به خشنودی اهورامزدا این درگاه پیوند دارد به تاریخ و دین ایران کهن. امیدوارم مطالب درگاه مورد بهره ی شما دوستان و پسند هم کیشان گرامی قرار گیرد "ایدون باد" دیدگاه و رای خود را به آیدی زیر بفرستید.👇 @Shahramzadmehr @Bozorgmehr2017
#زرتشت_و_یکتاپرستی_متعالی_او
✅ بیشتر ادیان بزرگ معاصر هتا تا حدودی آیین هندو، مبتنی بر یکتاپرستی است چیزی که هست ایده خدا در همه ی ادیان یکی نیست. مثلا در آیین یهود خدا وجودی است مستبد و فاعل مایشا، گهگاهی به خشم می آید و گاهی انتقام هم می گیرد.
ولی خدای اشوزرتشت مظهر راستی و آزادگی است و در هیچ کجای اوستا، هتا اشارهای به استبداد رای او نشده بلکه بالعکس وی نیکی محض، و یار و یاور نیکوکاران معرفی گشته است.
از همین ایده خدا که در آیین مزدیسنا وجود دارد می توان دریافت، تا چه حد این آیین پیشرفته بوده و هست چه همان طور مترلینگ گفته، خدای هر کس با ایده اخلاقی و بینش فلسفی او بستگی دارد. چنان که خدای یک وحشی آفریقایی قابل مقایسه با خدایی که، فیالمثل رابیندرانات تاگور می پرستید نیست...
❇️ به عبارت دیگر خدایی که مورد پرستش پیروان ادیان و آرمانهای پیشرفته است، مانند تصویری است که فیالمثل رافائل و بهزاد کشیدهاند.
حال فرق بین خدای اشوزرتشت و خدای بسیاری از ادیان دیگر یک چنین وضعی را دارد.
❇️ نوع اخلاقی که در یک مذهب دیده می شود نیز بستگی دارد به نوع خدایی که در آن مذهب مورد پرستش است.
هنگامی که خدای یک مذهب در یک سطح خیلی متعالی قرار دارد، اخلاق پیروانش هم در یک سطح متعالی است.
ما این تفاوت را هم می توانیم بین پیروان آیین اشوزرتشت و سایر ادیان دیگر هم ببینیم.
۱
@khashatra
#امروز
به روز، پیروز و فرخ روز مهر ایزد از تیرماه ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی
برابر با :
آدینه ۱۳ تیر ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی
۴ ژوئیه سال ۲۰۲۵ (ترسایی)
✔️ مهر = فروغ و روشنایی.
✔️ روز دیدار همگانی در پیر پارس بانو.
@khashatra
✅ سه آتش دیگر را زروانداذان و کارداران و ماگشنسپان نامید به نام سه نفر برترین فرزندانش زروانداذان، کاردار و ماگشنسپ که ایشان را برای سه کار از اعمال بزرک مملکتی تربیت کرده بود. در همین ناحیه سه باغ ترتیب داد در یکی ۱۲ هزار اصله نخل و در یکی ۱۲ هزار اصله زیتون و در یکی ۱۲ هزار سرو کاشت و تمامی این دیه ها و باغ ها و آتشگاها تا سده ی سوم هجری با حسن حالات هنوز باقی و در دست قومی از پشت او بوده است.
با توجه به نوشته ی بالا معلوم می شود مهر نرسی در ناحیه ی دشت بارین و جره پنج آتشکده ساخته است که به نام های مهر نرسیان و فراز مرا آور خذایا و زروانداذان و کارداران و ماگشنسپان خوانده شده است.
از این پنج آتشکده یکی چهار تاقی است که در ده کیلومتری کازرون کنار راهی که از کازرون به جره و فراش بند می رود واقع می باشد و شرح آن گذشت دومی چار تاق بزرگی است بیرون بالاده که فوقاً توضیح گردید و به مسافت قریب ۵۵ کیلو متری کازرون واقع می باشد.
ناگفته نماند که قصبه ی جره به مسافت قريب ۱۲ كيلو متر پایین تر از بالاده است که برای رسیدن بدان باید از رود جره عبور کرد و نام آتشكده ی جره باعث این اشتباه نباید بشود که چار تاقی فرق در قصبه ی جره واقع باشد.» (ص ۱۱۴-۱۱۳)
۱۵۵
@khashatra
#دی_به_مهر
«دی» اوستایی «دَثوش» به چم پروردگار و دادار است.
روزهای دی به چم (:معنی) پروردگارست، در هر ماه روزهای نیایش همگانی ، به آتشکده رفتن و آسایش و دست از كار كشیدن زرتشتیان است (روز استراحت)، روز اورمزد نیز که نام پروردگار و خدا در دین مزدیسنا هست نیز شامل این روزها می شود.
دی بهمهر است مهربانی کن،
که از همه چیز مهربانی به.
روز پانزدهم از هر ماه در گاه شمار زرتشتی دی به مهر نام گرفته است. سه روز در هر ماه زرتشتی با پیشوند «دی» همراه است. روزهای هشتم، پانزدهم و بیستوسوم ماه زرتشتی كه برای پرهیز از اشتباه با پسوند نام روز پس از خودش شناخته میشوند ؛ برای نمونه فردای روز دی به مهر روز مهر است.
«سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش»
روز دی است خیز و بیار ای نگار مِی،
ای ترک، مِی بیار كه تركی گرفت دی.
مِی ده برطل و جام كه در بزم خسروی،
بنشست شاه شاد ملک ارسلان به مِی.
🌺 گل کاردک نماد دی به مهر (آفریدگار) است.
@khashatra
#زندگی_زرتشتیان_در_دوران_ننگین_قاجار
✅ اوضاع و احوال زرتشتیان ایران، به خصوص در یزد و کرمان، به حدی ناهنجار بود که آن ها هتا حق نداشتند لباس آبرومندی به تن کنند.
مشکلات یزد گسترده تر از کرمان بود، چون که مسلمانان یزد نسبت به زرتشتیان خصومت بیشتری نشان می دادند و آزار و اذیت آن اقلیت را کاری بسیار خداپسندانه می دانستند.
به عنوان مثال زرتشتیان حق نداشتند به مناطقی چون بازار به هنگامی که آب پاشی کرده اند و هنوز خشک نشده وارد شوند و این کار را سبب نجس شدن آن می دانستند،
هرچند که این قانون شامل حیوانات نمی شد.
حاکمان پست و پلشت و ستمگری چون شاهزاده ظل السلطان پسر ارشد ناصرالدین شاه به هر نیرنگ و دسیسه ی ممکن برای حفظ منافع شخصی خویش متوصل می شدند.
مثلا زمانی که حاکم یزد بود باعث کشته شدن شمار زیادی از بهائیان گردید.
مردمان بی گناهی که با وحشی گری تمام در خیابان ها و بازار شهر و هتا روستاها قتل عام شدند.
می گفتند پس از کشتن یکی از آن ها در بازار،
دل و روده ه اش را از مقعدش بیرون
کشیدند.
هرکس با دیگری دشمنی داشت به بهانه ی این که قربانی بهائی است او را می چاپید و می کشت.
در همین احوال شاهزاده جلال الدوله در عین عشرت می زیست و هم چنان فرمان دستگیری آدم هایی را صادر می کرد که می خواست پول های شان را صاحب شود.
جلال الدوله که در زمان صدر اعظمی سپهسالار اعظم به حکومت کرمان منصوب شد، همین رفتار را با زرتشتیان در پیش گرفت.
من در تهران نماینده ی مجلس بودم که اطلاع یافتم دو یا سه نفر زرتشتی به قتل رسیده اند.
فورا وارد عمل شدم و جلال الدوله در سال ۱۹۰۸ م ازسمت خویش برکنار گردید.
مجازات قصاص شامل کشتن یکی زرتشتی نمی شد.
اعمال مجازات برای نخستین بار به دوران جنگ اول جهانی باز می گشت، زمانی که خسرو ظفرالسلطنه بختیاری حاکم کرمان بود و نظم و قانونی وجود نداشت.
در آن زمان آلمانی ها همه کاره بودند. ظفرالسلطنه هر وقت موقعیت اقتضا می کرد، هر چیزی به دستش می رسید، فارغ از این که مال ایرانی، آلمانی یا انگلیسی باشد به زور تصاحب می کرد.
زمانی هم یکی از نوکرانش، دینیار مهربان زرتشتی را به خاطر پولش کشت.
من که در آن موقع در تهران بودم تلگرافی برای سردار فرستادم. او اندکی بعد نوکرش را اعدام کرد.
مردان زرتشتی باید فقط قبا می پوشیدند و هتا در زمستان گیوه به پا می کردند.
اجازه نداشتند سوار اسب، خر یا قاطر شوند و وسیله ی دیگری هم برای حمل و نقل وجود نداشت.
در روزهای بارانی می بایست مواظب باشند که به یک فرد مسلمان نزدیک نشوند و یا با او تماس بدنی برقرار نسازند.
در غیر این صورت تا حد مرگ کتک می خوردند.
زرتشتیان غالبا در خیابان ها مورد ضرب و شتم مسلمانان قرار می گرفتند. به هنگام خرید در بازار نبایستی به خوراکی ها یا میوه ها دست می زدند.
مردان زرتشتی معمولا یک دستمال بزرگ یا شال همراه خود داشتند تا وقتی برای دیدار با یک مسلمان به خانه اش می روند زیر پای خود پهن کنند تا فرش نجس نشود.
زرتشتیان را گبر یا مطیع الاسلام می خواندند.
حق پوشیدن پالتو یا سرداری را نداشتند چون مسلمانان به تن می کردند.
مردان زرتشتی سرهای خود را با نوعی عمامه به رنگ خامه ای تیره به نام «نخودی» می پوشاندند.
این سرپوش عذاب آور صرفا برای ناراحت کردن آن ها باب شده بود.
📚 بُن مایه :
برگرفته از خاطرات روانشاد ارباب کیخسرو شاهرخ.
✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.
@khashatra
#سالروز_درگذشت_ارباب_کیخسرو_شاهرخ
ایریس تنام. اوروانو. یَزَمیَیده. یا اشه اونام. فرَوَشَیو.
« بر روان و فروهر نیکوکاران درود باد »
۱۱ تیرماه خورشیدی
سال روز درگذشت یکی از برجستهترین چهرههای جامعه زرتشتیان و از شخصیتهای خوش نام تاریخ معاصر ایران.
ارباب کیخسرو شاهرخ بیاد باد.
@khashatra
✅ آتشكده ی صمیکان.
« مسافت صمیکان تا جهرم در حدود ۶۰ کیلومتر و تا شیراز حدود ۱۴ کیلومتر و تا فیروز آباد نیز بالغ بر ۶۰ کیلومتر می باشد.
بین صمیکان فیروزآباد قصبه ی میمند قرار دارد که مسافت آن تا هر یک از دو محل نامبرده در حدود ۳۰ کیلومتر می شود.
طبق گزارش آقای علی مراد برزو چهار تاقی بزرگی از عهد ساسانی بین صمیکان و میمند واقع گردیده است.»( ص۱۰۷)
۱۵۲
@khashatra
#چهار_روز_نبر
روزهای نبر در کیش زرتشت چهار روز در هر ماه است.
به عبارت دیگر، زرتشتیان ۴۸ روز در سال نبر یا (پرهیز از خوردن گوشت و کشتار حیوانات سودمند) را میگیرند اما نه پشت سرهم.
زرتشتیان برای زیاده روی نکردن در خوردن گوشت جانوران، روزهای #دوم و #دوازدهم و #چهاردهم و #بیست_و_یکم هر ماه زرتشتی از خوردن گوشت پرهیز می کنند.
این چهار روز متعلق به چهار امشاسپندِ و ایزدان #وهمن #ماه #گوش و #رام میباشد.
در نزد زرتشتیان برای هر سی روز ماه اسم خاصی وجود دارد.
یکی از این روزها «وهومن» است که بعدها به نام بهمن تغییر ریخت داده و به چم منش نیک است.
روز «ماه»، روز «گئوش» یا گوش و روز «رام» نیز به همراه روز «وهومن» روزهایی هستند که گوشت خوردن درآن نکوهیده شده و به آن نبر(Nabor) می گویند.
"نبُر" فعلی جزو سنت زرتشتیان میباشد.
به چمار نبریدن و منظور از آن نکشتنِ حیوانات و سر آن ها را نبریدن بوده است.
در قدیم، برخی از زرتشتیان در کلِ ماه بهمن نیز لب به گوشت نمی زدند.
نیک است بدانید که نمادِ بهمن، سپیدی و پاکی است از همین رو موبدان زرتشتی سپید می پوشند چرا که؛
منش نیک به چم سپیدی ست.
هم چنین برای اطلاعاتِ عمومی می گویم که وهومن نزدِ مزدیسنان بزرگی زیادی دارد.
چرا که با وهومن است که یک مزدیسن هوخت/Hovakht و هورشت/Hovarasht را می فهمد و رعایت می کند.
به چم این که با اندیشه ی نیک به کردار نیک و گفتار نیک نیز می رسد و منطقی می شود.
زرتشتیان باید در سه بخش #مینویِ #شنوایی، #اندیشه و #احساس همیشه کوشا باشند.
به آن چم که با این سه حس،
از نیکی و "امر نیک" دور نشوند.
و “اندیشه و احساس و شنوایی” باید همیشه سرشار از نیکی باشد.
@khashatra
#امروز
نَبُر
به روز، پیروز و فرخ روز گوش ایزد از تیرماه ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی
برابر با :
چهار شنبه ۱۱ تیر ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی
۲ ژوئیه سال ۲۰۲۵ (ترسایی)
✔️ گوش = گئوش ، روان جهان.
✔️ نَبُر : پرهیز از کشتن حیوانات سودرسان.
🐂 پرهیز از خوردن خوراک های گوشت دار.
✔️ چهارمین روز گاهان بار چهره میدیوشهیم گاه.
@khashatra
#فلسفه_ی_نخ_هفت_رنگ_تیروباد
فلسفه ی نخِ هفت رنگِ تیر و باد.
با آموزش بافت دستبند تیروباد،
به شادی فرا رسیدن جشن تیرگان.
در گفتار بانوِ فریبا مهرخداوندی.
@khashatra
#خجسته_باد_جشن_تیرگان
به روز فرخنده ی تیر و تشتر،
استوره ی شادی بخش ایرانی،
پیروزی فرشته ی باران بر دیو خشک سالی،
به شَوندِ آب و باران و سرسبزی،
به شکوه دماوند،
به بازوان پر توانِ آرش،
شادی و سرافرازی ایرانیان،
آزادی ایران از پلشتی و دروغ،
فرخنده جشن تیرگان،
بر همه ی ایرانیان ایران دوست نوشین و گوارا باد.
۱
@khashatra
#جشن_تیرگان
#سروده_ی_زیبای_آرش_کمان_گیر
از دامن کوهسار البرز،
میریخت به صخرههای تبدار.
سوزنده شرارههای خورشید،
وان قامت دلکش دماوند.
با آن همه فَر و سرفرازی،
لرزنده به خود ز بیم و امید،
آن روز غریب محنتانگیز.
پیمانهی بخت شادخواران،
در چنبر چرخ باژگونه.
در شهر همه نشان غم بود،
در ساغر قلب مِیگساران.
جوشنده ی شرنگ نامرادی،
رخسارهی مردمان دژم بود.
آن روز حدود و مرز ایران،
آزادگی و غرور انسان.
در پرش تیر یک کمان بود،
میرفت یگانه سربداری.
بر مسلخ عشق و پایداری،
آوردگهاش نه آنچنان بود.
چون شیر که رو کند به نخجیر،
آن سختکمان آتشین تیر.
کز وحشت ننگ و بیم تحقیر،
میجست به کار خوش تدبیر.
میرفت که در پناه یزدان،
خود نقش زند نشان تقدیر.
بازو بگشاد آن کماندار،
رو جانب کوه و آسمان کرد.
بدرید سپید جامه بر تن،
سر بر سر صخرهای همی سود.
دادار یگانه را ندا داد،
پژواک بلند خواهش او.
پیچید به قلب کوه البرز،
جوشید گدازههای سوزان.
در سینهی سنگها شتابان،
غرید پلنگ خفته در کوه.
آهو بچگان ز جان هراسان
آنگاه ز اوج آسمانها،
ابری چو غبار سر برآورد.
توفنده نهاد گردبادی،
کوبید به چهر کوهساران.
فرهیخته آرش کماندار،
آن گرد نژادهی سر افراز.
دل بر کف و جان در آستین گفت :
ای یاور و یار پاکبازان،
ای بر دل خستهام تو درمان.
من قاصد افتخار و نورم،
شیراوژن و پر دل و جسورم.
جانبازی من چو نیست بازی،
بر من تو ببخش سرفرازی.
آنگاه به نام ایزد جان،
با یاد وطن، خجسته ایران
آن تیر گزیده در کمان کرد.
قربان شرف تن و توان کرد،
آمیخت همه روان پاکش.
با سختی تیر تیز پران،
وان تیر همه روان و جان شد.
گویی که روان آرش و تیر،
پیچید به هم چو آذرخشی
توفنده و جان شکار و سوزان.
بر جانب اهرمن روان شد،
آرش، به فروغ و نور ایمان.
آن روز بلند تیرگان را،
بنوشت به قلب سرخ تاریخ.
با خامهی عشق و جوهر جان،
بنهاد یکی نشان جاوید.
بر سینهی افتخار انسان،
یعنی که ز جان گذر توان کرد،
در آتش خشم و کین خطر کرد.
و ز بازی آسمان حذر کرد،
لیکن دل خود ز مهر ایران،
هرگز نتوان برید آسان.
@khashatra
#جشن_تیرگان_برهمه_ی_ایرانیان_ایران_دوست_خجسته_باد
✅ جشن تیرگان بر همگان خجسته باد.
روز تیر از ماه تیر هر ساله به یاد جان باختن آرش شیواتیر که جان خود در تیر کرد و برای آرامش و صلح، مرز ایران و توران را نشان گذاشت برگزار می گردد.
امسال این جشن در شنبه دهم تیر ماه ۱۴۰۲ خورشیدی در سرتاسر گیتی در میان مردمان ایرانشهربزرگ، برگزار می گردد.
آن چه برگزاری جشن ملی تیرگان را هر چه باشکوه تر در میان مردمان ایرانشهر ویژه کرده است آیین آب بازی این جشن در همه ی شهرها و روستاهای ایران زمین است، در این روز همه می دانند که آبی بر آن ها به نشانه روشنایی و پاکی درون و برون در گرمای تابستان ریخته خواهد شد.
پس برای پاسداشت آیین ها و جشن های شادی افزای مردمان ایرانشهربزرگ و با باور به این که در پایان هزاره،
#شادی_مردمان_زهر_اهریمن_است
در این روز همازور با هم شاد باشیم و شادی را گُسترش دهیم.
دستبند تیروباد ببندیم و شادی و امید را در میان مردمان گسترش دهیم.
این نماهنگ کاری از فرزندان دیار کریمان کرمان است که جشن ملی تیرگان و آیین های آن، در این شهر،ثبت ملی شده است.
@khashatra
#تیر_ایزد
روز «تیر ایزد» سیزدهمین روز هرماه و چهارمین ماه هر سال، در گاه شمار زرتشتی «تیر» نام گرفته است.
تیر یا تیشتر، ایزد باران بوده و به یاری او کشتزارها سیراب از باران میشوند، هم چنین نگهبان ستوران است.
در اوستا «تیریشت» در نیایش ایزد باران است.
ستاره ی عطارد تیر نامیده میشود و نیز تیری که در کمان نهند و بجهانند.
ایرانیان باستان هنگام خشک سالی در این روز آیین ویژهای برگزار میکردند و برای خواهش باران و پیروزی تیر ایزد بر دیو خشک سالی(اپوش) به در و دشت میرفتند و تیریشت میخواندند.
بخشی از یشت های اوستا دربارهی این ایزد است.
تیر نام ستارهای است كه امروزه آن را «شعرای یمانی» یا به لاتین «سیریوس» (Silius) مینامیم.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش :
ای نگار تیر بالا روز تیر،
خیز و جام باده ده بر لحن زیر.
عاشقی در پردهی عشاق گوی،
راههای طبع خواه دلپذیر.
اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم) :
کودک به تیراندازی و نبرد و سواری آموختن فرست.
اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار :
بفرمای بر کودکان روز (تیر)،
نبرد و سواری و پرتاب.
🌺 گل بنفشه نماد تیر ایزد است.
@khashatra
✅ مناره و آتشکده.
« در میان ویرانه های فیروزآباد مناره ی چهار ضلعی بلندی سرپا مانده است که آن را از سنگ و گچ ساخته اند و قسمت پایین بر ضلع آن متجاوز از ۱۱ متر بوده بلندی آن قریب به ۲۳ متر می رسد و بهووسیله ی پلكان خارجی به بالای آن می روند و هر قدر بالاتر می رود طبعاً از بدنه یرمناره به میزان پهنای پلکان کاسته می شود.
این مناره جالب توجه اثر تاریخی منحصر به فردی از آغاز دوران ساسانی به شمار می رود و با مختصر بررسی درباره ی آن می توان به خوبی دریافت که سنت احداث بنای مناره هم در ایران مربوط به ادوار پیش از اسلام است.
به مسافت مختصری از مناره ی مزبور ویرانه های آتشکده ی فیروزآباد باقی است که از سنگ های تراش بزرگ ساخته شده بود.
با امعان نظر در توضیحات مذکور در کتاب « آثار ایران » چنین معلوم می گردد که ابتدا صفه ی بزرگی به شکل مربع مستطیل به درازای ۸۲/۱۰ متر و پهنای ۶۶/۱۰ متر ساخته با تخته سنگ های بزرگ منظم آن را فرش کرده اند در میان این صفه سکوی مربعی به بلندی ۸/۸۶ متر که هر ضلع آن ٢٦/١٠ متر بوده است بنیاد نهاده اند و بر بالای این سکو چهار طاقی بزرگی ساخته بودند که دهانه ی هر یک از طاق های چهار جانب آن ۱۱ متر و کلفتی پایه های آن ۵ متر بوده است و بر فراز این بنا گنبدی افراشته بدین وسیله چهار طاقی مجلل و معظمی در میان صفه بزرگ بر پا نموده بودند که نه تنها به واسطه ی بلندی آن و مشرف و مسلط بودن بر تمام شهر و ابنیه امتیاز خاصی داشته است بلکه از کلیه ی چهار طاق های دیگر عهد ساسانی هم بزرگ تر بوده است و مناره ی سابق الذكر نيز داخل صفحه ی بزرگ قرار می گرفته است و برای مراسم نیایش و نهادن آتش افروخته در فضای باز محوطه ی وسیع و مجهزی به شرح بالا با مناره ی مزبور در وسط پایتخت اردشیر بابکان به وجود آورده بودند و اکنون فقط مناره بر پا مانده از بقیه ی ابنیه ی فوق چیزی باقی نیست و با خاک برداری و تفحص علمى بقايای آن ها را می توان در دل خاک جستجو نمود. (ص ۱۰۲ - ۱۰۱ )
📚 بُن مایه :
پرستشگاه زرتشتیان.
🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.
هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.
✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.
۱۵۰
@khashatra
ادامه دارد....
#مهر_ایزد
در فرهنگهای فارسی مهر را ایزدی نشان بر مهر و دوستی و خرد در کارهای مینوی دانستهاند که در ماه مهر (ماه هفتم از سال خورشیدی) و روز مهر (روز شانزدهم هر ماه) بدو پیوند یافته است و شمارآفریدگان از نیکی و بدی به دست اوست.
مهر که در اوستا « میثرَ» خوانده میشود، از ایزدان بزرگ پیش از زرتشت است که ایزد فروغ و روشنایی خوانده میشود.
ایزد مهر نگهبان مهر، محبت، دوستی و عشق، تدبیر برای یافتن دارایی و خواستهها است.
مهر به دیگر چم (:معنی) گردونه ی آفتاب یا خورشید است.
مهر ایزد موکل بر فعالیتهای ست که دو طرف دعوا دارند. هر کجا دو طرف دعوا باشد ایزد مهر به دادگستری، دوستی، قول و قرار، پیمان حاضر است.
مهر یکی از برجستهترین ایزدان در دین زرتشتی ست. یکی از سه ایزدانی است که نامش در دوازده ماه سال آمده است. یکی از دراز ترین یشتها به مهریشت ویژه شده است.
فردوسی میسراید:
«دو مهر است با من که چو آفتاب،
بتابد شب تیره چو بیند آفتاب».
ایزد مهر نماد عشق و زندگی است و به زندگی خانوادگی گرمی میدهد. مهر نام آتشکدهای نیز بوده است.
فردوسی پیرامون آن میسراید :
«چو آذرگشسب و چو خوراد و مهر،
فروزان به کردار گردان سپهر»
گل بنفشه نماد مهر ایزد است.
@khashatra
✅ آتشکده تون سبز.
« چون از بالاده به سوی جنوب روند یعنی از رود جره گذشته قصبه ی جره را پشت سر گذارند و راه را به جانب جنوب ادامه دهند به چار تاق دیگری به نام تون سبز می رسند که در دشت بارین واقع ست و مسافت چار تاقی اخیر تا بالاده تقریباً با مسافت کازرون به بالاده برابر می باشد.
قریه ی آبروان که در نوشته ی طبری بدان اشاره شد و زادگاه مهر نرسه بوده است نیز در دشت بارین قرار داشته است.
بدین قرار چار تاقی تون سبز همان آتشکده ای ست که در طبری به نام آتشکده ی مهر نرسیان معرفی گردیده است.
چار تاقی تون سبز از نظر وضع ساختمان و اندازه همانند چار تاقی بزرگ جره است و به گونه ای که از روی نقشه ی ناحیه ی جره بر می آید آبادی به نام خاروک بر سر راه جره به فراش بند کمی بالا تر از محاذات چار تاقی تون سبر قرار دارد و آبادی دیگر هم به نام گنبد بر سر راه مزبور مختصری پایین تر از محاذات چار تاقی نامبرده واقع ست بنابر این از قطعه راه بین این دو آبادی و حول و حوش آن ها می توان به سوی مغرب روانه گشت و با طی مسافتی در حدود ۲۵ الی ۳۰ کیلومتر بنای تاریخ مزبور رسید.»
📚 بُن مایه :
پرستشگاه زرتشتیان.
🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.
هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.
✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.
۱۵۶
@khashatra
ادامه دارد....
✅ آتشکده ی بزرگ جره
« چار تاقی بزرگ جره به مناسبت نام بلوک جره به نام آتشکده ی جره خوانده می شود.
این چار تاقی بیرون آبادی بالا ده در جانب شمال مشرقی آن بر فراز بلندى مشرف به رودخانه ی جره ساخته شده.
تمام آن از سنگ بادبر و ملات گچ است و درازای هر پهلوی آن بیش از ۱۴ متر می باشد.
از وجود بقایای ساختمانی زیاد بالای بلندی مزبور معلوم می گردد که در زمان قدیم در آن جا شهری وجود داشته است.
این آتشکده یکی دیگر از ۵ آتشکده ای ست که مهر نرسی در نقاط بين کازرون تا فراشبند بنا نموده است و چون نام و آثار این وزیر معروف مکرر در این کتاب ذکر گردیده و باز هم ذکر خواهد شد، لذا مناسب می داند مطلبی را که درباره ی این شخص و آثار او در کتاب وضع ملت و دولت و دربار دوره شاهنشاهی ساسانیان از طبری نقل شده ذکر نماید.
طبری مطلب مفیدی در باره ی مهر نرسی بزرگ فرمنار و اهل بیت او دارد.
این مرد در رستاق دشت بارین و رستاق جره ابنيه ی رفیعه بنا کرد.
و آتشکده ای در دیه آبروان ساخت که چند قرن پس از انقراض ساسانیان هنوز به پا بود و به نام بانیش مهر نرسیان نامیده می شد.
در نزدیکی قریه ی آبروان چهار دیه ی دیگر آباد کرد و در هر یک آتشگاهی قرار داد.
یکی را مخصوص به خود کرد و «فراز مرا آورخنایا» نامید.
۱۵۴
@khashatra
#امروز
به روز، پیروز و فرخ روز دی به مهر از تیرماه ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی
برابر با :
پنج شنبه ۱۲ تیر ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی
۳ ژوئیه سال ۲۰۲۵ (ترسایی)
✔️ دی به مهر = آفریدگار.
✔️ روز آرامش و نیایش همگانی زرتشتیان.
✔️ آخرین روز گاهان بار چهره میدیوشهیم گاه.
@khashatra
✅ ۱۱ تیر سالروز درگذشت کیخسرو شاهرخ.
( زاده ی ۷ تیر ۱۲۵۴ خورشیدی کرمان -- درگذشته ی ۱۱ تیر ۱۳۱۹ خورشیدی تهران ) نماینده ی مجلس.
کیخسرو شاهرخ ملقب به ارباب کیخسرو از سال ۱۲۸۸ تا ۱۳۱۹ خورشیدی (از دوره ی دوم تا یازدهم) نماینده ی مجلس شورای ملی (کرسی جامعه ی زرتشتیان) و رئیس انجمن زرتشتیان تهران بود.
چندین بار به اروپا، روسیه، هند و آمریکا سفر کرد.
به درستکاری و سلامت مالی معروف بود. چندین مدرسه و دبیرستان از خود به جای گذاشت.
او در ۱۳۰۵ خورشیدی ساخت آرامگاه فردوسی را در دستور کار خود قرار داد.
پس از اتمام بنای آرامگاه، به دستور فروغی – رئیس انجمن آثار ملی و نخست وزیر وقت – برگزاری هزاره فردوسی را در ۱۳۱۳ خورشیدی به عهده گرفت.
ارباب کیخسرو در ۱۳۰۹ خورشیدی به سربازرسی راهآهن ایران منصوب شد.
در ۱۳۱۲ خورشیدی قانونی را به تصویب رساند تا دادگاهها هنگام قضاوت ملزم به رعایت قوانین اقلیتهای مذهبی در موارد ازدواج، طلاق و ارث باشند و بر آن اساس رأی صادر کنند.
در جریان جنگ جهانی دوم، بهرام شاهرخ پسر ارباب کیخسرو در اداره ی تبلیغات آلمان در برلین در بخش گزارشهای فارسی رادیو برلین، گویندگی میکرد.
ارباب کیخسرو از آن جا که به مسائل فرهنگی جامعه توجه زیادی داشت، فارسی سره نویسی را در مجلس رواج داد.
«آیین مزدیسنی»، «فروغ مزدیسنی» و «آیین نامه پپسی زرتشتیان» از آثار اوست. هم چنین مقالاتی نیز در روزنامه ی «ندای میهن» مجدالاسلام کرمانی از وی به چاپ رسیده است.
او بانی و بنیان گذار کتابخانه ی مجلس در تهران است.
ارباب کیخسرو کاشف محل خاک سپاری فردوسی سترگ و بنیان گذار آرامگاه فردوسی سترگ در شهر توس است.
وی درحال عبور از پیادهرو خیابان کاخ تهران (فلسطین فعلی) بود که اتومبیلی وارد پیاده رو شد و او را زیر گرفت و در ۶۵ سالگی درگذشت.
روانش شاد راه نیکش پر رهرو سرای نور و شادی جایگاهش باد.
@khashatra
✅ آتشکده کازرون.
« این آتشکده که چهار تاقی کوچکی است به مسافت ده کیلومتری جنوب شرقی کازرون واقع می باشد.
چون از پل آبگینه به کازرون بروند ده كيلومتر پیش از رسیدن به کازرون در یک کیلومتری سمت چپ جاده دست واقع ست.
آقای مهندس ماكسيم سیرو Maxime Siroux که در سال ۱۳۱۶ خورشیدی به كشف این بنا نائل گردید چنین توضیح می دهد که گویا منظر دیوار گلی جلو چار تاق باعث شده باشد کسی بدان توجه ننماید.
نقشه ی آن در کمال سادگی و مشتمل بر چهار پایه ی سنگی بوده است که چهار تاق بر فراز آن زده اند و گنبد شلجمی بر بالای آن استوار نموده اند.
تمام این ها از سنگ و ملات گچ فراوان ساخته شده بود.
اکنون جز سه پایه و دولنگه تاق نیمه ویران چیزی از آن نمانده است.
اندازه ی بیرون بنا تقريباً ۵/۳۰ متر در ۵/۳۰ متر و کلفتی پایه ها یک متر و دهانه ی هر یک از چار تاق های چهار جانب آن ۲٫۵۰ متر و ارتفاع تیره ی هر کدام از تاق های مزبور تا كف زمین قريب ٢/٤٠ متر بوده به مسافت ۵۵ متری شمال شرقی چهار تاقی مزبور درون با روی آن چاه بزرگی که با مصالح مرغوب ساخته شده و هم چنین آثار حوض ویرانی موجود است که مربوط به ابنيه ی متعلق به آتشكده ی نامبرده به نظر می رسد.
چار تاقی کازرون یکی از پنج آتشکده ای ست که مهر نوسی در نواحی کازرون و جره و فراشبند ساخته است و از نظر طرز سنگ های باد برو سبک ساختمان با کاخ سروستان که آن هم به وسیله ی مهر نرسی بنیاد گردیده است شباهت زیادی دارد (ص ۱۱۲ - ۱۱۱)
📚 بُن مایه :
پرستشگاه زرتشتیان.
🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.
هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.
✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.
۱۵۳
@khashatra
ادامه دارد....
✅ مجموعه ی ابنیه ی آتشکده ی بزرگ عهد ساسانی.
« بنا به گزارش آقای پروفسور واندنبرگ، در جلگه ی کنار سیاه به مسافت قریب سی کیلومتری جنوب فیروز آباد بقایای ابنیه ای وجود دارد که به نظر دانشمندان احتمالا بزرگ ترین مجموعه ی ابنیه ی آتشکده هاست و تاکنون هم از آن اطلاع نداشته اند.
طبق نوشته ی دانشمند مزبور دیوار خارجی آتشکده که هنوز آثار آن مشهود است به درازای ۸۵ متر و پهنای ۹۰ متر می باشد.
درون این حصار هنوز ساختمان های آتشکده و چهار طاق و منزل های موبدان و راهروهای زیر زمینی به صورت نسبتاً خوبی باقی است.
تمام ساختمان ها را از سنگ های لاشه که در محل مزبور فراهم می آید با ملاطی از گچ ساخته اند.
پایین تپه ای که این مجموعه بنا بر فراز آن قرار دارد محوطه ی وسیعی دیده می شود که از سنگ های پراکنده پوشیده است و بدون تردید آثار ابنیه ی مختلف می باشد.»
۱۵۱
@khashatra
#گوش_ایزد
امروز «گوش ایزد» چهاردهمین روز از گاه شمار زرتشتی است.
بنابر گاه شمار زرتشتی، هر ماه، ٣٠ روز دارد و هر کدام از این ٣٠ روز، نامی و امروز، روزی است که نامش «گوش» است.
گوش، یک ایزد است و عنوان ایزد برای آنچیزهایی کاربری دارد که ستودنی هستند، یعنی دادههای نیک اهورایی که در خور ستایشند. گوشایزد، ستودنی است آن اندازه که هتا یکی از یشت های اوستا، به این ایزد ویژه شده است. «گوشیشت» یا «درواسپیشت»، آن یشتی است که در آن از «گوشایزد» سخن رفته است.
واژهی «گِوش» یا «گئوش» بارها در «گاتها» (سرودههای اشوزرتشت)، در «اوستا» و در نوشتههای پهلوی آمده است.
واژهی گئوش هم چون واژگان بسیار دیگری که چم های گوناگون دارند، چند چم دارد که بیگمان باید در جمله معنایش کرد.
این واژه به چمار «گیتی» و «مجموعهی آفرینش» و از سویی دیگر به چم «گاو» است، البته این چم یعنی گاو نیز در استورههای ایرانی، همان «آفریده» یا گیتی است.
گوش یا گئوش در اوستا هم به چم گاو و هم به چم گیتی آمده است. «اورو» نیز كه به چم روان است همراه با واژهی گئوش، معنی روان جهان یا روان گاو را میرساند. «گئوشارورون» نگاه دار گلهها و چارپایان سودمند است.
گاو در استورهها، نماد گیتی ست و از دیدگاه فلسفی نماد زندگی دنیوی و خاكی است.
بنابر باور ایرانیان گوشایزد، پاسدار و نگهبان جانداران سودمند است که این خویش کاری با چم این ایزد، همخوانی دارد.
یعنی آزردن جانداران سودمند به نوعی به چم آزار آفرینش، به چم آزار گیتیست.
ایزد گوش برای پاسداری از جانداران سودمند، به همراهیِ «ماه ایزد» و «رامایزد» به یاریِ«وهمن امشاسپند» میشتابد.
پس ماه ایزد، رامایزد و گوشایزد، یارانِ «وهمن امشاسپند» در این خویش کاری هستند.
زرتشتیان از دیرباز در این ۴ روز از ریختن خون جانوران و از خوردن گوشت آنها پرهیز میکنند و این کار برای نگهبانی از شمار جانوری و سلامتی انسانها انجام میشود.
پرهیز از کشتن و خوردن جانوران هم چون یک قرارداد کلی است برای آنکه در این ۴ روز، جانوران در امان باشند.
تصور کنید که این قرارداد از این دایرهی کوچک (هازمان زرتشتی) فراتر رود و جهانیان در این ۴ روز بر خود بایسته بدانند که از کشتن جانوران و خوردن خوراکهای گوشتی بپرهیزند؛ بیگمان که آمار کشتار جانوران به اندازهی بسیاری پایین خواهد آمد و از سویی برای انسانها تمرینی خواهد بود برای خوردن خوراکهای گیاهی.
روز «گوشایزد» هم چون یک تلنگر، هر ماه، به ما «مجموعهی آفرینش» را یاد آوری میکند.
گوشایزد، هم چون رامایزد و ماه ایزد و وهمنامشاسپند، تلنگری است تا «گیتی» را از یاد نبریم و یادمان نرود که بخشی از این مجموعه هستیم، اگر بخشی از هستی را بیازاریم، آزرده خواهیم شد. گویند در این روز باید جشن گرفت.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش :
گوشروز ای نگار مشكین خال،
گوش بربط بگیر و نیک بمال.
من ز بهر سماع خواهم گوش،
بیسماعم مدار در هر حال.
اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم) :
پرورش گوش اورون کن، گاو به ورز آموز.
اندرزنامهی آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار :
به (گوش) اندرون گاو ساله، به مرز،
ببند و بیامرز بر گاو، ورز.
🌺 گل میزورس نماد گوش ایزد است.
@khashatra
#جشن_تیرگان_فرخنده_باد
جشن تیرگان بر ایرانیان ایران دوست و ایران ساز در سراسر گیتی فرخنده و همایون باد.
@khashatra
✅ تیر در زبان اوستایی، تیشتریَه و در پهلوی تِشتَر نام دارد.
در ادبیات اوستایی و استوره های ایرانی، تشتر یا تیر نام ایزدی است که به باریدن باران کمک میکند، هم چنین در باور ایرانیان، نام ستاره ای است که هرگاه در آسمان پدیدار شود، مژده ی باریدن باران را می دهد.
سیزدهمین روز هر ماه در گاهشماری ترادادی(سنتی) زرتشتیان، تیر یا تشتر نام دارد. هر سال و در ماه تیر، هنگامی که روز تیر فرا میرسد، آن روز را به نام تیرگان، جشن می گیرند.
سبب پیدایش جشن تیرگان نیز مانند بسیاری از آداب و رسوم دیگر در فرهنگ باستانی ایران، با رویدادهای سرنوشتساز از تاریخ زندگی ایرانیان باستان هماهنگی یا پیوند یافته است.
گروهی این جشن را یادگار پیروزی ایرانیان و تورانیان میدانند، بدین روایت که در زمان منوچهر، پس از اشغال بخشهای زیادی از سرزمین ایران به مانجیگری( توسط) سپاه افراسیاب تورانی، پیمان آشتی بر این گذاشته شد که از سوی سپاه ایران از سرزمین تبرستان، تیری رها گردد و در هر جا بر زمین فرود آید، مرز ایران و توران باشد. بنابراین آرش، پهلوان دلیر ایرانی جان بر کف و با تمام توان تیری را از کمان رها ساخت.
این تیر در باور استوره ای ایرانی به مانجیگری(توسط) ایزدِ با همراهی شد و در کنار رودخانه جیحون بر درختی نشست و مرز ایران و توران را گستردهتر کرد.
در پی روایت دیگر، در زمان ساسانیان و پادشاهی فیروز، هفت سال در ایران خشکسالی روی داد. مردم ناگزیر به دشت و بیابان روی آوردند و با نیایش های خود از پروردگار درخواست باران کردند.
پس از چندی بارش باران آغاز شد و ایران از خشکسالی رهایی یافت.
از آن سال به بعد، ایرانیان در چنین روزی به یک دیگر آب می پاشند و شادی میکنند.
اکنون زرتشتیان به باور ترادادی خود، جشن تیرگان را باشکوه و شادمانی ویژه ای برپا می دارند.
در شهر کرمان و بم این آیین را "تیروجشن" نیز می گویند.
روز پیش از جشن تیرگان، باشکوه و شادمانی تمام خانه و بیرون آن را جارو می زنند و آب می پاشند.
همه ی اهل خانه، سر و تن خویش را شستشو داده، لباس نو میپوشند و به سرخوشی و شادی میپردازند.
به گاهی مناسب همه از پیر و جوان، نخِ تیروباد را که از جنس ابریشم نازک و مجموعهای از نخهای هفت رنگ به هم تابیده شده به نشانه رنگین کمان آسمان به هنگام بارندگی است، به مُچ دست می بندند.
این نخ را در کرمان و بم تیرو می گویند.
این نخ به هم تابیده را در روز جشن تیرگان به مچ دست و گاه به انگشت دست می بندند و آن را تا روز باد به دست دارند.
در روز باد (ده روز پس از روز تیر در گاهشماری ترادادی) نخ ابریشمی هفت رنگ را از دست باز میکنند، در جای بلندی مانند پشت بام، بالای کوه و تپه می ایستند و آن را به باد می دهند تا گذرِ تیر آرش کمانگیر به یاری ایزد باد را نیز یادآوری کرده باشند. زرتشتیان کرمان این کار را با خواندن بیت زیر برگزار می کنند:
تیر برو، باد بیا،
غم برو، شادی بیا،
محنت برو، روزی بیا،
خوشه مرواری بیا،
از بامداد روز جشن تیرگان، زرتشتیان به ویژه جوانان می کوشند به هر شیوه ی ممکن به یک دیگر شادمانه آب بپاشند.
از این روی، کسانی که در روستاها زندگی می کنند به کنار چشمه ها یا جوی آب روان می روند و با شادی بیشتری به یک دیگر آب می پاشند.
در شهرهای بزرگ، برخی از خانواده ها به خارج از شهر می روند، مکانی که در آن آب فراوان تری وجود داشته باشد و امکان آب پاشی بیشتر و آزادانه را برای آنان فراهم تر سازد.
📚 بُن مایه :
برگرفته از ؛ نسک یادگار دیرین
آیین ها، مراسم و باورهای مذهبی
سنتی زرتشتیان ایران.
پژوهش و نگارش : روانشاد موبد کورش نیکنام.
✍ رونوشت بردیا بزرگمهر.
۲
@khashatra
پایان🔺🔺
#نماهنگ_آرش_کمانگیر
نماهنگ " آرش کمانگیر"
پیشکش دل باختگان این کهن دیار اهورایی
با آوای : بانو هما ارژنگی
@khashatra
#آهنگ_جشن_تیرگان
🎤 با آوای دل انگیز :
بانو نوشآفرین و
هم خوانی خدادادکاویانی.
@khashatra
#چامه_ی_آرش_کماندار
ای یاور و یار پاکبازان،
ای بر دل خسته ام تو درمان.
جان بازی من چو نیست بازی،
بر من تو ببخش سرفرازی.
🎤 سرایش و خوانش ؛
بانو هما ارژنگی.
@khashatra
#امروز
به روز، پیروز و فرخ روز تیر ایزد از تیرماه ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی
برابر با :
سه شنبه ۱۰ تیر ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی
ژوئیه سال ۲۰۲۵ (ترسایی)
✔️ تیر = تیشتر ، نماد و نشانه ی باران.
✔️ جشن تیرگان خجسته باد.
✔️ سومین روز گاهان بار چهره میدیوشهیم گاه.
@khashatra
✅ فیروز آباد.
« نام اصلی و قدیمی فیروزآباد گور است، بنا به گفته ی ابواسحق استخبری شهر گور به وسیله ی اردشیر در سرزمینی ساخته شد که آب راکد آن را فرا گرفته بود.
این شهریار نذر کرد که یک شهر و یک آتشکده در محلی که بر دشمن خود پیروز گردد بسازد و چون در سر زمین شهر گور بر دشمن پیروزی یافت نذر خویش را ادا نمود.
دارای چهار دروازه است در خاور باب مهر ، در مغرب باب بهرام ، در شمال باب هرمز ، در جنوب باب اردشیر.
شهر گور مانند بسیاری دیگر از شهرهای عهد ساسانیان به شكل دایره بنا شده بود و در مرکز دایره ی مزبور مناره ی چهار ضلعی که محل آتش افروخته بود قرار داشت که هنوز برپاست.
در کتاب های استخری و فارسنامه این باخی و آزار و آثار عجم و آثار ایران و تالیفات دیگر دانشمندان ایرانی و بیگانه درباره ی شهر گور و ابنيه ی فيروز آباد توضيحات مفصل ذکر گردیده و در شاهنامه اشاره به آتشکده ی فیروزآباد و باغ ها و ساختمان ها و میدان اطراف آن شده.» (ص ٩٩)
۱۴۹
@khashatra