آنکه خوابِ خوشم از دیده ربودهست، تویی 🌙
#رهی_معیری
@lS_A_R_Vl
هرگز شب را باور نکردم
چرا که در فراسوهای دهلیزش
به امید دریچهای دل بسته بودم 💫
#احمد_شاملو
@lS_A_R_Vl
میخواستم به تو بگویم
که به جز تو
از همه نا امید گشتهام و میترسم
اما پیش از آن که به تو بگویم
تو نیز نا امیدم کردی…
#محمود_درویش
و شب بخیر 💫
@lS_A_R_Vl
که من بیشتر و طولانیتر از همه، تو را باور کردهام 🤍
#تزراوزلو
@lS_A_R_Vl
گر رَود دیده و عقل و خِرد و جان،
تو مَرو
#مولانا 🌒
@lS_A_R_Vl
انسان در کلمات نیست که بیانِ منحصر می یابد, بلکه در ناگفته هایش نهفته است،که محرم ترین شخص شاید از ناگفته هایش او را بشناسد. "عاطفه ی آدمی را می توان در مویرگِ چشمانِ او هم بازیافت "
#محمود_دولت_آبادی
@lS_A_R_Vl
او ز ما فارغ و ما طالب او در همه حال
#فروغی_بسطامی
و شب به خیر ✨
@lS_A_R_Vl
آری همه باخت بود سرتاسر عمر
دستی که به گیسوی تو بردم، بُردم
#ابتهاج
@lS_A_R_Vl
شرحِ شکنِ زلفِ خماندرخمِ جانان
کوته نتوان کرد که این قصه دراز است
#حافظ
@lS_A_R_Vl
با هرکسی که می نشستم
از امید حرف می زدم
حتی وقتی که ذره ای امید درونم نمانده بود.
صباح الدین علی
@lS_A_R_Vl
تنها از یک چیز در هراسم؛
اینکه شایسته ی رنج هایم نباشم ...
#داستایوفسکی
@lS_A_R_Vl
بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است
ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
#حافظ
@lS_A_R_Vl
من هرگز انزوای عزیزِ خود را
به بهای چیزهای بیهوده نمی دهم
و قلب خود را که به قیمت کائنات تمام شده،
تسلیم جمعیت نمی کنم.
از نامه های نیما یوشیج
@lS_A_R_Vl
خود را چنان زِ هجرِ تو گم کردهام که هست
مشکلتر از سراغِ توام جستوجویِ خویش
#عرفى_شيرازى
@lS_A_R_Vl
دریای من ز موجِ گیسوی تو
روانه ام سوی تو
تمامِ من تو 🌊🩶
@lS_A_R_Vl
ماییم مست و سَرگِران، فارغ ز کار دیگران
عالم اگر برهم رود، عشق تو را بادا بَقا
#مولانا
@lS_A_R_Vl
صبح بخیر به تو
و به شهری که تو جزئی از آن هستی
🌳🌲🌸🌧️
@lS_A_R_Vl
أُحبُّکِ
و لا اضعُ نقطهً فی آخرِ السطرِ
دوستت دارم
و در آخر سطر نقطهای نمیگذارم
#نزار_قبانى
@lS_A_R_Vl
در آن نفس که کند جان وداع قالب خاکی
هنوز با دل پر خون در آرزوی تو باشم
#ابنحسام_خوسفی
@lS_A_R_Vl
ای یار ناسامانِ من از من چرا رنجیدهای؟
وی درد و ای درمان من، از من چرا رنجیدهای؟
ای سرو خوش بالای من، ای دلبرِ رعنای من
لعل لبت حلوای من، از من چرا رنجیدهای؟
بِنگر ز هجرت چون شدم، سرگشته چون گردون شدم
وَز ناوَکت پرخون شدم، از من چرا رنجیدهای؟
گر من بمیرم در غمت، خونم بتا در گردنت
فردا بگیرم دامنت از من چرا رنجیدهای؟
من سعدیِ درگاه تو، عاشق به روی ماه تو
هستیم نیکوخواه تو، از من چرا رنجیدهای؟
سعدیِ شاهکااار🩵
@lS_A_R_Vl
مثل باران بهاری که نمی گوید کِی
بی خبر در بزن و سر زده از راه برس
#حسین_منزوی
@lS_A_R_Vl
دادم به چشمِ او دلِ اندوهپیشه را
غافل که مست میشکند زود شیشه را
#عرفی_شیرازی
@lS_A_R_Vl