ارتباط با ادمین: https://t.me/BiChatBot?start=sc-61826655
تا صبحدم به یادِ تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم
با آسمان مفاخره کردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم
او با شهاب بر شبِ تب کرده خط کشید
من برق چشمِ ملتهبت را رقم زدم
تا کور سوی اخترکان بشکند همه
از نام تو به بام افقها، علم زدم
با وامی از نگاه تو خورشیدهای شب
نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم
هر نامه را به نام و به عنوان هر که بود
تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم
تا عشق چون نسیم به خاکسترم وزد
شک از تو وام کردم و در باورم زدم
از شادیام مپرس که من نیز در ازل
همراه خواجه قرعهی قسمت به غم زدم
#حسین_منزوی
@khamooshane
◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️▪️
ای خوابهای نیمروزِ من در دورهی کودکی
آیا باز هم میتوانید آن شادمانی را به من بدهید؟
ای کاش بتوانم در ظهر تابستان دراز بکشم...
خوابم ببرد
و درخت و باد و دریا
بنای زوزه بگذارند
حتما کسی در سرسراها در حال رفت و آمد است
و مردگانِ من
با ما که _ هم اکنون زندهایم _
همگی در یک خانه به سر میبریم
آیا به گمان شما
زمانی که بیدار شوم
اینگونه اندکی فریب میخورم؟
و اینگونه اندکی آرامش مییابم؟
#ملیح_جِودت_آندای
برگردان: #ابولفضل_پاشا
@khamooshane
◾️▪️◾️▪️▪️◾️▪️◾️
| دیروز | حوالی چهارراه سیروس | تهران | روز جمهوری اسلامی |
_📷 Hamid Janipour_
@uttweet
چون درخت فروردین، پُر شکوفه شد جانم
دامنی ز گُل دارم، بر چه کس بیفشانم؟
ای نسیم جانپرور، امشب از برم بگذر
ورنه این چنین پُر گل، تا سحر نمیمانم
لالهوار خورشیدی، در دلم شکوفا شد
صد بهار گرمیزا، سر زد از زمستانم
دانهی امید آخر، شد نهالِ بارآور
صد جوانه پیدا شد، از تلاش پنهانم
پرنیانِ مهتابم، در خموشی شبها
همچو کوه ِ پابرجا، سر بِنه به دامانم
بوی یاسمن دارد، خوابگاه آغوشم
رنگ نسترن دارد، شانههای عُریانم
شعر همچو عودم را، آتش دلم سوزد
موج عطر از آن رقصد، در دل شبستانم
کس به بزم مِیخواران، حال من نمیداند
زان که با دل پُر خون، چون پیاله خندانم
در کتاب دل، سیمین! حرف عشق میجویم
روی گونه میلرزد، سایههای مژگانم!
#سیمین_بهبهانی
#غزلیات
@khamooshane
◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️
ایُّهَا النّاس! روز بیشرمی است
نوبت شوخی و کمآزرمی است
عادت و رسم روزگار بَدَست
خاصّه با آنکه خاصّهٔ خِرَدست
زانکه اهل زمانه نااهلند
شحنهٔ ظلم و قاضیِ جهلند
هرکه را روزگار مسخره کرد
نامش اندر میان ما سره کرد
جز به رندی و جز به قلّاشی
خرّم و شادمان تو کِی باشی
دانش آموزی و هنر ورزی
نزد این مردمان جُوی نَرزی
حدیقهٔ سنایی
@khamooshane
▪️◾️▪️◾️▪️◾️▪️
ناخن به جگر چند زنم، آه ز عشقت
سازی به کفم داد که ننواخته بودم
#سلیم_طهرانی
@takbayti
من چهرهام گرفته،
من قایقم نشسته به خشکی.
با قایقم نشسته به خشکی،
فریاد میزنم
« وامانده در عذابم انداختهست »
در راه پر مخافت این ساحل خراب،
و فاصلهست آب.
امدادی ای رفیقان با من »
گل کرده است پوزخندشان اما
برمن،
بر قایقم که نه موزون
بر حرفهایم در چه ره و رسم
بر التهابم از حد بیرون.
در التهابم از حد بیرون
فریاد برمیآید از من،
«در وقت مرگ که با مرگ
جز بیم نیستی و خطر نیست،
هزّالی و جلافت و غوغای هست و نیست
سهوست و جز به پاس ضرر نیست »
با سهوشان، من سهو میخرم
از حرفهای کام شکنشان
من درد میبرم
خون از درون دردم سرریز میکند!
من آب را چگونه کنم خشک؟
فریاد میزنم.
من چهرهام گرفته
من قایقم نشسته به خشکی
مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست
یک دست بیصداست
من، دستِ من کمک ز دست شما میکند طلب.
فریاد من شکسته اگر در گلو، و گر
فریاد من رسا
من از برای راه خلاص خود و شما
فریاد میزنم
فریاد میزنم!
#نیما_یوشیج
@khamooshane
▪️◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️
آبون
ملودی، شعر و خواننده: شمس لنگرودی
تنظیم: پیام سوری
ویلن: کوشا صرافی گهر
تصویرگر: الیانا شمس لنگرودی
@khamooshane
▪️◾️▪️◾️▪️◾️
ترانهی «انتظار»/ «شب یلدا»
خواننده، آهنگساز و تنظیمکننده: کوروش یغمایی
ترانهسرا: منصور تهرانی
آلبوم: گل یخ ۱۳۵۲
کیفیت flac
#یلدا
خاکستر ققنوس
نام قطعه: ترمینال
اثر: بابک رجبی
@khamooshane
▪️◾️◾️▪️◾️▪️◾️
مثل لنجی که برنخواهد گشت، قسمتم کندن و جدا شدن است
این که دریا چقدر بیرحم است اولین درس ناخدا شدن است
دستهایت شبیه لنگرگاه، خسته و بیقرار و مضطربند
دست من مثل لنگری لرزان، غرق در وحشت رها شدن است
گفتی از من به بعد... گفتم نه! بعد تو، هیچ کس نخواهد بود
سینهام قبر یک نفر باشد بهتر از کاروانسرا شدن است
ما دو آواز تلخ و ناخوانده، ما دو فریاد در گلو مانده
ما سکوتیم و مرگمان بی شک، در تب و تاب هم صدا شدن است
در جهانی که عشق کافی نیست، چاره ای جز خیال بافی نیست
بافههایی که دوست میداریم، همه در حال نخنما شدن است
لنج من بیمهار و بیلنگر، روی آب ایستاده بی حرکت
این رها بودن و جدا نشدن بدترین شکل مبتلا شدن است
#عبدالمهدی_نوری
@khamooshane
▪️◾️◾️▪️◾️▪️◾️
پیوند آخوند و چپ، فقط در نوفللوشاتو نبود. هنوز هم با قدرت در جریانه. آخوند همهچیز دنیا رو از دریچه تنگ و کهنه «مسلمان-کافر» خودش نگاه میکنه، و چپ همهچیز دنیا رو از دریچه تنگ و کهنه «ستمگر-ستمدیده». هر دو، نگاه باینریشون رو، روی همدیگه میندازن و همپوشانی ایجاد میکنند. با اینکه در سبک زندگی خیلی متفاوتند، همونطور که در نوفللوشاتو متفاوت بودند، در برابر دشمن مشترکشون، که آمریکاست یا کلا تمدن غربی یا حتی اصل زندگی، با هم برادرند. اینطور میشه که طالبان و القاعده و حزبالله و آتئیستهای کمونیست و دوجنسیها و فمنیستها و محیطزیستیها و خلافکارهای آمریکای لاتین، در یک جبهه قرار میگیرند.
Читать полностью…اگر نه باده غمِ دل ز یادِ ما بِبَرَد
نهیبِ حادثه بنیادِ ما ز جا بِبَرَد
اگر نه عقل به مستی فروکَشَد لنگر
چگونه کَشتی از این وَرطِهٔ بلا ببرد
فغان که با همه کس غایبانه باخت فلک
که کس نبود که دستی از این دَغا ببرد
گذار بر ظلمات است، خِضْرِ راهی کو؟
مباد کآتش محرومی آبِ ما ببرد
دل ضعیفم از آن میکَشَد به طَرفِ چمن
که جان ز مرگ به بیماریِ صبا ببرد
طبیبِ عشق منم باده دِه که این معجون
فَراغت آرد و اندیشهٔ خطا ببرد
بسوخت حافظ و کس حالِ او به یار نگفت
مگر نسیم پیامی خدای را ببرد
#حافظ_شیرازی
@khamooshane
◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️▪️
خیلِ خیال کیست این کز درِ چشمخانهها
میکِشد اینچنین برون خلوتیان خواب را
#وحشی_بافقی
#تک_بیت
@khamooshane
▪️◾️▪️◾️▪️◾️▪️
الا زمانهی تکرار نامرادیها
وفور محنت و اندوه و قحط شادیها...
حسین منزوی.
ترجمه آهنگ
Saçların ıslanır, ellerin bana bağlanır
موهات خیس میشن ،دستات به من پیوند میخورن
Utanır söylemez, diz çöküp sana yalvarır
خجالت میکشه و به زبون نمیاره
زانو میزنه و التماست میکنه
Dudakların bana nasıl da yakınken öyle
چه حسیه وقتی که لبهات بهم نزدیکه
Bu rüyadan biri, biri beni uyandırır
یکی ازین خواب منو بیدار میکنه
Saatler geçmiyor, bu rüzgâr artık esmiyor
ساعتها نمیگذرن، این باد دیگه نمیوزه
Bana senden kalan hatıralar da yetmiyor
دیگه خاطرههایی که از تو به جا موندن هم برام کافی نیست
Ellerim üşüyor, fotoğraflar konuşmuyor
دستام سردشونه، عکسها حرف نمیزنند
Bu zalim dünyada hiçbi' şey beni
ısıtmıyor
توی این دنیای ظالم ، هیچی منو گرم نمیکنه
Bi' sahne kurmuşum, Kadıköy'de buluşmuşum
یه صحنه بر پا کردم( تصور کردم) ،
در (محله)کادیکوی باهات ملاقات کردم
Seninle ağlayıp saatlerce konuşmuşum
با تو گریه کردم و ساعتها صحبت کردم
Verdiğim sözleri birer birer unutmuşum
قولهایی که بهت داده بودم رو یکی یکی فراموش کردم
Üzgünüm sevgilim, düşlerimle
savrulmuşum
متاسفم عشقم ، ولی توی رویاهام غرق شدم
Bu dağ bu karları nasıl taşır, anlamadım
نفهمیدم این کوه چطور برفها رو حمل میکنه
Ben bir kez vuruldum, bir daha hiç kalkamadım
من یه بار ضربه خوردم، دیگه هیچوقت نتونستم بلند شم
Sevmeyi denedim, afalladım, afalladım
دوست داشتن رو امتحان کردم، ولی تلو تلو خوردم
Denedim, olmadı, hiç kimseye inanmadım
امتحان کردم ، نشد
هیچ کس رو باور نکردم
Ra-ra-ra-ra-ra-ra, ra
Ah, canım sevgilim, derin bir okyanustayım
آه عشق عزیزم در یک اقیانوس عمیقم
Hiç kimse gelmiyor, bırak bеni, konuşayım
هیچکس نمیاد، اجازه بده حرف بزنم
En azından bugün, bugün de sonbahardayım
دستکم امروز، امروز هم در پاییزم
Soracak olursan ben şimdi uzaklardayım
اگه سراغم رو بگیری من الان در دوردستهام
Ben sana "Gel" dedim
من بهت گفتم بیا
İçimde kaybolan papatyalardı gözlerin
چشمت به بابونههایی بود که درونم گم شدن
Eski bir radyodan çalan şarkıyı dinledim
ترانههایی که از رادیوی قدیمی پخش میشد رو گوش کردم
Hayatı kahrolan gibi, gururu ayaklar altına alınmış biri gibi
مثل یکی که زندگیش به فنا رفته
و غرورش پایمال شده
@khamooshane
▪️◾️▪️◾️▪️◾️▪️
«بسیاری هنوز از قاتلان پدران خود معجزه میطلبند.»
پیام بهرام بیضایی درباره فرامرز اصلانی که با صدای آقای بیضایی در مراسم بزرگداشت فرامرز اصلانی در واشینگتن پخش شد.
babakazar
@mamlekate
خواننده : #احمد_ظاهر
آهنگساز : استاد ترانه ساز
شعر : سیمین بهبهانی
@khamooshane
▪️◾️▪️◾️▪️◾️
ساز و آواز بیات ترک🎼
آواز: مرتضی فراهانی
سه تار: علی حضرتی
شعر: محمد محسن سوری(سهره)
ضبط: استودیو کاوه
/channel/Mouriji
از آن لب، نیمبوسی مایهٔ بیهوشی ما شد
چه مستیها که بخشید این شرابِ نیمرَس ما را
#الهی_همدانی
@khamooshane
◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️
دل، در گروِ چند هنر داشتم، این شد...
ای بی سپران! من که سپر داشتم این شد!
رودی که به سَد خورد، زِ اندوه ورم کرد...
یعنی عطشِ سیر و سفر داشتم این شد!
خاکسترِ گردوبُنِ پیری به چناری،
میگفت که بسیار ثمر داشتم این شد!
با خاکِ سیه، جمجمه ی خالیِ جمشید،
فرمود زِ افلاک خبر داشتم این شد!
نی گفت که تلخ است جهان، گفتمش این نیست...
نالید که من بارِ شِکَر داشتم این شد!!
.
#حسین_جنتی
@khamooshane
▪️▪️◾️▪️◾️▪️◾️
گفتی چه میخوری که سُفالین لبت تر است
دردِ فراقِ ناگذرانِ تو میخورم
#خاقانی_شروانی
◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️
اگر زِ گور، به جایی دری نباشد چه؟!
وگر تمام شود، محشری نباشد چه؟!
گرفتم اینکه دری هست و کوبهای دارد...
در آن کویر، کسِ دیگری نباشد چه؟!
کفنکِشان چو در آیم زِ خاک و حق خواهم،
دبیرِ محکمه را دفتری نباشد چه؟!
شرابِ خُلَّرِ شیراز دادهام از دست...
خبر زِ خمرهی گیراتری نباشد چه؟!
چنین که زحمتِ پرهیز بُردهام اینجا،
به هیچ کرده اگر کیفری نباشد چه؟!
بَرَنده کیست در این بازیِ سیاه و سپید؟
در آن دقیقه اگر داوری نباشد چه؟!
#حسین_جنتی
@khamooshane
▪️◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️
مهدی یراحی با قبول قرار وثیقه از زندان اوین آزاد شد
_Abdi_
@uttweet
روسریتو...
#مهدی_یراحی: تقدیم به زنان آزادهی سرزمینم که در خط اوّل جنبش #زن_زندگی_آزادی دلیرانه میدرخشند.
#هنر_اعتراضی
@KhabGard
Saved by @download_it_bot
کمانچهنوازی با احساس حسن خدایینیا در استودیو هفدانگ | Emotional Kamanche Solo
برنامه تکنوازان - شماره هفدهم (شماره پایانی)
تکنوازی کمانچه در دستگاه همایون
کمانچه: حسن خدایینیا
تهیه کننده و کارگردان: مسعود برزی - سعید برزی
تهیهشده در استودیو هفدانگ
@khanooshane
◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️