matnefarmayeshat | Unsorted

Telegram-канал matnefarmayeshat - ✏متن فرمایشات

1255

🔏کانال نوشتاری 📝متن فرمایشات نوشتار فایلهای صوتی "کاشف توحید بدون مرز؛ بروجردی ‎‌‌‌‌╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮ @Matnefarmayeshat ╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯ https://tt.me/Matnefarmayeshat

Subscribe to a channel

✏متن فرمایشات

فحشا جمع فاحشه است، نه منظور آن کسی که با همه می‌پرد. فاحش در لغت؛ «گناهی است، سرکشی و بدی است که پوشیده شده و خودش می‌داند چکار می‌کند». برای همین در اجراء حدود، هم امیر و هم رسول، طرف را با کلمات به بیرون هل می‌دادند که حد جاری نشود.

💢باز اینجا از امیر است:
«مَا مِنْ مَعْصِيَةِ اللهِ شَيْءٌ اِلَّا يَأْتِي فِي شَهْوَةٍ فَرَحِمَ اللهُ امْرأً نَزَعَ عَنْ شَهْوَتِهِ وَ قَمَعَ هَوَى نَفْسِهِ» اینجا می‌گوید که هیچ معصیَّتی نشد الّا با شهوت! شهوت هم، تنها جنسی نیست، زر و زور و تزویر زیرمجموعه شهوت است یعنی «هر چه که می‌خواهم!» باز این دال بر اختیار است ولی اینجا باز مثل «اِنَّ الاِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ اِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا» تخصیص داده است، وقتی تخصیص داده یعنی از بالا حمایت می‌شود.

💢«فَرَحِمَ اللهُ امْرأً نَزَعَ عَنْ شَهْوَتِهِ وَ قَمَعَ هَوَى نَفْسِهِ». نفْس‌شناسی خیلی مهم است، اینجا الآن می‌گویند «انسان‌شناسی، خداشناسی، نفْس‌شناسی، خلق‌شناسی».

این مثلث را یادت باشد:
1⃣«خودشناسی» می‌رود در محور آینه، خودش را نگاه می‌کند! بعد می‌رود در قسمت خودخواهی و از خود راضی بودن.

2⃣«خداشناسی» که الآن ما دنبالش هستیم. این خدا به دردمان نخورد، توحید است که جلو می‌رود یعنی خطّ انتظار.

3⃣«خلق‌شناسی» یعنی مردم را بشناس! می‌گوید که فلانی من را از اذیّت می‌کند حالا یا خانواده یا فامیل یا همسایه یا...، اگر شناختی که اینها، افراد مستقل نیستند بلکه مأمور خدا هستند، کوتاه می‌آیی، در دل هم نمی‌ریزی که منفجر بشوی. اگر در دل بریزی می‌شوی صابر ولی آن را دفع می‌کنی و می‌شوی حلیم!

💢حلم از اسامی حسنای خداست ولی متأسفانه آنچه که دیده‌ایم، از خدا حلم ندیدیم. حلم یعنی معاصی را به رو نمی‌آورد. ولی در شریعت، جهنم هست با آن خط و نشانی که کشیدند با آن صغری کبرایی که انجام دادند، اگر خدا حلیم است، صابر و صبور است نباید سخن از اعدام، دست بریدن و سنگباران کردن در اینجا و در جهنم برای فردا داشته باشد.


خدانگهدار

‎‌‌‌‌╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

♦️خب، فقر دامن‌گیر بشریّت شد چون می‌گوید «يَا اَیُّهَا النَّاسُ»! «يَا اَیُّهَا المُؤمِنُون، يَا اَیُّهَا المُسْلِمُون، يَا اَیُّهَا الْاَنْصَار» اینها نیست، یعنی با فقر زاییده شدیم.

♦️دقّت کنید؛ این بچه در خانواده میلیاردر به دنیا آمده، باید در ناز و نعمت باشد، فقرش چیست؟ اعصاب خرد! بعضی‌ها غبطه می‌خوردند که فلانی پولدار است، من می‌گویم آیا در دل او هستی در مغزش هم هستی که آیا سالم و راحت است؟ جایش خوب است؟ کلاً هر کس به دنیا آمده یک کارنامه زیربغلش گذاشتند که «اَنْتَ الفَقِیر» و این فقر خیلی وسیع است؛ فقر اعتقادی، فقر اجتماعی، فقر امنیّتی، فقر جسمی، فقر روحی!

♦️خدا این اتهام را به عهده گرفت.
ببین چقدر عالی است، خوشم می‌آید از این خدای زمین که هیچ چیزی را پنهان نمی‌کند قشنگ می‌گوید، چون می‌داند تو زورت نمی‌رسد. یک پشه تو را می‌خورد اینقدر آن را می‌خارانی تا خون بیفتد. پشه!

♦️پس «ضَرَبَ الله» خدا می‌زند،
«العِبادَ» بندگانش را.
«العِبادَ» هم که می‌گوید چون ما همه برده و بنده و زنجیری او هستیم و هیچ اختیاری نداریم. در آن حدیثی که برای توبه (صیغه توبه) آمده «...تَوْبَةَ عَبْدٍ ذَلِیلٍ خَاضِعٍ فَقِیرٍ بِائِسٍ مِسْکِینٍ مُسْتَجِیرٍ...» اشاره می‌کند که ما در همه چیز له‌ شده‌ایم و غیر از خدا هم کسی نمی‌تواند عمل کند.

♦️این سنگی است که خدای زمین روی چاه انداخته و در این چاه هم بشریّت است، تصور بکن! این سنگ هم کوه دماوند است که در چاه انداخته، هیچ کس نمی‌تواند این سنگ را از چاه دربیاورد مگر خودش! خودش هم نمی‌کند دیگر، وقتی می‌گوید «اُدْعُونِی» دعوت می‌کند و بعد «اَسْتَجِبْ لَکمْ» بالای آسمان می‌رود «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»!

«وَ فِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ» رزق شما خیلی بالاست ولی باید قوّت داشته باشید از آن بالا به پایین بیاورید کار هیچ کس هم نیست.

♦️ببین برای رفع فقر دعا وارد است، مردم خیلی می‌خوانند و هر چه می‌خوانند چون نتیجه نمی‌گیرند از دین بیشتر زده می‌شوند بیشتر دور می‌شوند. مفاتیح را از قول ائمه دیده‌ای؟ برای هر چیزی یک دعا آمده، برای هر چیزی که تو فکر کنی!

♦️پس خدا «می‌زند»، جزء اسامی الله است.
«العِبادَ» عبد، بنده، برده، توسری‌خور، له‌شده، زمین‌گیر، همه اینها معنای عباد است. چون اینجا عباد منظور رجال ظهوری نیست بلکه سیلی خوردگان است.

خدانگهدار

‎‌‌‌‌╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

درین بی‌کسی، کَس نمانده مرا

⚡️- مثل امام سجاد که گفت «اِنَّا لَمُغرمون».

درین بی‌کسی، کَس نمانده مرا
درین غربتم، سنگ صبری نمانده مرا

ازین فطرتم
حال چندان نمانده
از آن التماسم که از دل برآمد
دگر آرزوئی نمانده

فقیرم که از فقر خود روسیاهم
عنایت به دور از من و جایگاهی نمانده

اسیرم، تو گفتی اسیرانِ بندت بناز و
مرا دلنوازی نمانده

⚡️- وای
مرا دلنوازی نمانده

خدانگهدار

#شعر #توسل

‎‌‌‌‌╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

💢جماعت یعنی اصل مسلمان‌ها آنطرف هستند؛ جماعت مسلمین! پیغمبر هم که از دیدگاه اکثریّت قاطع مسلمین همان است که ما آوردیم که در شأن و منزلت او نیست؛ از آن ادرار کردن سرِ پا، معاشرت با زن دیوانه و خیلی چیزها و خیلی مصادر هست.

➖یکی هم خلافت! حضرات آقایان ابوبکر و عمر و عثمان خلیفه شدند و جا پا را برای بعد‌ی‌ها محکم کردند. علی را که حسابش نکردند چون پنج سال حکومت کرد و همه‌اش هم دق داشت، آخرش دیگر اینقدر اذیت شده بود که روی منبر می‌گفت خدایا برای چه من را نگه داشتی؟ من را بکُش.
پس باطل نرفت! باطل اگر می‌رفت منابع ما سالم بود. منابع ما کتاب است و سنّت و سیره نبوی است.

💮آیه ٨٢ است:
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ» ما نازل کردیم از قرآن. ببین، برو دکتر، «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ»! برو داروخانه دارویت را بگیر، «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ»! در درس‌های قبلی هم داشتیم یادتان هست که گفت مریضی که قرآن شفایش ندهد هیچ شافی و هیچ طبیبی نمی‌تواند درد او را علاج کند.

💮«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ!» اینجا می‌گوید «لِلْمُؤْمِنِينَ!» ولی در آیات بعد می‌گوید «كَافَّةً لِلنَّاسِ!» و هم مال همهٔ مردم است. اینجا تخصیص داده؛ «شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ». خود مؤمنین هم شفا پیدا نکردند!

💮ببینید به دیدگاه متدیّنین و متشرعین، بهترین مومنین چهارده معصوم بودند، درست است؟ خود آنها دنبال دارو می‌گشتند، خدا همینطوری آنها را شفا نمی‌داد. امیرالمؤمنین در غزوات صدها ضربه در بدنش بود و این آخری را هم ابن ملجم زد جای آن زخم‌هایی که قبلاً زده بودند، بعد امیر گفت دکتر بیاورید، اگر خودش هم نگفته امام حسن که گفته، خب اینجا چرا شفا نداد؟ مثل علی را شفا نداد! پیغمبر را جادو کردند «وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ!» چرا رحمت نیامد تا آن زحمت را ببرد؟

💮«وَ لَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ اِلَّا خَسَاراً»، بقول عوام اسم «یزید» هم اینجا آمده، یک جای دیگر در یکی از آیات هم که خیلی محل تعجّب است «یَزِید الله» آمده است.

💮اسم یک نفر را گذاشتند یزیدالله، گفتند تو شیعه‌ای برای چه گذاشتی یزیدالله؟ گفت در قرآن بوده. آخر بعضی‌ها عادت دارند لای قرآن را باز می‌کنند و اسم بچه خود را از لای قرآن درمی‌آورند. طرف اسم دخترش را آتنا می‌گذارد که به فارسی یعنی «بیا پیش من، چیزی به من بده»، هر چیزی که در قرآن است که نمی‌شود اسم شخص گذاشت. «وَ لَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ اِلَّا خَسَاراً».

♻️در آیه ۱۰۷ سوره اسراء می‌گوید: «قُلْ آمِنُوا بِهِ اَوْ لَا تُؤْمِنُوا اِنَّ الَّذِينَ اُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ اِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْاَذْقَانِ سُجَّداً»، اینجا این آیه بوی اختیار می‌دهد ولی جبر آن را ضربه فنی می‌کند! به پیغمبر می‌گوید بگو؛ می‌خواهید ایمان بیاورید می‌خواهید نیاورید! ببین عدم تطابق است ها! باید حتماً ایمان بیاورند چون پیغمبر شمشیر بلند کرده که «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم»، پس اینجا چطور می‌گوید می‌خواهی ایمان بیاور می‌خواهی نیاور؟

♻️می‌گوید آنهایی که صاحبان علم هستند وقتی قرآن تلاوت می‌کنند به زمین می‌افتند و صورت به خاک می‌مالند. اهل‌بیت «ذو علم» بودند، «فَاسْأَلُوا اَهْلَ الذِّكْرِ اِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ». «تَعْلَمُونَ» علم است، خب اینها که نتوانستند حرفی بزنند؛ علی که قرآن‌ خود را قایم کرد، امام صادق هم می‌گوید دین چهاردیواری خانهٔ من است یعنی از این چهار دیواری بروی بیرون دیگر دین نیست. همه اینها مصادرش هست.

♻️باز در جای دیگر می‌گوید «اَلْعِلم عِنْدَ الله»(٢٦ سوره ملک). «وَ مَا اُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ اِلَّا قَلِيلاً» یعنی به شما علم می‌دهند خیلی کم(٨٥ اسرا).

♻️آیه ١٠٨ است:
اینجا هم جبر مطلق را نشان می‌دهد:
«وَ يَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبَّنَا اِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً» می‌گویند آنهایی که ایمان آوردند. باز هم اسم ربّ آورده اسم الله را نیاورده.

♻️ما یک تربیت کننده‌ای تحت عنوان وجدان داریم. حالا یک نفر می‌گوید «اگر ادیان نبودند چه خاکی بر سرمان می‌کردیم؟» وجدان که بود! وجدان پیامبر درون است.

♻️برای عقل هم بسیار روایت داریم که «عقل، پیامبر درون است» یعنی الهامی که از بالا می‌شود در واحد عقل می‌رود و عقلانیّت تحت عنوان «فَاَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا» یا «اِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ اِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي» یا «وَالْعَصْرِ اِنَّ الْاِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ اِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا» به اعضا و جوارح حکم می‌کند.

♻️ببین همه اینها، عام را دور ریختند و خاص را گرفتند یعنی آن الهامات!

-------------------------------------------------

روزی این بندهٔ بی‌نوایت
قسمت من کن ردای پاکت

من مردهٔ لامکان و جایم
از بَدو تولّدم، شکارم

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

🔹بحث قرآنی داریم.
داستان یوسف و بچه‌های یعقوب است که داستانش را می‌دانید دیگر، تکرار مکررات است.

🔹«قَالَ لَنْ اُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللهِ» می‌گوید بعد از اینکه برادران یوسف، سر یوسف را زیر آب کردند آمدند بنیامین را هم ببرند، این بنیامین ظاهراً قلوی یوسف بود؛ دوقلو بودند.

🔹یعقوب چه گفت؟ گفت «لَنْ اُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللهِ» این را دست شما نمی‌سپارم تا اینکه یک قول موثق بدهید آن هم از طرف خدا! «لَتَأْتُنَّنِي بِهِ» که من به شما اعتماد کنم، «اِلَّا اَنْ يُحَاطَ بِكُم».

🔹خب اینجا «وثوق از طرف خدا» چطوری می‌شود؟ معلوم می‌شود که به کل بچه‌های یعقوب وحی نازل می‌شده دیگر، و الّا چگونه یک سند یا یک سفته یا چکی بدهید که خدا امضاء کرده باشد؟ این یک آیه است.

---------------------------------------------

درس دوم:

🟣به زور از خواب بر‌می‌خیزد تا به مقامات ماورائی برسد ولی با انتخابات ناعادلانه برخورد می‌کند.

📗سوره اسراء است؛ آیه ٧٩، ٨١، ٨٢، ٨٥، ۵۶، ۵٧، ۵٨، ۶۵، ١٠٧ و ١٠٨.

💠آیه ۵٧ سوره اسراء می‌گوید «اُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ اِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ» شما با مشرکین قرارداد می‌بندید، وسیله را از جانب خدا باید بیاورید. شاید اشاره به همان پیمان است که موریانه آن را خورد.

💠«اَيُّهُمْ اَقْرَبُ وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخَافُونَ عَذَابَهُ» اینجا «ربّ» آورده، «الله» نیاورده که «اِلَی الله الوَسیلَة»! در آیه قبل «اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا اِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ»(٣٥ مائده)، الله آمده بود.
ربّ یعنی هر که خوانده می‌شود در برابر اسلام، هر پرچمی که بلند می‌شود.

💠آیۀ «وسیله» هم داریم که به شفاعت معصومین اشاره می‌کند، اینجا وسیله را در باسکول گذاشته که «وسیلۀ مشرکین» و «وسیله پیغمبر» در کفه ترازوست؛ آن وسیله است، این هم وسیله است، آنها به وسیلۀ بت هدایت می‌شدند و این به وسیله ربّ!

💠این ربّ خیلی معانی دارد یعنی وقتی پیغمبر مبعوث به رسالت شد کلمهٔ «الله» را به میدان آورد، تا قبل آن «ربّ» بوده؛ تربیت کنندهٔ آسمانی! که «پیغمبر معروف به محمد امین بوده» این کار ربّ بوده،
«آدم بی‌آزار، ساکت و سالمی بوده» کار ربّ بوده، «امانتدار بوده» کار ربّ بوده،
«خوش برخورد بوده» کار ربّ بوده است.

💠آیه ۵۸ سوره اسرا می‌گوید «وَ اِنْ مِنْ قَرْيَةٍ اِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ اَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِيداً كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً» اینجا رسماً ابهام زلزله را به خودش مستحکم کرده، آتشفشانِ کوه‌ها ضمیرش معین کرده و جنگ‌ها متن را معین کرده است.

💠«وَ اِنْ مِنْ قَرْيَةٍ اِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا» قریه هم‌، می‌تواند روستا یا شهر یا کشور باشد و در یک حرکت می‌تواند اقمار باشد، یعنی عقائد مشترک در بین قبائل مشترک و مردم مشترک.

💠خب، این آیه (آیه ۵۸) بعد از ‌«وسیله»(آیه ۵٧) آمده،
«مُهْلِكُوهَا» یکی از اسامی ایذائی است. «هالک، مهلِک» اسم فاعل، اسم مفعول.
یکی دیگر از اسامی ایذائی را آورده است؛ «اَوْ مُعَذِّبُوهَا». عذاب را که دیگر می‌دانید یعنی چه، عذاب همین است که الآن تو داری می‌کِشی، هم مقروض هستی، هم اجاره خانه نداری بدهی، هم بیمار هستی، چقدر در عریضه‌هایشان برای من می‌نویسند که چرا خدا با ما اینطوری می‌کند! ده تا گرفتاری زده، خب یکی بدهد دو تا بدهد.

💠آیه ۶۵ است:
«اِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَ كَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلاً».
«اِنَّ عِبَادِي» این را ببَر در واحد آخرین آیات سوره فجر «فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي». این «عِبادی» یعنی خاص‌الخاص، همان که در آن روایت برایتان خواندم که «اَلنَّاسُ كُلُّهُم هالِكُونَ اِلَّا الْعالِمُونَ وَ الْعالِمُونَ كُلُّهُمْ هالِكُونَ اِلَّا الْعامِلُونَ وَ الْعامِلُونَ كُلُّهُمْ هالِكُونَ اِلَّا الْمُخْلِصُونَ وَ الْمُخْلِصُونَ فى خَطَرٍ عَظيمٍ»، این خطر عظیم را می‌توانیم ببافیم به «اَلْبَلآءُ لِلْوِلاءِ» یعنی هر کس به خدا نزدیکتر است بیشتر عذاب می‌شود.

💠ببین این روایات چقدر قشنگ است همه اینها را خوانده‌ایم، می‌گفت که شیر سواری کار خطرناکی است، نزدیک شدن به سلطان کار خطرناکی است. حالا شیر به امر خدا شکل گرفته و سلطان به معنای پادشاه، امیر، حاکم هم در آن واحد قرآن قرار گرفته، که چه؟ «تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ»!

💠خب حالا اینجا بحث ما این است که «اِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ» پس باید معصومین ما در عصر خودشان حاکم باشند! می‌گوید «حاکم در قلوب هستند»، بابا اینها را نگو! الان هزار و چهارصد و چهل و خرده‌ای سال گذشته، امروز روز تفاخر عقل و علم است، عقلی که اسلام به آن احترام گذاشته که «اَفَلَا تَعْقِلُونَ» «لَا تَشْعُرُونَ» یا «كُلُّما حَكَمَ بِهِ الْعَقْلُ حَكَمَ

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

شکسته کمر، از قضای بی رحمت
شکنده شده نگر، چنین وضعت

⚡️- خدا وضع قانون کرده منتها قوانین بر ضدّ بشر است.

به عفوِ تو ای یار، خلاصی بود
ولی به جمع فقیران، ببین، که تاوان بود

⚡️- گفت «يا اَيُّهَا الْاّنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» چه چیز تو را به خدا امیدوار کرده یعنی مغرور کرده؟ جوابش آن است؛ بالله الغَرور!
یک عمری توکل کردیم، این جواب و جزایش بود.

سرم به سرسرای تو کوبید از فشارِ رهت

⚡️- همه ما را فشار داده روغن ما را کشانده، آخر برای چه؟ مدام مردم می‌پرسند برای چه ما آفریده شدیم؟ چه دارم بگویم چه بگویم؟ بگویم برای آزار دادن، می‌گوید مگر خدا اینقدر حقیر است که بیاید در کره زمین که اصلاً در جهان ناپیداست ما را آزار بدهد؟ اگر بگوییم که برای این است که دوستتان دارد که به عقل جور در نمی‌آید.

سرم به سرسرای تو کوبید از فشارِ رهت
چه کم آمد، ز روزیَم آن رُخ ماهت

➖➖➖➖➖

فزون آمد، دلم بر عشقِ آن یار

⚡️- ای یار در پسِ پرده مخفی شده، تو را نمی‌بینیم ولی اعضاء بدن ما گواهی می‌دهد که این توحید بدرد نمی‌خورد!

فزون آمد دلم بر عشقِ آن یار
سلامت می‌کند آن شاهِ دادار

⚡️- آن بیت اولی عریضه بود و این بیت دومی برای آنهایی است که خلاص می‌شوند و نوبتشان رسیده.

سلامت می‌کند آن شاهِ دادار!

به سلمانی بگو، این سر پُر از قال
تراشد مو که شد مملو ازین حال

➖➖➖➖➖

شیوه‌های تو، همان راه کج است

⚡️- می‌گوید «هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقیمٌ» یا شیعه می‌گویند علی، این راه مستقیم، این راه راست، راه راست یعنی آزار نداری یعنی راننده با خیال راحت برود. ببین برای راننده، راه اتوبان راحتتر است یا راه پر پیچ و خم که شن‌ریزه و خاک است کدام یکی از آنها؟

شیوه‌های تو، همان راهِ کج است
دستگیری می‌کنی، امّا شر است

⚡️- خدا همه ما را دستگیری کرده منتهای مراتب به بعضی‌ها گفته «کُن سَعِیداً»، به اکثر مردم گفته «کُن شَقِیّاً».

روزیَم را می‌دهی، در این حرج
چون به خونم می‌کنم، پس کنم، صدبار، لعنت بر هرج

⚡️- دیگر حالا شعار مرگ بر غیبت فراوان شده، همه جا می‌گویند، همگانی شده.

⚡️- آخر توسل است ها حواست را جمع کن!

انتظارست و گل سر سبد باغِ وجود
اضطراب است و به اذکار، بیامد به سجود

اقتدار است به والی، به همه کون و مکان
جبروتست به صانع، همه چون گشته عیان

ملکوت است و نگر فوج بیامد به امان
هر چه گشتم که ندیدم مَلکی غیر سنان


خدانگهدار

#شعر #توسل

‎‌‌‌‌╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

خطاب به دار و دستهٔ نزدیک می‌کند، جواب آنها را می‌دهد و می‌گوید که خیال می‌کنید من نمی‌دانم که ملت با شمشیر آرام می‌شوند؟ بله می‌دانم، من یک شمشیر زن قهاری هستم، بازوی پیغمبر در شمشیر زدن هستم! اما نمی‌خواهم شما به اصلاح بروید و خودم، نفْسم، آلوده باشد، آلوده به چه چیزی؟ آلوده به کشتار.

💠چقدر اینجا قشنگ است. این بحث برای محاجه خیلی خوب است ها! می‌گوید اصلاح این مردم به چوب است، چوب بر سرشان بزن آرام می‌شوند.
به علی هم گفتند، علی گفت من این کار را نمی‌کنم چون اگر من رعیت بودم و چوب بر سرم می‌زدند، آیا خوشم می‌آمد؟ آخر علی اول چوب خور بود دیگر، بعد چوب به دستش آمد!

💠در انهدام غدیر که یک رعیت بود علی را حسابی زدند. در خانه خودش که برای آتش کشیدنش حمله شده بود آنجا مقاومت کرد که بیعت نکند، برای چه؟ برای اینکه حق را بر کرسی ندید. آنجا حضرات خلفا چکار کردند؟ علی را به زور کشاندند، هم فاطمه را کتک زدند (در یک جای دیگر غیر از درِ خانه که حمله شده بود، اینها را برایت گفته‌ام) و هم اینکه در جنگ‌ها که به او حمله می‌کردند علی می‌گفت که اول شما شروع کننده نباشید اگر آنها شروع کردند شما حمله کنید. خب این در تاکتیک نظامی خیلی به ضرر علی است.

💠می‌گوید «فساد نفْس بر پایه خونریزی است، من نمی‌کنم»! برای همین در یک درسی خواندیم که علی گریه می‌کرد و شمشیر می‌زد. گریه می‌کرد چون نباید نفْس کُشی کنید شمشیر می‌زد چون الله گفته، الله توسط جبرائیل به پیغمبر گفته است.!

-------------------------------------------------

درس پنجم:

🟠عدالت در دوست و دشمن یکسان اجرا می‌گردد و از نگاه معبود خاکی اینگونه نبوده است.

- «عَلَيْكَ بِالْعَدْلِ فِي اَلصَّدِيقِ وَ اَلْعَدُوِّ».

📚کتاب غرر الحکم جلد ١ صفحهٔ ۴۰، کتاب عیون الحکم و المواعظ صفحهٔ ۴۲ است. از امیر است.

💮فرمود: «عَلَيْكَ بِالْعَدْلِ فِي اَلصَّدِيقِ وَ اَلْعَدُوِّ» بر تو باشد عدالت در هر دو؛ با رفیقت یا دشمنت!
خب عدل که وجود ندارد، علی چه می‌گوید که «عَلَيْكَ بِالْعَدْلِ»؟ اصلاً از خدا که بگیریم عدل نداشت تا بیایم پایین.

💮آن حدیث یادت هست که گفت «هر کس را خدا دوست دارد به او سیلی می‌زند»، خب این که نشد! «اَلْبَلآءُ لِلْوِلاءِ» هر کسی را که انتخاب کردیم می‌زنیم. خب «می‌زنند» که معنا ندارد، این کار عبث است و کار دیوانه‌هاست! اللهِ زمین که دیوانه نشده است!

💮«عَلَيْكَ بِالْعَدْلِ فِي اَلصَّدِيقِ وَ اَلْعَدُوِّ». امیر ما عدالت را اینطوری رعایت کرد که داستانش را برایت گفته‌ام، وقتی‌که حکومت به دست علی افتاد برادرش عقیل که کور هم شده بود به مهمانی علی آمد، بعد گفت حالا که تو حکومت پیدا کردی به ما اموال زیادی بده! در آن سه‌تا خلیفه که خیری ندیدیم.

💮علی چه کار کرد؟ یادت هست؟
آنجا یک آتشی روشن کرده بودند که گرم بشوند یا اینکه برای پخت و پز بود، یک کمی از آن آتش را گرفت و گفت بیا بگیر. عقیل هم کور بود و به هوای اینکه پول است آن را گرفت،. آتش را به دستش گذاشت و ناله‌اش در آمد، به داداشش گفت پول که نمی‌دهی من را هم می‌سوزانی؟ علی چه جواب داد؟ گفت که خواستم یادت بندازم که خیانت به مردم آتش است «فِي اَلصَّدِيقِ وَ اَلْعَدُوِّ».

------------------------------------------

گیر کردم در فضای سرنوشت
گیرِ کارم از چه باشد، کاین نوشت

⚡️- سرنوشت؛ نوشت، این سرنوشت یعنی بالقوه! نوشتار در اجزائش یعنی بالفعل.

گیر ما خود، در مقادیر آمده

⚡️- «آب از سرچشمه گل‌آلود است»، برای همین می‌گویم بدبختی خودت را سر دولت و حکومت نگذار، بلکه بالاتر! خدا این کار را کرده،

گیرِ ما خود، در مقادیر آمده
از فواصل رد شده، معضل شده

ای به فرمانت جهان در ظن شده
مثل این انسان که محرومت شده

➖➖➖➖➖

⚡️- زبان حال همه ماست؛

من به سویت پر زنم

⚡️- آنهایی که از قفس بیرون آمدند را می‌گوید

هیهات از جان می‌زنم

تو به ما اشک دهی
خون ز پی زخم زنم

⚡️- آنقدر زدی که یک ملتی ناله‌اش درآمد

رخساره بَرَت دهی
تا که از اعماق جانم می‌زنی

ما همه در بامِ عشقیم و نفَس در این قفس می‌زنم

⚡️- با نفسمان داریم درِ خانه‌ات را می‌زنیم، نه با دست که بگویی بیعتشان الکی است

ما همه در بامِ عشقیم و نفَس در این قفس می‌زنم
صیحه کز روی امید و آرمانم، می‌زنم

➖➖➖➖➖

رفتی از دل که نرفتی ز وجودم

⚡️- آنقدر بداء دادی ها! خیلی از دلدادگانت دیگر رفتند، مصداقش چیست؟ «وَ لَا تَیْاَسُوا مِنْ رَوْحِ اللهِ» این یک طرف، «حَتَّىٰ اِذَا اسْتَيْاَسَ الرُّسُلُ» این هم یک طرف.

رفتی از دل که نرفتی ز وجودم
تو نمودی به خشونت همه آمال، به گورم، که شدی، امر ختامم

➖➖➖➖➖

جمعه شد و جمع جَنانم شد
صاحب آن درکِ حواسم نشد

جمعه خودت را بنما
روی نما، یک دمِ عیسی نما

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

♦️ببینید اینجا دوتا مسئله را رعایت کرده؛
۱- «خِلَافَةِ رَغْبَةٌ».
رغبةً یعنی چه؟ یعنی من راغب هستم.
۲- «فِي الْوِلَايَةِ اِرْبَةٌ»، این از بالا به پایین است. اینجا همان بحث محاجه با خدای زمین است. خلافت، زمینی است و ولایت از بالاست. چرا خلافت را نمی‌خواهد؟ بخاطر اینکه ولایت از بالا ناقص است.

♦️چقدر برایتان سند عرضه کردم که به این رجال ظهوری از بالا قول داده شد و به پایین که آمد سست و پاره شد، رفع شد. بعد اینجا ریششان گیر بود مثل خود علی که از بالا حکم آمد به کشتن مردم بعنوان جهاد، تا اینکه بگویند «لَا الَه الَّا الله» ولی از بالا حمایت نشد!

♦️چقدر اسناد و مدارک داریم، خود این پیغمبر در آیه غدیر چه گفت؟ «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْاِسْلَامَ دِيناً» خدا راضی شد به اینکه غدیر پابرجا بشود. آن یکی آیه چه بود؟ «يَا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ». ببین دقت کن «وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»! برای همین است که علی به بالا هم اعتماد ندارد. «يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» یعنی هیچ قدرتی نمی‌تواند غدیر را منهدم کند ولی کردند!

♦️یادت هست که عمر در راه رفتن به شامات به عبدالله ابن عباس چه گفت؟ گفت پیغمبر می‌خواست علی حاکم بشود ولی خدا نمی‌خواست! «خدا نمی‌خواست» بحثش همین است؛ «اِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ اِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» همین است، ما ذکر را که ائمه هستند بر حوزه ولایت بر مردم وارد کردیم بعد حمایت نکردیم، فقط کشته شدند، همین، تعداد تلفات رجال ظهوری بالا رفت!

♦️در غیر اسلام هم که یونس ابن متی هست، یادتان که هست، هر چه به مردم وعدهٔ عذاب می‌داد و می‌گفت فردا عذاب می‌آید خودش از شهر بیرون می‌آمد و فردا می‌دید که عذاب نیامد اینقدر تکرار کرد که به او می‌گفتند چوپان دروغگو! بعد هم زدند او را کشتند.

♦️«ولایتِ از بالا چوب‌پنبه‌ای و کاغذی است و ولایتِ از پایین قلابی است»! همه اینها به یک ریسمان وصل هستند، از بالا که می‌آید این ریسمان بریده است و از پایین به آن بریدگی وصل می‌شود، یعنی مردم هم بریده‌اند. خیلی قشنگ کار را محکم می‌کند، در محاجه ببینید، مردم از پایین رفتند به کسی دیگر رأی دادند و از بالا رأی او تنفیذ شد. بهترین شاهد هم همین مسئله خلافت در صدر اسلام است.

♦️«وَ لَكِنَّكُمْ دَعَوْتُمُونِي اِلَيْهَا» شما جمع شدید، شما که دیروز و پریروز و پس پریروز به سه نفر رأی دادید حالا آمدید درِ خانه‌ام می‌گویید بیا حکومت کن؟
شما مزه آن حکومت را چشیده بودید می‌خواستید علی همان راه را برود، علی هم از همان روز اول حرفش را زد گفت «با قرآن و سنّت نبوی»! آنها می‌گفتند نه، «قرآن، سنّت نبوی و حکام قبلی»، علی هم زیر بار نمی‌رفت. چرا زیر بار نمی‌رفت؟ چون حکومت آش دهان‌سوزی نبود، می‌خواست چه کند؟ پنج سال هم برایش زیاد بود.

♦️«وَ حَمَلْتُمُونِي عَلَيْهَا» مرا به زور وادار به بیعت کردید که شما با من بیعت کنید.
«حَمَلْتُمُونِي» از حمّال می‌آید، حمل کردن، یعنی شما ما را حمل کردید به یک کاری که فایده ندارد و توخالی است.

♦️«فَلَمَّا اَفْضَتْ اِلَيَّ نَظَرْتُ اِلَى كِتَابِ اللهِ وَ مَا وَضَعَ لَنَا وَ أَمَرَنَا بِالْحُكْمِ» می‌گوید ما از همین کتاب خدا هم که بخواهیم بررسی کنیم می‌بینیم که حساب و کتابی نبود همینطوری گفت، (منظورم همین آیاتی بود که گفتم و اشاره کردم.)

♦️«وَ مَا وَضَعَ لَنَا وَ اَمَرَنَا بِالْحُكْمِ» به ما گفت برو جلو، خودش عقب کشید. این خدای زمین است ها! ابراهیم در درون آتش چه گفت؟ همه آمدند کمکش کنند، گفت «عِلْمُهُ بِحَالِي کَفَی عَنْ مَقالِي» همین قدر که او می‌بیند برای من بس است. «او می‌بیند» ذات اقدس کبریایی است و این که می‌خواهد کمک کند جبرائیل، عزرائیل، میکائیل، اسرافیل، روح الامین، روح القدس، باد، طوفان، باران، همه اینها می‌خواستند بیایند به ابراهیم کمک کنند و ابراهیم که می‌گفت «ما به شما نیاز نداریم» منظور آن خدای زمین بود! «عِلْمُهُ بِحَالِي کَفَی عَنْ مَقالِي» خدای واقعی است!

♦️اینجا هم اشاره به همان می‌کند:
«وَ مَا وَضَعَ لَنَا وَ اَمَرَنَا بِالْحُكْمِ بِهِ فَاتَّبَعْتُهُ»، حکومت به سراغ علی نیامد چون حکومت قلابی بود، علی می‌دانست آنهایی که رأی دادند بزودی بر علیه او قیام می‌کنند، بلکه این زور مردم بود که تاج سلطنت را روی سر علی بگذارند.

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

خب اینجا یک حرف دیگری می‌زند.
این بحث طولانی شد، قبلاً یکی دو تا آیه را بحث کردیم.

💠اینجا مهم است؛ «وَ نَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ» خدا منازع است اهل دعواست، اصلاً ببینید در خور خدا هست؟ تو چطور در نماز می‌ایستی و می‌گویی «اِِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيَّاكَ نَسْتَعِينُ‌»؟ «وَ نَزَعْنَا» نزاع، دعوا، درگیری، بزن بزن! آیا «نَزَعْنَا» به خدا اطلاق می‌شود؟ این به خدایی اطلاق می‌شود که در زمین است و به خانهٔ عایشه می‌آید.

💠«وَ نَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ اِخْوَاناً عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ» با سلامت و امنیّت وارد شوید.
آن چیزهایی که وعده است مال میلیاردها سال بعد است، الآن تاریخ را می‌بینیم، آیا رجال ظهوری سلامت دارند؟ نداشتند دیگر! یادت هست که در یک درسی گفتیم پیغمبر مریض شد، بعد حسن و حسین مریض شدند، علی در یکی از غزوات چشم درد گرفت، فاطمه بعد از شهادت پدرش دائماً مریض بود، امام زین‌العابدین مریض شد تا دل قاتلان ابی‌عبدالله بسوزد و این را نکشند.

💠«سُرُرٍ» جمع سرور است یعنی شادی. «مُتَقَابِلِينَ» یعنی متقی با خدا.
دقّت کنید؛ «لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَ مَا هُمْ مِنْهَا بِمُخْرَجِينَ» همیشه هستید، هرگز درد، رنج و غم و غصّه تو را لمس نمی‌کنند. لمس یعنی خیلی آهسته دستت را روی پوست بدنت بکشی، «وَ مَا هُمْ مِنْهَا بِمُخْرَجِينَ» دیگر خالد هستند.

💠بعد آیه آخری که ما می‌خواهیم بحث کنیم؛ «نَبِّئْ عِبَادِي اَنِّي اَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» ببین بحث شیطان که می‌شود خدای زمین از خودش دفاع می‌کند و می‌گوید آگاه کن مردم را که «من غفورِ رحیم هستم» یعنی بخشندهٔ با کرامت! خیلی خب اول می‌خواستی به شیطان این دو تا صفت مغفور و رحیم را نشان بدهی، پس چرا ندادی؟

💠پیغمبر چرا در هر نشست و برخاستی هفتاد بار می‌گفت «اَتُوبُ اِلَی الله» و «اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّي وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ»؟ چرا؟ آمدند ماستمالیش کردند و گفتند برای امت استغفار می‌کند. امت چه کسانی هستند؟ آیا حضرات خلفاء امت هستند؟ آنهایی که در آن اتاق نشسته بودند و پیغمبر داشت جان می‌داد، برایش یک جام زهر درست کردند و به زور به او دادند امت هستند؟ آنها که کله‌ گنده‌ها و بزرگان امت بودند!

💠این آیه خوب است برای هنگامی که در تنگا قرار داری به یاد این الله بیندازی که «نَبِّئْ عِبَادِي اَنِّي اَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ».

خدانگهدار

‎‌‌‌‌╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

5918 99-11-02

🔴خدا اهل نزاع است! با درگیری از خدا، خدایی خود را ثابت می‌کند.

- «وَ نَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ اِخْوَاناً عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ».

📗مبحث قرآنی داریم، آیه ۴٧ سوره حجر است.

*⃣(آیات ۳۴ تا ۴۹)
«وَ نَزَعْنَا» نزاع کردیم با آنها «مَا فِي صُدُورِهِمْ» آنچه در مرکزیّت وجودشان هست، «مِنْ غِلٍّ» غل و غش که می‌گویند این است. «غِلٍّ اِخْوَاناً عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ».

*⃣اولِ صفحه (آیات قبل) آن مدال‌هایی است که بر سینه شیطان خورده است. شیطان چیزی نیست که سینه داشته باشد، منظور آن وجوه اعجاز انگیزی که به او داده است.

*⃣«قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَاِنَّكَ رَجِيمٌ» گفت تو رجم شده‌ای، از اینجا خارج شو! یعنی از آن بهشتی که در دنیا، در کرهٔ زمین، بهشت گونه‌ای هست که ما ثابت کردیم آدم از آنجا شکل گرفت. «وَ اِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ اِلَى يَوْمِ الدِّينِ» بر تو نفرین است تا روز قیامت.

*⃣«قَالَ رَبِّ فَاَنْظِرْنِي اِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» گفت پس پاداش من چه می‌شود؟ خدا گفت تو تا قیامت هستی!
«يَوْمِ يُبْعَثُونَ»، این بعثت یعنی جابجایی، یعنی از دست شیطان هیچ کسی نمی‌تواند فرار کند چون خدا درستش کرده است.

*⃣«قَالَ فَاِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ» گفت پس تو از مهلت گرفتگان هستی «اِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ». آنجا گفت «اِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» و اینجا می‌گوید «اِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»! همه‌اش گنگ و مبهم است، ابهام است در «يَوْمِ يُبْعَثُونَ، روزی که بعثت ایجاد شود» و «اِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ». وقت معلوم چیست؟ انگار همان آیه جوابگو است که «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ اَمْرِ رَبِّي» به پیغمبر گفتند روح چیست؟ گفت از امر خدا. خب چه چیزی از امر خدا نیست؟ ها؟ یک چیزی باید بگویی که پاسخ باشد.

*⃣«قَالَ رَبِّ بِمَا اَغْوَيْتَنِي لَاُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْاَرْضِ وَ لَاُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعِينَ» اینجا دوتا عنوان آمده؛
- «لَاُزَيِّنَنَّ»
- «لَاُغْوِيَنَّ».
اغوا، مُغوی یعنی کسی که کلاه سرش رفته است.

*⃣این «اَغوا» احتمالاً از خانوادهٔ «رَبِّ بِمَا اَغْوَيْتَنِي» و «لَاُغْوِيَنَّهُم»، کلاهبرداری است. «قالَ رَبِّ بِما اَغْوَيْتَنِي»، این جوابی است که شیطان داده است.

*⃣امکان دارد این درس بازخوان باشد ولی در محدوده کاوش است که بعضی خطوط هنوز باز نشد چون شیطان خیلی مهم است،
- یکی شیطان مهم است
- یکی وحی مهم است
- یکی هم وعده‌گاهی که دین داده است.

*⃣«یَوْمِ یُبْعَثُونَ» روزی که همه بعثت دارند. پیغمبر مبعوث به رسالت شد، کلّ مردم کره زمین از آغاز تا انجام هم «یُبْعَثُونَ»! اینها هم مورد بعثت قرار می‌گیرند.

*⃣«قَالَ رَبِّ بِمَا اَغْوَيْتَنِي» یعنی چون مرا گول زدی، زیر پای من پوست خربزه گذاشتی، لیز خوردم افتادم و هزاران سال عبادت را از دست دادم همه‌اش بخاطر اغوای تو بود. «مُغوِی» و «مُغوَی»، یکی اسم فاعل و یکی اسم مفعول است.
«لَاُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعِينَ».

*⃣«اِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»، سؤال این است: شیطان آن موقع چه می‌دانست عباد مخلصین کیست؟ آیا دفتر حضور و غیاب عرش را دیده بود؟ اینجا آبروداری کردند که «عباد مخلَص» است. مخلَص یعنی خالص، بی‌غل و غش.

*⃣خدا چه جواب داد؟ ببینید مناظره و مباحثه است، اصلاً آیا این ممکن است اینطور باشد که یک نفر، یک موجودی که هیچ است در برابر آن قدرتی که همه چیز است؟ یعنی خدا اینقدر بیکار است که می‌آید با شیطان بحث می‌کند؟ نه، بیکار نیست، بلکه خواننده را به اغوا می‌کشاند، برای همین آن درس را داشتیم که گفت اغوای مردم نتیجه حضور شیطان است.

*⃣«رَبِّ بِمَا اَغْوَيْتَنِي لَاُزَيِّنَنَّ لَهُمْ» چندتا به او عنوان داد؟
- یکی مهیّا شدن وسایل زندگیش
- «یُبْعَثُونَ»،
- «وَقْتِ الْمَعْلُوم»
- یکی هم تزئینات است.
ببینید اصلاً زینت؛
- طلا، نقره، برنز،
- در لباس‌ها؛ لباس حریر و لباس ابریشم،
- بعد روی صورت ماتیک می‌مالد، خطّ چشم می‌زند.
همهٔ اینها زینت است.

*⃣بعد خیلی گسترده است در واحد دیانت می‌رود، آیا اینها مسجد، امام‌زاده و امام را تزیین نمی‌کنند؟ از این گذشته آیا اینها یعنی مسئولین امور در دیانت و سیاست و مذهب، کلمات خود را زیباسازی نمی‌کنند؟ بهترین نمونه، وعدهٔ بهشت است، بعد می‌آیند به آن رنگ و لعاب می‌دهند بزرگش می‌کنند و شاخ و برگ به آن می‌دهند مثلاً می‌گویند «یک درخت هست که پنجاه هزار سال که می‌روی هنوز از آن دور نشدی»، اگر گفتی آیا شما «اَفَلَا تَعْقِلُون»؟ خب این را عقل چطوری هضم کند؟ دقیقاً مثل کارتون یا فیلم‌های سینمایی تخیلی است!

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

5917 99-11-01

🔴۱- آنچه که گفته در تاریخ موجود نمی‌باشد. «بشارت» در حد شنود است، «خسارت» در هاله‌ای از ابهام می‌باشد.

۲- سوره ذاریات آیه ۵۰ و ۵۱
.

--------------------------------------------------

درس اول:

🔵آنچه که گفته در تاریخ موجود نمی‌باشد. «بشارت» در حد شنود است، «خسارت» در هاله‌ای از ابهام می‌باشد.

- «اَلَا اِنَّ اَوْلِيَاءَ اللهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ»
.
آیه ۶۲ یونس

- «لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ فِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ».
آیه ۶۴ یونس

📗سوره یونس آیه ۶۲ و ۶۴ است.

🔸بحث قرآنی داریم تابع این حکم که «اَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ» و «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ»!

🔸«اَلَا اِنَّ اَوْلِيَاءَ اللهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ» آیه ۶۲ سوره یونس است.
«اَلَا» حرف ندا است، گسترده و جهانشمول، دور و نزدیک! بدرستی که اولیاء خدا نه می‌ترسند و نه غم می‌خورند.

🔸این اولياءِ الله سنّت و سیره‌شان نشان می‌دهد که یک زندگی تلخی داشتند و بد بودند؛ امیر که در حکومتش آنطوری شد، رسول‌الله که به زهر شهید شد، ابی‌عبدالله آنطور شد، موسی ابن جعفر که در زندان از بین رفت، همه، همه آنها زندگی تلخی داشتند. پس خوف چیست؟

🔸«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ» شما آزمایش می‌شوید. اینجا آزمایش هم نیست، «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ»! بیخودی زیرنویس می‌کنند. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ»، حتماً شما، دقیقاً شما، یقیناً شما، به بلا مبتلا خواهید شد.
«اَلَا اِنَّ اَوْلِيَاءَ اللهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ».

🔸«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ» بلا به شما می‌دهیم «بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ» اول آن خوف است ترس است، ناامنی و تحت تعقیب بودن است.

🔸«وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ» غم و غصه هم نمی‌خورد. غصه‌های علی سر چاه، غصه‌های پیغمبر برای ورود منافقین و خوارج در حوزه اسلام، دم آخر هم غصه پیغمبر که می‌خواست وصیّت بنویسد و نگذاشتند.

🔹آیه ۶۴ می‌گوید: «لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» برای آنها بشارت است در حیات دنیا! چه بشارتی؟ آیا اینجا چیزی به اینها داده است؟ اگر بگوییم که آخرت، چون اشاره می‌کند «وَ فِي الْآخِرَةِ، در قیامت هم برای اینها بشارت است»، قیامت را که بگذار کنار، چون وسیله مُسکن، آرام‌بخش، استعمار، استبداد و استحمار است. استحمار یعنی طلب سواری کردن روی خر یعنی مردم همه خر هستند.

🔹اینجا همه اهل‌بیت «مَحْزُونُون» بودند. فاطمه، هم برای موارد اقتصادیش گریه می‌کرد که فدک را گرفتند و هم برای اینکه پیغمبر رفت همه شجاع شدند، همه شیر شدند، تا دیروز از قدرت پیغمبر می‌ترسیدند الآن دارند لجبازی می‌کنند و با خاندانش تصفیه حساب می‌کنند.

🔹«لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللهِ» بدل نمی‌شود کلمه خدا. کلمه هم، آموزش است. «اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ، خَلَقَ الْاِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَاْ وَ رَبُّكَ الْاَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» کلمه همان مشیّت است، کلمه همان کُن است «لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» این فوز بزرگ است.

--------------------------------------------------

درس دوم:

🟢سوره ذاریات آیه ۵٠ و ۵١ است.

- «فَفِرُّوا اِلَى اللهِ اِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ وَ لَا تَجْعَلُوا مَعَ اللهِ اِلَهاً آخَرَ اِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ».


📕سوره ذاریات آیه ۵٠ و ۵١ است.

💠«فَفِرُّوا اِلَى اللهِ اِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ»، تعارض را ببین! تنافی اول و آخرش را ببین!
«فَفِرُّوا» فرار کنید. فرار کلمه عربی است. «فَفِرُّوا» یعنی پس باید فرار کنید. «ف» اولی تخصیص است تحکیم است روی «فِرُّوا»، همان که یادتان هست «فَفِرُّوا مِنَ الله اِلَى الله» این مأخذش همین است.

💠«فَفِرُّوا اِلَى اللهِ اِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ» نذیر می‌ترساند. پیغمبر می‌گوید من هم بشیر هستم و هم نذیر هستم. بشیر ظاهراً بهشت است و نذیر جهنم است.

💠«فَفِرُّوا اِلَى اللهِ اِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ»، الله می‌ترساند! به صورت علنی می‌ترساند و از کسی هم حساب نمی‌برد؛ علناً رجم کنید، شلاق بزنید، دست ببرید!

💠«فَفِرُّوا اِلَى اللهِ» خب برویم فرار کنیم پیش خدا که چه بشود؟ «مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ» من به شما می‌گویم که خدا ترسناک، وحشتناک و دهشتناک است. خب وقتی که خدا خدای شیطان است، خدا خدای اسماء ایذائی است، خدا خدای آیات کوبنده، ترساننده و آزار دهنده قرآن است، این «فَفِرُّوا» چیست؟ پس باید بگوییم «الله» غیر از فرماندهی کل آفرینش است، مال کره زمین است. «فَفِرُّوا اِلَى اللهِ اِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ».

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

💮آیه ۱۲۶ می‌گوید «وَ هَذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيماً» این راه خداست.
ببین دقت کن؛ «رَبِّكَ مُسْتَقِيماً» راه راست! راه راست چه بود؟ اشاره به «هَذَا» کرده یعنی آیه قبل را دیدی؟ آیه قبل چه بود؟ «يَهْدِي، يُضِلّ، رِجْسَ»، سه تا، یک مثلث است. خب، پس نمی‌شود از خدا دفاع کرد. ببینید اگر ادیان و مذاهب خودشان عامل «لَا يُؤْمِنُونَ» هستند و خودشان وارد کنندهٔ رجس به جامعه هستند، به ادیان و مذاهب ربطی ندارد! این خدایی است که در کرهٔ زمین حکومت می‌کند. «وَ هَذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ».

💮آیه ۱۲۷ هم هست که می‌گوید «لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ». دارالسّلام یکی از اسماءِ، هم بقعةالانوار است و هم ظهور است.
در بقعةالانوار ما متوجه می‌شویم حقایق را وقتی که می‌خواهیم جذب ذات بشویم که در ظهور است. قبلاً «یأت بِخلقٍ جدید» شده یعنی خلق جدید، هم به ظهور مربوط است و هم به منطقه میانی و قرنطینه، یعنی در آنجا همه در سلامت هستند؛ «لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ» برای آنها. می‌شنوند و راه را پیدا می‌کنند.

💮«عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ».
دقت کنید در آیۀ قبل یعنی آیۀ ۱۲۵ در دو جا «الله» آمده
- یکی «فَمَنْ يُرِدِ اللهُ اَنْ يَهْدِيَهُ» است.
- یکی «يَجْعَلُ اللهُ الرِّجْسَ» است.
آن وقت در این دوتا آیه آخری اسم «ربّ» آمده! می‌گویم که گاهی وقت‌ها ذات اجازه می‌دهد تا انسان پرده را کنار بزند. اگر با حضراتی که در صدر اسلام بودند یک مجلس محاجه ترتیب می‌دادیم دیگر نمی‌توانستند از این غلط کاری‌ها کنند.

💮می‌گوید «هَذَا صِرَاطُ رَبِّكَ» و اینجا هم می‌گوید «لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ» هر دو را ربّ آورده، می‌توانست بگوید «وَ هَذَا صِرَاطُ الله مُسْتَقِيماً»، «لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ الله، رَبِّهِمْ» اینجا دو تا ربّ آمده، وقتی که ربّ می‌آورد از حوزه «الله» خارج می‌شود.

💮«لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ» ولیّ ما که مربی اول داریم به ما می‌گوید «ما دارالسلام به شما می‌دهیم»، دارالسلام که در اینجا نیست، به روزگار میانی یعنی به بقعةالانوار برمی‌گردد. اگر اینجا؛ کرهٔ زمین، دارالسلام بود نه کسی فقیر بود، نه کسی مریض و علیل بود، نه کسی زندان می‌رفت و نه کسی آدم می‌کشت چون همه اینها خصائص و مزایای روزگار غیبت است که مرگ اسماء‌الحسنی در آن است.

💮می‌گوید «لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ» نزد ربّ، حالا ما می‌گوییم «خدا»، برای اینکه ما الله را به عنوان جبرائیل و روح‌القدس و روح‌الامین می‌شناسیم، آنها مأمور بودند که در این کرهٔ خاکی یک دینی، ادیانی، مذاهبی، مناسک و شرایعی بیاورند و حاکمیّت داشته باشند. ربّ مال ماهاست!

💮«لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ» ولیّ ما رئیس دارالسلام است. دارالسلام یعنی اگر دقت کنید انگار در این چند آیه یک میز مذاکره هست، یک زمین ورزش است، یک دروازه اینطرف و یک دروازه آنطرف است، یک دروازه‌بان اینطرف و یک دروازه‌بان آنطرف است، انگار این دوتا آیه دارند با آن آیه اولی می‌جنگند، ببینید خنثی می‌کند!

💮این «اَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» همین است، همین‌که من برایت باز می‌کنم وگرنه یک قاری فقط صوت و اِعراب را دنبال می‌کند، خب این دیگر به حاجت خودش رسیده، دیگر تَفقّه نمی‌خواهد بکند، تحقیق و تفحص و کشف مال من و توست!

💮«وَ هَذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيماً» راه راست، «قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ» اینجا هم می‌گوید که «لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» آن آیه‌ای که می‌گوید «فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ» (آیه ٦٣ نحل)، آنجا را هم قاطی کردند چون هُول بودند و یک‌ شبه می‌خواستند قرآن درست کنند.

💮به آن سند که توجه داری؟ یادت که نرفته که علی را دیدند از کوچه رد می‌شد، پسر یکی از آقازاده‌ها گفت خسته شدیم دیشب همه اجتماع کردیم که قرآن را تحویل مردم بدهیم. از خروجی حضرت آقای عثمان ابن عفّان و معاویة ابن ابی‌سفیان بوده!

💮«بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»، «يَعْمَلُونَ» چیست؟ بیا بالا؛ «يَعْمَلُونَ» با «يَذَّكَّرُونَ» گره می‌خورد، یعنی به تذکر گوش دادند پس عمل کردند. پس این عملی که ادیان و مذاهب تحت عنوان شریعت دارند اینجا نقض می‌شود.

خدانگهدار

‎‌‌‌‌╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

5916 99-10-30

🔴۱- در کتاب، روشن همه چیز نوشته شده است و ریزترین امور به حساب آمده است.

۲- از قبل از پیدایش خلق همه چیز را معیّن کرده است.

۳- هر کس که الله اراده کند که هدایتش کند شرح‌ صدر به او می‌دهد.


--------------------------------------------------

درس اول:

🟠در کتاب، روشن همه چیز نوشته شده است و ریزترین امور به حساب آمده است.

- «يَا مُوسَى اِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالَاتِي وَ بِكَلَامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ»
(آیه ۱۴۴ اعراف)

- «وَ كَتَبْنَا لَهُ فِي الْاَلْوَاحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلاً» (آیه ۱۴۵ اعراف)

📘تحلیلی از آیات ۱۴۴، ۱۴۵ سوره اعراف داریم.

♦️بحث موسی ابن عمران است؛ «وَ كَتَبْنَا لَهُ فِي الْاَلْوَاحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلاً» (آیه ۱۴۵ اعراف) نوشتیم برای موسی.

♦️«كَتَبْنَا» یعنی «فَرَضْنَا اَیْ وَجَبْنَا» یک مثلث است؛
- گاهی می‌گوید «فَرَضَ عَلَیْکُم»
- گاهی می‌گوید «کَتَبَ عَلَیْکُم»
- گاهی می‌گوید «وَجَبَ عَلَیْکُم».

♦️به موسی گفت «يَا مُوسَى اِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالَاتِي وَ بِكَلَامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ» (آیه ۱۴۴ اعراف) به موسی می‌گوید بگیر آنچه را که به تو دادیم یعنی امانت رسالت را، «وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ» تو را انتخاب کردیم بر مردم.

♦️«بِرِسَالَاتِي وَ بِكَلَامِي»:
«رسالت»، حرکت است.
«كَلَام» آن چیزی است که در تورات آمده است.

♦️«فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ» یادتان هست که گفتند موسی زیر بار ملک‌الموت نمی‌رفت، هر وقت عزرائیل می‌آمد موسی می‌گفت که می‌خواهی جان من را بگیری؟ من پیغمبر خدا هستم برو! در آخر خدا به عزرائیل گفت یک پُلتیک به او بزن و روحش را بگیر. وقتی که موسی از قبرستان رد می‌شد داشتند یک قبر می‌کندند، حالا همان‌ها هم مَلَک بودند البته اینطوری که می‌گویند، نمی‌دانم! گفتند ای موسی تو در این قبر دراز شو که ببینیم آیا اندازه یک آدم هست؟ چون قرار است که یک مرده بیاورند. موسی دراز شد و قبض روح شد.

♦️چرا موسی از رؤیت خدا اجتناب می‌کرد؟ مگر نمی‌گویند که وقتی آدم‌های خوب می‌میرند به بهشت می‌روند؟ همین موضوع، تشکیک و تردید موسی ابن عمران است. به چه چیزی؟ «بِرِسَالَاتِي وَ بِكَلَامِي»!

♦️اینجا هم که می‌گوید «فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ»، دستور داده که اول خودت کار را اقدام کن، خودت اول بپذیر و قبول کن. «بگیر و عمل کن» یکی است یعنی «بگیر» بالقوه است و «عمل کن، اجرایی‌ و عملیاتی‌اش کن» بالفعل است.

--------------------------------------------------

درس دوم:

🟣از قبل از پیدایش خلق، همه چیز را معیّن کرده است.

- «وَ مَا اَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ اِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَعْلُومٌ».


📗سوره حِجر آیه ۴ است.

🔸«وَ مَا اَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ اِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَعْلُومٌ» اینجا رسماً نابودی روستاها، شهرها و ممالک را خود خدای زمین به عهده گرفته است.

🔸«اَهْلَكْنَا»، هلاک کننده از اسماء ایذائی است. مهلک، هالک. اسم فاعل و اسم مفعول است.

🔸«وَ مَا اَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ اِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَعْلُومٌ»،
«کِتَاب» چیست؟ تقدیر.
«مَعْلُوم» چیست؟ یعنی مال گذشته است، یعنی ما از قبل حساب مردم را رسیدیم!

--------------------------------------------------

درس سوم:

🟢هر کس که الله اراده کند که هدایتش کند شرح‌صدر به او می‌دهد.

- «فَمَنْ يُرِدِ اللهُ اَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْاِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ اَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً کَاَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ» ۱۲۵

- «وَ هَذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ» ۱۲۶

- «لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» ۱۲۷

📕آیه دیگر آیه ١٢۵، ١٢۶ و ١٢٧ سوره انعام است.

💠«فَمَنْ يُرِدِ اللهُ اَنْ يَهْدِيَهُ» ببینید هدایت دست خودش است، برای همین است که می‌گویند گناهکار را مذمّت نکن، حالا آن امر به معروف و نهی از منکر، ملامت و مذمّت نیست بلکه آن چوب شریعت است که بالا می‌برد و به موقع هم پایین می‌آورد.

💠«فَمَنْ يُرِدِ اللهُ اَنْ يَهْدِيَهُ» هر کس که الله اراده کند که هدایتش کند «يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْاِسْلَامِ».
صدر، سینه است. در سینه همه چیز قرار دارد. سینه از گردن آغاز می‌شود تا بالای ناف، از این سمت چپ و راست هم تا آنجایی که استخوان‌های دنده هست می‌شود صدر. بعضی‌ها هم گفته‌اند که «صدر»، قلب است.

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

متفرقه 29-10-99
کلاس دوشنبه

بیانات معلم خیر تحت عنوان: «تفاوت بین آموزش‌های معنوی و مادّی».


🟣با سلام و عرض ارادت به حضور همهٔ شاگردان دانشگاه الهیات ظهور؛
وقتی که انسان می‌خواهد دورهٔ آموزش را شروع کند اول ابتدایی است، قبل از آن پیش دبستانی است، بعد دبیرستان است، که الان دبیرستان را با راهنمایی یکی کرده‌اند، بعد از دبیرستان هم دانشگاه و... همچون نردبان است که به بالا می‌رود؛ دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس، دکترا و فوق دکترا.

🟣وقتی که مراحل آموزشی به بالا دست که «يَدُ الله فَوْقَ اَيْدِيهِمْ» است می‌رسد بعد الهیات ظهوری بالاتر از همه، برتر از همه و فراگیرتر از همه بوده و سقف علم آموزی را نشان می‌دهد، اگر سطحش پیش دبستانی است، سقفش یعنی نهایت راهی که بشر می‌تواند برود همین است.

🟣خب حالا ما در ارتباط با آموزش و پرورش حوزهٔ انتظار، فهم و شعور و درکمان این است که این راه، علوم و معارفش انتها ندارد. چون بسمت فرمانروای آفرینش داریم حرکت می‌کنیم و هر چه جلوتر می‌رویم بیدارتر می‌شویم،

🟣حالا آنهایی که می‌بینید در وسط راه کشتی را ترک می‌کنند آنها جزء همان است که قرآن می‌گوید «لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهٰا وَ لَهُمْ اَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهٰا وَ لَهُمْ آذٰانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهٰا اُولٰئِكَ كَالْاَنْعٰامِ» اینها مانند حیوان هستند «بَلْ هُمْ اَضَلُّ»!

🟣چرا حیوان است؟ بخاطر اینکه دور حیوان یک خط‌کش تحت عنوان غرائز و غریزه کشیده‌اند که وقتی تشنه‌اش می‌شود به کنار آب می‌رود، گرسنه‌اش می‌شود علف می‌خورد یا جانور شکار می‌کند، خوابش می‌آید می‌خوابد، برای انسان هم همین است

🟣ولی منتظر از اینها عبور می‌کند نه اینکه استفاده نمی‌کند ها! استفاده می‌کند! اگر استفاده نکند که خب می‌میرد، اگر آب ننوشد که نمی‌شود، غذا نخورد نمی‌شود، از اینها عبور کردن یعنی دل کَنده است، یعنی فهمیده آب در غیبت سمّ است حالا ظاهرش هم همینطور هست؛ آب‌های آلوده، آب‌های میکروب‌دار و ویروس‌دار و غذا هم که همینطور، آلودگیش زیاد است، سبزی و صیفی‌کاری، باغداری، میوه...

🟣خواب هم همینطور یک امر معمولی است که اتفاق می‌افتد حالا کم می‌خوابد، زیاد می‌خوابد، با قرص می‌خوابد، خوابش نمی‌برد تمام اینها در موقعیّت ماده است.
ماده یعنی چیزی که بین انسان و حیوان مشترک است، همین که عرض کردم یعنی غرائز!

🟣منتظر می‌خواهد از اینها عبور کند اول باید پل‌های گذشته را خراب کند چون «وابسته به گذشته بودن و منتظر بودن» خطاست برای همین وصیت پیامبران در آخر عمرشان و دم رفتنشان «وَانْتَظِرُوا اِنَّا مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ» بود که فقط پیغمبر این را نگفت و به جای آن می‌خواست وصیّت بنویسد که نگذاشتند.

🟣در خط انتظار منتظر اشباع نمی‌شود حتی با این مباحث، برای همین است که یک عده‌ای می‌افتند چون سیراب نمی‌شوند. حالا چرا نمی‌شوند؟ تقصیر دین است یا تقصیر آنهاست؟ تقصیر دین است. چرا و به چه دلیل؟ بخاطر اینکه دین «کَلِّمَ النَّاسَ عَلَي قَدْرِ عُقُوْلِهِم» را مثل یک قیچی دولبه قرار داده که یکی این است و یکی هم تقیه است.

🟣با تقیه پیغمبر نتوانست حرفش را بزند اگر می‌توانست، می‌دانست که اطرافیانش منافق و خوارج هستند ولی هیچ کاری نکرد برای اینکه مأمور نبود و مأموریّت نداشت باید از دم ظواهر را نگاه می‌کرد هر کس دستش را بالا می‌کرد و می‌گفت «لَا اِلَه اِلَّا الله» این را رهایش می‌کرد.

🟣یک منتظر برای برخاستن از زمینِ نادانی، جهالت، ظلمت و سیاهی مجبور است که از گذشته قیچی بشود، زمان حالش هم با آینده قاطی شده یعنی همین الان این ماشین انتظار در حال سوختگیری است که هر کس یکی دارد. سوختگیریش هم به تداوم شناسایی درست خدا و بعد هم برای آینده است.

🟣همه چیز در دنیا محدودیّت دارد غیر از انتظار. آن شخصی که محاجه می‌کند و بعد می‌گوید که من به نقطهٔ آخر رسیدم و من محل طلوع ارواح رجال ظهوری هستم، باید به او گفت تو که این حرف را می‌زنی پس چرا اینجا زندگی می‌کنی؟ منافات دارد!

🟣این دنیا که همه شما حدیثش را حفظ هستید «الدُّنْيَا مَلْعُونَةٌ وَ مَلعُونٌ مَا فِيهَا» در جایی که لعنت شده است شما می‌خواهی که به تکامل برسی؟ نه! ما الان در مرحلهٔ تکامل هستیم، مثل علی یادتان هست که در یکی از کلماتش گفت «من در اول جاده هستم»، ما الان در اول جاده نیستیم شاید امیرالمؤمنین اگر کشته نمی‌شد به وسط جاده می‌رسید چون تا وسطش در غیبت است، الباقیش در بقعةالانوار است برای آماده شدن.

🟣خب الان مایی که گذشته را زیر پا گذاشتیم و در حال حاضر هم مشغول سوختگیری هستیم، بنزینش از ظهور می‌آید.

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

بگو، بعد این همهمه ایجاد کرد و برای فرزندان ابی‌عبدالله ایجاد رعب و وحشت کرده بود.

♦️هیچ کس ایمان به غیب ندارد! ایمان به غیب آن است که طرف به امر ولیّ خودش داخل آتش برود! با این ایمان که می‌رود یا نمی‌سوزد و یا اگر می‌سوزد به بقعةالانوار منتقل می‌شود.

💠آیه بعد می‌گوید «وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا اُنْزِلَ اِلَيْكَ وَ مَا اُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ»، اینجا با اقلیّت‌های دینی برخورد می‌کند «وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا اُنْزِلَ اِلَيْكَ» کسانی که ایمان دارند به آنچه که بر تو وارد شده، «وَ مَا اُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ» خب این به رسمیّت شناختن مسیحیّت، یهودیّت و زرتشتیّت است چون دارد می‌گوید «وَ مَا اُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ»، اگر بگوییم «این آیه مخصوص مسلمین است» پیامبران گذشته به مسلمین چه ربطی دارد خودشان پیغمبر دارند، پس عمومیّت دارد و وقتی عمومیّت دارد، این کشتن و غارت و اسارت زن‌ها که بعد بین خودشان تقسیم می‌کنند این دیگر نمی‌تواند «مَا اَنْزَل الله» باشد به خاطر اینکه تو داری به کسی حمله می‌کنی که او هم خدا را می‌پرستد حالا تو به او می‌گویی «الله» و او می‌گوید «حقّ» یا به زبان عبرانی چیز دیگری می‌گوید.

💠در سوره بقره هم در یک جایی از آن می‌گوید «لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ اَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» بین آنها فرقی نیست یعنی این محمد خاتم است تا عیسی مسیح که هفتصد سال یا ششصد و خرده‌ای سال پیغمبر نیامد، مسیح پیغمبر است، فاصله بین مسیح و موسی چقدر است، در این مدت پیغمبری نیامده است. خب، پس اینها دینشان مشروعیّت دارد نمی‌شود با اینها جنگید، نمی‌شود به آنها حمله کرد، همه اینها سؤال تاریخ است ها!

♻️در آیه پنجم هم می‌گوید «اُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ اُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» اینها، «اُولَئِكَ» به چه برمی‌گردد؟ به «اَلَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ». می‌گوید آنهایی که اسلام را نفهمیده و چشم و گوش بسته پذیرفتند آنها از طرف ربّ‌شان هدایت شده هستند.

♻️اینجا هم «رَبِّهِمْ» گفته، باز اینجا خیلی مسئله است؛ «اُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنَ الله» نگفته. «رَبِّهِمْ» یعنی تربیت‌کنندهٔ آنها، خب پس مربّی یکی است، ما رب‌ّالارباب داریم و دیگر رب‌ّهای پایین، همه وصل به او هستند یعنی تحت امر او و به ارادهٔ او هستند.

♻️«وَ اُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» این «الْمُفْلِحُونَ» هم به آن شعار پیغمبر برمی‌گردد که برای کشورگشایی گفت «قُولُوا لَا اِلهَ اِلَّا الله تُفلِحُوا» بگویید خدا غیر از الله نیست تا رستگار بشوید. اینجا «مُفْلِحُونَ» آورده، پیغمبر هم در روز اول گفته اگر می‌خواهید هدایت و رستگار بشوید خب پس باید الله را بپذیرید، اینجا ربّ آورده به عنوان تربیت‌کنندهٔ آحاد بشر.

♻️تربیت‌کننده غیر از الله است یعنی آنکه به کُنِ اولیه همه چیز را تحت امر مشیّت قرار داد، حالا مشیّت آمد دین ساخت، مشیت آمد پیغمبر بوجود آورد، همه‌اش مشیّت بود. پس بنابراین در این مقوله حواس را باید جمع کرد که کلاه سرمان نرود.

🔶آیه بعد می‌گوید «اِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَ اَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ»، «آنهایی که کافر شدند» منظور غیر مسلمان‌ها است چون افراطیون از مسلمین اهل کتاب را هم کافر می‌دانند و حقّ هم دارند به خاطر اینکه یعنی آنها نگرویدند و قبول نداشتند که نهایتش کفر است.

🔶خدای قرآن به پیغمبرِ حامل کتاب قرآن می‌گوید حرص و جوش نخور، فرقی ندارد که چه هدایتشان کنی و چه نکنی «سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَ اَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ»! انذار، ترساندن، نهیب زدن، جهنم، محشر سوزان؛ اینجا یک سؤال مطرح می‌شود که اگر این «اِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَ اَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ» هست، خب پس برای چه پیامبر ما در کشاندن اهل زمین بسمت اسلام سختگیر بود؟ چرا؟ اینجا دارد می‌گوید که «تو اختیاری نداری» چون انذار تو هیچ بنیه تقویّت کننده‌ای ندارد، «لَا يُؤْمِنُونَ»!

🔶در بحث‌های قبل هم داشتیم که اگر پشتوانه‌اش الله بود نباید این آیه می‌آمد؛ «أَ اَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ» چه بترسانی چه نترسانی «لَا يُؤْمِنُونَ»! این معلوم می‌شود که ناگرویدگان، جهنم را قبول نداشتند برای همین «لَا يُؤْمِنُونَ» به آنها گفتند.

💮آیه بعدش هم می‌گوید «خَتَمَ اللهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى اَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» اینجا مچ بگیری است ها! اینجا مال منازعات و محاجه است؛ «خَتَمَ اللهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ» خب پس برای چه کشورگشایی می‌کنی؟ برای چه جهاد اعلام می‌کنی؟

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

5922 99-11-05

🔴تمرکزِ ارادهٔ آدمی در اختیار فرماندهی کلّ آفرینش است و هرگز دستکاری و جداسازی نمی‌شود.

- «اَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ اَلَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ».


از رسول خاتم:
- «اِنَّ الشَّدِيدَ لَيسَ مَن غَلَبَ النّاسَ و لكِنَّ الشَّدِيدَ مَن غَلَبَ عَلَى نَفسِهِ».

از امیر:
- «اِنَّ النَّفْسَ لَجَوْهَرَةٌ ثَمِينَةٌ مَنْ صَانَهَا رَفَعَهَا وَ مَنِ اِبْتَذَلَهَا وَضَعَهَا».

- «اِنَّ هَذِهِ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ فَمَنْ اَهْمَلَهَا جَمَحَتْ بِهِ اِلَى الْمَآثِمِ».


- «اِنَّ النَّفسَ لَأَمَّارَةٌ بالسُّوءِ وَ الْفَحْشَاءِ فمَنِ ائتَمَنَها خانَتهُ و مَنِ استَنامَ اِلَيها اَهَلَكَتهُ و مَن رَضِيَ عَنها اَورَدَتهُ شَرَّ المَوارِدِ».

- «مَا مِنْ مَعْصِيَةِ اللهِ شَيْءٌ اِلَّا يَأْتِي فِي شَهْوَةٍ فَرَحِمَ اللهُ امْرأً نَزَعَ عَنْ شَهْوَتِهِ وَ قَمَعَ هَوَى نَفْسِهِ».

📚مأخذ نهج‌البلاغه خطبه ۱۷۵، اثر فیض است. مجموعه ورّام جلد ۲ صفحه ۱۰، وسایل الشیعه جلد ۱۱ صفحه ۱۲۳ است.

🔷بحث ما راجع به نفْس است.
«اَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ اَلَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ» دشمن تو آن است که «بَيْنَ جَنْبَيْكَ»، یعنی خودت دشمن خودت هستی. این هم بوی اختیار می‌دهد‌، نمی‌تواند جایگاه و وجاهتی داشته باشد برای اینکه معارض با آن آیه «اِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ اِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي» است.

🔷کلام از رسول خاتم است.
جای دیگری فرمود: «اِنَّ الشَّدِيدَ لَيسَ مَن غَلَبَ النّاسَ و لكِنَّ الشَّدِيدَ مَن غَلَبَ عَلَى نَفسِهِ» از یک جایی می‌رفت دید مردم جمع شدند گفت چه خبر است؟ گفتند اینها پهلوان هستند. جلو آمد و گفت پهلوان‌ها چکار می‌‌کنند؟ گفت سنگ‌های سنگین و بزرگ را بلند می‌کنند و بالای سر خودشان نگه می‌دارند، همین کاری که در باشگاه‌ها رسم است. یک میله‌ای است که دو طرف آن آهن می‌گذارند، آهن‌هایش هم درمی‌آید و روی آهن‌ها هم نوشته که سنگینی آن چقدر است..

🔷اینجا باز ترجمه شده «اِنَّ الشَّدِيدَ لَيسَ مَن غَلَبَ النّاسَ و لكِنَّ الشَّدِيدَ مَن غَلَبَ عَلَى نَفسِهِ». در برجک آنها زد و گفت بابا، شدت زور و قدرت بازو این نیست که به رخ مردم می‌کشی و همه هم دور تو جمع شدند بلکه این است که بر نفْست غالب بشوی!

💮در یک جای دیگر می‌گوید:
«اِنَّ النَّفْسَ لَجَوْهَرَةٌ ثَمِينَةٌ مَنْ صَانَهَا رَفَعَهَا وَ مَنِ اِبْتَذَلَهَا وَضَعَهَا». می‌گوید نفٔس جوهر است. شنیدی که می‌گویند «جوهره‌ این اینطوری است»؟ یعنی طبیعتش است. جوهر انسان حالا یا طبیعت انسان، چون موازی است، «ثَمِينَةٌ»!

💮این جوهر، در وجود، آمده در نفْس، از بالا به پایین «مَنْ صَانَهَا رَفَعَهَا وَ مَنِ اِبْتَذَلَهَا وَضَعَهَا». باز اینجا بوی اختیار می‌دهد، همان مستندات ما که «اِنَّ النَّفْسَ لَأَمََارَةٌ بِالسُّوءِ»، «فَاَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» و «وَالْعَصْرِ اِنَّ الْاِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ».

💮ببین منتظر جوهره‌اش عوض شده! انتظار خیلی سنگین است، باید ساختار عوض بشود. ببینید شما نسبتاً «يَأتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ» شده‌اید، یعنی جوهره‌ شما در انگیزه، در نگاه و در اشتها عوض شده است.
«مَنْ صَانَهَا رَفَعَهَا» صیانت نفْس دارد بالا می‌رود.

♻️از امیر است:
«اِنَّ هَذِهِ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ فَمَنْ اَهْمَلَهَا جَمَحَتْ بِهِ اِلَى الْمَآثِمِ» باز اینجا اختیار داده، ببین این اختیار هست اما اختیار در حوزهٔ جبر!

♻️یک مثالی برایت بزنم؛ یک نفر را زندان کردند، دور و برش هم سیم‌خاردار، دیوار و میله است این نمی‌تواند بیرون برود، همیشه هست، زندان ابد! ولی می‌تواند به حیاط برود، به اتاق‌ها سرکشی کند، نگهبان و رئیس را ببیند.
حالا این نفْس امارت به سوء دارد، این «فَمَنْ اَهْمَلَهَا جَمَحَتْ بِهِ اِلَى الْمَآثِمِ» می‌گوید اگر نفْس را آزاد بگذاری دنبال گناه می‌رود.

♻️معارض آن هم که خیلی است دیگر، یک دانه درشت آن یوسف در چنگال زلیخا بود، باز استغفارهای پیغمبر در هر نشست و برخاستی که هفتادتا «اَتُوبُ اِلَی اللهِ» یا «اَستَغفِرُالله وَ اَتُوب اِلَیه» می‌گفت، این بخاطر این بود که از نفْسش مراقبت می‌کرد. بیاد داری که یک نفر گفت آیا شیطان در وجود همه می‌رود؟ پیغمبر گفت در وجود من هم می‌رود منتها من به او غلبه دارم! حالا «غلبه دارد»، داشته یا نداشته؟ این ازدواج آخری که سنش کوچک بود و به جای فرزند یا نوه ایشان می‌شد این استغفار لازم بود!

♻️باز از امیر است:
«اِنَّ النَّفسَ لَأَمَّارَةٌ بالسُّوءِ» این آیه است.
«وَ الْفَحْشَاءِ فمَنِ ائتَمَنَها خانَتهُ و مَنِ استَنامَ اِلَيها اَهَلَكَتهُ و مَن رَضِيَ عَنها اَورَدَتهُ شَرَّ المَوارِدِ» می‌گوید «نفْس، امارت به سوء و فحشا دارد».

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

5921 99-11-05

🔴فقر بزرگترین غضب خداست، با فرمانِ نداری کمر بندگان خود را می‌شکند!

- «ما ضَرَبَ الله العِبادَ بِسَوطٍ اَوْجَعَ مِنَ الفَقرِ».


📗شرح ابن ابی‌الحدید جلد ۲۰ صفحه ۳۰۱. از امیر است.

⬅️«ما ضَرَبَ الله العِبادَ بِسَوطٍ اَوْجَعَ مِنَ الفَقرِ» خداوند بندگان را با تازیانه‌ای دردآور از فقر نزده است.
می‌رویم به حساب اینکه یکی از اسامی ایذائی «ضارب» است.

همه اینها را یعنی هم اسامی غیبت و هم اسامی ایذائی را یک‌ جا جمع کنید، خیلی مهمّ است.

⬅️«ما ضَرَبَ الله العِبادَ بِسَوطٍ اَوْجَعَ مِنَ الفَقرِ» خداوند تازیانه دارد، می‌زند و خفه می‌کند.
ببینید، اسماء ایذائی را با اسماء رحمانی یک محاسبه بکنیم، کدام سنگین‌تر است و کدام را از اول عمر دیده‌اید؟ تا ده سالگی را یادتان نمی‌آید ولی بزرگترها برایتان تعریف می‌کنند که «تو اینطوری بودی، این مرض را گرفتی، این کار را کردی». اکثریّت قاطع با اسماء‌ الحسنی است ولی چون تعطیل است کنار است، دیگر شما اسماء‌ الحسنی را نمی‌بینید، اسماء مقابلش را می‌بینید.

⬅️«ما ضَرَبَ الله العِبادَ بِسَوطٍ» ببین، اگر این الله «خدای اسلام است» این یک حرفی، ما می‌پذیریم ولی اگر فرماندهی کل آفرینش است نمی‌پذیریم بخاطر اینکه آنقدر آفریده که کرهٔ زمین به اندازهٔ یک نقطه در یک صفحه است، اگر آن باشد شأن او اجلّ از این است که به کرهٔ زمین نگاه کند مردمش را نگاه کند و بعد بگوید که فقر چیز بدی است. خب چه کسی فقر را داده است؟

⬅️آیه قرآن بدرستی و صراحت می‌گوید «يَا اَیُّهَا النَّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَى اللهِ»، ناس گفته! «يَا اَیُّهَا المُسْلِمُون، يَا اَیُّهَا العِبادَ» نگفته! عباد وسیع و گسترده است و شامل همهٔ ادیان و مذاهب می‌شود، شامل بی‌دین‌ها هم می‌شود.

⬅️خب پس خدا «شلاق» دارد، «دست» دارد می‌زند. بدون دست که نمی‌شود شلاق را بلند کرد و زد مگر اینکه بگوییم امر است. اگر امر هم باشد آمر، الله است و عامل انسان است یا زلزله و یا طوفان است.

⬅️«ما ضَرَبَ الله العِبادَ بِسَوطٍ».
«سَوطٍ» هم تازیانه است و هم شلاق است.
«وَجَعْ، وَجَعَ، اَوْجَعَ» از یک خانواده است، «اَوْجَعَ مِنَ الفَقرِ».

⬅️پس ما آموختیم که خدای کرهٔ زمین اهل ضرب و شتم و جرح است، آنهایی که پای‌بند به دین سنتی هستند باید پاسخ بدهند به اینکه ما خیری از این الله ندیدیم اما اسامی او را که حاکم بر ماست شناخته و دیده‌ایم!

⬅️ببینید تفاوت معبود زمینی با فرمانروایی هستی این است که مسجودِ معبود خاکی یعنی مردم، به ظاهر یک اسمی را یاد گرفتند، مبادله می‌کنند، برای این اسماءالحسنی چقدر آب و تابش می‌دهند، بهشت را می‌گویند که برای زمان آینده است نه کسی آن را دیده و نه کسی از آنجا آمده، فقط پیغمبر به آن بالا رفته و بهشت و جهنم را دیده، این چیزی که خودش گفته من نمی‌دانم، حالا این هم خودش سؤال است؛ اگر پیغمبر در معراج بهشت و جهنم را دیده پس مخلوق است یعنی الان هست و وجود دارد، اگر وجود دارد پس چرا قیامت از عذاب جهنم و کارآیی بهشت تکه تکه اجرایی نمی‌شود؟ اینها خیلی خرده ریزه‌ها است!

⬅️ببینید سر سفره نان گذاشته‌اند همه می‌خورند، بعضی‌ها دورش را نمی‌خورند، بعضی‌ها سوخته‌اش را نمی‌خورند و بعضی‌ها یک قسمت کوچکش را نمی‌خورند،‌ ما در تحقیقاتمان بسان خورندهٔ آن سفره هستیم، آن چیزی که بدرد مردم و ادیان و مذاهب نخورده آنها را جمع می‌کنیم.

⬅️«معبود مادی می‌زند!»
ضارب از اسامی خدای زمین است. «اَوْجَعَ مِنَ الفَقرِ» یعنی فقر بیداد می‌کند. هیچ بدبختی و بیچارگی، درماندگی، ذلت و خواری به اندازهٔ فقر نیست، خب چرا فقر می‌دهد؟ فقر هم آفرینش خدایی است که شنیده‌ایم، و همهٔ طول و عرض، ارتفاع، اسامی و کارایی‌اش را دیده‌ایم چون همهٔ شما بچه‌های دبستان دین بودید.

♦️می‌گوید «بدترین نقمت و آزار و اذیّت و شکنجه، فقر است.» برای دفع فقر دعا آمده، این آخوندها اینقدر در زندان دعا خواندند که بعدش دیگر از قرآن و مفاتیح نفرت پیدا کردند چون جواب نمی‌داده مثلاً می‌گفتند این دعا را امام موسی ابن جعفر خوانده و از زندان بیرون آمده، خب موسی ابن جعفر خودش به بیرون آمد یا روی دوش چهار تا کارگر از عمله اکلهٔ هارون‌الرشید آمد؟

خلاصه‌اش را بگویم که این امامزاده کور می‌کند ولی شفا نمی‌دهد! امامزاده منظورم این «الله» است.

♦️فقر را چه کسی آفریده است؟ آیه را بخوان: «يَا اَیُّهَا النَّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَراءُ».
وقتی که گفت «اَنْتُمُ الْفُقَراءُ» یعنی هم علمش گفته، هم فرمانش گفته، هم نازل شده و هم جاری شده است. چقدر دربارهٔ فقر داریم! چقدر بخاطر فقر حوادث، دزدی، کلاهبرداری، جنایت و آدم‌کشی ایجاد می‌شود!

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

⚡️- شکارچی کیست؟ در درجۀ واقعی آن، الله است که این «مَنْ»ها را در قرآن آورده؛ «تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ»، «تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ»، «تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ»، «تُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ» بعد او اراده می‌کند که ما را شکار کند. یادت هست از امام صادق یک درسی داشتیم که گفت تقیه کنید چون شماها (منظور منتظرین) مثل زنبور عسل هستید و بقیه مردم مثل پرنده هستند که منتظرین را شکار می‌کنند. با اینکه اهل‌بیت تجسّم تقیه بودند باز هم همهٔ آنها را له و نابود کردند، هیچ کدام از ائمه ما عمر طبیعی نداشتند، عمر طبیعی که شصت و سه سال نیست! آن موقع همه بالای صد عمر داشتند.

از بردهٔ بی‌نوا چه خواهی
دنبال عذاب خود، نوایی

➖➖➖➖➖

شیرِ بیشهٔ زمانم
از فرط فشار، غرق به خونم

⚡️«شیرِ بیشهٔ زمانم»
⚡️- علی شیر است؛ اسدالله الغالب! ولی این اسدالله الغالب در محراب اینقدر دستش بسته بود که؛
اینها سؤالاتی است که مردم می‌کنند،
مگر علم امامت نداشت؟ بله.
از غیب خبر نداشت؟ بله، خب چرا سحر نوزده رمضان به قتله‌گاه رفت؟
مگر ابن ملجم را نمی‌شناخت؟ بله،
ابن ملجم مگر در مسجد نخوابیده بود شمشیرش زیرش بود؟ بله، پس چرا رفته؟ می‌دانی چرا؟ چون خدا خواسته! مانند ابی‌عبدالله، یادت هست در آن مباحث که خدا اراده کرده که قتیلا و زن و بچه اسیرا.

➖➖➖➖➖

ای که نورت شد چراغان یک نظر برما بکن
ظالم نحس است و یک کاری بکن

مرغکان این قفس آزاد کن
اینهمه آزارها از جانبت امحاء کن

طول عمر ما بسی جنگ آمده
از فراق وعده‌ات ننگ آمده

عمر ما و وعده‌های ناب تو
این تمسخر آید از فرمان تو

ما، درین درگه بسان ناخوشیم
از همه رنج و عذابت، سرکشیم

⚡️- آن کسی‌که به تو حمله می‌کند، آن کسی‌که کیفت را می‌برد جیبت را خالی می‌کند کلاه سرت‌ می‌گذارد او هم تحت فشار و آزار قرار گرفته.

چونکه ناید آن وصال رحم،
پس زحمت کشیم

➖➖➖➖➖

⚡️- خب حالا به بقعة‌الانوار برویم؛

الصَّلاة وَ السّلام
من کجایم، اَلْاَمان

القیام و‌القُنوت
جملگی باشد سکوت

الْکَبیرَ و الصَّغیرَ، کُلَُهُمْ خارَ الذّلیل
الْغَنِیَّ و الْفَقِیرَ اِجْمَعُوا نارَ الدّلیل


اَلشَّهَابُ و السّنان نَازلٌ فِی عُمْرِنا
اَلحَیاةُ خُسْرُنا، فِی صَحافِ القَدْرِنا


- همه را روز اول نوشته که سعید باشد شقی باشد، پسر باشد دختر باشد.

اَلدَّعاوِی فِکْرُنا فِی الکِتابِ الشَّرُّنا
اُنظُرونَا فِی لَحَد، اَلْقَبرُ نَارٌ فِی خَبَر


⚡️- ای کاش یک روزنامه‌ای به نام «قبرستان» چاپ می‌شد که اخبار آنطرف را می‌آوردند.

اُنظُرونَا فِی لَحَد، اَلْقَبرُ نَارٌ فِی خَبَر
اَلدُّمُوعُ الوَاصِلَه، کَدِّماءِ الحَاصِلَه
اَلجَّبینُ الوَاحِشَه، تَصْدُرٌ مِنْ ظَالِمَه


⚡️- خوب است یک کمی هم چراغ سبز ببینیم؛

نومید مشو جانا کز آن حرم شاهی
امید همه آمد، از محور لاهوتی

آمال همه جانها
از راه رسید آمد

هر که درین راه، خطر را خرید
اُسوهٔ نورست، که ماتم خرید

⚡️- ابی‌عبدالله که اینقدر داستان غم‌انگیزش سر زبان‌هاست بخاطر این است که هر چه خطر بود بر جان خرید.

هر گیاهی که از زمین روید
حرف ما را زَنَد، به دار آید

⚡️- گیاه به این قشنگی چرا زیر پاها له می‌شود؟ برای اینکه آن هم مثل ما حرف حق می‌زند.

باز آ، هر آنچه در حرجی
کاین معمّا، به حلّ آن درَکی

این درگه والی را، سقفی به چنان خواهی
صد بار اگر نالی، کوه شرفت یابی

➖➖➖➖➖

نگر که درد و غمم، نشانه‌ها دارد
ز بسکه زدی عبد خود، عریضه‌ها دارد

خدای ما به چه روزی، فتاده از قدرت
که حاجت خلقش نمی‌دهد، ماندت

از آن روزی که ما را آفریدی
به غیر از درد و رنج حکمی ندادی

خداوندا بحقّ جبر و قهرت
به آسانی بده راهی به یُمنت

- به یُمن اسماء الحسنی از شرّ اسماء ایذائی راحت می‌شویم، به یُمن صفات رحمانی از فشار و درد راحت می‌شویم

➖➖➖➖➖

از ازل آمد مرا یک فرجه‌ای
تا که بینم شمس و هم اقماره‌ای

شکل ما را با ملائک بسته‌ای
لیک در عمق وجودم، جسته‌ای

⚡️- آن روزی که به ملائک گفتی سجده کنند چه قیافهٔ قشنگی داشتیم، الان به کجا رسیدیم!

زندگی را تلخ کامی آمده
این حیاتم، پُر بلایی آمده

چونکه خُلف وعده آمد بر همه
پس بباید ملّتی آید رمه

⚡️- انگار همه در خیابان دارند در می‌روند، از چه فرار می‌کنند؟ از عذاب ایذائی تو!

پس بباید ملّتی آید رمه

ناز شستت ای قضایت روزیَم
می‌زنی تیشه به عمرم، ای مقدّر خسته‌ام

می‌روم خانه به خانه
مثال بندهٔ گمگشته لانه

⚡️- این زبان حال همه شماست؛

بارالها، کُشتی و کردی کبابم!
ای خداوند زمین، گمگشته حالم

⚡️- به حیوان‌ها، به اجانین، به ملائک می‌گوییم:

اشرف خلقم، کجا منزل کنم
هر کجا رفتم، فشار آمد، سرم

➖➖➖➖➖

⚡️- حالا باهم ترانه بخوانیم:

دل تو دلم، نمونده
شراب، تو جام نمونده

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

بِهِ الشَّرْعُ» هر چیزی که عقل تأیید کند شرع هم تأیید می‌کند، یعنی شرع را پشت عقل برده است، قیچی تشخیص دست عقل است.

💠خب حالا تاریخ را نگاه کنیم ببینیم در این آیه که اشاره به شیطان می‌کند آیا شیطان مسلّط بر آل‌الله نبود؟ غیر مستقیم بود! بگو چرا؟ موقعی که شیطان می‌خواهد اهل‌بیت را اذیت کند چکار می‌کند؟ می‌رود در جلد سلطانِ عصر!

💠ببین چقدر زیبا گفته «لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ»، سلطنت به معنای حکومت است. به آنها می‌گوید اینها (اهل‌بیت) را اذیت کنید. پیغمبر تشکیل حکومت داد این سلطان اذیتش کرد. چه کسی بود؟ «شَیَّبَتْنی سُورَةُ هودٍ» پیر کرد مرا سوره هود!

💠در آنجا درباره این سلطنت بحث عمیقی است. سلطنت یعنی قدرت حضرات آقایان خلفا آنقدر بود که توانستند روی حرف پیغمبر حرف بزنند، پیغمبر گفت جیش اُسامه بیرون شهر است، شما هم بروید ولی اینها راحت در کنار پیغمبر نشستند که ببینند چه موقع این نفَس پیغمبر قطع می‌شود تا سلطنت را بگیرند، بعد در موضوع وصیت نامه نویسی هم باز همینطور، آنها سلطان بودند نه پیغمبر!

💠مگر شیطان نگفت من سلطانم! خب خودش که سلطنت نمی‌کند بلکه عوامل دارد، مثل عزرائیل که نمی‌آید دانه دانه قبض روح کند، می‌گوید هر روز یک طوماری به عزراییل می‌دهند، (این چیزی است که دین می‌گوید، نمی‌دانم)، عزراییل یک نگاه می‌کند همین نگاه او باعث می‌شود که آن افراد بمیرند، حالا به انحاء مختلف؛ تصادف است، خودکشی است، بیماری است.

💠این سلطنت شیطانی از همان غدیر خم شروع شد! یعنی با اسناد و مدارکی که دیدید همانجا پشت پرده با خودشان بیعت کردند که نگذارند حکومت به علی برسد، بعد آمد به وصیّت نویسی، وصیّت حقّ هر کسی است ولی پیغمبر را نگذاشتند وصیّت کند چون می‌دانستند می‌خواهد چه بگوید! مدام می‌خواست باز دوباره بگوید علی! خانواده‌ام!

💠و این حرکت را جلوی هیچ سلطانی نتوانستند بکنند که تا زنده است جلوی حرفش بایستند ولی پیغمبر اینقدر سلطان نبود، سلطنت و قدرت نداشت که اولاً آن سمّ را نخورد، که یادتان هست با اسناد و مدارک گفتم که پیغمبر به هوش آمد و گفت چرا این را به من خوراندید؟ اگر راست می‌گویید همه شما این را بخورید و دوباره از هوش رفت.

💠امیرمان هم همینطور، امیر ما هم سلطنت نیافت برعکسش شد؛ سه تا جنگ شد، صفین، نهروان و جمل. در جمل سلطنت به ناموس پیغمبر و طلحه و زبیر افتاد، وا اسلاما می‌گفتند، وا عثمانا می‌گفتند.

💠در نهروان قُرّاء جمع شدند، یک جایی برایتان خواندم که چهارصد قاری زبردست در قشون خوارج بودند. در صفین هم که خب علی بُرد داشت تا آن لحظه‌ای که قرآن بالا رفت وقتی که بالا رفت علی شکسته شد!
خب پس اینکه «لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ» این ثابت نشده است.

💢آیه ۷۹ است که این آیه را یکبار بازخوانی کردیم، می‌گوید که «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً». نافله یعنی بهترین موقعیّت برای خواب، که یک‌ ساعت مانده به اذان صبح است.

💢«وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى اَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَاماً مَحْمُوداً». مقام محمود نردبان تحمید است مثل پیغمبر که به مقام محمود رسیده بود که به معراج رفت یا اینکه صلوات در قرآن بر او نازل شد؛ «اِنَّ اللهَ وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيًِ يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً».

💢خب، حالا طرف به هوای مقام محمود خودش را عذاب داده، خوابش را گرفته آن هم در بهترین موقع خواب، بعد چه می‌گوید؟ می‌گوید «عَسَى اَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ» چه بسا، ای بسا! این از همان چک‌هایی است که امضا نخورده و صاحب چک مسئولیّتش را قبول نکرده است.

💢آیهٔ ۸۱ سوره اسرا «وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ اِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقاً»، پیغمبر بگو حق آمد و باطل رفت بدرستی‌ که باطل رفتنی است.
حالا اینجا حق کیست؟ اسلام است دیگر، ها؟ ورودی اسلام چه بود؟ «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم»، یعنی همین‌طوری از دم هر کس آمد و گفت «لَا اِلهَ اِلَّا الله»، این شد مسلمان!

💢خب در اسلام «قرآن و حاکمیّت و
سنّت» هست که یک مثلث است؛
➖قرآن که اینطوری شد، حضرت خلیفه سوم عثمان ابن عفّان قلم به دست گرفت و هر چه خواست نوشت، به همان سندی که عرض کردم آن آقازاده فردایش به علی گفت شب تا صبح روی قرآن کار کردیم. یعنی جبرائیل کار نکرده اینها کار کردند! ببین چقدر زیباست، افشاگری تاریخ را ببین!

➖سنّت نبوی، سیرهٔ محمدی! آن سنّتش هم که ما از طریق اهل سنّت خیلی منابع آوردیم و در دایرة‌المعارف چیده شده که به پیغمبر نسبت‌های بد می‌دادند، خب اکثریّت قاطع نفوس مسلمین اهل سنّت هستند و می‌گویند که عنوان خودشان «اهل سنّت و جماعت» است.

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

5920 99-11-04

🔴۱- امنیّت رسولان در آیینه تاریخ، گویای بی‌اعتنایی خدا به آنها است.

۲- به زور از خواب برمی‌خیزد تا به مقامات ماورائی برسد، ولی با انتخابات ناعادلانه برخورد می‌کند.


--------------------------------------------------

مقدمه:

🔵یک چیزی را برای محاجه برایتان بگویم، ببینید دأب من این است که با اسناد و مدارک حرف بزنم و خودم جلو نروم اما در مباحث قرآنی چند علت دارد که من تفسیر به رأی می‌کنم؛

1⃣یکی همان که امیر به عبدالله ابن عباس گفت قرآن حمّالٌ ذو وجوه است یعنی یک ظاهر و یک باطن دارد. ظاهرش را مفسرین یا اهل‌بیت تفسیر می‌کنند، باطنش خطرناک است، همانطوری که امیر ما گفت قرآن مثل اقیانوس است که هر کس در آن برود از بین می‌رود.
«از بین رفتن» هم چندتا معنا دارد؛
➖یکی اینکه آنچه را که می‌خواهد پیدا کند او از بین می‌رود
➖یکی اینکه خودش در معرض خطر قرار می‌گیرد مثل اهل‌بیت که هرگز به این موقعیّت دست نزدند.

2⃣یکی دیگر از علل این است که ما می‌خوانیم و در گفتارهای قبل هم داشتیم که «اَلْآیة قَطْعِي الصُّدُور و ظَنِّي الدِّلَالة و الرِّوَایة ظَنِّي الصُّدُور و قَطْعِي الدِّلَالة» مصدر قرآن که معلوم است، وحی است اما توجیهات و تفاسیرش نامعلوم است. صدورش قطعی است و ترجمه و شرح آن ظن است که «ظنّ» یعنی هر کس می‌تواند به ظنّ خود تفسیر کند؛
«هر کسی از ظنّ خود شد یار من
وز درون من نجُست اسرار من
».

🔸اینجا علی نگفت که «ظَنِّي الدِّلَالة» فقط مختص اهل‌بیت است که اینها آنچه را که به ذهنشان می‌رسد بگویند. این را بارها عرض کرده‌ام که روایت بر عکس قرآن «ظَنِّي الصُّدُور و قَطْعِي الدِّلَالة» است.

🔸بعد ما سوار یک ماشینی شده‌ایم که چرخ جلوی آن باد ندارد، چرخ عقب هم باد ندارد، و دقیقاً مثل همین است، دقّت کنید شما می‌خواهید از طریق روایات اهل‌بیت که «ظَنِّي الصُّدُور» است بروید به کتابی مراجعه کنید که «ظَنِّي الدِّلَالة» است، یعنی دست در جایی بند نیست!

🔸می‌گویند که علم رجال قطعیّت را آورده ولی در خود رجال روایت و حدیث من برایتان خیلی سند آوردم و در دایرةالمعارف هست که خیلی از اصحاب ائمة الهداة المهدیین آدم‌های لاابال بودند.

🔸یادتان هست قضیه مفضّل را برایتان گفتم، توحید مفضّل معروف است از نزدیکان امام صادق است منتها مشربش «لات میدونی» بود و با همه کس می‌جوشید که بعد اصحاب امام صادق نامه نوشتند و گفتند که این را از خودت دور کن، این آبروریزی می‌کند با مشروب خور مشروب می‌خورد، با الوات الواتی می‌کند، که یادتان هست دیگر طولش ندهم.

3⃣یکی از دلایل دیگر همین «اَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» است! این اصلاً نگفته که «مَعَ الْحَدِیث»، «مَعَ التَّفسیر»، «مَعَ الرِّجال الْمَعلوم»، نه، کلاً گفته «اَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»! که بعدش هم این است: «اَمْ عَلَى قُلُوبٍ اَقْفَالُهَا». یعنی هر کس تدبر نکند به قلبش یک قفلی زده و کلید را هم به ته دریا انداخته است.

4⃣باز منابع دیگر که ما را در حرکت قرآنی توجیه می‌کند «اَفَلَا تَعْقِلُون» و «لَا تَشْعُرون» است. بنابراین ما می‌توانیم به جرأت تفسیر به رأی کنیم، یعنی این‌ همه ادلّه بود و دلایل دیگری که الآن یادم نیست.

5⃣یکی از دلایل، تقیه است که ائمه واقعیّت قرآن را نگفتند، چون در عصر مخالفین بودند و آنها را می‌کشتند. همانطور که در حدیث آمده که گفتند چرا غیبتِ آخرین امام طولانی شد؟ امام صادق به گردن خودش اشاره می‌کرد یعنی اینکه سرش را می‌بُرّند!
و تقیه تا آنجا پیش رفت که اینها قرآنِ نوشته از عثمان ابن عفان را پذیرفتند و به آن عمل کردند، حالا جسته و گریخته از خودشان تفسیرهایی داشتند مثل همان «هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ» که اینها می‌گفتند «هَذَا صِرَاطٌ عَلِيٍّ مُسْتَقِيمٌ».

6⃣«کلم النّاس» هم جلوی رجال ظهوری را گرفت. در آیه رسماً می‌گوید که «فَاسْأَلُوا اَهْلَ الذِّكْرِ» تفسیر شده است به رجال ظهوری! آنوقت این «فَاسْأَلُوا» یک بخش است و «اَهْلَ الذِّكْرِ» هم یک بخش است. «فَاسْأَلُوا»، علی چه گفت؟ گفت «سَلُونِي‌ قَبْلَ اَن‌ْ تَفْقِدُونِي‌‌»، این تالی تلو آن آیه است. بعد چه پرسیدند؟ یارو گفت چقدر مو در بدن من است؟
یا «فِي بُيُوتٍ اَذِنَ اللهُ اَنْ تُرْفَعَ» خداوند به بیوتی اجازه داده که رفیع باشند «وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ» و نامش در آنجا برده باشد. «نامش» یعنی اینکه همین تفسیر قرآن.
خب، من فکر می‌کنم این برای مقدمه کافی بود.

--------------------------------------------------

درس اول:

🟡امنیّت رسولان در آینه تاریخ گویای بی‌اعتنایی خدا به آنهاست.

- «قَالَ لَنْ اُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ اِلَّا اَنْ يُحَاطَ بِكُم».
آیه ۶۶ سوره یوسف است.

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

⚡️- عیسی یکی از کارهایی که می‌کرد مرده را زنده می‌کرد، ما هم همه مرده هستیم! علی در مناجاتش می‌گوید: «اَنْتَ الْحَیُّ وَ اَنَا الْمَیِّتُ» در قرآن هم‌ می‌گوید: «اِنَّكَ مَيِّتٌ وَ اِنَّهُمْ مَيِّتُونَ».

جمعهٔ من، چوب به دندان زدی!

⚡️- خطاب به جمعه است

جمعهٔ من، چوب به دندان زدی!
سیب چو کرمو به دندان زدی

جمعهٔ تو پا به رکاب آمده
هست و نبودت به سرا آمده

⚡️- ما و شما با همهٔ وجود آمدیم درِ خانه‌اش را می‌زنیم، فقیریم، اسیریم، ذلیلیم، همه اینها یک‌طرف، ما با قبول همه اینها به سوی تو آمدیم.

جمعهٔ ما همیشه
تیشه زند به ریشه

جمعهٔ ایشان ببین
اصلِ نیامد ببین

جمعۀ وصل است، توانم بده
از ملکوت است، طهورم بده

جمعهٔ نگو که ضعفِ دل آمده
از برکت، سوی قضا آمده

⚡️- این عریضه همه ماست؛

جمعهٔ من، ناز نکن
حقّ مرا، نار نکن

⚡️- همین که می‌گوید الانتظار اشد من الموت!

جمعه چرا، بد شدی؟
عارضم و هوای نا کس شدی

جمعه شده عشق من
مَهبطِ و آهِ من

➖➖➖➖➖

شاهنشهه مُلکِ لا یزالی
حاکم به ضمیرِ اهلِ خاری

⚡️- همانطوری که دختر بچه ابی‌عبدالله بدون کفش و جوراب روی خارها راه می‌رفت، آخر جوراب و کفشی برایشان نگذاشتند، غیبت همه چیزشان را مصادره کرد. ما هم همانطور، هر فشاری می‌آید اول به پا می‌زند چون ستون بدن است.

⚡️- تو چه کسی هستی؟ شناسنامه‌ات را ببینم؛

شاها به منِ دربه در و زادهٔ غمها

⚡️- یعنی از مادر غمدیده جدا شدم، از پدر رنجور جدا شدم، در گهواره غم و غصه هم قرارم دادند، مدام از این طرف و از آن طرف هُلش می‌دهند.

شاها به منِ دربه در و زادهٔ غمها
هر لحظه نظر کن که شده محفلِ نی‌ها

⚡️- نمی‌دانم آیا جنوب کشور رفتی یا نه؟ نی‌ها بلند است به حدی که آدم نتواند پشت آنها را ببیند، بعد نی‌ها را‌ در می‌آورند از چوبش استفاده می‌کنند بعد هم‌ جای خالی آن را آتش می‌زنند، نیِ ما درد دل ماست آتش ما در سینه‌مان است.

من هی بروم بسوی بامت
لٰکن چه کنم که سد به راهت

درک من از تو، بسی افشره شد

⚡️- فشارمان دادند، این ناامنی فقر، نابود شدن انسان، همه اینها مالِ فشاری است که غیبت می‌دهد.

ادراک جهان به درب تو فاتحه شد

⚡️- فاتحه اهل دنیا خوانده است یا نان ندارند، سلامتی و امنیت ندارند یا اینکه اگر هم دارند هر لحظه در ریشتر زلزله هستند.

⚡️- فاتحه همه ما را خوانده، روز اولی که ما آمدیم چه گفت؟ گفت کُن شقیا، همان روز بدبخت شدیم از همان موقعی که آب پدر و مادر قاطی شد و شروع به جنین سازی شد، الان که تو مشکل نداری مال آن موقع است.

ادراک جهان به درب تو فاتحه شد
هر لحظه مرا بانگِ رهایی آید

⚡️- خوش به حال آنهایی که می‌روند

بر قدرت تو، عقل همه مزبله آید

➖➖➖➖➖

دردا که این طبیبان
درمانده و فقیرن

⚡️- اگر فقیر نباشند نسخه می‌خواهد بپیچد ویزیت روی صد و پنجاه دویست تومان دویست و پنجاه نمی‌رود، فقیرترین آدم‌ها دکترها هستند! برای چه؟ بخاطر اینکه طمع آنها زیاد است یا اینکه تشخیص نمی‌دهند فقط پول یارو را بالا می‌کشند.

راه علاج را گم، در بطن هرج و مرجند

⚡️- کرونا علاج ندارد، ایدز علاج ندارد، سرطان علاج ندارد، مگر همه بیماری‌ها در اینهاست؟ علم پزشکی نتوانسته یک‌ دارو برای سر درد بدهد سر دردی که عامه و عموم مردم دارند، نتوانسته برای کسی که خواب‌زده شده یک قرصی تهیه کند خوابش ببرد. طرف می‌گوید «من چند روز است خوابم نبرده»، شکنجه می‌شود دیگر، حالت خواب دارد اما خوابش نمی‌آید.

بیچاره این گرفتار در رنج و ناامیدند
مرضای ما همیشه، در اضطراب و بندند

⚡️- یا طبیب حاذق نیست یا پول برای نسخه‌پیچی حاضر نیست و یا اینکه داروها اثر نمی‌کند، این مثلث مردم را نابود کرده.

مرضای ما همیشه، در اضطراب و بندند
آخر دوای دردش در آسمان کمندند

⚡️- وقتی که می‌گوید: «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ» یعنی داروی تو در آسمان است می‌توانی بال بزنی به آسمان بروی؟ برو بردار بیاور! مشابه دارویت هم بدرد نمی‌خورد بیشتر اذیتت می‌کند.

⚡️- کمند حلقه‌ای که می‌اندازند از راه دور با اسب می‌دوند می‌خواهند یک حیوان را بگیرند کمند را به گردنش می‌اندازند و آن را می‌کِشند ما هم همانطور شدیم.

روزی ندارد آدم، جز نینوای تقدیر

⚡️- «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ» یعنی همین، یعنی از بالا مشت و لگد و اهانت می‌بارد به زمین می‌آید بعد به کله من و تو می‌خورد، بعد مدام می‌گوید «آخر چرا من که فعال بودم من که می‌دویدم من که همه چیز برایم آماده بود چرا من ضرر کردم چرا من شکست خوردم؟» تو را شکست می‌دهد که بقیه حساب کار خودشان را بکنند.

روزی ندارد آدم، جز نینوای تقدیر
چون، کاتبِ قضایش، آورده بهرِ او تیر

شکسته کمر، از قضای بی رحمت

⚡️- هیچ‌ فکر کردی جایگاه «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» در زندگی تو چیست؟ ها؟ واقعاً از این خدا رحمت دیدی؟

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

علی از روز اول هم یک کاری می‌کرد که نشان بدهد اشتهایی به حکومت ندارد.

♦️ببینید طلحه و زبیر، دست راست و چپ پیغمبر بودند، اینها آمدند با شرط بیعت کردند که یک استان و یک کشور به ما بدهید. علی گفت نه، نمی‌شود! معاویه که موی دماغ شد، استخوان در زخم شد، همه گفتند این را دوباره نصبش کن، چون نمایندهٔ سه خلیفهٔ قبل بود، تو بیرونش نکن، بعداً با کلک او را خفه می‌کنیم. علی گفت من نمی‌خواهم با کلک و نیرنگ حکومت کنم.

♦️یک جای دیگر هم یادت هست که گفت من اگر بخواهم مردم را ادب کنم شمشیر دستم می‌گیرم ولی من اینطوری نیستم!
«وَ مَا اِسْتَسَنَّ النَّبِيُّ  فَاقْتَدَيْتُهُ» من به پیغمبر اقتدا کردم.

-------------------------------------------------

درس سوم:

🟡نفْس را آیینه کن، در آن انصاف را قرار بده و آنگاه به کاری اقدام نما.

- «یا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ فَاَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِك وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا، وَ لَا تَظْلِمْ كَمَا لَا تُحِبُّ اَنْ تُظْلَمَ، وَ اَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ اَنْ يُحْسَنَ اِلَيْكَ وَ اسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَيْرِكَ وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِكَ وَ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ وَ إِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ وَ لَا تَقُلْ مَا لَا تُحِبُّ اَنْ يُقَالَ لَكَ».


📘نهج البلاغه نامهٔ ٣١ است.

🔶علی در آخرین لحظات رحلتش به پسرش امام حسن که می‌خواهد جانشینش بشود می‌گوید: «یا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ»! همین مثالی است که مردم می‌زنند و می‌گویند «یک سوزن به خودت بزن و یک جوالدوز به مردم»، همین را می‌گوید. می‌گوید که «بین خودت و دیگران نفْست را ترازو قرار بده»، نفْس همان وجدان است. مالیات می‌بندی؟ اگر تو جای آنها باشی چه‌ کار می‌کنی؟ آیا می‌توانی مالیات بدهی؟ خراج می‌خواهی بگیری، تو خودت را جای آنها بگذار ببین دارند؟

🔸«فَاَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِك» مردم را دوست داشته باش همانطور که خودت را دوست داری. اگر از خودراضی هستی پس مردم زیر پایت له می‌شوند!

🔸«وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا» از هر چه که بدت می‌آید برای مردم هم همان را بخواه یعنی بدان که مردم هم از آن چیزی که تو بدت می‌آید بدشان می‌آید.

🔸«وَ لَا تَظْلِمْ كَمَا لَا تُحِبُّ اَنْ تُظْلَمَ» ظلم نکن! حالا اگر تو خودت رعیت بودی و به تو ظلم می‌کردند آیا خوشحال بودی یا داد می‌زدی؟

🔸«وَ اَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ اَنْ يُحْسَنَ اِلَيْكَ» خوب باش، نیکو باش همانطور که دوست داری به تو نیکوکاری دهند.
این به همه اطلاق می‌شود؛ به همسایه، به خانواده، همکار، آشنا، فامیل!

🔸آن کسی که به سراغ جادوگر می‌رود که اسم شریفش فال‌بین و کف‌بین شده، آیا او هم همین کار را می‌کند؟ یعنی وقتی خانه‌ای را به آتش می‌کشد آیا دوست دارد که خانه‌اش به آتش کشیده بشود؟ بین زن و مرد جدایی می‌اندازد آیا خودش هم دوست دارد جدایی بیفتد؟

🔸«وَ اسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَيْرِكَ»، قبح ضد حسنه است. هر چه قبیح است، هر چه که قبح دارد برای خودت که قبیح و بد است، آبروریزی و به خاک کشاندن دارد برای دیگری هم همین را منظور کن یعنی اینکه الان تو جزء مردم هستی بعد خدا تو را بالا می‌کشد، تو دیروز جزء مردم بودی الان رفتی بالا، از مادر که حاکم زاییده نشده! می‌گوید که هر چه بد است برای دیگری هم این بد را نخواه.

🔸«وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ» از مردم راضی باش همانطوری که دوست داری مردم از تو راضی باشند.

یک روایتی از حضرات معصومین داریم که می‌گوید یک کاری نکن که مردم آرزوی مرگ تو را کنند بلکه یک کاری بکن که وقتی مُردی مردم برای تو گریه کنند.

🔸«وَ لَا تَقُلْ مَا لَا تُحِبُّ اَنْ يُقَالَ لَكَ» چیزی که وجود ندارد را پر و بالش نده که این شتر درِ خانه تو هم می‌خوابد! اگر تاریخ را ورق بزنید خیلی از این منابع و اشارات می‌بینید.

--------------------------------------------------

درس چهارم:

🔵تفاوت علوی با نبوی: او تحت اقتدار خود آزادی را از مردم سلب نمی‌کند و رسول با شعار «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» پیش می‌رود.

- «يا اَهْلَ الْكوفَةِ أتَروُنِي لا اَعْلَمُ مَا يُصْلِحُكُمْ بَلَى وَلِكِنِّي اَكْرَهُ اَنْ اُصْلِحَكُمْ بِفَسادِ نَفْسِي».

📚کتاب امالی شیخ مفید صفحه ۲۰۷، کتاب بحارالانوار جلد ۴۱ صفحه ۱۱۰ است.

💠این خطاب به مردم کوفه پایتخت علی در آن پنج سال حکومت است: «يا اَهْلَ الْكوفَةِ أتَروُنِي لا اَعْلَمُ مَا يُصْلِحُكُمْ بَلَى وَلِكِنِّي اَكْرَهُ اَنْ اُصْلِحَكُمْ بِفَسادِ نَفْسِي»!

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

5919 99-11-03

🔴۱- عهدشکنی خصیصه غیبت است؛ قول و قرارهایش بی‌ثبات و نیرنگ‌مدار می‌باشد.

۲- رسول و نیابت ربوبی، علاقهٔ عاملیّت غیر قابل اعتماد است.

۳- نفس را آیینه کن، در آن انصاف را قرار بده و آنگاه به کاری اقدام نما!

۴- تفاوت علوی با نبوی: او تحت اقتدار خود آزادی را از مردم سلب نمی‌کند و رسول با شعار «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» پیش می‌رود.

۵- عدالت در دوست و دشمن یکسان اجرا می‌گردد و از نگاه معبود خاکی اینگونه نبوده است.


-------------------------------------------------

درس اول:

🟢عهدشکنی خصیصه غیبت است؛ قول و قرارهایش بی‌ثبات و نیرنگ‌مدار می‌باشد.

- «یَزْعُمُ اَنَّهُ قَدْ بَايَعَ بِيَدِهِ وَ لَمْ يُبَايِعْ بِقَلْبِهِ فَقَدْ اَقَرَّ بِالْبَيْعَةِ وَ اِدَّعَى الْوَلِيجَةَ فَلْيَاْتِ عَلَيْهَا بِأَمْرٍ يُعْرَفُ وَ اِلَّا فَلْيَدْخُلْ فِيمَا خَرَجَ مِنْهُ».


📕کتاب نهج البلاغه نامه ۵۴ است.

مبحث در بیعت با امام است. موضوع در حرمت دادن، احترام کردن و بقای بر بیعت است.

🔷از امیر است:
«یَزْعُمُ اَنَّهُ قَدْ بَايَعَ بِيَدِهِ وَ لَمْ يُبَايِعْ بِقَلْبِهِ فَقَدْ اَقَرَّ بِالْبَيْعَةِ وَ اِدَّعَى الْوَلِيجَةَ فَلْيَاْتِ عَلَيْهَا بِأَمْرٍ يُعْرَفُ وَ اِلَّا فَلْيَدْخُلْ فِيمَا خَرَجَ مِنْهُ».
اشاره به خوارج و منافقین می‌کند و می‌گوید «یَزْعُمُ اَنَّهُ قَدْ بَايَعَ بِيَدِهِ» خیال می‌کند که با دست بیعت کرده است. دستت را در دست او می‌گذارد و «بَایَعتُ» می‌گوید، ولی با قلب بیعت نکرده است!

🔷«وَ لَمْ يُبَايِعْ بِقَلْبِهِ»
دست مهم نیست، قلب مهم است یعنی مرکزیّت وجود! وقتی که قلب بیعت کند، اعضاء و جوارح درون و برون انسان هم بیعت می‌کنند.

🔷«وَ اِدَّعَى الْوَلِيجَةَ» ادعا می‌کند که من بیعت کردم، «فَلْيَاْتِ عَلَيْهَا بِأَمْرٍ يُعْرَفُ» ولی نسبت به دغلکاریِ نهفتهٔ خود ادعایی بیش ندارد. این دامن همه مسلمین را می‌گیرد حالا بحث را روی آن سمت می‌بریم.
«وَ اِلَّا فَلْيَدْخُلْ فِيمَا خَرَجَ مِنْهُ» پس باید اقرار نامه‌ای داشته باشند و سندی تنظیم کنند.

🔷بیعتِ به دست، رأی دادن است! ممکن است یک نفر یا از ترسش یا به مصلحتش یا به تقیه رأی بدهد ولی در دلش نفرت داشته باشد اما به ظاهر برای حفظ شئون بیعت کند. می‌گوید که «ادعای وَلِيجَةَ کرده» ادعایی بیش نیست!

🔷ببینید هم از منابع سنّی و هم از شیعه زیاد داشتیم که وقتی گفتند «اِرْتَدَّ النَّاس» الّا چندتا دانه، یعنی همه اینها یعنی اکثریّت قاطع مسلمین با پیغمبر روی مقاصد مادی بیعت کردند. همان حرفی که ابوسفیان به عثمان ابن عفّان نویسنده قرآن گفت، چون فامیل هم بودند، گفت اسلام سلطنت و حکومت است والّا شرایع و مناسک نیست! گفت که باید این توپ را بین خودمان پاس بدهیم تا در اختیار کسی قرار نگیرد، که سندش را ثبت کردیم.

🔷این کلام قرآن که می‌گوید: «قَالَتِ الْاَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا اَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْاِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ» پس اینها بیعت کردند در اسلام.
اسلام یعنی حرف، یعنی بیعت زوری! همه اینها با «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم» یا «اَلْاَعْرَابُ اَشَدُّ كُفْراً وَ نِفَاقاً» مرتبط می‌شود، عرب‌ها در زمینهٔ بیعت بدترین مردم هستند.

🔷«اَلْاَعْرَابُ اَشَدُّ كُفْراً وَ نِفَاقاً»؛
- «اَلْاَعْرَابُ اَشَدُّ» شدیدترین بیعت مال اعراب است.
- «كُفْراً وَ نِفَاقاً» کفر یعنی یا نسبت به پیغمبر ناسپاسی است که این همه به آنها لطف کرد، برایشان آش گذاشت و مُرد یا معنای کفر این است که اصلاً از بیخ به خدا اظهار ارادت نکردند.

🔷این اسناد که کنار هم چیده می‌شود یک حرف را می‌زند و آن این است که مردم را نمی‌شود به زور وارد یک چیزی کرد؛ «لَا اِكْرَاهَ فِي الدِّینِ» یعنی همین! چشم را می‌تواند عینک دودی بزند، بر روی دهان چسب می‌زند، داخل گوش پنبه می‌کند ولی قلب را می‌خواهد چه کند؟

--------------------------------------------------

درس دوم:

🟣رسول و نیابت ربوبی، علاقۀ عاملیّتِ غیرقابل اعتماد است.

- «وَاللهِ مَا كَانَتْ لِي فِي الْخِلَافَةِ رَغْبَةٌ وَ لَا فِي الْوِلَايَةِ اِرْبَةٌ وَ لَكِنَّكُمْ دَعَوْتُمُونِي اِلَيْهَا وَ حَمَلْتُمُونِي عَلَيْهَا فَلَمَّا أَفْضَتْ اِلَيَّ نَظَرْتُ اِلَى كِتَابِ اللهِ وَ مَا وَضَعَ لَنَا وَ أَمَرَنَا بِالْحُكْمِ بِهِ فَاتَّبَعْتُهُ وَ مَا اِسْتَسَنَّ النَّبِيُّ فَاقْتَدَيْتُهُ».


📗کتاب نهج البلاغه کلام شانزدهم، از امیر است.

♦️می‌گوید «وَاللهِ مَا كَانَتْ لِي فِي الْخِلَافَةِ رَغْبَةٌ» به خدا قسم که رغبت، اشتها و علاقه‌ای به حکومت کردن به شما را ندارم، «وَ لَا فِي الْوِلَايَةِ اِرْبَةٌ» در ولایت هم همینطور، زورکی بود!

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

خب شیطان گفت من با زینت و آرایش، مردم را فریب می‌دهم.

♦️بعد این عباد مخلَصین منظورش آدم و حواست؟ آنان که گناه کردند، «مخلَص» را از کجا فهمید؟ باید یک الگو و مشخصه‌ای باشد که به آن اشاره کند و بگوید اینها مخلَص هستند، شیطان که تا آن موقع علم غیب که نداشت! بعد خدا به او می‌گوید «هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ» این راه راستِ من است. کدام؟ به چه چیزی اشاره می‌کند؟ «اِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»! اینجا بعضی از ائمه گفته‌اند که علی است و نه «عَلَيَّ»! «صِرَاطٌ عَلِيٍّ مُسْتَقِيمٌ» حالا اینجا می‌گوید صراط مستقیم کیست؟ مخلَصین!

♦️«اِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ» بندگان خاص من تحت اقتدار تو درنمی‌آیند. اصلاً آیا ما بندهٔ خاص داریم؟ آیا از رجال ظهوری نزدیکتر؟

♦️یادت هست پیغمبر در آن درس گفت که خمیازه کشیدن در نماز کار شیطان است؟ یک عمل طبیعی، ضروری و رایج را می‌گویند کار شیطان است. آیا خود پیغمبر خمیازه نمی‌کشید؟

«اِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ».
«غَاوِينَ» و «لَاَغْوِيَنَّهُمْ» و «رَبِّ بِمَا اَغْوَيْتَنِي» همه اینها یک خانواده هستند.

♦️«اِنَّ عِبَادِي» عبادی کیست؟ یعنی بندگان خاص. به آن آیه «مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» برمی‌گردد، «اِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ» قدرت ندارید.

♦️پیغمبر در شیطان شناسی چه گفت؟
گفت که همه شیطان دارند.
سائل گفت تو هم در وجودت شیطان داری؟
گفت بله ولی من آن را به خاک کشاندم و به زمین زدم.
یادت هست؟ اینها در دایرةالمعارف ثبت شده است.

♻️خب حالا اینجا یک سؤال مطرح می‌شود: مگر پیغمبر جادو و سحر نشد؟ ها؟ سِحر را چه کسی گرفته و انتقال داده است؟ شیطان! به چه نیّتی؟ شیطنت!

♻️یا در آن قضاوت یادت هست که پیغمبر گفت بعضی‌ها با ظاهرسازی من را گول می‌زنند، خدا در جهنم حساب آنها را می‌رسد. من را رنگ کردی خدا را که نمی‌توانی رنگ بکنی! خب آن‌ موقعی که پیغمبر از ظاهر متابعت می‌کند، آن ظاهر، شیطان است.
متوجه می‌شوی؟ این درس خیلی سخت است!

♻️«وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ اَجْمَعِينَ» خب جهنم برای همه وعده‌گاه است، یعنی اغوا کننده، اغوا شونده!
«لَهَا سَبْعَةُ اَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ» جهنم هفت‌ تا در دارد و برای هر دری، گروهی خاص وارد می‌شوند. گروه بندی کرده‌اند مثلاً دروغگوها یکطرف، غیبت کننده‌ها یکطرف، آدم‌کش‌ها یکطرف، مال مردم خورها یکطرف.

♻️«بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ» این مقسوم یعنی «تقسیم شده»، باز به جبر مطلق برمی‌گردد. ببینید «لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ» به همان «اِنَّا لَمُغرَمون» می‌خورد، به جنین در شکم مادر؛ «کُن سَعِیداً کُن شَقِیّاً» می‌خورد. پس قسمت شده است باز به چه برمی‌گردد؟ به فعالیّت شیطان.

♻️شیطان یوسف نبی را به زمین زد! یوسف برای نزدیکی آماده شد، بعد چه گفت؟ «اِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي»! «اِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ اِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي». بابا! این رحمتی که به یوسف داد آیا فقط برای خلاصی از چنگ زلیخا بود یا اینکه همه جا به کار می‌آمد؟ اگر بگوییم انبیاء عصمت دارند، در زندان رفتنش معنا نمی‌دهد یعنی معارض است، چطور آنجا رحمت الهی نبود؟ مگر قرار نشد از هر فشاری در امان باشند؟ به آیات قبل دقت کنید؛ «اِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ».

♻️خب وقتی که شیطان به یک حاکمی اراده می‌کند افراد خاص را زندانی می‌کنند، آن وقت مُخلَص در زندان چکار می‌کند؟ آیا یوسف مخلَص نبود؟ بله، همه اینها برای محاجه خوب است.
«وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ اجْمَعِينَ لَهَا سَبْعَةُ اَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ».

♻️بعد برمی‌گردد روی بهشت «اِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ»، متقین که از خدا می‌ترسند، در جنّات و عیون هستند.
جنّات، جمع جنّت است و عیون یعنی با چشم می‌بینند، یعنی اینجا ما نشان نمی‌دهیم! یعنی ابراهیم بیخود گفت «ربِّ اَرني»، موسی اشتباه کرد گفت «ربِّ اَرني».

♻️می‌‌گوید که بهشت مال آخرت است و آنجا با چشم می‌بینید، اینجا ابراهیم با چه چشمی باید ببیند؟ حالا تعریف می‌کنند که چهار تا پرنده را کشت و جسد آنها را قاطی کرد بعد دوباره هر کدام درست شدند، این معلوم نیست که صدق کند بخاطر اینکه ما در اسناد و مدارک ثابت کردیم که «شیطان و وحی» کنار همدیگر هستند.

♻️«اُدْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ» به آنها می‌گویند داخل بشوید بسلامتی و‌ امنیّت؛ «سلام و امنیّت»! آیا اینجا امنیّت وجود‌ دارد یا ندارد؟ اینجا خدا هست یا نیست؟ چگونه است که اینجا امنیّت برای رجال ظهوری نیست، آنها را با سم‌ کشتند یا آنها را در جنگ، در محراب، سیاه‌چال و اسارتگاه کشتند؟

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

♦️آیه ۵۱ هم همین است؛
«وَ لَا تَجْعَلُوا مَعَ اللهِ اِلَهاً آخَرَ اِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ» دوباره همان جا همان تکرار شده است، این «لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ» در هر دو آیه تکرار شده است.
«قرار ندهید با خدا، خدای دیگر را!» خب وقتی که الله شلاق می‌زند، طبق آن نسخه یادت هست؟ گفت شمشیر و شلاق می‌زند.

♦️«وَ لَا تَجْعَلُوا مَعَ اللهِ اِلَهاً آخَرَ» این الهِ آخر همه چیز می‌تواند باشد و در رأس آنها حضرت والی‌الوَلی، جناب معلم اول و رب‌ّالارباب است، چون می‌گوید «وَ لَا تَجْعَلُوا مَعَ اللهِ»، با این الله‌ای که ما برای اسلام و مسلمین آوردیم «لَا تَجْعَلُوا، اِلَهاً آخَرَ» یعنی تو اصلاً پیگیری نکن، آمدی مسلمان شدی اگر بخواهی از این دین خارج و مرتد بشوی تو را می‌کشم و سؤال هم که کنی جواب می‌گویم «اِخسَأ»! اخْسَئُوا وَلَا تَتَكَلَّمُوا حرف زیادی نزن! من ‌می‌گویم (این الله می‌گوید) که با من کسی را همراه نکن من خودم تنها هستم؛ «اِلَهاً آخَرَ».

♦️«اِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ»، باز همین؛ برای او هست یعنی «مَعَ اللهِ»، «نَذِيرٌ مُبِينٌ» ترساننده آشکار.
آشکار چیست؟ یک وجه آن در قرآن است که خدا پوست می‌کند، آیات عذاب را می‌بینید و یک وجه آن در قیامت است که اگر قیامت باشد و وجه مهمترش این است که هر لحظه در زندگی معمولی می‌بینیم که نذیر بودن خدا مشهود است؛ مردم سر زندگی خود با فقر و فلاکتشان، سفره‌شان خالی، حاجات پشت در اجابت نشسته بودند و داشتند زندگی میکردند، آن وقت کرونا هم می‌دهی؟ آره؟ این کرونا نذیرِ مبین است، فقر نذیرِ مبین است، بیماری لاعلاج نذیرِ مبین است، تهدید و زندان نذیرِ مبین است.

خدانگهدار

‎‌‌‌‌╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

متفرقه 01-11-99

کلاس چهارشنبه در تبعید (۲۶)

بیانات معلّم کبیر تحت عنوان:
«داستان عینک‌های خواص و عوام».


🔹یکی از ضروریّت‌های آدم‌هایی که سوی چشمشان کم است عینک است. وقتی که چشم معضلی دارد، طبیب مربوطه بعد از معاینات دستور می‌دهد که عینک بزن. چشم پزشک عینک‌هایی می‌دهد که فاصلهٔ کمی را با ما ایجاد می‌کنند.

🔹بین ما و خدا عینک‌ها لازم است!
خدا در همه چیز حاضر و ناظر است. عامهٔ مردم به آسمان که نگاه می‌کنند در یک شب صاف و بی‌ابر عظمتی را در بالای سر خودشان می‌بینند، برای همین دانش هوافضا در صدد است تا آنجایی که می‌شود از زمین فاصله بگیرد و ناشنا‌خته‌ها را مرور کند.

🔹منتظر عینک دارد.
چرا؟ چون چشمانش آسیب دیده، به خاطر اینکه در تحولات زمان او سنگ ضعیفی بوده که خُرد می‌شده است.

🔹عینکی که منتظر دارد:
۱- وعده‌گاه است.
۲- مباحث و دروس است.
معلم است که این دوتا را بهم می‌چسباند، وصله و متصل می‌کند‌.

🔹عینک منتظر هیچ‌ جایی را نمی‌بیند، در پایین معلم را و در بالا ذات را می‌بیند. ذات را هم حس می‌کند نمی‌بیند، معلم را نگاه می‌کند که از ذات تعریف می‌‌کند و ذات را به ترسیم اسماءالحسنی می‌چسباند.

🔹عینک همان است که یک منتظر ظاهر را نمی‌بیند بلکه باطن را نگاه می‌کند. باطن! به آن کسی که دستور می‌دهند در آتش برو، آتش ظاهرش عذاب آور است ولی یک باطنی دارد.

🔹بعضی‌ها در گذشته بودند که زغال تفتیده را با دست خودشان، جابجا می‌کردند، سر قلیون می‌گذاشتند یا در کرسی می‌گذاشتند که باعث اعجاب اطرافیان بود.

🔹چشم اگر بینا بود دیگر احتیاج به دروس نبود. الان بعضی‌ها هستند که دستشان به ما نمی‌رسد اما عینک‌هایی بر دیده دارند که هم خط اکثریت عامه ندارند و هم اکثریت خواص ندارند.
این عینک هیچ جا را نمی‌بیند فقط به دنبال پیروی از معلم است و با کوریِ تمام کانال ظهور را می‌گذراند.

🔹یک منتظر کور است! چشمانش را در سبد اخلاص گذاشته و تحویل معلم می‌دهد و او به خدای خود عرضه می‌دارد. عینکی که منتظر به چشم می‌زند ظاهر را نمی‌بیند بلکه باطن را می‌بیند.

🔹بعضی‌ها معروف بودند که چشم برزخی دارند، بعضی‌ها لقمه را به واقعیت می‌دیدند؛ آن داستان عالمی که پیش ناصرالدین شاه رفت موقع غذا بود سفرهٔ شاهانه انداختند، اول نمی‌خورد، شاه اصرار کرد. عالم به جای کفگیر دستش را داخل مجمع پلو برد و درآورد و فشار داد و از آن خون می‌چکید. او همه چیز را به واقع می‌دید.

🔹در فرج خصوصی شما به این مرحله می‌رسید، در بقعة‌الانوار کانالی ایجاد می‌شود، دریچه‌ای که مستقیماً مورد توجّه و عنایت فرمانروای هستی قرار می‌گیرید. قدر این عینک را بدانید و هرگز آن را از چشمانتان دور نکنید.

خداحافظ

‎‌‌‌‌╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

💠«فَمَنْ يُرِدِ اللهُ اَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْاِسْلَامِ» این اسلام هم عمومیّت دارد، نه تنها اسلامی که مال پیغمبر اکرم است.

💠«هر وقت کسی را بخواهیم هدایت کنیم به او شرح صدر می‌دهیم».
شرح صدر چیست؟ برای موسی پرده را باز کرده؛ «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي»، موقعی که آن درخت که نور یا آتش می‌داد نظر موسی را جلب کرد، موسایی که از نزد پدر زنش با گوسفندانش و دوتا از زنانش که خواهر بودند (این در شریعت موسی مشکل نبود) برمی‌گشتند، در وسط بیابان شب شده بود یکدفعه نوری دید بسمت نور آمد، به اینها گفت شما بنشینید من می‌روم ببینم اگر آتش است آتش بیاورم، هیزم جمع کنیم چون سرد است سرما نخوریم، چون زمستان بود.

💠بین این همه آدم، موسی ابن عمران را انتخاب کرد، خودش انتخاب کرده بود، کسی شفاعت و پیشنهاد نکرد، کسی مطرح نکرد.

💠«وَ مَنْ يُرِدْ اَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً» ببینید، در محاجه اینها را بصورت گلوله قرار بدهید و به متشرع شلیک کنید. اگر یکی گفت که «شما اینطوری معنا می‌کنید، اینطوری نیست!» حرف علی را بیاور، این را زیاد مثال زدم و همه شما حفظ هستید که علی به عبدالله ابن عباس که از حواریون خاصش بود و داشت در جنگ نهروان، پیش خوارج نهروان می‌رفت چه گفت؟ گفت روی قرآن بحث نکن چون حمّالٌ ذو وجوه است! حمل کننده‌ای است که وجوهی دارد؛ یا «ذو وجهَین»، تو از قرآن یک چیزی می‌گویی و او یک چیز دیگری می‌گوید.

💠خب من سؤال می‌کنم: مگر قرآن پیش علی و عایشه و طلحه و زبیر یکی نیست؟ ها؟ پس چرا علی نهی می‌کند؟ بحث اینها قبلاً شده است الان اشاراتی است، از اینجا پیداست که دوتا کتاب بوده، یکی مال علی بوده و یکی هم مال عثمان بوده، سیاست حاکم بر صدر اسلام اراده کرد که قرآن علی در خانه محبس بشود و مال عثمان پخش بشود.

♻️«وَمَنْ يُرِدْ اَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً»، خدا کسی را که بخواهد گمراه کند! ببینید تمام اینها به خدا برمی‌گردد، وقتی می‌گویم که معلم اول یعنی همین؛ هم مربیِ اول است، هم معلمِ اول است، هم خالقِ اول است و هم صانعِ اول است، بالذات است! تمام اینها بالذات است دست خلق که می‌افتد می‌شود بالعرَض، یعنی امانت، یعنی چیزی که اهمیّتی ندارد. می‌گوید که هدایت را خدا می‌کند، گمراهی را خدا می‌کند.

♻️حالا من سؤال می‌کنم: بقول شریعت وقتی که گناهکار به ضلالت رسیده، گمراه، فاسق، فاسد، کافر و مشرک شده آیا این کار خودش است؟ ها؟ «یک مثال معروف قدیمی بود که اصلاً خنده‌دار است می‌گفت «مرده را در قبر خودش می‌گذارند، نه تو را در قبر من و نه من را در قبر تو می‌گذارند»، مثال قدیمی این را‌ می‌خواهد بگوید؛ یعنی «هر کس به عملش است!»

♻️«ضَيِّقاً حَرَجاً» هم تنگ می‌کند سینه را. این ‌«سینه تنگ کردن» به چشم برمی‌گردد، چون این اعضاء و جوارح بیرونی است که به قلب انرژی می‌دهد یا اخبار را مخابره می‌کند. «تنگ کردن سینه»، برو در وادی مثال معروف که می‌گوید: «چشم‌هایش خیلی تنگ است» به معنای اینکه تنگ نظر است.

♻️«حَرَجاً»، عسر و حرج! یعنی وقتی‌ که خدا ما را له می‌کند دچار عسر و حرج می‌شویم، «کَاَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ» آنقدر جا را به او تنگ می‌کنیم که می‌خواهد به آسمان برود، یعنی در زمین، کره زمین به این گشادی، به این بزرگی و گستردگی، جوابگوی نیازهای بشر نیست، مثل یک زندانی که آزاد می‌شود.

♻️«كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللهُ الرِّجْسَ» ببین من چند تا اسماء ایذائی را برای تو و آنهایی که برای معبود زمینی، اسماء و صفات را جمع‌آوری می‌کنند مطرح کردم و فرقی هم ندارد ها! چه الله، چه غیبت، چه دنیا، البته دنیا دربرگرفتن تمام خلق یعنی آفرینش و گیتی است، حالا در کرهٔ زمین این الله آمده مطرح شده و حرف می‌زند.

♻️«كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ» ببین چقدر برایت سند جور می‌کنم؛ «عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ» آنهایی که ایمان نیاوردند خداوند به آنها رجس داده، «رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ» در یکی از آیات است که فکر می‌کنم راجع به قمار یا مشروب باشد، نمی‌دانم!
پس «يَجْعَلُ اللهُ الرِّجْسَ» کار خداست!

♻️این «لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ» یعنی همان «اَفَلَا تَعْقِلُونَ، اَفَلاَ تَشْعُرُونَ» یکی از آنها هم این است.
«قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ» یعنی آنهایی که متذکر می‌شوند، از چه؟ از عقل؛ «اَفَلَا تَعْقِلُونَ اَفَلاَ تَشْعُرُونَ»، یعنی همان‌هایی که همیشه قرآن می‌خوانند می‌رود، نه از ذکر پند می‌گیرند و نه از «تَعْقِلُونَ، تَشْعُرُونَ، يَتَدَبَّرُونَ» پند می‌گیرند.

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

بنزین مردم عادی چیست؟ آب، نان، خواب، شهوت، حرص، طمع و مهاجم بودن به دیگران بر اساس چیزهایی که نیاز دارند اما منتظر «نسبت به دیروزش بد یَمان»، «در حال حاضر از حیف و میل کردن فرصت اجتناب می‌کند قدر می‌داند»،
«و بسوی آینده حرکت دارد».

🟣و ما آرزو می‌کنیم که جزء آنها باشیم که از گذشته طلاق گرفتند و جدا شدند و در حال حاضر هم تمام امیدشان به این روشنایی است که از دور ما را هدایت می‌کند و آیندهٔ خوبی در انتظار شما خواهد بود.

خدانگهدار
/channel/Matnefarmayeshat

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

💮اینجا طبق نوشتار قرآن رسماً خودِ خدا خودِ الله مسئولیّت را بعهده گرفته «خَتَمَ اللهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ»، خدا فاتحۀ «اَلَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» را خوانده، «اَلَّذِينَ كَفَرُوا» فاتحه‌اش خوانده شده، خب وقتی که از روز اول می‌داند که چه کسی هدایت می‌شود و چه کسی هدایت نمی‌شود مثل آن حدیثی که خلیفه دوم نقل کرد یادتان هست که مال چند وقت پیش است که گفت پیغمبر دوتا کتاب زیر بغلش گذاشت یکی در راست و یکی در چپ و به مسجد آمد، کتاب سمت راستی را درآورد و گفت هر کس که ایمان آورده اسمش در این نوشته شده و کتاب سمت چپی را درآورد و گفت هر کس بی‌دین است اسمش در این نوشته شده که بعد عمر حرف خوبی زد گفت «پس اگر اینطوری است ما دیگر به فروع عمل نکنیم، خدا از روز اول تعیین کرده»، که بعد پیغمبر آن را ماستمالی کرد.

💮خب پس خدا «خَتَمَ الله» است!
یکی از عناوین معبود زمینی «خَتَمَ الله» است یعنی پایان‌دهنده، خداست.
«خَتَمَ» از خاتمه می‌آید، ختم و خاتَم که یکی از عناوین انگشتری که دستت می‌کنی خاتم است یعنی پایان‌دهنده به هر چه که هست «خَتَمَ اللهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ».

💮خدا اینها را بی‌دین آفریده و می‌خواهد بی‌دین باشند چون باز خدا در یک آیه‌ای می‌گوید که چرا اینقدر زور می‌زنی می‌خواهی همه را مسلمان کنی؟ اگر من می‌خواستم می‌شد، من نخواستم! این «من نخواستم» همان جبر است، اینجا هم جبر است «خَتَمَ اللهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ» قلب داخل است سمع بیرون است؛ گوش و قلب.

💮قلب هم به معنای مرکزیّت دستور دهندگی جسم با کمک‌ روح است، «وَ عَلَى اَبْصَارِهِمْ» چشم، چشم هم عضو بیرونی است. «غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ».

💮ببین چقدر عدم تطابق هست، در یک آیه ببین چندتا درمی‌آوریم، اینها برای محاجّه است ها! اگر «خَتَمَ اللهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى اَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ» هست پس چرا می‌گوید «وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ»؟ دارد می‌گوید من خودم‌ چشم و گوش اینها را بستم که ایمان نیاوردند، خب چه کسی را می‌خواهی عذاب کنی؟ این از سؤالات تاریخ است بر تارُک تمام مبعوثین رسالت و نبوت که از سوی خدای زمین ارسال شده‌اند نقش بسته است.

💮«لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» آن وقت از اینطرف هم «خَتَمَ اللهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ»! ببین این است که قرآن فریاد می‌زند، از آن آیاتی که دست نخورده است یکی همین است: «اَفَلَا تَعْقِلُونَ» «لَا تَشْعُرُونَ» و یک آیه دیگر.

💮خب، می‌گوید که ما خودمان گوش و چشم و قلب را بسته‌ایم، چه می‌شود؟ «سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَ اَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ» تو چه بخواهی چه نخواهی آنها در یک قالب‌بندی کامل قرار گرفته‌اند.
پس عذاب که شکنجه است نمی‌تواند جایگاهی داشته باشد‌ چون از ناحیهٔ ربوبی همه چیز خط کشی شده است.

خدانگهدار

‎‌‌‌‌╭─┅═ঊঈ📚ঊঈ═┅─╮
@Matnefarmayeshat
╰─┅═ঊঈ✍🏼ঊঈ═┅─╯

Читать полностью…

✏متن فرمایشات

5915 99-10-28

🔴تخصیصات دینی باعث برهم خوردن موازنهٔ معتقدین به خدا در همهٔ رشته‌ها می‌شود.

- «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الم ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ اَلَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا اُنْزِلَ اِلَيْكَ وَ مَا اُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ».

- «اُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ اُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».

- «اِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَ اَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ».

- «خَتَمَ اللهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى اَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ».


📗تحلیلی از آیه قرآن است.

♦️آغاز سوره بقره است: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»، به نام الله‌ای که رحیم و رحمان است. همین آغازش سقوط اعتقادت است!

♦️«الم»، این «الف لام میم» را هم باز نکردند اگر هم باز کردند یک چیزهای هشت‌الهفتی گفتند. اگر اسرار است که باید قشنگ باز کنی، وگرنه اینکه بگوید
- الف آن، الله است
- لام آن، «لَکِنَّها» است
- میم آن، مختار است.

♦️«ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ»، این کتاب؛ در باب «ذَلِكَ» هم که در قدیم بحث کردیم «هَذَا الْكِتَابُ» باید باشد، «ذَلِكَ» دور را نشان می‌دهد نه این قرآنی که بغلت گرفتی و داری می‌خوانی. در این کتاب شکی نیست «ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ».

♦️«هُدًى لِلْمُتَّقِينَ»
اینجا هم معلوم نیست که غیر متّقی باید چه خاکی بر سر خودش کند! پس چه‌ شد؟ این کتاب «هُدًى لِلْمُتَّقِينَ»! متقی کیست؟
این را هم می‌دانید که:
- «ورود»، اسلام است به معنای تسلیم
- «ادامه»، ایمان است یعنی فروع دین
- و در درجهٔ سوم متّقین است که گفتیم یک بُعد دیگر آن خالصین و مخلصین هستند، که مخلصین هم «فِي خَطَرٍ عَظيمٍ».

♦️اگر قرآن جهانشمول است باید برای همه باشد و به درد همه بخورد، اینجا آمده پرانتز باز کرده که «هُدًى لِلْمُتَّقِينَ»! خب «کسی که تقوی ندارد» یعنی اصلاً کلّ جمعیّت اسلام! به خاطر اینکه آن دوتا آیه‌ای که نازل شد در باب اطرافیان و هواداران و اصحاب و انصار و حواریون پیغمبر بود دیگر، که «اَلْاَعْرَابُ اَشَدُّ كُفْراً» و یکی هم «قَالَتِ الْاَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا اَسْلَمْنَا» است یعنی همهٔ اینها قیچی می‌شوند و ریخته می‌شوند، حتی نویسندهٔ این کتاب حضرت عثمان ابن عفّان!

♦️خدا اگر جهانشمول است نباید از قول او گفت که «هدایت او برای متقین است». خب، غیر متّقی کیست؟ مؤمنی است که به فروع‌ دین عمل می‌کند! پس او هدایت نمی‌شود؟ پس از کجا علاقهٔ نماز در دلش می‌افتد؟ هدایت از غیب است دیگر! از کجا وابستگی او به مناسک دینی مقرر می‌شود و تقریر پیدا می‌کند؟

♦️«اَلَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» می‌گوید متقی، ایمان به غیب دارد و غیر متقی ایمان ندارد. راست هم می‌گوید، به خاطر اینکه در حضور فاطمه که (امروز روز فاطمه است) در مسجدالنّبی، در مدینةالنبی و به عنوان اعتراض که خانه‌اش را آتش زدند به فضه که خادمه‌اش بود گفت زیر بغل من را بگیر و مرا به مسجد ببر، تازه در همان دقیقه محسن پسرش هم سقط شده بود، با آن حالت رفت و از قرآن و حدیث و سیرهٔ نبوی احتجاج کرد، حضرت آقای عمر گفت که ما را به نصایح و پندیّات یک زن امید و نیازی نیست!

♦️اگر «يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» باشد دست در قرآن نمی‌برند، یعنی ایمان داشته باشد که واقعاً این الله همان فرماندهی کلّ آفرینش است ولی چون می‌دانستند الله معبود زمینیان است لذا ایمان پیدا نکردند، خودِ فاطمه در هنگام اعتراض به تسخیر و تصرف و مصادرهٔ فدک که سرزمین‌های بسیاری را شامل می‌شد و پدرش به او داده بود، من این را قبلاً هم به شما گفته‌ام که فاطمه ادلّه را که آورد، عمر گفت برو شاهد بیاور در حالیکه کسی که آیهٔ تطهیر و آیهٔ مباهله برایش آمده که «نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَکُمْ» (آیه ۶۱ آل‌عمران، آیه مباهله) همه کلاً می‌گویند که «نِسَاءَنَا» زنان ما، که خدا گفته و پیغمبر انتقال داده در آن روز فقط فاطمه بوده نه اینکه این نُه‌تا همسر رسمی و مقدار زیادی همسر غیررسمی، اینها را شامل نشده است.

♦️اگر ایمان به غیب داشتند که (غیب یعنی ماورای این زندگی طبیعی مادی) با ابی‌عبدالله آنچنان نمی‌کردند که بگوید بر فرض من دشمن شما هستم، من شما را اذیّت کردم با زن و بچه من چکار دارید؟ چرا آنها را می‌زنید؟ چرا آنها را لت و پار می‌کنید؟ آن وقت همهٔ قتله ابی‌عبدالله تمام شب عاشورا نماز شب خواندند قرآن خواندند و صدای قرآن خواندنشان اینقدر زیاد بود چون متراکم بود، این صدا در بین صد و بیست هزار تا دوازده هزار، حالا کمتر هم

Читать полностью…
Subscribe to a channel