هر چه بود، روز و شب برایش همیشگی و معمولی بود. هیچوقت "فردا" دلش را نمیلرزاند. بودن بابا و مادرش، با همه ناجوریشان، برای او یک جور پشتوانه و تکیهگاه بودند. حس میکرد کسی را دارد. کسانی را دارد. مادری که برایش کرسی را گرم كند، پارگیِ رختهایش را بدوزد، و نفرینش کند. و پدری که به رویش براق شود، به او چشم غره برود، فحشش بدهد. و گاهی هم یک "دوقرانی" کف دستش بگذارد. اما امشب طور دیگری بود. غیر از شبهای پیش.
@ketabkhanchannel
ادبار و آیینه؛ #محمود_دولتآبادی
انتشارات نگاه
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
درست که من آدم جاهطلبی نبودم، اما آدمهایی هم که جاهطلب نیستند بالاخره یکجایی بایستی برایشان پیدا بشود. منظورم جایی است که یککمی بهتر از جاهایی باشد که معمولاً بریشان تدارک میبینند. آخر خودمانیم چه کیفی دارد که آدم شش و نیم صبح با زنگ ساعت بیدار بشود از تخت بپرد بیرون لباس بپوشد بهزور یکچیزی کوفت کند و تو ترافیک اعصابخردکن صبح خودش را برساند جایی که اصولاً کارش این باشد که عرق بریزد و یک عالم پول درست کند برای یک بابای دیگر و بعد هم از اینکه چنین فرصتی در اختیارش گذاشتهاند کمال تشکر خود را ابراز کند.
@KetabkhanCHANNEL
هزار پیشه، #چارلز_بوکوفسکی
Factotum, Charles Bukowski
#کتاب_نوشته #ادبیات_آمریکا
معمای هگل:
چهار پرده درباره آخرین فیلسوف اروپا
حامد زارع
ماهنامه مهرنامه
✨بمناسبت ۲۷ اوت زادروز گئورگ ویلهلم فریدریش #هگل
@KetabKhanChannel
telegra.ph/معماي-هگل-چهار-پرده-درباره-آخرين-فيلسوف-اروپا-08-27
📌 برای مطالعه این مقاله روی عکس زیر کلیک کنید.
خودشیفته بودن به معنای خودخواه بودن نیست. آدم خودخواه دیگران را تحقیر میکند، آنها را خوار میشمارد. آدم خودشیفته دیگران را بالا میبرد، بالاتر از آن چه به راستی هستند، چون در چشم هر یک از آنان، خودش را میبیند و میخواهد این خود در چشم دیگران دیده را، بیاراید، پس بسی با مهربانی با آینههایش رفتار میکند.
@KetabkhanCHANNEL
جشن بیمعنایی؛ #میلان_کوندرا
مترجم: الهام دارچینیان
نشر: قطره
#کتاب_نوشته
https://telegram.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
جهانی که میپنداشت با توسل به روانشناسی حد و اندازهی جنون را تعیین و آنرا توجیه میکند، اکنون باید خود را در برابر جنون توجیه کند.
@KetabKhanChannel
تاریخ جنون؛
#میشل_فوکو
مترجم:فاطمه ولیانی
نشر: هرمس
#کتاب_نوشته
https://telegram.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
اثر انگشت هیچ دونفری شبیه هم نیست. چرا باید روان آدم ها، با آنهمه پیچیدگی، شبیه هم باشد؟ وقتی بر سر راه شکوفایی هویت فرد مانع ایجاد شود مثل آنست که انگشت کسی را بسوزانن. تا خطوطش محو شود.
@ketabkhanchannel
چاه بابل؛ #رضا_قاسمی
نشر باران
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
وقتی مردن را میآموزی، زندگی کردن را یاد میگیری.
@KetabKhanChannel
سه شنبه ها با موری؛
#ميچ_آلبوم
مترجم: مهدی قراچه داغی
نشر: البرز
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
خطاهای فردی در داوری را معمولا میتوان اصلاح کرد. تا وقتی شهامتش را داشته باشی که خطای خودت را بپذیری٬ میتوان جبران کرد. اما تنگ نظران متعصب که قوه تخیل ندارند، به انگلهایی میمانند که گله را مبتلا میکنند، تغییر شکل میدهند و رشد میکنند و همه چیز را به گند میکشند.
@KetabKhanChannel
کافکا در کرانه؛
#هاروکی_موراکامی
مترجم: مهدی غبرائی
نشر: نیلوفر
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
واقعا وضع عالم وضع غریبی است گویا در عالم خلقت مقرر شده عوام و کارکنان زحمت و ذلت کشیده حاصل رنج ایشان را جمعی خوشبخت بخورند. بسیاری دچار فشار ظالمانند که آنچه بدست ایشان میرسد به جبر میگیرند اگر بعضی از آنها خلاص شوند به اعتقاد خرافات خود را محروم از نعمت ساخته به کیسه آن خوشبختان میریزند حتی اگر از نوع انسان کسی را پیدا نکردند به مثل نهنگ و گاو و درخت و سنگ تعظیم کرده حوائج میخواهند یا مال خود را برداشته راههای دور پیموده به افتادن به خاک یا طواف قبر نامعلومی دسترنج خود را تقدیم و خود را خوشبخت میبینند.
@KetabkhanCHANNEL
خاطرات #حاج_سیاح
یا دوره خوف و وحشت؛
به کوشش حمید سیاح
انتشارات امیرکبیر
https://telegram.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
«قاصدک»
قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما، اما
گرد بام و در من
بی ثمر میگردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک!
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربههای همه تلخ
با دلم میگوید
که دروغی تو، دروغ
که فریبی تو، فریب
قاصدک! هان، ولی ... آخر ... ای وای!
راستی آیا رفتی با باد؟
با توام، آی! کجا رفتی؟ آی
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی، جایی؟
در اجاقی طمع شعله نمیبندم
خردک شرری هست هنوز؟
قاصدک!
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم میگریند
#مهدی_اخوان_ثالث
@KetabkhanChannel
✨ به مناسبت چهارم شهریور سالروز درگذشت مهدی اخوان ثالث
«جهل ما و منفعتطلبان»
خدا ما را شبیه خود نمیسازد، ما او را شبیه خود میسازیم. ما تصور میکنیم که او موجودی شبیه ماست و دعاهای زمزمهوار ما را میشنود و به آنچه آرزو میکنیم اهمیت میدهد. فکر میکنیم خداوند توانایی ذهنی ما را دارد و آرزو میکند تملقاش را بگویند، و حسادت میکند، و اگر از فرمانهایاش!! سرپیچی کنیم، از ما کینه به دل میگیرد!
آیا چنین شیوهی تفکر معیوبی ممکن است در موجودی کامل نمایان شود؟
این شیوهی گفتار کسانی است که کتب مقدس را نوشتهاند. کتب مقدس، آنچه مقدس است و آنچه مقدس نیست، گردآوری حرفها و دیدگاههای برخی از رهبران مذهبی است. رهبری که روزی درد شدید گرسنگی گرفته باشد، دربارهی غذا فکر کرده باشد، دربارهی زن و کردار جنسی اندیشیده باشد، یا نگران اموال یا کودکانش باشد. کتابهای مقدس به دست انسان گردآوری شدهاند.
اعتقادات و آیینهای مذهبی هر جامعهای، هیچ ارتباطی با قانونی به نام قانون الاهی ندارد یا هیچ ارتباطی با سعادت و پرهیزگاری و عشق ورزیدن ندارد، و تمامی آنها به تفکرات و استمرار قدرت و نفوذ رهبران مذهبی مربوط میشود.
ما هرچه بیشتر شناخت پیدا کنیم، چیزهای کمتری وجود خواهند داشت چندانکه رهبران مذهبی میگویند که فقط خدا از آن آگاه باشد. به عبارت دیگر، هرچه جهل ما بیشتر باشد، رویدادها را بیشتر به خدا نسبت میدهند و میدهیم.
@ketabkhanchannel
مسئلهی اسپینوزا؛
#اروین_دیالوم
برگردانِ زهرا حسینیان
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
معلوم بود که عاشق مامانم بودم، اما بیشتر برای اینکه دوست داشتن مادرِ آدم جنبهی اجباری داشت، نه اینکه آدمی بود که اگر تو پیادهروی خیابان از بغلش رد میشدی، احتمال داشت دوستش داشته باشی. هرچند که کلاً چنین اتفاقی هم نمیافتاد، چون پیاده رفتن مال آدمهای ندار بود.
@ketabkhanchannel
بچههای خاصِ خانهی خانم پریگرین؛ #رنسام_ریگز
مترجم: پیمان اسماعیلیان
نشر پیدایش
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
جذام ریشهکن و جذامی تقریبا از خاطرهها محو شد، اما این ساختارها بجا ماندند. دو سه قرن بعد، اغلب در همان مکانها، انسان هایی دیگر را به شیوههایی که به نحوی شگفتانگیز به روشهای پیشین شبیه بود، طرد و تحریم میکردند. فقرا، آوارگان، خلافکاران و دیوانگان از این لحاظ جای جذامیان را گرفتند.
@KetabKhanChannel
تاریخ جنون؛
#میشل_فوکو
مترجم:فاطمه ولیانی
نشر: هرمس
#کتاب_نوشته
https://telegram.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
#معرفی_کتاب
💫💫💫بمناسبت سالروز پائولوکوئلیو (Paulo Coelho ) ( زاده ۲۴ اوت ۱۹۴۷) نویسنده معاصر برزیلی.
بخشی از متن کتاب:
«آنگاه که با دشمنت نزد قاضی میروی، در راه که میروی، بکوش که از او وارَهی؛ مبادا که ترا کشانکشان نزد قاضی برد، و قاضی ترا به داروغه بسپارد، و داروغه ترا به زندان بیاندازد. ترا میگویم که از آن جا روانه نخواهی شد تا وقتی که آخرین پشیز را پرداخته باشی.»
یک سده از مرگ پرسشبرانگیز ماتا هاری سپری شده است؛ زنی که به اتهام جاسوسی علیه فرانسه به جوخه اعدام سپردهشد. ماتا هاری، افسونگر، قربانی خشونت جنسی، قربانی بازیهای سیاسی، مادر بیبهره از سرپرستی فرزند، جنگ زده، جهان وطن، تابوشکن، جاسوس، رامشگر و... همه اینها بوده و نبوده.
سر او تا چند سال در موزه آناتومی پاریس نگهداری میشد تا آنکه مقامات موزه در سال ۲۰۰۰ متوجه غیبت سر شدند.
پائولو کوئیلو در رمان جدید خود بانام «جاسوس» با استفاده از وقایع حقیقی زندگی این زن، دست به خلق ادبی زدهاست. او کوشیده است با نوشتن روایتی از مرگ و زندگی او، با تکیه بر شواهد جسته و گریخته، تکههای گمشده این پازل تاریخی را کنار هم بنشاند و نوری بر تاریکیهای زندگی و شخصیّت ماتا هاری بیندازد.
@KetabKhanChannel
#معرفی_کتاب
https://telegram.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
زندگی قمار است، ماجراست، انسان یا میبرد یا میبازد، زندگی مثل معرکهایست که پایان ندارد وقتی صدای یک نفر کمکم ضعیف و خاموش شد، صدایی جوانتر و نیرومندتر رشتهی بقیهی داستان را میگیرد و ادامه میدهد...!
@KetabkhanCHANNEL
پر؛ #شارلوت_مری_ماتیسن
مترجم: میمنت دانا
انتشارات پر
#کتاب_نوشته
https://telegram.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
💫💫💫بمناسبت سالروز #خورخه_لوئیس_بورخس
خورخه لوئیس بورخس( ۲۴ اوت ۱۸۹۹_ ژوئن ۱۹۸۶) نویسنده، شاعر، مقالهنویس و مترجم آرژانتینی و از شخصیتهای برجسته ادبیات اسپانیایی میباشد. آثار بورخس در ردهی ادبیات فلسفی و همچنین در ژانر فانتزی طبقهبندی میشوند. داستانهای کوتاه وی انقلابی در فرم داستان کوتاه کلاسیک ایجاد کرد. بعدها منتقدین از وی به عنوان نویسنده پست مدرن نام بردند.
در آثار بورخس دور از ذهنترین ارتباطها، اتفاقها و شخصیتهای تخیلی و واقعی چنان کنار هم قرار میگیرند که به عنوان واقعیتی «داستانی» همانقدر خیالی به نظر میرسند که باورپذیرند.
اساطیر، افسانهها و شخصیتهای تاریخی اقوام مختلف جهان در آثار بورخس در هم تنیده میشوند تا جهانی سرشار از تخیل ناب پدید آورند.
بورخس تمام مرزهای جغرافیایی و تاریخی را در هم میآمیزد تا بر بیمرزی جهان ادبیات شهادت دهد.
تا این زمان هیچ نویسنده ای نتوانسته است در حد و اندازه بورخس گونه های متضاد داستانی را با هم بیامیزد و ژانر ادبی یگانه و متفاوتی خلق کند. تلفیق داستان های جنایی با متافیزیکی و تلفیق نوع ادبی مینیمال با فلسفه از ابداعات بورخس است.
هیچکس مثل بورخس در مورد ادبیاتی که قبل از او خلق شده و در مورد تغییر ساختارهای آنها نیاندیشیده است.
آثار:
هزارتوهای بورخس _ویرانههای مدور - الف و چند داستان دیگر - کتابخانه بابل -اطلس - کتاب موجودات خیالی و....
@KetabKhanChannel
#معرفی_نویسنده #ادبیات_امریکای_لاتین
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
ذوالقدر را خواب نمیبرد. پلکهایش خسته شده بودند، اما خواب نمیآمد. میآمد، دور چشمها پرسه میزد، اما بر پلکها نمینشست. نیش میزد و میگریخت. میگریخت و مژهها را میآزرد. میان کاسههای چشمها انگار نرمه شن ریخته بودند. یک جور حال دیگری داشت. حس میکرد کلهاش پر از سرب شده. سنگین و بزرگ به نظرش میآمد. فکرهایی در مغزش جا گرفته بودند که نمیتوانست بفهمدشان. اذیتش میکردند. یعنی چه؟ یعنی چه؟
تف بر این فکر! چه موذی بود! چه موذی بود! هر وقت ذوالقدر به مادرش فکر میکرد، این هم، این فکر هم مثل بال مگس به مغزش میچسبید. تف! اصلاً چرا باید این جور فکرها را به مغز راه داد! کی راه میدهد؟ این فکرها خودشان میآیند، میچسبند. سمج اند. ملاحظه هیچکس را نمیکنند. میآیند، جا میکنند، میچسبند و قایم میشوند، و همین که تو خواستی به چیزی فکر کنی، آنها هم خودشان را قاطی میکنند. مثل ریسمان به دست و پایت میپیچند. چه سمج! چه سمج! تف!
@ketabkhanchannel
ادبار و آیینه؛ #محمود_دولتآبادی
انتشارات نگاه
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
#داستان_کوتاه
اخرین شب جهان؛ #ری_داگلاس_بردبری
به مناسبت زادروز ری داگلاس بردبری (زاده ۲۲ اوت ۱۹۲۰- درگذشته ۵ ژوئن ۲۰۱۲) شاعر آمریکایی و نویسندهٔ گونههای خیالپردازی، وحشت و علمی-تخیلی.
@KetabKhanChannel
http://telegra.ph/بمناسبت-سالروز-08-22-4
📌 برای مطالعه این داستان کوتاه روی عکس زیر کلیک کنید.
مگر همه ما این قدر از گناه مصون هستیم که عقایدمان نباید تغییر کند. آن هم وقتی که زندگی این قدر پیچیده است؟
@ketabkhanchannel
نمایشنامه مرده متحرک؛ #لئون_تولستوی
ترجمه آبتین گلکار
انتشارات هرمس
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
اول بهخاطر اندوه، دوم بهخاطر خوشی، سوم برای یک دختر. سوم برای یک دختر. من روی سومی میمانم. فقط نمیتوانم هیچ چیز اضافه کنم. سرم سنگین از صداها است، دهانم از خون بدطعم است. سومی برای یک دختر. میتوانم وراجی کلاغها را بشنوم. آنها میخندند، مسخرهام میکنند، با قارقاری خشن. خبر از چیزی شوم میدهند، چیزهای شوم. حالا میتوانم آنها را ببینم، سیاهیشان روی خورشید را گرفته. هیچ پرندهی دیگری نیست. همه میآیند. همه با من حرف میزنند.
@KetabKhanChannel
دختری در قطار؛
#پائولا_هاوکینز
مترجم: محبوبه موسوی
انتشارات: میلکان
#کتاب_نوشته
https://telegram.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
«هنگامی که در مرد قدرتی نیست، زن حق دارد منحرف شود.»
@ketabkhanchannel
رومئو و ژولیت؛ #ویلیام_شکسپیر
ترجمه علاء الدین پازارگادی
نشر سروش
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ