kettab | Unsorted

Telegram-канал kettab - کافه کتاب

24072

همه دعوتیم به یک فنجان آگاهی در کنج کافه ی ذهنمان آگاهی یک قدم جلوتر از دانایی است. پژواک اندیشه یکدیگر باشیم. https://www.instagram.com/cafe_kettab/ http://shamad.saramad.ir/_layouts/ShamadDetail.aspx?shamadcode=1-1-69227-61-3-

Subscribe to a channel

کافه کتاب

☕️ @bi_jahani

سرگذشت ترانه نوروزی #ملامحمدجان:

ترانه ملامحمدجان در بیان سوزِ دل عایشه، دختر عاشقی است که نذر کرده در نوروز به مزار شریف برود و دعا کند، تا آرزویش که رسیدن به ملامحمدجان است، برآورده گردد.

داستان عاشقانهٔ عایشه و ملامحمدجان به این شرح است:

در دوران فرمانروایی تیموریان در هرات، به ویژه در عصر سلطان حسین بایقرا (فرمانروایی: ۱۵۰۶–۱۴۶۹ م)، مردم از تمام قلمرو آنان در نوروز به مسجد کبود در مزار شریف می‌آمدند و دولت خرج عروسی جوانانی را که در مزار شریف عروسی می‌کردند، می‌پرداخت.
دوران تیموری عصر شکوفایی هنر در هرات بود و مدارس متعددی در این شهر تأسیس شد و شاگردان در این مدارس به تحصیل علوم و فنون مختلف می‌پرداختند.
یکی از این مدارس، مدرسه‌ای بود در نزدیکی سرحدیده در شمال شهر هرات و یکی از دانش آموزان مدرسه به نام ملامحمدجان همه روزه از محل سرحدیره تا چشمه قلمفور که نزدیک زیارتگاه مولانا عبدالرحمن جامی است پیاده می رفت و درس حفظ می‌کرد، ساعتی در کنار چشمه می‌آسود و شکرانه به جای می‌آورد.

یکی از روزها جمعی از دختران سرحدیره با عایشه که دختر یکی از افسران دربار تیموریان بود برای برداشتن آب از چشمه قلمفور رفتند و ملامحمدجان هم رهسپار مدرسه‌اش بود. درکنار چشمه ناگهان تندبادی وزید و روسری عایشه را از سرش پراند و آن را نزدیک پای ملامحمدجان انداخت. عایشه خواست تا روسری‌اش را بگیرد در همین زمان چشم ملامحمدجان به عایشه می‌افتد و هر دو دلباخته هم می شوند.
☕️ @bi_jahani


پس از این ملامحمدجان و عایشه عاشق و دلباخته یکدیگر می‌شوند. ملامحمدجان درس را کنار می‌گذارد و به فکر ازدواج با عایشه می افتد و از خانواده‌ دختر خواستگاری می‌نماید، ولی چون ملامحمدجان بی پول بود، پدر عایشه موافقت نمی‌کند.

این دو عاشق دلباخته، نذر می کنند در صورتی‌که ازدواج کنند در هنگام جشن نوروزی گل سرخ به مزار شریف رفته و مدتی را در مزارشریف خدمت کنند.
عایشه همواره با دختران سرحدیره در بین عصر و شام به چشمه قلمفور برای آوردن آب می‌رفت و در جمع آنها با سوز و درد این آهنگ را با خود زمرمه می‌کرد:

بیا که بریم به مزار مُلاممَدجان
سَیلِ گُلِ لاله‌زار وا وا دلبرجان ...

اتفاقاً در همین زمان امیر علیشیر نوایی، وزیر دانشمند عصر تیموری با عده‌ای از همراهان خود از آنجا می‌گذشت و در نزدیکی چشمه آوازخوانی عایشه را شنید، توقف نموده و آهنگ را از دور سراپا شنید، با فراست و نکته‌دانی دریافت که در خواندن این سرود فلسفه‌ای نهفته است.
امیر پس از شنیدن آهنگ نزد عایشه آمد و با ملایمت و مهربانی از او پرسید که دخترم راست بگو، ملامحمدجان کیست و چرا در آهنگ صدای تو دردی نهفته؟ عایشه ابتدا از روی شرم پاسخی نداد؛ ولی امیر علیشیر با شیوهٔ پدرانه به او وعده داد که اگر راستش را بگوید به او کمک خواهد کرد. سپس عایشه ماجرای عاشقانهٔ خود را مفصل برای امیر بازگو نمود و افزود که ملامحمدجان از جمله دانش آموزان مدرسهٔ شما است.
فردای آن روز امیر شخصاً به خانه پدر عایشه رفت و به‌عنوان پدر ملامحمد از عایشه خواستگاری نمود، پدر عایشه که وضع را چنین دید، به احترام شخص امیر به این وصلت راضی شد. امیر این دو دلباخته را آن طور که تعهد کرده بودند به مزار شریف فرستاد و در آنجا عروسی کردند.


☕️ @bi_jahani

👇👇👇👇👇👇

Читать полностью…

کافه کتاب

‏ز کویَت رفتم و الماسِ طاقت بر جگر بستم
‏تو با اغیار خوش بنشین که من بارِ سفر بستم

‏⁧ #صائب_تبریزی ⁩

🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…

کافه کتاب

🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…

کافه کتاب

.

زمين را به كسانى برگردانيد
كه باعشق زندگى مى كنند...

#رومن_گری

🌱 @kettab 🌱


روزگار خوش رفقا

Читать полностью…

کافه کتاب

.

🪻 تقارن شب قدر و نوروز
در کلام سعدی :

مبارک‌تر شب و
خرم‌ترین روز

به استقبالم آمد
بخت پیروز

دهل‌زن گو
دو نوبت زن بشارت

که دوشم قدر بود،
امروز نوروز

#سعدی


🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…

کافه کتاب

.



‍ شب قدر است و من قدری ندارم ،
چه سازم توشه قبری ندارم ،
شب عفو است و محتاج دعایم ،
ز عمق دل دعایی کن برایم ،
اگر امشب به معشوقت رسیدی ،
خدا را در میان اشکهایت دیدی ،
کمی هم نزد او یادی زمن کن ،
کمی هم جای من او را صدا کن ،

بگو یارب فلانی رو سیاه است ،
دو دستش خالی و غرق گناه است ،
بگو یا رب تویی دریای جوشان ،
در این شب رحمتت بر وی بنوشان

#التماس_دعا

🌱 @kettab 🌱


در بزم یاران یادی کن از ما گاه گاهی

Читать полностью…

کافه کتاب

.


به طور کلی صلاح در این است که آدمی شعور خویش را با نگفتن نشان دهد، نه با گفتن!
زیرا سکوت از هوشمندی است و گفتن از خودپسندی.

#آرتور_شوپنهاور



🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…

کافه کتاب

.


۲۱ مارس از سوی سازمان ملل #روز_جهانی_نوروز نام‌گذاری شده است. #نوروز علاوه بر اینکه به عنوان اولین روز بهار در کشورهای مختلف و اولین روز سال در ایران جشن گرفته می‌شود، میراثی فرهنگی و تاریخی برای گسترش صلح و همبستگی بین فرهنگ‌ها و نسل‌هاست


🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…

کافه کتاب

.

یکی هم بود
که آغوشش
روز اول بهار بود...




#سیامک_تقی_زاده

#صبحتون_بخیر_رفقاء

┄┅❥𝓒𝓱𝓪𝓵𝓵𝓲𝓹𝓪𝓪❥ ┅┄
@challipaa🪴

Читать полностью…

کافه کتاب

• بوسه عید •
آهنگساز: منوچهر لشگری
ترانه‌سرا: محمدعلی بهمنی
خواننده: پروین
دستگاه سه‌گاه


خوشا در نوبهاران
گلِ رویِ تو دیدن


@musighi_banovan_aval_iran

Читать полностью…

کافه کتاب

.

رَبِّ اِنّی لِما اَنزَلتَ اِلیَّ مِن خَیرِ فَقیر...

خُدایا
من به هر آنچه از خیر برایم می فرستی
سخت نیازمندم...


🌱 @kettab 🌱

رفقا روز نو
نوروز نو
بر شما مبارک

Читать полностью…

کافه کتاب

.


در ماه رمضان ، بسيار استغفار و دعا كنيد ؛ زيرا با دعا از شما دفعِ بلا مى‌شود و با استغفار ، گناهانتان پاک مى‌گردد !

امام علی (ع)
کافی ، جلد ۴ ، صفحه ۸۸


🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…

کافه کتاب

.


در به روی شوقِ ما بستن،
ندارد حاصلی

از توجه،رخنه در
دیوار می‌سازیم ما


#صائب_تبریزی



🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…

کافه کتاب

.


کفشی که برای پای تو مناسب است،
ممکن است پای دیگری را زخم کند!

این ناعادلانه است که تمام دستورالعمل های
زندگیمان را خودخواهانه درست بدانیم
و آن‌را برای همگان بخواهیم.

همیشه آن چه در ذهن تو می‌گذرد،
اصلِ مطلق نیست!

اتوبوس سرگردان
#جان_اشتاین_بک


🌱 @kettab 🌱


روزتون خوش رفقا

Читать полностью…

کافه کتاب

.


درباره منشا و چگونگی نامگذاری این جشن اطلاع روشنی در دست نیست، اما یکی از روایت‌های معتبر در مورد این جشن از این قرار است.
«گذشتگان در جشن چهارشنبه‎سوری با برافروختن آتش‌ و نهادن چراغ و خوراکی بر پشت‌بام‌ها، خود را برای آمدن فَرَوَهر‌ها (فَرَو‌َشی‌ها) آماده می‎کردند. آن‎ها باور داشتند تنها به این روش همۀ فروهرها با یکدیگر به جشن آنان می‌آیند؛ نه یكی‎، بلكه همه با هم و به یاری هم می‌آیند. قدما جشن بهار یا جشن آمدن فروهرها را «هَمسپدمیدیم» می‌نامیدند و ایمان داشتند فروهر‌ها در بهار به یاری مردم می‌آیند، از سیل‌های بهاری جلوگیری می‎كنند و اگر دشمنی بخواهد به انسان‌ها آسیب رساند او را دفع می‎کنند.»

چهارشنبه سوری مبارک

#چهارشنبه_سوری


🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…

کافه کتاب

مقبره‌ی خواجه اتابک
دوره ی تاریخی معماری سلجوقیان
#کرمان

🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…

کافه کتاب

.


به منت دگران خو مکن
که در دو جهان

رضای ایزد و انعام
پادشاهت بس


#حافظ

🌱 @kettab 🌱

روز نو مبارک رفقا

Читать полностью…

کافه کتاب

.



بماند سال ها
این نظم و ترتیب


ز ما هر ذرّه خاک
افتاده جایی


غرض نقشیست
کز ما باز ماند


که هستی را
نمی بینم بقایی


#سعدی

🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…

کافه کتاب

خطاب به شمایی که دارین می‌خونید :

.


امیدوارم اون اشک هایی که تو ۱۴۰۳

ریختی باعث سبز شدن و شکوفا شدن آرزوهات در ۱۴۰۴ بشه...



🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…

کافه کتاب

.


عید اَر بوی جانِ ما دارد

در جهان همچو جان مبارک باد


#مولانا

🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…

کافه کتاب

.


من با خدا در صلح و دوستی هستم؛ مشکل من، انسان ها هستند.

#چارلی_چاپلین


🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…

کافه کتاب

.

از عالمی پرسيدند: خشم چيست؟!
او پاسخ زيبايى داد،
خشم مجازاتى ست كه ما به خودمان ميدهيم، به خاطر اشتباه يك نفر ديگه.

#اشو

🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…

کافه کتاب

#بهار
🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…

کافه کتاب

"سبزه کم‌کم از زیر سرما بیرون آمده است."

شب یکشنبه چهاردهم شهر جمادی‌الثانی
【۲۹ اسفند۱۲۶۴】

امروز هوا، الحمدالله بسیار خوب و گرم بود، از آن سرماها افتاده[ است]شکوفه‌ها کم‌کم باز شده، وسط بیدمشک است‌. سبزه کم‌کم از زیر سرما بیرون آمده است. امروز تمام اوقات را، اغلب در موزه بودیم و کار می‌کردیم...تمام اوقاتمان مصروف این بود که امشب چه‌طور تحویل خواهد شد. مثل آدمی که شکار را می‌بیند، می‌خواهد تفنگ بیاندازد، دلش می‌تپد. برای تحویل هم، همین‌طور دل می‌تپد.( ناصرالدین‌شاه، ۱۳۷۸: ۳۳۵)

#فراموشخانه
#خاطرات_ناصرالدین‌شاه
#نوروز
#بهار
#قاجار

عکس: قاب‌ آینه لاکی از دوره‌ی قاجار، نقش گل و مرغ

#فراموشخانه را در اینستاگرام دنبال کنید.
http://Instagram.com/faramoshkhaneh1238

ماخذ:
ناصرالدین‌شاه. ۱۳۷۸. یادداشتهای روزانه ناصرالدین‌شاه. به کوشش پرویز بدیعی.تهران: اسناد ملی)

Читать полностью…

کافه کتاب

نوروز بمانید که ایّام شمایید
آغاز شمایید و سرانجام شمایید

آن صبح نخستین بهاری که به شادی
می آورد از چلچله پیغام، شمایید

خورشید گر از بام فلک عشق فشاند
خورشید شما ، عشق شما ، بام شمایید

نوروز کهنسال کجا غیر شما بود ؟
اسطوره ی جمشید و جم و جام شمایید

عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانه ی بهرام و گل اندام شمایید

ایّام به دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایّام شمایید


#پیرایه_یغمایی
🌱 @kettab 🌱
درود
ایام به کام
نوروزتان فرخنده رفقا
امید که سال نکویی در کنار خانواده سپری کنید💐
پر از اتفاقات ناب
پر از نور و یاد خدا
پر از عشق
پر از افتخارات و موفقیت های فراوان
و پر برکت

Читать полностью…

کافه کتاب

.

بنشین که چو پروانه
به گرد تو زند بال

از روز ازل
آنچه مقدر شده باشد...


#صائب_تبريزی

🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…

کافه کتاب

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو #علی کِه می‌تواند که به‌سر برد وفا را

#شهریار

مسجد کوفه ،۱۹۱۵

🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…

کافه کتاب

• جلوۀ نوبهار •
آهنگساز: شیدا
ترانه‌سرا: معینی کرمانشاهی
خواننده: پروین
دستگاه: سه‌گاه


آیینِ وفا و مهربانی
در شهرِ شما مگر نباشد...


@musighi_banovan_aval_iran

Читать полностью…

کافه کتاب

.


‏ولي از من می‌شنوید هیچ‌وقت کسی رو مجبور به انجام کاری نکنید؛
حالت رو نمی‌پرسه؟ نپرسه.
نمیاد ببینتت؟ نیاد.
تکست نمی‌ده؟ خب نده.
اولویتش نیستی؟ خب نیستی.
توجه نمی‌کنه؟ خب نکنه.
خوبیاتو جبران نمی‌کنه؟ نکنه.
نگرانت نمی‌شه؟ نشه.
رفتار آدما وقتی با ارزشه که از ته دلشون باشه نه از سر زور و اجبار‌.


🌱 @kettab 🌱



وقتی توقع پایین حال آدم خوبِ خوب

Читать полностью…

کافه کتاب

.


سیاوش سیه را به تندی بتاخت
نشد تنگدل جنگ آتش بساخت

در فرهنگ و آئین ایرانی، واپسین شبانه بهرام‌شید (سه‌شنبه شب) را به یاد پاکی سیاوش و گذرش از روى آتش و همچنین به پایان رساندن روزهای سرد سال و پیشواز عید نوروز جشن گرفته می‌شود.




🌱 @kettab 🌱

Читать полностью…
Subscribe to a channel