حکایت دختری به نام دنیا...
پالان دوزی حاج امیر بازار کهنه قم
#حکایت
#سخن_ناب
#سخن_بزرگان
⚜️حکایت ⚜️
فریدون یه انگشت نداشت،
مادر زادی انگشت اشارهٔ دست چپ نداشت!
ننه بابای خوب داشت، خانوادهی درست حسابی.
مدرسهٔ خوب درس خوند، سفرای خوب خوب رفت، دانشگاه رفت، مهندس شد،
اما..
یه انگشت نداشت...
همین درد توی سینهاش بود!
درد بدتر اینکه دختری که عاشقش بود بخاطر همین یه دونه انگشت نداشته، بهش جواب رد داد.
اونجا بود که هرچی فریدون کلاس موفقیت و عزتنفس رفته بود، دود هوا شد!
چندسالی گذشت و فریدون با دختر خوبی ازدواج کرد،
میگفت خوب، چون فریدون رو با انگشت نداشتهش خواسته بود!
بعد چندسال زندگی، فریدون فهمید غم عشقش اونقدرا هم دردناک نبوده و بی جهت عمری غصهشو خورده...
درد بدتر اینه که هنوز بچهای نداشت،
تو گیر و دار دوا درمون، مادر فریدون مُرد!
اونجا بود که فریدون فهمید درد بدتر، غم بیمادریه... بچه نداشتن چه اهمیت داشت، وقتی خودش گلی به سر مادرش نزده بود و الان حسرت روی حسرت تلمبار میکرد... .
بالاخره خدا به فریدون یه دختر سالم داد، همون لحظۀ اول به دستای بچهاش نگاه کرد که یه وقت انگشتی کم نباشه.
بچه بزرگ شد،
پدر فریدون مرد،
زنش مریض شد،
فریدون پیر شد..
دم مرگش...
به دخترش گفت: ما آدما همیشه فکر میکنیم یه چیزی نداریم...
فکر میکنیم خونمون کوچیکه، ماشینمون خوب نمیرونه، هوامون بده، اونی که خواستیمش رفته، عزیزمون مُرده..
انقد تو زندگیمون فکر نداشتههاییم که یادمون میره چیا رو داریم، کیا رو داریم.
اونقدر حساب کتاب دل و عقلمون اشتباهه که چشم باز میکنیم، میبینم ساعتای آخر عمرمونه و حیف که کیف زندگی رو نکردیم.
کاش ده انگشت نداشتم؛ اما کم غصه میخوردم،
اون موقع کمتر هرروز میمُردم..!
تو مث من نشو بابا جان... زندگی هرچی باشه...خوبه!
نسرین قنواتی
ولادت با سعادت حضرت جواد الائمه علیه السلام و ولادت حضرت علی اصغر علیه السلام مبارک باد
#ولادت_امام_جواد
آرامشبخشترین موسیقیهای بیکلام در
🔻 @RadioRelax
جملات طلایی
🔻 @khalse_daroon
تدریس مکاتب فلسفی و روانی
🔻 @anbar100
یافتههای مهم روانشناسی
🔻 @Hrman11
آموزش رایگان اقتصاد و سرمایهگذاری
🔻 @ECONVIEWS
جملاتی که شما رو میخکوب میکنه!
🔻 @its_anak
انگلیسی حرفهای کودک و بزرگسال
🔻 @RealEnConversations
کتابخانه انجمن نویسندگان ایران
🔻 @anjomanenevisandegan_ir
زیباییهای آفرینش
🔻 @stiiiiicker
ترکی رو آسون یادت میدم
🔻 @TurkishDilli
رواندرمانی و مشاوره ، درمان تحلیلی یونگ
🔻 @hamsafarbamah
کتابهای صوتی « کاملا رایگان »
🔻 @PARSHANGBOOK
جامعهشناسی کاربردی | نظریهها و مفاهیم
🔻 @A_Quick_look_at_Sociology
آموزش رایگان نویسندگی
🔻 @anahelanjoman
متن دلنشین
🔻 @aram380
نوبت آنلاین پزشکان
🔻 @akhbarazmoon
چجوری توی سال ۱۴۰۵ هدفگذاری کنیم؟
🔻 @romanceword
از آگاهی تا رهایی
🔻 @shine41
آموزش رایگان مشاغل خانگی
🔻 @honarkadeh_aftab96
تقویت لیسینینگ آیلتس
🔻 @english_ielts_garden
آموزش فنّ ِبیان و گویندگی
🔻 @amoozeshegooyandegi
چطور بدون گرسنگی کشیدن لاغر بشیم ؟
🔻 @MaryamTeam
راههای پیشگیری و درمان گیاهان خانگی
🔻 @Maryamgarden
کتابخانه فایل صوتی
🔻 @omidearasbaran1
کانال مناسبتها
🔻 @kanale_monasebatha
معرفی کتاب و فیلم در مایند پلاس
🔻 @Mind_plussss
گلستان سعدی با معنی
🔻 @kidsbook7
روانشناسی و آگاهی
🔻 @daronzaad
کافه میم
🔻 @cafeemiim
بکگراند کارتونی تِم فانتزی مود
🔻 @ThemeMood
حسِ خوبِ آرامش + انرژیمثبت
🔻 @RangiRangitel
عربی به زبان ساده و جذاب
🔻 @Dabiranarabi
هنرمندان برتر جهان
🔻 @Adabiate_art20
آرشیو 16سال موسیقی بیکلام عاشقانه
🔻 @LoveSilentMelodies
زبانشناسی و علوم شناختی
🔻 @Cognitive_Linguistics_Institute
نوشتن و خلاقیت
🔻 @Alefbayeneveshtan
غزلیات حافظ / رباعیات خیام
🔻 @GHAZALAK1
نویسندگان بزرگ جهان (𝐏𝐃𝐅)
🔻 @PARSHANGBOOK_PDF
آموزش عربی
🔻 @ArshadDoktoriArabi
کتابخانه دانشجویی
🔻 @ketabedanshjo
آموزش تکنیکال آشپزی
🔻 @telefoodgram
داستانهای افسانهای صوتی جهان
🔻 @mehrandousti
داستان کوتاه / رمانخوانی گروهی
🔻 @FICTION_12
واجهای عشق
🔻 @vaj_hay_eshgh
منتخب آثار پیانو (( سرزمین پیانو ))
🔻 @pianolandhk50
عربی صحبت کن
🔻 @ArabicWithVideoes
زبانشناسی و آموزش زبان انگلیسی
🔻 @Linguistics_TEFL
تربیت فرزندان با مهارتهای زندگی زناشویی
🔻 @moraghbat
انگلیسی را اصولی و حرفهای بیاموز
🔻 @novinenglish_new
به وقت کتاب
🔻 @DeyrBook
بيشتر بدانيم بهتر زندگى كنيم
🔻 @matlabravanshenasi
باغ سبز مولانا ( زهرا غریبیان )
🔻 @gharibianlavasanii
45000 هزار کتاب pdf
🔻 @ketabZahra1369
هماهنگکنندۀ تبادلات؛
✅ @Fiction30
۴ دی کریسمس رو به تمام مردم ایران که مناسبت خارجی و داخلی نداره همه رو جشن میگیرن تبریک میگم😂🫡دلتون شاد❤️😍
بفرست بره💎
#کریسمس
🌙 لیله الرغائب 🌙
امروز پنجشنبه ۱۴۰۱/۱۱/۶
🔻از دست ندهید و زودتر برای دوستانتون بفرستید
امشب شب لیله الرغائب هست و نماز این شب خوانده شود که بسیار بسیار ثواب دارد
🔷 پیامبراكرم صلےالله علیه وآله فرمود: ماه رجب، ماه استغفار امت من است. پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است.
🔷 اولین شب جمعه ماه رجب را لیلة الرغائب نامند. در این شب ملائك بر زمین نزول می كنند. برای این شب عملی از رسول خدا صلی الله علیه و آله ذكر شده است كه فضیلت بسیاری دارد و بدین قرار است:
چون شب جمعه شد؛ ما بین نماز مغرب و عشاءدوازده ركعت نماز اقامه شود كه:
🔸 هر دو ركعت به یك سلام ختم می شود
🔸 و در هر ركعت یك مرتبه سوره حمد
🔸 سه مرتبه سوره قدر
🔸 دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود.
🔸 و چون دوازده ركعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذكر" اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله" گفته شود.
🔸 پس از آن در سجده هفتاد بار ذكر ˝سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ˝ گفته شود.
🔸 پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذكر" رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْأَعْظَم" گفته شود.
🔸 در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد...
🌹🍃🌹🍃🌹
🧡✨تبریک به هم مسیحیان سرزمینم
⚪️✨این عید زیبا و پاک را
🧡✨به پاکترین دلهای دنیا
⚪️✨تبریک میگوییم
🧡✨امیدوارم بابانوئل
⚪️✨به جای کادوی زیبا
🧡✨شادی وتقدیری
⚪️✨زیبا براتون هدیه بیاره
🧡✨میلاد پیامبر مهربانی ها مبارک
امروز☀️
در شب آرزوها 🌙 ✨ 🌙
آرزو دارم🙏
فاصله نباشد میان شما و تمام 🌸💖🌸
احساس های خوبتون🌸💖🌸
شما باشید و 🌸💖🌸
عشق باشد و 🌸💖🌸
یک دنیا سلامتی 😍😉
👇👇 و 👇👇
💖 امضای خدا پای تمام آرزوهاتون 💖
💖روزتون پُر از یاد خدا💖
لیلة الرغائب مبارکــــــــَ 🌸🎊🌸
🎯برترینکانالهای علمی،فرهنگی تلگرام
☂خوشمزه های رنگین
@Easycooking20
☂کانال مناسبتها
@kanale_monasebatha
☂گیسوی تو
@giisuyetoo
☂آوای باران
@avay_e_baran
☂هتل موزیک
@HOTEL_1_MUSIC
☂اشعارترکی
@Sonsuzsevgi_az
☂کانال_تدریس
@tadris01
☂کانال_تدریس_برتر(کا.ت.ب)
@tadrismat
☂مجله دانستنیهای پزشکی و بهداشتی
@IranHealthMedia
☂تجارب سرمایهگذاری
@Tajarob_Sarmayegozary
☂معرفی و آموزش خوشنویسی شکسته نستعلیق
@mahmoud_rahimi_ahd
☂مجموعه بین المللی تدریس برتر
@tadreas_bartar
☂جوانسازی پوست
@Javansazi_plus
☂ادبیات و هنر چکامه
@SELMULY
☂کانال طبی عیون الحکمه
@oyoon_hekmat
☂کافه میم
@cafeemiim
☂سید نجم
@seyednajm
☂مدیریت 𝝛𝝚𝝜𝝢 زندگی
@lifemanage
☂ملودی باران
@Melodyebaraann
☂خانه ی دوست
@khanehy_doost
☂دوبیتی ستارهها
@Sseta_rehaa
☂آموزش گام به گام زبان انگلیسی
@English_Points_New
☂عاشقانه های دل نواز
@Kalameshg402
☂تک بیت های عاشقانه
@parallel400
☂استوری مناسبتی انگیزشی
@yefenjanaramsh
☃️☃️☃️
1404/10/3
جهت هماهنگی در لیست و رزرو تبلیغات
👇
@HHo_bb
🖤دهمین رهبر دین را صلوات
🕯حافظِ شرع مبین را صلوات
🖤کوکبِ پر اثر ملک وجود
🕯هادیِ اهلِ زمین را صلوات
🖤🕯اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🖤🕯وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🖤🕯عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
ما سامرا نرفته
گدای تو می شویم
ای مهربان امام ،
فدای تو می شویم
هادی خلق ،
کوری چشم دشمنان
پروانگان شمع عزای تو می شویم
شهادت جانگداز
امام علی النقی الهادی تسليت باد
🌱🕊Читать полностью…
⭕️👈حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید ...که دخترش را به چه کسی بدهدتا مناسب او باشد ..
در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از اوخواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد ...از قضا آن شب دزدی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد...پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید ...در را بسته یافت واز دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد ..
هنگامی که بدنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در راشنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد .. سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند ،
وزیر گفت : سبحان الله ! چه شوقی دارد این جوان برای نماز....ودزد از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد ..
تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند ، و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد .و حاکم که تعریف دعا ها ونمازها ی جوان را از وزیر شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود ...
جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد ، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت : خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی ،فقط با نماز شبی که ازترس آن را خواندم ! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من می دادی و هدیه ات چه بود اگر از ایمان و اخلاص می خواندم !
میلاد امام جواد (ع) و حضرت علیاصغر (ع) مبارک باد 🧚♂️با حس خوب بنویس الهی آمین 🤲
ولادت امام محمدتقی (جوادالائمه) علیهالسلام
امام علم، حلم و امامت در جوانی 🌿
و یاد حضرت علیاصغر علیهالسلام
کوچکترین قهرمان کربلا، نشانه ایمان ناب 💔
#حضرت_علی_اصغر
#میلاد_امام_جواد
﴿اگه دلتون نمیاد به کسی بدی کنید، نارو بزنید
زیر آب بزنید، حقشو بخورید
بدونید ساده نیستید، ذاتتون درسته!🌱﴾
ـ نه من آنم که دست از دعا بردارم
نه تو آنی که مرا به دستِ خالی رانی!🥏 ـ
⚜️حکایت ⚜️
حکایت_توبه_نصوح
نصوح مردى بودشبيه زنها صورتش مو نداشت ودرحمام زنانه كارمیكرداو سالیان بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش میکرد و هم ارضای شهوت گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار شهوت باعث میشد توبه بشکند كسى از وضع او خبر نداشت و آوازه تميزكارى او به گوش همه رسيده و زنان و دختران رجال دولت و اشراف دوست داشتند كه وى آنها را دلاكى كند و از او قبلاً وقت مىگرفتند تا روزى در كاخ شاه صحبت از اوشدو دختر شاه خواستكه به حمام برود كار نَصوح را ببيند نصوح جهت خدمتگزارى اعلام آمادگى نمود سپس دختر شاه با چندتن ازنديمانش به حمام آمده و مشغول استحمام شد از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه درحمام گم شد دختر پادشاه عصبانی شد و به دو تن از خواصش دستور داد كه همه را تفتيش كنند تا آن گوهر ارزنده پيدا شود همه مورد بازديد قرارگرفتند همين كه نوبت به نصوح رسيد با اينكه او خبرى از آن نداشت ولى از ترس رسوايى حاضر نشد كه وى را تفتيش کنند لذا دنبال او بودند تا دستگيرش كنند و او فرار مى كرد نصوح تنها راه نجات را در اين ديد كه خود را در ميان خزينه حمام پنهان كند ناچار به داخل خزينه رفته و همين كه ديد مأمورين براى گرفتن او به خزينه آمدند و ديگر كارش از كار گذشته و الان است كه رسوا شود به خداى تعالى متوجه شد و از روى اخلاص توبه كرد در حالی که مثل بید میلرزید با تمام وجودخدارا طلبید و گفت:خدایا گرچه بارها توبهام بشکستم،اما تو راقسم میدهم این بارنیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گردهیچ گناهی نگردم
همینکه نصوح توبه كرد ناگهان از بيرون حمام صدایی آمد كه گوهر پيدا شد پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان شكر خدا به جا میاورد
به خانه خود رفت او در این واقعه عیاناً لطف ربانی را مشاهده کرد
این بود که بر توبهاش ثابتقدم ماند و فوراً از آن کار کنارهگرفت
چند روز از غیبت او در حمام میگذشت که دختر شاه او را به کار در حمام دعوت کرد ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی نیستم
هر مقدار مالى كه از راه گناه کسب کرده بود به فقرا داد و چون زنان شهر از او دست بردار نبودند ديگر نمى توانست در آن شهر بماند ناچار در كوهى كه در چند فرسخى آن شهر بود سكونت کرد و به عبادت خداپرداخت
شبى در خواب ديد كسى به او مى گويد:اى نصوح چگونه توبه كردهاى درحالیکه گوشت و پوست تو از حرام روئيده شده است
همين كه از خواب بيدار شد باخودش قرارگذاشت كه سنگهاى وزین را حمل كند و به اين ترتيب گوشتهاى حرام تنش را آب كند این کار را هرروز ادامه داد تايك روزكه مشغول به كار بود چشمش به ميشى افتاد كه در آن كوه چرا میكرد
به فكر فرو رفت كه اين ميش از كجا آمده تابا خود انديشيد كه اين ميش قطعاً از شبانى فرار كرده بايستى من از آن نگهدارى كنم تا صاحبش پيدا شود
لذا آن ميش را گرفت و نگهدارى نمود
ميش زاد ولد كرد و نصوح از شير و عوائد ديگر آن بهرهمند مى شد یک روز كاروانى كه راه را گم كرده بود و مردمش از تشنگى درحال مرگ بودند عبورشان به آنجا افتاد همين كه نصوح را ديدند ازاو آب خواستند واو به جاى آب به آنها شير داد به طورى كه همگى سير شده و آنها موقع حركت هر كدام به نصوح احسانى كردند
او در آنجا قلعه اى بنا كرده و چاه آبى حفر نمود وكم كم در آنجا منازلى ساخت ومردم از هر جا به آنجا آمده واقامت کردندو نصوح بر آنها به عدل و داد حكومت نموده و مردمى كه در آن محل سكونت اختيار كردند همگى به چشم بزرگى به او مى نگريستند
رفته رفته آوازه خوبى او به گوش پادشاه که پدر آن دختر بود رسید
پادشاه از شنيدن اين خبرخواست که اورا ببیند همين كه دعوت شاه به نصوح رسيد نپذيرفت و گفت
من كارى و نيازى به دربار شاه ندارم
مأمورين اين سخن را به شاه رساندند
بسيار تعجب كرد و گفت حال که او حاضر نيست ما مى رويم كه او را ببينيم
پس با درباريانش به سوى محل نصوح حركت كرد همين كه به آن محل رسيد پادشاه در آنجا سكته كرد
و نصوح چون خبردار شد كه شاه براى ملاقات و ديدار او آمده بوددر مراسم تشييع او شركت و آنجا ماند و چون پادشاه پسرى نداشت اركان دولت مصلحت ديدند كه نصوح را به تخت سلطنت بنشانند چنان كردند و نصوح به پادشاهى رسيد
بساط عدالت را در تمام قلمروش گستراند و بعد با همان دختر پادشاه ازدواج كرد،در بارگاهش نشسته بود كه شخصى وارد شد و گفت چند سال قبل ميش من گم شده بود و اكنون آن را نزد تو يافته ام مالم را به من رد كن نصوح دستور داد تا ميش را به او بدهند
گفت چون ميش مرا نگهبانى كردهاى هرچه از منافع آن استفاده كردهاى بر تو حلال ولى بايد آنچه مانده بامن نصف كنى
دستور داد تا تمام اموال منقول و غير منفول را با او نصف كنند
آن شخص گفت
اى نصوح نه من شبانم و نه آن ميش است بلكه ما دو فرشته براى آزمايش تو آمده ايم تمام اين ملك و نعمت اجر توبه راستینت بود وبر تو حلال باد
به نام پدر
که تکیهگاه بیادعاست،
که با سکوتش امنیت میآورد و با نگاهش دلگرمی.
پیشاپیش روز پدر مبارک 🤍🌱
⚜️حکایت ⚜️
روزی، گوساله ای باید از جنگل بکری می گذشت تا به چراگاهش برسد، گوساله ی بی فکری بود و راه پر پیچ و خم و پر فراز و نشیبی برای خود باز کرد!
روز بعد، سگی که از آن جا می گذشت از همان راه استفاده کرد و از جنگل گذشت. مدتی بعد، گوساله راهنمای گله، آن راه را باز دید و گله اش را وادار کرد از آن جا عبور کنند!
مدتی بعد، انسان ها هم از همین راه استفاده کردند : می آمدند و می رفتند
به راست و چپ می پیچیدند،
بالا می رفتند و پایین می آمدند،
شکوه می کردند و آزار می دیدند و حق هم داشتند، اما هیچ کس سعی نکرد راه جدید باز کند!
مدتی بعد آن کوره راه، خیابانی شد!
حیوانات بیچاره زیر بارهای سنگین، از پا می افتادند و مجبور بودند راهی که می توانستند در سی دقیقه طی کنند، سه ساعته بروند، مجبور بودند که همان راهی را بپیمایند که گوساله ای گشوده بود ....
سال ها گذشت و آن خیابان، جاده ی اصلی یک روستا شد، و بعد شد خیابان اصلی یک شهر
همه از مسیر این خیابان شکایت داشتند،
مسیر بسیار بدی بود!
در همین حال، جنگل پیر و خردمند می خندید و می دید که انسان ها دوست دارند مانند کوران، راهی را که قبلا باز شده، طی کنند و هرگز از خود نپرسند که آیا راه بهتری وجود دارد یا نه؟
پائولو کوئیلو
📚قصه هایی برای پدران، فرزندان، نوه ها
🌙 لیلهالرغائب؛ پنج شنبه شب آرزهاست آرزوهایی که فقط خدا بلد است برآوردهشان کند 🤍
آرزو کن، آرام و با دلِ مطمئن ✨
در چند قدمی شب آرزوها✨
شبی که دلها به آسمان نزدیکتر میشوند.
امشب از خدای مهربان میخواهم
آرزوهاتان بیبهانه برآورده شود،
دلتان آرام،
رزقتان وسیع،
راهتان روشن
و آیندهتان پر از خبرهای خوش باشد.
الهی هیچ دستی شبِ آرزوها خالی نماند💓
" مــیلاد مسیح "
گشــته و شیرین است
مــــریم، نِگه اش به
خوشه ے پرویــن است...
عیــدے ڪه به هر
ڪوچــه و منزل بینــی
هــر شاخــه ے ڪاج،
بسته بر آذیــن است...
فــرا رسیدن میلاد 🎄
حضــرت عیــسے مسیح (ع)
و ایام ڪریسمــس مــبارک باد 🎊🪅🎊🪅🎉🎊🪅🎊🎉🪅
⏰💰 به زودی این پست حذف خواهد شد
اگر دنبال کانال علمی آموزشی و روانشناسی هستین کتب و فایلهای نایاب📚
تا پاک نشده زودتر وارد شوید 🎭🧱
حکایت
خر و شتری دور از آبادی به
آزادی زندگی می کردند...
نیم شبی به کاروانی نزدیک شدند. شتر گفت :
رفیق ساعتی سکوت کن تا
از آدمیان دور شویم نباید گرفتار آییم...
خرگفت: نمیتوانم، چرا که
درست همین ساعت نوبت آواز من است
و ترک عادت رنج جان دارد و
بی محابا. فریاد عرعر سر داد...
کاروانیان با خبرشدند وذهر
دو را گرفتند و به بار کشیدند
فردا به آبی عمیق رسیدند و
عبور خر از آن ناممکن شد...
پس خر را بر پشت شتر گذاشتند تا از آب بگذرد...
شتر تا به میانه آب رسید
شروع به تکان خوردن کرد.
خر گفت: رفیق اینچنین نکن که
اگر من افتم غرق شدنم حتمی است
شترگفت : چنانکه دیشب نوبت آواز خربود، امروز هم نوبت رقص ناساز شتر است
و با جنبشی خر را بینداخت و غرق ساخت..!
"هر سخن جائی و هرنکته مکانی دارد
🥀در این صبح معنوی
🖤شهادت جانسوز امام هادی علیه السلام
🥀دعا میکنم
🖤حاجت همه حاجت مندان
🥀بحق حضرت ولی عصر عج
🖤روا گردد
🥀و همه دوستان حاجت روا باشند
نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤ ❤
خدایا 🙏
در این شب شهادت امام هادی (ع)🖤
شفای بیماران
آمرزش گناهان
رفع گرفتاری گرفتاران
و عاقبت بخیری همه
بخصوص جوانانمان
را از درگاه لطفت تمنا داریم🙏
آمیـــن یا رَبَّ 🙏
غروب غریبانه ی دهمین حجت خدا،
میر و پیشوا،
شافع جزا،
کشته زهر اشقیا،
امام هادی(ع) تسلیت باد🏴
شب بخیر ✨