1983
با هنر ، ادبیات، فلسفه و روانشناسی مجموعه ای ساخته شده و خواهد شد برای اندیشیدنی کیفی تر ، و زیستنی شادتر . لطفا با نشر لینک کانال ، این اهداف را سهیم شوید.
#محمود_استادمحمد هنرمند درگذشته ایران ، بازیگر ، نویسنده ، کارگردان موفق و صاحب سبک دهه ۴٠ و ۵٠ خورشیدی است.
برای شناخت بهتر استادمحمد، توجه شما را به منولوگ او در نمایشنامه مشهور «شهر قصه» اثر #بیژن_مفید جلب می کنیم که در سالهای پیش از انقلاب خود غوغایی به پا کرد.
او در این نمایشنامه، در نقش «خر» که عاشق «خاله سوسکه» شده بود،ایفا نقش می کرد.
@khialatesarzadeh
تِرِمین Theremin سازی است شگفت‌انگیز که صدایی شبیه حنجره‌ی انسان دارد.
این ساز بدون تماس دست نوازنده به صدا در می‌آید، در این ویدئو، همنوازی عود و تِرِمین بسیار عجیب و زیباست!
@khialatesarzadeh
دوست داشتن کسی در حکم خواندن اوست.
در حکم آن است که بتوانیم تمامی جمله‌هایی را که در دل دیگری است بخوانیم...
هولناک‌ترین اتفاقی که می‌تواند میان دو انسان دل‌بسته‌ء یکدیگر روی دهد، این است که یکی از آن دو گمان برد که همه‌چیز دیگری را خوانده است
و این سبب گردد که از او دور شود...
دل دیگری کتابی است که به تدریج نگاشته می‌شود و جمله‌های آن می‌تواند با گذشت زمان «غنا» یابد.
ساخت و پرداخت دل آدمی تنها آنگاه به نقطه پایان می‌رسد که مرگ آن را از میان ببرد.
#کریستیان_بوبن
@Khialatesarzadeh
اثر جدید سیما بینا با تنظیم متفاوت فرزند این هنرمند ، آرش میتویی
ملودی قطعه‌ی "مست" را سیما بینا از یک پیرمرد که در مراسم عروسی در روستایی نزدیک بیرجند قطعاتی را اجرا میکرد، شنیده بود.
حالا او این قطعه‌ی محلی را با حال و هوای متفاوت و استفاده از ساز گیتار اجرا کرده است.
فایل صوتی
کانال موسیقی سنتی "کُرُن موزیک"
@khialatesarzadeh
🌹رقص رُزها
والس‌ها و رومنس‌های
یوجن دوگا از شهرت فراوانی
برخوردار هستند
و اغلب در لیست
آثار محبوب موسیقی
کلاسیک قرار می‌گیرند...
@khialatesarzadeh
«یوجن داگا»
🎼 در تمنای تو
آلبوم: والس خاطره‌ها
تاریخ انتشار: ١٩٨۴
ژانر: نئوکلاسیسیسم، نیو ایج
گرد اندوه دلم دام تماشای صفاست
زنگ بر آینه‌ام آب رخ آینه‌هاست
نیست آهنگ دگر ذوق گرفتار غمت
الفت دام تمنای تو پرواز رساست
@khialatesarzadeh
«یوجن داگا»
🎼 عاشقش بودم
آلبوم: والس خاطره‌ها
تاریخ انتشار: ١٩٨۴
ژانر: نئوکلاسیسیسم، نیو ایج
شوق چهرش نبود عقل و چو عقلم به سرست
یاد مهرش نبود روح و چو روحم به تن است
عاشقش را به مثل حالت شمعست ازانک
هر نفس شمع صفت زنده به گردن زدن است
@khialatesarzadeh
از صدایت می بوسم تو را
صدایت که این همه گنجشک
در دلم رها می کرد...
#جمال_ثريا
@konjedenjefarhang
کسانی هستند که عشق را
زندگی می دانند و کسانی هستند
که آن را دروغ می بینند، هر دوی آنها حقیقت دارند: اولی روح خود را ملاقات کرد و دومی آن را از دست داد ...
#محمود_درویش
@khialatesarzadeh
اگر دردی داری برو و برای دریا تعریف کن، برای گربه ها، برای گلدانهای کنار پنجره ... درد را مگر می شود با انسان‌ها در میان گذاشت ...؟
#زکایی_اوزگر
@khialatesarzadeh
هرگز احساس خوشبختی نکرده بود...
این نابسندگی زندگی از چه بود؟
از چه ناشی می شد؟
اینکه به هر چیز تکیه می کرد، در جا می گندید؟ ...
همه چیز دروغ بود...
هر لبخندی خمیازه یی از ملال را پنهان می کرد و هر شادی، لعنتی را... هر لذتی چندشش را ...
مادام_بواری
#گوستاو_فلوبر
@Khialatesarzadeh
حتی در تاریک‌ترین زمان‌ها، حق داریم توقع دیدن خُردک نوری را داشته باشیم. چنین بارقه نوری بیش از آنکه از نظریه‌ها و مفهوم‌ها سربرکشد، به احتمال بیشتر، از پرتوی لرزان و سوسوزننده و اغلب کم‌جانی مایه می‌گیرد که مردان و زنانی در زندگی و کار خود - تقریبا تحت هر شرایطی و طی فرصتی که به آنها برای زیستن روی زمین داده شده - برمی‌افروزند.
#هانا_آرنت
انسان‌ها در عصر ظلمت
@khialatesarzade
#سیمون_ویِ عارف‌مسلک به دوستی در قاره‌ای دیگر نوشت "بیا به این فاصله عشق بورزیم، فاصله‌ای که به تمام و کمال در تاروپود دوستی تنیده، چراکه آن‌هایی که یکدیگر را دوست ندارند، فاصله‌ای بینشان نیست."
از نظر سیمون وی، عشق همان فضایی است که فاصله بین او و دوستش را پر می‌کند و به آن رنگ می‌بخشد. عجب آنکه وقتی دوست پشت در ایستاده‌است هم چیزی دور می‌ماند:
وقتی جلو می‌روی تا در آغوشش بگیری، دست‌هایت دور چیزی ناشناخته حلقه می‌زنند، دور امر ناشناختنی، دور چیزی که نمی‌شود تصرفش کرد.
دوردست‌ها حتی به نزدیک‌ترین‌ها هم نشت می‌کنند. هرچه باشد، ما چیزی از اعماق خودمان نمی‌دانیم.
نقشه‌هایی_برای_گم_شدن
#ربکا_سولنیت
@Khialatesarzadeh
دیوانه می‌گردم
آواز : پوریا اخواص
شاعر : علیرضا کلیایی
همخوانان : هاله سیفی‌زاده و بهرخ شورورزی
سرگشتۀ محضیم و
در این وادیِ حیرت،
عاقل‌تر از آنیم که دیوانه نباشیم
مهدی اخوان‌ثالث
@khialatesarzadeh
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم
ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کاید به جلوه سرو صنوبر خرام ما
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما
گو نام ما ز یاد به عمدا چه می‌بری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپرده‌اند به مستی زمام ما
ترسم که صرفه‌ای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما
حافظ ز دیده دانه اشکی همی‌فشان
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما ...
#حافظ
@khialatesarzadeh
مهم نیست که چقدر منزوی هستید،
و چه میزان احساس تنهایی می کنید ...
اگر کار خود را براستی
و خودآگاهانه انجام دهید،
یاران ناشناخته می آیند
و شما را فرا می خوانند ...
#میگل_د_سروانتس
@khialatesarzadeh
#یوجن_داگا
زیر آسمان جنوبی
آلبوم: جزیره عشق
تاریخ انتشار: ٢٠٠٧
سبک: نیو ایج، نئوکلاسیسیسم
الا که مژده می‌برد به یار غمگسار من
که باغ چون نگار شد چه خسبی ای نگار من
توان من روان من شکیب من قرار من
سرور من نشاط من بهشت من بهار من
@khialatesarzadeh
روزهای شادی
دوباره متولد خواهند شد
#mim
@khialatesarzadeh