افاضات شخص شخیص جناب گاو در باب اقتصاد و فرهنگ (و شاید کمی سیاست) می توانید نظرات خود را به آدرس ایمیل jenabegav@gmail.com برایم بفرستید. با سپاس!
چندانکه خواهی درنِگر، در من، که نشناسی مرا!
زیرا از آن کِم دیدهای، من صد صفت گردیدهام.
#حضرت_مولانا
@jenabegav
خدا نکند آخوند، اصول مسلّمِ درسیِ سابق خود را زیر پا بگذارد. دیگر، به هیچ حد و سدی و اصل مسلّمی، پابند نمیکند، و اگر ذوق نویسندگی هم داشته باشد، که واویلا! آنچه به تصور درنیاد، از دُم قلمش بیرون میریزد. بعقیدهٔ من خسارتی که کشور، از این قماش بچهآخوندهایِ سیاستبافِ دیمی دیده است، از هر چیز بیشتر است-۶۰۷
ببینید چه ابلهانی عنوان پژوهشگر تاریخ را بر خود مینهند، و با این عناوین دچار واهمه نشوید!
کاربری در توئیتر چهار تا عکس از خرسواری گذاشته، و این متن را برای طنز نوشته:
"دیروز به شکار قوچ رفتیم. چوپانی آنجا بود، خرش را محض مزاح سوار شدیم. عکاسباشی عکس گرفت.خوش گذشته خندهها شد.اتابک چیزی در گوش چوپان گفت و چوپان خر را به ما تحفه داد. دادیم شلاقش زدند که چرا خر به شاه تحفه داده. خر را دادیم شیر دربار خورد.
--خاطرات ناصرالدین شاه-بهار 1268 خورشیدی"
خواسته شوخی کند و طنز بنویسد! مطلب به وضوح شوخی است، و عکسها هم از آن شوخیتر، و هیچ شباهتی به شاه ندارند! اما به سرعت برق این مطلب در فضای مجازی به عنوان حقیقت بازنشر پیدا میکند. شما اگر در مورد ناصرالدینشاه مزخرفترین دروغها، که دروغ بودنش اظهرمنالشمس است را بسازید، فوری همه جا پخش میشود و مردم هم باور میکنند!
یکی از بازنشردهندگان آقای بهمن انصاری است که در مورد تاریخ قاجار کتاب هم نوشته!!! ایشان هرگونه دروغی، هر چه قدر سخیف، در مورد قاجار باشد را به همین سرعت پخش میکند! عکسالعمل عصبانی کاربر فوق را هم از بیسوادی بهمن انصاری ببینید!
@qajarnameh
⚜️نگاهی به مشروطه از زاویهٔ انتقادی⚜️
از عبدالعظیم تا بهارستان
نویسنده: سهیل مختاری
در پیشآمد مشروطهٔ ایران وقایع متعددی دخیل بوده است. ناصرالدینشاه در دههٔ پایانی سلطنت طولانی خود دشمنان روشنفکر و نوکران قدرناشناسی داشت که خارج از ایران در حال دسیسه علیه سلطنت او بودند. مشهورترینشان سید جمالالدین الافغانی و اعیان و انصارش در اسلامبول بودند که کمر به انقراض تنها دربار شیعه جهان بستند تا وحدت جهان اسلام را ذیل خلافت سلطان حمید برقرار کنند. ادوارد براون در کتاب مشهور خود نقلقولی از الافغانی آورده که عمق عداوت او نسبت به شاه را نشان میدهد: «هیچ چیز مرا رضا نمیسازد مگر آنکه شاه کشته شده، شکمش پاره شده و به گور سپرده شود»
🔶 @IIFOM_CO
🌐 https://bit.ly/48v8Vkx
مساله اصلی تعبیر تاریخ با لنز مفاهیم ایدئولوژیک مدرن است! این همان اشتباهی است که فردوسی را "نژادپرست" یا "ضدترک" میداند، چون در شاهنامه دشمنان ایرانیها "ترکها" هستند و فردوسی از آنها بدگویی میکند. میدانیم که تورانیان اشاره شده در داستانهای اساطیری و کهن ایرانی "ترک" نبودهاند و اطلاق کلمه ترک به ایشان بعداً اتفاق افتاده است. برای فردوسی "ترک" مفهوم نژادی و حتی زبانی نداشته است، بلکه آن را به مردمانی (اکثرا کوچنشین) اطلاق میکرده که در طول تاریخ از شرق و شمال شرق خراسان بزرگ به این خطه حمله میکردند.
ممکن است بعضی گفتهها و رفتارهای عربهای حاکم بعد از اسلام به "عجم" به دشمنی با ایرانیان تعبیر شود. این که در کلام و رفتار عربهای حاکم بعد از اسلام، نوعی "اشرافیگری عربی" و نوعی ممتاز بودن عرب از عجم را میبینیم، اگر این را به "نژادپرستی" به معنای امروزی تعبیر کنیم، آنگاه همهی مردم نژادپرست خواهند بود! این خاصیت امپراتوریها بود که در آن قوم غالب برای خود نوعی امتیاز قائل بود، چه در امپراتوری ساسانیان (با مفاهیم ایران و انیران)، چه در امپراتوری روم (که در آن شهروند رومی حقوق و مزایایی بیشتر از دیگر اقوام امپراتوری داشتند)، چه در امپراتوری وسیع مغولان، و چه حتی در امپراتوری بزرگ بریتانیا (فکر میکنید دید تیپیکال یک بریتانیایی قرن نوزده به هندیان چگونه بود؟!). ولی حتی خارج از حیطه امپراتوریها، هر قومی خود را به مثابه مرکز میبیند، و اقوام دیگر را اغلب به عنوان حاشیه مینگرد.
ولی حتی فرض کنید نوعی "نژادپرستی" در رفتار حاکمان عرب در آن دو قرن سیطره بوده باشد! آیا میتوان نتیجه گرفت که "عربها" با "فرهنگ باستانی ایرانی" دشمن بودند (همه عربها در کل تاریخ!!)؟ آیا به طور مشابه، در همین قرن حاضر که حاکمان ایرانی آموزش به زبان ترکی را برای ترکها ممنوع کردند و بعضی جُکهای قومیتی برای ترکها ساخته شد، باید نتیجه گرفت که "فارسها دشمن فرهنگ اصیل ترکیاند"؟! یا اگر آتاتورک بسیاری از کلمات فارسی را زبان ترکی زدود و بعضی "پانترکها" سخیفترین تعبیرات را برای فارسها به کار میبرند و به طرزی احمقانه حتی وجود هخامنشیان یا کورش را انکار می کنند، آیا باید نتیجه گرفت که "ترکها همگی دشمن فرهنگ باستانی پارسیاند"؟!
چنین نتیجهگیریهایی فقط حاصل یک نارسیسیسم ایدئولوژیک میتواند باشد و نه چیزی مبتنی بر وقایع تاریخی!
@jenabegav
واقعاً هنر میخواهد در عرض یک دقیقه این مقدار ترهات را ردیف کردن، آن هم پشت تریبون! ولی چون اینها مقولاتی است که بسیاری اوقات به نحوی ظریفتر توسط افرادی که بیشتر بلدند لحن و قیافه عالمانه بگیرند مطرح میشود، اجازه دهید کمی با جزئیات به آنها بپردازیم.
۱- فرهنگ باستانی ایرانی یعنی چه؟ مگر همچو چیزی داشتهایم؟ در دورهی هخامنشی اصلا مگر "فرهنگ ایرانی" یا حتی امپراتوری "ایرانی" داشتهایم؟ امپراتوری هخامنشی موزاییکی بود از انواع زبانها و دینها و فرهنگها و .... حتی زبان غالب اداری هخامنشیان هم فارسی باستان نبود (بلکه ابتدا عیلامی و بعد آرامی بود). امپراتوری هخامنشی همانقدر "پارسی" بود که عیلامی یا بابلی!
یا مثلا در دوره ساسانی مگر به غیر از این بود؟ مگر تعداد زیادی از مردمان امپراتوری مسیحی یا یهودی نبودند؟ مگر قسمت مهم امپراتوری که بینالنهرین باشد، زبانش فارسی (پهلوی) بود؟
این در عرصه جغرافیایی! در گذر زمان نیز، اصلا چه قدر پیوستگی فرهنگی وجود داشت؟ تا آنجا که می دانیم، ساسانیان از وجود هخامنشیان خبر داشتند، ولی جزئیاتی در مورد آنها نمیدانستند. چرا اسامی شاهان هخامنشی مثل کورش و داریوش در زمان ساسانیان اصلا متداول نبود؟ ما هنوز خیلی نمیدانیم که آیین زرتشتی دوره ساسانی چه شکلی داشت، ولی هر شکلی که داشت، مسلما با دوره هخامنشی زمین تا آسمان متفاوت بود. در حقیقت، ما حتی نمیتوانیم مطمئن باشیم که شاهان هخامنشی زرتشتی بودهاند.
صحبت از "فرهنگ باستانی ایران" همانقدر احمقانه است که شخصی وقتی در مورد امپراتوری وسیع و هزارساله روم صحبت میکند، بگوید "فرهنگ باستانی ایتالیا"!
۲- ولی حالا فرض کنید که اصلا چیزی به نام "فرهنگ باستانی ایران" هم بوده باشد! نکته مهمتر این است: چگونه مفهوم دشمنی فرهنگی که مفهومی نو و ایدئولوژیک است را به دوران باستان نسبت میدهد؟ کل حرفهای استاد اینجا دچار زمانپریشی بسیار حادی است. بله، یونانیان و بعد رومیان با ایرانیان در جنگ بودند، کما آنکه ایرانیان، نه تنها با آنها، بلکه با انواع و اقسام تمدنها یا اقوام مختلف در شرق و غرب و شمال و جنوب خود در جنگ بودند. ولی جنگ فرهنگی یعنی چه؟ یعنی مثلاً یونانیان از اینکه سربازهای ایرانی ریش بلند میگذاشتند ناراحت بودند؟! اصلاً مگر، واحد سیاسی به نام یونان یا هر نام دیگری آن زمان وجود داشت؟ اینها مجموعه شهرهایی در یونان امروز و نیز ترکیه امروز بودند که تنها چیز مشترکشان زبانشان بود. بسیاری از اینها در دورههایی تحت تسلط هخامنشیان قرار گرفتند و یا با انان علیه بقیه متحد شدند. یکی از مهمترین منابع یونانی در مورد کورش کبیر، کتاب گزنفون است که پر است از تحسین و تمجید کورش. گزنفون یک آتنی بود که در خدمت شاهزادهای پارسی بود که او هم نام کورش داشت و به او کورش جوان میگفتند. گزنفون آن کتاب را برای توصیف یک پادشاه کامل نوشت!
۳- حالا یونانیها و رومیها قرنها با ایرانیان در جنگ بودند. ولی "عربها" چه طور؟ مگر عربهای جنوب بینالنهرین (لخمیان) برای سالها عاملان و متحدان ساسانیان نبودند؟ این دشمنی "عربها" با "فرهنگ باستانی ایران" از کجا آمده؟ اگر منظور فتوحات اسلامی در ایران است که اولا، مگر جنگ و کشورگشایی در آن زمانها "فرهنگی" بود؟ مگر ساسانیان و رومیان (و هر کس دیگر که قدرت داشت) مشغول همین کارها نبودند؟ در ثانی، کل سیطره واقعی عربها بر ایران کمتر از ۲۰۰ سال طول کشید. ابتدا امویان (تا سال ۱۳۲هجری) بودند که بسیاری از روشهای حکومتی و دیوانسالاری ساسانیان را به کار بستند، و هیچگونه دشمنی فرهنگی با ایرانیان یا هیچ قوم دیگر نداشتند. بعد هم عباسیان بودند، که تا زمانی که قدرت واقعی داشتند (حدودا تا اواخر حکمرانی مامون)، در حقیقت ایرانی بودند: سرداران بزرگشان و وزرایشان و دانشمندانشان ایرانیتبار بودند، مرکز خلافتشان بغداد بود که احیای همان تیسفون ساسانی بود، بسیاری از رسومات اقوام ایرانی را حفظ کرده بودند.... بزرگترین خلیفه عباسی هارنالرشید بود که در شهر ری به دنیا آمد و در مشهد در خراسان درگذشت!
پس این جریان "دشمنی فرهنگی عربها" چیست؟ آیا منظور استاد همان ترهات قدیمی در مورد اجبار کردن ایرانیان به مسلمان شدن یا در مورد سعی در تحمیل عربی به ایرانیان است (ترهاتی که به خصوص با مطالعات جدید تاریخی، شخص باید بسیار سطحی باشد که هنوز به آنها وقعی نهد). یا منظور حرفهایی شبیه "دو قرن سکوت" زرینکوب یا افسانه کتابسوزی است که مدتهاست هیچ تاریخدانِ جدی به آنها وقعی نمینهد؟!
۴- در حالیکه ملیگرای نژادپرست خیلی مواقع نفرت خود از عربها را در پوشش تنفر از اسلام عرضه میکند، استاد اینجا برعکس عمل کرده است. چون بالاخره علقهای به اسلام دارد، خودشیفتگی ملیگرای ایرانی را (که مسلما خلاف اسلام است) در لباس ضدیت نژادپرستانه با عرب و با غرب عرضه میکند.
@jenabegav
امور خارجه
آیا معوجتر از دیدگاه خیلی از ایرانیها، و به خصوص نظام حاکم، دیدگاهی در رابطه با روابط خارجی دیدهاید؟ فقط به این نکته بیندیشید که آمریکا و شوروی هفتاد سال با هم جنگ سرد داشتند و یکی دو بار هم تا مرز جنگ واقعی پیش رفتند. همیشه هم در خاک یکدیگر جاسوسی میکردند، ولی هیچگاه روابط دیپلماتیک را قطع نکردند و از اول تا آخر در خاک یکدیگر سفارتخانه داشتند. الان آمریکا همه کمکی به اوکراین در جنگ با روسیه میکند، ولی روسیه روابط دیپلماتیکش را با امریکا قطع نکرده است. کوبا (بله، کوبا!) در آمریکا همواره سفارتخانه داشته و دارد. حتی کره شمالی و دیکتاتورهای دیوانه آن که یکی از مخربترین جنگها را با آمریکا و متحدان آن داشتند، مذاکره با آمریکا برایشان خط قرمز نبود!
یا قطر را ببینید! همواره حامی مالی بعضی از تندروترین گروههای اسلامگرا بوده، و بسیاری از کشورها هم به همین خاطر از دستش شاکی بودهاند. عربستان و امارات حتی برای مدتی کوتاه روابط خود را با این کشور کوچک به همین خاطر به حالت تعلیق درآوردند. ولی قطر همیشه سیاستش بر این بوده که با دیپلماسی و لابی راه خود را باز کند.
یا ترکیه! آیا میدانستید که بعد از لابی اسرائیل، لابی ترکیه قویترین لابی خارجی در آمریکاست؟ همان ترکیهای که در یک دهه اخیر مورد انتقاد تند بسیاری از کشورهای غربی بوده است.
انگارههای خودمرکزبینی، خودشیفتگی، توهمات توطئه، خطی نگاه کردن به روابط (که حتی در یک رابطه خانوادگی عادی یا مثلا در تعاملات افراد در یک پاساژ هم کار نمیکند)، نوعی انگارهی "رسالت" برای ایران (از نوع ملی یا مذهبی، و گاه آمیخته شده با نگاهی آخر الزمانی)، ایدئولوژیهای چپ و تاثیرات نگاه یکسویه و اغراقآمیز به مقولهی "استعمار"، نگاهی مانویشکل به جهان که آن را همیشه به سیاه و سفید تقسیم میکند، احساس یک اقلیت بودن در میان دریایی از دشمن، حس حقارت از شکستهایی که نمونه آنها و بدترش را تقریبا هر کشوری تجربه کرده است، ..... تمام اینها و شاید فاکتورهای دیگر دست به دست هم دادهاند تا دیدگاه معوج خیلی از ایرانیان به روابط خارجی را شکل دهند.
@jenabegav
به نظر میرسد چیزی در حدود ۷۰ الی ۸۰ درصد مردم یکی از مواضع زیر را نسبت به انتخابات پیش رو دارند و سر مواضع خودشان در حال کَلکَل و بگو مگوی تمام نشدنیاند:
۱- اگرچه کل نظام بهدردنخور و فاسد است، برویم به پزشکیان رای دهیم، چون جلیلی ایران را ویرانهای میکند غیر قابل زندگی.
۲- رای ندهیم، چون رای دادن تایید این نظام بهدردنخور و فاسد است و رای دادن نوعی مشروعیت دادن به آن است.
۳- رای ندهیم، بلکه شانس بیاوریم و جلیلی قبل از ایران، خود نظام بهدردنخور و فاسد را نابود کند!
خلاصه چیزی که همه در آن اتفاق دارند بهدردنخور بودن و فساد نظام حاکم است. پس آقایان و خانمها! رای میدهید یا نمیدهید، بس کنید دلیل آوردن و بحث را!
روابط خارجی کشور بر اساس چه اصلی باید شکل گیرد؟
همان اصلی که جفرسون (از پدران پایهگذار و سومین رئیسجمهور آمریکا، و مردی بسیار عاقل) به مردم کشور تازه تشکیلشدهی آمریکا توصیه کرد: "صلح، تجارت و دوستی صادقانه با همه ملتها، [ولی] اتحاد سیاسی با هیچیک از آنها!"
این اصلی است که مثلاً سوئیس همیشه دنبال کرده، یا در منطقه خودمان عمان دنبال میکند. بر اساس این مبنا، باید همواره سعی شود که حتی دشمنان تخیلی یا واقعی را با دیپلماسی و با تجارت به دوست تبدیل کرد. این دیدگاه، اختلافات و مشکلات با کشورهای دیگر را به امری ایدئولوژیک و حیثیتی تبدیل نمیکند.
اما متاسفانه دیدگاه بسیاری از ایرانیان به روابط خارجی کاملاً در جهت مخالف است و ملغمهای است از توهمات توطئه و بدبینی، خودبزرگبینی، احساس حقارت از یک طرف و عقدهی حاکمیت بر کشورهای منطقه از طرف دیگر.
@jenabegav
متن انگلیسی جمله جفرسون:
peace, commerce, and honest friendship with all nations—entangling alliances with none.
سرعت اضمحلال در سراشیبی تندی که افتادهایم ترسناک است. اغلب عنوان میشود (هم توسط موافقان جلیلی و هم مخالفان او) که دولت جلیلی دنباله دولت رئیسی خواهد بود. این سخنی اشتباه است! رئیسی شخصی بود بیلیاقت، فرصتطلب و قدرتطلب، و کابینهاش هم همینگونه بودند. اما در مورد جلیلی و نزدیکانش و هستهی ایدئولوژیک طرفدارانش، کلمهای که بیشتر از هر چیزی آنها را توصیف میکند "سایکوپث" است! اینها نه تنها در توهمات خود غرقند، نه تنها از هیچ سبوعت و وحشیگری و بیاخلاقی برای رسیدن به مقاصد خود ابایی ندارند، بلکه از لحاظ روانی مریضاند.
https://x.com/mimyarahmadi/status/1807471838211043647
میدان مین
رئیسجمهور بعدی هر که میخواهد باشد در زمینی باید بازی کند پر از مین! بحرانهای تلمبار شده طی سالها در انتظارش خواهد بود و این بحرانها به درجهای رسیدهاند که دیگر جارو کردن آنها زیر فرش غیر ممکن است. اینها واقعیت هاییاند که نه با ترهاتی چون "عمق استراتژیک" علاج میشوند و نه با تکرار همان مزخرفات ۵۷. چند نمونه را مثال بزنم:
۱- میدانید الان چگونه نرخ ارز کنترل شده است؟ با اعمال محدودیتهای بسیار زیاد روی واردات. این محدودیتها (که طی چند سال گذشته هر روز زیادتر شدهاند) اگر ادامه یابند بسیاری از واحدهای تولیدی و تجاری با مشکلات اساسی روبرو خواهند شد و رکود سنگینی که هم اکنون بر اقتصاد چیره شده به یک بحران تبدیل خواهد شد. اگر هم این محدودیتها برداشته شود، قیمت ارز روال صعودی خواهد گرفت.
۲- مشکل گاز! دولت رئیسی در زمستان گذشته بسیار شانس آورد! به خاطر تحریمها و سوءمدیریتها (که موجب شده چاهها و تاسیسات گاز تعمیر و نگاهداری درست نشوند) کمبود واقعی گاز وجود دارد. در یک زمستان سخت، صنایع و شاید حتی منازل مسکونی دچار کمبود گاز خواهند گشت.
۳- مشکل بنزین و برق و آب که هر روز بدتر میشود. قیمت مفت بنزین موجب شده که از صادرکننده بشویم واردکننده بنزین. زیرساختهای برق هم که سالهاست تغییری نکرده و دچار استهلاک شده.......
۴- بحران ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی (همهشان).
۵- بحران محیط زیست و بحران آب.
۶- بحران جانشینی رهبری و مشروعیت نظام.
۷- بحران گسلهای قومی و فرهنگی. گسل فرهنگی نسل جدید جدیتر از صرفاً "مساله حجاب" است.
اینها را بگذارید در کنار انباشتگی همه حماقتها در عرصه خارجی، دولت متورم و فربه که ساختار سیاسی و اداری حاضر اجازه هیچ اصلاح جدی را در آن نمیدهد، مالیات و باجهای افزاینده بر سرمایه،.....
تصور آنکه جلیلی با توهماتش بخواهد از میان این میدانهای مین بگذرد بیحد و حساب وحشتناک است، به خصوص که سابقهاش نشان داده که از هیچ شکستی و هیچ خرابکاری درس نمیگیرد. اگر ظرف دو سال ایران را به بیابان تبدیل کند، باز هم مینشیند و با آن قیافه ابلهانهاش و با جدیت برای شما در مورد عمق استراتژیک سخنرانی میکند.
ولی تصور آنکه پزشکیان بخواهد، با تکرار خزعبلات ۵۷ و بدون فهمی اساسی از ریشه مشکلات و با نظامی که از همه طرف پر شده از مخالفان او، بخواهد از این میدانها بگذرد هم اصلاً جای خوشبینی ندارد.
@jenabegav
انتخابات؟!
خواستم در مورد ۳ کاندیدایی که احتمال ریاستجمهور شدنشان بیش از بقیه است دو سه کلمهای بگویم.
۱- مردی که جایش در تیمارستان است! نقل است که در اصفهان مردی زشترو به زنی فاحشه پیشنهاد داد که در ازای یک تراولچک ۵۰هزار تومانی با او به بالای کوه صفه برود (چون جایی را نداشت)، و..... آن زن جواب داد: "آخه قیافه خوشگلت را بگیرم، یا راه آسان و نزدیکت را، یا پول زیادت را؟!"
حالا من ماندهام رایدهندگان به جلیلی در ایشان چه را پسندیدند: عقل زیادش را، یا قیافه آدموارش را، یا پیشینه درخشانش را، یا دور و بریهای دانشمندش را؟ چه را؟! یعنی این رای دهندگان عقلشان از آن زن فاحشه کمتر است؟
تنها خوبی ایشان این است که ممکن است نظام را قبل از کشور دچار فروپاشی کند. بزرگترین بدیش آن است که ممکن است کشور را قبل از نظام نابود کند.
۲- رضاشاه حزباللایی! به تازگی معلوم شده که توسعه اصل است و حالا اگر توسعه باشد فساد خیلی هم بد نیست، و بنابراین بعضی دل بستهاند که رضاشاه حزباللایی نظام بیاید و توسعه بیاورد. حالا بگذریم که رضاشاه با وجود افراد استخوانداری چون فروغی و تیمورتاش و داوری، توسعه اقتصادی دولتیاش در آخر عبث بود و این افراد هم یکبهیک مغضوب شدند. حالا قالیباف حتما بناست با دلقکهایی چون مجید حسینی و مجید شاکری معجزه کند! این قالیباف اگر رئیسجمهور شود، در مقایسه با رضاشاه میشود همان جمله قدیمی که: تاریخ دو بار تکرار میشود، اول به صورت تراژدی و دومبار به صورت کمدی!
۳- کی این غضنفر را هل داد؟ اگر پزشکیان بدشانسی بیاورد و رئیسجمهور شود، چه کار میخواهد بکند؟ حتی بر فرض اینکه بخواهد بر خلاف ساختار فاسد فعلی حرکتی کند (کاری که با تبعیت از بالاسریها نمیخواند)، چه کار میتواند بکند؟ با مجلس و حکومتی که اکثر ارکانش دست بیعقلانی از نوع جلیلی است! با بحرانهایی که تلمبار شدهاند و میدانهای مین برای هر رئیسجمهور حساب میشوند، با نفرتپراکنی که هر روز علیه او خواهد شد (به خصوص از طرف جماعت موسوم به ملیگرا، که حتی حرف زدن فارسی با لهجه غیرتهرانی را خیانت به کشور میدانند)، با تلویزیونی که شبانهروزی علیه او خواهد بود، و با قدرت صفر یا نزدیک صفری که در اختیار خواهد داشت؟
➖➖➖➖➖➖
آیا رای ندادن چیزی را تغییر خواهد داد؟ آیا مشارکت کم مشروعیت نظام را کم خواهد کرد؟ فقط این نکته را ببینید که بعد از آن سال پرآشوب در خیابانها (بعد از واقعه مهسا امینی)، و بعد از کمترین مشارکت مردم در انتخابات مجلس، برای مرگ رئیسی چه قدر از کشورهای مختلف ادای احترام برای او شد.
یعنی که ای ملت شریف ایران! رای بدهید یا ندهید آینده خوبی جلو رویتان نیست! فقط خدا رحمتان کند.
@jenabegav
تعجبم از تعداد زیاد کسانی که گزینه "عباسمیرزا ملکآرا" را در این کوئیز انتخاب کردند. آیا احتمالا او را با پدربزرگ ناصرالدینشاه، عباسمیرزای دلاور، اشتباه گرفتند؟
Читать полностью…ظریف در اینجا بعد از مقدمهای میرود سراغ برجام و تمام مزخرفاتی که طیف موسوم به اصولگرا و ارزشی در طی این سالها تکرار کردند (عمدتاً با اتکا به انحصارهایشان در عرصه رسانه)، و به قول بعضی با بولدوزر از روی آنها رد میشود.
ولی من همان دو سه دقیقه اول مقدمه را کار دارم! در آن، جناب ظریف مشغول همان نشخوارهای ایدئولوژیک میشود که ۵۰ سال است سیاست خارجه کشور را شکل داده: خودباوری، مقاومت، آمریکا، اسرائیل، دشمن....
فرق ظریف و جلیلی در این قسمت فقط در درجه است، و نه در جوهر. بله، جلیلی یک احمق درجه یک است، و بله، ظریف شاید بهتر از هر کس دیگری در ساختار ج.ا. بلد باشد چانهزنی کند! ولی اصل و اساس کار ظریف هم همان مزخرفات ایدئولوژیک انقلاب ۵۷ است.
@jenabegav
Again, Hekmatyar is on fire!
/channel/anti_hypocrisy/428
اصغر حکمتیار آنگاه که کلامش آتشین میشود واقعاً خواندنی میشود. حتما پنج دقیقه وقت بگذارید و آخرین مطلب او را بخوانید:
/channel/anti_hypocrisy/423
⚜️نگاهی به مشروطه از زاویهٔ انتقادی⚜️
از تاجگذاری تا فتح طهران
نویسنده: سهیل مختاری
این انجمن آذربایجان چه از جان من و دولت ایران میخواهد؛ مگر میشود به آن واحد و یک لحظه اینجا را ژاپن و فرانسه کرد. کی توانسته که من نتوانستهام.
محمدعلی شاه قاجار
خاطرات عينالسلطنه، ج۳،ص۱۹۷۱
خواندن این دو مقاله از آقای سهیل مختاری در مورد دوران مشروطه را شدیداً توصیه میکنم. نگاهی نو است به داستان مشروطه در زمان مطفرالدینشاه (قسمت اول) و پادشاهی مجمدعلیشاه و جریان به توپ بستن مجلس (قسمت دوم). نگاهی نو که با اکثر روایتهای متداول از این قسمت مهم تاریخ کشورمان فاصله میگیرد.
@qajarnameh
هیچ مشروطهای یکباره شاه را اینگونه ذلیل و بیاختیار نکرد که مشروطهٔ ایران کرد. نتیجهٔ اولیهٔ چنین خطایی، تنها هرج و مرج داخلی و دخالت خارجی بود. تحقیر شاه مشکل محوری مشروطهٔ ایران است، بهطوریکه پس از عزل او این خلاء هیچگاه پر نشد تا عاقبت، سلطنت مشروطه را به پای دیکتاتوری منوّر قربانی کردند:
از دستبوس میل پابوس کردهای
خاکت به سر ترقی معکوس کردهای
شاهدی دیگر بر اینکه فلسفه خواندن مشنگی شما را درمان نمیکند، بلکه به شما اعتماد به نفس میدهد که محکم مشنگیات ببافید!
@jenabegav
باخت همگانی
جماعت موسوم به اصولگرا انتخابات را به اصلاحطلبان یا به پزشکیان نباخت! آنها انتخابات را به جلیلی باختند. علیرغم دوره افتضاح رئیسی، شاید اگر هر کس دیگری از اصولگرایان دور دوم جلوی پزشکیان بود (حتی مهرهای چون قالیباف)، باز برنده میشد، صرفاً به این دلیل که مردم دل و دماغ رای دادن نداشتند و عدهی معدود همیشه در صحنه هم همیشه به کاندیدای "سفارششده" رای میدهند. رای به پزشکیان رای به اصلاحطلبان یا به نظام یا حتی به خود پزشکیان نبود، بلکه رای "نه" به دیوانگی مفرطی بود که جلیلی و پایداریچیها نماد کامل و آشکار آن هستند.
در این انتخابات همه باختند، ولی باخت اصلی و نهایی احتمالاً متعلق به پزشکیان خواهد بود. او در میدانی پر از مین قدم برخواهد داشت.
@jenabegav
فکر میکردید که مثلا هوشنگ امیراحمدی خیلی با جلیلی متفاوت است؟
@jenabegav
نمونه کامل نگاهی که (بر عکس اصل عاقلانه اشارهشده در پست فوق) روابط خارجی را همیشه از دید توطئه، رقابت و دشمنی میبیند (به جای تجارت و دوستی)، نگاه جلیلی و یارانش است. البته این دیدگاهی است که بعد از ۱۳۵۷ (و حتی تا درجاتی قبل از آن!) همیشه حاکم بوده، ولی جلیلی عصاره و نمونه کامل آن است. یک نمونه از زیانهای بیحدوحصرِ این دیدگاه را از زبان بیژن زنگنه بشنوید.
@jenabegav
بانکیپور که در موردش اینجا گفتیم نماینده اصفهان در مجلس است و از کسانی که به جلیلی بسیار نزدیکند، از لحاظ جناحی و حتی خیلی بیشتر از لحاظ فکری و عقیدتی.
الان گزارش از اصفهان آمده که گویا در آنجا نصب دوربینهایی که چهرهها را تشخیص میدهد در جاهایی انجام شده و برای زنان کمحجاب پیامک تهدید میفرستند (با تطبیق چهرهی آنها و عکس کارت ملیشان). شک ندارم که این که اصفهان در چنین چیزی پیشقدم بوده حاصل تلاشهای این گروه عقیدتی است که در آن استان به شدت نفوذ و قدرت دارند.
عزیزان، این فردای همه جای کشور و در همهی زمینههاست: اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی.... این جماعت عاشق و شیفتهی کنترلاند.
@jenabegav
امیر جوادی در توئیتر:
"من چیز زیادی نمیخام. فقط یک وعدهی کوچیک کافیه.
اگر آقای پزشکیان بیاد تضمین بده که فیلترینگ رو بکلی حذف کنه و اگه نذاشتن استعفا میده، میام بهش رای میدم.
در غیر این صورت رای نمیدم."
من هم همینطور! اگر بناست در آخر کار حتی با انتخاب پزشکیان، همان طرز فکر جلیلی و اوباش دور و بر او بر کشور حاکم باشد، بهتر است آشکار و نهانمان یکی باشد! رفع فیلترینگ احمقانه روی یوتیوب، گوگل پلی، تلگرام، واتزآپ، توئیتر.... کمترین توقعی است که میتوان داشت. اگر پزشکیان حتی این ساده را نتواند انجام دهد، یعنی طرز فکر جلیلی خواهد بود که بر مملکت حکم میراند! پس بگذار دکور کار هم همان جلیلی باشد.
یعنی: اگر پزشکیان قول دهد که فیلترینگ را در طی مثلا ۹ ماه حذف کند، و قول دهد که اگر نتوانست استعفا خواهد داد، به او رای خواهم داد (یا قول صریح، روشن و مشابهی در مورد حجاب اجباری، یا مالیاتها، یا.....).
@jenabegav
آن ده میلیون نفر (۱۵درصد واجدین شرایط) که به جلیلی رای دادند کهاند؟
تعدادی از آنها طرفداران سرسخت و تندرو ایدئولوژی انقلابیاند. ولی تعداد زیادی از آنها نه!
این تعداد زیاد، معمولا در روستاها و شهرهای کوچک و یا محلههای فقیر و متوسط رو به پایینِ شهرها زندگی میکنند، مذهبیاند، و زندگی اجتماعیشان بیش از هر جای دیگر در مسجد و حسینیه و هیئت محل میگذرد.
این یکی از قشرهایی است که بیشترین ضربه را از ایدئولوژی که جلیلی آن را نمایندگی میکند خورده است! نه تنها در تمام این سالها فقیرتر شده است، بلکه مسجد و مذهبش نیز توسط این گروه به نرمی یا با خشونت اشغال شده است. تمام سنتهایش را مصادره یا مسخ کردهاند، ولی به او توهم پیوستگی با گذشته و با سنتها را دادهاند. الان کمتر مسجدی در کل ایران پیدا میکنید که در اختیار نیروهای بسیج یا مانند آن نباشد. امام جماعتهایی که با این ایدئولوژی کوچکترین زاویهای داشتند را با ترفند یا با خشونتِ پنهان و آشکار راندند و یا آنها را منقاد و مطیع خود کردند.
این قشر مذهبی دهههاست که بیامان تحت تبلیغات بیامان و بیوقفهی اینهاست. در مسجد و هیئت، و نیز در خانه توسط تلویزیون.
این قشر به ذاته ایدئولوژیک نیست! به خودی خود خواهان سرک کشیدن در کار دنیا و پراکندن شر نیست. مثلاً، اگر تلقینات مرتب نباشد، نگرانیاش در مورد حجاب فقط درباره دختران و یا فامیل و یا حداکثر محله است! ولی به او بارها گفته شده که جمهوری اسلامی، آن هم "قسمت انقلابیش"، تنها مانع فاحشه شدن همهی زنان و دختران است!
در انتخابات سال ۱۳۸۸، این سازمان غیرمتمرکز به کل در خدمت احمدی نژاد بود. یادم میآید که در بسیاری از دهات، کسی جرات نمیکرد تبلیغ موسوی را بکند. نه از ترس مردم عادی دهاتی (که البته طرفدار احمدینژاد بودند)، بلکه از ترس نیروهای بسیجی روستا. آن سالها در محیطهای کوچک این روستاها کسی هم ماهواره نمیتوانست داشته باشد و ساکنان این مناطق فقط و فقط تحت پروپاگاندای طیف حاکم بودند. الان تاثیر مردمی اینها خیلی کمتر از سال ۱۳۸۸ است، ولی هنوز آنقدر هست که برای دیوانهای چون جلیلی ده میلیون رای جمع کند.
@jenabegav
متنی از آقای قدکپور گذاشته بودم، با نقدی مختصر از آن، ولی آقای قدکپور پیام دادند که منظور متن ایشان را بد فهمیدهام. این است که آن را پاککردم. با پوزشخواهی از ایشان!
میتوانید مطلبشان را اینجا ببینید.
بساطاندازی تکراری ومهوع «متخصصین» اقتصاد و مدیریت
قدیمها بازار که بر پا میشد، پهلوان و سیاهباز و لوطی و عنتر بساط کاسبی خودشان را به پا میکردند. البته ادعایی نداشتند ومردم را سرگرم میکردند. ضرری نداشتند.
مشابهاً، هربار سیرک انتخابات راه میافتد، فوری پرفسور مدیریت (مثلا ع.ن.م در شریف) و استاد اقتصاد بساط «تخصص» خود را پهن میکنند با مشتی راهکار و کلیبافی و با گوشهی چشمی به سفره دولت نخبهمدار و به طمع گداخوری میلیاردی از بیت المال. البته زیان اصلی اینها افزودن به باد سیاستمدار نادان و زحمت دادن به مسلمین است. کل زندگیشان چیزی نبوده جز رانت سیاسی اقتصادی با کارنامههای سرشار از «مهندسی سیستمهای اقتصادی اجتماعی»، و هزار جور «برنامهریزی توسعه» و لابیگریهای چرب و پُر سود و کمک به تورم و ترویج بیامان نخبهگرایی پر از منافع. آنوقت ادعای طرفداری اقتصاد باز هم دارند! سنگ پای قزوین جلوی اینها کم میآورد. سراسر عمرشان صرف تبلیغ خود کردهاند با دوشیدن حداکثری مدرک بیارزش خود و دزدیدن عمر جوانان و تربیت کارمند مرید و لابیگری برای بانکها و شرکتهای بزرگ خصولتی و ایجاد انحصار. حالا چند نفر پیدا میشود که یقه اینها را بگیرند و سابقه و سوادشان را عیان کنند؟ کی به کیه؟!
بین آخوند و پرفسور مدیریت واقتصاد، کار آخوند مسلما سختتر است! اولاً، آخوند مجبور است در قالب خاصی رفتار کند. ثانیاً، همه مشتریان آخوندها خام و ساده نیستند. همه آخوندها هم حقهباز نیستند. در حالی که کلیه مشتریان پرفسور اقتصاد و مشاور مدیریت ، جوان و ساده و خام هستند و یا بیاطلاع و یا احمق عاشق مفتگویی ومفتشنوی. اما هنوز این مدعیان جفنگگو بر خر زمان سوارند.
این جاست که کار من هم سخت میشود، چون انتقاد از آخوند کار راحتی است، دقیقا به این خاطر که آخوند باید مقید به چیزی باشد. مخاطب هم همراه ماست. اما این مطلب را که تکنوکراتها و اساتید دانشگاه افرادی توخالی و حقهباز درجه یک هستند، فقط جمع معدودی میفهمند و معمولا هم با تجربه گران میفهمند، نه به وسیله صحبتهای ما. متخصص مفتگوی مدیریت به هیچ امری و به هیچ علم واقعی یا مسولیتپذیری واقعی مقید نیست. هرچه خواست میگوید؛ فقط باید ظاهر واژهها یک منطق سطحی و گرامری داشته باشد و با کمی دلسوزی و دلواپسی و نمایش تعهد اجتماعی و بعضاً اشک تمساح همراه باشد. هیچ مطلبی که بتوان یقه کسی را با آن گرفت و ادعایی را حقیقتآزمایی کرد گفته نمیشود. نمایش بسیار راحتی است. زمانه نخبهگرایی و مدرکپرستی هنوز سر نیامده و چاپلوسی و پاچهخواری هم هنوز مشگلگشاست. لاجرم، عطر که خود نبوید، محتاج پاچهخوار باشد که آن را بگوید! فقط حیف مغز وعمر جوانان منفعل و چشمهایی که به بسته بودن عادت کرده است.