به خشنودی اهورامزدا این درگاه پیوند دارد به تاریخ و دین ایران کهن. امیدوارم مطالب درگاه مورد بهره ی شما دوستان و پسند هم کیشان گرامی قرار گیرد "ایدون باد" دیدگاه و رای خود را به آیدی زیر بفرستید.👇 @Shahramzadmehr @Bozorgmehr2017
#جشن_تیرگان_فرخنده_باد
جشن تیرگان بر ایرانیان ایران دوست و ایران ساز در سراسر گیتی فرخنده و همایون باد.
@khashatra
✅ تیر در زبان اوستایی، تیشتریَه و در پهلوی تِشتَر نام دارد.
در ادبیات اوستایی و استوره های ایرانی، تشتر یا تیر نام ایزدی است که به باریدن باران کمک میکند، هم چنین در باور ایرانیان، نام ستاره ای است که هرگاه در آسمان پدیدار شود، مژده ی باریدن باران را می دهد.
سیزدهمین روز هر ماه در گاهشماری ترادادی(سنتی) زرتشتیان، تیر یا تشتر نام دارد. هر سال و در ماه تیر، هنگامی که روز تیر فرا میرسد، آن روز را به نام تیرگان، جشن می گیرند.
سبب پیدایش جشن تیرگان نیز مانند بسیاری از آداب و رسوم دیگر در فرهنگ باستانی ایران، با رویدادهای سرنوشتساز از تاریخ زندگی ایرانیان باستان هماهنگی یا پیوند یافته است.
گروهی این جشن را یادگار پیروزی ایرانیان و تورانیان میدانند، بدین روایت که در زمان منوچهر، پس از اشغال بخشهای زیادی از سرزمین ایران به مانجیگری( توسط) سپاه افراسیاب تورانی، پیمان آشتی بر این گذاشته شد که از سوی سپاه ایران از سرزمین تبرستان، تیری رها گردد و در هر جا بر زمین فرود آید، مرز ایران و توران باشد. بنابراین آرش، پهلوان دلیر ایرانی جان بر کف و با تمام توان تیری را از کمان رها ساخت.
این تیر در باور استوره ای ایرانی به مانجیگری(توسط) ایزدِ با همراهی شد و در کنار رودخانه جیحون بر درختی نشست و مرز ایران و توران را گستردهتر کرد.
در پی روایت دیگر، در زمان ساسانیان و پادشاهی فیروز، هفت سال در ایران خشکسالی روی داد. مردم ناگزیر به دشت و بیابان روی آوردند و با نیایش های خود از پروردگار درخواست باران کردند.
پس از چندی بارش باران آغاز شد و ایران از خشکسالی رهایی یافت.
از آن سال به بعد، ایرانیان در چنین روزی به یک دیگر آب می پاشند و شادی میکنند.
اکنون زرتشتیان به باور ترادادی خود، جشن تیرگان را باشکوه و شادمانی ویژه ای برپا می دارند.
در شهر کرمان و بم این آیین را "تیروجشن" نیز می گویند.
روز پیش از جشن تیرگان، باشکوه و شادمانی تمام خانه و بیرون آن را جارو می زنند و آب می پاشند.
همه ی اهل خانه، سر و تن خویش را شستشو داده، لباس نو میپوشند و به سرخوشی و شادی میپردازند.
به گاهی مناسب همه از پیر و جوان، نخِ تیروباد را که از جنس ابریشم نازک و مجموعهای از نخهای هفت رنگ به هم تابیده شده به نشانه رنگین کمان آسمان به هنگام بارندگی است، به مُچ دست می بندند.
این نخ را در کرمان و بم تیرو می گویند.
این نخ به هم تابیده را در روز جشن تیرگان به مچ دست و گاه به انگشت دست می بندند و آن را تا روز باد به دست دارند.
در روز باد (ده روز پس از روز تیر در گاهشماری ترادادی) نخ ابریشمی هفت رنگ را از دست باز میکنند، در جای بلندی مانند پشت بام، بالای کوه و تپه می ایستند و آن را به باد می دهند تا گذرِ تیر آرش کمانگیر به یاری ایزد باد را نیز یادآوری کرده باشند. زرتشتیان کرمان این کار را با خواندن بیت زیر برگزار می کنند:
تیر برو، باد بیا،
غم برو، شادی بیا،
محنت برو، روزی بیا،
خوشه مرواری بیا،
از بامداد روز جشن تیرگان، زرتشتیان به ویژه جوانان می کوشند به هر شیوه ی ممکن به یک دیگر شادمانه آب بپاشند.
از این روی، کسانی که در روستاها زندگی می کنند به کنار چشمه ها یا جوی آب روان می روند و با شادی بیشتری به یک دیگر آب می پاشند.
در شهرهای بزرگ، برخی از خانواده ها به خارج از شهر می روند، مکانی که در آن آب فراوان تری وجود داشته باشد و امکان آب پاشی بیشتر و آزادانه را برای آنان فراهم تر سازد.
📚 بُن مایه :
برگرفته از ؛ نسک یادگار دیرین
آیین ها، مراسم و باورهای مذهبی
سنتی زرتشتیان ایران.
پژوهش و نگارش : روانشاد موبد کورش نیکنام.
✍ رونوشت بردیا بزرگمهر.
۲
@khashatra
پایان🔺🔺
#نماهنگ_آرش_کمانگیر
نماهنگ " آرش کمانگیر"
پیشکش دل باختگان این کهن دیار اهورایی
با آوای : بانو هما ارژنگی
@khashatra
#آهنگ_جشن_تیرگان
🎤 با آوای دل انگیز :
بانو نوشآفرین و
هم خوانی خدادادکاویانی.
@khashatra
#چامه_ی_آرش_کماندار
ای یاور و یار پاکبازان،
ای بر دل خسته ام تو درمان.
جان بازی من چو نیست بازی،
بر من تو ببخش سرفرازی.
🎤 سرایش و خوانش ؛
بانو هما ارژنگی.
@khashatra
#امروز
به روز، پیروز و فرخ روز تیر ایزد از تیرماه ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی
برابر با :
سه شنبه ۱۰ تیر ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی
ژوئیه سال ۲۰۲۵ (ترسایی)
✔️ تیر = تیشتر ، نماد و نشانه ی باران.
✔️ جشن تیرگان خجسته باد.
✔️ سومین روز گاهان بار چهره میدیوشهیم گاه.
@khashatra
✅ فیروز آباد.
« نام اصلی و قدیمی فیروزآباد گور است، بنا به گفته ی ابواسحق استخبری شهر گور به وسیله ی اردشیر در سرزمینی ساخته شد که آب راکد آن را فرا گرفته بود.
این شهریار نذر کرد که یک شهر و یک آتشکده در محلی که بر دشمن خود پیروز گردد بسازد و چون در سر زمین شهر گور بر دشمن پیروزی یافت نذر خویش را ادا نمود.
دارای چهار دروازه است در خاور باب مهر ، در مغرب باب بهرام ، در شمال باب هرمز ، در جنوب باب اردشیر.
شهر گور مانند بسیاری دیگر از شهرهای عهد ساسانیان به شكل دایره بنا شده بود و در مرکز دایره ی مزبور مناره ی چهار ضلعی که محل آتش افروخته بود قرار داشت که هنوز برپاست.
در کتاب های استخری و فارسنامه این باخی و آزار و آثار عجم و آثار ایران و تالیفات دیگر دانشمندان ایرانی و بیگانه درباره ی شهر گور و ابنيه ی فيروز آباد توضيحات مفصل ذکر گردیده و در شاهنامه اشاره به آتشکده ی فیروزآباد و باغ ها و ساختمان ها و میدان اطراف آن شده.» (ص ٩٩)
۱۴۹
@khashatra
#چهار_روز_نبر
روزهای نبر در کیش زرتشت چهار روز در هر ماه است.
به عبارت دیگر، زرتشتیان ۴۸ روز در سال نبر یا (پرهیز از خوردن گوشت و کشتار حیوانات سودمند) را میگیرند اما نه پشت سرهم.
زرتشتیان برای زیاده روی نکردن در خوردن گوشت جانوران، روزهای #دوم و #دوازدهم و #چهاردهم و #بیست_و_یکم هر ماه زرتشتی از خوردن گوشت پرهیز می کنند.
این چهار روز متعلق به چهار امشاسپندِ و ایزدان #وهمن #ماه #گوش و #رام میباشد.
در نزد زرتشتیان برای هر سی روز ماه اسم خاصی وجود دارد.
یکی از این روزها «وهومن» است که بعدها به نام بهمن تغییر ریخت داده و به چم منش نیک است.
روز «ماه»، روز «گئوش» یا گوش و روز «رام» نیز به همراه روز «وهومن» روزهایی هستند که گوشت خوردن درآن نکوهیده شده و به آن نبر(Nabor) می گویند.
"نبُر" فعلی جزو سنت زرتشتیان میباشد.
به چمار نبریدن و منظور از آن نکشتنِ حیوانات و سر آن ها را نبریدن بوده است.
در قدیم، برخی از زرتشتیان در کلِ ماه بهمن نیز لب به گوشت نمی زدند.
نیک است بدانید که نمادِ بهمن، سپیدی و پاکی است از همین رو موبدان زرتشتی سپید می پوشند چرا که؛
منش نیک به چم سپیدی ست.
هم چنین برای اطلاعاتِ عمومی می گویم که وهومن نزدِ مزدیسنان بزرگی زیادی دارد.
چرا که با وهومن است که یک مزدیسن هوخت/Hovakht و هورشت/Hovarasht را می فهمد و رعایت می کند.
به چم این که با اندیشه ی نیک به کردار نیک و گفتار نیک نیز می رسد و منطقی می شود.
زرتشتیان باید در سه بخش #مینویِ #شنوایی، #اندیشه و #احساس همیشه کوشا باشند.
به آن چم که با این سه حس،
از نیکی و "امر نیک" دور نشوند.
و “اندیشه و احساس و شنوایی” باید همیشه سرشار از نیکی باشد.
@khashatra
#امروز
نَبُر
به روز، پیروز و فرخ روز ماه ایزد از تیرماه ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی
برابر با :
دو شنبه ۹ تیر ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی
۳۰ ژوئن سال ۲۰۲۵ (ترسایی)
✔️ ماه = ماوَنگهِه ، ماه.
✔️ نَبُر : پرهیز از کشتن حیوانات سودرسان.
🐂 پرهیز از خوردن خوراک های گوشت دار.
✔️ دومین روز گاهان بار چهره میدیوشهیم گاه.
@khashatra
#کراوات_در_فرهنگ_ایران
✅ درباره ی ایرانی بودن "کراوات" باید اشاره کرد که در اوستا ۱۲ چیز را نیاز مرد جنگی دانستهاند که هشتمین آن کوئرس (از ریشه کوئرت) می دانند که در گویش پهلوی به آن "گریوپان"میگفتند و بر روی زره بسته میشده است.
در نقش رجب فارس نرسیده به نقش رستم، که بنا بر نظر هرتسفلد مربوط به بابک، پدر اردشیر پاپکان میشود، "کوئرت" بر دور گردن بابک نشان داده شده است که به روی زره بسته است.
این پارچه پهن را بزرگان و سرداران سپاه به صورت پهن و پیشسینهای استفاده میکردند که نمونه ی پهن آن در نگاره ی تاقبستان دیده میشود.
"نوئل مالکوم" پژوهش گر بریتانیایی، در کتاب خود به نام “تاریخچه ی کوتاه بوسنی” بر این باور است که "کراوات" نخستین بار در زمان ساسانی از ایران به اروپا راه یافته است.
آنان از پیروان اندیشه ی "مانی" بودند و برای این که از دیگران متمایز نشان داده شوند از پارچهای در جلوی پیراهن خود استفاده میکردند.
پس از آن در چند سده ی گذشته کرواسیها آن را به فرانسه برده اند و در گویش فرانسوی، نام آن به کراوات تبدیل شده است.
این گردن پوش که فرانسویان از زمان لویی چهاردهم (۱۶۵۶) آن را از کراوات ها به امانت گرفتند.
به کشورهای دیگر جهان نیز راه یافته است.
کروات ها (کرواسی) در جنوب شرق اروپا در اصل گروهی از ایرانیان خراسان کهن بودند به نام خروات(خور آوات) یا (خور آباد) که در زمانی به شبه جزیره ی بالکان کوچ کرده اند.
-کروات ها اکنون به ایرانی نژاد بودن خود خرسندند.
آنان درگذشته پارچه ی زیبایی را برای زیبایی به گردن خود می آویختند.
این گردن پوش به نام خودشان "کراوات"نامیده شد و اکنون در سراسر جهان پوشیده می شود.
۱
@khashatra
#خور_ایزد
خور یا هْوَر به چم (: معنی) خورشید، نام یازدهمین روز از هر ماه در گاه شمار زرتشتی است.
آفتابخوان خور، خوان خور در گات ها به چـم خورشید آمده و در اوستا هْوٓر آمده، در پارسی خُور و هور یا خورشید مىگویند.
هَورَخْشَئِتَو در پهلوى خْوَرَشتٓ در گات ها بدون شئت آمده است.
خراسان نیز از واژههای كهن و سرزمین های خاوری بوده و به خورآسان مىخواندند به چم بر آینده و بالا رونده همان خورشید را گویند.
«ویس و رامین نوشتهی فخرالدین گرگانی»
بر آمدن گاه خورشید هركس سر آید،
خراسان آن بود كز وی خور آید.
خراسان پهلوی باشد خور آید،
عراق و پارس را زو خور بر آید.
خراسان هست معنی خور آبان،
كجا زو خور بر آید سوی ایران.
«سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش»
روز خور است ای به دو رخ هم چو خور،
تافت خور از چرخ فلک باده خور.
باده خور و نیز مرا باده ده،
افسوس احوال زمانه مخور.
اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم) :
کودک به دبیرستان کن تا دبیر فرزانه بود.
اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار :
به (خور) روز، کودک به استاد ده،
که گردد دبیری خردمند و به.
گل مرو سپید نماد خور ایزد است.
@khashatra
✅ آتشکده ی کاریان.
« كاريان محل آتشكده ی معروف کاریان است که آتشکده ی موبدان (آذر فرنبغ) بوده و یکی از سه آتشکده ی بزرگ ایران در عهد ساسانیان به شمار می رفته از کاریان آتش را به کمپ آتشگاه که آتشكده ی شمالی فسا باشد برده اند و از آن جا آن را به نیریز و مشیز و آن جا به هندوستان برده اند.
آقای پروفسور واندنبرگ به شریکی درباره ی آتشکده ی کاریان می نگارد که در کاریان ویرانه های آتشکده ای را که بقایای آذر فرنبغ یکی از سه آتش بزرگان ایران باستان است دیدیم و بدبختانه امروز چیز مهمی از آن آتشکده ی معظم نمانده است.» (ص ۹۳)
📚 بُن مایه :
پرستشگاه زرتشتیان.
🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.
هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.
✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.
۱۴۷
@khashatra
ادامه دارد....
✅ اصطهبانات.
«به مسافت ٧٤ کیلومتری از فسا و مشرق آن واقع ست به گفته ی صاحب آثار عجم در آن جا کوهی است که آن را قلات آبی نامند.
در کمر آن کوه چهل برکه در سنگ بیرون آورده که در آن ها آب می آمده و قریب آن هفت برکه ی دیگر است آب و آن برکه ها از چشمه بوده که آن را بُن دره خوانند.
معبدی قریب بهدچشمه مذکور است ایوان مانند سه زرع تقریباً ارتفاع دارد در کوه از سنگ بریده اند و آن هم از آثار سلاطین عجم است که بعدها آن را مسجد قرار داده و محرابی بر آن افزوده اند و خطوطی بر آن منقدور است و پایین تر از آن مسجد نیز بر مسطحه های از کوه خطوط بسیار نقز شده است. (ص ۹۰-۸۹)
۱۴۵
@khashatra
#آبان_یشت
آبانیشت یکی از قسمتهای یشت ها در اوستاست که، به ستایش ناهید یا #آناهیتا ایزد بانوی آب ها اختصاص دارد.
آبانیشت یکی از یشت ها یا قصاید بسیار بلند اوستا ست، و دارای ۳۰ کرده و ۱۳۳ بند است.
#آبان_یشت از نظر ترتیب یشت پنجم و از لحاظ تفصیل، پس از فروردین یشت و مهریشت قرار دارد. و سومین یشت بزرگ به شمار میآید.
- در بند ۱–۱۵ در مدح و ثنای ناهید سخن رفتهاست.
- در بند ۱۶–۸۳ از پادشاهان و نامدارانی که پیش از اشو زرتشت ؛ ناهید را ستودند، یاد میکند.
- در بند ۸۴–۹۶ از مینوی نژاد بودن ناهید، و نزول وی از کره ستارگان به طرف زمین سخن میگوید.
و حاوی دستوری است که خود ناهید به اشو زرتشت میدهد. از آن که چگونه مردم او را بستایند.
- در بند ۹۷–۱۱۸ دگرباره از ستایش پادشاهان، و نامدارانی سخن میراند که معاصر اشوزرتشت بودند.
- در بند ۱۱۹–۱۳۲ در تعریف و توصیف ناهید است.
در آبانیشت نیز همانند یشت های دیگر باورها پیش از، اشو زرتشت با باور زرتشتی درآمیختهاست.
در بندهای ۳ تا ۵ و ۹۶ و ۱۳۲ مشخصات پیش زرتشتی (Pre-Zoroastrian)،
ایزدبانوی #آناهیتا و نیروی زندگی بخشی او دیدهمیشود.
در بندهای دیگر خصوصیت زرتشتی شده او آشکار است.
و به گونهای اهورامزدا به او زندگی بخشیدهاست. تا در ستیز آفریدگان نیک با بدی یاور آنان باشد، مانند بندهای ۱، ۶، ۷، ۹۴، ۹۵، ۱۰۴ و ۱۱۸.
این بندها همه قدیمی است و شاید به دورههای پیش از هخامنشیان تعلق دارد.
#کریستن_سن ذکر نام بابل را در این یشت (بند ۲۹) قرینهای میداند.
که این یشت در دروه ی هخامنشی تدوین نهایی یافتهاست.
#ایرانویج_در_آبان_یشت
در بند ۱۰۴ نام ایرانویج آمده است :
«او را بستود اشوزرتشت پاک، در آریاویچ در کنار رود دائیتیا. با هوم آمیخته به شیر با بَرسَم با زبان خرد،
با اندیشه و گفتار و کردار نیک با زَور و با کلام بلیغ»
📚بُن مایه
- ابراهیم پورداوود ؛ یشت ها، جلد اول
- تفضلی، احمد.
کهن نگارهی ادبیات ایران پیش از اسلام.
✍ رونوشت ؛ بردیا بزرگمهر
@khashatra
#امروز
به روز، پیروز و فرخ روز آبان ایزد از تیرماه ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی
برابر با :
شنبه ۷ تیر ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی
۲۸ ژوئن سال ۲۰۲۵ (ترسایی)
✔️ آبان = آب ها ، فرشته ی نگهبان آب.
@khashatra
#فلسفه_ی_نخ_هفت_رنگ_تیروباد
فلسفه ی نخِ هفت رنگِ تیر و باد.
با آموزش بافت دستبند تیروباد،
به شادی فرا رسیدن جشن تیرگان.
در گفتار بانوِ فریبا مهرخداوندی.
@khashatra
#خجسته_باد_جشن_تیرگان
به روز فرخنده ی تیر و تشتر،
استوره ی شادی بخش ایرانی،
پیروزی فرشته ی باران بر دیو خشک سالی،
به شَوندِ آب و باران و سرسبزی،
به شکوه دماوند،
به بازوان پر توانِ آرش،
شادی و سرافرازی ایرانیان،
آزادی ایران از پلشتی و دروغ،
فرخنده جشن تیرگان،
بر همه ی ایرانیان ایران دوست نوشین و گوارا باد.
۱
@khashatra
#جشن_تیرگان
#سروده_ی_زیبای_آرش_کمان_گیر
از دامن کوهسار البرز،
میریخت به صخرههای تبدار.
سوزنده شرارههای خورشید،
وان قامت دلکش دماوند.
با آن همه فَر و سرفرازی،
لرزنده به خود ز بیم و امید،
آن روز غریب محنتانگیز.
پیمانهی بخت شادخواران،
در چنبر چرخ باژگونه.
در شهر همه نشان غم بود،
در ساغر قلب مِیگساران.
جوشنده ی شرنگ نامرادی،
رخسارهی مردمان دژم بود.
آن روز حدود و مرز ایران،
آزادگی و غرور انسان.
در پرش تیر یک کمان بود،
میرفت یگانه سربداری.
بر مسلخ عشق و پایداری،
آوردگهاش نه آنچنان بود.
چون شیر که رو کند به نخجیر،
آن سختکمان آتشین تیر.
کز وحشت ننگ و بیم تحقیر،
میجست به کار خوش تدبیر.
میرفت که در پناه یزدان،
خود نقش زند نشان تقدیر.
بازو بگشاد آن کماندار،
رو جانب کوه و آسمان کرد.
بدرید سپید جامه بر تن،
سر بر سر صخرهای همی سود.
دادار یگانه را ندا داد،
پژواک بلند خواهش او.
پیچید به قلب کوه البرز،
جوشید گدازههای سوزان.
در سینهی سنگها شتابان،
غرید پلنگ خفته در کوه.
آهو بچگان ز جان هراسان
آنگاه ز اوج آسمانها،
ابری چو غبار سر برآورد.
توفنده نهاد گردبادی،
کوبید به چهر کوهساران.
فرهیخته آرش کماندار،
آن گرد نژادهی سر افراز.
دل بر کف و جان در آستین گفت :
ای یاور و یار پاکبازان،
ای بر دل خستهام تو درمان.
من قاصد افتخار و نورم،
شیراوژن و پر دل و جسورم.
جانبازی من چو نیست بازی،
بر من تو ببخش سرفرازی.
آنگاه به نام ایزد جان،
با یاد وطن، خجسته ایران
آن تیر گزیده در کمان کرد.
قربان شرف تن و توان کرد،
آمیخت همه روان پاکش.
با سختی تیر تیز پران،
وان تیر همه روان و جان شد.
گویی که روان آرش و تیر،
پیچید به هم چو آذرخشی
توفنده و جان شکار و سوزان.
بر جانب اهرمن روان شد،
آرش، به فروغ و نور ایمان.
آن روز بلند تیرگان را،
بنوشت به قلب سرخ تاریخ.
با خامهی عشق و جوهر جان،
بنهاد یکی نشان جاوید.
بر سینهی افتخار انسان،
یعنی که ز جان گذر توان کرد،
در آتش خشم و کین خطر کرد.
و ز بازی آسمان حذر کرد،
لیکن دل خود ز مهر ایران،
هرگز نتوان برید آسان.
@khashatra
#جشن_تیرگان_برهمه_ی_ایرانیان_ایران_دوست_خجسته_باد
✅ جشن تیرگان بر همگان خجسته باد.
روز تیر از ماه تیر هر ساله به یاد جان باختن آرش شیواتیر که جان خود در تیر کرد و برای آرامش و صلح، مرز ایران و توران را نشان گذاشت برگزار می گردد.
امسال این جشن در شنبه دهم تیر ماه ۱۴۰۲ خورشیدی در سرتاسر گیتی در میان مردمان ایرانشهربزرگ، برگزار می گردد.
آن چه برگزاری جشن ملی تیرگان را هر چه باشکوه تر در میان مردمان ایرانشهر ویژه کرده است آیین آب بازی این جشن در همه ی شهرها و روستاهای ایران زمین است، در این روز همه می دانند که آبی بر آن ها به نشانه روشنایی و پاکی درون و برون در گرمای تابستان ریخته خواهد شد.
پس برای پاسداشت آیین ها و جشن های شادی افزای مردمان ایرانشهربزرگ و با باور به این که در پایان هزاره،
#شادی_مردمان_زهر_اهریمن_است
در این روز همازور با هم شاد باشیم و شادی را گُسترش دهیم.
دستبند تیروباد ببندیم و شادی و امید را در میان مردمان گسترش دهیم.
این نماهنگ کاری از فرزندان دیار کریمان کرمان است که جشن ملی تیرگان و آیین های آن، در این شهر،ثبت ملی شده است.
@khashatra
#تیر_ایزد
روز «تیر ایزد» سیزدهمین روز هرماه و چهارمین ماه هر سال، در گاه شمار زرتشتی «تیر» نام گرفته است.
تیر یا تیشتر، ایزد باران بوده و به یاری او کشتزارها سیراب از باران میشوند، هم چنین نگهبان ستوران است.
در اوستا «تیریشت» در نیایش ایزد باران است.
ستاره ی عطارد تیر نامیده میشود و نیز تیری که در کمان نهند و بجهانند.
ایرانیان باستان هنگام خشک سالی در این روز آیین ویژهای برگزار میکردند و برای خواهش باران و پیروزی تیر ایزد بر دیو خشک سالی(اپوش) به در و دشت میرفتند و تیریشت میخواندند.
بخشی از یشت های اوستا دربارهی این ایزد است.
تیر نام ستارهای است كه امروزه آن را «شعرای یمانی» یا به لاتین «سیریوس» (Silius) مینامیم.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش :
ای نگار تیر بالا روز تیر،
خیز و جام باده ده بر لحن زیر.
عاشقی در پردهی عشاق گوی،
راههای طبع خواه دلپذیر.
اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم) :
کودک به تیراندازی و نبرد و سواری آموختن فرست.
اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار :
بفرمای بر کودکان روز (تیر)،
نبرد و سواری و پرتاب.
🌺 گل بنفشه نماد تیر ایزد است.
@khashatra
✅ مناره و آتشکده.
« در میان ویرانه های فیروزآباد مناره ی چهار ضلعی بلندی سرپا مانده است که آن را از سنگ و گچ ساخته اند و قسمت پایین بر ضلع آن متجاوز از ۱۱ متر بوده بلندی آن قریب به ۲۳ متر می رسد و بهووسیله ی پلكان خارجی به بالای آن می روند و هر قدر بالاتر می رود طبعاً از بدنه یرمناره به میزان پهنای پلکان کاسته می شود.
این مناره جالب توجه اثر تاریخی منحصر به فردی از آغاز دوران ساسانی به شمار می رود و با مختصر بررسی درباره ی آن می توان به خوبی دریافت که سنت احداث بنای مناره هم در ایران مربوط به ادوار پیش از اسلام است.
به مسافت مختصری از مناره ی مزبور ویرانه های آتشکده ی فیروزآباد باقی است که از سنگ های تراش بزرگ ساخته شده بود.
با امعان نظر در توضیحات مذکور در کتاب « آثار ایران » چنین معلوم می گردد که ابتدا صفه ی بزرگی به شکل مربع مستطیل به درازای ۸۲/۱۰ متر و پهنای ۶۶/۱۰ متر ساخته با تخته سنگ های بزرگ منظم آن را فرش کرده اند در میان این صفه سکوی مربعی به بلندی ۸/۸۶ متر که هر ضلع آن ٢٦/١٠ متر بوده است بنیاد نهاده اند و بر بالای این سکو چهار طاقی بزرگی ساخته بودند که دهانه ی هر یک از طاق های چهار جانب آن ۱۱ متر و کلفتی پایه های آن ۵ متر بوده است و بر فراز این بنا گنبدی افراشته بدین وسیله چهار طاقی مجلل و معظمی در میان صفه بزرگ بر پا نموده بودند که نه تنها به واسطه ی بلندی آن و مشرف و مسلط بودن بر تمام شهر و ابنیه امتیاز خاصی داشته است بلکه از کلیه ی چهار طاق های دیگر عهد ساسانی هم بزرگ تر بوده است و مناره ی سابق الذكر نيز داخل صفحه ی بزرگ قرار می گرفته است و برای مراسم نیایش و نهادن آتش افروخته در فضای باز محوطه ی وسیع و مجهزی به شرح بالا با مناره ی مزبور در وسط پایتخت اردشیر بابکان به وجود آورده بودند و اکنون فقط مناره بر پا مانده از بقیه ی ابنیه ی فوق چیزی باقی نیست و با خاک برداری و تفحص علمى بقايای آن ها را می توان در دل خاک جستجو نمود. (ص ۱۰۲ - ۱۰۱ )
📚 بُن مایه :
پرستشگاه زرتشتیان.
🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.
هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.
✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.
۱۵۰
@khashatra
ادامه دارد....
✅ گفته دانشمند محترم که آتش فرنبع را به هندوستان نیز برده اند پذیرفتنی نیست زیرا در دین آمده که با مسافرت در دریا مراسم تطهری را که موبدان به جا می آورند باطل می گردد.
بنابراین موبدان در سده های گذشته از مسافرت در دریا خودداری می نمودند تا دوباره گرفتار مراسم تطهیر که به غایت سخت است نگردند.
آتش که ماده ی علوی ست و با مراسم بسیار دامنه داری تقدیس می گردد اگر برروی دریا برده شود از عالم علوی به سفلی نزول و به آتش خانه تبدیل می گردد.
هتا آلات و ادوات دینی که مراسم تطهير و تقدیس را با آن به عمل می آورند نمی توان بر روی دریا نقل مکان داد.
در قصه ی سنجان آمده که پارسیان ۵ سال پس از ورود به سنجان ، بندر گجرات ، چند تّن موبد را برای آوردن آلات دینی محض تقديس آتش بهرام از راه خشکی به خراسان می فرستند و مهاجرینی چند نیز همراه آنان با آلات نامبرده به سنحان وارد می گردند و یک سال بعد آتش مقدس ایرانشاه پس از انجام مراسم دامنه داری تقدیس و تخت نشین می گردد که تا امروز فروزان و اینک در شهر اودواده مقام دارد.
در طی سده های گذشته در هندوستان پارسیان که مراسم تطهیر به جا آورده آتش مقدس را با پیاده روی بدون تماس با دیگران به جاها یا شهرهای دیگر نقل مکان داده اند.
« در چاه محل نزدیک فیش در واقع در حدود ۱۲۰ کیلو متری مغرب لار کناره راه کاروان رو لار به بندر بوشهر ویرانه های چهار طاقی آتشکده ي بكفته پروفسور واندنبرگ موجود است و آقای ژ . - اوبن به آن اشاره کرده۰
۳ عدد از پایه های این چهار طاقی به بلندی ۶ متر تا پاطاق آن باقیمانده است (ص٩۶)
۱۴۸
@khashatra
#ماه_ایزد
ماه به اوستایی «ماوَنگَ» مانند خورشید ستودنی است.
در اساتیر، ماه سازندهی نژاد ستوران شناخته شده است.
در ماهیشت این ایزد آموزگار گیاه و رستنی خوانده میشود.
این روز یکی از چهار روز پرهیز از خوردن گوشت است.
زرتشتیان این روز را «نَبُر» مینامند و از کشتن حیوانات و خوردن گوشت خوداری میکنند.
در این روز اوستای «ماه نیایش» از سوی زرتشتیان خوانده میشود.
دوازدهمین روز از ماه سیروزهی زرتشتی «ماه» و سی روز از سال ماه نامیده میشود.
ماه نام سیارهای ست كه در فرهنگستان ادب پارسی به همان ماونگهه نوشته و خوانده مىشود.
ماونگهه در اوستا آمده و یشت هفتم به ماه است.
در ماه نیایش از ماهیشت گفته شده است.
در اوستا سازندهیِ تخمه و نژاد جانوران و آدمی ست و پرورش دهنده ی گیاه و رستنی ست.
نَبُر به چمار (: معنای) كشتار نكردن جانوران در این روزها و پرهیز از خوردن گوشت است.
پرهیز از خوردن گوشت در خوراک خود برای چهار روز در ماه، در درازای روز (روزه) كار ناپسند میشمارند. اما در هر ماه و تنها در چهار روز به نامهای بهمن، دومین روزِ ماه،
«ماه»، دوازدهمین روزِ ماه،
گوش، چهاردهمین روز به ماه،
و رام، بیست و یكم روز به ماه زرتشتی و مزدیسنا هست.
در اوستا نگهداری از چارپایان آمده و سفارش شده است، جانورانی که از كشتار آنها پرهیز شده، سگ و گربه و بره و بز و اسب…
و هرگاه پیر شدند، از آن ها به درستی نگهداری كنند.
در مزدیسنا از كشتن جانوران ویرانگر و موذی سفارش شده …
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش :
ماه روز ای به روی خوب چو ماه،
باده لعل مشکبوی بخواه.
گشت روشن چو ماه بزم كه گشت،
نام این روز ماه و روی تو ماه.
اندرزنامهی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم):
می خور و با دوستان گفت و گو کن.
اندرزنامهی آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار :
بخور باده با دوستان، روز (ماه)،
ز ماه خدای، آمد کارخواه.
🌺 گل نرگس نماد ماه ایزد است.
@khashatra
✅ پژوهش گر انگلیسی، نوئل مالکوم در کتاب خود به نام " تاریخچه ی کوتاه بوسنی" پژوهش ارزشمندی در مورد پیوندهای ایرانیان و گذشته ی مردمان یوگسلاوی پیشین انجام داده است.
وی در این کتاب مینویسد :
"واژه ی کراوات، یا هراوات (Hravat) در زبان صربی" ریشه در این زبان ندارد.
این واژه از ریشه ی ایرانی ست که در لوحی سنگی در ناحیه ی یونانی نشین جنوب روسیه پیدا شده است.
ریشه ی آن نام، خراوات("Khoravat") در اوستا به معنای " دوستانه" است.
پژوهش های تاریخی نشان میدهد که نژاد کنونی کرواسی، کروات ها، از ۳۰۰۰ سال پیش شروع به مهاجرت از سرزمین مادری شان، ایران به سوی کرواسی، صربستان و بوسنی نمودهاند.
البته موج بزرگ از کوچ این قوم ۱۷۰۰ سال پیش روی داده است.
شاید دلیل این کوچ سرکوب مانویان در دوران ساسانیان بوده است.
برمبنای پژوهش انجام شده توسط این پژوهش گر، واژه ی "صرب " ریشه در واژهای ایرانی با عنوان "چارو" ("Charv") دارد که به معنای رَمه است.
بر پایه ی اسناد قدیمی، مردمان صرب و کروات دارای اصالت ایرانی هستند که بعدها به اقوام اسلاو پیوسته اند.
نوئل مالکوم بر این باور است که نظریه های نوین در این زمینه با شواهد تاریخی همگنی دارد.
برخی از تئوریسینهای ملیگرای کروات، ترجیح میدهند که اصلیت خود را با ایرانیان پیوند دهند تا همسایگان اسلاو خود.
چنین تئوریهایی به ویژه در زمان جنگ جهانی دوم، در هنگامی که نژاد ایرانیان در طبقهبندی نژادها از سوی آلمانیان بالاتر از نژاد اسلاو قرار گرفت، تقویت شد.
هر چند به باور مالکوم، هم کرواتها و هم صربها مهاجرینی از ایران بودهاند که تقریباً به صورت همزمان از ایران به بالکان کوچ کردهاند.
یک نکته آشکار است که کوچندگان نخستین برای آن که از سایر تیره های آن سامان تَمَیُز داده شوند، خود را "خراوات" یا همان کروات مینامیدهاند.
این کوچندگان ایرانی نژاد، برای آن که هویت خویش را نشان دهند، یا برای زیباتر شدن، دستمالی به دور گردن شان میبستند، گردن پوشی که بعدها محبوبیتی جهانی یافت و به کراوات مشهور گشت.
در سال ۱۶۵۶م لوئی چهاردهم، هنگی از داوطلبان کروات را در ارتش خود تشکیل داد.
اعضای این هنگ، به رسم پیشینیان خود، دستمالی ابریشمین را به دور گردن خود میبستند که در انتهای آن گرهای داشت.
هم چنین این دستمال برای بستن زخم مجروحین مورد استفاده قرار میگرفت.
از آن به بعد این گردن پوش ابریشمی به عنوان بخشی از زیور نظامی در ارتش فرانسه پذیرفته شد و واژه ’a la croate’ وارد زبان فرانسه گشت.
۱۷۰ سال پس از آن بستن کراوات به گردن در جهان رواج یافت.
📚 بُن مایه :
برگرفته از :
نسک تاریخچه ی کوتاه بوسنی.
نگارش: نوئل مالکوم.
✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.
۲
@khashatra
پایان🔺🔺
#خورشید_نیایش
با آوای روانشاد :
موبد مهربان فیروزگری
@khashatra
#امروز
به روز، پیروز و فرخ روز خور ایزد از تیرماه ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی
برابر با :۷
یک شنبه ۸ تیر ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی
۲۹ ژوئن سال ۲۰۲۵ (ترسایی)
✔️ خور = خیر ، خورشید.
✔️ نخستین روز گاهان بار چهره میدیوشهیم گاه.
@khashatra
✅ آتشکده ی عهد مراسانی نزدیک شهر داراب.
«در محل کوهستان موسوم به کوه پهنا بین شهر داراب فعلی و قلعه وحيه یا دارابگرد بر جانب جنوبی آن محوطه ی وسیعی را در دل کوه تراشیده اند که به نام مسجد سنگی خوانده می شود.
محوطه ی مزبور شامل راهرو پهنی است که به رواقی منتهی می گردد و پس از گذاشتن از رواق به فضای چهار گوش وسیع رو بازی می رسند و در چهار جوانب فضای مزبور شاه نشین هایی در دل کوه تراشیده اند.
در وسط محوطه ی چهار گوش حوضی قرار دارد.
این بنا مربوط به عهد ساسانی و نقشه ی آن کمی شبیه تالار بزرگ کاخ شاپور اول است که در ویرانه های شهر شاپور کشف نموده اند.
این بنا آتشکده ی عهد ساسانی است که در دوران اسلام تبديل به مسجد گردیده.
در شاه نشین جانب قبله محرابی احداث نموده اند.» (ص ۹۲۰۳۸۰ - ۹۱)
«به مسافت قریب دو فرسخی شمال شهر داراب بنای گنیدی آجری بهوارتفاع تقریبی ۱۲ متر بر بالای سکوی مربع عریضی که از سنگ و گچ ساخته اند استوار بود که بهونام آتشکده ی آذر جو شناخته شده است» (ص ۹۲).
۱۴۶
@khashatra
اَرِد ویسوره نیایش (آبزور)
با نوای اهورایی موبد مهربان فیروزگری
@khashatra 🌷🍃
#آبان_ایزد
دهمین روز ماه در گاه شماری مزدیسنی آبان ایزد نام دارد.
نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم، از هر ماه زرتشتی را آبان مینامند.
در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته میشود.
در اوستا بارها «آپ» به چم فرشتهی نگهبان آب، گفته شده و همه جا جمع آمده است.
آبان نام پارسی شدهی ایزد آب ها یا آناهیتا است.
در اوستا (اردیویسور آناهیتا) به چم رودخانهی نیرومند بیآلودگی نامیده شده است.
آناهیتا که کوتاه شده این نام اوستایی ست، نام الههی نماینده ی بر این آبهای روان بوده و یَشتی که در اوستا به مناسبت این الهه سروده شده آبان یشت نام دارد.
آب یكی از آخشیجهای چهارگانه و بسیار گرامی در نزد ایرانیان بوده و نیاكان ما ستایش ویژهای برای آب داشتهاند، به گونهای كه آتشكدهها را نزدیک چشمهسارها یا جویبارها میساختند تا هم ایزد آذر و هم ایزد آب، این دو آفریدهی نیک اهورایی را بستایند.
در ایران باستان، آلودن آب از گناهان بزرگ بهشمار میرفته، بهگونهای كه بر روی رود گذری میساختند، تا هنگام رفتو آمد، آب را گلآلود نكنند. هم چنین ایرانیان برای شست شوی بدن در محفظهای به نام «آبزن» كه به اندازهی اندام انسان بود، آب ریخته و خود را میشستند.
آبزن، چیزی هم چون وان حمام است كه اینروزها از آن، بهره میجوییم.
آب مایهی زندگی است، انسان نخستین شهرنشینی بشری را در کنار چشمهها و رودها به وجود آورد، سپس آبادانی آغاز شد و به ستایش خداوند پرداخت.
آبان، نام دیگر ارِدْوی سورَ اَنَهیتَه (اَناهیتا)، نماد آبهای پاک و بالنده روی زمین و نگاهبان پاکی و بی آلایشی در جهان هستی است.
آناهیتا در استورههای ایرانی، از جایگاه ارزشمندی برخوردار بوده است به همین روی نیاکان ما نیایشگاههایی در کنار رودخانهها و آبهای روان برای بزرگ داشت آب ساخته بودند که نمونهی آن در کنگاور کرمانشاه و بیشاپور هم چنان پابرجا است.
” بخشهایى از اردویسور نیایش یا آبزور”
و توانایى و زور و آفرین باد به اهورامزداى فروغمند، باشکوه و به امشاسپندان، به آب هاى خوب مزدا داده، به آب اردویسور آناهیتاى پاک، به همهی آب هاى مزدا داده،
به همهی گیاهان مزدا داده، به همهی ستودگان مادى و مینوى،
و به فروهرهاى پاکان و راستان که پیروز و پرتوان هستند.
سروده ی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش ؛
آبانروز است روز آبان،
خرم گردان به آب رز جان.
بنشین به نشاط و دوستان را،
ای دوست به عز و ناز بنشان.
اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
از آب پرهیز کن و آب را میازار.
اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار :
به (آبان) بپرهیز از آب و ای جوان،
میالای و میازار آب روان.
🌺 گل نماد این روز #گل_نیلوفر است.
@khashatra
#آتش_نیایش
🔥 درود بر تو ای آتش 🔥
ای برترین آفریده ی سزاوار ستایش اهورا مزدا.
درود به تو ای آتش،
ای پرتو اهورامزدا،
خشنودی و ستایش آفریدگار و آفریدگانش برساد.
افروخته باش در این خانه پیوسته!
فروزان باش در این خانه!
تا دیر زمان افزاینده باش در این خانه!
به من ارزانی ده.
ای آتش ای پرتو اهورامزدا ؛
آسایش آسان،
پناه آسان،
آسایش فراوان،
فرزانگی، افزونی، شیوایی زبان و هوشیاری روان،
و پس از آن خرد بزرگ و نیک و بیزیان،
و پس از آن دلیری مردانه، استواری، هوشیاری و بیداری،
فرزندان برومند و کاردان، کشورداری و انجمن آرا،
بالنده، نیک کردار، آزادی بخش و جوانمرد،
که خانه مرا و ده مرا و شهر مرا و کشور مرا آباد سازند.
و انجمن برادری کشورها و هم بستگی جهانی را فروغ بخشند.
با نوای روان شاد :
موبد مهربان فیروزگری
@khashatra