من دوست ندارم بگم کیوت دوست دارم بگم بانمک
دوست ندارم بگم رل دوست دارم بگم یار
دوست ندارم بگم مودی دوست دارم بگم دمدمی مزاج
کلا دوست ندارم واژه های انگلیسی رو به زور جا بدم تو فارسی و با کلاس نشون بدم
وان اینگلیش لنگوئج زور چپون این فارسی اکسکیوز می پلیز
》گلپری《
دیدین بعضی از والدین ادای فیلمای خارجی رو در میارن و به بچشون با تشر میگن برو تو اتاقت فکر کن! یا اگه فلان کارو نمیکنی برو تو اتاقت!
روانشناسی میگه که این کار اشتباهه چون تو داری اتاق امن اونو به محل تنبیه تبدیل میکنی
پس کم ادا بیاین دوستان🤨
》Venusi《
رفتیم لباس بخریم. صندوقدار یه خانم با چادرعربی و آرایش خلیجی و لنز آبی بود. شبیه عربهای ناحیه خلیج فارس.
به شوهرم گفتم: پلنگ باشد؟ یهو به فارسی گفت: عزیزم پلنگ خوب یا بد؟
حاجی ریدم!!!
از این پس هر آدمی توی آلمان دیدم رو ایرانی فرض میکنم حتا اگر اسمش اشتفان مولر باشه:)))))
》رجینا فلانجی《
در خیابان تاریک و خلوت در زمینه صدای موسیقی توی گوشم صدای مبهم چند سگ را شنیدم و دو تا بچه رو دیدم که بین درختان میدویدند.
من فوبیای در حال درمان سگ دارم
با ترس آمیخته به شجاعت خیالی تصمیم گرفتم به کمک بچهها برم.
اما دیدم این سگها هستند که در حال فرار از دست دو بچه، کمک میخوان! :)))))
》echinops kurdicus《
زنگ زدم به بابام میگم سلام؛ میگه سبحان ربی العظیم و بحمده، خب پدر من مگه مجبوری سر نماز جواب بدی؟
》حسین هرندی《
یه مرده بالون درست میکنه، سوارش میشه به پرواز. بعد از یه مدتی راهش رو گم می کنه. ارتفاع رو پایین میاره، می بینه یه نفر جلوی یه خونه وایستاده. داد میزنه:« ببخشید! می دونی من کجام؟»
طرف میگه:« آره! ٣٠ متر بالای خونه من.»
بالونی میگه:« آقا شما ریاضیدانی؟»
طرف میگه:« آره. از کجا فهمیدی؟»
بالونی میگه:« چون جوابی که دادی درست بود ولی کاملا بدرد نخور.»
طرف میگه:« عجب! شما مهندسی؟»
بالونی میگه :« آره. از کجا فهمیدی؟»
طرف میگه:« برای اینکه خودت گه زدی، تا خرخره هم گیر کردی ولی می خوای بندازی گردن ریاضیدان.»
》Dr. Ali Shahed《
امروز رفتم تخممرغ بگیرم، یه شونه برداشتم و دادم به مغازهدار تا حساب کنه. دیدم دونهدونه تخممرغها رو از جاش تکون میده. متعجب که چه کاریه! گفت اینا بعضیاشون میشکنن میچسبن به شونه، میخوام ببینم نچسبیده باشه. یکیشون چسبیده بود. یدونه تخممرغ دیگه گذاشت روی شونه و گفت یه وقت مدیون نشم.
》SAJJAD《
رفتار یاکریمای خنگ رو دیدین؟ یه دفعه خیلی خونسرد میان میشینن بغل یه گربه و اونم طی چند ثانیه میخوردشون. رفتار بعضیا مثل یاکریمه. هی بهشون میگی بابا فلانی شارلاتانه، عوضیه، کلاهبرداره، متجاوزه، حذر کن. بیشتر میچسبه و میگه میدونم ولی من حواسم به خودم هست.
خب پس خلایق هر چه لایق!
》اکانت دوم دنریس تارگرین《
طرف توی ازمیر چون زنش تو خونه زیاد حرف میزده تصمیم میگیره یه خلافی بکنه چند ماه بیفته زندان، چون بار اولش بوده بهش ۳ ماه حبس خونگی دادن. :))))))))
》روانشناسِ روانی《
من چند سال پیش خیانت دیدم بعد از اون به هر کی رسیدم گفتم ببین بنظرت من مشگلی دارم؟ من بدم؟مهربون نیستم؟ زشتم؟کافی نیستم؟هر بار تو آئینه به خودم خیره شدم گفتم یه روز یه نفر تو رو نخواسته نفس …و هر بار دیدم دختر مظلوم تو آئینه خورد شد …از اون موقع فهمیدم من کافی نیستم واسه کسی🙂
》لَته توت فرنگی شیطون《
این ایموجی ها (😏🤪😜😉😱) میتونه عزیزترین آدمای زندگیم رو در یک ثانیه کنسل کنه.
》Masih《
بابابزرگش اومده پسرمو بوسش کنه برگشته گفته به مردا حساسیت دارم برو کنار، من فقط به زنها بوس میدم===))))))))))))))))))))
》میاستنی《
جمله ی "میدونی من از چی میسوزم"قابلیت اینو داره که غیبت رو۲ ساعت دیگه تمدید کنه..
》Mohammadamin《
کتاب بیشعوری بخونید
اشعار شاملو رو حفظ کنید
از انرژی های مثبت کیهان کمک بگیرید تا زندگی در جریان باشه
گل هاتون رو بو کنید تا جریان زندگی رو در گلبرگ هاشون حس کنید
هشت لیوان آب بخورید
حموم شیر داغ بگیرید تا قبل سی سالگی یه بیزنس بزرگ بزنید.
جردن فیک نپوشید :
》Enter the Dragon《
امروز یه پسر بچه تقریبا ۸،۷ ساله ازم پرسید: ببخشید خانم ساعت چنده؟
گفتم: ۶ و نیم
گفت: خانم به نظر شما نیم ساعت شده؟
گفتم: عزیزم من که نمیدونم، آخه از کی؟
گفت: از هر کی :)))))))
》دیبا《
خانومه مدت هاست واسم ادکلن میفرسته، گاهی پیام میده بیا حرف بزنیم و بعدش پیغام رو پاک می کرد، به روی خودم نمی اوردم، تا چند روز پیش گفت میشه یه چیزی ازت بخوام، گفتم عب نداره بزا حرفاشو گوش کنم، جوابش دادم، گفت اگر میشه ایدی تلگرامتو بده، گفتم باشه، رفتیم تلگرام لینک همستر برام فرستاد !
》عطار《
به مامانم میگم
مامان جان ، برای چی انقدر تو اینستا برای من پست بافتنی میفرستی،منکه بلد نیستم ،
میگه اونا رو برای تو ارسال نمیکنم که
میفرستم اونجا برای خودم ذخیره بشه بعدا سر فرصت راحت ببینمشون :))))
》Nasrin《
پدربزرگ، هشت سال پیش مرد
هیچکدوم از ما شماره ش رو پاک نکردیم
انگار با دیدنش آروم میشدیم.
امروز اسمشو توی تلگرام دیدم. قلبم وایساد
بغض کردم.
بهش پیام دادم: باباجون؟
گفت: سلام لینک همسترمو استارت کن.
》ودکاقلابی《
چند سال پیش روی یک نفر خیلی کراش بودم، این پسره از دوستم آمار منو درآورده بود، گفته بود برای یه پروژه ای میخواد منو دعوت به کار کنه
منم همه جام عروسی بود
به دوستم گفتم شمارشو بده که زنگ زد آمادگی داشته باشمو خودمو به نشناختن بزنم
پسره زنگ زد تا شمارشو دیدم با اشوه گفتم
بَلوو اَله🤦♀️
》موکاخانِم《
دربست گرفتم راننده شیشه رو داد بالا کولرشو روشن کرد یه دقیقه بعد گفت: خانم با من دوست میشی؟
خیلی محکم گفتم: نه آقا این حرفا چیه؟
بعدش کولر رو خاموش کرد شیشه رو هم داد پایین.
》از حال رفته《