آقای رئیسی امضا و اجرا شود و شرکتهای بزرگ ساخت هواپیمایی دنیا، سفارش ایران را بپذیرند و نسبت به سایر مشتریان در اولویت قرار دهند، حدود 15 سال طول خواهد کشید که این تعداد هواپیما تولید و به ایران تحویل شود و حتی اگر امروز هم همه موانع برطرف شود و در اولویت کشور قرار گیرد و توسط بعضی مورد تمسخر قرار نگیرد، دریافت نخستین هواپیماها در عمر دولت آقای رئیسی کار مشکلی خواهد بود.
جناب آقای منطقی، معاون وزارت صمت، در اظهارات دیگری فرمودهاند که:
برنامه همکاری با شرکتهای روسی برای ساخت هواپیما وجود دارد که البته یادآور تجربه هواپیمای ایران 140 از اوکراین است. هواپیمایی که نتوانست مشتریای برای تولید جذب کند و فقط پنج فروند از آن تولید شد و تابهحال دو فروند آن سقوط کرده است و اخیرا گفته شد که اوکراین امکان ادامه همکاری با ایران در این زمینه را ندارد و بنابراین سرمایهگذاری انجامشده معطل مانده است.
درمجموع میتوان گفت که گزارشها و وعدههایی که بعضی از مدیران اجرائی کشور به سران نظام میدهند، آنقدر با وضع موجود کشور فاصله دارد که حتی اگر بخشی از آن هم محقق شود، شاهکار است اما در عمل شاهد هستیم بهجای پیشرفت در شاخصها، پسرفت اتفاق میافتد و ریشه نارضایتی و مشکلات اجتماعی، معیشتی و اقتصادی کشور هم تفاوت فضا و زمین، وعده و عمل و واقعگرایی با خیالبافی است که فقط میتوان به آن، پیشرفتنمایی یا فعالنمایی بهجای واقعگرایی و عملگرایی اطلاق کرد.
روزنامه شرق
@mohsenhashemi_ir
محسن هاشمی : هجمه دشمن بخاطر پسرفت است نه پیشرفت، در یک دهه پول ملی یک چهلم و رشد اقتصادی منفی شده است
*اخیرا آقای رئیسی و برخی از مسئولان از پیشرفت کشور در این سالها سخن گفته اند. چه برداشتی از این نگاه به توسعه دارید؟
- باید اعتراف کنم که نه تنها برای من، بلکه برای بسیاری از نخبگان وحتی مردم عادی، فهمیدن این سخنان دشوار است...
*چرا؟ بالاخره دولت معتقد است که کشور در مسیر پیشرفت و توسعه است...
- آقایان باید توضیح بدهند که منظورشان از پیشرفت در چه حوزه هایی است. شاخص های رشد اقتصادی، نرخ تورم، افزایش قدرت خرید، درآمد سرانه، نرخ بیکاری، صادرات، نرخ سرمایه گذاری داخلی وخارجی، شدت انرژی، شاخص بورس، توان استخراج نفت وگاز از مخازن مشترک و....است. خب در کدام یک از این شاخصها، نه در مقایسه با دوران سازندگی و اصلاحات، بلکه در مقایسه با دوره برجام یعنی سالهای 94 تا 96 هم مثبت بوده ایم؟ اکثر این شاخص ها طی دهه گذشته صفر یا منفی بوده است.
*ممکن است منظورشان از پیشرفت در حوزه های دیگری مانند سیاست باشد...
- در سیاست داخلی که وضع بدتر است. شاخص توسعه و پیشرفت در سیاست، میزان مشارکت مردم در انتخابات، میزان تنوع سلایق و نظرات در حوزه رسمی، میزان آزادی بیان ورسانه ها، تعداد زندانیان سیاسی، مجوز دادن به احزاب و ... است که وضعیت روشن است و می بینید.
مهمترین آن هم عدم شرکت اکثریت مطلق جامعه در انتخابات 1400 بود که آقای رئیسی به عنوان رییس جمهور معرفی شدند. در حوزه گسترش فقر وحاشیه نشینی، بزهکاری، آسیبهای اجتماعی ، شکافهای قومی و مذهبی، کاهش شدید سرمایه اجتماعی بخصوص اعتماد عمومی و امید به بهبود در آینده که در نظرسنجی های رسمی هم منعکس شده است، نشانه هشدار است نه پیشرفت، اعتراضات ماههای اخیر هم عمدتا ماهیت اجتماعی داشت ونه مانند اعتراضات سال 88 سیاسی ونه96و 98 اقتصادی.
*در حوزه دیپلماسی هم که دولت نتوانست برجام را احیا کند...
- بله. در سیاست خارجی نه تنها برجام احیا نشد، تصویب دو قطعنامه کمیسیون حقوق بشر و اخراج ایران از کمیسیون زن که در تاریخ سازمان ملل بی سابقه است در کنار تحریمهای روزافزون غیرهسته ای و موج احضار سفرای ایران و اقدامات اخیر چین متحد راهبردی ما وضعیت را نشان می دهد. اخیرا هم که دولت رسما خواستار بازگشت به پیش نویس وین، یعنی وضعیت دوسال قبل شده که نشانه پیشرفت نیست.
*آقای رئیسی حضور مردم را به عنوان یک قدرت نام برده است. به نظر شما الان دولت از این قدرت بهره مند است؟
- بنده هم این سخنان را شنیده ام. بخصوص تاکیدی که بر حضور مردم بعنوان مهمترین مولفه قدرت دارند اما این انباشت نارضایتی ها که علائم وگستردگی آن از انتخابات ریاست جمهوری به چشم آمد و اکنون در خیابان و فضای مجازی می بینیم قابل انکار نیست. به نظرم این موضوع در نظرسنجی های رسمی هم منعکس شده است.
*شما معتقد هستید که دشمن می خواهد قطار پیشرفت کشور را متوقف کند؟
- بالاخره دشمنان همیشه علیه کشور ما، ئوطئه و دسیسه داشته اند اما شاید این احتمال وجود داشته باشد که علت هجمه اخیر دشمنان، پیشرفتهایمان نباشد. زیرا دشمن قاعدتا در برابر پیشرفت، عقب نشینی می کند و حداکثر راضی به وضع موجود می شود اما در برابر پسرفت، طمع می کند و برای ضربه زدن و براندازی و پسرفت بیشتر، فشار می آورد.
*تحلیل شما این است که چون پسرفت داشتیم، سوار موج اعتراضات شده اند؟
- دقیقا مشکلات واعتراضات و بحرانها، در همان حوزه هایی است که پسرفت داشته ایم.اگر ارزش پول ملی ظرف 12 سال گذشته یک چهلم نشده بود، اگر رشد اقتصادی که در دولت های سازندگی و اصلاحات و دوره برجام بالاتر از 6 درصد بود، به صفر و منفی نمی رسید، اگر خط فقر از بیست درصد جامعه به شصت درصد جامعه گسترش نمی یافت، اگر صندوق های رای رونق داشت، قطعا خیابان ها جای کسب و کار و نشاط و همبستگی ملت بود نه جای اعتراض و درگیری.
*آقای رئیسی متوجه این موضوع نیست؟
- اگر ما ریشه مشکلات را انکار کنیم نه تنها نمی توانیم آنها را حل کنیم بلکه حتی نمی توانیم آنها را جمع کنیم و از آقای رییسی و سایر مسئولان می خواهم که با تامل به حوزه های گوناگون بنگرند، شاید مشکلی را دیدند و برایش راه حلی داشتند که وضعیت فردا را اگر از امروز بهترنمی کند، بدتر نکند.
باید آرامش ذهنی جامعه و مردم را بازسازی و برقرار کرد. متاسفانه طبقه متوسط در حال از بین رفتن است و روز به روز فقیرتر میشود. حال که نا امیدی باعث ترس و اعتراض و خشونت شده نباید پاسخ خشونت را با خشونت داد. آیت اله هاشمی بهترین راه برای معرفی ایران اسلامی، ساختن ایرانی آباد و آزاد و معتدل می دانستند
گفتگو با روزنامه سازندگی
متن کامل:
https://www.entekhab.ir/fa/news/707632
@mohsenhashemi_ir
ادامه یاداشت
🖌چگونه حال یک ملت خوب می شود؟
📌نکته چهارم، بخشی از مسئولان هنوز این اعتراضات را جدی نگرفتهاند و تصور میکنند با قدری سختگیری و برخورد سخت اعتراضات جمع خواهد شد
🔹معترضان به وضعیت موجود را نباید صرفا در اجتماعات خیابانی این روزها منحصر کرد، بهدلیل خطر برخورد و بازداشت، بسیاری از مردم نارضایتی خود را با شیوههای دیگری مانند اعلام نظر در شبکههای اجتماعی بیان میکنند
🔹اما اگر ظرف چند روز آینده این اعتراضات از عرصه خیابان جمع شود، آیا مسئله حل میشود؟ یا آنکه زخمی کهنه و مطالبهای پاسخدادهنشده بر زخمهای قبلی افزوده میشود و به بهانهای دیگر سر باز میکند،
🔹 پس اگر دل در گروی آینده ایران و انقلاب داریم، همه توان خود را بر حل مسئله در امروز متمرکز کنیم نه انتقال آن به فردا.
@mohsenhashemi_ir