📚 بهتر است سرمان به یک کتاب گرم باشد تا به کار دیگران. لینک گروه دروغها و خرافاتِ اسلام: https://t.me/Islie_Group لینک گروه سیاسی: t.me/joinchat/GKIeuzu7ZRbM56GRGidicg کانالهای ما: @ISLIE | @KHOD2 | @KTYAB | @Womens_Mag | @ARKIV
محافظهکاری؛ خیال و واقعیت
✍ رابرت نیزبت
ترجمهٔ محمدرضا فدایی
📚 @ktyab
فلسفهٔ عشق
✍ اروینگ سینگر
ترجمهٔ میثم محمدامینی
📚 @ktyab
علوم سیاسی
✍ مارکوس ای استیدلمن
ترجمهٔ حامد میرزابابایی
📚 @ktyab
تاریخ مختصر علم
✍ ویلیام باینم
ترجمهٔ ماندانا فرهادیان
📚 @ktyab
کتاب تحلیل دادههای اقتصادی
✍ گری کوپ
ترجمهٔ مانی موتمنی، آرش هادیزاده
📚 @ktyab
مثالهایی از مشاهده و اندازهگیری در تاریخ علم:
۱. مشاهده مستقیم: گالیله و تلسکوپ
یکی از برجستهترین نمونهها در تاریخ علم، مشاهدات گالیله با تلسکوپ است. در قرن هفدهم، گالیله با استفاده از تلسکوپ توانست ماهیت واقعی سطح ماه و چهار قمر سیاره مشتری را مشاهده کند. این مشاهدات مستقیم با چشم، پایهای برای تغییر نگاه انسان به کیهان بود و به چالش کشیدن نظریههای سنتی و زمینمرکزی پرداخت. این مثال نشان میدهد که چگونه مشاهده مستقیم میتواند به پیشرفت علم و شکلگیری نظریههای جدید منجر شود.
۲. مشاهده غیرمستقیم: کشف موجهای گرانشی
موجهای گرانشی که برای اولین بار در سال ۲۰۱۵ توسط آزمایش LIGO ثبت شدند، نمونهای از مشاهده غیرمستقیم هستند. موجهای گرانشی که توسط برخورد سیاهچالهها تولید میشوند، بسیار ضعیف هستند و به طور مستقیم قابل مشاهده نیستند. اما دانشمندان با استفاده از تجهیزات فوقالعاده حساس توانستند اثرات این موجها را شناسایی کنند و به نتایجی جدید در زمینه فیزیک کیهانی برسند.
۳. اثر مشاهدهگر: آزمایش دو شکاف (Double-Slit Experiment)
آزمایش دو شکاف یکی از معروفترین آزمایشها در فیزیک کوانتوم است که نشان میدهد چگونه عمل مشاهده میتواند بر رفتار یک سیستم تأثیر بگذارد. در این آزمایش، اگر ذرات (مانند فوتونها) از یک شکاف عبور کنند، به صورت موجی پراکنده میشوند. اما اگر یک مشاهدهگر سعی کند مسیر دقیق ذرات را اندازهگیری کند، این رفتار موجی به رفتار ذرهای تبدیل میشود. این نشاندهنده اثر مشاهدهگر است که چگونگی مشاهده یک پدیده میتواند خود آن پدیده را تغییر دهد. ذره کوانتومی قبل از مشاهده شدن در حالتی به نام برهمنهی یا Superposition است. به عنوان مثال، در یک اتم، الکترونها در اوربیتالهای خاص قرار دارند و این اوربیتالها نیز تحت تأثیر برهمنهی هستند.
۴. اندازهگیری دقیق: اندازهگیری شتاب جاذبه زمین توسط نیوتون
آزمایش نیوتون برای اندازهگیری شتاب جاذبه زمین (g) یکی از مثالهای اولیه اندازهگیری دقیق در علم است. او از مشاهده حرکت اجسام و استفاده از ابزارهای ساده مانند پاندول برای تخمین دقیق شتاب جاذبه استفاده کرد. این آزمایشها نه تنها مبنای قوانین حرکت او را تشکیل دادند، بلکه اهمیت اندازهگیری دقیق را در پیشبینی و توضیح پدیدههای فیزیکی نشان دادند.
۵. اندازهگیری غیرمستقیم: کشف الکترون توسط جی. جی. تامسون
جی. جی. تامسون در اواخر قرن نوزدهم الکترون را کشف کرد، اما او نتوانست مستقیماً الکترونها را ببیند. او با استفاده از آزمایشهای تخلیه الکتریکی در لولههای خلا، توانست بار الکتریکی و جرم ذرات زیراتمی را به طور غیرمستقیم اندازهگیری کند. این نمونهای از اندازهگیری غیرمستقیم است که با تحلیل آثار و رفتارها به کشف ذرات زیراتمی منجر شد. واقع، بسیاری از ذرات زیراتمی مانند کوارکها، الکترونها و پروتونها مستقیماً مشاهده نشدهاند، بلکه وجود و ویژگیهای آنها از طریق اثرات و رفتارهای مشاهدهپذیر آنها در آزمایشها نتیجهگیری شده است.
۶. محدودیتهای اندازهگیری: اصل عدم قطعیت هایزنبرگ
اصل عدم قطعیت هایزنبرگ یکی از نمونههای برجسته از محدودیتهای اندازهگیری در علم است. این اصل بیان میکند که ما نمیتوانیم همزمان مکان و سرعت یک ذره را با دقت کامل اندازهگیری کنیم. هر چه دقت در اندازهگیری یکی از این پارامترها بیشتر باشد، دقت در اندازهگیری پارامتر دیگر کاهش مییابد. این محدودیتهای ذاتی در اندازهگیری، اثر مستقیمی بر درک ما از پدیدههای کوانتومی دارد.
📚 @ktyab
📣 تاییدیه اولیه FDA برای دستگاه Blindsight شرکت Neuralink
ایلان ماسک اعلام کرد که دستگاه "Blindsight" از شرکت Neuralink تأییدیه سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) را دریافت کرده است. این دستگاه قابلیت بازیابی بینایی برای افرادی که هر دو چشم خود را از دست دادهاند و حتی کسانی که از بدو تولد نابینا بودهاند را فراهم میکند.
👀 چرا صورتهایی را در اشیا میبینید؟
● پاریدولیای صورت
● ترجمه و زیرنویس از نادیه افشاری
1:33 پاریدولیای صورت چیست؟
2:33 چگونه مغز شما چیزها را میبیند؟
4:11 به هر حال چهره چیست؟
5:29 آیا ما اینگونه به دنیا آمدهایم؟
7:08 چرا تشخیص چهرهها بر اساس فرگشت مهم است؟
9:09 چهرههای سگ و برخی نظرات پایانی
📚 @ktyab
🗂 قلیخان، خان نبود: نقد کتاب علوم شناختی دین نوشتهٔ نعیمه پورمحمدی
✍️ نویسندگان: دکتر محمد سوری و میثم فصیحی رامندی
📖 آینهٔ پژوهش، شمارهٔ ۲۰۷، سال ٣٥، شمارهٔ ٣، مرداد و شهریور ١٤٠٣، ص ٢٦١-٣٢٨.
چکیده:
پژوهش در هر موضوعی یعنی پژوهشگر حاصل تحقیقاتش را به مخاطبان عرضه کند و سهمش در نوشته کاملا از سهم پژوهشهای قبلی مشخص باشد، به گونهای که خوانندگان به روشنی متوجه شوند چه بخشهایی از نوشته حاصل تحقیقات پژوهشگر است و کدام قسمتها حاصل پژوهشهای دیگران. نقد نوشتههایی که این شرط لازم را رعایت نکردهاند و نشان دادن رونوشتها و اقتباسها از دیگران بیتردید در ارتقای سطح کیفی نوشتههای پژوهشی تاثیر دارد.
در مقالهٔ حاضر کتاب علوم شناختی دین، تألیف نعیمه پورمحمدی، از این منظر نقد شده است. نگارندگان مقاله پس از مقایسهٔ بخشهای چشمگیری از این کتاب با برخی منابع معروف و معتبر که در حوزه علوم شناختی دین به زبان انگلیسی نوشته شده، به این نتیجه رسیدند که بخش معظم کتاب از آن منابع انگلیسی ترجمه یا برگرفته شده و حاصل تحقیقات «مؤلف» نیست، تا جایی که بهتر است به جای «تألیف» از عنوان «کتابسازی» استفاده کنیم و به جای «مولف» از «مولفنما». نعیمه پورمحمدی با استفاده از مطالب چند منبع محدود و کنار هم گذاشتن آنها کتابی ساخته و آن را به اسم «تألیف» به نام خود منتشر کرده است. بخشهای مختلف کتاب علوم شناختی دین به سه شکل گردآوری شده است:
(۱): بخشهایی که عینا، گاه دهها صفحه پشت سر هم، ترجمه کامل و یکپارچه از منابع دیگر است؛
(۲): بخشهای دیگری که ترجمهٔ جستهگریخته، دلبخواهی و گزینشی از دیگر منابع است؛
(۳) بخشهایی که اگرچه ترجمه کامل یا گزینشی نیست، اما کپی محتوایی از دیگر منابع است.
بدین شکل که گویا مطالب از گردآورنده است، ولی در واقع از دیگران است.
ارجاعهای کور و گمراهکنندهٔ مؤلف به گونهای است که خوانندهٔ غیرمتخصص به هیچ وجه متوجه نمیشود که چه اتفاقی دارد میافتد و همهٔ مطالب را حاصل تحقیقات مؤلف به شمار میآورد.
به طور خلاصه، میتوان گفت این کتاب انتحالی بزرگ و نوعی کتابسازی و کپیکاری ناشیانه در عالم پژوهش است و «مؤلف» تقریبا هیچ سهم درخوری از این کتاب ندارد. گرچه با وجود مشکل عدم اصالت، که اشکال اصلی کتاب است، نوبت به نقد ساختاری و محتوایی نمیرسد، اما کتاب علوم شناختی دین از این حیث نیز حاوی اشکالات جدی و بعضا مضحک است که در بخش دوم مقاله به اختصار به این موارد نیز اشاره کردهایم.
🟢 عنوان نوشتهٔ حاضر از دیالوگ قلیخان با بازی درخشان شادروان جمشید لایق در مجموعه تلویزیونی «روزی روزگاری» برگرفته شده است که در سالهای ۱۳۷۱ - ۱۳۷۰ از شبکهٔ اول تلویزیون ایران پخش شد. متن کامل دیالوگ از این قرار است: « قلی خان دزد بود، خان نبود. لابد تو هم اسمش را شنفتهای! وقتی سن و سال تو بود به خودش گفت تا آخر عمرم ببینم میتوانم تنهایی هزار تا قافله را لخت کنم. با همین یک حرف پای جانش ایستاد و هزار تا قافله را لخت کرد. آخر عمری پشت دستش را داغ زد و به خودش گفت هزار تا تمام شد. حالا ببینم عرضهاش را داری تنهایی یک قافله با سالم به مقصد برسانی مقصد، نشد، نشد. نتوانست و مشغولالذمهٔ خودش شد. تقاص از این بدتر؟»
♦️♦️♦️
🔮 t.me/nutqiyyat
🔮 Instagram.com/nutqiyyat
🔮 nutqiyyat" rel="nofollow">https://youtube.com/@nutqiyyat
علوم شناختی
مقدمهای برای مطالعه ذهن
✍ جی فرندنبرگ، گوردن سیلورمن
📚 @ktyab
🔴 نقدی علمی بر مصاحبه یک ورزشکار/ آیا واقعا واکسن فلج اطفال باعث فلجی میشود؟
⏺چند روزی است یک مصاحبه از مدال آور مسابقات پاراالمپیک منتشر شده است که وی گفته است به خاطر واکسن فلج اطفال معلول شدم.
فکت نامه سلامت این مصاحبه و ادعا را از چند منظر نقد میکند:
تاریخ اندیشهی سیاسی غرب: از یونان باستان تا عصر روشنگری
جلد اول
✍ جان مکللند
ترجمهٔ جهانگیر معینی علمداری
📚 @ktyab
دعوت به جامعهشناسی؛ نگاهی انسانگرایانه
✍ پیتر برگر
ترجمهٔ رضا فاضل
📚 @ktyab
شیمی چیست؟
✍ پیتر اتکینز
ترجمهٔ رامین رامبد
📚 @ktyab
مبانی و کاربرد تحلیل اقتصادی در حقوق خصوصی
✍ فرهاد ایرانپور
📚 @ktyab
مسئلهٔ شرق
قدرتهای بزرگ و فروپاشی امپراتوری عثمانی ۱۹۲۳-۱۷۷۴
✍ ای. ال. مک فی
ترجمهٔ زهره هدایتی بیدهندی
📚 @ktyab
خاستگاه هرمنوتیک خود
✍ میشل فوکو
ترجمهٔ نیکو سرخوش، افشين جهاندیده
📚 @ktyab
سرگذشت کوانتوم
✍ جیم بگوت
ترجمهٔ محمدعلی جعفری
📚 @ktyab
روانشناسی شناختی
✍ پیتر جی. هیلز، جی. مایکل پیک
ترجمهٔ مریم مهذب
📚 @ktyab
ظهور یافتگی، برآیش، برآمدگی ترجمههای نزدیک به کلمه Emergence هستند که بهطور خلاصه به معنای ایجاد شدن یک سیستم پیچیده از اجزاء و قوانینی ساده است.
یکی از معروفترین مثالهای این پدیده، آب است که خواصی بسیار خاص دارد که در مولکولهای آب یافت نمیشود. تعاملات جمعی مولکولهای آب باعث ایجاد خاصیتهایی مانند سطح کشش و دمای جوش بالای آب میشوند. مورچهها نیز موجوداتی بسیار ساده هستند و با ذهنی ساده کار میکنند اما کلونی مورچهها رفتار هوشمندانهای دارد که از تک تک مورچهها قابل انتظار نیست. در سیستمهای آشوبناک مانند دینامیک سیالات در پدیدههای آب و هوا، گردبادها و طوفانهایی ایجاد میشوند که رفتار و اشکالی سیستماتیک از خود نشان میدهند. در نظریه آشوب، ما با سیستمهایی سروکار داریم که پیشبینی اتفاقات آینده در آنها بسیار دشوار است.
مغز انسان یکی از مهمترین مثالهای برآیش است. مغز یک سیستم تطبیقی پیچیده است که در آن نورونها با یکدیگر تعامل دارند و با تغییرات خود را سازگار میکنند. از یک مغز ناآگاه نوزاد، به مرور تبدیل به انسانی دارای عقل و اختیار میشود. در سیستمهای پیچیده، تعاملات غیرخطی و چندگانه بین اجزاء منجر به خواص برآیش میشود. در مورد مغز باید گفت، نورونها وظیفه انتقال پیامهای الکتریکی و شیمیایی را در مغز بر عهده دارند. هر نورون به صورت مستقل تنها یک سری فعالیتهای ساده و ابتدایی دارد؛ یعنی تحریک شدن یا تحریک نشدن (شلیک پالس الکتریکی یا هیچ). این فرآیند بسیار ساده است و به تنهایی نمیتواند منجر به پیچیدگیهای موجود در مغز شود. نورنها شبکههایی پیچیده میسازند، این شبکهها از طریق سیناپسها به یکدیگر متصل میشوند و اطلاعات را با دو شکل الکتریکی و شیمیایی انتقال میدهند. هر نورون میتواند ورودیهای متعدد دریافت کند و پاسخهای مختلف بدهد. این تعاملات بسیار پیچیده و ایجاد کننده شبکههای عظیم عصبی است.
خواصی مانند حافظه، یادگیری، احساسات و آگاهی نتیجهی تعاملات پیچیدهی این شبکههای عصبی هستند. این پدیدهها در سطح فردی نورونها وجود ندارند، بلکه از مجموعهی تعاملات شبکهای بین آنها بهوجود میآیند. یکی از پیچیدهترین پدیدههای برآیش مغز، آگاهی است. هیچ یک از نورونهای مغز بهطور مستقل آگاه نیستند، اما از تعاملات میلیاردها نورون در سطح شبکهای پیچیده، آگاهی بهوجود میآید. این مثال بارز از برایش قوی است، زیرا حتی با داشتن تمام اطلاعات در مورد نورونها و تعاملات آنها، توضیح دقیقی از چگونگی ایجاد آگاهی هنوز غیرممکن است.
برآیش و مفهوم پیچیدگی هم راستای یکدیگر هستند در یک سیستمی که به آن میگوییم پیچیده تعاملات به حدی زیاد میشود که پیشبینی آن سیستم بسیار سخت میشود. در واقع در سیستمهای ظهوریافته (برآیش شده)، پیچیدگی باعث میشود که درک میان اجزاء با کل بسیار سخت شود. یا به نوعی دیگر میتوان مثال زد که مورچه نمیفهمد چگونه باید کلونی ساخت ولی عضوی از کلونی مورچهها است. یا مثالی دیگر این است که ما نمیتوانیم بفهمیم آگاهی چیست.
بطور کلی ما دو نوع برآیش داریم، برآیش ضعیف و برآیش قوی، برآیش ضعیف میشود چیزی مانند ترافیک، میتوان با دانستند اطلاعات کافی آن را توضیح داد، شبیه سازی و پیشبینی کرد. اگر بتوانیم اطلاعات از همه اجزاء داشته باشیم میتوانیم در این نوع برایش رفتار کل را پیشبینی کنیم، به همین شکل است که میتوان تا حد زیادی بسیاری از سیستمهای پیچیده را پیشبینی کرد. از مثال برایش ضعیف میتوان به الگوریتمهایی اشاره کرد که میتوانند رفتارهای مردم در شبکههای اجتماعی پیشبینی کنند.
اما در مورد برایش قوی، برای ما این نوع پدیدهها غیر قابل فهم یا بسیار پیچیده نمایان میشوند. مثلاً برای ما بسیار سخت است که بتوانیم دقیقاً بفهمیم حیات چگونه شکل گرفته، آنقدر تعاملات شیمیایی پیچیده زیاد و مختلف هستند که درک ما همچنان از شیمی غیرآلی، برای پاسخ به این سوال کافی نیست. برآیش قوی، به حالتی اشاره دارد که حتی با داشتن تمام اطلاعات اجزاء، پیشبینی رفتار کل سیستم دشوار یا ناممکن است. مغز نمونهای از برایش قوی است. علم مدرن در مواجهه با برآیش در نوروساینس، هوش مصنوعی و دیگر شاخهها مشغول اطلاعات جمع کردن، ایجاد مدلهای کامپیوتری و تئوری پردازی است. این علاوه بر پاسخ به سوالات، باعث ساخته شدن AGI (هوش جامع مصنوعی) خواهد شد.
برآیش نشاندهنده این است که کل از جمع اجزاء بزرگتر است و در سیستمهای پیچیده، خواص برآیش بهوجود میآیند که با روشهای ساده قابل توضیح نیستند. این مفهوم تأکیدی بر محدودیتهای علمی ما در درک سیستمهای پیچیده دارد و اهمیت آن در علوم مختلف مانند فیزیک، زیستشناسی، شیمی و علوم شناختی بسیار زیاد است. این پدیده میگوید چگونه سادگی میتواند پیچیدگی ایجاد کند.
📚 @ktyab
مشاهده و اندازهگیری در علم
مشاهده و اندازهگیری در علم از پایههای اساسی هستند زیرا مبنایی را برای درک، آزمایش و تأیید مفاهیم و نظریههای علمی فراهم میکنند. مشاهده یعنی درک اتفاقات و ثبت آنها، که به ارائه اطلاعات خام درباره دنیا کمک میکند. اندازهگیری مشاهده را کمیسازی یا به کمیت تبدیل میکند. این امر نشان میدهد که فیزیک کلاسیک به دلیل وابستگی به مشاهده محدود و ماکروسکوپی انسان، دارای اشکال است و نمیتواند برخی پدیدهها مانند جاذبه را بهطور کامل توضیح دهد. با این حال، اندازهگیری تضمین میکند که یافتههای علمی ذهنی نبوده و قابلیت آزمایش و تأیید دارند.
این دو ستون اصلی روش علمی هستند و نقش کلیدی در شکلگیری فرضیهها، نظریهها و قوانین علمی دارند. مشاهده به دانشمندان این امکان را میدهد که رفتارها و الگوها را شناسایی کنند، در حالی که اندازهگیری به آنها اجازه میدهد که این مشاهدات را به دادههای کمی تبدیل کنند. این دادههای کمی برای آزمایش دقیق فرضیهها و پیشبینی رفتارهای آینده ضروری هستند.
بدون اندازهگیری دقیق، پیشبینیهای علمی ممکن است دچار خطا شوند و امکان تست آنها به چالش کشیده شود. به همین دلیل، مشاهده دقیق و کاهش خطاها میتواند رفتارهای غیرمنتظره را آشکار کند و ما را به توسعه فناوریهای جدید و ابزارهای اندازهگیری هوشمندانهتر هدایت کند.
فرایند مشاهده و اندازهگیری در علم
مشاهده به دو نوع کلی تقسیم میشود:
- مشاهده مستقیم: که در آن فرد بهصورت مستقیم پدیدهای را مشاهده میکند. به عنوان مثال، مشاهده حرکت سیارات در آسمان.
- مشاهده غیرمستقیم: که از طریق ابزارهای اندازهگیری انجام میشود، مانند استفاده از میکروسکوپ برای مشاهده سلولها.
* یک نکته کلیدی در این میان، اثر مشاهدهگر است. این اثر بیان میکند که فرآیند مشاهده میتواند خود بر پدیده تحت بررسی تأثیر بگذارد. بهعنوان مثال، در فیزیک کوانتومی، مشاهده یک ذره میتواند حالت آن را تغییر دهد. همچنین، سوگیری مشاهدهگر ممکن است بهواسطه انتظارات یا پیشفرضهای او، نتایج مشاهده را تحت تأثیر قرار دهد.
اندازهگیری به دو دسته اصلی تقسیم میشود:
- اندازهگیری کیفی: که ویژگیهای توصیفی را شامل میشود، مانند رنگ یا بو.
- اندازهگیری کمی: که بر اساس دادههای عددی است، مانند اندازهگیری طول یا دما.
سه مفهوم مهم در فرآیند اندازهگیری عبارتاند از:
دقت: میزان نزدیکی اندازهگیریها به مقدار واقعی.
صحت: میزان تطابق اندازهگیریها با یکدیگر.
عدم قطعیت: محدودیتهایی که در هر اندازهگیری وجود دارد و میتواند منجر به اختلاف نتایج شود.
*با پیشرفت تکنولوژی، ابزارها و تکنیکهای اندازهگیری نیز بهبود یافتهاند و این به ما اجازه میدهد پدیدههای پیچیدهتری را اندازهگیری کنیم و به نتایج دقیقتری برسیم.
نکات و توضیحات
تاثیر مشاهدهگر و ابزار اندازهگیری بر سیستم:
اندازهگیریهای نفوذی و غیرنفوذی دو نوع مهم در علوم مختلف هستند. اندازهگیری نفوذی زمانی اتفاق میافتد که خود فرآیند اندازهگیری بر سیستم اثر بگذارد. به عنوان مثال، در پزشکی، وارد کردن یک حسگر در بدن ممکن است بر فرآیندهای طبیعی بدن تأثیر بگذارد. اندازهگیریهای غیرنفوذی تلاش میکنند که این اثرات را به حداقل برسانند.
مشاهدهگر به عنوان بخشی از سیستم:
در بسیاری از حوزهها مانند علوم اجتماعی و اکولوژی، مشاهدهگر بخشی از سیستمی است که آن را مشاهده میکند. این به معنای تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم بر پدیدهای است که تحت مطالعه قرار دارد. درک این ارتباط بین مشاهدهگر و سیستم به دانشمندان کمک میکند تا تفسیرهای دقیقتری از نتایج مشاهدات داشته باشند.
محدودیتهای اندازهگیری و مشاهده:
هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ عملی، محدودیتهایی در مشاهده و اندازهگیری وجود دارد. ابزارهای اندازهگیری، دقت و صحت محدودی دارند و توانایی شناختی انسانها نیز میتواند بر درک مشاهدات اثر بگذارد. این محدودیتها باعث میشوند که فهم ما از جهان به صورت نسبی و ناقص باشد.
اهمیت این مفاهیم در مرزهای علم:
با پیشرفت علم و ورود به حوزههای جدیدی مانند فیزیک کوانتومی و علوم میانرشتهای، اهمیت این مفاهیم بیشتر نمایان میشود. شناخت عمیقتر از فرآیند مشاهده و اندازهگیری میتواند به ما کمک کند که مرزهای علم را گسترش دهیم و به کشفیات جدیدی دست پیدا کنیم.
📚 @ktyab
▫️ پرسشهای فلسفی و پاسخ فیلسوفان - بخش چهارم
( 👈 بخش اول و بخش دوم و بخش سوم )
👤 پاسخ: الیور لیمان ( Oliver Leaman ) ( استاد فلسفهی دانشگاه کنتاکی )
✍️ ترجمه: نیما م. اشرفی
🔮 صفحه اینستاگرام
🌐 از سایت Ask Philosophers
🗓 تاریخ: ۲۷ آوریل ۲۰۱۴
🔴پرسش:
فرد غیرمتخصص چه دلیلی میتواند برای موضع گیری در مورد مسئلهای داشته باشد که صاحب نظران دربارهاش اتفاق نظر ندارند؟ به طور مشخص تر، چگونه ممکن است محق باشم با یک نظریهی اخلاقی خاص، به طور صریح یا ضمنی (مثلاً وقتی یک تصمیم اخلاقی منطقی می گیرم) همدل باشم، آن هم وقتی که بین فلاسفه اتفاق نظر وجود ندارد و زمان نسبتاً کمی را صرف فکر کردن به آن کرده ام؟
🟢پاسخ الیور لیمان ( Oliver Leaman ) ( استاد فلسفهی دانشگاه کنتاکی )
اگر فقط در مورد چیزهایی صحبت کنیم که در آنها متخصص هستیم، حرف و بحث زیادی باقی نمیماند. دلیلی ندارد تصور کنیم متخصصان در مورد بسیاری از موضوعات، به ویژه موضوعات اخلاقی، بیش از دیگران میدانند. نوع دانشی که در اینجا مورد بحث ماست مثل دانش عملی و فنی نیست که شخص مثلاً برای تعمیر وسیلهای نیاز دارد. بدیهی است که پزشک من (در بیشتر موارد) دربارهی مشکلی که عارضم شده بیشتر از من میداند، اما حتی این موضوع نیز بدین معنا نیست که دیدگاههای من اصلاً اهمیتی ندارند، چون ممکن است من درک عمیقی از داشتن یک مشکل پزشکی خاص داشته باشم، و این موضوع شاید در درمان و بهبودم کمککننده باشد. ممکن است بدانم چه چیزی در گذشته مؤثر بوده و چه چیزی نبود، در حالی که او ممکن است اطلاعات کمی در این مورد داشته باشد.
خاطرم هست یکی از گردانندگان نمایشگاههای هنری می گفت که نه تنها اثری را که دوست دارد در نمایشگاه میگنجاند، بلکه آن اثر باید احترامش را نیز برانگیزد. این عبارت میتواند در بحثمان مفید باشد. اگر کسی کمی در مورد مواضع اخلاقی خود فکر کرده باشد، همین برای احترام به نظراتش کافی است. برای رسیدن به یک تصمیم اخلاقی، نیازی به داشتن مدرک فلسفهی اخلاق نیست، و هیچ شاهدی وجود ندارد که دارندگان چنین مدرکی بهتر از دیگران اخلاقی عمل میکنند.
با این حال، فرد باید در مورد آن موضوع فکر کرده باشد، نه اینکه همینجوری به دیدگاه خاصی رسیده باشد. این کار مستلزم تلاش زیادی نیست و با توجه به علایق و وظایف دیگرمان، کارهایی که میتوانیم در این باره انجام بدهیم، محدود است. اما این امر حتماً مستلزم مقداری تلاش فکری است و خوشبختانه، درست خلاف تصور کسانی که نگاه بالابهپایین دارند، بیشتر انسانها در مورد بسیاری از این موضوعات بهدقت فکر میکنند.
#پرسش_و_پاسخ_فلسفی
♦️♦️♦️
🔮 t.me/nutqiyyat
🔮 instagram.com/nutqiyyat
🔮 nutqiyyat" rel="nofollow">https://youtube.com/@nutqiyyat
🧠 تدتاک جذاب و دیدنی از دکتر دیوید ایگلمن
■ چطور افرادی که ناشنوای مادرزاد هستند، میتوانند به واسطه حس لامسه بشنوند!
● ترجمهٔ سهیلا جعفری، بازبینی از لیلا عطایی
📚 @ktyab
درآمدی بر علوم اعصاب شناختی
✍ ریچارد پسینگهام
ترجمهٔ علیاکبر ارجمندراد، زهرا یمینیفر
📚 @ktyab
نقد ترجمه فارسی لویاتان از دیدگاه مفاهیم حقوق عمومی
✍ ناصر سلطانی
📚 @ktyab
تاریخ اندیشهی سیاسی غرب: از روشنگری تا افول لیبرالیسم
جلد دوم
✍ جان مکللند
ترجمهٔ جهانگیر معینی علمداری
📚 @ktyab
فرهنگ و جامعه
✍ ریموند ویلیامز
ترجمهٔ علی اکبر معصوم بیگی، نسترن موسوی
📚 @ktyab
تاریخ فلسفه
✍ مارتین کوهن
ترجمهٔ مهدی شفقتی
📚 @ktyab
قانوننامهٔ حمورابی
✍ تئوفیل میک
ترجمهٔ کامیار عبدی
📚 @ktyab
فلسفهٔ علوم اجتماعی
بنیادهای فلسفی تفکر اجتماعی
✍ تد بنتون، یان کرایب
ترجمهٔ شهناز مسمیپرست، محمود متحد
📚 @ktyab