هر بار، به خصوص بعدازظهرهای بارانی، هنگامی که سرِ بشقابی پر از اسپاگتی می نشستم احساس روشنی به من دست می داد، حس ان که همان لحظه یک نفر ممکن است در بزند. شخصی که تصور می کردم برای دیدنم می آید، هر بار فرق می کرد. گاهی وقت ها او یک غریبه بود. گاهی وقت ها هم آشنا. یک بار دختری بود با پاهای قلمی که در دوران دبیرستان با او رابطه ی عاشقانه ای داشتم. یک بار خودِ چند سال قبلم بود که برای دیدار آمده بود و یک وقتِ دیگر هم ویلیام هولدن بود که جنیفرجونز را میان بازوانش گرفته بود.
با این حال حتا یکیشان هم وارد خانه نمی شد. آنان همچون تکه هایی از خاطرات، بیرون در شناور می ماندند و بعد بی آنکه در بزنند از آن جا می گریختند.
@ketabkhanchannel
سال اسپاگتی؛ #هاروکی_موراکامی
ترجمه غزال رمضانی
نشر کهکشان نورد
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
اشیا در بُعد مادی ادای چیزی را درمی آورند که می خواهیم در بُعد روانشناختی بدست آوریم.
@ketabkhanchannel
تسلی بخشی های فلسفه؛ #آلن_دوباتن
ترجمه عرفان ثابتی
نشرققنوس
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
لذت، آغاز و غایت زندگی سعادتمندانه است.
@ketabkhanchannel
تسلی بخشی های فلسفه؛ #آلن_دوباتن
ترجمه عرفان ثابتی
نشرققنوس
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
فوث عادت داشت در کُمد مادرش پنهان میشد. فضای کف پر از جعبههای کفشی بود که مادرش هیچگاه آنها را نپوشیده بود. او گوشهای از کمد برای خودش یک مخفیگاه درست کرده بود. درهای کمد را میبست و در مخفیگاهش پنهان میشد و صورتش را در دامنهای مادرش مخفی میکرد. تاریکی داخل کمد، رایحه چرم، بوی سیگارهای مخفیانهی مادرش که با رایحهی کافور نفتالین لباسها که در تابستان به هم میآمیخت. آن رایحه ترکیبی بود که میشد آن را در شیشهای ریخت و آن را «گوهر وجود مادر» نام گذاشت.
@KetabkhanCHANNEL
فانوس دریایی؛ #الیسون_مور
برگردان: ابراهیم فتوت
انتشارات کتاب کولهپشتی
#کتاب_نوشته #ادبیات_انگلستان
https://telegram.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
هر عقیدهای که از دیگران رسیده و قبولشده باشد، فکر احمقانهای بیش نیست، زیرا بافکر اکثریت مردم سازگار آمده است.
@KetabkhanCHANNEL
افسانههای راز و خیال، #ادگار_آلنپو
Tales of Mystery and Imagination, Edgar Allan Poe
#ادبیات_آمریکا #کتاب_نوشته
دوره ی روشنگری یا عقل گرایی یا آزاد اندیشی در اروپای قرن هجدهم اتفاق افتاد، در این دوره عقل بصورت تدریجی جایگزین دین می شود و به عبارتی دین عقلانی جایگزین دین الوهی میشود. این اتفاق که یکی از مهم ترین حوادث تاریخ جهان است سرچشمه ی ظهور دنیایی نو با تفکراتی جدید و مدرن بود که کل باورهای سنتی را یکجا به چالش میکشید.
فیلسوفانی همچون ولتر، ژان ژاک روسو، دیدرو و ایمانوئل کانت با آرا و اندیشه های خود انقلابی در دنیای مسیحی سنت زده به پا کردند که ثمره اش این نتایج شگفت انگیز بود: دین تبدیل به عقل شد، جزمیت تبدیل به نقادی شد، الوهیت تبدیل به انسانیت شد، حجتیت دینی تبدیل به فهم شخصی از دین شد، ایمان جای خود را به سنجش داد، تسلیم جای خود را به تصمیم داد، وابستگی جای خود را به استقلال داد، عشق به خدا جای خود را به عشق به انسانیت داد و در نهایت اجبار جمعی جای خود را به آزادی فردی داد …
@ketabkhanchannel
دین در محدوده عقل تنها؛ #کانت
ترجمه منوچهر صانعی
نشر نقش و نگار
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
هر كدام از ما چيزی را كه برايش با ارزش بوده از دست میدهد. موقعيتهای از دست رفته٬ احساساتی كه هرگز نمیتوانيم دوباره بدست بياوريم. اين بخشی از آن چيزيست كه معنیاش زنده بودن است. اما درون سرمان اتاق كوچكی است كه آن خاطرات را در آن نگه میداريم. اتاقی شبيه قفسههای توی اين كتابخانه. و برای درک عملكرد قلبمان بايد مدام كارتهای مرجع جديد درست كنيم. بايد هر چند وقت يكبار چيزها را گردگيری كنيم٬ آنها را هوا بدهيم٬ آب گلدان ها را عوض كنيم. تو برای ابد در كتابخانهی خصوصی خودت زندگی میکنی.
@KetabKhanChannel
کافکا در کرانه؛
#هاروکی_موراکامی
مترجم: مهدی غبرائی
نشر: نیلوفر
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
اگر بپذیریم که عشق جستجوی قابلیتهایی است در دیگران که خودمان فاقد آن هستیم، بنابراین در عشقمان به فردی از کشور دیگر، یکی از خواستهها میتواند این باشد که بخواهیم خودمان را هر چه بیشتر به ارزشهایی پیوند دهیم که در فرهنگ خودمان غایب است.
@KetabKhabChannel
هنر سیر و سفر؛
#الن_دوباتن
مترجم: گلی امامی
نشر: نیلوفر
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
به باورِ دوستانتان یک پنجره بیافزایید...
کتابخوان، پنجرهای است به بلندای دانایی و به روشنایی بیداری.
چشم به نگاه شما دوختهایم☺️
@ketabkhanchannel
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
#معرفی_کتاب
سه تفنگدار؛ #الکساندر_دوما
ترجمه محمدطاهر میرزا اسکندری
انتشارات هرمس
@ketabkhanchannel
سه تفنگدار رمانی است اثر نویسنده فرانسوی الکساندر دوما. این رمان قهرمانیها و دلاوریهای سه تن از تفنگداران لویی سیزدهم به نامهای آتوز، پورتوز، آرامیس و همچنین جوانی دلیر و باهوش به نام دارتینیان که بعداً در طول داستان عضو تفنگداران سلطنتی میشود را روایت میکند. این چهار نفر با هم پیمان دوستی بسته و در همه مهالک و مخاطرات با یکدیگر میباشند. الکساندر دوما در این رمان اشخاص، زندگی و قسمتی کوچک از تاریخ فرانسه را با مهارتی ویژه به خوانندگان نشان میدهد.
اولین بار این کتاب توسط محمدطاهر میرزا قاجار (محمدطاهر میرزا اسکندری) در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به فارسی ترجمه شد.
در مقدمه این کتاب آمده است:
این داستان را بخوانید و باز و باز بخوانید چون گنجینهای در آن پنهان است. گنجینه کجاست؟ درهای گرانبهایی که از نبوغ تراویده اند و هر یک از جعبه جواهر نشان واژهها سربرآورده اند و جای جای از قلم این جادوگر کلام بر زمین افتاده اند.
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
قدرتی كه من دنبالش میگردم ربطی به برد و باخت شما ندارد. دنبال يک ديوار نيستم تا نيرویی را كه از بيرون میآيد دفع كند. آنچه میخواهم اين است كه بتوانم آن قدرت بيرونی را جذب كنم تا رودرروی آن بايستم. توانایی تحمل در سكوت، تحمل بیانصافی٬ بدشانسی٬ اندوه٬ اشتباهات٬ سوء تفاهم ها.
@KetabKhanChannel
کافکا در کرانه؛
#هاروکی_موراکامی
مترجم: مهدی غبرائی
نشر: نیلوفر
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
پیرهایی هستند که با لبخند میمیرند مثلاینکه به خواب میروند، اما یک نفر جوان قوی که ناگهان میمیرد و همه قوای بدنش تا مدتی بر ضد مرگ میجنگد چه احساسی خواهد داشت؟
@KetabkhanCHANNEL
بوف کور، #صادق_هدایت
The Blind Owl, Sadegh Hedayat
#کتاب_نوشته #ادبیات_فارسی
🌹انگیزش بدون آگاهی، مانند ورزش بدون تغذیه است. به این کمپین آگاهی و انگیزه بخش بپیوندید.🌹👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEMJIvFcOxeHLkdMrw
عمری که بیعشق بگذرد، بیهوده گذشته. نپرس که آیا باید در پی عشق الهی باشم یا مجازی، عشق زمینی یا عشق آسمانی، یا عشق جسمانی؟ از تفاوتها تفاوت میزاید. حال آنکه به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق. خود به تنهایی دنیایی است عشق. یا درست در میانش هستی، در آتشش، یا بیرونش هستی، در حسرتش ...
@KetabkhanCHANNEL
ملت عشق، #الیف_شافاک
برگردان: ارسلان فصیحی
انتشارات ققنوس
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
آیا توجه کرده اید که احساسات ما را تنها مرگ بیدار میکند؟ رفیقانی را که تازه از ما دور شده اند چه دوست میداریم، مگر نه؟ آن عده از استادانمان را که دهانشان پر از خاک است و دیگر سخن نمی گویند چه می ستاییم!
در این صورت بزرگداشت آنها طبیعتاً در ما پا می گیرد، همان بزرگداشتی که شاید آنها همهٔ عمر از ما انتظارش را داشتند.
@ketabkhanchannel
سقوط؛ #آلبر_کامو
شورانگیزفرخ
نشر نیلوفر
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
تنها از طریق بدجنسی می توان به دفع حمله پرداخت. از این روست که مردم برای اینکه خود محاکمه نشوند در محاکمه کردن شتاب می کنند.
@ketabkhanchannel
سقوط؛ #آلبر_کامو
ترجمه شورانگیز فرخ
نشر نیلوفر
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
بارها به فکر مرگ و تجزیهٔ ذرات تنم افتاده بودم،
بطوری که این فکر مرا نمی ترسانید
برعکس آرزوی حقیقی می کردم که نیست و نابود بشوم،
از تنها چیزی که می ترسیدم این بود که ذرات تنم در ذرات تن رجاله ها برود.
این فکر برایم تحمل ناپذیر بود
گاهی دلم میخواست بعد از مرگ دستهای دراز با انگشتان بلند حساسی داشتم تا همهٔ ذرات تن خودم را به دقت جمع آوری می کردم
و دو دستی نگه می داشتم تا ذرات تن من که مال من هستند در تن رجاله ها نرود.
@ketabkhanchannel
بوف کور؛ #صادق_هدایت
#ادبیات_معاصر
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
از آنوقت به بعد شروع کردم زندگی را نه با سالها بلکه با دههها اندازهگیری کردن. دهه پنجاه خیلی مهم بود چون متوجه شدم که تقریباً تمام دنیا از من جوانترند. دهه شصت از همه سنگین تر بود چون فکر میکردم وقتی برای اشتباه کردن باقی نمانده است. دهه هفتاد چون امکان داشت آخرین آنها باشد ترس آور بود. با این حال وقتی صبح نود سالگی ام در رختخواب نازک اندام زنده بیدار شدم این فکر دلپذیر از خاطرم گذشت که ای کاش زندگی چیزی نبود که مثل رود گلآلود بگذرد بلکه فرصت نادری بود تا در ماهیتابه از این رو به آن رو شویم و طرف دیگرمان هم تا نود سال دیگر سرخ میشد.
@ketabkhanchannel
خاطرات روسپیان سودازده من؛ #گابریل_گارسیامارکز
مترجم: امیرحسین فطانت
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
به باورِ دوستانتان یک پنجره بیافزایید...
کتابخوان، پنجرهای است به بلندای دانایی و به روشنایی بیداری.
چشم به نگاه شما دوختهایم☺️
@ketabkhanchannel
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
آدم باید با توقعات برابر به یه رابطه متعهد بشه، همون اندازه کوتاه بیاد که طرف مقابلش حاضره – نه این که یکی فقط بخواد خودشو سرگرم کنه و دیگری دنبال عشق واقعی باشه. به نظر من از اینجاست که تمام رنج ها شروع می شه.
@ketabkhanchannel
جستارهایی درباب عشق؛ #آلن_دوباتن
ترجمه گلی امامی
نشر نیلوفر
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ
همان طور که وقایع واقعی فراموش میشوند، بعضی وقایع هم که هرگز اتفاق نیافتاده اند میتوانند در خاطرات طوری زنده بمانند که گویی اتفاق افتاده اند.
@ketabkhanchannel
خاطرات روسپیان سودازده من؛ #گابریل_گارسیامارکز
مترجم: امیرحسین فطانت
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ