islie | Unsorted

Telegram-канал islie - [دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

24671

️انسان هر اندازه کمتر از حقایق آگاهی داشته باشد، بیشتر پذیرای خرافات خواهد بود! دروغ‌ها و خرافاتِ اسلام: https://t.me/Islie_Group کلوب شبانه: t.me/joinchat/GKIeuzu7ZRbM56GRGidicg Channels: @KHOD2 | @KTYAB | @Womens_Mag | @KHOD10 | @ARKIV

Subscribe to a channel

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

امام صادق، نمادی از انسان شیاد، ظالم و بی‌اخلاق

امام صادق می‌گوید: هر کسی که مومنی را سیر کند، بهشت او را واجب شود و هر کسی که کافری را سیر کند، بر خدا لازم است که شکم او را پر از زقوم جهنم کند.

📚کتاب حلیه المتقین، نوشته ملا محمدباقر مجلسی، فصل هفتم، صفحه ۲۸۱، انتشارات نیلوفرانه، چاپ قم، ۱۳۸۸ خورشیدی
@islie

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

اعتراف عبدالله بن عمر صحابی بزرگ محمد و پسرِ عمر بن خطاب به تحریف قرآن و از بین رفتن بخش‌های بزرگی از آن

سعید بن منصور جوزجانی محدث و مفسر بزرگ اسلامگرا روایت کرده است:

١٤٠- حَدَّثَنَا سَعِيدٌ، قَالَ: نا إِسْمَاعِيلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَيُّوبَ، عَنْ نَافِعٍ عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: لَا يقولنَّ أحدُكم: أَخَذْتُ الْقُرْآنَ كلَّه، وَمَا يُدْرِيهِ مَا كلُّه، قَدْ ذَهَبَ مِنْهُ قُرْآنٌ كَثِيرٌ، وَلَكِنْ يَقُولُ: أَخَذْنَا مَا ظَهَرَ منه.

عبد الله بن عمر می‌گفت: هیچکدام از شما نمی‌تواند بگوید که تمام قرآن به من رسیده است، و تمام قرآن را درک کرده است! به راستی که بسیاری از قرآن از بین رفته است!

محقق کتاب دکتر سعد بن عبد الله بن عبد العزيز آل حمید در مورد سند روایت می‌نویسد:

هذا السند صحيح لا مجال للشك فيه.

سند این روایت صحیح هست و مجالی نخواهد بود در صحت آن شک نمود.

📚سنن سعيد بن منصور، تالیف سعید بن منصور جوزجانی، جلد ۲، صفحه ۴۳۲-۴۳۳، چاپ دار الصميعي للنشر و التوزيع
@islie

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

تصریحِ امام صادق به تحریف قرآن در زیارت امام حسین

حدَّثني محمّد بن جعفر الرَّزَّاز الكوفيُّ، عن محمَّد بن الحسين بن أبي ـ الخطّاب ، عن عبدالرَّحمن بن أبي نَجرانَ، عن يزيدَ بن إسحاقَ شَعَر، عن الحسن بن عَطيّة، عن أبي عبدالله عليه‌السلام «قال: إذا دخلت الحائر فقل:....اللَّهُمَّ الْعَنِ الَّذِينَ كَذَّبُوا رُسُلَكَ وَ هَدَمُوا كَعْبَتَكَ وَ حَرَّفُوا كِتَابَكَ وَ سَفَكُوا دِمَاءَ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكَ- وَ أَفْسَدُوا فِي بِلَادِكَ وَ اسْتَذَلُّوا عِبَادَكَ اللَّهُمَّ ضَاعِفْ عَلَيْهِمُ [لَهُمُ‌] الْعَذَابَ فِيمَا جَرَى مِنْ سُبُلِكَ وَ بَرِّكَ وَ بَحْرِكَ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فِي مُسْتَسِرِّ السَّرَائِرِ وَ ظَاهِرِ الْعَلَانِيَةِ فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ.

ترجمه: امام صادق گقت: ...بار خدایا کسانی که پیامبرانت را تکذیب کردند لعنت کن، و لعنت کن آنان که کعبه تو را منهدم و خراب کردند، و کتابت قرآن را تحریف نمودند...

📚کامل الزیارات، تالیف ابن قولویه قمی، باب ۷۹، حدیث ۱، صفحه ۳۵۸-۳۶۲
@islie

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

تحریف قرآن در کلام امام موسی کاظم

٤- حمدويه وإبراهيم إبنا نصير ، عن محمد بن إسماعيل الرازي ، عن علي بن حبيب المدائني ، عن علي بن سويد السائي قال : كتب إلى أبوالحسن الاول وهو في السجن : وأما ماذكرت ياعلي ممن تأخذ معالم دينك؟ لا تأخذن معالم دينك عن غيرشيعتنا فإنك إن تعديتهم أخذت دينك عن الخائنين الذين خانوا الله ورسوله وخانوا أماناتهم ، إنهم اؤتمنوا على كتاب الله جل وعلا فحرفوه وبدلوه...

ترجمه: علی بن سوید گوید: امام کاظم از زندان برای من نوشت: «اما آنچه که برایم گفتی که از چه کسی اصول دینت را بگیری، هرگز اصول دین را از غیر از شیعیان ما اخذ نکن، اگر دینت را از غیر شیعه گرفتی در حقیقت آن را از خائنین گرفته‌ای، زیرا آن‌ها کسانی هستند که به خدا و پیامبر خیانت کردند، و به امانت‌های ایشان نیز خیانت کردند؛ به آن‌ها قرآن امانت داده شد، ولی آن‌ها قرآن را تحریف و آن را مبدل ساختند، پس تا روز قیامت لعنت خداوند و فرشتگانش و لعنت پدران بزرگوار و نیکوکار من و لعنت من و شیعیان من بر ایشان باد».

📚اختیار معرفة الرجال المعروف به رجال الکشی، تالیف شیخ طوسی، صفحه ۱۰۵ و ۱۰۶، حدیث ۴، چاپ موسسه الصادق، قم ۱۳۹۷ خورشیدی
@islie

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

تصریح و اعتقاد امام کاظم به تحریف قرآن

علی بن ابراهیم قمی محدث نامدار شیعه در کتاب تفسیر قمی خود روایت کرده که امام کاظم بیان داشته که عبارت آل محمد صلی الله علیه و آله از سوره آل عمران حذف شده است.

قَالَ الْعَالِمُ ع‌ نَزَلَ«وَ آلَ عِمْرَانَ وَ آلَ مُحَمَّدٍ عَلَى الْعَالَمِينَ» فَأَسْقَطُوا آلَ مُحَمَّدٍ مِنَ الْكِتَابِ.

ترجمه: امام کاظم گفت: در آیه: «إن الله اصطفى آدم ونوحا وآل إبراهيم وآل عمران على العالمين» (بی‌تردید خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید و برتری داد. سوره آل عمران، آیه ۳۳) عبارت «آل محمد (صلی الله علیه و آله)» نیز موجود بود، اما آن را از قرآن حذف کردند.

📚کتاب تفسیر القمی، تالیف علی بن ابراهیم قمی، جلد ۱، صفحه ۱۰۰، چاپ موسسه دار الکتاب
@islie

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

اعتقاد صحابه بزرگ پیامبر اسلام و کاتبین به اصلاح وحی به تحریف قرآن

قرآن فعلی دارای ۱۱۴ سوره است، در حالی که عبدالله بن مسعود بر این نظر بود که سوره ناس و فلق جزو قرآن نبوده لذا قرآن عبدالله بن مسعود ۱۱۲ سوره داشته است. از طرف دیگر قرآن ابی بن کعب صحابه دیگر پیامبر اسلام ۱۱۶ سوره داشته و دو سوره بیشتر از قرآن فعلی داشته است.

عبد الرحمن نجدی حنبلی از متکلمین اسلامگرا در کتاب حاشیة مقدمة التفسیر در این مورد می‌نویسد:

وکان فی مصحف ابن مسعود مائة واثنتی عشرة سورة، لأنه لم یکتب المعوذتین وفی مصحف أبی: مائة وست عشرة سورة لأنه کتب فی آخره سورتی: اللهم إنا نستعینک، واللهم إیاک نعبد.

📚الحنبلی النجدی، عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، حاشیة مقدمة التفسیر، صفحه ۲۹، الطبعة: الثانیة

ترجمه: در قرآن ابن مسعود ۱۱۲ سوره وجود داشت، به این دلیل که او سوره ناس و فلق را در مصحفش ننوشت و در قرآن ابی بن کعب ۱۱۶ سوره بود به این دلیل که او در آخر مصحفش دو سوره‌ «: اللهم إنا نستعینک» و «اللهم إیاک نعبد» را نوشت.
@islie

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

اعتراف کاتب قرآن و صحابه پیامبر اسلام به تحریف قرآن

شیخ مساعد بن سلیمان بن الطیار از متکلمین مسلمان در کتاب خویش صراحتاً اعتراف می کند که عبدالله بن مسعود صحابی بزرگ پیامبر و از کاتبان به اصطلاح وحی قائل به تحریف قرآن بوده است، او می نویسد:

بل لقد صحَّ عن ابن مسعود رضی الله عنه ما هو أکثر من مخالفة ترتیب مصحف عثمان رضی الله عنه، فإنه کان لا یرى المعوذتین من القرآن.

📚الطیار، مساعد بن سلیمان، المحرر فی علوم القرآن، صفحه ۲۰۳، الناشر: مرکز الدراسات والمعلومات القرآنیة بمعهد الإمام الشاطبی، الطبعة: الثانیة، ۱۴۲۹ هـ - ۲۰۰۸ م.

از ابن مسعود ثابت شده است که در مواضعی با ترتیب مصحف عثمان مخالفت کرده است چرا که او سوره ناس و فلق را جزو قرآن نمی دانسته است.

همانطور که مشاهده کردید کسی که کاتب به اصطلاح وحی و یار صمیمی و نزدیک محمد بوده، بر این نظر بوده که قرآن تحریف شده است و آیات و سوره‌هایی بر قرآن اضافه شده در حالی که جزو آن نبوده است.
@islie

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

اعتراف کاتبِ قرآن به تحریفِ؛ ابن مسعود صحابی بزرگ پیامبر: سوره فلق و ناس جزوی از قرآن نیست.

قال سفیان بن عیینة عن المعوذتین - لیستا فی فی مصحف ابن مسعود.کان یرى رسول الله صلى الله علیه وسلم یعوذ بهما الحسن والحسین ولم یسمعه یقرأ بهما فی شیء من صلاته.

📚تفسیر سفیان بن عیینة، صفحات ۳۴۹-۳۵۰، جمع وتحقیق ودراسة: أحمد صالح محایری، الناشر: المکتب الإسلامی - مکتبة أسامة، الطبعة: الأولى، ۱۴۰۳هـ - ۱۹۸۳ م.

سفیان بن عیینة در مورد معوذتین (سوره ی ناس و فلق) می‌گوید: این دو سوره در مصحف عبد الله بن مسعود (صحابی)نیستند. ابن مسعود می دید که محمد از این دو سوره به عنوان تعویذ برای حسن و حسین استفاده می کند و نشنید که پیامبر آن ها را در نماز بخواند.

همانطور که خواندید صحابی بزرگ پیامبر اسلام یعنی عبدالله بن مسعود که خود از حفاظ قرآن و کاتبین وحی(!) بوده می‌گوید که دو سوره انتهایی قرآن یعنی سوره فلق و ناس اصلا جزو قرآن و آیات الهی نبوده است که این اعتراف را بسیاری از علمای اسلامگرا از جمله سفیان بن عیینه بدان تصریح کرده‌اند که اثبات می کند قرآن تحریف شده است.
@islie

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 مصطفی ملکیان: در ترجمه‌ی قرآن مکارم شیرازی ۶۸۰۰ غلط وجود دارد!

✨فقها طبق گفته‌ی خودشان، از میان تقریباً ۶۶۰۰ آیه‌ی قرآن، فقط با همان ۵۰۰ آیه‌ای کار دارند که می‌گوید بکن و نکن! یعنی همان «آیات الاحکام».

❕من با قاطعیت به شما می‌گویم که فقیهان فراوانی را می‌شناسم که بقيه‌ی قرآن غیر از این ۵۰۰ آیه را اصلاً بلد نیستند بخوانند! اگر از آن‌ها بپرسید که فلان آیه یعنی چه؟ اصلاً نمی‌دانند چون از آیات الاحکام نیست! حتی ترجمه‌ی فارسی‌اش را هم بلد نیستند.

✨برای مثال، بعد از انتشار ترجمه‌ی قرآن یکی از مراجع تقلید (مکارم شیرازی)، من و یکی از دوستانم این ترجمه را نقد و بررسی کردیم؛ آن دوست من (که الان استاد رشته‌ی علوم قرآنی هستند) در یک مجله‌ای که به پژوهش‌های قرآنی اختصاص داشت شروع کرد به نقد این ترجمه؛ یک شماره از آن مجله منتشر شد که نقد بخشی از ترجمه بود، اما شماره‌های بعدی‌اش دیگر از طرف «بیت مقام» اجازه‌ی انتشار پیدا نکرد!

❗️در این ترجمه ۱۸۰۰ غلط «کاملاً فاحش» وجود داشت؛ یعنی غلطی که هیچ احدی مرتکب آن نمی‌شود! غیر از این اغلاط کاملاً فاحش، ۵۰۰۰ غلط دیگر هم در این ترجمه وجود داشت.
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 مغایرت روش‌های رجالی و اسلامیِ تحقيق تاریخی با متدولوژیِ علم تاریخ! #بخش_اول

✨امروزه متدولوژیِ تحقيق تاریخی - مخصوصاً از زمان دیوید هیوم به بعد - متفاوت با قبل است. دیوید هیوم را بيشتر ما به‌عنوان یک فيلسوف می‌شناسیم ولی در زمان خودش بيشتر به‌عنوان «مورخ و فيلسوف تاریخ» مطرح بود. هیوم چندین جلد کتاب درباره‌ی تاریخ انگلستان‌ نوشته و در زمره‌ی بزرگترین مورخان تاریخ انگلستان و جهان است.

✨همان‌گونه که ابن خلدون کتابی با عنوان «مقدمه‌ی ابن خلدون» برای کتاب تاریخ خود یعنی کتاب «تاریخ ابن خلدون» نوشت و این مقدمه از خود کتاب تاریخ وی معروف‌تر شد، هيوم هم در «مقدمه‌ی تاریخ انگلستان» مطالب مهمی را در باب روش تاریخ‌نگاری بيان کرد که موجب تحولات عظیمی در روش تحقيق تاریخی و تاریخ‌نگاری شد!

❔برای مثال، هیوم چالشی مطرح می‌کند و می‌پرسد: اگر گزاره‌ای را هزار نفر نقل کنند، در کدام صورت یقين و اعتماد بیشتری پیدا می‌کنید؟ اگر:

۱) همه‌ی هزار نفر ناقل گزاره مرد باشند؟
۲) یا اینکه با حفظ همان هزار نفر، پانصد نفرشان مرد باشند و پانصد نفرشان زن؟

❔در کدام صورت یقين بیشتری پیدا می‌کنید؟ قطعاً در صورت دوم! حال یقين بیشتری پیدا می‌کنید اگر این هزار نفر که پانصد نفرشان مرد هستند و پانصد نفرشان زن هستند:

۱) جمیعاً مسیحی باشند؟
۲) یا صد نفرشان مسيحی و صد نفرشان یهودی و صد نفرشان زرتشتی و صد نفرشان بودایی و صد نفرشان هم بی‌دین باشند؟

❔کدامش را بيشتر قبول می‌کنید؟ قطعاً صورت دوم را! حال دو صورت دیگر را در نظر بگيرید:

۱) هزار نفر راویِ مزبور همگی آسیایی باشند.
۲) یا یک تعدادشان آسيايی باشند و یک تعدادشان آمریکایی باشند و یک تعدادشان آفریقایی باشند و یک تعدادشان استرالیایی باشند.

❔حال در کدام صورت بيشتر قبول می‌کنید؟ قطعاً در صورت دوم! باز دو صورت دیگر را در نظر بگيرید:

۱) همه‌ی هزار ناقل گزاره ثروتمند باشند.
۲) یا بعضی ثروتمند باشند و بعضی خيلی ثروتمند باشند و بعضی فقیر باشند و بعضی خیلی فقير باشند.

❔حال در کدام صورت بيشتر یقين پيدا می‌کنید؟ دو صورت دیگر را فرض کنید:

۱) همه‌ی هزار راوی شیمی خوانده باشند.
۲) یا بعضی شیمی خوانده باشند و بعضی فیزیک خوانده باشند و بعضی فلسفه خوانده باشند و بعضی رشته‌های دیگری خوانده باشند.

❕باز هم در اینجا شق دوم را بيشتر قبول می‌کنید! بعد هیوم اضافه می‌کرد که: منطق و ساختار روان انسان چنان است که تنوع (گوناگونیِ) راویان از تکثر (فراوانیِ) راویان برای ما اطمینان‌آورتر و ایمان‌آورتر است؛ بنابراین خیلی بیشتر از تکثر راویان، تنوع راویان مهم و ملاک است! چرا؟ چرا تنوع ملاک است؟ چون هر چه تنوع بيشتر می‌شود، احتمال توطئه کمتر می‌شود؛ چرا؟ چون منافع مشترک و سوگیری‌ها و جانبداری‌ها کمتر می‌شود!

برای مثال: اگر همه‌ی هزار ناقل کمونیست باشند، چون منافع مشترک زیادی دارند ممکن است دروغی بگویند یا یک جریان تاریخی را به نفع خودشان تحریف کنند! اما اگر پانصد نفرشان کمونیست باشند و پانصد نفرشان لیبرال باشند احتمال توطئه و جانبداری کمتر می‌شود؛ چون اشتراک منافع کمونیست‌ها و لیبرال‌ها کمتر است.

✨همین‌طور اگر هر هزار نفر مسیحی باشند، احتمال توطئه و تبانی بالا می‌رود؛ اما اگر تعدادی از آنان مسيحی باشند و تعدادی یهودی و تعدادی مسلمان و تعدادی بی‌دین و تعدادی زرتشتی، احتمال تبانی و همدستی کمتر می‌شود! ولی اگر همه مسلمان باشند احتمال سوگیری، جانبداری، تفسیر به رأی، تقطیع، تحریف، دروغ و تبانی به سود اسلام بيشتر می‌شود.

✨پس هر چه تنوع بيشتر می‌شود، کیفیت و کمیت منافع مشترک کمتر می‌شود؛ و هر چه منافع مشترک کمتر می‌شود، احتمال توطئه و به گفته‌ی قُدما «تواطی بر کذب» هم، کمتر می‌شود. بنابراین اگر در تاریخ یک قولی را نقل کردند و یک قولی هم برخلافش نقل شد، یکی از راه‌هایی که برای ترجیح این قول بر آن قول قائل می‌شوند، توجه به «تنوع» راویان است! اگر یک گروهی می‌گویند: "الف، ب است" و گروه دیگری می‌گویند: "الف، ب نیست" یکی از راه‌هایی که برای ترجيح یک قول بر قول دیگر قائل می‌شویم این است که ببینیم تنوع راویان "الف، ب نیست" بیشتر است یا تنوع راویان "الف، ب است" البته تنوع، نه تکثر! دلیل آن هم خیلی واضح است: چون هر چه تنوع بيشتر می‌شود، احتمال تواطی بر کذب کمتر می‌شود!
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 ملاک بداهت چیست؟ #بخش_چهارم

✨بعضی گفته‌اند بداهت اصلاً ملاک ندارد؛ ما چند قضيه داريم كه بر مجموع آن‌ها نام «بديهيات» را گذاشته‌ایم؛ و بداهت بديهيات به اين است كه در اين گروه گِرد آمده‌اند!

✨مانند اينكه بپرسیم: چرا افراد اين كلاس را می‌گويند كلاس و همکلاسی؟ جواب می‌دهند: كلاس ملاکی ندارد! همين كه گِرد هم نشسته‌اند، خودِ اين گردهمایی سبب می‌شود همکلاسی پيدا كنند؛ هیچ ملاکی در كار نيست. ويژگیِ مشترکی در كار نيست كه به سبب آن بگوييم اين‌ها همکلاسی‌اند!

✨بديهيات هم يک مجموعه از قضايایی هستند كه به جای اينکه هر بار اسم همه‌ی آن‌ها را بیاوریم و اين اسم‌ها را پشت سر هم رديف كنيم، اسم مشترکی روی مجموع اين‌ها گذاشته‌ايم كه هر وقت آن اسم را آوردیم، اين مجموعه به ذهن شما بياید. برای اختصار در زبان این کار را می‌کنیم؛ مثل «DNA» كه علامت اختصاریِ يک عده از كلمات و جملات در شيمیِ آلی‌ست. پس خلاصه‌ی اين نظريه این است که: گاهی می‌خواهیم درباره‌ی قضيه‌های «اجتماع نقيضين محال‌ست» و «ارتفاع نقيضين محال‌ست» و «اجتماع ضدين محال‌ست» و «هر چيزی خودش است» و «كل بزرگتر از جزءِ خودش است» و... حكمی كنیم، و اگر هر بار كه می‌خواهیم حكمی برای اين‌ها كنیم، مجبور شویم كه از تک به تک اين‌ها اسم ببریم، طولانی می‌شود؛ لذا آمده‌ایم به اين ۷-۸ قضيه اسم مشترکی داده‌ایم و آن «بديهيات» است! پس نبايد فکر كنيم که در تک به تک اين قضايا ويژگی یا ویژگی‌هایی وجود دارد كه در همه‌ی آن‌ها مشترک است و به سبب همان ویژگی یا ویژگی‌ها به این‌ها بديهيات گفته‌اند؛ خیر! این کار فقط برای اقتصاد در زبان است.

اِشکال:

✨اين نظریه هم هیچ مشكلی را حل نمی‌كند! شما می‌خواهید هر بار روی این چند قضيه حکم واحدی صادر کنید، بعد به جای اینکه تک به تک نام آن‌ها بیاورید به اختصار می‌گویید: «بدیهیات»؛ تا اینجای کار را - هر چند نکته‌ی خاصی نگفته‌اید، اما - می‌پذیریم.

✨منتها روی این چند قضيه (یا به اختصار بدیهیات) چه حکم‌هایی صادر می‌کنید؟ شما حکم می‌کنید که این بدیهیات سنگ زيرين معرفت بشری‌اند! حکم می‌کنید که بلاواسطه‌اند و احدی نباید در درستیِ‌شان تشکیک کند! حکم می‌کنید که نیازی هم به اثبات ندارند و باید مستقیم پذيرفتشان و... .

✨حال می‌پرسیم كه: "اصلاً چه چيزی شما را ملزم كرده است كه يک حكم كلی روی این ۷-۸ قضیه بكنيد؟ چرا اين حكم كلی به سایر قضايا تسری پيدا نمی‌كند؟!" اين عدم تسری نشان می‌دهد كه ويژگیِ مشتركی در اين چند قضيه وجود دارد و همان ويژگیِ مشترک سبب شده است كه اين‌ها را يک گروه بدانيد و این احکام را برای آن‌ها صادر کنید! اقتصاد و اختصار در زبان را می‌پذيريم اما پرسش ما اين است كه چه چيزی سبب شده است كه گاهی شما روی اين ۷-۸ قضیه حكم واحدی را می‌كنيد؟ به اين دلیل است كه این‌ها توسط ويژگیِ مشتركی، هم‌سرشت شده‌اند و از روی اين هم‌سرشتی حكم واحدی برای آن‌ها صادر كرده‌ايد؛ پس حتماً ملاک و ویژگیِ مشترکی دارند! ملاک بداهت هم، همان ویژگیِ مشترک است! پس آن ویژگیِ مشترک چیست؟!

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 ملاک بداهت چیست؟ #بخش_دوم

◾️در بخش اول یکی از ملاک‌هایی که برای بداهت گزاره‌ها آورده‌اند را معرفی و نقد کردیم؛ در این بخش به مشکلات این ملاک از نگاه ملکیان اشاره می‌کنیم.

2⃣ اِشکال دوم:
اگر بر فرض، قضیه‌ای توسط همه‌ی انسان‌ها پذيرفته شود، چرا می‌تواند سنگ زيرين معرفت بشری باشد؟! به تعبير ديگر، قضيه‌ی «اگر "p" پذيرفته‌شده (مقبول) همه‌ی انسان‌هاست، پس مبنای استواری برای معرفت بشری‌ست.» چرا صادق است؟ صدق خود اين قضيه را از كجا آورده‌اید؟ چه دليلی بر صدق آن داريد؟ اگر بگوييد: "خود اين قضيه از قضايای زيربنایی‌ست." خواهم گفت قابل قبول نيست؛ زيرا شما ملاک بداهت را «مقبول عندالجميع» می‌دانید و اين قضيه مورد قبول همگان نيست؛ لااقل من منكرم! پس سنگ زيربنا نيست و چون از قضايای زيربنایی نيست، بايد ابتناء داشته باشد بر قضيه‌ی يا قضايای ديگر، تا آن‌ها اين قضيه را توجيه كنند. حال مشكل اين است خود اين قضيه می‌خواهد زيربنایی‌بودن چند قضيه‌ی دیگر را توجیه بكند با اينكه خودش مبتنی بر آن چند قضيه‌ی دیگر است! و در اينجا یک «دور معرفت‌شناختی» لازم می‌آید.

3⃣ اِشکال سوم:
اصلاً یک قضيه بايد دارای چه ويژگی یا ویژگی‌هایی باشد تا پذيرفته‌ی همه‌ی انسان‌ها شود؟! همان ویژگی، ملاک بداهت است نه پذيرفته‌شدگی عندالجميع. به تعبير ديگر، اين قضايا (بديهيات) مقبوليت عامشان را از كجا آورده‌اند؟ معلوم می‌شود كه در خود اين قضيه‌ها ویژگی یا ویژگی‌هایی هست كه آن‌ها را مقبول عندالجميع می‌كند (که البته آن ويژگی‌ها در ساير قضايا نيست تا مقبول عندالجميع شوند). انسان‌ها كه از سر گزاف اجماع بر اين چند قضيه نكرده‌اند! مسلماً این اجماع دليلی دارد. به تعبير ديگر، کسانی كه ملاک بداهت را پذيرفته‌شدن می‌دانند، كار را از وسط شروع كرده‌اند. پذيرفته‌شدن علتی دارد و آن علت، در دلِ خودِ قضيه‌ی مقبوله است!

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

◾️چکیده‌ی مقاله:
دوحقیقت‌باوری (dialetheism، تناقض‌باوری) دیدگاهی است که می‌گوید برخی از تناقض‌های صادق وجود دارند. از آنجایی‌که در منطق سنتی (ارسطوئی-کلاسیک) اصل امتناع تناقض (LNC) معتبر و برقرار است، این دیدگاه چالش‌ برانگیز است. در این مقاله سعی می‌شود که مسئله‌ی اساسیِ دوحقیقت‌باوری توضیح داده شود، و استدلال‌ها و انگیزه‌های گراهام پریست را در عدم پذیرش اصل امتناع تناقض و روی آوردن به منطق‌های فراسازگار بررسی شود. بنابراین، در بخش‌های پی‌درپی، سعی می‌کنیم وجود دوصدقه‌ها یا تناقض‌های صادق را در نظام‌های حقوقی، زبان طبیعی و زبان فرمال و جهان خارج نشان دهیم و دلایل پریست برای پذیرفتن آن‌ها و نقد وی از دیدگاه‌های رقیب را بیان کنیم. با انجام این کارها به نظر می‌رسد برای‌مان مشخص می‌شود به شرط آنکه نقضی بر استدلال‌های پریست وارد نباشد، دیدگاه پریست در پذیرش تناقض‌های صادق، می‌تواند پذیرفتنی باشد!

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 این یک مقاله‌ی ۸ صحفه‌ای از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - منطق‌پژوهی است که ضرورت و کلیت و قطعیت اصل عدم تناقض را با چالش‌های جدی مواجه می‌کند!

◾️چکیده‌ی مقاله:
اصل عدم تناقض، قاطعانه ادعا می‌کند که هر تناقضی محال است. در این نوشته، با تحلیل مفاهیمی چون «تناقض» و «عدم تناقض» و ارتباط این مفاهیم با عامل معرفتی (انسان)، نشان خواهیم داد که ادعای مذکور، حداکثر می‌تواند به این معنی باشد که انسان‌های فعلی نمی‌توانند تناقضی را توجیه کنند. اگر این تحلیل، درست باشد، اصل عدم تناقض، برای قطعیت خود دلیل موجهی ندارد، و این احتمال وجود دارد که به شکلی معنادار و موجه از امکان تناقض در بعضی موارد، سخن گفته شود، مواردی که پارادوکسیکال هستند.


کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

❗️یک نمونه از تناقض‌گویی‌های آشکار و درونیِ قرآن از زبان مصطفی ملکیان:

◾️یکی از چندین معضل ما این است که در متون مقدس سخنان ناسازگار با خود متون مقدس وجود دارند! ببینید قرآن (در آیه‌ی ۳۰ سوره‌ی انبیاء) می‌گوید: “وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ” یعنی “هر موجود زنده‌ای را ما از آب آفریدیم” خُب جنیان هم که به تعبیر قرآن زنده‌اند، ولی از آتش خلق شده‌اند: “وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ” (الرحمن / ۱۵). حالا این دوتا را با هم چه کار کنیم؟! گزاره‌های خردگُریز و خردستیز، مطابقتشان با واقع محل شک است، اما ما در این قسم گزاره‌ها اصلاً کاری با واقع هم نداریم! خود سخن صدر و ذیلش با هم نمی‌خواند: از سویی می‌گوید هر موجود زنده‌ای از آب آفریده شده، اما بعد می‌گوید جنیان هم زنده‌اند ولی از آتش آفریده شده‌اند! خُب این دو را دیگر چطور با هم آشتی بدهیم؟!!

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

تصریح امام صادق به تحریف قرآن با سند حسن

امام صادق در حدیث معتبری می‌گوید: سوره احزاب نسبت به سوره بقره طولانی‌تر بود ولی دشمنان آن را تحریف کردند و از قرآن آیات آن را حذف نمودند.

بهذا الإسناد عن الحسن عن عبد اللّه بن سنان عن أبي عبد اللّه عليه السلام قال من كان كثير القراءة لسورة الأحزاب كان يوم القيامة في جوار محمّد صلى الله عليه وآله و أزواجه ثمّ قال سورة الأحزاب فيها فضائح الرّجال و النّساء من قريش و غيرهم يا ابن سنان إنّ سورة الأحزاب فضحت نساء قريش من العرب و كانت أطول من سورة البقرة و لكن نقصوها و حرّفوها.

ترجمه: عبد الله بن سنان نقل کرده است که امام صادق گفت: «هر كس سوره احزاب را بسيار بخواند، روز قيامت در جوار محمد و زنانش خواهد بود». سپس گفت: «گناهان که مردان و زنان قریشی و غیره قریشی مرتکب شده‌اند همه آن‌ها در سوره احزاب آمده است. ای پسر سنان! همانا سوره احزاب زن‌های قریشی را از میان عرب رسوا ساخت و این سوره طولانی‌تر از سوره بقره بوده، ولی آن‌ها آن را ناقص و تحریف نموده‌اند».

📚کتاب ثواب الاعمال، تالیف شیخ صدوق، صفحه ۳۱۸ روایت ۴۰۴ انتشارات فاروس قم
@islie

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

اگر خدا نباشد، همه چیز مجاز است؟

از دیدگاه #آیزاک_آسیموف

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

اعتقاد امام حسین به تحریف قرآن؛ امام حسین: من به تحریف قرآن ایمان دارم.

ابن شهر آشوب روایت کرده است:

وقيل للحسين بن علي ع إن فلانا زاد في القرآن و نقص منه فقال ع أومن بما نقص و أكفر بما زاد‌.

ترجمه: به امام حسین گفتند: فلان کس به قرآن افزوده و از آن کاسته است. امام حسین گفت: «به آنچه کاسته شده است ایمان دارم و به آنچه افزوده است کافرم».

📚متشابه القرآن و مختلفه، تالیف ابن شهر آشوب، جلد ۲، صفحه ۷۷، چاپ انتشارات بیدار
@islie

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

سندی دیگر از تحریف قرآن در عقیده شیعه

تحریف آیه غار و حذف واژه «ویلک» از آن خطاب به ابوبکر در مصحف عثمان

محمد حسین رازی معروف به جمال الدین المرتضی، در انتهای جلد اول کتاب نزهة الکرام و بستان العوام، بابی در تحریف قرآن و سرقت‌های عثمان دارد که متاسفانه در نسخه چاپی سانسور شده است؛ در روایتی از این باب، تعدادی از آیات سانسورشده توسط عثمان آمده که یکی از آن‌ها حذف واژه «ویلك» توسط عثمان از آیه غار (آیه ۴۰ از سوره توبه) است که در این آیه خطاب به ابوبکر آمده، تا بار منفی و مذمت در آن به بار مثبت و مدح تبدیل و تحریف شود. آیهِ تحریف‌نشده مطابق این روایت چنین است:

«اذ هما في الغار اذ يقول لصاحبه ويلك لا تحزن ان الله معنا»

یعنی: در آن هنگام كه آن دو در غار بودند و او (محمد) به همراه خود (ابوبکر) مى‌گفت: وای بر تو! غم مخور، خدا با ماست.

📚نزهة الکرام و بستان العوام، تالیف جمال الدین المرتضی رازی، جلد ۱، برگ ۱۵۲، نسخه خطی نگهداری‌شده در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره نسخه ۲۵۴۳۲
@islie

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

◽️دُروغــها و خُــرافــاتِ اســلام◽️

◾️ســلســله مناظرات
◾️مــوضــوع: زن ستیزی در اسلام
◾️زمــان: پنجشنبه، ۱۶ آذر؛ ساعت 22.00 به‌وقت تهــران
◾️طرفین:
•  تیمور (دگرانديش)
• پیر خرابات (مسلمان) 

◽️لینکِ عضویَّت:
/channel/Islie_Group

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

اعتقاد کاتب قرآن و صحابه محمد به تحریف قرآن

شیخ عز بن عبدالسلام از متکلمین اسلامگرا در کتاب خویش صراحتاً اعتراف می‌کند که عبدالله بن مسعود صحابی بزرگ پیامبر و از کاتبان به اصطلاح وحی قائل به تحریف قرآن بوده است، او می‌نویسد:

وخالف ابن مسعود رضی الله تعالى عنه الإجماع بقوله هما عوذتان ولیستا من القرآن الکریم.

عبد الله بن مسعود با این سخنش که سوره‌ی ناس و فلق در حکم تعویذ هستند و اصلا جزو قرآن نیستند، با اجماع مخالفت کرده است.

تفسیر القرآن،جلد ۳، صفحه ۵۰۹، المحقق: الدکتور عبد الله بن إبراهیم الوهبی، الناشر: دار ابن حزم - بیروت، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۶هـ/ ۱۹۹۶م.
@islie

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

◽️دُروغــها و خُــرافــاتِ اســلام◽️

◾️ســلســله مناظرات 
◾️مــوضــوع: اثبات فلسفی الله ,برهان امکان و وجوب
◾️زمــان: پنجشنبه، نهم آذر ؛ ساعت 22.00 به‌وقت تهــران
◾️طرفین:
• جناب هادس (دگرانديش) 
• جناب اسماعیل (مسلمان)

◽️لینکِ عضویَّت:
/channel/Islie_Group

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

🔥آیا حسین دختری به نام رقیه داشته است؟

▪️حجت الاسلام جباری کارشناس شبکه ولایت(شبکه مکارم شیرازی) اعتراف می‌کند که در منابع تاریخی تا قرن ششم از رقیه خبری نیست و تازه بعد از گذشت پانصد سال از واقعه کربلا نام رقیه و داستان‌های او (آنهم نه به‌صورت واضح و جزئی) در کتاب‌ها مطرح می‌شود!

✍️پی‌نوشت: این آخوند، خود به وجود رقیه باور دارد لکن همچون دیگر ملایان دلیل و مستندات قابل‌قبولی برای ارائه ندارد. لهذا به تمام آخوندهای شیعه تحدی می‌کنیم که وجود رقیه به‌عنوان دختر خردسال حسین را ثابت کنند! پاسخ‌های خود را به آیدی ارتباط با ادمین کانال ارسال کنید.

#افسانه_رقیه

✴️ کانال پاسخ به اسلامگرایان
🚫 @ANSWER_ISLAMISM

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 مغایرت روش‌های رجالی و اسلامیِ تحقيق تاریخی با متدولوژیِ علم تاریخ! #بخش_دوم

✨همان‌طور که در بخش اول گفته شد، در متدولوژیِ علم تاریخ یکی از روش‌های اعتبارسنجیِ اقوال و اخبار مختلف، توجه به «گوناگونی و تنوع راویان» است؛ هر چه تنوع راویان کمتر باشد، احتمال تواطی بر کذب بيشتر است!

❕حال به متدولوژیِ تحقيق تاریخی در علم رجال توجه کنید: در علم رجال اگر بخواهند حدیثی را بر حدیث دیگر رجحان بدهند، با چه روشی رجحان می‌دهند؟ می‌گویند: "آن حدیثی رجحان دارد که همه‌ی راویانش مسلمان و شیعه و امامیه باشند؛ حتی شیعه‌ی کیسانیه و زیدیه هم مفيد نيستند!"

✨در حالی که این روش (Method) فقط احتمال تواطی بر کذب را بالا می‌برد؛ امروزه روش‌های تاریخ‌نگاریِ علمی و آکادمیک در جهان با روش‌های مرسوم مسلمانان از زمین تا آسمان فرق دارد! کدام روش درست‌تر است؟ روش هیوم‌ها یا روش مُلاها؟ وقتی که همه‌ی راویان مسلمان باشند و همه شیعه باشند و همه امامیه باشند، حتماً تصدیق می‌کنند که فلان کس به فلان کس فحش داد یا فلان ظلم را کرد و قس علی هذا!

✨عدالتی که در اسلام در مورد راوی شرط است، خیلی متفاوت است با آن چیزی که امروزه در متدولوژیِ تحقيق تاریخی گفته می‌شود؛ برای مثال، اگر کسی «تارک الصلاة» باشد، «عادل» محسوب می‌شود؟ خير! اما در روش کنونیِ تحقيق تاریخی ذره‌ای اهمیت ندارد که راوی تارک الصلاة باشد/نباشد! آنچه اهمیت دارد «راستگویی و صداقت» راوی‌ست؛ چه بسيار نمازخوان‌هایی که دروغ می‌گویند، و چه بسیار راستگویانی که نماز نمی‌خوانند! در مسئله‌ی وثاقت تاریخی آنچه اهمیت دارد این است که راوی دروغگو نباشد نه تارک الصلاة! پس باید توجه داشت که روش اسلامی و سنتیِ تحقيق تاریخی کاملاً مغایر با روش علمی و جهانیِ تحقيق است.
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 ملاک بداهت چیست؟ #بخش_پایانی

❕دیدیم برخلاف آنچه ادعا می‌کردند، بداهت دارای ملاک و تعریف جامع و مانعی نیست؛ مصادیق واحدی ندارد؛ مقبولیت همگانی و تاریخی ندارد؛ خاستگاه زیستی، فرگشتی و اجتماعی دارد؛ مثال‌های نقض دارد؛ بلاواسطه، بی‌نیاز از اثبات و زیربنای تمام معرفت بشری نیست؛ از وضوح یک گزاره هم، نمی‌شود به صدق آن نقب زد! بنابراین بدیهیات و متعاقباً نظام‌های مبناگرایانه و بديهی‌گرایانه، اعتبار و حجیت معرفت‌شناختی ندارند و قابل دفاع نیستند؛ در نتیجه: هر گزاره‌ای که از این مسیر اثبات شود هم، بی‌اعتبار است!

✨حال بعضی گفته‌اند بياييم و از بديهيات دست برداريم؛ ولی اگر می‌خواهيم نظامی داشته باشيم، اين نظام بالأخره یکسری قضايای مبنایی می‌خواهد! همان قضايای مبنایی را به‌عنوان «اصل موضوع یا Axiom» قبول كنیم و فقط "فرض" بگیریم و اصلاً هم برای آن‌ها ادعای بداهت (بدیهی‌بودن و یقینی‌بودن)، وضوح عندالشخص و مقبول عندالجميع نكنيم؛ چون هر نظام بالأخره بايد معلوماتی بی‌واسطه (Immediate) داشته باشد كه بقيه‌ی معلومات روی آن تكيه کنند!

اِشکال:

1⃣ اولاً دوباره می‌پرسیم: "چه ويژگی یا ویژگی‌هایی در اين گزاره‌ها وجود داشته است که این‌ها را به‌عنوان اصل موضوع آورده‌ايد؟"

✨این اصول موضوعه هم، بالأخره سنگ زيربناست! آن‌ها اسمش را می‌گذاشتند بديهی، شما می‌گذارید اصل موضوع! اما اصلاً چرا اين‌ها سنگ زيربنا شده‌اند؟ چرا اصل موضوع شده‌اند؟ چه ويژگی‌هایی در اين‌ها وجود دارد که در سایر قضايا وجود ندارد؟ چرا می‌توان این‌ها را فرض گرفت ولی بقیه را نه؟!

2⃣ ثانياً نظامی كه مبتنی بر اصول موضوعه باشد (یعنی نظام اصل موضوعی یا Axiomatic) نظامی‌ست كه با فرض‌گرفتنِ چند اصل و چند تعریف ساخته می‌شود و شما می‌توانید در پستوی خانه بنشینید و آن را تا بی‌نهایت گسترش بدهید! چنين نظامی، فقط برای منطق و رياضيات به درد می‌خورد؛ برای شناخت جهان و عالَم واقع، نمی‌توان با فرض‌گرفتن چند اصل موضوع و چند تعریف نظامی بنا کرد! چنين نظام‌هایی فقط اختصاص به منطق و رياضيات دارد.

3⃣ ثالثاً ارزش این نظام و دستاوردهای آن صرفاً می‌تواند پراگماتیک باشد؛ یعنی درباره‌ی واقعیت جهان، حرفی برای گفتن ندارد و چیزی را هم اثبات نمی‌کند! نهایتاً می‌تواند در ساحت عمل، برای ما سودمند باشد.

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 ملاک بداهت چیست؟ #بخش_سوم

◾️عده‌ی دیگری گفته‌اند ملاک بداهت «وضوح عندالشخص» است؛ یعنی وضوح در نزد من یا شما یا او... .

اِشکال:
این ملاک هم مشکلی را حل نمی‌کند؛ آیا وضوح عندالشخص را به تنهایی كافی می‌دانید؟ آیا همين كه قضيه‌ای نزد «من» واضح است كفايت می‌كند كه آن را بدیهی بدانم؟ اگر بگوييد: "بله كفايت می‌كند!" در اين صورت هر كدام از ما قضايای متعددی خواهيم داشت كه همگی بديهی‌اند! چون برای هر كدام از ما، خيلی قضايا وجود دارد كه واضح است. در اين صورت تعداد قضايای بديهی خيلی زياد می‌شود! مضافاً به اينكه لزومی هم برای اجماع بر سر آن‌ها وجود ندارد! يعنی می‌شود قضايای بديهیِ من با قضايای بديهیِ شما، عضو مشتركی نداشته باشد؛ لزومی ندارد كه عناصر و اعضای مشتركی داشته باشند.

✨ضمناً اگر هم عنصر مشتركی بين فهرست قضايای بديهیِ انسان‌ها پيدا شد - مثلاً ۵ قضيه باشد كه در فهرست قضايای بديهیِ همه‌ی انسان‌ها وجود داشته باشد - باز هم نمی‌توانيم فقط اين ۵ قضيه را بديهی بدانيم؛ بايد همه‌ی قضايای بديهیِ همه‌ی افراد را بديهی بدانيم! زيرا همه‌ی آن‌ها واضح عندالشخص‌اند. اما اگر بگوييد: "وضوح عندالشخص كفايت نمی‌كند! بلکه بايد برای اشخاص ديگری هم واضح باشد" در این صورت ملاک بداهت می‌شود همان ملاک قبلی یعنی پذيرفته‌بودن نزد همه‌ی انسان‌ها! ملاک همان است و فقط آمده‌اید به جای «پذیرش»، «وضوح» را گذاشته‌اید و شده است: واضح‌بودن نزد همه‌ی انسان‌ها؛ و اين قول، همه‌ی مشکلات قول قبلی را خواهد داشت!

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 ملاک بداهت چیست؟ #بخش_اول

◾️عده‌ای گفته‌اند ملاک بداهت یک گزاره «مقبولیت آن عندالجمیع» است؛ یعنی بدیهی، هر گزاره‌ای‌ست که همه‌ی انسان‌ها بدون استثناء آن را پذيرفته باشند. مثلاً اصل امتناع تناقض بدیهی‌ست به این دلیل که هیچ انسانی وجود نداشته، ندارد و نخواهد داشت که آن را نپذیرد! این قول چندین مشکل دارد:

1⃣ اِشکال اول: شما درباره‌ی كدام يک از اين گزاره‌ها استقراءِ تام كرده‌اید که طبق این معیار آن‌ها را بدیهی می‌دانید؟!

✨شما از کجا می‌دانید که جوامع گذشته این بدیهیات شما (اصل امتناع تناقض، اصل این‌همانی و...) را پذيرفته بودند؟! این ادعا را چگونه اثبات می‌کنید؟

✨امیل دورکیم در کتاب «صور بنیانی حیات دینی» می‌آورد: "معقولات فکر کاملاً امور برساخته‌ی اجتماعی هستند یعنی در جامعه ساخته می‌شوند و در جوامع بدوی به این شکل به کار نمی‌رفتند و مردم به این ابزار مصلح و مجهز نبودند. این منطق نه تنها از روز اول در ساختمان ذهن بشر وجود نداشته بلکه تا حدی تابع عوامل تاریخی و اجتماعی بوده است. تصورات جمعی فرآورده‌ی همکاریِ عظیمی‌ست که دامنه‌ی آن نه تنها در مکان بلکه در زمان گسترده است، برای اینکه چنین تصوراتی ساخته شوند انبوهی از اذهان فردی باید گردهم آیند و بهم بیامیزند و فکرها و احساسات خود را با هم ترکیب کنند."

✨لویی برول در کتاب «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب‌افتاده» نشان می‌دهد چگونه آنچه ذهنیت عرفانی پیشامنطقی می‌‌داند در جوامع بدوی یک تفاوت ماهوی دارد به آنچه ذهنیت منطقی و علمی آن را ذهنیت مدرن می‌داند و یکی از موارد اصلی که این تفاوت را می‌سازد اصل امتناع تناقض است که با مثال‌هایی که از انسان‌شناسان نقل می‌کند نشان می‌دهد چگونه انسان بدوی قائل به اصل امتناع تناقض نبوده است!

✨حتی در تاریخ فلسفه هم مخالفت‌های فراوانی با اصل امتناع تناقض (و سایر بدیهیات) به چشم می‌خورد؛ نیکولاس کوسانوس، اکهارت، هگل و مارکس از برجسته‌ترینِ این مخالفان‌اند!

✨نیچه بر این باور بود که تنها با تکامل بسیار تدریجیِ قوای حسی و ادراکیِ گونه‌ی انسان طی میلیون‌ها سال بوده است که اصل این‌همانی (A=A) به عنوان اصلی «بدیهی» در بازنمود زبانی انسان از محیط خویش (به تدریج) تصلب یافته است. از این منظر، اصل این‌همانی نه حاصل اکتشاف عقلی انسان، که پیامد طبیعیِ سازگاریِ تدریجیِ او با طبیعتی متخاصم در جریان تنازع برای بقا بوده است. وی در کتاب «حکمت شادان» می‌گوید: "منطق چگونه [و از کجا] در سرِ انسان پدید آمد؟ مسلماً از امر غیر منطقی‌ای که چه بسا خود در آغاز گستره‌ای بس فراخ داشته است. چه بسیار موجوداتی که به طریقی متفاوت از ما استنتاج می کرده‌اند و [در نتیجه] تباه شده‌اند؛ و با این همه، چه بسا که آن‌ها نسبت به ما به حقیقت نزدیک‌تر بوده‌اند! او [انسان پیشاتاریخی‌ای] که، به عنوان مثال، نمی‌دانست چگونه غالباً میان خوراک‌ها و یا حیوانات وحشی «اینهمانی» را دریابد، در مقایسه با انسانی که در مواجهه با تمامی موارد شباهت بلافاصله این‌همانی آن‌ها را استنتاج می‌کرد، اقبال کمتری برای بقا داشت. با این همه، [این] گرایشِ غالب به پنداشتن [امور] مشابه همچون [امور] این‌همان - گرایشی غیر منطقی‌ست از آن روی که هیچ چیزی چنین این‌همان وجود ندارد - تمامیِ آن چیزی‌ست که در آغاز بنیاد منطق را پی افکنده است"

✨بر چه اساس می‌گویید همه‌ی انسان‌های هم عصرمان این بدیهیاتی که شما قبول دارید را قبول کرده‌اند؟! مگر از تک به تک انسان‌ها نظرخواهی کرده‌اید؟ تناقض‌باوران مشتاقانه منتظرند که نظرشان را جویا شوید!

✨از کجا متوجه شده‌اید که همه‌ی نسل‌های بعدی در قرن‌های پیش رو هم، همه‌ی این بدیهیات شما را خواهند پذیرفت؟

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 تناقض‌باوری!

◾️گفتیم که مسلمانان ادعا می‌کنند که "هیچ تناقضی در هیچ کجای جهان فعلی یا در هیچ جهان ممکن دیگری (حتی با صرف نظر از ساختار و محدودیت‌های ذهنی - روانی بشر هم) نمی‌تواند صادق، موجه و ممکن باشد" و بدون اثباتِ این ادعای گزاف، آن را بدیهی و بلاواسطه می‌دانند به گونه‌ای که حتی کودکان و اطفال هم در آن مناقشه‌ای نمی‌کنند و آن را می‌پذیرند!

◾️و در مرحله‌ی بعد می‌آیند و نظام‌های فکری و فلسفی‌شان را بر همین "پیش‌فرض‌های اثبات‌نشده" بنا می‌کنند و آسمان‌خراش‌های ۹۰۰ طبقه‌ای روی آن‌ها می‌سازند؛ غافل از اینکه ساختمانی که روی شن استوار است، هر چه عظیم‌تر باشد، بیشتر فرو می‌رود!

◾️با مطالعه‌‌ی مقاله‌‌ی مختصر و مفید آقایان رحمان شریف‌زاده و سید‌محمد‌علی حجتی، متوجهِ پوشالی‌بودنِ آن‌همه هیبت و قطعیتی که برای "اصل امتناع تناقض" جعل می‌کنند، شدیم. در پُست بعدی مقاله‌ی تخصصی‌تر دیگری ارسال می‌شود که با مطالعه‌‌ی آن درمی‌یابیم بر خلاف نگاه بدویانه و دیدگاه مبتدیانه‌ای که می‌گوید این اصل بی‌نیاز از اثبات بوده و حتی اطفال هم در آن تشکیک نمی‌کنند (احتمالاً منظورش این است که فقط اطفال در آن تشکیک نمی‌کنند 😅)، چه حجم عظیمی از مجادلات و مناقشات دامنه‌دار و عمیق بر سر فقط 👈مصادیق👉 تناقض‌های صادقی (دی‌الثیا) که در جهان خارج، نظام‌های حقوقی، زبان فرمال و زبان طبیعی و... وجود دارد،،، در جریان است.

نکته: ما حتی اگر ضرورت و کلیت و مطابقت اصل عدم تناقض را بپذیریم، همچنان براهین اثبات وجود الله از اعتبار ساقط است؛ در این پُست‌ها سعی داریم بیشتر روش‌های اثبات در نظام معرفتیِ مسلمانان، که در آن قصد دارند باورهای‌شان را از طریق روال‌های استنتاجیِ منطق صوری به بدیهیات برسانند (Foundationalism) را، به چالش بکشیم.

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

❗️تمامیِ براهین اثبات وجود خدا، به‌ویژه براهین عقلیِ محض که طبق نظر مسلمانان در زمره‌ی استوارترین برهان‌ها هستند (مثلاً برهان امکان و وجوب) همگی متکی بر منطق ارسطویی هستند؛ منطق ارسطویی هم بر "اصل عدم تناقض" استوار است؛ به گونه‌ای که اگر در سد سکندر این اصل بتوان رخنه کرد و قطعیت، ضرورت، کلیت و مطابقت آن را زیر پرسش برد، همه‌ی براهین اثبات وجود خدا بی‌اعتبار می‌شود و تا سطح "بازی با الفاظ" تنزل پیدا می‌کند. مسلمان‌ها قبل از اینکه بخواهند برای اثبات وجود الله برهانی بیاورند، باید ابتدا ضرورت و کلیت این اصل را اثبات یا توجیه کنند؛ ولی آن‌ها این اصل را بدیهی، بلاواسطه و بی‌نیاز از اثبات می‌دانند!

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 با خواندن فقط ۱۰۰ کتاب بزرگترین مرجع تشیع شوید! (سیاست یک بام و دو هوای علمای اسلام از زبان مصطفی ملکیان)

◾️سؤال از مصطفی ملکیان: یکی از اِشکالات و انتقاداتی که حوزویان و روحانیون زیاد به روشنفکران وارد می‌کنند، این است که می‌گویند: "چرا شما آمده‌اید و اِشکالات و تناقضات و محذورات نظری و علمیِ دین (اسلام) را در فضای عمومی و بین عامه مردم مطرح کرده‌اید؟!! این اِشکالات ابتدا باید در فضای علمی و خصوصی مطرح شود، پنبه‌اش توسط علمای دین زده شود و اگر در نهایت چیزی از آن باقی ماند، سپس در فضای عمومی طرح گردد!

🔻پاسخ استاد🔻

◾️خُب! اولاً من از آن‌ها یک سؤال می‌پرسم: "چرا خود شماها سخنانی که در کتاب‌ها می‌نویسید یا در خطبه‌ها و سخنرانی‌ها شبانه‌روز می‌گویید را اول نمی‌آیید برای اهل علم (این‌جا اهل علم من و کسانی مثل من می‌شوند) و در فضای خصوصی مطرح کنید؟ از کجا می‌دانید شاید پنبه همه‌اش زده شد!

◾️در واقع این‌ها یک خیال خام دارند و در دلشان می‌گویند: "ما که درست می‌گوییم و شکی هم نیست! پس این تو هستی که باید با ترازوی ما خودت را بسنجی و سپس مباحثت را مطرح کنی"

◾️من هم می‌گویم شما بیایید این سخنانتان را در جمع ما علما بگویید (این‌جا علما عوض می‌شوند؛ این‌جا علما یعنی دکتر سروش، دکتر مجتهد شبستری، و...) بعد اگر پنبه‌اش زده نشد، بیایید در تلویزیون و تریبون‌ها برای مردم بگویید!

❗️ثانیاً حوزه‌های علمیه ما به گونه‌ای طراحی شده است که تو یا هر کس دیگر می‌توانید بزرگترین مرجع تشیع بشوید ولی از اول تا آخر عمرتان تنها صد کتاب خوانده باشید! الان ببینید در ادبیات چه می‌خوانند؟ جامع المقدمات، سیوطی، مغنی؛ در منطق یک المنطق می‌خوانند بعد در فقه شرایع و لمعه و مکاسب می‌خوانند و در اصول رسائل و کفایه و... .

◾️یعنی شما با خواندن فقط صدتا کتاب می‌توانید یک مرجع تقلید شوید در صورتی که روشنفکران ما در هر ماه یا در هر سال بیش از صدها کتاب می‌خوانند! پس ببینید در واقع علما چه کسانی هستند؟

◾️شما چهره‌های اسلامی که بنده برای اولین بار در حوزه‌ها مطرح کرده‌ام را ببينيد؛ شما بگویید چه کسی اولین بار بابا افضل کاشانی را به عنوان یک فیلسوف مشائی و در عین حال عرفان‌مشرب مطرح کرد؟ و قس علی هذا.

👈 روحانیت دیگر سخنی برای گفتن ندارد و سخنش سخن خدا نیست!

گفت‌وگوی شفاهی با ملکیان در بهار ۹۲ ~ کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…
Subscribe to a channel