مشاور رییس مجلس در امور راهبردی @aqlesorkh
عنوان مقاله:
افزایش جنگ شناختی چین و روسیه؛ لزوم راهبرد مقابلهای برای سئول
As China, Russia escalate cognitive warfare, experts say Seoul needs counterstrategy
نام نویسنده: جی دا-گیوم
تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ (۲ مه ۲۰۲۵)
منبع: The Korea Herald
این مقاله به بررسی تشدید جنگ شناختی (Cognitive Warfare) از سوی چین و روسیه علیه شبهجزیره کره و تأکید بر ضرورت تدوین راهبرد مقابلهای برای کره جنوبی میپردازد. در سمیناری مشترک با حضور انجمن مطالعات منطقهای کره، مؤسسه راهبرد امنیت ملی و مؤسسه سجونگ، تهدیدات امنیتی ناشی از جنگ شناختی و راهکارهای مقابله با آن مورد بحث قرار گرفت.
در این نشست، لی هو-ریونگ، رئیس انجمن مطالعات منطقهای کره، اظهار داشت که کره شمالی با بهرهگیری از عملیات نفوذ سایبری (Cyber Influence Operations) و اخلال در سامانههای GPS، به تقویت «جنگ شناختی نامرئی» علیه کره جنوبی پرداخته است. وی بر لزوم پاسخ جامع و فراگیر به جنگ شناختی قدرتهای تجدیدنظرطلبی چون چین و روسیه تأکید کرد. هان سوک-هی، رئیس مؤسسه راهبرد امنیت ملی نیز تصریح کرد که چین به جای درگیری نظامی مستقیم، به جنگ ترکیبی (Hybrid Warfare) متکی است که شامل عملیات روانی (Psychological Operations)، ایجاد شکاف اجتماعی و عملیات اطلاعاتی (Information Operations) برای شکلدهی افکار عمومی میشود.
در مقاله آمده است که جنگ شناختی ابزاری برای نفوذ در ادراک جمعی، ایجاد تفرقه میان متحدان آمریکا و بهرهبرداری از اختلافات تاریخی و مناقشات تسلیحاتی میان کره و ژاپن است. چین با مداخله در این موضوعات، سعی در تضعیف اتحادهای منطقهای و تقویت نفوذ خود دارد. کارشناسان هشدار دادند که تهدیدات جنگ شناختی چین و روسیه علیه شبهجزیره کره در حال تحول است و دولت کره جنوبی باید پاسخهایی متناسب و هوشمندانه طراحی کند.
توصیه شد که دولت کره جنوبی با تشویق پژوهشهای متنوع در حوزه جنگ شناختی و ارزیابی حرفهای و عینی راهبردهای چین و روسیه، ظرفیتهای مقابلهای خود را تقویت کند. همچنین تأکید شد که دولت جدید کره جنوبی، پس از انتخابات ریاستجمهوری زودهنگام ژوئن، باید تهدیدات جنگ شناختی و تدابیر پاسخگو را در راهبرد امنیت ملی کشور بگنجاند و زیرساختی برای ایجاد یک سیستم پاسخگویی فراگیر به جنگ شناختی فراهم کند.
از دیگر نکات مهم مقاله، اهمیت درسآموزی از ویژگیهای جنگ شناختی در منازعات اخیر مانند جنگ اوکراین و درگیری اسرائیل و حماس است. این نمونهها نشان میدهند که جنگ شناختی، با بهرهگیری از عملیات اطلاعاتی، دستکاری افکار عمومی، حملات سایبری و ایجاد سردرگمی و بیاعتمادی، میتواند تأثیرات عمیق و پایداری بر امنیت ملی کشورها داشته باشد.
در پایان، مقاله بر لزوم ارتقای آگاهی عمومی، توسعه ظرفیتهای تحلیلی و اطلاعاتی، و طراحی راهبردهای جامع برای مقابله با جنگ شناختی تأکید میکند تا کره جنوبی بتواند در برابر تهدیدات پیچیده و چندلایه چین و روسیه مقاومت کند.
لینک مقاله:
https://m.koreaherald.com/article/10479899
مقاله «جنگهای بدون سلاح» به بررسی نوعی جنگ نوین میپردازد که برخلاف جنگهای سنتی، بدون استفاده از سلاحهای فیزیکی و با تمرکز بر جنگ شناختی، روانی و اطلاعاتی انجام میشود. در این نوع جنگها، ابزارهایی مانند دستکاری روانی، انتشار اطلاعات نادرست، عملیات روانی و فناوریهای نوین برای تأثیرگذاری بر رفتار انسانها، شکلدهی افکار عمومی و تضعیف نهادهای اجتماعی و سیاسی به کار گرفته میشوند. این جنگها بیشتر بر ذهن و ادراک افراد متمرکز هستند و هدفشان تغییر نگرشها، ایجاد شکافهای اجتماعی و سیاسی و کنترل جمعیتها بدون درگیری نظامی مستقیم است.
نویسنده تأکید میکند که ماهیت نامرئی و پیچیده این جنگها، تشخیص و مقابله با آنها را دشوار ساخته و تهدیدی جدی برای امنیت ملی و ثبات اجتماعی کشورها محسوب میشود. این جنگها میتوانند از طریق رسانههای اجتماعی، فضای مجازی و فناوریهای ارتباطی به سرعت گسترش یافته و دامنه تأثیرگذاریشان جهانی شود.
مقاله بر ضرورت افزایش آگاهی عمومی، توسعه راهکارهای علمی و فناوری مقابلهای و تقویت نهادهای امنیتی و اطلاعاتی برای شناسایی و خنثیسازی این تهدیدات تأکید دارد. همچنین پیشنهاد میشود کشورها در زمینه آموزش، پژوهش و همکاریهای بینالمللی در حوزه جنگ شناختی سرمایهگذاری کنند تا بتوانند در برابر این تهدیدات نوین مقاومت کنند.
در نهایت هشدار داده میشود که اگرچه جنگهای بدون سلاح کمتر آشکارند، اما اثرات آنها بر جوامع و امنیت جهانی میتواند مخربتر و پایدارتر از جنگهای سنتی باشد و نیازمند توجه جدی سیاستگذاران و جامعه علمی است.
لینک مقاله:
https://www.millenniumpost.in/opinion/wars-without-weapons-608900
از طریق اینک زیر می توانید وارد جلسه هشتم از دوره مبانی و روش های جنگ شناختی شوید. https://gharar.ir/r/1eb71b78
Читать полностью…اسلایدهای دوره مبانی و مفاهیم جنگ شناختی- مهدی محمدی
Читать полностью…صوت جلسه سوم از سلسله درس های ‘مبانی و روش های جنگ شناختی’ با تدریس آقای مهدی محمدی- اسفند ۱۴۰۳
@soleimani_school
صوت جلسه اول از سلسله درس های ‘مبانی و روش های جنگ شناختی’ با تدریس آقای مهدی محمدی- اسفند ۱۴۰۳
@soleimani_school
درحالیکه دشمن می خواهد نظام را مقصر جلوه بدهد و از درون جامعه ایران یارگیری کند، آیا جریان انقلابی ماموریتی مهم تر از این دارد که از رویارویی های داخلی بپرهیزد و با تلاش برای همراه کردن همه طیف های جامعه مستقیما دشمن را هدف بگیرد؟
من عمیقا باور دارم امریکا در موقعیتی نیست که تهدیدهای خود را علیه ایران عملی کند جز در یک صورت و آن هم اینکه درون ایران را آشفته و گرفتار بحران و اختلاف ببیند و حس کند با آغاز درگیری نظام مجبور خواهد بود در دوجبهه داخلی و خارجی همزمان بجنگد. آن وقت اراده شلیک ایجاد می شود.
اگر در ۸۸ آشوب مقدمه تحریم شد، اگر در ۹۸ آشوب به ترور سردار سلیمانی انجامید، اگر در ۹۲ کج سلیقگی در گشت ارشاد به دشمن امکان اجرای پروژه آشوب را داد، در ۱۴۰۴ تشدید رویارویی داخلی می تواند حتی مقدمه حمله نظامی باشد.همه باید بدانیم چه می کنیم و مسئولیت آنچه می کنیم را بپذیریم.
حملات روزهای گذشته به کسی چون من گرچه مهم نیست (چون من کسی نیستم) اما یک دلیل بیشتر ندارد. من مدت هاست خیرخواهانه برخی را نصیحت کرده و به آنها هشدار داده ام در این مقطع دوقطبی سازی و بحران آفرینی آب ریختن در آسیاب نتانیاهو و ترامپ است اما گوشی برای شنیدن نبوده.
هر چه هم زمان گذشته بیشتر روشن شده که این تلاش ها با دیدگاه رهبر انقلاب و نهادهای امین و تصمیم گیرنده نظام در تعارض است اما باز برخی محافل اصرار دارند به مسیر خود ادامه بدهند چون حس می کنند بدون شکل دادن به دوقطبی ها و تکه پاره کردن جامعه اساسا شانسی در عالم سیاست ندارند.
به همین دلایل، سال هاست به دقت و درستی، رهبر انقلاب پرهیز از دوقطبی سازی، اشتباه گرفتن دشمن و تبدیل مسائل فرعی به مسائل اصلی را محورهای اصلی تذکر خود به جریان انقلاب قرار داده اند. مسئله این است: عموم مردم انقلابی هستند و باید پشت سر نظام بمانند.
اما کسانی که تلاش می کنند هر روز به یک بهانه بخش های مختلف جامعه را روبروی همدیگر یا روبروی نظام قرار بدهند، تقویت کننده محاسبات اشتباه دشمن و شریک هر فاجعه ای هستند که ممکن است رخ بدهد. اینکه اسم خود را اصلاح طلب گذاشته باشند یا انقلابی هم ذره ای اهمیت ندارد.
پرهیز از دوقطبی سازی البته به معنای کوتاه آمدن از هیچ اصولی نیست بلکه به معنای مهربان تر بودن با جامعه، تدبیر در پیگیری اهداف انقلابی، حفظ اعتماد به نهادهای نظام در شرایط حساس و پرهیز از دشمن سازی در داخل است. شاخص تدبیر چیست؟ شاخص فقط رهبری است نه این یا آن فرد و گروه خاص.
@mahdi_mohammadi61
صوت جلسه چهارم دوره مبانی و مفاهیم جنگ شناختی با تدریس آقای مهدی محمدی/ پروژه های بی ثبات ساز در چارچوب کمپین های جنگ شناختی چگونه اجرا می شود؟/ تبعات قطبی شدن جامعه چیست؟/ ۸ فروردین ۱۴۰۳
Читать полностью…رهبر انقلاب: بعضی انتقادها به وعدۀ صادق براثر بیاطلاعی است
🔹یکی از توصیههای من این است که بعضی از ایرادها و انتقادهای دانشجویان به مسئولان بر اثر بیاطلاعی است. چرا؟ مثلاً فرض کنید وعدۀ صادق در فلان وقت انجام نگرفت و فلان وقت انجام گرفت.
🔹اگر در فلان وقت انجام میگرفت، فلان حادثه اتفاق نمیافتاد. خب، درست نیست این؛ این درست نیست. آن کسانی که متصدی این کارها هستند به انقلاب دلبستگیشان، وابستگیشان، عشقشان و آمادگیشان کمتر از من و شما نیست، نمیشود متهم کرد.
🔹محاسبه دارند، حساب دارند و با محاسبه کار میکنند. آنچه که انجام میدهند، اگر شما هم جای آنها بودید، همین کار را انجام میدادید. این احتمال را همیشه در ذهنتان داشته باشید. متهم نکنید افراد را.
🔹من سال گذشته یکی از توصیههایم این بود که انتقاد کنید، نقد اشکال ندارد اما نقدکردن با تهمتزدن فرق میکند. مراقب باشید وقتی نقد میکنید، کسی را متهم نکنید. سؤال مطرح بشود اشکال ندارد، سؤال مطرح بشود، ابهام مطرح بشود و فرصت جوابدادن بهوجود بیاید.
🔹گاهی هست که بعضی از سؤالات را طرف جواب هم نمیتواند بدهد، یعنی فرصت جواب ندارد یا امکان جواب دادن نیست نسبت به این قضیه. اینطور موارد حتی ابهام را مطرح هم نکنید.
🔹در انتقادها مراقب باشید بنبستنمایی نشود؛ یعنی جوری انتقاد نکنید که وقتی مردم عادی میشنوند، احساس بنبست بکنند. نه، گاهی اوقات اشکالی که بیان میشود، جوری است که وقتی انسان آن را میشنود، احساس میکند واقعاً هیچ راهی وجود ندارد. خب، این غلط است.
@Farsna
https://www.instagram.com/reel/DGkt4MuITTD/?igsh=eGY3Z3ZhZml5bXZ5
Читать полностью…تحلیل کوتاه وضعیت لبنان پس از سفر هفته گذشته به بیروت برای حضور در مراسم تشییع شهید سید حسن نصرالله. 3 نکته که باید درباره لبنان به آن توجه کنید. (این نکات در مقدمه کلاس جنگ شناختی ۱۰ اسفند ۱۴۰۳ بیان شده است.)
@mahdi_mohammadi61
سعید جلیلی به نظر رهبری توجه نکرد و حرف سردار قاآنی را زمین زد
روایت رئیس ستاد قالیباف از استدلال قاآنی در جلسه مشهد برای کنار کشیدن جلیلی/نظر رهبر انقلاب عدم ورود سعید جلیلی به عرصه انتخابات بود
عباس پارسایی رئیس ستاد انتخابات محمدباقر قالیباف در استان خراسان رضوی:
بار دیگر شاهد تحریف جلسه مهم میان دکتر قالیباف، سردار قاآنی و دکتر جلیلی هستیم؛ چرا راویان این ماجرا حاضر نیستند بهدرستی نقش سردار قاآنی را روایت کنند؟ چرا از استدلال سردار برای کنارهگیری آقای جلیلی سخنی نمیگویند؟ حقیقت این است که سردار قاآنی در آن جلسه مهم که در مشهد برگزار شد، شرایط جبهه مقاومت را تشریح کرد و بر همین اساس، اصرار به حضور دکتر قالیباف داشت.
تصمیم نهایی؛ چرا قالیباف از رقابت کنار نرفت؟
شخصاً تا پاسی از شب منتظر نتیجه جلسه بودم و حدود ساعت ۱ بامداد بهعنوان مسئول ستاد آقای قالیباف در استان خراسان رضوی با ایشان تماس گرفتم. پاسخ ایشان صریح و روشن بود: «تکلیف من را مشخص کردند، باید بمانم، زیرا کنارهگیری من موجب یکمرحلهای شدن انتخابات به نفع آقای پزشکیان خواهد شد.» تحلیل بزرگان و بررسی نظرسنجیها نیز نشان میداد که آرای آقای قالیباف به سبد ایشان اضافه نخواهد شد، بنابراین باقی ماندن دکتر قالیباف تصمیمی قطعی و منطقی بود.
حجیت شرعی؛ چه کسی برای ماندن یا نماندن تکلیف داشت؟
اما درباره حجیت شرعی، حقیقت آن است که پیش از ورود به انتخابات، آقای جلیلی نامهای به محضر حضرت آقا ارسال کرد و پاسخی دریافت نکرد. سپس به آقای قالیباف متوسل شد تا پاسخ روشنی از حضرت آقا دریافت کند. آقای قالیباف در جلسه حضوری درخواست آقای جلیلی را مطرح کردند. پاسخ حضرت آقا عدم ورود ایشان به عرصه حضور یا عدم حضور به عرصه انتخابات بود اما توصیه ای که خواستند به آقای جلیلی منتقل شود، «ضرورت اجماع» بود.
موضع رهبری؛ چه پاسخی به پرسش وحید جلیلی داده شد؟
پس از این جلسه، آقای وحید جلیلی بعد از نماز فرصتی کوتاه برای دیدار با حضرت آقا پیدا کرد و پرسش را مطرح نمود که آیا شما به آقای قالیباف تکلیف کردید وارد عرصه انتخابات شود؟ پاسخ حضرت آقا روشن بود: «شما به کاندیدای دیگر چه کار دارید؟ سوال خودتان را درباره نامزد مورد نظرتان بپرسید.» و هنگامی که تصریحاً درباره کنارهگیری آقای جلیلی پرسیده شد، حضرت آقا فرمودند: «من بنای ورود به عرصه انتخابات را ندارم اما توصیه من همان چیزی است که قبلاً به آقای قالیباف گفتم به ایشان بگوید.»
حقیقتی که پس از انتخابات روشن شد
اکنون که انتخابات گذشته و نتایج روشن شده است، میدانیم که دکتر قالیباف و دکتر جلیلی جلسات طولانی و چندساعتهای داشتهاند. در این جلسات، دکتر قالیباف بارها این سوال را مطرح کرده است: «شما در آن شب چه دیدید که ما ندیدیم و این خسارت را به جبهه انقلاب وارد کردید؟ آیا تحلیل و اخبار آن شب درست از آب درنیامد؟»
مسئولیتپذیری در برابر خسارت به جبهه انقلاب
شخصاً بهعنوان یک بسیجی، جانباز و آزاده، از کسانی که این هزینه را بر انقلاب، نظام، مردم و جبهه مقاومت تحمیل کردند نخواهم گذشت. شرایط منطقه و جبهه مقاومت بهوضوح بیان شد، اما برخی تصمیم بموقع و لازم را نگرفتند و نتیجه آن شد که دیدیم.
🔖@SOBHESADEGH_IR
به این ترتیب گام دوم نیز شکست خورد و راهبرد آنها به جای اینکه به شکاف در ایران بیفزاید و رویارویی سیاسی و اجتماعی را تشدید کند، عملا به متحد شدن کشور حول نظر رهبری انجامید. اینکه با وجود این حجم از مشکلات اقتصادی، در زمانی چنین کوتاه، همسویی قابل توجه سیاسی و اجتماعی در ایران آن هم بر سر یک مسئله عمیقا چالش برانگیز رخ می دهد، از دید من، به معنای آن است که ایران بازی راهبردی در مقابل ترامپ را تا اینجا برده است. اگر خردمندی در تیم ترامپ وجود داشته باشد تحولات همین چند روز کافی است تا دریابند که ارزیابی هایی که صهیونیست ها به آنها می دهند و راه هایی که پیش پای آنها می گذارند، بیشتر عملیات روانی است تا تحلیل، و دام است تا راه حل.
اکنون ترامپ باید تصمیم بگیرد که چه می خواهد بکند. اگر هدف او سخت تر کردن مواضع ایران و رویارویی با آن است، راه همین است که می رود. کسی در ایران برای قاتل خویش سوت و کف نخواهد زد. اما اگر در پی آن است که آنطور که ادعا می کند تنش با ایران را تشدید نکند و نهایتا راه حلی بیابد، نخستین گام این است که از «اسراییلیزه شدن سیاست امریکا درباره ایران» جلوگیری کند و محاسباتی را که به عنوان «اطلاعات ارزیابی شده» به او ارائه کرده اند، به روز رسانی نماید. تصور ایران ضعیف و متفرق، دامی است که اسراییلی ها پیش روی دولت ترامپ پهن کرده اند و تحولات همین یک هفته کافی است که ماهیت این دام آشکار شده باشد.
از این سو، در ایران، ما نباید گام اول را گام آخر تصور کنیم. اینکه با امریکا مذاکره نمی کنیم و باور نداریم که چنین مذاکره ای راه حل مشکلات اقتصادی است، گام اول است نه گام آخر. مردم می پرسند -وحق دارند بپرسند- که آن راه حل داخلی که قرار است مشکلات را حل کند، کجاست، چه کسی یا کسانی مسئولیت آن را به عهده دارند و تا چه حد با جدیت در حال پیگیری است؟ همانطور که مذاکره با امریکا مشکل ایران را حل نمی کند، نفی مذاکره با امریکا نیز نقطه ای نیست که قرار باشد کشور در آن متوقف شود. بلافاصله باید وارد قدم بعدی شد و آن چیزی نیست جز نشان دادن اراده ای قاطع و مصمم برای حل مشکلات مردم است بی آنکه به کسی مانند ترامپ امید بسته شده باشد.
بی تعارف، اکنون چنین اراده قاطع و مصممی دیده نمی شود. مطالبه رهبر انقلاب از مسئولان به اینکه با امریکا مذاکره نکنند خلاصه نمی شود، بلکه ایشان در همه این سال ها نخستین مطالبه گر و مدعی آن بوده اند که باید گام هایی اساسی به نفع مردم برداشته شود و بخش مهم امکان ها و اختیارات خویش را برای تسهیل این موضوع به دولت ها واگذار کرده اند.
همانقدر که در سمت دشمن تلاش برای «تغییر محاسبه» لازم است، در سمت مسولان در ایران نیز تلاش برای «تغییر الگوی حکمرانی» ضروری است. این دو یک باید در یک بسته مکمل کنار هم قرار بگیرد تا بتواند گامی به جلو برداشت. اگر چنین شود می توان از دل تهدید فعلی فرصتی بیرون کشید والا تضمینی نیست که چالش ها بیشتر نشود و بر تهدیدها نیفزاید.
@mahdi_mohammadi61
📍 دوباره محاسبه کنید
📝 مهدی محمدی: چند روز گذشته، بیاغراق، از حیث هماوردی استراتژیک میان ایران و آمریکا، روزهایی کممانند در تاریخ سالهای اخیر بود. یک هفته پیش، وقتی نتانیاهو میخواست وارد واشنگتن شود، احتمالا ارزیابیای که به دولت آمریکا ارائه کرد، این بود که ایران ضعیف شده و در آستانه کوتاه آمدن است. این ارزیابی موجب شد ترامپ - با کارسازی مشاور امنیت ملیاش- یادداشتی را امضا کند که هدف آن «برداشتن گام آخر» درخواست نتانیاهو بود.
ترامپ با وجود اینکه کم و بیش میداند هدف نهایی نتانیاهو چیزی جز کشاندن او به درگیری با ایران نیست، در مقابل این ارزیابی تسلیم شد و سندی را امضا کرد که در واقع شلیک به پای دولت خودش بود. برای ایران، معنای این سند آن بود که نتیجه هر نوع مذاکره از قبل معلوم است، بنابراین اساسا دلیلی برای مذاکره باقی نمیماند.
اگر مبنای مذاکره سندی است که ترامپ امضا کرده، اساسا چیزی برای مذاکره باقی نمیماند. در گام بعد، تقریبا بلافاصله صهیونیستها که عملا با یک غافلگیری مواجه شده و لاجرم در معرض این سوال ترامپ قرار گرفته بودند که «چرا نتیجه برعکس شد»، تلاش خود را بر ایجاد شکاف درون ایران متمرکز کردند؛ هم شکاف میان مردم و نظام و هم شکاف درون نظام.
جامعه ایران سخت درگیر مشکلات اقتصادی است اما هیچ موج بزرگ اجتماعی در دفاع از مذاکره با آمریکا درون آن شکل نگرفت، چرا که اساسا در ذهن این جامعه، تجربه موفقی از حل مشکلات اقتصادی بر اثر مذاکره یا توافق با آمریکا وجود ندارد.
اگر خردمندی در تیم ترامپ وجود داشته باشد تحولات همین چند روز کافی است تا دریابند ارزیابیهایی که اسرائیل به آنها میدهند و راههایی که پیش پای آنها میگذارند، بیشتر عملیات روانی است تا تحلیل، و دام است تا راهحل.
همانطور که مذاکره با آمریکا مشکل ایران را حل نمیکند، نفی مذاکره با آمریکا نیز نقطهای نیست که قرار باشد کشور در آن متوقف شود. بلافاصله باید وارد قدم بعدی شد و آن چیزی نیست جز نشان دادن ارادهای قاطع و مصمم برای حل مشکلات مردم، بیآنکه به کسی مانند ترامپ امید بسته شده باشد.
همانقدر که در سمت دشمن تلاش برای «تغییر محاسبه» لازم است، در سمت مسؤولان در ایران نیز تلاش برای «تغییر الگوی حکمرانی» ضروری است. این دو باید در یک بسته مکمل کنار هم قرار بگیرد تا بتوان گامی به جلو برداشت.
- متن کامل یادداشت را بخوانید:
🔗 http://vatanemrooz.ir/newspaper/page/4252/1/298770/0
✉️ @vatanemrooz
فرض کنید همین الان تصمیم گرفتیم مذاکره کنیم …
فرض کنید همین الان تصمیم به مذاکره با ترامپ گرفته ایم. بیایید ببینیم کم و بیش چه اتفاقی خواهد افتاد.
قبل از هر چیز امریکا و خصوصا اسراییل اینگونه جمع بندی خواهند کرد که این محصول ضعف ایران و نشان دهنده موفقیت راهبرد خشن نتانیاهو در یک سال و نیم گذشته است. در نتیجه، بدیهی ترین اتفاقی که خواهد افتاد این است که درخواست ها از ایران در همان دقیقه اول مذاکرات، فرسنگ ها فراتر از موضوع هسته ای خواهد رفت.
بعد، چون ارزیابی طرف مقابل این است که فشار موثر بوده، همزمان با مذاکره، فشار تشدید خواهد شد. همین حالا هم که ترامپ ظاهرا از مذاکره حرف می زند، در عمل، سیاست ضربه زدن به فروش نفت و کاهش اساسی درآمدهای ایران را بیش از یک ماه است شروع کرده است. حرف از مذاکره و فشار در عمل، تثبیت خواهد شد.
بنابراین تا اینجا، پذیرش مذاکرات رسمی و علنی هیچ فایده ای جز تایید راهبرد فشار و افزایش انگیزه طرف های مقابل برای تشدید آن نخواهد داشت. اگر طرف مقابل جمع بندی کند با فشار می تواند تصمیم های امنیت ملی در ایران را جابجا کند، از همان ساعت اول مذاکره مرده است.
در گام بعد، وقتی شما در چنین شرایطی وارد مذاکره شدید، فشارها به شیوه عجیب و غریبی -شبیه آنچه در یادداشت امنیت ملی ترامپ آمده- تشدید خواهد شد. این تلقی که ایران ضعیف شده و اکنون بهترین زمان برای به تسلیم کشاندن ایران است، باعث می شود بده بستان در مذاکره معنای خود را از دست بدهد. رسما باج خواهند خواست.
بویژه در چنین شرایطی اساسا معنا نخواهد داشت که توقع داشته باشیم تحریم ها حتی اندکی تعدیل شود. دشمنی که حس می کند تحریم ایران به مذاکره کشانده، چرا باید آن را تعدیل کند؟ آیا منطقی نیست که تحریم ها را تشدید کند تا مذاکره تبدیل به تسلیم شود؟ پذیرش مذاکره تحت این شرایط، منتفی کردن مبنای تعدیل تحریم هاست.
قدم بعدی را هم می دانیم. اسراییلی ها خواهند گفت معلوم شد راهی که تا حال آمده ایم درست بوده و باید کار را تمام کنیم. به این ترتیب، بدیهی ترین اتفاقی که خواهد افتاد این است که ترامپ را وادار خواهند کرد شروط مذاکرات را بسیار سخت گیرانه کند. چیزهای بسیار بیشتری خواهند خواست و چیزهای بسیار کمتری خواهند داد. همان بازی که که از ابتدا دنبالش بودند.
همزمان با همه اینها یک بازی بزرگ هم در داخل کشور اجرا خواهد شد. مردم منتظر خواهند ماند ببینند نتیجه مذاکره چه می شود و در نتیجه عمده فعالیت های اقتصادی به تعلیق می رود. احتمالا بخشی از مسئولان اجرایی هم با فرض اینکه توافق حتمی است، کارها را زمین می گذارند و به جای عمل به وظایفشان با ادعای اینکه کشور قابل اداره نیست، برای توافق لابی خواهند کرد.
نتیجه چه خواهد شد؟ وارد مذاکره شده اید اما چیزی برای توافق وجود ندارد. طرف مقابل به جای اینکه حسن نیت شما را درک کند، نتیجه خواهد گرفت که ضعیف و شکننده شده اید. مسئولان کار نخواهند کرد و مردم هم در انتظاری بی حاصل خواهند ماند. آیا این چیزی است که دنبال آن هستیم؟
قضیه البته می تواند خیلی از این بدتر شود. وقتی شرطی شدگی جامعه و انتظار مسئولان از حد گذشت، تازه وقت آن می رسد که پروژه های جدید امتحان شود. تحت آن شرایط حتما کسانی در امریکا و اسراییل خواهند بود که استدلال کنند یک ضربه نظامی و امنیتی بزرگ می تواند ایران را در مذاکرات کاملا تسلیم کند. طبیعی نیست؟
من ادعا نمی کنم این شبیه سازی تمام و کمال درست است اما واقعیت این است که از هر سناریوی دیگری با تجربه ما سازگارتر است. آیا کسانی ادعا می کنند این بار تجربه متفاوتی رخ خواد داد؟ خب باید استدلال کنند. من استدلالی ندیده ام.
موضع رهبر انقلاب مبتنی بر این تجربه زیسته و بسیاری اطلاعات و تحلیل های دیگر است که لابد ما از آن پاک بی خبریم. سیاستگذاری امنیت ملی نه جای لجبازی است و نه جای خوش خیالی. در اینجا سخت باید هوشیار و واقع بین بود و آیت الله خامنه ای نشان داده عمیقا چنین است.
و نهایتا آیا نتیجه همه اینها این است که باید ایستاد و هیچ کاری نکرد؟ این نتیجه گیری بسیار خام است. نتیجه گیری درست این است: در مقابل امریکای ترامپ باید راهبرد بسیار پیچیده تری داشت و من فکر می کنم رهبری حتما چنین راهبردی دارد. همیشه آنچه دیگران در آینه صافی ندیده اند او در خشت خام دیده است.
این ما هستیم که باید کار خود را درست انجام بدهیم. رهبری نشان داده کارش را بلد است.
@mahdi_mohammadi61
نویسنده: آندری کووالنکو
تاریخ انتشار: ۵ مه ۲۰۲۵ (۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴)
منبع: The Odessa Journal
مقاله به بررسی نقش هوش مصنوعی در جنگ شناختی و نبردهای اطلاعاتی در جنگ اوکراین میپردازد. آندری کووالنکو، رئیس مرکز مقابله با اطلاعات نادرست اوکراین، توضیح میدهد که روسیه با استفاده از استراتژی «سمپاشی» در مدلهای زبانی بزرگ مانند ChatGPT و Gemini، حجم زیادی از اخبار جعلی و محتوای گمراهکننده تولید و منتشر میکند که این اطلاعات نادرست بهصورت خودکار توسط هوش مصنوعی تکرار میشوند. این روش، سطح جدیدی از جنگ شناختی است که مستقیماً از طریق الگوریتمهای هوش مصنوعی انجام میشود و نه فقط توسط رباتها یا افراد.
جنگ شناختی در این مقاله بهعنوان جنگی تعریف شده که مغز و ادراک انسانها را هدف قرار میدهد و با تحلیل میلیونها پست شبکههای اجتماعی، وضعیتهای عاطفی مانند اضطراب، خستگی و ناامیدی را شناسایی و با روایتهای جعلی و هدفمند، فشار روانی دقیق و تقویتشده توسط شبکههای عصبی ایجاد میکند. این جنگ فراتر از تبلیغات سنتی است و بهصورت هدفمند نقاط ضعف روانی جامعه را نشانه میگیرد.
مرکز مقابله با اطلاعات نادرست اوکراین با استفاده از الگوریتمهای یادگیری ماشین، کمپینهای هماهنگ اطلاعات نادرست را شناسایی میکند؛ این الگوریتمها پیامهای غیرعادی، استفاده همزمان از رباتها، افزایش مصنوعی بازدید کانالهای تلگرام و واکنشهای شبکههای اجتماعی را رصد و زیرساختهای اطلاعات نادرست روسیه را تدریجاً از بین میبرند.
در حوزه نظامی، هوش مصنوعی موجب پیشرفت پهپادهای خودران شده که قادرند بدون دخالت انسان، اهداف را شناسایی و حمله کنند. پهپادهای نسل جدید اوکراین با بینایی کامپیوتری میتوانند تانکها، خودروهای زرهی و سنگرها را شناسایی و موانع را دور بزنند.
مقاله نتیجه میگیرد که هوش مصنوعی هم میدان نبرد فیزیکی و هم جنگ شناختی را متحول کرده و مقابله با این تهدیدات نیازمند توسعه فناوریهای دفاعی، افزایش سواد رسانهای و همکاریهای بینالمللی است. جنگ شناختی مدرن با بهرهگیری از هوش مصنوعی تهدیدی جدی برای امنیت ملی و ثبات اجتماعی کشورها به شمار میرود.
لینک مقاله:
https://odessa-journal.com/center-for-counteracting-disinformation-how-ai-is-shaping-modern-warfare-and-information-battles
صوت جلسه هشتم دوره مبانی و مفاهیم #جنگ_شناختی- مهدی محمدی- ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
@soleimani_schooll
صوت جلسه هفتم دوره مبانی و روش های #جنگ_شناختی- مهدی محمدی- ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
@soleimani_schooll
صوت جلسه ششم از کلاس مبانی و روش های جنگ شناختی- مهدی محمدی- ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
Читать полностью…صوت جلسه دوم از سلسله درس های ‘مبانی و روش های جنگ شناختی’ با تدریس آقای مهدی محمدی- اسفند ۱۴۰۳
@soleimani_school
صوت جلسه پنج از سلسله درس های ‘مبانی و روش های جنگ شناختی’ با تدریس آقای مهدی محمدی- 15 فروردین 1404
@soleimani_school
نکاتی درباره ماهیت تکلیف انقلابی در زمانه ترامپ و نتانیاهو
مهدی محمدی
سال ها پیش، یک سال پس از فتنه ۸۸ در تحقیقی دریافتم مهم ترین عامل تحریم های فلج کننده علیه ایران از تابستان ۸۹، امید به آغاز مجدد ناآرامی و آشوب درون ایران بوده نه برنامه هسته ای. نتیجه کوتاه این بود: ‘نان تحریم ها در تنور بی ثباتی داخلی پخته شد.’ حاصل در کتابچه ای منتشر شده.
پس از ترور سردار سلیمانی، سوال من این بود: دشمن که سال هاست امکان این ترور را دارد، چرا دی ۹۸ را انتخاب کرد؟ دلیل، آشوب های آبان ۹۸ بود. دشمن تصور کرد وحدت داخلی ایران چنان مخدوش است که توان هیچ پاسخ موثری به این ترور را نخواهد داشت. باز هم بی ثباتی داخلی دشمن را جری کرد.
حین خروج امریکا از برجام سندی دیدم از گریگوری اف ترورتون مسئول میز ایران در شورای امنیت ملی امریکا در سال ۲۰۱۵. از قول جان کری گفته بود ‘ما با ایران توافق می کنیم، بعد توافق را به هم می زنیم و تقصیرش را به گردن خود جمهوری اسلامی خواهیم انداخت!’ و دقیقا همین کار را کردند.
حین تحقیق برای نوشتن کتاب سراب سایه ها در انتهای ۱۴۰۱، انبوهی از اطلاعات را دیدم که نشان می داد انگیزه امریکا و اسراییل در ایجاد آن آشوب ها این بود که گمان می کردند گشت ارشاد سبک زندگی را به لبه درگیری نظام و مردم بدل کرده و می توان از دل آن آشوب و حتی براندازی بیرون کشید.
نمونه ها فراوان است. این نه یک بحث سیاسی بلکه یک قاعده در تاریخ تحولات امنیت ملی ایران است که بی ثباتی، التهاب و آشوب داخلی تقریبا همیشه منجر یک ضربه بزرگ از بیرون به شکل امنیتی، نظامی یا تحریمی شده است.
هر ضربه بزرگ امنیتی یا بحران امنیت ملی را انتخاب کنید، کم و بیش می توان نشان داد ریشه در طمع دشمن به بی ثباتی، اختلاف، رویارویی و استعداد درگیری در داخل کشور دارد. این چیزی است که ناتو در سند جنگ شناختی خود ‘تبدیل کردن مردم به اسلحه علیه حاکمیت’ نامیده است.
علت ساده است. بیش از ۴ دهه رویارویی با ایران به غربی ها ثابت کرده هیچ فشار یا ضربه خارجی به تنهایی بر ایران کارگر نیست و تا زمانی که نتوان بحران را به درون ایران منتقل کرد، و جامعه را تحریک نمود، محاسبات امنیت ملی ایران تغییر نمی کند.
این مسئله اکنون بسیار حادتر است. صرف نظر از همه پیچیدگی هایی که در راهبرد دولت ترامپ علیه ایران وجود دارد، پیداست که سیاست ترامپ علیه ایران تا حد زیادی اسرائیلیزه شده و محاسبات اشتباه اما خطرناکی درباره ایران در واشینگتن ایجاد شده است.
گرچه واقعیت مسئله با آنچه در رسانه ها می گذرد فاصله قابل توجهی دارد اما این مقدار قطعی است که وارد دورانی بسیار حساس شده ایم و اصلاح محاسبات اشتباه دشمن ممکن است پرهزینه، زمان بر و حاوی رویدادهای غیرمنتظره باشد.
آنچه ترامپ می کند این است که اولا تهدید نظامی را با هدف سوق دادن ایران به مذاکره معتبر جلوه بدهد، ثانیا خود را آماده توافق نشان داده و ایران را مقصر معرفی کند و ثالثا با ارسال پی در پی سیگنال های منفی و تزریق هیجان، زمینه التهاب خصوصا از طریق گران تر شدن ارز را فراهم کند.
در واقع ما به موازات نبرد راهبردی و امنیتی، با یک نبرد شناختی مواجهیم که ذهن جامعه ایران را هدف گرفته. همانطور که سخنان ترامپ حین امضای فرمان امنیت ملی نشان می دهد امریکا به شکاف های داخل ایران دل بسته و چه بسا بمباران ذهن جامعه را موثرتر از بمباران تاسیسات هسته ای می داند.
اکنون دیگر نباید تردیدی باقی مانده باشد که به سمت رویارویی مهمی می رویم. حالا بحث های پیشین را دوباره مطرح می کنم. روزی که تقابل میان ایران و امریکا و اسراییل جدی تر شود، وحدت و انسجام ملی درون ایران مهم ترین فاکتوری که رویارویی را تعیین تکلیف می کند.
فقط یک لحظه فکر کنید در زمانی که امریکا در حال لفاظی نظامی علیه ایران است آشوبی مثلا به بهانه حجاب هم در کشور رخ داده باشد. کمکی بزرگ تر از این به صهیونیست هایی که مترصد فرصتی برای ضربه زدن به ایران هستند می توان کرد؟ آیا بانیان چنین التهابی می توانند خود را انقلابی بنامند؟
یا فرض کنید اکنون به جای پزشکیان حسن روحانی رییس جمهور بود و به جای اینکه کنار رهبری بایستد و بر عدم مذاکره با امریکا تاکید کند، جامعه را بر سر مذاکره دوقطبی می کرد؟ آن وقت توان مقابله ملی در مقابل ترامپ بیشتر می شد یا کمتر؟
این رویارویی عمیق و پیچیده است و ریشه در محاسباتی در ذهن دشمن دارد که عمر برخی از آنها یک دهه است. کاملا بدیهی است که در چنین وضعیتی باید جامعه را آرام و بدون التهاب نگه داشت و به تدبیر رهبری و نهادهای نظام برای مدیریت بحران اعتماد کرد.
تحولات ماه های آینده ساده نخواهد بود.
به اطلاع می رساند جلسه سوم از دوره ‘مبانی و مفاهیم جنگ شناختی’ جمعه ۲۴ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۰/۳۰ صبح برگزار خواهد شد.
Читать полностью…فیلم جلسه دوم دوره ‘مبانی و روش های جنگ شناختی’ با تدریس آقای دکتر مهدی محمدی جمعه ۱۰ اسفند ۱۴۰۳
Читать полностью…چرا در این مقطع به سراغ موضوع جنگ شناختی رفته ایم؟ باور من این است که دلایل مهمی وجود دارد از جمله اینکه ایران تبدیل به یکی از اصلی ترین آزمایشگاه های جنگ های شناختی شده، مسائل امنیت ملی ایران افکارعمومی پایه است و بحث هایی که تاکنون درباره جنگ شناختی شده در واقع دور شدن از صورت مسئله اصلی بوده نه نزدیکی به آن. در این ویدئو این مسئله را توضیح داده ام.
@soleimani_schooll
جلسه دوم دوره ‘مبانی و روش های جنگ شناختی’ با تدریس آقای دکتر مهدی محمدی جمعه ۱۰ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۰/۳۰ صبح برگزار خواهد شد.
Читать полностью…به اطلاع اعضای محترم کانال می رساند دوره نخست سلسله درس های جنگ شناختی در مدرسه مطالعات امنیت ملی شهید سلیمانی با تدریس آقای دکتر مهدی محمدی از روز جمعه 3 اسفند 1403 در روزهای جمعه ساعت 10/30 تا 12 آغاز خواهد شد.
Читать полностью…دوباره محاسبه کنید
مهدی محمدی
روزنامه وطن امروز
22 بهمن 1403
چند روز گذشته، بی اغراق، از حیث هماوردی استراتژیک میان ایران و امریکا، روزهایی کم مانند در تاریخ سال های اخیر بوده است. یک هفته پیش، وقتی نتانیاهو می خواست وارد واشینگتن شود، احتمالا ارزیابی که به دولت امریکا ارائه کرد این بود که ایران ضعیف شده و در آستانه کوتاه آمدن است؛ فقط لازم است ترامپ را مصمم و سرسخت ببیند. این ارزیابی، که یکی دو ماه است به تحلیل مسلط صهیونیست ها تبدیل شده، موجب شد ترامپ -با کارسازی مشاور امنیت ملی اش- یادداشتی را امضا کند که هدف آن «برداشتن گام آخر» به درخواست نتانیاهو بود.
صهیونیست ها در ماه های گذشته کمپینی را کلید زده اند که هدف آن انتشار تحلیل های غلط درباره محاسبات ایران در میان بازیگران دیگر است. درست مانند سال 1401 که دوره افتاده بودند وبه کشورها می گفتند «حکومت ایران در آستانه سقوط است فقط باید یک قدم دیگر بردارید»، این بار هم با همه توان سعی می کنند به دیگران بقبولانند که نظام ایران در آستانه تغییر راهبرد اساسی است، فقط باید فشار را روی آن تشدید کرد.
ترامپ و دولت او احتمالا نخستین قربانی کمپین این بودند. ترامپ با وجود اینکه کم و بیش می داند هدف نهایی نتانیاهو چیزی جز کشاندن او به درگیری با ایران نیست، در مقابل این ارزیابی تسلیم شد و سندی را امضا کرد که در واقع شلیک به پای دولت خود او بود. برای ایران، معنای این سند آن بود که نتیجه هر نوع مذاکره از قبل معلوم است و بنابراین اساسا دلیلی برای مذاکره باقی نمی ماند. ضمنا، پذیرش مذاکره به معنای تایید تحلیل های سوگیرانه ای است که صهیونیست ها به ترامپ ارائه کرده اند و لذا منجر به تشدید فشار خواهد شد، به جای آنکه روزنه ای به سمت راه حل بگشاید.
رهبر انقلاب به مثابه یک بازیگر استراتژیک، در این جنگ محاسباتی، مهره خود را به بهترین وجه ممکن حرکت داد. اگر کسانی تصور می کنند ایران حس ضعف دارد و در نتیجه در آستانه تغییر محاسبات راهبردی خویش است، نخستین گام این است که این محاسبه اصلاح شود. نه فقط امریکا و صهیونیست ها، بلکه انتظار بسیاری دیگر در گوشه و کتنار جهان -پس از رویدادهای حدود یک سال گذشته- احتمالا این بود که ایران این بار دیگر مذاکره مستقیم را خواهد پذیرفت و همانطور که هاکان فیدان -که ظاهرا وزیر خارجه ترکیه است اما در واقع یکی از مشاوران اصلی صهیونیست ها و امریکا در امور مرتبط با ایران محسوب می شود- زمانی گفته دیگر قصد ندارد در منطقه راه سابق را ادامه بدهد. رهبر معظم انقلاب به محاسبات دشمن یک ضربه اساسی وارد کرد و نشان داد که این تحلیل ها عمیقا نادرست است، و محاسبات راهبردی ایران تحت فشار تغییر نمی کند. ضمن اینکه اگر مبنای مذاکره سندی است که ترامپ امضا کرده، اساسا چیزی برای مذاکره باقی نمی ماند.
در گام بعد، تقریبا بلافاصله، صهیونیست ها که عملا با یک غافلگیری مواجه شده و لاجرم در معرض این سوال ترامپ قرار گرفته بودند که «چرا نتیجه برعکس شد»، تلاش خود را بر ایجاد شکاف درون ایران متمرکز کردند. هم شکاف میان مردم و نظام و هم شکاف درون نظام. باز هم احتمالا، ارزیابی که صهیونیست ها ترویج می کردند این بوده که مردم ایران ناراحت و ناراضی هستند و نفی صریح مذاکره مستقیم با امریکا می تواند نقطه آغاز التهابات اجتماعی در ایران باشد. دولت نیز، لااقل در برخی لایه ها، مذاکره را یک ابزار مهم برای خود می داند و در نتیجه به محروم شدن از آن واکنشی تند و واگرایانه نشان خواهد داد. گرچه در ساعات نخستین، خرده واکنش هایی شکل گرفت اما چندان طول نکشید که روشن شد در این مورد هم برآورد اسراییل ساده اندیشانه بوده است. جامعه ایران سخت درگیر مشکلات اقتصادی است اما هیچ موج بزرگ اجتماعی در دفاع از مذاکره با امریکا درون آن شکل نگرفت چرا که اساسا در ذهن این جامعه، تجربه موفقی از حل مشکلات اقتصادی در اثر مذاکره یا توافق با امریکا وجود ندارد. ترامپ و صهیونیست ها توقع زبانه کشیدن شعله ای را داشتند که خود پیش از این، آن را با قدرت تمام خفه کرده بودند و این واقعیتی است که خود را به عیان ترین شکل ممکن در راهپیمایی 22 بهمن نشان داد. درون دولت نیز، منصفانه باید گفت، عاقلانه ترین و هوشمندانه ترین موضع ممکن اتخاذ شد. بویژه رییس جمهور و وزیر خارجه با خردمندی نشان دادند که نیک می دانند دشمن در پی چیست و چگونه باید در مقابل آن ایستاد.
📰 صفحه نخست وطن امروز
📅 ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
✉️ @vatanemrooz | vatanemrooz.ir
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی برگزار می کند
دومین جایزه ملی قانون با محوریت «حاکمیت قانون»
مهلت ارسال آثار ۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۳
@sobhe_no