آدرس پیج اینستاگرام هاشم راعی
مشاور و مدرس مدیریت
https://www.instagram.com/hashem_raei
💠💯💠فروش همه چیز در یک دقیقه!
🔺من مدیر بخش کوچکی از یک شرکت خصوصی هستم. سال گذشته باید یک کارشناس برای بخش فروش شرکت جذب میکردیم. آگهی زدیم و تعدادی برای مصاحبه آمدند. رئیس شرکت در روز مصاحبه، مهمان داشت.
🔺مهمان او یک ایرانی بسیار موفق در کسب و کار بود که به تازگی از آمریکا بازگشته بود. پس از ورود افراد دعوتشده به مصاحبه، مهمان رئیس نیز وارد شرکت شد. مهمان از رئیس تقاضا کرد که او با افراد مصاحبه کند و رئیس با کمال میل پذیرفت.
🔺مصاحبه آغاز شد و قرار شد که مهمان، سؤالات را بپرسد. اولین فرد وارد اتاق مصاحبه شد. مهمان با اشاره به لیوانی که نزدیک مصاحبهشونده بود، گفت:
🔺یک دقیقه فرصت داری این لیوان را به من بفروشی!» مصاحبه شونده، کل یک دقیقه را خیره به مهمان، فکر کرد و هیچ نگفت.
بعد از یک دقیقه، مهمان با علامت دست، او را به بیرون راهنمایی کرد.
🔺مصاحبهشوندهها یکی پس از دیگری میآمدند و با سکوت یا با جملاتی نامفهوم و شتابزده، آن یک دقیقه میگذشت و بیرون میرفتند.
🔺حدود پانزده دقیقه گذشت. نفر سیزدهم وارد اتاق شد. بلافاصله پس از پرسش مهمان، یک ثانیه را هم از دست نداد و با اعتماد به نفس، مهارت عجیبی از خودش نشان داد و همهی چیزهایی که مهمان، مد نظر داشت را از خود نشان داد.
🔺مهمان با چهرهای بسیار راضی رو به رئیس کرد و گفت: «همین خوب است!» بعد هم بلند شد و رفت. ده نفر دیگر هنوز مصاحبه نشده بودند، اما رئیس به احترام مهمان، روند را تأیید کرد.
🔺حدود سه ماه از استخدام نفر سیزدهم گذشت و انصافا بسیار ماهر بود. میتوانستیم شرکت را به قبل و بعد از حضور او تقسیم کنیم. رئیس هم هر روز به همهی ما می.گفت: «دیدید مهمان چه کرد؟
آمریکا یعنی این! در یک دقیقه انتخاب میکنند.
ببینید چگونه شرکت را زیر و رو کرده است!»
🔺اعتمادمان جلب شده بود و هر روز اختیارات بیشتری به او میدادیم.
🔺پس از گذشت حدود شش ماه، بر خلاف هر روز، سر وقت نیامد. تازه فهمیدیم که حسابهای شرکت را به طور کامل خالی کرده است، یکی از کارمندان ما را به هوای ازدواج فریب داده و تمام اموالش را فروخته بود، از تعداد زیادی از کارمندان، پنهانی مقدار زیادی پول گرفته بود تا سود آن را برگرداند و با مشتریهای شرکت، قردادهای زیادی برای آینده بسته بود و از آنها پول گرفته بود.
او از کشور خارج شد و ما دیگر هرگز او را ندیدیم.
🔺از آن روز، بیشتر از آنکه به ضررها و آسیبهایی که از او دیدیم فکر کنم، پرسشهایی دست از سرم برنمیدارند.
🔺آیا هوش و مهارت، تنها معیار برای انتخاب فرد است؟ اگر هست، ما همان را هم رعایت نکردیم.
آن یک دقیقه برای چه بود؟
چرا تا این حد عجله داشتیم؟
🔺بهتر نبود فردی را انتخاب می کردیم که لیوان را در پنج دقیقه بفروشد، اما به جای آن انسان بهتری باشد، کمتر دروغ بگوید، خوشقلب باشد، دزدی نکند و به حق خود قانع باشد؟
🔺آیا رفتار ما با افراد مصاحبهشونده درست بود؟ آیا با آنها مثل کالا رفتار نکردیم؟ ما آنها را ماشینهایی دیدیم که باید بدون سلام و احوالپرسی و بدون در نظر گرفتن کوچکترین ملاحظات انسانی، برای ما لیوانی را در یک دقیقه میفروختند. رفتار ما با آنها که اصلا مصاحبه نشدند، انسانی بود؟
🔺به آن یک دقیقه خیلی فکر میکنم. به نظرم، ما در آن یک دقیقه، نه تنها لیوان، که آبروی خودمان، آبروی شرکت، اعتماد، عدالت و انسانیت را نیز فروختیم
و البته پاسخ درخوری نیز دریافت کردیم.
داستان بالا در یک جمله ارزشمند از وارن بافت خلاصه میشه ؛
هنگام انتخاب و گزینش یک فرد به سه فاکتور کلیدی توجه کنید !
اخلاق
هوشمندی
پشتکار
فقط مراقب باشید
اگر اولی را نداشت ! از آن دو تای دیگر به سود خودش و زیان شما استفاده خواهد کرد ..
💠🤔💠 زنگ اندیشه ...
وقتی در یک بخش سخت از زندگیت قرار داری به این معنی نیست که به انتهای داستان زندگیت رسیدی !
💠🖤💠 ✅در اکسپو دوبی همه کشورها آینده را به رخ کشیده بودند اما ایران پسته و خرما میفروخت
عباس تقدسینژاد مدیرعامل شرکت نمایشگاههای بینالمللی شهر آفتاب:
پاویونی که وزارت صمت برای ایران در اکسپوی دوبی درست کرده بود، دون شأن جمهوری اسلامی بود.در حدی که پاویون فلسطین به مراتب از ایران سطحش بالاتر بود
همه کشورها در اکسپوی دوبی درباره آینده کشورشان صحبت میکردند، وزارت صمت در پاویون ما فقط پسته و خرما میفروخت.
مدیر عزیز سلام
⚜🔰⚜
⚜👉 @managementtools 👈⚜
💠🔁💠 چرخش شغلی (job rotation)
داشتن كاركنان چند مهارته (Multi-skills) براي هر مدير و به طوركلي براي هر سيستم يك مزیت بزرگ محسوب میشود.
وجود اين افراد در هر مجموعهاي ميتواند موجب تسهيل و تسريع در امور و صرفهجويي در زمان و حتي در منابع شود.
یکی از راههای تربیت اینگونه کارمندان، چرخش شغلی (job rotation) است.
یعنی افراد را در مشاغل هم خانواده و همگون كه با آنها آشنايي دارند، جابجا كرد.
بهواسطه اين كار افراد با مشاغل بيشتري آشنا شده و در كار خود از تنوع و گوناگوني بالاتري برخوردار ميگردند. همچنین انگيزه كار در آنان تقويت ميشود و افق ديد كاركنان را وسيع ميكند.
يكنواختي كه پس از تبحر در یک شغل برای افراد ایجاد میشود و آنها را به سکون می فرستد با اینکار كاهش پيدا کرده و درك فعاليتهاي ديگران در درون سازمان بيشتر ميشود. البته، اگرچه گردش شغلي داراي مزاياي زيادي است ولي يكي از اشكالات عمده آن اين است كه سازمان بايد خود را براي مسائل روزبهروز ناشي از انتقال كاركنان بيتجربه، مجهز كند.
لازم است بين مشاغل مشخص و تكراري، چرخش شغلي انجام شود. با وجود اينكه هر سازماني مشاغل روزمره و تكراري زيادي دارد، سازمانهاي مبتني بر تواناسازي كاركنان، مكانيسمهاي مختلفي را بهكار ميگيرند تا فرصتهاي لازم براي رشد و يادگيري كاركنان را بهوجود آورند .
💠🤔💠محصول واقعی نظام مدیریت عملکرد "بازخورد" دادن است
-ترغیب،تشویق و پاداش
-آموزش و بهسازی
-تغییر و گردش شغلی
-ارتقا و پیشرفت شغلی
-قطع همکاری
🆔 @managementtools
💠🔴💠عمق فاجعۀ این تصمیم جدید بازنشستگی میدانید کجاست؟
✍عادل طالبی:
🔗آنجا که متوسط طول عمر در ایران، در زنان، ۷۴٫۶ و در مردان، ۷۲٫۱ سال است. برای مقایسه بد نیست بدانید امید به زندگی در کشوری مثل هلند برای آقایان ۸۰.۱ و برای خانمها ۸۳.۳ سال است.
🔗یعنی ما به طور متوسط ده سال کمتر عمر میکنیم و حالا تصمیم گرفتهاند 12 سال هم بیشتر کار کنیم.
🔗چون شما ریاضیتان خوب است، میتوانید حساب کنید که مثلاً جوانی که در 18 سالگی وارد دانشگاه میشود، اگر لیسانس را در 4 سال و فوق لیسانس را در 2 سال بگیرد و 2 سال هم سربازی برود و بدون فوت وقت، زود تند سریع و انقلابی در 26 سالگی سر کار برود، اگر آلودگی هوا نَکُشَدَش، سکته قلبی و مغزی نکند، به خاطر نیترات و سموم موجود در میوه و گوشت و آب و بقیۀ چیزها سرطان نگیرد، احیاناً، به صورت خودجوش در مترو زمین نخورد و بعد از دو سه ماه کُما، نمیرد، میتواند پس از 42 سال کار، در 68 سالگی بازنشسته شده و با افتخار، 4 سال حقوق بازنشستگی مکفی(!) بگیرد و بعد با آرامش بمیرد!
🔗یا اگر خدای نکرده یللی تللی کند و سه چهار سال سر کار درست و حسابی و بیمهدار(!) نرود، بازیگوشی کند و گوش شیطان کور(!) چشم شیطان کر(!) در 30 سالگی وارد بازار کار شود، آن وقت همان روزی که بازنشسته میشود میمیرد! خداوند رحمتش کند، روحش در آرامش.
بهای سوء مدیریت مدیران را با جانمان میپردازیم و هرگز روی آرامش نخواهیم دید.
برای شادی روح خودتان صلوات بفرستید. کار دیگری از ما بر نمیآید.
💠😴💠 مدیریت خواب !
کمتر از ۸ ساعت خوابیدن توی یک شبانه روز یعنی سلام نابودی سلامت روان، افزایش وزن، کم شدن توانایی ذهن و ابتلا به کلی بیماری.....
💭اما برای خواب خوب از چه روشی استفاده کنیم؟!
📌روشی وجود داره به نام ۱۰ ۱۰ ۴ ۳ ۲ ۱
که به طرز عجیبی کیفیتخواب رو بالا میبره یا اگه مشکل خواب داری حلش میکنه
📌ده دقیقه آفتاب بگیر
پژوهش ها نشون داده بعد از بیدار شدن ده دقیقه زیر نور آفتاب بودن به طرز عجیبی ریتم شبانه روزی خواب رو تنظیم میکنه و باعث میشه راحت تر بخوابی
📌ده ساعت بدون کافئین لطفا
طول مدتی که کافئین توی بدنت تاثیر میذاره حدود ۱۱ ساعته، یعنی وقتی عصر قهوه میخوری نباید توقع خواب راحت توی شب رو داشته باشی
+پس روی مصرف قهوه حساس باش
📌۴ ساعت بدون ورزش
ورزش سنگین نزدیک ساعت خواب یعنی بالا بردن سطح کورتیزول به معنای ساده تر یعنی سخت به خواب رفتن
+ورزش رو بذار صبح یا حداقل ۵ ساعت قبل خوابت
📌۳ ساعت بدون غذا
وقتی بدن می خواد غذا رو هضم کنه شروع به گرم شدن میکنه درحالی که ما برای خواب با کیفیت نیاز داریم دمای بدن رو بیاریم پایین
+بین ساعت خواب و شامت فاصله بذار
📌دو ساعت قبل خواب کار تعطیل
با ذهن درگیر کار و مشغله به خواب رفتن خود خستگی بعد بیدار شدنه، یه روتین آرام بخش قبل خواب بساز
📌و در آخر یه ساعت قبل خواب گوشی رو بذار کنار
نور آبی باعث میشه ذهنت فعال و هوشیار بمونه و مدام خوابیدنت رو به تاخیر بندازه✍🏻
💠😐💠 طنز مدیریتی روز
یکی تخمه شور توزیع میکنه که راننده ها خوابشون نبره
اون یکی میگه راننده ها تخمه شور نخورن که فشار خون میگیرن..
اینها رو یکجایی نگه دارین که یادمون نشه یه زمانی سکان دست چه کسانی بود ...
💠🎯💠برون سپاری یکی از فرایند های کلیدی است که چه در خلال فرایند های تولیدی یک سازمان و چه در تفویض بخشی از وظایف مدیران به جهت توسعه و استفاده بهینه از ظرفیت های موثرترمان به آن نیاز داریم .
شما چه نوع فعالیت ها و فرایند هایی را برون سپاری میکنید ؟!
💯 اصلا چه فرایندهایی قابلیت برون سپاری را دارند ؟!
بخشی از کورس Mini MBA برگزار شده در جمع مدیران میانی و ارشد هلدینگ بازرگانی مهدیزاده با نام تجاری ایوان فرش و ایوان سازه و ..
💯👌💯درباره کورس Mini MBA بیشتر بدانید ..
💠🔻💠سامسونگ: اکثر کاربران شب ها نمیخوابند
سامسونگ با اسکن ۷۱۶ میلیون خواب شبانه هشدار میدهد: اکثر کاربران شبها خوب نمیخوابند!
سامسونگ با تجزیه و تحلیل دادههای مربوط به 716 میلیون خواب شبانه، یکی از بزرگترین مطالعات سلامت خواب را انجام میدهد. هدف پاسخ به این سوال است: «آیا ما خوب خوابیدهایم؟»
همانطور که معلوم است، پاسخ «نه!» است و طبق دادهها همهچیز در همهجا و برای همه بدتر میشود.
گزارش سامسونگ 716 میلیون خواب شبانه کاربران Samsung Health و Galaxy Watch در سراسر جهان را اسکن میکند. اگرچه علاقه به سلامت خواب به شدت افزایش یافته است، اما واقعیت این است که کیفیت خواب افراد بهمرور زمان درحال کاهش است. سامسونگ میگوید جهان با معضل خواب روبرو است.
💠💡💠 زنگ اندیشه
واژه "تعصب" معادل فارسی خیلی قشنگی داره؛
تعصب به فارسی میشه "کورباوری" و آدم متعصب میشه آدم کورباور.
تا قبل از اینکه معادل فارسیشو بدونم انقدر قشنگ معنیشو درک نکرده بودم.
💠💡💠ای کاش هرگز مسئول نشویم!
دیشب، برای خرید شیرخشک به داروخانه رفتم. هر نوزاد دارای سهمیهی دو شیرخشک در هفته است. پدرها و مادرها صف کشیده بودند و با اوضاعی به هم ریخته، یکدیگر را هل میدادند تا کد ملی نوزاد خود را فریاد بزنند و سهمیهی شیر خشک او را بگیرند. نوبت به من رسید و کارمند داروخانه با عصبانیت گفت: «یک عدد شیرخشک باقی مانده و آن هم ایرانی است. میخواهی؟» گرفتم و رفتم در ماشین نشستم. سایت را چک کردم. نوشته بود که سهمیه این هفتهام (هر دو شیرخشک) را دریافت کرده ام!
خسته و کلافه بودم. دلم گرفته بود. استارت را باز کردم که ماشین را روشن کنم. رادیو با صدایی بلند، زودتر روشن شد. مسئولی داشت میگفت: «من نمیدانم جوانان چرا از بچهدار شدن میترسند؟ شهامت داشته باشید! نترسید!» بعد هم با صدای بلند میخندید و میگفت: «بچهدار شدن خیلی مهم است!»
بغض کرده بودم. این جملهها برایم آشنا بود. خودم هم اینها را میگفتم. بچه دار شدن خیلی مهم است. اما یک چیز را انگار بسیاری از ما در هیچ جایگاهی درک نکردیم. اینکه بچهدار «شدن» مهمتر است یا بچهدار «ماندن»؟ مسئول شدن مهمتر است یا مسئول ماندن؟ شهروند شدن مهمتر است یا شهروند ماندن؟ همسر شدن مهمتر است یا همسر ماندن؟ کارمند داروخانه شدن مهمتر است یا کارمند داروخانه ماندن؟ استاد دانشگاه شدن مهمتر است یا استاد دانشگاه ماندن؟ دانشجو شدن مهمتر است یا دانشجو ماندن؟ و ...
تفاوت همه ی اینها را یک چیز مشخص می کند و آن هم مسئولیت پذیری است ..
آغاز یک کار، ارزشمند است. اما ادامه دادن آن، مهمتر خواهد بود. انگار یاد گرفتهایم که ما فقط مسئول آغاز کار هستیم و ادامهی آن دیگر به عهده ما نیست و خودبهخود پیش خواهد رفت. هرجا اهمیت «ادامه دادن» را درک نمیکنیم، شاید بهتر باشد که اصلا شروع نکنیم.
اگر اهمیت مراقبت از بچهها و آموزش دیدن را درک نمیکنیم، شاید بهتر است اصلا بچهدار نشویم. اگر اهمیت مطالعه، تحقیق و بهروز بودن در علم را نمیدانیم، بهتر است استاد دانشگاه نشویم. اگر اهمیت درس خواندن و تلاش کردن را نمیدانیم، چرا دانشجو میشویم؟ اگر نمیتوانیم در صف، با آرامش و صبر، منتظر بمانیم بهتر است از خانه خارج نشویم. اگر نمیدانیم که در «رابطه» باید تلاش کنیم، گذشت داشته باشیم، گوش بدهیم، حرف بزنیم، اهمیت بدهیم و مراقبت کنیم، بهتر است رابطهای را آغاز نکنیم. اگر اهمیت مسئولیتپذیری و پاسخگویی برای همه حرفها و رفتارهایمان را نمیدانیم و اگر متوجه نیستیم که هر حرفی را نمیتوانیم به زبان بیاوریم، ای کاش «هرگز مسئول نشویم!»
#مسئولیت_پذیری
#داستان_توسعه
💠💯💠پدیده لذت انتخاب در فرایند تصمیم گیری و مذاکره اثر بخش و بسیاری تعاملات روزانه در حوزه مدیریت کاربرد دارد.
در خلال معرفی این تکنیک کاربردی در خصوص ماهیت رنج صحبت کردم و اینکه
رنج ماهیتی تحمیلی دارد و اگر رنج آگاهانه انتخاب شود تبدیل به لذت خواهد شد.
برگزاری دوره آموزشی مهارتها و فنون تصمیم گیری
در جمع مدیران و معاونین سازمان امور مالیاتی خراسان رضوی فرصت مغتنمی بود تا یکسری آموزه های کاربردی در این حوزه برای مدیران گرانقدر این سازمان مرور شود.
هاشم راعی
مشاور و مدرس مدیریت
کسب و کار یعنی تبادل ارزش
بیزنس محصول می دهد به مشتری
مشتری پول می دهد به کسب و کار
بازاریابی مدیریت ارزش را در کسب و کار انجام می دهد
طراحی ارزش (محصول)
ترویج ارزش (تبلیغات)
تحویل ارزش (فروش)
پس بازاریابی در تمام فرآیندهای کسب و کار نقش داشته و بنای ماندگاری و رشد بیزنس است
💠🆘💠یک پاراگراف از کتاب «آنچه مدیران بازاریابی امروز باید بدانند»
بخش بازاریابی را به دو گروه تقسیم کنید
بخش بازاریابی را به دو گروه بالادستی (استراتژیک) و پایین دستی (تاکتیکی) تقسیم کنید.
کارهای اجرایی، کمپین های تبلیغاتی، ترویج، پروموشن و فراهم کردن ابزارهای فروش بر عهده افراد گروه تاکتیکی یا پایین دستی می باشد.
این تیم برای کمک به فروش محصولات موجود در بخش های جدید بازار، ایجاد پیام های جدید و طراحی ابزارهای فروش بهتر، از تحقیقات بازار و بازخورد نمایندگان فروش استفاده می کند.
گروه بازاریابی بالادستی یا استراتژیک، اقدام به سنجش مشتری می کند. به این معنی که آنها نیاز مشتری را رصد و پیش بینی می کنند و چشم انداز طولانی مدت از فرصت ها و تهدیدهای کسب و کار ترسیم می کنند.
تیم استراتژیک بینش خود را با مدیران ارشد و توسعه دهندگان محصولات در میان می گذارد و از این طریق در توسعه محصولات نیز مشارکت می کند.
🧰 https://t.me/joinchat/AAAAADuezNaqNX9_kmOm4Q
💠💡💠دیروز، شلوغترین روز، در تاریخ پروازهای آمریکا بود. حجم پروازها دیوانهکنندست. حدود ۳ میلیون مسافر و بیش از ۵۱ هزار پرواز!
_۳میلیون مسافر. واقعا شگفت اوره
کمتر از ۱٪ جمعیت بجای استفاده از ماشین شخصی از هواپیماهای همگانی برای سفر استفاده کردند.
این پروازها دوچیز رو برجسته میکنه
۱_ زمان برای آمریکایی ها خیلی مهمه
۲_ هواپیما کالای لوکس نیست
💠🤔💠 اختلاف در زاویه دید
ریشه بسیاری از تعارضات در سازمان است .
از ابزار گردش شغلی بطور هدفمند استفاده کنید تا افراد از زاویه دید سایر همکاران هم با مسائل روبرو شوند .
🆔 @managementtools
دوستان و همراهان عزیز
با سلام و احترام
با توجه به اینکه اینجانب مدت 25 سال است که در حوزه روابط کار و تامین اجتماعی کسب دانش نموده ام و اکنون بر خود واجب می دانم که زکات دانش خود را بدون هیچگونه چشمداشتی در اختیار عزیزان علاقمند به این حوزه قرار دهم ، باعث افتخار است که جهت بهره مندی از مطالب آموزشی حوزه روابط کار و تامین اجتماعی ، در پیج اینستاگرام همراه بنده باشید .
همراهیتان مزید امتنان خواهد بود 🙏
ادرس پیج اینستاگرام 👇👇👇
https://www.instagram.com/arkhademlou
علیرضا خادملو
مشاور روابط کار و تامین اجتماعی
💠💯💠ثروت و ثروتمند از نظر ایلان ماسک
🔹 اول از همه، این را درک کنید
ثروت به معنای داشتن حساب بانکی چاق نیست. ثروت در درجه اول توانایی خلق ثروت است.
مثال: کسی که در لاتاری یا قمار برنده می شود. حتی اگر 100 میلیون دلار برنده شود، یک مرد ثروتمند نیست.
او یک مرد فقیر با پول زیاد است.
به همین دلیل است که 90 درصد میلیونرهای لاتاری بعد از 5 سال دوباره فقیر می شوند.
🔹 شما افراد ثروتمندی هم دارید که پول ندارند.
مثال: اکثر کارآفرینان.
آنها در حال حاضر در مسیر ثروت هستند، حتی اگر پولی نداشته باشند، زیرا در حال توسعه هوش مالی خود هستند و آن ثروت است.
🔹 فقیر و غنی چه تفاوتی با هم دارند؟
اگر جوانی را دیدید که تصمیم دارد تمرین کند، چیزهای جدید بیاموزد، سعی می کند دائماً خود را بهبود بخشد، بدانید که او مرد ثروتمندی است.
اگر جوانی را دیدید که فکر میکند مشکل از دولت است و فکر میکند ثروتمندان همه دزد هستند و مدام انتقاد میکند، بدانید که او یک مرد فقیر است.
🔹 ثروتمندان متقاعد شده اند که فقط به اطلاعات و آموزش نیاز دارند تا پرواز کنند، فقرا فکر می کنند که دیگران باید به آنها پول بدهند تا بلند شوند.
🔹 ببخشید که این را میگویم ، اما بیشتر جنایتکاران مردم فقیر هستند. وقتی جلوی پول میروند، عقلشان را از دست میدهند، به همین دلیل دزدی میکنند، دزدی میکنند و غیره... برای آنها این یک لطف است، زیرا نمیدانند چگونه میتوانند به تنهایی درآمد کسب کنند.
🔹 یک روز نگهبان یک بانک کیسه ای پر از پول پیدا کرد، کیف را گرفت و رفت تا آن را به مدیر بانک بدهد.
مردم به این مرد احمق می گفتند، اما در واقع این مرد فقط یک مرد ثروتمند بود که پول نداشت.
یک سال بعد، بانک به او پیشنهاد شغلی به عنوان پذیرش داد، 3 سال بعد او مدیر مشتری شد و 10 سال بعد مدیریت منطقه ای این بانک را بر عهده گرفت، او صدها کارمند را مدیریت می کند و پاداش سالانه او بیش از مبلغی است که می توانست داشته باشد.
✅ ثروت اول از همه یک حالت ذهنی است.
با این تفاسیر شما ثروتمند هستید یا فقیر؟!
جمعه دوازدهم آبان ماه به دعوت دانشگاه علمی کاربردی گروه صنعتی پارت لاستیک میهمان و سخنران مراسم افتتاحیه سال تحصیلی دانشجویان بورسیه ی این گروه بودم تا در خصوص بهبود نگرش و توسعه فردی ارائه داشته باشم.
✅⚜️✅ عکس هشتم هم برای بیست سال پیش هست زمانی که به عنوان یک تکنسین فنی در مجموعه پارت لاستیک مشغول فعالیت بودم.
از همون زمان تا به امروز همواره تلاش کردم و سعی کردم برای بهتر شدن هیچ بهانه ای رو نپذیرم .
بهانه هایی که هر کدام به تنهایی میتونست من رو در همان جایگاه نگه داره و امروز حرفی برای گفتن نداشته باشم.
داستان زندگی ما زمانی شنیدنی میشه که تونسته باشیم مسائل و مشکلات زیادی رو با موفقیت پشت سر بگذاریم.
زمانی هست که تونستیم متمایز تر از بقیه عمل کنیم و به پیش بریم .
زمانی هست که به خستگی ها، نا امیدی ها و رنجها فرصت عرض اندام ندادیم و ثابت کردیم از اونها قوی تریم.
داستان و درسهای بهبود نگرش و توسعه فردی نیاز امروز همه ماست در هر سنی که باشیم.
نسل امروز نیاز به کمک ما داره تا انگیزه اش رو که چاشنی حرکتش هست رو همواره بهبود ببخشه
انگیزه که باشه مهارت ها رو هم یکی پس از دیگری پیدا خواهد کرد.
✍ هاشم راعی
💠👌💠 10 تکنیک افزایش تمرکز و استفاده بهینه از زمان
تا زمان را مدیریت نکنیم نمیتوانم چیز دیگیری را مدیریت کنیم .. پیتر دراکر
1- تکنیک پومودورو
به ازای هر ۲۵ دقیقه کار با کیفیت، ۵ دقیقه استراحت کنید. اینکار را ۴ بار تکرار کنید تا ۲ ساعت طی شود و درنهایت ۲۵ الی ۳۰ دقیقه استراحت کنید.
تکنیک پومودورو باعث قفل شدن مغز روی یک کار میشود.
2- رژیم غذایی درست.
مصرف ویتامین ها و مواد معدنی مثل ویتامینE، C ،B ، بتاکاروتن و منیزیم که مکمل عالی برای تقویت مغز هستند را افزایش دهید.
شکلات تلخ حاوی آنتیاکسیدان و محرک طبیعی کافئین است و تمرکز را بالا میبرد؛ آجیل منبع ویتامین E و ماهی منبع پروتئین و اسیدچرت و امگا3 است که در تقویت حافظه موثر است.
3- ورزش.
ورزش های هوازی مانند دو باعث تقویت و محافظت از نورون و رشته های مغزی میشود. هرروز حدود نیم ساعت پیادهروی سریع باعث بهبود عملکرد مغز و قلب و یوگا باعث کاهش استرس میشود.
4- برای ۳۰ دقیقه از همه چیز دور شوید.
از تمام فعالیت های فکری، کاری، ایمیل، اینترنت، گیم یا ... در این تایم دور شوید.
5- مدیریت انرژی.
اگر کاری درطول روز نیازمند انرژی بیشتری ست آن را به زمانی موکول کنید که بیشتری انرژی را برای انجام کارهایتان دارید.
6- یک چای یا قهوه بنوشید.
کافئین قهوه نه تنها منجر به کاهش خواب آلودگی بلکه باعث کاهش حواس پرتی و سبب افزایش تمرکز در طول انجام کارها میشود.
7- دوری از عوامل حواس پرتی.
بطور معمول چند ساعت اول بیداری تلفن خود را چک نکنید. هر فعالیتی که تمرکزتان را به هم میزند محدود کنید؛ تلویزیون را خاموش کنید.
8- تغییر و تنظیم محیط.
محیط کار یا مطالعه تان را به گونه ای تنظیم کنید که از آن لذت ببرید.
9- خواب کافی.
هرشب حداقل هفت ساعت بخوابید و در طول روز اگر احساس کردید به استراحت احتیاج دارید از ۴۵ تا ۶۰ دقیقه استراحت کنید.
10- برنامه ریزی.
کارهایتان را به بخش های کوچکتری تقسیم کرده و پس از انجام هر بخش وقفه کوتاهی دهید.
💠💡💠 زنگ اندیشه
این حکایت رو بخونید و ببینید براتون آشنا نیست؟!
"ابن هرمه" شاعر مدح سرای حجازی به نزد منصور، خلیفه عباسی آمد، منصور وی را عزیز داشت و تکریم کرد و پرسید؛ چیزی از من بخواه! ابن هرمه گفت: به کارگزارت در مدینه بنویس که هر گاه مرا مست گرفتند، مرا شلاق نزنند!
منصور گفت: باید حد جاری شود، را راهی نیست، چیز دیگری بخواه و اصرار کرد. اما ابن هرمه بیشتر اصرار کرد!
سرانجام منصور گفت به کارگزار مدینه بنویسند: هر گاه "ابن هرمه" را مست نزد تو آورند وی را هشتاد تازیانه بزنید و آورنده اش را صد تازیانه!!
از آن پس ابن هرمه مست در کوچه ها میرفت و کسی از ترس شلاق خوردن معترضش نمیشد!
این حکایت منو یاد نحوه برخورد با افشا کنندگان مفاسد اقتصادی میندازه ...
💠🎯💠مأمور کنترل مواد مخدر به یک دامداری در ایالت تگزاس امریکا می رود و به صاحب سالخورده ی آن می گوید:
باید دامداری ات را برای جلوگیری از کشت مواد مخدر بازدید کنم.
دامدار با اشاره به بخشی از مرتع، می گوید:
"باشه، ولی اونجا نرو."
مأمور فریاد می زند: "آقا! من از طرف دولت فدرال اختیار دارم."
بعد هم دستش را می برد و از جیب پشتش، کارت خود را بیرون می کشد و با افتخار، نشان دامدار می دهد و اضافه می کند:
"اینو می بینی؟ این کارت به این معناست که من اجازه دارم هرجا دلم می خواد برم... در هر منطقه اى... بدون پرسش و پاسخ... حالی ات شد؟ میفهمی؟"
دامدار محترمانه سری تکان می دهد، پوزش می خواهد و دنبال کارش می رود.
کمی بعد، دامدار پیر فریادهای بلندى می شنود و می بیند که مأمور، از ترس گاو بزرگ وحشی که هر لحظه به او نزدیک تر می شود، دوان دوان فرار می کند.
به نظر می رسد که مأمور، راه فراری ندارد و قبل از این که به منطقه ی امن برسد، گرفتار شاخ گاو خواهد شد.
دامدار لوازمش را پرت میکند، با سرعت خود را به نرده ها می رساند و از ته دل فریاد می کشد:
" کارت!... کارتت را نشانش بده !"
بدون فکر، از قدرت میز مدیریت استفاده نکنیم...
💠💯💠 بخشی از کورس آموزشی BEC
برگزار شده در جمع مدیران و کارکنان مجموعه ورزشی تفریحی هلیوم پارک مشهد
BEC :
Business Encouragement Course
در کورس توانمند ساز BEC
چه دوره هایی آموزش داده میشود ؟!
- بهبود نگرش و توسعه فردی
- معماری بازار و برد
- مهندسی فروش اثربخش
- مدیریت ارتباط اثر بخش با مشتریان
هاشم راعی مشاور و مدرس مدیریت
💠💡💠 فیلسوف یونانی دکتر پاپادروس در پایان کلاس درسش با این پرسش به سخنرانی خود خاتمه داد :
▪︎آیا كسی سؤالی دارد؟
▪︎یکی از شاگردانش به نام "رابرت فولگام" نویسندۀ مشهور در بین حضار بود.
▪︎پرسید : جناب آقای دكتر پاپادروس ، معنی زندگی چیست؟
▪︎بعضی از دانشجویان خندیدند!
▪︎اما پاپادروس ، دانشجویان خود را به سکوت دعوت كرد ، سپس كیف بغلی خود را از جیبش درآورد ، داخل آن را گشت و آینۀ گرد و كوچکی را بیرون آورد و گفت :
▪︎موقعی كه بچه بودم جنگ بود ، ما بسیار فقیر بودیم و در یک روستای دورافتاده زندگی میكردیم ، روزی در كنار جاده چند تکه آینۀ شکسته ، از لاشه یک موتورسیکلت آلمانی پیدا كردم.
▪︎بزرگترین تکۀ آن را برداشتم و با ساییدن آن به سنگ ، گِردش كردم.
▪︎همین آینهای كه حالا در دست من است و ملاحظه میكنید.
▪︎سپس بهعنوان یک اسباببازی شروع كردم به بازی با آن و بازتاباندنِ نور خورشید به هر سوراخ و سُنبه و دَرز و شکافِ كمد و صندوق خانه و تاریک ترین جاهایی كه نور خورشید به آنها نمیرسید.
▪︎از این كه با كمک این آینه میتوانستم ظلمانیترین نقاط در اجسام و مکانهای مختلف را نورانی كنم به قدری شیفته و مجذوب شده بودم كه وصفش مشکل است.
▪︎در واقع، بازتاباندن نور به تاریک ترین نقاط اطرافم ، بازی روزانۀ من شده بود.
▪︎آینه را نگه داشتم و در دوران بعدیِ زندگی نیز هر وقت كه بیکار میشدم آن را از جیبم در میآوردم و به بازی همیشگی خود ادامه میدادم.
▪︎بزرگ كه شدم دریافتم این كار یک بازی كودكانه نبود ، بلکه استعارهای بر كارهایی بود كه احتمال داشت بتوانم در زندگی خود انجام دهم.
▪︎بعدها دریافتم كه من ، خود نور و یا منبع آن نیستم ، بلکه نور و به عبارت دیگر ، حقیقت ، درک و دانش جایی دیگر است.
▪︎تنها در صورتی تاریک ترین نقاط عالم را نورانی خواهد كرد كه من بازتابش دهم.
▪︎من تکهای از آینهای هستم كه از طرح و شکل واقعی آن اطلاع چندان درستی ندارم.
▪︎با وجود این ، هرچه كه هستم ، میتوانم نور را به تاریک ترین نقاط عالم ، به سیاه ترین نقاط ذهن انسانها منعکس كنم.
▪︎سبب تغییر بعضی چیزها در برخی از انسانها گردم.
▪︎شاید دیگران نیز متوجه این كار شوند و همین كار را انجام دهند.
▪︎به طور دقیق این همان چیزی است كه من به دنبال آن هستم.*
*این معنی زندگی من است.
▪︎دکتر بعد از پایان درس ، آینه را به دقت دوباره در دست گرفت و به كمک ستونی از نور آفتاب كه از پنجره به داخل سالن میتابید ، پرتویی از آن را به صورتم و به دستهایم كه روی صندلی به هم گره خورده بودند ، تاباند و گفت :
▪︎به جایی که تاریک و ظلمانی است، نور ببریم.
به جایی که امید نیست ، امید ببریم.
به جایی که دروغ هست ، راستی ببریم.
به جایی که ظلم هست ، عدالت ببریم.
به جایی که کدورت هست ، مهر ببریم.
به جایی که جنگ هست ، صلح ببریم.
▪︎به جایی که پر از هیاهو و داد و بیداد است ، آرام و قرار ببریم.
▪︎به جایی که سستی و تنبلی است ، شور و شوق و نشاط ببریم.
▪︎به جایی که پر رویی و بی ادبی حاکم است ، مرام و معرفت و ادب ببریم.
▪︎به جایی که بیسوادی و بی هنری سیاهی ایجاد کرده ، سواد و مهارت ببریم.
▪︎به جایی که یادگیری مرده است ، دانایی و کارایی و زیستن و باهم زیستن را به ارمغان ببریم.
و ....
*این معنای زندگی است....*
💠💯💠هفت قانون طلایی NLP برای موفقیت :
۱- قانون اعتقادات
به هر چیز که اعتقاد داشته باشید چه درست چه نادرست، بر قسمت نیمه هوشیار ذهن تأثیر میگذارد و با دقتی حیرت آور به عینیت در میآید. هر امر باید ابتدا در قالب اعتقاد و باور درآید تا به آن عمل شود.
۲- قانون انتظارات
هر آنچه که انتظارش را میکشید به سرتان میآید. مثلاً اگر انتظار یک زندگی خوب و موفق را میکشید، همان را خواهید داشت و برعکس. پس اگر هر عملی که انجام دهید از آن انتظار مثبت داشته باشید، نتیجه مثبت خواهید گرفت. حتماً تأثیر این قانون را در زندگی روزمره زیاد دیدهاید.
۳- قانون جاذبه
منفیها، منفیها را جذب میکنند و مثبت ها، مثبتها را. افراد با ذهنیت منفی، اشخاص منفی را جذب میکنند و برعکس، افراد با ذهنیت مثبت، اشخاص پر انرژی و مثبتاندیش را.
۴- قانون جانشینی
ذهن نیمههوشیار در یک لحظه میتواند فقط به یک وجه از قضیه فکر کند (مثبت یا منفی). یعنی زمانی که میخواهیم به جنبه مثبت کاری فکر کنیم قادر نیستیم در همان لحظه جوانب منفی آن را هم بسنجیم. مگر آنکه جنبه منفی جانشین وجه مثبت شود.
۵- قانون کارما
آدمی تنها آنچه را که میدهد باز میستاند. بازی زندگی، بازی بومرنگ هاست. پندار و کردار و گفتار انسان دیر یا زود با دقتی حیرت انگیز به خود او باز میگردد.
کارما واژهای است سانسکریت به معنای «بازگشت».
آنچه که آدمی بکارد، همان را درو خواهد کرد. بسیاری از مردم از این واقعیت غافلند که هدیه دادن نوعی سرمایه گذاری است و اندوختن از سر حرص و احتکار جز تنگدستی عاقبتی ندارد.
۶- قانون بخشایش
این قانون میگوید خطاهای خود و دیگران را فراموش کنید و ببخشید. فراموش کردن خطاهای خود این حسن را دارد که تصویر ذهنی شخص از خود، مخدوش نمیشود. هر اندیشهی خشک و محدودکنندهای مثل مقصر دانستن خود، یا کینه و ناراحتی داشتن از دیگران بر ذهن نیمههوشیار اثر گذاشته، مانع پیشرفت میشود.
۷- قانون پرهیز از تردید و هراس
جز تردید و هراس هیچ چیز نمیتواند میان انسان و آرمانهایش فاصله ایجاد کند. اگر انسان بدون دلهره، برای تحقق آرزوهایش تلاش کند، بیدرنگ برآورده خواهد شد. ترس، دشمن بزرگ بشر است. ترس از تنگدستی، ترس از بدبختی، ترس از شکست، ترس از بیماری، ترس از دست دادن...