mkh133 | Unsorted

Telegram-канал mkh133 - قلم رو

1331

بسم الله الرحمن الرحیم یادداشتهای پراکندۀ محمد خنیفرزاده راه ارتباط: @Mkh92110 @mahdisafari133 صفحه اینستاگرام: https://instagram.com/khanifarzadeh https://instagram.com/khanifarzadeh2 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج لینک پست اول: https://t.me/mkh133/22

Subscribe to a channel

قلم رو

صوت منبرمجازی60
درتاریخ25ـ05ـ1403
#منبرمجازی
#لایو
@Mkh92110

Читать полностью…

قلم رو

روومــــو ننداز آقــــا زمیـــــن
🥀💔💔
#امام_زمان
#امام_حسین
#مشایه_اربعین
#اربعین



@mkh133 قلم‌رو

Читать полностью…

قلم رو

جنه و احلی جنه...
#امام_زمان
#امام_حسین
#مشایه_اربعین
#اربعین



@mkh133 قلم‌رو

Читать полностью…

قلم رو

#زیارت_اربعین



◽️اعجاز



🔹روزنامه ای مصری نوشت:
آیا می دانيد؟


سعودی: اگر بیش از دو میلیون حاجی وارد خاکش شود اعلام نارضایتی میکند؟
عراق: اگر کمتر از 20 ملیون زائر داشته باشد ناراحت است!

سعودی: برای اداره دو میلیون حاجی وزارت تشکیل داده است!
عراق: کوچکترین موکب چای (چای ابوعلی یا همان چای امام حسین) امور هشت میلیون زائر رو میچرخونه!

سعودی: در مقابل خدماتی که ارائه میده دلار میگيره!
عراق: تمام خدماتش کاملا رایگان است!

سعودی: حج برایش موسم بهره وری اقتصادی است!
عراق: زیارت را موسم بخشش و عطا میدونه!

سعودی: دو ميليون حاجی باعث ترافیك و مسدود شدن راهها ميشه!
عراق: دو ملیون رقمی طبیعی در یک خیابان کربلاست!

سعودی: افزون بر هزینه هنگفتی که میگيرد، بر سر حجاج منت هم میگذارد!
عراق: از زائران بابت هر گونه کوتاهی عذرخواهی میکند!

سعودی: ورود ده هزار حاجی به یک خیابان باعث خفگی و مرگ مردم شد!
عراق: اگر سه ملیون زائر در خیابان باشه مسؤول موکب يه نگاه ميندازه به خیابان و میگه: خيابون خلوته پس کو زوار؟!

سعودی: شاهزاده ها با تشریفات طواف میکنند!
عراق: شاه و گدا پابرهنه به سوی معشوق روان‌اند!

باری، این اگر اعجاز نیست، پس چیست ؟

🔹
🔸
🔹
🔸

@mkh133 قلم‌رو

Читать полностью…

قلم رو

🔷 منبر مجازی 58 🎙

1403/05/22


موضوع:

● مقایسه مراسم حج با مشایه اربعین
● تفاوت خادمان عراقی با دیگران



👤 کارشناس : محمد خنیفرزاده


#امام_زمان
#امام_حسین
#مشایه_اربعین
#اربعین



@mkh133 قلم‌رو

Читать полностью…

قلم رو

▫️آیت الله مرعشی نجفی 4



🔹_آقای سید شهاب الدین!...
کم کم متوجه شدم، چشمانم را باز کردم دیدم شمع روشن است و سرم بر زانوی مرد عربی است که لباس بادیه نشینان اطراف نجف را بر تن دارد. هنوز در فکر مرد مهاجم بودم، نگاهم را که برگرداندم، دیدم همچنان بی‌هوش در وسط سرداب افتاده است. خواستم برخیزم و بنشینم اما رمق نداشتم مرد عرب مهربان، چند دانه خرما در دهانم گذاشت. عجب طعم و مزه‌ای داشت!‌ هرگز خرما یا هیچ غذای دیگری با آن طعم و مزه نخورده بودم مزه آن خرماها هنوز هم زیر دندان‌هایم هست.
- خوب نیست در مواردی که خطر تو را تهدید می‌کند،‌تنها به اینجا بیایی بهتر است بیشتر احتیاط کنی. متأسفانه این چند نفر شیعه هم که در سُرَّ مَن رأی هستند ملاحظه غربت عسکریین را نمی‌کنند. خوب است آن‌ها حداقل روزی دوبار به حرم عسکریین مشرف شوند این باعث می‌شود که شیعیانی که برای زیارت و دعا به اینجا می‌آیند احساس امنیت بیشتری بکنند.
این حرف‌ها را همان آقای عرب مهربان زد. بعدش هم حرف کتاب "ریاض العلماء" میرزا عبدالله افندی را پیش کشید و گفت:
- ای کاش این کتاب پیدا شود و در اختیار اهل علم و مردم دیگر قرار بگیرد. این کتاب خیلی – خیلی ارزشمند است...
حرف‌هایش به اینجا که رسید، یک لحظه، در فکر رفتم که:
- این مرد عرب بادیه نشین از کجا میرزا عبدالله افندی و کتابش را می‌شناسد؟! اصلا او از کجا در یک چشم بر هم زدن، پیدایش شد؟! از همه مهم‌تر، مرا از کجا می‌شناخت و نام مرا از کجا می‌دانست؟!
چگونه با یک نهیب او، این مرد قوی هیکل عرب، بی‌هوش شد؟! و... 
هنوز در این افکار غوطه ور بودم که ناگهان متوجه شدم که از آن مرد مهربان خبری نیست. تازه فهمیدم که خرماهایی که به من داده بودند هسته نداشتند محکم با دو دست زدم بر سرم و نالیدم که: ای وای! خاک عالم بر سرم، سرم در دامان آقا، مولا و مقتدایم حضرت حجة بن الحسن المهدی _علیه السلام_ بوده و ساعاتی نیز با او حرف زده‌ام و او را نشناخته‌ام.
غم عالم بر دلم نشست، با دیده‌ای اشکبار، مثل دیوانه‌ها از سرداب به قصد حرم عسکریین خارج می‌شدم تا بلکه یار را در آن‌جا بجویم، هنوز مرد غول پیکر مهاجم عرب، بی‌هوش در کف سرداب افتاده بود... ( پایان / والسلام)
@mkh133

Читать полностью…

قلم رو

▫️آیت الله مرعشی نجفی 2

تا اذان صبح، دو سه ساعتی بیشتر نمانده بود. برای چندمین بار در بسترم از این پهلو به آن پهلو شدم. لشکری از فکر و خیال از جلوی چشمانم رژه می‌رفت و خواب از دیدگانم می‌ربود. با خود گفتم:
- امشب، شب جمعه است و متعلق به آقا امام زمان[عجل الله تعالی فرجه الشریف] خوب است که به سرداب مقدس بروم، زیارت ناحیه مقدسه را بخوانم و حاجات خود را از آن حضرت بخواهم. گر چه کمی خطرناک است و ممکن است از ناحیه بعضی از آدم‌های بی‌ سر و پا و ولگردی که دشمنی قلبی با اهل بیت پیامبر[صلی الله علیه وآله] و شیعیان دارند مورد تعرض واقع شوم. آن‌ها حاضرند به خاطر اندکی پول به خاطر عداوت با شیعیان، هر جنایتی را مرتکب شوند. شاید بهتر باشد که دوستانم را از خواب بیدار کنم و به همراه آن‌ها به سرداب بروم. اما نه ممکن است حالش را نداشته باشند یا مجبور شوند توی۷ رودربایستی با من بیایند. از این‌ها گذشته، در حضور آن‌ها، نمی‌توانم آن طوری که دلم می‌خواهد با اقا درد دل کنم پس بهتر است...
با این افکار به آهستگی از جایم برخاستم، وضو گرفتم، عبا، قبا و عمامه‌ام را پوشیدم و پاورچین پاورچین، از حجره خارج شدم. شمع نیم سوخته‌ای را که روی طاقچه راهرو بود در جیب گذاشتم و راه سرداب مقدس را در پیش گرفتم. همه جا تاریک بود و سکوت مرگباری فضا را در آغوش خویش می فشرد. تنها صدای واق-واق چند سگ ولگرد از کمی آن طرفتر به گوش می‌رسید که انگار بر سر مرداری به جان یکدیگر افتاده بودند. قبل از ورود به سرداب مقدس، لحظه‌ای ایستادم و اطراف را پاییدم. تنها دو- سه نفر گِدا را دیدم که در کنار دیوار خوابیده بودند. درب سرداب را به آهستگی به داخل هل دادم. پا به داخل سرداب گذاشتم و با احتیاط از پله‌ها پایین رفتم. انعکاس صدای پاهایم در درون سرداب، مرا کمی به وحشت می‌انداخت. به کف سرداب که رسیدم شمع را از جیبم درآوردم و روشن کردم و مشغول خواندن زیارت ناحیه مقدسه شدم. هنوز دقیقه‌ای بیش نگذشته بود که صدای پای شخصی را شنیدم که از پله‌ها پایین می‌آمد. صدای پاهایش در درون سرداب می‌پیچید و فضای ترس‌آلودی ایجاد می‌کرد.
خواندن زیارت ناحیه را رها کردم و رویم را به سمت پله‌ها برگرداندم. مرد عرب ژولیده و غول پیکری را دیدم که خنجری در دست راست داشت و از پله‌ها پایین می‌آمد و می‌خندید برق چشمان و دندان‌ها و خنجرش، ترس مرا صد چندان کرد قلبم شروع کرد به تند تند زدن! انگار می‌خواست از قفسه سینه‌ام درآید! دستم از زمین و آسمان کوتاه بود و عزرائیل را در چند قدمی خود می‌دیدم ...

Читать полностью…

قلم رو

لطفا بخوانیدش و منتشرش کنید👇🏼


#امام_حسن #ولایت #عزاداری


▫️شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی علیه السلام





🔹...در اين روز در سال 50 ه‍ امام حسن مجتبى عليه السلام به شهادت رسيد...(1)...
🔹بنابر قولى شهادت آن حضرت در 7 صفر و بنابر قولى در 5 ربيع الاول واقع شده است ...(2)...
جعده دختر اشعث بن قيس با زهرى كه معاويه براى او فرستاده بود آن حضرت را مسموم كرد. معاويه همراه با زهر صد هزار درهم فرستاد و وعده كرد كه او را به عقد يزيد در آورد: ولى به وعده خود وفا نكرد...(3)...

◾️مسموميت حضرت ◾️
🔹...مسموميت امام حسن عليه السلام چهل روز طول كشيد...(4)...
🔹پس از ظهور اثرات سم بر بدن مبارك و فرا رسيدن وقت شهادت به سيد الشهدا (عليه السلام ) فرمودند:
"مرا مسموم كرده اند و پاره هاى جگرم داخل طشت است . من از شما جدا مى شوم و به خداوند ملحق مى گردم ، و مى دانم چه كسى مرا مسموم كرده است ؛ ولى به حقى كه بر شما دارم در اين باره حرفى نزنيد. وقتى من از دنيا رفتم چشمانم را ببند و غسلم بده و كفنم نما و مرا كنار قبر جدم پيامبر صلى الله عليه و آله ببر تا با او تجديد عهد كنم . سپس مرا در بقيع كنار جده ام فاطمه بنت اسد صلى الله عليه و آله دفن كنيد. مى دانم مخالفين و معاندين گمان مى كنند شما مى خواهيد مرا كنار پيامبر صلى الله عليه و آله دفن كنيد و مانع شما مى شوند. شما را به خدا قسم مى دهم كه مبادا به خاطر من حتى به اندازه خون حجامت ريخته شود"
🔹سپس آن حضرت مثل آنچه امير المؤ منين عليه السلام وصيت فرموده بود به اولاد و اهل خود وصيت نمود و از دنيا رفت .

◾️تشييع جنازه حضرت◾️
🔹...امام حسين عليه السلام بعد از غسل و كفن و نماز، آن حضرت را به طرف مرقد شريف پيامبر صلى الله عليه و آله حمل كردند. با ديدن اين منظره براى مروان و بقيه بنى اميه كه با سلاح و به همراهى عايشه آمده بودند شكى باقى نماند كه مى خواهند آن حضرت را در كنار پيامبر صلى الله عليه و آله دفن نمايند.
لذا آمدند و مانع شدند، و عايشه در حالى كه سوار درازگوشى بود گفت :
" مرا با شما چه كار است كه مى خواهيد كسى را كه من او را دوست ندارم در خانه من دفن كنيد".
🔹مروان ملعون هم نظير اين مطالب را گفت ، و ابن عباس به او و عايشه جواب داد. فرزندان عثمان هم مانع شدند و گفتند:
"هرگز نمى شود كه عثمان در بدترين مكانها دفن شود و حسن با رسول خدا به خاك سپرده شود"
🔹امام حسين عليه السلام فرمود:
"به خداوندى كه مكه و حرم را محترم گردانيده ، حسن عليه السلام فرزند على و فاطمه عليهما السلام سزاوارتر است به پيامبر صلى الله عليه و آله از كسانى كه بدون اجازه داخل خانه او شده اند. بخدا قسم او سزاوارتر است از حمال خطاها عثمان ، كه ابوذر را از مدينه بيرون كرد و..."
➖عايشه جلو قبر پيامبر صلى الله عليه و آله رفت و گفت :
🔹..."تا يك مو در سر من هست نخواهم گذاشت او را در اين جا دفن كنيد"
🔹در اينجا بنى مروان ملعون جنازه آن حضرت را تير باران كردند. بنى هاشم دست به شمشير بردند. ولى امام حسين عليه السلام مانع شده فرمودند
"وصيت برادرم نبايد ضايع شود"
و سپس 70تير از جنازه آن حضرت بيرون كشيدند..(5)..
و اين در حالى بود كه امام مجتبى عليه السلام به امام حسين عليه السلام خبر داده بودن كه عايشه بعد از شهادت ايشان چه جنايتى را مرتكب مى شود...(6)...
پس از آن حضرت سيد الشهداء عليه السلام كلماتى فرمودند كه اگر وصيت برادرم نبود مى دانستيد كه شمشيرهاى الهی در كجا و چگونه بر شما فرود مى آمد. سپس بدن مطهر آن حضرت را به بقيع آوردند و در كنار جده اش فاطمه بنت اسد عليها السلام دفن نمودند...(7)...
آقا حضرت مجتبى عليه السلام داراى 15 فرزند دختر و پسر بودند، ولى از جعده هيچ فرزندى نداشتند...(8)...

[منابع:
1.اعلام الوری:ج1.ص403
2.بحارالانوار:ج44.ص161
3.ارشاد:ج2.ص16
4.تتمه المنتهی:ص41
5.منتهی الامال:ج1.ص235
6.مجمع البحرین:ج1.ص45
7.ارشاد:ج2.ص17_19
8.ارشاد:ج2.ص20]






@mkh133 قلم‌رو



این متن را بخوانید و منتشرش کنید👆🏻

Читать полностью…

قلم رو

🔷 منبر مجازی 57 🎙

1403/05/19

موضوع:

● تعمیر قبر مطهر حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها
● فرق تاریخ و علم انساب
● خدمت به زوار اربعین

👤 کارشناس : محمد خنیفرزاده


#حضرت_رقیه 🥀
#شام
#تاریخ
#علم_انساب
#مهدی_رجایی
#کتب_اربعه
#علویان
#نقابت
#بنی_امیه
#معاویه


@mkh133 قلم‌رو

Читать полностью…

قلم رو

صوت منبرهای ۳۰ تا ۵۶👆
برای افرادی که امکان دانلود ویدیوها رو ندارند
#منبرمجازی
#لایو
@Mkh92110

Читать полностью…

قلم رو

#مهدی_رجایی-شهرت وجود مرقد #حضرت_رقیه (س) دلیلی بر وجود حضرت-مزار حضرت رقیه (س) نماد مظلومیت و اسارت. شهادت حضرت عامل بیداری مردم. اشعار راجع به حضرت رقیه (س). #روضه_حضرت_رقیه (س)

@mkh133

Читать полностью…

قلم رو

#مهدی_رجایی - استفاده از کتب شیعی بعنوان سوخت حمام-نابود کردن کتب شیعی در زمان حال. #حضرت_رقیه (س) در منابع شیعی-کتب #انساب- شهرت ملاک #سیادت-مزار حضرت دلیل بر وجود بی بی رقیه (س)


کانال قلم‌رو
@mkh133

Читать полностью…

قلم رو

چگونه حضرت رقیه، جان امام سجاد و اهل بیت را در خرابه شام نجات داد.




✔️وقتی اهل بیت را با آن عظمت و کرامت و شخصیتی که داشتند، در آن محل مخروبه جا دادند، به هم گفتند:

إنَّما جُعِلنا فی هذا البیت لِیَقَعَ عَلَینا فَیَقتُلُهُم
قطعاً ما را آورده اند در این خانۀ خرابه که سقف هایش بریزد روی ما و ما را بکشند و نابود کند.


✔️امام سجاد علیه السلام نیز فرمودند: ماموران خرابه به یکدیگر می گفتند: اینان را در خرابه جا داده اند تا دیوارهای آن را خراب کنند و ایشان را همینجا مدفون کنند.


📚اشک و خون، ص٥٥۱،ر.ک: ودیعه کربلا، مصائب الاساره، مصیبت خرابه


یزید، در صدد این بود که اهل بیت را شبانه در آن خرابه مدفون کند و زمین را از وجود اهل بیت خالی گرداند. ✔️اما این گریه های حضرت رقیه در خرابه و شهادت او بود که خواب را بر چشمان اهل شام حرام کرد و نگذاشت تا ماموران یزید، کاری از پیش برند و این فتنه عظیم را خنثی نمود و جان حجت خدا و اهل بیت اطهار را نجات بخشید

@mkh133 قلم‌رو

Читать полностью…

قلم رو

🔷 منبر مجازی 55 🎙

1403/05/16


موضوع :

مشایه اربعین و کرامات



👤 کارشناس : محمد خنیفرزاده


#امام_حسین
#حضرت_ابوالفضل
#اربعین
#خاطرات
#کرامات
#کربلا
#معجزه
#مشایه
#زیارت


@mkh133 قلم‌رو

Читать полностью…

قلم رو

🔹جایگاه من نزد امام‌زمانم کجاست؟

امام‌ رضا علیه السلام به یکی از شیعیانشان فرمودند:

هرگاه خواستی بدانی که نزد من چه جایگاهی داری، ببین من نزد تو چه جایگاهی دارم.

قَالَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَا لَكَ عِنْدِي فَانْظُرْ إِلَى مَا لِي عِنْدَكَ.

کافی، ج۲، ص۶۵۲

#امام_زمان_علیه_السلام
#دعای_فرج 🔹

/channel/mkh133
به کانال قلم‌رو بپیوندید

Читать полностью…

قلم رو

صوت منبرمجازی59
درتاریخ24ـ05ـ1403
#منبرمجازی
#لایو
@Mkh92110

Читать полностью…

قلم رو

«السلام علیک یا اباعبدالله الحسین...»
#امام_زمان
#امام_حسین
#مشایه_اربعین
#اربعین



@mkh133 قلم‌رو

Читать полностью…

قلم رو

مای‌بارِد🍶🧊

#امام_زمان
#امام_حسین
#مشایه_اربعین
#اربعین



@mkh133 قلم‌رو

Читать полностью…

قلم رو

#حدیث #اربعین #امام_حسین #مشایه #پیاده‌روی_اربعین



◽️خرج کردن پول برای برپاماندنِ عزای سیدالشهداء علیه السلام :



🔹قال الله تبارک و تعالی لموسی: ... وَ مَا مِنْ عَبْدٍ أَنْفَقَ مِنْ مَالِهِ فِي مَحَبَّةِ ابْنِ بِنْتِ نَبِيِّهِ طَعَاماً وَ غَيْرَ ذَلِكَ دِرْهَماً إِلَّا وَ بَارَكْتُ لَهُ فِي الدَّارِ الدُّنْيَا الدِّرْهَمَ بِسَبْعِينَ دِرْهَماً وَ كَانَ مُعَافاً فِي الْجَنَّةِ وَ غَفَرْتُ لَهُ ذُنُوبَهُِ

خداوند به حضرت موسی فرمود: ... هیچ عبدی نیست که مالش را در راه محبّت پسر دختر پیامبرم (حضرت سیدالشهداء علیه السلام) صرف کند که طعامی دهد و غیر از طعام درهمی بدهد، مگر اینکه من در دنیا به هر درهمش هفتاد درهم برکت می دهم. و شأن او بهشت است و گناهانش را می بخشم.

[مستدرک الوسائل ج۱۰، ص۳۱۹.[

🔹
🔹
🔹

@mkh133 قلم‌رو

Читать полностью…

قلم رو

صوت منبرمجازی58
درتاریخ22ـ05ـ1403
#منبرمجازی
#لایو
@Mkh92110

Читать полностью…

قلم رو

▫️آیت الله مرعشی نجفی 3




🔹 احساس می‌کردم لب‌ها و گلویم خشک شده‌اند؛ عرق سردی بر پیشانی‌ام نشست. نمی‌دانستم چکار کنم؟! همین که پای مرد خنجر به دست به کف سرداب رسید،‌نعره زنان به سوی من حمله کرد در همان لحظه به دلم افتاد که شمع را خاموش کنم. فوت محکمی به شمع کردم و پای گذاشتم به فرار آن مرد هم در تاریکی شروع کرد به دویدن به دنبال من خواستم فریاد بزنم اما نمی‌توانستم، صدای نعره وحشیانه مرد خنجر به دست در فضای سرداب می‌پیچید و من همچون بچه آهوی بی‌پناهی که در یک اتاق به چنگ شیری افتاده باشد به این سو و آن سو می‌گریختم. ناگاه مرد مهاجم به من رسید و دست انداخت و گوشه عبای مرا گرفت و با قدرت به سوی خود کشید دیگر واقعا درمانده شده بودم به یاد آقا امام زمان(ع) افتادم همان آقایی که به خاطر استمداد از او به آن سرداب خطرناک پا نهاده بودم من به آنجا آمده بودم تا آقا مشکلاتم را برایم حل کند، اما انگار مشکلی بس بزرگتر،‌ دامنگیرم شده بود. با تمام وجود فریاد زدم:
- یا امام زمان!
و صدایم در درون سرداب پیچید و چندین بار تکرار شد. هنوز استغاثه‌ام به آخر نرسیده بود که مرد عرب دیگری در سرداب پیدا شد و رو به مردم مهاجم کرد و نهیبی بر او زد:
- رهایش کن! و بلافاصله مرد عرب ژولیده قوی هیکل، همچون تنه درخت بزرگ خشکیده‌ای که ریشه‌اش را با تبر زده باشند، بی‌هوش و بی‌حس نقش زمین شد و خنجرش به کناری افتاد من هم که تمام نیرو و توانم را از دست داده بودم دچار ضعف و رعشه شدم. در حالی که می‌لرزیدم به زانو درآمدم و به رو نقش زمین شدم، دیگر هیچ نفهمیدم!
- آقای سید شهاب الدین!...

Читать полностью…

قلم رو

▫️آیت الله مرعشی نجفی 1



🔹آیت الله مرعشی نجفی را همگان می شناسند. او از دوران جوانی به قم آمد. دوران تحصیل را در نجف گذرانده بود. در همان دوران حضور در نجف سه چهار مرتبه موفق شد که امام زمان _عجل الله تعالی فرجه الشریف_ را زیارت کند. تشرفات او بسیار مشهورند . در زمان حیات همواره آنها را بازگو میکرد اما به جای آنکه به نام خود تصریح کند ، می گفت : " طلبهء سید جوانی..." . از خود نام نمی برد اما نزدیکترین شاگردانش ، آنها که صاحبان سر اویند، می دانستند که این سید طلبه جوان هموست ، و برای گریز از وسوسه های نفس از خود نام نمی برد . در وصیت نامه اش تصریح کرده بود که این تشرفات خود اوست . یاران نزدیک را هم از این راز آگاه کرده بود اما عهد محکمی گرفته بود که تا زنده است از او نام نبرند.
آیت الله مرعشی تقریبا تمام دوران جوانی و میانسالی را با روزه گرفتن گذراند. روزهء استیجاری می گرفت و با پول آن نسخه های خطی شیعه را می خرید تا دست یهودیها نیفتند. در این باره قصه های شگفتی دارد .
وی چندین بار امام عصر _علیه السلام_ را زیارت کرده بود. اینک تشرفی دلنشین :
@mkh133

Читать полностью…

قلم رو

صوت منبرمجازی57
درتاریخ19ـ05ـ1403
اصلاح شد✅
#منبرمجازی
#لایو
@Mkh92110

Читать полностью…

قلم رو

فلج بودم و امام حسین علیه‌السلام شفایم داد


@mkh133

Читать полностью…

قلم رو

👆🏼👆👆🏻

✍️ بازنشر: مهر ماه ۱۳۹۹

🔹آیت الله سیدمهدی رجایی متخصص علم انساب است و در کشورهای اسلامی نظر او در نسب سادات اعتبار قضایی دارد.


🔹علم انساب در باره نسب افراد اعتبار فراوانی دارد حتی بیش از تاریخ. یعنی اگر درباره نسب کسی نظر علم انساب وجود داشته باشد در آن صورت به تاریخ مراجعه نمی‌شود. معتبرتر از تاریخ است

🔹این مصاحبه ها را چهار سال پیش با ایشان انجام دادم . در آن سال این نظر مطرح شد که حضرت رقیه دختر یکی از اصحاب بوده نه دختر امام حسین علیه السلام.
طبعا به اقتضای روز از استاد خواستم که نظرشان را بیان کنند. این جلسات گفتگو محصول آن روزهاست. نظر ایشان در مجامع علمی بسیار موثر بود.

🔹از کانال "منبر" سپاسگزارم که از تصویری به صوتی تبدل و منتشر کرده اند. جزاهم الله خیرا..‌.



.

Читать полностью…

قلم رو

#مهدی_رجایی - بررسی ذکر نام #حضرت_رقیه سلام الله علیها در کتب #انساب مثل #لباب_الانساب و کتب مقتل - از بین رفتن نود درصد کتب شیعی در طول تاریخ. برخی از مصائب اسرای اهل بیت (ع)

Читать полностью…

قلم رو

#مهدی_رجایی-چرا در منابع شیعی نام #حضرت_رقیه سلام الله علیها کم ذکر شده است؟ چرا از ۴۰۰ منبع شیعی فقط ۱۶ منبع باقیست؟ #سقیفه عامل تمام مشکلات انسانها-سوزاندن کتابخانه های عظیم #بغداد و #قاهره

@mkh133 قلم‌رو

Читать полностью…

قلم رو

🔷 منبر مجازی 56 🎙

1403/05/17

موضوع:

پاسخ به شبهات اهل سنت ⁉️



👤 کارشناس : محمد خنیفرزاده


#امام_حسین
#حضرت_یعقوب
#گریه
#حضرت_حمزه
#سیدالشهدا
#اهل_سنت
#سقیفه
#ائمه_کفر
#الهی_قمشه_ای


@mkh133 قلم‌رو

Читать полностью…

قلم رو

▪️ به مناسبت ایام اسارت در شام و مجلس یزید و شرب خمر و شطرنج بازی آن ملعون کنار رأس‌ مطهر سیدالکونین ابی‌عبدالله الحسین علیه‌السلام:


لعن بر یزید کفاره گناهان


🔹 امام رضا عليه السلام فرمود:

فَمَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا فَلْيَتَوَرَّعْ عَنْ شُرْبِ الْفُقَّاعِ وَ اللَّعْبِ بِالشِّطْرَنْجِ وَ مَنْ نَظَرَ إِلَى الْفُقَّاعِ أَوْ إِلَى‏ الشِّطْرَنْجِ فَلْيَذْكُرِ الْحُسَيْنَ ع وَ لْيَلْعَنْ يَزِيدَ وَ آلَ زِيَادٍ يَمْحُو اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِكَ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ كَانَتْ بِعَدَدِ النُّجُومِ

... پس هر كس از طرفداران ما ميباشد بايد از خوردن شراب و بازى شطرنج بپرهيزد، و هر كس از شيعيان ما كه ديده‌‏اش به شراب جو يا شطرنج بيفتد امام حسين عليه السّلام را ياد نمايد و بر يزيد و آل زياد لعن کند، خداوند _عزّوجلّ_ گناهانش را محو و نابود سازد، هر چند به عدد ستارگان‏ آسمان باشد.

🔹عيون أخبار الرضا،[ عليه السلام]، ج‏۲ ،ص۲۲؛ من لا يحضره الفقيه، ج‏۴ ،ص۴۱۹؛ بحار الأنوار (ط -بيروت) ،ج‏۴۵، ص۱۷۶

@mkh133 . قلمرو

Читать полностью…

قلم رو

🔷 مرزبان ولایت

#امام_زمان
#امام_صادق


#مومن_طاق


@mkh133 قلم‌رو

Читать полностью…
Subscribe to a channel