▪︎قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ▪︎ [...من اُمـٖیـٓدِ....]
کاش بودی بوسهای میچیدم از لبهای تو
باز هم من نور بودم در پس شبهای تو
@mo_eina
هر نکتهای که هست
به وجهی توان شناخت
تاوانِ جهلِ بی خردان،
بر #معلم است!
#عرفی_شیرازی
@mo_eina
کیستم من؟
پای تا سر
نسخهای از زلفِ او
تیرهروزی بیقرار
آشفتهحالی
درهمی!
@mo_eina
تاوان نمردن
که پس از عشقِ تو دادم
این بود که در شهرِ خودم
زنده به گورم
@mo_eina
نخل ما منّتِ سرسبزی از آتش دارد
برِ او بادِ بهاران و خزان یکسان است
#شفایی_اصفهانی
@mo_eina
دلم مجروح و
سرتاپا ملاحت
از تو میبارد
تو را با این
نمکپاشی نگه دارم
چهسان در دل؟
@mo_eina
خاک تفتیده و
دل سوخته و
شعله فراخ
قسمت ماست
که تا حشر
بسوزیم همه :/
@mo_eina
سوزد مرا
سازد مرا
در آتش اندازد مرا
وز من رها سازد مرا
بیگانه از خویشم کند
@mo_eina
دل نیست کبوتر
که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی
که پریدیم
پریدیم ...!
@mo_eina
دستم نمی رسد
به بلندای چیدنت
باید بسنده کرد
به رویای دیدنت :)
@mo_eina
شیخ با من سخن از عالم عقبی می گفت
گفتمش:شیخ! به آنجا که روم "او" هم هست؟
#فریبرز_رضا_نواز
@mo_eina
شب و
دلتنگی و
این چشمِ پر از
حسرتِ خواب
منم و
شوقِ وصالِ تو و
دریای سراب :)
@mo_eina
تو...!
در بغلِ یارِ خودت هستی و خوابی
من...!
در بغلِ خاطرهای تلخم و بیدار :/
#حمیدرضا_گلشن
@mo_eina
آنکه من باعثِ
لبخند ملیحش بودم
برغم و غصهیِ من
با همه خندید چرا؟ :/
@mo_eina
بی من آنجا
غافل از من
غافل از این انتظار
بی تو اینجا
بیقرارم
بیقرارِ بیقرار!
@mo_eina
گر هيچ مرا
در دل تو جاست بگو؛
گر هست بگو
نيست بگو
راست بگو :)
@mo_eina
خندههایم دید و
گفتا فارغی گویا زِ غم!
گفتمش ما درد را
با خنده کتمان میکنیم
@mo_eina
این خانه که هر روز
عزادار عزیزیست!
این خانه که
قلبش شده از درد،
مچاله...!
@mo_eina
این چه رازی ست
که هر بار بهار
با عزای دل ما می آید؟
#هوشنگ_ابتهاج
@mo_eina
رتبه میخواهی چو خورشید از خلایق دور باش
سایه از همراهی مردم به خاک افتاده است
#صائب_تبریزی
@mo_eina
گفتی که اجبار است و
من باید که از پیشت روم
رفتی و اجباری نبود
دانم دلت با من نبود
@mo_eina
جاریست از پیراهن شب
عطر گیسویت
خوابِ تو را
انگار میبینند
«شببو»ها
#شهریاربصیری
@mo_eins
بهاران یا زمستان !
بی تو
هر فصلی
غم انگیز است :/
@mo_eina
ببوس عاشق خود را،
به حکم دینیِ من
جزای معصیتِ عشق
پای مجتهدش :)
@mo_eina
شبیه واژهای مبهم جهان خالیست از معنا
خمارآلودم اما «استکان» خالیست از معنا
کدامین «ربنا» از من گرفته «آتنایم» را
که اینگونه برایم آسمان خالیست از معنا؟
اذان میگفت در گوشم خدا با لحن پیغمبر
کنون از لطف دینداران اذان خالیست از معنا
اگر «لایَعلمُ الغیب است الّا الله» پس یعنی_
گناه و اختیار و امتحان خالیست از معنا
چرا در فکر خورشیدِ پس از بارانی ای دنیا
برای کورها رنگینکمان خالیست از معنا
«زبان_بندِ» کدامین ساحر است این بغض لاکردار
که روحم شاعر است اما زبان خالیست از معنا
بجای تاس، سر انداختیم و باز خرسندیم
قمارِ عشق را سود و زیان خالیست از معنا
#شعریار
#شهریاربصیری
@mo_eina
@sheariar