سرباز: تو را مژده باد ای بزرگترین سرداران، چراغ بخت تو روشن، که شکارگرانت شکاری نیکو گرفتهاند. جانبازان تو از تازیان یکی نیمهجان را گرفتهاند، خون آلود. ببینید؛ شمشیرشان کج است؛ به سان ابروی ماه. و ردایشان از پشم سیاه شتر. و این هم شپش!
سرکرده: زبانش را باز کن؛ چه میداند؟
سردار: نان کشکینش بده و سپس به تازیانه ببند تا سخن گوید. بپرسش شمارهی تازیان چند است؛ کدام سویند؛ چه در سر دارند؛ بپرسش ویرانه چرا میسازند؛ آتش چرا میزنند؛ سیاه چرا میپوشند؛ و این خدای که میگویند چرا چنین خشمگین است؟
@ketabkhanchannel
نمایشنامه مرگ یزدگرد؛ #بهرام_بیضایی
انتشارات روشنگران
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
مرگ تنها یکی از موضوعاتی است که میتوان از آن اندوهگین بود. اما زندگیِ بدون خوشبختی هم مطلب دیگری است. بسیاری از کسانی که به دیدن من میآیند شاد و خوشبخت نیستند.
به این دلیل که فرهنگ ما به گونهای نیست که به مردم احساس خوشبختی بدهد.
ما بدآموزی میکنیم و آموزش اشتباه میدهیم. باید خیلی قوی باشی که اگر متاع این فرهنگ رانمیپسندی، خریدار آن نشوی. فرهنگی از آن خود ابداع کن.
@ketabkhanchannel
سه شنبه ها با موری؛ #میچ_آلبوم
ترجمه مهدی قراچه داغی
نشر البرز
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
نمیشود آنقدر از چیزی متنفر بود مگر آنکه قسمتی از روحمان آن را بسیار دوست داشته باشد.
@ketabkhanchannel
سهگانه نیویورک؛ #پل_استر
ترجمه لولاچی/ خجسته کیهان
نشر کاج
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
لازم نیست که آدم هر چه بلده نشون بده. نه خوبه که آدم به خودش بباله نه مردم از کسی که بیشتر از آنها چیز بلده خوششون میآد. این کار عصبانیشون میکنه. با صحیح حرفزدن نمیشه اون ها را عوض کرد. اگه بخوان، خودشون صحیح حرفزدن را یاد میگیرند. اگه نه آدم یا باید دهنش را ببنده یا با زبون خودشون باهاشون حرف بزنه.
@ketabkhanchannel
کشتن مرغ مینا؛ #هارپر_لی
مترجم: فخرالدین میررمضانی
انتشارات علمی و فرهنگی
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
در اخلاق نيز مانند کالا قانون عرضه و تقاضا وجود دارد و اگر در زمينه اخلاق حصول عرضه در برابر تقاضا خيلی کندتر از زمينه کالا صورت میگيرد برای آن است که نفس انسانی دقيقتر است و دستکاری آن دشوارتر.
@KetabKhanChannel
لذات فلسفه؛
#ویل_دورانت
مترجم: عباس زریاب خوئی
نشر: علمی و فرهنگی
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
زندگی بیمقدمه تغییر جهت میدهد.
@ketabkhanchannel
سهگانه نیویورک؛ #پل_استر
ترجمه شهرزاد لولاچی/خجسته کیهان
نشر کاج
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
وقتی با کسی طرف هستید که به
چیزی که از آن دفاع میکند اعتقاد ندارند بهتر است محتاط باشید، هزار سال است که این مردم دهل میزنند و با علم و کتل اسبی را میبرند تا اگر حضرت ظهور کرد سوار آن بشود. اما به شما قول میدهم که اگر همین فردا ظهور کند اینها اول از همه ببرند و آنقدر شکنجهاش بدهند تا اقرار کند که عامل آمریکاست. بعد هم میگذارندش سینهی دیوار.
@ketabkhanchannel
چاه بابل؛ #رضا_قاسمی
نشر باران
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
به باورِ دوستانتان یک پنجره بیافزایید...
کتابخوان، پنجرهای است به بلندای دانایی و به روشنایی بیداری.
چشم به نگاه شما دوختهایم☺️
@ketabkhanchannel
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
آیا چیزی باورپذیرتر از عقربه ثانیهشمار وجود دارد؟ و با وجود این٬ کوچکترین لذت یا دردی کافی است که انعطافپذیری زمان را بهمان بیاموزد. بعضی احساسات گذر آن را سریع و بعضی دیگر کند میکند؛ گهگاه هم به نظر میآید گم شده - تا آن لحظه نهایی که واقعا گم شود و هرگز برنگردد.
@KetabkhanCHANNEL
حس یک پایان؛ #جولیان_بارنز
ترجمه محمد حکمت
نشر زریاب
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
زن: من آن جوانک را به خون جگر از خردی به برنایی آوردم. پسر من تک پسری بود خرد که سپاهیان تواش به میدان بردند. و ماه هنوز نو نشده از من مژدگانی خواستند، آنگاه که پیکر خونالودش را با هشت زخم پیکان بر تن برایم بازپس آوردند.
موبد: مردمان همه سپاهیان مرگند! ای زن کوتاه کن و بگو که آیا پسر اندکسال تو با پادشاه ما همارز بود؟
زن: زبانم لال اگر چنین بگویم. نه، پسر من با پادشاه همسنگ نبود؛ برای من بسی گرانمایه تر بود!
سردار: هاه، شنیدید؟ اینگونه است که ایران زمین از پای درمیآید! بگو ای آسيابان پسر مرده؛ پس تو از پادشاه کینهی پسرت را جستی!
@ketabkhanchannel
نمایشنامه مرگ یزدگرد؛ #بهرام_بیضایی
انتشارات روشنگران
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
✨ به مناسبت ۱۰ مرداد ماه زادروز
#محمود_دولت_آبادی
محمود دولتآبادی (زادروز ۱۰ مراد ۱۳۱۹ دولتآباد سبزوار) نویسنده٬ نمایشنامه نویس٬ فیلمنامه نویس ایرانی است و سبک نوشتاریاش واقعگرایی است. ناملایمات و دشواریهای بسیاری را گذرانده، که بعدها در آثارش نمود یافت اما گویی ادبیات معجون مشکلاتش بوده است.
نثری زنده، جذاب، اثرگذار و با قدرت انتقالی شگفت که گویی خواننده تمام شخصیتها و مناظر و پدیدههای طبیعت را که او توصیف میکند، به چشم میبیند. مهارت دولتآبادی در توصیف اندام و چهره و حالات روحی قهرمانانش چنان است که تا مدتها پس از مطالعهی داستان، سیمای یک یک آنان در ذهن خواننده میماند.
در نثر دولت آبادی واژگان محلی (کردی و خراسانی) نیز در کنار واژه های امروزی آورده شدهاند و این موضوع بدون اینکه نقصی در معنی متن ایجاد کند، به شیرینی و زیبایی زبان نثر او میافزاید.
وی چندین نمایشنامه و فیلمنامه را به نگارش در آورده است، او همچنان سابقه بازیگری در تئاتر و سینما را دارد.
آثار محمود دولت آبادی:
مهم ترین کتاب دولت آبادی رمان بلند ده جلدی "کلیدر" است که نزدیک به ۳۰۰۰ صفحه میباشد.
«کلیدر، آینهای است که حقیقت زندگی روستانشینان خراسان را نشان میدهد.»
آثار دیگر دولت آبادی عبارتند از :
ته شب (داستان) ؛ هجرت سلیمان و مرد (مجموعه داستان) ؛ لایههای بیابانی (مجموعه داستان) ؛ اوسنه بابا سبحان (داستان بلند) ؛ تنگنا (نمایشنامه) ؛ باشبیرو ( نمایشنامه) ؛ گاواره بان (داستان) ؛ ناگریزی و گزینش هنرمند (مجموعه مقاله) ؛ عقیل عقیل (داستان)؛ موقعیت کلی هنر و ادبیات کنونی (مجموعه مقاله) ؛ دیدار بلوچ (سفرنامه) ؛ کلیدر (رمان) ؛ جای خالی سلوچ (رمان) ؛ سلوک (رمان) ؛ ققنوس (نمایشنامه) ؛ آهوی بخت من گزل (داستان) ؛ کارنامه سپنج (مجموعه داستان و نمایشنامه).
@KetabkhanChannel
#معرفی_نویسنده #ادبیات_ایران
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
معلوم است که اوه از خیلی وقت پیش میدانست باید چهکار کند، ولی همهی آدمها در اصل به زمان خوشبیناند. همیشه معتقدیم برای انجام کاری برای دیگران هنوز وقت داریم، معتقدیم برای گفتن حرفی به دیگران هنوز وقت داریم و سپس اتفاقی میافتد که ناگهان سرجایمان میایستم و با خود فکر میکنیم «کِی».
@KetabKhanChannel
مردی بنام اوه٬
#فردریک_بکمن
مترجم: فرناز تیمورازف
نشر: نون
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
«تمام استنباط ما از درستی و نادرستی چیزها مشروط است. ماشینی هستیم که از کودکی برنامهریزی اش می کنند برای آنکه جهان را آنطور ببیند که بزرگتر ها خواسته اند. با اینهمه، ما معتقدیم که عقل داریم و قادریم خوب را از بد جدا کنیم. پس ما کی باید جهان را آنگونه ببینم که هست؟ و مگر چند بار به دنیا می آییم؟»
@ketabkhanchannel
چاه بابل؛ #رضا_قاسمی
نشر باران
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
هر کهتر آرزوی برگذشتن از مهترش را دارد؛ و آن دونده وامانده چه میخواهد جز پیش افتادن از آنکه پیشتر است؛ و باخته آرزویش چه جز بردن؟ پیاده دشمن سوار است؛ و گدا خونی پادشاه!
@ketabkhanchannel
نمایشنامه مرگ یزدگرد؛ #بهرام_بیضایی
انتشارات روشنگران
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
آری ریشه همه بیچارگیها درونی ما در خود ما است، ما تصور میکنیم بدبختی از بیرون به ما هجوم میآورد ولی این درون ماست که سرچشمه اصلی تلخیها و خوشیهای زندگی است.
@KetabkhanCHANNEL
آدمک حصیری، #آناتول_فرانس
Le Mannequin d'osier, Anatole France
#کتاب_نوشته #ادبیات_فرانسه
شاید لازم نباشد انسان همه چیز را در عمل آزموده باشد تا آنچه میگوید نزدیک به واقع باشد. خاصه در واقعه مرگ انسان نمیتواند آنچه میگوید مبتنی بر تجربه باشد. اما من به یک حقیقت مهم در امر مرگ اطمینان دارم و آن اینست که انسان تا به زندگی پشت نکرده باشد، مرگ بر او چیره نمیشود.
@KetabkhanChannel
سلوک؛
#محمود_دولت_آبادی
انتشارات: چشمه
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
برای زیستن دو قلب لازم است
قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوستش بدارند
قلبی که هدیه کند
قلبی که بپذیرد
قلبی که بگوید
قلبی که جواب بگوید
قلبی برای من، قلبی برای انسانی که من میخواهم
تا انسان را در کنار خود حس کنم...
@ketabkhanchannel
عاشقانهها؛ #احمد_شاملو
گردآورنده: نیاز یعقوب شاهی
نشر هیرمند
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
_اتیکوس میگه خدا بنده هاشو همون قدر دوست داره که اونها خودشون رو.
_اما بعضی وقت ها انجیل تو دست بعضیها بدتر از یک بطر نوشیدنی غیرمجاز تو دست... فرض کنیم پدر تو است.
_آدمهایی پيدا میشند که... که اون قدر غصه اون دنیا رو دارند که هیچوقت یاد نمیگیرند تو این دنیا چه جور باید زندگی کرد.
@ketabkhanchannel
کشتن مرغ مینا؛ #هارپر_لی
مترجم: فخرالدین میررمضانی
انتشارات علمی و فرهنگی
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
اوه هیچوقت نفهمید چرا مردم در کل زندگی ذهنشان را درگیر میکنند و مدام فکر و خیال میکنند، بهجای اینکه قبول کنند چه جور آدمی هستند. آدم همانی است که هست و آدم کاری را میکند که میتواند بکند گرچه میتواند انجام آن کار را دست یک آدم دیگر بسپارد.
@KetabKhanChannel
مردی بنام اوه٬
#فردریک_بکمن
مترجم: فرناز تیمورازف
نشر: نون
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ