«هنوز نمیدانستم که بعدها پلیس خواهم شد یا تروریست. این را بعدها که بزرگتر شدم خواهم فهمید. اما کشتن را خیلی نمیپسندم، برعکسش را ترجیح میدهم. نه، چیزی که دوست دارم، این است که کسی بشوم مثل ویکتور هوگو. آقای هامیل میگوید با کلمات میشود همه کار کرد، بی آنکه کسی را به کشتن بدهیم. به وقتش خواهیم دید. آقای هامیل میگوید کلمات از هر چیزی قویترند. اگر عقیدهی مرا بخواهید، میگویم اگر جوانکها تفنگ به دست دارند به خاطر این است که وقتی بچه بودهاند کسی بهشان محل نگذاشته؛ نه کسی آنها را دیده و نه کسی آنها را شناخته. حتی هستند بچههایی که مجبور میشوند از گرسنگی بمیرند تا کسی بهشان توجهی بکند. بعضیهایشان هم گروههایی تشکیل میدهند تا توجه جلب کنند.»
@KetabkhanAudio
زندگی در پیش رو؛ #رومن_گاری
ترجمه: لیلی گلستان
#کتاب_نوشته
🎧 این کتاب صوتی را در کانال کتابخوان صوتی بشنوید:
/channel/KetabkhanAudio/747
در روزگاری که جنایت با وارونه سازی ویژهٔ دوران ما، جامهٔ بی گناهی به تن می کند، این بی گناهی است که باید خویش را توجیه کند.
@ketabkhanchannel
انسان طاغی؛ #آلبر_کامو
ترجمه مهبد ایرانی
نشر قطره
#کتاب_نوشته
/channel/kkupl/530
وظیفهی پزشک این نیست که مرگ را به تأخیر بیندازد یا بیماران را به زندگی سابقشان برگرداند. بلکه ما پزشکان باید بیمار و خانوادهاش را که زندگیشان از هم پاشیده است، در آغوش بگیریم و کاری کنیم تا آنها بتوانند دوباره بلند شوند و بایستند، و به زندگی خودشان معنا بدهند.
@ketabkhanchannel
آن هنگام که نفس هوا میشود؛ #پال_کالانیتی
ترجمهی شکیبا محبعلی
نشر کولهپشتی
#کتاب_نوشته
t.me/kkupl/83
موهایت را بباف
بگذار جهان دوباره آرام بگیرد
@ketabkhanchannel
پرنده پنهان؛ #گروس_عبدالملکیان
نشر چشمه
#شعر_نوشته
/channel/kkupl/519
مَشَی بوچان خدا حق بُزِ بیشاخ را به بُزِ شاخدار وا نمیگذارد. درست است که او آدمی دُمبک دریده و دهن قیچی است، اما خدایی هم هست که آن بالا نشسته و دارد ما را نگاه میکند. بگذار بخورد و کُلفت بشود. همه چیز از باریکی پاره میشود، ظُلم از کُلُفتی.
@ketabkhanchannel
سالهای ابری؛ #علیاشرف_درویشیان
نشر چشمه
#کتاب_نوشته
t.me/kkupl/520
انسان به حقیقت امر پی نمیبرد تا آنکه واقعه دیگری برحسب اتفاق، نظر او را به آن جلب کند.
@KetabkhanCHANNEL
بازمانده روز، #کازوئو_ایشیگورو
The Remains of the Day, Kazuo Ishiguro
ترجمه: نجف دریابندری #کتاب_نوشته #رمان #ادبیات_بریتانیا
/channel/kkupl/305
راز ثروتهای بزرگ که علت آشکاری ندارند، جنایتی است که چون پاک و پاکیزه انجام یافته فراموش شده است.
@KetabKhanChannel
باباگوریُو
#هونوره_دوبالزاک
برگردان: م.ا.بهآذین
انتشارات نیل
#کتاب_نوشته
/channel/kkupl/471
نشانه یک انسان رشدنیافته این است که میخواهد شرافتمندانه برای هدفی بمیرد، ولی نشانه یک انسان رشدیافته این است که میخواهد برای یک هدف، متواضعانه زندگی کند.
ناطور دشت؛ #جی_دی_سالینجر
ترجمه احمد کریمی
نشر مینا
#کتاب_نوشته
/channel/kkupl/517
هنگامیکه یک نفر دچار توهم میشود، میگویند دیوانه است، هنگامیکه افراد بسیاری دچار توهم میشوند، میگویند مؤمن هستند. (رابرت پیرسیگ)
@KetabkhanCHANNEL
پندار خدا، #ریچارد_داوکینز
The God Delusion, Richard Dawkins
#کتاب_نوشته #کتاب_علمی #ادبیات_بریتانیا
/channel/kkupl/515
مردم میگن شخصیت هر آدمی تغییرناپذیره ولی اغلب این نقابه که بدون تغییر باقی میمونه و نه شخصیت، و در زیر این نقاب غیرقابل تغییر موجودی هست که دیوانهوار در حال تکامله و به شکل غیرقابل کنترلی ماهیتش تغییر میکند. ببین چی بهت میگم، راسخترین آدمی که میشناسی به احتمال قوی با تو کاملاً بیگانهست و همینطور ازش بال و شاخه و چشم سوم رشد میکنه. ممکنه ده سال توی اتاق اداره کنارش بشینی و تمام این جوانهزدنها بغل گوشت اتفاق بیفته و روحت هم خبردار نشه. هر کسی که ادعا میکند یکی از دوستانش در طول سالها هیچ تغییری نکرده فرق نقاب و چهرهی واقعی رو نمیفهمه.
@ketabkhanchannel
جزء از کُل؛ #استیو_تولتز
ترجمهی پیمان خاکسار
نشر چشمه
#کتاب_نوشته
t.me/kkupl/504
تجربه چیزی بیشتر از سپری در برابر مرگ است. تجربه یک حق است، حق پیرمردها.
@ketabkhanchannel
تهوع؛ #ژان_پل_سارتر
ترجمه امیرجلال الدین اعلم
نشر نیلوفر
#کتاب_نوشته
/channel/kkupl/45
هنگامی که فقر با زندگی بی آسمان و بی امید توام شود، آخرین و نفرت انگیزترین بی عدالتی ها به اوج می رسند. در واقع باید هر چه می توان انجام داد تا این انسان ها از تحقیر دو گانه ی بینوایی و زشتی رهایی یابند.
@ketabkhanchannel
پشت و رو؛
#آلبر_کامو
مترجم : عباس باقری
نشر فرزان
#کتاب_نوشته
/channel/kkupl/392
اگر بهراستی بپذیریم که وجود مقدم بر ماهیت است، دیگر هیچگاه نمیتوان با توسل به طبیعت انسانی خداداد و متحجّر، مسائل را توجیه کرد. بهعبارتیدیگر جبری وجود ندارد. بشر آزاد است، بشر آزادی است.
@ketabkhanchannel
اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر
#ژان_پل_سارتر
ترجمه مصطفی رحیمی
نشر نیلوفر
#کتاب_نوشته
/channel/kkupl/434
یک موجود هر چه نتراشیده و خشن هم که باشد، باز بمحض آنکه یک محبت واقعی و نیرومند در او تظاهر کند، گویی مایع مخصوصی ترشح میکند که قیافهاش را دگرگون میسازد، بحرکات او جان میدهد و صدایش را رنگین مینماید. غالباً کودنترین اشخاص، زیر فشار عواطف به بالاترین درجهی فصاحت در اندیشه، اگر نگویم در بیان، میرسند و بنظر میآید که در یک فضای نورانی حرکت میکنند.
@KetabKhanChannel
باباگوریُو
#هونوره_دوبالزاک
برگردان: م.ا.بهآذین
انتشارات نیل
#کتاب_نوشته
/channel/kkupl/471
در آمریکا کسی از شما سئوال سیاسی نمیپرسد مگر اینکه راجع به سیاست نوشته باشید. ولی در خارج هر چی ازتان بپرسند سیاسی است، خصوصاً اگر آمریکایی باشید. اگر تاریخچهی تزیین کیک را هم نوشته بودم باز هم ازم راجع به گوانتانامو و عدم امضای پیمان کیوتو توسط کشورم سئوال میپرسیدند.
@KetabkhanChannel
بیا با جغدها دربارهی دیابت تحقیق کنیم
#دیوید_سداریس
برگردان: پیمان خاکسار
نشر چشمه
#کتاب_نوشته
t.me/kkupl/208
هنوز دست آبیپوش شناسنامههای عمو اُلفَت، بابام، دایی حامد و دایی سلیم را برای کار نگرفته است. بیبی میگوید، "هر کاری توی این دنیا نذری دارد. نمیدانم نذر این دست آبیپوش چه آشی است تا نیّت کنم".
عمو اُلفَت تند میگوید، "پارتی!"
بیبی با شگفتی به عمو نگاه میکند.
_ تو را به خدا اگر بلدی به من بگو پارتی چه جور آشی است. از چه چیزهایی درست میشود تا نذر کنم. اسم این آش را تا به حال نشنیدهام.
عمو اُلفَت میخندد.
@ketabkhanchannel
سالهای ابری؛ #علیاشرف_درویشیان
نشر چشمه
#کتاب_نوشته
t.me/kkupl/521
نمیتوانی منتظر وحی بمانی! باید بیرون بروی و دنبال آن بگردی
@KetabkhanCHANNEL
در تلاش آتش، #جک_لندن
To Build a Fire, Jack London
#کتاب_نوشته #داستان_کوتاه #ادبیات_آمریکا /channel/kkupl/528
ملک بانان را نشاید روز و شب
گاهی اندر خمر و گاهی در خمار
کام درویشان و مسکینان بده
تا همه کارت برآرد کردگار
با غریبان لطف بیاندازه کن
تا رود نامت به نیکی در دیار
زور بازو داری و شمشیر تیز
گر جهان لشکر بگیرد غم مدار
از درون خستگان اندیشه کن
وز دعای مردم پرهیزگار
منجنیق آه مظلومان به صبح
سخت گیرد ظالمان را در حصار
با بدان بد باش و با نیکان نکو
جای گل گل باش و جای خار خار
دیو با مردم نیامیزد مترس
بل بترس از مردمان دیوسار
هر که دد یا مردم بد پرورد
دیر و زود از جان برآرندش دمار
@KetabkhanChannel
قصیده «بس بگردید و بگردد روزگار»
#سعدی
/channel/kkupl/527
من ذره و خورشید لقایی تو مرا
بیمار غمم عین دوایی تو مرا
بیبال و پر اندر پی تو میپرم
من کَه شدهام چو کهربایی تو مرا
@KetabkhanCHANNEL
دیوان شمس، #مولوی
#شعر_نوشته #ادبیات_فارسی #تایپوگرافی
/channel/kkupl/525
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام بادهٔ گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام بادهٔ صافی خطاب کن
کار صواب، بادهپرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
@ketabkhanchannel
غزلیات؛ #حافظ
غزل(۳۹۶)
#شعر_نوشته
/channel/kkupl/509
میخواستم انکارش کنم، ولی قدرت وحشتناک دفترچه خاطرات همین است: نه فقط آدمی را که پیشتر بودهای احضار میکند بلکه سرت را فرو میکند داخلش و یادت میآورد که همهی تغییرات تکاملی نیستند. میبینی که اغلب اوقات از اشتباهات گذشتهات درس نگرفتهای. با افزایش سن عاقلتر نشدهای، از بیست و پنج سالهای که در حال نشئگی روی بچه گربهی دوستش کاترین ادرار کرده تبدیل شدهای به سی و پنج سالهای پاتیل که در جعبهی شن دبستان قدیمیاش ادرار کرده.
@KetabkhanChannel
بیا با جغدها دربارهی دیابت تحقیق کنیم
#دیوید_سداریس
برگردان: پیمان خاکسار
نشر چشمه
#کتاب_نوشته
t.me/kkupl/208
سازمانهای دولتی بدون مقررات سردرگم میشوند، زیرا هیچ کاری که واقعاً کار باشد انجام نمیدهند و بنابراین هویتشان فقط با مقررات تعریف میشود. افزون بر این، مقررات، از سازمانهای دولتی در مقابل مردم محافظت میکند، به این صورت که مانع از حق مسلم مالیاتدهندگان برای پرسش درباره این واقعیت آشکار میشود که این سازمانها و ادارهها چرا پول مردم را مصرف میکنند، اما عملاً هیچ کار مفیدی برای آنها انجام نمیدهند؟ و آخر اینکه مقررات، قدرت کافی برای رؤسا و مدیران تأمین میکنند تا با زیردستانشان مستبدانهتر رفتار کنند.
از این منظر شاید ارتش بهترین نمونه تبلور این نوع بیشعوری باشد. هیچ دلیل طبیعیای برای اطاعت یا احترام گذاشتن به کسی که تمام زندگیاش را صرف آموزش صفجمع در یک آموزشگاه نظامی کرده وجود ندارد. از این رو باید از مقررات برای توجبه این کار غیرطبیعی کمک گرفته شود. این است دلیل آنکه چرا ارتش - و در مقیاس وسیعتر: دولت - اینقدر به مقررات اتکا دارد. برای توجیه اشتغال و سرپا نگه داشتن بیشعورها.
@KetabkhanChannel
بیشعوری؛
#خاویر_کرمنت
برگردان: محمود فرجامی
انتشارات تیسا
#کتاب_نوشته
t.me/kkupl/200
عشق را نمیشه به کسی درس داد و گفت چیه، باید تو دل خود آدم باشه. گمونم عشق اونه که بتونی یک نفر دیگر را از خودت بیشتر دوست داشته باشی. آیا تا حالا شده که دیگری را از خودت بیشتر دوست داشته باشی؟
@ketabkhanchannel
سنگ صبور؛ #صادق_چوبک
#کتاب_نوشته
t.me/kkupl/380
آنچه مردم معمولاً سرنوشت مینامند٬ غالباً نتیجهی رفتار ابلهانهی خود آنان است.
@ketabkhanchannel
درباب حکمت زندگی؛ #آرتور_شوپنهاور
ترجمه محمد مبشری
نشرنیلوفر
#کتاب_نوشته
/channel/kkupl/315
دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمیارزد
به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمیارزد
به کوی می فروشانش به جامی بر نمیگیرند
زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمیارزد
رقیبم سرزنشها کرد کز این باب رخ برتاب
چه افتاد این سر ما را که خاک در نمیارزد
@ketabkhanchannel
غزلیات؛ #حافظ
غزل(۱۵۱)
#شعر_نوشته
/channel/kkupl/513
آیا رفاقت میان زن و مرد امکانپذیر است؟ به نظر من بله. تا زمانی که کشش فیزیکی در میانشان نباشد. به محض اینکه سکس وارد معامله شود، همه چیز ناپدید میشود.
@KetabKhanChannel
رفقای خیالی
#پل_استر_و_جی_ام_کوئتسی
برگردان: خجسته کیهان
نشر افق
#کتاب_نوشته
/channel/kkupl/469
مرگ، مادر مهربانی است که بچه خود را پس از یک روز طوفانی در آغوش کشیده، نوازش میکند و میخواباند.
@ketabkhanchannel
بوف تنهایی من؛ #صادق_هدایت
نشر پارسه
#کتاب_نوشته
t.me/kkupl/497
#ملمع یا تَلْمیع یا دوزبانگی یکی از آرایههای ادبی در علم بدیع است.
تلمیع آن است که یک شعر یا سروده در دو زبان یا گاه بیشتر سروده شدهباشد. به شعری که به این روش سروده شده باشد شعر مُلَمَّع گفته میشود.
@KetabkhanCHANNEL
بیشتر بخوانید: http://telegra.ph/ادبیات-فارسی-ملمع-12-25
#ادبیات_فارسی
زمان بیکرانه را تو با شمار گام عمر ما مسنج
بهپای او دمی است این درنگِ درد و رنج
@KetabkhanCHANNEL
امیر هوشنگ #ابتهاج (سایه)
#شعر_نوشته #ادبیات_فارسی #تایپوگرافی /channel/kkupl/508
پروتلا ورتینگتون، گورکن مشهور انگلیسی، در کتاب «شصت سال در میان مردگان» خاطر نشان میسازد که بیشعورها حتی بعد از مرگشان هم بیشعور باقی میمانند. آنها در بسیاری از مواقع پس از مردنشان هم از قبول حقیقت مرگ سر باز میزنند و بر سر بستگان زندهشان که (شکر خدا) دیگر نمیتوانند صدای آنها را بشنوند جیغ میکشند.
خود من عمویی داشتم که از همین دست بود. او معمولاً در مواقع نامناسبی در هیئت روحی نه چندان سرگردان ظاهر میشد و هر بار که باز میگشت بخشی از هیئتش را از دست داده بود. آخرین باری که ظاهر شد همه چیزش را از دست داده بود و فقط بیشعوریاش باقی مانده بود.
هیچ بلایی خانمانسوز تر از بیشعوری نیست.
@KetabkhanChannel
بیشعوری؛ #خاویر_کرمنت
برگردان: محمود فرجامی
انتشارات تیسا
#کتاب_نوشته
t.me/kkupl/200