🔏کانال نوشتار و صوت 📝متن فرمایشات نوشتار فایلهای صوتی "کاشف توحید بدون مرز؛ بروجردی ╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮ @Matnefarmayeshat ╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯ https://tt.me/Matnefarmayeshat
که گفت به پسر عمویت بگو از دست ما ناراحت نباشد، خدا نخواست تو بالا بروی، خدا خواست تو خانهنشین بشوی، پیغمبر خواست به تو کمک کند ولی خدا نخواست. خب معلوم است که خدا برنده است نه پيغمبر.
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
6592 1402-04-04
۱- ظهور در کشتار حیوانات.
۲- کتابِ معارض با مردم.
۳- برای خدا همه چیز مجاز است.
(بازخوان از تدریس 6095 - درس دوم)
۴- شک در لسان رجال ظهوری!
---------------------------------------------
🟣 درس اول:
ظهور در کشتار حیوانات.
- «ثُمَّ لَاَقْتُلَنَّ كُلَّ دَابَّةٍ حَرَّمَ اللهُ لَحْمَهَا».
📗کتاب خرائج جلد ۲ صفحه ۸۳، از امام صادق است.
🛑 میگوید که فرزندمان امام دوازدهم که ظهور کند یکی از کارهایی که میکند این است: «ثُمَّ لَاَقْتُلَنَّ كُلَّ دَابَّةٍ حَرَّمَ اللهُ لَحْمَهَا».
«ثُمَّ» یعنی آن کارهای دیگری که میخواسته بکند انجام میدهد و بعد هم کلّ حیوانات وحشی را میکشد! این چگونه تحلیل میشود؟ پس چطور میگویند شیر و مار و عقرب در کنار مردم در ظهوری که توصیفش کردند زندگی میکنند؟ اینکه میخواهد همه را بکُشد!
🛑 «لَاَقْتُلَنَّ كُلَّ دَابَّةٍ حَرَّمَ اللهُ لَحْمَهَا» هر حرام گوشتی را میخواهد بکُشد. یعنی جنگلها بدون حیوانات میماند.
واقعاً این ظهوری که هزاران سال یا دهها هزار سال است که وعدهٔ آن را دادند همین است؟ قد و قامتش، قافیهاش همین است؟
خیلی چیزها را آوردهاند، که بین زن و شوهر فاصله میاندازند و میگوید که اینها عقدشان باطل است، به پدر میگوید بچهات را بکش چون این از تو نیست. یعنی همین؟
🛑 طول و عرض ظهوری که همهٔ انبیاء گفتند «وَانْتَظِرُوا»، قرآن هم آن را سه قبضهاش کرده «فَتَرَبَّصُوا، فَتَرَقَّبُوا، وَانْتَظَرُوا»، همین است! در کوفه یک مسجد درست کنند که هزار در داشته باشد. خب آخر که چه؟ در بین آنها این خیلی اسفناک است: «لَاَقْتُلَنَّ كُلَّ» همه را میکشد، «دَابَّةٍ» حیوانات «حَرَّمَ اللهُ لَحْمَهَا» حرام گوشت را.
🛑 ببینید معارضات چیست؟ چطوری است؟ از این طرف میگویند در زمان ظهور بچهها با مار بازی میکنند چون مار دیگر نیش نمیزند و مردم به جای خر، سوار شیر میشوند چون شیر دیگر حمله نمیکند. پس این چیست؛ «ثُمَّ لَاَقْتُلَنَّ كُلَّ دَابَّةٍ حَرَّمَ اللهُ لَحْمَهَا»؟!
--------------------------------------------
🟡 درس دوم:
کتابِ معارض با مردم.
- «الْقُرْآنُ حُجَّةٌ لَكَ اَوْ عَلَيْكَ».
📘 کتاب صحیح مسلم فی باب فضل الوضوء، از رسول الله است.
❇️ «الْقُرْآنُ حُجَّةٌ لَكَ اَوْ عَلَيْكَ» این کتاب خدا گاهی با توست و گاهی علیه توست. این «لَكَ» یعنی برای تو، چه موقع اجرا شده؟ چه کسی از قرآن شفا گرفته؟ چه کسی از قرآن جواب گرفته؟ آیا قاریان قرآن، ساخته و پرداختهٔ تربیت قرآن بودند که چهارصد قاری معروف و بزرگ معاصر امیرالمؤمنین در جنگ جمل علیه او ایستادند؟
❇️ «الْقُرْآنُ حُجَّةٌ لَكَ اَوْ عَلَيْكَ». مثلاً میگوید «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ» قرآن شافی است، داروخانه است. شفایش کجاست؟ این قرآن است که میگوید «ادْعُونِي اَسْتَجِبْ لَكُمْ» (۶۰- غافر)، این قرآن است که میگوید «لَا رَطْبٍ وَ لَا يَابِسٍ اِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ» (۵۹- انعام) تر و خشکی نیست مگر در این کتاب. تر و خشک نیست یعنی تمام معالم جهان باید در این کتاب باشد، یعنی با وجود این قرآن، دیگر علم پزشکی و حساب و هندسه و فیزیک و شیمی، همهٔ اینها باید کنار برود، یعنی همهٔ اینها را باید از قرآن دربیاوری. آیا درآوردند؟
❇️ آیا خود ائمه توانستند این معالم را از قرآن استخراج کنند؟ حالا میگویند در عالم غیب استخراج کردند و اجازه نشر و پخش نداشتند. خب چه فایده؟ میگویند امام صادق هزار تا شاگرد تربیت کرد. خب که چه؟ به دو سه نفر از آنها اسرار را میگفت و به آنها میگفت که حرف نزنید و جایی نگویید.
❇️ در اسناد و مدارکی که از دین به دست آوردیم، یادت هست آنجایی که امام صادق فرمود «قتل عمد است اگر کسی حرفهای ما را به دیگران برساند» یعنی عمداً ما را کشتید، نه اینکه سهواً! خب وقتی که دلایل و براهین و حجج برای ابلاغ نیست پس به چه درد میخورد؟ خب در قرآن شش هزار و خردهای آیه است وقتی که نباید ابلاغ بشود، وقتی که باید پنهان بشود، خب این کتاب به چه درد میخورد؟
-------------------------------------------
🔴 درس سوم:
برای خدا همه چیز مجاز است.
(بازخوان از تدریس 6095 - درس دوم)
- «لا يَحِلُّ لِمُسلِمٍ اَنْ يُرَوِّعَ مُسلِماً».
📗کتاب سنن ابو داوود، «بابُ مَن یَأخذ الشیٔ عَلَی الْمَزاح، کسی که به شوخی چیزی را از کسی بگیرد»، یعنی بدزدد و بگوید شوخی کردم.
♈️ اینجا رسول الله چه فرمود؟ «لا يَحِلُّ لِمُسلِمٍ اَنْ يُرَوِّعَ مُسلِماً» حلال نیست مسلمان که به ترس و وحشت بیندازد مسلمانی را. بعد الگوی مسلمان کیست؟ خدا. خدا با فرامینش تن مردم را میلرزاند بعد پیغمبر میگوید «لا يَحِلُّ» حلال نیست! مگر آموزگار ما خدا نیست؛ «عَلَّمَ الْاِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ»؟
✳️ حالا این ریسک است دیگر، بعد در قرآن میگوید نه، ما همه شما را خوشبخت به دنیا میآوریم «اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقَاکُم»، قبلش میگوید که شما بچههای آدم و حوا هستید و همهٔ شما يک مدل و یک جور هستيد ولی در پیشگاه خدا هر کسی که با تقواست مقربتر است. تقوا در اینجا یعنی همان تبعیض. خدا تبعیض قائل شد که به یک نفر زیاد بدهد، به یک نفر کم بدهد و به یک نفر اصلاً ندهد.
✳️ یک نفر هست که برای اجاره گرفتن، حساب و کتاب مغازهها و خانههایش را ندارد و یک نفر هم هست که اجارهخانه ندارد بدهد، یک کانتینر اجاره کرده اثاثش را در آن ریخته و خودشان هم در بین خانهٔ فامیل تقسیم شدهاند، زن به خانهٔ خانواده خودش رفته و مرد هم به خانهٔ خانواده خودش رفته، بچهها هم این وسط ویلون هستند، حالا مدام بگو بچه بیاور!
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
6591 1402-04-03
۱- در شرایع هم چند گانگی وجود دارد.
(مرتبط با تدریس 4736)
۲- غنّی بالذّات.
(بازخوان از تدریسهای 4416، 5699 و 5631)
-------------------------------------------
🔴 درس اول:
در شرایع هم چند گانگی وجود دارد.
(مرتبط با تدریس 4736)
- «لِلصَّلاَةِ اَرْبَعَةُ آلاَفِ حَدٍّ وَ فِي رِوَايَةٍ اُخْرَى: لِلصَّلاَةِ اَرْبَعَةُ آلاَفِ بَابٍ».
📗کتاب کافی جلد ۳ صفحه ۲۷۲، از امام صادق است.
♈️ «لِلصَّلاَةِ اَرْبَعَةُ آلاَفِ حَدٍّ وَ فِي رِوَايَةٍ اُخْرَى: لِلصَّلاَةِ اَرْبَعَةُ آلاَفِ بَابٍ». تاکنون میخواندیم که قرآن ذو وجوه است، بعد در کلمات اهلبیت هم که هفتاد نوع تفسیر وجود داشت و به هر نوع هم که خواستند انکار میکردند و برای رسول الله هم که تقیه وجود داشت، تقیه هم یعنی غیر واقعی و نادرست.
♈️ حالا اینجا در نماز که ستون دین است امام صادق میگوید «نماز چهار هزار حد دارد». حدود نماز چیست؟ یک حدّش قرائت است که درست بخوانی، یک حدّش اخلاص است، یک حدّش تمرکز است، یک حدّش تخلیه است، یک حدّش وضو است و یک حدّش پاک بودن لباس نمازگزار است. اگر تمام اینها را جمع کنی چیزی نمیشود. «چهار هزار حد دارد»! الان به این نماز خوان بگو نماز تو در چه محدودهای است؟ میگوید همین است که الان دارم میخوانم.
♈️ در روایت دیگر آمده: «برای نماز چهار هزار باب است». «باب» یعنی در، دروازه.
معلوم میشود نماز این نیست که در شریعت آمده، در فقه ارزیابی شده، چینش ظاهر و باطن شده، اصل و فرعش آمده، حلال و حرامش، مستحب و واجبش آمده بلکه چهار هزار راه برای نماز وجود دارد. یک ذرّه بیشتر آن را بشکافیم، میتواند اصلاً این نمازی نباشد که متعارف است و مردم میخوانند، چون امام صادق حدود و ابواب مختلف را اعلام میکند، این حدّ نماز ظاهری «اَوَّلهَ التَّکْبِیر و آخِرَهَ التَّسْلِيمُ» تکبیرة الاحرام با الله اکبر شروع میشود و با سلام هم به پایان میرسد، این حدش است! خب این یک حد است، چهار هزار محدوده دارد.
♈️ عالم غیبت، محیط مجاز است و علمی وجود ندارد. وقتی تعلیمات، تابع تقیه است یعنی کلام نبوی که میگوید «صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي اُصَلِّي» همانطوری که من نماز میخوانم نماز بخوانید، کنار میرود! ما چه میدانیم پیغمبر چطوری نماز میخوانده؟ یک بُعدش در نماز جماعت جلوی مردم بوده، در خانه چطوری نماز میخوانده؟ در پنهانیاش چطوری نماز میخوانده؟
♈️ در باب نماز شب در اسناد و مدارک داشتیم (6484) که عایشه دراز کشیده بود و پیغمبر نماز شب میخواند، همان کنار پای عایشه سجده میکرد. ما چه میدانیم آنجا حضرت چطوری نماز میخوانده؟ شاید واقعاً با عایشه نماز میخوانده! مگر نه اینکه اسناد به ما گفت «وحی در زیر لحاف عایشه نازل میشود» خب شاید واقعاً عایشه نماز پیغمبر بوده، کسی چه میداند!
♈️ این درس به ما نشان میدهد که این نسبیت و احتمال و تشکیک در همه جا ورود دارد؛ در فروع دین، در اصول دین، در خدای ادیان و مذاهب، در وحی، در حدیث، در روایت، در سنّت، در سیره!
حالا من سؤال میکنم: ما میخواهیم مؤمن باشیم، این چه نوع ایمانی است؟ نشانهٔ مؤمن آن است که نمازش ترک نشود. خب این نمازی که چهار هزار محدوه دارد، چهار هزار در دارد، ما چه میدانیم محدودهاش همین است که رکوع، سجود، قیام و قنوت دارد؟ شما چطوری میتوانید ثابت کنید؟!
♈️ این از آن افشاگریهایی بود که امام صادق کرد و بعد آن را ول کرد رهایش کرد. مثل آن خطبه شقشقیه که امیرالمؤمنین روی منبر در کوفه میخواند و داشت کم کم پردهها را کنار میزد که یک دفعه یک عده حالشان بد شد، حضرت استپ کرد، گفتند چرا ادامه نمیدهی؟ امیرالمؤمنین گفت «شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ» یک چیزی بود گفتیم و رفت، رهایش کن بابا!
--------------------------------------------
🔵 درس دوم:
غنیّ بالذّات.
(بازخوان از تدریسهای 4416، 5699 و 5631)
- «اِنَّ النَّاسَ مَا افْتَقَرُوا وَ لَا احْتَاجُوا وَ لَا جَاعُوا وَ لَا عَرُوا اِلَّا بِذُنُوبِ الاَغْنِيَاء».
📕کتاب وسائل الشیعه جلد ۴، از امام صادق است.
✳️ «اِنَّ النَّاسَ مَا افْتَقَرُوا وَ لَا احْتَاجُوا وَ لَا جَاعُوا»، جَاعُوا با عین یعنی جوع، «وَ لَا عَرُوا» عریان، «اِلَّا بِذُنُوبِ الاَغْنِيَاء». ببینید چقدر قشنگ یک خدایی ساخته شد و بعد هم وقتی کارآیی ندارد توپ را به زمین این و آن میاندازیم. امام صادق مجبور است! برای اینکه سند به ما میگوید که ایشان هفتاد مدل اسلام را تعریف میکند و یکی از آنها هم این است. خب آنکه معروف است مخصوصاً آنکه دربارهٔ جبر و اختیار است «لَا جَبر وَ لَا تَفْوِیضَ بَلْ أَمْرٌ بَینَ أَمرَین»، تو چطور آن را میگیری عَلَم میکنی؟ خودِ امام باقر و امام صادق میگویند که «ما از دین هفتاد مدل تعریف و تشریح داریم»، چطور آن یکی را عَلَم کردی؟
🔷 اصلا یمین خدا، مَلَأ هست؟ یعنی میدهد؟ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! خودت را نگاه کن، از وقتی به دنیا آمدی چه از خدا گرفتی؟ مهمترین رکنش را که ادبیات دینی میگوید «نِعْمَتانِ مَجْهُولَتان اَلصَّحَّة وَ الْاَمَان» دوتا نعمت گمنام هست که مردم قدر آن را نمیدانند؛ یکی سلامتی و یکی امنیت است.
خب «قدر آن را نمیدانند» آخر چون وجود ندارد، مردم نمیشناسند!
بچه از درون شکم مادرش گرفتار است، نقص عضو دارد، از مرحلهٔ چند ماهگی در شکم مادر، در حال جنین، باید معالجه بشود و دارو مصرف بشود. این چیزی است که با مراجعه به آمار بیمارستانها و زایشگاهها به دست میآید، یک چیزی نیست که کسی ادعا کند، و بعد که به دنیا میآیند، مخارج سنگین!
🔷 خدایی که به دنیا میآورد، چون طبق آن نسخهٔ (5862) رسول الله، چه گفت؟ نسخهٔ آن را یادت هست؟ گفت تو آبت را بریز اگر خدا اراده کرد بچه میشود اگرنه بچه نمیشود.
طرف گفت من جلوگیری کنم یا نکنم؟
رسول الله گفت تو کار خودت را بکن، خدا هم کار خودش را میکند.
پس مسئول توالد و تناسل، این مرد و زن نیستند که باهم جفتگیری میکنند که بعداً اسمشان میشود پدر و مادر، بلکه مسئولش خداست. اینکه مدام میگویم «همه چیز برمیگردد به خدا»، چون نمیشود هیچ چیزی را از خدا سوا کرد، جدا کرد!
----------------------------------------
🟠 درس چهارم:
همه چیز در خلقت، زوری است؛ چه در خیر و چه در شر!
- «عَجِبَ الله مِن قَوْمٍ يَدْخُلُونَ الجَنَّةَ في السَّلاسِلِ».
📗کتاب صحیح بخاری باب ۵۶، از رسول الله است.
🛑 این درس خیلی بامزه است:
«عَجِبَ الله مِن قَوْمٍ يَدْخُلُونَ الجَنَّةَ في السَّلاسِلِ» میگوید خدا تعجب میکند از مردمی که به زور کتک وارد بهشت میشوند.
ببین اینجا چند تا فراز تربیتی و ارشادی دارد!
- اولش تعجب خداست، آیا خدا تعجب میکند؟ آیا تعجب، یک فعلی است که خدا مفعولش واقع میشود؟ یعنی آن کار، فاعل است؟ آن کار چه بود؟ همین «يَدْخُلُونَ الجَنَّةَ في السَّلاسِلِ». مفعولش که تعجب میکند خداست! آیا خدا تعجب میکند؟
🛑 بعد اینکه مگر خدا خودش خلق نکرده که بعداً تعجب میکند؟ برنامهریزی نکرده؟ مگر مدبّر، مدیر و مقدّر نیست که بعد تعجب کند؟ یعنی کار خودش را کرده بعد تعجب میکند! آن مسئلهٔ مهمترش این است که جبر مطلق را نشان میدهد.
🛑 «يَدْخُلُونَ الجَنَّةَ في السَّلاسِلِ» تعجب میکند از مردمی که، امتی که، گروهی که وارد بهشت میشوند به زور زنجیر. پس چه شد؟ یعنی اینکه نه خیر اختیاری است و نه شر، نه بهشت رفتن اختیاری است و نه جهنم رفتن! وقتی که به زور میخواهد طرف را به بهشت ببرد مثل این است که یک نفر را به زور حاکم میکند! طرف خودش نمیخواهد ولی به زور حاکمش کرده! بعد بیاید این حاکم را مواخذه و محاکمه کند که چرا ظلم کردی؟ خب خودت کردی! خودت زورکی او را بالا بردی، این آیهٔ توست دیگر، این کتاب توست؛ «تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ» من میدهم!
🛑 بعد دین میآید میگوید که «خلیفهٔ ظالم چقدر بد است»! خودت کردی، خودت عامل هستی، خودت بالا بردی! یا میگوید «حاکم عادل چقدر خوب است»! خب تو عدل را به سر او میزنی، تو به یزید گفتی حسین را بکش و به پسرش هم معاویة ابن یزید گفتی که بیا از سلسلهٔ خاندانت تبرّی بجو! نه یزید میداند برای چه حسین را کشته، که دلایل هست، دلایلش در دايرةالمعارف هست و خودتان میدانید، آن جایی که یزید گریه کرد، که مستنداتش هست، برای حسین روضه خواند، عبیدالله ابن زیاد را لعنت کرد که چرا این کار را کرد؟ من نمیخواستم حسین را بکشم، من گفتم او را بیاور اینجا پیش من، من میدانم و او.
🛑 پس یزید نمیداند برای چه حسین را میکشد، حسین هم نمیداند برای چه کشته میشود! حسین گناه نکرده، به مردم رو کرده و میگوید من به شما ظلم کردم؟ کسی را از شما کشتم؟ میگویند نه! میگوید خب پس برای چه میخواهید من را بکشید؟ میگویند «بُغْضَاً لِاَبِیک»! آیا این هم شد سند؟ این هم شد دلیل؟ به خاطر اینکه با بابای تو بد هستیم تو را میکشیم. آیا این هم شد حرف؟
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
6590 1402-04-02
1⃣ نداریِ مردم از نبود عدل الهی است.
(بازخوان از تدریسهای 4649 و 5073)
2⃣ «الله» شخص است!
3⃣ طبلهای توخالیِ معارف دینی!
(بازخوان از تدریس 5931)
4⃣ همه چیز در خلقت، زوری است؛ چه در خیر و چه در شر!
#صوتی
6589 1402-04-01
۱- تکلّم، عمومی است و اعماق کلمات، خصوصی میباشد.
۲- وقتی که «من»هایی وجود ندارد تکلیف اجابت دعا چه میشود؟
(مرتبط با تدریس 5358)
۳- عدم حمایت خدا از برگزیدگانش سبب دلسردی و ناامیدی آنها در ایفاء نقش خود میشود.
------------------------------------------
🔴 درس اول:
تکلّم، عمومی است و اعماق کلمات، خصوصی میباشد.
- «اَنتُم اَفقَهُ الناسِ اِذَا عَرَفتُم معانيَ كلامِنا».
📙کتاب معانی الاخبار صفحه ١، از امام صادق است.
💠 امام صادق به حواریون، به اصحاب و انصار میگوید: «اَنتُم اَفقَهُ الناسِ» شما بهترین فقها هستید، «اِذَا عَرَفتُم معانيَ كلامِنا» شما دانش علم را گرفتهاید و نیاز به حوزه ندارید ولی زمانی افقه هستید که معانی کلام را بشناسید.
دقت کنید؛
- «فقه» ظاهر است
- «معانی» باطن است.
💠 این ظاهر و باطن در همه جا صدق میکند، در خود قرآن، شروع کن، ظاهرش چه میگوید؟ باطنش چه میگوید؟
باطن یعنی آزمایش تاریخ، یعنی عدم تطابق، یعنی ما به معانی کلمات اهلبیت آگاه نشدیم. چرا؟ به خاطر اینکه در هجمهٔ تقيه بودیم.
حالا من مستنداً به همین کلام صادقی میخواهم برایت بگویم که شرایع دینی دردی را از ما دوا نمیکند، چون میگوید «شما در کنار ما بودید و خواص از مسلمین هستید ولی معانی کلمات ما را پیدا نکردید».
💠 معانی چه موقع پیدا میشود؟ چه موقع باز میشود؟ وقتی که تقيه نباشد!
به اعماق قرآن چه موقع آگاه میشوید؟ وقتی که یک دانه کاتب باشد و ذو وجوه نباشد. الان شما یک وجه را در معنا و مفهوم میگیری، شاید ارسال کنندهٔ این آیه یک ارادهٔ دیگری در بین این وجوه داشته است. در حدیث هم همینطور! پیامبر یک چیزی در لفافهٔ کلّم الناس گفته، خب این دردی را از مردم دوا نمیکند، این هدایت نمیکند.
💠 «يَهْدِي اللهُ» کجا باید کارآیی داشته باشد؟ «یَهْدِى وَ يُضِلُّ»، همه در ضلالت هستند. به خاطر چه؟ به خاطر این «اِذَا»! این «اِذَا» هرگز رنگ نگرفت؛ «اِذَا عَرَفتُم معانيَ كلامِنا»، یعنی امام صادق میگوید «من هفتاد نوع سخن میگویم»، حالا تو بگو این شیعهٔ بیچاره از این هفتاد نوع سخن گفتن پیشوایش، امامش، معصوم و معلمش گیج شده که کدام درست است؟ کدام حق است؟ خدا نمیگذارد که حق نمایان بشود.
-----------------------------------------
🟣 درس دوم:
وقتی که «من»هایی وجود ندارد تکلیف اجابت دعا چه میشود؟
(مرتبط با تدریس 5358)
- «اِذا اَرادَ اَحدُكُم اَنْ لَا يَسألَ رَبَّهُ شَيئاً اِلَّا اَعطاهُ فَلْيَيأسْ مِن النّاسِ كُلِّهِم».
📕 کتاب اصول کافی جلد ٢ صفحه ١۴٨، باز هم از امام صادق است.
✳️ «اِذا اَرادَ اَحدُكُم اَنْ لَا يَسألَ رَبَّهُ شَيئاً اِلَّا اَعطاهُ فَلْيَيأسْ مِن النّاسِ كُلِّهِم» وقتی که میخواهی این دستی که بردی درب خانه خدا خالی برنگردد میگوید باید «فَلْيَيأسْ» مأیوس شوی «مِن النّاسِ كُلِّهِم» از همهٔ مردم!
این «همهٔ مردم» که میگوید، شامل خودی و غیر هم میشود! خب حالا وقتی خدا جواب نمیدهد مردم از خدا مأیوس میشوند، برعکس، اینجا میگوید از مردم باید مأیوس بشود ولی حقیقت امر این است که وقتی پاسخ نمیآید مردم از خدا مأیوس میشوند. مردم کدام است، حتی انبیاء هم مأیوس شدند! «حَتَّی اِذَا اسْتَیْاَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا اَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا» (۱۱۰ یوسف)، عثمان عمداً این آیه را از این کتاب حذف نکرده، به خاطر اینکه افشاگری کند، چون اینها با اسناد و مدارکی که ما از خودشان درآوردیم رسیدیم به این موضوع که خدا در را بسته است!
✳️ «اِذا اَرادَ اَحدُكُم اَنْ لَا يَسألَ رَبَّهُ شَيئاً اِلَّا اَعطاهُ» دوست داری درب اجابت بسته نشود؟ «فَلْيَيأسْ مِن النّاسِ كُلِّهِم» مأیوس شو!
خب بابا، رجال ظهوری از خلق مأیوس بودند و آمدند رو به تو کردند، تو آنها را مأیوس کردی! ابی عبدالله هضم در تو بود، عارف تو بود، عاشق تو بود، تو از همهٔ وعدهها مأیوس کردی، او از مردم مأیوس شده بود به تو رو کرد و تو هم که او را مأیوس کردی.
✳️ میدانی که این ریزهکاریهای کربلا چقدر افشاگرانه است؟! اینکه امام حسین رو به مردم میکند و میگوید «هَلْ مِنْ ناصِرٍ» به جای اینکه رو به خدا کند و بگوید «وَ انْصُرُنی»، این همین داستان است، یعنی میخواهد بگوید جواب نداد! به منِ فرزندِ رسول الله امام مسلمین که جواب نداد پس به تو هم جواب نمیدهد! خب باید چه کرد؟ میشود یک دین تکه پاره، هر کس به فراخور نیازش و هر کس به مقدار احتیاجش برمیدارد و آن را رفو میکند!
-----------------------------------------
🔵 درس سوم:
عدم حمایت خدا از برگزیدگانش سبب دلسردی و ناامیدی آنها در ایفاء نقش خود میشود.
- «علوّیٌ: اَنِّي كُنْتُ كَارِهاً لِلْوِلَايَةِ عَلَى اُمَّةِ مُحَمَّدٍ».
📗کتاب بحارالانوار جلد ۳۲ صفحه ۱۷، از امیرالمؤمنین است.
«تحریم سخن (226)» 31-03-1402
⚡️چونکه به ذیالحجّه شد، موسم دیدار
➖وارد ماه زیارتی خدا شدیم، واقعاً هم زیارتی است ها، این خدا زیارت دارد!حاجی خرج میکند این همه راه میرود که خدا را زیارت کند، ما لحظه به لحظه با اسماء ایذایی خدا را زیارت میکنیم.
عاقبتِ دید ما، خشم چنین یار
➖ تو چطور صاحبخانهات را دیدی؟ بعد یک چیزهایی میبافند که طرف آمد و داد زد «ای صاحبخانه، ای که میدانی و میتوانی» هنوز پایش را بیرون نگذاشته حاجتش را گرفت. آنهایی که این افسانهها را میبافند آخر نمیگویند که ثبت با سند باید بخواند؟ یعنی آن کسی که این را میشنود خب خودش هم حاجت دارد دیگر! اقلاً نصف این مردم رفتند مکه و آمدند، کدام یکی از آنها به حاجتشان رسیدند؟ چرا اینقدر بیچاره هستند؟
⚡️حاجی به طواف کعبه آمد که ببیند او فرج را
نکند خطا ز این رو که دمادمش ورا را
⚡️با این همه رنجوری و زحمت که بدادی
➖ این همین محصول دیدار روزانهٔ با خداست!
➖این عریضهٔ همهٔ ماست، این روضهٔ همهٔ ماست، درد دل را کجا بگوییم؟ به چه کسی بگوییم؟ همه باهم زمزمه کنیم:
⚡️با این همه رنجوری و زحمت که بدادی
خیری که نشد حاصل ما، زجر بدادی
➖ حالا این نمرهٔ کارنامهٔ خداست:
⚡️تو ظالمانهترین حاکم این جهانی
➖واقعاً خدا اینطوری هست یا نیست؟
از هر طرف، نیزهای بر جان ما نشانی
➖حالا این را باید با همهٔ وجودمان بگوییم:
⚡️با قهر و غضب، این دل ما ولوله گشته
از خوف و هراس حرجت، غُلغله گشته
➖این عریضه و تقاضای ماست:
⚡️با رعایای شکسته قلبِ خود، تیرت مزن
➖آقا خدا! چقدر سفارش زیر دست را میکند، سفارش زن را به شوهر، سفارش بَرده را به ارباب، سفارش امت را به پیغمبر، که با اینها خوش اخلاق باش! آیا خودت خوش اخلاقی؟ ها؟! یعنی این اخلاق خوش است که ما از تو میگیریم؛ درد و غم و غصه و بیچاره و دربه دری و درماندگی؟
⚡️با رعایای شکسته قلب خود، تیرت مزن
جان خلق مُغرمت آتش زدی، نارت مزن
⚡️یا ربّ به کلید عظمات، بال و پرم ده
➖کلید اعظم، همان اسم اعظم است که به دوستان خودش هم میگوید دادم اما آنها نتوانستند استفاده کنند یعنی «نتوانستند» که نداشتند دیگر! آیا نباید ابیعبدالله جلوی سپاه یزید مانور بدهد و ژست بگیرد؟ نباید؟ اگر اسم اعظم داشت خودی نشان میداد و روی آنها را کم میکرد، بقول امروزیها رو کم کنی بود، نداشت بنده خدا! یک چیزی گفتند. بعد میگویند در شب عاشورا امام حسین با اسم اعظم، آب از شکم زمین کشیده و همه خوردند، اسبها هم خوردند، خب پس چرا ذخيره نکردند که باید ابالفضل العباس مشک را بردارد و کنار شط برود که بعد دستهایش را قلم کنند؟ ها؟ اصلاً یک چیزهایی ناهمخوان و ناهمگون است که خواستند بال و پر بدهند اما اصالت را گرفتند!
⚡️یا ربّ به کلیدِ عظمات، بال و پرم ده
بر لطف و کرم، عزّ و شرف، خانه به من ده
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
«تحریم سخن (225)» 30-03-1402
⚡️رفته بر باد فنا، دار و ندارم ای خدا
هست من، نیست شد و از فرجت گشته جدا
⚡️این کشتهٔ فتاده به غیبت، عبید توست
از حال رفته و در فغان و به دار توست
⚡️گفت یک مسئول مشهوری ز یک قدرتمدار
جنگ آتی میشود با هستهای پر از ضرار
⚡️ابتدائش زود و در پایان، ندارد بُرد در آخرزمان
کاین همان قانون حق شد بر بشر ناید امان
➖«وَ لَا یُمكِنُ الفرارُ» کجا میخواهی فرار کنی؟ خودشان از الان گفتند جنگ آتی برنده ندارد، یعنی هیچ جایی از کره زمین برای بشر امنیت ندارد.
⚡️قاتل و مقتول، بیجرم آمده
چون ز الله است فرمان آمده
➖داستان چیست؟ همین اخیراً اعلام کردند که یکی از مسئولین یکی از کشورهای ابرقدرت گفت: «به زودی جنگ هستهای آغاز میشود و برنده هم ندارد». یعنی چه؟ یعنی کره خاک باید نابود بشود، یعنی جای امنی نیست، این فرمان خداست. آن وقت آنجا میگوید در جابجایی عصر قاتل نمیداند برای چه مقتول را میکشد و مقتول نمیداند به چه گناهی قاتل او را میکشد، همین است.
⚡️ای خداوند جواد و این تقی آمد شفیق
➖دیروز تولد امام جواد بود.
پس کرم کن جود خود را تا بشر آید رفیق
⚡️چون که محمد تقی، اجود خلق است
لطف نما ربّ ما، وقت وصال است
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
🔷 این چگونه توجیه میشود؟ خب اینکه نشدنی است، امام شش ساله که نمیتواند زمامداری کند، البته امام جواد در نُه سالگی به امامت رسید یا میگویند عیسی مسیح در گهواره به پیامبری رسید، ولی صحبت سر این است که آیا این سر کار گذاشتن مردم نیست؟ شش روز، شش ماه، شش سال! خب ششصد سال هم گذشت! شصت سال، ششصد سال، هزار سال هم گذشت، هزار و سیصد سال میگذرد.
🔷 برای چه امیرالمؤمنین گفت شش روز یا شش ماه یا شش سال؟ به خاطر اینکه خود اینها هم دارای الهاماتی بودند که آنها را به اشتباه میانداختند، و اِلّا امیرالمؤمنین دروغگو نیست، رسول الله راستگو است، محمد امین است، ولی آن الهامات و القائات مهم است، باز هم اسناد و مدارک از خود دین در دایرةالمعارف جمع کردیم که اینها ذخایر ویترین تاریخ هست که هم شیطان، هم جن و هم ملَک به اینها الهام میدادند، هم شور میدادند. شور یعنی مشورت.
🔷 ببین، اینها از چند جا ورودی داشتند؟ بعد خروجی آن این است که نسبت به آن ورودی، یک چیزی میگویند که این الهام شده نهایت شش سال، بعد شصت سال هم گذشت، ششصد سال هم گذشت، هزار و سیصد سال هم گذشت و این حدیث این روایت در تارُک تاریخ چشمک میزند برای قضاوت نسبت به اینکه «الرِّوایَه ظَنِّیُ الصُدُور»، یعنی اینکه شاید امیرالمؤمنین این را نگفته باشد، صدورش الکی باشد، خیلی خب حالا الکی، بعد میتوانیم به شیخ کلینی بگوییم تو الکی جمع کردی؟
اگر شیخ کلینی را در یک کفه ترازو بگذارید و همهٔ علمای شیعه را در کفه دیگر بگذارید سنگینی محمد ابن یعقوب کلینی بیشتر است به خاطر همان تعریفی که امام دوازدهم از او کرد؛ «اَلْکَافِی کَافٌ لِشِیعَتَنا»! حجت ابن الحسن العسکری از چه کسی اینقدر تعریف کرده است؟
🔷 خب پس ما چند تا استفاده کردیم که آخری همین شد که ما با مستندات روایی نمیتوانیم جلو برویم، با مستندات آیات هم نمیتوانیم جلو برویم چون «اَلْآیة قَطْعِيُّ الصَّدُور وَ ظَنِّيُّ الدِّلَالة» برعکسِ روایت است و بعد هم اینکه میرود در واحدهای مختلف که نُه دهم دین تعطیل است و امام صادق فرموده و تقیه و کلم الناس و محدودهٔ دین چهاردیواری خانهٔ امام صادق است و... خب با این مجموعه ما چطور الان دین داریم؟
🔷 میخواهم این کلام امام صادق را ثابت کنم که فرمود: «مستضعف نه دین دارد نه بیدین است»، با این همه اسناد و مدارکی که از خود اسلام جمع کردیم، ما الان چگونه دین داریم؟ چه کسی میتواند بگوید که الان دین وجود دارد؟ یکی از دلایلش هم همان است که در غدیر گفت: «الْیوْمَ اَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ»، آنجا دین کامل شد. خب وقتی که غدیر تعطیل شد یعنی اکمال دین نبود و وقتی که اکمال دین نشد، میشود که بقول امیرالمؤمنین قرآن ذو وجوه میشود و بقول امام باقر و امام صادق دین هم هفتاد نوع تفسیر دارد و هر وقت هم دیدند که تقیه ایجاب میکند انکار میکنند.
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
6588 1402-03-30
۱- سرگذشت رجال ظهوری پر ابهام است.
۲- عدم تطابق در احترام به زنان!
(بازخوان از تدریس 5946 - درس اول)
۳- گیجی دادن در آدرسهای سر به هوا.
-------------------------------------------
🔴 درس اول:
سرگذشت رجال ظهوری پر ابهام است.
- «عَنِ الرَّيَّانِ ابْنِ الصَّلْتِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَلِيِّ ابْنِ مُوسَى الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اللهِ النَّاسُ يَقُولُونَ اِنَّكَ قَبِلْتَ وِلَايَةَ الْعَهْدِ مَعَ اِظْهَارِكَ الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَدْ عَلِمَ اللهُ كَرَاهَتِي لِذَلِكَ فَلَمَّا خُيِّرْتُ بَيْنَ قَبُولِ ذَلِكَ وَ بَيْنَ الْقَتْلِ اِخْتَرْتُ اَلْقَبُولَ عَلَى اَلْقَتْلِ وَيْحَهُمْ أَ مَا عَلِمُوا اَنَّ يُوسُفَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَانَ نَبِيّاً وَ رَسُولاً فَلَمَّا دَفَعَتْهُ اَلضَّرُورَةُ اِلَى تَوَلِّي خَزَائِنِ اَلْعَزِيزِ قٰالَ ﴿اِجْعَلْنِي عَلىٰ خَزٰائِنِ اَلْاَرْضِ اِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ﴾».
📔کتاب عیون اخبار الرضا جلد ۲ صفحه ۳۱۱- ۳۱۲ است.
❇️ ریّان ابن الصّلت راوی است، میگوید: «دَخَلْتُ عَلَى عَلِيِّ ابْنِ مُوسَى الرِّضَا» وارد شدم بر امام رضا، «فَقُلْتُ لَهُ» گفتم به ایشان «يَا اِبْنَ رَسُولِ اللهِ النَّاسُ يَقُولُونَ» مردم پشت سر تو یک حرفهایی میزنند «اِنَّكَ قَبِلْتَ وِلَايَةَ الْعَهْدِ مَعَ اِظْهَارِكَ الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا» میگویند که تو آدم زاهدی بودی، تارک دنیا بودی و میل به حکومت نداشتی چطور شد که ولایتعهدی را قبول کردی؟
❇️ «فَقَالَ» امام رضا جواب داد: «قَدْ عَلِمَ اللهُ كَرَاهَتِي لِذَلِكَ» خدا میداند که من این جانشینی خلیفه را نمیخواستم. «فَلَمَّا خُيِّرْتُ بَيْنَ قَبُولِ ذَلِكَ وَ بَيْنَ الْقَتْلِ اِخْتَرْتُ الْقَبُولَ عَلَى اَلْقَتْلِ». اینجا یک مباحث کلیدی میآیند که باید به آن توجه کرد. ما در احادیث و روایات داریم که «اشجع ناس امام معصوم است»؛ آن کسی که نمیترسد. اینجا امام رضا میگوید که «من مخیّر شدم بین کشته شدن و قبول ولایتعهدی مامونالرشید حاکم عباسی».
❇️ شعار اینها «مَا مِنَّا اِلَّا مَسْمُومٌ او مَقْتُولٌ» است، چگونه به خاطر ترس از مرگ، قبول کرد کاری را که مسلمانها یعنی شیعیان به فتنه بیفتند، یعنی به حیرت و دودلی بیفتند که چطور شد امام رضا به طرف حکومت رفت، آن هم حکومتی که طاغوت است باطل است! این مسئلهٔ ترس از قتل، میآید روی واحد تقیه یعنی امام رضا روی تقیه قبول ولایتعهدی کرد.
❇️ حالا در زمان اِعمال تقیه تکلیف مردم چه میشود؟ با توجه به اینکه تقیه واقعیت را از دین دور میکند، چون میشود روپوش، یک روپوش دروغین! مثلاً در باب حیات امام دوازدهم، امام صادق هم با دست اشاره میکند و هم به زبان میگوید که «به خاطر کشته نشدن، فلسفهٔ غیبت پدیدار شده است»، یعنی حجت ابن حسن العسکری را اگر غیبت نباشد میکشند! باز میرود در فاز ریزهکاریهای توحیدی، یعنی خدا نمیتواند نمایندهاش را از کشته شدن حفظ کند؟
❇️ خب اگر قرار بود که غیبت باشد، خب پیغمبر هم باید اسلام را غایباً تبلیغ میکرد نه اینکه علناً، غایباً یعنی درِ گوشی، «قُولُوا لَا اِلهَ اِلَّا اللهُ تُفلِحُوا» ولی اینکه شمشیر میکشد و میگوید «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم حتَّی تَقُول لَا اِلَه الَّا الله»، این با غیبت با تقیه منازعه دارد، یعنی تقیه را به عنوان پوشش دادنِ به یک سِری، حضرت رعایت نکردند، و بعد تکلیف مردم چه میشود که امامشان به خاطر ترس از کشته شدن در غیبت است؟ آن وقت چگونه میخواهند به خدا برسند، آن هم در طول هزار و خردهای سال، نبود امام در مرکزیت جامعه؟
❇️ حالا تازه آن موقع هم که ائمه بودند مگر حضور واقعی داشتند؟ همهٔ آنها از ترس حکومت یا بیعت کردند یا به نماز جماعت آنها شرکت کردند یا با آنها خویشاوند شدند یا اسامی بچههایشان را از آنها گذاشتند و یا از آنها حقوق دریافت کردند، این چیزی است که ما از منابع اسلامی جمع کردیم. آن وقت چطور بین حق و باطل را میشود تمیز و تشخیص داد؟
❇️ بعد حضرت میگوید داستان من و یوسف یکی است: «وَيْحَهُمْ أَ مَا عَلِمُوا اَنَّ يُوسُفَ كَانَ نَبِيّاً وَ رَسُولاً فَلَمَّا دَفَعَتْهُ اَلضَّرُورَةُ اِلَى تَوَلِّي خَزَائِنِ اَلْعَزِيزِ قٰالَ ﴿اِجْعَلْنِي عَلىٰ خَزٰائِنِ اَلْاَرْضِ اِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ﴾» این جریان هم برای یوسف هیچگونه ماستمالی جا ندارد، جایگاهی برای توجیه ندارد. اینجا امام رضا میگوید ضرورت ایجاد و ایجاب کرد برای یوسف که ولیعهد عزیز مصر بشود یعنی نخست وزیر فرعون، چون اینها فراعنه بودند دیگر، عنوان حکّام مصر فرعون بود.
تو از قرآن استعلام کن که به ما چه شده است. آخر یک چنین حرفی میشود؟ میشود؟ ببین چقدر آمار بالا رفته که دعا میخواهند به جای دارو چون میگویند پول دارو نداریم، برای بیماریهای صعب العلاج دعا میخواهند، من هم میدانم اثر نمیکند ها! سابقهاش را دارم دیگر!
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
🟡 اشعار کاشف توحید بدون مرز
تحت عنوان؛
«تحریم سخن (۲۲۴)»
مورخ 402.03.29
🟡اشعار کاشف توحید بدون مرز
تحت عنوان؛
«تحریم سخن (۲۲۳)»
مورخ 402.03.28
💮حالا امام باقر میگوید «عَنْ اَمْرِ دُنْيَاهُ» من از آدم کسل بدم میآید که در امور دنیوی دنبال کار نمیرود. خب حضرت رجل پنجم بفرمایید اینجا یک طبابت و یک نظارتی بر جامعه ما کنید، طرف هزارتا کار را در زده! آدم دلش میسوزد، طرف میگوید من دنبال هر کاری میروم نمیشود حالا زنم میخواهد از من طلاق بگیرد! آخر این وجدان است؟ این انصاف است؟ این خدایی است که تو میکنی؟ درِ روزیاش را بستی، زندگیها را متلاشی میکنی! این چه وضعی است؟
💮خب این فرد وقتی دنبال چند تا کار برود و درست نشود، این جوانی که اینقدر درس خوانده قبول نشود، این پدر و مادری که این همه تلاش کنند بچهشان اصلاح بشود و نشود! این بیمار همه زندگیش را خرج کرده که سلامتیاش را پیدا کند و نمیشود، این چه میشود؟ کسل میشود دیگر «عَنْ اَمْرِ دُنْيَاهُ»!
💮بعد میگوید «وَ مَنْ كَسِلَ عَنْ اَمْرِ دُنْيَاهُ فَهُوَ عَنْ اَمْرِ آخِرَتِهِ اَكْسَلُ» میگوید اینجا وقتی که فعال و کارکن نباشی تو میخواهی برای آخرتت کارگر باشی؟ آخرت که دمدستت نیست، نگاهش نمیکنی، فقط یک وعده است.
💮اینجا هم باز ما میرویم دامن الله را میگیریم، او مسئول کسل کردن خلقش هست! آیا خودش نگفت؟ آخر ما اگر از خودمان بگوییم که میگویی خفه شو! ما از مستندات دین میگوییم؛ مگر نگفت «يَا اَيُّهَا النَّاسُ اَنتُمُ الْفُقَرَاءُ اِلَى الله وَالله هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ، ما شما را فقیر آفریدیم، به غنی بالذّات پناه ببرید»؟ خیلی خب! وقتی که در باتلاق فقر دست و پا میزند و کسی نیست، آن غنیّ بالذّات نمیآید کمکش کند خب کسل میشود، بعد کسل مورد بغض امام قرار میگیرد؟ آیا این عدالت و انصاف است؟
💮میگوید «هر کس در کار دنیا کسل بود در کار آخرت بیشتر کسل خواهد بود»، خب این یک چیز طبیعی است، وقتی که تو درِ روزی را میبندی مردم به خدا میگویند «تو یک بیکارهای! تو هیچ کاره هستی»! الان اگر در کل عالم رفراندوم کنند اکثریّت قاطع اهل زمین میگویند که خدا هیچ کاره است! خدایی نیست! خدا بیکاره است! دلیلش هم همین است که مگر خدا ما را نیاورده؟ پس چرا جوابگو نیست؟
💮وقتی یک خودرو ناقص باشد، صدتا هزارتا خودرو با نقص فنّی از محل مربوطه بیرون بیاید یک دفعه جمعیتی دم آنجا میریزند و اعتراض میکنند که این چیست درست کردی! حالا این همه جمعیّت کرهٔ زمین داد میزنند ناله میکنند فریاد میکشند استغاثه میکنند، عین خیالش نیست! بعد کسل نمیخواهند بشوند؟ همه یک گوشهای میروند و از خدا تبرّی میجویند، بعد میشود همان داستانی که پیغمبر گفت نزدیک ظهور همه مردم معارض با خدا میشوند.
-----------------------------------------
▪️- برویم توسل شب جمعه:
از دوری تو تاب ز این بنده برفته
▪️- در آزمایشگاهِ «کِسل» که الان بحثش را کردیم، آقا این ماشین خراب است، ای تعمیرکار، مکانیک، تکنسین ببین چه شده؟ حالا ما این ماشینهای خرابیم که درِ خانه صاحبش آمدیم
از دوری تو تاب ز این بنده برفته
از مقعد خورشید، بهائی نرسیده
▪️- مقعد؛ محل قعود، آنجا که خورشید مینشیند. کجا مینشیند؟ در غروب. مینشیند، از دوردست نگاه میکنی دارد در اعماق زمین فرو میرود.
این ماه، به کذب آمده و رنگ پریده
▪️- ماه هم دروغ میگوید! روشنایی که ندارد همه جا ظلمت است، آفتاب هم کاذب است بخاطر اینکه همه جلوی پایشان را میبینند و همه هم در چاه میافتند! دیگر روشنایی از این بیشتر، آقا روز است راننده حواست کجاست؟ آهای زدی!
این ماه، به کذب آمده و، رنگ پریده
از معبدِ عشّاق نگر روح نمانده
▪️- معبد عشّاق پشت درِ خانهٔ خداست.
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
- حال و روز ماست و شما؛
به قهقرا رفتهام
کتک ز او خوردهام
جان به لبم رسیده
وعدهگهت به نینوا رسیده
▪️- با این وعدهات جان به لبمان کردی! تا کِی میخواهی بگویی «وَانْتَظِرُوا، فَتَرَبَّصُوا فَتَرَقَّبُوا»، «وَعْدَ اللهِ لَا يُخْلِفُ اللهُ وَعْدَهُ»، «أَتَىٰ أَمْرُ اللهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ»؟ آخر تا کی؟ پدران و آبا و اجداد ما را اینقدر با این حرفها آرام کردی تسکین دادی همه را به سینه قبرستان فرستادی!
وعدهگهت به نینوا رسیده
▪️- وعدهگه، شده نینوا! در نیزار رفتی یا نه؟ همهٔ این نیها زدند بیرون، حالت دلخراشی دارد، نیهای یک متر، دو متر، سه متر، چهار متر، پنج متر رفتند هوا! شاخ و برگی هم ندارند، نی خالی! بعد وقتیکه باد تند در اینها میافتد همه آنها میخوانند، نمیدانم به جنوب رفتی یا نه؟ تمام این نیها زبان حال مردم است.
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
این ژنِ ما
دمیده در بلایا
مقدِّرم، فلک نموده ما را
▪️- آقای مدیر اجازه؛ این معلم خیلی ما را میزند، تو هم که حق را به ناظم میدهی و میگویی حقّت است! در خانهٔ چه کسی بروم؟ شکایت آقا خدا را به چه کسی بکنم؟ امشب شب جمعه، شب این ناله است.
♈️ بعد میگوید که «خداوند این دین را به وسیله ترس و وحشت کمک کرد»، حالا بیا و درستش کن! وقتی که میگویم این دین پیچ و خم دارد و پیچ واپیچ است، آخرش هم کلاف سردرگم است، این است! آیا این دین فقط کفّار را میترساند؟ مشرکین را میلرزاند؟ مرتدین را به هراس میاندازد یا نه خود مسلمانها را هم میترساند؟ حالا آنها هیچی، آنها که شمشیر بالا سرشان است «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم حتَّی تَقُول لَا اِلَه الَّا الله»، وضع قوانین تند و تلخ و تيز مثل اجرای حدود، مسلمانها را هم میترساند!
♈️ طرف گرسنه است رفته دزدی کرده تا نان بخورد سیر بشود و برای خانوادهاش آذوقه تهیه کند، باید دستش را بزنی؟ این کیست؟ آیا مسلمان نیست؟ مؤمن نیست؟ اجرای حدود در محدودهٔ کشور اسلام نیست؟ داخل مرزهای اسلام، مسلمین زندگی نمیکنند؟ خب این ترس و وحشت برای مردم است.
♈️ شهوت به او غلبه کرده آمیزش کرده، خب زمین که به آسمان نرفته، آسمان که به زمین نیامده، باید او را سنگسار کنی؟ پس اول کسی که مردم را میترساند خود خداست. بعد رسول الله میگوید مردم را نترسانید، بر شما حلال نیست، مسلمانها را اذیت نکنید!
------------------------------------------
🟠 درس چهارم:
شک در لسان رجال ظهوری!
- «فَاِنْ اَطَعْتُمُونِي فَاِنِّي حَامِلُکُمْ اِنْ شَاءَ اللهُ عَلَى سَبِيلِ الْجَنَّةِ وَ اِنْ کَانَ ذَا مَشَقَّة شَدِيدَة».
📕نهج البلاغه صفحه ۴۸۷، ترجمهٔ فیض الاسلام.
🔷 امیر فرمود: «فَاِنْ اَطَعْتُمُونِي فَاِنِّي حَامِلُکُمْ اِنْ شَاءَ اللهُ». دقت کنید، میگوید اگر بیایید زیر بیرق منی که منصوب غدیر هستم، شما را حمل میکنم به سوی خدا انشاءالله، اگر خدا خواست. یعنی ایجاد شک و شبهه میکند در اینکه شاید شما را نرسانم.
🔷 «فَاِنْ اَطَعْتُمُونِي فَاِنِّي حَامِلُکُمْ اِنْ شَاءَ اللهُ عَلَى سَبِيلِ الْجَنَّةِ» شما را به بهشت میرسانم. این «انشاءالله» جبر مطلق است. اینجا چند تا سند به دست میآید، یکی این است که ایمان جبری است و اختیاری نیست چون امیر ما میگوید انشاءالله. انشاءالله، جبر مطلق است یعنی اگر خدا بخواهد، اگر نخواهد کسی به بهشت نمیرود و منِ علی هم اگر رهبرش باشم به بهشت نمیرود چون خدا نخواسته است. مانند آن درسی که چند روز قبل داشتیم که گفت یک عده را به زور با زنجیر به بهشت میبرند. (6590 - درس چهارم)
🔷 حالا اینجا مولای ما میگوید که «اگر آمدید با من بیعت کردید من شما را حمل میکنم بر سبیل بهشت، انشاءالله»! خب اگر «اِنْ لَا شَاءَ اللهُ» شد چه؟ زحمات علی به هدر میرود! این است که میگویم خدا همه را به بازی گرفته، مخصوصاً مبلغین خودش را، مخبرین و مجاهدین خودش را، سر همین انبیاء کشته شدند، گفت هفتاد هزار پیغمبر را کشتند. سر چه؟ سر اینکه اینها میخواستند مردم را هدایت کنند این انشاءالله نگذاشت، شد «لَا مَاشَاءَ الله»، خدا آنجا در غیب زندگی میکند و مردم دستشان به پیغمبر و امام میرسد و روی اینها خالی میکنند.
🔷 اهل بیت سر چه چیزی به وسیلهٔ دشمنانشان لت و پار شدند؛ «مَا مِنَّا اِلَّا مَسْمُومٌ اَوْ مَقْتُولٌ»؟ سر همین که خدا نخواست به اینها کمک کند، یعنی باید امیر بیست و سه سال خانهنشین باشد، بعد چهار سال، پنج سال هم که سر کار آمده همهاش درگیر جنگ و دعوا و اذیت و آزاد باشد و اینقدر هم او را اذیت کنند، بعد یک معاویه هم جلوی راه او درست بشود و به او رکب بزند، بعد قرآنی هم که از خانهٔ معاویه و عثمان در آمده روی نیزه برود، دشمنهای علی را شاد کند و دوستانش را متواری کند بعد هم علی مجبور بشود بگوید «خدایا بس است دیگر، بیا من را بکش راحت شوم»، معنای انشاءالله این است!
🔷 یعنی هیچ اختیاری وجود ندارد، خدا به دوستان خودش رحم نکرده است. یادت هست یک سند داشتیم که گفت: «از روز اول، دوستان خدا در فشار و آزار و اذیت بودند»؟
چقدر خوب است که ما این اسناد را در دایرةالمعارف جمع کردیم.
«والله يَحْفَظُونَهُ» پس چه شد؟! «اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظُونَ» (٩- حجر) چه شد؟ «كانَ حَقّاً عَلَینا نَصرُ المُؤمِنین» (۴۷- روم) یا «نُنجِ الْمَؤْمِنِینَ» اینها چه شد؟ آیا اینها مؤمن نبودند؟ آیا اینها سررشته داران ایمان نبودند؟
🔷 پس چرا حسین را زیر پای یزید گذاشت؟ چرا علی را در صفین تنها گذاشت تا حکمیت پیش بیاید و بعد علی را بی آبرو کنند؟ تا جایی که ابن عباس پسر عمویش، رفیق صمیمی، صحابی و شاگردش رها کند و برود! برای چه ریاست استانداری بصره را نصف شب رها کرد و هر چه در بیتالمال بود (یک میلیون دینار) همه را جمع کرد و برد؟ برای چه؟ خودش گفت «این علی به جایی نمیرسد و اگر ما هم دنبال این علی باشیم دائماً در فشار و اذیت و آزار و تهدید هستیم چون خدا از این علی حمایت نمیکند»، همان حرفی که عمر الفاروق خلیفهٔ دوم مسلمین جهان در راه شام زد،
6592 402-04-04
1⃣ ظهور در کشتار حیوانات.
2⃣ کتابِ معارض با مردم.
3⃣ برای خدا همه چیز مجاز است.
(بازخوان از تدریس 6095 - درس دوم)
4⃣ شک در لسان رجال ظهوری!
#صوتی
اصلاً ما آنقدر اسناد جمع کردیم که پدربزرگ متشرع و متدین هم بیاید هیچ کاری نمیتوانند بکنند، مگر با زور!
✳️ خب دقت کنید!
«اِنَّ النَّاسَ مَا افْتَقَرُوا» مردم فقیر نشدند.
«افْتَقَرَ» فقر، «وَ لَا احْتَاجُوا» محتاج نشدند، درمانده و نیازمند نشدند، «وَ لَا جَاعُوا» گرسنه نشدند، سفرههایشان خالی نشد، «وَ لَا عَرُوا» بی لباس نشدند، به خاطر نداشتن پول نتوانستند لباس نو بخرند، «اِلَّا بِذُنُوبِ الاَغْنِيَاء» مگر به گناه ثروتمندان!
✳️ رأس اغنیاء کیست؟ برو سراغ آیه؛ «یا اَیُّها النَّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَرا اِلَى الله وَالله هُوَ الْغَنِيُّ» بزرگ همهٔ اغنیاء، غنیّ بالذّات است، غنی علیالاطلاق است. او خلق کرده و به وظیفهٔ خدایی خودش موظف است نه اینکه ما بخواهیم بر خدا تکلیف کنیم، نه، ما چه کسی هستيم! اینطور که اسلام در قرآن وظایف خدا را از زبان خدا نقل میکند مثل «اُدْعُونِی اَسْتَجِب لَکُم» یا «وَ اِذَا سَئَلَکَ عِبٰادِي عَنِّي فَاِنِّي قَرِيبٌ اُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاع اِذا دَعانِ»، و خیلی آیات دیگر.
✳️ این خداست که مردم را فقیر میکند، اغنیاء کیستند؟ ثروتمندان کجا هستند؟ سرمایهداران کیستند؟ حکّام کیستند؟ بالا شهریها کیستند؟ فقر با بشر به دنیا آمده، جفت ما بوده است. دلیل؟ همین آیهای که عرض کردم؛ «یا اَیُّها النَّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَرا». با نیازمندی به دنیا آمدیم، یک دستمان بالا بود، کف دستمان رو به آسمان و از خدا گدایی میکردیم و دست دیگر ما در دست خدا بود به نصّ همین آیه که میگوید: «وَالله هُوَ الْغَنِيُّ». «اَنْتُمُ الْفُقَرا اِلَى الله»، دقت کنید! شما را خدا فقیر کرده، شما مجبور هستید در فقر مطلق خدا را بخوانید. پس اغنیاء چه کاره هستند؟
✳️ ببین، شریعتمداران آمدند یک خدایی را با این طول و عرض برای مردم توصیف کردند که دست دارد، پا دارد، چشم دارد، حرکت میکند، میخندد، عصبانی میشود، نیاز دارد، بعد دیدند این خدا آخر کارآیی ندارد، آخر فرق این خدا با بُت چیست؟ بُت صامت و ساکت است و این خدا هم همینطور! بعد آمدند صافکاریش کنند، آمدند کلمات را توجیه کنند، الآن اینجا یکی از آن رنگکاریهای دینمداران است که میگوید «فقیر هستی؟ تقصیر پولدار است»، عجب! از گردن خدا انداخت گردن پولدار.
✳️ پولدار کیست؟ پول را چه کسی به پولدار داده است؟ فرصت را چه کسی به ثروتمند داده است؟ چه کسی جامعه را به درجه یک، دو، سه، چهار، پنج، بالا شهری، پایین شهری، دارا، ندار، حاکم و محکوم طبقه بندی کرده است؟ خودش کرده! اگر احتیاج ما را خدا مرحمت میکرد، عنایت میکرد، رفع میکرد، آیا ما احتیاج داشتیم دستمان را پیش اغنیاء دراز کنیم و بگوییم بده در راه خدا؟ ها؟ این همه گرسنه در کرهٔ زمین هست، چه کسی مسئولش هست؟ دولتهایشان؟ ابدا! حکومتهایشان؟ هرگز. خدا!
✳️ خدا مسئول است، چون خلق کرده، حکومت که رعیت را خلق نمیکند. خدا از خاک بشر را آفرید، به زور، بدون آنکه انسان خواهان آمدن به این دنیا باشد و او را در گردونهٔ تقدیرات سخت و صعب و سنگین قرار داد بدون اینکه حقّ اعتراض داشته باشد. ما به خدا نمیتوانیم اعتراض کنیم، اولاً خدا را که نمیبینیم و صدایش را نمیشنویم و از اینطرف هم که دین آمده خط قرمز ایجاد کرده اِ، فلان فلان شده به خدا اعتراض میکنی، واجب القتل هستی، اعدامش کنید. این وسط خلق بیچاره، گرفتار هستند.
✳️ «وَ لَا عَرُوا» عریان نمیشود. این عریان نمیشود، نه اینکه پوشش ندارد که آلت تناسلی خود را بپوشاند نه. طرف عریضه میدهد و میگوید آنقدر لباس گشاد و بزرگِ برادر بزرگ و برادرانم را پوشیدم، که در مدرسه به من خندیدند، این عریان است دیگر، مصداق عریان است. کفش پایش است، میگوید مدام از پایم درمیآید چون کفش بابایم است، پول نداریم بخریم. خب برویم از چه کسی پول بگیریم؟ از اغنیاء؟ اغنیاء در قرآن جواب دادند، چقدر قشنگ جواب دادند.
چه گفت؟ پیغمبر گفت آیه نازل شد که حقوق فقرا را بدهید، به طبقه ندار جامعه و به بینوایان کمک کنید.
آنها چه گفتند؟
گفتند اگر خدا میخواست به آنها هم میداد، آن خدایی که به ما داده به آنها هم میداد!
✳️ حالا چه جواب داری بدهی؟ میگوید حرف حساب جواب ندارد. کدام یک از این یک صد و بیست و چهار هزار پیغمبران میتوانند جواب بدهند؟ خدا تقسیم کرده! این متن اسناد دینی ماست که من درآوردم و در دایرةالمعارف هست؛ در هنگامی که روح وارد جنین میشود فرشته میآید و میگوید «کُنْ سَعِیداً» و «کُنْ شَقِيّاً» خوشبخت یا بدبخت، از همان جا شروع میشود. خوشبخت در خانهٔ مُرفه به دنیا میآید، زندگی ایدهآل دارد، میلیون را نمیشناسد، فقط میلیارد را میشناسد، یعنی تو میگویی یک تومان، تو خیال میکنی منظور یک میلیون، نه، آن یک تومان او، یک میلیارد است، یک عده هم بدبخت به دنیا میآیند.
6591 402-04-03
1⃣ در شرایع هم چندگانگی وجود دارد.
(مرتبط با درس اول تدریس 4736)
2⃣ غنّی بالذّات.
(بازخوان از تدریسهای 4416، 5699 و 5631)
#صوتی
6590 1402-04-02
۱- نداریِ مردم از نبود عدل الهی است.
(بازخوان از تدریسهای 4649 و 5073)
۲- «الله» شخص است!
۳-طبلهای توخالیِ معارف دینی!
(بازخوان از تدریس 5931)
۴- همه چیز در خلقت، زوری است؛ چه در خیر و چه در شر!
-------------------------------------------
🔴 درس اول:
نداریِ مردم از نبود عدل الهی است.
(بازخوان از تدریسهای 4649 و 5073)
- «اِنَّ النَّاسَ يَستَغنونَ اِذَا عُدِلَ بَينَهُم».
📗کتاب کافی جلد ۳ صفحه ۵۶۸، از رسول الله است.
✴️ «اِنَّ النَّاسَ يَستَغنونَ اِذَا عُدِلَ بَينَهُم» بدرستی که مردم مستغنی میشوند، پولدار میشوند، خودکفا میشوند زمانی که عدالت بینشان اجرا شود.
عدل از بالا به پایین میآید یا از پایین به بالا میرود؟ از بالا میآید به دلایل مختلف، یکی همین «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ» است که یکی از انواع رزق، عدل است.
✴️ یکی از ستونهای اصول دین عدل است، دومین شاخهٔ اصول دین برای شیعه است. شیعه میگوید «خدا عادل است. برای چه عادل است؟ برای اینکه ظالم نیست»، بعد چقدر اسناد و مدارک از رهبران شیعه داشتیم که از عدالت خدا بیزاری میجستند، یادتان هست؟ به دایرةالمعارف رجوع کنید. پناه میبردند، استعاذه میجستند از عدل خدا! یک نمونه معروفش همین دعای قنوت است «اَللّهُمَّ رَبَّنا عامِلْنا بِفَضْلِكَ وَ لا تُعامِلْنا بِعَدْلِكَ» این دعا را هم پدرم در قنوت نماز میخواند و هم پدربزرگم میخواند. پدر با یک هیبتی میخواند، پدربزرگ با یک جزع و فزعی میخواند.
✴️ خب از بالا باید بیاید دیگر؛ «عَلَّمَ الْاِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ»، عدل را چه کسی باید به مردم یاد بدهد؟ خدا! چه کسی باید مردم را به وسیلهٔ شاهراه عدالت ادب کند؟ ادیب! چه کسی باید پرورش بدهد؟ مربی، رب.
وقتی خدا عادل نیست شما دنبال عدالت در بین مردم میگردی؟
اهل سنّت دلیل خوبی دارند که عدل را جزء اصول دین نمیدانند. دوتا از شاخهها را که شیعه دارد آنها ندارند؛ یکی عدل و یکی امامت است.
✴️ «امامت» که میگویند رأی مردم است، نصب نیست، انتصابی نیست. «علی انتصاب شد در غدیر»، بیخود! مردم بعد از شهادت نبوی جمع شدند و ابوبکر صدیق را به خلافت انتخاب کردند، آن درست است! بعد، آنها دلیل دارند که میگویند «عدل جزء اصول دین نیست»، میگویند آخر وجه اجرایی آن چه میشود؟ خدا باید عادل باشد، این «باید» را چه کسی میخواهد بر خدا اِعمال کند؟ خودش بر خودش؟ خب این محدودیت میشود، که خودش را محدود کند!
✴️ در ادبیات دینی زیاد داریم و برداشتهایمان هم در دایرةالمعارف زیاد است که خدا میگوید «من بر خودم تکلیف کردم، فرض کردم، واجب کردم»، این که نمیشود! خدایی که بیاید خودش را محدود کند به یک تعهدی و به یک قراردادی خدا نشد که!
خدا یعنی «هُوَ الْاَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ».
------------------------------------------
🔵 درس دوم:
«الله» شخص است!
- «اِنَّ عُمّارَ بُيُوتِ الله هُمْ اَهْلُ الله».
📕کتاب السنن الکبری از بیهقی حدیث ۴۵۹۸، از رسول خداست.
💠 «اِنَّ عُمّارَ بُيُوتِ الله هُمْ اَهْلُ الله» کسانی که تعمیر میکنند بنا میکنند خانههای خدا را، مساجد را، کعبه را، اینها اهلُ الله هستند، اهل خدا هستند. باید خدا شخص باشد تا اهلیّت پیدا کند، وقتی که اهلیّت پیدا کرد محدود میشود.
💠 «تعمیر کنندهٔ خانه خدا اهل خداست!» شما اهل کجا هستی؟ فلان شهر. تعمیر کنندهٔ مسجد اهل کجاست؟ اهل خداست. پس خدا شد یک مقطع، یک موضع، یک شخصیت. وقتی که تشخّص پیدا کرد بعد دیگر آن عظمت از او سلب میشود که «لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْاَرْضِ».
------------------------------------------
🟡 درس سوم:
طبلهای توخالیِ معارف دینی!
(بازخوان از تدریس 5931)
- «اِنَّ يَمِينُ الله مَلْأَی لَا یَغِيضُهَا نَفَقَةٌ».
📚 کتاب صحیح بخاری باب ۹۷، کتاب التّوحید باب ۲۲ از رسول الله است.
🔷 «اِنَّ يَمِينُ الله مَلْأَی لَا یَغِيضُهَا نَفَقَةٌ» دست خدا باز است، هر چه خدا بدهد بسته نمیشود.
«لَا یَقْبِضُهَا» قبض، قبض و بسط.
خب این در مرحلهٔ آزمون چطور است؟ باید کلام با کردار وفق بدهد! خدا که بر بندگانش انفاق میکند کم نمیآورد.
➖اگر «یَغِيضُهَا» بخوانیم، از غیظ میآید، یعنی به او برنمیخورد و عصبانی نمیشود، هر چه هم که به مردم بدهد.
➖و اگر هم «یَقْبِضُهَا» باشد، قبض و بسط! یعنی به تنگنا نمیافتد.
حالا آیا اینطوری است؟ خدا دست دارد؟ یمین، دست راستش است. بعد کارنامهٔ خداشناسی، طبق هر دو مورد لغت این را نشان میدهد که هرچه خدا میدهد نه خسته میشود، نه عصبانی میشود و نه کم میآورد!
☑️ «اَنِّي كُنْتُ كَارِهاً لِلْوِلَايَةِ عَلَى اُمَّةِ مُحَمَّدٍ».
ببین چقدر قشنگ امیر ما، پتهٔ این دین را روی آب میاندازد!
«اَنِّي كُنْتُ كَارِهاً لِلْوِلَايَةِ عَلَى اُمَّةِ مُحَمَّدٍ» من اصلاً دوست نداشتم، دوست ندارم که والی امتِ رسول الله بشوم.
تاریخ سؤال میکند: مگر شما به میل خودت میخواهی «ولیّ» بشوی؟ مگر تو منصوب غدیر نیستی؟ مگر نه آنکه امام باید تابع فرمان ربش باشد؟ خب این چه حرفی است که علی میزند؟ در محتوایش چیست؟
☑️ آن بحث را یادت آمد که الان باهم داشتیم، که گفت «به معانی توجه کنید»! معنای این حرف چیست؛ «اَنِّي كُنْتُ كَارِهاً لِلْوِلَايَةِ عَلَى اُمَّةِ مُحَمَّدٍ» من دوست ندارم! در حالی که همین امیر میگوید «نیاز مردم به حاکم عادل صالح از نیازمندی آنها به آب باران که حیاتشان هست بیشتر است». پس چرا امیر جانشینی را پس میزند؟ به خاطر اینکه میداند از بالا مچلش کردند و او را دست انداختند. از اینطرف میگوید «يَا اَيُّهَا الرِّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»، بعد هم که پیغمبر دست دست میکند توبیخ میشود «وَ اِنْ لَمْ» اگر ابلاغ نکنی، رسالت را نرساندی «وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»، یعنی بیست و سه سال تلاش در وادی رسالت و نبوت مانده به همین غدیر، اینقدر محکم کاری!
☑️ بعد جناب خلیفهٔ دوم چه میگوید؟! واقعاً این دایرةالمعارف گوهری است. عمر در سفر به شام به عبدالله ابن عباس چه میگوید؟ گفت: «به پسر عمویت بگو از ما ناراحت نشود، پسر عمویش رسول الله همهٔ تلاش و کوشش خود را کرد که او را بر کرسی وصایت بنشاند اما خدا نخواست، خدا ما را خواست». اینها را باید با خط طلا نوشت!
☑️ حالا میدانی برای چه میگوید «من این حکومت را نمیخواهم»؟ ها؟ میدانی برای چه آمدند با او بیعت کنند همه را پس زد و گفت بروید، شماها هر جایی هستید، شما که سه نوبت درب خانهٔ همه رفتید، الان هم بروید، من را برای چه میخواهید؟
اگر یادت باشد در اسناد و مدارک بود که گفت من ترسیدم حسن و حسین زیر دست و پای مردمی که برای بیعت کردن آمدند له بشوند و بمیرند به خاطر همین مجبور شدم دستم را دراز کردم که با من بیعت کنند.
☑️ در این سه تا درس خیلی ریزهکاریها بود که برایت گفتم! اینها همان اسراری است که امام صادق در بحث اولیه گفت؛ «به معانی توجه کن»! اگر به معانی توجه نکنی بعد «خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ»، «مَنْ كَانَ فِي هَذِهِ اَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ اَعْمَى» (۷۲ اسراء) هر کس اینجا کور باشد در آخر هم کور است.
ما را کور کردهاند! خدا به ما چشم داده ولی آنقدر به نام دین تحت عنوان آیه و حدیث و روایت دشنه در چشم ما کردهاند که حق را نمیتوانیم تشخیص بدهیم، برای همین شیعه سنّی را محکوم میکند میگوید شما از حق دور هستید و سنّی شیعه را محکوم میکند میگوید شما از حق دور هستید، در حالی که هر دو از حق دور هستند به دلیل وجود قانون تقيه!
☑️ تقیه یعنی آنچه که میگویم باور نکن. خب این استدلال اگر روی وادی کتابت برود چه میشود؟ این چیست که در خانهات گذاشتی و آن را میبوسی؟ اگر در مقطع سنّت نبوی برود چه میشود؟ چطور میخواهی به وسیلهٔ پیامبر هدایت بشوی؟ اگر در وادی سیرهٔ ائمةالهُداة المهدیین برود چطوری تو میخواهی به وسیلهٔ اینها هدایت بشوی؟ در حالی که دهانشان بسته بود! امام صادق میگوید «دین در چهاردیواری خانه من است»، خب یعنی من نمیتوانم این دین را از این دیوارهای خانهام به بیرون اشاعه بدهم، پس من و تو الان مسلمان هستیم؟ ها؟ آیا متشرع واقعاً مؤمن است؟ مگر اینکه فقط ادعا داشته باشد.
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
6589 402-04-01
1⃣ تکلّم، عمومی است و اعماق کلمات، خصوصی میباشد.
2⃣ وقتی که «من»هایی وجود ندارد تکلیف اجابت دعا چه میشود؟
(مرتبط با تدریس 5358)
3⃣ عدم حمایت خدا از برگزیدگانش سبب دلسردی و ناامیدی آنها در ایفاء نقش خود میشود.
#صوتی
🟡 اشعار کاشف توحید بدون مرز
تحت عنوان؛
«تحریم سخن (٢٢۶)»
مورخ 402.03.31
🟡 اشعار کاشف توحید بدون مرز
تحت عنوان؛
«تحریم سخن (٢٢۵)»
مورخ 402.03.30
حالا بعضیها این آیهٔ «اِجْعَلْنِي عَلىٰ خَزٰائِنِ اَلْاَرْضِ اِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ» را که میخوانند خیال میکنند که خطاب آن به خداست در حالی که اینجا نشان میدهد که خطاب به طاغوت عصر است، میگوید «مرا وزیر خودت کن که من کشورداری را خوب بلد هستم».
حالا این چه ضرورتی بود که یوسف باید با فرعون زمانش قاطی میشد؟
------------------------------------------
🟡 درس دوم:
عدم تطابق در احترام به زنان!
(بازخوان از تدریس 5946 - درس اول)
- «قَالَ رَسُولُ اَللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَخْبَرَنِي اَخِي جَبْرَئِيلُ وَ لَمْ يَزَلْ يُوصِينِي بِالنِّسَاءِ حَتَّى ظَنَنْتُ اَنْ لَا يَحِلَّ لِزَوْجِهَا اَنْ يَقُولَ لَهَا اُفٍّ».
📕کتاب مستدرک الوسائل جلد ۱۴ صفحه ۲۵۲ است.
☑️ «قَالَ رَسُولُ اللهِ اَخْبَرَنِي اَخِي جَبْرَئِيلُ» پیغمبر گفت برادرم جبرائیل به من خبر داد، «وَ لَمْ يَزَلْ يُوصِينِي بِالنِّسَاءِ» اینقدر سفارش زنان را کرد «حَتَّى ظَنَنْتُ اَنْ لَا يَحِلَّ لِزَوْجِهَا اَنْ يَقُولَ لَهَا اُفٍّ» دقت کنید، پیغمبر میگوید که آنقدر جبرائیل سفارش زنان را کرد تا جایی که من تصور کردم باید به آنها «اُف» هم نگوییم. اُف یعنی آخ، وای! حالت اینکه مثلاً از دست تو خسته شدم، بس است دیگر.
در قرآن در باب پدر و مادر هم همین آمده که «به پدر و مادر اُف نگویید».
☑️ خب حالا منافاتش به چیست؟ الان اینجا مقام را خیلی بالا برده، آیا واقعاً زن در مکتب اسلام چنین حرمتی دارد؟ خود زوَجات پیغمبر که شلوغ کاری میکردند، آیا پیغمبر به آنها عصبانی نمیشد؟ آن سند را یادت هست که پیغمبر وارد خانه عایشه شد و عایشه گفت سرم درد میکند، پیغمبر گفت من بیشتر از تو سرم درد میکند، مدام عایشه ناله کرد، مثلاً میخواست ناز کند، پیغمبر گفت چه موقع میشود که من تو را کفن کنم، دفن کنم، یادتان هست؟
☑️ خب حالا زن یک خطایی کرد، مگر بشر جایزالخطا نیست؟ طبق روایت قرآن مگر خدا برای اغوای بشر، تسلیحات کامل به شیطان نداد؟ مگر نفْس را علیل قرار نداد؛ «اِنَّ النَّفْس لَأَمَّارَه بِالسُّوء»؟ مگر از پیش، همه چیز را رقم نزده است؟ خب حالا این زن زنا کرده، میدانید چقدر قوانین سنگین کیفری برای او هست؟ در مدارک موجود در دایرةالمعارف هست، مثلاً «زنی که به شوهر خیانت کرد، این باید در یک اتاق زندانی بشود و از این اتاق بیرون نیاید تا بمیرد». خب این خیانت یعنی به یکی دیگر زنا داده است.
☑️ خب متشرع، جواب این اسناد و مدارک را چه میدهی؟ حالا خدا نیست که از خودش دفاع کند ولی متشرع که هست، متدین که هست، او کاسه از آش داغتر است، و اِلّا خدا یک چیزی گفته و رفته دیگر، مثل ناسخ و منسوخ.
☑️ چطور زن رجم و سنگسار میشود؟ دقت کنید، آیا این قانون با این حرف که پیغمبر گفت «وَ لَمْ يَزَلْ يُوصِينِي بِالنِّسَاءِ» اینقدر سفارش زنها را کرد «حَتَّى ظَنَنْتُ اَنْ لَا يَحِلَّ لِزَوْجِهَا اَنْ يَقُولَ لَهَا اُفٍّ» که من گمان کردم شوهرش نباید به او بگوید اُف! حالا اُف چیست؟ شکنجه چیست؟
--------------------------------------------
🟣 درس سوم:
گیجی دادن در آدرسهای سر به هوا.
- «تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ يَضِلُّ فِيهَا اَقْوَامٌ وَ يَهْتَدِي فِيهَا آخَرُونَ فَقُلْتُ يَا اَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ كَمْ تَكُونُ اَلْحَيْرَةُ وَ الْغَيْبَةُ قَالَ سِتَّةَ اَيَّامٍ اَوْ سِتَّةَ اَشْهُرٍ اَوْ سِتَّ سِنِينَ».
📕کتاب اصول کافی جلد ۱ صفحه ۳۳۸ حدیث ۷ است.
🔷 از امیرالمؤمنین نقل میکند: «تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ» میگوید برای امام دوازدهم غیبتی است یعنی ناپدید شدنی است، فقدانی است، «وَ حَيْرَةٌ يَضِلُّ فِيهَا اَقْوَامٌ وَ يَهْتَدِي فِيهَا آخَرُونَ» وقتی که امام نباشد جامعه به حیرت و چه کنم چه کنم فرو میرود. خب تا اینجای آن درست!
🔷 «فَقُلْتُ يَا اَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ» راوی میگوید گفتم که یا علی! «وَ كَمْ تَكُونُ اَلْحَيْرَةُ وَ الْغَيْبَةُ» حیرت و غیبت که برابر هم است، و حیرت که منتج از غیبت است، چند سال طول میکشد؟ «كَمْ تَكُونُ اَلْحَيْرَةُ وَ الْغَيْبَةُ؟»
«قَالَ سِتَّةَ اَيَّامٍ»، امیرالمؤمنین گفت: شش روز!
ببینید اصول کافی مو لای درزش نمیرود، خود همین امام دوازدهم به وسیله نوابش تأیید کرده که برای شیعه جماعت اصول کافی، کافی است. اصلاً اسم آن هم کافی است برای همین است که در هدایتشان کفایت میکند.
🔷 امیرالمؤمنین میگوید شش روز «سِتَّةَ اَيَّامٍ اَوْ سِتَّةَ اَشْهُرٍ» یا شش ماه، «اَوْ سِتَّ سِنِينَ» یا شش سال. چه شد؟ یعنی از زمانی که امام غائب به دنیا آمده، نهایتاً تا شش سال بعد از آن باید کار تمام میشده یعنی ایشان در شش سالگی باید قیام میکرده و ظهور را به پا میداشته.
6588 402-03-30
1⃣ سرگذشت رجال ظهوری پر ابهام است.
2⃣ عدم تطابق در احترام به زنان!
(بازخوان از تدریس 5946 - درس اول)
3⃣ گیجی دادن در آدرسهای سر به هوا.
#صوتی
«تحریم سخن (224)» 29-03-1402
⚡️من از بیگانگان هرگز ننالم
که ویرانم نمود این آشنایم
➖آشنا کیست؟ آن که ما را خلق کرده، او ما را میزند و له میکند، او نان و آب ما را بسته، او سلامتی و امنیت ما را گرفته است.
⚡️من از الله جویم استعانت
ولٰکن آیدم دائم شرارت
➖معنای توکل است. جار و جنجال ادیان را ول کن «وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»! چه چیزی عارض تو شده و چه چیزی از این توکل به دست آوردی؟ اهلبیت از این توکل چه چیزی به دست آوردند؟ تعیّن و تجلّی توکل، این معصومین هستند، خدا با اینها چه کرد؟ تحت عنوان تقيه دهانشان را بست، این «لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ» را اول به آنها گفته، به آن بندگان خدا! خیلی حرف در آن هست ها!
⚡️من از بهر حیاتم اضطرارم
➖این چه زندگی است که ما داریم، دائماً در اضطرار و اضطراب و التهاب!
➖واقعاً انسان خیلی بدبخت است، خیلی بیچاره است! این آدمیزاد چه چیزی میخواهد؟ چه انتظاری از خدا دارد؟ خدایی که دین میگوید «لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْاَرْضِ» یا جایی دیگر میگوید «هفت طبقه زمین»، انسان چه چیزی میخواهد؟ یک آب میخواهد که به روی او بستی، یک سفره دارد که جمعش کردی، یک سلامتی میخواهد که حرامش کردی، واقعاً خواستههای بشر خیلی کوچک است نسبت به آن عظمتی که دین از خدا ترسیم کرده! نه تنها با ما اینطور میکند ها، تاریخ آیینهٔ برخورد اسفناک خدا با رجال ظهوری است. آنجا موسی ابن عمران التماس میکند و میگوید چقدر برگ درخت بخورم به من غذا بده! خدا میگوید هر وقت وقتش شد خودم به تو غذا میدهم. این قولهای الکی که به انبیاء داد، رفتند در شکم دشمنان، له و نابودشان کردند، کمک نداد و همهٔ آنها لت و پار شدند. اصلاً «مَا مِنَّا اِلَّا مَسْمُومٌ اَوْ مَقْتُولٌ» که شعار اهلبیت است: «هیچ یک از ما نیست مگر اینکه یا با شمشیر یا با سم، آنها را میکشند»، این نشانهٔ عدم حمایت خدا از اینها است، دیگر از این بالاتر، اینها افشاگری کند؟ منتها اینها پرده پوشی کردند، اینها حیا را رعایت کردند و خیلی چیزها را نگفتند، نخواستند که آبروی خدا برود.
⚡️من از بهر حیاتم اضطرارم
تو از شرعت بگویی هی جوابم
➖کلاً این اشعار امروز گفتگویی بین ما و خداست، مباحثهٔ بین خلق و خالق است، محاجه است بین انسانی که بیهدف خلق شده است. نه نه، اشتباه گفتم، بیهدف نیست، با هدف است، به هدف آزار رساندن و شکنجه کردن بشر! چطور بیهدف است!
⚡️من از این عالم خاکی به غیظم
تو از افعال میگویی جزایم
➖میگویی این کار را بکن به بهشت میروی؟! اینجا پوست مردم را داری میکَنی به نام نامی الله!
⚡️من از ذکر و دعایت خسته گشتم
تو از جنّت بگویی هی ندایم
➖اینجا مردم نیاز دارند، امنیت، آسایش، آرامش و سلامتی میخواهند، تو میگویی صبر کن «اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا»، چقدر این دین شعار میدهد، بس است بابا! امروز روز آزمون دین است، نه، برو بالاتر، اشتباه گفتم، روز آزمون خداست! چون دین هم خودش را به خدا بسته است.
⚡️من از توحید تو کافر چو گشتم
تو از عدالت بگویی هی صدایم
➖چیزی ته این توحید تو نمانده، بعد میگویی من عادل هستم؟ آیا این عدل است؟ فلکههای آب را به روی خلقت ببندی، این عدل است؟ از ثروتی که خودت به آنها دادی محرومشان کنی. ثروت چیست؟ سلامتی است! چقدر آمار بیماری بالا رفته، چقدر! گاهی وقتها کاری نداری یا وقتی که خیلی در دارالغرور اوج برداشتی و تکبر ورزیدی به آنچه که داری یا وقتی که خیلی از خودت دلسرد شدی و خواستی بروی خودکشی کنی برو یک سری به این بیمارستانها بزن، مخصوصاً بیمارستانهای غیر خصوصی!
⚡️من از این حال بد نالیده گشتم
تو از میعاد میگویی که رَستم
➖میگوید که «این کار را بکنی از پل صراط راحت رد میشوی»، اول مشکل پل اینجا را حل کن! پل زندگی بشر لغزنده است، از پل صراط چه میگویی؟!
⚡️من از آن وعدههایت دل بریدم
تو بازم هی طلب کردی که هستم
➖وعدههایت را ثابت نکردی، معروفترین وعدهات «اُدْعُونِی» است، تو آبروی هر چه خداست را بردی، هر چه مردم داد میزنند «خدا!»، به زبان حال و قال به آنها میگویی خفه شو! از بندگانت به سوی تو عارض میشوند، تو هم چهارتا مشت بر سرشان میزنی!
➖چقدر میگویی «وَعَدَ الله لَا یُخلِفُ اللهُ وَعْدَهُ»؟ چقدر میگویی «اِصْبِر»؟ چقدر میگویی «وَانْتَظِروا»؟ اگر پشت پرده چیزی هست چرا نمیدهی؟ چرا مدد نمیکنی؟ چرا کمک نمیکنی؟
⚡️من و این جان نابودم، قوامم
تو را صد بار در ساعت بخواندم
➖دیگر جسم و جانی برای مردم نمانده، خیلیها هستند که بیمار هستند و دنبال معالجه نمیروند، ندارند! میدانی من چقدر مراجعه دارم که میگویند به ما چه شده؟ حالمان بد است! من میگویم خب برو تست پزشکی بده. میگویند خودمان میدانیم باید تست پزشکی بدهیم، پول نداریم،
«تحریم سخن (223)» 28-03-1402
⚡️در صلیب آمد تحرک از بشر
تا که گفتی مِتْ، بساطی از شرر
➖ این بشر به صلیب کشیده شد. صلیب غیر از دار است، یک چوب دراز است، بعد یک چوب دیگر هم بصورت افقی میزنند، قبلاً اینطوری شکنجه میدادند، دستها را به آن دو طرف میبندند، پا را هم میبندند و بعد یک گوشهای میگذارند تا جانوران بخورند. حالا واقعیت سر گذشت بشر این است.
تا که گفتی مِتْ، بساطی از شرر
➖«مِتْ» فرمان مرگ است.
⚡️اختتام زندگی بازَندگیست
➖خیال نکنی که داری زندگی میکنی، باختهای! معمار تو روز اول گفت: «وَالْعَصْرِ اِنَّ الاِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ» تمام شد و رفت، اگر هم الان احساس قدرت میکنی تاریخ را نگاه کن!
انتهای عمرمان افسردگیست
➖آدم بازنده، افسرده میشود، طرف همهٔ زندگیاش را روی قمار گذاشته و همهاش هم باخته، دیگر هیچ چیزی ندارد، چکار کند؟ افسرده نشود چکار کند؟
⚡️والعصر که روزگارمان دَرهم شد
➖آن که میگوید «وَالْعَصْرِ اِنَّ الاِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ»، این «لَفِی خُسْرٍ» خیلی چیزها در آن هست ها، خیلی! برای همهٔ بیچارگیها منبع و مخزن است.
➖قسم به عصر نکبت و ذلت و خفّت و خواری که بشر در آن زمان یک ریال ارزش ندارد.
⚡️والعصر که روزگارمان دَرهم شد
هم دار و ندارمان نگر بَرهم شد
⚡️من این عریضه دارم ز بهر این خدایم
➖عریضههای شماست، در دلهای شکستهٔ شماست، در عمر از دست رفتهٔ شماست، در نگاههای معصومانهٔ شماست، در اشکهای ریخته شده است.
کجا شده نمایان مکارم الهام
➖این همه که دین از خدایش تعریف میکند، خدای دین است دیگر، «مستضعف نه دین دارد نه بیدین است» یعنی این خدا را قبول ندارد و دنبال آن خدای واقعی است که همه انبیاء دنبالش گشتند و آخرش هم گفتند «وَانْتَظَرُوا» ما که پیدایش نکردیم، شما دنبالش بروید. پیغمبر هم که در روز آخر میخواست واقعیت را به عنوان وصیت بنویسید که نگذاشتند.
⚡️خندهکنان میرود آدم بیجان
➖میت وقتی که دارند میبرند دفنش کنند از صمیم دل میخندد چون از این زندان خاکی راحت شده است.
گریهکنانم ببین ظلم به اعیان
➖آنهایی که بدرقه و تشییعاش میکنند، آنها گریه میکنند زیرا که مظلوم دهر هستند.
⚡️خلقت این بشر درخور مرگش ز چه شد
هر ندایی که بیامد همگانش خفه شد
➖هر لحظه میگوید «اِخْسَأ وَ لَا تَتَکَلَّم»، تا میآیی از فقرت به خدا اعتراض کنی، درد را هم روی آن میگذارد، از دردت اعتراض کنی ناامنی را هم روی آن میگذارد.
⚡️شعر نبوده است که من خواندهام
➖من که شاعر نیستم، شعر وزن دارد، قافیه دارد، قشنگ است، جاذبه دارد.
وصف قلوب است که آزردهام
➖درد دل قلبهای بهم ریخته است.
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
خب برای این مهم نیست که این بچه است و گناه نکرده، طفل است، صغیر است، این میگوید که هر کس با ما نیست باید کشته بشود، این شعارشان است!
--------------------------------------------
🟡 درس چهارم:
تکلیف دو رُکن فروع دین چه میشود؟
(بازخوان از تدریس 4901)
- «عَنِ اَلرَّيَّانِ ابْنِ اَلصَّلْتِ قَالَ: جَاءَ قَوْمٌ بِخُرَاسَانَ اِلَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالُوا اِنَّ قَوْماً مِنْ اَهْلِ بَيْتِكَ يَتَعَاطَوْنَ اُمُوراً قَبِيحَةً فَلَوْ نَهَيْتَهُمْ عَنْهَا فَقَالَ لَا اَفْعَلُ فَقِيلَ وَ لِمَ؟ قَالَ لِاَنِّي سَمِعْتُ اَبِي يَقُولُ اَلنَّصِيحَةُ خَشِنَةٌ».
📕 باز هم از کتاب عیون اخبار الرضا جلد ۱ صفحه ۵۸۸ است.
✳️ دو رُکن فروع دین، امر به معروف و نهی از منکر است.
باز هم با امام رضا بحث میکنند.
«عَنِ اَلرَّيَّانِ ابْنِ اَلصَّلْتِ» گفت که «جَاءَ قَوْمٌ بِخُرَاسَانَ اِلَى اَلرِّضَا» یک عده از خراسان به خدمت امام رضا آمدند «فَقَالُوا اِنَّ قَوْماً مِنْ اَهْلِ بَيْتِكَ يَتَعَاطَوْنَ اُمُوراً قَبِيحَةً فَلَوْ نَهَيْتَهُمْ عَنْهَا فَقَالَ لَا اَفْعَلُ فَقِيلَ وَ لِمَ؟ قَالَ لِاَنِّي سَمِعْتُ اَبِي يَقُولُ اَلنَّصِيحَةُ خَشِنَةٌ»، چقدر جالب است! گاهی وقتها اینها، پردههایی را کنار میزنند، با اینکه بندگان خدا در تقیه بودند.
✳️ ريان ابن صلت میگوید: یک عده از خراسان آمدند و گفتند بابا یک عده از سیدها ریختند و مردم را اذیت میکنند، میگویند ما بچههای پیغمبر هستیم.
همین سیدهایی که بدنهایشان لای کوهها و در درهها به عنوان امامزاده قرار دارد. قدیمها آنقدر سید کم بود که وقتی یک سید میمرد امامزادهاش میکردند، الان دیگر فکر کنم دهها میلیون سید داشته باشیم!
✳️ گفتند: شما که امام شیعیان هستید چرا آنها را از امور قبیحه نهی نمیکنید؟
امور قبیحه یعنی فروع دین را زیر پا میگذارند، ظلم و اذیت میکنند. اگر یادتان باشد یک نسخه هم داشتیم که سادات اینقدر مردم را اذیت میکنند که وقتی که امام دوازدهم ظاهر میشود مردم میفهمند این هم بچهٔ پیغمبر است علیه او قیام میکنند و میگویند تو هم مثل بقیه هستی! دیگر یک چیز واقعیتی است! وقتی پیغمبر با شمشیر قیام میکند و آزادی را زیر پا میگذارد و میگوید حتماً تو باید بگویی «لَا اِلَه اِلَّا الله» وگرنه تو را میکُشم!
✳️ خب امام رضا چه گفت؟ اگر آدم معمولی بود میگفت اِ، الان یک نامه مینویسم و تبری میجویم، میگویم ای مردم اینها از ما نیستند، اینها سادات نیستند، اینها آدمهای بدی هستند، فاسق و فاجر هستند. اما امام رضا این را نگفت! بلکه فرمود «پدرم گفت: نصیحت، ناخوشایند و تلخ است». حالا این کلامش خیلی مهم نیست که امام رضا گفت «پدرش گفته نصیحت، ناخوشایند و تلخ است»، خب معلوم است، این یک چیز طبیعی است، اگر شما کسی را نهی کنی از تو ناراحت میشود، در خانهات به بچهات هم امر و نهی کنی برایش سنگین است، مهم این است که امام رضا از این دو رُکن فروع دین یعنی «امر به معروف و نهی از منکر» شانه خالی میکند، یعنی امام رضا این را زیر پا میگذارد.
✳️ این سند مهمی است و قدر این اسناد را بدانید، که «امام معصوم تعطیل میکند»، در حالی که امام وظیفه دارد که احیای امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی امام معصوم یعنی علی ابن موسی الرضا این دو اصل را، این دو فرع را و این دو ستون را کنار میگذارد و به آن پشت میکند و میگوید که من این کار را نمیکنم.
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
🔷 یا رسولالله مگر از کرهٔ ماه آمدی؟ حالا درست است که معراج کردی ولی آن بالا که گیر نکردی، آمدی به اینجا! دوروبریهای تو اکثراً فقیر هستند، آن کسی که دارد اصلاً نمیخواهد تو را ببیند! چون تو او را ببینی زود میگویی که صدقه بده، زکات بده، کفاره بده، رد مظالم بده، میخواهی از او یک چیزی بکنی! آن کسی که به تو نیاز دارد میخواهد با تو درد دل کند، از تو مشورت و حکم بگیرد...
🔷 علی گفت پاسخ دادم باز هم طاقت ندارند!
بعد پیغمبر فرمود که پس چه مقدار میتوانند بپردازند؟ خیلی بامزه است، از جبرائیل باید بپرسد، از علی میپرسد! فکر کنم جبرائیل یادش میرود آیهای که میفرستد را تکمیل کند. بعد چگونه این آیه میتواند «فیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَىْءٍ» باشد؟ اگر «فیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَىْءٍ» هست باید برای خود آورنده (پیغمبر) باشد بعد برای مردم عادی باشد! جواب بده ای متدیّن!
🔷 وقتی که برای پیغمبر آیه مبهم است از علی مشورت میگیرد، حالا علی خیلی مقامش بالاست در این حرفی نیست، بالاخره پیغمبر دارد از زیردستش کسب احکام میکند. علی پایین دست است دیگر، پایین دست پیغمبر است. این نشان میدهد که پیغمبر علم نداشت! «فَاسْأَلُوا اَهْلَ الذِّكْرِ اِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» یعنی علی علم داشت پیغمبر نداشت، آیا این نمیشود؟ چون پیغمبر دارد از علی میپرسد؛ «فَاسْأَلُوا اَهْلَ الذِّكْرِ» از صاحبان خرد بپرسید «اِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»، پیغمبر گفت نمیدانم، میگوید که یک دینار؟
علی میگوید نه ندارند.
نیم دینار؟ میگوید ندارند.
پیغمبر میگوید پس چقدر؟
بعد پیغمبر گفت که مثل اینکه تهیدستی از حدّ گذشته است!
🔷 بعد اول کسی که این را اجرا کرد علی بود، بنده خدا علی هم که پول نداشت، ولی علی برای اینکه این ایستگاه عوارضی را که جبرائیل برای ورود خودرو به تعمیرگاه باب کرده را افتتاح کار کند گفت من از خودم شروع میکنم! علی فتح باب کرد و این آیه را برای مردم جا انداخت.
🔷 حالا البته بعضی از مفسرین میگویند که اعراب چون بدوی و جاهل بودند، علیالدوام حوصله پیغمبر را سر میبردند و مدام میگفتند «قِصّ یا محمد! برای ما قصه بگو». آخر نصف قرآن قصه است دیگر، داستان اقوام گذشته است، اصلاً آسایش و آرامش و فراغت را از پیغمبر گرفته بودند و مدام دم به ساعت درِ خانهاش بودند، بعضیها میگویند علت این بود. اگر این باشد که خوب است ولی این که پیغمبر از علی سؤال میکند این خیلی بد است! خب پس پیغمبر گفت هر مقدار که دارند بدهند.
🔷 کتاب اَسبابُ النُّزول صفحه ۳۰۸ از امیر آورده که اول کسی که صدقه داد برای صحبت با پیغمبر، علی بود.
تمام منابع معتبر اهل سنّت از علی صحبت کردند.
-----------------------------------------
🟡 درس سوم:
دنیای ایذائی کسالت آور است و هنگامی که آدمی پشت درهای مسدودِ حیرت میماند ناخواسته کِسل میشود.
- «اِنِّي لَاُبْغِضُ الرَّجُلَ اَوْ اُبْغِضُ لِلرَّجُلِ اَنْ يَكُونَ كَسْلاَناً عَنْ اَمْرِ دُنْيَاهُ وَ مَنْ كَسِلَ عَنْ اَمْرِ دُنْيَاهُ فَهُوَ عَنْ اَمْرِ آخِرَتِهِ اَكْسَلُ».
📕کتاب وسائل الشیعه جلد ۱۲ صفحه ۳۷، از امام باقر است.
💮 «اِنِّي لَاُبْغِضُ الرَّجُلَ اَوْ اُبْغِضُ لِلرَّجُلِ اَنْ يَكُونَ كَسْلاَناً عَنْ اَمْرِ دُنْيَاهُ وَ مَنْ كَسِلَ عَنْ اَمْرِ دُنْيَاهُ فَهُوَ عَنْ اَمْرِ آخِرَتِهِ اَكْسَلُ»، امام باقر یک بحث اجتماعی را باز میکند و میگوید «من دشمن میدانم»، نه اینکه بدم میآید، نه که از من نیست، بلکه «دشمن میدانم»! یعنی «لَاُبْغِضُ الرَّجُلَ» و یا در کلامی دیگر «اُبْغِضُ لِلرَّجُلِ» است. «اُبْغِضُ لِلرَّجُلِ اَنْ يَكُونَ كَسْلاَناً» کسل باشد، من از آدم کسل بدم میآید.
💮 از این بزرگوار میپرسیم که «کسالت» در عرف جامعه ما یعنی بیماری؛ آقا شما کسالت دارید؟ بله! دکتر من کسل هستم نبضم را بگیر. خب برای چه از این آدم بدت میآید؟ آیا دروغگو، زناکار، لواطکار و آدمکش است که بدت میآید؟ «كَسْلاَناً» کسل است! بعد اینکه «کسالت» معلول است، علت چیست؟ علت کسالت، درهای بسته است!
💮 از بچه نگاه کن، وقتی که چیزی میخواهد و جوابش را نمیدهی بر سرش میزنی، یک گوشهای مینشیند گردنش را کج میکند تا مردم، آنها هم در قبال خدا همین طوری هستند! حالا زدی بر سرش، اسماء ایذائی را بر کلهاش ریختی و با مسلسل، رگبار به او گرفتی هیچ چیزی از او باقی نمانده، میخواهی کسل هم نباشد؟ بلند بشود برقصد بشکن بزند؟ ها؟ آن موقع میگویند دیوانه است! چون درباره عاقل چقدر در روایت داشتیم که «عاقل محزون است»، یادت هست؟ ما در این دایرةالمعارف چقدر اسناد جمع کردیم، زنده باد! زنده باد به این رجال ظهوری، ما تا ابد جیرهخوار اینها سر سفرهٔ تفکراتشان هستیم.