💠💡💠 زنگ اندیشه
✔️خطرناکترین چیز درباره ادیان چیست؟👌
دنیل دنت پاسخ میدهد👌
سخن آموزنده
زیرنویس فارسی
بسیار عالی ، مختصر و مفید 👌👌👌
💠💯💠 برای انجام هر کاری و پذیرش هر ریسکی زمان و موقعیت مناسب رو حتما مد نظر داشته باش ..
و اگر واقعا روی کاری که میخوای انجام بدی تمرکز داشته باشی، بهترین زمان و موقعیت انجامش رو پیدا میکنی ..
شاید بهترین فیلمی که تداعی کننده این جمله است فیلم بی نظیر پاپیون باشه..
اگر ندیدین در روزهای تعطیل توصیه میکنم حتما ببینید..
💠🖤💠 کاش استاد بیشتر از اقتصاد برامون بگه!
اون روزی که این توییت رو زد دلار 48.000 تومان بود.
💠💡💠 مدیریت بر خویشتن
انگیزه یا نظم ؟!
کدامیک میتواند زودتر ما را به اهدافمان برساند ؟!
💠💡💠 زنگ اندیشه
چقدر حرف توی همین دو دقیقه فیلم از مراسم افطاری که ظاهرا برای افراد کم بضاعت تدارک دیده شده هست.
این فیلم مصداق بارز این شعر مولاناست که میگه :
آدمی اول حریص نان بود
زانک قوت و نان ستون جان بود.
و در آخر اینکه این فیلم نمونه شفافیست از تاثیر فقر و گرسنگی بر اعتقادات مردم.
فقر از هر دری وارد شود
ایمان از دری دیگر خارج میشود..
خطاب به آنانی که با ندیدن و نشنیدن واقعیت هایی که در کف جامعه در حال وقوع است را نمی بینند.. یا بهتر است بگوییم نمی خواهند ببینند.
💠🌺💠فرهنگ و تمدن چند هزار ساله سرزمین اجدادی
✍ م. ترابیان :
« از ویژگیهای نوروز این است نه کسی پشت بام یا بلندی میرود برای رویت هلال ماه، چون آغاز سال به هفته روز ساعت ودقیقه و حتی ثانیه کاملا مشخص است.
لذا هیچکس دغدغه و نگرانی ندارد.
در این عید هیچ حلالی حرام نمیشود و هیچ حرامی هم حلال.
هیچ حیوانی هم سربریده نمیشود.
این عید هیچ تشریفات خاصی هم ندارد که حلالی حرام شود ویا حرامی حلال.
دراین عید صله رحم به نحو احسن انجام شده هیچکس این عمل را برای ثواب بهشت یا ترس از جهنم و عذاب انجام نمیدهد.
تمام انسانها سعی میکنند پلیدیها را از خود دور کنند نه بخاطر ثواب ، بلکه بعنوان نیاز رعایت میکنند.
بطوری که هیچ فقیه و دانشمندی بر آنها تکلیف نمیکند.
مهمتر از همه هیچ غنی بر فقیری برتری ندارد .
هرکس براساس حسن خلق و روابط انسانی با همدیگر ارتباط برقرار میکنند.
این عید ارتباط مستقیم با طبیعت دارد.
با ایمان و عقیده هیچکس در ارتباط نیست.
هیچ موردی بر هیچکس تحمیل نمیشود.
میتوانید خانه بنشینید یا مسافرت بروید یا به دامن طبیعت پناه ببرید.»
💠🪷💠یک روایت باستانی هست که میگه بعد از به قدرت رسیدن جمشید اهریمن جهان را در سکون فرو برد، بادها نمیوزیدن، رودخانهها حرکت نمیکردن، گیاهان رشد نمیکردن و جهان خشک شد، جمشید حاضر شد بره به دوزخ و اهریمن رو ببینه، وقتی برمیگرده از دوزخ نورانیه و جهان حرکتش رو شروع کرده.
اینقدر جمشید نورانی بوده که انگار دوتا خورشید تو آسمون بوده و اون روز با نام روزنو و بعدها نوروز خوانده میشه.
نکته جالب اینه مردم در کاسه سفالی جو کاشتن تا از شروع رشد گیاهان مطمئن بشن و قدمت سبزه به این کار برمیگرده.
🌻🕊🌻 پیام نوروز برای ما روشن است:
شب میرود و روز میآید. تاریکی میگذرد و نور، پردیس ایران را دگرباره روشن خواهد کرد و گرما خواهد بخشید.
نوروزتان پیروز!
پاینده ایران
ارادتمند،
هاشم راعی ،مشاور و مدرس مدیریت
ارومیه چرا دریاچهاش نیست
بلوچستان همه حقآبهاش نیست
خزر کم آب شد و آبی ندارد
خلیج فارس دیگه ماهی ندارد
بگو، زایندهرود من کجا رفت؟
شکوه رود کارونم کجا رفت؟
سکوت ما نتیجهش اینه آره
یه ایران فقیر و تیکهپاره
من بلوچم بی شناسه،بی نشونم
من یه کردم کولبر بار پشت شونهم
من جنوبم روی نفت و تشنهی آب
من شمالم جنگلم رو خورده شیاد
من از پارسم دیارم تخت جمشید
نماد پرچمم شیر است و خورشید
پر از خون سیاوش توی رگهام
درفش کاویانیست توی دستام
ما همه داغ جوونامونُ دیدیم
واسه آزادی چشمامونُ میدیم
پس میرقصیم و میجنگیم و میمیریم
تا که ایرانمونُ پس بگیریم..
💠🕊💠 بینایی داره برمیگرده
هیچ قانون و مذهبی هم نمیتونه جلوشو بگیره...
توی سریال see تمام مردم نابینا هستن و بینایی یک گناه نابخشودنیه و مجازاتش مرگه و بیناها با تظاهر به نابینایی میتونن زنده بمونن
ولی به تدریج تعداد بیناها بیشتر میشه و علنا اعلام میکنن که ما مجرم نیستیم...
درواقع محتوای این سریال یک استعارهست! استعاره از اینکه؛
نمیشه جلوی فرایند آگاهی مردم و بینا شدنشون و غلبهی نور بر تاریکی رو گرفت...
روز و روشنایی، آروم آروم توی تاریکی شب رسوخ میکنه...
به قول نظامی گنجوی؛
"پایان شب سیه سفید است"
💠💡💠 کلید موفقیت یا شکست یک تیم و سازمان؛ در کیفیت مدیرانش هست.
مدیر با کیفیت، بازوی قوی برای اینه که سازمان رو به راه موفقیت هدایت کنه.
مدیر با کیفیت توانایی الهامبخشی و انگیزهبخشی را داره و در مقابل،
مدیر بی کیفیت فقط دستورات رو صادر میکنه.
مدیر با کیفیت توانایی ایجاد ارتباطات موثر و دوطرفه با اعضای تیم خودش رو داره.
اما مدیر بی کیفیت، بدون گوش دادن، فقط دستورات خودش رو اجرا میکنه.
مدیر با کیفیت با توانایی تصمیمگیری در شرایط سخته که متمایز میشه و در مقابل، مدیر بی کیفیت در مواقع کلان تردید و ناتوانی از خودشون نشون میدن.
💠✍💠 برشی از متن میثاق نامه مدیران
و من ..
مسافرم.
هرکجا که رفتم از عشق گفتم
بهره وری طعم عشق داشت.
فروشنده باید عاشقی می دانست،
برای حل مسئله شرط اولش را عشق نامیدم.
باور دارم
انسان عاشق خلاقیتش را نثار معشوق میکند و معشوق را در صورت مشتری می بیند و هنوز معتقدم ،
عشق ماندگار ترین برند دنیاست..
هاشم راعی
مشاور و مدرس مدیریت
تقدیم به تمامی مدیران عاشق ایران زمین
💠💡💠 درسی از تاریخ
کریستُف کُلُمْبْ مجبور میشود برای تعمیر کشتی هایش به جامائیکا برود. بومیان جامائیکا به تعمیرات کمک میکنند و به کارگران و ملوانان کشتیها آب و غذا میدهند. علیرغم گذشت ماهها، تعمیرات کشتی تمام نمیشود و ملوانان و کارگران کشتیها شروع به غارت آذوقهی بومیان میکنند.
بومیان از این وضعیت عصبانی میشوند و به حمایت از نیروهای 'کلمب' خاتمه میدهند. کریستف کلمب عاجز و درمانده میشود و تقویم کشتی را ورق میزند. در آن دوران از تقویمهایی در کشتیها استفاده میشد که موقعیت ستارگان هم در آن ثبت میشد.کلمب متوجه میشود که فردا ماه گرفتگی روی خواهد داد. فکر جالبی به ذهن کلمب میرسد و بیدرنگ به ریش سفید بومیان مراجعه میکند.
کلمب به ریش سفید میگوید که با خداوند صحبت کرده و خداوند از قطع پشتیبانی بومیان بسیار خشمگین شده است و این خشم خود را به صورت رنگ سرخ در روی ماه نشان خواهد داد!
شب بعد ماه گرفتگی شروع میشود و رنگ ماه سرخ میشود.
پسر کلمب آن لحظات را این گونه در دفتر خود ثبت کرده است:
"با فریاد و فغان از هر سمتی به طرف کشتیها آمدند و با خود آب و غذا آوردند. آنها به دریاسالار (کلمب) التماس کردند تا از خداوند بخواهد تا آنان را ببخشد."
کریستف کلمب به ساعت شنی نگاه میکند. ماه گرفتگی چهل و هشت دقیقهای رو به پایان بود. وی به بومیان رو میکند و میگوید که خداوند آنان را بخشیده و در مدت زمان کمی، رنگ ماه را به رنگ سابق باز خواهد گرداند. بومیان به محض پایان ماه گرفتگی به جشن و پایکوبی میپردازند.
فردای آن روز، کریستف کلمب تنها یک جمله در دفتر خود مینویسد:
"جهالت همیشه بَردگی میآورد."
💠💡💠 تفاوت مجموعه و سیستم
با این تعریف آیا خودمان ، خانواده ، سازمان و شرکت و در سطحی کلان تر ، مانند یک سیستم و با تعریف سیستم عمل میکنیم و پیش می رویم یا در حال تبدیل شدن به مجموعه هستیم !
در خلال برگزاری دوره آموزشی مهارتهای تصمیم گیری در جمع مدیران گرانقدر شرکت آبفا خراسان جنوبی
به دعوت مرکز آموزش وزارت نیرو
هاشم راعی مشاور و مدرس مدیریت
💠💯💠 بازار سهام امریکا به تنهایی ۵۸٪ بازار سهام جهان را در اختیار دارد!
در جهان اقتصاد اعداد حرف اصلی را می زنند!
💠💡💠 زنگ اندیشه
از روزیکه قاضی (خلخالی) از هویدا پرسید؛
سال ها نخست وزیر بودی چه غلطی کردی؟
و او گفت:
"سیزده سال قیمتها را ثابت نگه داشتم "
حاضرین در دادگاه خندیدند،
قیمت ها در ایران ۹ هزار برابر شده!
به یاد امیرعباس هویدا در سالروز کشته شدنش
روحش شاد❤️
یادش گرامی و مانا 🙏🏻
💠👌💠این حرف گاندی رو سرلوحه ی تمام روابطتتون بزارید که میگه:
"تو نمیتونی کسی رو مجبور کنی درست رفتار کنه، اما میتونی طوری رفتار کنی آرزو کنه ای کاش درست رفتار می کرد."
💠💯💠 یه تحقیق ده ساله در چند کشوری که در قارههای مختلف بودن انجام میشه و نشون میده افراد در شرایط مشترک دقیقا همون کاری رو میکنن که مثلا یک نفر در یک قاره دیگه میکنه.
یعنی این کارها؛ کارهاییه که مرز نداره.
جالب بود گفتم شماها هم ببینین.
💠👌💠 چند توصیه و راه کار
👤"تنها راه انجام کارهای بزرگ، عاشق کارتان بودن است." - استیو جابز
👤"شغل شما بخش بزرگی از زندگی شما را تشکیل میدهد. تنها راه برای رضایت واقعی، انجام کاری است که به آن اعتقاد دارید." - استیو جابز
👤"اگر کاری را که دوست دارید پیدا کنید، دیگر نیازی به کار کردن در تمام عمرتان نخواهید داشت." - مارک تواین
💠❤️💠مولتی میلیاردر هندی با ثروت ۲۹۱ میلیارد دلاری، راتان تاتا، در یک مصاحبهی رادیویی، مجری رادیو تلفنی از او سوال کرد: قربان، چه زمانی در زندگیتان خوشبختتر بودید؟*
راتان تاتا پاسخ داد: من چهار مرحله شادی را در زندگیام پشت سر گذاشتم و سرانجام معنای خوشبختی واقعی را فهمیدم.
🔺اولین قدم جمع آوری ثروت و منابع بود. اما در آن لحظه به آن خوشبختی که میخواستم نرسیدم.
🔺سپس مرحلهی دوم انباشتن اشیاء و اشیاء قیمتی فرا رسید. اما متوجه شدم که تاثیر این کار هم موقتی است و درخشش جواهرات زیاد دوام نمیآورد.
🔺سپس مرحلهی سوم پروژههای بزرگ فرا رسید. من ۹۵ درصد از ذخایر نفت خود را در هند و آفریقا داشتم. من صاحب بزرگترین کارخانهی فولاد هند و آسیا بودم. اما حتی اینجا هم به آن خوشبختی که تصور میکردم نرسیدم.
🔺مرحلهی چهارم زمانی فرا رسید که دوستم از من خواست برای کودکان معلول ویلچر بخرم. حدود ۲۰۰ کودک. به توصیه یکی از دوستان، من بلافاصله ویلچر خریدم. اما دوستم اصرار کرد که با او بروم و به بچهها خودم ویلچرها را بدهم. آماده شدم و راه افتادم. آنجا با دست خودم به این بچهها ویلچر دادم. درخشش عجیبی از شادی را در چهرهی این کودکان دیدم. همهی آنها را دیدم که در ویلچرهایشان نشستهاند و حرکت میکنند و بازی میکنند. انگار به یک پیک نیک رسیده بودند. از درون احساس خوشحالی میکردم. وقتی تصمیم گرفتم بروم یکی از بچهها پاهایم را گرفت. سعی کردم به آرامی پاهایم را آزاد کنم، اما کودک به صورت من نگاه کرد و آنها را محکمتر فشار داد. پس خم شدم و از کودک پرسیدم آیا چیز دیگری لازم داری؟ واکنش این کودک نه تنها من را شوکه کرد، بلکه دید من را به زندگی کاملاً تغییر داد. این بچه گفت:
🔺 *میخواهم چهرهی تو را به یاد بسپارم تا وقتی تو را در بهشت میبینم، بتوانم بشناسمت و دوباره ازت تشکر کنم.*
💠✨💠 یکسال دیگر هم با شما و همراه شما بودم .
تمام تلاش بنده در این یکسال این بود که با عشق و کامل کنار شما باشم و بتوانم با انتشار محتواهای آموزشی دغدغه های شما عزیزان را بکاهم .
اگر کاستی در این یکسال بوده بر من ببخشید و مطمئن باشید همراه شما خواهم بود پرقدرت تر از قبل .
بهتون افتخار می کنم و دوستتون دارم .
سال نو مبارک 🙏❤️🙏
💠🤝💠 مشاور روابط کار و تامین اجتماعی
#علیرضا_خادملو
👈 #مشاور_روابط_کار
👈 #آموزش_قوانین_روابط_کار
📞 09120811095
🆔 @alirezakhademlou
🆔 @etemadebartar
🌐 https://www.instagram.com/arkhademlou
📧 ar.khademlou@gmail.com
💠🚧💠حافظان وضع موجود، مجدانه در حال براندازی اند !
نشانههای سقوط از زمین و زمان میجوشند، اما حاکمان چشم بر همهٔ اینها بستهاند و آفتاب را انکار میکنند. تن حاکمیت همچون بیمار رو به موتی است که با دستگاه تنفس مصنوعی زنده است. حضرات گمان میکنند تا ابد میتوان این بیمار عملاً مرده را زنده نگهداشت. جمهوری اسلامی که خود را نظامی پاک و منزه و مردمی جلوه میداد و میدهد حالا چنان غرق در ناپاکی و فساد و بیاخلاقی و ناکارآمدی شده که حتی در خیال هم نمیگنجد. فساد که زمانی ابعاد تراژیک داشت حالا از مرزهای تراژدی عبور کرده و به وادی مضحکه رسیده است، آن هم از نوع سیاهش.
نامهٔ همین امروز امام جمعهٔ پایتخت به دادستان را بخوانید که وی در آن مدعی شده عدهای علیه او توطئه کردهاند تا چهار هزار متر زمین به اسمش بزنند! روحانیون از این آقا که در رأس است تا آن طلبهٔ قمی مادرآزار که در ذیل است، جملگی تیشه به دست گرفتهاند و به پایههای نظام مقدسشان میزنند. بقیهٔ ارکان نظام هم به همین ترتیب مشغولند. همگیشان در یک موقعیت گروتسک اسلامی گیر افتادهاند.
اینان خودبراندازان نظاماند، رهبران انقلاب آتی. سال گذشته نوشتم «منحنی حیاتی جمهوری اسلامی روند سقوطی شتابانی دارد و عجیب اینجاست که سران این نظام راه علاج این مشکل را حفظ وضع موجود میدانند که معنایش میشود تداوم این منحنی سقوط.»
این که میگویم سقوط فقط ادعای من نیست.حتی به آمار و اعداد اعلامی انتخابات اخیر خودشان هم نگاه کنید منحنی سقوط را خیلی شفاف و واضح و پررنگ مشاهده میکنید. ولی باز حضرات خود را به ندیدن میزنند و نادانیشان در این است که تصور میکنند حفظ وضع موجود یعنی بقای آنها. در حالی که برعکس است؛ هر چقدر وضع فعلی را بیشتر حفظ کنند مابقی نیروهایشان بیشتر دستخوش ریزش خواهد شد، خود را رسواتر خواهند کرد و خشم مردم را بر علیه خویش تند و تیزتر خواهند کرد. نیروی حیاتی هیچ نظامی ابدی و ازلی نیست. انقلاب بهمن نیروی عظیمی را در اختیار حاکمان گذاشت و این حاکمان به تدریج همهٔ این نیروی اولیه را از دست دادند و حالا کفگیر به ته دیگ خورده. البته شاید هم کار دیگری از دستشان برنمیآید جز ادامه دادن همین مسیر مهلک قدیمی.
تغییر وضع موجود البته عمل بسیار پرخطری برای یک نظام ضعیف بحرانزده است. وقتی سخن از نظام خودویرانگر میگوییم یعنی همین. خلاصه ،همهٔ عواملی که از دیرباز از درون خود نظام موجب ضعف و تباهی این نظام بودهاند کماکان با تمام قدرت سر جای خود هستند و به شدت مشغول فعل و انفعال. شخصاً هم هیچ اصراری به تغییر نظر حاکمان کشور ندارم و در این مسیر برایشان آرزوی توفیق دارم؛ من الله توفیق.
بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ
💠💡💠 موفقیت در انتهای مسیر اتفاق نمی افته بلکه در لابه لای مسیر و در خلال رسیدن هست که شکل میگیره و به وجود میاد ..
الگوهایی غیر از این برای پیشرفت و موفقیت،
آنی و زود گذر خواهند بود ..
💠💡💠 انیمیشن کوتاه: «یک داستان عاشقانه» A Love Story
کارگردان: ساشکا اوُنسِلد
برندهی جایزهی ویژهی شایستهگی AEAF سال 2016
در این انیمیشن، ابتدا عشق به دلیل وجود عناصری مانند حسادت، رقابت و ... با جنگ بیهدف و بیمعنا برای برتری در کسب و کار جایگزین میشود، اما در پایان دوباره عشق سر برمیآورد.
طراحی محیطهایی که به سرعت دستخوش تغییر و تحول میشوند، گسترش آپارتمانها، بزرگ شدن تابلوهای مغازهها و گرایش عموم مردم به رستورانها و فستفودها، سبب رنگ باختن کرکتر سادهی پسر و دختر، تحت تاثیر اضافه شدن عناصری چون پول و رقابتهای کاری میشود.
جیم جیمز و بریتنی هاوارد، آهنگ I Want It That Way از گروه بک استریت بویز را خواندهاند که به عنوان موسیقی انیمیشن به کار رفته است.
این انیمیشن، با نورپردازی، رنگآمیزی و سایهزنی، از لحاظ گرافیک هنری و گرافیگ فنی، غنی است و به لحاظ مضمون، به ما یادآوری میکند که گاه هدف زندهگی را از یاد میبریم و توان و استعداد خود را صرف نیتی میکنیم که ممکن است سبب شود نزدیکان، عزیزان و چیزهایی که برایمان ارزش دارند را نادیده بگیریم.
💠💡💠 مدیریت بر خویشتن
ممکنه خیلی ها پولدار باشند اما ثروتمند ، نه !
به نظر شما تفاوت این در چه چیزی هست ؟!
💠💡💠 زنگ اندیشه
چنین گفت مهتاب
خواجه محمد مهتاب در شارع نیشابور جوانی قویبنیان بدید که بر اسب نشسته و شمشیر به میان بسته و خنجر در گریبان نهاده و نیزه در دست بگرفته و سر در کلهخود فرو برده است. گفت: ای جوان، این شمشیر و نیزه با خود به کجا میبری؟ گفت: نشنیدهای که رومیان زیر بیرق صلیب، لشکر میآرایند و بر طبل جنگ میکویند؟ به غزا با ایشان روم. مهتاب گفت: اگر نروی چه شود؟ جوان گفت: کفر به نیشابور و سبزوار آید و ایمان از میان برود. مهتاب گفت: اگر کفر به نیشابور آید، چه شود؟ گفت: ستم بر تخت سلطنت بنشیند و انصاف از دلها برود و دروغ بر راست غالب آید و اغنیا بر ضعیفان رحم نیاورند و فحشا روی نماید و سفرۀ خلق از نان تهی گردد و خدای – تبارک و تعالی - روی از ما بگرداند. مهتاب گفت: ای جوان، حمایل از میان بگشا و به خانه اندر شو، که این کفر که تو میگویی، از نیشابور نرفته است که بازآید.