دستهایم
آینه ی زلال عبودیّت من اند
چركین كه می شوند
دیگر تو را نمی بینم
می خواهم دستهایم را به باران بسپارم
تا غبار تردید را از آنها بشوید
و زنگار نا امیدی را
از آنها پاك كند
تا چتر دعای من باشند
و بالهای من برای پرواز
به سوی تو............
می خواهم دست بشویم
از خودم
از دلم
و از هر چه كه مرا از تو دور می سازد
اما نمی توانم
این كاش ها و اگرها وشایدها
چه بی رحمانه
قفل چتر دعای مرا بسته اند.............
دستهایم ناتوانند
كمكم میكنی؟
#فاطمه_لشکری "راحیل کرمانی"
کانال اشعار👇👇
@lashkary
در جمع آشنایان بیگانگی غریب است
هر کس که در دل ماست با جان ما رقیب است
از آشنا مگویید، از آشنا مپرسید
بیگانه را بنازم ، گر با دلی نجیب است
این چَشم زار وبیمار، دردی نهفته دارد
آب از سرش گذشته، محتاج " ام یجیب" اَست
دلبسته شد که شاید از دل شفا بگیرد
بیمار اگر بمیرد، تقصیر این طبیب است
دلدادگی وکوری، با یکدگر قرین اند
هر کس که دل ندارد، از دیده بی نصیب است
این چشم هم که از دل، نان ونمک گرفته
با او سر نزاع است، در مسلک فریب است
افتاد این دل از چشم، مانند سیب حوا
لعنت به این جهان ولعنت به هر چه سیب است
از هر چه آشنا بود، بیگانگی کشیدیم
فریاد از آشنایی که بدتر از غریب است
#فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی)
کانال اشعار
@lashkary
من به دنبال خداتا كجاها رفتم
پر گرفتم تا اوج
از دل غار گذشتم رفتم
تا سر قله ي كوه
مي دويدم آنجا از صفا تا مروه
گرد يك خانه چقدر چرخيدم
وبه دنبال خدا مي گشتم
اين همه راه از اينجا رفتم
و خدا اينجا بود
در كنار دل من
توي رگ هاي وجودم جاري
و من ازبودن او اين همه غافل بودم
درتمام لحظاتي كه از اينجا رفتم
او كنار من بود
او توانم مي داد
آب ونانم مي داد
حفظ مي كرد مرا از تقدير
من چه غافل بودم
اين همه روز
به دنبال خدا تا كجاها رفتم
وخدا اينجا بود
#فاطمه لشکری «راحیل کرمانی»
@lashkary
یك شبی از این قفس پر می كشم
آسمان را تنگ در بر می كشم
فارغ از این میله های آهنین
هر كجا خواهد دلم سر می كشم
جام عشق آسمانی را شبی
می ستانم با ولع سر می كشم
خنده های سُكرآور می كنم
نعره های مستی آور می كشم
با قلم بر صفحه های روزوشب
زندگی را رنگ دیگر می كشم
رنگهای آسمان را با زمین
در همه جایش برابر می كشم
بر تمام تابلو های جهان
از قفس ها طرح بی در می كشم
ابرها را هم به بال آسمان
مثل پرهای كبوتر می كشم
#فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی)
کانال اشعار
@lashkary
شب بود ومن چشم پر از نور ستاره
من بودم و غوغای خیال تو دوباره
در خلوت آشوب من و دفتر شعرم
می کرد قلم ،باز به سوی تو اشاره
#فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی)
کانال اشعار👇👇👇
@lashkary
هرگز به دل حبابها سنگ مزن
بر بال وپر عقابها سنگ مزن
وقتی که به ساحلی رسیدی از دور
بر زورق روی آبها سنگ مزن
#فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی)
کانال اشعار👇
@lashkary
با یک گل هم بهار می شود
وقتی که فقط
تو باشی و باران
#فاطمه _لشکری(راحیل)
کانال اشعار
@lashkary
مثل تن پوش تن لخت درختان شده ام
مثل اسفند وهوای نم وباران شده ام
مثل پایان غزل، مثل سرآغاز سکوت
مثل این هفته پایان زمستان شده ام
#فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی)
کانال اشعار👇👇👇
@lashkary
وبگویید پی شغل جدیدی باشد
ملک الموت که درمانده وسرگردان است
که به آبادی ما انگ گرانی زده اند
ودر اینجا چه قدر قیمت جان ارزان است
#فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی)
کانال اشعار
@lashkary
قرارمان
پشت ابرهای سیاه سکوت
آن جایی که بغض های سرد
باران را به گروگان گرفته اند...
#فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی)
کانال اشعار👇
@lashkary
سلام وعرض درود و سپاس خدمت همه شما دوستان وسرورانم
از لطف همگی شما خوبان که در اینجا و چه در صفحه پیج اینستاگرام و یا در پی وی به بنده اظهار محبت کردید ممنون و سپاسگزارم
زبانم از لطف ومحبت شما بزرگواران قاصر است و واژه ای که در خور سپاس باشد نمی یابم
از خدای بزرگ سپاسگزارم ومنت دار او هستم که عیوب مرا به چشم خلق نیاورد وشهد مهربانی ولطف مردم را از من دریغ نکرد.
ممنونم از همه شما عزیزان که انسان کوچکی را به دیده لطف و بزرگواری خود می بینید
اگر غروری هست که من بدان سبب بر خود ببالم داشتن دوستان و سرورانی همچون شماست ممنون از تبریک و اظهار محبت همه شما خوبان
🙏🌺🌺🌺
لیوان من
به نیمه بیشتر رسید
ومن هنوز
در میان حباب هایی
که نامشان را زندگی گذاشته ام
مبهوتم
مبهوت قطره های کوچکی به نام روز وماه وسال
که به مرور ظرف مرا به نیمه بیشتر رساندند.
بیچاره من!
همیشه نیمه خالی اش را می دیدم
وحباب هایی که مرا سرگرم خود کردند.....
#فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی)
به مناسبت 5 مرداد روزی که مسافر این جهان شدم
کانال نیلوفر در کویر
@lashkary
من اينجا
دركنار بستر تبدار اين دريا
به روي موج هاي سركش غم ها
كنار روزني از نور فانوس زمستاني
به زير ابر چشمان هميشه خيس و باراني
هميشه سخت تنهايم
ومن
تنهاترين تنهاي دنيايم..............
شبم چون شعله هاي سركش و خاموش
گرفته جان من را
هرزمان يك شعله درآغوش
چنان مورم
كه كوهي را هميشه
مي كشد بر دوش
زجام غم چه لبريزم
بهاري در درون قاب پاييزم
من از اين بستر سينه
هميشه مي شوم جاري
دوباره بعد از اين طغيان
به دور خويش مي پيچم
درون خويش مي ريزم
پريشانم
غم انگيزم
نمي رويد گلي از خنده بر دامان لب هايم
و من
تنهاترين تنهاي دنيايم.........
سرم سوداي بي سامان
تنم بي تاب از اين
درد بي درمان
همه سرمايه ام، يك دل
تمام هستي ام، يك جان
و از خود غافل و حيران
خموش و ساكت و سردم
طنين موج يك دردم
ومن در حسرت باران
تمام فصل ها
بي حاصلم
زردم
خدا را نيك مي بينم
خدا را نيك مي خوانم
ولي در اين شب ظلمت
چنان افتاده از پايم
كه در اين غربت غفلت
به خود هرگز نمي آيم
ومن
تنها ترين ،تنهاترين
تنهاي دنيايم..........
#فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی)
کانال اشعار👇👇👇👇
@lashkary
شعر: :فاطمه لشکری(راحیل کرمانی)
با صدای گرم استاد مقرب گیلانی
کانال نیلوفر در کویر
@lashkary
فکر کن عشق به درگاه تو زانو بزند
خم شود از تو تمنا بکند رو بزند
حضرت عشق بیاید به چنان فر وشکوه
با مژه بر در درگاه توجارو بزند
فکر کن آینه با قلب تو دمساز شود
شانه بر شانه تو، پنجه به گیسوبزند
فکر کن ماه بیاید به تمنای دلت
سر به هر خانه وهر کوچهوهر سو بزند
یک شبی موقع آرامش تو،وقت سکوت
منجی عشق خودش رابه تکاپو بزند
بی ریا ، سجده کند بر کف محراب دلت
خیمه ای بر سر آن طاق دو ابرو بزند
عشق از کار دلت باز گره باز کند
گرهی از دل تو بر نفس او بزند
#فاطمه _لشکری(راحیل کرمانی)
کانال اشعار
@lashkary
زندگی روزنه ای نور سفید است، بخند
و توکل به امیدی که جدید است، بخند
باید احیا شد و از نو نفسی تازه کشید
وخصوصا که بهار آمد وعید است ،بخند
#فاطمه_لشکری ( راحیل کرمانی)
کانال اشعار👇👇
@lashkary
باهم بشنویم
قطعه «بار دگر فراموشی»
آواز: همایون شجریان
ترانه و موسیقی: فردین خلعتبری
کانال نیلوفر در کویر
@lashkary
من هم اسفندم
دود می شوم ، هر روز
روی آتش دل تو
بهار که آمد
چشم بد، ازتودورخواهد شد
#فاطمه_ لشکری (راحیل کرمانی)
کانال اشعار👇👇
@lashkary
آنقدر حس قشنگی است که باران بزند
باد بر شاخه سرسبز درختان بزند
قطره قطره بنشیند به دل پنجره ها
زل به این سنگ نشین های خیابان بزند
حس زیبای قشنگی است اگردست نسیم
پنجه در پنجه یک زلف پریشان بزند
آه دمساز شود، دامن دل باز شود
وقلم نیز بر این معرکه دامان بزند
نم اشکی و هوایی که پر از عطر دل است
وچه زیباست تفال، که به قرآن بزند
#فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی)
کانال اشعار👇👇👇
@lashkary
می شود آینه را در دل خود جا بدهیم
وبیاییم کمی عشق به دنیا بدهیم؟
می شود از سبد مهر وصفای دیروز
یک کمی وام به امروز و به فردا بدهیم؟
می شود چند سبد سیب سفارش بدهیم
طلب خویش به آن عالم بالا بدهیم؟
می شود بوسه به دستان خدا حک بکنیم
دل خود را ببریم و به دلش جا بدهیم؟
قلمی گر بکشد از سر ما درگذرد
قلمم خرد شود گر به خطا پا بدهیم
دگر آدم شده ایم عهد ببندیم این بار
سفله باشیم اگر گوش به حوا بدهیم
#فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی)
کانال اشعار
@lashkary
بخط وکتابت استاد علی ارجمندی مدرس فوق ممتاز انجمن خوشنویسان ایران
تقدیم به شما همراهان گرامی
عیدتان مبارک باد
کانال زخمه
@lashkary2
«کوچه»
شعر «کوچه»، سروده زنده یاد #فریدون_مشیری از خاطره انگیزترین اشعار معاصر فارسی
کانال نیلوفر در کویر👇
@lashkary
رود جاری باشیم
ونترسیم از کوه
کوه ها در دل خود
چشمه ساکت و سردی دارند
شاید آنها هم نیز
در دل سنگی شان
مثل ما غصه ودردی دارند
چه کسی می داند
کوه ها هم شاید
آرزوشان این است
مثل تو یکسره جاری باشند
شاید آنها هم نیز
دلشان دق دارد
وچنین میخواهند
که ز دست گرگان
در دل دشت فراری باشند
#فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی)
کانال اشعار👇
@lashkary