6591 402-04-03
1⃣ در شرایع هم چندگانگی وجود دارد.
(مرتبط با درس اول تدریس 4736)
2⃣ غنّی بالذّات.
(بازخوان از تدریسهای 4416، 5699 و 5631)
#صوتی
6590 1402-04-02
۱- نداریِ مردم از نبود عدل الهی است.
(بازخوان از تدریسهای 4649 و 5073)
۲- «الله» شخص است!
۳-طبلهای توخالیِ معارف دینی!
(بازخوان از تدریس 5931)
۴- همه چیز در خلقت، زوری است؛ چه در خیر و چه در شر!
-------------------------------------------
🔴 درس اول:
نداریِ مردم از نبود عدل الهی است.
(بازخوان از تدریسهای 4649 و 5073)
- «اِنَّ النَّاسَ يَستَغنونَ اِذَا عُدِلَ بَينَهُم».
📗کتاب کافی جلد ۳ صفحه ۵۶۸، از رسول الله است.
✴️ «اِنَّ النَّاسَ يَستَغنونَ اِذَا عُدِلَ بَينَهُم» بدرستی که مردم مستغنی میشوند، پولدار میشوند، خودکفا میشوند زمانی که عدالت بینشان اجرا شود.
عدل از بالا به پایین میآید یا از پایین به بالا میرود؟ از بالا میآید به دلایل مختلف، یکی همین «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ» است که یکی از انواع رزق، عدل است.
✴️ یکی از ستونهای اصول دین عدل است، دومین شاخهٔ اصول دین برای شیعه است. شیعه میگوید «خدا عادل است. برای چه عادل است؟ برای اینکه ظالم نیست»، بعد چقدر اسناد و مدارک از رهبران شیعه داشتیم که از عدالت خدا بیزاری میجستند، یادتان هست؟ به دایرةالمعارف رجوع کنید. پناه میبردند، استعاذه میجستند از عدل خدا! یک نمونه معروفش همین دعای قنوت است «اَللّهُمَّ رَبَّنا عامِلْنا بِفَضْلِكَ وَ لا تُعامِلْنا بِعَدْلِكَ» این دعا را هم پدرم در قنوت نماز میخواند و هم پدربزرگم میخواند. پدر با یک هیبتی میخواند، پدربزرگ با یک جزع و فزعی میخواند.
✴️ خب از بالا باید بیاید دیگر؛ «عَلَّمَ الْاِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ»، عدل را چه کسی باید به مردم یاد بدهد؟ خدا! چه کسی باید مردم را به وسیلهٔ شاهراه عدالت ادب کند؟ ادیب! چه کسی باید پرورش بدهد؟ مربی، رب.
وقتی خدا عادل نیست شما دنبال عدالت در بین مردم میگردی؟
اهل سنّت دلیل خوبی دارند که عدل را جزء اصول دین نمیدانند. دوتا از شاخهها را که شیعه دارد آنها ندارند؛ یکی عدل و یکی امامت است.
✴️ «امامت» که میگویند رأی مردم است، نصب نیست، انتصابی نیست. «علی انتصاب شد در غدیر»، بیخود! مردم بعد از شهادت نبوی جمع شدند و ابوبکر صدیق را به خلافت انتخاب کردند، آن درست است! بعد، آنها دلیل دارند که میگویند «عدل جزء اصول دین نیست»، میگویند آخر وجه اجرایی آن چه میشود؟ خدا باید عادل باشد، این «باید» را چه کسی میخواهد بر خدا اِعمال کند؟ خودش بر خودش؟ خب این محدودیت میشود، که خودش را محدود کند!
✴️ در ادبیات دینی زیاد داریم و برداشتهایمان هم در دایرةالمعارف زیاد است که خدا میگوید «من بر خودم تکلیف کردم، فرض کردم، واجب کردم»، این که نمیشود! خدایی که بیاید خودش را محدود کند به یک تعهدی و به یک قراردادی خدا نشد که!
خدا یعنی «هُوَ الْاَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ».
------------------------------------------
🔵 درس دوم:
«الله» شخص است!
- «اِنَّ عُمّارَ بُيُوتِ الله هُمْ اَهْلُ الله».
📕کتاب السنن الکبری از بیهقی حدیث ۴۵۹۸، از رسول خداست.
💠 «اِنَّ عُمّارَ بُيُوتِ الله هُمْ اَهْلُ الله» کسانی که تعمیر میکنند بنا میکنند خانههای خدا را، مساجد را، کعبه را، اینها اهلُ الله هستند، اهل خدا هستند. باید خدا شخص باشد تا اهلیّت پیدا کند، وقتی که اهلیّت پیدا کرد محدود میشود.
💠 «تعمیر کنندهٔ خانه خدا اهل خداست!» شما اهل کجا هستی؟ فلان شهر. تعمیر کنندهٔ مسجد اهل کجاست؟ اهل خداست. پس خدا شد یک مقطع، یک موضع، یک شخصیت. وقتی که تشخّص پیدا کرد بعد دیگر آن عظمت از او سلب میشود که «لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْاَرْضِ».
------------------------------------------
🟡 درس سوم:
طبلهای توخالیِ معارف دینی!
(بازخوان از تدریس 5931)
- «اِنَّ يَمِينُ الله مَلْأَی لَا یَغِيضُهَا نَفَقَةٌ».
📚 کتاب صحیح بخاری باب ۹۷، کتاب التّوحید باب ۲۲ از رسول الله است.
🔷 «اِنَّ يَمِينُ الله مَلْأَی لَا یَغِيضُهَا نَفَقَةٌ» دست خدا باز است، هر چه خدا بدهد بسته نمیشود.
«لَا یَقْبِضُهَا» قبض، قبض و بسط.
خب این در مرحلهٔ آزمون چطور است؟ باید کلام با کردار وفق بدهد! خدا که بر بندگانش انفاق میکند کم نمیآورد.
➖اگر «یَغِيضُهَا» بخوانیم، از غیظ میآید، یعنی به او برنمیخورد و عصبانی نمیشود، هر چه هم که به مردم بدهد.
➖و اگر هم «یَقْبِضُهَا» باشد، قبض و بسط! یعنی به تنگنا نمیافتد.
حالا آیا اینطوری است؟ خدا دست دارد؟ یمین، دست راستش است. بعد کارنامهٔ خداشناسی، طبق هر دو مورد لغت این را نشان میدهد که هرچه خدا میدهد نه خسته میشود، نه عصبانی میشود و نه کم میآورد!
☑️ «اَنِّي كُنْتُ كَارِهاً لِلْوِلَايَةِ عَلَى اُمَّةِ مُحَمَّدٍ».
ببین چقدر قشنگ امیر ما، پتهٔ این دین را روی آب میاندازد!
«اَنِّي كُنْتُ كَارِهاً لِلْوِلَايَةِ عَلَى اُمَّةِ مُحَمَّدٍ» من اصلاً دوست نداشتم، دوست ندارم که والی امتِ رسول الله بشوم.
تاریخ سؤال میکند: مگر شما به میل خودت میخواهی «ولیّ» بشوی؟ مگر تو منصوب غدیر نیستی؟ مگر نه آنکه امام باید تابع فرمان ربش باشد؟ خب این چه حرفی است که علی میزند؟ در محتوایش چیست؟
☑️ آن بحث را یادت آمد که الان باهم داشتیم، که گفت «به معانی توجه کنید»! معنای این حرف چیست؛ «اَنِّي كُنْتُ كَارِهاً لِلْوِلَايَةِ عَلَى اُمَّةِ مُحَمَّدٍ» من دوست ندارم! در حالی که همین امیر میگوید «نیاز مردم به حاکم عادل صالح از نیازمندی آنها به آب باران که حیاتشان هست بیشتر است». پس چرا امیر جانشینی را پس میزند؟ به خاطر اینکه میداند از بالا مچلش کردند و او را دست انداختند. از اینطرف میگوید «يَا اَيُّهَا الرِّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»، بعد هم که پیغمبر دست دست میکند توبیخ میشود «وَ اِنْ لَمْ» اگر ابلاغ نکنی، رسالت را نرساندی «وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»، یعنی بیست و سه سال تلاش در وادی رسالت و نبوت مانده به همین غدیر، اینقدر محکم کاری!
☑️ بعد جناب خلیفهٔ دوم چه میگوید؟! واقعاً این دایرةالمعارف گوهری است. عمر در سفر به شام به عبدالله ابن عباس چه میگوید؟ گفت: «به پسر عمویت بگو از ما ناراحت نشود، پسر عمویش رسول الله همهٔ تلاش و کوشش خود را کرد که او را بر کرسی وصایت بنشاند اما خدا نخواست، خدا ما را خواست». اینها را باید با خط طلا نوشت!
☑️ حالا میدانی برای چه میگوید «من این حکومت را نمیخواهم»؟ ها؟ میدانی برای چه آمدند با او بیعت کنند همه را پس زد و گفت بروید، شماها هر جایی هستید، شما که سه نوبت درب خانهٔ همه رفتید، الان هم بروید، من را برای چه میخواهید؟
اگر یادت باشد در اسناد و مدارک بود که گفت من ترسیدم حسن و حسین زیر دست و پای مردمی که برای بیعت کردن آمدند له بشوند و بمیرند به خاطر همین مجبور شدم دستم را دراز کردم که با من بیعت کنند.
☑️ در این سه تا درس خیلی ریزهکاریها بود که برایت گفتم! اینها همان اسراری است که امام صادق در بحث اولیه گفت؛ «به معانی توجه کن»! اگر به معانی توجه نکنی بعد «خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ»، «مَنْ كَانَ فِي هَذِهِ اَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ اَعْمَى» (۷۲ اسراء) هر کس اینجا کور باشد در آخر هم کور است.
ما را کور کردهاند! خدا به ما چشم داده ولی آنقدر به نام دین تحت عنوان آیه و حدیث و روایت دشنه در چشم ما کردهاند که حق را نمیتوانیم تشخیص بدهیم، برای همین شیعه سنّی را محکوم میکند میگوید شما از حق دور هستید و سنّی شیعه را محکوم میکند میگوید شما از حق دور هستید، در حالی که هر دو از حق دور هستند به دلیل وجود قانون تقيه!
☑️ تقیه یعنی آنچه که میگویم باور نکن. خب این استدلال اگر روی وادی کتابت برود چه میشود؟ این چیست که در خانهات گذاشتی و آن را میبوسی؟ اگر در مقطع سنّت نبوی برود چه میشود؟ چطور میخواهی به وسیلهٔ پیامبر هدایت بشوی؟ اگر در وادی سیرهٔ ائمةالهُداة المهدیین برود چطوری تو میخواهی به وسیلهٔ اینها هدایت بشوی؟ در حالی که دهانشان بسته بود! امام صادق میگوید «دین در چهاردیواری خانه من است»، خب یعنی من نمیتوانم این دین را از این دیوارهای خانهام به بیرون اشاعه بدهم، پس من و تو الان مسلمان هستیم؟ ها؟ آیا متشرع واقعاً مؤمن است؟ مگر اینکه فقط ادعا داشته باشد.
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
6589 402-04-01
1⃣ تکلّم، عمومی است و اعماق کلمات، خصوصی میباشد.
2⃣ وقتی که «من»هایی وجود ندارد تکلیف اجابت دعا چه میشود؟
(مرتبط با تدریس 5358)
3⃣ عدم حمایت خدا از برگزیدگانش سبب دلسردی و ناامیدی آنها در ایفاء نقش خود میشود.
#صوتی
حالا بعضیها این آیهٔ «اِجْعَلْنِي عَلىٰ خَزٰائِنِ اَلْاَرْضِ اِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ» را که میخوانند خیال میکنند که خطاب آن به خداست در حالی که اینجا نشان میدهد که خطاب به طاغوت عصر است، میگوید «مرا وزیر خودت کن که من کشورداری را خوب بلد هستم».
حالا این چه ضرورتی بود که یوسف باید با فرعون زمانش قاطی میشد؟
------------------------------------------
🟡 درس دوم:
عدم تطابق در احترام به زنان!
(بازخوان از تدریس 5946 - درس اول)
- «قَالَ رَسُولُ اَللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَخْبَرَنِي اَخِي جَبْرَئِيلُ وَ لَمْ يَزَلْ يُوصِينِي بِالنِّسَاءِ حَتَّى ظَنَنْتُ اَنْ لَا يَحِلَّ لِزَوْجِهَا اَنْ يَقُولَ لَهَا اُفٍّ».
📕کتاب مستدرک الوسائل جلد ۱۴ صفحه ۲۵۲ است.
☑️ «قَالَ رَسُولُ اللهِ اَخْبَرَنِي اَخِي جَبْرَئِيلُ» پیغمبر گفت برادرم جبرائیل به من خبر داد، «وَ لَمْ يَزَلْ يُوصِينِي بِالنِّسَاءِ» اینقدر سفارش زنان را کرد «حَتَّى ظَنَنْتُ اَنْ لَا يَحِلَّ لِزَوْجِهَا اَنْ يَقُولَ لَهَا اُفٍّ» دقت کنید، پیغمبر میگوید که آنقدر جبرائیل سفارش زنان را کرد تا جایی که من تصور کردم باید به آنها «اُف» هم نگوییم. اُف یعنی آخ، وای! حالت اینکه مثلاً از دست تو خسته شدم، بس است دیگر.
در قرآن در باب پدر و مادر هم همین آمده که «به پدر و مادر اُف نگویید».
☑️ خب حالا منافاتش به چیست؟ الان اینجا مقام را خیلی بالا برده، آیا واقعاً زن در مکتب اسلام چنین حرمتی دارد؟ خود زوَجات پیغمبر که شلوغ کاری میکردند، آیا پیغمبر به آنها عصبانی نمیشد؟ آن سند را یادت هست که پیغمبر وارد خانه عایشه شد و عایشه گفت سرم درد میکند، پیغمبر گفت من بیشتر از تو سرم درد میکند، مدام عایشه ناله کرد، مثلاً میخواست ناز کند، پیغمبر گفت چه موقع میشود که من تو را کفن کنم، دفن کنم، یادتان هست؟
☑️ خب حالا زن یک خطایی کرد، مگر بشر جایزالخطا نیست؟ طبق روایت قرآن مگر خدا برای اغوای بشر، تسلیحات کامل به شیطان نداد؟ مگر نفْس را علیل قرار نداد؛ «اِنَّ النَّفْس لَأَمَّارَه بِالسُّوء»؟ مگر از پیش، همه چیز را رقم نزده است؟ خب حالا این زن زنا کرده، میدانید چقدر قوانین سنگین کیفری برای او هست؟ در مدارک موجود در دایرةالمعارف هست، مثلاً «زنی که به شوهر خیانت کرد، این باید در یک اتاق زندانی بشود و از این اتاق بیرون نیاید تا بمیرد». خب این خیانت یعنی به یکی دیگر زنا داده است.
☑️ خب متشرع، جواب این اسناد و مدارک را چه میدهی؟ حالا خدا نیست که از خودش دفاع کند ولی متشرع که هست، متدین که هست، او کاسه از آش داغتر است، و اِلّا خدا یک چیزی گفته و رفته دیگر، مثل ناسخ و منسوخ.
☑️ چطور زن رجم و سنگسار میشود؟ دقت کنید، آیا این قانون با این حرف که پیغمبر گفت «وَ لَمْ يَزَلْ يُوصِينِي بِالنِّسَاءِ» اینقدر سفارش زنها را کرد «حَتَّى ظَنَنْتُ اَنْ لَا يَحِلَّ لِزَوْجِهَا اَنْ يَقُولَ لَهَا اُفٍّ» که من گمان کردم شوهرش نباید به او بگوید اُف! حالا اُف چیست؟ شکنجه چیست؟
--------------------------------------------
🟣 درس سوم:
گیجی دادن در آدرسهای سر به هوا.
- «تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ يَضِلُّ فِيهَا اَقْوَامٌ وَ يَهْتَدِي فِيهَا آخَرُونَ فَقُلْتُ يَا اَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ كَمْ تَكُونُ اَلْحَيْرَةُ وَ الْغَيْبَةُ قَالَ سِتَّةَ اَيَّامٍ اَوْ سِتَّةَ اَشْهُرٍ اَوْ سِتَّ سِنِينَ».
📕کتاب اصول کافی جلد ۱ صفحه ۳۳۸ حدیث ۷ است.
🔷 از امیرالمؤمنین نقل میکند: «تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ» میگوید برای امام دوازدهم غیبتی است یعنی ناپدید شدنی است، فقدانی است، «وَ حَيْرَةٌ يَضِلُّ فِيهَا اَقْوَامٌ وَ يَهْتَدِي فِيهَا آخَرُونَ» وقتی که امام نباشد جامعه به حیرت و چه کنم چه کنم فرو میرود. خب تا اینجای آن درست!
🔷 «فَقُلْتُ يَا اَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ» راوی میگوید گفتم که یا علی! «وَ كَمْ تَكُونُ اَلْحَيْرَةُ وَ الْغَيْبَةُ» حیرت و غیبت که برابر هم است، و حیرت که منتج از غیبت است، چند سال طول میکشد؟ «كَمْ تَكُونُ اَلْحَيْرَةُ وَ الْغَيْبَةُ؟»
«قَالَ سِتَّةَ اَيَّامٍ»، امیرالمؤمنین گفت: شش روز!
ببینید اصول کافی مو لای درزش نمیرود، خود همین امام دوازدهم به وسیله نوابش تأیید کرده که برای شیعه جماعت اصول کافی، کافی است. اصلاً اسم آن هم کافی است برای همین است که در هدایتشان کفایت میکند.
🔷 امیرالمؤمنین میگوید شش روز «سِتَّةَ اَيَّامٍ اَوْ سِتَّةَ اَشْهُرٍ» یا شش ماه، «اَوْ سِتَّ سِنِينَ» یا شش سال. چه شد؟ یعنی از زمانی که امام غائب به دنیا آمده، نهایتاً تا شش سال بعد از آن باید کار تمام میشده یعنی ایشان در شش سالگی باید قیام میکرده و ظهور را به پا میداشته.
6588 402-03-30
1⃣ سرگذشت رجال ظهوری پر ابهام است.
2⃣ عدم تطابق در احترام به زنان!
(بازخوان از تدریس 5946 - درس اول)
3⃣ گیجی دادن در آدرسهای سر به هوا.
#صوتی
«تحریم سخن (224)» 29-03-1402
⚡️من از بیگانگان هرگز ننالم
که ویرانم نمود این آشنایم
➖آشنا کیست؟ آن که ما را خلق کرده، او ما را میزند و له میکند، او نان و آب ما را بسته، او سلامتی و امنیت ما را گرفته است.
⚡️من از الله جویم استعانت
ولٰکن آیدم دائم شرارت
➖معنای توکل است. جار و جنجال ادیان را ول کن «وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»! چه چیزی عارض تو شده و چه چیزی از این توکل به دست آوردی؟ اهلبیت از این توکل چه چیزی به دست آوردند؟ تعیّن و تجلّی توکل، این معصومین هستند، خدا با اینها چه کرد؟ تحت عنوان تقيه دهانشان را بست، این «لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ» را اول به آنها گفته، به آن بندگان خدا! خیلی حرف در آن هست ها!
⚡️من از بهر حیاتم اضطرارم
➖این چه زندگی است که ما داریم، دائماً در اضطرار و اضطراب و التهاب!
➖واقعاً انسان خیلی بدبخت است، خیلی بیچاره است! این آدمیزاد چه چیزی میخواهد؟ چه انتظاری از خدا دارد؟ خدایی که دین میگوید «لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْاَرْضِ» یا جایی دیگر میگوید «هفت طبقه زمین»، انسان چه چیزی میخواهد؟ یک آب میخواهد که به روی او بستی، یک سفره دارد که جمعش کردی، یک سلامتی میخواهد که حرامش کردی، واقعاً خواستههای بشر خیلی کوچک است نسبت به آن عظمتی که دین از خدا ترسیم کرده! نه تنها با ما اینطور میکند ها، تاریخ آیینهٔ برخورد اسفناک خدا با رجال ظهوری است. آنجا موسی ابن عمران التماس میکند و میگوید چقدر برگ درخت بخورم به من غذا بده! خدا میگوید هر وقت وقتش شد خودم به تو غذا میدهم. این قولهای الکی که به انبیاء داد، رفتند در شکم دشمنان، له و نابودشان کردند، کمک نداد و همهٔ آنها لت و پار شدند. اصلاً «مَا مِنَّا اِلَّا مَسْمُومٌ اَوْ مَقْتُولٌ» که شعار اهلبیت است: «هیچ یک از ما نیست مگر اینکه یا با شمشیر یا با سم، آنها را میکشند»، این نشانهٔ عدم حمایت خدا از اینها است، دیگر از این بالاتر، اینها افشاگری کند؟ منتها اینها پرده پوشی کردند، اینها حیا را رعایت کردند و خیلی چیزها را نگفتند، نخواستند که آبروی خدا برود.
⚡️من از بهر حیاتم اضطرارم
تو از شرعت بگویی هی جوابم
➖کلاً این اشعار امروز گفتگویی بین ما و خداست، مباحثهٔ بین خلق و خالق است، محاجه است بین انسانی که بیهدف خلق شده است. نه نه، اشتباه گفتم، بیهدف نیست، با هدف است، به هدف آزار رساندن و شکنجه کردن بشر! چطور بیهدف است!
⚡️من از این عالم خاکی به غیظم
تو از افعال میگویی جزایم
➖میگویی این کار را بکن به بهشت میروی؟! اینجا پوست مردم را داری میکَنی به نام نامی الله!
⚡️من از ذکر و دعایت خسته گشتم
تو از جنّت بگویی هی ندایم
➖اینجا مردم نیاز دارند، امنیت، آسایش، آرامش و سلامتی میخواهند، تو میگویی صبر کن «اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا»، چقدر این دین شعار میدهد، بس است بابا! امروز روز آزمون دین است، نه، برو بالاتر، اشتباه گفتم، روز آزمون خداست! چون دین هم خودش را به خدا بسته است.
⚡️من از توحید تو کافر چو گشتم
تو از عدالت بگویی هی صدایم
➖چیزی ته این توحید تو نمانده، بعد میگویی من عادل هستم؟ آیا این عدل است؟ فلکههای آب را به روی خلقت ببندی، این عدل است؟ از ثروتی که خودت به آنها دادی محرومشان کنی. ثروت چیست؟ سلامتی است! چقدر آمار بیماری بالا رفته، چقدر! گاهی وقتها کاری نداری یا وقتی که خیلی در دارالغرور اوج برداشتی و تکبر ورزیدی به آنچه که داری یا وقتی که خیلی از خودت دلسرد شدی و خواستی بروی خودکشی کنی برو یک سری به این بیمارستانها بزن، مخصوصاً بیمارستانهای غیر خصوصی!
⚡️من از این حال بد نالیده گشتم
تو از میعاد میگویی که رَستم
➖میگوید که «این کار را بکنی از پل صراط راحت رد میشوی»، اول مشکل پل اینجا را حل کن! پل زندگی بشر لغزنده است، از پل صراط چه میگویی؟!
⚡️من از آن وعدههایت دل بریدم
تو بازم هی طلب کردی که هستم
➖وعدههایت را ثابت نکردی، معروفترین وعدهات «اُدْعُونِی» است، تو آبروی هر چه خداست را بردی، هر چه مردم داد میزنند «خدا!»، به زبان حال و قال به آنها میگویی خفه شو! از بندگانت به سوی تو عارض میشوند، تو هم چهارتا مشت بر سرشان میزنی!
➖چقدر میگویی «وَعَدَ الله لَا یُخلِفُ اللهُ وَعْدَهُ»؟ چقدر میگویی «اِصْبِر»؟ چقدر میگویی «وَانْتَظِروا»؟ اگر پشت پرده چیزی هست چرا نمیدهی؟ چرا مدد نمیکنی؟ چرا کمک نمیکنی؟
⚡️من و این جان نابودم، قوامم
تو را صد بار در ساعت بخواندم
➖دیگر جسم و جانی برای مردم نمانده، خیلیها هستند که بیمار هستند و دنبال معالجه نمیروند، ندارند! میدانی من چقدر مراجعه دارم که میگویند به ما چه شده؟ حالمان بد است! من میگویم خب برو تست پزشکی بده. میگویند خودمان میدانیم باید تست پزشکی بدهیم، پول نداریم،
«تحریم سخن (223)» 28-03-1402
⚡️در صلیب آمد تحرک از بشر
تا که گفتی مِتْ، بساطی از شرر
➖ این بشر به صلیب کشیده شد. صلیب غیر از دار است، یک چوب دراز است، بعد یک چوب دیگر هم بصورت افقی میزنند، قبلاً اینطوری شکنجه میدادند، دستها را به آن دو طرف میبندند، پا را هم میبندند و بعد یک گوشهای میگذارند تا جانوران بخورند. حالا واقعیت سر گذشت بشر این است.
تا که گفتی مِتْ، بساطی از شرر
➖«مِتْ» فرمان مرگ است.
⚡️اختتام زندگی بازَندگیست
➖خیال نکنی که داری زندگی میکنی، باختهای! معمار تو روز اول گفت: «وَالْعَصْرِ اِنَّ الاِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ» تمام شد و رفت، اگر هم الان احساس قدرت میکنی تاریخ را نگاه کن!
انتهای عمرمان افسردگیست
➖آدم بازنده، افسرده میشود، طرف همهٔ زندگیاش را روی قمار گذاشته و همهاش هم باخته، دیگر هیچ چیزی ندارد، چکار کند؟ افسرده نشود چکار کند؟
⚡️والعصر که روزگارمان دَرهم شد
➖آن که میگوید «وَالْعَصْرِ اِنَّ الاِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ»، این «لَفِی خُسْرٍ» خیلی چیزها در آن هست ها، خیلی! برای همهٔ بیچارگیها منبع و مخزن است.
➖قسم به عصر نکبت و ذلت و خفّت و خواری که بشر در آن زمان یک ریال ارزش ندارد.
⚡️والعصر که روزگارمان دَرهم شد
هم دار و ندارمان نگر بَرهم شد
⚡️من این عریضه دارم ز بهر این خدایم
➖عریضههای شماست، در دلهای شکستهٔ شماست، در عمر از دست رفتهٔ شماست، در نگاههای معصومانهٔ شماست، در اشکهای ریخته شده است.
کجا شده نمایان مکارم الهام
➖این همه که دین از خدایش تعریف میکند، خدای دین است دیگر، «مستضعف نه دین دارد نه بیدین است» یعنی این خدا را قبول ندارد و دنبال آن خدای واقعی است که همه انبیاء دنبالش گشتند و آخرش هم گفتند «وَانْتَظَرُوا» ما که پیدایش نکردیم، شما دنبالش بروید. پیغمبر هم که در روز آخر میخواست واقعیت را به عنوان وصیت بنویسید که نگذاشتند.
⚡️خندهکنان میرود آدم بیجان
➖میت وقتی که دارند میبرند دفنش کنند از صمیم دل میخندد چون از این زندان خاکی راحت شده است.
گریهکنانم ببین ظلم به اعیان
➖آنهایی که بدرقه و تشییعاش میکنند، آنها گریه میکنند زیرا که مظلوم دهر هستند.
⚡️خلقت این بشر درخور مرگش ز چه شد
هر ندایی که بیامد همگانش خفه شد
➖هر لحظه میگوید «اِخْسَأ وَ لَا تَتَکَلَّم»، تا میآیی از فقرت به خدا اعتراض کنی، درد را هم روی آن میگذارد، از دردت اعتراض کنی ناامنی را هم روی آن میگذارد.
⚡️شعر نبوده است که من خواندهام
➖من که شاعر نیستم، شعر وزن دارد، قافیه دارد، قشنگ است، جاذبه دارد.
وصف قلوب است که آزردهام
➖درد دل قلبهای بهم ریخته است.
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
خب برای این مهم نیست که این بچه است و گناه نکرده، طفل است، صغیر است، این میگوید که هر کس با ما نیست باید کشته بشود، این شعارشان است!
--------------------------------------------
🟡 درس چهارم:
تکلیف دو رُکن فروع دین چه میشود؟
(بازخوان از تدریس 4901)
- «عَنِ اَلرَّيَّانِ ابْنِ اَلصَّلْتِ قَالَ: جَاءَ قَوْمٌ بِخُرَاسَانَ اِلَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالُوا اِنَّ قَوْماً مِنْ اَهْلِ بَيْتِكَ يَتَعَاطَوْنَ اُمُوراً قَبِيحَةً فَلَوْ نَهَيْتَهُمْ عَنْهَا فَقَالَ لَا اَفْعَلُ فَقِيلَ وَ لِمَ؟ قَالَ لِاَنِّي سَمِعْتُ اَبِي يَقُولُ اَلنَّصِيحَةُ خَشِنَةٌ».
📕 باز هم از کتاب عیون اخبار الرضا جلد ۱ صفحه ۵۸۸ است.
✳️ دو رُکن فروع دین، امر به معروف و نهی از منکر است.
باز هم با امام رضا بحث میکنند.
«عَنِ اَلرَّيَّانِ ابْنِ اَلصَّلْتِ» گفت که «جَاءَ قَوْمٌ بِخُرَاسَانَ اِلَى اَلرِّضَا» یک عده از خراسان به خدمت امام رضا آمدند «فَقَالُوا اِنَّ قَوْماً مِنْ اَهْلِ بَيْتِكَ يَتَعَاطَوْنَ اُمُوراً قَبِيحَةً فَلَوْ نَهَيْتَهُمْ عَنْهَا فَقَالَ لَا اَفْعَلُ فَقِيلَ وَ لِمَ؟ قَالَ لِاَنِّي سَمِعْتُ اَبِي يَقُولُ اَلنَّصِيحَةُ خَشِنَةٌ»، چقدر جالب است! گاهی وقتها اینها، پردههایی را کنار میزنند، با اینکه بندگان خدا در تقیه بودند.
✳️ ريان ابن صلت میگوید: یک عده از خراسان آمدند و گفتند بابا یک عده از سیدها ریختند و مردم را اذیت میکنند، میگویند ما بچههای پیغمبر هستیم.
همین سیدهایی که بدنهایشان لای کوهها و در درهها به عنوان امامزاده قرار دارد. قدیمها آنقدر سید کم بود که وقتی یک سید میمرد امامزادهاش میکردند، الان دیگر فکر کنم دهها میلیون سید داشته باشیم!
✳️ گفتند: شما که امام شیعیان هستید چرا آنها را از امور قبیحه نهی نمیکنید؟
امور قبیحه یعنی فروع دین را زیر پا میگذارند، ظلم و اذیت میکنند. اگر یادتان باشد یک نسخه هم داشتیم که سادات اینقدر مردم را اذیت میکنند که وقتی که امام دوازدهم ظاهر میشود مردم میفهمند این هم بچهٔ پیغمبر است علیه او قیام میکنند و میگویند تو هم مثل بقیه هستی! دیگر یک چیز واقعیتی است! وقتی پیغمبر با شمشیر قیام میکند و آزادی را زیر پا میگذارد و میگوید حتماً تو باید بگویی «لَا اِلَه اِلَّا الله» وگرنه تو را میکُشم!
✳️ خب امام رضا چه گفت؟ اگر آدم معمولی بود میگفت اِ، الان یک نامه مینویسم و تبری میجویم، میگویم ای مردم اینها از ما نیستند، اینها سادات نیستند، اینها آدمهای بدی هستند، فاسق و فاجر هستند. اما امام رضا این را نگفت! بلکه فرمود «پدرم گفت: نصیحت، ناخوشایند و تلخ است». حالا این کلامش خیلی مهم نیست که امام رضا گفت «پدرش گفته نصیحت، ناخوشایند و تلخ است»، خب معلوم است، این یک چیز طبیعی است، اگر شما کسی را نهی کنی از تو ناراحت میشود، در خانهات به بچهات هم امر و نهی کنی برایش سنگین است، مهم این است که امام رضا از این دو رُکن فروع دین یعنی «امر به معروف و نهی از منکر» شانه خالی میکند، یعنی امام رضا این را زیر پا میگذارد.
✳️ این سند مهمی است و قدر این اسناد را بدانید، که «امام معصوم تعطیل میکند»، در حالی که امام وظیفه دارد که احیای امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی امام معصوم یعنی علی ابن موسی الرضا این دو اصل را، این دو فرع را و این دو ستون را کنار میگذارد و به آن پشت میکند و میگوید که من این کار را نمیکنم.
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
5925 99-11-09
🔴۱- «فرح»، شادی است بر تقدیری که آدمی را به ملاطفت میکشاند و «بشارت»، تحقق وعدهای میباشد که در آن قرار گرفته است.
۲- اگر خدا آیه میفرستد ارزیابی در آن چه معنایی میتواند داشته باشد؟
۳- دنیای ایذایی کسالتآور است و هنگامی که آدمی پشت درهای مسدود حیرت میماند ناخواسته کسل میشود.
--------------------------------------------------
درس اول:
🔵«فرح»، شادی است بر تقدیری که آدمی را به ملاطفت میکشاند و «بشارت»، تحقق وعدهای میباشد که در آن قرار گرفته است.
- «فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ اَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ» آیه ۱۷۰
- «يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ الله وَ فَضْلٍ وَ اَنَّ الله لَا يُضِيعُ اَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ»
آیه ۱۷۱
📗تحلیل آیات ١٧٠ و ١٧١ از سوره آل عمران است.
◀️بحث را برده در کشته شدن در میدان جنگ و عنوان شهید به او داده. شهید یعنی شاهد است یعنی میخواهد بگوید «آن کسی که در راه خدا کشته میشود برای همیشه نفْسش شاهد و ناظر جامعه خواهد بود»، شهید به این معنا! و یک معنای دیگرش هم گواه است، یعنی حرکت او به عقائد و تفکرات او گواهی میدهد.
◀️آیات قبل بحث میکند که «اَلَّذِينَ قَالُوا لِاِخْوَانِهِمْ وَ قَعَدُوا» موقعی که جهاد میشود یک عده به دیگران میگویند که بنشینید سر جایتان مگر بیکار هستید میروید؟ سر چه چیزی میخواهید بروید خودتان را به کشتن بدهید؟ آیا اسلام زورکی به شما تحمیل شد بس نیست حالا جبهه هم میخواهید بروید؟
◀️قرآن میگوید شما به مردم میگویید به جبهه نروند کشته میشوند، خب «وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا» خیال نکنید که اینها کشته میشوند «فِي سَبِيلِ اللهِ اَمْوَاتاً» که اینها میمیرند، مردهاند مثل بقیه مردهها، نه آنطوری نیست! «بَلْ اَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» بلکه زندگانند که نزد خدا روزی میخورند.
خب چرا اموات نیستند؟ چون شاهد هستند. میّت میمیرد تمام میشود ولی شاهد همیشه حضور دارد.
◀️آیه بعد میگوید: «فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ» اینها شادمان هستند از آنچه که خدا به آنها میدهد.
حالا آیا در قیامت میدهد؟ ظاهراً بله دیگر، چون اینجا که نداده است. شاید اینها شاهدانند که آیا الله به وعدههایش عمل کرد یا نکرد، شاید منظور این باشد.
◀️بعد آیه مورد نظر این است:
«فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ» اینها شاد میشوند بخاطر آنچه که خداوند برایشان از فضل خودش عنایت کرد.
ما در مطالعات داشتیم که «فضل» برتری است، اضافه است، اما از چه؟ آن مهم است؛ «فَضْلِهِ مِنْ اسماءالحسنی اَوْ مِنْ اسماء ایذایی»!
◀️«وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ» بشارت میدهند به آنهایی که ملحق نشدند یعنی آنهایی که در آن آیه میگوید «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ» بعضیها در اتاق انتظار هستند و بعضیها رفتهاند.
◀️بعد در ادامه میگوید «اَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ». حالا اینجا که میگوید بر اینها خوف و ترس نیست، منظور کجای کار است؟ آیا هنگام ورود به جبهه که جلو میروند را میگوید «نترس» یا بعد از به خاک افتادن؟ بعد از «به خاک افتادن» میرود در فاز جهنم، یعنی اینها به جهنم نمیروند، همه از جهنم میترسند «اَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ».
◀️این «فرح و بشارت» از اسماء حسنی و صفات ملاطفتی و مکرمتی و مرحمتی است. اینجا شادی وجود ندارد. ممکن است که انسان با فکر و خیال با نوشیدن با کشیدن با تشکیل جلسات رقص و پایکوبی یک مدتی را بیخیال باشد ولی وقتی که دوباره سر زندگی عادی برمیگردد دیگر از شادی خبری نیست چون همۀ زندگی دیو دوسر است و حمله میکند؛ مانند بیماری، فقر، ناراحتی، درگیری و دعوا.
◀️برای بشارت هم معمولاً میگوید انبیاء «بَشيراً وَ نَذيراً»، «شاهِداً وَ بَشيراً وَ نَذيراً» «اِنَّا اَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً» بوده، به پیغمبر میگوید تو را ارسال کردیم که «شاهد باشی، بترسانی و بشارت بدهی». خب خود پیغمبر که:
- «شاهد بود» یعنی اولْ شهید خودش بود دیگر، ثابت شد که او را با سم کشتند.
- «منذِر و ترساننده بود»، که همین جهنم را به رخ این و آن میکشید.
- «مبشّر بود»، مبشّر هم که بشارت بهشت را میداد یا بشارت اعتلای اسلام بر ممالک را میداد؟ هر دو؛ این در کوتاه مدت و آن در بلند مدت!
5924 99-11-08
🔴باز هم دادن وعدههای دور دست که گرفتن آنها قابل دسترس نبوده و فقط جنبه تخیلی دارد.
- «أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ».
📗سورهٔ قصص آیهٔ ۶۱ است.
بررسی از آیات قرآن داریم با توجّه به مواردی که چند روز قبل اعلام کردم که به آن علل، اسناد و مدارک ندارد!
💮میگوید «أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقِيهِ»، ما بندگان را دو جور و دو مدل و دو وجه قرار دادیم؛ یک عده هستند که با «وعده» کنار سفرهٔ ادیان میآیند و وعدهٔ آنها را هم هنوز کسی ندیده و فقط جنبهٔ اعتقاد به آن پیغمبر است؛ بخاطر خوبی بهشت و گریز از جهنم.
💮«أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً» وعدهٔ خوب داده، در قنوت هم میخوانی که «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَةً» هم در دنیا و هم در آخرت اسماءالحسنی داده، دنیا را که نداده، آخرت پیش کشش!
💮«فَهُوَ لاقِيهِ» بزودی ملاقات خواهد کرد. «لاقِيهِ» یعنی در آن زمان مقرر رؤیت میکند.
چه زمانی «لاقِيهِ» است؟ «وَعْداً» وعدهگاه! اینجا که وعدهگاه نیست، اینجا پدر صاحب بچه را درمیآورند. بهشت مال آنجاست تو اینجا زجر بکش و له و لورده بشو جیکت در نیاید، اعتراض نکنی خط قرمز است. حالا آنجا میروی، آنجا وقتی که سنگ لحد را روی قبر میگذارند تازه طرف میفهمد که «اِنَّ الْاِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ» یعنی چه! چه کلاهی سرش رفته بود.
💮«كَمَنْ مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا» ما به بعضیها هم از این دو گروه متاع دادیم؛ متاع دنیا! اینجا دو دفعه تکرار کرده است «مَتَّعْناهُ»؛ تمتیع، تمتُّع، مُتْعَه، همه اینها از یک خانواده لغوی هستند. «به او دادیم متاع دنیا را» این نقد است و آن نسیه است. مثال معروف چه میگوید؟ «سیلی نقد بِه از حلوای نسیه».
♻️«مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا» در آن مثلث چه میخوانید؟ «متاعالغرور، دارالغرور، باللهالغرور»، حالا متاع دنیا غرور است، ما بدبخت هستیم سر اینکه نه آن طرف را داریم و نه این طرف را داریم. کلاً پیروان مذاهب و ادیان بیچاره هستند؛ اینجا به دین برای آنطرف باج میدهند و آنطرف هم که یک چک دوردست است، حالا صد میلیارد سال بعد، گرچه پیغمبر میگوید «من در شب معراج بهشت و جهنم را دیدم» ولی ظاهراً ماکتش را دیده، چون گفتهاند که هنوز خلق نشده و مربوط به زمان آتی است.
♻️«متاع دنیا را میدهیم به آنهایی که بخواهند»، این هم طبق همان قاعدهٔ «تُعِزُّ وَ تُذِلُّ» است، یعنی اینجا برعکس است؛ وعدهٔ توخالی جای «تُعِزُّ» را گرفته و تمتیع و تمتُّع ظاهری جای باطنش را گرفته است.
♻️«ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ» پس روز قیامت یعنی «روز پایانی»، از احضار شدگان خواهند بود و دادستان کل خلقت اینها را احضار میکند.
خب این روز قیامت به معنای وقت بپاخاستن است. انسان همیشه بپاخاسته است! شما دنبال مسائل دنیوی که میروید برپا ایستادهاید که افعال دنیوی را اجرا کنید.
♻️با تفحص و تحقیق ما «يَوْمَ الْقِيامَةِ» همین جاست، اینکه میگویند «جوجه را آخر پاییز میشمارند» نه اینکه آخر پاییز محشر و قیامت است، بعثت است، نه! یعنی همینجا شما میدانی که چه چیزی داری و چه چیزی نداری، این مثال بخاطر همین است یعنی میگویند موجودی تو چیست؟ ضرر و زیان تو چیست؟ پس مردم دو گروه شدند، گروهی که برای قیامت وعده داده شد که نسیه است و عقل نمیپذیرد، قبل آیه هم میگوید «اَفَلَا تَعْقِلُونَ» که آیه کاملش این است: «وَ مَا اُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ زِينَتُهَا وَ مَا عِنْدَ اللهِ خَيْرٌ وَ اَبْقَىٰ اَفَلَا تَعْقِلُونَ» یعنی ما به شما میدهیم متاع دنیا را، «وَ زِينَتُهَا» تزئیناتش را.
♻️تزئین هم، به همان آیهای برمیگردد که به شیطان گفت خودت را زینت کن، او هم تزئینات را در دنیا همهجوره بالا برد، شده مثل یک زن، قیافهاش مردم را از خوشگلی میکُشد، ادا و اطوارش دلها را میبرد بعد دهتا بیماری دارد و همهٔ آنها هم نهفته است؛ زگیل تناسلی، تبخال تناسلی، سرطان، ایدز و کرونا دارد، همه اینها را دارد منتها به ظاهرش که نگاه کنی کشته مردهٔ آن میشوی، این چیست؟ این همان زینتی است که خدا در دنیا قرار داده است «اَفَلَا تَعْقِلُونَ».
🔴یک مبحثی هم هست که بازنگری است، ببینید گاهی وقتها تکرر مباحث نیاز است، خودِ قرآن هم آیات تکراری زیاد دارد مخصوصاً در بعضی سورهها خود آن آیات را در همان سوره تکرار میکند مثل سورهٔ الرحمن که «فَبِاَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» را زیاد تکرار میکند و یک سورهٔ دیگر که تکرار میکند «وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ».
🌐حالا چقدر زیبا این را میگوید: «كُلُّ ذَلِكَ» همهٔ اینها، «كَانَ سَيِّئُهُ» اینها گناه هستند دیگر، برای گناه چه گفت؟ برای آدمکشی چه گفت؟ گفت که «اِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئاً كَبِيراً» گناه بزرگ (گناهان کبیره)این است.
- خطاء، «خِطْئاً»،
- کبیره یعنی بزرگ.
آن وقت اینجا میگوید که «عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهاً» پیش خدا مکروه است. مکروه در تشریح و فقه شرعی به معنای «نکنی بهتر است، عذاب ندارد!»
🌐در تقطیع معاصی پنجتا تقسیم داریم؛ حرام است، مکروه است، مباح است.
و از اینطرف هم واجب است، حلال است و باز میرسد به مباح. حالا اینجا مباح یعنی اینکه بکنی و نکنی فرقی ندارد نه عذاب دارد نه بهشت دارد.
🌐مکروه یعنی اینکه نکنی بهتر است ولی کتک نمیخوری. حالا اینجا میگوید تمام گناهان! خیلی زیباست «عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهاً» نزد خدای تو کراهت است.
🌐میگوید من کراهت دارم یارو را ببینم، کراهت دارد آنجا بنشینم، مثلاً فرض کنید در مبانی فقهی کراهت چیست؟ اینکه به جای پای راست، پای چپ را بگذاریم به مستراح برویم، در این حد است، یا اینکه شلوارت را ایستاده نپوش بنشین بپوش، کفش تو رنگ سیاه نباشد رنگی باشد، در این حد است!
🌐خب پس چه شد؟ پس تمام گناهان پیش خدا مکروه است یعنی عزیزم اصلاً گناهی نیست! این هم یکی از دلایل عدم گناه برای انسان است. یادداشت کنید، آنهایی که موضوعبندی میکنند وظیفهٔ آنها این است که این موضوع را هم در کنار آن براهین قرار بدهند.
🌐آن مقدمهای هم که ما چند روز قبل برای بهرهگیری از قرآن داشتیم چون سند نقل نمیکنیم آن خیلی لازم است، یک سند دائمی و همیشگی است، آن را هم در صدر موضوع قرآنشناسی قرار بدهید.
خدانگهدار
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
5923 99-11-07
🔴۱- تقطیع ظلم از ظالم مضحک است؛ آنچه که بر روی کاغذ میآید با نوشتار تاریخ مطابقت ندارد.
۲- ضمانتِ روزی کرده و تو را از قرصهای ضدحاملگی منع نموده و در وقت اجرا، تضمینها به زیر خاک دفن میشوند.
۳- از بین بردن فرزند و عمل زنا از مکروهات میباشد.
--------------------------------------------------
درس اول:
🔵تقطیع ظلم از ظالم مضحک است؛ آنچه که بر روی کاغذ میآید با نوشتار تاریخ مطابقت ندارد.
- «فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ».
آیه ۴۵ سوره انعام.
بررسیهای قرآنی داریم:
با توجه به دروس قرآنی که در گذشته داشتیم، علل و حِکم و مصالح ورود خصوصی به قرآن را یادآور شدم که باید در نظر داشته باشید.
🔶سوره انعام آیه ۴۵ است:
«فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ».
آیه قبل چه میگوید؟ قبلش از درگیری مسلمین به معنای تسلیم شدگان به ذات اقدس با مختاریون و ثنویون صحبت میکند.
🔶«وَ لَقَدْ اَرْسَلْنا اِلَى اُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَاْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ» (۴٢ سوره انعام) به پیغمبر میگوید که به امتهای قبل، به مردم گذشته، ما «بأس» و «ضَرّ» دادیم.
🔶بأس و ضرّ را جزء اسامی معبود زمینی یادداشت کنید. یکی از معانی «بَاْساءِ» فقر و فلاکت است و یکی از معانی «وَالضَّرَّاءِ»، سیه روزی است.
🔶بعد هم میگوید «لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ» عثمان ابن عفان بقول قدیمیها نتوانسته «لا پوشانی بکند!»
میگوید که ملتهای گذشته را با فقر و ذلت کوبیدیم «لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ» باشد که اینها زاری کنند!
«لَعَلَّهُمْ» یعنی ای بسا، شاید...! خب همه آنها که تضرّع نمیکنند چیست؟ میرویم در واحد بالاتر؛ «کُنْ سَعِيداً کُنْ شَقِيّاً»!
🔶آیه بعدی آیه ۴۳ است میگوید «فَلَوْلَا اِذْ جَاءَهُمْ بَاْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» اگر بیاید بر قومی، مردمی بأس، فقر، فلاکت، فاقه!
🔶فقر و فاقه در ادبیات دعا باهم میآیند، اول فقر میآید بعد فاقه.
فاقه به آن مصدریّت فقدان میخورد یعنی هیچ چیزی از خوبی برایشان نمیگذاریم.
تضرّع در ادبیات قرآنی به معنای بیچارگی و بدبختی است!
🔶حالا علت را میگوید که چرا گفتیم «لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ»، چرا ناله بعضیها را در میآوریم ولی بعضیها نه، ظاهرش به معنای همان آیه توحیدی است که «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكُ مِمَّنْ تَشَاءُ» یکی را بالا میبریم تا نالهٔ زیردستیها را دربیاورد، این هم از آزارهای مسجود خاکی است که عبث و بیفایده است! یک حکومتی را میآورد بعد یک حکومت دیگر را بعد از آن میآورد تا اینها را اذیّت و نابود کند و دوباره بعد از آن یک حکومت دیگر میآید که چشمگیرش در خلفا صدر اسلام بود بعد بنیامیه و بنیمروان و بعد هم بنیالعباس بودند.
🔶میگوید آنهایی که تضرّع نمیکنند «قَسَتْ قُلُوبُهُمْ» قلبهایشان سفت شده! سنگدل، سیاهدل و سیهدل که میگویی؛ «بر سیه دل چه سود خواندن وعظ» جزء تماثیل آن قدیمیها است.
💮این آیهٔ «وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ» هم که یادت هست جزء ملزومات شیطان برای اغوا است که در خورجینش «زَيَّنَ» یعنی زینت است. برای همین است که وارد مغازه طلافروشی که میشوی پایت سست میشود که «آخ؛ آن چند است این چند است حیف که پول ندارم بخرم! این در گردنم بیاید چه میشود، آن در انگشتم بیاید چه میشود!»
💮«وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ» بعد این زینت هم در همه چیز هست، در زر و زور و تزویر است. حاکم است میگوید کشور بغل دستی را بگیرم چه میشود، آن یکی را بگیرم چه میشود، همه را ضمیمه کنم چه میشود! دیگر نمیگوید که بابا تو در آن اولی ماندهای.
💮مصداق بارز آن هیتلر است که کشور به آن مهمی یعنی آلمان را داشت دید که آمادگی دارد کشورهای اطراف را ببلعد، شروع کرد همه را بلعید مدام جلوتر رفت تا آخرش نابود شد.
💮یا اتحاد جماهیری سوسیالیستی شوروی که بیست، سی سال قبل از پا افتاد و کوبیده شد، این هم کشورهای دیگری که خیلی هم با روسیه فاصله دارند چون روسیه در مرکز بود، مدام گرفت و گرفت و هفتاد و سه یا هفتاد و دو سال حکومت کردند. خیلی است؛ هفتاد و دو سال خفقان، اختناق، زبانبُری، دست و پا بُری، زندان، تبعید، شکنجه، آخرش یکی از خود اینها آمد، جزء آخرین رئیسجمهور اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی از خودشان بود، آمد بساط را جمع کرد و کشورها را آزاد کرد و گفت بروید سراغ کار خودتان، اگر ما مرد باشیم همین روسیه را بچرخانیم.
🔷 اصلا یمین خدا، مَلَأ هست؟ یعنی میدهد؟ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! خودت را نگاه کن، از وقتی به دنیا آمدی چه از خدا گرفتی؟ مهمترین رکنش را که ادبیات دینی میگوید «نِعْمَتانِ مَجْهُولَتان اَلصَّحَّة وَ الْاَمَان» دوتا نعمت گمنام هست که مردم قدر آن را نمیدانند؛ یکی سلامتی و یکی امنیت است.
خب «قدر آن را نمیدانند» آخر چون وجود ندارد، مردم نمیشناسند!
بچه از درون شکم مادرش گرفتار است، نقص عضو دارد، از مرحلهٔ چند ماهگی در شکم مادر، در حال جنین، باید معالجه بشود و دارو مصرف بشود. این چیزی است که با مراجعه به آمار بیمارستانها و زایشگاهها به دست میآید، یک چیزی نیست که کسی ادعا کند، و بعد که به دنیا میآیند، مخارج سنگین!
🔷 خدایی که به دنیا میآورد، چون طبق آن نسخهٔ (5862) رسول الله، چه گفت؟ نسخهٔ آن را یادت هست؟ گفت تو آبت را بریز اگر خدا اراده کرد بچه میشود اگرنه بچه نمیشود.
طرف گفت من جلوگیری کنم یا نکنم؟
رسول الله گفت تو کار خودت را بکن، خدا هم کار خودش را میکند.
پس مسئول توالد و تناسل، این مرد و زن نیستند که باهم جفتگیری میکنند که بعداً اسمشان میشود پدر و مادر، بلکه مسئولش خداست. اینکه مدام میگویم «همه چیز برمیگردد به خدا»، چون نمیشود هیچ چیزی را از خدا سوا کرد، جدا کرد!
----------------------------------------
🟠 درس چهارم:
همه چیز در خلقت، زوری است؛ چه در خیر و چه در شر!
- «عَجِبَ الله مِن قَوْمٍ يَدْخُلُونَ الجَنَّةَ في السَّلاسِلِ».
📗کتاب صحیح بخاری باب ۵۶، از رسول الله است.
🛑 این درس خیلی بامزه است:
«عَجِبَ الله مِن قَوْمٍ يَدْخُلُونَ الجَنَّةَ في السَّلاسِلِ» میگوید خدا تعجب میکند از مردمی که به زور کتک وارد بهشت میشوند.
ببین اینجا چند تا فراز تربیتی و ارشادی دارد!
- اولش تعجب خداست، آیا خدا تعجب میکند؟ آیا تعجب، یک فعلی است که خدا مفعولش واقع میشود؟ یعنی آن کار، فاعل است؟ آن کار چه بود؟ همین «يَدْخُلُونَ الجَنَّةَ في السَّلاسِلِ». مفعولش که تعجب میکند خداست! آیا خدا تعجب میکند؟
🛑 بعد اینکه مگر خدا خودش خلق نکرده که بعداً تعجب میکند؟ برنامهریزی نکرده؟ مگر مدبّر، مدیر و مقدّر نیست که بعد تعجب کند؟ یعنی کار خودش را کرده بعد تعجب میکند! آن مسئلهٔ مهمترش این است که جبر مطلق را نشان میدهد.
🛑 «يَدْخُلُونَ الجَنَّةَ في السَّلاسِلِ» تعجب میکند از مردمی که، امتی که، گروهی که وارد بهشت میشوند به زور زنجیر. پس چه شد؟ یعنی اینکه نه خیر اختیاری است و نه شر، نه بهشت رفتن اختیاری است و نه جهنم رفتن! وقتی که به زور میخواهد طرف را به بهشت ببرد مثل این است که یک نفر را به زور حاکم میکند! طرف خودش نمیخواهد ولی به زور حاکمش کرده! بعد بیاید این حاکم را مواخذه و محاکمه کند که چرا ظلم کردی؟ خب خودت کردی! خودت زورکی او را بالا بردی، این آیهٔ توست دیگر، این کتاب توست؛ «تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ» من میدهم!
🛑 بعد دین میآید میگوید که «خلیفهٔ ظالم چقدر بد است»! خودت کردی، خودت عامل هستی، خودت بالا بردی! یا میگوید «حاکم عادل چقدر خوب است»! خب تو عدل را به سر او میزنی، تو به یزید گفتی حسین را بکش و به پسرش هم معاویة ابن یزید گفتی که بیا از سلسلهٔ خاندانت تبرّی بجو! نه یزید میداند برای چه حسین را کشته، که دلایل هست، دلایلش در دايرةالمعارف هست و خودتان میدانید، آن جایی که یزید گریه کرد، که مستنداتش هست، برای حسین روضه خواند، عبیدالله ابن زیاد را لعنت کرد که چرا این کار را کرد؟ من نمیخواستم حسین را بکشم، من گفتم او را بیاور اینجا پیش من، من میدانم و او.
🛑 پس یزید نمیداند برای چه حسین را میکشد، حسین هم نمیداند برای چه کشته میشود! حسین گناه نکرده، به مردم رو کرده و میگوید من به شما ظلم کردم؟ کسی را از شما کشتم؟ میگویند نه! میگوید خب پس برای چه میخواهید من را بکشید؟ میگویند «بُغْضَاً لِاَبِیک»! آیا این هم شد سند؟ این هم شد دلیل؟ به خاطر اینکه با بابای تو بد هستیم تو را میکشیم. آیا این هم شد حرف؟
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
6590 1402-04-02
1⃣ نداریِ مردم از نبود عدل الهی است.
(بازخوان از تدریسهای 4649 و 5073)
2⃣ «الله» شخص است!
3⃣ طبلهای توخالیِ معارف دینی!
(بازخوان از تدریس 5931)
4⃣ همه چیز در خلقت، زوری است؛ چه در خیر و چه در شر!
#صوتی
6589 1402-04-01
۱- تکلّم، عمومی است و اعماق کلمات، خصوصی میباشد.
۲- وقتی که «من»هایی وجود ندارد تکلیف اجابت دعا چه میشود؟
(مرتبط با تدریس 5358)
۳- عدم حمایت خدا از برگزیدگانش سبب دلسردی و ناامیدی آنها در ایفاء نقش خود میشود.
------------------------------------------
🔴 درس اول:
تکلّم، عمومی است و اعماق کلمات، خصوصی میباشد.
- «اَنتُم اَفقَهُ الناسِ اِذَا عَرَفتُم معانيَ كلامِنا».
📙کتاب معانی الاخبار صفحه ١، از امام صادق است.
💠 امام صادق به حواریون، به اصحاب و انصار میگوید: «اَنتُم اَفقَهُ الناسِ» شما بهترین فقها هستید، «اِذَا عَرَفتُم معانيَ كلامِنا» شما دانش علم را گرفتهاید و نیاز به حوزه ندارید ولی زمانی افقه هستید که معانی کلام را بشناسید.
دقت کنید؛
- «فقه» ظاهر است
- «معانی» باطن است.
💠 این ظاهر و باطن در همه جا صدق میکند، در خود قرآن، شروع کن، ظاهرش چه میگوید؟ باطنش چه میگوید؟
باطن یعنی آزمایش تاریخ، یعنی عدم تطابق، یعنی ما به معانی کلمات اهلبیت آگاه نشدیم. چرا؟ به خاطر اینکه در هجمهٔ تقيه بودیم.
حالا من مستنداً به همین کلام صادقی میخواهم برایت بگویم که شرایع دینی دردی را از ما دوا نمیکند، چون میگوید «شما در کنار ما بودید و خواص از مسلمین هستید ولی معانی کلمات ما را پیدا نکردید».
💠 معانی چه موقع پیدا میشود؟ چه موقع باز میشود؟ وقتی که تقيه نباشد!
به اعماق قرآن چه موقع آگاه میشوید؟ وقتی که یک دانه کاتب باشد و ذو وجوه نباشد. الان شما یک وجه را در معنا و مفهوم میگیری، شاید ارسال کنندهٔ این آیه یک ارادهٔ دیگری در بین این وجوه داشته است. در حدیث هم همینطور! پیامبر یک چیزی در لفافهٔ کلّم الناس گفته، خب این دردی را از مردم دوا نمیکند، این هدایت نمیکند.
💠 «يَهْدِي اللهُ» کجا باید کارآیی داشته باشد؟ «یَهْدِى وَ يُضِلُّ»، همه در ضلالت هستند. به خاطر چه؟ به خاطر این «اِذَا»! این «اِذَا» هرگز رنگ نگرفت؛ «اِذَا عَرَفتُم معانيَ كلامِنا»، یعنی امام صادق میگوید «من هفتاد نوع سخن میگویم»، حالا تو بگو این شیعهٔ بیچاره از این هفتاد نوع سخن گفتن پیشوایش، امامش، معصوم و معلمش گیج شده که کدام درست است؟ کدام حق است؟ خدا نمیگذارد که حق نمایان بشود.
-----------------------------------------
🟣 درس دوم:
وقتی که «من»هایی وجود ندارد تکلیف اجابت دعا چه میشود؟
(مرتبط با تدریس 5358)
- «اِذا اَرادَ اَحدُكُم اَنْ لَا يَسألَ رَبَّهُ شَيئاً اِلَّا اَعطاهُ فَلْيَيأسْ مِن النّاسِ كُلِّهِم».
📕 کتاب اصول کافی جلد ٢ صفحه ١۴٨، باز هم از امام صادق است.
✳️ «اِذا اَرادَ اَحدُكُم اَنْ لَا يَسألَ رَبَّهُ شَيئاً اِلَّا اَعطاهُ فَلْيَيأسْ مِن النّاسِ كُلِّهِم» وقتی که میخواهی این دستی که بردی درب خانه خدا خالی برنگردد میگوید باید «فَلْيَيأسْ» مأیوس شوی «مِن النّاسِ كُلِّهِم» از همهٔ مردم!
این «همهٔ مردم» که میگوید، شامل خودی و غیر هم میشود! خب حالا وقتی خدا جواب نمیدهد مردم از خدا مأیوس میشوند، برعکس، اینجا میگوید از مردم باید مأیوس بشود ولی حقیقت امر این است که وقتی پاسخ نمیآید مردم از خدا مأیوس میشوند. مردم کدام است، حتی انبیاء هم مأیوس شدند! «حَتَّی اِذَا اسْتَیْاَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا اَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا» (۱۱۰ یوسف)، عثمان عمداً این آیه را از این کتاب حذف نکرده، به خاطر اینکه افشاگری کند، چون اینها با اسناد و مدارکی که ما از خودشان درآوردیم رسیدیم به این موضوع که خدا در را بسته است!
✳️ «اِذا اَرادَ اَحدُكُم اَنْ لَا يَسألَ رَبَّهُ شَيئاً اِلَّا اَعطاهُ» دوست داری درب اجابت بسته نشود؟ «فَلْيَيأسْ مِن النّاسِ كُلِّهِم» مأیوس شو!
خب بابا، رجال ظهوری از خلق مأیوس بودند و آمدند رو به تو کردند، تو آنها را مأیوس کردی! ابی عبدالله هضم در تو بود، عارف تو بود، عاشق تو بود، تو از همهٔ وعدهها مأیوس کردی، او از مردم مأیوس شده بود به تو رو کرد و تو هم که او را مأیوس کردی.
✳️ میدانی که این ریزهکاریهای کربلا چقدر افشاگرانه است؟! اینکه امام حسین رو به مردم میکند و میگوید «هَلْ مِنْ ناصِرٍ» به جای اینکه رو به خدا کند و بگوید «وَ انْصُرُنی»، این همین داستان است، یعنی میخواهد بگوید جواب نداد! به منِ فرزندِ رسول الله امام مسلمین که جواب نداد پس به تو هم جواب نمیدهد! خب باید چه کرد؟ میشود یک دین تکه پاره، هر کس به فراخور نیازش و هر کس به مقدار احتیاجش برمیدارد و آن را رفو میکند!
-----------------------------------------
🔵 درس سوم:
عدم حمایت خدا از برگزیدگانش سبب دلسردی و ناامیدی آنها در ایفاء نقش خود میشود.
- «علوّیٌ: اَنِّي كُنْتُ كَارِهاً لِلْوِلَايَةِ عَلَى اُمَّةِ مُحَمَّدٍ».
📗کتاب بحارالانوار جلد ۳۲ صفحه ۱۷، از امیرالمؤمنین است.
«تحریم سخن (226)» 31-03-1402
⚡️چونکه به ذیالحجّه شد، موسم دیدار
➖وارد ماه زیارتی خدا شدیم، واقعاً هم زیارتی است ها، این خدا زیارت دارد!حاجی خرج میکند این همه راه میرود که خدا را زیارت کند، ما لحظه به لحظه با اسماء ایذایی خدا را زیارت میکنیم.
عاقبتِ دید ما، خشم چنین یار
➖ تو چطور صاحبخانهات را دیدی؟ بعد یک چیزهایی میبافند که طرف آمد و داد زد «ای صاحبخانه، ای که میدانی و میتوانی» هنوز پایش را بیرون نگذاشته حاجتش را گرفت. آنهایی که این افسانهها را میبافند آخر نمیگویند که ثبت با سند باید بخواند؟ یعنی آن کسی که این را میشنود خب خودش هم حاجت دارد دیگر! اقلاً نصف این مردم رفتند مکه و آمدند، کدام یکی از آنها به حاجتشان رسیدند؟ چرا اینقدر بیچاره هستند؟
⚡️حاجی به طواف کعبه آمد که ببیند او فرج را
نکند خطا ز این رو که دمادمش ورا را
⚡️با این همه رنجوری و زحمت که بدادی
➖ این همین محصول دیدار روزانهٔ با خداست!
➖این عریضهٔ همهٔ ماست، این روضهٔ همهٔ ماست، درد دل را کجا بگوییم؟ به چه کسی بگوییم؟ همه باهم زمزمه کنیم:
⚡️با این همه رنجوری و زحمت که بدادی
خیری که نشد حاصل ما، زجر بدادی
➖ حالا این نمرهٔ کارنامهٔ خداست:
⚡️تو ظالمانهترین حاکم این جهانی
➖واقعاً خدا اینطوری هست یا نیست؟
از هر طرف، نیزهای بر جان ما نشانی
➖حالا این را باید با همهٔ وجودمان بگوییم:
⚡️با قهر و غضب، این دل ما ولوله گشته
از خوف و هراس حرجت، غُلغله گشته
➖این عریضه و تقاضای ماست:
⚡️با رعایای شکسته قلبِ خود، تیرت مزن
➖آقا خدا! چقدر سفارش زیر دست را میکند، سفارش زن را به شوهر، سفارش بَرده را به ارباب، سفارش امت را به پیغمبر، که با اینها خوش اخلاق باش! آیا خودت خوش اخلاقی؟ ها؟! یعنی این اخلاق خوش است که ما از تو میگیریم؛ درد و غم و غصه و بیچاره و دربه دری و درماندگی؟
⚡️با رعایای شکسته قلب خود، تیرت مزن
جان خلق مُغرمت آتش زدی، نارت مزن
⚡️یا ربّ به کلید عظمات، بال و پرم ده
➖کلید اعظم، همان اسم اعظم است که به دوستان خودش هم میگوید دادم اما آنها نتوانستند استفاده کنند یعنی «نتوانستند» که نداشتند دیگر! آیا نباید ابیعبدالله جلوی سپاه یزید مانور بدهد و ژست بگیرد؟ نباید؟ اگر اسم اعظم داشت خودی نشان میداد و روی آنها را کم میکرد، بقول امروزیها رو کم کنی بود، نداشت بنده خدا! یک چیزی گفتند. بعد میگویند در شب عاشورا امام حسین با اسم اعظم، آب از شکم زمین کشیده و همه خوردند، اسبها هم خوردند، خب پس چرا ذخيره نکردند که باید ابالفضل العباس مشک را بردارد و کنار شط برود که بعد دستهایش را قلم کنند؟ ها؟ اصلاً یک چیزهایی ناهمخوان و ناهمگون است که خواستند بال و پر بدهند اما اصالت را گرفتند!
⚡️یا ربّ به کلیدِ عظمات، بال و پرم ده
بر لطف و کرم، عزّ و شرف، خانه به من ده
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
«تحریم سخن (225)» 30-03-1402
⚡️رفته بر باد فنا، دار و ندارم ای خدا
هست من، نیست شد و از فرجت گشته جدا
⚡️این کشتهٔ فتاده به غیبت، عبید توست
از حال رفته و در فغان و به دار توست
⚡️گفت یک مسئول مشهوری ز یک قدرتمدار
جنگ آتی میشود با هستهای پر از ضرار
⚡️ابتدائش زود و در پایان، ندارد بُرد در آخرزمان
کاین همان قانون حق شد بر بشر ناید امان
➖«وَ لَا یُمكِنُ الفرارُ» کجا میخواهی فرار کنی؟ خودشان از الان گفتند جنگ آتی برنده ندارد، یعنی هیچ جایی از کره زمین برای بشر امنیت ندارد.
⚡️قاتل و مقتول، بیجرم آمده
چون ز الله است فرمان آمده
➖داستان چیست؟ همین اخیراً اعلام کردند که یکی از مسئولین یکی از کشورهای ابرقدرت گفت: «به زودی جنگ هستهای آغاز میشود و برنده هم ندارد». یعنی چه؟ یعنی کره خاک باید نابود بشود، یعنی جای امنی نیست، این فرمان خداست. آن وقت آنجا میگوید در جابجایی عصر قاتل نمیداند برای چه مقتول را میکشد و مقتول نمیداند به چه گناهی قاتل او را میکشد، همین است.
⚡️ای خداوند جواد و این تقی آمد شفیق
➖دیروز تولد امام جواد بود.
پس کرم کن جود خود را تا بشر آید رفیق
⚡️چون که محمد تقی، اجود خلق است
لطف نما ربّ ما، وقت وصال است
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
🔷 این چگونه توجیه میشود؟ خب اینکه نشدنی است، امام شش ساله که نمیتواند زمامداری کند، البته امام جواد در نُه سالگی به امامت رسید یا میگویند عیسی مسیح در گهواره به پیامبری رسید، ولی صحبت سر این است که آیا این سر کار گذاشتن مردم نیست؟ شش روز، شش ماه، شش سال! خب ششصد سال هم گذشت! شصت سال، ششصد سال، هزار سال هم گذشت، هزار و سیصد سال میگذرد.
🔷 برای چه امیرالمؤمنین گفت شش روز یا شش ماه یا شش سال؟ به خاطر اینکه خود اینها هم دارای الهاماتی بودند که آنها را به اشتباه میانداختند، و اِلّا امیرالمؤمنین دروغگو نیست، رسول الله راستگو است، محمد امین است، ولی آن الهامات و القائات مهم است، باز هم اسناد و مدارک از خود دین در دایرةالمعارف جمع کردیم که اینها ذخایر ویترین تاریخ هست که هم شیطان، هم جن و هم ملَک به اینها الهام میدادند، هم شور میدادند. شور یعنی مشورت.
🔷 ببین، اینها از چند جا ورودی داشتند؟ بعد خروجی آن این است که نسبت به آن ورودی، یک چیزی میگویند که این الهام شده نهایت شش سال، بعد شصت سال هم گذشت، ششصد سال هم گذشت، هزار و سیصد سال هم گذشت و این حدیث این روایت در تارُک تاریخ چشمک میزند برای قضاوت نسبت به اینکه «الرِّوایَه ظَنِّیُ الصُدُور»، یعنی اینکه شاید امیرالمؤمنین این را نگفته باشد، صدورش الکی باشد، خیلی خب حالا الکی، بعد میتوانیم به شیخ کلینی بگوییم تو الکی جمع کردی؟
اگر شیخ کلینی را در یک کفه ترازو بگذارید و همهٔ علمای شیعه را در کفه دیگر بگذارید سنگینی محمد ابن یعقوب کلینی بیشتر است به خاطر همان تعریفی که امام دوازدهم از او کرد؛ «اَلْکَافِی کَافٌ لِشِیعَتَنا»! حجت ابن الحسن العسکری از چه کسی اینقدر تعریف کرده است؟
🔷 خب پس ما چند تا استفاده کردیم که آخری همین شد که ما با مستندات روایی نمیتوانیم جلو برویم، با مستندات آیات هم نمیتوانیم جلو برویم چون «اَلْآیة قَطْعِيُّ الصَّدُور وَ ظَنِّيُّ الدِّلَالة» برعکسِ روایت است و بعد هم اینکه میرود در واحدهای مختلف که نُه دهم دین تعطیل است و امام صادق فرموده و تقیه و کلم الناس و محدودهٔ دین چهاردیواری خانهٔ امام صادق است و... خب با این مجموعه ما چطور الان دین داریم؟
🔷 میخواهم این کلام امام صادق را ثابت کنم که فرمود: «مستضعف نه دین دارد نه بیدین است»، با این همه اسناد و مدارکی که از خود اسلام جمع کردیم، ما الان چگونه دین داریم؟ چه کسی میتواند بگوید که الان دین وجود دارد؟ یکی از دلایلش هم همان است که در غدیر گفت: «الْیوْمَ اَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ»، آنجا دین کامل شد. خب وقتی که غدیر تعطیل شد یعنی اکمال دین نبود و وقتی که اکمال دین نشد، میشود که بقول امیرالمؤمنین قرآن ذو وجوه میشود و بقول امام باقر و امام صادق دین هم هفتاد نوع تفسیر دارد و هر وقت هم دیدند که تقیه ایجاب میکند انکار میکنند.
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
6588 1402-03-30
۱- سرگذشت رجال ظهوری پر ابهام است.
۲- عدم تطابق در احترام به زنان!
(بازخوان از تدریس 5946 - درس اول)
۳- گیجی دادن در آدرسهای سر به هوا.
-------------------------------------------
🔴 درس اول:
سرگذشت رجال ظهوری پر ابهام است.
- «عَنِ الرَّيَّانِ ابْنِ الصَّلْتِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَلِيِّ ابْنِ مُوسَى الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اللهِ النَّاسُ يَقُولُونَ اِنَّكَ قَبِلْتَ وِلَايَةَ الْعَهْدِ مَعَ اِظْهَارِكَ الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَدْ عَلِمَ اللهُ كَرَاهَتِي لِذَلِكَ فَلَمَّا خُيِّرْتُ بَيْنَ قَبُولِ ذَلِكَ وَ بَيْنَ الْقَتْلِ اِخْتَرْتُ اَلْقَبُولَ عَلَى اَلْقَتْلِ وَيْحَهُمْ أَ مَا عَلِمُوا اَنَّ يُوسُفَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَانَ نَبِيّاً وَ رَسُولاً فَلَمَّا دَفَعَتْهُ اَلضَّرُورَةُ اِلَى تَوَلِّي خَزَائِنِ اَلْعَزِيزِ قٰالَ ﴿اِجْعَلْنِي عَلىٰ خَزٰائِنِ اَلْاَرْضِ اِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ﴾».
📔کتاب عیون اخبار الرضا جلد ۲ صفحه ۳۱۱- ۳۱۲ است.
❇️ ریّان ابن الصّلت راوی است، میگوید: «دَخَلْتُ عَلَى عَلِيِّ ابْنِ مُوسَى الرِّضَا» وارد شدم بر امام رضا، «فَقُلْتُ لَهُ» گفتم به ایشان «يَا اِبْنَ رَسُولِ اللهِ النَّاسُ يَقُولُونَ» مردم پشت سر تو یک حرفهایی میزنند «اِنَّكَ قَبِلْتَ وِلَايَةَ الْعَهْدِ مَعَ اِظْهَارِكَ الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا» میگویند که تو آدم زاهدی بودی، تارک دنیا بودی و میل به حکومت نداشتی چطور شد که ولایتعهدی را قبول کردی؟
❇️ «فَقَالَ» امام رضا جواب داد: «قَدْ عَلِمَ اللهُ كَرَاهَتِي لِذَلِكَ» خدا میداند که من این جانشینی خلیفه را نمیخواستم. «فَلَمَّا خُيِّرْتُ بَيْنَ قَبُولِ ذَلِكَ وَ بَيْنَ الْقَتْلِ اِخْتَرْتُ الْقَبُولَ عَلَى اَلْقَتْلِ». اینجا یک مباحث کلیدی میآیند که باید به آن توجه کرد. ما در احادیث و روایات داریم که «اشجع ناس امام معصوم است»؛ آن کسی که نمیترسد. اینجا امام رضا میگوید که «من مخیّر شدم بین کشته شدن و قبول ولایتعهدی مامونالرشید حاکم عباسی».
❇️ شعار اینها «مَا مِنَّا اِلَّا مَسْمُومٌ او مَقْتُولٌ» است، چگونه به خاطر ترس از مرگ، قبول کرد کاری را که مسلمانها یعنی شیعیان به فتنه بیفتند، یعنی به حیرت و دودلی بیفتند که چطور شد امام رضا به طرف حکومت رفت، آن هم حکومتی که طاغوت است باطل است! این مسئلهٔ ترس از قتل، میآید روی واحد تقیه یعنی امام رضا روی تقیه قبول ولایتعهدی کرد.
❇️ حالا در زمان اِعمال تقیه تکلیف مردم چه میشود؟ با توجه به اینکه تقیه واقعیت را از دین دور میکند، چون میشود روپوش، یک روپوش دروغین! مثلاً در باب حیات امام دوازدهم، امام صادق هم با دست اشاره میکند و هم به زبان میگوید که «به خاطر کشته نشدن، فلسفهٔ غیبت پدیدار شده است»، یعنی حجت ابن حسن العسکری را اگر غیبت نباشد میکشند! باز میرود در فاز ریزهکاریهای توحیدی، یعنی خدا نمیتواند نمایندهاش را از کشته شدن حفظ کند؟
❇️ خب اگر قرار بود که غیبت باشد، خب پیغمبر هم باید اسلام را غایباً تبلیغ میکرد نه اینکه علناً، غایباً یعنی درِ گوشی، «قُولُوا لَا اِلهَ اِلَّا اللهُ تُفلِحُوا» ولی اینکه شمشیر میکشد و میگوید «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم حتَّی تَقُول لَا اِلَه الَّا الله»، این با غیبت با تقیه منازعه دارد، یعنی تقیه را به عنوان پوشش دادنِ به یک سِری، حضرت رعایت نکردند، و بعد تکلیف مردم چه میشود که امامشان به خاطر ترس از کشته شدن در غیبت است؟ آن وقت چگونه میخواهند به خدا برسند، آن هم در طول هزار و خردهای سال، نبود امام در مرکزیت جامعه؟
❇️ حالا تازه آن موقع هم که ائمه بودند مگر حضور واقعی داشتند؟ همهٔ آنها از ترس حکومت یا بیعت کردند یا به نماز جماعت آنها شرکت کردند یا با آنها خویشاوند شدند یا اسامی بچههایشان را از آنها گذاشتند و یا از آنها حقوق دریافت کردند، این چیزی است که ما از منابع اسلامی جمع کردیم. آن وقت چطور بین حق و باطل را میشود تمیز و تشخیص داد؟
❇️ بعد حضرت میگوید داستان من و یوسف یکی است: «وَيْحَهُمْ أَ مَا عَلِمُوا اَنَّ يُوسُفَ كَانَ نَبِيّاً وَ رَسُولاً فَلَمَّا دَفَعَتْهُ اَلضَّرُورَةُ اِلَى تَوَلِّي خَزَائِنِ اَلْعَزِيزِ قٰالَ ﴿اِجْعَلْنِي عَلىٰ خَزٰائِنِ اَلْاَرْضِ اِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ﴾» این جریان هم برای یوسف هیچگونه ماستمالی جا ندارد، جایگاهی برای توجیه ندارد. اینجا امام رضا میگوید ضرورت ایجاد و ایجاب کرد برای یوسف که ولیعهد عزیز مصر بشود یعنی نخست وزیر فرعون، چون اینها فراعنه بودند دیگر، عنوان حکّام مصر فرعون بود.
تو از قرآن استعلام کن که به ما چه شده است. آخر یک چنین حرفی میشود؟ میشود؟ ببین چقدر آمار بالا رفته که دعا میخواهند به جای دارو چون میگویند پول دارو نداریم، برای بیماریهای صعب العلاج دعا میخواهند، من هم میدانم اثر نمیکند ها! سابقهاش را دارم دیگر!
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
💢خب در «کوتاه مدت» که اسلام اعتلا پیدا کرد، این چه فایده! آخر چه فایده؟ تا پیغمبر بود جبرائیل او را میترساند که «اَلْاَعْرَابُ اَشَدُّ كُفْراً وَ نِفَاقاً»، «قَالَتِ الْاَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا اَسْلَمْنَا»، جرأت هم نداشت که به بنای کعبه دست بزند، به عایشه گفت اگر فامیلهای تو نبودند این کار را میکردم، در جبهههای غربی هم که میخواست جنگ کند با عمر مشورت میکرد و حضرت خلیفه دوم میگفت که اگر وحی نازل میشود پس برای چه با من مشورت میکنی؟ میگویند «حرف حق را از آدم فلان بشنوید»، این است!
💢در باب غدیر هم تیرش به سنگ خورد، طبق همان گفتار عمر در راه شامات که به عبدالله ابن عباس گفت پیغمبر سعی کرد علی باشد ولی خدا نخواست، خدا ابوبکر را آورد!
💢خب، پیغمبر، هم شاهد بود، هم مبشر و هم نذیر بود. بشارت به چه داد؟ به بهشت؟ که آن مال میلیاردها سال بعد است البته اگر باشد! مردم هم تا اینجا هستند کمک میخواهند نه اینکه «نوشدارو بعد از مرگ سهراب»! یارو الان جزع و فزع دارد حاضر است همه کار بکند تا اجاره خانهٔ منزلش تأمین بشود، نه اینکه ماشین فلان قدر سوار شود، نه، برای بچههایش میوه و گوشت بخرد که سوءتغذیه نداشته باشند چون کرونا زودتر حمله میکند!
💢طرف بقّال است به من میگوید اینقدر وضع مردم خراب است که دیگر یک کیلو نیم کیلو نیست، یارو میآید میگوید مثلاً اینقدر گرم لپه بده، عدس بده، برنج بده! میگوید گرمی که او میگوید که برابر با پولش است من به عنوان یک فروشنده خجالت میکشم در ترازو بگذارم و به او بدهم.
💢آیه ۱۷۱ هم میگوید:
«يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضْلٍ وَ اَنَّ اللهَ لَا يُضِيعُ اَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ». اینجا میگوید بشارت به نعمت میدهد!
ما در ترازوی تاریخ نگاه میکنیم که آیا جای بشارت بوده است؟ مثلاً به پیغمبر بشارت دادند که تو ایران، روم شرقی، آفریقا و جزیرةالعرب را تسخیر میکنی، خب به چه درد پیغمبر خورد؟ فقط دشمنانش زیاد شدند، منافقین و خوارج زیاد شدند، قاتلین خودش و اهلبیتش زیاد شدند. بشارت به چیست؟
💢بشارت به حکومت علی است که پنج سال نتوانست حکومت کند چون میخواست به عدالت حکومت کند! اگر کس دیگری بود میگفت که طبق «به نرخ روز»، نان را به نرخ روز میخورد، اینطوری حکومت پایدار است ولی علی بندهٔ خدا این کاره نیست، نه اینکه بلد نیست، نه! گفت که خیال نکنید معاویه از من بیشتر سرش میشود یا اینکه در یک جای دیگر گفت که به من طعنه میزنند و میگویند که تو فنون نظامی را بلد نیستی برای همین شکست میخوری، نه! گفت که من دست و پایم بسته است! یعنی خدا او را بسته بود، یعنی خدای عالمیان نمیخواهد حاکمیّت حق در کرهٔ زمین باشد.
💢اینها را در دروس خواندیم.
اگر یادتان هم باشد یک سندی خواندیم که لایزالٍ از زمان آدم تا خاتم تمام حکّام، شیطانی بودند مگر این کسی که در پایان میآید و میخواهد حاکمیت ربوبی را برقرار کند.
💢خب اینجا چه شد؟
ما یک «فَرِحِينَ» داشتیم، یک «فضل»، یک «بشارت» و یک «نعمت» داشتیم، درست است؟ «يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضْلٍ وَ اَنَّ اللهَ لَا يُضِيعُ اَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ» خدا اجر مؤمن را خراب نمیکند. میخواهم ببینم که آیا در دایره اسلام اول مومن پیغمبر نبود؟ خدا اجرش را ضایع نکرد؟ چه گفت؟ گفت که من از شما هیچ چیزی نمیخواهم فقط خوبی به خانوادهام! خب، آیا خوبی به خانوادهاش کردند؟
💢مالکیت فدک را از دست فاطمه درآوردند؛ بعد خیلی هم که حرف زد سیلی به او زدند، خیلی بیشتر میخواست احقاق حق کند او را لای در له کردند، این است!
♻️اجر امیرالمومنین چه بود؟ این بود که قرآن عثمان ابن عفان را آوردند جلوی او گذاشتند و با قرآن، علی را کوبیدند، با قرآن علی را ضایع کردند، با قرآن علی را کنف کردند، آیا این کنفی نیست که وقتی مالک اشتر از صدر جبهه برگشت و با ناراحتی گفت چرا نگذاشتی؟ یک چند ساعت دیگر ما سوریه را تصرف کرده بودیم! امیرالمؤمنین چه گفت؟ گفت که تا امروز امیر بودم امروز مأمور هستم! خب این اجر است که علی گرفت؟ اگر اجر میگرفت که نمیگفت زودتر ما را ببر، در اینجا خیری نیست!
♻️آیا فاطمه اجر گرفت؟ هجده سال زندگی کرد آنهم همیشه ناراحتی بود، با پیغمبر که بود قریش به او حمله میکردند فاطمه میرفت پدرش را تمیز میکرد، لباسش را عوض میکرد، لباسش را میشست و جراحتش را پانسمان میکرد.
♻️«اجر مومن» یعنی سیدالشهدا! آیا از امام حسین مؤمنتر پیدا میشود؟ نه! اجرش چه بود؟ پاره پاره کردن وجودش بود.
♻️اصلاً همه چیز معارض و متعارض است! میخواهم بگویم که معنا و مفهوم ادبیات قرآنی به آن سوی مرز تفکرات انسانی مربوط است! یعنی اینکه فرح معنایش چیز دیگری است و اینجا چیز دیگری است، فضل معنایش چیز دیگر است و اینجا چیز دیگر است و بشارت، فضل و اجر هم همینطور!
💠این آیه هم از همانهاست که باید مرتب بررسی بشود، درباره جبر مطلق است. سوره حشر آیه ۵ است: «مَا قَطَعْتُم مِنْ لِینَةٍ اَوْ تَرَکْتُمُوهَا»
«قطع نمیکنید شاخهٔ درختی را و حیف و میل نمیکنید درختی را»، یعنی هم به درخت آزار میرسانید و هم اینکه این درخت را نوازش میدهید کلاً این را میخواهد بگوید.
💠چه کسی درخت را نوازش میدهد؟ باغبان! به وسیلهٔ چه چیزی نوازش میدهد؟ آفتاب، کود، آب و سم. و درختی هم که میبُرّید یا مزاحم کارتان است یا به طمع پولش است خیلی دراز و بزرگ شده، درخت تبریزی است آن را میبُرّید.
💠«قَائِمَةً عَلَىٰ اُصُولِهَا» تمام اینها بر پایهٔ اصلی قرار گرفته، یعنی تو از یک درخت خوشت میآید به آن میرسی و از یک درخت بدت میآید آن را میزنی، البته این درخت اینجا عمومیّت دارد حالا هر چیزی، از هر کسی خوشت میآید نوازشش میکنی به او ارادت میورزی دوستش داری و از هر کسی هم بدت میآید متقابلاً و معارضاً برخورد میکنی.
💠خیلیها هستند که اینطوری هستند میگویند ما گناهی که نکردیم ولی همه ما را دشمن خودشان میدانند همین مثال معروف «بشکند دستی که نمک ندارد». بعضیها هم میگویند نه، ما تودل برو هستیم هر جا که میرویم صدر مجلس مال ماست.
💠«اُصُولِهَا فَبِاِذْنِ الله وَ لِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ» ذلیل و خوار میکند فاسقین را.
فاسق کیست؟ فاسق کسی است که به این جبروتیت الهی پشت میکند البته دست خودش هم نیست. کفر و ایمان از بالا وارد میشود و انسان فقط تماشاگر است اصلاً مجری هم نیست باز مجری که باشیم میگوییم «خب نمیکنم!» نه! تماشاچی است یعنی تو قشنگ نگاه میکنی و کرونا به خانهات میآید، خیلی هم مواظب هستی ولی تو را به بهشت زهرا میبرد، نگاه میکنی فقر در عین اینکه ثروت داری یکدفعه زیر پایت خالی میشود و اندوختهات میرود. همه اینها در نگاه بد به جبروتیت الهی، فسق است.
خدانگهدار
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
متفرقه 08-11-99
چهارشنبه در تبعید (27)
تحت عنوان:
«شخصیتهای حقوقی و حقیقی».
🔹- شخصیت؛ به معنای هویّت است
- هویّت؛ برگرفته از طبیعت است
- طبیعت؛ نشأت گرفته از نفْس است
- نفْس؛ فرو آمدن کُنْ از عرش به فرش است.
🔹خب، حالا هر کسی یک شخصیّتی دارد. میگویند که فلانی دوشخصیّته است، یعنی گاهی این طرف هست و گاهی آن طرف هست! این به منتظر هم تعلق میگیرد ها! منتظر هم دو شخصیته است.
🔹از نظر روانشناسان بد است و یک نوع بیماری است اما از نظر کتمان عقیده و آنچه که به وسیلهٔ اهلبیت سفارش شده دو شخصیته بودن متعارف است. آنجا که امام صادق میگوید من هفتاد نوع سخن میگویم و به موقع هم انکار میکنم.
🔹ببینید در شاکلهٔ انتظار تا هفتاد مدل گشتن مجاز است؛ با خودش با خانوادهاش با همکارش، در کوچه، خیابان، فامیل، اینها هر کدام یک واحدی است یک دری است.
🔹خب، ارزیابی بین شخصیت عامه و شخصیت خواص است.
عامه یعنی عموم مردم در کل دنیا. شخصیت خاص الخاص برگرفته از انتظار است. انتظار شغل ماست، شخصیت ماست، هویت ماست، اصالت ماست، دریچهٔ ارتباط ما با ذات است.
🔹شخصیت در فرهنگ جامعه به معنای برخورداری از مادیات است. میگوید که «ببین که فلانی چه شخصیتی دارد! عجب شخصیتی دارد! یا شما با این شخصیتت این کار را میکنی؟»
🔹شخصیت در فکر عامهٔ مردم به معنای یک درجهای است که انسان میرسد و آنجا با بقیه متمایز میشود.
🔹شخصیت در ادبیات ظهوری به معنای ذات است، و «اِنَّ اللهَ اشتَری» که اجرا میکنی شخصیت ذات را اختیار میکنی، تو بسمت او میروی، «اِنِّا للهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ رَاجِعُون».
🔹شخصیت منتظر در این سه ضلع «وَانْتَظَرُوا فَتَرَقَّبُوا فَتَرَبَّصُوا» روزانه فعال میشود. مرزی هست بین تشخص عامه و خاصه! آن مرز چیست؟ مثلث دیگر، «دارالغرور، متاع الغرور، بالله الغرور» است.
🔹طرف به پسرش میگوید «درس بخوان، درس بخوان تا به فوق دکترا برسی تا برای خودت شخصیتی بشوی»، این ملاکش همین دروس معمول است و نهایتش هم رسیدن به یک زندگی ایدهآل از نظر معروفیّت، از نظر شهرت و از نظر مالی است.
🔹ولی شخصیّت در انتظار یک الفبای دیگری دارد؛ منتظر وقتی که به رب الارباب تفویض امر میکند یعنی آنچه را که در جامعه و در وجود خودش بخاطر روابط عمومی و اجتماعی، موجود و حاکم است آن را از خودش جدا میکند و پس میدهد به کسی که خلقش کرده، بعد مبادله میشود و از آن شخصیت وارد میشود در وجودش.
🔹الان شخصیّت برتر و والاتر و مهمتر و اصیلتر، شخصیّت «يَا هُوْ يَا مَنْ لَا هُوَ اِلَّا هُوَ» است.
🔹ذات را که ما نشناختیم تا بگوییم
شخصیّت او چقدر است اصلاً ما مال این
حرفها نیستیم. اینقدر ما وزنهمان
سنگین بوده همین قدر که خدای زمین را
شناختیم بس است! اینقدر به ما لطف
شده که ما پیراهن آبا و اجدادی را از
تنمان بکَنیم! خیلی، خیلی مهم است.
🔹دو شخصیته بودن قالب بندی منتظر است و شخصیت حقیقی او جذب در ذات میباشد.
خدانگهدار
╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯
💮پس زینت شیطان مال کیست؟
آنجا در اسماء ايذائی چندتا اسم داشتیم؟ « بَاْساءِ» و «ضَّرَّاءِ»! خیلی مهم است اینکه خدا میگوید ما این کار را کردیم؛ «فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَاْساءِ وَ الضَّرَّاءِ»، واقعاً این خدای زمین چقدر مرد است، انکار نمیکند پشتش هم ایستاده!
حالا این است؛ شیطانی که خدا فرستاد، کار شیطان هم چیست؟ «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ»! «کار خودش را خوب میبیند» یعنی مردم! که به اینها از خود راضی و خودپسند میگویند، جنایت میکند میگوید من باید بکنم این لازمهٔ کار من است!
💮آیه بعدی میگوید «فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ اَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّىٰ اِذَا فَرِحُوا بِمَا اُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَاِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ». خب یکی دیگر از اسماء ایذائی چه بود؟ «أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً»!
«بَغْتَةً» یعنی ناگهانی، یک دفعه، بیمقدمه.
💮میگوید میخواهم سورپرایزش بکنم؟ خدا در گرفتاریها میخواهد مردم را سورپرایز کند! یارو دارد زندگیش را میکند میآیند میگویند آوو از چین یک عذابی برخاست.
💮«مُبْلِسُونَ» از گرفتاری، لباس تن آنها میکنیم، «لَبَسَ».
حالا این آیه هم که در ابتدا عنوانش را خواندم این است «فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»، اینجا محلّ تمرکز ماست؛ خدا میگوید که من دنبالهٔ قوم ظالم را قیچی کردم و تو بگو «اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»!
حالا خدا کرده تا ما بگوییم الحمدلله؟ ها؟ تاریخ را نگاه میکنیم همیشه ظالم قدرتمند بود و مردم و رعیت بیچاره بودند خب اینجا کدام مردم بگویند «وَالْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»؟
💮امام سجاد با آن عظمتش که صاحب صحیفه سجادیه است و این همه دعا دارد و در محضر خدا ناله میکند آنها از دهانش در آمد گفت، آن چندتا که میدانید یعنی با اینکه این همه در تسلیم بودن محکم بود آن حرفها را گفت که آیا مرا شقی آفریدی! و ای کاش مادر مرا نمیآفرید.
--------------------------------------------------
درس دوم:
🟠ضمانت روزی کرده و تو را از قرصهای ضد حاملگی منع نموده و در وقت اجرا، تضمینها به زیر خاک دفن میشوند.
- «وَ لَا تَقْتُلُوا اَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ اِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ اِيَّاكُمْ اِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئاً كَبِيراً»، سوره اسراء آیه ۳۱
❎«وَلَا تَقْتُلُوا اَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ اِمْلَاقٍ» بچههایتان را نکُشید. اشاره به جاهلیّت است که دختر بچهها را در هفت هشت ده سالگی میکُشتند و میگفتند پسرها بمانند بخاطر اینکه اینها نیرو و قوّت دارند و دفاع میکنند.
❎الان هم قرصهای ضد حاملگی یا در وقت اتصال آب مرد با زن است که یک قرص میخورند و میافتد، یا یک ذرّه قویتر تبدیل به یک جنین کوچک شده میگویند بیندازیم؟ میگوید نیندازید.
چرا یارو میخواهد بیندازد؟ اکثرش بخاطر فقر است، یارو میگوید ما خرج خودمان را نمیتوانیم بدهیم یک بچه دیگر بیاید چه کار کند؟ این هم بچه را کشته! برای همین میگویند کورتاژ ممنوع است چون آدمکشی است.
❎حالا خدای زمین میگوید «وَ لَا تَقْتُلُوا اَوْلَادَكُمْ» بچههایتان را نکشید «خَشْيَةَ اِمْلَاقٍ» بخاطر فقر و فلاکت و دست خالی بودن، «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ اِيَّاكُمْ» ما به آنها روزی میدهیم و همچنین به شماها «اِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئاً كَبِيراً» کشتن بچهها یک گناه کبیره است.
❎خب، اینجا گفته «نَرْزُقُهُمْ»، یادت هست برایت بحث کردم و گفتم «روزی» معلوم نیست که خوب باشد، روزی است دیگر یعنی روز به روز به ما میرسد. ارتزاق؛ ممکن است روزی انسان از اسماء ایذائی باشد آن هم روزی است دیگر، روزی مثل چاقو است پیاز را میبُرد برای سرخ کردن، هندوانه را میبُرد برای خوردن، بعد به شکم هم زده میشود در دگرآزاری.
--------------------------------------------------
درس سوم:
🟡از بین بردن فرزند و عمل زنا از مکروهات میباشد.
- «كُلُّ ذَلِكَ كَانَ سَيِّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهاً»، سوره اسراء آیه ۳۸
این درس که خیلی جالبتر است.
فکر میکنم اینها گاهی بازپخش شده، یعنی آنهایی که برای جمعآوری کردن کتاب متصدّی هستند، یادشان باشد که اصل آیه، روایت و حدیث را ننویسند فقط عناوین را با شرح اضافه کنند.
🌐میگوید: «كُلُّ ذَلِكَ» یعنی چه؟
اینجا از گناهان چه داشتیم؟ یکی آدمکشی و یکی هم «وَ لَا تَقْرَبُوا الزِّنَا» زنا نکن، زنا یعنی چه؟ یعنی آمیزش غیر قانونی! غیر قانونی یعنی غیر شرعی.
خب در شریعت این دوتا گناه خیلی بزرگ و مهم است؛ از زنا بچهدار میشود میگوید ولد الزّنا، بچه نامشروع، البته دین میگوید ها!
متفرقه دوشنبه 06-11-99
بیانات معلّم کبیر تحت عنوان:
«انتظار دنبالهدار!»
🔸کلام در این است که اگر یک روزی منابع تمام بشود چه میکنیم؟
منابع ما از دروس گذشتگان است، اگر روزی منبع نداشتیم یا به علل دیگر در معرض استفاده قرار نگرفت چه میشود؟ آیا بر دایرةالمعارف مرور میکنید یا اینکه با دایرةالمعارف پیش میروید؟
🔸قرار شد که منتظر، مضطر باشد.
مضطر یعنی هیچ چیزی ندارد و همه را به خدا داده است.
🔸الان ما در کتابها غور میکنیم که بعضی از آنها خوانده نمیشود و بعضی از آنها را نباید بخوانیم یعنی کتاب را که ما به دست میگیریم بعضی از صفحهها، بعضی از کلمات و بعضی از لغات را نباید بخوانیم ولی من میخوانم بخاطر اینکه شاید یک کلمهای برای هدایت شاگردان مثمر ثمر باشد.
🔸روزی که کلاس تعطیل میشود آن روز وقت جهش و پرش است! یعنی کسی که چندین سال از طریق کتب هدایت شده حالا بی کتاب چه میکند؟
🔸در لغات عربی بعضی وقتها یک چیزهایی است که نباید خوانده شود ولی در عین آنکه از نظر اعراب میدانیم که اشتباه شده و اشتباه نوشته شده ولی از لحاظ امانتداری که از گذشتگان به ما رسیده ما آن را قرائت میکنیم.
🔸منتظر نیاز به کتاب ندارد، کتاب یک نوع تقیه و کلمالنّاس است. کتاب حدیث مانند کتاب اصول کافی، کتاب من لایحضره الفقیه و کتاب...در خانهها هست. در سنّیها هم چندین کتاب هست؛ صحاح هست.
🔸الان آنهایی که به کتاب دسترسی ندارند مجبور هستند از یک کانالی از مَراجعشان که چاپ شده استفاده کنند اما این مرجعیّت فقیه در انتخاب مسیر خیلی مهم است، یعنی حکم آن سوزن را دارد که نخ را هدایت میکند، حالا اکثریّت قاطع ضلالت است هدایت نیست!
🔸ببینید اینها را قبلاً گفتهام؛ پیغمبر در نمازش در نماز جماعت دید یک نفر اقتدا کرده ولی بلند بلند یک سوره را میخواند، که بعد از نماز حضرت او را توبیخ کرد و گفت صدای تو نباید از صدای امام بالاتر باشد.
🔸خب الان سؤال این است که آیا این شخص از نظر پیغمبر فقط بخاطر بلند خواندنش مذمت شده یا بخاطر اینکه یک سورهٔ دیگر را میخواند و پیغمبر یک سوره دیگر را میخواند؟
🔸یا اینکه در اسناد و مدارک داریم که گاهی یک کسی برای پیغمبر آیه میخواند پیغمبر تعجّب میکرد که چطور یادش رفته است.
🔸انتظار به کتاب کاری ندارد! یک صفتی است که انسان را به پیش میبرد و منتظر را میسازد.
🔸آنهایی که در بقعةالانوار رفتند، از کتاب فارغ شدهاند، آنها از امواج ماورائی استفاده میکنند و ما هم چون فعلاً در بین مردم هستیم باید منابع را در نظر بگیریم، هرگاه که مستقل و مستغنی شدیم خودمان شروع به تدریس میکنیم.
🔸آن کسی هم که به آنطرف رفته در خوردن و خوابیدن و زل زدن به یک جا اشباع میشود خیلی بهتر از این کتابها چون ما برای این کتابها صافی تقیه داریم که هر کسی نتواند آتو بگیرد حالا در «قالالحسین» مسیر هموارتر است.
خدانگهدار
/channel/Matnefarmayeshat