نمیخواستم این عشق را فاش کنم ناگاه بخود امدم دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ... این است که هر چه مینویسم عاشقانه ای برای تو میشود #شهاب_مقربین کافه شعر باافتخار میزبان حضور شما دوستان ادیب میباشد 💚💛💜💜💛💚
زنده باد آفتاب سحر
که سرش را می چرخاند،
پیدایت می کند
و تلالو اولش را
برای تو پست می کند،
زنده باد! . . .
#شمس_لنگرودی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زمین مرده را آغوش بُگشا دیگر ای باران!
دَمِ عیساییات را چشم در راهاند بیماران
چنان در راه عشق از من دلی تاراج کردی که
در این ره، دیگر از من ناامیداناند طَرّاران
به خونم تشنهاند و عاجزم از گفتن ای هارون!
نمیفهمند من را بیتو اینجا داعیهداران
همان بهتر به خواب خوب سیصدساله برگردیم
که این بیدارها خواباند و ما در خواببیداران
به ظاهر گرچه میبینندم این آیینهها، امّا
چه میفهمند عمق زخمها را سادهانگاران؟
به مهر، اکنون نگاهی کن به ما و لطف کن بر ما
که چونپروانه در رقصیمو چونفوّاره سرشاران
#محمدجواد_پولادی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نشد امشب بيايی تا به پای تو، سر اندازم
درافتم با غم و از بيخ، بنيادش براندازم
کلافِ کورِ طبعم را سرانگشت تو وا میکرد
اگر میآمدی، صدها غزل میشد سر اندازم
تو افشا میکنی در جمع رازم را، تو -آری!- تو
گناهش را چرا بر گردن چشمِ تر اندازم؟
تفأّل میزنم خير است... امّا حال من اين نيست
چگونه میتوانم بیتو مِی در ساغر اندازم؟
برای دفع چشم بد، چرا اين دود و اين اسفند؟
خودم را کاشکی در پای تو در مِجمر اندازم...
#مرتضی_امیری_اسفندقه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گردون نِگَری ز قدِّ فرسودهٔ ماست،
جیحون اثری ز اشکِ پالودهٔ ماست،
دوزخ شَرَری ز رنجِ بیهودهٔ ماست.
فردوس دمی زِ وقتِ آسودهٔ ماست.
#خیام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بردار دل ز عشق که بیهوشی آورد
چشم از نگار بند که مدهوشی آورد
شد بیخبر هرآنکه نگاهت بر او فتاد
نَظّارهی رُخت همه خاموشی آورد
نزدیک شد که عارضِ عالمفریب او
خط آورد به روی و سیهپوشی آورد...
#ممتاز_هندی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
تنـگ آب از روزهـای قبـل خالــی تـر شـده است
زندگـی در دوستـی با مرگ عالی تر شده اسـت
هـــر نگـاهـی مـــی تواند خلـوتـم را بشكنــد
كـوزهی تنهـایـی روحـم سفـالی تر شـده اسـت
آخــرین لبخنــد او هـم غـرق خـواهد شد در آب
ماهِ در مرداب این شب ها هلالی تر شده اسـت
گفت تا كی صبر باید كرد؟ گفتم چاره چیسـت؟
دیدم این پاسخ،ازآن پرسش سؤالیتر شده ست
زندگــی را خــواب مـی دانستـم امـا بعـد از آن
تازه مــی بینــم حقیقت ها خیالی تر شده است
ماهـی كـم طاقتـم! یـک روز دیگـر صبـر كـن
تنـگ آب از روزهای قبـل خـالــی تر شـده اسـت
فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حجت اشرف زاده 🎙
رفیق
•━━━━━━━━━●─────• ⇆ㅤㅤ
↻ㅤ ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.#عشق
وای از این عالم اسرار عشق ..
زان گُهر شهد شکر بار عشق ..
جلوه ی عشق جلوه ی ماه و قمر ...
مرغ دلم بند و گرفتار عشق ،
حلقه نزد بر در ما غیر عشق ..
نعره ی مستانه ام از کار عشق ،
نیست مرا کبر و غروری به دل ..
صیقل دل جمله ز معمار عشق ،
باع وگلست وُ همه جا عندلیب ..
وه چه خوشست غنچه ی بی خار عشق ،
نور مُبّرا شود از ... نار عشق ..
طره ی خوبان همه گفتار عشق ،
گنج لطافت همه در بند اوست ،
لعل و گُهَر در لب و رخسار عشق ،
مستی ما باده ی سرشار اوست ...
جان ودلم زنده به گلزار عشق ،
نیست دمی دل بر هد از جنون ..
فخر دلم سایه ی دیوار عشق ،
خویش تهی کرده ام از روزگار ...
قصه #راحم سرِ بازار عشق
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیماری ناشناخته ی جمعه
از ابتدای صبح
دامن چشمان منتظرم را می سوزاند
و تا انتهای شب
تبش چهل درجه می شود
و این میان
سکوتی مرا
پاشویه می کند
#فریبا_غلامیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هوا دلگیر و چشمان سیاهت موج شبنم داشت
بساط زندگی دلشوره و تردید در هم داشت
سکوتی حاکی از فریادهای کال در سینه
نگاه آسمان مانند من یک بغض مبهم داشت
هنوزم دست دل میلرزد از دیدار اوّل بار
کجا پس لرزه های این دل ویرانه را بم داشت !؟
نشستم لابلای خاطرات رفته سر در گم
خیالت با خودش انگار، عطر ناب مریم داشت
خطوط درهم ذهنم نشد تصویر بر کاغذ
به هر بیت غزل چشمان خوشرنگ قلم نم داشت
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلسوخته ...
شـرمنـده ام از تــو دلـم ای رنـج کشیده
ای جان به لب ازدرد وغم وغصه رسیده
این درد کمی نیست ولی بـا کـه بگویم
یک روز خــوشی در همه ی عمر ندیده
از کوه غرورت به جز افسانه نمانده
از درد چه گویم که به درمان نرسیده
سوزانده تو را دست فلک با چه گناهی؟
ای قامتت از غصه و غـم زود خمیده
جـای گله ای نیست کـه در بـازی تقدیر
بـاحسرت و غــم ناف تو را بخت بریده
با اینهمه غم باور این سنگ صبور هست
غمها به خوشی میرسد وشب به سپیده
#جوادالماسی(سنگ صبور)
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هي مُجازفة كُبرى،
أن تُطلق من قلبك غزالاً في غابة،
كهذا العالم،
حيثُ الرُماة أكثر من الورد!
بی پروایی بزرگیست،
این که غزالی را از دلت به درون جنگل رها کنی،
در جای مثل این دنیا
که تعداد کمانداران بیشتر از گل رُز است!
#سوزان_علیوان
ترجمه: #محمدرضا_موسوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شبِ چشمان من و جلوه ی پنهانی تو
شانه ی بغض من و بارش حیرانی تو
تاکجا زل بزنم پنجره ی خاطره را
هی ببارد به سرم قصه ی ویرانی تو
استتاری مه من در تب بیتاب خسوف
روشن از اشک من آن لاله ی حمرانی تو
باور کفر کجا رد شود از مرز جنون
تا نپیچد سر مویی به مسلمانی تو
دم به دم در هوسی !!؛مرغ دلم را قفسی
به خداوند ؛؛پناه از شر شیطانی تو
با تو از عشق اگر گفته ام اهل عملم
مانده یک عمر دلم پای هوسرانی تو
چاه آهم که خروشان شده از اشک سحر
شانه شانه پرم از کبک بیابانی تو
گاه بر بال نسیمم به دلاراییِ مُشک
گاه آهو ی خرامان که به قربانی تو
مثل شمعم که سرا پا شده ام آتش شوق
تا برقصم به نم آهنگ غزلخوانی تو
من همان کودک پیرم که جوان مانده دلش
تا همیشه همه جا؛ یار دبستانی تو
سایه ی سیب تو از باغ بهشتم نپرد
مرحبا بر لب ممنوعه ی لبنانی تو
شوکت حُسن تو در آینه ها قاب شده
ریشه دارد به زمان قدمت ساسانی تو
به هوای تو شدم بلبل مستانه سرا
تا بمانم همه جا یار گلستانی تو
✍#اکرم_نورانی
🎙#رضا_ماد
🎙#بانو_مریم
🔺موزیک متن
🎙محسن ابراهیم زاده
🎧 عاشقم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گر تو پنداری که رازم بیتو پیدا نیست، هست
یا دلم مشتاق آن رخسار زیبا نیست، هست
یا ز عشق لولو و یاقوت شَکَّر بار تو
چشم گوهر بار من هر شب چو دریا نیست، هست
ور تو را صورت همیبندد که از چشم و دلم
آب و آتش تا ثَری و تا ثُریّا نیست، هست
گر تو پنداری که بیوصل تو جان اندر تنم
مستمند و دردمند و ناشکیبا نیست، هست
ور تو پنداری که از جور و جفای روزگار
در دِماغ و طبع من سودا و صفرا نیست، هست
گر گمان تو چنان است ای صنم کز عشق تو
این بلاها بر من بیچاره تنها نیست، هست
این همه زشتی مکن کامروز را فردا بُود
ور تو گویی از پس امروز فردا نیست، هست
#امیر_معزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می دهی بویی شبیه بوی خوب پرتقال
گرچه اصلا بو نکردم گردنت را تا به حال
لاله ی گوشت تمشک و گونه هایت سیب ترش
گیس تو مانند جنگلهای انبوه شمال
موی تو از روسری بیرون زده، پس طبق عرف
شاخه ی افتاده بیرون می شود قطعا حلال
برق لبهایت پرانده از سر من عقل و هوش
طفلکی لبهای من در آرزوی اتصال
از ریاضی احتمالاتش برایم جالب است
چند درصد بوسه از روی تو دارد احتمال !
مطمئنم پیش تو باشم دوباره می شوم
بچه ای شیطان و تخس و کودکی کم سن و سال
از خدا می خواهمت بااینکه تو نامحرمی
گرچه می دانم فرشته می زند مُهر "محال"!
#علی_قهرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شبها کُنج پنجره ی تنهایی می ایستم
و با رویای تو خیالبافی میکنم
شعرهایم را روی بخار
شیشه مینویسم
در همان لحظه ای که
به نام زیبای تو میرسم
و آن را میبوسم
باران اشک من
از کُنج شب شعرم میبارد...
#سالارنامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آصف آریا 🎙
تو یدونه
•━━━━━━━━━●─────• ⇆ㅤㅤ
↻ㅤ ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در عمق چشمانت
خواستن بزرگ جاری است؛
من به تو فکر میکنم
و غریزهای تند و سِیلگون
که تو را از مرز کلمات
عبور خواهد داد...
#طاهره_صفارزاده
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر صبح آرزویت مے ڪنم
آرزویے ڪه
سوار بر قاصدڪ هاے عاشق قلبم
روانہ ے دورترین
جادہ هاے مشتاقے و مهجورے مے شود
تا بیابد تو را
و بر حریر قلب مهربان تو
بوسہ هایے از عشق بڪارد
شاید ڪہ برآوردہ شوی
اے زیباترین خواستہ ے زندگے ام
#باران_مقد
#صبح_بخير
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا كه خلوت میكنم با خود، صدايم میكنند!
بعد، از دنيای خود كمكم جدايم میكنند!
«گوشه گيری» انتخابی شخصی و خودخواسته ست
پس چه اصراری به ترک انزوايم میكنند!
مثل آتشهای تفريحم كه بعد از سوختن
اغلبِ مردم به حال خود رهايم میكنند!
«ای بميری! لعنتی! كُشتی مرا با شعرهات»
مردم اين شهر اينگونه دعايم میكنند!
احتمالاً نسبتی نزديک دارم با «خدا»
مردم اغلب وقتِ تنهايی صدايم میكنند
مثل خودكاری كه روی پيشخوان بانکها ست
با غل و زنجير پايم جابجايم میكنند!
#اصغر_عظیمی_مهر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
چه نازست ..
آنکه اندر سرگرفتی ..
به یکباره دل از ما برگرفتی ..؟
تُرا گفتم که با من آشتی کن ..
رها کرده رهی دیگر گرفتی ..!
مرا در پای غم کُشتی و رفتی ..
هوای دیگری در بر گرفتی ...!
#انوری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شاپرک
ای مسافر دیرینه این دیار
مدت ها بود که باد
عطر خیالت را با خود به همراه نداشت...
حرفی بزن
در روحم نجوایی بخوان
و از خبر های خوب سخن بگو...
بگو که شاهد پرواز پرستو ها به سوی سر زمین ما بودی...
از حال مردم شهر بگو،
بگو که هنوز امید در دلهاشان سبز است...
و خبر طلوع خورشید را بر لبانت جاری ساز...
آری بگو
که سخت محتاج خبر های خوب هستیم...
#عاطفه_روستا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا که بودیم نبودیم کسی،
کشت ما را غم بی همنفسی
تا که رفتیم همه یار شدند،
خفته ایم و همه بیدار شدند
قدر آئینه بدانیم چو هست
نه در آن وقت که افتاد و شکست
در حیرتم از مرام این مردم پست
این طایفه ی زنده کش مرده پرست
تا هست به ذلت بکشندش به جفا
تا رفت به عزت ببرندش سر دست
آه میترسم شبی رسوا شوم،
بدتر از رسواییم تنها شوم
آه ازآن تیر و از آن روی و کمند،
پیش رویم خنده پشتم پوزخند
#اقبال_لاهوری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کسری زاهدی🎙
نیاز
•━━━━━━━━━●─────• ⇆ㅤㅤ
↻ㅤ ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!
به پایان گرچه نزدیک است دیگر داستان من
تو را چون زخمهای دیگرم در یاد خواهم داشت
مرا از یاد خواهی بُرد بانوی جوانِ من...
زمینی ساکتم... در سینهام جوش و خروشی نیست
که یخ کردهست بیآغوشِ تو آتشفشان من
اگر صد سالِ نوری دور هم باشی، خدا را شکر!
همین خوب است... سوسو میزنی در آسمانِ من
دلم ترسیده... قصد بردنِ جفتِ مرا دارند
عقابانی که میچرخند دُورِ آشیان من
تَرَک دارم ولی جانم به جانت بند خواهد ماند
فقط همرنگِ عاقلها نشو دیوانهجانِ من!
□
به هرسو میدوم جادوگری نو! اژدهایی نو!
که در خود هفتخوانی تازه دارد هفتخوانِ من!
حلالم کن وطن! بر آرشت دیگر امیدی نیست
غرورم مرده در لرزیدنِ تیر و کمان من
امید تازهای در خونِ این خلقِ هراسان نیست
که صدها دیو دارد کشور بیقهرمانِ من!
خودم را با تمام خاطراتم دوست میدارم
اگرچه دشمنی کردند با من دوستانِ من!
#حامد_ابراهیم_پور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اگر لر هستی جوری روی زمین راه برو که همه فکر کنند غیر از خودت هیچکس روی زمین نیست❤️😊
#لر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آرامش صبحانه با تو
نقشی زیبا در درون قلبم میکشد
که تنها با لبخند تو کامل میشود
لبانت، گلبرگهای نیلوفر آبی
بوسهای شیرین که بر لبانت مینشانم
چشمانت، آسمان بیکران
در هر نگاهت به پرواز در می آیم
و هر دم با تو به حقیقتی تازه میرسم
هر صبح، لحظهای دیگر از عشق
که در گوشهای از قلبم شکوفا می شود
و همه چیز با بودن تو زیبا است.
#ثریا_شجاعی_اصل
#صبح_بخير
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
دیریست که از دشنه و دشنام به دورم
من ماهی خو کرده به این تنگ بلورم
از دوستی دشمن و از دشمنی دوست
بی لذت گهواره پر از ذلت گورم
پروردهی نازم؛ چه نیازم به پریها؟
حالا که خود ماه در افتاده به تورم
پیشانیات ای دوست جهان تابتر از پیش
آیینهی مصداقم و وابستهی نورم
نه غوره، نه انگور! شرابم بکن ای عشق!
نه بینمکم اینهمه نه آنهمه شورم
ای آینه! هم صحبت من باش که دیریست
بیسنگ صبور است دلتنگ صبورم
#علیرضا_بدیع
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀