رفتم آرایشگاه برای یه کار معمولی
+میگه بوتاکس زدی؟
_میگم نه
+پلکت رو کشیدی؟
_نه
گونهات رو ژل زدی؟
_نه
لبت رو چی؟
_ نه
آخرشم میگه ای بابا و میره اونور با همکارش پچ پچ میکنه
زن چرا حس ناکافی بودن بهم میدی که یه زن نمیتونه بدون اینا هم خوب باشه!
»سوز سرما«
از دید من، بیست درصد آدما، اونجوری که شایسته هست دارند از زندگی لذت میبرند
اینا اکثرا در سکوت هستند و اگه چیزی بگن مشورته یا تشویقه.
هشتاد درصد نمیدونند واقعا دارند چکار میکنند، ولی هم خیلی حرف میزنند هم حال درونشون بَده.
»دکترِ یواش«
امروز کف خیابون یه گوشی پیدا کردم که داشت زنگ میخورد صاحبش بود گفتم فلان هستم میمونم بیای بگیریش. کلی تشکر کرد آخرش گفت دمت گرم خاموشش نکردی ببری بفروشیش. در این حد از هم ناامید هستن مردم.
»Adel«
مادر من مثل اکثر مامانا خیلی موافق بدنسازی خانما نیست😅منم معمولا جلوی چشش تمرین نمیکنم و میرم توی اتاقم، امروز اولین بار اومدم تو هال تمرین کنم ، بعد ست سوم موقع فیگور دیدم یهو زد زیر گریه، من فک کردم چون قبلا یه دوره بیمار سخت بودم ، برای این گریه اش گرفته اما قضیه این نبود!😶
من پدرمو قبل از ۴سالگی از دست دادم و چون خاطره ای ازش ندارم مادرم هم زیاد از تعریف نکرده که من ناراحت بشم، مادرم گفت پدرت رویای بدنسازی داشت ، اون موقعها بهش میگفتن پرورش اندام و فقط چند شهر ایران باشگاه داشت، خانواده اش نذاشتن بره دنبال رویاش و بعدش که درگیر ازدواج و زندگی شد.
همیشه به مادرم میگفت پرورش اندام ، وزنه زدن و بدن عضلانی تنها حسرتیه که تو زندگیش داره و عاشق مرحوم محمود نامجو بوده ، هنوز باورم نمیشه یعنی من بدون اینکه بدونم داشتم رویای پدرمو واقعی میکردم 😞❤️🩹یعنی ممکنه واقعا رویاها و آرزوهامون هم از طریق ژن منتقل بشه!
هنوز باورم نمیشه🥲❤️
*دندانپزشکی که دوست داشت بازیگر بشه🦷🎭*
صبح ها با صدایِ آلارمِ گوشیِ داداشم،همه بيدار ميشن غير خودش..
به عبارتي رو لگدِ ما براي بيدار شدن آلارم گذاشته..
• یک ثریای تورکمن •
یه بار نشسته بودم تو یه کافه سمت گاندی، یه آقای بالای هشتاد سال بهم گفت بیا بریم تایلند میخوام هتل بسازم اسمشو میذارم مریلند.
• ةیچرالملوک •
عزیزم اتفاقا بزرگ میشی و یادت نمیره که هیچ، میری تراپی به یکی پول میدی که بقیهشم یادت بیاره.
• لیلی •
امیدوارم از تاریخ درس بگیرن و این بچه رو به آکادمی هنرهای زیبای وین راه بدن.
• سینوهه •
کتاب زبان فارسی: «پس از مصوت، بیش از دو صامت در کنار هم نمیآیند». آلمانی:
• Farzad Bayan •
یسریا هم نمیدونن احترامی که بهشون میذاریم از روی شخصیت خودمه وگرنه کمالات بخصوصی ندارن
•دایی محسن•
هیچ شبی به اندازه اون شبی که من باید بیدار بمونم و درس بخونم، بدنم تلاش بر درست کردن ساعت خوابش نداره.
•عسل مسل•
پسرا خیلی بامزن دارن سعی میکنن بگن خیلی قوی و الفان که یهو میگی جوجه کوچولوی مامانش کیه ذوق زده میشن برات جیک جیک میکنن و جایزه میخوان
»pretty little star«
یارو قرار بود بیاد خواستگاری ما
برگشته مادرش زنگ زده به مامانم
که خانم قنبری شما ام اس داری پس فردا زحمتش میوفته برای پسرم، دوس ندارم گرفتار بشه نمیایم! فکر نمیکنم پسری دوس داشته باشه مادر زنش اماس داشته باشه😐😐😐😐😐😐😐
واقعا نمیدونم چطوری برینم به پسره که نتونه کمر راست کنه😐😐
*Fatima*
لذتبخشترین کاری که اول صبح میشه انجام داد، هیچ کاری انجام ندادن و گرفتن خوابیدنه
• گلامينكا •
از من ناراحت نشو، من عین بقیه بلد نیستم نقاب بزنم و فیلم بازی کنم که دلتو به دست بیارم
•آقای ملیجک•
واقعا چرا زن نمیگیرید؟ من حتی تصور اینکه یه خانمی خوشگل تو اشپزخونه در حال اشپزی با موزیک قر میده ازدواجیم میکنه
• ˚₊‧꒰ა ☆ ໒꒱ ‧₊˚ •
دوست هندیم برای ویزای ایرلند اقدام کرده، ازش مدرک خواستن که نشون بده برمیگرده، دوستم عکس گربههاشو فرستاده :)))))
گفته من اینقدر دلم برای اینا تنگ میشه که اصلا نمیتونم فکر برنگشتن رو بکنم :))
• دلبر که جان افزود ازو •
این قاب سیلیکونیهای گوشی واقعا مزخرفن. تو جیب سخت فرو میرن. سخت بیرون میان. سخت تمیز میشن. کارتهای تو کیفت بهش میچسبه و میفته زمین یا حتی موقع درآوردن گوشیت از کیف درحالی که داری به مامانت توضیح میدی بوی سیگار از تو نیست، یهو پاکت سیگارت میچسبه بهش و زارت میفته کف اتاق.
• sita •
اگه بگم بعد رفتنت نخندیدم، خوشحال نبودم یا خوشگذرونی نکردم دروغ گفتم،
ولی وقتی تو بودی همه چیز یجور قشنگی باحالتر بود
• خلافکار •
هر چی میگن گوش میکنی و "بچه خوبی" هستی و هر چی پیش میره میفهمی اتفاقا اونی که بچه شری بود و هر هفته به خاطرش تو دردسر بودن رو بیشتر دوست داشتن. فقط خانواده نیست، جامعه هم بهش امتیاز بیشتر میده.
•Toto•
یه روزایی با وجود قلبی که شکسته و بار سنگینی که روی شونههات حمل میکنی، باید کارات رو با دقت و جدیت انجام بدی، چون سرعت زندگی از سرعت ترمیم شدن قلب تو بیشتره.
• Tada •
زمان کنکور ما یه مثال قیف بود که میگفت باید سختی بکشی تا وارد دانشگاه بشی، ولی بعد از کنکور به نهرهای شراب و جویهای عسل و حوریای بهشتی میرسی، اما وقتی قبول شدیم دیدیم نهرهای فلافل و جویهای چای کیسهای و حوریای سیبیل پُرزی در انتظارمون بود.
• هاردلی کوعین •
یکی از پسرهای کلاسمون عاشقم بود☺️
شاعر بود هر وقت میرفتیم اردو شعرهاش رو میخوند و نگاه به من میکردمنم به زور جلوی خندهام رو می گرفتم
حالا یک کاری داشتم بهش پیام دادم یاد اون دوران افتادیم گفتم شعرهاتون عالی بود گفت همون شعرهایی که به زور جلوی خنده تون رو میگرفتی وقتی میخوندم🥹
•Darya•