klidar | Unsorted

Telegram-канал klidar - کلیدر

1702

کتاب و کتابخوانی admin: t.me/klidarbook instagram.com/instaklidar website: www.klidar.ir

Subscribe to a channel

کلیدر

📙#یادم_دادی_شجاع_باشم

#مینا:
داستان درست از وسط یک میدان ترور و آغاز یک جنگ شروع می‌شود. تروری که مقابل چشمان فلیکس نوجوان و پدرش اتفاق می‌افتد و زندگی یک نسل را در بر می‌گیرد.
این کتاب از شجاعت کودکان و نوجوانان درگیر جنگ و تلاش نسل‌های جوان درگیر‌و‌دار یک مبارزه‌ی خونین سخن می‌گوید.

داستان با نظمی خاص مبارزات پنج نوجوان به نام‌های فیلیکس، السا، دیمیتری، ژولیت و کارا را در پنج جبهه‌ی جنگ نشان می‌دهد که چگونه از تمام توان و استعداد خود برای یاری پدران و دوستان‌شان استفاده می‌کنند تا به پایان جنگی که زندگی و خانه‌هایشان را گرفته نزدیک شوند.

یکی از نکاتی که نویسنده سعی در بیان آن دارد این است که حتی یک قدم کوچک می‌تواند تاثیری شگرف داشته باشد. شجاعت و تسلیم نشدن فیلیکس، استعداد و مسئولیت‌ پذیری کارا و ژولیت، اعتماد و همدردی دیمیتری و محبت السا صحنه‌ای از جنگ را نشان شما می‌دهد که همیشه از چشم پوشیده بوده است.

جذابیت کتاب، در نحوه‌ی مرتبط کردن این چند نوجوان و زندگی‌هایشان و بازگو کردن زیبایی احساسات انسان‌ها در تاریکی و نحسی یک جنگ ویران‌کننده است.

🔸#چند_سطر_کتاب

ژولیت جواب داد: «زندگی همینه. مثل یه خط پرپیچ‌وخم که به پیچ‌وخم خط‌های بقیه گره می‌خوره. خط زندگیمون باید به هم‌ریخته باشه، همین‌طوریه که همدیگه رو پیدا می‌کنیم.»
کارا دوباره لبخند زد و گفت: « خیلی خوشحالم که خط زندگی‌هامون به هم بافته شده و همدیگه رو پیدا کردیم. یعنی از این به بعد چی میشه؟»
فیلیکس گفت: «بعضی‌ها میگن این جنگ پایان‌بخش همه‌ی جنگ‌هاست. بیاین دعا کنیم همینطور باشه.»
السا به بقیه نگاه کرد. می‌دانست همه‌ی آن‌ها با تمام وجود همین را می‌خواهند.


📚یادم دادی شجاع باشم، #جنیفر_ای_نیلسن، #فاطمه_پارسا، #نشر_پرتقال

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

📗#کتاب_امروز

به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید

اگر به دنبال آرامش دوچندان بین سطرهای کتاب می‌گردید، پیشنهاد من کتابهایی‌ست که داستان‌شان در بستر یک کتاب‌فروشی یا یک کتابخانه اتفاق می‌افتد. باور کنید حتی داستان جنایی هم در بستر کتاب‌فروشی و کتابخانه رنگ آرامش می‌گیرد!

کتاب امروز هم که به قلم یک نویسنده‌ی کره‌ای نوشته شده، جدا از این قاعده نیست. روایت زن جوانی‌ست که از حرفه و زندگی مشترکش دست شسته، محل زندگی‌اش را تغییر داده و برای شروعی دوباره به سراغ رویای دیرینش یعنی داشتن یک کتابفروشی رفته.

#چند_سطر_کتاب

در گذشته، او با استفاده از مانتراهایی مانند اشتیاق و اراده زندگی می‌کرد، گویی با حک کردن این کلمات در ذهنش، به نوعی به زندگی‌اش معنا می‌داد. سپس یک روز متوجه شد که احساس می‌کند دارد خودش را در تنگنا قرار می‌دهد و تصمیم گرفت دیگر هرگز اجازه ندهد این کلمات روش زندگی را به او دیکته کنند. در عوض یاد گرفت که به بدن و احساسش گوش دهد و در مکان‌هایی که خوشحالش می‌کنند بماند. او از خودش این سوالات را می‌پرسید:

آیا این مکان به من احساس مثبتی می‌دهد؟ آیا می‌توانم واقعا به طور کامل و بدون چون و چرا خودم باشم؟ اگر اینجا باشم، یعنی خودم را دوست دارم و برای خودم ارزش قائلم؟ برای یونگ جو بودن در کتابفروشی پاسخی مثبت به تمامی این سوالات بود. ص6


📗#به_کتابفروشی_هیونام_دونگ_خوش_آمدید، #هوانگ_بوروم، #الهام_صیفی_کار، #آنیتا_پارسا، #انتشارات_دانش_آفرین


🍀 برخی از کتاب‌هایی که در کتابفروشی یا کتابخانه روایت می‌شوند:

💎شکسپیر و شرکا نوشته‌ی جرمی مرسر
💎کتابخانه‌ی نیمه‌شب نوشته‌ی مت هیگ
💎در کتابخانه پیدایش می‌کنی نوشته‌ی میچیکو آئویاما
💎کتاب فروشی 24 ساعته آقای پنامبرا نوشته‌ی رابین اسلوان
💎کتاب‌فروشی سر نبش نوشته‌ی جنی کولگن
💎کتاب‌فروشی کوچک بروکن ویل نوشته‌ی کاتارینا بیوالد
💎کشف عشق کنج یک کتاب فروشی نوشته‌ی ورونیکا هنری
💎نیمه شب در کتاب فروشی افکار نورانی نوشته‌ی متیو سالیوان
💎واژه‌‌هایی در اعماق آبی دریا نوشته‌ی کت کرولی
💎خاطرات یک کتابفروش نوشته‌ی شان بایتل
💎زن غیر ضروری نوشته‌ی ربیع علم‌الدین
💎روزها در کتابفروشی موریساکی نوشته‌ی ساتوشی یاگیساوا
💎سری کتاب‌های کتابخانه‌ی آقای لمونچلو نوشته‌ی کریس گرابنستاین (کودک و نوجوان)


www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

📙#دو_دستی (نوشته‌ها و عکس‌های سفر به ژاپن)

#مینا
در این سفر، آقای ضابطیان سفرنامه‌نویس محبوب راهی ژاپن می‌شود تا به علاقه و کنجکاوی طرفدارانش نسبت به این کشور پاسخی داده باشد.

همان‌طور که ایشان در اول کتاب نیز مطرح می‌کنند علاقه‌ی مردم به ژاپن ریشه عمیقی دارد و از زمان سریال "اوشین" و تلویزیون‌های سونی شروع شده اما هرگز پایانی نداشته است.

مقاصد ایشان شهرهای توکیو، یوکوهاما، کیوتو، اوساکا، کوبه، نارا و هیروشیما است.

یکی از جالب‌ترین نکات در مورد این کتاب اسم آن است که نویسنده دلیل این اسم متفاوت را ویژگی برجسته‌ی اخلاقی اکثر ژاپنی‌ها یعنی «احترام» بازگو می‌کند. که ژاپنی‌ها آن را بیشتر با دو دست خود نشان می‌دهند.

کتاب حال و هوای آرامش‌بخش و متفاوتی دارد، سفری به اعماق ژاپن در صورتی که روی صندلی راحتی خود نشسته‌اید و دو دستی کتاب خود را نگه داشته‌اید.

در این سفرنامه در مورد هتل‌های مختلف در ژاپن از کابین‌های هتل در فرودگاه معروف به کپسول‌های تنهایی تا هتل‌های بزرگ با مستخدمین ربات و... انیمه‌های ژاپنی و غذاها و چای معروف آن و خیابا‌ن‌ها و کوچه‌ها و آداب و رسوم و... مطلع می‌شوید.


🟠#چند_سطر_کتاب

با اینکه هتل نسبت به هتل‌های دیگر کمی گران است اما به تجربه‌اش می‌ارزد. روز جابه‌جایی هتل یکی از بارانی‌ترین روزهای توکیوست. خودم را لعنت می‌کنم که آخر این چه کاری بود! حالا مجبوری چمدانت را توی این باران بزنی زیر بغلت و هی خط عوض کنی از این سر شهر به آن سر شهر. اما هیجان ملاقات با خانم‌های رباتیک و دایناسورهای پاپیون زده رنج این جابه‌جایی را کم می‌کند.


🔸#دو_دستی، #منصور_ضابطیان، #نشر_مون

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

📙 #کتاب_امروز

"کامیلا تولنو" هنرمند دانمارکی، اخیرا در ایران نیز محبوبیت پیدا کرده. تولنو چهار کتاب شعر مینیمال به زبان انگلیسی منتشر کرده که از هر چهار کتاب در ایران هم استقبال شده.
این هنرمند و نویسنده برای بیان احساسات پیچیده با عبارات ساده معروف شده که معمولا با تصاویر ساده همراه است.

اولین کتاب کامیلا به نام "the moon" در سال 2020 منتشر شد و به رتبه یک پرفروش‌ها دست یافت. بقیه آثار او نیز به ترتیب سال نشر "the wolf" ، "the orchid" و The Ocean هستند.

بخش کوچکی از کتاب "ماه" رو بخونیم:

things have a tendency to move
in a way
that clouds our vision
sometimes even the clearest truths
are hidden behind heavy shadows
a series of unfortunate events
that we cannot control
may pull us into a night
without an end

📓 THE MOON:ماه
#کامیلا_تولنو، #نشر_زبان_ما
🔹 k.tolnoe

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

#کتاب_امروز
📕بازی‌های میراث

✍️#مینا


زندگی ایوری گرمبز دختر نابغه‌ی دبیرستانی با یک خبر، یک نامه و یک دیدار به عمارت هاثورن‌ها و چهار نوه‌ی پسری او گره می‌خورد.

یک عاشقانه‌ی متفاوت در عمارتی که معما و مرگ قصد امتحان او را دارد.

اگر یک روز صبح بی‌دلیل شما را به دفتر مدیر خواندند دست رد به سینه‌ی سرنوشت خود نزنید. ایوری هم هرگز انتظار دیدن یک میلیاردر جذاب با چشمان خاکستری و نگاهی نافذ را نداشت.

گریسون هاثورن، وارث بر حق توبیاس بزرگ به نمایندگی از سه برادر دیگر خود دنبال دخترکی با نام ایوری گرمبز می‌گردد تا سر از راز وصیت‌نامه‌ی شوکه‌کننده‌ی پدربزرگش درآورد.
چهار وارث متفاوت و جذاب هاثورن‌ها در عمارت خود به انتظار دیدار دخترکی نشسته‌اند که یک‌شبه مالک میراث آنها شده است. دختری که تا به‌ امروز نه او را دیده‌اند و نه اسم او را شنیده‌اند.
دختری که قرار است تمام معما‌های کودکی تا برزگسالی پدربزرگ باهوش آن‌ها را جلوتر از آنان حل کند.
احساسات درهم پیچیده‌ی شخصیت‌ها، قوانین بازی، معماهای به دقت طراحی شده‌ی پدربزرگ، و رازهایی از گذشته، عمارت هاثورن را در خود فرو می‌برد.

#چند_سطر_کتاب

اگر به خاطر کلماتش نبود، صدایش به گوش خوشایند می‌آمد. زیر لب گفتم: «مردی که فکر می‌کنه همه چی رو می‌دونه. چه جدید.»
جواب داد: «دختری که زبون تندوتیزی داره.» چشم‌های نقره‌ایش به من خیره شده و گوشه‌های لبش بالا رفته بودند.
پرسیدم: « تو کی هستی؟ و چی میخوای» چیزی درونم اضافه کرد، از من، از من چی میخوای؟
پسر گفت: « تنها چیزی که می‌خوام اینه که یه پیام برسونم.» به دلایلی که نمی‌توانستم دقیق تشخیصشان دهم، ضربان قلبم تندتر شد.»
پیامی که ثابت شده رسوندنش از طرق عادی تا حدی دشواره.»

📙#بازی_های_میراث، #جنیفر_لین_بارنز، #نجلا_محقق، #نشر_نون

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

📗#کتاب_امروز
سیاگالش
نگهبان جنگل

💎جان گرفتن یک افسانه قدیمی
بالاخره بعد از مدت‌ها شاهد جان گرفتن یک افسانه قدیمی ایرانی هستیم. چه غرور‌انگیز!
در افسانه‌های کهن گیلان آمده: پیرمرد سپیدمویی بود که نگهبان جنگل و حیوانات بود، بسیار مهربان‌و دلسوز. نام او سیاگالش. سیا به معنی کوه و گالش به معنی دامدار.
اگر کسی می‌خواست در محدوده‌ی زندگی او شکار کند و یا به جانوری آسیب برساند سیا گالش او را تنبیه می‌کرد و قصه‌های زیادی هم در این زمینه نقل می‌شود...
سیاگالش در باور مردم گیلان هنوز هم نگهبان جنگل است طوری که زندگی در جنگل و ییلاق را بدون حمایت او غیر ممکن می‌دانند.

🟠لذت خواندن این کتاب و دیدن تصاویر زیبای آن در کنار اسامی محلی حیوانات دو چندان می‌شود.

پشت جلد کتاب نوشته:
تا حالا با یک خرس صبحانه خورده‌ای؟
با یک موش کور قدم زده‌ای؟
با یک کَل و بز دوچرخه سواری کرده‌ای؟
سبیل‌های یک فک را شانه زده‌ای؟
این کاری است که سیاگالش هر روز انجام می‌دهد. اما یک روز....


#سیا_گالش_نگهبان_جنگل، #محمد_رضا_شمس، #نشر_پرتقال

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

#کتاب_امروز
📕راهنمای سفر درونی

✍🏻#مینا

چرا به این جهان قدم گذاشته‌اید؟ رسالت شما در این زندگی چیست؟

کتابی که قرار است پاسخ این سوال را به شما بدهد مجموعه‌ای از تمام کتاب‌های دکتر جیمز هالیس تحت عنوان راهنمای سفر درونی است. یک جلد کتاب که چکیده‌وار شما را با نویسنده‌ی معروف آثار "مرداب روح"، "ردپای خدایان"، "زندگی معنا" و ... هم سفر می‌کند.

مطالب گردآوری شده توسط لوگان جونز از کتاب‌های دکتر جیمز هالیس طی بیست و دو فصل، شناخت مناسب از ماهیت روان یک انسان مبتنی بر روانشناسی یونگی ارائه می‌دهد.

ویژگی مهم این کتاب نحوه‌ی فصل‌بندی و نثر آن است ترتیب و خلاصه‌نویسی‌ها، یک متن قابل فهم و یکپارچه ارائه می‌دهد که با تحریک کنجکاوی خواننده او را به سمت کتاب اصلی هدایت می‌کند.

مباحث ارائه شده در این کتاب از آنیما و آنیموس تا فردیت، دین و معنویت، افسردگی، خدایان، مرگ، عقده‌ها و .....را شامل می‌شود و برخلاف حجم زیاد خود در قالب یک جزوه‌ی روانشناسی برای علاقه‌مندان به آن شناخته می‌شود.

📚#چند_سطر_کتاب

به بیان ساده، هدف چرخه‌ی خون و قربانی کردن، یعنی مرگ و تولد دوباره، این است که ما در رنج برگزیدگان شریک شویم و از طریق آن رنج از وحشت‌های تصادفی زندگی بیرون بیاییم و به آن سطح از راز و معنا، که برخاسته از اساطیر است، قدم بگذاریم.

📗#راهنمای_سفر_درونی، #جیمز_هالیس، #راضیه_سعدی، #نشر_میلکان

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

📘#در_جبهه_غرب_خبری_نیست

«داستانی از نگاه متفاوت انسان به جنگ و مرگ»

#مینا:
هرگز کتابی به این شکل رنج و عذاب جنگ را توصیف نکرده است. داستان از جبهه‌ی جنگی آغاز می‌شود که چند پسر نوجوان تحت‌ تاثیر مدیر مدرسه خود پا به زمین آن می‌گذارند و یک شبه از نوزده سالگیِ شاد قدم به دوره‌ی پیری خود می‌نهند.
موقعیتی که در آن شاهد مرگ هم‌رزمان و دوستان خود می‌شوند و هم‌زمان جیره‌ی غذایی آن‌ها با مرگ و میر بیشتر می‌شود. زمانی که با قطع عضو یکی کفش مناسبی نصیب دیگری می‌شود و زمانی که بهیاران در انتظار مرگ زودتر بیماران وخیم برای خالی شدن تخت هستند.
موقعیتی که خواننده با باور‌های خود عمیقا درگیر می‌شود و به جدالی درونی مبتلا!

نویسنده‌ی کتاب "در جبهه‌ی غرب خبری نیست" به گونه‌ای تجربیات و رنج خود را از جنگ در قالب کلمات در کتابی گنجانده است که در عین موفقیت باعث طرد و مهاجرت او از کشور خود نیز شده است.

ظریف‌ترین هنر اریش‌ ماریا‌ رمارک پیچاندن کلمات در پوشش یک جمله‌ی ساده اما با معنایی عمیق و رنج‌آور است.

#چند_سطر_کتاب

هرازگاهی ورق‌ها را کنار می‌گذاریم و نگاهی به اطراف می‌اندازیم، آن وقت یکی از ما می‌گوید «یادش بخیر بچه‌ها»، یا «انگار دیروز بود که...» بعد همه ساکت می‌شویم، دلتنگی وجودمان را فرا می‌گیرد. با این احساس به خوبی آشناییم. احتیاجی نیست تا با کلمات بیانش کنیم. به همین سادگی ممکن بود که اینجا نباشیم یا اتفاق دیگری برایمان بیفتد. پس همه چیز برایمان تازگی دارد: شقایق‌های سرخ، غذای خوب، سیگار و نسیم تابستانی.


📘در جبهه‌ی غرب خبری نیست، #اریش_ماریا_رمارک، #محمدرضا_جولایی، #نشر_چشمه


www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

#کتاب_امروز
📗تنفس

✍️ #مهرنوش:
ای بابا یه نفس راحت هم دیگه نمیشه کشید؟ نویسنده‌ی این کتاب از اونجایی که خودش همیشه دچار مشکلات تنفسی و ریوی بوده، مدت طولانی به بررسی در مورد یک هنر قدیمی پرداخته. ایشون می‌گن که نفس کشیدن هم می‌تونه یک شیوه‌ی جادویی و موثرتر داشته باشه که مردم خردمند در روزگاران قدیم خیلی ازش استفاده می‌کردن.

در بخش‌های مختلف به جنبه‌های مختلف تنفس و تاریخچه‌ی این هنر یا علم می‌پردازه و هم زمان تجربیات خودش رو برای تلاش در نفس کشیدن مطرح می‌کنه.

البته به جز پیشینه و معرفی، در آخر دستورالعمل شیوه‌های مختلف تنفس رو هم گذاشته برای کسانی که شاید بخوان تمرین کنن.

#چند_سطر_کتاب

بله کمبود ویتامین می‌تواند دلیل بیماری بسیاری از مردمی باشد که غذای فراوری شده مصرف می‌کردند، می‌تواند پوسیدگی دندان‌ها و ضعیف شدن استخوان‌های بسیاری از مردم را توجیه کند، اما این کمبودها نمی‌توانستند کوچک شدن ناگهانی و شدید دهان و بسته شدن مجاری تنفسی در جوامع مدرن را توجیه کنند. حتی اگر اجداد ما گستره‌ی کامل ویتامین‌ها و املاح معدنی را هر روز مصرف می‌کردند، بازهم دهان‌هایشان خیلی کوچک، دندان‌هایشان کج و مجاری تنفسی‌شان دچار انسداد می‌شد. همان اتفاق برای ما نیز رخ می‌داد. مشکل چندانی در رابطه با غذای مصرفی ما نبود، بلکه مشکل چگونگی مصرف غذاها بود. جویدن.
ص135

📒 تنفس: علم جدید هنری از یاد رفته، #جیمز_نستر، #شبنم_اسماعیلی، #نشر_میلکان
www.klidar.ir
/channel/klidarnews
https://instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

📕 #کتاب_امروز
در کتابخانه پیدایش می‌کنی
#مهرنوش

پشت جلد نوشته برای دوستداران "کتابخانه نیمه شب"، که البته تا حد زیادی درست گفته. اما به این معنی نیست که با یک داستان تکراری طرفیم، اونم وقتی پای نویسنده‌ی ژاپنی در میون باشه.

توی یک مدرسه، یک انجمن محلی قرار داره که با هزینه کم، کلاس‌های آموزشی برای مردم منطقه فراهم می‌کنه و یک کتابخانه‌ی کوچیک هم داره. خانم کتابدار عظیم‌الجثه، که اوقات بیکاریش کچه‌دوزی هم می‌کنه، نقطه‌ی عطف داستانه.
این کتاب چند بخش داره که هرکدوم یک شخصیت رو محور خودش قرار میده، و هر کدوم به دلایلی سر و کارشون به کتابخونه می‌افته. افراد سردرگمی که نمی‌دونن از زندگی چی می‌خوان یا این‌که مسیر اشتباهی رو در پیش گرفتن.

داستان منسجم و جذاب، با ترجمه‌ی دقیق و خوب نشر نون می‌تونه به افرادی کمک کنه که نیاز دارن با خودشون رو راست باشن و تصمیمات سختی بگیرن.

#چند_سطر_کتاب

به خاطر دوستی‌ام با سایا نیست که نمی‌خواهم ارتباطم را با او قطع کنم، دلیلش این است که او به نوعی از من بتی ساخته و همیشه به من "فوق‌العاده" می‌گوید. بیشتر دلم می‌خواهد حداقل جلوی یک نفر این توموکایی که هستم نباشم، دلم می‌خواهد حداقل جلوی او بتوانم ماسک جعلی‌ای به صورتم بزنم و تصویری از خودم را نشان دهم که همیشه دلم می‌خواسته دیگران از من ببینند. ص31

📒 در کتابخانه پیدایش می‌کنی، #میچیکو_آئویاما #هادی_سالارزهی، #نشر_نون

عنوان اصلی: What You Are Looking For Is in the Library

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

📒 #کتاب_امروز
غم‌نامه‌ی مایکل روزن
#مهرنوش

شما با اندوه و غم از دست دادن چطور کنار میاین؟ بچه‌ها چی؟ اصلا کسی به ما یاد داده هنگام مواجهه با غم چکار کنیم؟
مایکل روزن در این کتاب خیلی ساده ذهن خودش رو به روی خواننده باز کرده و اجازه داده دیگران هم غم اون رو بعد از دست دادن پسرش، درک کنن.
البته آدم همیشه غمگین نمی‌مونه ولی پذیرفتنش کار رو راحت‌تر می‌کنه.

می‌نویسم:
غم جایی‌ست
سیاه و ژرف
مثل زیر تخت

غم جایی‌ست
روشن و پلکانی
مثل یک راه آسمانی

البته بگم که این کتاب رده سنیش ده سال به بالاست و تصویرگریش رو کوئنتین بلیک انجام داده. احتمالا به عنوان تصویرگر کتاب‌های "رولد دال"بشناسیدش.
اما اگه بزرگسال هستین بازم لذت خوندش رو از خودتون دریغ نکنید. مطمئنم در آخر احساس سبکی خواهید کرد.

📘غم‌نامه‌ی مایکل روزن، #مایکل_روزن #محبوبه_کرمی، #نشر_قدیانی، رحلی شومیز 32صفحه

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

📗#کتاب_امروز
تقصیر باران نیست

مادر دلسی همین که دلسی رو دنیا آورده، ترکش کرده و هیچ نشونی هم از پدرش نیست. دلسی رو مادربزرگش بزرگ کرده و حالا که به نوجوانی رسیده برای اولین بار از دوستش می‌شنوه که: «بگو واقعا یتیم بودن چه شکلیه؟»

داستان در جزیره رویایی کیپ‌کاد روایت می‌شه، یک منطقه توریستی با سواحل شنی گسترده و زیبا.
دلسی همون اول داستان متوجه می‌شه دوست صمیمی دوران کودکیش قراره مسیر زندگیشو جدا کنه. بلوغ و دوره نوجوانی و زندگی شهری اون دو تا رو از هم جدا می‌کنه. حالا دلسی بیشتر از قبل احساس تنهایی می‌کنه، اما یک دوست جدید وارد زندگیش می‌شه که دلسی رو همین‌طور که هست دوست داره به علاوه حضور همسایه‌های مهربون، که باعث دلگرمیه.

«تقصیر باران نیست» یک کتاب برای رده سنی 12 سال به بالاست، اما پر از جملات ناب و خردمندانه مخصوصا از زبون مادربزرگه که برای بزرگترها هم شیرین و دلچسبه.
مثلا وقتی دلسی می‌گه: فکر کنم فقط ناراحتم، مادربزرگش می‌گه: خب نذار زیادی توی ناراحتی بمونی. بعضی وقت‌ها آدم‌ها خودشون رو رها می‌کنن وسط ناراحتی و اونجا خیلی احساس راحتی می‌کنن.

#چند_سطر_کتاب

هیچ‌وقت نفهمیدم پازل چه فایده‌ای دارد و اصلا چرا باید ساعت‌ها بنشینی و برای درست کردن یک تصویر صدها تکه را به هم بچسبانی. تازه عکس روی جعبه تصویر اصلی را لو می‌دهد.
به نظرم من هم یک جورهایی مثل مشتی تکه‌ی پازل هستم که روی زمین رهایم کرده‌اند. اما نمی‌توانم تکه‌ها را به هم بچسبانم، چون نمی‌دانم تصویر روی جعبه چه شکلی است. نمی‌دانم کی هستم، یا چند تکه‌ا‌‌م گم شده است. به تکه‌های شکسته نگاه می‌کنم و حس می‌کنم خودم هم شکسته‌ام. ص23

#تقصیر_باران_نیست، #لیندا_موللی_هانت، #شبنم_حیدری_پور، #نشر_پرتقال

www.klidar.ir
t.me/klidarnews.com
https://instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

#کتاب_امروز
📘بخش دی
✍️مینا

📌بخش دی کتاب محبوب و جدید طرفداران ژانر جنایی! اگه قرار باشه این کتاب رو توی سه عبارت توصیف کنم از رعب‌آور، جذاب و به‌شدت درگیرکننده استفاده می‌کنم.
اگه این کتاب رو دستتون بگیرین تا به آخرین صفحه نرسین اونو کنار نمی‌ذارین. تا وقتی از کار "بخش دی" بیمارستانی که "ایمی" توش کار می‌کنه سر درنیاوردین، قرار نیست کتاب رو ببندین.
"ایمی برنر" قراره برای اولین بار شیفت شب نفرت‌انگیز بخش دی رو تجربه کنه. بخشی از بیمارستان که سادیست‌ترین و عجیب‌ترین بیمارهای روانی با اختلالات خطرناک رو نگه می‌دارن. جایی که با قفل امنیتی عجیبی از بیماران داخلش مراقبت می‌کنن.
حتی از اینم عجیب‌تر وقتیه که می‌فهمیم این اولین باری نیست که ایمی وارد این بخش می‌شه ولی نه به عنوان یه پزشک!
اتفاقاتی که تو این نیم‌شیفت شبانه قراره بیفته زندگی ایمی و تمام پرسنل و بیمارهای بخش دی رو عوض می‌کنه.
قطعا اگه قرار باشه یک کتاب جنایی پیشنهاد کنم که خواننده تو هر جمله یه پایان متفاوت رو تصور کنه و تا لحظه‌ی آخر یه معمای حل نشده داشته باشه این کتاب تو صدر لیسته. استرس و هیجانی که به مخاطب منتقل می‌شه درست مثل اینه که از نزدیک نظاره‌گر همه چیزه.

یکی از مهم‌ترین و ترسناک‌ترین نکته‌ها درباره‌ی کتاب‌های فریدا مک فادن اینه که بعد از حل شدن همه چیز، تا یه آرامش نسبی برقرار می‌شه تو آخرین صفحه‌ داستان کاملا برمی‌گرده!
شخصیت‌سازی دقیق و فلش‌بک‌های به‌جای داستان همراه با عاشقانه‌ی عجیب و منحصر به فردش یه داستان ممتاز جنایی به وجود آورده که بدون شک دوستش خواهید داشت.

🔺#چند_سطر_کتاب

نمی‌دانم کم می‌خواهد چه بگوید و هیچوقت هم نمی‌فهمم، چون همان لحظه، صدای زنگ کر کننده‌ای در مقابلمان بلند می‌شود. هر دو جلو می‌رویم و یک لحظه بعد صدای تلق بلندی می‌شنویم. قفل درِ بخش روان‌پزشکی باز شده است. کمرون کنار می‎رود. «اول خانم‌ها.»
بله، اولین باری که مثل یک جنتلمن رفتار می‌کند باید همین لحظه باشد...
وقتی در باز می‌شود، دلم هری پایین می‌ریزد. تنها چیزی که می‌توانم بهش فکر کنم این است که نمی‌خواهم در این بخش باشم. می‌خواهم بچرخم و از پله‌ها پایین بدوم و از بیمارستان خارج شوم. از ذره ذره‌ی کنترل نفسم استفاده می‌کنم تا مانع این کار شوم. واقعا، واقعا دلم نمی‌خواهد اینجا باشم.
و هیچ‌کس به جز دوست صمیمی سابقم نمی‌تواند دلیلش را درک کند.
📘#بخش_دی، #فریدا_مک_فادن، #صبا_ایمانی، #نشر_نون

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
https://instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

نورا در #کتابخانه_نیمه‌شب، فهرستی از حسرت‌هاشو ردیف می‌کنه. بیاین بعضیاشو با هم بخونیم شاید با ما هم مشترک باشه:

پشیمونم که ورزش نکردم،
پشیمونم که تلاش بیشتری برای نجات محیط زیست نکردم،
پشیمونم که نرفتم استرالیا،
پشیمونم که وقتی جوون‌تر بودم بیشتر خوش نگذروندم،
پشیمونم که توی دانشگاه به جای فلسفه، زمین‌شناسی خوندم،
پشیمونم که یاد نگرفتم چطور آدم شادتری باشم،
پشیمونم که این‌قدر احساس گناهکاری کردم،
پشیمونم که ازدواج نکردم،
پشیمونم که کارشناسی ارشد نخوندم،
پشیمونم که به لندن اسباب‌کشی کردم،
پشیمونم که نوشتن رمانی رو که توی دانشگاه شروع کردم به پایان نرسوندم،
پشیمونم که وارد شغلی بدون آینده شدم،
پشیمونم که خواهر بهتری نبودم،
پشیمونم که بعد از دانشگاه، یک سال رو صرف تفریح نکردم،
پشیمونم که اون‌قدر با بابا بحث و دعوا کردم،
پشیمونم که قبل از مرگ‌ پدرم بهش نگفتم دوستش دارم،
پشیمونم که سرمایه مالی‌م رو درست مدیریت نکردم،
پشیمونم که توی روستا زندگی نکردم...
ص۵۲

Читать полностью…

کلیدر

#کتاب_ماه_دی #کلبه‌کتاب‌کلیدر
📗 #آقادار
✅ انتخاب: #مصطفی_بیان
instagram.com/mostafa_bayan_63

🔹 داستانِ «آقادار»، داستانِ دِهی است دور افتاده به اندازه‌ی یک کفِ دست. در این دِه امامزاده‌ای وجود دارد و پیرمردی اهلِ خدا و پیغمبر؛ که نماز و احکامش همیشه پابرجاست. او را مُلاسلیمان صدا می‌کنند. نه آن سلیمان نبی که خَدم و حشم و یا قالی و قصر داشت؛ سلیمانِ قصه‌ی آقادار فقط، زنی زیبا و جوان به نام جواهر داشت.

🔸 گویا مُلا، یک روز از خواب بیدار می‌شود و می‌بیند که جواهر در خانه نیست. هیچ‌کس نمی‌داند جواهر کجاست؟ حرف و حدیث پشت سرِ جواهر درمی‌آورند. شایعات عجیب و غریب. یکی می‌گفت بچه‌ی شهر بود، عادت نکرد به زندگی در دِه، فرار کرد. یکی دیگر می‌گفت مُلا از خانه بیرونش کرده بود. و برخی می‌گفتند مُلا بهش شک کرده بود و آخر کُشتش. خدا می‌داند کدام حرف درست است. اما همه‌ی اهالی دِه می‌دانند که جواهر و مُلا، عاشق همدیگر بودند.

🔹 این دختر زیبا و با اصالت و بزرگ شده‌ی شهر، یک دل نه صددل عاشق مردی خیلی بزرگ‌تر از خودش شد. به بهانه دیدنِ مُلا، درخواست کرد قرآن بیاموزد. مُلا پذیرفت. اما جواهر نمی‌خواست قرآن بیاموزد. او عاشقِ مرد باخدا شده بود.

🔸 جواهر، زلیخای قصه‌ی یوسفِ نبی نبود. او از شهر آمده بود و نزد عمویش، شاپورخان، بزرگِ دِه زندگی می‌کرد. شاپورخان، آدمِ افتاده و با خدایی بود و به سلیمان ارادت خاصی داشت. بالاخره جواهرِ نوجوان با سلیمانِ چهل‌وهفت ساله ازدواج می‌کند.

🔹 سلیمان به دلیل اختلاف سن زیاد، بلد نبود چگونه با همسرِ نوجوانش برخورد کند. طوری برخورد می‌کرد که جواهر تصور می‌کرد در کلاسِ درس سلیمان است و او درس احکام و اصول‌دین می‌دهد. جواهر از جملات همسرش سر در نمی‌آورد. به رفتار سلیمان معترض بود و سلیمان از پاسخ دادن به سوالات جواهر طفره می‌رفت.

🔸 حالا چرا عنوانِ رمان «آقادار» است؟ #دار به زبان محلی یعنی درخت. این درخت ازبین‌برنده گناهان است. به آن دخیل می‌بندند و نذر می‌کنند. بعضی‌ها قفل و زنجیر و بعضی‌ها میخ و بعضی‌ها روبانی سبز از شاخه‌اش آویزان می‌کنند. نزدیکی این درخت به امامزاده باعث تقدسش شده بود. خیلی‌ها از این درخت حاجت گرفته بودند. گویا با مرور زمان، امامزاده در نزد اهالی دِه فراموش شده و برعکس درخت مایه برکت روستا شده بود!
اما انگشت‌شماری مانند استوار محسنی به آقادار اعتقاد نداشتند. می‌گفتند: بت پرستی است! به همین دلیل مردم دِه از افرادی مانند استوار محسنی بیزار می‌شدند و از او دوری می‌جُستند. می‌گفتند: «دیدنِ استوار کفاره دارد. روزِ آدم را خراب می کند.»

🔹 داستانِ «آقادار» داستان #جهل و #خرافه‌_پرستی است. خیلی‌ها از حضرت درخت حاجت می‌گرفتند و خیلی‌ها هم نه. اما این از احترام آقادار در میان مردمِ دِه کم نمی‌کرد.

🔹 «آقادار» دومین کتابی است که از #مریم_سمیع‌زادگان می‌خوانم. تابستان امسال، چاپ دوم این کتاب توسط #کتابسرای_تندیس منتشر شد. کتاب ۱۹۹ صفحه است. شاید نیمه اول رمان برای خواننده کسل کننده باشد اما توصیه می‌کنم رمان را رها نکنید. داستان از زمانی شروع می‌شود که داستانِ گُم شدنِ جواهر برای خواننده معما می‌شود. از گفت‌وگوهای اهالی دِه متوجه می‌شوید که رازی در قصه‌ی زندگی مُلاسلیمان نهفته است و این باعث می‌شود داستان را نیمه رها نکنید. پایان داستان، آنگونه‌ای که تصور می‌کنید؛ رُخ نمی‌دهد. نویسنده، خواننده را غافلگیر می‌کند. رازی که می‌تواند به مضمون داستان کمک کند.

🔸آقادار، #مریم_سمیع‌زادگان، #نشر_تندیس

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
ا📗📙📘
یک معرفی از بهترین کتابی که در این ماه خوانده‌اید برای ما بفرستید و در قرعه‎کشی ماهانه کلیدر شرکت کنید.
🔻ارسال مطلب:
دایرکت اینستاگرام: instaklidar
تلگرام: t.me/klidarbook
واتساپ: 09157070380

Читать полностью…

کلیدر

📘#کتاب_امروز
پیرانِزی

✍️ #مهرنوش:
پیرانزی یک رمان فانتزی عجیبه! دنیایی که خلق کرده سرد و مرطوب و خوفناکه. نه اینکه موجودات ترسناک داشته باشه، نه. بلکه سرگذشت یک انسان تنهاست! "پیرانزی" در یک خانه زندگی می‌کنه که صدها تالار و راهرو داره و در آب محصوره. گاهی آب تا بخش‌هایی از خانه بالا میاد و اون مجبوره به تالارهای خشک پناه ببره.
هیچ همدمی نداره به جز مجسمه‌های فراوان که تالارهای خانه رو پر کردن و "دیگری". دیگری مردیه که پیرانزی هر هفته به دیدارش میره تا مشاهداتشون رو باهم به اشتراک بذارن.

اما چرا پیرانزی و دیگری تنها در این عمارت عجیب زندگی می‌کنن؟ اون چیز خاصی به خاطر نداره و منابعش محدود هستن، اما دیگری گاهی بهش چیزهایی مثل کفش، ساندویچ، کیسه خواب و غیره می‌ده.

ارتباط این دو فرد نسبت به هم‌دیگه، و نسبت به جهان اطرافشون چیزهای مختلفی رو به ذهن خواننده میاره. کمابیش مثل "در انتظار گودو" ولی در قالب دیگه‌ای.

بعد از مدت‌ها، رمانی شگفت‌انگیز و خلاقانه اومده تا شما رو غافلگیر کنه و از دنیای معمولی دور بشید.

#چند_سطر_کتاب

با اعتراض گفتم: «ولی نمی‌فهمم. من یه حافظه‌ی قوی دارم. هر تالاری رو که تا حالا دیدم، یادمه. اینجا هفت هزار و ششصد و هفتاد و هشت تالار وجود داره.»
«تو هرگز چیزی رو درباره‌ی هزارتو فراموش نمی‌کنی، به خاطر همینه که همکاری و کمک تو در انجام این کار برای من ارزشمنده، ولی تو بقیه چیزها رو فراموش می‌کنی. و البته زمان رو هم گم می‌کنی.»
وحشت زده گفتم: «چی؟»
«زمان. تو همیشه زمان رو گم می‌کنی.» ص67

🔹پیرانزی، #سوزانا_کلارک، #پریسا_موسوی، #نشر_میلکان

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

📕#دشواری_زندگی


✍️#مینا
رابرت فراست شاعر _وقتی حرف از رنج و درد انسانی مطرح است_ می‌گوید: «راهی جز عبور از دل آن وجود ندارد.»
در همان پیش‌گفتار اولیه، نویسنده آب پاکی را روی دست خواننده گرامی می‌ریزد و با رک‌ترین جمله‌بندی ممکن می‌گوید که برنامه‌ریزی و و راه و روشی برای غلبه بر رنج ارائه نداده است بلکه با تکیه بر فلسفه، نه روانشناسی، یک کتاب تسکین‌دهنده و یک متن روشنی‌بخش ارائه کرده است.

نویسنده در فصل اول از تاثیرات ناتوانی‌های جسمی و درد صحبت می‌کند. در فصل دوم بحث عمیق تنهایی و نیاز را بررسی می‌کند و در فصل سوم از فقدان و پایان رابطه و جدایی حرف می‌زند. و به ترتیب در فصول چهارم تا هفتم نیز از شکست شخصی، عدالت، پوچی و امید صحبت می‌کند و به طور کلی نگاهی به آینده انسان در جوامع امروزی با مشکلات رایج می‌اندازد.
هر چند که خود نویسنده تقلب کوچکی نیز به خواننده می‌رساند و در میان سخنان خود می‌گوید که هدف اصلی و یک گشایش بزرگ را در فصل ششم برای خواننده پنهان کرده است.

از نظر من به شکلی قابل توجه این کتاب مثل یک کلید است که در میان بحران‌های زندگی دری را به روی شما باز می‌کند که هیچ جلسه‌ی درمان یا هم‌صحبتی دوستانه‌ای به اندازه‌ی آن تاثیرگذار نیست.

🔶#چند_سطر_کتاب

به استثنای موارد نادر، حتی کسانی که دیدگاه خود را کمی دست پایین‌تر می‌گیرند، به دنبال نظریه‌پردازی درباره‌ی زندگی خوب هستند، نه زندگی بد. آن‌ها بر لذت تمرکز دارند، نه درد؛ بر عشق، نه فقدان؛ بر موفقیت نه شکست.

🔺#دشواری_زندگی، #کی_رن_ستیا، #سارا_پورحسنی، #نشر_میلکان

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

#کتاب_امروز

📗نیک سرشت

🔸اگر والدی هستید که در وقایع چالش‌برانگیز تربیتی دچار درماندگی، فرسودگی و ناامیدی می‌شوید و دست آخر به دنبال مشاور خوب و کار‌بلدی برای کمک گرفتن هستید، و یا اینکه قصد فرزند‌آوری دارید و با هراس از مشکلات تربیتی در آینده دست به گریبانید، این کتاب می‌تواند بسیار مفید باشد.

🔸نویسنده که خود، روانشناس بالینی‌ست و در حوزه‌ی کودکان سال‌ها تجربه دارد در این کتاب کوشیده است؛ خلا آموزشی مهم‌ترین شغل دنیا یعنی فرزند‌پروری را با بیان موضوعات مختلف و پر‌چالش در این زمینه، پر کند.

#چند_سطر_کتاب

سالهای نخست مهم‌اند.
فرزندان قبل از این‌که بتوانند صحبت کنند، از طریق ارتباط با والدین‌شان یاد می‌گیرند که چه چیزی پذیرفتنی یا شرم آور، کنترل‌پذیر یا خارج از تحمل است. در این صورت، «خاطرات» ما از دوران کودکی در واقع مهم‌تر از خاطراتی است که در سال‌های آخر می‌سازیم؛ نحوه‌ی تعامل والدین با بچه‌ها در سال‌های نخست‌شان، طرح کلی‌ای را شکل می‌دهد که با خود وارد دنیا می‌کنند. فرزندان اطلاعاتی را که از طریق این تعاملات گرد می‌آورند هضم می‌کنند و آن را به کل دنیا تعمیم می‌دهند. ص51

📗#نیک_سرشت، #بکی_کندی، #شقایق_الکائی، #نشر_میلکان

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

📕#کتاب_امروز
فابل

✍️ #مهرنوش:
فابل چند سال تک و تنها توی جزیره‌ی جوال زندگی کرده و از راه غواصی و استخراج سنگ‌های قیمتی زندگی‌شو گذرونده. زندگی در جایی که کسی اونو عضوی از جامعه نمی‌دونه و هر لحظه ممکنه یه نفر اونو بکشه و بندازه ته دریا، از فابل یک دختر سرسخت ساخته.

فابل می‌خواد هر طور شده از جوال بره و پدرشو پیدا کنه ولی انگار پیدا کردنش ساده‌تر از زندگی توی جوال نیست. شاید بهتر باشه با خاطرات گذشته خداحافظی کنه و با واقعیت کنار بیاد.

از این کتاب خیلی انتظار موجودات جادویی و اتفاقات خارق‌العاده نداشته باشید، اما قدرت سری فابل و ماجراهایی که روی دریا پیش میاد، جذاب و غیرقابل پیش‌بینی هستن.

البته این کتاب کمی چاشنی رمانتیک هم داره، اما چطور میشه به کسی اعتماد کرد؟ توی دریا زندگی سخته و هرکسی باید هوای سر خودشو داشته باشه، از کجا معلوم کی داره باهاش بازی می‌کنه و کی واقعا بهش اهمیت میده؟

در ضمن، ظاهرا این کتاب سه جلدیه و یک جلد فرعی هم داره که فابل اولین بخش از مجموعه‌ی دریای باریک محسوب میشه. جلدهای بعدی به ترتیب همنام و آخرین میراث هستند. جلد فرعی هم مخصوص "سینت" پدر قدرتمند و عجیب فابل هست.

#چند_سطر_کتاب

همین که به سطح آب رسیدم، چیزی دور بازویم حلقه شد و پیش از آنکه حتی فرصت نفس کشیدن پیدا کنم، دوباره مرا به زیر کشید. زیر آب فریاد زدم و آخرین ذخیره‌ی هوا در ریه‌هایم هنگام تقلا کردن از سینه‌ام خارج شد.
از میان دسته‌ی ماهی‌ها که زیر پایم شنا می‌کردند، صورت کوی را دیدم که به من نگاه می‌کرد و هر دو دستش را محکم دور مچم حلقه کرده بود. با پایم به شانه‌اش لگد زدم، انگشتانش سُر خوردند و از مچم جدا شدند. دیدم تار می‌شد، با این حال با آخرین سرعتی که می‌توانستم، به سوی نور در سطح آب پا زدم. ص26

📙#فابل، #آدریان_یانگ، #پگاه_خدادی، #نشر_کتاب_مجازی، 313صفحه
www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

📕#پنگوئنی_به_نام_اینشتین

✍🏻#مینا

بامزه ترین و سرگرم کننده ترین کتابی که می‌توانید به خودتان هدیه بدهید🎁

📌پشت کتاب نوشته شده است خوانندگان هفت تا هفتاد ساله عاشق این کتاب می‌شوند.

تصور کنید یک روز که خانواده را برای گردش به باغ وحش می‌برید تصادفا یک پنگوئن باهوش و بانمک از شما خوشش بیاید و روز بعد با یک کوله‌پشتی دم در خانه‌ی شما باشد. برای پذیرفتن یک عضو جدید در خانواده‌ی خود آماده هستید؟
بهتر است آماده باشید چون اینشتین پنگوئن جالب و بامزه‌ی داستان قصد رفتن ندارد.

وقتی که خانم و آقای استوارت و ایموجن و آرتور برای خوردن شام آماده می‌شوند زنگ در خانه به صدا در می‌آید و مهمانی پا به خانه‌ی آنها می‌گذارد که قرار است زندگی آنها را متحول کند.
پنگوئنی که بهترین دوست و همدم اعضای این خانواده می‌شود و با آن‌ها از شادی‌ها و سختی‌ها عبور می‌کند و در کنار تمام این‌ها رازهای خود را هم دارد. در واقع سوال اصلی این است که اینشتین از کجا آمده است؟! و از خانواده‌ی استوارت چه می‌خواهد؟!

شیرین و دلنشین بودن ایده‌ی داستان در کنار محیط خانوداگی دوست داشتنی استوارت‌ها و طنز جالب کتاب این داستان را برای شما به‌یاد‌ماندنی خواهد کرد.

#چند_سطر_کتاب

اما پنگوئن قبل از آنکه خانم استوارت حرفش را تمام کند وارد راهرو شده بود. آقای استوارت در را پشت سر او بست و مودبانه کوله‌پشتی‌اش را گرفت. وقتی همگی به آشپزخانه رفتند، آرتور فکری را که در ذهنش بود با صدای بلند گفت: «پنگوئن‌ها لازانیا دوست دارند؟»
از قضا این پنگوئن خیلی لازانیا دوست داشت، اما آداب غذاخوری چندان سرش نمی‌شد. قبل از اینکه بقیه شروع به خوردن کنند، سر میز نشست و غذایش را تمام کرد.

📕پنگوئنی به نام اینشتین، #ایونا_رنجلی، #عذرا_گلفام،
#نشر_میلکان

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

#چند_سطر_کتاب

مثل این‌که تمام سلاطین و بزرگان و حکام و اشخاص بزرگ قتل می‌کنند، غارت می‌کنند، زجر می‌کنند، حبس می‌کنند، ظلم می‌کنند، فساد می‌کنند.
نه این‌که نفهمیده است،نه! نه! خوب می‌فهمند، لیکن عادت کرده‌اند. مربی حقیقی را که علم و انسانیت باشد، مثل من بیچاره نداشته‌اند. از همین جهت اغلب مقتول و معزول گشته، تاریخ را از یادگارهای وحشیگری و خونریزی و طبیعت خود آراسته‌اند و یک اسم خیلی مکروهی از خود باقی و برقرار گذاشته‌اند.
ص 58

📘خاطرات تاج السلطنه
زهرا خانم (تاج السلطنه)قاجار
تصحیح: #محمد_حسینی
#نشر_چهل_کلاغ
t.me/klidarnews

Читать полностью…

کلیدر

📒#کتاب_امروز
گورهای بی سنگ
✍️ #مهرنوش

راستش هیچ‌وقت کتاب "سنگی بر گوری" رو دوست نداشتم. اما وقتی چشمم به عنوان این کتاب خورد به‌نظرم جالب اومد. "گورهای بی‌سنگ" اسمش رو از کتاب آل احمد قرض گرفته اما داستان نیست و از جستار تشکیل شده. جستارهایی از زندگی نویسنده که به اتفاقات و تجربیاتش در درمان نازایی می‌پردازه.
هر بخش کمابیش تمرکزش روی موضوع خاصی از مقوله‌ی نازایی هست. از خود فرد و زندگیش گرفته تا اهدا کنندگان تخمک و مادرانی که رحمشون رو اجاره میدن و زنان مجردی که فرزندخونده دارن رو در بر می‌گیره.

زوج‌هایی هستند که به انتخاب خودشون بچه‌دار نشدن ولی وقتی مشکل ناباروری داری، اونم تو جامعه‌ای که حتی مجرد بودن هم جرمه، یک زوج بدون فرزند بودن هم ناقص به نظر میاد و همه تلاش می‌کنن برای مشکلت راه‌حلی بدن! حتی خودت هم ممکنه خودت رو سرزنش کنی. نمی‌دونم در مورد آقایون چقدر این فشارها وجود داره اما وقتی زن باشی رسما ناقص محسوب می‌شی.

گاهی همان‌قدر که مجرد بودن و مادر بودن در نگاه دیگران نامانوس است، متاهل بودن و مادر نبودن هم نامانوس به نظر می‌رسد. انگار خانواده‌های دونفره را نمی‌شود به رسمیت شناخت، حتی اگر همه‌چیز در آن رابطه‌ی دو نفره بی‌نقص و لذت بخش باشد. شاید هم این شبیه نوعی اثر هنری یا ادبی مدرن است. ص95

ولی امید همیشه آدم رو به جلو می‌بره:
خانم میانسال گفت: «وقتی جنین‌ها رو از انجماد خارج می‌کنن بهشون شوک وارد میشه. جنین‌های بی‌کیفیت‌تر ممکنه تقسیم سلولی‌شون متوقف بشه.» فکر کردم: چه فرقی می‌کند ناامیدی کی اتفاق بیفتد؟ اگر قرار است آخرش بچه‌ای در کار نباشد بهتر نیست زودتر این را بفهمی؟ چرا معمولا این را نمی‌خواهیم؟ چرا هرچه‌قدر هم شکست قطعی باشد دوست داریم دیرتر اتفاق بیفتد؟ ص 124

📗 گورهای بی‌ سنگ: نه جستار درباره‌‌ی نازایی، #بنفشه_رحمانی، #نشر_چشمه، 131 صفحه

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

#کتاب_امروز:

📔درخت کیک

✍️ #مهرنوش
خب باید بگم که این کتاب واقعا مناسب اول صبح نیست. فقط وقتی دلتون می‌خواد گریه کنید، این کتاب رو بردارید.
درخت کیک در واقع یک مجموعه داستان با موضوع جنگ جهانی است که محوریت ژاپن رو داره. برای اون دسته از بزرگسالانی که احیانا انیمه‌ی "مدفن کرم‌های شب‌تاب" رو ندیدن و یا کتابش رو نخوندن باید هشدار جدی بدم. این نویسنده اصلا شوخی نداره. (وای بر شما اگه ندیدین🥺)

در این مجموعه داستان، شاهد جنگ از زوایای مختلف خواهیم بود. اولین داستان که کمی هم حماسی‌طور هست، از زبان یک نهنگ نر روایت میشه. در داستان‌های دیگه هم شاهد رنج حیوانات هستیم و حتی از زاویه دید سربازان آمریکایی هم جنگ رو می‌بینیم، نه فقط سربازان ژاپنی و مردم ژاپن.

مثلا در داستان فیل و نگهبانش، به خاطر قحطی و بمباران، حیوانات باغ‌وحش با یک سوم جیره غذایی زندگی می‌کردند و در آگوست سال 1943 مقاله‌ای در روزنامه‌ها منتشر شد که خبر از کشتار حیوانات باغ وحش اونئو در توکیو را می‌داد:

نگهبانان یک شام آخر برای حیوانات آماده کردند و از جیره غذایی خانواده‌ی خود زدند تا یک ضیافت باشکوه ترتیب دهند. غافل از اتفاقات پیش رو، ببر با خوشحالی دندان‌هایش را در یک مرغ فرو برد، خرس سیاه با ولع گردوهایش را خورد و سیاهگوش، موش‌هایی که برایش ریخته بودند را فرو داد. در تمام غذاها قرص خواب آور ریخته بودند.
پس از تحقیق درباره‌ی این موضوع، مدیر باغ وحش، به این نتیجه رسیده بود که روش خفه کردن، کمترین عذاب را برای حیوانات به بار می‌آورد. ص84

📗 درخت کیک، #آکیوکی_نوساکا، #فریناز_بیابانی، #نشر_دانش_آفرین، 138صفحه

www.klidar.ir
/channel/klidarnews
https://instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

#کتاب_امروز

📗وانیل و شکلات

کتاب با نامه‌ی قهر پنه لوپه به آندرئای نکبت! آغاز می‌شود.
بعد از خواندن چند صفحه از کتاب علت نام‌گذاری آن را متوجه می‌شوید. وانیل همان پنه لوپه است که با شیرینی ملایم خود، پایداری و وفاداری را یادآور می‌شود و شکلات هم، همسر او یعنی آندرئاست با خاصیت دوگانه‌ی تلخ و شیرین بودن هم‌زمان و لذت‌جویی‌های هیجان‌انگیز زودگذر زندگی.

همان ابتدا متوجه می‌شویم قهر پنه لوپه و ترک خانه و خانواده‌اش بی دلیل نیست که بعد از هجده سال و در پی خیانت‌های مکرر همسرش اتفاق افتاده، همسری که تمام بار زندگی را بر دوش پنه لوپه گذاشته و از مواجهه با مسولیت‌هایش مدام شانه خالی کرده.
این دو بعد از جدایی شروع به شناخت خود می‌کنند. کاری که همان هجده سال پیش و قبل از ازدواج انجام نداده بودند، حال باید با وجود سه فرزند انجام دهند.
در مسیر داستان و بعد از جدایی، پنه لوپه به ویلای ساحلی دوران کودکی‌اش می‌رود و در آنجا با نقاشی آشنا می‌شود و ماجرای عاشقانه‌ی کوچکی را با او تجربه می‌کند.

🎬 #اقتباس_سینمایی

در سال 2004، فیلمی ایتالیایی با نام؛ «وانیل و شکلات» از روی این رمان اقتباس شده.


#چند_سطر_کتاب

تو پدر خوبه هستی و من مادر بده. تو آن کسی هستی که تایید می‌کند و من کسی که نفی می‌کند.
هر بار که جرئت بحث کردن با تو را در خود می‌یابم، تبدیل به یک حیوان می‌شوی و هر چیزی را که به دستت برسد می‌شکنی.
زمانی که مسئولیت‌هایت را به تو یادآور می‌شوم این صحنه‌های زشت تنها پاسخ تو به من است. بعد با به هم کوبیدن در از منزل خارج می‌شوی. زمانی بود که می‌ترسیدم بازنگردی. قربانیی بودم که می‌ترسد زندانبانش رهایش کند. من با دلسوزی، کودکی و ناپختگی تو را از کودکانمان پنهان کردم، اما آن‌ها فهمیدند و اکنون گیج و گمگشته‌اند. ص6


📙 #وانیل_و_شکلات، #ازووا_کاساتی_مودینیانی، #لیلا_صدری، #نشر_البرز

www.klidar.ir
/channel/klidarnews
https://instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

📕 #کتاب_امروز
زنان در برابر فمینیسم

📝#مهرنوش

خانم جوانا ویلیامز در این کتاب تصمیم گرفته که از قید و بندهای فمینیسم رها بشه و از موج چهارم فمینیسم هم گذر کنه.
به طور کلی، این کتاب ایده‌های جالب و قابل تاملی رو بیان می‌کنه و با استفاده از آمارها و ارقام، نشون میده که چرا باید درخواست‌های زنان، وارد مرحله جدیدی بشه و به "آزادی" به طور کلی فکر کنه.

اما

زمانی که خوندن این کتاب رو شروع کردم تنها یک چیز به ذهنم رسید: اگه من هم یک زن ساکن بریتانیا بودم احتمالا همین فکر رو می‌کردم!
آمار و مطالعات این کتاب متمرکز بر بریتانیا و آمریکاست و توقعاتی که دارن در سطح همون کشورهاست. چیزهایی که میگه برای سطح زندگی زنان ما و حتی خاورمیانه کمی به قول دوستان "لاکچری" به نظر میاد. بماند که گفتمان فمینیستی در ایران به دلایل مختلفی از جمله رویکرد حکومتی، تبدیل به یک آش شله‌قلمکار شده و هرکسی با ژست روشنفکری سعی در خفه کردنش داره و خیلی‌ها فکر می‌کنن فمینیسم یعنی ضد مرد!

برگردیم به کتاب.
نکته مهمی که نویسنده در ابتدای کتاب بیان می‌کنه اینه که فمینیسم هم مثل هر چیز دیگه‌ای لازمه که نقد بشه و اصلاح بشه تا پویایی خودش رو حفظ کنه و کارکرد درستی داشته باشه. دقت داشته باشید، نقد، نه حمله و بازداشت و تمسخر و زندان و... که خب رویکرد درست هم همینه. در واقع وقتی این دیدگاه به برخی خواسته‌ها رسیده، قطعا باید بازنگری بشه. که باز هم به درد همون کشورها می‌خوره.
البته گاهی هم به نظر می‌رسه خانم نویسنده مساله تبعیض نژادی رو با فمینیسم ترکیب کرده. گرچه به نظر میاد بیشتر سعی داره تبعیض معکوس رو به چالش بکشه.

پشت جلد کتاب:

«اگر زنان می‌خواهند زندگی برابر با مردان را ادامه دهند و در ساختن جهان برای نسل آینده نقش تمام عیاری را ایفا کنند، نیاز دارند قیدوبندهای فمینیسم را دور بیندازند. نمایش فمینیسم از زن به عنوان قربانی مردانگی مسلط و آزمند از یک طرف و نیروهای ناشناخته‌ی مرد سالار از طرف دیگر، هیچ سودی برای مردان و زنان ندارد. زمان آن رسیده است که ما واژه‌ی محبوب فمینیست‌ها در دهه‌ی شصت را دوباره احیا کنیم: آزادی، برای این که زنان و مردان آزاد و به درستی قادر به تشخیص توانمندی خود در زمان حاضر باشند. همه‌ی ما نیاز به خلاصی از فمینیسم و جنگ‌های جنسیتی داریم.»

#چند_سطر_کتاب

گزارش سال 2011 ان.ای اِی با نام "مسابقه علیه زمان" در آموزش پسران سیاه‌پوست مشخص می‌کند که کمتر از نصف دانش‌آموزان پسر سیاه‌پوست به موقع از مدرسه فارغ‌التحصیل شده‌اند و فقط 11درصد مردان سیاه‌پوست دوره‌ی کارشناسی را به پایان می‌رسانند.
در دو دهه نخست، پس از آنکه دختران شروع به پیش افتادن از پسران در مدرسه و ورود به تحصیلات عالی در شمار بیشتر کردند، توجه نسبتا اندکی به افت تقریبی در عملکرد پسران شده بود. این طور قلمداد می‌شد که صرفا دختران بودند که داشتند بی‌عدالتی تاریخی را جبران و از فرصت‌هایی استفاده می‌کردند که همواره متعلق به آنان بود. نگرانی درباره‌ی کم‌کاری پسران برای کاهش توجه و گرفتن منابع سخت به‌دست‌آمده از دست دختران بود. ص25

📘 زنان در برابر فمینیسم، #جوانا_ویلیامز، #شهرزاد_بیات_موحد، #نشر_اگر
www.klidar.ir
t.me/klidarnews
https://instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

📔 #کتاب_امروز
فروخته شده

✍️ #مهرنوش
قرار بود چند ساعتی توی مطب دکتر منتظر نوبت باشم، برای ساده شدن انتظار غیرمنطقی، یه کتاب برداشتم که مدت‌ها بود خریده بودم و خونده نشده بود.
متاسفانه کتاب مناسبی برای زمان انتظار نبود و باید جایی خونده میشد که بتونم با خیال راحت زار بزنم و فین کنم.

نویسنده‌ی این رمان کوتاه، زمان زیادی رو صرف تحقیق در مورد قاچاق انسان و فروختن دختر بچه‌ها به عنوان روسپی کرده و حتی با خیلی از اون‌ها گفتگو کرده و سرگذشتشون رو شنیده.

لاکشمی، یه دختر سیزده ساله هست که در روستای دور افتاده و فقیری در نپال زندگی می‌کنه. اونقدر فقیر که حتی نمی‌دونه موتورسیکلت چیه و یا دیوید بکهام کیه. تلویزیون چی هست و چطور کار می‌کنه و... لاکشمی توسط ناپدریش فروخته میشه تا بره شهر و خدمتکار بشه.
حداقل این چیزیه که لاکشمی تصور می‌کنه. حتی سعی می‌کنه محکم و قوی راه بره تا فکر نکنن خدمتکارشون ضعیف و زیرکار در رو هست. او با آرزوی پول برای تعمیر سقف خانه، همراه زن واسطه به هند میره. همه چیز جدید و جالبه تا وقتی که وارد "خانه شادمانی" می‌شه و تازه کمابیش می‌فهمه افتاده توی گردابی که رهایی ازش ممکن نیست.

#چند_سطر_کتاب

«وقتی یک مرد کثیف به سراغت آمد، شالت را با پشت دست به بینی‌ات فشار بده. او چیزی به جز بوی بد، عرق تن، موی روغنی و بوی مشروب به جا نمی‌گذارد. در این وقت‌ها از شالت استفاده کن تا از بوی بد او در امان باشی.
«آنیتا» از جلوی آینه کنار می‌رود. او از یک دختر اخموی روستایی، به یک زن شهری با چشمانی مثل ببر تبدیل شده است و می‌گوید: «راه دیگری هم وجود دارد تا بتوانی از شالت استفاده کنی.»
«آن دختر تازه‌وارد، همان که وارد اتاق قدیمی تو شد. صبح، "ممتاز" در حالی پیدایش کرد که با شال خودش را از سقف اتاق حلق‌آویز کرده بود.» ص82

📒فروخته‌شده، #پاتریشیا_مک_کورمیک، #نازنین_عباسی، #صدف_عظیمی، #نشر_تیسا
www.klidar.ir
/channel/klidarnews
https://instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

📗#نمایشنامه_مرغ_دریایی

✍️#مینا:
یک شاهکار از ادبیات کلاسیک با بیانی ظریف اما درهم‌شکننده که سطر آخر آن با روان شما بازی می‌کند.
نویسنده‌ی روسی چخوف هرگز خوانندگان احساساتی را نااُمید نمی‌کند.
شما از ابتدا می‌توانید شخصیت اصلی و غم و حسرت هدفمندی که چخوف در لابه‌لای سطرها مخفی کرده است را شناسایی و احساس کنید. اما درک این بن‌بست‌های پی در پی کار هر کسی نیست. و همچنین مواجهه با پایان کتاب!
پوچ‌انگاری درباره‌ی مقوله‌ی پررنگ شده‌ی عشق، روابط عاشقانه‌ی بی سر و ته و در آخر بی‌معنایی از سر‌ و‌ روی این نمایشنامه می‌بارد اما در انتها جذاب است و تاثیر متفاوتی می‌گذارد.
داستان از ابتدا به زوج‌های متفاوت و روابط میان آن‌ها توجه دارد. پسری ناکام در تئاتر و عشق! مادری مغرور و خودپسند، نویسنده‌ای معروف و حقیر، خدمتکارانی سست و عاشق و... مرغ دریایی را تا ابد در ذهن شما حک می‌کنند.

#چند_سطر_کتاب

مدودنکو: چرا شما همیشه لباس سیاه می‌پوشید؟

ماشا: این بخاطر عزایی است که برای زندگیم گرفته‌ام. من آدم خوشبختی نیستم.

مدودنکو: به چه دلیل؟ (در حال تفکر) نمی‌توانم بفهمم... شما سلامت هستید. پدرتان گرچه ثروتمند نیست ولی در رفاه زندگی می‌کنید. زندگی من خیلی سخت‌تر از شماست. فقط 23 روبل در ماه دریافت می‌کنم. بعلاوه برای بازنشستگی هم از حقوقم کسر می‌شود. با همه اینها ماتم نگرفته‌ام.

ماشا: مسئله پول نیست. یک آدم فقیر هم می‌تواند خوشبخت باشد.

مدودنکو: در تئوری می‌شود ولی در عمل چنین نیست.

📗نمایشنامه مرغ دریایی، #آنتوان_چخوف #ناهید_کاشی_چی، #نشر_جوانه_توس

www.klidar.ir
t.me/klidarnews.com
https://instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

#کتاب_امروز
📗گفت‌و‌گو‌های عاشقانه

اگر تو عمر در این ماجرا کنی، سعدی
حدیث عشق به پایان رسد؟ نپندارم

🔸عشق را چه‌طوری پیدا کنیم؟
🔸عشق را چه‌طوری زنده نگه داریم؟
🔸وقتی عشق را از دست می‌دهیم چه‌طور دوباره خودمان را جمع‌و‌جور کنیم و سرپا شویم؟

این سوالات همیشه برای خانم ناتاشا لان، روزنامه‌نگار بریتانیایی مطرح بوده و بالاخره تصمیم می‌گیره به دنبال پاسخ بره، پس خبرنامه‌ای ایمیلی راه اندازی می‌کنه با عنوان "گفت‌وگوهای عاشقانه" و در اون با آدم‌های مختلف از جمله: نویسنده، مشاور، روان‌درمانگر و پزشک متخصص مصاحبه می‌کنه و از تجربه‌هاشون درباره‌ی عشق می‌پرسه.
عشق به انسانی یا به شهری یا به شعری و یا به درختی.

در این کتاب گفت‌و گوهایی رو می‌خونیم با:

▪️آلن دوباتن: درباره‌ی روان‌شناسی تنها بودن
▪️فیلیپا پری: درباره‌ی آهسته آهسته عاشق شدن
▪️استر پرل: درباره‌ی انتظارهای غیرواقعی
▪️دالی الدرتون: درباره‌ی آسیب‌پذیر بودن
▪️استیون گروز: درباره‌ی پذیرفتن تغییر
▪️کندیس کارتی ویلیامز: درباره‌‌ی دوستی
▪️لیسا تادکو: درباره‌ی تنهایی هنگام از دست دادن
▪️دایانا ایوانز: درباره‌ی پدر و مادری
و....

#چند_سطر_کتاب

یواش یواش عاشق شدن چه خوبی‌هایی دارد؟
رابطه‌ی رضایت بخش لزوما آن رابطه‌ای نیست که از همان اولش یقین کنیم که طرف مقابل‌مان آدم مناسب ماست. ما اصلا چیزی به نام آدم مناسب و جفت مناسب نداریم. آن‌چه باعث می‌شود آدمی مناسب شما باشد تعهد او نسبت به شماست؛ شما به هم تعهد می‌دهید و با هم گفت‌وگوهای سازنده می‌کنید. در واقع با این کار به طرف مقابل اجازه می‌دهید روی شما تاثیر بگذارد و شما هم روی او تاثیر می‌گذارید. آدم‌ها تغییر‌ناپذیر نیستند. شما مثل دو تا سنگ آن‌قدر به هم ساییده می‌شوید تا بالاخره با هم جفت و جور شوید. ص67

#گفت‌وگوهای_عاشقانه، #ناتاشا_لان، #امیرمهدی_حقیقت، #نشر_چشمه


www.klidar.ir
t.me/klidarnews
https://instagram.com/instaklidar

Читать полностью…

کلیدر

"کتابخانه نیمه‌شب" از اون کتاباست که به‌مرور جای خودش رو باز کرد و یکی از پرفروش‌ها شد. "نورا"، قهرمان این داستان وارد کتابخونه‌ای میشه که با هر کتاب، می‌تونه برگرده و زندگی تازه‌ای رو تجربه کنه. او در آغاز، فهرستی از "حسرت‌ها"ی زندگیش رو پیش چشم میاره. حسرت‌هایی که شاید ما هم توی زندگی‌مون داریم. و از همین‌جاست که با قهرمان داستان احساس همدلی و همدردی می‌کنیم و می‌ریم که باهاش "کتابخانه نیمه‌شب" رو زندگی کنیم و شاید نگاهی تازه به زندگی، احساسات، رنج‌ها و حسرت‌های خودمون داشته باشیم.
"کلبه‌کتاب‌کلیدر"


در صفحه اینستاگرام ما، برامون کامنت بذارین و از این کتاب بگین. از قسمت‌های قشنگش و از حس و حالی که با خوندن این کتاب داشتین.

در طول این ماه، نظرات شما رو استوری می‌کنیم و توی وبسایت کلیدر منتشر می‌کنیم.
در پایان ماه هم‌ بعد از قرعه‌کشی، به تعدادی از کامنت‌های شما یک جلد کتاب دیگه از همین نویسنده هدیه می‌دیم.

با ما همراه باشین...🙏🙂

#کتابخانه_نیمه‌شب
#مت_هیگ
#محمدصالح_نورانی‌زاده
#نشر_کوله‌پشتی

https://www.instagram.com/instaklidar/p/CY_ve5AI4gG/

Читать полностью…

کلیدر

#کتاب_ماه_دی #کلبه‌کتاب‌کلیدر
📕#عصیان
✅ انتخاب: #فاطمه_سلیمانی

عصیان از دگرگونی ناگهانی باورها میگه...
اول کتاب کمی ساده و خطی شروع میشه ولی کم‌کم به اوج میرسه و حتی میشه تو یک روز بدون کنار گذاشتن تمومش کنی. داستان در مورد مردی هست که به تازگی از جنگ برگشته و یک پای خودش رو از دست داده، با یک مدال افتخار و آکاردئون و مجوزی از سمت دولت قراره در شهر بنوازه و از این طریق امرار معاش کنه...
آندریاس باوری مطلق به دولت، قانون و عدالت داره و تمام کسانی که بر خلاف اینها باشن رو کافر میدونه، تو این کتاب قراره شاهد چگونگی تغییر این باورها باشیم.
تمام ویژگی های کتاب رو دوست داشتم به جز پایانش، به نظرم خیلی کم به عصیان و دگرگونی آندریاس پرداخته شد اما خب باز هم می‌تونم بهش ۵ امتیاز کامل رو بدم چون هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم بتونم در طول ۲۰۰ صفحه با شخصیتی که هیچ‌جوره تو دنیای واقعی نمی‌تونم باهاش کنار بیام اخت بشم و براش دل بسوزونم.
موضوع کتاب بین کتابهای جنگی برای من ناب و جالب بود. و در آخر باید بگم این کتاب به اونایی که شدیدا به بعضی چیزا معتقدن و به نوعی تعصب دارن پیشنهاد میشه.

▪️عصیان، #یوزف_روت، #سینا_درویش_عمران، #کیوان_غفاری، #نشربیدگل
#josephroth, #dierebellion

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
ا📗📙📘
یک معرفی از بهترین کتابی که در این ماه خوانده‌اید برای ما بفرستید و در قرعه‎کشی ماهانه کلیدر شرکت کنید.
🔻ارسال مطلب:
دایرکت اینستاگرام: instaklidar
تلگرام: t.me/klidarbook
واتساپ: 09157070380

Читать полностью…
Subscribe to a channel