📚 بهتر است سرمان به یک کتاب گرم باشد تا به کار دیگران. لینک گروه دروغها و خرافاتِ اسلام: https://t.me/Islie_Group لینک گروه سیاسی: t.me/joinchat/GKIeuzu7ZRbM56GRGidicg کانالهای ما: @ISLIE | @KHOD2 | @KTYAB | @Science_Focus | @ARKIV
⭕️ تحصیل بدون سؤال: چرا افراد به نرمهای اجتماعی پایبند میشوند بدون اینکه هدف واقعی آنها را زیر سؤال ببرند؟
در مورد مشکلات سیستم تحصیلی
🔺تحصیل کردن در جامعه امروزی یک دستور اجتماعی و تحمیل شده است، به ویژه در قشر متوسط، در جامعه مدرن، افراد به طور گستردهای به نرمهای اجتماعی پایبند میشوند. اما چرا کمتر افراد درک میکنند چرا باید تحصیل کنند؟ میتوان گفت بسیاری از افراد فقط در حال تحصیل هستند چون جامعه تحمیل کرده است. این تحمیل یعنی از بین رفتن یک استعداد، با هدایت آن در یک مسیر غلط و باعث از بین رفتن انگیزه شدن.
◾️فرهنگ و ارزشهای اجتماعی
یکی از عوامل اصلی، فرهنگ و ارزشهای اجتماعی است. از کودکی، به ما آموخته میشود که تحصیل یک ضرورت است و نقش مهمی در تضمین موفقیت آینده دارد. این ارزشها به گونهای در ذهن ما ریشه دواندهاند که زیر سؤال بردن آنها به نوعی ترسناک و حتی غیرممکن به نظر میرسد. این تفکر صحیح نیست.
◾️ساختارهای اجتماعی و اقتصادی
جامعه مدرن به گونهای طراحی شده است که تحصیل را به عنوان یک مسیر ضروری برای دستیابی به شغلهای خوب و درآمد بالا معرفی میکند. این ساختارها باعث میشوند که افراد بدون اینکه هدف واقعی تحصیل را زیر سؤال ببرند، به طور خودکار به این مسیر پایبند باشند. این برای نیروی کار مفید نیست.
◾️فشارهای اجتماعی و خانوادگی
خانوادهها و جامعه انتظار دارند که افراد به تحصیل ادامه دهند و این انتظارات باعث میشود که افراد بدون اینکه هدف واقعی تحصیل را زیر سؤال ببرند، به این مسیر پایبند باشند. تغییر رشته و تغییر مسیر چیز عجیبی نیست، چرا بزرگان علم قدیمی و جدید همهچیزدان بودند و هستند؟
◾️نقش رسانهها
رسانهها نیز نقش مهمی در تقویت این نرمها دارند. رسانه با ایجاد تصاویر غیر واقعی و انتظارات اشتباه افراد را به مسیرهای غلط سوق میدهد. هرچند این به معنی بد بودن رسانه نیست و فقط باید نسبت به تصاویر واقعی و غیر واقعی آگاه بود.
◾️چشمانداز آینده
برای تغییر این وضعیت، باید فرهنگی ایجاد شود که در آن افراد بتوانند به طور آزادانه دربارهٔ هدف واقعی تحصیل تفکر کنند. این امر نیازمند تغییر در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی، کاهش فشارهای اجتماعی و خانوادگی و تغییر رسانهای است. همچنین سیستم آموزشی هم باید بسیار مدرنتر شود و روشهای آموزشی مختلف را ارائه کند.
◾️مقایسه دو سیستم و فرهنگ تحصیلی
سیستم تحصیلی ژاپن ممکن است نمونهای از این فرهنگ اشتباه باشد، زیرا فشارهای زیاد بر دانشآموزان احتمالاً باعث مشکلاتی مانند استرس و افسردگی شده. در مقابل، سیستم تحصیلی آمریکا با تأکید بر استقلال فردی، ممکن است به دانشآموزان اجازه دهد تا به طور آزادانهتری رشد کنند و علایق خود را دنبال کنند.
🔺نیوتن، انیشتین و دیگر شخصیتهای بزرگ تاریخ فقط به دانشگاهها نرفتند؛ آنها با متمرکز شدن بر روی مسائل خاص، پیشرفت علم را تسهیل کردند. تمرکز آنها برای یافتن هدف و کنجکاوی خود بوده است، نه فقط رفتن به دنبال اهداف دیگران. به دنبال علم و دانش بودن یک روش قدرتمند برای توسعه فردی و اجتماعی است، اما برای اینکه این ابزار به درستی استفاده شود، باید هدف واقعی آن را فهمید و افراد بتوانند به طور آگاهانه و با درک کامل از اهداف خود، به تحصیل بپردازند.
👈🏻 پست مرتبط: آیا برای پیشبرد علوم نیاز به مدارک تایید شده از دانشگاههای معتبر جهان داریم؟
📚 @ktyab
"Humanisme et terreur, essai sur le problème communiste"
◾️(ترجمه عنوان کتاب به فارسی: "انسانگرایی و ترس، مقالهای دربارهٔ مسئله کمونیست") کتابی است نوشته موریس مرلو-پونتی، فیلسوف و نویسنده فرانسوی. این کتاب در سال 1947 در پاریس منتشر شد.
◾️در این کتاب، مرلوپونتی به بررسی پیچیدگیهای کمونیسم و تأثیرات آن بر انسانگرایی میپردازد. او به طور گسترده در مورد تناقضات و چالشهای ایدئولوژی کمونیستی بحث میکند و تلاش میکند تا رابطه بین انسانگرایی و ترس را در چارچوب کمونیسم تحلیل کند. مرلوپونتی در این کتاب به دنبال پاسخ به این سؤال است که چگونه میتوان انسانگرایی را در یک سیستم کمونیستی حفظ کرد و آیا این امکانپذیر است یا خیر.
◾️این کتاب یکی از مهمترین آثار مرلوپونتی است و به دلیل تحلیلهای عمیق و انتقادی او در مورد کمونیسم، همچنان در میان پژوهشگران و دانشجویان فلسفه و علوم سیاسی مورد توجه است.
📚 @ktyab
اهمیت قانون اساسی جنبش مشروطه اسپانیا
یکی از رویدادهای تاریخی که کمتر شناخته شده است، قانون کادیس است که در سال 1812 منعقد شد. این قانون اساسی توسط مجلس مؤسسان کادیس در اسپانیا تصویب شد و تغییرات چشمگیری در ساختار سیاسی و حقوقی این کشور ایجاد کرد.
قانون اساسی نوین پیمان کادیس حقوق اساسی را تضمین میکرد. از جمله آزادی بیان و مطبوعات، حق مالکیت خصوصی، و اصولی که امروزه آن را بخشی از حقوق بشر میدانیم. این پیمان همچنین مفهوم مشروطه را مطرح کرد، یعنی حکومتی که قدرتها و اختیارات آن توسط قانون محدود میشود.
اگرچه پیمان کادیس تنها برای یک دوره کوتاه اجرا شد و فرناندو هفتم در 1814 آن را لغو کرد، ولی تاثیرات طولانی مدتی در تاریخ اسپانیا و حتی جهان گذاشت. این پیمان یکی از اولین تلاشها برای ایجاد یک دولت مدرن و دموکراتیک بود. در نتیجه، این تاثیر زیادی در توسعه دیپلماسی و سیاستگذاری جهانی گذاشت.
از این رویداد میتوان چند درس گرفت. اولین درس این است که تلاش برای دموکراسی و حقوق بشر یک مسیر پر چالش است که ممکن است با مقاومت مواجه شود. در عین حال، این تلاشها اغلب باعث تغییرات بلندمدت و عمیق در ساختارهای سیاسی میشوند. دروس دیگر شامل اهمیت قانون برای حفظ حقوق انسانی و توازن قوا است.
به طور کلی، پیمان کادیس نشان میدهد که چگونه تلاشهای تاریخی برای دموکراسی و حقوق بشر، با وجود چالشها و ناکامیها، میتوانند به تدریج تاثیرات بلندمدت و مهمی در ساختارهای سیاسی و اجتماعی بگذارند. این درک میتواند ما را قادر به درک پیچیدگیهای سیاسی جامعه مدرن کند.
📚 @ktyab
ناپایداری بوزون هیگز: چشماندازی برای پایان جهان؟
یا چرا بوزون هیگز پایدار است؟
در ابتدا، بیایید بفهمیم که بوزون هیگز چیست و چگونه به ذرات جرم میدهد. بوزون هیگز یک ذره بنیادین است که میدانی به نام میدان هیگز را همراه دارد. این میدان در تمام جهان پراکنده است و به ذرات جرم میدهد. هرچه یک ذره بیشتر با میدان هیگز تعامل داشته باشد، جرم بیشتری خواهد داشت. بدین ترتیب، میدان هیگز نقش مهمی در تعیین خواص ذرات و ماده در فضا دارد.
بوزون هیگز در حال حاضر پایدار است چون انرژی میدان هیگز در حالت کمینه خود قرار دارد. این بدان معناست که میدان هیگز در حالتی است که انرژی آن کمترین مقدار ممکن را دارد. اگر میدان هیگز در حالت کمینه نبود، ممکن بود به حالتی با انرژی کمتر تغییر فاز دهد، اما در حال حاضر این اتفاق نمیافتد چون بطور خلاصه انرژی کافی برای تغییر فاز میدان هیگز نیست.
اما چرا مطالبی در مورد ناپایداری بوزون هیگز شنیدهایم؟ بررسیهای اخیر نشان میدهد که میدان هیگز ممکن است در حالت انرژی کمتری قرار بگیرد، که به آن «خلأ واقعی» میگویند. (یعنی میدان هیگز در حالت خلاء کاذب است.) اگر چنین اتفاقی بیفتد، حبابهایی از خلأ واقعی تشکیل میشود که در آنها قوانین فیزیک کاملاً متفاوت است. این تغییر فاز مانند یک موج است که به مرور زمان در تمام جهان گسترش مییابد.
اگر چنین تغییر فازی رخ دهد، جهان به شکلی که میشناسیم پایان مییابد. در این حبابها، جرم ذرات تغییر میکند و تعاملاتشان با یکدیگر نیز دگرگون میشود. به عنوان مثال، اگر یک حباب خلأ واقعی در یک منطقه از فضا تشکیل شود، ذرات در آن منطقه جرم جدیدی پیدا میکنند و تعاملاتشان با یکدیگر تغییر میکند. الکترونها ممکن است سنگینتر شوند و پروتونها و نوترونها ممکن است به دلیل تغییر در تعاملات کوارکها از هم جدا شوند. این تغییرات باعث میشود که اتمها و مولکولها دیگر نتوانند به شکل معمول وجود داشته باشند، و در نتیجه، ماده به شکلی که میشناسیم دیگر وجود نخواهد داشت.
تحقیقات جدید نشان میدهد که سیاهچالههای اولیه (که در ابتدای زمان تشکیل شدهاند) میتوانستند این تغییر فاز را ایجاد کنند، اما چنین اتفاقی تاکنون رخ نداده است. این موضوع نشان میدهد که سیاهچالههای اولیه احتمالاً وجود نداشتهاند. بنابراین، با ترکیب این دانستهها، میتوانیم بفهمیم که میدان هیگز نه تنها در اهدای جرم به ذرات نقش دارد، بلکه پتانسیل تغییرات عمده در ساختار جهان را نیز دارد. تحقیقات اخیر نشان میدهد که اگر سیاهچالههای اولیه وجود داشتهاند، این تغییرات تاکنون رخ داده بود. اما چون جهان هنوز پابرجاست، میتوانیم به این نتیجه برسیم که چنین سیاهچالههایی وجود نداشتهاند.
📚 @ktyab
به مناسبت تولد پل دیراک
دیراک که بود؟ و چه کرد؟
پل دیراک، یکی از بزرگترین فیزیکدانان قرن بیستم، در ۸ اوت ۱۹۰۲ در بریستول، انگلستان به دنیا آمد. او در خانوادهای با پیشینه مهاجرت سوئیسی بزرگ شد و از کودکی علاقه زیادی به ریاضیات و علم داشت. دیراک در دانشگاه بریستول تحصیل کرد و سپس به دانشگاه کمبریج رفت تا تحقیقات خود را در زمینه فیزیک کوانتومی ادامه دهد.
نظرات پل دیراک در مورد علم
زیبایی ریاضی: دیراک باور داشت که قوانین فیزیک باید زیبا و ساده باشند. او معتقد بود که ریاضیات زیبا و ساده میتواند به درک عمیقتر طبیعت کمک کند. این اصل در معادله دیراک، که با زیبایی ریاضی رفتار ذرات را توضیح میدهد، به خوبی مشهود است.
ترکیب نظریهها: دیراک بر این باور بود که نظریههای مختلف فیزیکی باید با هم ترکیب شوند تا تصویری کاملتر از جهان ارائه دهند.
پیشبینیهای علمی: دیراک معتقد بود که نظریههای علمی باید قادر به پیشبینی پدیدههای جدید باشند.
سادگی و کارایی: دیراک بر این باور بود که نظریههای علمی باید ساده و کارا باشند. او معتقد بود که نظریههای پیچیده و غیرقابل درک نباید پذیرفته شوند، مگر اینکه بتوانند پدیدههای جدیدی را توضیح دهند.
کارهای علمی
پل دیراک به خاطر معرفی معادلهای که به نام او نامگذاری شده است، شهرت دارد. پل دیراک به خاطر کارهایش در زمینه فیزیک کوانتومی و نظریه نسبیت، جایزه نوبل فیزیک در سال ۱۹۳۳ را دریافت کرد. او یکی از بنیانگذاران نظریه میدانهای کوانتومی بود و کارهایش تأثیر عمیقی بر توسعه فیزیک مدرن داشت.
پل دیراک برای ترکیب نظریه نسبیت با مکانیک کوانتومی چه کرد؟
معادله دیراک یک پل بین دو نظریه بزرگ فیزیک را بنا کرد: مکانیک کوانتومی و نظریه نسبیت خاص.
مکانیک کوانتومی
مکانیک کوانتومی یک نظریه فیزیکی است که رفتار ذرات بسیار کوچک مانند الکترونها و فوتونها را توضیح میدهد. این نظریه به ما میگوید که ذرات هم خاصیت ذرهای دارند و هم خاصیت موجی. به عبارت دیگر، ذرات میتوانند هم به صورت ذره و هم به صورت موج رفتار کنند.
نظریه نسبیت خاص
نظریه نسبیت خاص، که توسط آلبرت اینشتین معرفی شده است، به ما میگوید که فضا و زمان به هم پیوستهاند و یک ساختار چهاربعدی به نام فضازمان را تشکیل میدهند. این نظریه همچنین به ما میگوید که جرم و انرژی به هم مرتبط هستند و انرژی به صورت جرم و برعکس تبدیل میشود.
معادله دیراک
پل دیراک توانست این دو نظریه را با هم ترکیب کند. معادله دیراک یک معادله موجی است که رفتار ذرات با اسپین نیم (مانند الکترونها) را توضیح میدهد. این معادله هم با اصول مکانیک کوانتومی و هم با اصول نظریه نسبیت خاص مطابقت دارد. میتوان گفت که پل دیراک فرض گرفت که نظریه نسبیت خاص اینشتین درست است و بر اساس این فرض، تلاش کرد تا رفتار ذرات را در چارچوب این نظریه توضیح دهد. به عبارت دیگر، دیراک به دنبال یافتن یک معادله بود که هم با اصول مکانیک کوانتومی و هم با اصول نظریه نسبیت خاص مطابقت داشته باشد.
معادله دیراک چندین پیشبینی مهم داشت که بعداً توسط آزمایشها تأیید شدند. برای مثال:
1. وجود پادذرهها: معادله دیراک پیشبینی کرد که برای هر ذره، یک پادذره وجود دارد. برای مثال، برای الکترون، پادذرهای به نام پوزیترون وجود دارد.
2. اسپین الکترون: این معادله همچنین اسپین الکترون را توضیح میدهد، که یک خاصیت کوانتومی است.
3. ریزساختار هیدروژن: معادله دیراک ریزساختار طیف هیدروژن را به درستی توضیح میدهد.
چالشهای باقیمانده و یا راهی که در ادامه کار دیراک دانشمندان باید طی کنند:
با وجود اینکه معادله دیراک یک پیشرفت بزرگ بود، هنوز چالشهایی باقیمانده است. یکی از بزرگترین چالشها، ترکیب مکانیک کوانتومی با نظریه نسبیت عام (که گرانش را توضیح میدهد) است. این چالش هنوز حل نشده است و فیزیکدانان در جستجوی یک نظریه کامل هستند که هر دو نظریه را با هم ترکیب کند.
📚 @ktyab
■ جاده ابریشم واقعی بوده یا خیالی؟
📚 @ktyab
🇻🇪 هوگو چاوز چه بر سر ونزوئلا آورد؟
● مادورو چه از او تحویل گرفت؟
● کانال داکیودراما
00:00 مقدمه
00:44 تاریخچهٔ ونزوئلا
02:56 جوانی هوگو چاوز
09:18 روند قدرت گرفتن چاوز
13:17 کودتای ونزوئلا
20:03 ریاست جمهوری چاوز
36:13 فساد در ونزوئلا
37:39 پایان عصر چاوز
40:01 آمار جرم و جنایت
50:33 روایت مؤلفان و مخالفان چاوز
📚 @ktyab
تاثیر فناوری بر توسعه علمی
برای فهم این که چگونه فناوری بر علم تاثیر میگذارد باید سطح بالای فهم و نظریه پردازی انسان را بررسی کنیم و ببینیم اصلاً چرا ما نیاز به توسعه فناوری داریم، اما بطور کلی میتوان گفت که دو علت باعث نیاز ما به آن میشود:
۱- سختی در درک (محدود بودن فهم مغز انسان و رسیدن به حد آن در لبههای علم)
۲-سختی در گرفتن اطلاعات (مشکل در آزمایش کردن، اندازهگیری و داده برداری و مشکلات ابزاری)
یکی از نمونههای لبه علم بودن نظریه ریسمان است.
نظریه ریسمان و سختی در فهم آن
نظریه ریسمان یکی از پیچیدهترین و جذابترین نظریههای فیزیک نظری است که به دنبال توضیح دادن به پدیدههای طبیعت در سطح بنیادین است. این نظریه به دنبال ترکیب نظریه نسبیت عام اینشتین و مکانیک کوانتومی است، دو نظریهای که هر یک در حوزههای مختلف فیزیک بسیار موفق بودهاند. اما چالشهای فراوانی در فهم و توسعه نظریه ریسمان وجود دارد که به دلیل پیچیدگی و غیرقابل درک بودن برخی از پدیدههای طبیعی است.
چالشهای فهم نظریه ریسمان
نظریه ریسمان به دنبال توضیح دادن به تمام نیروهای بنیادی طبیعت به عنوان ارتعاشات ریسمانهای یکبعدی است. این ریسمانها در فضایی با ابعاد بیشتر از چهار بعد کلاسیک (سه بعد فضایی و یک بعد زمانی) حرکت میکنند. این امر باعث میشود که فهم این نظریه بسیار دشوار باشد، زیرا انسانها فقط قادر به درک سه بعد فضایی و یک بعد زمانی هستند.
پیچیدگی ریاضیاتی
نظریه ریسمان به شدت به ریاضیات پیچیده وابسته است. این ریاضیات شامل مفاهیمی مانند هندسه دیفرانسیل، نظریه گروهها، و توپولوژی است که فقط تعداد کمی از دانشمندان با آنها آشنا هستند. این پیچیدگی ریاضیاتی باعث میشود که فهم و توسعه نظریه ریسمان برای اکثر افراد غیرممکن باشد.
ترکیب نظریههای بنیادی
نظریه ریسمان به دنبال ترکیب نظریه نسبیت عام اینشتین و مکانیک کوانتومی است. این دو نظریه هر یک در حوزههای مختلف فیزیک بسیار موفق بودهاند، اما ترکیب آنها با هم بسیار دشوار است. این دشواری به دلیل این است که نظریه نسبیت عام با جهان بزرگمقیاس و مکانیک کوانتومی با جهان کوچکمقیاس سروکار دارد. ترکیب این دو نظریه نیازمند یک چارچوب جدید است که بتواند هر دو جهان را به یک صورت سازگار توضیح دهد.
نتایج عملی
نظریه ریسمان هنوز در مرحله نظری است و تاکنون نتایج عملی قابل توجهی نداشته است. این امر باعث میشود که برخی از دانشمندان در مورد اعتبار این نظریه تردید داشته باشند. با این حال، نظریه ریسمان همچنان یکی از محبوبترین نظریههای فیزیک نظری است که به دنبال توضیح دادن به پدیدههای طبیعت در سطح بنیادین است.
نظریه گرانش کوانتومی حلقهای
نظریه Loop Quantum Gravity یا LQG یکی از راههای دیگری است که دانشمندان برای ترکیب نظریه نسبیت عام و مکانیک کوانتومی ارائه کردهاند. این نظریه فضا-زمان را به عنوان یک شبکه از حلقههای کوانتومی توصیف میکند. این حلقهها به عنوان بلوکهای ساختمانی بنیادی فضا-زمان عمل میکنند.
همانند نظریه ریسمان همان مشکلات مانند پیچیدگی ریاضی، پیچیدگی در درک و داشتن مشکل برای درک پدیدههایی که در مقیاسهای بسیار کوچک یا بسیار بزرگ رخ میدهند. بعلاوه نداشتن شواهد تجربی و عدم توانایی کافی تکنولوژیکی برای آزمایش کافی باعث مشکل در سلسله رد و اثبات یا بطور خلاصه توسعه بیشتر این نظریه شده است.
مقیاس پلانک
میتوان گفت که نظریههایی مانند نظریه ریسمان و گرانش کوانتومی حلقهای بر اساس فرضیاتی در مورد مقیاسهای پلانک بنا شدهاند. مقیاسهای پلانک، که شامل مقیاس زمان پلانک، مقیاس طول پلانک و مقیاس جرم پلانک هستند، به عنوان کوچکترین مقیاسهای ممکن در فیزیک در نظر گرفته میشوند. این مقیاسها نقطهای هستند که در آن اثرات کوانتومی و گرانشی به یکدیگر میرسند و نیاز به یک نظریه گرانش کوانتومی برای توصیف دقیق آنها است.
چالشهای مربوط به درک نظریههای بسیار پیچیده، که بر مبنای نظریههای پیچیده بنا شدهاند زیاد است، عدم فهم ما از این نظریهها نه تنها به دلیل پیچیدگی آنها، بلکه به دلیل محدودیتهای ابزارها و تکنولوژیهای موجود نیز است. درک این موضوع باعث میشود که به فکر توسعه فناوری بیافتیم و با آن تلاش کنیم خود را از این بنبستی که در آن حس میکنیم قرار داریم، بیرون بیاوریم.
در نهایت، با پیشرفتهای تکنولوژیکی، ما میتوانیم به درک عمیقتری از طبیعت بنیادی فضا-زمان دست یابیم. این پیشرفتها میتوانند به ما کمک کنند تا چالشهای موجود در نظریههای گرانش کوانتومی را برطرف کنیم و به یک درک کاملتر از جهان برسیم. با این همه، همچنان نیاز به حفظ شک و انعطافپذیری در برابر نظریههای جدید و پیچیدهاست، زیرا علم همیشه در حال تکامل است و هر پیشرفتی میتواند سؤالات جدیدی را به وجود آورد.
📚 @ktyab
از نقد تا انقلاب علمی: تأثیر بازخورد بر تغییر پارادایم
مقالهای در مورد تاثیر بازخورد گرفتن از دیگران بر پیشرفت علم و فناوری.
📚 @ktyab
ارتباط متافیزیک با علم فیزیک چیه؟
متافیزیک یک شاخه از فلسفه محسوب میشه که به مسائل پایهای در مورد چیستی حقیقت میپردازه مثل ارتباط ماده با ذهن، یا ماهیت هستی و مسائل پایهای دیگه در مورد دانش، فکر و وجود.
سوالات متافیزیکی:
ذات واقعیت چیست؟
ماهیت علیت چیست؟
ماهیت فضا و زمان چیست؟
ماهیت وجود و هستی چیست؟
رابطه متافیزیک و علم فیزیک یک رابطه همزیستانه هستش که هردو روی همدیگه تاثیر میذارن تعامل این دو برای درک واقعیت مهم هستش. یک مرور کلی میکنیم تعامل بین فیزیک و متافیزیک رو:
اول_تاثیر متافیزیک بر فیزیک
- شفاف سازی مفهومی یا کانسپتی: متافیزیک با بررسی مسائل پایهای و کلیدی مثل قوانین طبیعت و علیت باعث میشه که درک ما از مسائل گسترش پیدا کنه و بتونیم علم رو توسعه بدیم بر مبنای آن.
- تلاش برای چهارچوببندی یا ساخت فریمورک: متافیزیک برای ما چهارچوب برای توضیح و درک پدیدههای مختلف علمی ارائه میکند. این چهارچوبها باعث میشن که بتونیم تفسیر ارائه کنیم بر مشاهدات و درک منسجم از جهان پیدا کنیم و بتونیم جهت علم رو مشخص کنیم. این چهار چوب میتونه چیزی مانند ویژگی و شکل ماده باشه که چهارچوبی برای علم ارائه میده.
- راهنمای اصول و پایهها: متافیزیک با هدایت تفسیرها و نظریههای علمی بر روش شناسی علمی تاثیر میزاره این تاثیر باعث میشه که دانشمندان بتونن نظریههای قویتری ارائه کنن و مشاهدات رو بهتر بفهمن و تفسیر کنن. از این راهنماها میتونیم مثلاً به تیغ اوکام اشاره کنیم که باعث انتخاب نظریههای بهتر میشه.
دوم_ تاثیر فیزیک بر متافیزیک
علم با توسعه روش علمی، نظریهها و اطلاعات نظریههای متافیزیکی رو به چالش میکشه و به اونها جهت طبیعت گرایانه میده همینطور باعث واقعگراتر شدن و قدرت دادن به داده های واقعگرایانه در متافیزیک میشه.
سوم_ اهداف مشترک
- هر دو به دنبال فهم واقعیت هستند.
- هر دو به دنبال فضایل نظری مثل سادگی، ثبات و ثمربخشی هستند.
متافیزیک و علم فیزیک رابطه دیالکتیکی دارند و همدیگر را آگاه میکنند و بر یکدیگر تأثیر می گذارند. این تعامل منجر به درک جامعتری از واقعیت، با مفاهیم کاربردی برای رشتههای علمی و فلسفی می شود. با ادغام بینشهای متافیزیکی با یافتههای علمی، میتوانیم به درک عمیقتر و منسجمتری از جهان طبیعی دست یابیم. در مجموع میتوان گفت متافیزیک با تفسیرات و نقد باعث بهبود علم میشود. بحث بین علمگرایان و متافیزیستها ادامه دارد، اما اهمیت پرسش و بررسی ماهیتِ واقعیت از هر دو منظر علمی و فلسفی غیرقابل انکار است.
📚 @ktyab
📢فایل صوتی تاریخچه دولت رفاه در کشورهای اسکاندیناوی
🎙️#فایل_صوتی #دولت_رفاه #سوئد
💡@Liberty_lib
🇧🇩 در بنگلادش چه میگذرد؟
● تاریخ بنگلادش و ماجرای اعتراضات 2024
00:00 مقدمه
00:41 کشور بنگلادش
01:24 تاریخ و تمدن در سرزمین بنگلادش
03:34 جنبش شش نقطهای
05:54 استقلال بنگلادش
08:35 شیخ حسینا
09:15 اعتراضات سال ۲۰۲۴
11:33 موخره
● کیفیت: 320Kbps
📚 @ktyab
📖همه ی مردم به سطحی اولیه از سرمایه نیاز دارند تا بتوانند فعالیت های اقتصادی خود را آغاز کرده و رشد کنند. این سرمایه ی اولیه در کشورهای توسعه نیافته معمولا زمین و مزرعه و در کشورهای توسعه یافته تحصیلات است. در واقع برابری به معنی برابر بودن افراد در دسترسی به این سرمایه های اولیه است و نه سطح درآمد، هر چند دومی بیشتر توسط رسانه ها مطرح می شود! بنابراین اولین و مهم ترین گامی که در یک کشور با سیستم ارباب و رعیتی باید برداشته شود اصلاحات مالکیت زمین های کشاورزی است. تا به جای یک قشر مرفه زمین دار همه ی مردم بتوانند در اقتصاد و تجارت شریک شوند.
عدالت واقعی در یک جامعه به این معناست که همه از فرصت همگون برخوردار باشند و همه در برابر قانون برابر بوده و بابت اعمال خود پاسخگو باشند. وقتی یک فرد به دلیل نداشتن ارتباطات مناسب نتواند حتى وام اندکی از بانک ها برای کسب و کار خود بگیرد اما دیگری بدون هیچ ضابطه و وثیقه ای وام های کلان دریافت کند، نشان عدم وجود عدالت است. درست برخلاف راهکارهای عوام گرایانه مانند جابجا کردن و یکسان کردن دستوری درآمدها
و حقوق ها که نتیجه ای جز دلزده کردن افراد توانمند و افزایش فساد ندارد. آنچه مهم است برابر بودن فرصت هاست، نه برابر بودن نتایج کار و تلاش. بنابراین برنامه ی دولت ها برای گسترش عدالت باید با هدف یکسان سازی مردم در به دست آوردن فرصت ها باشد.
در یک حاکمیت عدالت محور، همه ی مردم به حداقل نیازهای اساسی که برای رشد و پیشرفت ضروری است مثل آموزش دسترسی دارند، همه ی مردم در برابر قانون مساوی هستند و در نهایت این که درآمد و سود ناشی از کار و تلاش هر شخص متعلق به همان فرد باشد و توسط افراد دیگر یا حاکمیت تصاحب نمی شود.
روشن است که این اصول مردم را به کار، تلاش و ایده پردازی تشویق می کند و در واقع محرک ایشان برای رشد و تعالی است. بنابراین سدی که جلوی رشد اقتصادی کشورها را می گیرد نه متفاوت بودن درآمد نهایی مردم، بلکه نابرابر بودن فرصت ها، عدم تساوی در برابر قانون و استانداردهای دوگانه است.
📓در دفاع از سرمایهداری
👤یوهان نوربرگ
#یوهان_نوربرگ #تکه_کتاب #عدالت #برابری #سرمایه_داری #فئودالیسم
📚@Liberty_lib
🇯🇵 بلایی که ژاپن بر سر چین آورد
● جنایات ژاپن در نانکینگِ چین
● دیپ پادکست
📚 @ktyab
🟡⚫️ مهاجرت، تظاهرات، اعتصاب
چگونه مالکیت مشاع خیابانها این سه مسئله را به نزاعی بیپایان تبدیل میکند و نتایجی الزاماً ناعادلانه به بار میآورد؟
📚 @ktyab
⭕️اهمیت گفتن نمیدانیم/نمیدانم.
◾️ اعتراف به نادانی: اگر در جواب سوالی که جوابش را نمیدانیم بگوییم «نمیدانیم» فقط اعتراف حقیقت است.
◾️ شناخت محدود: درک ما محدود به حواس، شناخت و ابزارهایمان است.
◾️ روبرو شدن با چیزهای نامعلوم: ما از نادانستهها خوشمان نمیآید/میترسیم.
◾️ جستجوی حقیقت: فهم این موضوع که «نمیدانیم»، ما را به تفکر وادار میکند.
◾️ انسان در مقیاس کیهان: احتمالاً نه تنها «نمیدانیم» بلکه خیلی چیزها را نخواهیم فهمید.
🔺در نتیجه به جای این که تلاش کنیم جواب سر هم بندی کنیم بهتره به جلو بریم. چون همیشه یک کاری برای انجام دادن هست به جای بهانه آوردن و فرار از نگفتن «نمیدانم».
📚 @ktyab
⭕️ بررسی کوتاه تاریخی جنگ داخلی آمریکا
جنگ داخلی آمریکا (۱۸۶۱-۱۸۶۵) یکی از پراهمیتترین دورههای تاریخ ایالات متحده است که بر سرچشمههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی عمیق بود. این جنگ نه تنها بر ساختار سیاسی کشور تأثیر گذاشت، بلکه جامعه آمریکا را به طور کلی تغییر داد.
🔰 عوامل اصلی جنگ داخلی
◾️ عوامل اقتصادی:
یکی از اصلیترین عوامل اقتصادی که به جنگ داخلی انجامید، تفاوتهای اقتصادی بین ایالتهای شمالی و جنوبی بود. ایالتهای شمالی صنعتی و پیشرفته بودند و از کار آزاد استفاده میکردند، در حالی که ایالتهای جنوبی کشاورزی بودند و به شدت به بردهداری وابسته بودند. این تفاوتها باعث ایجاد تنشهای اقتصادی شدید شد.
◾️ عوامل سیاسی:
از نظر سیاسی، مسئله حقوق ایالتها و قدرت مرکزی دولت فدرال یکی از اصلیترین موضوعات مناقشه بود. ایالتهای جنوبی معتقد بودند که باید حق تعیین سرنوشت خود را داشته باشند و دولت فدرال نباید در امور داخلی آنها دخالت کند. این مسئله با انتخاب آبراهام لینکلن به عنوان رئیسجمهور در سال ۱۸۶۰، که به شدت مخالف گسترش بردهداری بود، به اوج خود رسید.
◾️ عوامل اجتماعی:
مسئله بردهداری یکی از اصلیترین عوامل اجتماعی بود که به جنگ داخلی انجامید. ایالتهای جنوبی بردهداری را بخشی جداییناپذیر از اقتصاد و فرهنگ خود میدانستند، در حالی که ایالتهای شمالی و بسیاری از جنبشهای اجتماعی به شدت با بردهداری مخالف بودند.
🔺 طرفین جنگ داخلی آمریکا عبارت بودند از:
- اتحادیه (Union): ایالتهای شمالی و غربی که به رهبری رئیسجمهور آبراهام لینکلن بودند. این ایالتها به دنبال حفظ یکپارچگی کشور و مخالفت با گسترش بردهداری بودند.
- کنفدراسیون (Confederacy): ایالتهای جنوبی که از اتحادیه جدا شدند و دولت مستقل خود را تشکیل دادند. این ایالتها به دنبال حفظ بردهداری و حقوق ایالتها بودند.
🔺 رویدادهای کلیدی و نبردهای مهم
- نبرد بول ران: اولین نبرد بزرگ جنگ داخلی در ژوئیه ۱۸۶۱ در بول ران رخ داد. این نبرد با پیروزی ایالتهای جنوبی (کنفدراسیون) به پایان رسید و نشان داد که جنگ طولانیتر و خونینتر از آنچه انتظار میرفت، خواهد بود.
- نبرد گتیسبرگ: یکی از مهمترین نبردهای جنگ داخلی، نبرد گتیسبرگ در ژوئیه ۱۸۶۳ بود. این نبرد سه روزه با پیروزی ارتش اتحادیه (ایالتهای شمالی) به پایان رسید و نقطه عطفی در جنگ بود. سخنرانی گتیسبرگ آبراهام لینکلن در این نبرد یکی از مهمترین سخنرانیهای تاریخ آمریکا است.
- نبرد ویکسبرگ: نبرد ویکسبرگ در می ۱۸۶۳ رخ داد و با پیروزی ارتش اتحادیه به پایان رسید. این پیروزی به ارتش اتحادیه کنترل رودخانه میسیسیپی را داد و ایالتهای جنوبی را به دو قسمت تقسیم کرد.
🔰 پیامدها و عواقب جنگ داخلی
◾️ دوره بازسازی:
پس از پایان جنگ داخلی، دوره بازسازی (۱۸۶۵-۱۸۷۷) آغاز شد. این دوره با هدف بازسازی ایالتهای جنوبی و ادغام مجدد آنها در اتحادیه آغاز شد.
◾️ لغو بردهداری:
یکی از مهمترین پیامدهای جنگ داخلی، لغو بردهداری بود. اصلاحیه سیزدهم قانون اساسی ایالات متحده در سال ۱۸۶۵ بردهداری را در سراسر کشور ممنوع کرد.
◾️ تأثیرات بلندمدت:
جنگ داخلی تأثیرات بلندمدتی بر جامعه و سیاست آمریکا داشت. این جنگ باعث تقویت دولت فدرال و کاهش قدرت ایالتها شد. همچنین، جنگ داخلی باعث ایجاد تنشهای نژادی و اجتماعی شدیدی شد که تا دههها بعد از آن ادامه داشت.
جنگ داخلی آمریکا یکی از پراهمیتترین دورههای تاریخ ایالات متحده است که بر سرچشمههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی عمیق بود. این جنگ نه تنها بر ساختار سیاسی کشور تأثیر گذاشت، بلکه جامعه آمریکا را به طور کلی تغییر داد. پیامدهای این جنگ، از جمله لغو بردهداری و دوره بازسازی، تأثیرات عمیقی بر تاریخ آمریکا داشتند و هنوز هم بر جامعه و سیاست این کشور تأثیر میگذارند.
📚 @ktyab
خرافات بودن تفکر گرمی و سردی در پزشکی سنتی ایرانی
. در مورد ریشه درمان سنتی و فایده اش.
«طب سنتی ایرانی» به سیستم پزشکیای اشاره دارد که در ایران باستان و دوران اسلامی توسعه یافته است. این فرهنگ پزشکی از ایران آمده است و بر اساس آثار دانشمندان بزرگی مانند ابن سینا (اویسنا)، رازی (رازس) و جالینوس (گالن) استوار است. این سیستم بر مبنای تجربه پزشکان و دانشمندان ایرانی قبل از اسلام و ترجمه آثار پزشکی یونانی و رومی استوار است. همچنین باید تاثیر پزشکی سنتی هند را هم بر آن در نظر داشته باشیم دوران قدیم بخصوص قبل از اسلام روابط با هند نقش مهمی در فرهنگ ایرانی داشته است بزرگان هندی مثل واگبهاتا (Vagbhata) هم سیستم پزشکی هندی را بنا کردند و از نتیجه همین تاثیرات هم احتمالا آمدن مفاهیمی از پزشکی سنتی هندی مانند آیورودا است.
آیورودا یک سیستم پزشکی سنتی هندی است که بر اساس مفاهیمی مانند دوشاها (واتا، پیتا و کافا) استوار است. این مفاهیم به تعادل انرژیهای بدن اشاره دارند و بر اساس تأثیرات غذاها، داروها و سبک زندگی بر سلامت انسان هستند. آیورودا تأثیر قابل توجهی بر پزشکی ایرانی داشته است، ایجاد شدن مفاهیم گرمی و سردی، استفاده از گیاهان دارویی و تعادل انرژیهای بدن، در مورد مبحث انرژی این سیستم پزشکی به درک و حفظ تعادل بین چهار خلط (مزاج) اصلی بدن تأکید دارد: خون (دم)، بلغم، صفرا و سودا.
مفاهیم گرمی و سردی در پزشکی سنتی ایرانی با مفاهیم دوشاها در آیورودا مشابهت دارند. این مفاهیم بر اساس تأثیرات غذاها و داروها بر بدن انسان هستند. این چهار خلط به عنوان انرژیهای اساسی بدن شناخته میشوند و تعادل بین آنها برای حفظ سلامت مهم شناخته میشده است. پزشکی سنتی ایرانی از روشهای مختلفی برای اصلاح تعادل انرژیهای بدن استفاده میکند. این روشها شامل استفاده از گیاهان دارویی، تغذیه مناسب، تغییر سبک زندگی، و روشهای فیزیکی مانند خونگیری و حجامت است. آیورودا هم بر اساس تعادل انرژیهای بدن استوار است.
در پزشکی سنتی ایرانی، تفکر گرمی و سردی غذاها یکی از مفاهیم اساسی است. این مفهوم بر اساس این است که غذاها بر اساس تأثیراتشان بر بدن به دو دسته گرم و سرد تقسیم میشوند. برای مثال، برخی غذاها مانند گوشت قرمز و ادویههایی مانند زنجبیل به عنوان غذاهای گرم شناخته میشوند، در حالی که غذاهایی مانند کدو سبز و خیار به عنوان غذاهای سرد طبقهبندی میشوند.
پزشکی مدرن و دیدگاه علمی در مقابل پزشکی سنتی
پزشکی مدرن یا پزشکی بالینی بر اساس شواهد علمی و تحقیقات بالینی استوار است. این سیستم پزشکی بر اساس دانش و تکنولوژی جدید است و از روشهای تشخیصی و درمانی مبتنی بر شواهد علمی استفاده میکند. در پزشکی مدرن، غذاها و داروها بر اساس مواد مغذی، کالری و تأثیراتشان بر سلامت بدن ارزیابی میشوند.
اصول پزشکی مدرن شامل شواهد علمی، تشخیص و درمان بر اساس شواهد، و ارزیابی غذاها و داروها است.
پزشکی مدرن، به نظامهای پزشکی سنتی مانند پزشکی سنتی ایرانی، آیورودا و پزشکی سنتی چینی توجه دارد. این توجه به دلیل این است که برخی از روشها و داروهای سنتی ممکن است اثربخشی علمی داشته باشند. پزشکی مدرن از طریق تحقیقات علمی، این روشها و داروهای سنتی را بررسی و ارزیابی میکند. در صورتی که روشها و داروهای سنتی اثربخشی علمی داشته باشند، پزشکی مدرن آنها را در درمانهای خود ادغام میکند. برای مثال، برخی از گیاهان دارویی و درمان با روش دارونما در پزشکی مدرن نیز مورد استفاده قرار میگیرند. پزشکی مدرن از طریق تحقیقات علمی، این روشها و داروهای سنتی را بررسی و ارزیابی میکند.
با این وجود، فرهنگ غذایی و مفاهیم سنتی مانند گرمی و سردی همچنان در بسیاری از خانوادهها و جوامع ایرانی ریشه دارند. این مفاهیم بخشی از هویت فرهنگی و سنتهای آشپزی ایرانی هستند و به عنوان یک راهنمای غذایی در زندگی روزمره مورد استفاده قرار میگیرند. در نهایت، باید توجه داشت که هرچند این مفاهیم از دیدگاه علمی مدرن عمدتاً خرافات و غیرعلمی هستند، اما در فرهنگ غذایی ایرانی همچنان اهمیت دارند و بخشی از تاریخ و هویت فرهنگی مردم ایران هستند، از نظر کاربردی بودن هم کاربردهای خاص خودشان را دارند.
📚 @ktyab
درسهای انقلاب فرانسه
انقلاب فرانسه درسهای عمیقی را به ما یاد داده است که همچنان در درک ما از سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ مهم هستند. این درسها شامل ارزش اطلاعات، اهمیت نمایندگی سیاسی، خطرات قدرت مطلق، پیچیدگی تغییرات اجتماعی، نقش عوامل اقتصادی، تأثیر رهبری، نیاز به مؤسسات قوی، تأثیر جهانی انقلابها، طبیعت چرخهای تاریخ و اهمیت یادگیری از تاریخ است. این درسها به ما کمک میکنند تا جامعهای عادلانهتر و پایدارتر بسازیم.
انقلاب فرانسه در سال 1789 آغاز شد و تا سال 1799 ادامه داشت. این دوره شاهد تغییرات عمیق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در فرانسه بود که تأثیرات ژرفی بر جهان گذاشت. این انقلاب با سرنگونی پادشاهی فرانسه و ایجاد جمهوری همراه بود و به ظهور ناپلئون بناپارت انجامید.
👈🏻 چیزهایی که انقلاب فرانسه یاد داد.
📚 @ktyab
🧬 اپیژنتیک چه نقشی در بدن میتواند داشته باشد؟
اپی در زبان یونانی به معنای بالا یا بالاتر است و اپیژنتیک عواملی فراتر از کد ژنتیکی را توصیف میکند.
این ویدیو، توسط آرماندو هاسودونگان و با همکاری پروفسور سوزان کلارک و دکتر کیت پترسون در موسسه تحقیقات پزشکی گاروان ایجاد شده و جواب سوال بالا را به زبان ساده و گویا دربارهٔ اپیژنتیک میدهد.
📚 @ktyab
🇻🇪 هوگو چاوز چه بر سر ونزوئلا آورد؟
● مادورو چه از او تحویل گرفت؟
● کانال داکیودراما
00:00 مقدمه
00:44 تاریخچهٔ ونزوئلا
02:56 جوانی هوگو چاوز
09:18 روند قدرت گرفتن چاوز
13:17 کودتای ونزوئلا
20:03 ریاست جمهوری چاوز
36:13 فساد در ونزوئلا
37:39 پایان عصر چاوز
40:01 آمار جرم و جنایت
50:33 روایت مؤلفان و مخالفان چاوز
● کیفیت: 128Kbps
📚 @ktyab
☭ ایدئولوژی و سانسور در سینمای شوروی
📚 @ktyab
نمونههای دیگر از تغییر پارادایم
«گفتیم که ارائه بازخورد، که میتواند در قالب نقد باشد، باعث پیشرفت علم و ایجاد انقلابهای علمی میشود در ادامه مثالهایی از تغییر پارادایم ارائه میکنیم و تاثیر تحقیقات فعلی بر آینده علم را بررسی خواهیم نمود.»
انقلاب نسبیتی
از مشهورترین نمونههای تغییر پارادایم در علم، انقلاب نسبیتی است. تا قبل از قرن بیستم، فیزیک کلاسیک براساس قانون کار ایزاک نیوتن، پارادایم مورد قبول بود. این پارادایم بر این باور بود که فضا و زمان ثابت و مطلق هستند و قوانین فیزیکی در همه جا و در همه زمانها یکسان هستند.
اما مشاهدات، مانند ناتوانی در توضیح حرکت سیاره مریخ و نتایج آزمایشهای مایکلسون-مورلی، ناهنجاریهایی را نمایان کردند که فیزیک کلاسیک نمیتوانست توضیح دهد. آلبرت اینشتین نظریه نسبیت خاص را پیشنهاد کرد که بعداً با نسبیت عام تکمیل شد. این نظریات جدید یک درک جدیدی از فضا و زمان ارائه دادند و نشان دادند که فضا و زمان نسبی هستند و تحت تأثیر جرم و انرژی قرار میگیرند. این تغییر پارادایم به طور اساسی نحوه درک دانشمندان از جهان را تغییر داد.
انقلاب کوانتومی
یکی دیگر از نمونههای تغییر پارادایم در علم، انقلاب کوانتومی است. تا اوایل قرن بیستم، فیزیک کلاسیک نمیتوانست پدیدههایی را در سطح اتمی و زیراتمی توضیح دهد. مکانیک کوانتومی مفاهیم جدیدی مانند دوگانگی موج-ذره و اصل عدم قطعیت را معرفی کرد که به طور اساسی نحوه درک فیزیکدانان از طبیعت ماده و انرژی را تغییر داد.
این تغییر پارادایم نشان داد که ذرات زیراتمی نمیتوانند به صورت دقیق و قطعی مشخص شوند و تنها میتوان احتمال وجود آنها را در یک محدوده مشخص کرد. این تغییر پارادایم به ایجاد فیزیک مدرن منجر شد.
بررسی تحقیق و توسعه هوش مصنوعی بهعنوان تغییر دهنده پارادایم
باتوجه به پیشرفتهای اخیر در هوش مصنوعی (AI)، میتوان گفت که هوش مصنوعی در حال تغییر درک ما از تکنولوژی و تأثیر آن بر زندگی روزمره است. این تغییرات شامل پیشرفتهای بزرگی در یادگیری ماشین، پردازش زبان طبیعی، و رباتیک است.
ناهنجاریهای جدید
همانطور که در تغییرات پارادایم قبلی دیده شد، ناهنجاریهایی وجود دارند که پارادایم موجود را به چالش میکشند. برای مثال، هوش مصنوعی در حال حاضر با مشکلاتی مانند پیچیدگی تفسیر قوانین اخلاقی، امنیت سیبری، و تأثیرات اجتماعی و اقتصادی روبرو است. این مشکلات نشان میدهند که مدلهای موجود نمیتواند تمام پدیدههای مرتبط با هوش مصنوعی را توضیح دهند.
بحران و انقلاب
هنگامی که ناهنجاریهای کافی جمعآوری شوند، جامعه علمی ممکن است وارد یک دوره بحران شود. در این دوره، پارادایم موجود دیگر قادر به توضیح تمام پدیدههای مشاهده شده نیست و دانشمندان شروع به زیر سؤال بردن اعتبار آن میکنند. در طول یک انقلاب علمی، یک پارادایم جدید ظهور میکند که میتواند ناهنجاریها را بهتر توضیح دهد.
مثال از کاندیدهای دیگر تغییرات پارادایمی در آینده
فقط هوش مصنوعی نیست که میتواند باعث تغییرات جدی در علم شود. تحقیقات دیگری هم ممکن است آینده علم را متحول کنند و باعث ایجاد انقلاب علمی شوند، همچنین ترکیب آنها میتواند باعث این اتفاق شود.
اینترنت کوانتومی
با اتکا بر کامپیوترهای کوانتومی، اینترنت کوانتومی ارتباطات فوقالعاده امن را ممکن میسازد و به کامپیوترهای کوانتومی اجازه میدهد با هم کار کنند و قدرت آنها را افزایش دهد. این میتواند به همکاریهای بی سابقه علمی و پیشرفتهای بزرگ بینجامد.
ابررساناهای دمای محیط
ابررساناهایی که در دمای محیط کار میکنند میتوانند انتقال انرژی، الکترونیک و همینطور سیستم حمل و نقل را متحول کنند. ابررساناها شبکههای برق بسیار کارآمد، قطارهای شناور و کامپیوترهای قدرتمند را ممکن میسازند.
همجوشی هستهای کنترلشده
اغلب به عنوان 'هدف مهم' مسئله انرژی شناخته میشود، همجوشی هستهای کنترلشده میتواند انرژی نامحدود و پاک را فراهم کند. برخلاف همجوشی سرد که رد شده است، تحقیقات اصلی همجوشی بر روشهایی مانند توکاماکها و استلاراتورها متمرکز است.
نانوباتها
رباتهای کوچک خودسازمانده میتوانند پزشکی (با هدف درمان بیماریها در سطح سلولی) و تولید (ساخت ساختارهای پیچیده در سطح کوچک) را انقلاب بخشند.
در نهایت، تحقیقات فعلی در زمینههای مختلف علمی و فناوری امکان ایجاد تغییرات پارادایمی در آینده را فراهم میکنند. این تغییرات میتوانند درک ما از جهان را به طور کامل تغییر دهند و راههای جدیدی را برای حل مشکلات پیچیده بشریت باز کنند. با پیشرفت فناوریهایی مانند هوش مصنوعی، اینترنت کوانتومی، و ابررساناهای دمای محیط. (انقلاب فناورانه) ما میتوانیم به سرعت به سوی یک آینده جدید حرکت کنیم. این تغییرات نه تنها در زمینههای علمی بلکه در زمینههای اجتماعی و اقتصادی نیز تأثیرات عمیقی خواهند داشت.
📚 @ktyab
📝ارزهای دیجیتال از دیدگاه پول خصوصی هایک
✍️کیوان حسین وند
پیش از پرداختن به مطابقت ارزهای دیجیتال با ایده هایک، ابتدا توضیحی کلی از ساختار پول از دیدگاه هایک را بیان میکنیم؛ سپس کارکردهای سهگانه پول را بررسی و از رهگذر این سه کارکرد، عملکرد و میزان تطبیقپذیری ارزهای دیجیتال با پول خصوصی را بررسی میکنیم.
بهطور کلی آنچه درخصوص پول، بیش از هر موضوع دیگری در دیدگاه هایک مورد اهمیت است به مساله نقش پول در ایجاد هماهنگی بین افراد مستقل و همچنین تخصیص بهینه منابع در اقتصاد بازمیگردد. رقابت برآمده از بازار منجر به چنین هماهنگی بین برنامههای افراد مستقلی میشود که هر یک به دنبال نفع شخصی خود هستند. اما چالش اساسی در این میان آن است که هر یک از افرادی که گفته شد، چگونه نفع شخصی خود را شناسایی و دنبال میکنند که در پی دنبال کردن آن، رقابت و سپس هماهنگی بین افراد مستقل ایجاد شود. پاسخ در سیگنالهای قیمتی است؛ در بازاری که بر پایه رقابت شکل گرفته باشد؛ سیگنالهای قیمتی، افراد را به درستی به دنبالهروی از منافع شخصی مستقل از یکدیگر سوق میدهد. به عبارتی دیگر، در عین استقلال اهداف افراد، هماهنگی نیز شکل میگیرد؛ تمام این موارد در پی سیگنالهای قیمتی درستی ایجاد میشود که این سیگنالها نیز در حقیقت منعکسکننده همان اطلاعات در دسترس همچون بهترین بازار، کمیابیها و... هستند.
مساله کلیدی در این میان آن است که سیگنالهای قیمتی، در قالب پول خود را نشان میدهند. بنابراین در یک جمعبندی باید گفت پول، با انعکاس ارزش واقعی هر چیز، برنامه افراد بیشمار و مستقل در بازار را بهوسیله سیگنالهای قیمتی تنظیم میکند؛ بیآنکه به نیروی سومی در بازار برای ایجاد این تنظیم نیاز باشد.
حال سوال اساسی اینجاست که اگر ارزش پول که در نهایت وظیفه تنظیمگری را با منعکسسازی ارزشهای واقعی ایفا میکند، دچار تغییر شود، مساله هماهنگی خودجوش بین افراد مستقل چگونه رخ میدهد؟ تغییر ارزش پول مساله مهمی است که از دیدگاه هایک مطرح میشود. از این رو، وجود تورم صفر در نگرش هایک امری لازم و حیاتی به شمار میرود که سبب شود سیگنالهای قیمتی درست وجود داشته باشد و درنهایت هماهنگی بین افراد مستقل که هر یک به دنبال منفعت شخصی خود هستند، ایجاد شود. بنابراین یک اقتصاد به شکلی اجتنابناپذیر به پولی نیاز دارد که ارزش آن ثابت است و بتوان از آن بهعنوان «واحد حساب» استفاده کرد. از این رو به شکلی خاص میتوان یکی از پایهایترین ویژگیهای پول از دیدگاه هایک را وجود ثبات ارزش در آن دانست. مسالهای که فقدان آن در پولهای دولتی سبب طرح ایده پول خصوصی و غیرمتمرکز شد.
💡@Liberty_lib
#پول_خصوصی #ارز_دیجیتال #فردریش_فون_هایک
⬇️ مشاهده متن کامل مقاله 📎
انواع #نقد
گاهی اوقات در مورد مطلبی، مقاله، کتاب، کامنت و ... صحبتی بیان میشه در مجموع ما اینو میگیم نقد کردن. این نقد کردن خیلی مهمه و یک مشکلی که وجود داره اینه که خیلیها نقد رو با این که شخصی میاد بطور کلی یه موضوعی رو رد میکنه اشتباه میگیرن و کلاً بدشون میاد از نقد شدن خودشون یا بقیه. انواع نقد رو میتونیم اینطوری دسته بندی کنیم:
1- نقد سازنده: نقد سازنده یعنی یک راه حل مشخصی برای یک مسئله ارائه کنیم، یعنی ایده رو میفهمیم و یک جایی که بنظرمون میتونه بهتر بشه رو میگیم. مثلاً یک ایدهای در مورد بازاریابی هست ما میبینیم که در این ایده مخاطبِ بازاریابی مشخص نشده و میگیم بهتره که این نکته هم اضافه بشه تا موثرتر باشه.
2- نقد واجد شرایط بودن: توی این مورد نقد ما حد و حدود ایده رو مشخص میکنیم و جاهایی که کاربرد نداره رو میگیم، یعنی قبول داریم یه نقاطی کاربرد داره ولی در عین حال اشاره میکنیم که جاهایی به درد ما نمیخوره، مثلاً راه حل یارانه دادن یا universal basic income در بسیاری نقاط جهان مطرح میشن بعضی جاها هم شاید جواب داده ولی بعضی نقاط کاربرد ندارن مثل زمانی که بودجه کافی نیست برای ارائه این یارانه. اونجا میگیم این ایده روی کاغذ منطقیه ولی براش شرایط محیا نیست. در این شیوه ما ایده اولیه رو رد نکردیم فقط امکان سنجی و واجد شرایط اجرایی شدن رو بهش میپردازیم.
3- نقد تحلیلی: یعنی بر مطلب یک تحلیل ارائه کنیم و به اون نکاتی رو اضافه کنیم که در نظر گرفته بشه، اون ایده رو در شرایط و حالات خاص و جهات مختلف بررسی کنیم. مثلاً در مورد موضوع مهاجران ممکنه کسی بگه باید قوانین سخت گیرانهتر برای این موضوع بزاریم. اگه بخوایم این رو تحلیلی و ظریف بررسی کنیم میتونیم به جنبه امنیتی، بودجه و انرژیای که نیازه برای این کار بپردازیم، میتونیم تاثیر این رویکرد رو بر اقتصاد بررسی کنیم. و خیلی مسائل دیگه که اینا در مجموع میتونن به این شکل نگاه بشن که میخوان موضوع رو گستردهتر دقیقتر بررسی کنن و این برای امکان سنجی، چگونگی اجرا و تاثیرات اون مطلب مهمه.
4- نقد متنی: یعنی نقد برای ارائه یک متن (context) بزرگتر باشه. یعنی ایده رو برداریم بزاریم داخل یک ایده وسیعتر. مثلا یک متنی درش گفته بشه که نمره داش آموزان یک معیار خوبیه برای نمایش تاثیر مدرسه و عملکرد اونها. در نقد متنی، ما میتونیم این موضوع رو بزاریم داخل یک متن وسیعتر یعنی بگیم که درسته که این یک معیار خوب هست ولی تنها معیار نیست. میتونیم از رفتار اجتماعی دانشآموزان بگیم که باید مورد توجه قرار بگیره. میتونیم از شرایط و فرهنگ بگیم که میتونه بر نمرات موثر باشه. میشه از این که ممکنه این رویکرد باعث آموزش برای نمره آوردن بشه انتقاد کرد و مثال از جاهایی زد که مشکل ایجاد شده و همینطور میشه در مورد شکلهای مختلف هوش و عملکرد و ارائه ایده توسط دانشآموزا صحبت کرد که باید مورد توجه قرار بگیرن، اینطوری ما علاوه بر این که تاکید میکنیم نمره یک معیار مهمه مسائل دیگه رو هم به عنوان مسائل مهم و تاثیر گذار بر نمره و بر دانشآموز بیان میکنیم و به مطلب جزئیات بیشتری اضافه میکنیم.
5- نقد تعاملی: این رویکرد یعنی علاوه بر این که مطلب رو به دقت بررسی میکنیم و بهش متن اضافه میکنیم باز هم سعی میکنیم بر اساس شکل اولیه ایده یک ایده دوم جدید خلق کنیم و چیزی رو اضافه کنیم. به دقت ضعفها و نقاط قوت رو باید مشخص کنیم و بعد بر روی اون یک ایده ارائه کنیم. مثلاً ایده و مقالات «کاربرد هوش مصنوعی و اهمیت استفاده از اون» بسیار زیادن و نقد تعاملی بر این مقالات میشه ارائه ایده برای چگونگی اجرایی کردن این ایدهها در عمل و در نقاط مختلف مثل صنعت و کشاورزی. یعنی خود مطلب اولیه رو کامل درک میکنیم و جزئیاتش رو میفهمیم حالا سعی میکنیم ایدهای بر پایه اون برای چگونگی اجرایی کردن، مشکلات پیش رو و تاثیرش بدیم. مثلاً برای این مطلب میتونیم به اهمیت اخلاقیات بر هوش مصنوعی و ارائه راه حل برای اون بپردازیم و در این مورد ایده بدیم.
در سمت دیگه میشه نقدهایی رو هم برای بطور کلی رد کردن و کنار گذاشتن ایده مثال زد که اینها برای زمانی هستش که ما با یک مطلبی مواجه میشیم که کاملاً غلطه از نظرمون. ابطال، افشاگری، رد کردن، بیاعتبار کردن، بیاهمیت دانستن و محکوم کردن از جمله نقدهایی برای بطور کلی رد کردن مطالب و موضوعاتن، ما بهتره هرچقدر میتونیم از اینجور نقدها دوری کنیم و بریم سمت نقدهای مفیدتر و هرچی میتونیم به نقد تعاملی نزدیک بشیم که بتونیم ایده جدید هم خلق کنیم.
📚 @ktyab
🇸🇪تاریخچه دولت رفاه در کشورهای اسکاندیناوی
📹در این ویدیو، به بررسی تاریخچه اقتصادی کشورهای اسکاندیناوی از دوران وایکینگها تا به امروز میپردازیم. از تفاوتها و شباهتهای اسکاندیناوی و نوردیک گرفته تا نقش و تاثیر سوسیالدموکراسی و اقتصاد بازار آزاد در رشد این کشورها را بررسی خواهیم کرد.
00:00 اقتصاد کشورهای اسکاندیناوی
00:31 معرفی ویدئوهای تاریخ توسعه
00:38 تعریف دولت رفاه
02:07 دولت رفاه در امپراطوری پروس
03:55 تاثیر دولت رفاه بر فقر
05:00 کشورهای نوردیک چه کشورهایی هستند؟
06:20 نمونههای سیاسی سوسیال دموکراتها
08:00 رویای آمریکایی یا سوسیال دموکراسی
08:59 ویژگی خاص کشورهای اسکاندیناوی
10:30 برابری اقتصادی در کشورهای اسکاندیناوی
12:30 جایگاه کشورهای اسکاندیناوی در شاخص آزادی اقتصادی
14:25 سرمایهداری در کشورهای اسکاندیناوی چه نقشی دارد؟
17:00 ریشههای سرمایهداری در کشورهای نوردیک
18:00 آزادیخواهان سوئد و بازار آزاد
21:40 نمودار رشد اقتصادی سوئد
22:40 افزایش مالیات در دولت سوئد
25:40 سیاستهای حزب سوسیال دموکرات
28:10 دولت رفاه در سوئد در حال کوچکتر شدن است؟
29:00 راهکار ایران چیست؟
💾کیفیت 360
#دولت_رفاه #اسکاندیناوی #سرمایه_داری #سوئد #سوسیال_دموکراسی #بازار_آزاد
💡@Liberty_lib
🇧🇩 در بنگلادش چه میگذرد؟
● تاریخ بنگلادش و ماجرای اعتراضات 2024
● پادکست معجون
00:00 مقدمه
00:41 کشور بنگلادش
01:24 تاریخ و تمدن در سرزمین بنگلادش
03:34 جنبش شش نقطهای
05:54 استقلال بنگلادش
08:35 شیخ حسینا
09:15 اعتراضات سال ۲۰۲۴
11:33 موخره
📚 @ktyab
🇯🇵 بلایی که ژاپن بر سر چین آورد
● جنایات ژاپن در نانکینگِ چین
● کیفیت: 320Kbps
📚 @ktyab
پوزیتیویسم یا اثباتگرایی چیست؟
میخواهیم در مورد اهمیت این دیدگاه فلسفی و تلاش فلاسفه و اندیشمندان برای فهم بهترین روش برای پیشروی در فهم جهان با کمک علم بدانیم. مقاله پیش رو به بررسی چهارچوبهای فلسفی پوزیتیویسم میپردازد و به شکل دادن فهم ما نسبت به روش علمی و علم را بررسی میکند. بطور کلی پوزیتیویسم میگوید علم از طریق دانش تجربی بهترین روش برای فهم جهان است. در این راه با ریشههای این تفکر و همچنین تفکرات مختلف و نقدها به آن آشنا میشویم و نهایتاً پسا اثبات گرایی را توضیح خواهیم داد.
📎 telegra.ph
📚 @ktyab