ketabkhanchannel | Unsorted

Telegram-канал ketabkhanchannel - کتابخوان

1152

📚 شبکه کتابخوان محلی است برای اشتراک کتاب‌نوشته‌ها کانال کتابخوان صوتی: 🎧 @KetabkhanAudio تماس با ما: 🆔 @KetabkhanContact Email: 📧 ketabkhanchannel@gmail.com

Subscribe to a channel

کتابخوان

@ketabkhanchannel

Читать полностью…

کتابخوان

@KetabkhanCHANNEL

Читать полностью…

کتابخوان

از اولین علائم پیری این است که آدم شبیه پدرش می‌شود.
... واقعیت این است که اولین تغییرات در پیری آن چنان به آرامی اتفاق می‌افتد که به سختی به چشم می‌آیند. آدمی باز خودش را از درون نگاه می‌کند، همان طور که همیشه نگاه می‌کرده است اما این دیگرانند که از بیرون به او پیریش را یادآوری می‌کنند...!
@ketabkhanchannel
خاطرات روسپیان سودازده من؛ #گابریل_گارسیامارکز
مترجم: امیرحسین فطانت
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ

Читать полностью…

کتابخوان

اگر سیاست و عشق آغازی سرخوشانه داشته باشند، پایانشان معمولاً خونین می شود!
@ketabkhanchannel
جستارهایی درباب عشق؛ #آلن_دوباتن
ترجمه گلی امامی
نشرنیلوفر
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ

Читать полностью…

کتابخوان

به باورِ دوستانتان یک پنجره بیافزایید...
کتابخوان، پنجره‌ای است به بلندای دانایی و به روشنایی بیداری.
چشم به نگاه شما دوخته‌ایم☺️
@ketabkhanchannel
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ

Читать полностью…

کتابخوان

ما عاشق می شویم چون نیازمندیم با توسل به فردی آرمانی از دست خود فاسدمان برهیم.
@ketabkhanchannel
جستارهایی درباب عشق؛ #آلن_دوباتن
ترجمه گلی امامی
نشر نیلوفر
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ

Читать полностью…

کتابخوان

 
تصمیم گرفته بود در آینده هرگز عاشق نشود . حالا به عشق های سطحی اکتفا می کرد ، چون قبلا همه ی احساساتش را به پای آن دختر ریخته بود.
@ketabkhanchannel
دختری از پرو؛ #ماریو_بارگاس_یوسا
ترجمه خجسته کیهان
نشرپارسه
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ

Читать полностью…

کتابخوان

@KetabkhanCHANNEL

Читать полностью…

کتابخوان

@ketabkhanchannel

Читать полностью…

کتابخوان

@ketabkhanchannel

Читать полностью…

کتابخوان

اما این نام‌های گم‌شده کجا می‌روند؟ احتمال آنکه در هزارتوی شهر باقی بمانند بسیار ضعیف است. بعضی از آنها توسط کامیون‌های بزرگ در جاده له می‌شوند، بعضی نیز فقط به خاطر کمبود جا در جوی کنار خیابان گم می‌شوند، برخی در اتوبوس و بعضی در عمق رودخانه غرق می‌شوند، با غروری که مانند وزنه آنها را به پایین می‌کشد. و در هر حال برخی آز آنها حتماً نجات‌یافته و راهشان را به سمت شهر نام‌های گمشده پیدا می‌کنند.
@KetabkhanCHANNEL
بید کور، زن خفته: داستان یک عمه بینوا، #هاروکی_موراکامی
Blind Willow, Sleeping Woman, Haruki Murakami
#کتاب_نوشته #ادبیات_ژاپن

Читать полностью…

کتابخوان

من از زندگی خودم بی‌اندازه خسته شده‌ام از خودم خسته شده‌ام. در مرحله‌ی خاصی بايد دست از زندگی می‌كشيدم اما اين كار را نكردم. می‌دانستم زندگی بی‌معنی است اما نمی‌توانستم از آن دست بردارم. بنابراين عاقبت كارم فقط انتظار كشيدن شد. به هدر دادن عمرم در جستجويی بيهوده. عاقبت به خودم صدمه زدم و اين كار باعث شد به ديگرانی كه در اطرافم بودند صدمه بزنم. به اين دليل است كه اكنون دارم تنبيه می‌شوم چون اسير نوعی نفرين هستم.
@KetabKhanChannel
کافکا در کرانه؛
#هاروکی_موراکامی 
مترجم: مهدی غبرائی
نشر: نیلوفر
#کتاب_نوشته 
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ

Читать полностью…

کتابخوان

کتاب صوتی «کی ز مردن کم شدم» به روایت الهه توشه را از کتابخوان صوتی پی بگیرید.
این کتاب را از دست ندهید...
@ketabkhanaudio

Читать полностью…

کتابخوان

#پاراگراف_آغازین

« در سالگرد نود سالگی ام خواستم شب عشق دیوانه‌وار را با نوجوانی باکره به خودم هدیه دهم. به یاد رزا کابارکاس افتادم؛ مالک یک خانه مخفی که عادت داشت هر وقت خبر تازه‌ای به دستش می‌رسید آنرا به مشتریان خوبش اطلاع دهد. هیچ وقت به او و به هیچ کدام از پیشنهادهای وسوسه‌انگیز و بی شرمانه اش تن در نداده بودم، اما او اصولی را که من به آنها اعتقاد داشتم قبول نداشت و با لبخندی موذیانه می‌گفت: اخلاقیات هم بستگی به زمان داره، خواهی دید.
@ketabkhanchannel
خاطرت روسپیان سودازده من؛ #گابریل_گارسیامارکز
ترجمه: امیرحسین فطانت
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ

Читать полностью…

کتابخوان

«سرانجام «ک» فریاد مرا شنید و سر بلند کرد. اما خیلی دیر شده بود. موج هم چون مار عظیمی که سرش را بالا گرفته و آماده حمله باشد، به سمت ساحل می شتافت. در عمرم چنین چیزی ندیده بودم. موج به اندازه یک ساختمان سه طبقه بلندی داشت. موج بی صدا- در خاطرات من که تصویر بیصداست- پشت سر «ک» بلند شد و پهنه آسمان را مسدود کرد. «ک» چند ثانیه ای سردرگم به من نگاه کرد و بعد انگار چیزی حس کرده باشد، به سمت موج برگشت. تقلا کرد فرار کند، اما زمانی برای فرار باقی نمانده بود. یک لحظ ه بعد موج بلعیدش و همانند لکوموتیوی که با تمام توان پیش می آید به او برخورد.»
@ketabkhanchannel
مردهفتم؛ #هاروکی_موراکامی
ترجمه غزال رمضانی
نشر کهکشان نورد
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ

Читать полностью…

کتابخوان

مهم‌ترین وظیفه یک مرد، زندگی کردن است نه وجود داشتن!
@KetabkhanCHANNEL
در تلاش آتش، #جک_لندن
To Build a Fire, Jack London
#ادبیات_آمریکا #کتاب_نوشته

Читать полностью…

کتابخوان

پیش از این که شما زندگی کنید، زندگی به خودی خود هیچ است؛ اما به عهده ی شماست که به زندگی معنایی ببخشید. ارزش، چیزی نیست جز معنایی که شما برای آن بر می گزینید...!

@ketabkhanchannel
اگزیستانسیالیسم؛ #ژان_پل_سارتر
ترجمه مصطفی رحیمی
نشر مروارید
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ

Читать полностью…

کتابخوان

@ketabkhanchannel

Читать полностью…

کتابخوان

مردم متولد می‌شوند كه زندگی كنند٬ درست است؟ اما من هرچه بيشتر زندگی كرده‌ام آنچه را در درونم بود بيشتر از دست داده‌ام و در آخر خالی شدم و شرط می‌بندم هرچه بيشتر زندگی‌ كنم٬ خالی‌‌تر، بی‌ارزش‌تر می‌شوم. اين وضعيت يک ايرادی دارد. زندگی قرار نيست اينطوری از آب دربيايد! امكان ندارد بشود تغيير جهت داد تا مقصدم را عوض كنم؟
@KetabKhanChannel
کافکا در کرانه؛
#هاروکی_موراکامی 
مترجم: مهدی غبرائی
نشر: نیلوفر
#کتاب_نوشته 
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ

Читать полностью…

کتابخوان

@ketabkhanchannel

Читать полностью…

کتابخوان

ما چالش طلبی نگهبانِ درِ هتل را به دل می‌گیریم، اما مبارزه طلبی کوهِ مه گرفته را احترام می‌گذاریم. آن چیزی که زور دارد و پست است ما را تحقیر می‌کند ولی اگر قدرتمند و باشکوه باشد احترام‌مان را برمی‌انگیزد.
@KetabKhabChannel
هنر سیر و سفر؛
#الن_دوباتن
مترجم: گلی امامی
نشر: نیلوفر
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ

Читать полностью…

کتابخوان

من که وقتی راه می‌روم خش‌خش بتهایم می‌آید، من که بت‌پرستی هزار قبله‌ام، انگار آذرِ بت تراش، مرا تراشیده است، سبحان الله، یک عابد و صد معبود، بت‌پرستی، مثل طاووس است، مثلا بعضی‌ها تبر را می‌پرستند، و تبرپرستی نوع خفی بت‌پرستی است، بت‌پرست‌ها بعد از حضرت ابراهیم ناچار شدند، بتهای خود را به شکل تبر عرضه کنند.
تبر را نمی‌توان با هیچ تبری شکست، تبر را تنها ابراهیم می‌تواند بشکند، حالا کار بشریت به جایی رسیده است که باید ابراهیم بیاید و تبرها را بشکند. اکنون بعضی‌ها تبر ابراهیم را می پرستند، ابراهیم تبرها کجاست؟ روزی ابراهیم تبرها خواهد آمد برای شکستن ابراهیم پرستان، تبر را باید ابراهیماند وگرنه ابراهیم را خواهد تبراند.

@KetabkhanCHANNEL
واژه‌نامه ابدی؛ #احمد_عزیزی
انتشارات روزنه
👤 شهریار رضایی
#کتاب_نوشته
https://telegram.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ

Читать полностью…

کتابخوان

@ketabkhanchannel
«کرگدن یا کرگدنیسم»

چشم باز کردم و خبر خودش را پراند روی سینه‌ام: کورش اسدی رفت.

اخبار مرگ برتر از خبرهای زایش و زندگی و تولد، معشوقکان بزک‌کرده‌ی این روزگار ما شده‌اند که صبح‌گاهان سر روی سینه‌ات می‌گذرانند و زیر گوش‌ات شهوتی را زمزمه می‌کنند که نمی‌دانی غریزه بنامی‌اش یا "هرچه در هرجا که خواهی باش".
از خودم متنفر شدم، یک نفرت محض با این معشوقک عریان در تمام وجودم تسری یافت: تنفری از این "مای قدرنادان".
از این ناشناختن استعدادها، از این نادیدن قلم‌های متعهدی که استادانه هنر را، و اخلاق و انسانیت را فریاد می‌کشند و خودشان نیز قربانی عدم وجود همان چیزهایی می‌شوند که در تمام زیستن بی‌مانندشان محور قرار داده بودند.
تمام این مدت در هر جایی چند سطری که نوشتم، از زندگی و زند‌گان نوشتم: کنون با این "رفتن" چه کنم؟
خواستم کتابی از او معرفی کنم ولی کارم را عبث یافتم زیرا یقین دارم اکنون به یُمن!!! رفتن کورش اسدی کتاب‌هایش دیده و شاید خوانده خواهند شد چون هیچ تبلیغی به پای مرگ نمی‌رسد.
پس تصمیم گرفتم از "کرگدن" بگویم.
آقای نویسنده‌ی تکیده‌ی جنوب در کتاب کوچه‌ی ابرهای گمشده می‌گوید:
"از کنار نرده‌های دانشگاه که می‌گذشت آن‌سوی نرده‌ها دو کارگر را دید بالای داربست. یکی روی سرش کلاه حصیری داشت و آن‌که کلاه نداشت خم شده بود از توی زنبه با ماله چیز برمی‌داشت می‌پاشید به دیوار. همان‌ جای گلوله‌ها بود. آن سه سوراخ٬ آن سه دایره‌ی سیاه که سال پشت سال از برابرشان گذشته بود داشت مالیده می‌شد و انگار پوست روی پوست می‌آورد، مثل کرگدن. روی دیوار ماله کشیده می‌شد. پوست روی پوست می‌آمد. کرگدنِ دیوار. دست کارگر بالا رفت و سیمان را پاشید سمت دیوار و به آنی جای گلوله‌ها پر شد. ماله را کشید، انگار از اول هم چیزی نبوده بود. پشت‌بندِ آن٬ کارگر کلاه حصیری باز ماله را پر کرد و این بار ریخت روی نوشته‌ی این طرف که پایین‌تر از سوراخ گلوله‌ها بود. تا آمد بخواندش اول عبارت رفت زیر ماله و در عبور ماله تنها توانست «قلاب فرهنگی» را بخواند که همان هم با ماله‌ی بعدی فقط «هنگی» ازش ماند و بعد این یکی سیمان پاشید و آن یکی ماله‌ی آخر را کشید و تمام نوشته مالیده شد رفت."
این تکرار "کرگدن" در کل اثر جاری‌ست و پوستری از کرگدن در خانه‌ی راوی بر دیوار، نظاره‌گر تمامی وقایع و کردار و گفتار آدم‌هاست. کرگدن؟ چرا کرگدن؟
در نظام‌های توتالیتر شخصیت انسان در یک فرآیند ایدئولوژیک (چیزی که این روزها بر طبل‌اش به وفور می‌کوبند) دچار مسخ‌شدگی و از خودبیگانگی می‌شود و ماهیت انسانی او را دچار اختلال می‌نماید. اختلالی در قامت یک ویرانی تمام‌عیار؛ و او بدل می‌شود به کرگدن. کرگدن محصولِ انسانیِ نظام توتالیتر است. وی فردی نامتعادل است چه در روابط و چه در خصوصیات فردی. او تمامی اکتسابات فرهنگی، هنری، تاریخی خود را سرکوب می‌کند. (چرا؟! منفعت‌طلبی یا تعصب کور).
او نمادی است از انهدام و تخریب و ویران‌گری. انسان کرگدنی موجودی‌ست بدقواره در کردار، لبریز از عقده‌های رنگارنگ. یک عنصر متجسس در امور و زندگی شخصی دیگران و بسیار سودجو با درجه‌ای از منفعت‌طلبی هم‌چون شخصیت‌ش افراطی.
انسان کرگدنی دگرآزار است و خودآزار هم. کرگدن‌ها را با کشتن ایدئولوژی حذف کنیم.
به قلم م.ا
برگرفته از کانال وزین @DANCEWITHBOOKS
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ

Читать полностью…

کتابخوان

به باورِ دوستانتان یک پنجره بیافزایید...
کتابخوان، پنجره‌ای است به بلندای دانایی و به روشنایی بیداری.
چشم به نگاه شما دوخته‌ایم☺️
@ketabkhanchannel
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ

Читать полностью…

کتابخوان

هرچیزی که از ما قدرتمندتر است، لزوما نفرت انگیز نیست. چیزی که قدرت ما را به چالش می‌طلبد ممکن است خشم و نفرت مان را تحریک کند اما در عین حال می‌تواند حس احترام و رعب ما را هم برانگیزد. بسته به این‌ است که آن چیز در چالش طلبی‌اش زشت و بی وقار باشد یا شکوهمند و فراز.
@KetabKhabChannel
هنر سیر و سفر؛
#الن_دوباتن
مترجم: گلی امامی
نشر: نیلوفر
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ

Читать полностью…

کتابخوان

@KetabkhanCHANNEL

Читать полностью…

کتابخوان

بد شانسی های احساسی ام بیشتر ناشی از خودم بود تا او ، زیرا او را طوری دوست داشتم که او هرگز قادر نبود همان طور دوستم بدارد ، اگر چه در فرصت های نادری کوشیده بود.

@ketabkhanchannel
دختری از پرو؛ #ماریو_بارگاس_یوسا
ترجمه خجسته کیهان
نشرپارسه
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ

Читать полностью…

کتابخوان

هرگاه عاشقی از خود بپرسد عشق چیست، باید بداند که از عاشقی فاصله گرفته است. این طور پرسش ها عاقلانه است نه عاشقانه. با خودانه است نه بی خودانه. اینکه گاهی می گویند «علم آبی است برآتش عاطفه» به خوبی مفهوم غفلت را روشن می کند. اگر شما در همان حال که با فردی به نزاع و مجادله مشغولید، از خود بپرسید که‌ «چرا منازعه و دعوا میکنم ؟ » آتش نزاع سرد خواهد شد. هرگاه خواستید آتش عاطفه راخاموش کنید، آن را به آگاهی بدل کنید.
@ketabkhanchannel
رازدانی و‌روشنفکری و دینداری؛ #عبدالکریم_سروش
نشرصراط
#کتاب_نوشته
http://t.me/joinchat/BhNi3DwpGQvf89NhdoF2qQ

Читать полностью…

کتابخوان

@ketabkhanchannel

Читать полностью…

کتابخوان

پولدارهای شهر بر ضد اسقف اعظم که ارباب پولدار آنهاست شورش کرده‌اند، وقتی پولدارها باهم می‌جنگند فقیرها باید کشته بشوند.
@KetabkhanCHANNEL
شیطان و خدا، #ژان_پل_سارتر
The Devil and the Good Lord, Jean-Paul Sartre
#کتاب_نوشته #ادبیات_فرانسه #نمایشنامه

Читать полностью…
Subscribe to a channel